به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مدرسه کلامی حله" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «مدرسه کلامی حله» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی مدرسه کلامی حله در مقالات مجلات علمی
  • محمدتقی سبحانی*، محمدجعفر رضایی

    حوزه علمیه حله از همان آغازین روزهای بنای این شهر در قرن ششم به دست مزیدیان شیعه مذهب، با حضور جمعی از عالمان سرشناس امامیه شکل گرفت. هر چند دل مشغولی عالمان این حوزه در سال های نخست بیشتر دانش های مرتبط با فقه بود، ولی کمی بعد بنا به ضرورت هایی، علم کلام نیز در این شهر رونق گرفت؛ هر چند در ابتدا کلام حله به تبع متکلمان مدرسه ری، متاثر از معتزله متاخر بوده است، ولی پس از ظهور خواجه طوسی و ابن میثم بحرانی، ادبیات کلامی به کلی تحت تاثیر فلسفه مشاء قرار گرفت. اگر چه این جریان جدید در مسایل اصلی کلام همچنان منتقد اندیشه های فلسفی بود، ولی در روش شناسی و ادبیات کلامی تا حد زیادی تحت تاثیر فلسفه قرار گرفت. در کنار جریان کلامی باید به جریان کلامی حدیثی که مهم ترین نماینده آن در حله سید بن طاووس است اشاره کنیم. در حقیقت این جریان که امتداد مدرسه کلامی حدیثی قم بود، در روش شناسی و همچنین برخی از مسایل مهم اعتقادی، منتقد متکلمان بود. در مدرسه حله نباید از گرایش های عرفانی نیز غفلت کرد. این گرایش ها به آرامی کل تفکر امامیه و حتی متکلمان و فلاسفه را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. علی رغم آن که برخی از عالمان حله همچنان با تفکرات عرفانی و صوفیانه برخوردی انتقادآمیز داشتند، ولی برخی از عالمان این مدرسه مانند خواجه طوسی و ابن میثم بحرانی تحت تاثیر این جریان قرار داشتند. آنان در عین حال که در کتاب های عقلی خود بر مبنای عقلی و کلامی بحث می کردند، ولی معتقد بودند که سنخ برتری از معرفت نیز وجود دارد که همان معرفت عرفانی است.

    کلید واژگان: حله, مدرسه کلامی حله, تاریخ کلام امامیه, جریان های فکری امامیه
    MohammadTaghi Sobhani*, Mohammad Jafar Rezaei

    The scholarly seminary of Ḥillah had been established by the presence of a group of the famous Imami scholars in the city of Ḥillah from its beginning days of building by the Shi’i Mazyadis in the sixth century. Although the scholars of this seminary in the first years had been mainly concerned with the knowledge related to Jurisprudence (Fiḳh), on the basis of some necessities, some years later the knowledge of Kalam also flourished in this city. Following the theologians of the Rey School, the Kalam of Ḥillah at first was influenced by the recent Mu’tazilah, after the appearance of Khwajah al-Tusī and Ibn Maytham al-Baḥranī, the Kalami literature of Ḥillah had been completely influenced by the peripatetic philosophy. This new trend, although critical of the philosophical thought in the essential issues of Kalam, completely impressed by philosophy in methodology and Kalami literature. Alongside the Kalami trend, the Kalami-Ḥadithi trend must be referred wchich Sayyid Ibn Ṭawūs is its most prominent representative in Ḥillah. This trend which has been, in fact, the continuation of the kalami Ḥadithi School of Qom, was critical of the Mutakallemun in methodology as well as in some important belief issues. In the Ḥillah School, the Mystical trends must not be ignored. These trends gradually influenced the total Imami thought even the Mutakallems and philosophers. Despite of the critical encounter of some of the scholars of Ḥillah with the Sufī and mystical thoughts, many of the scholars of this school such as Khwajah al-Tusī, Ibn Maytham al-Baḥranī and even a theologian like Fāḍil Miḳdād influenced by it. While they discussed on the rational and Kalami basis in their rational books, but they believed that a higher type of knowledge is also exists which is the mystical.

    Keywords: Ḥillah, Kalamī School of Ḥillah, the Imamiyyah Kalamhistory, Imamī thought trends
  • رضا برنجکار، سیدمسیح شاه چراغ

    در میان متکلمان مدرسه حله، «الهیات سلبی» جایگاه مهمی دارد. خواجهنصیر با بهرهگیری از برهان شیخ صدوق در خصوص الهیات سلبی، صفت حیات خداوند را سلبی معنا کرده و این قاعده را قابل تعمیم به دیگر صفات ذاتی خداوند میداند. از منظر او، کسانی که در مباحث وجودشناختی صفات، قائل به نفی صفات زاید بر ذات هستند، در مباحث معناشناختی صفات، باید قائل به الهیات سلبی باشند. شاگردان خواجه در مدرسه حله نیز همین موضع را اتخاذ کردهاند. علامه حلی با تمایل به اشتراک لفظی «وجود» بین واجب و ممکن، و نیز فاضل مقداد با پذیرش نظریه نیابت ذات از صفات، مبانی دیگری جهت تقویت الهیات سلبی ارائه کردند.

    کلید واژگان: مدرسه کلامی حله, صفات ذاتی, معناشناسی صفات, الهیات سلبی, اشتراک لفظی, نیابت ذات از صفات
    Reza Brenjkar, Seyed Masih Shahcheragh

    Among the theologians of Hellah School, "the negative theology" is of an important place. Using the argument of Sheikh Sadugh about the negative theology, Khwajah Nasir interpreted the attribute of Life as negative and regarded this rule as true to other God intrinsic attributes. According to him, whoever who believe in negation of accidental attributes in the ontological discussions of the attributes, must believe in negative theology in the semantic discussions of the attributes. Khwajah's disciples in the Hellah School also had the same position. Allamah Helli, by desiring to the literal sameness of the word "being" between the necessary and contingent being, and Fazel al-Meghdad, by accepting the theory of representing God's attributes from God's Essence, presented other bases to enforce the negative theology.

    Keywords: the Kalam School of Hellah, intrinsic attributes, semantics ofattributes, negative theology, literal sameness, representation of the attributesfrom the Essence
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال