به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "موعظه" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «موعظه» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی موعظه در مقالات مجلات علمی
  • حسن رضایی هفتادر *، فتح الله نجارزادگان، عبدالغفور گوک آتابای
    هر کدام از ابعاد فطری، عقلانی، عاطفی و اخلاقی انسان، نیازهایی متناسب با ویژگی های خوددارند. انسان برای تامین بخشی از آنها نیازمند وحی است. تحلیل عناوین و اوصاف قرآن، برای شناسایی این نیازها و پی بردن به نحوه تامین آنها راه گشا است. در این مقاله، عناوین و اوصاف ذکر، حکمت و موعظه انتخاب شده اند تا ناظر به تامین نیازهای مخاطب وحی، یعنی انسان، تحلیل شوند. انسان در بعد فطری، به «ذکر» نیاز دارد تا بر عوارضی از قبیل غفلت و نسیان غلبه کند. در بعد عقلانی به «حکمت» نیاز دارد تا معارفی را که به دلیل محدودیت های ذاتی، قادر به نیل به آنها نیست، حاصل کند. همچنین، در بعد عاطفی و اخلاقی، به موعظه نیاز دارد تا در مواجهه با کشش ها و هیجاناتی که بر تعقل وی اثرگذار، و در تصمیم گیری هایش دخیل اند، به تعادل برسد.
    کلید واژگان: وحی, عناوین قرآن, اوصاف قرآن, ذکر, حکمت, موعظه
    Hasan Rezaee Haftadur*, fathollah Najjarzadegan, abdolghafour gouk atabay
    Each of innate, intellectual, emotional and moral dimensions of human being has its appropriate needs. To fulfill some of these needs, man requires revelation. Analyzing names and attributes of the holy Quran sheds light on the way in which these needs are known and satisfied. In this study, the Quran`s names of zikr, hikmat and mouizah have been selected and analyzed with regard to their effects in satisfying its addressees` need. In natural dimension, man stands in need of zikr to overcome neglect and forgetfulness. In the intellectual dimension, man stands in need of wisdom to aquire the knowledge hardly attainable with regard to inherent limitations. Besides, in emotional and moral dimensions, man requires mouizah to sustain balance in decision making when excitements and inclinations affect his reason.
    Keywords: Revelation, Names of the Quran, Attributes of the Quran, Zikr, Hikmat, Mouizah
  • قربان علمی*، علی بورونی
    کارل بارث به عنوان متکلمی آکادمیک و کشیشی موعظه گر، از هر دو جنبه مورد نظر و توجه اندیشمندان و الهی دانان مسیحی و به ویژه کسانی است که بر روی الاهیات قرن نوزدهم و بیستم آلمان کار می کنند. در بحث از نقش منفی کلیسای آلمان باید این نکته را مد نظر داشت که او به عنوان کشیشی موعظه گر به طور مستقیم با مسائل اجتماعی سر و کار داشته و به مسائل الاهیاتی تنها به شکل انتزاعی و آکادمیک نظر نکرده است. بر همین پایه، وی توانسته است اندیشه های الاهیاتی خود را به شکلی کاربردی در اجتماع مطرح سازد. از این رو همواره باید این موضوع در ذهن پژوهشگر باشد که کارل بارث به دنبال پیدا کردن راهی برای عملی ساختن کلام خداوند از سوی کلیسا در سطح جامعه است و تنها به طرح موضوع از نقطه نظرکلامی آکادمیک صرف بسنده نمی کند از این رو وی کلیسای قرن نوزده و بیست آلمان را برای جانبداری از جنگ و خدشه دار نمودن ارتباط میان خدا و انسان به چالش می کشد . در این نوشتار به دیدگاه بارث از کلیسای آلمان قرن نوزده و بیست و نیز نظرات وی نسبت به رسالت حقیقی کلیسا پرداخته شده است .
    کلید واژگان: کلیسا, موعظه, خدا, انسان, الهیات, جنگ
    Ghorban Elmi*, Ali Boorooni
    This paper examines Barth's view of the nineteenth and twentieth centuries of the German Lutheran church and his views on the true mission of the church. Karl Barth, as an academic theologian and preacher, is both concerned and interested by Christian scholars and theologians, especially those who are studying the German nineteenth-century theology. In discussing the negative role of the Church of Germany, it should be noted that he, as a preacher, directly concerned with social issues, and did not comment on theological issues solely in abstract and academic terms. On this basis, he has been able to put his theological ideas in a practical way in the community. Therefore, it should always be in the mind of the researcher that Barth seeks to find a way to practice the Word of God by the Church at the community, and it is not enough to only study the subject from the point of view of the academy and theology. Therefore, he challenges the Church of the nineteenth and twentieth century about the patronage of war and destruction of the relationship between God and man.
    Keywords: Political Philosophy, Barth, Lutheran Church, Sermon, Theology, War
  • فاطمه بهره مند، محمدرضا شرفی، نرگس سجادیه
    دیدگاه علامه طباطبائی درباره معرفی جایگاه تربیتی قرآن و چگونگی تاثیرگذاری آن در سیر تکاملی انسان، قابل تامل است و برای تقویت هرگونه تربیت با محوریت قرآن لازم به نظر می رسد. درحالی که پژوهشی با تمرکز بر نگاه تفسیری این قرآن شناس معاصر و با نگاه مرحله ای به تربیت قرآنی نپرداخته است. این چارچوب می تواند چشم انداز فعالیت های تربیتی قرآن محور را تا حدی روشن تر کند. در این پژوهش، برخی از اندیشه های تفسیری علامه طباطبائی، با هدف صورتبندی مراحل تربیت قرآنی مدنظر قرار گرفته و در این زمینه، از روش «تحلیل زبان فنی رسمی با تاکید بر سیاق» استفاده شده است. یافته اصلی این پژوهش بسط چهار مرحله بیدارگری (موعظه)، درمانگری (شفا)، هدایتگری (هدی)، و رحمت گری (رحمت) برای تربیت قرآنی، قابل برداشت از دیدگاه علامه طباطبائی با محوریت آیه 57 سوره «یونس» است. علاوه بر این، تاکید بر شان هدایتی قرآن و حالت ایجابی آن، نقش زمینه ای و حالت سلبی مراحل اول و دوم، و هدف گونه دیدن مرحله رحمت گری، جایگاه هر مرحله را ترسیم می کند. تحلیل این مراحل نشان می دهد که پالایش درونی مقدم بر پالایش اعمال بیرونی است. زندگی سعادتمندانه انسانی در پرتو این مراحل، در ارتباط با قرآن محقق می شود.
    کلید واژگان: تربیت قرآنی, علامه طباطبائی, تفسیر المیزان, موعظه, شفا, رحمت, هدایت
    Fatemeh Bahremand, Mohammad Reza Sharafi, Narges Sajjadiyyeh
    'Allameh Tabatabaei’s views on introducing the educational status of the Quran and how they influence man’s evolutionary movement are among the important questions, and they seem necessary for developing any education program centred on the Quran. Nevertheless, no attempt has been made to do research on Qur’anic education centred on the ideas presented in the commentary of this contemporary commentator with a phase look. The present framework can contribute, to some extent, to demonstrating the Qur’an-centered educational prospects. Based on technical, verbal-formal analysis with emphasis on the context”, the present paper tries to expound some of 'Allameh Tabatabaei’s thoughts about Qur’an commentary with the aim of presenting a picture of the phases of the Qur’anic education in question. The main finding of this study shows that it is understood from Allameh Tabatabaei's view centred on verse 57 of Surah "Yunus" that Qur’anic education undergoes four phases: awakening (preaching), therapy (healing), showing the right way (right guidance), and being compassionate (mercy). furthermore, the emphasis on guidance as the aim of the Quran and its positive mode, the role of the ground and negative position of the first and second stages and looking at mercy as a purpose-like phase contribute to recognizing the status of each stage. The analysis of these phases shows that self-refinement has precedence over refining extrovert behavior. Building a happy life in the light of these phases will not be possible without referring to the Quran.
    Keywords: Quranic education, Allameh Tabatabaei, Al, Mizan Commentary, preaching, healing, mercy, guidance
  • عباس پسندیده، فاطمه عسکریان
    هدف این پژوهش، بررسی چارچوب نظری موعظه پذیری براساس قرآن و احادیث می باشد. این پژوهش کتابخانه ای - توصیفی با روش تحلیل محتوا به کشف و بررسی عناصر موثر در پذیرش موعظه پرداخته و سپس مناسبات میان آنها را بررسی کرده و نظام حاکم بر آنها را مشخص ساخته است. یافته های این پژوهش آن است که ایمان، تقوا، عقل، زهد، واعظ درونی، قلب نرم و منعطف و هوشیاری، از عناصر موثر در پذیرش موعظه هستند که در سه گروه عناصر شناختی، عاطفی و عملکردی طبقه بندی می شوند. بر این اساس، چارچوب نظری موعظه پذیری، مبتنی بر خود عقلانی، خود عاطفی، خود مهارگر و خود موعظه گر است. از سویی باید پیش از موعظه، این چهار «خود» را در افراد به وجود آورد و تقویت نمود که این وظیفه دستگاه های تبلیغی، آموزشی و پرورشی است. از سوی دیگر می توان با طراحی ابزار سنجش آن، به بازشناسی افراد موعظه پذیر از انسان های موعظه ناپذیر اقدام نمود.
    کلید واژگان: موعظه, موعظه پذیری (اتعاذ), قرآن, حدیث
    Abbas Pasandideh, Fatemeh Asgarian
    This study aims at investigating the theoretical framework of preach acceptance based on Quran and Hadith. Adopting library-descriptive and content analysis methods, the paper is an attempt to investigate and discover the elements effective in acceptance of preaches followed by studying the relations between them and identifying the system governing them. The findings of the study indicated that faith, virtue, reason, asceticism, internal preacher, soft heart and consciousness are among the effective elements in accepting preaches being classified into three groups of cognitive, emotional and operational elements. Accordingly, the theoretical framework of accepting preaches is based on rational self, emotional self, inhibitor self and preacher self. On the one hand, these four “selves” shall be created and strengthened in individuals before preaching that is a duty of the advertising and educational systems. On the other hand, by designing its evaluation instrument, recognizing the people who accept preach could be distinguished from those who do not accept it.
    Keywords: Preach, Accepting Preach, Quran, Hadith
  • سید حسن بطحایی گلپایگانی
    از روش های تربیت دینی «تذکر» و «موعظه» است. موعظه دعوت به نیکی توام با خیرخواهی و رقت قلب است. واژه هم معنای آن، «نصیحت» و «تذکر» است که به معنای پند و اندرز مشفقانه به انگیزه اصلاح و تربیت می باشد. موعظه حسنه در قرآن به عنوان روش تربیت دینی در موضوعات اعتقادی و مسائل اخلاقی و اعمال و آداب عبادی به کار رفته است. علامه طباطبائی با توجه به آیات قرآن، بر این باور است که اگر واعظ و متعظ از شرایط علمی و اخلاقی و اعتقادی مناسبی برخوردار باشند، و نیز محتوای وعظ و اندرز دعوت به خدا باشد، سبب بیداری دل ها و تربیت و تهذیب نفوس انسان ها می شود. یادآوری نعمت ها و حوادث تاریخی در قرآن برای غفلت زدایی و رشد تربیت دینی آمده است. در این پژوهش، تفسیر و تحلیل آیات موعظه و واژه های مرتبط آن، با توجه به دیدگاه تفسیری علامه طباطبائی در تفسیر المیزان مورد تحقیق و ارزیابی قرار گرفته است.
    کلید واژگان: موعظه, نصیحت, تذکر, تربیت, تفسیر المیزان, علامه طباطبائی
    Sayeed Hassan Bathaii Golpaygani
    Warning and admonition are among the methods which are used in religious education. Warning means enjoining good benevolently and leniently. Among its synonyms are advice and warning which mean giving advice in a friendly way in the hope of encouraging reform and extending education. The Quran refers to fine admonition as one of the methods of religious education relating to doctrinal issues, ethical issues, and acts and etiquette of worship. Resting on the verses of Quran, Allameh Tabatabaii believes that, if the preacher and the preached one share scientific, ethical and doctrinal conditions and if the purpose of the sermon is inviting the audience to God, it will contribute to the awakening of hearts, and refinement of human souls. The Quran's reference to favours and historical events is intended to prevent people from being remiss and to extend religious education. This research, relying on the views shown by Allameh Tabatabaii in Al Mizan Commentary, investigates and evaluates the commentary and analysis of the verses of admonitions and the words related to them.
    Keywords: admonition, advice, warning, education, Al Mizan Commentary, Allameh Tabatabaii
  • ابراهیم دادجو*
    هر چیزی که ساختار منسجم و معقولی دارد، دارای ساختار و دستگاهی منطقی است. قرآن کریم نیز در مقام کتاب آسمانی ای که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده، دارای ساختار و دستگاهی منطقی است. از آنجا که قرآن کریم بر انسان ها نازل شده و قصد خروج انسان ها از ظلمت ها به نور را دارد باید دارای ساختاری بر وفق ادراک انسان ها باشد. ساختار فکری و ادراکی انسان ها بر ساختار منطق ارسطویی که چیزی جز ساختار ادراکی و فکری نوع بشر نیست مبتنی است. از این روی، ساختار قرآن کریم نیز به این دلیل که خطاب به انسان هاست باید براساس ساختار منطق ارسطویی باشد. ساختار منطق ارسطویی مبتنی بر برهان و خطابه و جدل و شعر و سفسطه است. ساختار قرآن کریم نیز مبتنی بر منطق ارسطویی یعنی منطق نوع بشر است، منتهی از آنجا که قصد قرآن کریم خروج آدمی از ظلمت ها به نور است، با دوری جستن از تعابیر شعری (خیالی) و سفسطی (کاذب)، به برهان و خطابه و جدل اکتفا نموده است.
    کلید واژگان: قرآن کریم, سوره, آیه, منطق ارسطویی(صوری), دستگاه منطقی, حکمت, موعظه, جدل, کتاب, حجت, قیاس
    Ebrahim Dadjoo*
    Every thing that has a consistent and rational structure, it will inevitably have a logical system and structure. The holy Quran with the status of a holy book that has come down to Prophet Mohammad has a logical system and structure. In view of the fact that Quran has come down to human beings to take them out from darkness to luminescence, it must have a structure consistent with human perception. The mental and perceptual structure of human beings is consonant with Aristotelian logic which is nothing more than the perceptual and mental structure of the human race. Accordingly, the structure of the holy Quran, as it is addressed to human beings should necessarily be based on the structure of Aristotelian logic. This structure includes proof, rhetoric, dialectic, poetics and fallacy. The expectation is that the structure of the holy Quran should follow the same structure but as it is intended to take the human race from darkness to luminescence it avoids poetic and false constructions and limits itself to proof, rhetoric and dialectic.
    Keywords: The Holy Quran, verse, Aristotelian, (formal) logic, logical system, wisdom, admonition, dialectic, Holy Scripture, argument, syllogism
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال