جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ویتگنشتاین متاخر" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «ویتگنشتاین متاخر» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
اصل تناقض در سه حوزه معرفت شناسی، فلسفه و منطق از اهمیت بی بدیلی برخوردار است، و بررسی شرایط تحقق آن، به منظور شناخت موارد جریان آن ضروری است. از جمله شرایط تناقض، وحدت هایی است که در دو گزاره متناقض باید حفظ شود. در تفصیل شرایط و تعداد شروط وحدت همواره میان منطق دانان اختلاف بوده است. نظر مشهور، اشتراط هشت وحدت در تناقض است، ولی همواره اندیشمندانی سعی در تصحیح این نظر داشته اند، به این صورت که یا شروطی بر آن افزوده و یا شرایط مشهور را به موارد کمتری تقلیل داده اند. تحقیق حاضر با روش تحلیل مفهومی، گزاره ای و سیستمی، به بررسی شروط مذکور در کتب منطقی پرداخته و نتیجه می گیرد که همه این شرایط به دو شرط «وحدت موضوع» و «وحدت محمول» تنزل می یابد. در بخش دوم، با توجه به فلسفه متاخر ویتگنشتاین، اثبات می شود که در وحدت های تناقض، شرط دیگری لازم است که در هیچ یک از کتب پیشینیان ذکر نشده و از سوی دیگر مصداق هیچ یک از شروط پیش گفته نیست، و آن عبارت است از «وحدت زبان».کلید واژگان: تناقض, وحدت, ویتگنشتاین متاخر, وحدت زبان, بازی های زبانیLogical Studies, Volume:13 Issue: 1, 2022, PP 193 -216The principle of contradiction in the three domains of epistemology, philosophy and logic is of incomparable importance, and it is necessary to examine the conditions of its realization in order to know the cases of its flow. Among the conditions of contradiction are the unity that must be maintained in two contradictory propositions. There has always been a difference between logicians in detailing the conditions and the number of unity conditions. The famous opinion, the requirement of eight unity is contradictory, but thinkers have always tried to correct this opinion, in such a way that they either added conditions to it or reduced the famous conditions to fewer cases. The present research, with the method of conceptual, propositional, and systemic analysis, examines the conditions mentioned in logic books and concludes that all these conditions are reduced to two conditions: "the unity of the subject" and "the unity of the predicate". In the second part, according to the late philosophy of Wittgenstein, it is proved that in the unity of contradiction, another condition is necessary that is not mentioned in any of the books of the predecessors and on the other hand, it is not an example of any of the aforementioned conditions, and that is the phrase From "unity of language".Keywords: contradiction, Unity, late Wittgenstein, unity of language, language games
-
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 32 (بهار 1401)، صص 99 -118
مفهوم جهان تصویر، از آموزه های اصلی در نظریه ویتگنشتاین متاخر است. بر پایه این دیدگاه، هر انسانی به واسطه حضور در بازی زبانی، از چارچوبی ذهنی برخوردار می شود که بر شیوه نگرش او به جهان و معرفت سایه انداخته و عقلانیت و ارزیابی های او از صدق و کذب را راهبری می کند. جهان تصویر، از بستر اجتماع و فرهنگ و نیز نوع انتخاب های عملی افراد به وجود می آید. هدف از این مقاله آن است که مبانی و نتایج معرفت شناختی این نظریه را واکاوی کند و نشان می دهد نتیجه این نظریه، نفی فرامعیار در معرفت خواهد بود. همچنین با پذیرش این دیدگاه نمی توان از واقع گرایی معرفت شناختی دفاع کرد. نظریه جهان تصویر، زمینه را برای رشد معرفت شناسی اجتماعی تسهیل کرد. با تمام تلاش های ویتگنشتاین برای تبیین جهان تصویر، این نظریه از چند آسیب رنج می برد؛ یکی اینکه این دیدگاه خودمتناقض است. دیگر اینکه تحلیل های ویتگنشتاین برای اثبات تاثیر اجتماع در پیدایش جهان تصویر تام نیست و بسیاری از فروض از نظر او پنهان مانده است. همچنین در این نظریه میان زبان و مفهوم خلط شده و رابطه عمل و باور به دقت تصویر نشده است. تحلیل ویتگنشتاین از غیراختیاری بودن باور نیز ناتمام است. این دیدگاه به نسبیت معرفت شناختی منتهی می شود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است.
کلید واژگان: جهان تصویر, بازی زبانی, ویتگنشتاین متاخر, فرامعیار در معرفتThe world-picture concept is one main doctrine of Wittgenstein’s later philosophy. As per this view, due to his participation in the language games, every individual develops some mental framework whose shadow is cast over his approach to the world and epistemology directing his reason and true-false evaluations. The world-picture concept comes from the ground of society and culture and from one’s practical kind of choices. In this essay, the author aims to make an inquiry into the foundations and outputs of the epistemology of theory and to show that its result is the negation of meta-standard in epistemology. By this theory, one fails to defend epistemological realism. The world-picture theory made the ground for the progress of social epistemology. Despite Wittgenstein’s efforts to explain it, the theory suffers from several disadvantages: first is that it is self-contradicting. Second is that Wittgenstein’s analyses to prove the role of society in the formation of world-picture concept is imperfect for he failed to take into consideration many other options. Furthermore, in his theory, Wittgenstein has confused language and concept thus failed to precisely illustrate the relation between practice and belief. His analysis that belief is involuntary is not sound; it leads to epistemological relativism. The method adopted here is descriptive-analytic.
Keywords: the world-picture theory, language-games, later Wittgenstein, meta-standard in epistemology -
ویتگنشتاین متاخر بر این باور است که برای فهم باورهای دینی، باید دو مفهوم بازی های زبانی و صور زندگی را که او برای توصیف آموزه های خود به کار می گیرد، بشناسیم و وارد بازی زبانی و صورت زندگی دینی شویم. بنابراین می توان گفت برداشت او از عقلانیت باورهای دینی، عقلانیت مبتنی بر بازی های زبانی و صورت های زندگی است. به دیگر سخن، عقلانیت باورهای دینی در قالب این دو استعاره است که معنای خود را پیدا می کند، ازاین رو اگر کسی بخواهد باورهای دینی خویش را عقلانی سازد، باید این عقلانیت در زمینه صورت های زندگی فهم شود. اگر شخص متدین باورهای دینی خویش را در بافت صور زندگی مبتنی بر ایمان کرده باشد، در این صورت از نظر ویتگنشتاین متاخر باورهای دینی او عقلانی است. بنابراین معنای عقلانیت در مورد باورهای دینی نباید به همان معنای عقلانیت در علم تلقی شود و مورد داوری قرار گیرد. بنابر دیدگاه ویتگنشتاین متاخر باورهای دینی ما نیاز به هیچ گونه توجیهی، چه عقلی یا تاریخی ندارند و شخصی که تلاش دارد تا امر دینی را با توجه به قواعد بازی زبانی دیگر معقول سازد، در واقع، خود فردی غیرمعقول است، زیرا از شان باورهای دینی کاملا غافل است. در این مقاله بر آنیم تا علاوه بر تبیین دیدگاه ویتگنشتاین متاخر در خصوص عقلانیت باورهای دینی، نقدها و نارسایی های موجود در مفاهیمی مانند بازی های زبانی و همچنین تلقی ویتگنشتاین متاخر در خصوص عقلانیت باورهای دینی را بیان کنیم.
کلید واژگان: بازی های زبانی, باور دینی, صورت های زندگی, عقلانیت, ویتگنشتاین متاخرThe later Wittgenstein believes that if we want to understand religious beliefs, we should know and get involved with the two concepts of language games and forms of life (which he uses to describe his teachings). In fact, it can be said that his understanding of the rationality of religious beliefs is one based on language games and forms of life. In other words, the rationality of religious beliefs is given its meaning by these two metaphors. Therefore, if one wants to make rational his religious beliefs, he should understand this rationality in the context of forms of life. That is to say, if a religious person has based his religious beliefs in the context of forms of life, then his religious beliefs is rational from the viewpoint of the later Wittgenstein. As a result, the meaning of rationality in religious beliefs should not be taken and judged the same as the meaning of rationality in science. According to the later Wittgenstein’s viewpoint, our religious beliefs do not need any justification – either rational or historical – and an individual who tries to rationalize the religious matter based on another language game’s rules is in fact an irrational person, because he is totally unaware of the station of religious beliefs. In this article, we aim to both explain the later Wittgenstein’s viewpoint to the rationality of religious beliefs and explicate the current criticisms and shortcomings of the concepts such as language games.
Keywords: Religious belief, Rationality, Later Wittgenstein, forms of life, Language games -
ویتگنشتاین متاخر گزاره های پایه را مبتنی بر نظریه خویش در بازی های زبانی و چارچوب ذهنی، تفسیر می کند. وی با شکاکیت مقابله کرده وآن را خودمتناقض می داند و گزاره های بدیهی را از ساختار بشر حذف ناشدنی شمرده است. با اینحال از نظر او میان گزاره های پایه تجربی و ریاضی، مرز روشنی نیست. گزاره های پایه ریاضی نیز متاثر از بازی زبانی و مبتنی بر حافظه هستند و به همین دلیل، ممکن است مورد فراموشی، غفلت یا اشتباه واقع شوند. از نظر وی گزاره های پایه تنها تصدیق ضروری دارند ولی خطاناپذیر نیستند. در نظریه ویتگنشتاین، میان مفهوم و زبان خلط شده است. بازی زبانی، فرهنگ و تاریخ بر ساحت زبان اثر می گذارند، در حالیکه صدق گزاره های بدیهی منطق و ریاضی در ساحت مفهوم سنجیده می شود. همچنین تفاوت میان یقین روانشناختی و یقین منطقی را می توان با روش تحلیل آنها و نیز امکان یا عدم امکان ناسازگاری مفهومی بررسی کرد. صدق گزاره های بدیهی نیز با ارجاع آنها به علم حضوری اثبات پذیر است.
کلید واژگان: ویتگنشتاین متاخر, گزاره های پایه, بدیهیات منطق, اصول ریاضی, یقین -
مفهوم «صورت زندگی» یکی از مهم ترین مفاهیم در فلسفه متاخر ویتگنشتاین به حساب می آید؛ اصطلاحی که یکی از پر ابهام ترین مفاهیم فلسفه اوست. مقاله حاضر ، به تبیین نقش ویژه و مبنایی مفهوم صورت زندگی به عنوان سنگ بنایی برای تمامی فلسفه متاخر ویتگنشتاین می پردازد؛ نقشی که تا کنون توجه چندانی از جانب ویتگنشتاین پژوهان به خود جلب نکرده است. به نظر نگارندگان ، توصیف صورت زندگی به عنوان شرط امکان زبان می تواند به برخی شبهات موجود در باب فلسفه متاخر ویتگنشتاین _ اعم از رفتارگرایی ، در افتادن به نسبیت عام زبانی و فروکاستن تمامی امور واقع به زبان _ پایان دهد. در این پژوهش با بررسی موضع گیری ویتگنشتاین متاخر در برابر تبیین فلسفی به طور عام ، و نظریه تصویری زبان به طور خاص و تحلیل مفصل مفهوم صورت زندگی در متن آثار متاخر او ، در اثبات نقش مبنایی این مفهوم در زمینه فلسفه پسین ویتگنشتاین کوشیده ایم. در پایان با بررسی انتقادی تفسیرهای چهارگانه شارحین از مفهوم صورت زندگی ، باب ارائه تفسیر پنجمی با عنوان «تفسیر پدیدارشناختی» از سوی نگارندگان گشوده می شود.کلید واژگان: صورت زندگی, زبان, مبناگرایی, ویتگنشتاین متاخر“Form of life” is considered one of the most significant concepts in Wittgenstein's later philosophy. This term is one of his most ambiguous philosophical concepts. This paper tries to explain the specific and fundamental role of “form of life” as a cornerstone for the whole of Wittgenstein's later philosophy; a role that has not attracted much attention in Wittgenstein scholarship. From the author's perspective, describing the form of life as a condition for the possibility of language can put an end to some of the challenges in Wittgenstein's later philosophy such as Behavioralism, being trapped in general linguistic relativity and the reduction of all reality to linguistic principles. This study attempts to prove the fundamental role of this concept by studying Wittgenstein’s later position toward philosophical explanation in general and pictorial theory of language in particular, and by analyzing in detail the concept of form of life in his later works. Finally, the authors will provide a possible fifth path entitled “Phenomenological Interpretation” through a critical analysis of the four existing interpretations on the concept of form of life.Keywords: Form of life, Language, foundationalism, Later Wittgenstein
-
هدف این پژوهش تبیین نظریه ویتگنشتاین متاخر، یعنی نظریه بازی های زبانی، و استنباط دلالت های آن در زمینه مبانی و اصول تربیتی و تحلیل و نقد آن از دیدگاه علامه طباطبایی است. در این پژوهش از روش تحلیل مفهومی، روش استنتاجی و تحلیل انتقادی استفاده شده است. برای این منظور پس از استخراج و استنباط مبانی و اصول نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین، نقد آن ها از دیدگاه علامه طباطبایی مطرح می شود. طبق یافته های این پژوهش، مفاهیم اصلی معرفت شناسی ویتگنشتاین شامل نظریه کاربردی معنا، اجتماعی بودن زبان و نفی زبان خصوصی، تاکید بر توصیف به جای تبیین، زمینه گرایی و نسبیت محوری است. در مقابل، علامه طباطبایی در بنیان های معرفت شناختی خود بر مبناگروی، یقینی بودن معرفت و بداهت آن و متعین بودن حقیقت اشاره می کند. با در نظر داشتن معرفت شناسی ویتگنشتاین، شاهد ضعف هایی هستیم که می توان آن ها را بر مبنای دیدگاه علامه طباطبایی نقد و بررسی کرد؛ از جمله تعین نداشتن معنا، ابتنای نظام معرفتی انسان بر نحوه زندگی او، نفی وجه کشفی معرفت، ماهیت اقتضایی بودن و نسبیت.
کلید واژگان: ویتگنشتاین متاخر, نظریه بازی های زبانی, مبانی تربیت, اصول تربیت, ریالیسم اسلامی, علامه طباطباییThe present study was conducted to explain and elucidate the late Wittgenstein theory of language games, deduce its implications in the field of education and, then, analyze and criticize it from the perspective of AllamehTabatabai; conceptual analysis, inference, and critical analysis were used in the present study. Thus, the basics and principles of Wittgenstein's language games theory were initially extracted and deduced; then, these principles are critically investigated from the perspective of AllamehTabatabai. According to the findings of the study, the main concepts of Wittgenstein's epistemology, including applied theory of meaning, sociality of language and the negation of private language, emphasize descriptive rather than explanatory aspects, are context-oriented and follow the rules of relativity. On the other hand, in his epistemological theorizations, AllamehTabatabai emphasizes foundationalism, certainty and clarity of knowledge, and the determinism of the truth. Relying on Wittgenstein's epistemology reveals weaknesses and deficiencies which could be clearly criticized according to AllamehTabatabai's beliefs and ideas, including non-determinism of truth, founding the human epistemic system based on his life, the denial of the discovery of knowledge, and the nature of contingency and relativity.
Keywords: Late Wittgenstein, Language Game Theory, Basics of Education, Principles of Education, Islamic Realism, AllamehTabatabai -
نظریه "شباهت خانوادگی" ویتگنشتاین تاثیرگذارترین نظریه معاصر در باب "تعریف"، یا، به عبارت بهتر، در مقابل "تعریف" است. مقابله اصلی این نظریه با "تعاریف ذاتی" است که ارسطو به عنوان سردمدار آن شناخته می شود. این نظریه را در دوران معاصر چالشی برای ذات گرایی در نظر گرفته اند. در این جستار، بعد از بیان نگره شباهت خانوادگی و زمینه های بروز آن در تقابل با تعاریف ارسطویی، با استخراج انتقادات این نگره بر تعاریف ذاتی ارسطو و یافتن پاسخ این انتقادات با توجه به متن آثار ارسطو، سعی دارم نشان دهم که طرح چنین انتقاداتی به تعاریف ارسطویی ناشی از فهم نادرست و ناآگاهی ویتگنشتاین نسبت به نگره "تعاریف ذاتی" مدنظر ارسطو است. برای دست یابی به این مطلوب از دو روش پدیدارشناسی و تحلیلی بهره خواهم برد. بررسی آثار دست اول فلاسفه مذکور از اولویت های این پژوهش به شمار می آید.کلید واژگان: تعاریف ذاتی, ارسطو, مفهوم, شباهت خانوادگی, ویتگنشتاین متاخرThe family resemblance’s theory of Wittgenstein is the most influential contemporary theory of, or, to put it more precisely, against “definition”. The theory’s main opposition is towards essential definitions, whose leading theoretician is known to be Aristotle. In modern era, This theory have been considered a challenge to essentialism. In this essay, after expressing the theory of family resemblance and backgrounds of those in opposition to the Aristotelian definition, By extracting criticisms of the theory to essential definitions and answers them according to the text of Aristotle, I’m trying to show that expressing such criticisms to the Aristotelian definition due wittgenstein’s misunderstanding and ignorance than the Aristotle’s essential definitions. To achieve this thesis, will be used of phenomenology and analytical methods. Examining the philosophers’ own works was among the investigation’s priorities.Keywords: Essential Definitions, Aristotle, Concept, Family Resemblance, later Wittgenstein?s
-
این نوشتار می کوشد به این پرسش پاسخ گوید که آیا رویکرد ویتگنشتاین متاخر در رویارویی با دوآلیسم نسبتی با پاسخ دکارت دارد. ارزیابی رویکرد ویتگنشتاین از استدلال زبان خصوصی آغاز می شود و برای فهم موضع دکارت یکی از مکاتبات او با پرنسس الیزابت و همچنین مفهوم طبیعت در تاملات تحلیل می شود تا بر این نسبت با وجود تمامی اختلافات بنیادین، تصریح شود. در اینجا نشان داده می شود که در متن فلسفه دکارت راهی برای حل مشکل دوآلیسم وجود ندارد، به این معنا که چیرگی بر مشکل دوآلیسم تنها می تواند با خروج از مبانی فلسفه دکارت محقق شود و این همان کاری است که ویتگنشتاین و دکارت انجام داده اند. بنابراین، نوشتار بر این برداشت استوار است که اساس نقدهای ویتگنشتاین بر دوآلیسم و اصول تفکر دکارتی به رویکرد ضدفلسفی ویتگنشتاین مربوط می شود و راه حل دکارت هم برای برون رفت از این مسئله تنها در بستر همین رویکرد ضدفلسفی تحقق می یابد.کلید واژگان: دکارت, ویتگنشتاین متاخر, دوآلیسم, استدلال زبان خصوصی, فلسفه, مفهوم طبیعتThis article is an attempt to address a main question: is there any connection between Wittgensteins way and Descartes one in overcoming the problem of dualism? The discussion of the position of Wittgenstein on Descartes dualism here begins with the private language argument. For understanding Descartes position on the issue, one of his correspondences with Princess Elisabeth, and also the concept of the nature in his book the Meditation are examined so as to be shown this connection, regardless of many central differences between them. Moreover, it is shown here that the relatively similar ways of these two philosophers for facing the problem of dualism are in fact the ways for dissolving the matter, rather than solving it. It means that there seems to be no way to solve the problem of Descartess dualism on the basis of his own works, and this problem can only be overcome by getting out of his philosophy- the thing that both Wittgenstein and Descartes actually did. This article, therefore, takes this reading as its main idea that the Wittgensteins attack on Descartess dualism in particular, and on Descartess philosophy in general, is a fundamental criticism that comes from his critical point of view about the nature of philosophy itself; and the Descartess way which was mentioned above can be justified only in such a this context.Keywords: dualism, private languages argument, Wittgenstein, Descartes
-
نگرش ویتگنشتاین به باورهای دینی به ایمان گرایی معروف است. از نگاه او خاستگاه واقعی ایمان، عواطف آدمی است و ایمان دینی را نوعی دلدادگی به شکلی از زندگی می داند. ویتگنشتاین، اصل اساسی در یک زندگی دینی را نه پذیرش آموزه ها یا اصول و عقائد بلکه اعمال فرد می داند. باورهای دینی از این رو که نقش تنظیمی در حیات مومنین دارند تزلزل ناپذیر هستند. چنین نگرش های متفاوتی به دین و باورهای دینی در دو دوره فکری ویتگنشتاین باعث شده که نگاه ها را به سوی خود معطوف بدارد. این نوشتار تحقیقی کیفی است که با روش توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی مباحثی همچون: ایمان دینی، واقع گرایی یا ناواقع گرایی دینی، نقش عمل در باورهای دینی، متعلق ایمان و... از نگاه ویتگنشتاین می پردازد. و در حاصل این پژوهش پس از نقد و بررسی می توان ادعا نمود که زمینه پیدایش تفکر ایمان گرایی در مغرب زمین وجود ناسازگاری میان ایمان و عقل در برخی از آموزه های بنیادین آیین تحریف شده مسیحیت بوده و این مشکل در آموزه های دین اسلام مشاهده نمی گردد، لذا بنظر می رسد تقابل ایمان و عقل توجیه ندارد.کلید واژگان: ایمان دینی, ویتگنشتاین متاخر, واقع گرایی, ناواقع گرایی, بازی دینیWittgenstein's attitude to religious beliefs is known as fedism. From his point of view, the true origin of faith is human emotion and religious faith a deep tendency for a way of life. Wittgenstein considers the basic principle of the religious life not to be acceptance of doctrines or principles and beliefs, but one`s deeds. Religious beliefs are unbreakable because they have a regulatory role in believers life. Such different attitudes toward religion and religious beliefs in the two Wittgensteinian periods have made it well-known. This study taken as a qualitative research with a descriptive-analytical method and using library resources has focused on Wittgenstein's views regarding issues such as religious belief, realism, or religious non-realism, the role of action in religious beliefs, the what belief is for, and so on. As resulted by the research, it can be argued that the background of fedism in the West may be regarded as an inconsistency found between faith and reason in some of the fundamental teachings of Christianized distorted religion, and this problem is not seen in the teachings of Islam. On this basis, there may not be found any reasonable case for any conflict between faith and reason.Keywords: Religious Belief, Late Wittgenstein, Realism, Irrealism, Religious Game
-
سائول کریپکی، در کتاب قواعد و زبان خصوصی از نظر ویتگنشتاین، تفسیری خاص و نسبتا رادیکال از بحث پیروی از قاعده ویتگنشتاینرا ارائه می دهد که بر اساس آن تمامی زبان و مفهوم سازی های آن ناممکن و در واقع غیرقابل فهم می شود. یکی از نتایج این تفسیر، دیدگاهی معروف به «دیدگاه جامعه محور» است که معتقد به ضرورتا اجتماعی بودن زبان بوده است و در نوک پیکان حمله به ایده زبان خصوصی و مدل خصوصی پیروی از قاعده قرار دارد. بر اساس این دیدگاه، پیروی از قاعده و لذا زبان پدیده ای اجتماعی است و در نتیجه کروزوی از بدو تولد تک افتاده ای که بتواند سخن گفته و از قواعد پیروی کند، نمی تواند وجود داشته باشد. این دیدگاه، با توجه به وجود متونی در آثار ویتگنشتاین که به نظر می رسد موید امکان پیروی خصوصی از قواعد هستند، موجب نزاعی تاریخی میان مفسران ویتگنشتاین شده است. در این نوشته تلاش خواهیم کرد تا با استناد به نوشته های خود ویتگنشتاین، اصطلاحات به کار رفته میان مدافعان و مخالفان این دیدگاه را روشن کنیم ساخته و از این طریق به دید روشن تری نسبت به دیدگاه های ویتگنشتاین متاخر دست یابیم.کلید واژگان: ویتگنشتاین متاخر, پیروی از قاعده, زبان خصوصی, کریپکی, دیدگاه جامعه محورSaul. A. Kripke in his Wittgenstein on Rules and Private Language reads Wittgensteins private language argument as an inference from the idea of rule following. He presents a sceptical paradox about rule- following, which purports to show all language, all concept formation, to be impossible, indeed unintelligible. In this paper we will examine one of the most important outcomes of Kripkensteins sceptical solution, namely The Community view according to which, the concept of a private language is inconsistent, because using language entails following rules, and following rules entails being a member of community. This view believes that solitary or private rule-following is impossible and language is essentially social; hence its impossible for someone isolated from birth to follow a rule or use language. At the end we will attempt to settle this longstanding and significant dispute, by shedding some lights on the terms used by these antagonists such as Wittgensteins conceptions of language, essence and Crusoe.Keywords: Later Wittgenstein, Rule-following, Private Language, Saul Kripke, The Community View
-
مدعای اصلی مقاله حاضر آن است که ویتگنشتاین، بازی زبانی دین را نه رد کرده و نه تایید؛ بلکه تنها گفته است چنین بازی زبانی ای وجود دارد، که پیش فرض ها و حد و مرزهایی دارد. در دیدگاه متاخر ویتگنشتاین، طرح پرسش هایی از این دست که آیا خدا واقعا وجود دارد، بر پایه دستور زبان دینی غلطی استوار شده اند؛ زیرا بیرون از شاکله مفهومی ای که پذیرفته ایم، نمی توانیم بپرسیم که آیا خدا واقعا وجود دارد یا نه. مومنان، در شاکله مفهومی خود یا در بازی زبانی خود، مفهوم خدا را از پیش فرض می کنند و سخن گفتن درباره خدا، در بیرون از مرزهای این شاکله مفهومی ممکن نیست. کوتاه سخن آن که بر اساس این مدعا و نتایج به دست آمده از دیدگاه های متاخر ویتگنشتاین در باب دین و باور دینی، می توان به پرسش هایی بااهمیت درباره جدایی دین از علم، ایمان گروی ویتگنشتاینی، و ناواقع گروی دینی از منظر ویتگنشتاین پاسخ درخور داد.
کلید واژگان: بازی زبانی, شیوه زیست, دین چونان تصویر, الاهیات چونان دستور زبان, ویتگنشتاین متاخرThis article concentrates on the later Wittgenstein. The main problem is how we can apply his later philosophical thought to religion and religious belief. The result is that، according to Wittgenstein، religious beliefs are not such as scientific hypotheses and need not being supported by rational arguments and evidence، but they are pictures on which believers arrange and set out their forms of life. So، according to the article، Wittgenstein neither accepts nor rejects language game of religion. He just says that this form of life exists and has its limits and prejudices. Religion، like any other conceptual schemata، logically depends on bounds and frontiers or، in better words، on social or contextual rules. If this language game is to be played and adopted، we’ll have to adopt and follow such limits and rules.Keywords: Language Game_Form of Life_Religion as a Picture_Theology as Grammar_The Later Wittgenstein -
در معرفت شناسی کلاسیک، شکاکیت در مقابل معرفت قرار داشته و روش های مختلفی برای پاسخ به شکاکان ارایه می شود. ویتگنشتاین متاخر با تمایز نهادن میان معرفت و یقین رویکرد جدیدی را در نقد شکاکیت مطرح کرده است. او یقین را امری مقدم بر معرفت می داند که ریشه در عمل و نه معرفت دارد. به باور وی صورت ابتدایی بازی زبانی، یقین است که در عین معقولیت بی نیاز از هرگونه توجیه و دلیل است. به زعم وی برخی از گزاره ها وجود دارند که در عین این که تردید در آنها محال است ادعای معرفت به آنها نیز مهمل است. ویتگنشتاین، این گزاره ها را گزاره های محوری می نامد و معتقد است تصویر ما از جهان با تکیه بر آنها ساخته می شود. این گزاره های محوری از آن جهت که مبنای بازی های زبانی ما و اساس هرگونه تحقیق و پژوهشی هستند که به دست ما انجام می گیرد قطعی و یقینی اند. او قطعیت و یقینی بودن این گزاره ها را به منزله خطاناپذیر بودن یا مطابقت آنها با واقع نمی داند، بلکه یه یاور وی یقین به آنها ناشی از طرز تلقی افراد است که لزومی ندارد با واقعیت مطابقت داشته باشد. به باور وی، مبانی معرفت آدمی نه بر توجیه، که بر حوزه ای ورای آن یعنی عرصه عمل و نحوه معیشت وی متکی است. در این مقاله دیدگاه ویتگنشتاین درباره یقین را تبیین خواهیم کرد و در نهایت درباره این که آیا نظریه وی توانسته است معضل شکاکیت در فلسفه را حل کند داوری خواهیم نمود.
کلید واژگان: ویتگنشتاین متاخر, یقین, شک, معرفت, توجیه, شکاکیت -
این مقاله در نظر دارد تقسیم بندی های گوناگون واقع گرایی و ضد واقع گرایی اخلاقی را بررسی کرده و با توجه به آموزه های ویتگنشتاین متاخر، نظر وی را در این باره بیان نماید. به این منظور، پس از شرح کوتاهی از آموزه های ویتگنشتاین در پژوهش های فلسفی، نظرات گوناگون شارحان وی درباره واقع گرا یا ضد واقع گرای اخلاقی بودن ویتگنشتاین بررسی می شود. مبحث واقع گرایی اخلاقی ارتباط وثیقی با مبحث شناخت گرایی و ناشناختگرایی در فرا اخلاق دارد، از همین رو به صورت کوتاه، به بررسی نظر ویتگنشتاین متاخر در این بار نیز پرداخته شده است. در انتها نیز سعی شده نشان داده شود که واقع گرا و یا ضدواقع گرا نامیدن ویتگنشتاین، ناشی از کاربرد نادرست گرامر واقعیت است و نمی توان وی را در این تقسیم بندی جای داد.
کلید واژگان: واقع گرایی اخلاقی, شناخت گرایی اخلاقی, ویتگنشتاین متاخر, پژوهش های فلسفی, گرامر واقعیتMetaphysic, Volume:3 Issue: 1, 2011, PP 77 -94By emphasis on cognitive aspect of moral realism, this article surveys various divisions in moral realism and anti-realism and, regarding later Wittgenstein's courses, it explores his views about this matter. Thus, after a short description of Wittgenstein’s courses in Philosophical Investigations which are related to this topic, ideas of his commentators in this area are studied. Since moral realism has a firm relation with cognitive and non-cognitive discussion in meta-moral, thus later Wittgenstein’s view about this topic is also investigated. At the end, it is shown that calling Wittgenstein a realist or anti-realist is due to the wrong usage of reality grammar and he cannot be categorized as such.Keywords: moral realism, moral cognitivism, Wittgenstein, Philosophical Investigations, grammar -
یکی از مسائلی که در حوزه دین شناسی در قرون اخیر در غرب مطرح شده، دین و زبان مربوط به آن است. معناشناسی صفات الهی، مشکل تعارض علم و دین، پیدایش مکاتب فلسفی معارض چون پوزیتیویسم و پوزیتیویسم منطقی از عواملی است که بحث زبان دین را در میان فلاسفه و متکلمان مطرح کرد. معرفت بخشی در گزاره های دینی از چالش های شایان توجه دین پژوهی معاصر در زبان دین است و از پرسش معناداری یا بی معنایی و نگرش های پوزیتیویسمی اهمیت فزون تری دارد. در این باب، ویتگنشتاین در دو مرحله از حیات فلسفی خود دو رای کاملا متفاوت را ابراز نموده است. در تلقی نخست، یعنی نظریه تصویری معنا، زبان، تصویری از واقعیت امور است. وی در دیدگاه دوم، یعنی نظریه کاربردی معنا، بازی های زبانی را مطرح کرد. مقاله حاضر ضمن تبیین نظریه بازی های زبانی با مراجعه به منابع اصلی، به نقد آن میپردازد.
کلید واژگان: معرفت بخشی, بازی های زبانی, نظریه تصویری, زبان دین, ویتگنشتاین متاخرThe topics of "religion" and "its language" had been one of the main issues that in recent centuries raised in the field of religious studies in the west.The semantics of divine attributes, wrangle of science and religion, and emersion of philosophical schools like positivism and logical positivism, should to be mention as factors raising the topic of the language of religion among philosophers and theologians.One of the remarkable challenges of contemporary study of religion concerning language of religion is intelligibility of religious propositions; and it is more important than question of meaningfulness or meaninglessness and positivistic attitudes. Wittgenstein presented in this respect two different views in two stages of his philosophical life. In his first conception, i.e. "pictorial theory of meaning", language is considered as picture of fact; while in his second and later view, i.e. "usage theory of meaning", he presented the "theory of language games".This article is going to beside Explanation of theory of language games; give a critical analysis according to primary sources.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.