به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کل گرایی" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «کل گرایی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • فاطمه نامدار، عبدالحسین طریقی *، بخشعلی قنبری

    جاماسب نامه کتابی است که پیشامدها و وقایع آخرالزمانی را از زبان جاماسب وزیر خردمند گشتاسب بیان می کند. زرتشتیان بر این باورند که تاریخ جهان دوازده هزار سال به طول می انجامد.پس از نبرد بین خوبی و بدی ، بدی شکست می خورد و نیکی همه جهان را فرا می گیرد. ولی قبل از بازسازی جهان ، وقایعی در دوره هر کدام از زمینه سازان و منجیان به وقوع می پیوندد که یاس و ناامیدی همه جهان را فرا میگیرد. سوشیانس آخرین منجی است که دشمنانی دارد و اتفاقات زیادی در زمان او می افتد ولی در نهایت او براهریمن چیره می شود.

    کلید واژگان: معناشناسی, ایزوتسو, شبکه معنایی, کل گرایی, فراروایت
    fatemeh namdar, Abdolhossein Tarighi *, Bakhshali Ghanbari

    The present article with the title "Description of apocalyptic events and events in Jamasb-nameh" deals with the investigation of apocalyptic events in Jamasb-nameh. Jamasab Nameh is a book that describes events and events of the end of time from the language of Jamasab, the wise minister of Ghastasab. Zoroastrians believe that the history of the world lasts twelve thousand years. After the battle between good and evil, evil is defeated and goodness covers the whole world. But before the reconstruction of the world, events will take place during the period of each of the founders and saviors, which will cover the whole world with despair and hopelessness. Suchians is the last savior who has enemies and many events happen in his time, but in the end he is defeated by Brahariman.

    Keywords: Jamasab, Apocalypse, Saviour, Sociance, Jamasab Name, Events, Prophecy
  • نجمه رهنما فلاورجانی، محمدرضا حاجی اسماعیلی *، مهدی مطیع

    یکی از پژوهش های پردامنه در سال های اخیر در میان تحقیقات معناشناسی، پژوهش های معناشناسانه بر اساس روش ایزوتسو بوده است، و تعداد پرشماری از مقالات بر اساس این متد چاپ شده است. اما کمتر پژوهشی با هدف ریشه شناسی این روش مورد توجه قرار گرفته است. و بیشتر پژوهش های انجام شده در این زمینه نیز تنها به پیشنه معناشناسانه این روش بسنده نموده است از این رو این پرسشی بدون پاسخ باقی مانده است که این روش معناشناسی بر اساس کدام نظریه فلسفی بنا نهاده شده است؟ آیا دیدگاهی مدرن است یا پست مدرن؟ در این میان اهمیت پاسخ به این پرسش در آن است که مشخص می سازد پارادایم ایزتسو در طراحی این مدل چه چیزی بوده است و آیا این نگاه با آنچه خود قرآن در صدد بیان آن است مطابقت دارد یا این نظریه صرفا راهی برای پاسخگویی معیارهای فلسفه غرب در برداشت از متون مقدسی مانند قرآن است. در این زمینه پژوهی که بتوان به طور مستقیم به پاسخ پرسش مذکور پرداخته باشد نمی توان به دست آورد از این رو نوشتار مذکور متکفل پاسخ به این پرسش برآمده است. و نتیجه گرفته است روش ایزوتسو نه نگاهی صرفا مدرن و نه نگاهی مطلقا پست مدرن است. بلکه نگاهی التقاطی از هر دو فلسفه است که در هستی شناسی نگاه نسبی گرایانه پست مدرن را پذیرفته است و در روش شناسی از ساختارگرایی و کاربردگرایی فلسفه مدرن بهره گرفته است.

    کلید واژگان: معناشناسی, ایزوتسو, شبکه معنایی, کل گرایی, فراروایت
  • مجید مفید بجنوردی *

    مسیله آگاهی انسان، زمانی به کانون بحث در نظریات جامعه‏شناختی تبدیل شد که نظریات کل‏گرایانه‏ای همچون آگوست کنت، دورکیم، کارکردگرایان و... این عنصر را در مطالعه جامعه نادیده گرفته و سبب شکل‏گیری رویکرد تفسیرگرایی و تاکید آن بر اهمیت آگاهی در مطالعه جامعه‏شناختی شدند. دو رویکرد کل‏گرایی و تفسیرگرایی با تقابل با هم، اکثر نظریات جامعه‏شناختی را دربرمی‏گیرند و پژوهش حاضر با روش تحلیلی و با هدف شناسایی کاستی‏های دو رویکرد در تحلیل آگاهی، به بررسی جایگاه این مسیله در نظریات برخاسته از این دو رویکرد می‏پردازد؛ و درنهایت، نگاهی انتقادی از منظر فلسفه اسلامی دارد. نظریات کل‏گرا با رویکرد طبیعت‏گرایی، آگاهی را از تحلیل جامعه‏شناختی کنار نهاده و به‏دنبال عوامل زیربنایی شکل‏دهنده آگاهی هستند. تفسیرگرایان نیز که از آگاهی آغاز و بر عاملیت ذهن و فهم کنشگر تاکید دارند؛ سرانجام قایل به سلطه جامعه بر آگاهی و حرکت به سمت نوعی ایده آلیسم می گردند. فلسفه اسلامی با مباحثی چون اتحاد علم‏ و عالم ‏و معلوم، تجرد ادراک و حرکت جوهری نفس، بدون آنکه دچار ایده‏آلیسم شود، به تحلیل آگاهی و جایگاه کانونی آن در نظریه اجتماعی می‏پردازد؛ به‏گونه‏ای که ماهیت و هستی جامعه و نظریه‏پردازی اجتماعی، منوط به تحلیل این عنصر بنیادی است.

    کلید واژگان: آگاهی, تفسیرگرایی, کل‏گرایی, نظریه جامعه‏شناسی, فلسفه اسلامی
  • سید علی اصغری

    جزیی گرایی اخلاقی، گرایشی است در فلسفه اخلاق معاصر که بر اساس مبانی فرااخلاقی، با محوریت اصل ها در اخلاق و در نظریه های اصل مند اخلاق مخالفت می ورزد و آن را مخل فکر و تشخیص اخلاقی می داند. چالش جزیی گرا در مقابل اصل مندی در اخلاق مهم است و به همین دلیل جا دارد که نقص های جزیی گرایی شناسایی شود تا مقدمه رفع آن ها شود. مقاله حاضر به آن دسته از نقص های جزیی گرایی اخلاقی می پردازد که منشاشان تکیه جزیی گرایان بر دلیل هاست. دلیل در بحث های هستی شناختی اخلاق، یک جنبه موقعیت است که له و یا علیه، عمل است. اولا تکیه جزیی گرا بر دلیل های اخلاقی برای اثبات جزیی گرایی اخلاقی سودمند نیست، زیرا قابل جمع بودن کل گرایی با عام گرایی و قابل جمع بودن اتم گرایی با جزیی گرایی، نشان می دهد نزاع درباره نقش ها و ماهیت اصل های اخلاقی (نزاع جزیی گرایی عام گرایی)، با استفاده از بحث اتم گرایی و کل گرایی در نظریه دلیل ها قابل حل نیست. ثانیا این تکیه، برای جزیی گرایی نه تنها سودمند نیست بلکه زیانمند است به این معنی که خلل هایی در آن ایجاد می کند. زیرا (الف) تصور اخلاق صرفا در چارچوب دلیل های اخلاقی، در بهترین حالت تصوری ناقص از الزام اخلاقی و بنابراین از اخلاق به بار می آورد؛ و (ب) تصور محدود از اصل های اخلاقی در چارچوب دلیل های عام، مانع شمول جزیی گرایی بر همه نظریه های اصل محور اخلاق، یا دست کم مهمترین نظریه ها، می شود. امر مطلق به عنوان یک نمونه بسیار مهم نشان می دهد قلمرو اصل های اخلاقی گسترده تر از قلمرو دلیل های اخلاقی است.

    کلید واژگان: اصل های اخلاقی, کل گرایی, اتم گرایی, عام گرایی, الزام اخلاقی
    Seyyed Ali Asghari

    Moral particularism, which is one of the intellectual orientations in contemporary ethics, opposes the importance of principles in morality and in principled theories of ethics on metaethical grounds, and regards it detrimental to moral thought and judgement. I believe that the particularist’s challenge against principled ethics is important, and therefore it is a requirement that the problems of particularism are identified to be then solved. In this paper, I investigate some problems of particularism that stem from particularists’ reliance on reasons. I first explain what reason is in moral metaphysics debates, and after discussing the relations between holism, atomism, particularism, and generalism, I make clear why particularism’s reliance on reasons is not useful for it. Reliance on reasons is also detrimental to particularism, in the sense that causes inadequacies in it. For, first, conceiving morality only in terms of reasons at best creates an inadequate conception of moral obligation and therefore of morality; and second, narrowly conceiving moral principles in terms of general reasons prevents particularism from being inclusive against all principled theories of ethics. I discuss why the categorical imperative as a significant example shows that the scope of moral principles is broader than the scope of moral reasons.

    Keywords: moral principles, Holism, atomism, generalism, moral obligation
  • سوده یاوری*، طیبه ماهروزاده

    «تربیت کل گرا» یکی از رهیافتهای تربیتی قرن بیستم در غرب است که با کاستیهای موجود در نظام تربیتی مدرن مقابله کرده است. با اندکی توجه میتوان شباهتهایی بین تعلیم و تربیت دینی و اسلامی با این روش تربیتی یافت؛ تا آنجا که میتوان گفت تربیت کل گرا شیوه رایج تربیت در نظام آموزش سنتی ما بوده است. این پژوهش به طرح برخی از اصول تربیتی در حکمت متعالیه میپردازد که ذیل مفهوم «کل گرایی» قرار میگیرند. برخی از اصول مطرح شده عبارتند از: لزوم جمع میان ماده و معنا، تربیت بدن بهمراه روان و کل گرایی اخلاقی و معرفتی. همچنین در ذیل کل گرایی معرفتی به جایگاه ویژه عقل در معرفت شناسی پرداخته شده و اصول تربیتی متناسب با عقلانیت استخراج گردیده است که از جمله آنها محاسبه و لزوم آموزش تعقل به متربی است. در انتها برخی از روش های اجرایی متناسب با اصول یاد شده، آمده است. این تحقیق از روش کیفی تحلیل محتوا و استنتاج فلسفی بهره برده است. به این ترتیب که با مراجعه به کتابهای صدرالمتالهین در حکمت متعالیه و برخی از شارحان وی، به استخراج اصول تربیتی متناسب و در راستای کل گرایی پرداخته است.

    کلید واژگان: تربیت, کل گرایی, عقلانیت, حکمت متعالیه, صدرالمتالهین
    Sude Yavari *, Tayebe Mahroozade

    Holistic education is one of the educational strategies of the 20th century in the West which challenges the existing defects in the modern educational system. Clearly, there are so many similarities between religious and Islamic education and holistic education that we can safely claim that the latter has always been the common method of education in our traditional educational system. The present study focuses on certain educational principles in the Transcendent Philosophy which can be categorized under the concept of holism. Some of these principles include the necessity of the gathering of matter and meaning, educating the body along with the soul, and moral and epistemological holism. Moreover, regarding epistemological holism, the authors elaborate on the particular place of reason in epistemology and derive a number of educational principles in conformity with rationality, among which reference can be made to the necessity of prudence and necessity of teaching intellection to the learner. Finally, they refer to some of the practical methods in conformity to the mentioned principles. Following the qualitative method of content analysis and philosophical inference, the authors have tried to derive a number of educational principles in line with holism through delving in Mullā Ṣadrā’s books on the Transcendent Philosophy and some of his commentators’ works.

    Keywords: Education, holism, rationality, Transcendent Philosophy, Mullā Ṣadrā
  • رضا صادقی *
    پارادایم مفهوم محوری فلسفه علم تامس کوهن است که در چارچوبی کل گرایانه تعریف شده است. کوهن با تمسک به این مفهوم پرسشهای تحلیلی تجربه گرایان پیش از خود را منحل کرد و با طرح پرسشهایی تاریخی و جامعه شناختی، در ادبیات فلسفه علم انقلابی ایجاد کرد که هنوز همه ابعاد آن آشکار نشده است. کوهن در تعریف مفهوم پارادایم به روشنی و عمیقا تحت تاثیر روانشناسی گشتالت است و با اینکه مفهوم پارادایم در آثار کوهن کاربرد یکسانی ندارد، اما کوهن همیشه این مفهوم را برای اشاره به ابعاد کل گرایانه شناخت علمی به کار می برد. در این نوشتار با اشاره به کاربردهای متعدد مفهوم پارادایم از کل گرایی به عنوان مولفه مشترک آنها بحث خواهیم کرد. در بحث از قابلیتها و محدودیتهای ناشی از رویکرد کل گرایانه کوهن نیز به تلاش کوهن برای رفع برخی از ابهام ها در خصوص ماهیت پارادایم خواهیم پرداخت و میزان موفقیت کوهن در این خصوص را ارزیابی خواهیم کرد.
    کلید واژگان: پارادایم, کل گرایی, گشتالت, انقلاب علمی, نسبی گرایی
    Reza Sedeghi *
    Paradigm is a central concept of Kuhns philosophy of science that described in a holistic structure. Kuhns appeal to this concept is in fact a dissolution, not solution, of empiricists analytical puzzles and his historical and socialogical puzlles make a real revolution in the literature of philosophy of science which needs time to show its entire face and its final consequences. Kuhn in defining Paradigm is closely and clearly influenced by Gestalt psychology and though this concept has not the same application in the Kuhns literature but Kuhn always use it to reflect the holistic aspects of scientific knowledge. this article by revision of several usages of this concept will discuss from holism as their common element. In the debate of capacities and limitations of kuhns holistic approach we first review his attempts for elimination some vaguenesses and then evaluate his seccess.
    Keywords: Paradigm, holism, gestalt, scientific revolution, relativism
  • محمد رعایت جهرمی*
    "پنلوپه مدی" از برجسته ترین اندیشمندان معاصر در حوزه فلسفه علم است. وی فلسفه ریاضیات طبیعت گرایانه را دنبال نموده و بر ضرورت مطرود انگاشتن آن دسته از فعالیتهای فلسفی که با یافته های ریاضی فاقد سنخیتند، تاکید می ورزد. جایگاه خاص ریاضیات در متن کل گرایی کواین به عنوان هسته سخت در تعبیری لاکاتوشی، ضرورت کاربرد ریاضیات در علوم تجربی و نیز جهت گیری طبیعت گرایانه در قبال تلاقی علم و فلسفه از سوی کواین، مدی را در ارائه تفسیری خاص از افلاطون گرایی در ریاضیات یاری می رسانند. موضع ضد فلسفی ویتگنشتاین نیز تاثیری ژرف در تثبیت جایگاه ریاضیات کاربردی از سوی مدی دارد. در متن طبیعت گرایی مدی، ضد فیلسوف ویتگنشتاینی، عهده دار حذف " لفاظی ها" یعنی همان نظریه پردازی های فلسفی اشتباه از قلمرو ریاضیات است. گفتار حاضر بر آن است تا از منظر کواین و ویتگنشتاین، ابعاد گوناگون تلاش مدی در مواجهه با فلسفه ریاضات به مدد موضع طبیعت گرایانه را تشریح نموده و با محوریت ریاضیات، جوانب گوناگون تلاقی علم و فلسفه را به تصویر بکشد.
    کلید واژگان: افلاطون گرایی, طبیعت گرایی, علم, فلسفه, رئالیسم, لفاظی, ریاضیات, کل گرایی
    Mohammad Raayat Jahromi*
    Penelope Maddy is one of the most prominent contemporary thinkers in philosophy of science. She has followed Naturalized philosophy of mathematics and emphasizes on the necessity to reject those philosophical activities which are not compatible with mathematical findings. Special position of mathematics in Quine's Holism context as a hard core in Lakatos interpretation, the necessity of the application of mathematics in Sciences, and also Quine's Naturalistic approach towards the convergence of science and philosophy have helped Maddy to offer a particular interpretation of Platonism in mathematics. Wittgensteinian anti-philosophey has profound effect on consolidating the position of applied mathematics in Maddy's thought. In Maddy's naturalized context, Wittgensteinian anti-philosopher is responsible for omitting Prose, which is incorrect philosophical theorizing, from mathematics. This paper tries to explain the foundations of various aspects of Maddy's efforts in dealing with the philosophy of mathematics with a naturalized stance and to portray various aspects of science and philosophy convergence with a focus on mathematics.
    Keywords: Platonism, Naturalism, Philosophy of Mathematics, Science, prose
  • ضیاء موحد، حسین شقاقی
    کواین از تجربه گرایانی است که منتقد تجربه گرایان پیش از خود است. در این مقاله نشان می دهیم که کواین در واقع منتقد سنت معرفت شناسی ای است که دکارت موسس آن است و تجربه گرایانی که کواین منتقد آنان است نیز در واقع بخشی از این سنت محسوب می شوند، چرا که اندیشه های آن ها واجد ویژگی های اصلی این سنت است. در اینجا به ویژه به دو ویژگی این سنت، یعنی مبناگرایی و محوریت مسئله توجیه تمرکز می کنیم. در نهایت نشان می دهیم معرفت شناسی کواین هر دوی این ویژگی ها را رد می کند. دو خصوصیت از معرفت شناسی کواین که در اینجا نقش تعیین کننده ای دارند، کل گرایی و طبیعی گرایی او هستند.
    کلید واژگان: مبانی گرایش توجیه, کل گرایی, طبیعی گرایی, شکاکیت
    Ziya Movahed, Hossein Shaqaqi
    Quine is an empiricist. But he objects the previous empiricists. We want to show that Quine is in fact an objector of the epistemological tradition that Descartes founded, and the empiricists that Quine objects are followers of that tradition. Here we emphasize two specifications of Cartesian tradition: (1) foundationalism (2) trying to answer the problem of justification. We show that Quine’s epistemology rejects both of these. Two traits of Quine’s epistemology that have important roles here are holism and naturalism.
    Keywords: Foundationalism, Justification, Holism, Naturalism, Skepticism
  • نادر شکراللهی
    کواین روش معرفت شناسی را از روش علوم تجربی جدا نمی داند و توصیه می کند با استفاده از روان شناسی، عصب شناسی و روان شناسی زبان به معرفت شناسی بپردازیم. انکار تمایز روش معرفت شناسی و علم به دلیل انکار مرز بین قضایای تحلیلی و ترکیبی است که از نظریه کل گرایی او ریشه می گیرد. این یکسانی روش، طبیعت گرایی نامیده شده است و دو دلیل دارد: اول، شکست روش تجربه گرایی سنتی، که می خواست به روش تحلیلی ساختمان معرفت بشری را توضیح دهد، و دوم، توفیق روش علم تجربی در حوزه های مختلف. در ارزیابی سخن کواین می توان گفت که بهره بردن از علوم مختلف هر چند درخور تامل است، اما روش پیشنهادی او ضعف هایی دارد. اینکه علم تجربی جدید می تواند از پیش بینی سربلند بیرون بیاید، دلیل بر آن نیست که در تبیین خود هم صادق است. گذشتگان هم در پیش بینی کم و بیش موفق بودند، اما امروز می بینیم که در تبیین بر خطا بودند. این معرفت شناسی که او به دنبال آنست، دانش جدیدی است که کار معرفت شناسی سنتی، که به دنبال ملاک صدق است را انجام نمی دهد بلکه تنها حالت روحی و زبانی دانشمندان را نشان می دهد. پس هنوز باید به دنبال دانشی باشیم که بیرون از علم بایستد و به صورت دستوری بتواند نسبت معرفت و واقعیت را نشان دهد.
    کلید واژگان: روش معرفت شناسی, طبیعت گرایی, تجربه گرایی, تحلیلی, ترکیبی, کل گرایی
    Nader Shokrollahi *
    Quine says that the method of epistemology is not different from the method of empirical science and recommends that by using psychology, Psycholinguistics and Neurology, we shoud do epistemology. The reason of denial of distinction between the method of science and epistemology is the denial of a boundary between analytical propositions and synthetic propositions that rooted in his holism theory. This sameness of method is called naturalism and has two reasons: the first is the defect of the method of traditional empiricism that wanted to describe the structure of human knowledge on analytical method. The secend is the success of empirical science in many areas. In assessment of Quine's theory, we can say that using different science, however, is important but his recommendation has weaknesses.That the new empirical science is successful in prediction do not show that it is true in it's explanation. More or less, the old knowledge of human was successful in prediction but nowadays we believe they were wrong in their explanation. This epistemology that he is looking for is a new science that can not fulfill the duty of traditional epistemology that was looking for a criteria for truth, but only show the psychological manner and language of scientists. So we must look for a kowledge that is standing outsid the science and in a normative way can show the relation between kowledge and reality.
    Keywords: method of epistemology, naturalism, empiricism, analitical, synthetic, holisem
  • رضا صادقی*
    در نگارش تاریخ علم تا نیمه دوم قرن بیستم رویکردی درون گرایانه غلبه داشت. بر اساس این رویکرد وظیفه مورخ این است که تاریخ عقلانی نظریه ها را بنویسد و نشان دهد که تاریخ علم، تاریخ انباشت یافته ها و ابداعات فردی است. با انتشار آثار کوهن تحولی انقلابی در تاریخ نویسی ایجاد شد. او تحت تاثیر مورخینی مانند کوایره و باترفیلد علم را به عنوان نهادی جمعی مورد مطالعه قرار داد و بر این اساس تاریخ علم را تاریخ گسست بین کلیت های پارادایمی معرفی کرد. وی متون تاریخی و درسی متداول را متضمن فلسفه ای پوزیتیویستی می دانست و بر بازنویسی این متون بر پایه رویکرد تاریخی جدید تاکید داشت. منتقدین کوهن نیز به نوبه خود رویکرد او را متضمن عناصری نسبی گرایانه و ضدعقلانی دانسته اند. مشکل اصلی این است که کوهن به منطق بین پارادایمی باور ندارد و بحث از علل طرح یک نظریه را جایگزین بحث از دلایل می کند.
    کلید واژگان: درون گرایی, برون گرایی, کل گرایی, پارادایم, انقلاب های علمی
    Reza Sadeghi*
    Internalism has been the dominant attitude in the historiography until mid-20th century. According to this approach, the task of historiographer is to report an intellectual history for scientific theories and depicting that history of science is the history of accumulation of personal discoveries and inventions. The works of Kuhn, however, make a revolutionary turn in the historiography. Under the influence of historians like Butterfield and Koyré, Kuhn investigates science as a social institution and on this ground presents history of science as a history of separation of totality of paradigms. Kuhn believes that literature in history contains a positivistic philosophy and emphasizes the revising of this literature by a new historic attitude. Kuhn’s critics recognize some relativist and antirational elements in his attitude. This article will examine some of the main problems in the basic elements of Kuhn’s points of view.
    Keywords: Internalism, Externalism, Holism, Paradigm, Scientific Revolutions
  • مسعود امید
    یکی از خاستگاه های مهم برای درک حقایق، منطق است. مقولات و ایده های مندرج در منطق، علاوه بر کارکرد صوری، بر اساس نقش هرمنوتیکی می توانند مبنا و چارچوبی را برای درک هرچه بهتر حقایق فراهم آورند. در این نوشتار تلاش بر این است تا با تکیه بر دو ایده منطق کلاسیک، یعنی کلی و کل، به فهم تاریخ فلسفه نایل آییم. به بیان دیگر تاریخ فلسفه را بر اساس دو جریان کلی گرایی و کل گرایی کانون تامل و تحقیق قرار می دهیم. مدعای این مقاله آن است که در عین پذیرش محدودیت های خاص چنین پژوهشی، می توان تا حد مقبولی، به فهم ویژگی های تاریخ فلسفه براساس این دو جریان دست یافت. در این مقاله به تفاوت های دو جریان کلی گرایی و کل گرایی در باب موضوعاتی چون ماهیت فلسفه، تاریخ فلسفه، علم، الهیات و شناخت اشاره شده است.
    کلید واژگان: کلی گرایی, کل گرایی, تاریخ فلسفه
    Masoud Omid
    Logic is one of the significant sources for understanding facts. In addition to their formal function, categories and concepts dealt with in logic can prepare a good foundation and framework towards better understanding of facts based on their hermeneutic role. Resting on two concepts of classic logic i. e. the universal and the whole, the present article seeks to reach an understanding of the history of philosophy. In other words, it is an attempt to investigate the history of philosophy based on the two approaches of holism and universalism. Taking special limitations of such a research into account, the present article claims that it is possible to reach an acceptable understanding of the features of history of philosophy based on these two approaches. The article also points to the differences of the two approaches of holism and universalism on such issues as the nature of philosophy, history of philosophy, knowledge, theology, and cognition.
    Keywords: universalism, holism, history of philosophy
  • رمضان علی تبار فیروزجایی
    امروزه بحث از علم دینی، یکی از مباحث مهم و پرچالشی است که درباره امکان تولید آن، چگونگی تحقق آن، ضرورت یا عدم ضرورت آن و همچنین معیارهای دینی بودن و... رویکردهای مختلفی وجود دارد. موافقان و مخالفان علم دینی، هریک، ادله و دلایل مختلف و متعددی ارائه نمودند. در این مقاله ضمن پذیرش اصل امکان و ضرورت تحقق و تولید علم دینی، به عقلانیت و معیار توجیه آن پرداخته خواهد شد.
    عقلانیت علم دینی بر این مبنا استوار است که تولید علم دینی، از طریق منطق عمومی اکتشاف علم، امکان پذیر است. علم دینی برآمده از این منطق می تواند از اعتبار و ارزش معرفتی برخوردار باشد؛ از این رو، براساس این منطق، عقلانیت و اعتبار آن نیز مورد محک علمی قرار می گیرد. از بین معیارهای توجیه، نظیر نظریه انسجام و امثال آن، نظریه مبناگروی حداکثری و عقل محور، مورد تاکید قرار گرفته است. فرایند توجیه که در این نظریه حاکم است، فرایند ابتناء نام دارد.
    کلید واژگان: علم دینی, عقلانیت, توجیه, انسجام گرایی, کل گرایی, مبناگرایی
    Ramezan Ali, Tabar Firoozjai
    One of the important and challenging discussions mentioned nowadays is the discussion of religious science. There are different approaches regarding the possibility of its production, how it can be accomplished, its necessity or un-necessity, the criterion of being religious, and etc. The pros and cons of religious science have each presented various reasons. Accepting the possibility of religious science and also the necessity of its production in this article, its rationality and the criterion of justifying it will be considered. The rationality of religious science is based on the fact that it is possible to produce religious science through the general rules of discovering science. The religious science such produced may have cognitive validity; therefore its rationality and validity can be examined based on these rules. The theory of coherency and its similar theories and the theory of maximal reason-based foundationalism are emphasized among the criteria of justification. The process of justification dominant in this theory is called the process of Ibtina'.
    Keywords: religious science, rationality, justification, wholism, foundationalism
  • صفدر تبارصفر، محمود فتحعلی
    هرگونه موضع گیری درباره ماهیت و معنای صدق بر حوزه های مختلف معرفتی، از جمله عرصه دین و الهیات، تاثیر خواهد گذاشت. «الهیات پست لیبرال» یکی از رویکردهای نوظهوری به شمار می رود که در دوران پست مدرنیسم شکل گرفته است. این نوع از الهیات، در مقابل دو رویکرد سنتی و رویکرد لیبرال، مدعی شیوه سومی در الهیات است و مبانی و اصول مبناگرایان و تجربه گرایان را در بوته نقد قرار می دهد و ادعاهای تازه ای را، برای تبیین وحدت گرایی کلیسایی، مطرح می سازد. جورج لیندبک مهم ترین شخصیت الهیات پست لیبرال بوده که با تالیف کتاب «ماهیت آموزه»، نقش مهمی در تبیین و تبلیغ این نگرش الهیاتی داشته است. نگرش درون سیستمی و مقولی به صدق، یکی از راهبردهای لیندبک برای رسیدن به اغراض وحدت گرایانه بوده که موضوع نوشتار حاضر است. در این مقاله، پس از تبیین کامل نگرش لیندبک در باب صدق، به تحلیل و بررسی این نظریه معرفت شناختی خواهیم پرداخت.
    کلید واژگان: صدق, لیبرالیسم, الهیات, پست لیبرال, کل گرایی, وحدت گرایی, لیندبک
    Ṣafdar Tabār Ṣafar, MaḤmŪd Fathali
    The stance one takes in the discussion of truth has its effect on different fields of knowledge, such as religion and theology. Post-liberal theology is one of the new approaches, emerged in the postmodern era. This type of theology suggests a third way vis-à-vis traditional and liberal approaches. It criticizes the foundations and basic ideas of both foundationalists and empiricists, and puts forward new principles for the sake of ecumenicalism.The author in this article deals with George Lindbeck’s idea about truth. Lindbeck is one of the most important figures of post-liberal theology whose The Nature of Doctrine played a significant role in explicating this type of theology. One of his strategies for attaining the ecumenical goal is an intra-systematic and categorial approach to truth. This article concentrates on this dimension of Lindbeck’s work, and tries to present a critical analysis of this epistemological theory.
  • Hubert Derryfus, Stewart Derryfus, Trans. Mohammad Reza Tahmasbi
    In the mid-20th Century when computers appeared, there emerged a hypothesis according to which such machines are similar to man's mind, and as computer sciences develop and progress, scientists will be able to manufacture such computers which enjoy all capabilities of man's mind. This project was called artificial intelligence, and its advocates assumed some fundamental similarity between man's mind and its intelligent capabilities on the one hand and computer on the other. And as computer sciences progress, we will face artificial minds. To achieve this goal, scientists of the field adopted two main approaches; the approach based on computer sciences was more welcomed. In this article, firstly, the author shows that which philosophical idea underlies the approach based on computer sciences, i.e. semiology; and causes of defeat of this approach have been studied. And secondly, the author has tried to show that how in the field of philosophy i.e. in the field of the ideas of later Wittgenstein and Heidegger, modern views have changed the approach to the project of artificial intelligence; and to give a more promising position to the second approach which may be called connectionism.
    Keywords: semiology, connectionism, reductionism, holism
  • محمدرضا طهماسبی
    از اواسط قرن بیستم و به دنبال رشد چشمگیر علوم رایانه ای این تصور پدید آمد که می توان با ابزارهای فیزیکی و روش های مطرح در فیزیک و علوم رایانه ای هوش انسانی را به طور مصنوعی بازسازی کرد. هنگامیکه در دهه 1950 میلاد ماشینهای محاسبه گر کارآیی زیادی از خود نشان دادند، تحقیقات در جهت ساخت ماشینهای هوشمند آغاز گردید؛ از آن زمان تا کنون با انجام تحقیقات فیزیکی و رایانه ای تلاشهای وسیعی در این جهت صورت گرفته است. پس از گذشت چند سال از آغاز این تحقیقات، اندک اندک امکان یا عدم امکان ساخت هوش مصنوعی به مساله ای تبدیل شد که فیلسوفان را به سوی خود خواند...
    کلید واژگان: هوش مصنوعی, نشانه گرایی, پیوند گرایی, اتمیسم, کل گرایی
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال