جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "absolute truth" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «absolute truth» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
بحث از حقیقت مطلق که در واقع بحث از ذات متعال است از مهم ترین مباحث ادیان و مکاتب عرفانی در طول تاریخ بوده است. ذات حق، غیبالغیوب و فاقد هرگونه تجلی و ظهور، حتی تجلی غیبی است و حقیقتی مبرا از نام و نشان است. مبحث حقیقت مطلق در اندیشه ناگارجونه و ابن عربی ریشه در متون دینی و مقدس دارد. در متون مقدس هر دو اندیشمند، حق در مقام ذات، حقیقتی ورای جهان پدیداری و متمایز با خلق است و در تعالی و تقدس خود هیچ گونه ارتباط و نسبتی با هستی ندارد. به همین دلیل معرفت و شناخت و ایجاد هر نوع ارتباطی با او غیر ممکن است. حق در مرتبه ذات، خاصیت بیان ناپذیری دارد و مهم ترین شیوه در توصیف آن سکوت است. از این روی، در این پژوهش کوشیده ایم به بررسی مفهوم حقیقت مطلق در اندیشه ناگارجونه و ابن عربی بپردازیم.
کلید واژگان: حقیقت مطلق, ناگارجونه, ابن عربی, ذات, شونیه, نیروانهSophia Perennis, Volume:17 Issue: 1, 2020, PP 207 -232The discussion of absolute truth, which is in fact the discussion of the transcendent essence, has been one of the most important topics in mystical religions and schools throughout history. The essence of truth is the unseen of the unseen and without any manifestation, even the manifestation of the unseen, and it is a truth free from name and symbol. The issue of absolute truth is rooted in the thought of Nagarjooneh and Ibn Arabi in religious and sacred texts. In the sacred texts of both thinkers, right as essence is a truth beyond the world, apparent and distinct from creation, and in its transcendence and sanctity has nothing to do with existence. For this reason, it is impossible to know and recognize and establish any kind of relationship with him. Right has an indescribable nature in terms of essence, and the most important way to describe it is silence.
Keywords: Absolute truth, Nāgārjuna, Ibn Arabi, essence, śūnya, Nirvana -
کارل پوپر در نسخه ی آلمانی منطق اکتشاف علمی اشاره می کند که در منطق علم به نوعی که وی آن را مطرح کرده است، کاملا ممکن خواهد بود که مفاهیم صدق و کذب به کار گرفته نشوند. اما دیدگاه وی در مورد صدق پس از آشنایی با نظریه ی سمانتیکی صدق تارسکی در 1935 به صورتی بنیادی تغییر کرد به گونه ای که گویی نظریه ی صدق تارسکی، و تفسیر خاصی که از آن ارایه می کرد، در توافق کامل با دیدگاه های او در حوزه های مختلف فلسفه است. اگر چه تفسیر خاص پوپر از نظریه ی صدق تارسکی توسط فیلسوفان دیگر به چالش کشیده شده و مورد نقدهای بسیاری قرار گرفته است اما بیشتر این نقدها، در پی نشان دادن ناسازگاری تفسیر خاص پوپر با نظریه ی سمانتیکی صدق تارسکی بودهاند. در این مقاله نشان داده می شود که حتی به فرض درستی برداشت وی از نظریه ی صدق تارسکی، مفهوم تطابقی، عینی و مطلق صدق چنان که مد نظر پوپر بود با توجه به ایده ی متافیزیکی وی در مورد ساختار واقعیت (واقعیت با بی نهایت یا تعداد نامعینی لایه)، کارآیی خود را از دست خواهد داد یا در بهترین حالت، کارآیی ای حداقلی خواهد داشت و بر خلاف رای پوپر، نقشی محوری در فلسفه ی علم وی بر عهده نخواهد داشت.
کلید واژگان: پوپر, صدق, نظریه ی تطابقی, صدق مطلق, صدق عینی, ساختار واقعیتIn Logik der Forschung, Popper points out that in the logic of science as he has outlined, it would be possible to avoid using the concepts of ‘true’ and ‘false’. But Popper’s point of view on truth changed fundamentally after he became acquainted with Tarski’s semantic theory of truth, and after that he never doubted to introduce science “as the search for truth”. Although, Popper’s specific reading of Tarski’s semantic theory of truth has been criticized by some philosophers, but most of these criticisms are intended to show that Popper’s version of truth can’t be concluded from the genuine Tarski’s theory. In this paper, I will argue that even if we ignore the mentioned criticisms, yet we can show that the correspondence, objective and absolute concept of truth, considering his metaphysical idea about reality (i.e. reality has infinitely or indefinitely many layers), would be inefficient in his philosophy of science, or at best, it’s efficiency will be minimum. So, if the following arguments are successful, the concept of truth will not be able to play an important role in Popper’s philosophy of science.
Keywords: Popper, Truth, Correspondence theory, Objective truth, Absolute truth, Reality -
فصلنامه قبسات، پیاپی 96 (تابستان 1399)، صص 211 -232
اندیشه خدا و چگونگی رابطه او با عالم خلقت همیشه یکی از مسایل مطرح در نظامهای فکری جهان بوده است. رابطه از نوع صانع و مصنوع، محرک و متحرک، حلول و اتحاد، فیضان و صدور و رابط و مستقل از جمله دیدگاه های مطرح در این خصوص میباشد. علامه طباطبایی به عنوان یک حکیم نوصدرایی ضمن نقد نظر ملاصدرا مبنی بر «لمی»بودن برهان صدیقین اثبات می کند که این برهان «انی» و نسبت به سایر براهین «اشبه به لمی» است. ایشان با تقریری جدید از این برهان آن را صرفا یک تنبیه و نه برهان میداند. علامه طباطبایی همین دیدگاه را در مباحث توحیدی خود در المیزان نیز دنبال میکند. تفسیر جدیدی از واژه حق در آیات قرآن را میتوان یکی از نوآوریهای تفسیری علامه طباطبایی دانست. ایشان در توضیح این آیات، وجود فقری ملاصدرا را مطرح نموده، معتقدند تنها خداوند «حق مطلق» بوده و ما سوی الله ظهورات حق و به بیان قرآنی آیات الهی هستند و آیه از خود چیزی ندارد جز ارایه ذی الایه و سایه هایی هستند که خورشید حق را ارایه میدهند و بدون لحاظ حق هیچ و پوچاند. از این منظر خداوند از حیث معرفتی تصورا و تصدیقا «ابده بدیهیات» بوده، سایر پدیده ها ذیل بداهت حق شناخته میشوند.
کلید واژگان: خداوند, خلقت, برهان صدیقین, حق مطلق, علامه طباطباییQabasat, Volume:25 Issue: 96, 2020, PP 211 -232The Divine Knowledge and how he relates to the world of creation has always been one of the issues in the intellectual systems of world. The relationship between the type of maker and artifact, mover and moved, emission and emanation, and copula and independent are among the views in this regard. Allameh Tabatabai, as a neo-Sadra philosopher, while criticizing Mulla Sadra's view that the argument of the truthful is "glimmering" proves that this argument is "posteriori" and compared to other arguments "similar to glimmering". He considers, by a new interpretation of this argument, it merely an indication and not an argument. Allameh Tabatabai follows the same view in his monotheistic discussions in Al-Mizan. A new interpretation of the word truth in the verses of the Qur'an can be considered as one of Allameh Tabatabai's interpretive innovations. In explaining these verses, he mentions the Mulla Sadra's poverty existence, believes that only God is the "Absolute Truth" and that all other than God are the manifestations of the Truth and, according to the Qur'an, the Divine verses, and signs and, that the verse has nothing of its own and they are the shadows that presents the sun of truth and are absurd and nothing without the Truth. From this point of view, God is epistemologically and affirmatively "the most self-evident" of apprehension and affirmation, other phenomena are known following the self-evident of Truth.
Keywords: God, Creation, Truthful Argument, Absolute Truth, Allameh Tabatabai -
این مقاله به روش تحلیلی توصیفی درصدد تعیین گستره مشهورات و دامنه عملکرد آن از دیدگاه فارابی و ابن سینا به عنوان فیلسوفان بزرگ اسلامی است. فارابی و ابن سینا هر دو به گستره وسیع مشهورات در سه صنف و به اقسام کمی مشهورات پرداخته اند. تنها تفاوت آنها این است که ابن سینا اسم های جدیدی برای اقسام مشهورات جعل کرده است. در مبحث تداخل، ابن سینا برخلاف فارابی که تنها به تداخل مشهورات با یقینیات پرداخته است به تداخل آنها با سایر مواد اقیسه اشاره می کند. به نظر می رسد ابن سینا مانند یک شارح نوآور، به شرح و بسط دیدگاه فارابی پرداخته است و به طور ضمنی به گستردگی حوزه عملکرد و تاثیرگذاری مشهورات در تمام جنبه های علمی و زندگی اجتماعی اشاره می کند. سرانجام، دیدگاه این دو فیلسوف در مورد غایت نهایی مشهورات و صنعت جدل، در راستای وصول به اهدافشان یعنی فلسفه، رسیدن به معرفت خداوند بزرگ و مرتبه شهود و حق الیقین است.کلید واژگان: گستره وسیع مشهورات, اقسام کمی مشهورات, تداخل مشهورات, گستردگی حوزه عملکرد مشهورات, حق الیقینUsing a descriptive- analytical method, this paper attempts to determine the range of acceptable premises as well as their functions from the perspective of Farabi and Ibn Sina, two great Islamic philosophers. Farabi and Ibn Sina have both dealt with the wide range of the three classes of accepted premises and their quantitative types. The only difference is that Ibn Sina has forged new names for the types of accepted premises. With regard to the issue of penetrability, unlike Farabi who has dealt only with the penetrability of accepted premises with certain premises, Ibn Sine has refered to their penetrability with the other types of analogy. It seems that Ibn Sina, as an innovative exegetist, has explained and expanded Farabi’s viewpoint and implicitly referred to the broadness of the sphere of influence and function of accepted premises in all scientific aspects and social life. Finally, the views of these two philosophers about the ultimate goal of accepted premises and the figure of apologetic argumentation are in line with their objectives, namely philosophy, Divine knowledge and the level of intuition and absolute Truth.Keywords: wide range of accepted premises, quantitative types of accepted premises, penetrability of accepted premises, various functions of accepted premises, absolute Truth
-
در تلقی عمومی، طریق عارفان و منش سیاست مداران جمع ناشدنی می نماید؛ آن یکی تحنث و عزلت و دیگری رندی و زیرکی می طلبد. نه عارفان با خلوص خود، سیاست مداری موفق توانند بود و نه سیاست مداران به پاکی و زلالی، حکومت داری توانند کرد. این مقاله بر آن است تا با توصیف ویژگی های مشی حکومتی عارفی واصل نشان دهد می توان عادلانه حکومت کرد و بر معادلات جهان اثر گذاشت و درعین حال جز خدا را ندید و همه چیز را از او دانست. ضرورت کاوش در این موضوع به لحاظ معرفی مدل آسمانی حکومت روشن است. مسئله مقاله حاضر به لحاظ گونه شناسی (Typology)، توصیفی (Descriptive) است و در آن نسبت طریق عارفان و جایگاه حاکمیت دینی از منظر امام خمینی+ واکاوی می شود.
کلید واژگان: امام خمینی, اسفار اربعه, سیروسلوک, حق مقید, حق مطلق, ولایت, حکومت دینیAs is commonly believed, mystical manner of life cannot be in agreement with political manner of life. The former is based upon solitude and refraining from sin while the latter upon roguery and trick. Neither mystics may be successful politician with regard to their simplicity and purity nor politicians pure governors. The paper, however, relying on Imam Khomieni`s mystic-politcal manner of life as a true mystic, has intended to show that one can rule justicly and affect international equivalences positively. The necessity of the study with regard to the Divine model of government would be clear. The problem of the paper is descriptive and the relationship of mystics` manner of life and the place of religious sovereignty has been studied in it.Keywords: Imam Khomeini, the four journeys, manner of life, limited truth, absolute truth, guardianship, religious government
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.