به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "character" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «character» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمد هاشمی*، امیر مازیار، عرفان ناظر

    از دیدگاه ارسطو شخصیتتراژدی باید از نظر اخلاقی خوب، یعنی فضیلتمند باشد و برای اینکه بتواند در مسیر سعادت قرار گیرد، باید طی کنش انتخاب گرانه و آگاهانه، قاعده حد وسط اخلاقی را رعایت کند. بر همین مبنا، در این پژوهش این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان پیوند میان کنش و شخصیت اخلاقی را توضیح داد؟ برای تامل و تبیین پاسخ این پرسش، فن شعر در کنار اخلاق نیکوماخوس مورد خوانش و تفسیر قرار می گیرد. هدف این است که با تکیه بر نسبت میان کنش و شخصیت اخلاقی در فن شعر وجوه متعدد کنش و تنیدگی آن با شخصیت و اخلاق _در وجه ایجابی و چه سلبی_ نمایان شود. اهمیت و ضرورت این پژوهش در آن است که به روشن کردن بخش های مهمی از فن شعر، با تکیه بر یافتن جایگاه آن در نظام فلسفه اخلاقی ارسطو یاری خواهد رساند. نتیجه ای که از این پژوهش بدست می آید این است که فن شعر را باید در چارچوب فلسفه ارسطو _ به ویژه فلسفه اخلاق_ مورد خوانش قرار داد و نیز کنش، در اندیشه حاکم بر فن شعر، در حالی که با شخصیت اخلاقی پیوند دارد اما بر آن تقدم نیز دارد.

    کلید واژگان: ارسطو, شخصیت, کنش, فن شعر, انتخاب آگاهانه اخلاقی, قاعده حد وسط اخلاقی
    Mohammad Hashemi *, Amir Maziar, Erfan Nazer

    According to Aristotle, the character of tragedy must be morally good, that is, virtuous, and in order to be on the path to happiness, it must observe the rule of moral moderation through selective and conscious action. Accordingly, this study raises the question of how to explain the link between action and moral character. To ponder and explain the answer to this question, the Poetics is read and interpreted alongside Nicomachean ethics. The aim is to show the various aspects of action and its relation with character and morality, both positively and negatively, by relying on the relationship between action and moral character in the Poetics. The importance and necessity of this research is that it will help to clarify important parts of the Poetics, relying on its place in the system of Aristotle's moral philosophy. The conclusion to be drawn from this research is that the Poetics should be read in the context of Aristotle's philosophy - especially the Ethics - and also the action, in the thought that governs the Poetics, while it is related to moral character but also takes precedence on it.

    Keywords: Aristotle, Action, Character, Poetics, Conscious, Moral Choice, Moral Moderation
  • سیده زینب حسینی*، ابراهیم نوئی
    توجه به رابطه باور، منش و رفتار می تواند تعریف متفاوتی از عمل را بدست دهد. هدف این مقاله نیل به تعریفی از عمل با توجه به این رابطه است که با روش توصیفی- تحلیلی دنبال می شود.صدرا با قید «آگاهی مقدم برعمل» عمل را ازفعل متمایز می سازد.آگاه سازی برعهده عقل عملی است که به واسطه عقل نظری، کلیات را ادراک می کند. سه مولفه هر یک از مقامات دین یعنی علوم، احوال و اعمال به اعتباری لواحق و به اعتباری سوابق هستند. تکرار اعمال مسبوق به آگاهی حاصل از عقل عملی، موجب پیدایش ملکات و اخلاق در نفس می شود و ملکات، معرفت را در پی دارند. ثمره این معرفت، حال و ملکه است که موجب صدور عمل می شوند. عمل مسبوق به معرفت بیشتر، ملکات راسخ تری را حاصل می سازد و بار دیگر ملکات برعملکرد معرفتی نفس تاثیر می گذارد. از این نگاه، اعمال معداتی برای حصول حکمت و مقدمه معرفتند. اعمال و ملکات همگی به تصفیه قلب باز می گردند که امری عدمی است و معنای آن رفع مانع حاصل از عوالم حواس، از رسیدن به حقیقت است. از این رو نقش عمل در این رابطه، تبعی و عرضی است و ذاتا و بالاصاله مقصود نیست.
    کلید واژگان: عمل, مبادی عمل, رابطه باور, منش و رفتار, ملکات, صدرالمتالهین شیرازی
    Seyede Zeynab Hosseini *, Ebrahim Noei
    Focusing on the interconnection between belief, character, and behavior can yield a novel understanding of the concept of 'action'. This research aims to formulate a definition of 'action' based on this relationship, employing a descriptive-analytical methodology. Sadra distinguishes 'action' from a mere doing by positing that 'awareness precedes action'. Practical intellect is responsible for cultivating this awareness, which is facilitated by theoretical intellect's grasp of universal concepts. Each of the three components of religious stations—knowledge, states, and actions—can be viewed both as consequences and antecedents. The repeated performance of actions preceded by awareness, derived from practical intellect, gives rise to acquired dispositions and ethics within the soul. Subsequently, these dispositions foster knowledge. The outcome of this knowledge is a state and a disposition that catalyze actions. Actions preceded by deeper knowledge result in more solidified dispositions, which, in turn, influence the soul's knowledge-based functioning. From this perspective, actions are preparatory steps towards attaining wisdom and serve as precursors to knowledge. Both actions and dispositions are ultimately linked to the purification of the heart, a process of negation that involves removing the obstacles imposed by the sensory realms to reach the ultimate truth. Consequently, the role of action in this relationship is secondary and incidental rather than being the intrinsic or primary objective.
    Keywords: Action, Elements Of Action, Relationship Of Belief, Character, Behavior, Dispositions, Mulla Sadra
  • مریم احمدی، سحر کاوندی*، محسن جاهد، جواد صالحی
    انسان شناسی در شاخه نوپای روانشناسی، ذیل عنوان «نظریه های شخصیت» توانسته است در عرصه مطالعات رفتاری و ارتباط متقابل افراد کارآمد باشد. ضرورت تبیین و تحلیل ماهیت حقیقی انسان در حوزه «بود» - برخلاف نظریه های شخصیت روانشناختی که عموما به شناسایی ماهیت انسان در حوزه «نمود» می پردازند- موجب شد این مقاله بر اساس آراء انسان شناسانه صدرا و با نگاهی به نظریه صفات آلپورت که خود یکی از پیشتازان رویکرد صفات است، با روش توصیفی- تحلیلی سامان یابد. رویکرد فردنگرانه مبتنی بر صفات، شاخصه اصلی نظریه شخصیت آلپورت و ملاصدرا ست؛ بنیاد شخصیت در هر دو نظریه بر عمیق ترین ویژگی های فرد نهاده شده است که این ویژگی ها در نگاه آلپورت به صفات بنیادی، مرکزی و پیرامونی- بدون بیان چرایی پیدایش آنها و رشد شخصیت بر اساس این صفات- تقسیم می شوند؛ حال آن که در تحلیل متون فلسفی ملاصدرا، کیفیت پیدایش این صفات و چرایی تاثیر آنها در ساختار شخصیت و به تبع آن رفتار آدمی تبیین شده است. «خود» یا نفس نیز برخلاف مفهوم انتزاعی آن در نگرش آلپورت، در نظام صدرایی امری حقیقی و وجودی است. به طوریکه پویایی و وحدت شخصیت آلپورتی به واسطه قاعده «اتحاد عالم و معلوم» و «حرکت جوهری ارادی» قابل تبیین و توجیه عقلانی است.
    کلید واژگان: شخصیت, ملاصدرا, آلپورت, صفات, ملکات
    Maryam Ahmadi, Sahar Kavandi *, Mohsen Jahed, Javad Salehi
    Anthropology in psychology under the title of "personality theories" has been able to be effective in the field of behavioral studies and interpersonal relationships. The need to explain and analyze the true nature of man in the field of "being" - contrary to psychological personality theories that generally identify human nature in the field of "appearance" - caused this article based on Sadra's anthropological opinions and view According to Allport's trait theory, which is one of the pioneers of the trait approach, it should be organized by descriptive-analytical method. The individualistic approach based on traits is the main feature of Allport's and Mulla Sadra's personality theory. The foundation of personality in both theories is based on the most profound characteristics of person; However, in the analysis of Mulla Sadra's philosophical texts, the quality of the appearance of these traits and why they influence the structure of personality and, accordingly, human behavior, have been explained. "Self" or ego, contrary to its abstract concept in Alport's view, is a real and existential thing in Sadrai's system. The dynamism and unity of Alporti's personality can be rationally explained by the rule of "unity of the known and the known" and "intrinsic volitional movement".
    Keywords: Character, MullaSadra, Alport, Attributes, Properties
  • مهدی ترتیفی*
    هدف
    هدف این مقاله، بررسی سه مفهوم مهم در محتواهای آموزشی، شامل دانستن(Know)، مهارت(Do) و بودن(Be) و تطبیق آنها بر کتاب اندیشه اسلامی 1، تالیف مهدی ترتیفی، به منظور تبیین مباحث نوین آموزشی مرتبط با درسهای معارف اسلامی در دانشگاه ها بود. در آموزش تلفیقی، بررسی این سه با عنوان اختصاری چتر KDB انجام گرفته است.
    روش
    در این مقاله با انجام پژوهش به روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی، تبیینی و میان رشته ای، نیازهای محتواهای آموزشی، برای رسیدن به استانداردهای مد نظر در آموزش تلفیقی و به ویژه چتر KDB بیان شده است.
    نتیجه گیری
    نتیجه مد نظر در این مقاله، پاسخ به سه پرسش مهم ذیل در تدوین محتوای آموزشی و تطبیق آن بر کتاب درسی اندیشه اسلامی 1 است: یادگیرندگان چه چیزی را باید بدانند، چه چیزی انجام دهند و چگونه افرادی باشند؟ از آنجا که پاسخ به این پرسشها یکی از دغدغه های متخصصان تدوین برنامه های درسی، به خصوص با گرایش آموزش میان رشته ای است، توجه به آنها باید یکی از الزامات تالیف کتابهای درسی قرار گیرد. گفتنی است که کار تطبیقی انجام گرفته در این مقاله، فاقد پیشینه پژوهشی قابل ذکر است.
    کلید واژگان: آموزش تلفیقی, استاندارد آموزشی, دانایی, مهارت و شخصیت
    Mehdi Tartifi *
    Purpose
    The purpose of this article is to examine three important concepts in educational content, including know, skill, and be, and apply them to the book of Islamic thought 1, authored by Mehdi Teratifi, in order to explain new educational issues related to Islamic education courses were in universities. In the integrated training, the examination of these three has been carried out under the abbreviated title of umbrella KDB.
    Method
    In this article, by conducting research using a library method and with a descriptive, explanatory and interdisciplinary approach, the needs of educational content to reach the desired standards in integrated education and especially the KDB umbrella have been stated.
    Conclusion
    The result considered in this article is the answer to the following three important questions in compiling the educational content and applying it to the Islamic Thought textbook 1: What should learners know, what should they do and how should they be? Since the answer to these questions is one of the concerns of experts in curriculum development, especially with the trend of interdisciplinary education, paying attention to them should be one of the requirements of writing textbooks. It should be mentioned that the comparative work done in this article has no noteworthy research background.
    Keywords: integrated education, educational standard, knowledge, skill, character
  • محمد هاشمی، امیر مازیار*

    از دیدگاه ارسطو شخصیت آرمانی تراژدی باید از نظر اخلاقی خوب باشد؛ یعنی باید طی کنش انتخاب‌گرانه آگاهانه، قاعده حدوسط اخلاقی را رعایت کرده باشد. این پژوهش، بمنظور تشریح اتوس، به طرح این پرسش پرداخته است که در پیوند میان کنش و شخصیت از نظر ارسطو، انتخاب آگاهانه اخلاقی، خیرهای بیرونی و شباهت میان شخصیت و مخاطب چه جایگاهی دارد و بازتاب تاریخی این پیوند، بر چه مبنایی قابل بررسی است؟ هدف مقاله آنست که با تکیه بر نسبت میان کنش و شخصیت اخلاقی در فن شعر و بخشهای مرتبط رساله های دیگر ارسطو، نسبت میان نظریه تراژدی و فلسفه اخلاق وی را بررسی نماید و بازتاب تاریخی این پیوند را بیابد. این پژوهش نشان میدهد که کنش و شخصیت تراژدی در پیوند با یکدیگر، محاکاتی از ذات و ماهیت اخلاقی جهان ارایه میدهند. بازتاب تاریخی دیدگاه اخلاقی ارسطو درباره تراژدی در نظریه های مربوط به اصالت اخلاق و نسبت هنر و اخلاق قابل تحقیق است. این پژوهش، کیفی است و با روش توصیفی تحلیلی داده های کتابخانه یی خود را بررسی کرده است.

    کلید واژگان: ارسطو, اتوس, شخصیت, کنش, فن شعر, انتخاب آگاهانه اخلاقی, قاعده حدوسط اخلاقی
    Mohammad Hashemi, Amir Maziyar*

    In Aristotle’s view, an ideal tragic hero must be neither a villain nor a virtuous man but a character who stands between these two extremes based on a conscious process of choice. In order to explain ethos, the study inquires about the roles of conscious ethical choice, external virtues, and the similarities between the hero and the addressee in the unity of action and hero in Aristotle’s view. Moreover, it asks about the basis upon which the historical reflection of this unity can be studied. This paper aims to investigate the relationship between Aristotle’s theory of tragedy and philosophy of ethics and its historical reflection relying on the relationship between act and moral character in his Poetics and the related sections in his other treatises. Here, the author demonstrates that action and hero in a tragedy together present some imitations of the essence and ethical nature of the world. The historical reflection of Aristotle’s ethical approach to tragedy can be studied based on the theories related to the principiality of ethics and the relationship between art and ethics. This qualitative study has been conducted following a descriptive-analytic method.

    Keywords: Aristotle, ethos, Character, action, Poetics, conscious moral choice, principle of ethical middle term
  • Zahra Khazaei *
    Whether we are free agents or not and to what extent depends on factors such as the necessary conditions for free will and our definition of human agency and identity. The present article, apart from possible alternatives and the causality of the agent regarding his actions, addresses the element of inclination as a necessary condition for free will. Therefore, an analysis of these conditions determines that even though in some circumstances the range of alternatives the agent can choose is very limited or the agent chooses an action without having the inclination to choose it; however, this does not make the agent forced; rather, free will has levels and every individual possesses a certain extent of it in different conditions. Just the fact that the ultimate choice is made by the agent himself and has voluntarily performed the act himself ultimately is sufficient for being free. As a result, even though the influence of external factors on human actions cannot be disregarded; however, because the action is ultimately not outside his control, accordingly, there is neither such a thing as a compelled agent and nor are our actions left to luck. The character of the agent that is voluntarily formed through our actions plays a determinant role in our choices and actions due to the epistemic and motivational components they possess.
    Keywords: free will, free agent, possible alternatives, causality, character, luck, desire
  • زهرا خزاعی، مریم لاریجانی، مریم سادات نبوی میبدی
    نیت به عنوان یک فرآیند ذهنی، جایگاه مهمی در فلسفه اخلاق دارد. جهت تحلیل ماهیت نیت و بررسی نقش معناشناختی، ارزش شناختی و وجود شناختی آن در اخلاق به دو فیلسوف برجسته اخلاق یعنی علامه طباطبایی و مایکل اسلوت نظر شده است. در این راستا نقش نیت در فعل و فاعل اخلاقی و رابطه آن با منش فاعل مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت رویکرد تقریبا مشابهی در باب معنای نیت از نظر دو فیلسوف یافت می شود؛ منتها در باب نقش معناشناختی، ارزش شناختی و وجودشناختی نیت در اخلاق تفاوت هایی دیده می شود که حاکی از اختلاف آنها در متن و بستر اندیشه است.
    کلید واژگان: نیت, فعل اخلاقی, فاعل اخلاقی, منش, علامه طباطبایی, مایکل اسلوت
    Zahra Khazaie*, Maryam Larijani, Maryam Sadat Nabavi Meybodi
    Intention as a mentally process have a important place in ethics. In order to analysis of the intention and checking in the role of its semantic, ontology and valorization in morality has been paid attention to two famous philosophy that’s mean Allameh Tabatabaee and Michael Slote. So the role of intention in moral agent and action and its relation with character has been explored. At the end, similar approach understood regarding definition of the intention in both. But about the role of semantic, valorization and ontology of intention have been seen differences in morality. This suggests their difference in the content of their thought.
    Keywords: Intention, Moral action, Moral agent, Character, Allameh Tabatabaee, Michael Slote
  • راحله درزی *، حمیدرضا ایت اللهی، محمد سعیدی مهر
    ملاصدرا نفس انسان را مصداق همه انواع فاعلی می داند؛ اما به عوامل موثر بر فاعلیت نفس اشاره نکرده است. نفس در ظهور این فاعلیت ها تحت تاثیر عواملی از جمله مزاج، خلقیات و کیفیات نفسانی است. مزاج امری مباین با نفس است و کیفیات نفسانی، از جمله علم و اراده و قدرت، همان مبادی افعال هستند و خلقیات هم همان کیفیات نفسانی راسخ و ثابت‏شده در نفس به شمار می‏آیند. هریک از این عوامل بر هرکدام از انواع فاعلی تاثیر خاصی دارد. بررسی چگونگی تاثیر و تاثر این عوامل بر فاعلیت نفس و اینکه آیا نفس هم بر این عوامل تاثیری دارد و اینکه آیا انسان می تواند به طور ارادی این تاثیرات را بر نفس خود کنترل کند و از این کار چه فوایدی عایدش می شود، در این مقاله روشن خواهد شد. بررسی این عوامل راهکارهای مفیدی در امر تعلیم و تربیت نفس در پیش روی انسان باز می کند.
    کلید واژگان: مزاج, خلقیات, کیفیات نفسانی, فاعلیت نفس, حکمت متعالیه, ملاصدرا
    Raheleh Darzi *, Hamidreza Ayatallahy, Muhammad Saadi Mehr
    Though Mulla Sadra believes that soul plays all causes he falls short of mentioning the factors influential on the causality of soul. To play a cause, the soul is under the influence of certain factors including temper, character and psychological traits. Temper is something different from soul; psychological traits which consist of knowledge, free will and power are the origins of actions and character is the psychological traits deeply rooted in the soul. Each factor has its own bearing on the causality of soul. This article aims to study how these factors influence the soul and whether or not the soul can influence back these factors if it intends to do so. Such studies can lead to new results in matters like education.
    Keywords: temper, character, psychological traits, causality of soul, transcendental theosophy, Mulla Sadra
  • سیدیحیی کاظمی، امیرقلی جعفری
    الگوی زندگی مومنانه در همه ابعاد سبک زندگی (نگرش، انگیزش، منش) تاثیرگذار است. در نظام اخلاق اسلامی، پیوند ناگسستنی میان رفتارهای دینی و صفات نفسانی (فضایل و رذایل) برقرار است. برخی از این صفات، تاثیرات مهمی بر انسان و ظهورات بیرونی وی دارد. بخل به عنوان یکی از این رذایل اخلاقی، نگرش، انگیزش و رفتارهای فرد مبتلی را تغییر می دهد. این مسئله موجب تغییر سبک زندگی وی و فاصله گرفتن از شاخص های سبک زندگی مومنانه می شود. در این مقاله برآنیم تا به روش اسنادی و کتابخانه ای و با رویکرد سبک زندگی پیامدهای بخل را در سه سطح نگرش شناخت، انگیزش احساس، منش رفتار بررسی کنیم. سوال اصلی این پژوهش این است که پیامدهای بخل در سبک زندگی دینی چیست؟ نگرش بدبینانه به خدا و آینده، جهل، احساسات ناسالم، اختلال در ارتباطات اجتماعی، تسهیل کننده رفتار ناصحیح، برخی از پیامدهای بخل در سبک زندگی فرد است.
    کلید واژگان: سبک زندگی مومنانه, نگرش, انگیزش, منش, بخل, پیامد, اخلاق اسلامی
    Dr Seyyed Yahya Kazemi, Amirqoli Jafari
    A religious manner of life affects all aspects of outlook, emotion and character. As is understood by Islamic system of morality, there is an unavoidable connection between religious deeds and spiritual qualities. Some of the qualities are of important effects on human deeds. As one of these moral evils, parsimony changes one`s outlook, emotion and deeds and, therefore, turns his/her life style to a non religious style. In the paper it has been intended to study human life style with a document and library-based method consequents of parsimony in three levels of outlook-perception, emotion-sensation and character-deed. The question of the paper follows as: what may be counted as consequences of parsimony in religious life style? Pessimistic view to God and future, ignorance, unsafe sensations, disorder in social communications and supporting irrational deed may be regarded as the consequences of parsimony in one`s life style.
    Keywords: Religious Life Style, Outlook, Emotion, Character, Parsimony, Consequence, Islamic Moral
  • شیرزاد پیک حرفه
    در چند دهه اخیر فیلسوفان فایده گرای بی شماری در زمینه اخلاق هنجاری فعالیت گسترده ای داشته، کوشیده اند با ارائه تفسیر جدیدی از «بیشینه سازی» ویا «خیر»، فایده گرایی را از گزند انتقادهای مطرح شده علیه آن برهانند. همین امر موجب پیدایش گستره گسترده ای از رویکردهای گوناگون و آشتی ناپذیر فایده گرایانه شده است که از آن میان می توان به دوگانه های «واقعیت گرا»/ «اگرگرا»، «عینیت گرا»/ «ذهنیت گرا»، «کنش گرا»/ «منش گرا»، «بیشینه سازی مطلق»/ «بیشینه سازی کافی» و «لذت گرا»/ «ترجیح گرا» اشاره کرد. این دوگانه ها به ترتیب در پاسخ به پرسش های بنیادین زیر درباره دو مفهوم «بیشینه سازی» و «خیر» مطرح شده اند: فاعل برای تشخیص بهترین گزینه، باید عملی را در نظر بگیرد که فکر می کند در موقعیت مورد نظر «به احتمال زیاد انجام خواهد داد» یا باید عملی را در نظر بگیرد که «در شرایط آرمانی می تواند انجامش دهد»؟ عمل درست عملی است که «در عالم واقع» و «در عمل»، «بیشترین خیر» را ایجاد کند یا عملی است که فاعل «انتظار دارد» یا «فکر می کند» که «بیشترین خیر» را به وجود می آورد؟ ملاک «بیشینه سازی خیر» فقط برای داوری درباره «کنش» فاعل است یا هم «کنش» و هم «منش» او؟ برای «بیشینه سازی خیر» باید سراغ «بیشینه سازی مطلق» آن برویم یا «بیشینه سازی کافی»؟ آیا «خیر» چیزی است که فاعل از آن بیشترین «لذت» را می برد یا چیزی است که فاعل آن را بر چیزهای دیگر «ترجیح» می دهد؟ این مقاله بر آن است با «تبیین» و «تحلیل» این پرسش ها و یافتن پاسخ های آن ها، مهم ترین و ناآشناترین دوگانه های جدیدی را که در چند قرن اخیر در فایده گرایی مطرح شده اند واکاوی کند.
    کلید واژگان: واقعیت گرا, اگرگرا, عینیت گرا, ذهنیت گرا, کنش گرا, منش گرا, بیشینه سازی مطلق, کافی, لذت گرا, ترجیح گرا
    Shirzad Peik Herfeh
    Utilitarianism has undergone a variety of refinements since the early twentieth century. Modern utilitarians have attempted to address the criticisms by proposing their new interpretations of ‘maximization’ and/or ‘the good.’ It has brought about a vast variety of different and irreconcilable types of modern utilitarian approaches such as the ‘actualist/possibilist’ distinction, the ‘objectivist/subjectivist’ distinction, the ‘action-based/character-based’ distinction, the ‘maximizing/satisficing’ distinction, and the ‘hedonist/preferencist’ distinction. These distinctions are responses to the following questions about ‘maximization’ and ‘good’: Are the values that should be regarded in determining which option is the best, ‘the values of what would be the case were the agent to carry out the option’ or ‘the values that are possible for the agent in an ideal situation’? Is the moral quality of a feature of agency determined by ‘actual consequences’ or by what the agent ‘expects’ or ‘intends’ to be brought about by her actions? Is ‘the greatest good principle’ a criterion for evaluating ‘all features of agency’ or just the agent’s ‘actions’? Is the right action what ‘maximizes the good’ or what ‘satistices the good’? Which one is the sole intrinsic good: ‘pleasure’ or ‘preference’? This paper ‘describes’ and ‘analyzes’ the various approaches to different types of utilitarianism.
    Keywords: Actualist, Possibilist, Objectivist, Subjectivist, Action, Based, Character, Based, Maximizing, Satisficing, Hedonist, Preferencist
  • زهرا خزاعی، نسرین رامادان
    این مقاله دیدگاه افلاطون را درباره رشد اخلاقی تحلیل و بررسی می کند. اگرچه نخستین تحقیق علمی درباره رشد اخلاقی و پیوند آن با رشد عقلانی را روان شناسان دوران معاصر انجام دادند، اما به گواهی تاریخ، مفهوم رشد اخلاقی و ارتباط آن با رشد عقلانی را نخستین بار افلاطون طرح کرد. در حالی که روان شناسان با نگاهی توصیفی به بیان چگونگی پیشرفت ذهنی و قضاوت های اخلاقی انسان و ارتباط آنها با یکدیگر پرداخته اند، افلاطون به مثابه فیلسوفی فضیلت گرا با نگاهی هنجاری به تبیین نظریه خویش درباره رشد اخلاقی و معرفتی پرداخته، رشد اخلاقی را حاصل رشد همه جانبه ابعاد وجودی انسان تلقی می کند. وی با توجه به محوریت فضایل در نظریه اش، می کوشد با استفاده از روش های مبتنی بر تلقین، عادت، تقلید از الگوها و نقل حکایات پندآموز در مراحل نازل تربیتی، منش فردی را ارتقا دهد و در مراحل عالی تر به رشد قدرت تفکر و بصیرت از طریق آموزش ریاضیات و دیالکتیک بپردازد، به گونه ای که فرد قادر به تشخیص درست و نادرست و عمل به آن باشد. این مقاله درصدد است ماهیت رشد اخلاقی را از نظر افلاطون بر اساس نظریه اخلاقی و معرفتی اش بررسی کند و سپس به تبیین مهم ترین اصول، مبانی فلسفی، عوامل و روش های مهم تربیتی وی بپردازد.
    کلید واژگان: افلاطون, رشد اخلاقی, رشد عقلانی, تربیت اخلاقی, منش
    Zahra Khazai, Nasrin Ramadan
    The present paper reviews and analyzes Plato's view on moral development. Although contemporary psychologists conducted the first scientific research on moral development and its relationship with intellectual development, historical evidence shows that it was Plato who first discussed the concept of moral development and its relationship with intellectual development. As a virtue-oriented philosopher, Plata explains his theory about moral and epistemic development through a normative perspective and regards moral development as the result of multilateral development of man's existential dimensions, while psychologists descriptively discuss about the way of mind development, man's moral judgments and their interrelationships. Considering virtues as the thrust of his theory, Plato tries to promote personal character by using the methods which are based on suggestion, habit, imitating models and narrating exemplary narrations in low stages of education, and deal with the development of the power of thinking and vision through teaching mathematics and dialectic in higher stages, so that an individual will be capable to differentiate correct from incorrect and actualize the correct. The present paper seeks to study the nature of moral development in Plato's view based on his moral and epistemic theory, and elaborate on the most important philosophical foundations, principles, factors and methods of his educational method.
    Keywords: Plato, moral development, intellectual development, moral education, character
  • Sam Fleischacker
    This paper explores the role of moral philosophers in answering concrete moral conundrums. It proposes that the very stance we take up when we do moral philosophy — the theoretical، disengaged stance — encourages us in our tendency to self-deception rather than leading us honestly to confront the emotional obstacles that، often، block us from decent action. The proposal is defended by way of the astute account of self-deceit، and of the failings of moral philosophy، in Adam Smith’s Theory of Moral Sentiments.
    Keywords: Adam Smith, Self, Deceit, Moral Philosophy, Character, Applied Ethics
  • اسماعیل سعادتی خمسه
    کانت علاوه بر آثار نظری معروف خود راجع به توانایی شناختی، اصول اخلاقی و قوه حکم انسان، از منظر تاریخی و پراگماتیکی نیز به مطالعه و تحقیق درباره انسان پرداخته است. انسان شناسی کانت، که او آن را پراگماتیک می نامد، مشتمل بر آراء و تعالیم و توصیه های خاصی است که این نوشتار در صدد معرفی و ارزیابی برخی از آن تعالیم است. در این جستار خواهیم دید که کانت تحقیق در مورد انسان را توام با مشکلات خاصی می داند، و لذا بر عنصر گفتگو تاکید می کند و از این رهگذر به تقویت رویکرد جهان وطنی انسان شناسی خود می پردازد. پرسش هایی از این قبیل که: آیا انسان ذاتا خیر و خوب است یا شر و بد؟ و این که انسان را چه کسی باید تعلیم دهد؟ از جمله مسائلی هستند که در این تحقیق به توضیح و تشریح نظر کانت درباره آنها پرداخته می شود. در آخر مقاله آراء و تعالیم انسان شناختی کانت مورد ارزیابی قرار گرفته و نظر انتقادی را قم در مورد آن تعالیم و مبنای فلسفی آنها ارائه می گردد.
    کلید واژگان: پراگماتیک, انسان شناسی, جهان وطنی گرایی, منش و سرشت
    Dr.Esmaeil Saadati Khamseh
    In addition to his famous theoretical works on cognitive powers, moral principles and the power of judgment, Kant has studied man from a historical and pragmatic point of view. Kant's anthropology, wich he calls pragmatic, consists of special doctrines and recommendations that I attempt to describe and assessment some of them in this aricle to We will know in this inquiry that Kant have believed the man is difficult subject for studying and have insisted on discourse to fortify his cosmopolition approach in anthropology. Is man good in nature or evil? Who must teach the man? These are a number of matters that Kant's view on them have explained and assessmented in the essay. Finally I present a few critical remarks on Kant's anthropological principles and views.
    Keywords: Pragmatic, Anthropology, Cosmopolitanism, Character, Nature
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال