به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "martyr motahari" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «martyr motahari» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی martyr motahari در مقالات مجلات علمی
  • حسین قلی پور*، مرتضی جوانعلی آذر
    هدف
    سیاست علم به عنوان یکی از عرصه های سیاستگذاری عمومی، نیازمند یک مبنای نظری است که در آن ماهیت و رسالت علم، کارکردها و مسائل بنیادین آن، صورت بندی شده اند. واکاوی این مبنای نظری در اندیشه اسلامی و به طور خاص تر در اندیشه شهید مطهری، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. از سوی دیگر، تاکنون دیدگاه شهید مطهری در خصوص علم به صورت منسجم، صورت بندی نشده است.
    روش
    در این پژوهش، مسائل سیاستی علم در آثار شهید مطهری با روش تحلیل مضمون و رویکرد قیاسی استقرایی، کاوش شده است.
    یافته ها
    باور به کاشفیت علم از واقع در علوم یقینی و ارزش نظری داشتن این علوم، اعتقاد به فایده عملی علوم تجربی و اعتباری و ارزش عملی داشتن آنها(ماهیت علم)، تعیین «قدرت، عزت و استقلال» به عنوان(غایت علم)، توجه به استقلال عالمان از طبقه قدرت و حفظ حریت آنان(سیاست علم)، باور راسخ به شرافت علم و پرهیز از واگذاری کامل آن به مناسبات بازار و کالایی شدن علم(اقتصاد علم)، مذموم دانستن نگاه کسب وکاری به علم، تلاش برای آزادماندن آن و استعمال آن در راه خیر(اخلاق علم) و در نهایت، بی مکان دانستن علم(ارتباطات علم)، از مولفه های سیاستی علم در صورت بندی علم از منظر شهید مطهری است.
    نتیجه گیری
    اندیشه اسلامی، نگاهی اصیل به علم دارد و نگاه صرفا ابزاری به علم را کنار می گذارد. به همین سبب، سیاست علم در این اندیشه، در مناسبات مختلف اقتصادی، سیاسی، ارتباطی و اجتماعی به گونه ای است که ضمن حفظ ارزش والای آن، بتوان بیشترین بهره و استفاده از آن را در راستای تحقق منافع جامعه اسلامی، برد.
    کلید واژگان: علم, شهید مطهری, صورت بندی علم, مولفه های سیاستی علم, سیاست علم
    Hossein Gholipour *, Morteza Javanali Azar
    Aim
    Science policy, as one of the fields of public policy, requires a theoretical basis in which the nature and mission of science, its functions and fundamental issues are formulated. The analysis of this theoretical basis in Islamic thought, and more specifically in the thought of martyr Motahari, has received less attention from researchers. On the other hand, until now, Martyr Motahari's view on science has not been formulated in a coherent way.
    Method
    in this research, the policy issues of science in Martyr Motahari's works have been explored with thematic analysis method and inductive comparative approach.
    Results
    the results of the present survey indicate the following findings among the policy components of science in the formulation of science from the perspective of Martyr Motahari: Belief in the discovery of science from reality in certain sciences and the theoretical value of having these sciences, belief in the practical utility of experimental and creditable sciences and the practical value of having them (essence of science), determining "power, honor and independence" as (goal of science) Paying attention to the independence of scholars from the power class and preserving their freedom (politics of science), firmly believing in the honor of science and avoiding its complete surrender to market relations and the commodification of science (economics of science), condemning the business view of science, trying to keep it free and using it in the way of good (ethics of science) and ultimately considering science as out of place (communications of science)
    Conclusion
    Islamic thought has an original view of science and abandons the mere view of science as a tool. For this reason, the policy of science in this thought, in various economic, political, communication and social relations, is such that while maintaining its high value, it can be used the most in order to realize the interests of the Islamic society.
    Keywords: Science, Martyr Motahari, Formulation Of Science, Policy Components Of Science, Science Policy
  • الهه مقدم منش، حسین حجت خواه*
    برهان نظم، با تقریرهای متفاوت و از مناظر مختلف، مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است. متفکران اسلامی درباره‏ ارزش این برهان بر اثبات وجود خداوند اختلاف نظر دارند. برخی فلاسفه بر این باورند که استدلال‏های مبتنی بر نظم ارزش برهانی ندارند و از استحکام کافی برای اثبات و شناخت خداوند برخوردار نیستند. در مقابل، گروهی از متکلمان از این برهان دفاع و بر امتیازهای ویژه‏ آن تاکید کرده‏اند. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و انتقادی بر آن است که میزان دلیلیت برهان نظم به منزله عمومی‏ترین راه خداشناسی را از دیدگاه دو اندیشمند معاصر، آیت الله مرتضی مطهری و آیت الله سید محمدباقر صدر، ارزیابی کند تا بدین وسیله امکان اثبات و شناخت خداوند با تقریرهایی از برهان نظم، که بیشترین میزان اتقان را دارند، فراهم شود. نتیجه آنکه، تقریر شهید صدر از برهان نظم مبتنی بر نظریه‏ «منطق ذاتی» است که وی در معرفت شناسی اتخاذ کرده‏ است و با توجه به اشکال هایی که تقریرهای دیگر برهان نظم، از جمله تقریر مبتنی بر «منطق عقلی»، با آن مواجه اند به نظر می‏رسد راهی که شهید صدر پیشنهاد داده بهترین راهی است که برای اعتبار بخشیدن به برهان نظم به منزله یک برهان دقیق فلسفی وجود دارد.
    کلید واژگان: استقرا, برهان نظم, دلیلیت, شهید صدر, شهید مطهری
    Elahe Moghaddammanesh, Hosayn Hojjatkhah *
    Argument of order, with different interpretations and from different perspectives, has been noticed by scientists. Islamic thinkers disagree about the value of this argument. Some philosophers believe that arguments based on order have no Argumentative value and they do not have enough strength to prove and recognize God. In return, a group of theologians have defended this argument and emphasized its special advantages. This research, with a descriptive-analytical and critical method, has evaluated the validity of this argument as the most general way of knowing God from the point of view of these two great thinkers. In this way, it is possible to know God with the reasons that have the highest level of perfection. As a result, Shahid Sadr's interpretation of the proof of order is based on the theory he adopted in epistemology and considering the problems faced by other interpretations of the order argument, including the interpretation based on "rational logic", It seems that the way proposed by Martyr Sadr is the best way to validate the order argument as a precise philosophical argument.
    Keywords: induction, argument of order, validity of reason, Shahid (, Martyr) Sadr, Shahid (, Martyr) Motahari
  • محمدهادی حاضری*
    شهید مطهری به گواه شواهدی، یکی از معدود نظریه پردازان حقوق طبیعی در فلسفه حق اسلامی به شمار می رود. این ادعا پس از آن اثبات می پذیرد که تفسیرها و استدلال های سایر نظریه پردازان پیرامون حق و حقوق اسلامی، مورد تامل قرار گیرد و فاصله ایشان با شهید مطهری روشن شود. پژوهش حاضر با تمرکز بر دیدگاه شهید مطهری، آن را مقدمه و پایه مباحث دیگر می داند و لذا کمتر به وجه اختلاف نظرات پرداخته است. این نوشتار درصدد است تا جای ممکن چگونگی دستیابی شهید مطهری به نظریه حقوق طبیعی در قاموس فکری امامیه را توصیف و تحلیل کند. از این رو سوال اصلی پژوهش این است که «از نظر شهید مطهری، اولا، منبع و مبنای حقوق و احکام در اسلام، طبیعی است یا تشریعی؟، و ثانیا، چگونه این حقوق قابل کشف هستند؟». روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان می دهد که از نظر شهید مطهری، مسلمانان پایه گذار حقوق طبیعی به معنای حقوق عادلانه انسانی هستند. ذات حق، پیرو همبستگی مبانی نظری و عملی نظیر توحید، هماهنگی تکوین و تشریع، و نظام تکاملی که در حکمت اسلامی از آن ها سخن می رود، غیرموضوعه، کشفی، و دارای نفس الامر است. ویژگی شهید مطهری در افتراق از سایر نظریه پردازان معاصر، فراروی از این بعد هستی شناختی، و التزام به بازشناسی حق عقل در اجتهاد و نسبت سازوار حق طبیعی و حق الهی، در بعد معرفت شناختیحقوق است. وی با آگاهی ژرف خویش، پرده از اندیشه ای برمی دارد که گرچه زیر بیرق اصل عدل و تبعیت احکام و حقوق از مصالح واقعی حرکت می کند و به این وسیله خویش را از زمره امامیه می خواند، اما در حقیقت و کنه، ذات حق را تشریعی و موضوعه می بیند. از همین رو، در حالی که این اندیشه استناد به طبیعت را برای احراز حقوق، مردود اعلام می کند، شهید مطهری طبیعت را آیت الله و هر استعداد طبیعی را سند یک حق می داند. قوه و استعدادها نشانه حق ها و تلاش در جهت رسیدن به غایت و فعلیت متناسب آن قوه، بوده و مفاد حقوق را تشکیل می دهند. شهید مطهری با توجه و التفات به نتیجه منطقی اصول و قواعدی همچون عدل، منبع بودن عقل، ملازمه عقل و شرع، تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعی، دوگانه امر واقعی و ظاهری و...، در معرفت شناسی حقوقی امامیه، نظریه حق و قانون طبیعی را طرح و پشتیبانی می کند. این نظریه در تقابل با اندیشه غالب در میان اندیشوران معاصر امامیه، در غربت به سر می برد. نظریه مقابل، حیث ثبوتی حق ها را از حیث اثباتی تفکیک کرده و قایل به تشریعی و موضوعه بودن حق ها و تکلیف ها در اندیشه حقوقی اسلام است. این نگاه که در شباهت با نگاه اشعری است، مورد انتقاد شهید مطهری می باشد. از نظر ایشان، اسلام در لباس شریعت، مبتنی بر حقایق و واقع، بیان کننده حق و قانون است، نه واضع و موسس آن. لذا برای عقل به مثابه ابزار شناسنده حقیقت، واقع و طبیعت، شان بارزی در معرفت شناسی حقوقی قایل است. البته این مهم بدین معنی نیست که تمام احکام قابل درک عقلی هستند، بلکه معنای صحیح آن امکان و گشودگی عقل برای فهم حقوق است، ولو اینکه بخشی از شریعت فوق، درک عقل باشد. اما برخی با تعمیم استثناء به کل شریعت، عقل را از کار انداخته و تمام بار مسلمانی را بر تعبد می گذارند.
    کلید واژگان: حق, حقوق طبیعی, عدل, عقل, شهید مطهری, طبیعت
    Mohammadhadi Hazeri *, Hamid Parsania
    According to evidence, Martyr Motahari is considered as one of the few theorists of natural rights in the philosophy of Islamic law. Such claim will be proven after considering interpretations and arguments of other theorists regarding Islamic law and rights and their thoughts gap with martyr Motahari is crystally clarified. The present research, focusing on Martyr Motahari's point of view, regards the issue as an introductory foundation of other topics, therefore less attention is paid to such differences in his ideas. This article tries to fully describe and analyze how Martyr Motahari reached the theory of natural rights in the intellectual thoughts of Shia (Imamia). Therefore, the main question of the research according to Motahari is whether or not the source and basis of laws and rulings in Islam is natural or legal. The following question is how these rights can be discovered. The research method hired here, is descriptive and analytical; the results depicts that according to Martyr Motahari, Muslims are the founders of natural rights in the sense of human rights. The essence of the right to follow the solidarity of theoretical and practical foundations, such as monotheism, harmony, creation, legislation, and the evolutionary system as mentioned in Islamic wisdom, is non-subjective, discoverable, and self-contained. The disringuished characteristic of Martyr Motahati's thoughts and teachings from other contemporary theorists is his ontological dimension and commitment toward recognizing the right of reason in ijtihad and the harmonious ratio of natural right and divine right in the epistemological legal dimension. By his deep awareness, he reveals an idea that although it moves under the principle of justice and following rules and rights from the real interests; meaning that he calls himself from the group of Shia Imamia, but in reality, he sees the essence of the right as legal and subjective. Therefore, while such thought declares that reference to nature to obtain rights is rejected, Martyr Motahari considers nature to be the sign of God and every natural talent is an evidence of a right. Powers and talents are signs of rights and efforts to reach the goal, ultimate end, actuality of that power and constitute the provisions of rights. Martyr Motahari, regarded the logical result of the principles and rules, such as justice at the source of reason, the companion of reason and Sharia, following the rulings from the real benefits and evils, the duality of the real and the apparent issues, etc., proposed and supported the theory of right and natural law in the legal epistemology of Shia /Imamia. The mentioned theory is in opposition to the prevailing thought among the contemporary thinkers of Shia's. The opposite theory separates the evidentiary aspect of rights from the affirmative dimension and argues that rights and duties are legitimate and subject in Islamic legal thought. The view, being similar to the Ash'ari view, is criticized by Martyr Motahari. According to him, Islam, in the guise of Sharia, is based on facts and reality, expressing the right and the law, not its author nor founder. Therefore, reason as a tool for recognizing truth, reality and nature is highly valued in legal epistemology. Of course, that never means all legislating nor rulings can be understood intellectually, but the correct true meaning is the possibility and openness of the intellect to understand the law, even if part of the above Sharia is to percept the intellect. But some people, by generalizing the exception to the entire Sharia law, have disabled reason and put the entire burden of a Muslim on worship, restrictly.
    Keywords: Right, natural rights, Justice, Reason, Martyr Motahari, nature
  • محمدحسین جمال زاده*، حامد حاجی حیدری

    پوزیتیویسم به عنوان نگرشی خاص به حوزه علم و معرفت، مورد انتقاد فلاسفه بسیاری قرار گرفته است. در این میان، نقدهای شهید مطهری و یورگن هابرماس به پوزیتیویسم، به عنوان فیلسوفانی با نگاه واقع گرایانه، در دوره خود مورد توجه دیگران واقع شده و رویکرد انتقادی به پوزیتیویسم در فلسفه، علوم انسانی و علوم اجتماعی را تقویت کرده است. در این پژوهش با روش تطبیقی، در سه دامنه معرفت شناختی، روش شناختی و ارزش شناختی، به ارزیابی خاستگاه، شیوه ها و لوازم نقدهای این دو متفکر نسبت به پوزیتیویسم پرداخته شده و این نتیجه به دست آمده است: از یک سو اتحاد نگاه ریالیستی هر دو متفکر به مسئله شناخت، اشتراکاتی را برای آن ها در مواضع انتقادی نسبت به پوزیتیویسم و لوازم و نتایج این نگاه به وجود آورده و از سوی دیگر، تفاوت در خاستگاه و شیوه دیدگاه انتقادی شان نسبت به پوزیتیویسم، موجب بروز اختلاف دیدگاه میان آن دو شده است. هرچند دیدگاه انتقادی هر دو فیلسوف، فاقد نقد پوزیتیویسم از لحاظ انسان شناختی است.

    کلید واژگان: پوزیتیویسم, هابرماس, شهید مطهری, تجربه, شناخت, علوم اجتماعی
    MuhammadHussein Jamalzadeh *, Hamed Haji Heidari

    Positivism as a specific notion to the realm of science and knowledge (ma'rifah) has been criticized by many philosophers. Among this, the critiques of martyr Motahari and Jürgen Habermas to positivism as philosophers with a realistic view in their period have been observed by others and have strengthened the critical approach to positivism in philosophy, humanities and social sciences. In this research with the comparative method, it has been investigated the evaluation of the origin, methods and the prerequisites of these two scholars’ critiques to positivism in three domains: epistemology, methodology and axiology and this result has been achieved: from one side the unification of the realistic opinion of both thinkers to the issue of knowledge has established the commonalities between these two thinkers in their critical views to positivism and the requirements and results of this opinion and from the other side the differentiation in the origin and the way of their critical opinions to positivism causes to emerge differentiation (polarity) between these two attitudes. Even though the critical look of both philosophers is lacking the criticism of positivism from the point of anthropology.

    Keywords: Positivism, Habermas, Martyr Motahari, Experience, Cognition, Social Sciences
  • فرح رامین *، فاطمه اکبرزاده نجار
    در دوران معاصر، دیدگاه رایج در میان متفکران این است که انتقادهای هیوم بر برهان نظم، تنها تقریرهای تمثیلی و استقرایی بر این استدلال را تضعیف و بی اعتبار ساخته است. ازاین رو، در این پژوهش برآنیم تا چالش های هیوم بر کبرای برهان نظم را بازخوانی و پاسخی درخور، برای آنها بیابیم . مقاله حاضر با روش تحلیی توصیفی درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا برهان نظم تاب مقاومت در برابر شبهه های هیوم را دارد و می توان دفاعی معقول از این استدلال داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشتر این چالش ها از جایگاه منطقی صحیحی برخوردار نیست، اما تبیین بدیل وی از نظم محسوسی که در جهان مشاهده می کنیم و علوم زیستی آن را تایید می کند، براساس تصادف و شانس، هرچند نامحتمل، ولی ناممکن و محال نیست.
    کلید واژگان: نظم, احتمال, برهان نظم زیست شناختی, هیوم, شهید مطهری, آیت الله جوادی آملی
    Farah Ramin *, Fatemeh Akbarzadeh Najjar
    In contemporary times, the prevailing view among thinkers is that, the Hume's critiques of the argument from design has only undermined and discredited allegorical and deductive expositions on this argument. Hence, in this paper, we are going to study the Hume's challenges of the argument from design's major of a syllogism to find a suitable answer for them. Using a descriptive-analytical method, this paper seeks to answer the question of whether the argument from design capable of resisting Hume's doubts? And could there be any reasonable defense of this argument? The findings show that, most of these challenges do not have the right logic, but even though his alternate explanation of the tangible order, which is visible in the universe and approved by biology, is impossible based on the accident and chance, it is not impossible.
    Keywords: order, probability, biological argument from design, Hume, martyr Motahari, Ayatollah Javadi Amoli
  • فرح رامین *، فاطمه اکبرزاده نجار
    «فطرت» ، امری تکوینی و جزئی از سرشت انسان است که به بعد روحی و معنوی او مربوط می شود. در وجود این فطرت الهی، که زمینه ای برای خداجویی و خداشناسی فطری است، در میان متفکران اسلامی اختلافی نیست. به نظر می رسد، اختلاف بر سر چگونگی راهکارها، و روش ها، در اثبات فطرت و ویژگی های امور فطری و رابطه آن با دین است. ازاین رو، تقریرهایی متنوع و تا حدی متفاوت در آثارشان وجود دارد. این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی بر آن است که با استناد به دیدگاه اندیشمندان معاصر اسلامی ، که برگرفته از قرآن و سنت الهی است، به اثبات وجود فطرت و جایگاه آن بپردازد.
    یافته های پژوهش نشان می دهد که اندیشمندان اسلامی، برای وجود فطرت در آدمی، از راهکارهایی همچون شهود باطنی و عرفانی، شواهد تاریخی و تجربی، ادله عقلی و نقلی استفاده کرده اند که مهم ترین آن، استدلال عقلی است و سایر راهکارها تاییدی بر آن محسوب می شود.
    کلید واژگان: فطرت, امام خمینی ره, آیت الله مصباح, علامه طباطبائی, آیت الله شاه آبادی, شهید مطهری, آیت الله جوادی آملی
    Farah Ramin *, Fatemeh AkbarzadehNajjar
    "Fitra" or innate nature is an existential issue and a part of man's nature which is related to man's incorporeal or spiritual dimension. There is no disagreement among Islamic thinkers over the existence of the divine Fitra which is a ground for innate desire for seeking and knowing God. It seems that the difference lies in ways and methods to prove Fitra, the characteristics of innate affairs and its relation to religion. Hence, there are diverse and somewhat different views in their works. Using a descriptive-analytical method and studying the views of contemporary Islamic scholars which are derived from the Qur'an and the divine tradition, this paper seeks to prove the existence of "Fitra" and its position. The research findings show that Islamic scholars have proposed rational and mystical intuition, historical and experimental evidences, and rational and narrative arguments to prove the existence of "Fitra" in human beings. The most important evidence in this regard is rational reasoning, and the other arguments are regarded as supporting evidence.
    Keywords: Fitra, Imam Khomeini, Ayatollah Misbah, Allameh Tabataba'i, Ayatollah Shahabadi, Martyr Motahari, Ayatollah Javadi Amoli
  • محمد نجفی، فاطمه رمضانی، احسان یاوری
    در دیدگاه اسلامی، نظر بر کرامت و ارزشمندی شخصیت انسان است؛ زیرا انسان در این دیدگاه، از بهره هایی ذاتی همچون روح الهی، اراده و اختیار، متناسب ترین خلقت، جایگاه خلیفه اللهی و مانند آن برخوردار است؛ انتفاعی که سایر مخلوقات از آن بی بهره، اما تمام انسان ها به دور از ظواهر نژادی، جنسی و سنی از آن محظوظ اند. پاسخ به این سوال مهم که «جایگاه کرامت ذاتی انسان، در تربیت اجتماعی و اخلاقی کجاست؟» هدف این پژوهش است که با تکیه بر آراء شهید مطهری دنبال کرده و از روش توصیفی تحلیلی برای رسیدن به پاسخ سوال مذکور استفاده کرده است.
    نتایج به دست آمده بیانگر این است که آگاهی متربی نسبت به کرامت خدادادی و انسانی خود، و به تبع آن، باور و اصرار او بر حفظ و ارتقای این دارایی وجودی بر تنظیم و سامان بخشی روابط و تعاملات اجتماعی و همچنین تخلق به اخلاقیات پسندیده تاثیرگذار است و تحقق تربیت اخلاقی و اجتماعی را به دنبال دارد.
    کلید واژگان: کرامت, تربیت اخلاقی و اجتماعی, شهید مطهری
    Mohammad Najafi, Fatemeh Ramezani, Ehsan Yavari
    Islam emphasizes on the high status and dignity of man’s personality because, in Islam, man possesses some inherent assets, such as divine spirit, free will, most appropriate creation, position of God’s vicegerency, and the like. Not all creatures have access to such assets, but all human beings do have them, regardless of their gender, race and age. The present study seeks to answer this important question: ‘’what is the role of man’s inherent dignity in his social and moral education’’? Using a descriptive- analytical method, it tries to answer this question in the light of Martyr Motahari,s views. The research results indicate that the trainee’s awareness of his/her own human and God-given dignity and, in turn, his/her belief and insistence on preserving and promoting this existential asset has its influence on regulating and improving social relationships , interactions, maintain acceptable standards of behavior and then realizing moral and social education.
    Keywords: dignity, moral, social education, Martyr Motahari
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال