به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "naturalistic fallacy" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «naturalistic fallacy» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی naturalistic fallacy در مقالات مجلات علمی
  • لیلی حیدریان، انشاالله رحمتی*، جمشید جلالی شیجانی

    در این مقاله با تحلیل آراء ابن سینا و مور ضمن آنچه درباره تعریف ناپذیری خوب و بد اخلاقی مطرح است، نگرش آنها از جهت معرفت شناختی تبیین شده و آراء این دو متفکر بر اساس شیوه گفتگو مقایسه می شود. مسیله اصلی تحقیق نگرش ابن سینا و مور درباره نقد ملاک و معیار طبیعت گرایانه برای حمل خاصه های اخلاقی نظیر خوب و بد در موضوعات اخلاقی است. ابن سینا در آراء خویش بیان می دارد که اعتدال به عنوان امری مابعدالطبیعی و طبیعی نمی تواند در همه زمینه ها معیار و ملاک برای خوب یا بد بودن موضوعات اخلاقی باشد، مور نیز با تحلیل مغالطه طبیعت گرایانه لذت یا هماهنگی با طبیعت را ملاک و معیار حمل خوب و بد بر موضوعات اخلاقی نمی داند. نتایج تحقیق نشان می دهند که رویکرد این دو متفکر برای اثبات مدعای خویش توجه به ایراد منطقی ای است که در مساوق دانستن خوب و بد با اموری نظیر اعتدال، لذت و هماهنگی با طبیعت رخ می دهد. ابن سینا و مور برای پاسخ به مسیله، از واقع گرایی غیرطبیعت گرایانه گزاره های اخلاقی دفاع می کنند، در این میان تاکید بر شهود خاصه ها در شهود عقلای قوم برای یافتن ملاک و معیار برای صدق و کذب پذیری گزاره های اخلاقی امکان گفتگو در آراء این دو متفکر را میسر می سازد. روش انجام پژوهش تحلیل محتوای آراء این دو فیلسوف در جهت پدید آمدن نوعی گفتگو برای مقایسه آراء ایشان است.

    کلید واژگان: مغالطه طبیعت گرایانه, شهودگرایی, واقع گرایی, اخلاق, ابن سینا, مور
    Leili Heydarian, Enshaallah Rahmati *, Jamshid Jalali Sheyjani

    In this article, by analyzing the opinions of Avicenna and Moore, about the indefinability of good and bad morals, their attitude is explained from the epistemological point of view, The main problem of the research is Avicenna and Moore's attitude about criticizing the naturalistic criterion and criteria for carrying moral characteristics such as good and bad in moral issues. Avicenna states in his opinions that moderation as a metaphysical and natural matter cannot be a criterion for the good or badness of moral issues in all fields, and Moore, by analyzing the naturalistic fallacy, considers pleasure or harmony with nature as the criterion and criterion for carrying good and bad. He does not know moral issues. The results of the research show that the approach of these two thinkers to prove their claim is to pay attention to the logical problem that occurs in the comparison of knowing good and bad with things such as moderation, pleasure, and harmony with nature. To answer the problem, Avicenna and Moore defend the non-naturalistic realism of moral propositions, in the meantime, emphasizing the intuition of the characteristics in the intellectual intuition of the people to find criteria and criteria for the truth and falsity of moral propositions makes it possible to discuss the opinions of these two thinkers. The research method is to analyze the content of the opinions of these two philosophers in order to create a dialogue to compare their opinions.

    Keywords: Naturalistic fallacy, intuitionism, realism, Ibn Sina, Moore
  • علیرضا آرام*
    مقاله ی حاضر با توصیف پرسش گشوده ی مور و ضمن واکاوی معناشناسی اخلاق در نگاه ابن عربی، به مقایسه ی انتقادی این دو دیدگاه می پردازد. در اندیشه ی ابن عربی شهود خیر به درک حقیقت وجود وابسته است و مادامی که اصل وجود به عنوان خیر مطلق تصدیق نشود، تفسیر مظاهر خیر ممکن نخواهد بود. این در حالی است که اخلاق شناسی فلسفی مور به چنین تفسیر وجودشناسانه ای تمایل ندارد و خوب را در محدوده ی مباحث معناشناسانه مقید می سازد. ابتدا به نظر می رسد تفسیر وجودشناختی خیر به عنوان پیش فرض مستتر در تصدیق بداهت خوب، از نگاه مور پنهان مانده است. اما برای تدوین نظریه ای منقح تر، تعدیل هر دو نگاه ضروری است؛ ضمن تفسیری مقبول از نظریه وحدت وجود می توان آموزه عرفانی خیر را به عنوان مبنایی در جهت تصدیق شهودگرایی مور به رسمیت شناخت. هم چنان که با کشف مفروضات وجودشناختی از ضمیر نظریه معنایی مور می توان به تردیدهای ناظر به عینیت و واقعیت اخلاق پاسخ داد.
    کلید واژگان: اخلاق عرفانی, پرسش گشوده, مغالطه ی طبیعت گرایانه, وجودشناسی خیر
    Alireza Aram *
    The present article describes the open question argument and while analyzing the semantics of ethics in Ibn Arabi’s view, deals with a critical comparison of these two views. From a point of view, the perception of good depends on the understanding of the truth of existence, and until existence is accepted as absolute good, the interpretation of the instance of good is not possible. However, philosophical ethics theory of Moore does not tend to such an ontological interpretation, and limits the good to the scope of semantic discussions. At first glance, the ontological interpretation of good, as a presupposition, seems to be hidden from Moore's view. But to formulate more comprehensive theory of ethics, it is necessary to moderate both views. With an acceptable interpretation of the theory of unity of existence, the mystical doctrine of good can be recognized as a basis for Moore's intuitionism. Also, by discovering the ontological assumptions from the inside of semantic theory of him, one can answer doubts about the objectivity and reality of ethics
    Keywords: mystic morality, naturalistic fallacy, ontology of good, open question argument
  • مریم عسگرپورعلی، حسین شیخ رضایی*
    رویکردهای طبیعت گرایانه به اخلاق درصدد هستند تا از یافته های علوم تجربی در مباحث فلسفه ی اخلاق بهره گیرند. از معروفترین رویکردهای طبیعت گرایانه به اخلاق رویکرد تکاملی است. اخلاق تکاملی همواره به ارتکاب مغالطه های طبیعت گرایانه متهم بوده است. مغالطه ی طبیعت گرایانه دو قرائت هیومی و موری دارد. قرائت هیومی که به قرائت استنتاجی مغالطه ی طبیعت گرایانه نیز موسوم است استنتاج «بایدها» از «است ها» را ارتکاب به نوعی مغالطه می داند. قرائت موری که به قرائت تعریفی مغالطه ی طبیعت گرایانه موسوم است تعریف ویژگی های اخلاقی به ویژگی های نااخلاقی، و به ویژه ویژگی های طبیعی، را مغالطه درنظر می گیرد. در این مقاله پس از معرفی اخلاق تکاملی روس دلایل وی برای آنکه دچار مغالطه های طبیعت گرایانه نشده است آورده می شوند. سپس به این پرسش پاسخ می دهیم که آیا روس واقعا از مغالطات اجتناب کرده است یا خیر. پاسخ ما به این پرسش مثبت است. اما همگام با منتقدانی مانند روتشیفر و مارتینسن نشان خواهیم داد که هزینه ی اجتناب از این مغالطه ها از عینیت انداختن اخلاق بوده است. سپس به این پرسش می پردازیم که آیا روس می توانست بدون آنکه اخلاق را از عینیت بیاندازد و آنرا موهومی بپندارد دچار مغالطه ها نشود؟ و نشان خواهیم داد که با دادن نقش بیشتری به فرهنگ می توانست چنین قرائتی ارائه دهد. بنابراین هدف مقاله مخالفت با قرائت ذهنی روس از اخلاق و دفاع از قرائتی است که عینی گرایانه باشد. به نظر ما عناصری از این قرائت را در آراء خود روس نیز می توان یافت که در انتهای مقاله آورده شده اند.
    کلید واژگان: طبیعت گرایی اخلاقی, مغالطه ی طبیعت گرایانه, داروینیسم اجتماعی, اخلاق تکاملی
    Maryam Asgarpourali, Hossein Sheykhrezaee *
    The naturalistic approaches to ethics try to find some solution to problems of moral philosophy with an emphasis on finding of empirical science. One of the most famous naturalistic approaches to ethics is evolutionary approach. Evolutionary explanations of morality have always been accused of committing naturalistic fallacy. The naturalistic fallacy has two Humean and Moorian versions. Hume's reading, also known as deductive version of the naturalist fallacy, suggests that the inference of values from facts is a kind of fallacy. Moore's version of naturalistic fallacy, says that defining moral properties based on immoral properties, and in particular natural properties, is impossible. In this article, after introducing Ruse's evolutionary ethics, his reasons for not having been committed to naturalistic fallacies are brought. Then we answer this question if he really avoided the fallacies. Our answer to this question is yes. But, along with critics like Rottscheafer and Martinsen, we will show that the cost of avoiding these fallacies has been to discarding the objectivity of ethics.Would Ruse without endorsing an illusionary and subjective account of morality avoid the naturalistic fallacy? We will demonstrate that such a reading can be offered by giving a greater role to culture. Thus, the purpose of the article is to oppose the Ruse's illusionary readings of morality and to defend an objectivist reading. In our opinion, elements of this reading can also be found in the work of the Ruse himself and will be offered at the end of the article.
    Keywords: moral naturalism, naturalistic fallacy, social darwinism, evolutionary ethics
  • میثم شیرزاد*، علی اکبرعبدل آبادی
    بی شک، مساله شکاف واقع- ارزش را باید در زمره مسائل بسیار مهم فلسفه اخلاق به-شمارآورد. طرح مساله شکاف واقع- ارزش را به فیلسوف شکاک و تجربی مسلک اسکاتلندی، دیوید هیوم، منسوب دانسته اند. هیوم مدعی بود که استنتاج قضایای اخلاقی متضمن باید/ نباید از قضایای متضمن هست/ نیست، امکان پذیر نیست. فیلسوفان اخلاق از این آموزه هیومی با عنوان «مغالطههست-باید» یاد می کنند. پس از هیوم، جرج ادوارد مور، فیلسوف تحلیلی مشرب انگلیسی، آن آموزه هیومی را به نوعی احیا کرد. مور مدعی بود که مفهوم «خوب» را بر حسب مفاهیم نااخلاقی/ خاصه های طبیعی نمی توان تعریف کرد. وی فیلسوفانی را که مفهوم «خوب» را بر حسب مفاهیم نااخلاقی/ خاصه های طبیعی تعریف کرده اند، به ارتکاب مغالطه ای با عنوان «مغالطه طبیعی انگاری» متهم می کرد. عده ای از فیلسوفان اخلاق در صدد تایید مغالطات مطرح شده از سوی هیوم و مور برآمده اند و گروهی نیز درصدد رد آموزه های آن دو بوده اند. السدر مکینتایر، فیلسوف نوارسطویی آمریکایی، از جمله فیلسوفانی است که با رد شکاف واقع-ارزش سعی کرده تا تبیین خاصی از چگونگی بروز و ظهور نظریات مروج شکاف واقع- ارزش به دست دهد و استدلال هایی برای نشان دادن بطلان آن اقامه کند. در این مقاله، نخست به اختصار، آموزه-های هیوم و مور درباره شکاف مذکور را از نظر خواهیم گذراند؛ سپس به ملاحظات مکینتایر درباره آن شکاف خواهیم پرداخت.
    کلید واژگان: قانون هیوم, مغالطه طبیعی انگاری, شاکله ارسطویی, استدلال کارکردی, مکینتایر, شکاف واقع, ارزش
    Meysam Shirzad*, Ali Akbar Abdolabadi
    Undoubtedly, the problem of “fact-value” gap should be considered as one of the most important issues in moral philosophy. Drawing the problem of “fact-value” gap has been ascribed to the skeptic empiricist Scottish philosopher, David Hume. Hume claimed that it is impossible to derive the ethical propositions containing “ought/ought not” from the ethical propositions containing “is/is not”. The moral philosophers have regarded the Humean doctrine as the "is/ought” fallacy. After Hume, the English analytic philosopher, George Edward Moore, revived the Humean doctrine. Moore claimed that the concept of “Good” cannot be defined in terms of non-moral concepts/natural properties. He challenged the philosophers who defined this concept in terms of the non-moral concepts/natural properties to committing the “Naturalistic Fallacy”. Some of the moral philosophers have tried to confirm the fallacies proposed by Hume and Moore, while some others have attempted to refute those fallacies. The American neo-Aristotelian philosopher, Alasdair MacIntyre is among those who have tried to offer a specific explanation of how the theories of disseminating the “fact-value” gap have emerged. He has made some arguments to show the invalidity of that gap. In this paper, we will consider the doctrines of Hume and Moore on the “fact-value” gap, and then will examine MacIntyre’s considerations on the gap.
    Keywords: Hume's Law, Naturalistic Fallacy, MacIntyre, the Fact, value” Gap, Aristotelian scheme, Functional Argument
  • Mortaza Fathizade, Mahdi Mohammadiasl
    Moral reductionism attempts to simplify some moral concepts and beliefs into someconcrete concepts and beliefs to provide a more clear and verifiable explanations.Reductionism takes place sometimes in the same field and among compatible conceptsand beliefs; as in the field of empirical psychology which is under the empirical sciences.In this field, certain psychological findings are simplified into some neurological andbiochemical concepts. But sometimes it may be applied to two non-compatible realms,one of which is normative and the other one descriptive. Moral concepts, beliefs, andtruths are among the most important normative affairs. Epistemology and semantics areamong the normative sciences as well. Contrary to them, naturalistic cognitions are a setof descriptive, non-normative concepts and propositions that their truth may be verifiedby referring to the objective world providing a causal explanation. Now an importantquestion here is that whether the normativity of normative sciences, especially ethics, is apart of their essence and structure or they are like the other sciences, especially empiricalones, which are non-normative in nature or they could be non-normative. Put differently,is it possible for us to reduce their normative content to a set of non-normative truths?Ethical naturalism as a kind of moral reductionism has asserted that it is possible. In thispaper we examine this claim and its efforts and policies for reducing moral facts intonon-normative facts.
    Keywords: reductionism, naturalistic fallacy, normativity, ethical naturalism, open question, semantic identity, referential identity
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال