جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "secondary intelligible" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «secondary intelligible» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
ملاصدرا «اصالت وجود» را به عنوان مبنای حکمت متعالیه با ادله محکم اثبات نمود و با بررسی حکمای پیش از خود، مشاییان را قایل به اصالت وجود و اشراقیان را اصالت ماهوی نامید. هرچند نزد حکمای متقدم مسیله اصالت وجود یا ماهیت بدین گونه مطرح نبوده، لکن با بررسی آثار و عبارات ایشان می توان یکی از طرفین مسیله را به آنان نسبت داد. این پژوهش در پی یافتن نظر «غیاث الدین منصور دشتکی» در این باب است. با تدقیق در نصوص و عبارات وی به روش توصیفی - تحلیلی بر مبنای حکمت صدرایی؛ ضمن ارایه شواهدی متقن اعتقاد به «اصالت ماهیت» نزد غیاث الدین منصور قابل برداشت است؛ شواهد مذکور به فراخور این تحقیق ارایه و مدعا تبیین خواهد شد. غیاث الدین مفهوم «وجود» را جزء معقولات ثانی اعتباری و زاید بر ماهیت دانسته، تحقق هرگونه فرد و مصداق خارجی را برای آن انکار نموده است. وی بر همین اساس قایل به تشکیک در ماهیت، مجعولیت آن، تقدم و تاخر بالتجوهر و وجود بالذات کلی طبیعی در خارج شده است.کلید واژگان: غیاث الدین منصور دشتکی, ملاصدرا, وجود, موجود, ماهیت, اصالت, معقول ثانیMulla Sadra has demonstrated "The Principality of Existence" as the basis of the Transcendent Philosophy based on solid arguments and by studying the scholars before him, he considered the peripatetics to believe in The Principality of Existence and the Ishraqi in the principality of Quiddity. Although the question of the principality of Existence or Quiddity has not been raised in this way by early scholars, by examining their works and expressions, one of the parties to the issue in question can be attributed to them. This research seeks to find the opinion of 'Ghias al-din Mansur Dashtaki' on this matter. By examining his texts and expressions in a descriptive-analitical method based on Sadra's philosophy; while providing convincing evidence, the belief in the 'The Principiality of Quiddity' can be deduced from Ghias al-din Mansur. The above evidence will be presented and the claim will be explained in this research. Ghias al-din considers the concept of 'Existence' as one of the validations of the secondary intelligible and redundant on quiddity, denying the realization of any individual and external instances for it.Keywords: Ghias al-Din Mansur Dashtaki, Mulla Sadra, existence, Existiny, quiddity, Principality, secondary intelligible
-
در فلسفه سهروردی چرخشی اساسی در نگرش به معقولات ثانیه رخ میدهد. ملاصدرا آرای سهروردی درباره معقولات، مخصوصا معقولات ثانیه فلسفی را بررسی میکند و آنها را در دستگاه جدیدی میبرد و تا کنون نظر مشهور درباره این معقولات است. مطهری در شروح کتب فلسفی این بحث را کاملا شفافسازی و لوازم آن را بیان کرده است و در نقدهایش بر مارکسیسم از این مبحث استفاده کرده است. در این مقاله بر آنیم ضمن مقایسه نظرات استاد مطهری و سهروردی، گفتوگویی بین این دو متفکر برقرار و مخصوصا ایرادهای استاد به سهروردی را بررسی کنیم. در این راه میباید چارچوب فکری (پارادایم) سهروردی و مطهری در بحث معقول ثانی را ملاحظه کرد و در انتقال مفاهیم از هر رویکرد به دیگری، لوازم آن را نیز انتقال داد. به نظر میآید با توجه به رویکرد سهروردی، ایرادهای مطهری نه تنها وارد نیست بلکه سهروردی نظر مقابل را به دلیل رخدادن مغالطه دور در آن، باطل میداند.
کلید واژگان: معقولات ثانیه, سهروردی, شهید مطهری, حکمت اشراقIn al-Suhrawardi's philosophy, there is a fundamental turn in the attitude towards the secondary intelligible. Mulla Sadra examines Suhrawardi's views on intelligibles, especially philosophical secondary intelligible, and takes them into a new system, and so far there is a popular opinion about these intelligibles. In the commentaries of philosophical books, Motahhari has made this discussion explained completely and expressed implications, and he has used this topic in his critiques of Marxism. In this article, while comparing the views of Master Motahhari and al-Suhrawardi, we intend to establish a dialogue between these two thinkers and specially to examine the objections of Master to al-Suhrawardi. In this way, the intellectual framework (paradigm) of al-Suhrawardi and Motahhari should be considered in the secondary intelligible, and in transferring concepts from any approach to another, its implications should also be transferred. It seems that according to al-Suhrawardi's approach, Motahhari's objections not acceptable, but Suhrawardi invalidates the opposite opinion due to the occurrence of a circle paralogism of in it.
Keywords: secondary intelligible, Al-Suhrawardi, Motahhari -
در فلسفه معاصر اسلامی معقولات به سه دسته «معقولات اولی یا مفاهیم ماهوی، ثانیه فلسفی یا مفاهیم فلسفی و ثانیه منطقی یا مفاهیم منطقی» تقسیم می شوند. دراین بیان معقول وصف مفاهیم ذهنی است. با توجه به منابع مرجع فلسفی، معلوم می شود در گذشته معقول گاهی وصف خود حقایق بوده، نه مفاهیم آنها و تنها به دو قسم اول و ثانی تقسیم می شده است. ابتلاء پیروان فلسفه اشراق به دیدگاه اصالت ماهیت و برخی شبهات دیگر باعث شد وجود و صفات آن ملحق به معقولات ثانی شده و اموری ذهنی قلمداد گردند. فیلسوفان بعدی با اصلاح این اشتباه، معقول ثانی را به دو قسم منطقی و فلسفی تقسیم کردند و امور وجودی را معقول ثانی فلسفی نامیدند و ملاک هایی برای تمییز سه دسته معقول ارایه دادند. در مقاله حاضر، با بررسی فرآیند تاریخی این تحولات به این نتیجه رسیده ایم که موصوف قرار دادن مفاهیم و تقسیم معقولات به سه دسته و الحاق حقایق فلسفی به «معقولات ثانی» مرجوح و در بخشی نادرست است و باید همانند برخی منابع گذشته، خود حقایق را معقول بنامیم و آنگاه آنها را به دو دسته معقول اول و ثانی تقسیم کنیم. در این تقسیم حقایق فلسفی جزء معقولات اولی بوده و خود آنها به سه قسم «ماهوی، فلسفی و اعتباری» تقسیم خواهند شد.کلید واژگان: معقول, معقول اول, معقول ثانی, حقایق ماهوی, حقایق فلسفی, حقایق منطقی, امور اعتباریIn the contemporary Islamic philosophy, the intelligibles (universal concepts) fall under three categories: primary or essential intelligibles, philosophical secondary concepts, and logical secondary concepts. In this study, the term intelligible is the characteristic of mental concepts. A glance at the philosophical references proves that in the past, the term intelligible was sometimes used to describe the very real entities, rather than the concepts, and were merely divided into two primary and secondary ones. Suffering from the primacy of quiddity and some other doubts, the illuminationist philosophers made existence and its attributes fall under secondary intelligibles and thus be regarded as merely mental concepts. Having made the illuminationist's errors correct, later philosophers divided secondary intelligibles into two categories of logic and philosophy and thus they put attributes of existence under philosophical secondary intelligibles. They have also proposed criteria to distinguish those three categories one from another. In his present study of the historical development of the issue, the author has come to the conclusion that putting the concepts as the subject of description, classification of the intelligibles into three categories, and bringing philosophical entities under "secondary intelligibles" are not recommended, and in some cases are incorrect. Like previous references, we ought to consider the very entities as the intelligibles and to classify them into two categories of primary and secondary intelligibles. In this classification, the philosophical entities go under primary intelligibles and they are divided into three: those of quiddity, philosophical ones, and those mentally-constructed.Keywords: intelligible, primary intelligible, secondary intelligible, entities of quiddity, philosophical entities, logical entities, mentally-constructed things
-
در باب مفاهیم، شیخ اشراق کاملا متاثر از فضای حاکم بر تفکر مشایی است. این تاثیرپذیری چه در ناحیه اصل مفاهیم کلی و چه در ناحیه تقسیماتی که مفاهیم کلی به عنوان مقسم می پذیرند، کاملا روشن است. سهروردی حتی در معیار و میزان تمایز مفاهیم از یکدیگر، به ویژه در گنجاندن معقولات فلسفی ذیل معقولات ثانیه که باید نخستین گام در تکون معقول ثانی فلسفی برشمرده شود، از بهمنیار تاثیرات گسترده و کاملا مشهودی پذیرفته است. نوشتار در پیش رو با توجه به اهمیت کاوش هر چه عمیق تر این سازوکار که موفقیتی کم نظیر در شکوفایی و انضباط بخشی مباحث فلسفی، خصوصا با توجه به بستری که حکمای پیشین در این مبحث از خود بجای گذاشته بودند، با روشی تحلیلی فلسفی به بررسی آراء و دیدگاه های حکمای مشایی و اشراقی (از کندی، فارابی، ابن سینا و بهمنیار تا سهروردی) پرداخته و بر آن است تا چگونگی این اثرپذیری را تبیین نماید.
کلید واژگان: معقول ثانی, معقول ثانی فلسفی, تاثیرپذیری, شیخ اشراق, حکمت مشاءWith regard to the concepts, Suhrawardi is quite influenced by the sphere dominant on the peripatetic school of thought. That influence is quite evident both in the very formation of universal concepts and their classifications. Concerning the criterion for distinguishing concepts from one another particularly classifying philosophical concepts under secondary intelligibles as the first step for the formation of philosophical secondary intelligibles, Suhrawardi is quite obviously and largely influenced by Bahmanyar. It is much important to examine such mechanism deeper and deeper for it has brought about a unique success in the course of flourishing and systematizing philosophical enquiries particularly considering the ground paved by the preceding philosophers. In what follows, the author has made use of a philosophical-analytic method to study the viewpoints of both peripatetic and illumination philosophers (from al-Kindi, al-Farabi, Ibn Sina, Bahmanyar to Suhrawardi) in order to explain the qualification of that influence.
Keywords: secondary intelligible, philosophical secondary intelligibles, falling under influence, Suhrawardi, peripatetic philosophy -
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 19 (زمستان 1397)، صص 128 -145فیلسوفان معتقدند معقولات اولی مفاهیم کلی ای هستند که مصادیق آن ها در خارج موجود است. بر خلاف معقولات ثانیه یا مفاهیم اعتباری که مصادیق آنها را در خارج نمی توان یافت. افرادی همچون شیخ اشراق که معتقد به اصالت ماهیت هستند، به دلیل اینکه وجود را امری غیر خارجی و صرفا ذهنی می دانند، آن را معقول ثانی می شمارند. اما با ظهور ملاصدرا و قول به اصالت وجود، باید وجود و صفات آن را معقول اول دانست؛ زیرا وجود حقیقتا در خارج موجود است. با این حال، هنوز فیلسوفان وجود و صفات آن را معقول ثانی می شمارند. البته وجوهی برای رفع این تناقض گفته شده که دیدگاه صحیح از نظر استاد فیاضی، سخن صدرالمتالهین است که وجود به معنای مصدری را اعتباری و معقول ثانی، و وجود به معنای اسم مصدری را حقیقی و معقول اول معرفی می کند. در وجوه دیگر، مفهوم کلی وجود از آن جهت که وجود با وصف کلیت در خارج موجود نیست، یا مفهوم جعلی وجود با توجه به اینکه حقیقت وجود به ذهن نمی آید معقول ثانی شمرده شده است و یا اینکه اصطلاح معقول ثانی فلسفی تغییر داده شده است به آنچه مابه ازاء مستقل ندارد، یا آنچه در درجه دوم فهمیده می شود و یا آنچه از مقایسه به دست می آید که همه این وجوه مخدوش است.کلید واژگان: وجود, معقول اول, معقول ثانی, اصالت وجود, اصالت ماهیت, استاد فیاضیHikmat - e - Islami, Volume:5 Issue: 19, 2019, PP 128 -145Primary intelligibles, philosophers hold, are general concepts whose referents exist in the external world. On the contrary, secondary intelligibles or mentally constructed concepts do not have referents in the outside world. People like Suhrawardi who believe in the real primacy of quiddity consider existence as a secondary concept because they hold that existence is merely constructed by the mind and thus is not real. On the other hand, after Mulla Sadra who vindicated the real primacy of existence, his followers were to consider existence and its attributes as primary concepts, because according to them it is existence that really exist by itself in the external world, rather than the quiddity. Nevertheless, they still believe that existence and its attributes are secondary intelligibles. A few solutions have been proposed to dispel that contradiction. Ayatullah Fayyazi holds that the correct view is that existence as an infinitive is a secondary intelligible and mentally constructed, but as a verbal noun is a primary one and real. Other views are: 1-the general concept of existence qua its generality is not real; 2- the fake concept of existence -viewing the fact that the reality of existence does not come into the mind- is regarded as a secondary intelligible; 3- the secondary philosophical intelligible is interpreted as a concept lacking any independent referent, or as concept secondarily understood, or as a concept made through comparison. All those solutions are invalid .Keywords: existence, primary intelligible, secondary intelligible, real primacy of existence, real primacy of quiddity, Ayatullah Fayyazi
-
بسیاری از فیلسوفان پیش از ملاصدرا وجود را اعتباری و معقول دوم می دانستند؛ به این معنی که دارای مابإزای عینی و بالذات نیست. اگر در نظریه اصالت وجود، وجود عین تحقق و خارجی بودن است، مفهوم وجود ضرورتا دارای مصداق یا مابإزای عینی خواهد بود و به همین دلیل نمی تواند اعتباری و معقول دوم به معنای پیش گفته باشد. در واقع بین اصیل بودن، منشا آثار بودن و خارجی بودن وجود و نحوه دلالت مفهوم وجود به امور که معقول اول یا دوم بودن آن را مشخص می کند، رابطه ای برقرار است. ما نشان خواهیم داد بر اساس هر دو تعریفی که از معقول های اول و دوم ارائه شده، مفهوم وجود در معنایی که در نظریه اصالت وجود مد نظر است، معقول اول خواهد بود. بر این اساس اصالت وجود، در بردارنده و ملازم با این حقیقت است که مفهوم وجود معقول اول است. مفهوم وجود معانی دیگری هم دارد که به اعتبار برخی از آنها معقول دوم است.کلید واژگان: اصالت وجود, اصالت ماهیت, معقول اول و دوم, مفهوم وجود, دلالتConcept of being, by most of MullaSadra’s predecessors, considered simply to be as a derivative and secondary intelligible, to which could not be ascribed any concrete objects or properties, as the referents. The specific problem that we want to address is that if one accepts fundamentality of existence, then how the concept of existence would relate to being (wujūd) itself. In fact, there is an affinity between primacy of being and the way in which concept of being signify things in real world, namely the criterion of subsuming it under first or second intelligible classes. We will argue that rendering the concept of being as a secondary intelligible is inconsistent with MullaSadra’s account of being, based on two different definitions presented traditionally for first and secondary intentions, and the concept, in the sense which characterized by MullaSadra should be subsumed as first intelligible. By exploring the elements of fundamentality of being, one admits that Primacy of being results in the fact that concept of being belongs to first intelligible class.Keywords: fundamentality of being, Primacy of quiddity, first, secondary intelligible, concept of being, signification
-
استاد مطهری معتقدند علامه طباطبایی نخستین فیلسوف در تاریخ فلسفه اسلامی است که به چگونگی انتزاع معقول ثانی پرداخته است. منظور ایشان این نیست که پیش از علامه به این مسئله توجه نشده است، حتی می توان گفت عناصر اصلی تبیین علامه در کلمات صدرالمتالهین وجود دارد. عناصر ملهم از آموزه های صدرالمتالهین در تبیین علامه عبارت اند از: 1) معقولات ثانیه، علوم حصولی مسبوق به علوم حضوری اند 2) علم نفس به خود، قوا و افعالش و نیز ادراک حسی، علم حضوری اند؛ 3) بررسی فرایند انتزاع معقولات ثانیه را باید از یکی از این علوم حضوری آغاز کرد؛ 4) معقولات ثانیه محصول نگاه استقلالی به نسبت میان پدیده های یافت شده، نفسانی یا خارجی، است.کلید واژگان: صدرالمتالهین, طباطبایی, مطهری, وجود, انتزاع, معقول ثانی, معنای اسمی, معنای حرفیMurtaḍā Mutahharī believes that Allāma Ṭabāṭabāī is the first philosopher in the history of Islamic philosophy who has addressed the quality of abstracting secondary intelligible. He does not mean that this issue has not been paid attention to before Allāma; it can even be said that the main elements of Allāmas explanation are available in Ṣadr al-Mutiallihīns words. The elements inspired by Ṣadr al-Mutiallihīns doctrines in Allāmas explanation include: 1. Secondary ineligibles are acquired knowledge preceded by presential knowledge; 2. Self-mental knowledge, its faculties and actions as well as sensual perception, are presential knowledge; 3. Studying the process of abstracting secondary ineligibles should be started with one of these presential knowledge; 4. The secondary ineligibles are the product of independent look at the relation between the found phenomena, mental or external.Keywords: Ṣadr al-Mutiallihīn, Ṭabāṭabā'ī Mutahharī existence, abstraction, secondary intelligible, nominal meaning, lettered meaning
-
مسئله مورد بررسی در این نوشتار، معرفت شناسی معقول ثانی (بنحو عام) و بیان کیفیت صدق معقول ثانیه فلسفی (بنحو خاص) است. این مطلب در سایه بررسی و تحلیل نحوه «عروض» و «اتصاف» معقول ثانی فلسفی نزد حکمای بزرگ فارابی، ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا مورد بحث واقع میشود. نتیجه بررسی حاضر نشان میدهد که وجه اشتراک تمامی این اندیشمندان پیشگیری از خطای معرفت شناسی در سایه تبیین موقعیت وجودی محکی عنه معقولات ثانی فلسفی در خارج است؛ اما هرکدام با توجه به اصول و مبانی مکتب خود، مسیر متفاوتی را در رسیدن به مقصد پیموده اند و در نهایت تحلیل هستی شناسی ملاصدرا از معقولات فلسفی، گامی بزرگ در جهت حضور این معقولات در خارج است که به دیدگاه اصالت وجود او منتهی میشود.
کلید واژگان: عقل, عقل عملی, معقول ثانی, معقول ثانی فلسفیThis paper examines the epistemology of the secondary intelligible, in general, and the quality of the truth of philosophical secondary intelligibles, in particular. It does so relying on an analytic study of the modes of the accidence and qualification of the secondary intelligibles in the views of such great philosophers as Farabi, Ibn Sina, Suhrawardi, and Mulla Sadra. The results of the present study indicate that all the above thinkers argue for the prevention of epistemological errors in the light of a clear explanation of the ontological existence of secondary philosophical intelligibles in the outside. Nevertheless, each of them has pursued a different approach towards attaining his goal based on his own philosophy. Finally, the writers conclude that Mulla Sadras epistemological analysis of philosophical intelligibles is a great step towards justifying the presence of such intelligibles in the outside. His analysis in this regard ultimately leads to his idea of the principiality of existence.
Keywords: Intellect, practical intellect, secondary intelligible, secondary philosophical intelligible -
نظرگاه آقاعلی مدرس در حل مسائل مطرح شده درباره «وجود رابط»، ناشی از مبانی هستی شناسانه و معرفت شناسانه دقیقی است که این جستار خواهان طرح شماری از آنهاست. علم، فهم، فطانت و بصیرت به حیثیات، حق ذاتی حکمت است و این مهم بهدست حکیم زنوزی در رساله وجود رابط به بیانی شیوا تمکین می شود. از نتایج این جستار که از خلال توصیف تحلیلی آرای زنوزی به دست آمده، می توان به بهره گیری از قاعده «حیثیات» به عنوان روش متافیزیکی و عقلانی اشاره کرد که این امکان را برای آقاعلی مدرس طهرانی فراهم می آورد تا با اعمال این روش منحصربه فرد، از یکسو به جمع میان دیدگاه های گوناگون و حل مسئله فلسفی در پرتو علوم عقلی مختلف موفق شود و از سوی دیگر، دچار کاستی های قرائت های متضاد و تحلیل های خشک و تقلیل انگارانه منطقی و زبانی نگردد. ایشان با معرفی عقل به عنوان قوه «فعال تحلیل گر» و نیز اهمیت اعتبارات و لحاظ های ذهنی، موضعی در پیش می گیرد که حکیمان بعد از وی، آگاهانه یا ناآگاهانه از وی در حل مسائل عقلی پیروی کرده اند.کلید واژگان: وجود رابط, وجود رابطی, معقول ثانی, حیثیات, حقیقت مجمل و مفصلThe solution Agha Ali Muddarris presents for the problems of 'copulative being' is based on certain precise ontological and epistemological foundations some of which the present study aims to unveil. Discerning modes and understanding them is the intrinsic right of philosophy and that is why in his Treatise on Copulative Being, Zinoozi, the sage, sheds light on this issue. According to this study, the application of the rule of 'mode's allows Agha Ali, who himself discovered it, to reconcile between conflicting philosophical views on the one hand and to avoid the flaws and setbacks of having conflicting readings and dry logical and lingual reductionist analyses. Introducing reason as an active analyzer and relating the importance of mental modes, he used an approach which is knowingly or unknowingly followed by later philosophers for solving philosophical issues.Keywords: copulative being, relational being, secondary intelligible, modes, impilicit, explicit reality
-
ابونصر فارابی با ایضاح مفاهیم غامض منطق ارسطویی در شرح و تفسیر استادانه خود بر تمام ابواب کتاب ارغنون ارسطو، و همچنین با نوآوری های بیبدیل خود در علم منطق بویژه تقسیم معارف به دو دسته «تصور و تصدیق» ، سبب اشاعه و گسترش میراث منطقی یونان و سپس تحول آن در جهان اسلام شد. نوشتار حاضر به ذکر و بررسی برخی از افکار منطقی فارابی میپردازد؛ از جمله، تقسیم معارف به تصور و تصدیق، نظر فارابی درباره» کلی و جزئی و منشا معرفت انسان، تقسیم مفاهیم کلی به معقول اول و معقول ثانی، تلفیق نظریه» حملپذیری ارسطو با کلیات خمس فرفوریوس، ذاتگرایی در تعریف، مغایرت سلب جهت با سالبه» موجهه، نظریه خاص فارابی در امکان استقبالی، استقرا و تمثیل، و نوآوری وی در باب مغالطه و بسط و تبیین مواضع مغالطه.کلید واژگان: تصور, تصدیق, معقول ثانی, نوآوریهای فارابی, منطق, ارسطوییThrough clarifying the complex concepts in Aristotelian logic in his masterful commentary on all chapters of Aristotles Organon, as well as through his unprecedented innovations in the field of logic, particularly in his division of knowledge into concept and judgment, Farabi developed the Greek logical legacy in the world of Islam. In the present paper, the writers initially refer to and explore some of his ideas in the field of logic, such as the division of different types of knowledge into two categories of concept and judgment, his view of the particular and the universal and the origin of mans knowledge, his division of universal concepts into the first and the second intelligible, his synthesis of Aristotles theory of predication with Porphyrys five-fold universals, his definition of essentialism, his view of the inconsistency of modal negation with permissible negation, his specific theory of future possibility, his idea of induction and analogy, and his innovation regarding fallacy and the explanation and expansion of the different stand-points in this regard.Keywords: concept, judgment, secondary intelligible, Farabi's innovations, Aristotelian Logic
-
بحث مفاهیم اعتباری یا معقول ثانی از مباحث محوری در فلسفه اسلامی است که تمرکز و تاکید شیخ اشراق بر آن، یک نقطه عطف محسوب می شود. علامه طباطبایی نیز به عنوان نماینده بارز حکمت صدرایی در دوران معاصر، به تبیین این بحث در چارچوب حکمت متعالیه پرداخته است. آرای دو حکیم، در ملاک تشخیص مفهوم اعتباری، تعریف و تقسیم مفاهیم اعتباری، نحوه وجود مفاهیم و معقولات ثانیه، ملاک صدق این مفاهیم و مصادیق آن ها قابل مقایسه اند. ادعا در نوشتار حاضر بر آن است که اختلاف دو فیلسوف درباره نحوه وجود معقولات ثانیه فلسفی، بیش از آن که مربوط به دیدگاه آنان راجع به اصالت وجود یا ماهیت باشد، به اذعان یا عدم اذعان آنان به تمایز مفاهیم فلسفی از مفاهیم منطقی دارد. دیدگاه های علامه طباطبایی در مجموع بیانی دیگر از یافته هایی است که ملاصدرا در باب معقولات ثانیه بدان دست یافته بود. از این رو، صرف نظر از ابتکارات خود علامه، این پژوهش تطبیقی، به نوعی مقایسه میان فلسفه اشراقی و فلسفه صدرایی نیز محسوب می شود.
کلید واژگان: حکمت اشراقی, حکمت صدرایی, مفاهیم اعتباری, معقول ثانی, سهروردی, علامه طباطباییThe present paper aims to compare Allameh Tabatabaei''s view on the issue of secondary intelligibles with Suhrawardi''s. For this purpose، after describing the views of Suhrawardi and Allameh Tabatabaei on the definition and classification of objective and subjective concepts، how these concepts exist outside and inside mind، the criterion of truth، comparison of the two concepts، manifestations of subjective concepts، etc.، their views on the above issues are compared. The topics discussed in this paper reveal that both philosophers have achieved an understanding of subjective concepts and distinguish them from objective ones. However، Suhrawardi has not made any distinction between different kinds of subjective concepts and has mentioned philosophical and logical concepts on the same plane. As a result، he has founded logical convictions upon philosophical concepts; Allameh، however، makes division between secondary intelligibles and places philosophical and logical concepts in two separate groups; As such، he makes distinctions between their convictions.Keywords: Illuminationist philosophy, Transcendental Philosophy, Derivative Concepts, Secondary Intelligible, Suhrawardi, Mulla Sadra -
بعضی مفاهیم هستند که از طریق حس وارد ذهن نشده اند، نظیر علت و معلول، جوهر و عرض، وجود و عدم، وحدت و کثرت، و وجوب و امکان و امتناع. فلاسفه بر سر این مفاهیم بحث بسیار و آرای متفاوت اظهار کرده اند. بعضی آن ها را فطری دانسته اند. جمعی سعی در توجیه حصول آن ها از راه حس نموده اند. گروهی منشا آن ها را طبیعت و روان آدمی و در نتیجه، آن ها را موهوم انگاشته اند. فیلسوفان مسلمان این مفاهیم را معقولات ثانیه و انتزاعات عقل از معقولات اولیه و درعین حال مفاهیمی حقیقی دانسته و از میان آن ها «علامه طباطبائی» ضمن بیان نظریه ای بدیع در باب حصول علم، نحوه حصول آن ها را نیز ارائه نموده است. یکی از نظریات درخصوص مفاهیم مورد بحث، نظریه «کانت» فیلسوف آلمانی است. وی براساس نظریه ای کلی که درباره معرفت دارد، این مفاهیم را مقولات ذهن یا صور پیشینی شناخت می داند. این مقاله بعد از بیان آنچه در بالا گفته شد و با استفاده از نظریه علامه طباطبائی، مساله وجود صور پیشینی معرفت – خواه کانتی و خواه غیر کانتی – را مورد بحث قرار داده و درنهایت وجود این صور را مطلقا منتفی دانسته است.
کلید واژگان: ماده, صورت, معقول ثانی, علم حصولی, علم حضوری, مقولاتCause and effect, essence and accident, existence and nonexistence, unity and plurality and necessity and contingency are among the concepts which do not enter the mind through senses. This has caused controversies among the philosophers. Some consider them to be innate. Others seek to justify their acquisition through senses. A third group believes them to be rooted in the nature and mankind’s soul and, thus, illusive. Muslim philosophers consider them to be secondary intelligibles and real concepts. As a Muslim philosopher, Allameh Tabataba’i holds a noble theory about the acquisition of knowledge. Moreover, Kant has a theory about the said concepts. He considers them to be mental categories or a priori forms of knowledge. This paper investigates the possibility of Kantian and non-Kantian a priori forms of knowledge and concludes that they do not exist at all.Keywords: substance, form, secondary intelligible, acquisitive knowledge, intuitive knowledge, categories
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.