به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "افلاطون" در نشریات گروه "ادیان و عرفان"

تکرار جستجوی کلیدواژه «افلاطون» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی افلاطون در مقالات مجلات علمی
  • مهنوش جرک*، زهرا مستفید کریق، حبیب الله عباسی

    درنگاه پدیدارشناسانه به الگوهای گفتمان حکمت عملی و نظری عرفای مسلمان، با ربط و نسبت هایی میان اندیشه  و آرای عرفای باورمند به سایر ادیان وحیانی از جمله مسیحیت مواجهیم که این ربط و نسبت ها به نوبه خود ، منشعب از اندیشه های معرفت شناسانه افلاطون گرایان سده های میانه است. الگوهای گفتمان مذکور ، با مبانی فلسفه« فیثاغوری - سقراطی - افلاطونی»، انطباق و هم بستگی نشان می دهند.

    کلید واژگان: افلاطون, عرفان, ادیان
    Mahnoosh Jorak*, Zahra Mostafid Kariq, Habibollah Abbasi

    Review From a phenomenological point of view, the patterns of discourse of practical and theoretical wisdom of Muslim mystics are related to the relations between the thoughts and opinions of believing mystics to other revelatory religions, including Christianity. Middle. The patterns of this discourse are in line with the principles of the Pythagorean-Socratic-Platonic philosophy

    Keywords: Platonic
  • مصطفی عابدی جیغه*، عیسی موسی زاده، قربانعلی کریمزاده
    در اندیشه هر فیلسوفی معمولا یک یا چند مفهوم کلیدی وجود دارد که نماینده نظام فکری وی و مبنای وجود و فهم دیگر مفاهیم و تفکرات اوست. مفهوم مرگ در اندیشه افلاطون نیز یک مفهوم کلیدی است. در فلسفه افلاطون شاهد نسبتی عمیق میان مفاهیم فلسفه، کاتارسیس و مرگ هستیم و از این رو به نظر می رسد فهم آنها و تبیین نسبت میان آنها می تواند بستری مناسب برای فهم بهتر اندیشه وی ایجاد کند. هدف نویسندگان از این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است، نشان دادن پیوند میان سه مفهوم «فلسفه»، «کاتارسیس» و «مرگ فیلسوفانه» است. مراحل پژوهش نیز بر پایه نوشته های افلاطون خواهد بود تا بدین وسیله بابی برای فهم بسیاری از مفاهیم اندیشه وی گشوده شود. نتیجه اینکه در اندیشه او فلسفه، مرگ فیلسوفانه و کاتارسیس بر بنیان واحدی استوارند و با آنکه فلسفه به گفتمانی خاص میان دو نفر اطلاق می شود و مرگ عبارت از جدایی روح از بدن و تزکیه به معنای کاتارسیس و پاک سازی روح از تعلقات بدنی است، اما در هر سه مورد مفهوم مشترک جدایی نفس از امور سیال و روآوردن به موجود حقیقی و سرمدی نهفته است؛ از این رو نه تنها به لحاظ مصداقی کارکرد یگانه ای دارند و هیچ یک از آنها بدون دیگری امکان پذیر نیست، تطابق ضمنی در مفهوم این سه نیز وجود دارد.
    کلید واژگان: افلاطون, معرفت, کاتارسیس, مرگ, دیالکتیک
    Mostafa Abedi Jige *, Isa Musazadeh, Gorbanali Karimzadeh
    There tend to be key concepts in the thought of any philosopher which represents their intellectual system and serves as a ground for the existence and understanding of other concepts and thoughts of his. The concept of death is such a key concept in Plato’s thought. In his philosophy, there is a profound relation among the concepts of philosophy, catharsis, and death. It seems that understanding them and explaining the relation among them might pave the path for a better understanding of his views. By adopting a descriptive-analytic method, we aim to show the connection among “philosophy,” “catharsis,” and “philosopher’s death.” The stages of this research are in accordance with Plato’s writings so as to open a door to an understanding of many concepts in his philosophy. We conclude that in his view, philosophy, the philosopher’s death, and catharsis are all grounded in the same foundation. It is true that philosophy is a particular kind of discourse between two persons, death is the separation of the soul from the body, and catharsis is the purification of the soul from bodily attachments, but all these three cases involve a common concept of the soul’s separation from flowing things and its turning toward the real and eternal being. Thus, not only do they have the same function in terms of their instances and none of them is possible without the other, there is also an implicit correspondence in their concepts as well.
    Keywords: Plato, Knowledge, catharsis, Death, dialectic
  • مهدی عسگری*، یوسف دانشور

    افلاطون در رساله فایدون برای اثبات جاودانگی نفس پس از مرگ سه برهان اقامه می‏کند. بیان دو برهان اول، بیانی اسطوره‏ای فلسفی است که بر چرخه‏های متوالی زایش مبتنی است. برهان سومی که افلاطون برای بقای نفس پس از مرگ اقامه می‏کند، برهان بساطت نفس است. او معتقد است چیزی که جزء ندارد فساد نمی‎پذیرد و از آنجا که نفس جزء ندارد با مرگ بدن جاودان خواهد بود و از بین نخواهد رفت. در فلسفه اسلامی یکی از مهم ترین مباحث درباره نفس، اثبات جاودانگی و بقای نفس پس از مرگ است. ابن‏سینا فیلسوف بزرگ مشایی برای اثبات جاودانگی نفس براهینی را اقامه کرده است. به نظر نگارنده مهم‏ترین این برهان‏ها، برهان اثبات جاودانگی نفس از طریق بساطت است که افلاطون، قبل از ابن‏سینا آن را اقامه کرده است. این مقاله در صدد آن است تا براهین بقای نفس از دیدگاه افلاطون و تاثیر آن در برهان بساطت ابن‏سینا را از لحاظ تاریخی بررسی و تحلیل کند. روش بحث در این مقاله یک سیر تاریخی و با استناد به عبارات خود فیلسوفان به ویژه ابن سینا خواهد بود. پاسخ اجمالی که این مقاله به این مسئله می‏دهد این است که اثبات جاودانگی نفس از راه بساطت در فلسفه ابن‏سینا از لحاظ تاریخی صبغه افلاطونی دارد.

    کلید واژگان: بقای نفس, بساطت نفس, افلاطون, ابن‏سینا, گردش ارواح
    Mehdi Asgari *, Yousef Daneshvar Nilu

    In his Phaedo, Plato has presented three arguments for the soul’s posthumous eternity. The first two arguments are articulated in a mythical-philosophical way on the basis of consecutive cycles of births. The third argument presented by Plato for the soul’s survival after death is an argument from the soul’s simplicity. He maintains that what has no parts is not corruptible, and since the soul has no parts, it will be eternal after the bodily death and will not be annihilated. In Islamic philosophy, one of the most important issues about the soul is the soul’s eternity and its posthumous survival. Avicenna—the great Peripatetic philosopher—has presented arguments for the soul’s eternity. We believe that his most important argument is the argument for the soul’s eternity from simplicity, which was anticipated by Plato. In this paper, we seek to provide a historical consideration and analysis of Plato’s view and its impact on Avicenna’s simplicity argument. The method adopted by this paper is historical, involving citations of the texts, particularly those of Avicenna. The short reply to the main question of the paper is that Avicenna’s argument for the soul’s eternity from simplicity has a historical Platonic spirit.

    Keywords: The soul’s survival, the soul’s simplicity, Plato, Avicenna, cycles of the spirits
  • محمدرضا عابدی*، مصطفی عابدی
    بی تردید مرگ و گریزناپذیر بودن آن و سرنوشت انسان پس از مرگ، بزرگ ترین دغدغه انسان از آغاز پیدایش تاکنون بوده است. نوع نگاه دین و عرفان، و حکمت و فلسفه، در این زمینه دارای مشترکات و تفاوت هایی است. در فلسفه دیالکتیکی افلاطون و در عرفان عاشقانه مولانا به جز مرگ طبیعی و اجباری، از مرگ دیگری تحت عنوان مرگ ارادی نیز، به صراحت یا تلویحا سخن رفته است. مبنای رهیافت مولانا در این زمینه نقلی بوده و مبتنی بر حدیث: «موتوا قبل ان تموتوا»  است. اما اساس دیدگاه افلاطون، عقلی و دیالکتیکی است. از این رهگذر، این مقاله در پی واکاوی گستره معنایی مرگ ارادی در مفهوم فلسفی و عرفانی آن است. نیز وجوه تفاوت و اشتراک تلقی عرفانی مولانا و برداشت فلسفی افلاطون از مرگ ارادی در این مجال تبیین می شود. نتایج حاصل نشان می دهد که افلاطون و مولانا، هر دو، مرگ ارادی را نتیجه نوعی سلوک می دانند که به قطع وابستگی مادی و جسمانی و علایق دنیوی در عین زندگی این جهانی منجر می شود. راه بردن سالک و فیلسوف به حقیقت عالم و پیوستن به خیر مطلق و هستی سرمدی، غایت آرمانی در این سیر خواهد بود.
    کلید واژگان: مرگ ارادی, مولانا, افلاطون, مثل, عشق
  • محمدرضا بیات*، علیرضا طاهری
    مسئله اساسی در این مقاله این است که آیا می توان تجربه زیبایی یا عشق در افلاطون را نوعی تجربه دینی شمرد. ابتدا با بیان دیدگاه های گوناگون درباره تجربه دینی به تبیین دیدگاه افلاطون درباره زیبایی و عشق و نسبت میان آن ها پرداخته و در نهایت، با اثبات الوهیت زیبایی در افلاطون نشان داده ایم که اگر تجربه دینی را نوعی مواجهه توام با آگاهی بی واسطه تجربه گر با موجودی الوهی یا به تعبیر دینی، خداوند بدانیم که در قالب های گوناگون ظهور پیدا می کند، می توان تجربه زیبایی یا عشق در افلاطون را نوعی تجربه دینی دانست. اگر چه، ادعای این مقاله صرفا این است که تجربه زیبایی یا عشق یکی از مصادیق تجربه دینی است و ناظر به دیدگاه معرفت شناختی خاصی درباره تجربه دینی نیست. ولی اتخاذ هرگونه دیدگاه معرفت شناختی درباره تجربه دینی منطقا، تجربه زیبایی یا عشق را هم در بر می گیرد.
    کلید واژگان: افلاطون, الوهیت, تجربه دینی, زیبایی, عشق
    Mohammadreza Bayat *, Alireza Taheri
    The central issue of this article is whether one can consider the experience of Beauty or love in Plato as a religious experience. First, it describes different views on the religious experience. Then it deals with Plato's view on beauty and love and their relationship. Finally, by proving the divinity of Beauty in Plato, the article shows that if religious experience is the encounter of the experiencer with the Divine being, God, who manifests itself in various forms, and that encounter is accompanied by a direct conscious of the divine being, then the experience of Beauty or love in Plato can be considered as a kind of religious experience. However, the claim of this article is merely that the experience of beauty or love is one of the examples of religious experience and does not imply a specific epistemological view of religious experience. But the adoption of any epistemological view of religious experience logically involves an experience of beauty or love.
    Keywords: religious experience, Beauty, Love, divinity, Plato
  • فاطمه سیف اللهی *، علی اکبر عبدل آبادی
    ارسطو در اخلاق غایت نگر خود، به منظور ترسیم فضایی برای عمل و قواعدی برای رفتار، به پژوهش در فضیلت های انسانی می پردازد. فضیلت هایی که او در اخلاق نیکوماخوس توصیف می کند، خصلت هایی هستند که در جامعه آن روز آتن فضیلت به شمار می روند. در این مقاله نشان داده شده است که این مولفه اخلاق ارسطو تا حد زیادی از اندیشه پروتاگوراس تاثیر پذیرفته است. از سوی دیگر، ارسطو با تاثیرپذیری از افلاطون، این فضیلت ها را نه از آن رو که آنها را حاصل قرارداد و به تبع آن نسبی می داند، بلکه چون آنها را حاصل کارکرد عقل برای کشف و ایجاد امور اخلاقی و قوانین می داند، می پذیرد. بدین ترتیب، رویکرد اخلاقی ارسطو را می توان سنتزی دانست از آموزه های پروتاگوراس که با شعار انسان معیاری اخلاق را حاصل قرارداد می داند و آموزه های افلاطون که با طرح نظریه مثل مبنای اخلاق را در آسمان ها و غیرقراردادی می داند.
    کلید واژگان: افلاطون, ارسطو, پروتاگوراس, نظریه اخلاقی, فضیلت, عقل شهودی
    Fatemeh Seyfollahi *, Aliakbar Abdolabadi
    In his teleological ethics, Aristotle investigates moral virtues in order to present practical moral rules. What he describes in Nicomachean Ethics as virtues are characteristics which in his age Athenians considered as virtues. In this paper, we have shown that this aspect of Aristotle's ethics roots in Protagoras. On the other hand, inspired by Plato, Aristotle considers such virtues as products of intellect in discovering and inventing moral rules. Therefore, contrary to Protagoras, for Aristotle, moral rules are not relativistic and conventional. Thus, we can take Aristotelian Ethics as a synthesis of Platonic ethics, which seeks moral rules in the heavens and considers it as an unconventional product, and Protagorean ethics, which considers morality as a product of convention.
    Keywords: Plato, Aristotle, Protagoras, ethical theory, virtue, intuitive wisdom
  • مهدی اخوان

    الجمع بین رایی الحکیمین: افلاطون الالهی و ارسطوطالیس اثر ابونصر فارابی, یکی از برجسته ترین کتاب ها در سنت یونانی اسلامی فلسفه است که نشان دهنده تلاش فیلسوفی مسلمان برای سازگار کردن آرا و نظرات اصلی دو فیلسوف یونانی است که بعدها, دو مکتب مشایی و اشراقی در حوزه فلسفه اسلامی, آرای خود را به این دو فیلسوف اسناد می دادند. این کتاب موجز اما پرمحتوا, جهد جامعی است که علیرغم برخی نقاط ضعف هر کتاب فلسفی تحلیلی دوره متقدم فلسفه اسلامی, درخشندگی های بسیاری دارد. در این مقاله, ضمن گزارش و تحلیل این کتاب, به نقد این تلاش و میزان توفیق یا عدم توفیق آن در راستای اغراضی که دارد, می پردازیم.

    کلید واژگان: فلسفه تطبیقی, ابونصر فارابی, افلاطون, ارسطو, دیدگاه های فلسفی
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال