به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "حرکت" در نشریات گروه "ادیان و عرفان"

تکرار جستجوی کلیدواژه «حرکت» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مصطفی رضایی*، محمدمهدی گرجیان عربی، معصومه نجفی مغامیر

    از مسائل اساسی در حوزه دین پژوهی و فلسفه دین، جایگاه شرور در عالم دنیا و ارتباط آن با خالق است که همواره در طول تاریخ، نگاه فلاسفه اسلامی و غربی را به خود معطوف نموده است. بنابر اعتقاد محتوم اسلامی، بشر در همین حیات دنیوی، به مدینه فاضله و آرمان شهری الهی دست پیدا خواهد کرد که به عصر ظهور نامیده می شود. با این همه، تحلیل فلسفی چندانی در خصوص این عصر وجود ندارد و تحلیل مساله شرور در این دوران نیز از حیث فلسفی، مورد توجه قرار نگرفته(ضرورت) از همین روی در این اثر با روشی توصیفی تحلیلی به تبیین این مساله پرداخته شده(روش) و در نهایت محصول تحقیق عبارتند از اینکه در عصر ظهور، رذائل اخلاقی که ریشه در سوء اختیار و اراده انسان و شرور نفسانی داشته وجود نخواهد داشت و به سبب استکمال هستی و انسان در این دوران، محدودیت های متافیزیکی برداشته خواهد شد و آلام بشری که محصول محدودیت های ماده بود، با اشتداد وجودی عالم، به پایان خواهد رسید. این تکامل در ظرف وجودی عالم ماده شکل خواهد گرفت و به معنی سلب ماده از عالم طبیعت نیست.(یافته)

    کلید واژگان: شرور, عصر ظهور, تکامل تاریخ, حرکت, تحلیل فلسفی
    Mostafa Rezaei *, Mohammadmahdi Gorjian Arabi, Masoumeh Najafimagamir

    One of the basicof religious studies and philosophy of religion is the position of evil in the world and its relationship with the Creator, which has always focused the attention of Islamic and Western philosophers throughout history.According to the absolute belief of Islam, in this worldly life, mankind will reach the divine utopia and utopia, which is called the age of emergence. However, there is not much philosophical analysis about this era, and the analysis of the problem of evil in this era has not been taken into consideration (necessity) from a philosophical point of view. method) and finally the product of the research is that in the era of advent, the moral vices that have their roots in the bad will and will of man and the wickedIt will not exist and due to the perfection of existence and man in this era, metaphysical limitations will be removed and human suffering, which was the product of material limitations, will end with the existential intensity of the universe. This evolution will be formed in the existential container of the world of matter and it does not mean the removal of matter from the world of nature.

    Keywords: Evil, The Age Of Emergence, Evolution Of History, Movement, Philosophical Analysis
  • سید محمدرضا مدرسی

    در این پژوهش برآنیم تا با بررسی ویژگی های فکر و حدس، اثبات کنیم که در بسیاری از جاها به جز مواردی اندک رکن اصلی کشف حدوسط، حدس است نه فکر. ویژگی فکر، حرکت تدریجی در بستر زمان است و ویژگی حدس، دفعی و غیرزمانی بودن است. بنابراین فکر و حدس دو پدیده متفاوت در شناسایی تصورات و تصدیقات هستند؛ بااین حال، حدس در بخش استدلال فکری، یاور فکر خواهد بود؛ یعنی در فرایند استدلال زمانی و دارای حرکت از مطلوب به سوی معلومات و گشتن میان معلومات مناسب و یافتن حدوسط برای معلوم کردن مطلوب، این گونه نیست که یافتن حدوسط به تدریج و با بررسی یکایک قضایا نسبت به مطلوب حاصل شود، بلکه عنصر حدس در فرایند تدریجی فکر مداخله کرده و بی درنگ حدوسط مطلوب در ذهن حاضر شده و فرایند فکر به انجام می رسد و مطلوب مجهول معلوم می شود. با بررسی تعاریف فکر و حدس این نتایج به دست آمده است که در فکر دست کم دو حرکت هست؛ درحالی که در حدس حرکتی نیست؛ فکر گاهی از دستیابی به مجهول ناتوان است و به نتیجه نمی رسد؛ برخلاف حدس که این احتمال در آن راه ندارد؛ و ازآنجاکه فکر دارای دست کم دو حرکت است، تحقق آن در ظرف زمان است؛ درحالی که حدس یک باره پدید می آید و تحققش در «آن» است؛ در فکر شدت و ضعف کیفی و در حدس شدت و ضعف کمی، بیشتر است. با توجه به مداخله حدس در فرایند تحقیق نشان می دهیم که حقیقت فکر که رسیدن به مطلوب از راه معلومات پیشین، با دو حرکت از مطلوب به معلومات و گشتن در میان آن ها و یافتن معلوم مناسب، متقوم به حدس برای کشف حدوسط است و شاید بتوان این نتیجه را به دست آورد که در بسیاری از موارد -اگر نگوییم همه موارد- برای یافتن مجهول تصدیقی، حدس کاشف حدوسط است و فرایند فکر در رسیدن به مجهول، جنبه مقدمی و اعدادی دارد و نقش اصلی برای حدس است؛ نگاهی که می تواند اهمیت این پژوهش درباره حدس را نشان دهد.

    کلید واژگان: حرکت, حدس, حدوسط, فکر, علم حضوری, مطلوب
  • سید حمیدرضا رئوف*، عظیم حمزئیان
    حرکت یکی از مقولات مهم در فلسفه،کلام و عرفان اسلامی است. این جایگاه در عرفان با موضوع آفرینش و در نسبت مستقیم با تجلی حق قرار دارد. در عرفان کیهانی، مفهوم «حرکت» جایگاهی محوری در آفرینندگی و موجدیت حق، تبیین مراتب هستی و توضیح وجه نموداری عالم دارد که بر مجازی و بی اعتباری بودن جهان مادی تاکید می کند. با توجه به وام گیری های بسیار عرفان کیهانی از عرفان إبن عربی در مقوله حرکت و تبیین آن، این مقاله با بررسی حرکت در عرفان کیهانی، نحوه این وام گیری و میزان کامیابی آن را با روش توصیفی تحلیلی بررسی کرده است. اگرچه عرفان کیهانی در تبیین مفهوم حرکت بسیار متاثر از عرفان إبن عربی است، اما در بهره برداری از آن و ترسیم چارچوبی دقیق و روشن ناکام مانده است. نبود انسجام در تبیین جهان شناختی و روش شناختی، کاستی در نسبت مقوله حرکت با عشق و تشتت در تبیین آن؛ هم چنین، ابهام در تبیین مرتبه غایی صعود انسان از جمله این ناکامی هاست که مقوله حرکت در عرفان کیهانی را با ابهامات و نواقص بسیار همراه کرده است. کاستی های محتوایی و روشی متعدد این جریان سبب شده تا هیچ گاه قوت و قدرت لازم برای هم جواری با دیگر اندیشه های عرفانی را کسب نکند.
    کلید واژگان: حرکت, عرفان کیهانی(حلقه), عرفان اسلامی, إبن عربی
    Seyed Hamidreza Raoof *, Azim Hamzeian
    Motion is an important concept in Islamic philosophy, theology and mysticism. Its importance in mysticism is directly related to creation and manifestation of God. Motion, in Cosmic Mysticism, has a central importance in creativity of God, explaining the levels of existence and explaining the diagrammatic aspect of the universe, which emphasizes on the unreality and invalidity of the material world. Considering that Cosmic Mysticism is very indebted to Ibn Arabi in the concept of motion and its explanation, this article tries to examine how this borrowing occurs, and how much it successes, with descriptive-analytical method. Although Cosmic Mysticism is strongly influenced by Ibn Arabi’s mysticism in explaining the concept of motion, it has failed to exploit it and draw a precise and clear framework for it. Lack of coherence in the cosmological and methodological explanation, the deficiency in relationship between “motion” and love, and the confusion in its explanation, as well as ambiguity in explaining the final stage of human ascension are among the failures, which has associated “motion” in Cosmic Mysticism with many ambiguities and shortcomings. The numerous content and methodological deficiencies of this new movement have caused it to never gain the necessary strength to coexist with other mystical ideas.
    Keywords: Motion, Cosmic Mysticism (Halqe), Islamic mysticism, Ibn Arabi
  • رضا مهدیان فر، آسیه بیات*

    هر حرکتی در جامعه بشری به خصوص در جهت هدایت جامعه نیازمند طرح و نظامی منسجم است؛ یعنی باید دارای مبداء و مقصد مشخص بوده و مراحل و گام ها و همچنین شیوه های حرکت، موانع حرکت، سرعت دهنده های این حرکت و مخاطبان این حرکت مشخص باشد؛ تا نه تنها قابل اعتماد و اتکا باشد؛ بلکه دچار تزلزل و اعوجاج نگردد؛ که با همین نگاه می توان برای حرکت هدایتی انبیاء الهی نیز طرحی کلی را جستجو نمود که منظور از آن طرح مشترک بین همه انبیاء(در هر عصری و با هر نقطه شروع و درجه موفقیتی برای آن پیامبر) است که وجود چنین طرحی موجب اعتماد به این حرکت متداوم در راستای هدایت بشر و پیاده سازی آن در عصر حاضر خواهد بود. معرفی چنین طرحی برای حرکت انبیاء نیز، نیازمند روشی برای شناخت مولفه های حرکت آنان است؛ که در این مقاله روش شناخت دو مولفه یعنی مبداء (بدترین وضعیت موجود) و مقصد (وضعیت مطلوب) و همچنین گام های حرکت پرداخته شده است که ایندو چهارچوب اصلی طرح را روشن می سازد. در همین راستا با دقت و دسته بندی آیات مرتبط می توان با روش هایی چون: صفات متضاد(همچون شرک و توحید، کفر و ایمان و...) هدف خلقت (عبادت) و اهداف ارسال پیامبران (برپایی قسط) و توجه به دسته بندی های افراد در قرآن و همچنین صفات افراد به این مبدا و مقصدها در حرکت انبیاء رسید؛ که با این نگاه حرکت انبیاء از شرک، کفر، ضلالت، فساد، بی عدالتی و مورد غضب الهی بودن به سوی توحید، ایمان، هدایت، صلاح، صراط مستقیم و محبوب الهی بودن و قسط و عدالت خواهد بود و برای شناخت گام های حرکت انبیاء می توان از دو روش بهره برد: در روش اول با دقت در صفات قرآن همچون بصیرت و هدایت می توان به حرکت عمومی از جهل به سمت بصیرت و حرکت از بصیرت به سمت هدایت خواصی چون: مومنان، نیکوکاران، متقین و اهل یقین رسید و در روش دوم با دقت در آیات 26 و 27 سوره حدید که درباره ارسال پیامبران است می توان سه گام حرکت انبیاء در برقراری قسط را: 1. ارایه بینات؛ 2. بیان موازین عقلی؛ 3. مبارزه مسلحانه دانست.

    کلید واژگان: طرح کلی, حرکت, انبیاء, روش شناسی, قرآن
    Reza Mehdianfar, Asia Bayat *

    Every movement in human society, especially in order to lead society, requires a coherent plan and system; That is, it must have a specific origin and destination, and the stages and methods of movement, obstacles and accelerators of this movement and the audience of this movement must be known; So that not only is it reliable, but it does not deviate; With this view, a general plan can be considered for the guidance movement of the divine prophets, which means a common plan among all the prophets (in every age and with any starting point and degree of success for that prophet). The existence of such a plan will lead to confidence in this continuous movement in the direction of human guidance and its implementation in the present age. Introducing such a plan for the movement of the prophets also requires a way to understand the components of their movement; In this article, the method of recognizing two components: origin (worst case scenario) and destination (optimal situation) is stated. By classifying the verses of the Holy Quran on this subject, we can reach this origin and destination in the movement of the prophets, methods such as: contradictory attributes (such as: polytheism and monotheism, disbelief and faith, etc.), the purpose of creation (worship) and goals Sending prophets (establishing justice) and paying attention to the categories of people in the Qur'an as well as the attributes of people. With this view, the movement of the prophets from polytheism, infidelity, misguidance, corruption, injustice and being subject to divine wrath will be towards monotheism, faith, guidance, goodness, direct and beloved divine path and justice. wo methods can be used to know the steps of the movement of the prophets: in the first method, by paying attention to the attributes of the Qur'an such as insight and guidance, we can reach the general movement from ignorance to insight and the movement from insight to justice as armed: 1- Presenting the vision; 2- Expressing rational criteria; 3- Struggle special guidance; Such as: believers, benefactors, pious, believers. In the second method, carefully in verses 26 and 27 of Surah Hadid, which are about sending prophets, we can consider the three steps of the movement of the prophets in establishing

    Keywords: the general plan, movement, prophets, methodology, Quran
  • اکبر اقوام کرباسی*، محمدتقی سبحانی

    طرح نظریه «معنا»، رویکردی وجود شناختی برای تحلیل و تبیین فعل و صفات فعلی خداوند است که متکلمان مدرسه کوفه به ویژه هشام بن حکم از آن بهره برده اند. از میان صفات فعلی خداوند، اراده بارزترین صفت است که در نگاه متکلم بزرگ این دوره از تاریخ کلام امامیه، به «حرکت» شناسانده می شد. در این مقاله بر اساس شیوه مطالعات تاریخ اندیشه، نشان داده شده است که در نظر هشام بن حکم اراده، اگر چه امری است که از سر قدرت و اختیار سر می زند؛ با این حال با دیگر امور و مخلوقات عالم که برخاسته از قدرت و اختیار است نیز تفاوت دارد. هشام برای اراده وجودی مستقل از ذات و فعل الهی در نظر می گرفت و از آن با واژه «معنا» تعبیر می کرد. این تلقی درواقع برگرفته از پاره ای روایت هایی بود که بر اساس آن، برای اراده خلقتی ممتاز از دیگر مخلوقات در نظر می گرفت.

    کلید واژگان: اراده, فعل, صفات فعل, حرکت, نظریه معنا, هشام بن حکم
    Akbar Aghvam Karbasi, Mohammad Taghi Sobhani

    The theory of “meaning” was deployed by theologians (mutakallimūn) of the School of Kūfa, particularly Hishām ibn al-Ḥakam, as an ontological approach to analyzing and explaining divine acts and God’s attributes of action. Of God’s attributes of action, will is the most prominent, which is known by the great theologian in this period of the history of Imāmī Kalām as “motion.” Hishām ibn al-Ḥakam believed that will is what transpires out of power and volition, although it is different from other entities and creatures in the world. Thus, he posited an existence for will independently of God’s essence and act—what he referred to as “meaning.” The view was derived from some Imāmī hadiths according to which will was created separately from other creatures.

    Keywords: Will, act, attributes of action, motion, theory of meaning, Hishām ibn al-Hakam
  • پروین پارسا، ماندانا کمرخانی

    غزلیات شمس پیوندخروش ناخودآگاه درونی شاعر و آواهای طبیعی نظام هستی است، این دو در تطبیق با فضای عرفانی ومعناییمتن شاعرانه به سبکی موسیقیایی احضار می شوند،مولانا بی هیچ انتخاب گزینشی یا تحمیلی برمتن، مفاهیم عرفانی را در بستر جویباری غزل می نشاند و در این راستا به جلوه های طبیعی و شاعرانه صوت روی می آورد،رویکرد درونی و جوششی مولانا به اصوات، مجموعه ای از حرف آهنگ ها، واژه آهنگ ها، متن آهنگ ها و صدامعناهارا در حریم غزلیات شمس فراهم آورده است،این اصوات دارای مصادیق متعددی است و در این جستار با عناوین:اصوات شاعرانه، اصوات قرردادی، اصوات موکد، اصوات ممتد، اصوات وابسته و اصوات نواختی نامگذاری شده وکیفیت دیگر انواع شناخته شده صوت و صوت آفرینی در غزلیات شمس، ازجمله:نام آوا، صدامعنا، نغمه حروف، تکرار، تجنیس و،،،تحلیل شده است،در غزلیات شمس منشااصوات، حرکت است و این دو، کفه ها یک ترازو هستند،دراین جستار مهمترین عناصرایجاد حرکت که به خلق ابزارهای صوت آفرینی منجر می شود، برشمرده شده است،رابطه صدا و حرکت و مقاصد ثانویه اصوات در غزلیات شمس، دیگر محورهای این پژوهش هستند

    کلید واژگان: مولانا, غزلیات شمس, اصوات عرفانی, حرکت
  • ابراهیم علی پور*، عسگر دیرباز
    بحث حرکت، تاریخی به درازای تاریخ بشر دارد؛ به گونه ای که پیشینه آن به پیش تر از طرح مباحث مهمی همچون «وجود» و «عقل» در فلسفه می رسد و از این رو، جایگاه رفیعی در تاریخ فلسفه دارد. از جمله نخستین فیلسوفانی که به این مهم پرداخته اند آناکسیمندر است که به حرکت ازلی در جهان قائل بود. همچنین نظریه حرکت جوهری در فلسفه هراکلیتوس قابل رصد و پیگیری است. فیلسوفان مسلمان نیز به این مهم نگاهی ویژه داشته اند و مباحث گوناگونی را با محوریت مبحث حرکت طرح کرده اند. «حرکت» از مباحث مهم وجودشناسی، معرفت شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی در فلسفه است. ما در این نوشتار به مباحث انسان شناسی حرکت، آن هم از زاویه ای خاص خواهیم پرداخت و نقش «حرکت جوهری» را در مسئله «رابطه نفس و بدن» و استکمال جوهری انسان بررسی خواهیم کرد. در ادامه با توجه به اینکه نظریه «حدوث جسمانی نفس» از لوازم حرکت جوهری است، نظریه تکامل نفس را بررسی کرده و صیرورت آن را از بدن مادی تا تجرد محض پی می گیریم و در پایان، با نظری به روایت های خلقت نفس به ارزیابی توجیه ملاصدرا می پردازیم.
    کلید واژگان: حرکت, کمال, حرکت جوهری, جسمانیه الحدوث, روحانیه البقاء, استکمال, نفس
    Ebrahim Alipour*, Asgar Dirbaz
    The issue of motion has as long a history as that of human beings. Human beings were concerned with it before they were concerned with significant issues in philosophy such as “existence” and “intellect”. An early philosopher who was concerned with the issue was Anaximander-the philosopher in the Ancient Greece-who believed in the eternal motion in the world. The theory of substantial motion can be traced back to the philosophy of Heraclitus-another Ancient Greek philosopher. Muslim philosophers also concerned themselves with this issue and discussed many problems regarding motion. The “motion” is a problem in ontology, epistemology, cosmology, and anthropology. In this paper, we will concern ourselves with anthropological problems of motion from a certain perspective; we will evaluate the role of “substantial motion” in the problem of “mind-body relation” and the substantial perfection of human beings. Given that the theory of “physical incipience of the soul” is an implication of the substantial motion, we will examine the theory of soul perfection and its development from a material body to pure immateriality or spirituality, and we will finally evaluate Mullā Ṣadrā’s account given hadiths concerning the creation of the soul.
    Keywords: Motion, Perfection, Substantial motion, Physical incipience, Spiritual survival, Perfection, Soul
  • مجید گوهری رفعت*
    محور بحث در فلسفه و غایت آفرینش در عرفان اسلامی، حرکت حبی است که در تبیین آن، به حدیث کنت کنزا مخفیا استناد می شود. در این حدیث، به نوعی تبیین هستی شناسی عرفانی صورت گرفته است. حب و عشق منشا بروز و ظهور کمالات حق تعالی گردید، به گونه ای که این اظهار و تجلی در موطن علم، از تعینات علمی شروع شده، تا عوالم عینی و خارجی کشیده می شود و در انسان کامل جمع می گردد. در این مقاله، از بررسی سند حدیث مزبور و تایید محتوایی آن با آیات قرآن، به اجمال شرح و تفسیر می شود و در پایان، بر همین اساس، به بیان غایت آفرینش اشاره می گردد.
    کلید واژگان: کنزا, حرکت, حبی, خلقت, غایت, انسان, کامل
    Majid Gohar Rafat*
    In Islamic mysticism, the main discussion on philosophy and aim of creation concerns “love movement” which is explained on the basis of the Hadith, "I was a hidden treasure”. This hadith includes demonstration of mystical ontology. Love is the source of the manifestation of perfections of God, the Exalted. This manifestation in the abode of knowledge begins with scientific determinations, extends to the objective and external worlds and unites in the perfect man. In this paper, the chain of transmission of the above-mentioned hadith is examined briefly, the authenticity of its content is confirmed by Quranic verses, and thus, the ultimate aim of creation is made clear.
    Keywords: treasure, love movement, creation, end, man, perfect
  • عبداللطیف عالمی
    مقوله «حرکت» از اندیشه های بنیادین بشری است که همواره مطرح بوده و با رویکردهای فلسفی، کلامی، عرفانی و علمی تحلیل و تبیین شده است. عمیق ترین تفسیر با نگاه فلسفی، در دستگاه وجودشناختی ملاصدرا به نام «حرکت جوهری» ارائه شده است. نقطه مشترک تمام این بررسی ها این بوده که هویت حرکت، مولفه ها و لوازم آن مخصوص نشئه طبیعت است. در این میان، در قرن هفتم با ظهور ابن عربی و شارحان مکتب او، در این عرصه انقلابی رخ داد و نظریه «حرکت حبی» بر پایه وحدت شخصی وجود با الهام از آیات، روایات و کشف حق الیقینی در قالب گزاره های توصیفی و تحلیلی بیان گردید و معلوم شد که حرکت، مطلقا «حبی» بوده و نقطه آغاز آن صقع ربوبی است، گستره آن هم تمام تعینات و ظهورات بوده و حرکت در نشئه طبیعت نمود و جلوه آن است. پذیرش «حرکت حبی» با این رویکرد و دامنه گسترده، با پرسش ها و تردیدهایی مواجه است. این تردیدها سه دسته است: برخی ناظر به اصل حرکت، برخی دیگر ناظر به نقطه آغاز و موطن آن، و برخی نیز ناظر به لوازم و تبعات آن است.
    هدف این پژوهش طرح چالش ها و پاسخ به آنها با روش «تحلیلی و توصیفی» است. با طرح شبهات و پاسخ به آنها، نتیجه این خواهد بود که آموزه «حرکت حبی» با تفسیر ابن عربی با همان هویت حبی، دامنه و نقش ایجادی آن در ظهور تعینات نقش آفرینی خواهد کرد. در مقابل، نظریه حرکت فلسفی مورد تردید واقع خواهد شد.
    کلید واژگان: حرکت, حبی, کمال, ذاتی, اسمائی, قوه, فعل, استکمال
    'Abdullatif Alemi
    The category of "movement" is one of the fundamental human thoughts which has always been discussed, analyzed and explained through philosophical, theological, mystical and scientific approaches. The most profound philosophical interpretation is presented in Mulla Sadra's ontological system, called "substantial movement". All these studies share the point that the nature, components and requirements of movement are specific to the state of nature. In the meantime, the advent of Ibn Arabi and commentators of his school in 7th century ('AH') caused a great development in this field and the theory of "Movement of the ardent desire" was explained in the form of descriptive and analytical propositions and on the basis of individual unity of existence, inspired by Quranic verses, hadiths and unveiling through knowledge by personal experience. It became clear that movement is absolutely "based on ardent desire", its starting point is divine areal region, its scope is all determinations and appearances, and its symbol and manifestation is movement in the state of nature. The acceptance of the idea of "movement of the ardent desire" with such an approach and scope is faced with some questions and doubts. These doubts are divided into three groups: some are related to the nature of movement; others are related to its starting point; and still others are related to its requirements and consequences. Using an analytical-descriptive method, the present paper seeks to discuss and respond to these challenges, which leads to the fact that the scope and affirmative role of the doctrine of "movement of the ardent desire" play role in the manifestation of determinations, based on Ibn 'Arabi's interpretation with the very out-of-ardent-desire identity. On the contrary, the theory of philosophical movement will be called into doubt.
    Keywords: movement, out of ardent desire, perfection, essential, nominal, strength, act, perfecting
  • علیرضا اسعدی*
    بسیاری از فلاسفه حرکت در مجردات را امری ناممکن دانسته اند. براهین آنها بر ثبات مجرد بر این مبنا استوار است که ماده شرط تحقق حرکت است. این مقاله می کوشد پس از تبیین حقیقت حرکت، نشان دهد که به ویژه بر مبنای حرکت جوهری، وجود ماده از اساس مورد تردید قرار دارد و براهین اثبات هیولی؛ یعنی برهان قوه و فعل و برهان فصل و وصل ناتمام است. با انکار هیولی باید در تعریف مجرد بازنگری کرد و آن را به موجودی که دارای وضع و حیز نیست تعریف کرد؛ زیرا تعریف آن باید به گونه ای باشد که مثبتان و منکران هیولی در آن مشترک باشند. نیز با انکار هیولی نمی توان از تلازم ماده و قوه سخن گفت. از سوی دیگر، در این مقاله پنج برهان عقلی بر ثبات مجرد استقصا، تقریر و نقد شده و در ادامه شواهد نقلی ثبات مجرد نیز مورد نقد و بررسی قرار می گیرد و روشن می شود که این دلایل از اعتبار کافی برخوردار نیستند. از رهگذر این مقدمات، امکان عقلی وقوع حرکت در مجردات اثبات می شود و با تمسک به دلایل نقلی می توان وقوع حرکت و تغیر را در آنها نیز پذیرفت.
    کلید واژگان: حرکت, مجرد, مادی, ثبات
    Alireza Asadi*
    Many Islamic philosophers hold that it is impossible for immaterial beings to have motion. Their arguments for this claim are based on the principle that matter is a condition for motion. In this paper I seek to explain the nature of motion and then show that according to the theory of substantial motion, the existence of matter is doubtful and the arguments for the existence of matter or hyle—such as the argument from potentiality and actuality and the argument from attachment and detachment—are problematic. In this case we should revise our definition of immaterial beings. One move is to say that a being is immaterial if it does not have a position and space, since its definition should be such that both proponents and opponents of hyle might share. Moreover, if we deny hyle, we cannot talk about the concomitance of matter and potentiality. On the other hand, I will review and criticize five rational arguments for the immobility of the immaterial beings followed by some evidence from religious texts, and I shall show that these arguments are not sound enough. Therefore, I think that the motion of immaterial beings is possible and there is also evidence from religious texts to this effect.
    Keywords: Motion. Immaterial Beings. Material. Immobility
  • محمد فرهمند
    سماع یکی از ارکان و اصول پذیرفته شده در تصوف و طریقت می باشد. در آموزه های صوفیه پذیرش تصوف بدون عامل بودن یا در حد باور این نکته بنیادی امری است دشوار که جای تامل را در اعتمادات سالک وادی طریقت به دنبال خواهد داشت. در این مقاله چیستی «سماع»، تاریخچه آن، سماع در نزد مولوی، ارتباط آن با حرکت و سکون، محرک های سماع، قاعده حرکت سماع در نزد مولانا و پیروان طریقه او و ارتباط حرکت با روح و روان سماعگر مورد برسی و دقت قرار گرفته است.
    کلید واژگان: سماع, حرکت, تصوف, مولویو سماعگر
    Dr. Mohammad Farahmand
    Sama is one of the pillars and accepted principles of mysticism and religiousacts. In Sufism training adoption of mysticism is without any cause and at least tobelieve such a basic point it is somehow difficult so that it follows to ponder uponwith the disciple beliefs in the field of action. This paper tries to explore theidentity of sama(whirling dance), its history, meaning of Sama to Rumi, itsrelation with dynamic and static provocative sama, the rules of sama movement toRumi, and his followers, and the relation of motion with the soul and mind of samadancer.
  • برهان محرک اول ارسطو؛ مبانی، تقریرات و اشکالات آن در فلسفه اسلامی
    ناصر محمدی
  • عباس احمدی سعدی

    جریان آب در رودخانه, پیدایش شب و روز, تغییر فصول, گردش کرات و اجرام آسمانی و... همگی پدیده های متغیر و محسوسی هستند که از دیرباز ذهن فیلسوفان و دانشمندان را به خود مشغول داشته اند. ارسطو تعریف متفکران پیش از خود از حرکت را به خروج تدریجی قوه از فعل, نقد و آن را به (کمال شیء بالقوه از آن حیث که بالقوه است) تعریف کرد. وی در نظام فلسفی خود, برای تبیین حرکات طبیعی با توسل به امتناع تسلسل محرک ها, ناگریز به محرکی ازلی و غیر مادی قایل می شد: محرک نامتحرک. محرک اول, غایت نهایی همه اشیای متحرک است و افلاک آسمانی از سر شوق و برای تشبه به او به حرکت در می آیند; زیرا او خیر و زیبایی محض است. در سده های میانه, آکوییناس این استدلال را به نحوی سازگار با تعالیم مسیحی, در اثبات باری تعالی بازسازی کرد. اغلب فیلسوفان مسلمان نیز به برهان محرک اول اشاره کردند, اما براهین امکان و وجوب و برهان صدیقین را محکم تر و شریف تر از آن یافتند. دست کم, از دو جهت در مفهوم محرک نامتحرک یا خدای ارسطو, مناقشه شده است: الف) فروپاشی نظام کیهانی بطلیموسی در اثر کشفیات علمی در دوره رنسانس و عصر جدید و نیز تردید در صحت ادله امتناع تسلسل که برخی ریاضی دانان مطرح کرده اند. ب) ناهم خوانی با خدای ادیان: به این معنا که محرک اول نه خالق عالم است و نه ارتباطی با آن و انسان دارد, بر خلاف خدای ادیان که گرچه به معنایی غایت است, خالق هم هست و به آدمی و سرنوشت او توجه داشته و با او رابطه ای نزدیک و شفقت آمیز دارد.

    کلید واژگان: حرکت, علت غایی, محرک اول, کیهان شناسی, خلق از عدم
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال