به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مثنوی مولوی » در نشریات گروه « ادیان و عرفان »

تکرار جستجوی کلیدواژه «مثنوی مولوی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • فاطمه شیخی، محمدرضا اسعد *، محسن ایزدیار

    عرفان اسلامی به مثابه یک نهاد اجتماعی، در تاریخ اجتماعی ایران، از اهمیت والایی برخوردار است. چنانکه از بدو شکل گیری، با بهره گیری از تعالیم خاص خود در پی تثبیت گزاره های قدرت برآمد و با تاثیر از شرایط سیاسی، مذهبی و اجتماعی، به عنوان یک گفتمان قدرتمند، در معادلات اجتماعی، سیاسی و مذهبی در تاریخ ایران نقشی برجسته پیداکرد. مولوی و عطار از جمله ادیبان عارفی هستند که در قالب کلام منظومشان در مثنوی معنوی و منطق الطیر، به بیان اندیشه های اجتماعی خویش، از منظر عرفانی پرداخته اند. پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی بیان می دارد که ساختار قدرت به تعبیر فوکویی آن، در عرفان اجتماعی، بر پایه جایگاه پیر و تعالیم لازم الاجرای او تبیین گردیده است به گونه ای که هژمونی قدرت در مقام پیر، با توجه به وجوه تاریخی و معرفتی در عرفان اسلامی در دستگاه نظری و عملی سازمان خانقاه، منجر به سوژه سازی مرید می شود؛ و پیر نیز، با تکیه بر اصل ولایت و انسال کامل، در حوزه قدرت و در امر راهبردی اجتماعی، دارای جایگاهی شاخص است. 

    کلید واژگان: عرفان اجتماعی, دیرینه شناسی, میشل فوکو, مثنوی مولوی, منطق الطیر عطار}
    Fatemeh Sheikhi, Mohammad Reza Asad*, Mohsen Izadyar

    An Archaeological Review of Social Theodophy from Foucault’s Perspective based on Mantiq al-Tair and Masnavi of Maulana. Islamic theology, as a social entity, has received great importance in Iranian social history. Molavi and Attar are listed amongst mystic poets who had expressed their social theories from theosophical ideologies in their poetical words. Altair is listed amongst mystic literates who had expressed their social theories from theosophical ideologies in their poetical words. The present Descriptive-analytical study tries to show that authority structure, as Foucault’s interpretation, is defined based on Foucault’s status and his imperative interpretations in a way that Foucault’s predominance hegemony with regards to historical and cognitional aspects of Islamic theosophy leads to Making subject of disciple in the theoretical and practical system of monastery. While the master posses a characteristic status in the realm of authority and social leadership relying on guardianship and self –actualization.

    Keywords: Perfect Human, Paleontological Theory, Mystical Poem, Theory Of Power, Social Mysticism, Paleontology Of Mysticism}
  • میثاق محرابی*، احمد شاکرنژاد
    «اکنکار» جنبشی معنوی است که در دوران پست مدرن متولد شده و درحالی که هنوز جشن شصت سالگی اش را نگرفته، اما یکی از ادعاهای «توییچل»، بنیان گذار امریکایی این جنبش و پیروانش این است که مولانا، شمس، حافظ و فردوسی از رهبران پیشین این شبهه آیین بوده اند و نه تنها اینان همگی جزء نظام باستانی اکنکار بودند، بلکه تمام قدرت خود را نیز از این نظام گرفته اند. توییچل، نام این بزرگان را در کتاب های خود آورده و مدعی است پیروان اکنکار (اکیست ها) تا قرن سیزدهم میلادی هیچ گونه دستورالعمل مکتوبی نداشتند تا این که مولانا جلال الدین، شاعر عارف پارسی در اثر جاویدان خود، برای نخستین مرتبه جهان بینی آن ها، «اک» را تدوین کرد. منظور وی همان کتاب مثنوی معنوی است، که انباشته از اعتقادات و باورهای ناب عرفانی است. این پژوهش قصد دارد با معیار قراردادن سه موضوع از آثار مکتوب هریک از این دو تفکر، دیدگاه مولانا در زمینه غایت سلوک را با غایت مورد نظر در جنبش اکنکار، که حاصل تجربیات بنیان گذار و نیز سالکین این جنبش است، مقایسه کند و به بعضی از شباهت ها و تفاوت های آن بپردازد. این پژوهش، موضوع محور و توصیفی است و با رویکردی تطبیقی یا مقایسه ای به بیان وجه کارکرد دین در هستی شناسی و غایت اندیشی انسان از رهیافت تاثیر تجربی دین در روح «عارف کامل از دید مولانا» و «متعالی ترین اکیست از دید توییچل» می پردازد. یافته پژوهش این است که توییچل خلاف ادعای خود، مبنی بر پذیرش کتاب مثنوی به عنوان جهان بینی معرفتی خود، نه در کلیت مراحل سلوک و نه در غایت آن، به جهان بینی مولانا، پای بند نبوده است.
    کلید واژگان: غایت سلوک, مثنوی مولوی, معنویت نوظهور, اکنکار, شریعت کی سوگماد, دندان ببر, پاول توئیچل}
    Misagh Mehrabi *, Ahmad Shakernejad
    "Ackankar" is a spiritual movement that was founded in the postmodern era and while it has not celebrated its 60th anniversary yet, one of the claims of " Twitchell", the American founder of this movement and his followers, is that Rumi, Shams, Hafez and Ferdowsi are among the previous leaders of this Pseudo-religion, and not only all of them were part of the ancient Ackankar system, but they also got all their power from this system. Twitchell mentions the names of these elders in his books and claims that the followers of Ackankar (ECKists) did not have any written instructions until the 13th century AD, Mawlānā Jalaluddin, a Persian mystic poet, in his immortal work, compiled their worldview as "ECK" for the first time. What he means is the book of Masnavi al-Manavi, which is a collection of pure mystical beliefs. This study aims to compare Rumi's view on the goal of Soluk (conduct) with the desired goal of the Ackankar movement, which is the result of the experiences of the founder and also the followers of this movement, with the criterion of including three topics from the written works of each of these two thoughts, and then discuss some of its similarities and differences. This research is subject-oriented and descriptive, and through a comparative approach, it deals with the function of religion in the ontology and metaphysical goal thinking of man from the approach of the experimental effect of religion on the soul of "the perfect mystic from the perspective of Rumi" and "the most sublime ECKist from the perspective of Twitchell". The finding of the study suggests that, contrary to his claim regarding accepting Masnavi as his epistemological worldview, neither in the general stages of his conduct, nor in its end, he adhered to the worldview of Rumi.
    Keywords: Ghayt Seluk, Masnavi Maulavi, Eckankar, Shariat Kisugmad, The Tiger's Tooth, Paul Twitchell}
  • صدیقه اسفندیاری، محمدرضا شایق*، محمدرضا ابویی

    قرآن کریم کتاب هدایت و مایه رحمت و بشارت برای مسلمانان است. در طول تاریخ آیات و مضامین قرآنی ابزاری هنری و منبعی الهام بخش برای شاعران و ادیبان بودهاست. در مثنوی مولوی، استفاده، استشهاد و استمداد از مضامین و داستان های قرآنی چنان وسیع و پربسامد و متنوع است که فهم اکثر مطاوی مثنوی جز با شناخت مفاهیم قرآنی یا ممکن نیست و یا در صورت امکان، همه جانبه و کامل نمی تواندباشد. البته در مقابل، شناخت برخی حقایق باطنی و معنوی قرآن نیزبا کتاب مولوی ممکن تر به نظرمی رسد. پژوهش حاضر که با روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، نشان می دهد مولوی درمثنوی در موارد متعددی به تحدی قرآن پرداخته و مبارزه طلبی و عدم تحریف آن را به زبان نرم و لطیف عرفانی آراسته و تلطیف نموده و ردمی کند و گاه با زبانی ستیهنده و تند به دشمنان ومنکران قرآن می تازد. در کنار همه این موارد نباید فراموش کرد که بازتاب گسترده آیات قرآن کریم در مثنوی مولوی رابطه مستقیمی با جاودانگی این کتاب آسمانی دارد؛ , مولوی با انعکاس آیات قرآن کریم در مثنوی خود سبب جاودانگی این اثر و انتقال مفاهیم آن به نسل های آینده شده است و در نهایت نمود بارز آیات و مفاهیم و داستان های قرآنی در مثنوی مولوی به خوبی نشان می دهد که این شاعر به نوبه خود نقشی در جاودانه ساختن مفاهیم قرآن کریم و انتقال آموزه های آن به مردم ادوار تاریخی بعد از خود دارد.

    کلید واژگان: تحریف معنوی, تحدی, جاودانگی قرآن, مثنوی مولوی}
    Sedigheh Esfandiary, MohammadReza Shayegh *, Mohammad Reza Abuei

    The Holy Quran is a book of guidance and a source of mercy and good news for Muslims. Throughout history, verses of Quran and themes have been an artistic tool and a source of inspiration for poets and writers. In Rumi's Mathnavi, the use, martyrdom and recourse of themes and stories of Quran is so wide and varied that it is either not possible to understand most of the Mathnavi except by knowing the concepts of Quran or, if possible, it cannot be comprehensive and complete. On the contrary, it seems more possible to know some esoteric and spiritual truths of the Quran with Rumi's book. In the present study, which has been done by descriptive-analytical method and using library resources, examples of spiritual distortion of the Quran in Rumi's Mathnavi, the poet's challenge in his Mathnavi with the Holy Quran and its meanings and finally the immortality of the Quran in Mathnavi Is mentioned. The results indicate that the spiritual distortion of the Quran in Mathnavi is in the context of the story of not prostrating to the devil, the cases of defiance with the Quran are more than the cases of distortion and finally the clear manifestation of verses of Quran, concepts and stories in Rumi's Mathnavi shows well. This poet, in turn, has a role to play in perpetuating the concepts of the Holy Quran and transmitting its teachings to the people of later historical periods.

    Keywords: Spiritual distortion, challenge, immortality of the Quran, Rumi's Mathnavi}
  • مینا خادم الفقرا*

    ادبیات کهن فارسی و آثار شاعران و نویسندگان قرون متقدم، همواره موردتوجه عموم ادب دوستان،  شاعران و نویسندگان متاخر قرارگرفته است. در این باره آثار دوران زندیه و قاجار، به علت رویکرد تقلیدی کمتر موردتوجه اند و این بی توجهی، باعث می شود بسیاری از معارف آن دوره در پرده ابهام باقی بماند. با وجود این در دوران یادشده، آثاری یافت می شوند که از جهات بسیاری شایان اهمیت هستند. یکی از آثار عرفانی ارزشمند در دوره قاجار، مثنوی بحرالاسرار است. این مثنوی، تفسیر عرفانی منظومی از سوره مبارکه حمد است که با تاسی به دیدگاه وحدت وجودی شیخ اکبر، محی الدین ابن عربی، به نظم کشیده شده است. این مثنوی سروده محمدتقی مظفرکرمانی از اطباء، علما،  فقها و عرفای بزرگ اوایل دوره قاجار است. مظفرکرمانی در این اثر کوشیده است تفسیر سوره مبارکه حمد را براساس نگرش فلسفی عرفانی "وحدت وجود" به نظم در آورد. این اثر در بحر رمل مسدس محذوف (وزن مثنوی مولوی) سروده شده است. در سراسر این مثنوی که حدود پنج هزار بیت است، ضمن توجه فراوان به آیات قرآن، احادیث، ادعیه و خطبه ها، تلمیحات زیاد و نیز تضمین هایی از اشعار مولانا به چشم می خورد. نگارنده در این مقاله ضمن معرفی منظومه و سراینده آن، به بررسی تاثیر ابیات مثنوی مولوی و  تضمین های محمدتقی مظفرکرمانی  از آن می پردازد و می کوشد تاثیر این ابیات را بر هدف ناظم اثر بازنماید.

    کلید واژگان: بحرالاسرار, محمدتقی مظفرکرمانی, مثنوی مولوی, تفسیرعرفانی, سوره حمد}
    Mina Khadem Al-Foghara *

    Ancient Persian literature and the works of poets and writers of earlier centuries have always been of great interest for those who love literature, poets and writers. In this regard, the works of Zandieh and Qajar eras have received less attention due to their imitative approach and ignoring them makes many of the teachings of that period remain obscure and unknown. However, in this period, works are found that are important in many ways. One of the valuable mystical works in the Qajar period is Masnavi Bahr Al-Asrar. This masnavi is a mystical interpretation of the Surah Al-Hamd which is based on the view of the existential unity of Ibn Al-Arabi. This masnavi is composed by Mohammad Taghi Mozaffar-e-Kermani, one of the great physicians, scholars, jurists and mystics of the early Qajar period. In this work, Muzaffar-e-Kermani has tried to organize Surah Al-Hamd based on a mystical philosophical view called "unity of existence". This work, which can be said to be a mystical interpretation of Surah Al-Hamd, composed in the similar rhythm of Rumi's Masnavi, which is about five thousand verse. While paying much attention to Quran, hadith, supplications and sermons, we come across many hints as well as Tazmin (borrowings) from Rumi. This article while introducing the poem and its poet, examines the effect of Rumi's Masnavi and the verses that Mohammad Taghi Mozaffar-e-Kermani has used as a Tazmin and at the same time it tries to influence these verses on the purpose of this work.

    Keywords: Bahr Al-asraar, Tazmin(borrowing), Rumi's Masnavi, mystical interpretation, Al- Hamd}
  • مهرانگیز عزیزی منامن، محمدرضا شاد منامن*، جهاندوست سبزعلیپور، سید سعید احدزاده

    در نگاه عرفانی، به ویژه عرفان عاشقانه، عشق قطب عالم آفرینش و اساس موضوع و منشا پیدایش انسان ها و عالم هستی است. خداوند حکم «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لاعرف» (رجایی بخارایی: 591). دلیل آفرینش آدمی را عشق و عاشقی می داند و شاعران عارف پیشه و اهل عرفان زیباترین و عمیق ترین تعابیر در مختلف کلام و اندیشه را برای عشق بیان کرده اند. مولانا جلال الدین محمد بلخی و عبدالقادر بیدل دهلوی ازجمله عارفان شاعری هستند که عشق را با زیباترین و عمیق ترین تعابیر استعاری به تصویرکشیده و مفهوم سازی نموده اند. مولوی در استعاره های شناختی خود از عشق در قلمرو مبدا از عناصری مانند آتش، می، جانداری، طبیب، نور، راه، قاتل، سفر و غیره بهره می برد و از این میان سه عنصر آتش، می و جانداربودن عشق بیشترین بسامد را در مثنوی دارد درحالی که بیدل چهره ای انتزاعی تر از عشق نسبت به مولوی ارایه می کند و استعاره های شناختی او شعله، حرف، مکتوب، خورشید، وادی، در، نقش، انجمن، گنج، اسرار، منزل و غیره است. بیدل هنگام خلق استعاره های شناختی، آگاهانه ابهامی را در کلام خود قرارمی دهد که باعث پیچیدگی ظاهری کلام می شود. اما با گسترش کلام به کمک کلمات عادی دست به گسترش استعاره خود و تفهیم اندیشه اش می زند و خوشه های تصویری زیبایی را می آفریند. وی عشق را همچون دریا، آفتاب، آب، وادی، سلطان، پهلوان، حکیم، آینه، طریق و غیره می داند.

    کلید واژگان: عشق, مثنوی مولوی, غزلیات بیدل, استعاره شناختی, عرفان عاشقانه}
    Mehrangiz Azizi Manamen, Mohammad Reza Shad Manamen *, Jahandoost Sabzalipour, Seyed Saeid Ahadzade

    In a gnostic look, and specifically an amatory theosophy, love is the column of Creation, the origin of human emergence, and all the universe. “Almighty Allah says: I was a hidden treasure, then I decided to be known, so I created love and I was known” (Rajaee Bokharaee: 591). Allah points to love as the reason for creation and wise poets have expressed the most beautiful and the deepest interpretations for love in different thoughts and terms. Mewlana Jalal Al-din Mohammad Balkhi and Abdolghader Bidel-e- Dehlavi are among the great thinkers representing the deepest concepts and figurative pictures on love. In his cognitive metaphors on love, Mewlana uses such terms as fire, wine, animation, medic, light, voyage, etc. in fact three elements of fire, wine, and animation of love have the highest level of frequency in Mewlana’s Mathnavi, Bidel represents a more abstractive picture of love comparing to Mewlana and uses cognitive metaphors such as flame, speech, written, Sun, treasure, desert, pearl, image, association, secrets, etc. while creating his cognitive metaphors Bidel knowingly inserts some kind of ambiguity in his words that leads to external complication of his poetry. By extending his words and with the help of common terminology he attempts to spread and open his metaphors and make others understand him by giving highly elegant pictures. For him, love is like the sea, sun light, water, desert, king, hero, mirror, path, etc.

    Keywords: love, Mewlana’s Mathnavi, Bilel poetry, cognitive metaphor}
  • محمدرضا حاجی آقا بابایی*، امیرحسین پهلوان

    یکی از شیوه های بیانی که در آثار شاعران و نویسندگان دیده می شود، استفاده از آیرونی است. منظور از آیرونی کلام یا موقعیتی است که به موجب بروز ناسازگاری میان مخاطب و گوینده می شود. در این حالت گوینده مطلبی را بیان می کند یا موقعیتی را به نمایش می گذارد که برداشت مخاطب با آنچه گوینده انتظاردارد، متفاوت است. در آیرونی با دو عنصر اساسی روبه رو هستیم: نخست عنصر معصومیت و دیگر عنصر خنده آور. معصومیت یا اعتماد بی خبرانه بیشتر به قربانی آیرونی برمی گردد که معمولا به آیرونیست اعتماد می کند و قربانی فریب کاری یا وانمودکردن وی می شود. عنصر خنده آور ار دیگر ویژگی های اساسی آیرونی است. در داستان های آیرونیکال، شخصیت های داستان به گونه ای با هم مقایسه می شوند که موجب ایجاد طنز می شود. در این مقاله چگونگی استفاده مولانا از آیرونی های موقعیت و نمایشی در مثنوی بررسی شده است. مولانا با بهره گیری از آیرونی موقعیت و نمایشی سعی دارد تا مخاطب را در وضعیتی قراردهد که در عین آگاهی از آیرونیک بودن شرایط، با غافلگیر شدن، مفاهیم عمیق را بهتر درک کند. کلام آیرونیک این امکان را برای مولانا فراهم می کند تا در نقطه اوج داستان با پیش گرفتن روندی که مخاطب انتظار ندارد، ضربه نهایی را بر او وارد کند و مولانا از این فرصت بهترین استفاده را می کند و به بیان مفاهیم عمیق عرفانی و تعلیمی خود می پردازد.

    کلید واژگان: آیرونی, آیرونی موقعیت, آیرونی نمایشی, مثنوی مولوی}
    MohammadReza Haji Agha Babaie *, AmirHossein Pahlavan

    One of the literary techniques used by poets and writers is irony. Irony refers to a speech or situation which results in discordance between the audience and the speaker. In such a case, the speaker says something or acts in a certain manner while the understanding of the audience differs from what the speaker intended. In irony, we find two elements: first, the element of innocence, and, second, the element of humor. Innocence, or unknowing trust, mostly relates to the victim of the irony who usually puts his/her trust in the ironist, and falls victim to the deception or pretense of the ironist. The element of humor is the other essential feature of irony. In ironic stories, the characters of the story are juxtaposed in a manner to create a humorous effect. The present article investigated the function of situational and dramatic irony in Masnavi. Molavi, drawing on situational and dramatic irony, has attempted to put the audience in a situation where they, while being aware of the ironic nature of the situation, are surprised, and, therefore, gain a better understanding of the rich concepts. Ironic speech has enabled Molavi to adopt an approach in the climax of the story which is unexpected by the audience, thus dealing them the final blow, and he takes great advantage of such an opportunity to present his rich irfanic [=of true knowledge] and didactic concepts.

    Keywords: irony, Situational Irony, Dramatic Irony, Masnavi of Mowlavi}
  • محمدعلی خزانه دارلو، محمدکاظم یوسف پور، حسین یاسری*

    تداعی، یکی از توانمندی های ذهنی است. این مقوله، به عنوان یک سبک در تعلیم، جایگاه ویژه ای در متون ادبی و عرفانی، خاصه متون عرفانی دارد. در سبک آموزشی تداعی، امر آموزش از پیش تعیین شده و ساختگی نیست. این سبک، باعث تولید متن می شود، یا به سخن دیگر متن نویسا تولید می کند. مسیر و جهت آموزش را در جریان تعلیم مفاهیم عرفانی، مشخص می سازد. اصل و جوهر تداعی، حرکت و پویایی است. موضوع این پژوهش، بررسی کارکرد تعلیمی برون و درون قصه ای مثنوی معنوی بر اساس نظریه تداعی است. پژوهش ما نشان می دهد که تداعی یک سبک آموزشی، تعلیمی و شیوه مولوی در مثنوی است. از جمله ویژگی های تداعی در مثنوی: پروردگی مضامین عرفانی، تنوع اندیشگانی، پویایی و چندلایگی متن و عدم یکنواختی تعلیم را می توان نام برد. خلاقیت مولانا مقوله تداعی را- که فرایندی غیر ارادی است- در استخدام تعلیم که جنبه ارادی است، قرار داده و تعلیم را در خدمت تغییر درآورده است.

    کلید واژگان: مثنوی مولوی, عرفان, تداعی, شاخصه های برون قصه ای, شاخصه های درون قصه ای}
    Mohamad Ali Khazanedarloo, Mohamad Kazem Yousefpour, Hossein Yaseri *

    Association is one of the mental capabilities.This category as a style in instruction, has got a particular position in literary texts, especially mystical ones. In style of educational association, the nature of education is not predetermined, fictitious.this style makes the text produce, in other words.It produces writerly.The direction, and educational orientation is determined through the process of teaching and training. The principle and the essence of association is movement and dynamism. The topic of this rserarch is to stady the instructional of function of masnavi’s Inter and outer story based on association theory.our research shows that the association is an educational and instructional style and molavi’style in masnavi. Of the association, features in Masnavi of maanavi are speech processing, thoughtful variation, dynamism, multilayer text and unmonotonousness instruction. Molana’s creativity applied the association which is a compulsory process on the service of instruction, a voluntary one in which the instruction has been used for a change.

    Keywords: Masnavi Molavi, Association, outer-story indexes, Inter-story indexes}
  • کتایون مرادی، علی محمد موذنی*

    بدیهی است که تصوف و عرفان از موضوعات بسیار مهم در تحولات شعر فارسی در قرن ششم بوده و سنائی نخستین کسی است که به ایجاد منظومه های بزرگ عرفانی (چون حدیقه الحقیقه و طریق التحقیق) توجه کرده است. علاوه بر این، بسیاری از قصائد او به موضوع اخیر اختصاص داده شده است. بررسی احوال و آثار مولانا و سنایی درنظر ادیبان و محققان فارسی زبان - اعم از ایرانی و غیرایرانی- بسیار مهم بوده است. نگارنده در این جستار برآنست که با روش تحلیلی- توصیفی مبتنی بر مطالعه بینامتنی، به بررسی تاثیرات سنایی بر مولوی بپردازد. برآیند تحقیق نشان می دهد که مولوی با همه عظمت و بزرگی، عمیقا متاثر از اندیشه و آثار شاعر غزنه است. مولوی هرگاه به مسائل عارفانه و عشق و ایمان صادقانه می پردازد، خود را به سنایی بیش از دیگران نزدیک می بیند. به تعبیر محققان، مولوی بیشترین اقتباس را از آثار و اشعار سنایی داشته است و این اقتدا تا آن جا پیش می رود که برخی مولوی را متهم به پیروی بیش از حد از سنائی می کنند. این تاثیر با هنرنمایی های مولوی در زمینه ذهن و زبان و تصاویر و حکایات با زیبایی بیشترخودنمایی می کند.

    کلید واژگان: سنایی, مولانا, بینامتنیت, حدیقه الحقیقه, مثنوی مولوی}
    Katayoun Moraadi, Alimohammad Moazzeni*

    Of the issues, especially in the sixth century, was Sufism and mysticism that strongly crept persian poem and Sanai is the first person that notice the great mystical systems. Hadight Alhaghigheh and Tarigh Altahghigh systems, are two works on Sufism and mysticism And moreover many of his odes is dedicated to the latter.Examine the life and works of Rumi and Sanai in persian language scholars and researchers - both Iranian and non-Iranian - is very important. The aim of this study is that with descriptive analytical method on base of intertextuality study, to examine the impact of Sanai on Rumi deal.The result proves that Rumi with all greatness is deeply influenced by the ideas and work of the poet Ghazni. If the issues Rumi's mystical love and a sincere faith see himself more than others close to him. According to researchers Rumi most have borrowed from Sanai and the follow so far is that some accuse Rumi to follow too of Sanai.The effect on the mind and language and images and anecdotes is very clear and undeniable.

    Keywords: Sanai, Rumi, Intertextuality, Hadight Alhaghigheh, RumisMathnavi}
  • داوود اسپرهم *، سمیه تصدیقی
    طبق نظر لیکاف، انسان ها از طریق تجربه های مادی و روزمره خود، ساخت هایی مفهومی و بنیادینی را ایجاد می کنند که برای اندیشیدن در مورد امور انتزاعی به کار می روند. این ساخت ها همان طرح واره تصویری هستند که به سه دسته طرح واره حجمی، قدرتی و حرکتی تقسیم می شوند. طرح واره حجمی یکی از اصلی ترین طرح واره های تصویری است که در متون عرفانی کاربرد زیادی دارد. طبق این طرح واره، انسان ها با تجربه ای که از مکان های حجم دار دارند و با توجه به قرار گرفتن خود در مکان یا ظرف حجم دار، برای مفاهیم انتزاعی حجم قائل می شوند.
    هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسه طرح واره های حجمی در مثنوی های عطار و مثنوی مولاناست که در قالب سه زیرشاخه عمده یعنی دل، تن، و دنیا انجام شده است. ابتدا ابیات مورد نظر استخراج و سپس دسته بندی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد با وجود انفسی بودن عرفان هر دو شاعر، عرفان مولانا نسبت به عطار انفسی تر است. از سوی دیگر، نگاه مولانا به تن/جسم و دنیا تلطیف شده نگاه عطار است؛ این امر، حاکی از آن است که نگاه عطار نسبت به مولانا بیشتر تحت تاثیر عرفان صوفیانه است.
    کلید واژگان: فریدالدین عطار, مولانا, مثنوی مولوی, طرح واره حجمی, ادبیات عرفانی}
  • احمد خاتمی*، صدیقه کاردان
    حکایت دقوقی در مثنوی معنوی مولانا، شرح «واقعه» ای استثنایی و دیدار با اولیاء الله ، آن هم در صورت ها و تبدیل های گوناگون، برای عارفی واصل به نام «دقوقی» است. اگرچه برای مولانا جلال الدین بلخی نیز، مانند دیگر ارباب و اصحاب تصوف، رمز و تمثیل اهمیت حیاتی دارد؛ تا آنجا که جهان با آنان به زبان رمزی سخن می گوید و هر چیز در جنب ارزش خارجی خود، معنا و ارزش رمزی نیز دارد، و هرچند در این حکایت، از نخستین صحنه آن تا دم پایانی، رخدادهایی شگرف و نمادین و موضوعاتی عمیق طرح می شود؛ آنچه در این گذار بدان پرداخته شده، تاملی دقیق تر بر صورت های مبدل «ابدال» است تا پیشینه حضور این جلوه ها در فرهنگ و باورهای دیگر ملل و نحل و در پی آن، علل تصویر شدن آن ها در جایگاه نمادهای این واقعه، قدری بیشتر روشن شود.
    در رویه پژوهشی و مطالعه کتابخانه ای این نوشتار و در پیوند با مفاهیم مرتبط با تبدیل های پیاپی جلوه های ابدال، از موضوعات انسان شناسی مولانا، وحدت وجود و نور در دو عالم شهادت و غیب نیز بحث به میان آمده است.
    بهره گیری مولانا از سه جلوه «نور، درخت و انسان» که اغلب در باور اقوام و ادیان گوناگون، رمز هدایت گری و حیات بخشی و خلیفه اللهی اند، برای تصویرسازی از اولیاء الله ، در بستر نگاه ویژه مولانا به جایگاه حقیقی انسان در محضر آفریدگار خویش و چگونگی تلاش او برای دستیابی دوباره به آن جایگاه، از دقایق ظریف و نکات لطیف عرفانی این حکایت است که در کنار دیگر پدیده های خارق عادت و حیرت افزای آن، حکایت دقوقی را بی شک در زمره یکی از تامل برانگیزترین حکایات اسرارآمیز اندیشه عرفانی ادب ما معرفی می کند.
    کلید واژگان: مثنوی مولوی, حکایت دقوقی, ابدال, وحدت وجود}
  • مصطفی گرجی*
    بررسی اجمالی اندیشه مولوی نشان می دهد انسان شناسی به نسبت حوزه های دیگر معرفت شناسی همچون خداشناسی، هستی شناسی و... مهم ترین لایه از لایه های معرفتی مثنوی معنوی است. از میان مجموعه ساحت های انسان شناسی نیز می توان ساحت مربوط به روان شناسی انسان را در لایه های عقیدتی معرفتی، احساسی عاطفی، ارادی(نیازها و خواسته ها)، گفتاری و کرداری مهم ترین ساحت از ساحت های انسان شناسی مثنوی تلقی کرد. با توجه به این اصل، یکی از مهم ترین ساحت های روان شناختی انسانی در همه لایه ها به ویژه لایه احساسی عاطفی و عقیدتی معرفتی مسئله درد و رنج انسان است که یکی از مهم ترین وجوه تراژیک زندگی انسان هاست. در این مقاله، نویسنده سعی کرده است بعد از بررسی ابعاد مختلف این مسئله و ماهیت و مفهوم درد و رنج در نظام حاکم بر اندیشه و زبان مولوی، مجموعه دیدگاه او را در مثنوی در چهار حوزه معناشناسی، وجودشناسی، غایت شناسی و شان اخلاقی درد و رنج، طبقه بندی، بررسی و تحلیل کند. بررسی این حوزه ها نشان می دهد که مولوی به همه حوزه های یاد شده اهتمام ورزیده است؛ اگرچه در عمل و در مقام تبیین و تفسیر مسئله به وجودشناسی درد و رنج توجه بیشتری کرده است.
    کلید واژگان: درد و رنج, مثنوی مولوی, انسان شناسی, معرفت شناسی}
    M. Gorji *
    An overview of Jalāl al-din Muhammad Rumi and his thoughts may indicate that anthropology, as compared to areas of epistemology such as theology and ontology is found to be the most important layer of wisdom in Mathnawi. Among the various scopes of anthropology in Mathnawi, human psychology is discerned to be the most significant one. Likewise, Searching among Ideological-cognitive, volitional (needs and wants), emotional, spoken and practical layers clarified that psychology is assumed to be the most crucial area of Mathnawi. One of the chief problems in different branches of human psychology, especially emotional and cognitive-ideological layers, is suspected to be the issue of pain and suffering which appears as a critical aspect of tragic part of human life. This article sought to study nature of pain and its’ different facets in the thought and prose of Molavi. Subsequently, the collection of Rumi’s viewpoints inMathnawi is categorized in terms of four areas of semantics, ontology, teleology, and moral status of pain and suffering. The result shows that ontology of pain and suffering is the mostly focused, studied and interpreted layer of wisdom in mathnawi. however, Rumi has considered all aforementioned areas in his work.
    Keywords: Pain, Suffering, Mathnawi, Jal?l al din Rumi, Antropology, Epistemology}
  • علی اصغر حلبی شمسی علیاری
    خواب، رویا و مرگ از پدیده های مرموز و پرشگفت بشری است که پیوسته ذهن انسان را به خود مشغول داشته است. اندیشمندان، عارفان، روانشناسان و... همگی تلاش کرده اند تا از زاویه نگاه خویش پرتوهایی به این عوالم ناشناخته افکنده، گوشه هایی از آن را روشن و تشریح کنند.
    در اندیشه دینی خواب و مرگ هر دو مسئول انتقال روح به عالم ملکوت اند و از این رو شباهت بسیاری به یکدیگر دارند، با این تفاوت که در مرگ انتقال دائم روح صورت می گیرد و در خواب انتقال موقت.
    مولوی با بهره گیری از اندیشه های قرآن و حدیث، علاوه بر خواب و مرگ طبیعی، انواع دیگر این دو پدیده را از منظر عرفانی مورد توجه قرار داده است. در این پژوهش تلاش شده است تا با بررسی خواب و مرگ از دیدگاه عرفانی، ارتباط این دو از نظر مولوی تشریح و تبیین گردد.
    کلید واژگان: خواب, رویا, مرگ, عارفان, مثنوی مولوی}
    Ali Asgharhalab, Shamsi Aliyari
    Sleep، dream، and death are mysterious and wonderful phenomena of human being that constantly have kept the mind preoccupied. Scholars، mystics، psychologists، etc. all have tried to illuminate the unknown worlds from their own perspectives and make a part of it clarified and explain it. In religious mentality، both sleep and death are in charge of transferring soul into the heaven thus they look very much alike. The difference is that in death soul is transferred permanently while in sleep that is temporary. Inspired by the Koranic and tradition، Mowlavihas dealt with other kinds of these phenomena mystically in addition to those of sleep and natural death. This paper tries to study sleep and death from mysticism point of view and their relationship are discussed and explained by Mowlana.
    Keywords: Sleep, dream, death, mystics, MasnaviMowlavi}
  • محمدرضا ساکی
    انگیزه اصلی و اساسی مولوی در سرودن مثنوی، آموزش و تعلیم است. وی به عنوان شاعری واقع گرا، از واقعیت های پیرامونی خویش بسیار تاثیر پذیرفته است و آنها را برای بیان نکات عالی اخلاقی، عرفانی و الهی به کار گرفته است. در این میان از طنز و هزل نیز به عنوان واقعیتی انکار ناپذیر و وسیله ای برای جذب مخاطبان مثنوی بهره برده است.
    در این جستار تلاش می کنیم تا ابتدا طنز و هزل را از دیدگاه برخی صاحب نظران تعریف کنیم و سپس این نکته را باز نماییم که مولانا جلال الدین بلخی با توجه به واقعیات جامعه و شناخت درست مخاطبان خویش، از طنز و هزل برای آموزش اخلاق و عرفان و. .. به خوبی استفاده نموده است.
    کلید واژگان: واقع گرایی, طنز و هزل, مثنوی مولوی}
    Mohammad Reza Saaki
    The main and rudimentary purpose of composing Masnavi (rhyming couplets) by Maulana was training and education. As a realistic poet, he was highly impressed by his surrounding happenings that he has applied them to explain the excellent ethical, mystical, and divinely points. Accordingly, he has best used satire and humor as undeniable realities and means of attracting the readers toward Masnavi.This paper seeks to define satire and humor by some experts at first and then emphasize the point that Maulana Jalaloddin Balkhi has accurately made use of satire and humor to teach ethics and mysticism according to the realities of society and true identification of his readers.
    Keywords: Realism, satire, humor, Maulana's Masnavi}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال