به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مرگ اندیشی » در نشریات گروه « ادیان و عرفان »

تکرار جستجوی کلیدواژه «مرگ اندیشی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سیده معصومه طباطبایی*، نفیسه ساطع

    هدف پژوهش حاضر بررسی مرگ اندیشی از دیدگاه علامه طباطبایی و اروین یالوم است. برای بررسی این موضوع از روش تحقیق توصیفی تحلیلی استفاده شده است. برخی نتایج نشان داد که یالوم هرچند مانند برخی دیگر از متفکران وجودی گرا، مرگ را پایان بخش زندگی انسان می داند، اما اندیشیدن درباره مرگ را برای زندگی معناآفرین و ارزش بخش تلقی می کند. از نظر یالوم، از جمله عوامل مهمی که انسان ها را متوجه مرگ (خودشان) می کند، واقع شدن یا در مواجهه نزدیک قرارگرفتن با مرگ، عامل زمان، بررسی دقیق رویاها و خیال پردازی های فردی، وسایل کمکی مصنوعی و غیره است؛ و از جمله درمان های عملی اضطراب مرگ ایجاد اثری هنری، بودن در کنار افرادی که در شرف مرگ هستند و غیره می باشد؛ از دیدگاه علامه طباطبایی، آن چیزی که با مرگ از بین می رود، همان بعد جسمی انسان می باشد و آن چیزی که باقی است و از یک نشیه به نشیه دیگر می رود، همان بعد روحی انسان می باشد. از دیدگاه او، جهان هستی از خداوند متعال نشیت گرفته و در قدرت تدبیرگرانه حق متعال قرار دارد.

    کلید واژگان: مرگ اندیشی, علامه طباطبایی, اروین یالوم}
    Sayyedeh Maasoumeh Tabatabaei *, Nafise Sate

    The present study aims to consider thinking about death in the views of ʿAllāma Ṭabāṭabāʾī and Irvin Yalom, using the descriptive-analytical method of research. Some of the results indicate that while Yalom, just like some other existentialists, believes that death marks the end of the human life, he holds that thinking about death bestows meaning and value upon life. For Yalom, a major factor that alerts human beings about (their own) death is to be involved in or have a close encounter with death, time, careful consideration of dreams and individual fantasies, artificial aiding tools, and the like. Among the practical treatments of the death anxiety are creation of a work of art and being around those who are about to die. For ʿAllāma Ṭabāṭabāʾī, what perishes with death is the physical dimension of human beings, and what survives and moves form one realm to another is the psychological dimension. In his view, the universe comes from God and is under his direction and power.

    Keywords: Merg Andishi, Allameh Tabatabai, Ervin Yalom}
  • محسن کارگر، کمال صحرائی اردکانی*، یاسر رضاپور، یحیی میرحسینی
    مرگ و رویارویی انسان ها با آن، در جوامع مختلف متفاوت است. در این نوشتار با روش «تحلیل مضمون» و با الگوی 6 مرحله ای «براون و کلارک» مدلی برای مرگ اندیشی دینی با تمرکز بر نهج البلاغه ارایه شده است. هدف از این پژوهش بررسی چیستی، چرایی و چگونگی مرگ از منظر نهج البلاغه است. ابتدا با انتخاب مضامین مشهود «موت» و مترادف های آن، به شیوه استقرایی 171 مضمون اولیه و با حذف مکررات 77 مضمون پایه و با تلخیص آن ها 31 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر «حقیقت و کارکرد مرگ»، «ویژگی و ملزومات مرگ»، «مواجهه مثبت با مرگ» و «مواجهه منفی با مرگ» به دست آمد.نتایج پژوهش در تحلیل چرایی مرگ به حقیقت مرگ به عنوان سنت الهی و کارکرد مرگ به مثابه غایت دنیا و ابزار انتقال و بازگشت به جهان دیگر و شروع یک زندگی جدید می نگرد. در پاسخ به چیستی مرگ به جای تبیین ماهیت رازآلود غیر قابل توصیف مرگ، به دوازده ویژگی و ملزومات مرگ پرداخته که ویژگی ناگزیر بودن بیشترین بسامد را دارد. پذیرش، آمادگی، انتظار، نزدیک انگاری، یادآوری، تاخیر اندازی، آمادگی و استقبال از مرگ با ارزش(شهادت) رویارویی مثبت و دورانگاری، ناراحتی، غفلت، بزرگ انگاری و مرگ هراسی به عنوان مواجهه منفی در نهج البلاغه معرفی شده است.
    کلید واژگان: امام علی(ع), نهج البلاغه, مرگ اندیشی, تحلیل مضمون, پدیده مرگ}
    Muḥsin Kārgar, Kamāl Ṣaḥrā’Ī Ardakānī *, Yāsir Riḍāpūr Mīrṣāliḥ, Yaḥyā Mīr ῌoseinī
    Death and the way humans facing it differs in various societies. In the present article, with the method of “thematic analysis” and with the six-step pattern of Braun and Clarke, a model for religious morbidity has been provided which focuses on Nahj al-balāgha. The goal of the present study is exploring the quiddity, reason, and quality of death from the perspective of Nahj al-balāgha. First, by choosing the explicit theme of “mawt” (death) and its synonyms, inductively 171 preliminary themes were derived, which then were cut down to 77 basic themes. These basic themes later were reduced to 31 organizing themes and 4 global themes (“the inner truth and function of death”, “features and requirements of death “, “positive encounter with death”, and “negative encounter with death”. In analyzing the reason of death, the results of the study consider the inner truth of death as a divine tradition, and the function of death as the goal of this world as well as a medium for transferring and returning to the other world and beginning of a new life. As an answer to the quiddity of death, in place of explicating the mysterious and unexplainable quiddity of death, twelve features and requirements of death have been investigated, from which the feature of inevitability has the most frequency. Nahj al-balāgha introduces positive encounter as acceptance, preparedness, anticipation, nearness assumption, remembrance, postponement, and readiness for and reception of a valuable death (martyrdom). It also introduces negative encounter as farness assumption, sadness, ignorance, grandness assumption, and morbidity.
    Keywords: Imām ‘Alī (a), Nahj al-Balāgha, Morbidity, Thematic analysis, phenomenon of death}
  • سارا شهسوار، فرهاد ادریسی*، حسین آریان
    مرگ پرسشی بی پاسخ در زندگی انسان بوده که از دیرباز ذهن او را به خود مشغول کرده است. در ادبیات کشورهای مختلف اندیشمندان پاسخی درخور و نه قطعی به این پرسش داده اند. متون عرفانی نیز باتوجه به اینکه بر آموزه‏های قرآنی و دینی تکیه دارند، مسئله مرگ را به نوعی واکاوی کرده‏اند. در مقاله حاضر که به شیوه تحلیلی توصیفی ارایه می شود، مهم ترین متون نثر ادبیات عرفانی از قرن ششم تا دهم موردتوجه بوده تا دیدگاه نثرنویسان را درباره مرگ موردبررسی قراردهد. آنچه از بررسی متون موردنظر استنباط می شود این است که در متون عرفانی مسئله مرگ که اغلب به صورت تشبیه پرنده (آزادی روح از بدن) تصویرمی شود جزء دغدغه های نثرنویسان است و در این میان آموزه‏های اسلامی با دیدگاه‏های صوفیانه و عرفانی تلفیق شده است. به لحاظ بسامدی در آثار سهروردی بیشترین توجه را به این موضوع می‏توان دید. در آثار سهروردی این مسئله درقالب انواع نمادها و استعاره‏ها بیان شده است که گاه تفسیر جزییات آن‏ها نیازمند تلاش فکری بیشتری است. در دیگر آثار بحث در این زمینه از صراحت و سادگی برخوردار است. در آثار مولانا نیز سنت تفکر عرفانی پیش از او درباره مرگ به بیانی دیگر متجلی شده است. صوفیه مرگ را عمدتا به دو گونه جسمانی (اضطراری) و ارادی (خودخواسته= مرگ پیش از مرگ) تقسیم‏بندی می‏کنند و این دیدگاه به سنتی در حوزه اندیشیدن به مرگ در متون عرفانی تبدیل شده است.
    کلید واژگان: تصوف, نثر صوفیانه, مرگ اندیشی, مرگ ارادی, قرون ششم تا دهم}
    Sara Shahsavar, Farhad Edrisi *, Hossein Arian
    Death is an unanswered question in human life that has occupied his mind for a long time. In the literature of different countries, each of the thinkers has given an appropriate and not a definite answer to this question. Mystical texts have also studied the issue of death in a way, considering that they rely on Quranic and religious lessons. In the present article, which is presented in a descriptive analytical way, the most important prose of mystical literature from the sixth to the tenth century are considered to examine the prose writers' views on death. What can be deduced from the study of the texts in question is that in mystical texts the issue of death, which is often depicted as a metaphor of the bird (release of the soul from the body), is one of the concerns of prose writers. In terms of frequency, the most attention to this issue can be seen in Suhrawardi's works. In Suhrawardi's works, this issue has been expressed in the form of various symbols and metaphors, and sometimes interpreting their details requires more intellectual effort. In other works, the discussion in this field is explicit and simple. In Rumi's works, the tradition of mystical thinking about death before him is manifested in another way. Sufism divides death mainly into physical (emergency) and voluntary (death before death), and this view has become a tradition in the field of death- thought in mystical prose works
    Keywords: Sufism, Sufi Prose, death- thought, voluntary death, sixth to tenth centuries}
  • مائده حسینی زاده*، مسعود صادقی
    در آثار مربوط به تصوف می توان دو رویکرد در مواجهه با مرگ را تشخیص داد: در رویکرد نخست مرگ به عنوان واقعیتی انکارناپذیر پذیرفته بوده و با توجه به عظمت و اهمیت آن سعی در آمادگی برای مرگ و یاد مرگ در دنیاست. در رویکرد دوم عارف از این مرتبه فراتر می رود و مرگ را به عرصه زندگی می کشاند و با تجربه فنا (مرگ پیش از مرگ) از تعاریف و چارچوب های تعریف شده برای مرگ عبور می کند. محمد و احمد غزالی نمایندگان مهم این دو رویکرد هستند. امام محمد غزالی که بزرگ ترین نماینده اخلاق عرفانی است، بر مبنای دنیاگریزی و آخرت اندیشی به مسیله مرگ می پردازد و با توجه به نگرش اخلاقی خود وجه هلاکت آن را پررنگ می سازد و بر آماده شدن برای مرگ تاکید می ورزد. اما محوریت عشق در اندیشه عرفانی احمد غزالی، باعث شده وی به مرگ نیز از این زاویه بنگرد. عشق در نگاه احمد غزالی عامل حرکت انسان برای دیدار با حق است و سالک در این مسیر به فنای عاشقانه دست می یابد. از سوی دیگر از بعد معرفت شناختی دستیابی به مراتب بالای معرفت جز با مرگ تعینات حاصل نمی شود. این دو بعد به طور هماهنگ در اندیشه او با یکدیگر پیوند یافته و در مفهوم عشق تنیده شده اند.
    کلید واژگان: مرگ اندیشی, زهد, آخرت, اخلاق, عشق, معرفت}
  • مجید ملایوسفی، محمدرضا باقری
    در سال 1955 جفری گورر جامعه جدید غرب را متهم کرد که از اعتراف به واقعیت مرگ خودداری می ورزد. از نگاه وی، در جامعه جدید غرب مرگ امری ممنوعه تلقی می شود، یعنی چیزی که باید از انظار مخفی نگاه داشته شود، از آن بحثی نشود و حتی الامکان از آرای عمومی زدوده گردد. انسان جدید با تجاهل نسبت به مرگ و مردن می کوشد تا آن را از خود دور کند. مراکز پزشکی و نیز موسسات کفن و دفن هم به تقویت چنین نگرشی می پردازد و سعی دارند نشان دهند که در زندگی انسان مرگ از حقیقت و واقعیت اساسی برخودار نیست. الیزابت کوبلر راس از جمله اندیشمندانی است که معتقداند این طرز تلقی باید تغییر کند و انکار مرگ باید جای خود را به پذیرش و قبول مرگ بدهد. کوبلر راس کار خود را با انتشار کتاب در باب مرگ و مردن (1969م) آغاز کرد. وی در این کتاب با استناد به مشاهدات تجربی مدعی شد که بیماران در آستانه مرگ به هنگام اطلاع از مرگ خویش، در جریان فرآیندی پنج مرحله ای قادر به پذیرش مرگ خود می شوند. این مراحل عبارتند از: انکار ، خشم، چانه زنی، افسردگی و در نهایت پذیرش. این نظریه از زمان طرح آن مورد نقدهای فراوان قرار گرفت که از جمله آنها می توان به عدم توجه به پژوهش های قبلی صورت گرفته در زمینه مرگ، وجود ابهام در مراحل پنجگانه، محدودیت در روش جمع آوری اطلاعات، عدم توجه به تفاوت های فردی و نیز تاثیر محیط بر فرد و نظایر آن اشاره کرد. به رغم نقدهای وارد شده، نظریه کوبلر راس تاثیر بسزایی بر مطالعات و مباحث مرگ شناسی و نیز رهیافت های اتخاذ شده در مواجهه با مرگ داشته است، تا آنجا که امروزه کوبلر راس را بزرگ ترین مرگ شناس معاصر می شمارند.
    کلید واژگان: الیزابت کوبلر راس, مرگ, انکار مرگ, پذیرش مرگ, بیماران در شرف مرگ, مرگ اندیشی}
    M. Mollayousefi, M. Bagheri
    In 1955 Geoffrey Gorer condemned the new western society to avoid acknowledging the reality of the death. For him in the new western society death is thought of as a forbidden thing, namely something that should to be hidden and laid aside from the public opinion. The new man by feigning ignorance of the death and dying, try to make it far from him or her. Medical centers and burial institutions support this attitude and attempt to show that in human’s life the death does not enjoy of any essential reality. Elisabeth Kubler-Ross was one of the thinkers that believe that this attitude should to be change and that the denial of death is placed by its acceptance. Kubler-Ross begun her work by the book On Death and Dying (1969). In her book, by appealing to empirical observations, she claims that terminally ill patients when are faced with the reality of their impending death, through a mechanism of five stages can arrive at the acceptance of their death. These stages are denial, anger, bargaining, depression, and eventually the acceptance. This theory or model from the time of its appearance was the subject of many critiques such as not making use of previous researches done on the topic of death and dying, ambiguity in the five stages, limitations of method of gathering information, not to pay attentions to individual differences and also to the impact of environment on the person. However, Kubler-Ros's theory played a crucial role in the field of thanatological studies and debates so that nowadays she is known as the greatest cotemporary thanatologist.
    Keywords: Elisabeth Kubler-Ross, Death, Denial of Death, Acceptance of Death, Terminally ill Patients, Thanatology}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال