جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "human nature" در نشریات گروه "ادیان و عرفان"
تکرار جستجوی کلیدواژه «human nature» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
فصلنامه مشرق موعود، پیاپی 69 (زمستان 1402)، صص 133 -158
هنگام سخن گفتن از مبنای یک پدیده، مراد و منظور آن بنیان ها و پایه هایی است که آن رخداد بر آن استوار گردیده و به اقتضای آن بنیان شکل خاصی یافته است. حکومت به طور عام و حکومت دینی نیز پدیده ای است که بر یک دسته بنیان ساخته شده و به اقتضای آن مبناها، شکل و صورت خاصی به خود گرفته است. برای ساخته شدن یک حکومت و نوع خاصی از آن که حکومت دینی است، بنیان های متعددی مورد نیاز است. دسته ای از این بنیان ها، بنیان های نظری بوده که اشاره به باورهای اصیل و اساسی مردمان دارند و در ذیل مهم ترین آنها بنیان های هستی شناختی، معرفت شناختی، الهیاتی، ارزش شناختی و انسان شناختی واقع شده اند. بنابراین، مبانی انسان شناختی حکومت و حکومت دینی، آن دسته از باورهای اصیل و اساسی هستند که در حوزه شناخت انسان قرار گرفته و باورهای حکومت دینی راجع به انسان را شکل داده اند. در این نوشتار، با مراجعه به منابع دارای حجیت در دین، به مهم ترین پایه های انسان شناختی حکومت دینی رسیده ایم و تلاش کرده ایم در یک نظم منطقی آنها را عرضه داریم.
کلید واژگان: حکومت, حکومت دینی, انسان شناسی, طبیعت انسان, تجرد روح, هدف آفرینش انسان, کمال انسانMashreq-e Mouood, Volume:17 Issue: 69, 2023, PP 133 -158When talking about the basis of a phenomenon, it means the foundations on which that phenomenon is based and according to the necessity of that foundation, it has taken a special shape. Government in general and religious government is also a phenomenon that is built on a set of foundations and has taken a special shape and form according to the requirements of those foundations. In order to build a government and a special type of it, which is a religious government, several foundations are needed. Some of these foundations are theoretical foundations that refer to the original and basic beliefs of people, and under the most important of them are the ontological, epistemological, theological, value-based and anthropological foundations. Therefore, the anthropological foundations of government and religious government are those original and basic beliefs that are in the domain of human knowledge and have formed religious government's beliefs about humans. In this article, by referring to authoritative sources in religion, we have reached the most important anthropological bases of religious government and we have tried to present them in a logical order.
Keywords: Government, religious government, Anthropology, Human Nature, celibacy of soul, purpose of human creation, human perfection -
قاعده زرین اخلاق، که اغلب با عبارت «آن چه برای خود می پسندی، برای دیگران نیز بپسند» شناخته می شود، از دیرباز در ادیان و فرهنگ های مختلف مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. از میان تعاریف ارایه شده در فرهنگ های مختلف و به زبان های گوناگون، تعریفی که هری ج. گنسلر در کتابش، اخلاق و قاعده زرین، ارایه کرده است، جامع تر و مقبول تر می نماید: «با دیگران فقط به-گونه ای رفتار کنید که رضایت دارید با شما در شرایط مشابه، همان گونه رفتار شود». مساله مطالعه پیش رو، این است که خاستگاه این قاعده اخلاقی چیست و چه خصوصیتی در این قاعده وجود دارد که سبب شده است، صرف نظر از نوع دین، فرهنگ و دوران زندگی، مورد توجه مخاطبان و موافقان بسیاری قرار بگیرد. در این مقاله، به روش توصیفی-تحلیلی و با بررسی منابع اسلامی، روایات موجود در این حوزه و دسته بندی آن ها، در می یابیم که علت پویایی و بقای این قاعده اخلاقی در ادیان و مکاتب گوناگون، تمایل عقل و فطرت به مفاهیمی مانند عدالت، تواضع و انصاف است که طبق روایات اسلامی، این مفاهیم، خاستگاه رعایت قاعده زرین اخلاق هستند و در نهایت نتیجه گرفته می شود که خاستگاه قاعده زرین اخلاق طبق روایات، فطرت انسان و پذیرش عقلی این قاعده است و از میان گزاره های طرح شده توسط جاناتان هایت در مورد ریشه مسایل اخلاقی، این مطالعه بر رویکرد ذات گرا تاکید می کند.کلید واژگان: ادیان, روایات اسلامی, عقل, فطرت, قاعده زرین اخلاقReligions & Mysticism, Volume:56 Issue: 1, 2023, PP 165 -180The golden rule of ethics, often expressed as "Do unto others as you would have them do unto you," has been a prominent principle in various religions and cultures throughout history. Among the definitions offered in different cultures and languages, the one presented by Harry J. Gensler in his book, ethics and the golden rule, appears to be more comprehensive and widely accepted: "treat others only as you consent to being treated in the same situation." This study aims to explore the origin of this ethical rule and identify the distinctive feature that has made it widely recognized and accepted regardless of the type of religion, culture, or era of human life. Through a descriptive-analytical approach and an examination of Islamic sources and related traditions, this article concludes that the dynamic and enduring nature of this ethical rule in various religions and philosophies can be attributed to the inherent inclination of reason and human nature toward concepts such as justice, humility, and fairness. According to Islamic traditions, these concepts form the foundation for observing the golden rule of ethics. Ultimately, the origin of the golden rule of ethics, according to Islamic traditions, lies in human nature and its rational acceptance of this principle and this study emphasizes a nativist approach in line with Jonathan Haidt's propositions regarding the roots of ethical matters.Keywords: Human nature, Islamic traditions, reason, Religions, the golden rule of ethics
-
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 73 (پاییز 1401)، صص 220 -240فطرت و عرفان از مباحثی است که دارای سازه های گوناگونی هستند و می توان آن را با صورت بندی های متفاوت مورد مداقه قرارداد. در این پژوهش می کوشیم آراء تحلیلی فطرت و سلوک عرفانی را در منظومه های فکری و معرفتی امام خمینی (ره) و آیت الله شاه آبادی (ره) مورد واکاوی قرار دهیم. به منظور شناسایی منظومه فکری و معرفتی آنان بایستی ابتدا، مبانی عرفانی هستی شناسانه و انسان شناسانه فطرت را شناسایی کرده و سپس، شاخصه های فطرت و سیر و سلوک عرفانی، ابعاد فطرت، رابطه معرفت فکری با معرفت شهودی (سلوک عرفانی) و فطرت و عشق از منظر امام خمینی (ره) و آیت الله شاه آبادی (ره) را مورد تحلیل قراردادیم و در نهایت مبانی فکری معرفتی آن ها مقایسه شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که آیت الله شاه آبادی (ره)، نقطه عطفی در سیر تطورات تاریخی نظریه فطرت است. نوآوری شگرف ایشان در ارتباط با فطرت نشان از برجستگی کار ایشان است زیرا نظریه فطرت را به مباحث نفس شناسی و حکمت عملی پیوند زد و برای تجرد نفس و ارایه راهکار عملی برای سیر و سلوک، به مقتضیات فطرت تمسک کرده است. امام خمینی (ره) درخصوص فطرت و سلوک عرفانی نظریه نظام مند را صورت بندی کرد. ایشان فطرت را با مقام ولایت مطلقه پیوند زده است. روش پژوهش به صورت توصیفی - تحلیلی است.کلید واژگان: فطرت, سلوک عرفانی, آراء, امام خمینی (ره), آیت الله شاه آبادی (ره)Comparative Study of Human Nature in Imam Khomeini’s and Ayatollah Shah’abadi’s the Analytical ViewsNature and mysticism are two topics that have different structures and can be studied with different formulations. In this research, we try to analyze the analytical views about mystical nature and behavior in the intellectual and epistemological systems of Imam Khomeini (RA) and Ayatollah Shah’abadi (RA). In order to identify their intellectual and epistemological attitudes, we must first identify the ontological and anthropological mystical foundations of human nature and then, the characteristics of natur and mystical path, dimensions of nature, the relationship between intellectual knowledge and intuitive knowledge (mystical behavior), love and human nature. We analyzed Imam Khomeini’s and Ayatollah Shah’abadi’s perspectives and finally compared their epistemological intellectual foundations. The results of the research indicate that Ayatollah Shaha’abadi (RA) is a turning point in the historical evolution of the theory of human nature. His remarkable innovation in relation to human nature shows the prominence of his work because he linked the theory of human nature to the topics of psychology and practical wisdom, and has relied on the requirements of human nature to abstract the soul and provide a practical solution for life. Imam Khomeini formulated a systematic theory regarding mystical nature and behavior. He has linked human nature to the position of absolute governor. The research method is descriptive-analytical.Keywords: human nature, mystical conduct, Opinions, Imam Khomeini, Ayatollah Shah’abadi
-
از دیدگاه اوشو، انسان حیوان ناقصی است که به تنظیم و برنامه ریزی زندگی خویش می پردازد. اوشو تفاوت اصلی انسان و حیوان را در توانایی برنامه ریزی و عدم توانایی برنامه ریزی زندگی و بروز احساسات و هیجانات خلاصه می کند. انسان در تعیین سرنوشت خود محور واصل است و اوست که آینده خود را رقم می زند. او در درون خود دارای سرشتی کمال خواه و سعادت طلب است که با قدرت تامه خود بهشت (لذت جویی) یا جهنم (سرکوب جنسیت و مبارزه با هواهای نفسانی) را انتخاب می کند. این در حالی است که این اندیشه از لحاظ ناسازگاری درونی دچار بحران تناقض در گفتار است؛ ضمن اینکه مبانی این اندیشه از عقلانیت معتبری برخوردار نیست. از لحاظ ناسازگاری بیرونی نیز، انسان دارای دو بعد روحانی و جسمانی است که بعد روحانی، اصل و نگهدارنده بعد جسمانی که تنها یک ابزار است، می باشد و بقاء انسان تنها به بعد روحانی اوست.
کلید واژگان: اوشو, انسان شناسی, ماهیت انسان, معنویت اوشو, فرا آگاهی انسانOsho is incomplete from the perspective of the human animal that may contribute to the setting and planning of their lives. Osho The main difference in the ability of planning and lack of human and animal life and feelings and emotions sums planning ability. Human self-determination and is principle and that its future MyZnd figure. He has within himself the power of nature is KmalKhvah and SadtTlb your perfect paradise (LztJvyy) or hell (gender oppression and struggle with passions) chooses. However, the idea of the incompatibility of internal crisis, while the foundations of the idea of rationality paradox of speech is not valid. And in conflict with both the spiritual and physical outer man is the spiritual dimension, and maintenance of the physical and human survival is not only a tool only to his spiritual dimension.
Keywords: Osho, anthropology, human nature, spirituality Osho, Fraagahy man -
این مقاله به بررسی تحلیلی و انتقادی انسان شناسی پولس می پردازد. درک الهیات پولس، در گرو درک انسان شناسی اوست. قلب الهیات او تاثیر مکاشفه و فیض خدا در انسان است. پولس وجود انسان را دارای ساحتی سه گانه جسم، نفس و روح می داند که هر ساحت، خود دو جزء دارد: 1. بدن و تن، 2. عقل یا ذهن و قلب 3. روح و نفس. انسان دو شیوه زیست دارد: در موافقت با خدا و در موافقت با دوره پیش از مسیح. دیدگاه او درباره انسان عبارت از: توضیح ذات او در سه وضع آفرینش، هبوط و نجات است. در باب وضع آفرینش باید گفت: انسان به صورت خدا و برای ارتباط با خدا آفریده شد. آدم قبل از هبوط، با اراده آزاد خود مرتکب گناه شد و وضعیتی نامطلوب یافت. گناه او به فرزندانش انتقال یافت. نتیجه گناه مرگ شد. اراده انسان متمایل به گناه است. انجام عمل نیک و نجات، تنها با فیض خدا ممکن است. نجات هدیه رایگان خداوند است که به وسیله فیض و از طریق ایمان حاصل می شود.کلید واژگان: انسان, طبیعت انسان, گناه ازلی, نجات, پولسThis paper is an analytical and critical study of Pauls anthropology. Understanding his theology depends on understanding his anthropology. The effect of divine revelation and grace on man is the heart of his theology. Paul holds that man consists of three dimensions: body, soul and spirit, each of which consists of two components: 1. body and figure 2. mind and heart 3. soul and spirit. There are two ways of living: in accordance with the agreement of God and in accordance with the period before the rise of Christianity. When he discusses mans essence, he mentions three conditions: creation, Fall and salvation. With regard to the aim of mans creation, he believes that man was created by God in order to establish strong ties with Him. Before the Fall, Adam committed an original sin of his own free will and was put in an unpleasant situation. His sin was transmitted to his children and his sin led to his death. Man is inclined to sin, and doing good deeds and salvation is not possible without God's grace. Salvation is God's free gift which man can get through divine grace and faith in God.Keywords: human, human nature, primordial sin, salvation, Paul
-
نقطه اوج کارکردهای فیض در مباحث بنیادین الهیاتی مانند ایمان مسیحی، کلیسا، نجات، کسب معرفت، و آیین های فیض بخش است. شبیه این آموزه در کلام شیعه، از حیث هدف، قاعده لطف است که کارکردی هدایت گرانه در ارسال کتب الهی و رسولان و امامان دارد. خداوند دانا نیازهای انسان را طبق حکمت، سنجیده و سراسر آفرینش و ازجمله زندگی بشر را از آغاز تا فرجام، تدبیر کرده است. قاعده لطف به ویژه در اثبات نبوت و امامت و اجماعات فقها کاربرد دارد. هدف نهایی این آموزه ها، «هدایت و دست گیری انسان» است که از زاویه مباحث معرفت شناختی انسان و خدا، در گفتگوهای بینادینی اسلام و مسیحیت مناسب طرح و بررسی است.کلید واژگان: فیض, قاعده لطف, اختیار انسان, سرشت انسان, نجات, نبوت, امامت, هدایت الهیGrace in Catholic theology is the free favour of God as manifested inthe salvation of men. This teaching is related to important concepts such as faith, church, salvation, knowledge acquisition, and sacraments. On the other hand, the Principle of Lutf in Shīa theology has a similar function, i.e. it is the Divine guidance realized by sending prophets and imams. The Omniscience God knows man's needs and by His wisdom directs whole creation, including man's life, from the beginning to the end. The Principle of Luṭf is particularly mentioned in arguing about the prophethood, imamate and ijmaʿ (consensus between jurists). So the final goal of Grace and Luṭf is similar: "guiding human beings" which leads to salvation. Both try to explain the relation of men and God from an epistemological point of view, therefore the comparative study of these teachings could be useful in the inter-religious dialogue between Islam and Christianity.Keywords: Grace, the Principle of Luṭf, Human Freewill, Human nature, Salvation, Prophethood, Imamate, Divine guidance
-
مقاله پیش رو به یکی از مبانی مهم هستی شناختی مهدویت به نام قاعده قسر می پردازد. آغاز این نوشتار با مقدمه ای رقم خورده و سپس به مفهوم شناسی قسر از نظر لغت و اصطلاح پرداخته شده است. در ادامه بعد از بیان انواع قسر و کاربرد قسر نوعیه در ارتباط با مهدویت، به فطرت و امور فطری _ که در واقع توجیه گر رابطه میان مهدویت و قاعده قسر است اشاره شده و در آخر به عوامل توجیهی امتناع قسر، همچون حکمت الهی، هدفمندی آفرینش و نظام احسن پرداخته و رابطه آن ها با مهدویت بررسی شده است.
کلید واژگان: قاعده قسر, مهدویت, نظام احسن, حکمت الهی, هدفمندی جهان, فطرتThe upcoming article entitled Qeser and Mahdism considers one of the major ontological foundations of Mahdism called Qeser. This paper begins with an introduction, followed by understanding the concept of Qeser in terms of words and phrases. Then, after stating the types and application of Qeser associated with Mahdism, the paper deals with the (human) nature and inherent considerations that actually justifies the relationship between Mahdism and the Qeser. The paper finally attempts to justify the refusal of Qeser factors such divine wisdom, purpose of creation and the best system. The relationship of such factors with Mahdism has also been discussed.Keywords: The rule of Qeser, Divine wisdom, Purpose of creation, The best system, (Human) Nature -
از نظر سیدحسین نصر انسان ماهیت حقیقی ثابت و تغییرناپذیر دارد و تحولات جوامع در طول تاریخ عارضی بوده و آن ماهیت ثابت را تغییر نداده است. با این حال، نصر تصویر خاصی از انسان سنتی و انسان متجدد ارائه می دهد و انسان شناسی متجدد را متفاوت از انسان شناسی سنتی می داند. بررسی دیدگاه نصر درباره ویژگی های ثابت انسان و ویژگی های خاص انسان متجدد، نشان می دهد که او هم برای مجموع انسان ها اعم از سنتی و متجدد و هم به طور خاص برای انسان های متجدد نیازهایی چند را برشمرده است. مهم ترین این نیازها عبارت اند از: نیاز به ذات قدسی، معرفت مابعدالطبیعی، معنای زندگی، هم زیستی مسالمت آمیز، حفظ محیط زیست، علم مقدس، و یک پارچگی شخصیت انسان.
کلید واژگان: سیدحسین نصر, ماهیت انسان, انسان شناسی, انسان سنتی, انسان متجدد, نیازAccording to Dr Nasr the nature of human being is invariable and unchangeable reality and changes of communities in the course of history are accidental which have left no change in the very nature of man. Dr Nasr, however, gives a special image of modern man as well as that of traditional one and thus distinguishes between two sorts of modern and traditional humanology. Examination of Dr. Nasr’s view on unchangeable features of man and those specific of modern man shows that he has also listed some needs for humanity in general and for contemporary men in particular. The most important of these needs are: the need for Holy Essence, metaphysical knowledge, meaning of life, peaceful coexistence, preservation of life environment, sacred science, and the integrity of human character
Keywords: Hussein Nasr, Human Nature, humanology, traditional man, modern man, need
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.