به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ابتدایی" در نشریات گروه "روانشناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «ابتدایی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • عیسی عیسی زاده نظیف، محسن رستمی مال خلیفه*، محمدحسن بهزادی، حمید رسولی
    هدف
    هدف اصلی پژوهش مقایسه آموزش ریاضی از طریق قصه گویی در مدارس ابتدایی ایران و آذربایجان است.
    روش ها
    نوع تحقیق، کاربردی و روش تحقیق، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرهای باکو کشور آذربایجان و اردبیل کشور ایران در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از روش نمونه گیری خوشه ای جهت نمونه برداری استفاده شد که در هر گروه آزمایش و گواه تعداد 30 دانش آموز قرار داشتند.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده از تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون های کلموگروف اسمیرنوف و T دونمونه ای مستقل نشان داد که که قصه گویی تاثیرات معناداری بر یادگیری ریاضی دارد.
    نتیجه گیری
     با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که آموزش ریاضی از طریق قصه گویی، مداخله ای موثر و کارآمدی برای دانش آموزان است.
    کلید واژگان: آموزش ریاضی, قصه گویی, ابتدایی, ایران و آذربایجان
    Eisa Eisazadeh Nazif, Mohsen Rostamy *, Mohammad Hasan Behzadi, Hamid Rasouli
    Objective
     The main purpose of the research is to compare mathematics education through storytelling in elementary schools in Iran and Azerbaijan.
    Methods
    The type of research is applied and the research method is quasi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. Data collection has been done by library and field method. The statistical population of this research was all fourth grade students in the cities of Baku, Azerbaijan and Ardabil, Iran in the academic year of 1401-1402.
    Results
    The results obtained from data analysis through Kolmogorov Smirnov and independent two-sample T tests showed that storytelling has significant effects on math learning.
    Conclusion
    According to the results of the present study, it can be said that teaching mathematics through storytelling is an effective and efficient intervention for students.
    Keywords: Mathematics Education, Storytelling, Primary, Iran, Azerbaijan
  • مهران مظاهری نسب، فریبا حنیفی*، محبوبه عبداللهی
    زمینه و هدف

    آموزش مجازی نیز مانند آموزش حضوری برای آموزش لازم و ضروری است. به طریکه بحران کرونا نشان داد که در واقعی که آموزش حضوری با چالش مواجهه می شود چگونه آموزش مجازی اهمیت پیدا می کند. از سویی دیگر نیز ممکن است در آینده آموزش مجازی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس توجه به توانمندسازی معلمان امری ضروری است؛ بنابراین، هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر توانمندسازی آموزی مجازی معلمان دوره ابتدایی در شهرستان سبزوار بود.

    روش پژوهش: 

    روش پژوهش حاضر ترکیبی (کیفی- کمی) و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه مورد مطالعه در مرحله کیفی شامل خبرگان آموزش وپرورش سبزوار بودند که محقق پس از انتخاب 15 نفر به اشباع نظری دست یافت و از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. همچنین، جامعه آماری پژوهش در بخش کمی شامل معلمان زن و مرد مدارس ابتدایی شهرستان سبزوار در سال تحصیلی 1399-1400 بودند که تعداد 934 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده نسبی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. اعتبار و روایی در هر دو بخش توسط خبرگان مورد بررسی قرار گرفت.  

    یافته ها

    عوامل موثر بر توانمندسازی آموزش مجازی معلمان ابتدایی دارای 61 مفهوم، 22 عامل و 10 مقوله بود. مقوله ها و عامل ها شامل: حمایت سازمانی (عوامل سازمانی- الزامات ساختاری برای معلمان) فرهنگ سازمانی (عوامل ساختاری- تامین نیازهای فردی توسط سازمان) آموزش موثر شبکه های مجازی (لزوم یادگیری - تاثیرات یادگیری) شرایط فردی- اجتماعی (فرآیند سازمانی - ویژگی های فردی و جمعی) تسهیل یادگیری (مدیریت جامع - تقویت مهارتی) بعد ذهنی- عملی (بعد ذهنی - ابعاد مهارتی) موانع پیش روی توانمندسازی (مشکلات سطح میانه - مشکلات سطح خرد) عوامل درونی- بیرونی (عوامل بالادستی یا خارج از کنترل فرد- عوامل انحصاری) حل مسیله (برگزاری آموزش های منظم برای معلمان - تغییرات راهبردی - توسعه اجتماعی) پیامدهای منفی و مخرب (پیامدهای فردی - پیامدهای فرا فردی) می باشد. بین میانگین همه عوامل و میانگین جامعه تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج کمی پژوهش نشان داد که بین همه عوامل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0<p).

    نتیجه گیری

    صاحب نظران و مسیولین آموزش وپرورش می توانند با توجه به عوامل و مقوله های شناسایی شده و الگوی معرفی شده برنامه هایی برای توانمندسازی آموزش مجازی معلمان ابتدایی طراحی و اجرا نمایند.

    کلید واژگان: توانمندسازی, آموزش مجازی, معلمان, آموزش وپرورش, ابتدایی
    Mehran Mazaherinasab, Fariba Hanifi*, Mahbubeh Abdollahi
    Background and Aim

    Virtual education is necessary and necessary for education, like face-to-face education. As the Corona crisis showed how virtual education becomes important in reality when face-to-face education faces a challenge. On the other hand, virtual education may receive more attention in the future. Based on this, it is necessary to pay attention to the empowerment of teachers; Therefore, the purpose of this research was to identify the effective factors on the virtual learning empowerment of primary school teachers in Sabzevar city.

    Methods

    The present research method was combined (qualitative-quantitative) and practical in terms of purpose. The population studied in the qualitative stage included Sabzevar education experts, and the researcher reached theoretical saturation after selecting 15 people, and the purposeful sampling method was used. Also, the statistical population of the research in the quantitative part included male and female teachers of primary schools in Sabzevar city in the academic year of 2013-2014, and 934 people were selected as the sample size by simple random sampling method. The research tool was semi-structured interviews in the qualitative part and researcher-made questionnaire in the quantitative part. Validity and reliability in both parts were examined by experts.

    Results

    The factors affecting the empowerment of virtual education of primary teachers had 61 concepts, 22 factors and 10 categories. Categories and factors include: organizational support (organizational factors - structural requirements for teachers) organizational culture (structural factors - provision of individual needs by the organization) effective training in virtual networks (learning needs - learning effects) individual-social conditions (organizational process - individual and collective characteristics) Facilitating learning (comprehensive management - skill enhancement), mental-practical dimension (mental dimension - skill dimensions), obstacles to empowerment (middle-level problems - micro-level problems), internal-external factors (superior factors or outside the individual's control - exclusive factors) Problem solving (regular training for teachers - strategic changes - social development) has negative and destructive consequences (individual consequences - transpersonal consequences). There is a significant difference between the average of all factors and the average of the population. Also, the quantitative results showed that there is a significant difference between all factors (P<0.05).

    Conclusion

    Education experts and officials can design and implement programs for empowering the virtual education of elementary teachers according to the identified factors and categories and the introduced model.

    Keywords: empowerment, virtual education, teachers, education, elementary
  • امیرمحمد خاکی گودرزی، رضا شیبانی فر*، حمید محمدی، خاطره معصومی
    اهداف

    مدیران مدارس با خواسته های جدید، تصمیمات پیچیدهتر و مسیولیت های اضافی بیش از هر زمان دیگری مواجه هستند. روز آنها معمولا با عملکردهای مختلف مدیریتی مانند تهیه منابع، مدیریت نظم فراگیرنده، حل تعارضات با والدین و برخورد با بحرانهای غیرمنتظره معلم وفراگیرپرمیشود. لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین سهم مولفه های حمایت اجتماعی و خودکنترلی در پیشبینی فرسودگی شغلی مدیران مدارس ابتدایی انجام شد.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری داده ها در گروه تحقیقات توصیفی_همبستگی و برحسب دامنه کار در گروه تحقیقات کمی بود . جامعه آماری پژوهش را تعداد 254 نفر از مدیران و معاونان مدارس آموزش و پرورش اشترینان در سال تحصیلی99_98 تشکیل میدهد که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان تعداد 88 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای سهمیه ای به عنوان نمونه انتخاب شده اند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد حمایت اجتماعی شربورن و استوارت 1991 ، خودکنترلی تانجی 2440 ، فرسودگی شغلی مسلش 1981 استفاده شده است. داده های جمع آوری شده با بهره گیری از آزمونهای توصیفی و استنباطی به کمک نرمافزار21 SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد که بین حمایت اجتماعی حمایت اطلاعاتی،حماایت شبکه اجتماعی،حمایت عزت نفس،حمایت وسیله  و خود کنترلی خودکنترلی اولیه ،خودکنترلی منع کننده با ضرایب همبستگی به ترتیب 820/4،-878/4- ،504/4،-587/4-و 873/4،-749/4 -با فرسودگی شغلی رابطه معنادارو معکوس وجود دارد.

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به این مسیله ارایه آموزشها و ایجاد سیستم های حمایتی و آموزش خودکنترلی مدیران مدارس ابتدایی ضرورت دارد.

    کلید واژگان: حمایت اجتماعی, خودکنترلی, مدیران مدارس, فرسودگی-شغلی, ابتدایی
    Amirmohamad khaki goudarzi, Reza sheibanifar *, Hamid mohamadi, Khatere masoumi
    Objective

    School administrators are faced with new demands, more complex decisions, and additional responsibilities than ever before. Their day is usually filled with various administrative functions such as providing resources, managing learner discipline, resolving conflicts with parents, and dealing with unexpected teacher and learner crises. Therefore, the current research was conducted with the aim of determining the contribution of social support and self-control components in predicting the job burnout of elementary school principals.

    Materials: 

    The research method was applied in terms of purpose and data collection in the descriptive-correlation research group and in terms of scope of work in the quantitative research group. The statistical population of the research consists of 651 principals and viceprincipals of Ashtrinan education and training schools in the academic year 6110-6107, and 02 people were selected as a sample using the sampling table of Karjesi and Morgan. In order to collect data, the standard questionnaires of social support by Sherburne and Stewart (0770), self-control by Tanji (6114), and job burnout by Meslesh (0700) were used. The collected data were analyzed using descriptive and inferential tests using SPSS 60 software.

    Results

    The research findings showed that between social support (informational support, social network support, self-esteem support, device support) and self-control (primary selfcontrol, inhibitory self-control) with correlation coefficients of -12264 and -12290 respectively. , 12541, 12509 and 12290, 12917 have a significant and inverse relationship with job burnout. Discussion and

    Conclusion

    In view of this issue, it is necessary to provide training and create support systems and self-control training for primary school principals.

    Keywords: Social support, self -control, Schooladministrators, Jobexhaustion, Elementary
  • حبیب میر *، الهام خمر، فاطمه گمشادزایی

    افزایش زندگی های شهرنشینی و مهاجرت های خواسته یا ناخواسته جمعیت از روستاها به شهرها و افزایش زندگی های آپارتمان نشینی و دوری از محیط های زندگی طبیعی موجب شده است خیل کثیری از کودکان و نوجوانان از بازی های متعارف کوکی فاصله گرفته و متاسفاه افسرده و غمگین شوند در این پژوهش به بررسی مقایسه ای مولفه های شادکامی در مدارس ابتدایی پسرانه شهری و روستایی می پردازیم.جامعه آماری را دانش آموزان پسر پایه ششم روستایی و شهری آموزش و پرورش شهرستان زهک تشکیل داد که با استفاده از فرمول مورگان و کریشی تعداد 60 نفر از آنان با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های میدانی شادکامی به وسیله پرسشنامه‌ ، شادکامی آکسفورد جمع آوری و مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج به دست آمده، نشان داد شادکامی در دانش آموزان ابتدایی مدارس روستایی بالاتر از دانش آموزان شهری بوده و تفاوت معناداری وجود داشت.

    کلید واژگان: شادکامی, مدارس شهری, مدارس روستایی, ابتدایی
  • حسن شهرکی *، حسین شهرکی، فاطمه شهرکی، فرزانه شهرکی

    هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر اضطراب در کاهش یادگیری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی پایه ششم مدارس شهراسپکه.روش تحقیق مورد استفاده از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی می‌باشد. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان پسر پایه های چهارم ، پنجم و ششم ابتدایی شهر اسپکه در سال تحصیلی 1401-1400 می باشد. تعداد آنها برابر با 742 دانش آموز بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعداد52 نفر محاسبه شد و به روش ساده انتخاب شدند برای جمع آوری داده‌ها از پرسشنامه استاندارد اضطراب کتل (1988) استفاده شد. جهت تحلیل فرضیه‌های تحقیق از آزمون‌های همبستگی پیرسون چندمتغیری با استفاده از نسخهspss 26 استفاده شد.بررسی وضعیت فرضیات تحقیق از طریق آزمون ضریب همبستگی نشان داد، بین اضطراب و یادگیری (پیشرفت تحصیلی) دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر اسپکه رابطه معناداری وجود دارد. (01/0 < p).می‌توان نتیجه گرفت دانش آموزان اضطراب در کاهش پیشرفت تحصیلی تحصیلی دانش آموزان رابطه داشته و به افت تحصیلی آنان منجر گردد.

    کلید واژگان: اضطراب, یادگیری, دانش آموزان, ابتدایی
  • منیره میر *، اله داد میر، حمیدرضا شیبک، علیرضا شیبک

    مهارت های نوشتاری از مهمترین مهارت های آموزش داده شده به دانش آموزان در دوره ابتدایی است و مهمترین ابزار در دوره های ابتدایی برای تمرین و تمرکز بر مهارت نوشتن همانا املاء گرفتن است ، املاء می تواند ضمن تقویت مهارت نوشتاری با بکارگیری حواس پنجگانه برای تقویت حافظه دیداری و شنیداری و... مفید باشد.در این پژوهش به بررسی اختلال املاء در بین دانش آموزان دختر و پسر مدارس مختلط دوره اول منطقه نصرت آباد پرداخته که تعداد 70 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند ، در این پژوهش نمرات املاء نوبت دوم 35 نفر از دانش آموزان پسر و 35 نفر از دانش آموزان دختر با یکدیگر مقایسه تا میزان اختلال املاء در این دانش آموزان استخراج و با هم مقایسه گردد.یافته های پژوهش نشان داد اختلال املاء در دانش آموزان پسر تفاوت معنی داری با دانش آموزان دختر داشت.

    کلید واژگان: مهارت نوشتاری, اختلال, املاء, ابتدایی
  • مریم یوسفی، معصومه پورمحمدرضای تجریشی *، عنایت الله بخشی

    هدف از انجام این پژوهش تعیین شیوع اختلال یادگیری غیرکلامی در دانش آموزان دختر بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و مقطعی بود و نمون ه ها شامل 354 دختر در پایه تحصیلی چهارم، پنجم، و ششم ابتدایی در شهر کرج بودند که به شیوه تصادفی طبقه ای نمونه برداری شد و با مقیاس ک متوان یهای یادگیری غیرکلامی کودکان (گلدشتاین، 2002)ارزیابی و از میان آنها، 13 نفر را،که نمره 30 و بالاتر در مقیاس به دست آوردند به عنوان افراد مشکوک به اختلال شناسایی کردیم. آ نها به مقیاس سومین ویرایش هوشی وکسلر کودکان (ولگر، 2002) پاسخ دادند و با توجه به کسب هوشبهر کلی 85 و بالاتر و اختلاف 10 نمره و بیشتر بین هوشبهر کلامی و عملی، 3 نفر از دانش آموزان دختر(1 نفر از هر پایه تحصیلی) تشخیص اختلال یادگیری غیرکلامی دریافت کردند. داد ه ها با استفاده از آزمون یومان-ویتنی تحلیل شد و نتایج نشان داد که میزان شیوع اختلال یادگیری غیرکلامی در دانش آموزان دختر % 85 / 0 است و بنابر شواهد پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت با توجه به شیوع نسبتا بالای اختلال یادگیری غیرکلامی در دانش آموزان دبستانی میتوان با اجرای برنام ه های مداخل های بهنگام از مشکل تحصیلی، رفتاری و شغلی آنها در سا لهای آتی جلوگیری کرد.

    کلید واژگان: ابتدایی, اختلال یادگیری غیرکلامی, شیوع
    Maryam Yousefi, Masoume P.Tajrishi*, Enayatollah Bakhshi

    This study aimed to determine the prevalence of nonverbal learning disorders in female students. The research method was descriptive and cross-sectional. Participants comprised 354 female students from fourth, fifth, and sixth grades in elementary schools in Karaj and were selected by stratified random sampling using the Children Nonverbal Learning Disabilities Scale (Goldstein, 2002). 13 students who got ≥30 points on the Scale were diagnosed at-risk to a nonverbal learning disorder. Then, they answered to Wechsler Intelligence Scale for Children-3rd revision (Woolger, 2001). 3 students were diagnosed as having a nonverbal learning disorder according to their total intelligence quotient equals to ≥85, ≥10 point difference between their verbal intelligence quotient and practical intelligence quotient. Data were analyzed by The Mann-Whitney U test. The results indicated that 0.85% of female students had a nonverbal learning disorder. The findings suggested that regarding the almost high prevalence of nonverbal learning disorders in elementary students, we can accomplish early intervention programs to prevent their academic, behavioral, and occupational problems in the future.

    Keywords: elementary, nonverbal learning disorder, prevalence
  • لیلا صلب صیادی، محمدعلی مجلل چوبقلو*، زرین دانشور هریس، صادق ملکی آوارسین

    زمینه  و هدف:

     پژوهش طراحی اجرا و ارزشیابی از مولفه های بهبود کیفیت در فعالیت ها و محتوای برنامه های درسی است که راز اثر بخشی برنامه درسی اهمیت دادن به آن هاست؛ هدف پژوهش حاضر ارزشیابی و اعتبارسنجی برنامه درسی ریاضی آمیخته با هنر در دوره ابتدایی بوده است.

     روش پژوهش:

     پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی بوده است که مضامین با کدگذاری متون مصاحبه با خبرگان به دست آمده است جامعه آماری، خبرگان برنامه درسی و معلمان مجرب دوره ابتدایی استان آذربایجان شرقی بودند. نمونه آماری به تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل مضمون انجام گرفت.

    یافته ها

    نتایج حاصل نشان داد که عنصر ارزشیابی در برنامه درسی آمیخه با هنر، از ویژگی هایی همچون میزان رضایت دانش آموز از محیط آموزش و روش آموزش برخوردار است و برای بهبود یادگیری بازخورد فوری ارایه شود. در ضمن، کارپوشه، آزمون عملکردی، مشاهده، گفتمان، باز پاسخ، پروژه ای، ابزارهای ارزشیابی می باشند. ارزشیابی آغازین، تکوینی و پایانی، هدف آزاد، خودارزیابی و ارزشیابی گروهی انواع مناسب ارزشیابی در برنامه درسی تلفیقی ریاضی با هنر هستند. در نهایت، برای اعتبارسنجی مضامین حاصل از روش برآورد روایی محتوایی بر اساس جدول لاوشه و نیز والتز و باسل استفاده شد و همه کدهای تشکیل دهنده مضامین تایید گردید.

    نتیجه گیری

    می توان با مد نظر قرار دادن ویژگی های هنر در ارزشیابی درس ریاضی، اضطراب امتحان را در دانش آموزان به حداقل رساند.

    کلید واژگان: برنامه درسی آمیخته, ارزشیابی, ابتدایی
    Leila Solab Sayadi, MohammadAli Majallal Choobqlu*, Zarrin Daneshvar Haris, Sadegh Maleki Avarsin
    Background and Aim

    research, design, implementation and evaluation are among the components of quality improvement in curriculum activities and content, which is the secret of curriculum effectiveness. The purpose of the present study was to evaluate and validate the mathematics curriculum mixed with art in the elementary school.

    Methods

    In terms of purpose, the current research is applied and in terms of research method, it is qualitative content analysis, and the themes are obtained by coding the texts of interviews with experts. The statistical population was curriculum experts and experienced primary school teachers of East Azerbaijan province. A statistical sample of 30 people was selected by purposive sampling. A semi-structured interview was used to collect the data, and data analysis was done by thematic analysis method.

    Results

    The results showed that the evaluation element in the art curriculum has characteristics such as: the level of student satisfaction with the teaching environment and teaching method, and immediate feedback should be provided to improve learning. In addition, workbook, functional test, observation, discourse, open answer, project, are evaluation tools. Initial, formative, and final evaluation, free goal, self-evaluation, and group evaluation are the appropriate types of evaluation in the integrated math and art curriculum. Finally, to validate the resulting themes, the content validity estimation method was used based on the Lausche table, as well as Waltz and Basel, and all the codes constituting the themes were confirmed.

    Conclusion

    Exam anxiety can be minimized in students by considering the features of art in the evaluation of math lessons.

    Keywords: mixed curriculum, mathematics, art, evaluation, elementary
  • محمد علیپور*، محسن آیتی، محمدعلی رستمی نژاد، مهدی علیپور

    در پژوهش حاضر تجارب زیسته و ادراک دانش آموزان از تاثیر یادگیری به شیوه معکوس بر سواد فناوری به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی بررسی شد. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی دبستان ابن سینا شهر بیرجند که تجربه کلاس معکوس داشتند، تشکیل دادند. با توجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که با مصاحبه عمیق 15 نفر از دانش آموزان، داده های اخذشده به اشباع رسید. برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش تحلیل مضمون و از نرم افزار مکس کیودا 11 به عنوان یک شیوه کمکی در واردکردن داده ها استفاده شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته دانش آموزان در خصوص تاثیر روش معکوس بر سواد فناوری در 6  مضمون اصلی" کسب توانمندی کار با رایانه و موبایل"، "آشنایی و کارکردن با تجهیزات و وسایل جانبی"، "مهارت کار با  اینترنت"، " کاهش زمان بازی کردن و مشاهده تلویزیون"، " تغییر دیدگاه والدین نسبت به فناوری" و"کسب مهارت در استفاده از نرم افزار ها و شبکه های اجتماعی" خلاصه شد. تجارب زیسته دانش آموزان نشان می دهد که یادگیری به شیوه معکوس بر سواد فناوری دانش آموزان در ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری تاثیر مثبت گذاشته است و همچنین منجر به تغییر باور والدین دانش آموزان، نسبت به فناوری و افزایش سواد فناوری آن ها شده است.

    کلید واژگان: کلاس معکوس, سواد فناوری, دانش آموزان, ابتدایی
    Mohammad Alipour*, Mohsen Ayati, Mohammadali Rostaminezhad, Mahdi Alipour

    In the present study, the lived experiences and perceptions of students about the effect of flipped learning on the literacy of technology were examined qualitatively and phenomenologically. The research community consisted of all fifth-grade elementary school boy students of Ibn Sina Elementary School in Birjand who had the flipped class experience. Due to the nature of the research, a targeted sampling method was used, which was saturated with an in-depth interview of 15 students. To analyze the collected data, the content analysis method and MAXQDA 11 software were used as an auxiliary method for data entry. Findings from studentschr('39') living experiences and perceptions of the effect of flipped class on technology literacy were summarized in 6 main themes: "Acquiring the ability to work with computers and mobile phones", "Familiarity and working with equipment and accessories", "The ability to work with the Internet", "Reducing playing and watching TV time", "Changing parentschr('39') views on technology" and "Acquiring skills in using software and social networks ". Students chr('39')lived experiences show that flipped learning has had a positive effect on studentschr('39') technology literacy in hardware and software dimensions, and has also led to a change in students chr('39')parentschr('39') beliefs about technology and has increased their technology literacy.

    Keywords: Flipped Class, Technology Literacy, Students, Elementary
  • سیده عاطفه میری رستمی

    با توجه به گسترش روزافزون استفاده از شبکه های اجتماعی در بین افراد جامعه بخصوص دانش آموزان لذا نیاز به پژوهش در این زمینه از ضروریات می باشد. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی رابطه سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در دانش آموزان ابتدایی شهرستان بهشهر می باشد. روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان ابتدایی شهرستان بهشهر به تعداد 1450 نفر بودند که براساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 306 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، شامل پرسش نامه سازگاری اجتماعی سینها و سنگ، پرسش نامه خودکارآمدی عمومی و پرسش نامه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های همبستگی پیرسون، t مستقل و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS  نسخه 20 انجام گرفت. یافته ها نشان داد  بین سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در دانشجویان رابطه معکوس و معناداری دارد. همچنین خودکارآمدی با ضریب بتا 567/0- =β بیشترین رابطه را با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی دارد. بین سازگاری اجتماعی، خودکارآمدی و استفاده از شبکه های اجتماعی در دانش آموزان برحسب جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری اینکه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی دانش آموزان تاثیر منفی دارد. لذا به مسیولان دانشگاه پیشنهاد می شود که با برنامه ریزی های علمی و منسجم، کارگاه های آموزشی برای والدین و دانش آموزان به منظور معایب استفاده افراطی از شبکه های اجتماعی و همچنین استفاده صحیح از شبکه های اجتماعی برگزار نمایند، تا از این طریق باعث افزایش سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی در دانش آموزان شوند.

    کلید واژگان: سازگاری اجتماعی, خودکارآمدی, شبکه های اجتماعی, دانش آموزان, ابتدایی
    Seyedeh Atefeh Miri Rostami

    Due to the increasing use of social networks among people in the community, especially students, so the need for research in this area is essential. Therefore, the aim of this study was to investigate the relationship between social adjustment and self-efficacy with the use of social networks in primary school students in Behshahr. The method of this research is applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of method. The statistical population was all 1450 primary school students in Behshahr, which based on Krejcie and Morgan table, 306 people were selected as a sample by stratified random sampling. Research tools included Sinha and Sang social adjustment questionnaire, general self-efficacy questionnaire and social media use questionnaire. Data were analyzed by Pearson correlation, independent t-test and multivariate regression using SPSS software version 20. Findings showed that there is a significant inverse relationship between social adjustment and self-efficacy with the use of social networks in students. Also, self-efficacy with beta coefficient β = -0.567 has the highest relationship with the use of social networks. There is no significant difference between studentschr('39') social adjustment, self-efficacy and use of social networks by gender. Conclusion that the use of social networks has a negative effect on social adjustment and self-efficacy of students. Therefore, university officials are suggested to hold educational workshops for parents and students with scientific and coherent planning in order to address the disadvantages of excessive use of social networks and also the correct use of social networks. , In order to increase social adjustment and self-efficacy in students.

    Keywords: Social adjustment, self-efficacy, social networks, students, elementary
  • احسان عظیم پور *، جواد مصرآبادی، پیمان یارمحمدزاده
    این پژوهش با هدف بررسی ساختار عاملی مقیاس انگیزش شغلی خودتعیین گری بلیس در بین معلمان ابتدایی و متوسطه اول و دوم شهرهای شمالی استان آذربایجان غربی انجام شد. روش این پژوهش از نوع توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل معلمان ابتدایی و متوسطه اول و دوم شهرهای شمالی استان آذربایجان غربی به تعداد 4478 نفر بود. نمونه پژوهش به شیوه نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای طبقه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش مقیاس انواع انگیزش شغلی خودتعیین گری بلیس (1994) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی و پایایی به شیوه آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی، نشان دهنده این است که الگوی شش عاملی برازش قابل قبولی با داده ها دارد (001/0p≤). ضریب آلفای کرانباخ به میزان 85/0 نیز نشان داد که پرسشنامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است.
    کلید واژگان: انگیزش شغلی خودتعیین گری, ساختارعاملی, معلمان, ابتدایی, متوسطه دوره اول و دوم
    Ehsan Azimpour, Javad Mesrabadi, Peyman Yarmohammadzadeh

    This research was done to examine the factor structure of Blais Self-determination Work Motivation Inventory among primary and secondary first and second teachers of northern cities of west Azarbaijan. The research population consisted of 4478 primary and secondary first and second teachers The research sample was selected by stratified multistage cluster sampling method. Research inventory was Blais Self-determination Work Motivation Inventory(1994). Confirmatory factor analysis and Cronbach's alpha reliability was sused to anlyze the data. The results of confirmatory factor analysis, indicated that the six-factor model reached an acceptable fit to the data (p≤0/001). The amount 0/85 for Cronbach's alpha coefficient showed that the questionnaire is reliable.
    Keywords: Job motivation self, determination, factor structure, teachers, elementary, secondary first, second
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال