جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "بیماران" در نشریات گروه "روانشناسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «بیماران» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
امروزه ختم زودرس روان درمانی به عنوان یک مشکل بزرگ در کار متخصصان بهداشت روانی مشخص شده است. عوامل زیادی در بروز این امر نقش دارند. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه دو گروه بیماران با اختتام موفق روان درمانی و اختتام زودرس روان درمانی در اتحاد درمانی بود. طرح پژوهش حاضر علی مقایسه ای بود که در آن به مقایسه دو گروه در متغیر مطالعه پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی بیماران مراجعه کننده به کلینیک های سلامت روان، کلینیک های درد و مراکز درمانی سوء مصرف مواد سطح شهر مشهد بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند در طول 9 ماه از دی ماه 1399 تا شهریور 1400 تعداد 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس تجدید نظر شده ی اتحادکاری(WAI-SR) و مقیاس پیامد درمانی (OQ®-42.2) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-19، یافته های توصیفی و آزمون تی تست مستقل استفاده گردید. میانگین و انحراف استاندارد سنی جمعیت مورد مطالعه به ترتیب 37/38 و 6/98 بود. میانگین اتحاد درمانی در گروه با اختتام موفق روان درمانی 42 حاصل شد که بیشتر از گروه با اختتام زودرس روان درمانی (26/13) است. نتایج آزمون تی- تست دو گروه مستقل نیز نشان داد دو گروه از لحاظ آماری با یکدیگر در اتحاد درمانی تفاوت معنی دار داشتند (05/0P<). نتایج پژوهش حاضر نشان داد اتحاد درمانی در بین دو گروه تفاوت معناداری داشت. متخصصان حوزه سلامت روان و روانپزشکی جهت کاهش و جلوگیری از بروز اختتام زودرس روان درمانی نیاز است به فرایند روان درمانی و عوامل تاثیرگذار بر روند آن، توجه به سزایی داشته باشند.کلید واژگان: اتحاد درمانی, اختتام زودرس, اختتام موفق, بیماران, اختلال های روانیThe premature termination of psychotherapy as a big problem has been found in the work of mental health professionals. Many factors are involved in causing it. The purpose of the present study was compare two groups of patients with successful termination of psychotherapy and premature termination of psychotherapy in the therapeutic alliance. Design of present study was a causal comparative in which to compare two groups in the Study variables were discussed. Statistical population of the present study was all patients referred to Mental Health Clinics, Pain Clinics and Substance Use Treatment Centers in Mashhad that the targeted sampling during 9 months from January 2021 to September 2021, 60 people were selected as sample. The research instruments were included Demographic information questionnaire, Working Alliance Inventory – Short Revised (WAI-SR) and Outcome Questionnaire (OQ®-42.2). For data analysis software was used from SPSS-19, descriptive findings and independent t-test. The mean and standard deviation age of the participants was respectively 37/38 and 6/98. The average of therapeutic alliance was in the group with successful termination of psychotherapy (42) higher than the group with premature termination of psychotherapy (26/13). The results of two independent groups t-test showed that the two groups were statistically significant differences together in therapeutic alliance (P<0/05). Results of this study showed that the therapeutic alliance between the two groups was significantly different. Experts in the field of mental health and psychiatry in order to reduce and prevent premature termination psychotherapy is required have great attention to process of psychotherapy and factors influencing its process.Keywords: Psychotherapy, Successful Termination, Premature Termination, Patients, Mental disorders
-
مجله روانشناسی نظامی، پیاپی 54 (تابستان 1402)، صص 101 -118هدف
شارکوت ماری توث، بیماری ارثی است که در آن اعصاب محیطی آسیب دیده و همچنین به عنوان نوروپاتی حسی و حرکتی ارثی شناخته می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر درمان اگزیستانسیالیسم و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و اضطراب وجودی جانبازان مبتلا به بیماری شارکو ماری توث انجام شد.
روشطرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه جانبازان دارای بیماری شارکو ماری توث شهر تهران می باشد و پس از هماهنگی های لازم با جانبازان مبتلا به شارکو ماری توث که شرایط لازم برای شرکت داشتند 30 نفر در گروه های آزمایش (هر گروه 15 نفر) و 15 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین و انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل سوالات و فرضیات پژوهش از از تحلیل کوواریانس تک متغیره (آنکوا) جهت بررسی فرضیهها و همچنین از آزمون های آماری t مستقل و MANOVA برای مقایسه گروه ها در متغیرهای پژوهش استفاده شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد هر دو رویکرد درمان اگزیستانسیالیسم و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و اضطراب وجودی جانبازان مبتلا به شارکو ماری توث تاثیر دارد. (05/0< P) .
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده می تواند برای گروه بیماران خاص از درمان های وجودی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهره برد و در کاهش دردهای روانی این بیماران گام موثری برداشت.
کلید واژگان: درمان اگزیستانسیالیسم, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری, اضطراب وجودی, بیماران, شارکو ماری توثObjectiveCharcot-Marie-Tooth is a hereditary disease in which peripheral nerves are damaged, also known as hereditary sensory and motor neuropathy. The present study was conducted with the aim of comparing the effect of existentialism therapy and therapy based on acceptance and commitment on the resilience and existential anxiety of veterans with Charcot-Marie-Tooth disease.
MethodThe design of the current research was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of this research is all the veterans with Charcot-Marie-Tooth disease in Tehran, and after the necessary coordination with the veterans with Charcot-Marie-Tooth who had the necessary conditions to participate, 30 people were in the experimental groups (15 people in each group) and 15 people in the experimental group. The control group was replaced and selected randomly. To analyze the questions and hypotheses of the research, univariate covariance analysis (ANCOA) was used to examine the hypotheses, as well as independent t-tests and MANOVA to compare the groups in the research variables.
FindingsThe findings of the research showed that both the existentialism treatment approach and the treatment based on acceptance and commitment have an effect on resilience and existential anxiety of Charcot-Marie-Tooth veterans. (P < 0.05
ConclusionAccording to the obtained results, it is possible to benefit from existential treatments and treatment based on acceptance and commitment for a specific group of patients and take an effective step in reducing the mental pain of these patients.
Keywords: Existentialism therapy, therapy based on acceptance, commitment to resilience, Existential Anxiety, Veterans, Charcot-Marie Toth -
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی بر اضطراب بیماران پس از جراحی بای پس قلبی بود. روش مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیمارانی بودند که جراحی بای پس عروق کرونر داشتند و در سال 1397 به مرکز بازتوانی بیمارستان قلب تهران مراجعه کردند. 30 نفر از بیمارانی که نمره اضطراب بالایی را در پرسشنامه DASS-21 کسب کردند، به روش دردسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بود. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای در مرکز بازتوانی بیمارستان در معرض متغیر مستقل (مداخله چندبعدی معنوی) قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان دادند در نمرات اضطراب بین دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 1 ماهه و 3 ماهه تفاوت معناداری وجود دارد. درواقع، کاهش هیجانات منفی به دنبال درمان چندبعدی معنوی، نقش مهمی در پیشگیری از عوارض وخیم تر بیماری قلبی دارند و انجام مداخلات مبتنی بر نتایج این پژوهش برای بیماران قلبی توصیه می شود.
کلید واژگان: اضطراب, درمان معنوی چندبعدی, جراحی بای پس, بیمارانThis study aimed to investigate the effectiveness of multidimensional spiritual therapy for reducing patients' anxiety after cardiac bypass surgery. The study utilized a quasi-experimental with a pretest-posttest design and follow-up with a control group. The statistical population of this study included patients who had coronary artery bypass surgery and were referred to the Rehabilitation Center of Tehran Heart Hospital in 2018. Thirty patients who scored high for anxiety on the Depression, Anxiety, and Stress Scale (DAS-21) questionnaire were selected by convenience sampling and were randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group was exposed to an independent variable (multidimensional spiritual intervention) for ten 90-minute sessions in the hospital rehabilitation center. The results of repeated measurement test showed that there was a significant difference in the anxiety scores for the experimental and control groups in the pre-test, post-test, and one-month and three-month follow-up stages. In addition, there was a significant difference in the pretest-posttest in the spiritual group. There was no significant difference in post-test scores between one-month and three-month follow-ups. Reducing negative emotions by multidimensional spiritual therapy plays an important role in preventing the more severe complications of heart disease, therefore, interventions based on the results of this study are recommended for heart patients.
Keywords: Anxiety, Bypass surgery, patients, Multidimensional spiritual therapy -
هدف
پژوهش حاضر مقایسه کمالگرایی و حالت اضطراب در بیماران دارای فشار خون و میگرنی می باشد.
ابزار و جامعه آماری:
جامعه آماری این پژوهش شامل 60 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان ها و مطب های پزشکی هستند که به تفکیک 30 بیمار میگرنی و 30 بیمار دارای فشار خون می باشند و به صورت تصادفی در بین آنها دو پرسشنامه کمالگرایی و رگه حالت اضطراب توزیع شد. داده های بدست آمده این پرسشنامه ها با نرم افزار SPSS و ازمون تعقیبی شفر تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هانتایج بدست آمده نشان داد که بین دو گروه میگرن و فشارخون درحالت اضطراب تفاوت معنادار دارند (p<0/01). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که حالت اضطراب بیماران دارای میگرن بیشتر از سایر بیماران بوده است و 1/8 درصد از حالت اضطراب تحت تاثیر سردر های میگرن و فشار خون است.همچنین، حالت اضطراب بین بیماران دارای سردرد میگرن تفاوت معنی داری داشته است (p<0/05).
نتیجه گیریمی توان استنباط کرد که بیماران دارای میگرن حالت اضطراب بیشتری دارند و حالت اضطراب در افراد دارای بیماری میگرن بروز کرده است که در واقع رگه اضطراب به اضطرابی اشاره دارد که جزیی از شخصیت است لذا می توان گفت اضطراب حالت بهترین پیش بینی کنند برای اضطراب در افراد داری علایم جسمانی می باشد.
کلید واژگان: کمالگرایی, حالت اضطراب, فشار خون, میگرن, بیماران -
هدف
این مطالعه توصیفی مقطعی با هدف پیش بینی راهکارهای تنظیم هیجان یعنی ارزیابی مجدد شناختی و سرکوب هیجانی که توسط بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری اتخاذ شده است با استفاده از مولفه های حساسیت به پاداش یعنی سیستم فعالساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ-گریز-انجماد انجام شد.
روش هابدین منظور ، 322 بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونری از سه مرکز درمانی در تهران انتخاب شدند. پرسشنامه تجدید نظر شده حساسیت به پاداش جکسون توسط بیماران تکمیل شد و داده ها با تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد.
نتایجنتایج نشان داد که سیستم فعالساز رفتاری به طور قابل توجهی راهکار ارزیابی مجدد شناختی را پیش بینی کرده و همچنین قوی ترین سهم را در توضیح راهکار سرکوب هیجانی داشته است. علاوه بر این، گریز و انجماد هر دو به طور مساوی دومین پیش بینی کننده مهم سرکوب هیجانی بودند.
نتیجه گیریبنابراین، تعامل میان تنظیم هیجان و مولفه های حساسیت به پاداش باید در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: بیماری عروق کرونری, تنظیم هیجان, حساسیت به پاداش, بیمارانObjectiveCoronary Heart Disease (CHD) is a pathological process in the coronary arteries that deserves special attention. This cross-sectional descriptive study aimed to predict the emotion regulation strategies, i.e., cognitive reappraisal and expressive suppression, adopted by patients with Coronary Heart Disease (CHD) using reinforcement sensitivity components, namely Behavioral Approach System (BAS), Behavioral Inhibition System (BIS), fight, flight, and freeze.
MethodsTo this end, 322 patients with CHD were recruited from three medical centers in Tehran, Iran. Emotion Regulation Questionnaire and Jackson-5 scales of revised Reinforcement Sensitivity Theory were administered to the patients, and the data were analyzed by regression analysis.
ResultsThe results revealed that BAS significantly predicted cognitive reappraisal strategy and also made the strongest contribution to the explanation of expressive suppression strategy; furthermore, flight and freeze were both equally the second most significant predictors of expressive suppression.
ConclusionTherefore, the interaction between emotion regulation and reinforcement sensitivity components should be considered in patients with CHD.Keywords: Coronary Heart Disease (CHD), emotion regulation, reinforcement sensitivity, patients, behavioral activation
Keywords: Coronary Heart Disease (CHD), emotion regulation, Reinforcement Sensitivity, Patients -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 89 (امرداد 1399)، صص 567 -578زمینه
تحقیقات متعددی در زمینه تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و درمان شناختی رفتاری انجام شده است. اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد مزمن مغفول مانده است.
هدفمقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبتنگر بر خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد مزمن بود.
روشپژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری به مدت 3 ماه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم شهر تهران در تابستان 98 بود که تعداد 45 نفر به عنوان نمونه انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گماشته شدند. ابزار پژوهش عبارت اند از: پرسشنامه خودکارآمدی درد نیکولاس (2007) مداخله درمان پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، 2013) و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر (بننینک، 2014). داده ها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و روش اندازهگیری مکرر تجزیه و تحلیل شد.
یافته هابین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبتنگر با گروه گواه در خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود داشت (0/001 >P). اما بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر در خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود نداشت (0/05 <P).
نتیجه گیریدرمان مبتنی بر پذیرشو تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر روشهای موثری برای افزایش خودکارآمدی درد در بیماران مبتلا به درد مزمن میباشند.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد, درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر, خودکارآمدی درد, بیماران, درد مزمنBackgroundSeveral studies have been conducted on the impact of acceptance-based and cognitive-behavioral therapy. But research comparing the efficacy of acceptance-based and commitment-based therapy and positive cognitive-behavioral therapy on pain self-efficacy in patients with chronic pain remains neglected.
AimsTo compare the efficacy of acceptance and commitment based therapy and positive cognitive-behavioral therapy on pain self-efficacy in patients with chronic pain.
MethodThis study was a quasi-experimental study with a 3-month-old instructor with 3 witnesses. The statistical population consisted of all patients with chronic pain referred to Hazrat Rasool Akram Hospital in Tehran in summer of 2019. 45 patients were selected as the sample and randomly assigned to one of the two groups. Research tools are: Nicholas Pain Self-efficacy Questionnaire (2007), Acceptance and Commitment Therapy Intervention (Hayes et al., 2013) and Positive Cognitive-Behavioral Therapy (Ben Nink, 2014). Descriptive statistics and repeated measures analysis were used.
ResultsThere was a significant difference between acceptance and commitment based therapy and positive cognitive-behavioral therapy with the control group in pain self-efficacy in patients with chronic pain (P< 0/001). But there was no significant difference between acceptance and commitment based therapy and positive cognitive-behavioral therapy in pain self-efficacy in patients with chronic pain (P< 0/05).
ConclusionsAcceptance and commitment based therapy and positive cognitive-behavioral therapies are important in increasing my pain self-efficacy.
Keywords: Acceptance, commitment-based therapy, positive cognitive-behavioral therapy, pain self-efficacy, patients, chronic pain -
ابتلا به بیماری جدید و ناشناخته کووید 19 علاوه بر مخاطرات سلامت جسمانی به دلیل ماهیت و ویژگی های خاص بیماری منجر به تجربه های روانی دشوار و متفاوتی نیز می گردد. بیماران علاوه بر علایم جسمانی، واکنش های روان شناختی مختلفی دارند که می تواند به عنوان مانعی در فرایند سیر و بهبودی بیماری عمل کرده و بر رنج آنان در دوران بیماری بیفزاید. بنابراین پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته این افراد جهت کمک به کاهش رنج این بیماران صورت گرفته است. روش مطالعه به صورت کیفی با رویکرد پدیدارشناختی بود. تعداد شرکت کنندگان 15 نفر و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها نیز از طریق روش کلایزری صورت گرفت. برای اطمینان و اعتبار یافته ها نیز از روش بازنگری و نظارت شرکت کنندگان، خودبازبینی پژوهشگر در فرآیند جمع آوری و تحلیل داده و ثبت تمامی پیش فرض های ذهنی خود از قبل و در نظر نگرفتن آن ها در فرآیند تحلیل و بازنگری و کدگذاری مجدد مصاحبه ها توسط دو پژوهشگر دیگر استفاده شد. یافته های پژوهش شامل 278 کد اولیه بوده که با توجه به هدف و سوال پژوهش 6 مضمون اصلی و 24 زیرمضمون استخراج شد. اضطراب مرگ، تجربه انگ بیماری، تجربه ابهام، تجربه های هیجانی مثبت، هیجان های تجربه شده در رابطه با اعضای خانواده و هیجان های ناشی از قرنطینگی مضمون های اصلی بودند. تجارب هیجانی دردناک در این بیماران می تواند منجر به تاخیر و دشواری در روند بهبودی این افراد گردیده و علاوه بر درد بیماری، رنج روانی را نیز تحمیل نماید. کسب آگاهی بیشتر درباره این بیماری برای کاستن تجربه ابهام، راهبردهای روانشناختی برای کنترل اضطراب مرگ و انگ اجتماعی و راهکار برای مدیریت رفتار و هیجان اعضای خانواده می تواند در مداخلات روان شناختی ویژه این بیماران در نظر گرفته شده و منجر به کاهش هیجان های منفی و امکان مقابله بهتر با بیماری و رنج روانی ناشی از آن گردد.
کلید واژگان: تجربه زیسته, بیماران, کووید 19, پدیدارشناسیGetting a new disease and unknown Covid 19 In addition to the risks to physical health leads to difficult and different psychological experiences due to the specific nature and characteristics of the disease. In addition to physical symptoms patients have a variety of psychological reactions that can act as a barrier to the healing process and increase their suffering during illness. Therefore the present study aims to discover the lived experience of these people to help reduce the suffering of these patients. The study method was qualitative with a phenomenological approach. The number of participants was 15 and they were selected by purposeful sampling method. A semi-structured interview was used to gather information. Data analysis was also performed by Colaizzi method. To Trustworthiness and validate the findings were used participantschr('39') review and monitoring methods, the researcherchr('39')s self-observation in the data collection and analysis process and the recording of all their mental presuppositions in advance and their non-consideration in the analysis and review process and recoding of interviews by two other researchers. The research findings included 278 initial codes, which were extracted 6 main themes and 24 sub-themes according to the purpose and question of the research. Death anxiety, the experience of stigma, the experience of ambiguity, the positive emotional experiences, the emotions experienced in relation to family members and the emotions caused by quarantine were the main themes. Painful emotional experiences in these patients can lead to delays and difficulties in the recovery process of these people and in addition to the pain of the disease, it can also impose psychological suffering. Awareness of the disease to reduce the experience of ambiguity, psychological strategies to control death anxiety and social stigma, and strategies to manage the behavior and excitement of family members can be considered in the specific psychological interventions of these patients and reduce negative emotions and possibility better deal with the disease and psychological suffering caused by it.
Keywords: Living Experience, Coronavirus (COVID-19), Phenomenology -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 87 (خرداد 1399)، صص 375 -381زمینه
یکی از مسایلی که در مورد بیماران تحت درمان با متادون باید به آن توجه داشت، مسئله کیفیت خواب این بیماران می باشد. اما مسئله اصلی اینست، آیا رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر بهبود کیفیت خواب بیماران تحت درمان با متادون تاثیر دارد؟
هدفبررسی تاثیر آموزش گروهی رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر بهبود کیفیت خواب و مولفه های آن در بیماران مرد تحت درمان با متادون بود.
روشپژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران تحت درمان با داروی متادون یکی از مراکز درمان سوءمصرف مواد شهر تهران در سال 1394-1395 بود، تعداد 40 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (20 نفر) جایگزین شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورک (دانیل جی بایسی و همکاران، 1989) و پروتکل آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل (عطادخت، جعفریان دهکردی، بشرپور و نریمانی، 1394). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس انجام شد.
یافته هارویکرد تحلیل رفتار متقابل بر بهبود کیفیت خواب بیماران تحت درمان با متادون تاثیر معنادار داشت (0/05>P).
نتیجه گیری:
می توان برای بهبود کیفیت خواب بیماران تحت درمان با متادون از آموزش رویکرد تحلیل رفتار متقابل استفاده کرد.
کلید واژگان: رویکرد تحلیل رفتار متقابل, بهبود کیفیت خواب, بیماران, درمان با متادونBackgroundOne of the issues that should be considered for methadone-treated patients is the quality of sleep in these patients. But the key question is, does the behavioral analysis approach affect the sleep quality of methadone-treated patients?
AimsThe purpose of this study was to evaluate the effect of group training on behavioral analysis on improving sleep quality and its components in male patients treated with methadone.
MethodThe study was a quasi-experimental study with pre-test, post-test and follow-up and control group. The statistical population of this study consisted of all patients treated with methadone in one of Tehran's drug abuse treatment centers in 2015-2016. 40 patients were selected by convenience sampling method and randomly divided into experimental and control groups. (20 people) were replaced. The tools are: Pittsburgh Sleep Quality Questionnaire (Daniel J. Bayes et al., 1989) and Group Training Protocol on Mutual Behavior Analysis (Attadakht, Jafarian Dehkordi, Bashirpour & Narimani, 2015). Data were analyzed using covariance analysis test.
ResultsInteraction analysis approach had a significant effect on improving sleep quality of patients treated with methadone (P<0/05).
ConclusionsMutation therapy can be used to improve sleep quality of patients treated with methadone.
Keywords: Interaction analysis approach, improving sleep quality, patients, methadone therapy -
زمینه
بیماری افسردگی یکی از بیماری های شایع و مزمن در میان اقشار مختلف مردم است که میزان همبودی بالایی با سایر اختلالات روانی دارد. اما مسئله اصلی این اینست، آیا اصلاح سوگیری تفسیر برترمیم و کاهش علائم رفتاری و شناختی بیماران مبتلا به افسردگی تاثیر دارد؟
هدفبررسی اثر بخشی اصلاح سوگیری تفسیر برترمیم و کاهش علائم رفتاری و شناختی بیماران مبتلا به افسردگی بود.
روشپژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و با پیگیری بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به افسردگی خفیف تا شدید بود تعداد 15 نفر به روش نمونه گیری دردسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارها عبارتند از: مقیاس افسردگی بک)II 1961)، نسخه ویرایش شده چک لیست نشانه ها (SCL-90-R) آزمون ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم بارون و کوهن (2001) و نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا (نجاتی و همکاران، 1393). تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آنوای یک راهه درون گروهی با اندازه گیری مکرر انجام شد.
یافته هااصلاح سوگیری تفسیر برترمیم و کاهش علائم رفتاری و شناختی بیماران مبتلا به افسردگی تاثیر دارد (0/001<p)
نتیجه گیریمی توان، به منظور کاهش نشانه های شناختی و رفتاری افسردگی از اصلاح سوگیری تفسیر استفاده نمود.
کلید واژگان: اصلاح سوگیری تفسیر, کاهش علائم رفتاری - شناختی, بیماران, افسردگیBackgroundDepression is one of the most common chronic diseases among people with high levels of comorbidity with other mental disorders. But the key question is, does the interpretation of interpretation bias affect the repair and reduction of behavioral and cognitive symptoms in patients with depression?
AimsThe purpose of this study was to evaluate the efficacy of correction of interpretation bias on the repair and reduction of behavioral and cognitive symptoms in patients with depression.
MethodThis was a quasi-experimental study with pretest-posttest design and follow-up. The statistical population of this study consisted of 15 patients with mild to severe depression who were selected by convenience sampling method. Tools include the Beck Depression Inventory (1961), an edited version of the Symptom Checklist (SCL-90-R), Baron and Cohen's Eye Reading Test (1), and the Persian Version of the Mind Reading Test by Sound (Nejat). Et al., 2015). Data analysis was performed using one-way ANOVA with repeated measures.
ResultsInterpretation bias correction has an effect on repair and reduction of behavioral and cognitive symptoms in patients with depression (p<0/001)
ConclusionsInterpretation bias correction can be used to reduce cognitive and behavioral symptoms of depression.
Keywords: Correction of interpretation bias, reduction of cognitive-behavioral symptoms, patients, depression -
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی معنویت درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری با رویکرد ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی،اضطرابواسترس در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی -اسکلتی مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در شهر تهران بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون، گروه کنترل و دوره پیگیری بود. در این پژوهش تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه در سه گروه 15 نفره (معنویت درمانی، ذهن آگاهی و کنترل) طی 8 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاسافسردگی،اضطرابواسترس استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در دو گروه معنویت درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند. به عبارت دیگر اثربخشی مداخله های درمانی در هر دو گروه یکسان می باشد. مقایسه های زوجی نشان می دهد که بین افسردگی، اضطراب و استرس در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. افزون بر این میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در بین گروه های معنویت درمانی و ذهن آگاهی با گروه کنترل تفاوت معناداری دارند. میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در گروه های معنویت درمانی و ذهن آگاهی پایین تر از گروه کنترل می باشد. به عبارت دیگر اثربخشی معنویت درمانی و ذهن آگاهی در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس بیشتر از گروه کنترل در بیماران مبتلا به درد مزمن می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله معنویت درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به درد مزمن اثربخش بودند.کلید واژگان: معنویت درمانی, ذهن آگاهی, افسردگی, اضطراب, استرس, درد مزمن, بیمارانThe main aim of the current study was to compare the effectiveness of spiritual therapy based on Iranian culture with mindfulness based on reduction stress (MBSR) in reducing depression, anxiety and stress in patients with chronic pain. All subjects who are suffer from Muscular-Skeletal disease were recruited from Hazrat-e-Rassoul Hospital, (Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran). Design of the study was quasi experimental pretest-posttest-control group design with follow-up stage. 45 patients randomly were assigned in three groups: Spiritual therapy, mindfulness therapy and control group. Each group constituted of intervention comprised of eight 90-minutes-sessions. Demographic information’s and depression, anxiety and stress scale were used to gather data. Data were analyzed with analysis of variance with repeated measurement. Analysis of data revealed that spiritual therapy and mindfulness therapy were not significantly different in reduction depression, anxiety and stress in patients with chronic pain (These treatment were equally effective). More ever, comparing pairs in groups revealed that depression, anxiety and stress were different in treatment and follow up stages. Both spiritual therapy and mindfulness therapy were different from the control group. Spiritual therapy and mindfulness therapy were lower in depression, anxiety and stress in compare to control group. In other word effectiveness of spiritual therapy and mindfulness therapy were more than control group in patients with chronic pain. Results showed that spiritual therapy and mindfulness therapy were effective in reduction of depression, anxiety and stress in patients with chronic pain.Keywords: Spiritual Therapy, Mindfulness, Depression, Anxiety, stress, Chronic Pain, Patients
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر بخشودگی بر تاب آوری و دلزدگی زناشویی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش همه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس عضو انجمن حمایت از بیماران مولتیپل اسکلروزیس شهر تهران در سال 1396 بودند. در مجموع 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش بخشودگی قرار گرفت. گروه ها پرسشنامه های تاب آوری (کونور و دیویدسون، 2003) و دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر بخشودگی بر تاب آوری و دلزدگی زناشویی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس موثر بود. به عبارت دیگر آموزش مبتنی بر بخشودگی باعث افزایش تاب آوری و کاهش دلزدگی زناشویی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شد (05/0P<). در نتیجه آموزش مبتنی بر بخشودگی یک روش موثر برای بهبود تاب آوری و دلزدگی زناشویی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می باشد.کلید واژگان: بخشودگی, تاب آوری, دلزدگی زناشویی, بیماران, مولتیپل اسکلروزیسPresent research aimed to investigate the effectiveness of training based on forgiveness on resilience and marital burnout of patients with multiple sclerosis. This study was a quasi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. The research statistical population was all women with multiple sclerosis, member of the association for the support of multiple sclerosis patients of Tehran city in 2017 year. Totally 30 people selected through available sampling method and randomly assigned to two equal groups (each group 15 people). The experimental group trained 8 sessions of 90 minutes undergoing the forgiveness training. Groups completed the questionnaires of resilience (Connor & Davidson, 2003) and marital burnout (Pines, 1996) in the pre-test and post-test stages. Data was analyzed with multivariate analysis of covariance method. The findings showed that training based on forgiveness was effective on forgiveness on resilience and marital burnout of women with multiple sclerosis. In the other words training based on forgiveness led to increase resilience and decrease marital burnout of women with multiple sclerosis (P<0/05). As a result, training based on forgiveness is an effective method to improve the resilience and marital burnout of women with multiple sclerosis.Keywords: forgiveness, resilience, marital burnout, patients, Multiple Sclerosis
-
پیش زمینه و هدفکیفیت خواب نامناسب می تواند منجر به اختلال در عملکرد روزانه شود. هدف از اجرای پژوهش حاضر مقایسه کیفیت خواب و کیفیت زندگی افراد عادی با بیماران مصرف کننده داروهای خواب آور بوده است.مواد و روش کارپژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی پس رویدادی با طرح علی- مقایسه ای بوده است. جامعه آماری پژوهش تمامی بیماران مصرف کننده داروهای خواب آور بودند که تعداد 274 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از شهرهای ساری، نور و چالوس انتخاب شدند. تعداد 274 نفر از افراد عادی در سطح شهرهای مذکور نیز پس از همتاسازی متغیرهای جمعیت شناختی با گروه بیمار با روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات نیز از پرسشنامه کیفیت خواب بویس و کیفیت زندگی ویر و شربون استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هانتایج حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین افراد عادی و بیماران مصرف کننده داروهای خواب آور از لحاظ کیفیت خواب (0/01P<) و کیفیت زندگی (0/01P<) تفاوت معنی داری وجود دارد. این تفاوت در کلیه های زیر مقیاس های کیفیت خواب و کیفیت زندگی نیز وجود داشته است.بحث و نتیجه گیریمطابق با نتایج این مطالعه بیماران مصرف کننده داروهای خواب آور در قیاس با افراد عادی از کیفیت خواب و کیفیت زندگی پایین تری برخوردار بودند. مطابق با این نتایج استفاده دارو درمانی در ترکیب با درمان های روان شناختی در درمان اختلالات خواب پیشنهاد می گردد.کلید واژگان: بیماران, داروهای خواب آور, کیفیت خواب, کیفیت زندگیBackground and AimsPoor sleep quality may result in disturbed daily functioning. The aim of this study was to compare of sleep quality and quality of life between patients using soporific drugs and normal individuals.Materials and MethodsThis study was a descriptive ex-post facto one with causal comparative design. The statistical population of the present study was all patients taking hypnotic drugs that 274 patients were selected by a random stratified sampling method from Sari, Noor and Chaloos. As well as, 274 normal individuals from the above mentioned cities were selected by convenient sampling method after matching with the first group on demographic variables. The data collected using quality of sleep and quality of life questionnaires. The results analyzed with Multivariate Analysis's of Variance (MANOVA).ResultsThe results of MANOVA indicated that there is a significant difference between ordinary people and those taking hypnotic drugs in quality of sleep (PConclusionAccording to the results of this study, patients with using soporfic drugs compared with normal individuals had a lower quality of sleep and quality of life. Consistent with this results, drug therapy in combination with psychological treatment is recommended in the treatment of sleep disorders.Keywords: hypnotic drugs, patients, quality of life, quality of sleep
-
مقدمه
پیوند کبد موثرترین درمان برای بسیاری از بیماران با بیماری کبد حاد یا مزمن با علل مختلف است. خودکارآمدی درد عامل تاب آوری مهم تاثیرگذاری در درد مرتبط با پیوند کبد است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی خودکارآمدی درد بر اساس آسیب کودکی (آزار جسمی، آزار جنسی، آزار عاطفی و غفلت) و تاب آوری در بیماران با پیوند کبد بود.
روش پژوهش:
روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام بیماران بستری و مراجعه کننده به مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) در تابستان و پاییز سال 1394 بود که تحت عمل جراحی پیوند کبد قرار گرفته بودند. به روش نمونه برداری هدفمند 85 نفر بیمار با پیوند کبد انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، خودکارآمدی درد نیکولاس (1989) و آسیب کودکی برنستاین و فینک (1988) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش رگرسیون چندمتغیری سلسله مراتبی استفاده شد.
یافته هانتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد تاب آوری به صورت معناداری در سطح 01/0 خودکارآمدی درد را در بیماران پیوند کبد پیش بینی نمود. از میان ابعاد آسیب کودکی تنها بعد آزار جنسی آسیب کودکی به صورت منفی و معناداری در سطح 01/0 خودکارآمدی درد در بیماران پیوند کبد را پیش بینی نمود.
نتیجه گیریعوامل شناختی مانند آسیب های کودکی و تاب آوری در طول دوران رشدی در پرورش خودکارآمدی در مقابله با درد تاثیرگذارند.
کلید واژگان: آسیب کودکی, بیماران, پیوند کبد, تاب آوری, خودکارآمدی دردIntroductionLiver transplantation is the most effective treatment for many patients with acute or chronic liver disease from a variety of causes. Pain-related self-efficacy is an important resiliency factor impacting the influence of liver transplantation-related pain. The aim of this study was prediction of pain self-efficacy base on of childhood trauma (physical abuse, sexual abuse, emotional abuse and neglect) and resilience in liver transplant patients.
MethodsThis study utilized a descriptive correlational design and statistical population of this study was included of all inpatients and patients who had who had referred to with liver transplant surgery to Emam Khomeini in the fall and winter of 2015. 85 patients with liver transplantation were selected through purposive sampling. Research instruments were the resiliency of Connor & Davidson (2003), pain self-efficacy of Nicholas (1989) and childhood trauma of Bernstein & Fink (1988). To analyze the data, multiple regressions were used.
ResultsResults of the analysis showed resilience in the 0.01 significant predicted pain self-efficacy in liver transplant patients. Among dimension of childhood trauma just childhood sexual abuse negatively and in the 0.01 significant predicted pain self-efficacy in liver transplant patients.
ConclusionCognitive factors such as childhood trauma and resilience during the period of growth influence development of self-efficacy in coping with pain.
Keywords: Childhood trauma, liver transplant, pain self-efficacy, patients, resilience -
مقایسه طرحواره های سازش نیافته اولیه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواس- اجباری و گروه غیربالینیهدف از این تحقیق بررسی طرحواره های سازش نیافته اولیه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواس- اجباری و گروه غیربالینی بوده است. به این منظور تعداد 50 آزمودنی در دو گروه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواس- اجباری (7 زن و 18 مرد) و گروه غیربالینی(8 زن و 17 مرد) به روش تصادفی انتخاب و پرسشنامه طرحواره های سازش نایافته اولیه (EMSs) یانگ- فرم90 سوالی را تکمیل نمودند. نتایج میانگین و انحراف استاندارد بین دو گروه در برخی طرحواره ها معنادار بود. تحلیل نتایج بدست آمده با استفاده از آزمون t مستقل نشان داد که تفاوت دو گروه در طرحواره های ایثار(t (2، 48)= 4.17; p<.001)، بازداری هیجانی (t (2، 48)= 18.81; p<.001)، معیارهای پشتکار (t (2، 48)= 18.6; p<.001)، محق بودن/برتری داشتن (t (2، 48)= 2.82; p<.005)، خودتنبیهی (t (2، 48)= 3.19; p<.005) معنادار می باشد. با توجه به یافته ها به نظر می رسد که مطالعهطرحواره ها یکی از روش های کارآمد برای پی بردن به عوامل زیربنایی مرتبط با مشکلات شخصیتی است. پیشنهاد می شود در پژوهش های بعدی، دیگر اختلالات شخصیتی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: طرحواره سازش نایافته اولیه, اختلال شخصیت, بیماران, وسواس, اجباریThe purpose of this study is to investigate primary unadjusted schemes in patients suffering from obsession-obligation personality disorder with a non-clinical group. To this end، 50 respondents who were randomly selected from a group having obsession-obligation personality disorder (7 females and 18 males) and a non-clinical group (8 females and 17 males)، completed Yang’s 90-item questionnaire of primary unadjustedschemes. The results showed that the mean and the standard deviation of the two groups were significantly different in some schemes. The Independent Samples T-Test results showed that the two groups were significantly different in self-sacrifice (t (2، 48) = 4. 17; p<. 001)، emotional prevention (t (2، 48) = 18. 81; p<. 001)، perseverance criteria (t (2، 48) = 18. 6; p<. 001)، superiority (t (2، 48) = 2. 82; p<. 005)، and self-punishment (t (2، 48) = 3. 19; p<. 005). The results suggest that study of schemes is an effective way for exploring fundamental factors causing personality disorder. It is suggested that further studies investigate other personality disorders.Keywords: Early Maladaptive Schema, personality Disorders, Obsessive, Compulsive Personality -
شواهد موجود نشان می دهد که بیماری جسمی واقعی می تواند از عوامل تاثیر گذار در ایجاد اضطراب سلامت در این بیماران باشد. بر این اساس این مطالعه با هدف بررسی اضطراب سلامت در بیماران مراجعه کننده به درمانگاه های مختلف داخلی انجام گردیده است. مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی- مقایسه ای و نمونه مطالعه شامل 212 بیمار مراجعه کننده به شش درمانگاه تخصصی مختلف داخلی در دو بیمارستان عمومی تابعه دانشگاه شهید بهشتی می باشد. پس از گرفتن رضایت نامه از بیماران، پرسشنامه دمو گرافیک و فرم کوتاه پرسش نامه اضطراب سلامت را تکمیل نمودند. برای تحلیل نتایج از آزمون ANOVA یک راهه برای تعیین تفاوت، بین گروه ها استفاده گردید. میانگین سنی آزمودنی های این مطالعه 64/38 سال (انحراف معیار،70/12) می باشد. 65 نفر (7/30 درصد) از جمعیت مورد مطالعه، مرد و 147 نفر (3/ 69 درصد) از آنها زن بودند. در جمعیت مورد مطالعه تفاوت آماری معنی داری بین زنان و مردان در نمره کل اضطراب سلامت مشاهده نشده است. به منظور مقایسه سطح اضطراب سلامت در میان گروه های مورد مطالعه، ابتدا با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه، میانگین نمرات آزمودنی های 6 گروه بیماران کلینیک های پوست، گوارش، روماتولوژی، نورولوژی، قلب و زیبایی در فرم کوتاه پرسشنامه اضطراب سلامت مقایسه شد و اختلاف معنی داری در بین آنان مشاهده گردید. بین میانگین نمره های گروه های مذکور در فرم کوتاه پرسشنامه اضطراب سلامت از لحاظ آماری تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین بین اضطراب سلامت و بیماری های جسمی رابطه ی معناداری وجود دارد.
کلید واژگان: اضطراب سلامت, بیماران, طب داخلیActual physical illness may be a major vulnerability factor in promoting health anxiety, and there is evidence of this from general medical setting to determination the health anxiety in Iranian patients that refer to medical clinics, this study was done. In this descriptive- comparative study, sample contains 212 patients attending to 6 clinics at two general hospital of Shahid Beheshti university of medical sciences were evaluated. After informing consent, the health anxiety inventory (short form) and demographic question air were administered to patients. We used one way ANOVA test to determine differences in outcomes among groups. The data were analysed by SPSS 19 software. The present study included 65 (30.7%) male and 147 (60.3%) female with mean age 38.64 (SD=12.7). There were no significant difference between two sexes in health anxiety scores. The results of one way ANOVA test for comparison among six groups showed significant difference in health anxiety in patients. Our results indicated significant difference in health anxiety scores in medical patients.
Keywords: Health Anxiety, patients, Medical -
پژوهش حاضر تعیین نحوه استفاده از مقابله های مذهبی خصوصا در بعد شناختی توکل به خداوند، دعا، انجام خیرات و اعتقاد به مرگ و معاد در زنان و مردان مبتلا به بیماری تصلب چندگانه بافت ها و سلامت روان بود. روش پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی و همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 50 نفر از بیماران 40- 25 ساله مبتلا به تصلب چندگانه بافتها بودند که از انجمن بیماران ام اس تهران انتخاب شدند، و به پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) گلدبرگ 1972 با 28 سوال و پرسشنامه محقق ساخته با 11سوال و دارای مولفه های شناختی، اجتنابی و رفتاری بود پاسخ دادند. روایی محتوایی پرسشنامه اخیرا با نظر اساتید صاحبنظر در حوزه روانپزشکی و مذهبی تائید و اعتبار آن نیز با استفاده از روش آزمون- آزمون مجدد پس از دو هفته 80/0 بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون آماری t و همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها حاکی از عدم معنادار نبودن تفاوت ارتباط نحوه استفاده از مقابله های مذهبی در دو جنس بود ولی ارتباط بین باورهای مذهبی بالا و سلامت روان معنادار بود.نتیجه گیریاگر افراد هنگام بیماری و استفاده از دارو درمانی از اعتقادات مذهبی عملی نیز برخوردار باشند می توانند با بیماری مقابله کنند و از سلامت عمومی بیشتری برخوردار شوند و حتی با پدیده مرگ نیز بهراحتی برخورد نمایند.کلید واژگان: بیماران, تصلب چندگانه بافت ها (MS), سلامت روان, مقابله مذهبی
-
شواهد کافی وجود دارد که افراد افسرده در ارزیابی تاثیری که بر دیگران میگذارند،بهتر عمل میکنند و مطالعات متعدد نشان میدهد که مادران افسرده،رفتار فرزندان خویش را معمولا صحیحتر گزارش میدهد. البته شواهد متعددی وجود دارد که شناخت درمانی موثر است اما با در نظر گرفتن یافتههای فوق،میتوان نتیجه گرفت که این روش درمانی از طریق ایجاد اوهام خوشبینی به بیماران کمک میکند. سپس با ایجاد حواس پرتی از تمرکز بر خود کاسته گردید(با پخش صدای ضبطشدهای که حروف الفبا را به صورت نامرتب میخواند)در این شرایط افراد افسرده بیشتر شبیه دیگران عمل کردند،یعنی مرتکب تخمین بیش از حد در مورد وقایع غیر قابل کنترل اما مفید و تخمین کمتر از حد در مورد وقایع قابل کنترل اما مضر شدند.
کلید واژگان: افسردگی, واقع بینی, بیماران, افسرده, سلامت روانی, روانی, بیماران افسرده, اوهام, قضاوت, افراد غیرافسرده
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.