جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تحمل پریشانی » در نشریات گروه « روانشناسی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «تحمل پریشانی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
هدف
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر امید به زندگی و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی انجام گرفت.
مواد و روشاین پژوهش به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی بود که به مدارس مخصوص کودکان کم توان جسمی-حرکتی در تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 24 مادر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (n=12) و کنترل (n=12) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت برنامه MBSR قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های امید به زندگی و تحمل پریشانی جمع آوری و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.
یافته هانتایج تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای امید به زندگی (F(1, 22) = 45.67, p < 0.001) و تحمل پریشانی (F(1, 22) = 37.89, p < 0.001) وجود دارد. آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که میانگین نمرات امید به زندگی در گروه آزمایش از پیش آزمون به پس آزمون 13.33 واحد (p < 0.001) و از پیش آزمون به پیگیری 12.66 واحد (p < 0.001) افزایش یافت. همچنین، میانگین نمرات تحمل پریشانی در گروه آزمایش از پیش آزمون به پس آزمون 15.44 واحد (p < 0.001) و از پیش آزمون به پیگیری 14.11 واحد (p < 0.001) افزایش یافت. در حالی که در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری باعث افزایش امید به زندگی و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی می شود. این برنامه می تواند به عنوان یک روش موثر برای بهبود وضعیت روانی و کیفیت زندگی این مادران مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی, امید به زندگی, تحمل پریشانی, مادران, کودکان کم توان جسمی-حرکتیObjectiveThis study aimed to investigate the effectiveness of Mindfulness-Based Stress Reduction (MBSR) on hope and distress tolerance in mothers of children with physical disabilities.
Methods and Materials:
This quasi-experimental study employed a pre-test, post-test, and follow-up design with a control group. The statistical population included mothers of children with physical disabilities who attended specialized schools in Tehran. A total of 24 mothers were purposefully selected and randomly assigned to experimental (n=12) and control (n=12) groups. The experimental group participated in an 8-session MBSR program, while the control group received no intervention. Data were collected using the Hope and Distress Tolerance Questionnaires and analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests.
FindingsThe ANOVA results showed significant differences between the experimental and control groups in the variables of hope (F(1, 22) = 45.67, p < 0.001) and distress tolerance (F(1, 22) = 37.89, p < 0.001). The Bonferroni post-hoc test revealed that the mean scores of hope in the experimental group increased by 13.33 points from pre-test to post-test (p < 0.001) and by 12.66 points from pre-test to follow-up (p < 0.001). Similarly, the mean scores of distress tolerance in the experimental group increased by 15.44 points from pre-test to post-test (p < 0.001) and by 14.11 points from pre-test to follow-up (p < 0.001). No significant changes were observed in the control group.
ConclusionThe findings of this study indicate that Mindfulness-Based Stress Reduction significantly increases hope and distress tolerance in mothers of children with physical disabilities. This program can be used as an effective method to improve the psychological well-being and quality of life of these mothers.
Keywords: Mindfulness-Based Stress Reduction, Hope, Distress Tolerance, Mothers, Children With Physical Disabilities -
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش شدت درد، اضطراب و تحمل پریشانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر اهواز بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش کلیه ی شامل زنان 20-40 ساله مبتلا به ام اس بود که در نیمه دوم 1402 و نیمه اول سال 1403 به سازمان بهزیستی شهر اهواز مراجعه نمودند که از بین آنها 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005، DTS)، پرسشنامه درد وست هاون پیل (1985، WHYMPI) و پرسشنامه اضطراب بک (1994، BAI) بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای یک بار تحت مدخله ای آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی سگال، ویلیامز و تیزدل (2002) قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون شدت درد، اضطراب و تحمل پریشانی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). در نتیجه آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان درمانی موثر برای کاهش شدت درد و اضطراب و افزایش تحمل پریشانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: اضطراب, تحمل پریشانی, درد, ذهن آگاهی, مولتیپل اسکلروزیس -
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مراجع محور راجرز بر خودانگاره و تحمل پریشانی زنان با علائم افسردگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان کارگر شرکت خیاطی واقع در شهرک صنعتی یزد در سال 1401 بودند که به کمک روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از آن ها انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگذاری شدند. ابزار سنجش این پژوهش، پرسشنامه خودپنداره راجرز RSS (1957) و تحمل پریشانی DTS (سیمونز و گاهر، 2005) بود. درمان مراجع محور راجرز، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شده بود. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری (05/0>P) بین پس آزمون گروه کنترل و آزمایش در خودانگاره و تحمل پریشانی وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان مراجع محور راجرز یکی از روش های موثر در ارتقای خودانگاره و تحمل پریشانی زنان با علائم افسردگی است.
کلید واژگان: افسردگی, تحمل پریشانی, خودانگاره, درمان مراجع محور راجرزThe purpose of this study was to determine the effectiveness of Rogers' client-centered therapy on self-image and distress tolerance of women with depressive symptoms. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group, and the statistical population of the research was all the women workers of a sewing company located in Yazd Industrial Town in 1401, and 30 of them were selected using the available sampling method and were randomly placed in two experimental (15 people) and control (15 people) groups. The measurement tools of this research were Rogers's RSS self-concept Questionnaire (1957) and DTS distress tolerance (Simmons and Gaher, 2005). Rogers' client-centered treatment was implemented for the experimental group during 8 sessions of 90 minutes. Multivariate analysis of covariance was used to analyze the data. The results showed that by controlling the Effect of the pre-test, there is a significant difference (P<0.05) between the post-test of the control and experimental groups in self-concept and distress tolerance. Therefore, it can be concluded that Rogers' client-centered treatment is one of the Effective methods in improving self-concept and bearing the distress of women with Depressive symptoms.
Keywords: Depression, Distress Tolerance, Self-Concept, Rogers' Client-Centered Therapy -
فصلنامه خانواده پژوهی، پیاپی 78 (تابستان 1403)، صص 107 -120این پژوهش با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس پس از سانحه، تحمل پریشانی و نگرش های ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به سرطان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به سرطان شهر مشهد در بهار سال 1398 بود که با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های اختلال استرس پس از سانحه (ویدرز و همکاران، 1993)، تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی از تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم اختلال استرس پس از سانحه (95/14=F، 001/0>P)، تحمل پریشانی (32/21=F، 001/0>P) و نگرش های ناکارآمد (25/19=F، 001/0>P) مادران دارای کودک مبتلا به سرطان بود. بنا بر نتایج این پژوهش، می توان از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود استرس پس از سانحه، تحمل پریشانی و نگرش های ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به سرطان بهره برد.کلید واژگان: ذهن آگاهی, استرس پس از سانحه, تحمل پریشانی, نگرش های ناکارآمد, سرطانThis research was conducted with the aim of effectiveness of cognitive therapy based on mindfulness on post-traumatic stress, distress tolerance and dysfunctional attitudes of mothers of children with cancer. The research method was semi-experimental with pre-test-post-test and control group. The statistical population of mothers with a child with cancer was in Dr. Sheikh Hospital in Mashhad in 2019, 30 of them were selected by purposeful sampling and randomly assigned to two experimental and control groups (15 people in each group). Research tools were PTSD questionnaires (Withers et al., 1993), distress tolerance (Simmons and Gaher, 2005) and dysfunctional attitudes (Weizman and Beck, 1978). The experimental group received eight 90-minute sessions of mindfulness-based cognitive therapy intervention (Siegel et al., 2000). Research data were analyzed using multivariate analysis of covariance test. The results indicated the effect of mindfulness on post-traumatic stress disorder symptoms, distress tolerance and dysfunctional attitudes of mothers with children with cancer. According to the results of this research, cognitive therapy based on mindfulness can be used to improve the psychological problems of mothers of children with cancer.Keywords: : Mindfulness, Post Traumatic Stress, Distress Tolerance, Dysfunctional Attitudes, Cancer
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 143 (بهمن 1403)، صص 2667 -2684زمینه
به نظر می رسد با توجه به نقش هیجانات در تحمل پریشانی و انعطاف پذیری شناختی به عنوان دو بعد مهم اختلال اضطراب اجتماعی که یکی از ناتوان کننده ترین اختلالات اضطرابی است، بکارگیری درمان هایی که هیجانات را هدف قرار می دهند، می تواند کمک کننده باشد.
هدفهدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر انعطاف پذیری شناختی و تحمل پریشانی در زنان متاهل دارای اختلال اضطراب اجتماعی بود.
روشروش پژوهش، طرح نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متاهل دارای اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز مشاوره روانشناختی منطقه 18 شهر تهران در سال 1402 بودند که از بین آن ها 34 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس و با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان هیجان مدار (جانسون و همکاران، 2008) به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت. همه ی شرکت کنندگان توسط پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندر وال، 2010) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند.
یافته هانتایج حاکی از اثربخشی درمان هیجان مدار بر بهبود انعطاف پذیری شناختی (01/0 <p) و تحمل پریشانی (01/0<p) و ماندگاری تاثیر آن در دوره پیگیری بود (01/0 <p).
نتیجه گیریبا توجه به اثربخشی درمان هیجان مدار، لزوم تمرکز بر این درمان به عنوان یکی از درمان های کمکی، حمایتی و توانبخشی در کنار درمان دارویی در کاهش پیامدهای ناشی از نقص در تحمل پریشانی و انعطاف پذیری شناختی پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: درمان هیجان مدار, انعطاف پذیری شناختی, تحمل پریشانی, زنان متاهل, اختلال اضطراب اجتماعیBackgroundIt seems that considering the role of emotions in distress tolerance and cognitive flexibility as two important dimensions of social anxiety disorder, which is one of the most debilitating anxiety disorders, using treatments that target emotions can be helpful.
AimsThe aim of the present study was to investigate the effectiveness of emotion-focused therapy on cognitive flexibility and distress tolerance married women with social anxiety disorder.
MethodsThe research method was a semi-experimental pretest-posttest design with a 45-day follow-up strage by control group. The study population included all married women with social anxiety disorder referred to psychological counseling centers in the 18th district of Tehran in 2023 which among those 34 cases were selected through available sampling and according to the inclusion criteria and they were randomly divided into experimental and control groups. The Experimental group received emotion-focused therapy (Johnsano, 2008) sessions for nine 90-minutes sessions. All participants were assessed by the questionnaires of cognitive flexibility Inventory (Dennis & Vander Wal, 2010) and distress tolerance (Simons & Gaher, 2005). Data were analyzed by SPSS-24 software and MANOVA with repeated measure test.
ResultsThe results indicated the effectiveness of emotion-focused therapy on improving cognitive flexibility and distress tolerance (p< 0.01) and maintaining its effectiveness in the follow-up stage (p< 0.01).
ConclusionConsidering to the effectiveness of emotion-focused therapy it is suggested to focus on this therapy as one of the auxiliary, supportive and rehabilitation therapy along with drug treatment in reducing the consequences of difficulties in distress tolerance and cognitive flexibility.
Keywords: Emotion-Focused Therapy, Cognitive Flexibility, Distress Tolerance, Married Women, Social Anxiety Disorder -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 142 (دی 1403)، صص 2361 -2380زمینه
علائم وسواس گون، تحمل پریشانی پایین و احساس گناه بالا از جمله موارد شایع در بین جمعیت بالینی مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری می باشد. این موارد باعث مزمن شدن این اختلال شده و سیر درمان را سخت تر و طولانی تر می کنند، و این مسئله اهمیت یافتن درمان مناسب برای اختلال وسواس-جبری را جدی تر می کند، زیرا مزمن شدن اختلال باعث آسیب بسیار جدی به روابط، عملکرد، شغل و زندگی شخص می شود.
هدفهدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری بود.
روشروش پژوهش حاضر از نوع مطالعه تک موردی با طرح ABA بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری مراجعه کننده به مراکز روانشناختی شهر اهواز بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر به شیوه هدفمند بود. نمونه این پژوهش شامل چهار بیمار مبتلا به اختلال وسواسی-جبری بود. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش شامل مصاحبه ساختار یافته بر اساس DSM5-TR و مقیاس های علائم وسواس فکری-عملی ییل-برون (گودمن و همکاران، 1989)، تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و احساس گناه (کوگلز و جونز، 1992) بود. همچنین محتوای درمانی پژوهش حاضر بر اساس پروتکل طرحواره درمانی مبنی بر ذهنیت (فرل و همکاران، 2014) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نمودار دیداری، درصد داده های ناهمپوش، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه شرکت کنندگان در مراحل مداخله و پیگیری موثر واقع شده و دارای اثربخشی است. مقدار شاخص تغییر پایا نیز برای تمامی آن ها معنادار بود (05/0 >p). درصد بهبودی در مرحله پیگیری نیز در محدوده موفقیت درمان قرار داشته که این مسئله ثبات اثربخشی این درمان را نشان می دهد.
نتیجه گیریبا توجه به سیر مختل کننده و مزمن بودن وسواس ضرورت یک درمان اثربخش و پایدار در مورد این بیماران حائز اهمیت است. همچنین با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری، استفاده از مداخلات و فنون خاص مداخله مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای به عنوان یک روش اصلی و مکمل در کنار سایر فنون و مفاهیم اصلی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و نشانگان آن ها به درمان گران پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت, اختلال وسواسی-جبری, علائم وسواس, تحمل پریشانی, احساس گناهBackgroundObsessive symptoms, low distress tolerance, and heightened guilt represent prevalent characteristics within the clinical demographic of individuals suffering from obsessive-compulsive disorder (OCD). These features contribute significantly to the chronicity of this disorder, complicating the treatment trajectory and prolonging the therapeutic process. Consequently, the imperative to identify an appropriate treatment for OCD becomes more pronounced. The chronic nature of this condition inflicts substantial damage on various facets of life, including relationships, performance, work, and overall quality of life.
AimsThis study aimed to scrutinize the efficacy of schema mode therapy in ameliorating obsession symptoms, bolstering distress tolerance, and alleviating guilt among individuals diagnosed with obsessive-compulsive disorder.
MethodsThe present research employed a single case study utilizing an ABA design. The statistical population encompassed all patients diagnosed with obsessive-compulsive disorder (OCD) attending psychological centers in Ahvaz city. The sampling method adopted for this study was Purposive, specifically selecting four individuals diagnosed with obsessive-compulsive disorder as the research sample. To assess and measure the participants, structured interviews based on DSM-5-TR criteria were conducted, along with employing the Yale-Brown Obsessive-Compulsive Symptoms Scale (Goodman et al., 1989), the Distress Tolerance Scale (Simons & Gaher, 2005), and the Guilt Scale (Kugler & Jones, 1992). The therapeutic intervention utilized in this study adhered to the schema mode therapy protocol as outlined by Ferrell et al. (2014). For data analysis, visual chart, percentage of non-overlapping data, recovery percentage and reliable change index were used.
ResultsThe research findings revealed that schema mode therapy exhibited effectiveness in reducing symptoms of obsession, enhancing distress tolerance, and alleviating guilt among the subjects during both the intervention and follow-up stages. Furthermore, the reliability index value was statistically significant for all measured parameters (p< 0.05). Additionally, the percentage of recovery during the follow-up phase fell within the spectrum denoting treatment success, signifying the sustained efficacy and stability of this therapeutic intervention.
ConclusionGiven the obsession and chronic obsession, the necessity of an effective and sustainable treatment is important for these patients. Also, according to the results of the present study and the effectiveness of schema mode therapy on the symptoms of obsession, distress tolerance and guilt in patients with obsessive-compulsive disorder, the use of specific interventions and intervention techniques based on schema mentalities is suggested as a main and complementary method along with other main treatment techniques and concepts.
Keywords: Schema Mode Therapy, Obsessive Compulsive Disorder, Obsessive Symptoms, Distress Tolerance, Guilt -
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی با اختلال وسواس جبری انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش افراد بالای 18 سال شهر تهران در سال 1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از منطقه سه، نمونه ای به تعداد 200 نفر انتخاب و پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس وسواس فکری- جبری بیل براون (Y-BOCS، گودمن و همکاران، 1989)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ، ولز و کارت رایت-هاتون، 2004) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی اختلال وسواس جبری بودند (001/0‹p) و همچنین تحمل پریشانی به صورت غیر مستقیم از طریق تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد) توانست اختلال وسواس جبری را پیش بینی کند (001/0‹p). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که تحمل پریشانی و تنظیم هیجان نقش کلیدی در اختلال وسواس جبری دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای کیفیت زندگی اختلال وسواس جبری ضروری است.
کلید واژگان: باورهای فراشناختی, تحمل پریشانی, تنظیم هیجان, اختلال وسواس جبریThis study aimed to investigate the mediating role of emotion regulation in the relationship between distress tolerance and metacognitive beliefs with obsessive-compulsive disorder. The present research was a descriptive correlation. The statistical population of the research was people over 18 years of age in Tehran in 2023, and a sample of 200 people was selected and a questionnaire was distributed among them using the available sampling method from the third region. Research tools included: Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale (Y-BOCS & Goodman, et al, 1989), Distress Tolerance Scale (DTS, Simons & Gaher, 2005), Metacognition Questionnaire (MCQ, Wells & Cartwright-Hatton, 2005) and Emotion Regulation Questionnaire (ERQ, Gross & John, 2003). The path analysis method was used to analyze the data. The results of the path analysis method indicated that the model fit in well. The findings showed that distress tolerance and metacognitive beliefs were able to directly predict obsessive-compulsive disorder (p<0.001) and also distress tolerance indirectly through emotion regulation (reappraisal) could predict obsessive-compulsive disorder (p<0.001). It can be concluded that distress tolerance and emotion regulation play a key role in obsessive-compulsive disorder, and it is necessary to pay attention to these factors in interaction with each other in programs to improve the quality of life of obsessive-compulsive disorder.
Keywords: Metacognitive Beliefs, Distress Tolerance, Emotion Regulation, Obsessive-Compulsive Disorder -
پژوهش حاضر با هدف تعیین پیش بینی ناگویی هیجانی بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و تحمل پریشانی در رانندگان با سوءمصرف مواد شهر اصفهان در سال 1403 به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را رانندگان با سوءمصرف مواد به تعداد 300 نفر تشکیل دادند که تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان CERQ)) گارنفسگی و کریج (2006)، پرسشنامه تحمل پریشانی (DTS) سیمونز و گاهر (2005)و پرسشنامه ناگویی هیجان (TAS) بگبی، پارکر و تیلور (1994) که روایی صوری آن توسط چند نفر از پاسخگویان تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای ناگویی هیجانی، راهبردهای سازش نیافته، راهبردهای سازش یافته و تحمل پریشانی 0.759، 0.712، 0.714 و 0.701 برآورد شد. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش در بخش آمار توصیفی از مشخصه های آماری مانند میانگین، انحراف معیار، کمترین و بیشترین مقدار و در بخش آمار استنباطی از آزمون رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد راهبردهای سازش نیافته تنظیم شناختی هیجان به صورت مثبت و تحمل پریشانی به صورت منفی توان پیش بینی ناگویی هیجانی را دارد؛ ولی راهبردهای سازش یافته تنظیم شناختی هیجانی توان پیش بینی ناگویی هیجانی را ندارد.
کلید واژگان: ناگویی هیجانی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, راهبردهای سازش یافته, راهبردهای سازش نیافته, تحمل پریشانی, رانندگان با سوءمصرف مواد.The present study aimed to determine the prediction of alexithymia based on emotional cognitive regulation strategies and distress tolerance in drivers with substance abuse in Isfahan city in 1403 using a descriptive correlational method. The statistical population of this research was made up of 300 drivers with substance abuse, of which 50 were selected by available sampling method. Data collection tools include three questionnaires: Cognitive Regulation of Emotion Questionnaire (CERQ) by Garnafsgi & Krij (2006), Distress Tolerance Questionnaire (DTS) by Simmons & Gaher (2005) and alexithymia Questionnaire (TAS) by Bagby, Parker & Taylor (1994) based on a 5-point Likert scale, whose face validity was confirmed by several respondents and its reliability was confirmed using Cronbach's alpha coefficient, respectively, for alexithymia, non-compromised strategies, and compromised strategies and distress tolerance was estimated at 0.759, 0.712, 0.714 and 0.701. In order to analyze the findings of the research, statistical characteristics such as mean, standard deviation, minimum and maximum values were used in the descriptive statistics section, and simultaneous regression test was used in the inferential statistics section. The results of the analysis of the findings showed that non-compromised strategies of cognitive regulation of emotion positively and distress tolerance negatively can predict alexithymia, but the compromised strategies of cognitive regulation of emotion cannot predict alexithymia.
Keywords: Alexithymia, Emotional Cognitive Regulation Strategies, Compromised Strategies, Non-Compromised Strategies, Distress Tolerance, Drivers With Substance Abuse -
این پژوهش باهدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خودسرزنشگری، تحمل پریشانی، عاطفه ی خودآگاه و سبک های حل تعارض بیماران مبتلا به سرطان شهر اصفهان انجام گرفت. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلابه سرطان استان اصفهان در سال 1398 بودند که تعداد 30 بیمار سرطانی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15=n) قرار گرفتند. پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (Garnefski & Kraaij, 2007)، پرسشنامه تحمل پریشانی (Simons & Gaher, 2005)، پرسشنامه عاطفه خودآگاه (Tangney, Dearing, Wagner & Gramzow, 1989)، پرسشنامه سبک های حل تعارض (Weeks, 1994)، به عنوان پیش آزمون مورداستفاده قرار گرفت، سپس گروه آزمایش به مدت دو ماه و در 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر شفقت (Gilbert, 2009) قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در پایان پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss-23 و روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که مداخله درمانی باعث کاهش نمره خودسرزنشگری و عاطفه خودآگاه و افزایش نمره تحمل پریشانی و سبک های حل تعارض در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (05/0P<). بنابراین می توان نتیجه گرفت شفقت درمانی بر خودسرزنشگری، تحمل پریشانی، عاطفه ی خودآگاه و سبک های حل تعارض بیماران مبتلابه سرطان شهر اصفهان اثر بخش است. لذا پیشنهاد می شود به عنوان یک مداخله کارآمد، انتخابی، کم هزینه و قابل اجرا و به عنوان یک راه میان بر و پیشگیرانه از سوی مشاوران و روان درمانگران، برای کاهش مشکلات روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر شفقت, خودسرزنشگری, تحمل پریشانی, عاطفه ی خودآگاه, سبک های حل تعارض, سرطانThe aim of this study was to determine the effectiveness of compassion-focuced therapy on self-blame, distress tolerance, self-conscious emotion and conflict resolution styles in patients with cancer in Isfahan. The method of this research was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all patients with cancer in Isfahan province in 2019 that 30 patients with cancer were selected by convenience sampling and randomly asingment into experimental and control groups (n = 15). Cognitive Emotion Regulation Strategies Questionnaire (Garnefski & Kraaij, 2007), Distress Tolerance Questionnaire (Simons & Gaher, 2005), Self-Conscious Emotion Questionnaire (Tangney, Dearing, Wagner, & Gramzow, 1989), Conflict Resolution Questionnaire (Weeks, 1994), used as a pre-test, then experimental group underwent Compassion- Focuced Therapy in 8 sessions of 90 minutes for two months and the control group did not receive any intervention. At the end, post-test was performed on both groups and the data were analyzed using Spss-23 statistical software and analysis of covariance. Findings showed that therapeutic intervention decreased the score of self-blame and self-conscious emotion and increased the score of distress tolerance and conflict resolution styles in the experimental group compared to the control group (P <0.05). Therefore, one can conclud Compassion therapy is effective on self-blame, distress tolerance, self-conscious emotion and conflict resolution styles of cancer patients in Isfahan. Therefore, it is suggested that it be used as an effective, selective, low-cost and feasible intervention and as a short and preventive way by counselors and psychotherapists to reduce the psychological problems of cancer patients.
Keywords: Compassion-Focuced Therapy, Self-Blame, Distress Tolerance, Self-Conscious Emotion, Conflict Resolution Styles, Cancer -
مقدمه
اختلال اضطراب فراگیر و اضطراب بیماری ، دو اختلال نسبتا شایعی است که علی رغم قرار گیری آنها در دو طبقه مجزای تشخیصی دارای شباهت های زیادی در علائم روانشناختی هستند. این مطالعه با هدف مقایسه این دو اختلال در مشخصه های تحمل پریشانی، واکنش پذیری هیجانی و حساسیت اضطرابی صورت گرفت.
روشپژوهش حاضر یک مطالعه مورد - شاهدی بود. نمونه مطالعه شامل 36 فرد مبتلا به اضطراب فراگیر، 36 فرد مبتلا به اضطراب بیماری و 36 فرد عادی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه حساسیت اضطرابی، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس واکنش پذیری هیجانی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-19 و با آزمون تحلیل واریانس صورت گرفت.
نتایجنتایج نشان داد، افراد دارای اضطراب فراگیر و اضطراب بیماری حساسیت اضطرابی بیشتر و تحمل پریشانی کمتری را نسبت به افراد بهنجار دارند (05/0>P). در حالی که در میزان واکنش پذیری با افراد بهنجار تفاوتی نداشتند (54/0=F، 58/0=P). همچنین، نتایج نشان داد که در میزان تحمل پریشانی بین دو گروه دارای اضطراب فراگیر و اضطراب سلامت تفاوتی وجود ندارد (06/0=P)؛ ولی افراد دارای اضطراب فراگیر، حساسیت اضطرابی بیشتری را در مقایسه با افراد دارای اضطراب بیماری گزارش دادند (05/0>P).
بحث و نتیجه گیریگرچه حساسیت جسمانی در اختلال اضطراب فراگیر نقش برجسته تری دارد؛ ولی به طور کلی به نظر می رسد تحمل پریشانی و حساسیت اضطرابی، مشخصه های مشترک و فراتشخیصی در اختلالات روانشناختی از جمله اختلال اضطراب فراگیر و اضطراب بیماری باشند.
کلید واژگان: اختلال اضطراب فراگیر, اضطراب بیماری, تحمل پریشانی, حساسیت اضطرابی, واکنش پذیری هیجانیBiannual Peer Review Journal of Clinical Psychology & Personality, Volume:22 Issue: 1, 2024, PP 65 -76IntroductionIllness anxiety and generalized anxiety disorder are two relatively common disorders that, despite being in two separate diagnostic classes, have many similarities in psychological symptoms. This study was conducted to compare these two disorders in terms of distress tolerance, anxiety sensitivity, and emotional reactivity.
MethodThe present study was a case-control study. The study sample included 36 individuals with general anxiety, 36 individuals with illness anxiety, and 36 normal individuals. Data was collected using the Anxiety Sensitivity Inventory, Distress Tolerance Scale, and Emotional Reactivity Scale. Data analysis was conducted using SPSS-19 software and the analysis of variance test.
ResultsThe study revealed that individuals with general anxiety and illness anxiety exhibit higher levels of anxiety sensitivity and lower distress tolerance compared to individuals without these conditions (P < 0.05). However, there was no significant difference in emotional reactivity between the two groups (F = 0.54, P = 0.58). Additionally, the findings indicated no variance in distress tolerance between individuals with general anxiety and illness anxiety (P = 0.06). Notably, individuals with general anxiety reported higher anxiety sensitivity levels than those with illness anxiety (P > 0.5).
Discussion and ConclusionAlthough anxiety sensitivity plays a more prominent role in generalized anxiety disorder, in general, distress tolerance and anxiety sensitivity seem to be common and trans-diagnostic characteristics in psychological disorders, including generalized anxiety disorder and illness anxiety.
Keywords: Generalized Anxiety Disorder, Illness Anxiety, Distress Tolerance, Anxiety Sensitivity, Emotional Reactivity -
به دلیل اهمیت تحصیل در جوامع امروزی، اضطراب مدرسه به عنوان یک مسئله در حیطه سلامت روان دانش آموزان مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش ارائه مدل پیش بینی اضطراب مدرسه بر اساس ذهنیت های طرح واره ای و دشواری در تنظیم هیجان با نقش میانجی تحمل پریشانی در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ایلام بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ایلام در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که بر اساس آمار آموزش وپرورش تعداد آن ها 3521 نفر در قالب 16 مدرسه بود. حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 361 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه ذهنیت طرح واره ای لوبستال و همکاران (2010) و پرسشنامه اضطراب مدرسه فیلیپس (1987) استفاده شد. داده ها با مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین ذهنیت های طرحواره ای و دشواری در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی با اضطراب مدرسه رابطه معناداری وجود دارد (0/01>P). همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و ذهنیت های طرحواره ای و دشواری در تنظیم هیجان به طور مستقیم و با میانجی گری تحمل پریشانی بر اضطراب مدرسه در دانش آموزان تاثیر گذار و قابل پیش بینی می باشد (0/073=RMSEA و 0/906=GFI و 0/921=CFI و 0/913=NFI). نتیجه گرفته می شود دانش آموزانی که ذهنیت های طرحواره ای ناسازگار دارند و در تنظیم هیجان های خود مشکل دارند، قادر به تحمل پریشانی در موقعیت های پرچالش مدرسه نیستند و در نتیجه دچار اضطراب می شوند.کلید واژگان: اضطراب مدرسه, ذهنیت های طرح واره ای, دشواری در تنظیم هیجان, تحمل پریشانی, دانش آموزانDue to the importance of education in today's societies, school anxiety has been considered as a problem in the field of mental health of students. The purpose of this research was to present a model for predicting school anxiety based on schema modes difficulty in emotion regulation with the mediating role of distress tolerance in female students of the second year of high school in Ilam city. The method of descriptive correlational research was structural equation modeling. The statistical population of this research included all female students of the second year of high school in Ilam city in the academic year 2021-2022, which according to the education statistics, their number was 3521 in the form of 16 schools. According to the table of Karjesi and Morgan, the sample size of 361 people was selected using the multi-stage cluster sampling method. To collect data, the distress tolerance questionnaire of Simmons and Gaher (2005), the difficulty in regulating emotions questionnaire of Gratz and Romer (2004), the schema modes questionnaire of Lobstal et al. (2010) and the Phillips school anxiety questionnaire (1987) were used. Data were analyzed by structural equation modeling. The findings showed that there is a significant relationship between schema modes and difficulty in regulating emotions and distress tolerance with school anxiety (p<0.01). Also, the research model has a favorable fit, and schema modes and difficulty in emotion regulation directly and with the mediation of distress tolerance have an impact and predictably on school anxiety in students (RMSEA=0.073, GFI=0.906, CFI=0.921, NFI=0.913). It is concluded that students who have inconsistent schema modes and have difficulty in regulating their emotions, are not able to bear distress in challenging school situations and as a result suffer from anxiety.Keywords: School Anxiety, Schema Modes, Difficulty In Emotion Regulation, Distress Tolerance, Students
-
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری عملکرد جنسی بر اساس کیفیت خواب با نقش میانجی تحمل پریشانی در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان یائسه مبتلا به دبابت نوع 2 ساکن شهر تهران در سال 1402 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل Kline (2023) و با روش نمونه گیری در دسترس 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه عملکرد جنسی زنان (FSFI-6) Isidoriو همکاران (2010)، پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) بویس و همکاران (1989) و مقیاس تحمل پریشانی (DTS) سیمونز و گاهر (2005) بود. تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم اضطراب، افسردگی و تحمل پریشانی بر عملکرد جنسی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که تحمل پریشانی در رابطه بین کیفیت خواب با عملکرد جنسی نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/056=RMSEA و 0/05>P-value) و 90 درصد عملکرد جنسی به وسیله کیفیت خواب با نقش میانجی تحمل پریشانی تبیین می شود. بنابراین عملکرد جنسی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو می تواند متاثر از کیفیت خواب و تحمل پریشانی آنان باشد. لذا نتیجه گیری می شود که کیفیت خواب نامطلوب با تاثیرگذاری بر تحمل پریشانی موجب نقص در عملکرد جنسی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو می شود که بر این اساس پیشنهاد می شود در مداخلات روانشناختی برای این زنان اقدام به بهبود عملکرد جنسی آنان کرد.کلید واژگان: تحمل پریشانی, دیابت نوع دو, عملکرد جنسی, کیفیت خواب, یائسگیThe purpose of the present study was to investigate structural equation modeling of sexual function based on sleep quality with mediating role of distress tolerance in menopause women with type 2 diabetes. The present research is the correlation. The statistical population in this research included postmenopausal women with type 2 diabetes in Tehran city in year 2023. The sample size was selected based on Kline model (2023) and with convenience sampling of 300 people. Data collection tools included the female sexual function index (FSFI-6) of Isidori and et al (2010), Pittsburgh sleep quality index (PSQI) of Buysse and et al (1989) and distress tolerance scale (DTS) of Simons and Gaher (2005). Statistical analysis of data was performed using SPSS and AMOS-28 software. The findings showed that the direct effect of sleep quality and distress tolerance were significant on sexual function. Also, the results showed that distress tolerance has a mediating role in relationship between sleep quality with sexual function. Also, proposed model had an acceptable fitness to the data (RMSEA=0/056, P-value<0/05) and analyses also revealed that %90 of variance of sexual function was explained by sleep quality through the mediating role of distress tolerance. Therefore, it is concluded that sleep quality affect the distress tolerance and cause defects in the sexual function of postmenopausal women with type 2 diabetes, so it is suggested to reduce their sexual function in psychological interventions for these women.Keywords: Distress Tolerance, Menopause, Sexual Function, Sleep Quality, Type 2 Diabetes
-
هدف پژوهش بررسی تاثیر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خویشتن پذیری، شفقت به خود و تحمل پریشانی در دختران نوجوان بد سرپرست شهرکرد بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل دختران بد سرپرست شهر شهرکرد در سال 1401 که در بهزیستی تحت پوشش قرار داشتند بود. روش نمونه گیری هدفمند بود به این شکل که تعداد 30 نفر از دختران بد سرپرست که بر اساس پرونده بهزیستی و مصاحبه بالینی دارای مشکلات روان شناختی تشخیص داده شدند انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه تحمل آشفتگی (DTS) سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس شفقت خود نف (2003) پرسشنامه خویشتن پذیری غیر مشروط چمبرلین و هاگا (2001) بود. جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس کابات زین (2006) برای گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه و به صورت یک بار در هفته برگزار شد. گروه کنترل پس از اجرای پیش آزمون در انتظار درمان بعد از پایان دوره ی مداخله، قرار گرفتند و در این دوره تحت هیچ گونه درمانی قرار نگرفتند. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خویشتن پذیری، شفقت به خود و تحمل پریشانی نوجوانان بد سرپرست تاثیر معنادار داشته است (0001/0<p).
کلید واژگان: ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس, خویشتن پذیری, شفقت ورزی, تحمل پریشانی, دختران بد سرپرستThe aim of the study was to investigate the effect of mindfulness based on stress reduction on self-reliance, self-compassion and distress tolerance in adolescent girls who are under the supervision of Shahrekord. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the research included the bad girls of the head of Shahrekord city in 1401 who were covered by welfare. The sampling method was targeted in such a way that 30 girls with bad guardians who were diagnosed with psychological problems based on the welfare file and clinical interview were selected and randomly divided into two groups of 15 people, test and control. The research tools were Distress Tolerance Questionnaire (DTS) by Simmons and Gaher (2005), self-compassion scale by Neff (2003), unconditional self-acceptance questionnaire by Chamberlain and Haga (2001). Mindfulness sessions based on Kabat-Zinn's (2006) stress reduction were held for the experimental group in 8 sessions of 90 minutes and once a week. After the pre-test, the control group was waiting for treatment after the end of the intervention period, and they did not undergo any treatment during this period. After collecting and extracting the data, the participants' scores were analyzed using the analysis of covariance method. The results showed that mindfulness training based on stress reduction had a significant effect on self-reliance, self-compassion and distress tolerance of teenagers with bad guardians (P<0.0001).
Keywords: Mindfulness Based On Stress Reduction, Self-Reliance, Compassion, Distress Tolerance, And Bad Supervisor Girls -
با توجه به بار روانی اجتماعی بالای داشتن کودک دارای نشانگان نقص توجه بیش فعالی و اهمیت تاب آوری در مادران آن ها، هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تاب آوری و تحمل پریشانی در مادران دارای کودک مبتلا به نشانگان نقص توجه بیش فعالی با در نظر داشتن نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی و دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به نشانگان نقص توجه بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناختی تهران در تابستان 1402 بود که به روش نمونه گیری در دسترس، 426 نفر انتخاب و به پرسشنامه ها پاسخ دادند که پس از فرایند غربالگری، در نهایت 400 پرسشنامه تحلیل شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، انعطاف پذیری شناختی مارتین و روبین (1995) و دشواری در تنظیم هیجان گراتز (2004) بود که توسط آزمودنی ها تکمیل شد. نتایج پژوهش نشان داد تحمل پریشانی هم به صورت مستقیم (244/0=β، 01/0>p) و هم به صورت غیرمستقیم (240/0=β، 01/0>p) با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی و دشواری در تنظیم هیجان، بر تاب آوری تاثیر دارد و مدل پیشنهادی نیز از برازش کافی برخوردار است (IFI، NFI، CFI، GFI > 90/0 و SRMR، RMSEA < 08/0). نتایج پژوهش حاضر می تواند به عنوان الگویی نظری و کاربردی برای درک ارتباط تحمل پریشانی با تاب آوری مادران کودکان دارای نشانگان نقص توجه بیش فعالی از طریق مدنظر قرار دادن متغیرهای میانجی انعطاف پذیری شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در نظر گرفته شود.کلید واژگان: تاب آوری, تحمل پریشانی, انعطاف پذیری شناختی, دشواری در تنظیم هیجان, نشانگان نقص توجه بیش فعالیConsidering the high psycho-social burden of having a child with attention deficit hyperactivity symptoms and the importance of resilience in their mothers, the aim of this research is to investigate the relationship between resilience and distress tolerance in mothers of children with attention deficit hyperactivity symptoms by considering the mediating role of cognitive flexibility and difficulty in emotion regulation. The research method was correlation with path analysis method. The statistical population included all mothers of children suffering from attention deficit hyperactivity symptoms who referred to psychological clinics in Tehran, 426 of which answered the questionnaires by available sampling, and finally 400 packages of questionnaires were analyzed after the screening processes. questionnaires were Connor and Davidson’s resilience (2003), Simons & Gaher’s distress tolerance (2005), Martin and Rubin’s cognitive flexibility (1995) and Gratz’s difficulty in emotion regulation. results showed that distress tolerance directly (β = 0.244, p < 0.01) and indirectly (β = 0.240, p < 0.01) by the mediation of cognitive flexibility and difficulty in emotion regulation affects resilience and the proposed model has sufficient fitness (IFI, NFI, CFI, GFI > 0.9 and SRMR, RMSEA < 0/08). Results of the present study can be considered as a theoretical and practical model for understanding the relationship between resilience and distress tolerance in mothers of children with attention deficit hyperactivity symptoms by considering the mediating variables of cognitive flexibility and difficulty in emotion regulation.Keywords: Resilience, distress tolerance, cognitive flexibility, difficulty in emotion regulation, attention deficit - hyperactivity symptoms
-
تحمل پریشانی از عوامل تاثیرگذار بر خودمدیریتی بیماران دیابتی است. این پژوهش به منظور تعیین نقش میانجی پذیرش خود در ارتباط بین خودشکوفایی، تعالی خود و تحمل پریشانی در بیماران دیابتی نوع دو انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده و با روش تحلیل مسیر انجام گرفت. به این منظور 207 پرسشنامه به روش در دسترس در بیماران دیابتی نوع دو ساکن استان یزد اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تحمل پریشانی Simons & Gaher و مقیاس تکامل وجودی Loonstra بود. داده ها با استفاده از تحلیل مسیر در نرم افزار AMOS 24 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که پذیرش خود با تحمل پریشانی (001/0 > P و 24/0 r =)، خودشکوفایی با تحمل پریشانی (01/0 > P و 22/0 r =) و تعالی خود با تحمل پریشانی (05/0 > P و 23/0 r =) ارتباط معنی دار مثبتی دارند. همچنین پذیرش خود نقش میانجی معنی داری در رابطه بین خودشکوفایی و تحمل پریشانی (01/0>p) و نیز تعالی خود و تحمل پریشانی (05/0>p) بازی می کند. میزان تحمل پریشانی فرد دیابتی تا 22 درصد توسط عوامل خودشکوفایی، تعالی خود و پذیرش خود قابل پیش بینی بود (01/0>p). نتایج نشان داد افراد مبتلا به دیابت نوع دو که پذیرش خود، تعالی خود و خودشکوفایی بالاتری دارند، تحمل پریشانی بالاتری داشته اند. بنابراین پیشنهاد می شود که مراکز بهداشتی-درمانی به آموزش های روان شناختی جهت ارتقاء خودشکوفایی، تعالی خود و بطور خاص پذیرش خود در بیماران دیابتی توجه ویژه ای داشته باشند.کلید واژگان: بیماران دیابتی, پذیرش خود, تحمل پریشانی, تعالی خود, خودشکوفاییIntroductionDiabetes is a chronic and costly disease that has a high prevalence throughout the world, Iran, and specifically in Yazd province. Considering the heavy psychological and economic costs of diabetes and its complications, it is important to pay attention to all the factors that can increase diabetes self-management. Since self-management is the main key to controlling diabetes and postponing the occurrence of diabetes complications, it is valuable to pay attention to distress tolerance and its affecting factors as one of the significant factors in diabetes self-management. Self-acceptance, self-actualization, and self-transcendence are proposed as three psychological factors that seem to improve people's distress tolerance. But evidence shows that self-acceptance can play a mediating role in the relationship between self-actualization, self-transcendence and distress tolerance in type 2 diabetic patients; however, few studies have investigated the relationship between these variables in diabetic people, which shows the necessity of conducting more studies. MethodThis is a descriptive-correlational study, performed using path analysis. A total of 207 questionnaires were administered by the available sampling method to type 2 diabetic patients living in Yazd province. The data was gathered using the Distress Tolerance Scale (Simmons & Gaher, 2005) and the Existential Fulfillment Scale (Loonstra, 2007). The Existential Fulfillment Scale is composed of three subscales: self-acceptance, self-actualization, and self-transcendence. The correlation and structural equation analysis were conducted to analyze the data using SPSS-23 and AMOS-24 software, respectively. ResultsThe results showed that self-acceptance, self-actualization, and self-transcendence have a significant positive relationship with distress tolerance in diabetic patients. In other words, self-actualization has a positive and direct effect on distress tolerance (r =.22, p<.01), self-transcendence has a direct and significant effect on distress tolerance (r =.23, p<.05), and the direct effect of self-acceptance on distress tolerance is statistically positive and significant (r =.24, p<.001). The data also revealed that self-actualization has a direct and positive effect on self-acceptance (β=.29, p<.001), and the direct effect of self-transcendence on self-acceptance is statistically positive and significant (β=.21, p< 0.01). Also, self-acceptance plays a mediating role in the relationship between self-actualization and distress tolerance (Sobel test = 2.72, p<.01), and self-acceptance has a mediating role in the relationship of self-transcendence with distress tolerance (Sobel test = 2.45, p<.05) in diabetics. The distress tolerance of diabetic patients can be predicted up to 22% by the sum of self-actualization, self-transcendence, and self-acceptance (p<.01). ConclusionThe results showed that individuals with type 2 diabetes who have higher self-acceptance, self-actualization, and self-transcendence show higher distress tolerance. Considering the mediating role of self-acceptance in the proposed model, it is suggested that by trying to promote the self-actualization and self-transcendence of diabetic patients, their self-acceptance of diabetics is improved. Higher self-acceptance, in turn, leads to greater distress tolerance and ultimately better diabetes self-management.Keywords: Diabetic Patients, Distress Tolerance, Self-Acceptance, Self-Actualization, Self-Transcendence
-
هدف این پژوهش بررسی تاثیر روان درمانی تحلیل کارکردی و شفقت درمانی بر تحمل پریشانی و دشواری تنظیم هیجان بیماران قلبی- عروقی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران قلبی- عروقی شهر مشهد در سال 1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 45 بیمار قلبی- عروقی مراجعه کننده به کلینیک و درمانگاه ولیعصر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون، گروه های آزمایش تحت مداخلات روان درمانی تحلیل کارکردی و شفقت درمانی قرار گرفتند و در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس تحمل پریشانی Simons و Gaher (2005) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان Gratz و Roemer (2004) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد بین اثربخشی روان درمانی تحلیل کارکردی و شفقت درمانی بر تحمل پریشانی و دشواری تنظیم هیجان بیماران مبتلا به بیماری قلبی و عروقی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). شفقت درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به روان درمانی تحلیل کارکردی بر تحمل پریشانی و دشواری تنظیم هیجان بیماران مبتلا به بیماری قلبی و عروقی دارد. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که شفقت درمانی منجر به افزایش تحمل پریشانی و کاهش دشواری در تنظیم هیجان بیماران قلبی- عروقی می شود.
کلید واژگان: روان درمانی تحلیل کارکردی, شفقت درمانی, تحمل پریشانی, دشواری تنظیم هیجان, بیماران قلبی عروقیThis study aimed at comparing functional analysis therapy and compassionate therapy on distress tolerance and difficulty in regulating emotion among cardiovascular patients. It was a quasi-experimental study with pre-test, post-test and a control group. The statistical population included all cardiovascular patients in Mashhad in 2020. The sample consisted of 45 cardiovascular patients referred to Valiasr clinic who were selected by convenience sampling method and then were randomly assigned to two experimental groups (15 patients in each group) and a control group (15 patients). After the pre-test, the experimental groups underwent functional analysis psychotherapy and compassionate therapy interventions, and at the end, both groups took the post-test, but the control group did not receive any intervention. The research instruments included the Distress Tolerance Scale (Simons & Gaher, 2005) and the Emotion Regulation Difficulty Questionnaire (Roemer and Gratz, 2004). Data were analyzed using SPSS software and multivariate analysis of covariance. The results showed that there was a significant difference between the effectiveness of functional analysis psychotherapy and compassion therapy on the tolerance of distress and difficulty in regulating emotion in patients with cardiovascular diseases (P<0.05). Compassionate therapy was more effective than the functional analysis psychotherapy on the tolerance of distress and difficulty in regulating emotion in patients with cardiovascular disease. Based on the findings, it can be concluded that compassion therapy led to increased anxiety tolerance and reduced difficulty in regulating the emotion of cardiovascular patients.
Keywords: functional analysis psychotherapy, compassion therapy, distress tolerance, emotion regulation difficulty, cardiovascular disease -
پژوهش حاضر با هدف </span></span></span></span>مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرح واره درمانی بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی انجام شد. </span></span>روش پژوهش حاضر </span></span></span></span>نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون، پس آزمون</span></span> و پیگیری</span></span> بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی </span></span></span></span>زنان دارای وسواس فکری عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد</span></span></span></span> در سال 1402 بودند که بر اساس ملاک های ورود و خروج 48 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. شرکت کننده ها با استفاده از پرسشنامه </span></span>تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003)</span></span> و مقیاس </span></span>تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) </span></span>در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار</span></span> SPSS 26</span></span> و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفتند. </span></span>نتایج آزمون تحلیل واریانس- مختلط نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های مداخله با کنترل در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی وجود دارد(</span></span>0/05</span></span>P</span><</span></span>)</span></span>. </span></span></span></span>شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرح واره درمانی منجر به بهبود تنظیم هیجان و افزایش تحمل پریشانی </span></span>شده است</span></span></span></span>. </span></span></span></span>شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی </span></span>موثرتر از </span></span></span></span>طرح واره درمانی </span></span>در بهبود تنظیم هیجان</span></span></span></span> است. </span></span></span></span>نتیجه گرفته می شود که می توان در برنامه درمانی مراکز مشاوره از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرح واره درمانی در جهت بهبود تنظیم هیجان و افزایش تحمل پریشانی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی استفاده نمود.</span></span></span></span></span></span></span></span></div>کلید واژگان: اختلال وسواس فکری عملی, تحمل پریشانی, تنظیم هیجان, شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, طرح واره درمانیThe present study aimed to comparison the effectiveness of cognitive therapy based on mindfulness and schema therapy on emotional regulation and distress tolerance of women with obsessive-compulsive symptoms. The present research method was semi-experimental with pretest, posttest and follow-up. The statistical population of the study included all women with obsessive-compulsive disorder who referred to the counseling centers of Mashhad in 2023-2024. Based on the inclusion and exclusion criteria, 48 people were selected by convenience sampling and randomly assigned to two experimental groups and one control group. The participants were evaluated using the emotion regulation questionnaire (Gross & John, 2003) and distress tolerance scale in the pretest, posttest and follow-up. Data were analyzed using SPSS 26 software and using descriptive and inferential statistics. The results of and analysis of variance with repeated measures showed that there is a significant difference between the experimental and control groups in emotion regulation and distress tolerance (P<0.05). Cognitive therapy based on mindfulness and schema therapy has led to improved emotion regulation and increased distress tolerance. Cognitive therapy based on mindfulness is more effective than schema therapy in improving emotion regulation.</div>Keywords: Cognitive Therapy Based On Mindfulness, Distress Tolerance, Emotion Regulation, Obsessive-Compulsive Disorder, Schema Therapy
-
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و کیفیت زندگی زنان دارای همسر جانباز با تاکید بر فرهنگ بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان دارای همسر جانباز شهر قم در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 32 زن دارای همسر جانباز بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دوگروه آزمایش(16نفر) و کنترل (16نفر)جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جهت گردآوری داده ها از ابزار اندازه گیری مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر(2005) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت- فرم کوتاه (2002) استفاده شد. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. پس از خاتمه روش مداخله ای پس آزمون انجام شد. مرحله پیگیری بعد از یک ماه صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره و یک متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و کیفیت زندگی زندگی زنان دارای همسر جانباز اثربخش است. این نتیجه در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت. هم چنین تاثیرات فرهنگی می توانند در چگونگی تفسیر و معنا دادن به تجربیات، حل مسایل و تصمیم گیری ها، و در واکنش های هیجانی و تنظیم آن ها در شرایط خاص مانند زمان جنگ و پس از آن برای سربازان و خانواده های آن ها نمایان شوند.فرهنگ یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده رفتارها به لحاظ فردی و خانوادگی است.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, فرهنگ, تحمل پریشانیThe current research was conducted with the aim of determining the effectiveness of acceptance and commitment based treatment on distress tolerance and life quality of veterans' spouses with emphasis on culture. The research statistical population subsumed all the wives of Qom veterans in 2022. The sample included 32 veterans’ wives which were selected through purposive sampling procedure and randomly assigned into two experimental and control groups 16 subjects each. The research was semi-experimental with a control group and was designed as a pre-test, post-test and after a month duration follow-up phase. To collect data Simmons and Gaher Distress Tolerance Questionnaire (2005) and World Health Organization Quality of Life Questionnaire - short form (2002) were implemented. The experimental group received 8 sessions of 90-minute treatment based on acceptance and commitment, and the control group did not receive any intervention. Then the subjects were post tested. The follow up was exerted after a month. The data were analyzed by Multivariate Analysis of Covariance and Univariate Analysis of Covariance. The results showed that the treatment based on acceptance and commitment significantly affected distress tolerance and increased the quality of life of veterans' wives (P<0/01) and the results were persistent after the follow up duration. Also, cultural influences could be exposed in how to interpret and give meaning to experiences, problems solving, decisions making and in emotional reactions and their regulation in special conditions such as during war and after it for soldiers and their families. Culture is one of the most important determinants of individual and family behavior.
Keywords: Treatment based on acceptance, commitment, Distress tolerance, Quality of life Culture -
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری را کلیه زنان 25 تا 40 ساله شهر ساری دارای اختلال ملال پیش از قاعدگی در سال 1399 تشکیل می دادند که توسط متخصص زنان به مراکز مشاوره روانشناختی ارجاع داده شده بودند. 45 نفر از این جامعه به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری گمارده شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: مقیاس تحمل پریشانی (DTS) و پرسشنامه غربالگری علایم قبل از قاعدگی (PSST). درمان مبتنی بر شفقت در 8 جلسه 90 دقیقه ای و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری نیز در 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا گردید. در ضمن گروه کنترل در حین اجرای پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو گروه درمان متمرکز بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری در مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معنادار و پایداری داشته است (001/0=P). همچنین نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتایج بیانگر این بود که روان شناسان و متخصصان می تواند از درمان متمرکز بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری برای بهبود تحمل پریشانی در زنان دچار اختلال ملال پیش از قاعدگی استفاده نمایند.کلید واژگان: درمان مبتنی بر شفقت, هیپنوتراپی شناختی-رفتاری, تحمل پریشانی, اختلال ملال پیش از قاعدگیThe aim of the present study was to compare the effectiveness of compassion-based therapy and cognitive-behavioral hypnotherapy on the distress tolerance of women with premenstrual dysphoria. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group with a three-month follow-up phase. The statistical population consisted of all women aged 25 to 40 in Sari city with premenstrual dysphoria in 2019 who were referred to psychological counseling centers by gynecologists. 45 people from this community were selected in a purposeful way and randomly assigned in three groups of 15 people. The research tools were: Distress Tolerance Scale (DTS) and Premenstrual Symptoms Screening Tool (PSST). Compassion-based therapy was implemented in 8 sessions of 90 minutes and cognitive-behavioral hypnotherapy was implemented in 8 sessions of 90 minutes. Meanwhile, the control group did not receive any intervention during the research. Mixed variance analysis was used to analyze the data. The results showed that both treatment groups focused on compassion and cognitive-behavioral hypnotherapy had significant and stable effectiveness compared to the control group (P=0.001). Also, the results showed that there is no significant difference between the two experimental groups (P<0.05). The results indicated that psychologists and specialists can use any of these two treatments to improve distress tolerance in women with premenstrual dysphoria.Keywords: compassion-based therapy, cognitive-behavioral hypnotherapy, Distress Tolerance, premenstrual dysphoria
-
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان و پرسشنامه تحمل پریشانی در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی بود و جامعه آماری پژوهش حاضر را همه دانش آموزان دوره متوسطه استان لرستان در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. تعداد 348 نفر از این افراد به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت انفرادی به مقیاس های راهبردهای تنظیم هیجان (ERQ) و تحمل پریشانی (DTS) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب آلفای کرونباخ، روایی همزمان، روایی محتوا و روایی سازه (تحلیل عامل تاییدی) استفاده شد. داده ها با کمک نرم افزارهای Excel، SPSS-25 و AMOS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از ضریب همسانی درونی نشان داد که این مقیاس از پایایی مناسبی برخوردار است. هم چنین نتایج حاصل از روایی محتوا (بررسی نظر متخصصان)، روایی همزمان (همبستگی مثبت معنادار میان دو مقیاس و خرده مقیاس ها در سطح (P<0/05) و روایی سازه (RMSEA<0/08, CFI>0/9,GFI>0/9) مورد تایید هستند. نتایج این پژوهش نشان داد که این مقیاس ها پایایی و روایی خوبی در جمعیت ایرانی دارند و مقیاس خودسنجی مناسبی برای موقعیت های بالینی و پژوهشی می باشند.
کلید واژگان: روان سنجی, تنظیم هیجان, تحمل پریشانی, دانش آموزانThe aim of the present study was to investigate the psychometric properties of questionnaires of emotion regulation strategies and distress tolerance in students. The research method was descriptive and the statistical population of the present study was made up of all the secon year high school students of Lorestan province in the academic year of 1402-1401. A number of 348 of these people were chosen by available sampling method and responded individually to the scales of emotion regulation strategies (ERQ) and distress tolerance (DTS). Cronbach's alpha coefficient, concurrent validity, content validity and construct validity (confirmatory factor analysis) were used for data analysis. The data was analyzed with the help of Excel, SPSS-25 and AMOS-24 software. The results of the internal consistency coefficient showed that this scale has good reliability. Also, the results of content validity (examination of expert opinions), concurrent validity (significant positive correlation between two scales and subscales at P<0.05 level) and construct validity (RMSEA<0.08, CFI>0.9, GFI >0.9) are approved. The results of this research showed that these scales have good reliability and validity in the Iranian population and are suitable self-assessment scales for clinical and research situations.
Keywords: Psychometrics, Emotion Regulation, Tolerance Of Distress, Students
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.