به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تحمل پریشانی" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • نازنین روا*، فائزه جهان، پرویز صباحی، گلناز پیوندی
    هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تحمل پریشانی و ابرازگری هیجانی دانش آموزان با اختلال انفجاری متناوب بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان 18-12 ساله مبتلا به اختلال انفجاری متناوب در سال تحصیلی 1402-1403 بود که در مدارس شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در گروه های گواه و آزمایش جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی، آموزش تنظیم هیجان اجرا شد در حالیکه گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلال انفجاری متناوب (کوکارو و همکاران، 2017)، پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس ابزار هیجان (پنزا-کلیو و زیمن، 2002) بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-27 تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر تحمل پریشانی و ابرازگری هیجانی در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است. یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با آموزش تنظیم هیجان فراهم می کند و روانشناسان و روانپزشکان می توانند برای بهبود تحمل پریشانی و ابرازگری هیجانی دانش آموزان دارای اختلال انفجاری متناوب از این مداخله استفاده نمایند.
    کلید واژگان: تنظیم هیجان, تحمل پریشانی, ابرازگری هیجانی, اختلال انفجاری متناوب
    Nazanin Rava *, Faeze Jahan, Parviz Sabahi, Golnaz Peyvandi
    The purpose of this research was to investigate The effectiveness of emotion regulation training on distress tolerance and emotional expressiveness of students with intermittent explosive disorder. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test and follow-up design with a control group. The statistical population of the research included all teenagers aged 12-18 years old with intermittent explosive disorder in 2024 who were studying in Tehran schools. The sample size includes 30 people (15 people in the experimental group and 15 people in the control group) from the statistical population were selected by available sampling method and they were placed in two control and experimental groups. For the experimental group, the emotion regulation training was implemented, while the control group remained on the waiting list. The research tools included Intermittent Explosive Disorder Questionnaire (Coccaro et al., 2017), Disturbance Tolerance Scal (Simons & Gaher, 2005) and Emotion Expression Scale (Penza-Clyve & Zeman, 2002). The data were analyzed using the analysis of variance with repeated measurements and SPSS-27 software. The results showed that the emotion regulation training had a significant effect on distress tolerance and emotional expressiveness in the post-test and follow-up stages. The findings of this research provide useful information regarding the emotion regulation training and psychologists and psychiatrists can use this intervention to improve the distress tolerance and emotional expressiveness of students with intermittent explosive disorder.
    Keywords: Emotion Regulation Training, Distress Tolerance, Emotional Expressiveness, Intermittent Explosive Disorder
  • طیبه دلشاد *، لیلا سادات مدرسی
    هدف

     این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر امید به زندگی و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی انجام گرفت.

    مواد و روش

     این پژوهش به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی بود که به مدارس مخصوص کودکان کم توان جسمی-حرکتی در تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 24 مادر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (n=12) و کنترل (n=12) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت برنامه MBSR قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های امید به زندگی و تحمل پریشانی جمع آوری و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.

    یافته ها

     نتایج تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای امید به زندگی (F(1, 22) = 45.67, p < 0.001) و تحمل پریشانی (F(1, 22) = 37.89, p < 0.001) وجود دارد. آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که میانگین نمرات امید به زندگی در گروه آزمایش از پیش آزمون به پس آزمون 13.33 واحد (p < 0.001) و از پیش آزمون به پیگیری 12.66 واحد (p < 0.001) افزایش یافت. همچنین، میانگین نمرات تحمل پریشانی در گروه آزمایش از پیش آزمون به پس آزمون 15.44 واحد (p < 0.001) و از پیش آزمون به پیگیری 14.11 واحد (p < 0.001) افزایش یافت. در حالی که در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

     نتایج پژوهش نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری باعث افزایش امید به زندگی و تحمل پریشانی در مادران کودکان کم توان جسمی-حرکتی می شود. این برنامه می تواند به عنوان یک روش موثر برای بهبود وضعیت روانی و کیفیت زندگی این مادران مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی, امید به زندگی, تحمل پریشانی, مادران, کودکان کم توان جسمی-حرکتی
    Tayebeh Delshad *, Leila Sadat Modaresi
    Objective

     This study aimed to investigate the effectiveness of Mindfulness-Based Stress Reduction (MBSR) on hope and distress tolerance in mothers of children with physical disabilities.

    Methods and Materials: 

    This quasi-experimental study employed a pre-test, post-test, and follow-up design with a control group. The statistical population included mothers of children with physical disabilities who attended specialized schools in Tehran. A total of 24 mothers were purposefully selected and randomly assigned to experimental (n=12) and control (n=12) groups. The experimental group participated in an 8-session MBSR program, while the control group received no intervention. Data were collected using the Hope and Distress Tolerance Questionnaires and analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests.

    Findings

     The ANOVA results showed significant differences between the experimental and control groups in the variables of hope (F(1, 22) = 45.67, p < 0.001) and distress tolerance (F(1, 22) = 37.89, p < 0.001). The Bonferroni post-hoc test revealed that the mean scores of hope in the experimental group increased by 13.33 points from pre-test to post-test (p < 0.001) and by 12.66 points from pre-test to follow-up (p < 0.001). Similarly, the mean scores of distress tolerance in the experimental group increased by 15.44 points from pre-test to post-test (p < 0.001) and by 14.11 points from pre-test to follow-up (p < 0.001). No significant changes were observed in the control group.

    Conclusion

     The findings of this study indicate that Mindfulness-Based Stress Reduction significantly increases hope and distress tolerance in mothers of children with physical disabilities. This program can be used as an effective method to improve the psychological well-being and quality of life of these mothers.

    Keywords: Mindfulness-Based Stress Reduction, Hope, Distress Tolerance, Mothers, Children With Physical Disabilities
  • زهرا دشت بزرگی *، سهام ناصری

    هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش شدت درد، اضطراب و تحمل پریشانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر اهواز بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش کلیه ی شامل زنان 20-40 ساله مبتلا به ام اس بود که در نیمه دوم 1402 و نیمه اول سال 1403 به سازمان بهزیستی شهر اهواز مراجعه نمودند که از بین آنها 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005، DTS)، پرسشنامه درد وست هاون پیل (1985، WHYMPI) و پرسشنامه اضطراب بک (1994، BAI) بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای یک بار تحت مدخله ای آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی سگال، ویلیامز و تیزدل (2002) قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون شدت درد، اضطراب و تحمل پریشانی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). در نتیجه آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان درمانی موثر برای کاهش شدت درد و اضطراب و افزایش تحمل پریشانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: اضطراب, تحمل پریشانی, درد, ذهن آگاهی, مولتیپل اسکلروزیس
  • سید حمید آتش پور، فرزانه دلفروزی، احسان قضاوی*

    هدف تحقیق حاضر بررسی نقش میانجی تحمل پریشانی در رابطه بین وضعیت زناشویی و شیوه های حل تعارض با سازگاری زناشویی در زنان متاهل شهر شاهین شهر بوده است. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش را کلیه زنان متاهل ساکن شهر شاهین شهر بوده که از بین آنها تعداد 200 نفر به صورت داوطلبانه و در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. ابزار تحقیق شامل، مقیاس سازگاری زناشویی، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک - راست، پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم و پرسشنامه تحمل پریشانی بود. روش تحلیل این پژوهش مدل یابی معادلات ساختاری و نیز ضریب همبستگی پیرسون بود. نتایج نشان داد که تحمل پریشانی میانجی رابطه سبک حل تعارض ملزم شده با سازگاری زناشویی است به گونه ای که با کاهش سبک حل تعارض ملزم شده، تحمل پریشانی در زنان متاهل افزایش یافته و در نتیجه سازگاری زناشویی بیشتر می شود. تحمل پریشانی میانجی رابطه سبک حل تعارض مصالحه با سازگاری زناشویی است به گونه ای که با افزایش سبک حل تعارض مصالحه هم به طور مستقیم سازگاری زناشویی در زنان متاهل افزایش می یابد و هم به طور غیر مستقیم تحمل پریشانی در آن ها افزایش یافته و در نتیجه سازگاری زناشویی بیشتر می‏شود. رابطه بین سبک های یکپارچگی، مسلط و اجتناب کننده مسلط با سازگاری زناشویی با میانجی گری تحمل پریشانی معنی دار نبوده است (05/0≥p).

    کلید واژگان: سبک های حل تعارض, وضعیت زناشویی, تحمل پریشانی, سازگاری زناشویی
    Seyed Hamid Atashpour, Ehsan Ghazavi, Ehsan Ghazavi *

    The aim of the present research was to investigate the mediating role of distress tolerance in the relationship between marital status and conflict resolution methods with marital compatibility in married women of Shahin Shahr city. The correlation research method is structural equation modeling. The research population was all married women living in Shahin Shahr city, of which 200 participated in this research voluntarily and available. The research tools included marital compatibility scale, Golombok-Rust marital status questionnaire, Rehim's conflict eesolution styles questionnaire, and distress tolerance questionnaire. The analysis method of this research was structural equation modeling and Pearson correlation coefficient. The results showed that distress tolerance is the mediator of the relationship between required conflict resolution style and marital adjustment in such a way that by reducing the required conflict resolution style, distress tolerance increases in married women and as a result, marital adjustment increases. Distress tolerance is the mediator of the relationship between reconciliation conflict resolution style and marital adjustment in such a way that with the increase of reconciliation conflict resolution style, marital adjustment in married women increases directly and also indirectly distress tolerance increases in them and as a result Marital compatibility increases. The relationship between integrative, dominant and dominant avoidant styles with marital adjustment with the mediation of distress tolerance was not significant (p≤0/05).

    Keywords: Conflict Resolution Styles, Marital Status, Distress Tolerance, Marital Adjustment
  • مسعود توکلی بنیزی*، رستا امیریان، لیلا بقائی پور، سمیه کهدویی

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مراجع محور راجرز بر خودانگاره و تحمل پریشانی زنان با علائم افسردگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان کارگر شرکت خیاطی واقع در شهرک صنعتی یزد در سال 1401 بودند که به کمک روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از آن ها انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگذاری شدند. ابزار سنجش این پژوهش، پرسشنامه خودپنداره راجرز RSS (1957) و تحمل پریشانی  DTS (سیمونز و گاهر، 2005) بود. درمان مراجع محور راجرز، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شده بود. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری (05/0>P) بین پس آزمون گروه کنترل و آزمایش در خودانگاره و تحمل پریشانی وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان مراجع محور راجرز یکی از روش های موثر در ارتقای خودانگاره و تحمل پریشانی زنان با علائم افسردگی است.

    کلید واژگان: افسردگی, تحمل پریشانی, خودانگاره, درمان مراجع محور راجرز
    Masoud Tavakoli Banizi*, Rasta Amirian, Leila Baghaeipour, Somaieh Kahdouai

    The purpose of this study was to determine the effectiveness of Rogers' client-centered therapy on self-image and distress tolerance of women with depressive symptoms. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group, and the statistical population of the research was all the women workers of a sewing company located in Yazd Industrial Town in 1401, and 30 of them were selected using the available sampling method and were randomly placed in two experimental (15 people) and control (15 people) groups. The measurement tools of this research were Rogers's RSS self-concept Questionnaire (1957) and DTS distress tolerance (Simmons and Gaher, 2005). Rogers' client-centered treatment was implemented for the experimental group during 8 sessions of 90 minutes. Multivariate analysis of covariance was used to analyze the data. The results showed that by controlling the Effect of the pre-test, there is a significant difference (P<0.05) between the post-test of the control and experimental groups in self-concept and distress tolerance. Therefore, it can be concluded that Rogers' client-centered treatment is one of the Effective methods in improving self-concept and bearing the distress of women with Depressive symptoms.

    Keywords: Depression, Distress Tolerance, Self-Concept, Rogers' Client-Centered Therapy
  • سید مجتبی عقیلی*، مهدی سلطان زاده، آرزو اصغری، میترا نمازی
    این پژوهش با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس پس از سانحه، تحمل پریشانی و نگرش های ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به سرطان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به سرطان شهر مشهد در بهار سال 1398 بود که با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های اختلال استرس پس از سانحه (ویدرز و همکاران، 1993)، تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی از تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم اختلال استرس پس از سانحه (95/14=F، 001/0>P)، تحمل پریشانی (32/21=F، 001/0>P) و نگرش های ناکارآمد (25/19=F، 001/0>P) مادران دارای کودک مبتلا به سرطان بود. بنا بر نتایج این پژوهش، می توان از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود استرس پس از سانحه، تحمل پریشانی و نگرش های ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به سرطان بهره برد.
    کلید واژگان: ذهن آگاهی, استرس پس از سانحه, تحمل پریشانی, نگرش های ناکارآمد, سرطان
    Seyed Mojtaba Aghili *, Mehdi Soltanzadeh, Arezou Asghari, Mitra Namazi
    This research was conducted with the aim of effectiveness of cognitive therapy based on mindfulness on post-traumatic stress, distress tolerance and dysfunctional attitudes of mothers of children with cancer. The research method was semi-experimental with pre-test-post-test and control group. The statistical population of mothers with a child with cancer was in Dr. Sheikh Hospital in Mashhad in 2019, 30 of them were selected by purposeful sampling and randomly assigned to two experimental and control groups (15 people in each group). Research tools were PTSD questionnaires (Withers et al., 1993), distress tolerance (Simmons and Gaher, 2005) and dysfunctional attitudes (Weizman and Beck, 1978). The experimental group received eight 90-minute sessions of mindfulness-based cognitive therapy intervention (Siegel et al., 2000). Research data were analyzed using multivariate analysis of covariance test. The results indicated the effect of mindfulness on post-traumatic stress disorder symptoms, distress tolerance and dysfunctional attitudes of mothers with children with cancer. According to the results of this research, cognitive therapy based on mindfulness can be used to improve the psychological problems of mothers of children with cancer.
    Keywords: : Mindfulness, Post Traumatic Stress, Distress Tolerance, Dysfunctional Attitudes, Cancer
  • ارغوان کبریت چی، شهنام ابوالقاسمی*، منصوره شهریاری احمدی
    زمینه

    به نظر می رسد با توجه به نقش هیجانات در تحمل پریشانی و انعطاف پذیری شناختی به عنوان دو بعد مهم اختلال اضطراب اجتماعی که یکی از ناتوان کننده ترین اختلالات اضطرابی است، بکارگیری درمان هایی که هیجانات را هدف قرار می دهند، می تواند کمک کننده باشد.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر انعطاف پذیری شناختی و تحمل پریشانی در زنان متاهل دارای اختلال اضطراب اجتماعی بود.

    روش

    روش پژوهش، طرح نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متاهل دارای اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز مشاوره روانشناختی منطقه 18 شهر تهران در سال 1402 بودند که از بین آن ها 34 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس و با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان هیجان مدار (جانسون و همکاران، 2008) به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت. همه ی شرکت کنندگان توسط پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندر وال، 2010) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج حاکی از اثربخشی درمان هیجان مدار بر بهبود انعطاف پذیری شناختی (01/0 <p) و تحمل پریشانی (01/0<p) و ماندگاری تاثیر آن در دوره پیگیری بود (01/0 <p).

    نتیجه گیری

    با توجه به اثربخشی درمان هیجان مدار، لزوم تمرکز بر این درمان به عنوان یکی از درمان های کمکی، حمایتی و توانبخشی در کنار درمان دارویی در کاهش پیامدهای ناشی از نقص در تحمل پریشانی و انعطاف پذیری شناختی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: درمان هیجان مدار, انعطاف پذیری شناختی, تحمل پریشانی, زنان متاهل, اختلال اضطراب اجتماعی
    Arghavan Kebritchi, Shahnam Abolghasemi*, Mansoureh Shahriari Ahmadi
    Background

    It seems that considering the role of emotions in distress tolerance and cognitive flexibility as two important dimensions of social anxiety disorder, which is one of the most debilitating anxiety disorders, using treatments that target emotions can be helpful.

    Aims

    The aim of the present study was to investigate the effectiveness of emotion-focused therapy on cognitive flexibility and distress tolerance married women with social anxiety disorder.

    Methods

    The research method was a semi-experimental pretest-posttest design with a 45-day follow-up strage by control group. The study population included all married women with social anxiety disorder referred to psychological counseling centers in the 18th district of Tehran in 2023 which among those 34 cases were selected through available sampling and according to the inclusion criteria and they were randomly divided into experimental and control groups. The Experimental group received emotion-focused therapy (Johnsano, 2008) sessions for nine 90-minutes sessions. All participants were assessed by the questionnaires of cognitive flexibility Inventory (Dennis & Vander Wal, 2010) and distress tolerance (Simons & Gaher, 2005). Data were analyzed by SPSS-24 software and MANOVA with repeated measure test.

    Results

    The results indicated the effectiveness of emotion-focused therapy on improving cognitive flexibility and distress tolerance (p< 0.01) and maintaining its effectiveness in the follow-up stage (p< 0.01).

    Conclusion

    Considering to the effectiveness of emotion-focused therapy it is suggested to focus on this therapy as one of the auxiliary, supportive and rehabilitation therapy along with drug treatment in reducing the consequences of difficulties in distress tolerance and cognitive flexibility.

    Keywords: Emotion-Focused Therapy, Cognitive Flexibility, Distress Tolerance, Married Women, Social Anxiety Disorder
  • آیلین قاسمی کوشیکلایی*، ایران داوودی، عبدالکاظم نیسی، مرتضی امیدیان
    زمینه

    علائم وسواس گون، تحمل پریشانی پایین و احساس گناه بالا از جمله موارد شایع در بین جمعیت بالینی مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری می باشد. این موارد باعث مزمن شدن این اختلال شده و سیر درمان را سخت تر و طولانی تر می کنند، و این مسئله اهمیت یافتن درمان مناسب برای اختلال وسواس-جبری را جدی تر می کند، زیرا مزمن شدن اختلال باعث آسیب بسیار جدی به روابط، عملکرد، شغل و زندگی شخص می شود.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری بود.

    روش

    روش پژوهش حاضر از نوع مطالعه تک موردی با طرح ABA بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری مراجعه کننده به مراکز روانشناختی شهر اهواز بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر به شیوه هدفمند بود. نمونه این پژوهش شامل چهار بیمار مبتلا  به اختلال وسواسی-جبری بود. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش شامل مصاحبه ساختار یافته بر اساس DSM5-TR و مقیاس های علائم وسواس فکری-عملی ییل-برون (گودمن و همکاران، 1989)، تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و احساس گناه (کوگلز و جونز، 1992) بود. همچنین محتوای درمانی پژوهش حاضر بر اساس پروتکل طرحواره درمانی مبنی بر ذهنیت (فرل و همکاران، 2014) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نمودار دیداری، درصد داده های ناهمپوش، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه شرکت کنندگان در مراحل مداخله و پیگیری موثر واقع شده و دارای اثربخشی است. مقدار شاخص تغییر پایا نیز برای تمامی آن ها معنادار بود (05/0 >p). درصد بهبودی در مرحله پیگیری نیز در محدوده موفقیت درمان قرار داشته که این مسئله ثبات اثربخشی این درمان را نشان می دهد.

    نتیجه گیری

    با توجه به سیر مختل کننده و مزمن بودن وسواس ضرورت یک درمان اثربخش و پایدار در مورد این بیماران حائز اهمیت است. همچنین با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری، استفاده از مداخلات و فنون خاص مداخله مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای به عنوان یک روش اصلی و مکمل در کنار سایر فنون و مفاهیم اصلی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و نشانگان آن ها به درمان گران پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت, اختلال وسواسی-جبری, علائم وسواس, تحمل پریشانی, احساس گناه
    Aylin Ghassemi Koushikolaei*, Iran Davoudi, Abdolkazem Neysi, Morteza Omidiyan
    Background

    Obsessive symptoms, low distress tolerance, and heightened guilt represent prevalent characteristics within the clinical demographic of individuals suffering from obsessive-compulsive disorder (OCD). These features contribute significantly to the chronicity of this disorder, complicating the treatment trajectory and prolonging the therapeutic process. Consequently, the imperative to identify an appropriate treatment for OCD becomes more pronounced. The chronic nature of this condition inflicts substantial damage on various facets of life, including relationships, performance, work, and overall quality of life.

    Aims

    This study aimed to scrutinize the efficacy of schema mode therapy in ameliorating obsession symptoms, bolstering distress tolerance, and alleviating guilt among individuals diagnosed with obsessive-compulsive disorder.

    Methods

    The present research employed a single case study utilizing an ABA design. The statistical population encompassed all patients diagnosed with obsessive-compulsive disorder (OCD) attending psychological centers in Ahvaz city. The sampling method adopted for this study was Purposive, specifically selecting four individuals diagnosed with obsessive-compulsive disorder as the research sample. To assess and measure the participants, structured interviews based on DSM-5-TR criteria were conducted, along with employing the Yale-Brown Obsessive-Compulsive Symptoms Scale (Goodman et al., 1989), the Distress Tolerance Scale (Simons & Gaher, 2005), and the Guilt Scale (Kugler & Jones, 1992). The therapeutic intervention utilized in this study adhered to the schema mode therapy protocol as outlined by Ferrell et al. (2014). For data analysis, visual chart, percentage of non-overlapping data, recovery percentage and reliable change index were used.

    Results

    The research findings revealed that schema mode therapy exhibited effectiveness in reducing symptoms of obsession, enhancing distress tolerance, and alleviating guilt among the subjects during both the intervention and follow-up stages. Furthermore, the reliability index value was statistically significant for all measured parameters (p< 0.05). Additionally, the percentage of recovery during the follow-up phase fell within the spectrum denoting treatment success, signifying the sustained efficacy and stability of this therapeutic intervention.

    Conclusion

    Given the obsession and chronic obsession, the necessity of an effective and sustainable treatment is important for these patients. Also, according to the results of the present study and the effectiveness of schema mode therapy on the symptoms of obsession, distress tolerance and guilt in patients with obsessive-compulsive disorder, the use of specific interventions and intervention techniques based on schema mentalities is suggested as a main and complementary method along with other main treatment techniques and concepts.

    Keywords: Schema Mode Therapy, Obsessive Compulsive Disorder, Obsessive Symptoms, Distress Tolerance, Guilt
  • مریم کشاورز، بهنوش آرام فر*

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی با اختلال وسواس جبری انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش افراد بالای 18 سال شهر تهران در سال 1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از منطقه سه، نمونه ای به تعداد 200 نفر انتخاب و پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس وسواس فکری- جبری بیل براون (Y-BOCS، گودمن و همکاران، 1989)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ، ولز و کارت رایت-هاتون، 2004) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی اختلال وسواس جبری بودند (001/0‹p) و همچنین تحمل پریشانی به صورت غیر مستقیم از طریق تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد) توانست اختلال وسواس جبری را پیش بینی کند (001/0‹p). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که تحمل پریشانی و تنظیم هیجان نقش کلیدی در اختلال وسواس جبری دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای کیفیت زندگی اختلال وسواس جبری ضروری است.

    کلید واژگان: باورهای فراشناختی, تحمل پریشانی, تنظیم هیجان, اختلال وسواس جبری
    Maryam Keshavarz, Behnoosh Aramfar*

    This study aimed to investigate the mediating role of emotion regulation in the relationship between distress tolerance and metacognitive beliefs with obsessive-compulsive disorder. The present research was a descriptive correlation. The statistical population of the research was people over 18 years of age in Tehran in 2023, and a sample of 200 people was selected and a questionnaire was distributed among them using the available sampling method from the third region. Research tools included: Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale (Y-BOCS & Goodman, et al, 1989), Distress Tolerance Scale (DTS, Simons & Gaher, 2005), Metacognition Questionnaire (MCQ, Wells & Cartwright-Hatton, 2005) and Emotion Regulation Questionnaire (ERQ, Gross & John, 2003). The path analysis method was used to analyze the data. The results of the path analysis method indicated that the model fit in well. The findings showed that distress tolerance and metacognitive beliefs were able to directly predict obsessive-compulsive disorder (p<0.001) and also distress tolerance indirectly through emotion regulation (reappraisal) could predict obsessive-compulsive disorder (p<0.001). It can be concluded that distress tolerance and emotion regulation play a key role in obsessive-compulsive disorder, and it is necessary to pay attention to these factors in interaction with each other in programs to improve the quality of life of obsessive-compulsive disorder.

    Keywords: Metacognitive Beliefs, Distress Tolerance, Emotion Regulation, Obsessive-Compulsive Disorder
  • منصوره سادات موسوی زاهد*، نجیمه صادقیان، سارا طاهری

    پژوهش حاضر با هدف تعیین پیش بینی ناگویی هیجانی بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و تحمل پریشانی در رانندگان با سوءمصرف مواد شهر اصفهان در سال 1403 به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را رانندگان با سوءمصرف مواد به تعداد 300 نفر تشکیل دادند که تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان CERQ)) گارنفسگی و کریج (2006)، پرسشنامه تحمل پریشانی (DTS) سیمونز و گاهر (2005)و پرسشنامه ناگویی هیجان (TAS) بگبی، پارکر و تیلور (1994) که روایی صوری آن توسط چند نفر از پاسخگویان تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای ناگویی هیجانی، راهبردهای سازش نیافته، راهبردهای سازش یافته و تحمل پریشانی 0.759، 0.712، 0.714 و 0.701 برآورد شد. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش در بخش آمار توصیفی از مشخصه های آماری مانند میانگین، انحراف معیار، کمترین و بیشترین مقدار و در بخش آمار استنباطی از آزمون رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد راهبردهای سازش نیافته تنظیم شناختی هیجان به صورت مثبت و تحمل پریشانی به صورت منفی توان پیش بینی ناگویی هیجانی را دارد؛ ولی راهبردهای سازش یافته تنظیم شناختی هیجانی توان پیش بینی ناگویی هیجانی را ندارد.

    کلید واژگان: ناگویی هیجانی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, راهبردهای سازش یافته, راهبردهای سازش نیافته, تحمل پریشانی, رانندگان با سوءمصرف مواد.
    Mansoure Sadat Mousavi Zahed *, Najime Sadeghiyan, Sara Taheri

    The present study aimed to determine the prediction of alexithymia based on emotional cognitive regulation strategies and distress tolerance in drivers with substance abuse in Isfahan city in 1403 using a descriptive correlational method. The statistical population of this research was made up of 300 drivers with substance abuse, of which 50 were selected by available sampling method. Data collection tools include three questionnaires: Cognitive Regulation of Emotion Questionnaire (CERQ) by Garnafsgi & Krij (2006), Distress Tolerance Questionnaire (DTS) by Simmons & Gaher (2005) and alexithymia Questionnaire (TAS) by Bagby, Parker & Taylor (1994) based on a 5-point Likert scale, whose face validity was confirmed by several respondents and its reliability was confirmed using Cronbach's alpha coefficient, respectively, for alexithymia, non-compromised strategies, and compromised strategies and distress tolerance was estimated at 0.759, 0.712, 0.714 and 0.701. In order to analyze the findings of the research, statistical characteristics such as mean, standard deviation, minimum and maximum values were used in the descriptive statistics section, and simultaneous regression test was used in the inferential statistics section. The results of the analysis of the findings showed that non-compromised strategies of cognitive regulation of emotion positively and distress tolerance negatively can predict alexithymia, but the compromised strategies of cognitive regulation of emotion cannot predict alexithymia.

    Keywords: Alexithymia, Emotional Cognitive Regulation Strategies, Compromised Strategies, Non-Compromised Strategies, Distress Tolerance, Drivers With Substance Abuse
  • یگانه یاوری، حسن خوش اخلاق *، محمدرضا شعربافچی زاده

    این پژوهش باهدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خودسرزنشگری، تحمل پریشانی، عاطفه ی خودآگاه و سبک های حل تعارض بیماران مبتلا به سرطان شهر اصفهان انجام گرفت. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلابه سرطان استان اصفهان در سال 1398 بودند که تعداد 30 بیمار سرطانی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15=n) قرار گرفتند. پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (Garnefski & Kraaij, 2007)، پرسشنامه تحمل پریشانی (Simons & Gaher, 2005)، پرسشنامه عاطفه خودآگاه (Tangney, Dearing, Wagner & Gramzow, 1989)، پرسشنامه سبک های حل تعارض (Weeks, 1994)، به عنوان پیش آزمون مورداستفاده قرار گرفت، سپس گروه آزمایش به مدت دو ماه و در 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر شفقت (Gilbert, 2009) قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در پایان پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss-23 و روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که مداخله درمانی باعث کاهش نمره خودسرزنشگری و عاطفه خودآگاه و افزایش نمره تحمل پریشانی و سبک های حل تعارض در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (05/0P<). بنابراین می توان نتیجه گرفت شفقت درمانی بر خودسرزنشگری، تحمل پریشانی، عاطفه ی خودآگاه و سبک های حل تعارض بیماران مبتلابه سرطان شهر اصفهان اثر بخش است. لذا پیشنهاد می شود به عنوان یک مداخله کارآمد، انتخابی، کم هزینه و قابل اجرا و به عنوان یک راه میان بر و پیشگیرانه از سوی مشاوران و روان درمانگران، برای کاهش مشکلات روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر شفقت, خودسرزنشگری, تحمل پریشانی, عاطفه ی خودآگاه, سبک های حل تعارض, سرطان
    Yeganeh Yavari, Hassan Khosh Akhlagh *, Mohammad Reza Sherabafchizadeh

    The aim of this study was to determine the effectiveness of compassion-focuced therapy on self-blame, distress tolerance, self-conscious emotion and conflict resolution styles in patients with cancer in Isfahan. The method of this research was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all patients with cancer in Isfahan province in 2019 that 30 patients with cancer were selected by convenience sampling and randomly asingment into experimental and control groups (n = 15). Cognitive Emotion Regulation Strategies Questionnaire (Garnefski & Kraaij, 2007), Distress Tolerance Questionnaire (Simons & Gaher, 2005), Self-Conscious Emotion Questionnaire (Tangney, Dearing, Wagner, & Gramzow, 1989), Conflict Resolution Questionnaire (Weeks, 1994), used as a pre-test, then experimental group underwent Compassion- Focuced Therapy in 8 sessions of 90 minutes for two months and the control group did not receive any intervention. At the end, post-test was performed on both groups and the data were analyzed using Spss-23 statistical software and analysis of covariance. Findings showed that therapeutic intervention decreased the score of self-blame and self-conscious emotion and increased the score of distress tolerance and conflict resolution styles in the experimental group compared to the control group (P <0.05). Therefore, one can conclud Compassion therapy is effective on self-blame, distress tolerance, self-conscious emotion and conflict resolution styles of cancer patients in Isfahan. Therefore, it is suggested that it be used as an effective, selective, low-cost and feasible intervention and as a short and preventive way by counselors and psychotherapists to reduce the psychological problems of cancer patients.

    Keywords: Compassion-Focuced Therapy, Self-Blame, Distress Tolerance, Self-Conscious Emotion, Conflict Resolution Styles, Cancer
  • فرزانه زندی فر، سپیده فلاحیه*
    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری با رویکرد پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و تنظیم رفتاری هیجان مادران دانش آموزان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل تمام مادران دانش آموزان دختر 8 تا 10 سال دارای اختلال کم توجهی بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس ابتدایی شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد و مادران 30 کودک به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله فرزند پروری با رویکرد پذیرش و تعهد را دریافت کرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کانرز فرم والد (CPRS)، پرسشنامه تحمل پریشانی (DTS) و پرسشنامه تنظیم رفتاری هیجان (BERQ) استفاده شد. با استفاده از مدل آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری و تحلیل کوواریانس چندمتغیری داده ها تحلیل شد و نتایج نشان داد که مداخله فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش تحمل پریشانی و مولفه های آن و سه مولفه تنظیم رفتاری هیجان شامل اقدام به کارهای دیگر، رویارویی فعال و جستجوی حمایت اجتماعی و کاهش کناره گیری و نادیده گرفتن تاثیر معنادار دارد. بر اساس نتایج می توان گفت مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود سلامت روانی این گروه از مادران نتایج اثربخشی داشت.
    کلید واژگان: فرزند پروری, رویکرد پذیرش و تعهد, تحمل پریشانی, تنظیم رفتاری هیجان, اختلال کم توجهی, بیش فعالی
    Farzaneh Zandi Far, Sepideh Fallahiyeh *
    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of parenting education with the approach of acceptance and commitment on distress tolerance and behavioral regulation of emotion of mothers of students with attention deficit hyperactivity disorder. The research method was a semi-experimental design with a pre-test and post-test with a control group. The statistical population included all the mothers of 8-10-year-old female students with attention deficit hyperactivity disorder who were studying in the elementary schools of Isfahan city in the academic year of 2022-2023. A multi-stage cluster random sampling method was used to select the sample, and the mothers of 30 children were randomly divided into two experimental groups (15 people) and control group (15 people). The experimental group received parenting intervention with the approach of acceptance and commitment during 10 sessions of 90 minutes. To collect data, Connors Parent Form Questionnaire (CPRS), the distress tolerance questionnaire (DTS) and the emotional regulation questionnaire (BERQ) were used. The data were analyzed using the statistical model of univariate covariance analysis and multivariate covariance analysis and The results showed that the parenting intervention based on acceptance and commitment has a significant effect on increasing the tolerance of distress and its components and the three components of emotional regulation including doing other things, active confrontation and seeking social support and reducing withdrawal and ignoring. . Based on the results, it can be said that interventions based on acceptance and commitment can have effective results in improving the mental health of this group of mothers.
    Keywords: Parenting With The Approach Of Acceptance, Commitment, Distress Tolerance, Behavioral Regulation Of Emotion, Attention Deficit Hyperactivity Disorder
  • معصومه مقبلی هنزائی، زهرا زنجانی*، مینا خلیلی صفت
    مقدمه

    اختلال اضطراب فراگیر و اضطراب بیماری ، دو اختلال نسبتا شایعی است که علی رغم قرار گیری آنها در دو طبقه مجزای تشخیصی دارای شباهت های زیادی در علائم روانشناختی هستند. این مطالعه با هدف مقایسه این دو اختلال در مشخصه های تحمل پریشانی، واکنش پذیری هیجانی و حساسیت اضطرابی صورت گرفت.

    روش

    پژوهش حاضر یک مطالعه مورد - شاهدی بود. نمونه مطالعه شامل 36 فرد مبتلا به اضطراب فراگیر، 36 فرد مبتلا به اضطراب بیماری و 36 فرد عادی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه حساسیت اضطرابی، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس واکنش پذیری هیجانی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-19 و با آزمون تحلیل واریانس صورت گرفت.

    نتایج

    نتایج نشان داد، افراد دارای اضطراب فراگیر و اضطراب بیماری حساسیت اضطرابی بیشتر و تحمل پریشانی کمتری را نسبت به افراد بهنجار دارند (05/0>P). در حالی که در میزان واکنش پذیری با افراد بهنجار تفاوتی نداشتند (54/0=F، 58/0=P). همچنین، نتایج نشان داد که در میزان تحمل پریشانی بین دو گروه دارای اضطراب فراگیر و اضطراب سلامت تفاوتی وجود ندارد (06/0=P)؛ ولی افراد دارای اضطراب فراگیر، حساسیت اضطرابی بیشتری را در مقایسه با افراد دارای اضطراب بیماری گزارش دادند (05/0>P).

    بحث و نتیجه گیری

    گرچه حساسیت جسمانی در اختلال اضطراب فراگیر نقش برجسته تری دارد؛ ولی به طور کلی به نظر می رسد تحمل پریشانی و حساسیت اضطرابی، مشخصه های مشترک و فراتشخیصی در اختلالات روانشناختی از جمله اختلال اضطراب فراگیر و اضطراب بیماری باشند.

    کلید واژگان: اختلال اضطراب فراگیر, اضطراب بیماری, تحمل پریشانی, حساسیت اضطرابی, واکنش پذیری هیجانی
    Masoumeh Moqhbeli Hanzaii, Zahra Zanjani *, Mina Khalili Sefat
    Introduction

    Illness anxiety and generalized anxiety disorder are two relatively common disorders that, despite being in two separate diagnostic classes, have many similarities in psychological symptoms. This study was conducted to compare these two disorders in terms of distress tolerance, anxiety sensitivity, and emotional reactivity.

    Method

    The present study was a case-control study. The study sample included 36 individuals with general anxiety, 36 individuals with illness anxiety, and 36 normal individuals. Data was collected using the Anxiety Sensitivity Inventory, Distress Tolerance Scale, and Emotional Reactivity Scale. Data analysis was conducted using SPSS-19 software and the analysis of variance test.

    Results

    The study revealed that individuals with general anxiety and illness anxiety exhibit higher levels of anxiety sensitivity and lower distress tolerance compared to individuals without these conditions (P < 0.05). However, there was no significant difference in emotional reactivity between the two groups (F = 0.54, P = 0.58). Additionally, the findings indicated no variance in distress tolerance between individuals with general anxiety and illness anxiety (P = 0.06). Notably, individuals with general anxiety reported higher anxiety sensitivity levels than those with illness anxiety (P > 0.5).

    Discussion and Conclusion

    Although anxiety sensitivity plays a more prominent role in generalized anxiety disorder, in general, distress tolerance and anxiety sensitivity seem to be common and trans-diagnostic characteristics in psychological disorders, including generalized anxiety disorder and illness anxiety.

    Keywords: Generalized Anxiety Disorder, Illness Anxiety, Distress Tolerance, Anxiety Sensitivity, Emotional Reactivity
  • مریم شجاعیان، ناصر صبحی قراملکی*، حسین ابراهیمی مقدم
    هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری عملکرد جنسی بر اساس کیفیت خواب با نقش میانجی تحمل پریشانی در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان یائسه مبتلا به دبابت نوع 2 ساکن شهر تهران در سال 1402 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل Kline (2023) و با روش نمونه‏ گیری در دسترس 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه عملکرد جنسی زنان (FSFI-6) Isidoriو همکاران (2010)، پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) بویس و همکاران (1989) و مقیاس تحمل پریشانی (DTS) سیمونز و گاهر (2005) بود. تحلیل آماری داده ‏ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم اضطراب، افسردگی و تحمل پریشانی بر عملکرد جنسی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که تحمل پریشانی در رابطه بین کیفیت خواب با عملکرد جنسی نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/056=RMSEA و 0/05>P-value) و 90 درصد عملکرد جنسی به وسیله کیفیت خواب با نقش میانجی تحمل پریشانی ‏تبیین می ‏شود. بنابراین عملکرد جنسی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو می تواند متاثر از کیفیت خواب و تحمل پریشانی آنان باشد. لذا نتیجه‏ گیری می شود که کیفیت خواب نامطلوب با تاثیرگذاری بر تحمل پریشانی موجب نقص در عملکرد جنسی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو می شود که بر این اساس پیشنهاد می شود در مداخلات روانشناختی برای این زنان اقدام به بهبود عملکرد جنسی آنان کرد.
    کلید واژگان: تحمل پریشانی, دیابت نوع دو, عملکرد جنسی, کیفیت خواب, یائسگی
    Maryam Shojaeeyan, Nasser Sobhi Gharamaleki *, Hossein Ebrahimi Moghadam
    The purpose of the present study was to investigate structural equation modeling of sexual function based on sleep quality with mediating role of distress tolerance in menopause women with type 2 diabetes. The present research is the correlation. The statistical population in this research included postmenopausal women with type 2 diabetes in Tehran city in year 2023. The sample size was selected based on Kline model (2023) and with convenience sampling of 300 people. Data collection tools included the female sexual function index (FSFI-6) of Isidori and et al (2010), Pittsburgh sleep quality index (PSQI) of Buysse and et al (1989) and distress tolerance scale (DTS) of Simons and Gaher (2005). Statistical analysis of data was performed using SPSS and AMOS-28 software. The findings showed that the direct effect of sleep quality and distress tolerance were significant on sexual function. Also, the results showed that distress tolerance has a mediating role in relationship between sleep quality with sexual function. Also, proposed model had an acceptable fitness to the data (RMSEA=0/056, P-value<0/05) and analyses also revealed that %90 of variance of sexual function was explained by sleep quality through the mediating role of distress tolerance. Therefore, it is concluded that sleep quality affect the distress tolerance and cause defects in the sexual function of postmenopausal women with type 2 diabetes, so it is suggested to reduce their sexual function in psychological interventions for these women.
    Keywords: Distress Tolerance, Menopause, Sexual Function, Sleep Quality, Type 2 Diabetes
  • سجاد طاهرزاده قهفرخی*، تینا خالقی فریمانی، فاطمه پروین
    به دلیل اهمیت تحصیل در جوامع امروزی، اضطراب مدرسه به عنوان یک مسئله در حیطه سلامت روان دانش آموزان مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش ارائه مدل پیش بینی اضطراب مدرسه بر اساس ذهنیت های طرح واره ای و دشواری در تنظیم هیجان با نقش میانجی تحمل پریشانی در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ایلام بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ایلام در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که بر اساس آمار آموزش وپرورش تعداد آن ها 3521 نفر در قالب 16 مدرسه بود. حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 361 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه ذهنیت طرح واره ای لوبستال و همکاران (2010) و پرسشنامه اضطراب مدرسه فیلیپس (1987) استفاده شد. داده ها با مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین ذهنیت های طرحواره ای و دشواری در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی با اضطراب مدرسه رابطه معناداری وجود دارد (0/01>P). همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و ذهنیت های طرحواره ای و دشواری در تنظیم هیجان به طور مستقیم و با میانجی گری تحمل پریشانی بر اضطراب مدرسه در دانش آموزان تاثیر گذار و قابل پیش بینی می باشد (0/073=RMSEA و 0/906=GFI و 0/921=CFI و 0/913=NFI). نتیجه گرفته می شود دانش آموزانی که ذهنیت های طرحواره ای ناسازگار دارند و در تنظیم هیجان های خود مشکل دارند، قادر به تحمل پریشانی در موقعیت های پرچالش مدرسه نیستند و در نتیجه دچار اضطراب می شوند.
    کلید واژگان: اضطراب مدرسه, ذهنیت های طرح واره ای, دشواری در تنظیم هیجان, تحمل پریشانی, دانش آموزان
    Sajad Taherzadeh Ghahfarokhi *, Tina Khaleghi Farimani, Fateme Parvin
    Due to the importance of education in today's societies, school anxiety has been considered as a problem in the field of mental health of students. The purpose of this research was to present a model for predicting school anxiety based on schema modes difficulty in emotion regulation with the mediating role of distress tolerance in female students of the second year of high school in Ilam city. The method of descriptive correlational research was structural equation modeling. The statistical population of this research included all female students of the second year of high school in Ilam city in the academic year 2021-2022, which according to the education statistics, their number was 3521 in the form of 16 schools. According to the table of Karjesi and Morgan, the sample size of 361 people was selected using the multi-stage cluster sampling method. To collect data, the distress tolerance questionnaire of Simmons and Gaher (2005), the difficulty in regulating emotions questionnaire of Gratz and Romer (2004), the schema modes questionnaire of Lobstal et al. (2010) and the Phillips school anxiety questionnaire (1987) were used. Data were analyzed by structural equation modeling. The findings showed that there is a significant relationship between schema modes and difficulty in regulating emotions and distress tolerance with school anxiety (p<0.01). Also, the research model has a favorable fit, and schema modes and difficulty in emotion regulation directly and with the mediation of distress tolerance have an impact and predictably on school anxiety in students (RMSEA=0.073, GFI=0.906, CFI=0.921, NFI=0.913). It is concluded that students who have inconsistent schema modes and have difficulty in regulating their emotions, are not able to bear distress in challenging school situations and as a result suffer from anxiety.
    Keywords: School Anxiety, Schema Modes, Difficulty In Emotion Regulation, Distress Tolerance, Students
  • مجید بیاتی چالشتری، محمد زارع نیستانک*

    هدف پژوهش بررسی تاثیر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خویشتن پذیری، شفقت به خود و تحمل پریشانی در دختران نوجوان بد سرپرست شهرکرد بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل دختران بد سرپرست شهر شهرکرد در سال 1401 که در بهزیستی تحت پوشش قرار داشتند بود. روش نمونه گیری هدفمند بود به این شکل که تعداد 30 نفر از دختران بد سرپرست که بر اساس پرونده بهزیستی و مصاحبه بالینی دارای مشکلات روان شناختی تشخیص داده شدند انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه تحمل آشفتگی (DTS) سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس شفقت خود نف (2003) پرسشنامه خویشتن پذیری غیر مشروط چمبرلین و هاگا (2001) بود. جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس کابات زین (2006) برای گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه و به صورت یک بار در هفته برگزار شد. گروه کنترل پس از اجرای پیش آزمون در انتظار درمان بعد از پایان دوره ی مداخله، قرار گرفتند و در این دوره تحت هیچ گونه درمانی قرار نگرفتند. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خویشتن پذیری، شفقت به خود و تحمل پریشانی نوجوانان بد سرپرست تاثیر معنادار داشته است (0001/0<p).

    کلید واژگان: ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس, خویشتن پذیری, شفقت ورزی, تحمل پریشانی, دختران بد سرپرست
    Majid Bayati Chaleshtori, Mohammad Zare Neyestank*

    The aim of the study was to investigate the effect of mindfulness based on stress reduction on self-reliance, self-compassion and distress tolerance in adolescent girls who are under the supervision of Shahrekord. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the research included the bad girls of the head of Shahrekord city in 1401 who were covered by welfare. The sampling method was targeted in such a way that 30 girls with bad guardians who were diagnosed with psychological problems based on the welfare file and clinical interview were selected and randomly divided into two groups of 15 people, test and control. The research tools were Distress Tolerance Questionnaire (DTS) by Simmons and Gaher (2005), self-compassion scale by Neff (2003), unconditional self-acceptance questionnaire by Chamberlain and Haga (2001). Mindfulness sessions based on Kabat-Zinn's (2006) stress reduction were held for the experimental group in 8 sessions of 90 minutes and once a week. After the pre-test, the control group was waiting for treatment after the end of the intervention period, and they did not undergo any treatment during this period. After collecting and extracting the data, the participants' scores were analyzed using the analysis of covariance method. The results showed that mindfulness training based on stress reduction had a significant effect on self-reliance, self-compassion and distress tolerance of teenagers with bad guardians (P<0.0001).

    Keywords: Mindfulness Based On Stress Reduction, Self-Reliance, Compassion, Distress Tolerance, And Bad Supervisor Girls
  • عبدالرحمن یونسی، هدیه امیرتیموری، علی محرابی*
    با توجه به بار روانی اجتماعی بالای داشتن کودک دارای نشانگان نقص توجه بیش فعالی و اهمیت تاب آوری در مادران آن ها، هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تاب آوری و تحمل پریشانی در مادران دارای کودک مبتلا به نشانگان نقص توجه   بیش فعالی با در نظر داشتن نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی و دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به نشانگان نقص توجه بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناختی تهران در تابستان 1402 بود که به روش نمونه گیری در دسترس، 426 نفر انتخاب و به پرسشنامه ها پاسخ دادند که پس از فرایند غربالگری، در نهایت 400 پرسشنامه تحلیل شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، انعطاف پذیری شناختی مارتین و روبین (1995) و دشواری در تنظیم هیجان گراتز (2004) بود که توسط آزمودنی ها تکمیل شد. نتایج پژوهش نشان داد تحمل پریشانی هم به صورت مستقیم (244/0=β، 01/0>p) و هم به صورت غیرمستقیم (240/0=β، 01/0>p) با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی و دشواری در تنظیم هیجان، بر تاب آوری تاثیر دارد و مدل پیشنهادی نیز از برازش کافی برخوردار است (IFI، NFI، CFI، GFI > 90/0 و SRMR، RMSEA < 08/0). نتایج پژوهش حاضر می تواند به عنوان الگویی نظری و کاربردی برای درک ارتباط تحمل پریشانی با تاب آوری مادران کودکان دارای نشانگان نقص توجه بیش فعالی از طریق مدنظر قرار دادن متغیرهای میانجی انعطاف پذیری شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: تاب آوری, تحمل پریشانی, انعطاف پذیری شناختی, دشواری در تنظیم هیجان, نشانگان نقص توجه بیش فعالی
    Abdolrahman Younesi, Hadiyeh Amirteimouri, Ali Mehrabi *
    Considering the high psycho-social burden of having a child with attention deficit hyperactivity symptoms and the importance of resilience in their mothers, the aim of this research is to investigate the relationship between resilience and distress tolerance in mothers of children with attention deficit hyperactivity symptoms by considering the mediating role of cognitive flexibility and difficulty in emotion regulation. The research method was correlation with path analysis method. The statistical population included all mothers of children suffering from attention deficit hyperactivity symptoms who referred to psychological clinics in Tehran, 426 of which answered the questionnaires by available sampling, and finally 400 packages of questionnaires were analyzed after the screening processes. questionnaires were Connor and Davidson’s resilience (2003), Simons & Gaher’s distress tolerance (2005), Martin and Rubin’s cognitive flexibility (1995) and Gratz’s difficulty in emotion regulation. results showed that distress tolerance directly (β = 0.244, p < 0.01) and indirectly (β = 0.240, p < 0.01) by the mediation of cognitive flexibility and difficulty in emotion regulation affects resilience and the proposed model has sufficient fitness (IFI, NFI, CFI, GFI > 0.9 and SRMR, RMSEA < 0/08). Results of the present study can be considered as a theoretical and practical model for understanding the relationship between resilience and distress tolerance in mothers of children with attention deficit hyperactivity symptoms by considering the mediating variables of cognitive flexibility and difficulty in emotion regulation.
    Keywords: Resilience, distress tolerance, cognitive flexibility, difficulty in emotion regulation, attention deficit - hyperactivity symptoms
  • نادره افخمی اردکانی، یاسر رضاپور میرصالح*، حسین غفوری چرخابی، عذرا محمدپناه اردکان
    تحمل پریشانی از عوامل تاثیرگذار بر خودمدیریتی بیماران دیابتی است. این پژوهش به منظور تعیین نقش میانجی پذیرش خود در ارتباط بین خودشکوفایی، تعالی خود و تحمل پریشانی در بیماران دیابتی نوع دو انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده و با روش تحلیل مسیر انجام گرفت. به این منظور 207 پرسشنامه به روش در دسترس در بیماران دیابتی نوع دو ساکن استان یزد اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تحمل پریشانی Simons & Gaher و مقیاس تکامل وجودی Loonstra بود. داده ها با استفاده از تحلیل مسیر در نرم افزار AMOS 24 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که پذیرش خود با تحمل پریشانی (001/0 > P و 24/0 r =)، خودشکوفایی با تحمل پریشانی (01/0 > P و 22/0 r =) و تعالی خود با تحمل پریشانی (05/0 > P و 23/0 r =) ارتباط معنی دار مثبتی دارند. همچنین پذیرش خود نقش میانجی معنی داری در رابطه بین خودشکوفایی و تحمل پریشانی (01/0>p) و نیز تعالی خود و تحمل پریشانی (05/0>p) بازی می کند. میزان تحمل پریشانی فرد دیابتی تا 22 درصد توسط عوامل خودشکوفایی، تعالی خود و پذیرش خود قابل پیش بینی بود (01/0>p). نتایج نشان داد افراد مبتلا به دیابت نوع دو که پذیرش خود، تعالی خود و خودشکوفایی بالاتری دارند، تحمل پریشانی بالاتری داشته اند. بنابراین پیشنهاد می شود که مراکز بهداشتی-درمانی به آموزش های روان شناختی جهت ارتقاء خودشکوفایی، تعالی خود و بطور خاص پذیرش خود در بیماران دیابتی توجه ویژه ای داشته باشند.
    کلید واژگان: بیماران دیابتی, پذیرش خود, تحمل پریشانی, تعالی خود, خودشکوفایی
    Nadere Afkhami Ardakani, Yasser Rezapour Mirsaleh *, Hossein Ghafuri Charkhabi, Azra Mohammadpanah Ardakan
    IntroductionDiabetes is a chronic and costly disease that has a high prevalence throughout the world, Iran, and specifically in Yazd province. Considering the heavy psychological and economic costs of diabetes and its complications, it is important to pay attention to all the factors that can increase diabetes self-management. Since self-management is the main key to controlling diabetes and postponing the occurrence of diabetes complications, it is valuable to pay attention to distress tolerance and its affecting factors as one of the significant factors in diabetes self-management. Self-acceptance, self-actualization, and self-transcendence are proposed as three psychological factors that seem to improve people's distress tolerance. But evidence shows that self-acceptance can play a mediating role in the relationship between self-actualization, self-transcendence and distress tolerance in type 2 diabetic patients; however, few studies have investigated the relationship between these variables in diabetic people, which shows the necessity of conducting more studies. MethodThis is a descriptive-correlational study, performed using path analysis. A total of 207 questionnaires were administered by the available sampling method to type 2 diabetic patients living in Yazd province. The data was gathered using the Distress Tolerance Scale (Simmons & Gaher, 2005) and the Existential Fulfillment Scale (Loonstra, 2007). The Existential Fulfillment Scale is composed of three subscales: self-acceptance, self-actualization, and self-transcendence. The correlation and structural equation analysis were conducted to analyze the data using SPSS-23 and AMOS-24 software, respectively.  ResultsThe results showed that self-acceptance, self-actualization, and self-transcendence have a significant positive relationship with distress tolerance in diabetic patients. In other words, self-actualization has a positive and direct effect on distress tolerance (r =.22, p<.01), self-transcendence has a direct and significant effect on distress tolerance (r =.23, p<.05), and the direct effect of self-acceptance on distress tolerance is statistically positive and significant (r =.24, p<.001). The data also revealed that self-actualization has a direct and positive effect on self-acceptance (β=.29, p<.001), and the direct effect of self-transcendence on self-acceptance is statistically positive and significant (β=.21, p< 0.01). Also, self-acceptance plays a mediating role in the relationship between self-actualization and distress tolerance (Sobel test = 2.72, p<.01), and self-acceptance has a mediating role in the relationship of self-transcendence with distress tolerance (Sobel test = 2.45, p<.05) in diabetics. The distress tolerance of diabetic patients can be predicted up to 22% by the sum of self-actualization, self-transcendence, and self-acceptance (p<.01). ConclusionThe results showed that individuals with type 2 diabetes who have higher self-acceptance, self-actualization, and self-transcendence show higher distress tolerance. Considering the mediating role of self-acceptance in the proposed model, it is suggested that by trying to promote the self-actualization and self-transcendence of diabetic patients, their self-acceptance of diabetics is improved. Higher self-acceptance, in turn, leads to greater distress tolerance and ultimately better diabetes self-management.
    Keywords: Diabetic Patients, Distress Tolerance, Self-Acceptance, Self-Actualization, Self-Transcendence
  • مسعود توکلی بنیزی*، ریحانه نجاری، سمیه کهدویی
    زمینه و هدف

    وسواس از جمله اختلالات اضطرابی ناتوان کننده است که بر روی کیفیت زندگی تاثیر منفی دارد بنابراین توجه به عوامل زیربنایی شکل گیری آن اهمیت زیادی دارد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی نقش جهت گیری مذهبی (بیرونی- درونی) با میانجی گری خودپنداره و تحمل پریشانی در بروز نشانه های وسواس دانش آموزان بود.

    روش پژوهش: 

    این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پایه هفتم (متوسطه اول) ناحیه دو یزد در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. از جامعه مذکور تعداد 310 نفر براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های وسواس فکری عملی ییل براون YBOCS (1989)، جهت گیری مذهبی آلپورت ARO (1967)، خودپنداره راجرز RSS (1957) و تحمل پریشانی DTS (سیمونز و گاهر، 2005) پاسخ دادند. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار Spss-26، AMOS و با استفاده از آزمون ماتریس همبستگی و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج تحلیل مسیر نشان داد که جهت گیری مذهبی بیرونی با واسطه گری تحمل پریشانی وسواس را پیش بینی نمی کند و اثر غیرمستقیم بر وسواس ندارد (006/0 =β، 374/0=P) ولی جهت گیری مذهبی درونی با واسطه گری خودپنداره و تحمل پریشانی وسواس را پیش بینی می کند (026/0- =β، 047/0=P).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده، جهت گیری مذهبی درونی با اثرگذاری بر روی خودپنداره و تحمل پریشانی، می تواند باعث کاهش نشانه های وسواس شود

    کلید واژگان: وسواس, جهت گیری مذهبی, خودپنداره, تحمل پریشانی
    Masoud Tavakoli Banizi*, Reyhaneh Najjari, Somaieh Kahdouai
    Background and Aim

    Obsession is one of the debilitating anxiety disorders that harm the quality of life, so paying attention to the underlying factors of its formation is very important. Therefore, this study aimed to investigate the Role of Religious orientation (external-internal) in the mediation of Self-concept and Distress tolerance in the presentation of Obsessive-compulsive symptoms in Students.

    Methods

    This research is of the correlation type and the statistical population of the research was all the students of the 7th grade of high school in the 2nd district of Yazd in the academic year of 1402-1403. Among them 310 people were selected as a sample through the multi-stage cluster sampling method and applied to answer Yale Brown’s Obsessive-practical Scale (YBOCS) (1989) , Allport’s Religious Orientation Scale (ARO) (1967), Rogers’ self-concept Scale (RSS) (1957) and Distress Tolerance Scale (DTS) questionnaires. Then the data were analyzed using Spss-26, AMOS software, correlation matrix test, and path analysis.

    Results

    The path analysis results indicate that external religious orientation does not have a significant effect on the tolerance of obsessive distress with mediation, and it does not indirectly affect obsession (β=0.006, P=0.374). However, internal religious orientation has a significant effect on obsession with mediation. Self-concept and distress tolerance have a predictive effect on obsession (β=0.047, P=-0.026).

    Conclusion

    As per the results, internal religious orientation can reduce the symptoms of obsession by influencing self-concept and distress tolerance

    Keywords: Obsessive-Compulsive Disorder, Religious Orientation, Self-Concept, Distress Tolerance
  • فرحناز جوانمردی*، عبدالله شفیع آبادی، کامبیز پوشنه
    سالمندان به دلیل پریشانی های روانشناختی و احساسات منفی در این دوره از قبیل احساس شکست در تلاطم ها، استرس ها و فشارهای زندگی، دچار چالش های بیشتری می شوند در نتیجه این ادراک بالاتر استرس، موجب پایین آمدن کیفیت و روابط زندگی آن ها خواهد شد. از این رو پژوهش حاضر باهدف تدوین الگوی تحمل پریشانی در سالمندان بر اساس حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با نقش میانجی ذهن آگاهی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که در قالب تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر سالمندان شهر تهران در بازه سنی 65 تا 80 سال بودند که 300 نفر از آنان با روش نمونه‎گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (1988)، پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس ذهن آگاهی براون و ریان(2003) و پرسشنامه اجتناب تجربی چندبعدی گامز و همکاران (2011) بود. داده‎های حاصل در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر برای بررسی نقش میانجی، با استفاده از دو نرم‎افزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج حاکی از این بود که مدل تدوین تحمل پریشانی در سالمندان درمجموع از برازش قابل قبولی برخوردار است. این موضوع نشان می دهد که متغیرهای حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با تحمل پریشانی به صورت مستقیم ارتباط دارند. رابطه ذهن‎آگاهی با تحمل پریشانی به‎طور مستقیم معنادار بوده و همچنین اثر غیرمستقیم حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با تحمل پریشانی با میانجی گری ذهن‎آگاهی معنادار است (05/0>P). نتایج حاکی از آن است که حمایت ادراک شده، اجتناب تجربی و هوش معنوی با نقش میانجی ذهن آگاهی در تحمل پریشانی سالمندان بسیار مهم و تاثیرگذار است.
    کلید واژگان: اجتناب تجربی, هوش معنوی, ذهن آگاهی, تحمل پریشانی
    FARAHNAZ JAVANMARDI *, Abdollah Shafi Abadi, Kambiz Poshaneh
    Due to the psychological distress and negative emotions during this period, such as the feeling of failure in the turbulences, stresses and pressures of life, the elderly face more challenges. Their lives will be Therefore, the present study was conducted with the aim of developing a distress tolerance model in the elderly based on perceived support, experiential avoidance and spiritual intelligence with the mediating role of mindfulness. The research method was descriptive and correlation type, which was done in the form of path analysis. The statistical population of the present study was the elderly of Tehran between the ages of 65 and 80, of which 300 were selected using available sampling. The data collection tools in this research are Perceived Social Support Scale (1988), King's Spiritual Intelligence Questionnaire (2008), Simmons and Gaher's Distress Tolerance Scale (2005), Brown and Ryan's Mindfulness Scale (2003) and the Multidimensional Experiential Avoidance Questionnaire by Gomes and colleagues (2011). The resulting data were analyzed at the descriptive level using mean and standard deviation and at the inferential level using correlation test and regression analysis and path analysis to investigate the role of mediator, using SPSS and AMOS software. The results indicated that the model for developing distress tolerance in the elderly has an acceptable fit. This shows that the variables of perceived support, experiential avoidance and spiritual intelligence are directly related to distress tolerance. The relationship between mindfulness and distress tolerance is directly significant, and also the indirect effect of perceived support, experiential avoidance, and spiritual intelligence with distress tolerance with the mediation of mindfulness is significant (P<0.05). The results indicate that perceived support, experiential avoidance and spiritual intelligence with the mediating role of mindfulness are very important and effective in coping with the distress of the elderly.
    Keywords: perceived support, experiential avoidance, spiritual intelligence
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال