جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "راهبردهای تنظیم شناختی هیجان" در نشریات گروه "روانشناسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «راهبردهای تنظیم شناختی هیجان» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و شاد زیستی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر خوی در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. نمونه شامل 40 نفر دانش آموز بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزماش و گواه گمارده شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه شاد زیستی آکسفورد (آرجیل و لو،1989) بود که تمام آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون آن را تکمیل کردند. برنامه مداخله ای مهارت های حل مسئله دزوریلا و گلدفرید (1971) به گروه آزمایش مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش داده شد؛ و در نهایت، پس آزمون و پیگیری از دو گروه آزمایش و گواه گرفته شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده های این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله تاثیر معناداری بر افزایش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و شاد زیستی دانش آموزان دارد (001/0<p). همچنین، اثربخشی در مرحله پیگیری 3 ماهه تداوم داشت. درمجموع، نتایج به دست آمده از این پژوهش، سودمندی و تاثیر آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و شاد زیستی دانش آموزان را تایید می کند. لذا پیشنهاد می شود که این برنامه توسط متولیان آموزش و پرورش و نهادهای تربیتی جهت طراحی برنامه های آموزشی و بهبود دستاوردهای آموزشی مورد استفاده قرار بگیرد.
کلید واژگان: آموزش حل مسئله, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, شاد زیستیThe present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of problem solving skills training on cognitive emotion regulation strategies and Happiness students. The method of the present study was semi-experimental with pre-test, post-test, and control groups with 3-month follow-up periods. The statistical population consisted of all boys' secondary high school students in the academic year of 2022-2023 in the city of Khoy. The sample consisted of 40 students who were selected by multi-stage random sampling and randomly assigned to two experimental and control groups. The data collection tool was the quality of emotion regulation questionnaire (Gross and John, 2003) and Oxford happiness questionnaire (Argyle & Lu, 1989), which all subjects completed in the pre - test phase. Intervention problem solving skills training D'zurilla and coldfried (1971) was conducted for the experimental group during 10 sessions of 90 minutes, and finally, post-test and follow-up were taken from the two experimental and control groups. Data were analyzed using repeated measures variance. The results showed that problem solving skills training had a significant effect on cognitive emotion regulation strategies and Happiness students (P< 0.01). It is suggested that this program be used by custodians of education and educational institutions to design preventive educational programs and improve educational achievements.
Keywords: Problem Solving Skills Training, Cognitive Emotion Regulation Strategies, Happiness -
پژوهش حاضر با هدف مقایسه صمیمیت زناشویی، خودکارآمدی والدینی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان والدین کودکان مبتلا به سرطان و والدین کودکان سالم انجام شد. این مطالعه از نوع علی مقایسه ای بود. از میان والدینی که به بیمارستان محک شهر تهران در سال های 1400 و 1401مراجعه کردند، 146 والد دارای کودک مبتلا به سرطان و 146 والد دارای کودک سالم به صورت نمونه گیری در دسترس از شهر تهران انتخاب شدند و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (MIS، والکر و تامپسون ، 1983)، مقیاس خودکارآمدی والدینی (PSAM، دومکا و دیگران، 1996) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ؛ گرانفسکی و کرایچ، 2006) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین تمامی متغیرها (به غیر از کم اهمیت شماری) در دو گروه مشاهده شد. بررسی نتایج نشان داد که میانگین صمیمیت زناشویی، خودکارآمدی والدینی و نمره کل راهبردهای انطباقی در گروه سالم بیشتر از گروه دارای کودک مبتلا به سرطان بود (05/0>p) و میانگین کل راهبردهای غیرانطباقی در گروه دارای کودک مبتلا به سرطان بیشتر از گروه سالم بود (05/0>p). نتایج پژوهش نشان داد که شرایط بیماری کودکان سرطانی می تواند بر جنبه هایی از روابط زناشویی و برخی از متغیرهای روان شناختی والدین از جمله خودکارآمدی آنها تاثیر منفی گذاشته و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان آن ها با شرایط دشوار تا حدی متفاوت از کودکان عادی است.
کلید واژگان: خودکارآمدی والدینی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, صمیمیت زناشویی, مقایسه والدین, کودکان مبتلا به سرطانThe present study was conducted to compare parents of children with cancer and parents of healthy children in terms of marital intimacy, parental self-efficacy, and emotion regulation strategies. The method of the present study was of comparative causal type. 146 parents (73 couples) were selected from among the parents with children with cancer who were referred to MAHAK hospital in 2020 and 2021 and 146 parents with healthy children were selected by sampling in Tehran. They completed the Marital Intimacy Questionnaire (MIS; Walker and Thompson, 1983), the parental self-efficacy scale (PSAM; Domka et al., 1996), and the cognitive-emotion regulation strategies questionnaire (CERQ; Granofsky and Kraich, 2006). Independent T-test and SPSS_27 software were used to analyze the data. The results showed that the mean of marital intimacy, parental self-efficacy, and the total score of adaptive strategies of emotion regulation strategies in the healthy group was higher than the group with children with cancer, (p<01/0) and the mean of the total non-adaptive strategies in the group with children with cancer was higher than the healthy group was (p>01/0). The results of the research showed that the disease conditions of children with cancer can hurt aspects of marital relations and some psychological variables of parents, and their cognitive coping with difficult conditions is somewhat different from normal children.
Keywords: Parental Self-Efficacy, Cognitive Emotion Regulation Strategies, Marital Intimacy, Comparison Of Parents, Children With Cancer -
پژوهش حاضر با هدف تعیین پیش بینی ناگویی هیجانی بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و تحمل پریشانی در رانندگان با سوءمصرف مواد شهر اصفهان در سال 1403 به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را رانندگان با سوءمصرف مواد به تعداد 300 نفر تشکیل دادند که تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان CERQ)) گارنفسگی و کریج (2006)، پرسشنامه تحمل پریشانی (DTS) سیمونز و گاهر (2005)و پرسشنامه ناگویی هیجان (TAS) بگبی، پارکر و تیلور (1994) که روایی صوری آن توسط چند نفر از پاسخگویان تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای ناگویی هیجانی، راهبردهای سازش نیافته، راهبردهای سازش یافته و تحمل پریشانی 0.759، 0.712، 0.714 و 0.701 برآورد شد. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش در بخش آمار توصیفی از مشخصه های آماری مانند میانگین، انحراف معیار، کمترین و بیشترین مقدار و در بخش آمار استنباطی از آزمون رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد راهبردهای سازش نیافته تنظیم شناختی هیجان به صورت مثبت و تحمل پریشانی به صورت منفی توان پیش بینی ناگویی هیجانی را دارد؛ ولی راهبردهای سازش یافته تنظیم شناختی هیجانی توان پیش بینی ناگویی هیجانی را ندارد.
کلید واژگان: ناگویی هیجانی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, راهبردهای سازش یافته, راهبردهای سازش نیافته, تحمل پریشانی, رانندگان با سوءمصرف مواد.The present study aimed to determine the prediction of alexithymia based on emotional cognitive regulation strategies and distress tolerance in drivers with substance abuse in Isfahan city in 1403 using a descriptive correlational method. The statistical population of this research was made up of 300 drivers with substance abuse, of which 50 were selected by available sampling method. Data collection tools include three questionnaires: Cognitive Regulation of Emotion Questionnaire (CERQ) by Garnafsgi & Krij (2006), Distress Tolerance Questionnaire (DTS) by Simmons & Gaher (2005) and alexithymia Questionnaire (TAS) by Bagby, Parker & Taylor (1994) based on a 5-point Likert scale, whose face validity was confirmed by several respondents and its reliability was confirmed using Cronbach's alpha coefficient, respectively, for alexithymia, non-compromised strategies, and compromised strategies and distress tolerance was estimated at 0.759, 0.712, 0.714 and 0.701. In order to analyze the findings of the research, statistical characteristics such as mean, standard deviation, minimum and maximum values were used in the descriptive statistics section, and simultaneous regression test was used in the inferential statistics section. The results of the analysis of the findings showed that non-compromised strategies of cognitive regulation of emotion positively and distress tolerance negatively can predict alexithymia, but the compromised strategies of cognitive regulation of emotion cannot predict alexithymia.
Keywords: Alexithymia, Emotional Cognitive Regulation Strategies, Compromised Strategies, Non-Compromised Strategies, Distress Tolerance, Drivers With Substance Abuse -
این پژوهش با هدف پیش بینی پرخاشگری در نوجوانان بر اساس کیفیت روابط بین فردی و تنظیم شناختی هیجان انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، نوجوانان 15 تا 18 ساله شهر تهران در سال 1402 از مناطق شمال، شمال غرب، غرب و جنوب غربی تهران بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و نمونه ای به تعداد 220 نفر برای پژوهش در نظر گرفته شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری (AQ، باس و پری، 1992)، سیاهه کیفیت روابط (QRI، پیرس و همکاران، 1991) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و کرایج، 2006) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد بین پرخاشگری با حمایت اجتماعی، عمق روابط (والدین و دوستان) رابطه منفی معنادار و بین پرخاشگری با تعارض بین فردی (والدین و دوستان) و تنظیم شناختی هیجان سازش نیافته، همبستگی مثبت معناداری وجود داشت (01/0‹p). متغیرهای پیش بین در مجموع 30 درصد از تغییرات پرخاشگری را تبیین کردند. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که کیفیت روابط بین فردی و تنظیم شناختی هیجان نقش کلیدی در پرخاشگری نوجوانان دارند.
کلید واژگان: پرخاشگری, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, کیفیت روابط بین فردیThis study aimed to predict aggression in adolescents based on the quality of interpersonal relationships and cognitive regulation of emotion. This research was basic research and regarding procedure, it was a descriptive-correlation study. The statistical population of the current study was teenagers aged 15 to 18 in Tehran in 2023 from the north, northwest, west, and southwest regions of Tehran. The sampling method was available and a sample of 220 people was considered for the present study. The tools of this research included an aggression questionnaire (AQ, Buss and Perry, 1992), a relationship quality inventory (QRI, Peirce et al., 1991), and a cognitive emotion regulation strategies questionnaire (CERQ, Garnefski and Kraaij, 2006). Data were analyzed using Pearson's correlation test and multiple regression. The results of the research showed that there was a significant negative relationship between aggression with social support, depth of relationships (parents and friends), aggression with interpersonal conflict (parents and friends), and cognitive regulation of uncompromised emotion (p<0.01). Predictor variables explained a total of 30% of aggression changes. It can be concluded that the quality of interpersonal relationships and cognitive regulation of emotion play a key role in aggression in adolescents.
Keywords: Aggression, Cognitive Regulation Of Emotion Strategies, Quality Of Interpersonal Relationships -
هدف
سندرم روده تحریک پذیر از شناخته شده ترین اختلالات تعامل روده و مغز است که با علائم درد مزمن شکمی به همراه تغییر عادات روده مشخص می شود. این بیماری تاثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران دارد.
روشپژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانی در بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام شده است. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مرکز سلامت گوارش بیمارستان الزهرا اصفهان در سال 1402 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (2023) و با روش نمونهگیری در دسترس 300 نفر انتخاب شد. با استفاده از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، مقیاس مقیاس باور های خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم (1995)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) داده ها جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 داده ها تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد که راهبرد های تنظیم هیجان و خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی را پیش بینی می کنند و خودکارآمدی در ارتباط میان راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی نقش میانجی دارد.
نتیجه گیرییافته های این پژوهش دارای تلویحات کاربردی برای مداخله های درمانی با محوریت تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی جهت ارتقای بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر است.
کلید واژگان: بهزیستی روانشناختی, خودکارآمدی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, سندرم روده تحریک پذیرAimIrritable bowel syndrome (IBS) is a well-known gut-brain interaction disorder characterized by chronic abdominal pain and changes in bowel habits, significantly impacting patients' quality of life. This study aimed to investigate the mediating role of self-efficacy in the relationship between cognitive emotion regulation and psychological well-being in patients with IBS.
MethodThis descriptive-correlational study employed structural equation modeling. The statistical population consisted of patients with IBS who visited the Gastrointestinal Health Center at Alzahra Hospital in Isfahan in 2023. A sample size of 300 patients was selected using convenience sampling based on Kline's model (2023). Data were collected using the Psychological Well-Being Scale (Ryff, 1989), the General Self-Efficacy Scale (GES-10) (Jerusalem & Schwarzer, 1995), and the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefski et al., 2001). Data were analyzed using SPSS version 28 and AMOS software.
ResultsThe results indicated that emotion regulation strategies and self-efficacy predict psychological well-being. Furthermore, self-efficacy has a mediating role in the relationship between cognitive emotion regulation strategies and psychological well-being.
ConclusionThe findings of this research have practical implications for therapeutic interventions, suggesting that focusing on cognitive regulation of emotion and enhancing self-efficacy can improve the psychological well-being of patients with IBS.
Keywords: Cognitive Emotion Regulation Strategies, Irritable Bowel Syndrome, Psychological Well-Being, Self- Efficacy -
هدف
هدف از اجرای پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های عصب روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای اختلالات یادگیری و کودکان بهنجار شهر تبریز بود.
روشپژوهش از نوع روش علی مقایسه ای بوده و بدین ترتیب جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان در رده سنی 7 الی 12 سال، دچار اختلالات یادگیری و عادی شهر تبریز در سال تحصیلی 1400 1401 بود و تعداد نمونه 150 نفر دانش آموزان دچار اختلالات یادگیری و 150 نفر دانش آموزان بهنجار و جمعا 300 نفر بودند که به صورت دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل آزمون عصب روانشناختی کانرز (2004) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان نسخه کودکان (2002) بود. ؛
یافته هانتایج تحلیل واریانس چند متغیری مانوا نشان داد بین ویژگی های عصب روانشناختی(01/0> ,P15/49=F) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مثبت (01/0> ,P7/76=F) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان منفی (01/0> ,P8/18=F) در کودکان دارای اختلالات یادگیری و کودکان بهنجار شهر تبریز تفاوت معناداری وجود دارد؛
نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در برخی ویژگی های روانی مانند ویژگی های عصب روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با کودکان بهنجار تفاوت دارند که می بایست در امر آموزش و یادگیری بدین موارد توجه ویژه ای نمود.
کلید واژگان: ویژگی های عصب روانشناختی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, اختلالات یادگیری -
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تاب آوری و خودکارآمدی در رابطه بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با پریشانی روان شناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان با پرونده فعال در بخش انکولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) و امام حسین (ع) شهر تهران در سال 1402 بودند. روش نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه 250 نفر بود. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی باند و لوی باند، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران بود. داده ها با استفاده از ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به طور مستقیم با پریشانی روانشناختی رابطه معنادار دارد. همین طور راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به طور غیرمستقیم و از طریق سهم میانجی تاب آوری و خودکارآمدی با پریشانی روانشناختی رابطه معنادار داشت. به نظر می رسد که تنظیم شناختی هیجان به طورمستقیم و غیرمستقیم با میانجیگری نقش تاب آوری و خودکارآمدی، پریشانی روان شناختی را پیش بینی می کند. این مطالعه ضرورت افزایش مهارت های تنظیم هیجان، تاب آوری و خودکارآمدی را برای زنان مبتلا به سرطان پستان نشان داد.
کلید واژگان: پریشانی روانشناختی, تاب آوری, خودکارآمدی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, سرطان پستانThe purpose of the present study was to investigate mediating role of resilience and self-efficacy in relationship between cognitive emotion regulation strategies and psychological distress in women with breast cancer. The research method was descriptive-correlation. The statistical population was all women with breast cancer in oncology department of Imam Khomeini and Imam Hossein Hospitals in Tehran, Iran in year 2023. The sampling method was convenience and the sample size was 250 people. Data collection tools included the depression anxiety stress scale of Lovibond and Lovibond, cognitive emotion regulation questionnaire of Garnefski and et al., resilience scale of Connor and Davidson and general of self-efficacy scale of Sherer and et al. The data were analyzed using correlation matrix and structural equation modeling. The main findings indicated that cognitive emotion regulation had directly significant relation with psychological distress. Cognitive emotion regulation indirectly had a significant relationship through the mediating role of resilience and self-efficacy with psychological distress. It seems that cognitive emotion regulation directly and indirectly by mediating the role of resilience and self-efficacy predicted psychological distress. This study indicated the necessity of increasing cognitive emotion regulation, resilience and self-efficacy for psychological distress.
Keywords: Breast Cancer, Cognitive Emotion Regulation, Psychological Distress, Resilience, Self-Efficacy -
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی و نقش میانجیگر راهبرد های تنظیم شناختی هیجان در دو گروه نوجوانان با و بدون سابقه طلاق است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و براساس هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر دوره متوسطه دوم در شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. 240 نفر دانش آموز با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای، برای تکمیل پرسشنامه ها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره کودکان ریجکبوار و دبو (SIC)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (CERQ) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (RSPWB) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS-24 و Amos-24 استفاده شد. یافته ها نشان داد رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی منفی و معنادار است. همچنین، رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان منفی و معنادار است و رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان مثبت و معنادار است. رابطه راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان با بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار است. طرحواره های ناسازگار از طریق راهبردهای مثبت تنظیم شناخت اثری معکوس و معنادار بر بهزیستی روانشناختی دارد (β=-0/2,p<0/001).
کلید واژگان: طرحواره های ناسازگار اولیه, بهزیستی روانشناختی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, نوجوانانJournal of Psychology, Volume:27 Issue: 4, 2024, PP 406 -415The aim of the present study is to compare the relationship between primary maladaptive schemas and psychological well-being and the mediating role of cognitive emotion regulation strategies in two groups of teenagers with and without a history of divorce. The descriptive research method is of the correlation type and based on the applied goal. The statistical population of the research included all teenage girls in the second secondary school in Tehran in the academic year 1400-1401. 300 students were selected to complete the questionnaires using random cluster sampling. The research tools included Rijekboar and Debo Children's Schema Questionnaire (SIC), Garnefsky and Kraij's Cognitive Emotion Regulation Strategies Questionnaire (CERQ) and Riff's Psychological Well-Being Scale (RSPWB). Structural equation modeling method and SPSS-24 and Amos-24 software were used for data analysis. The findings showed that the relationship between initial maladaptive schemas and psychological well-being is negative and significant. Also, the relationship between primary maladaptive schemas and positive strategies for cognitive regulation of emotion is negative and significant, and the relationship between primary maladaptive schemas and negative strategies for cognitive regulation of emotion is positive and significant. The relationship between positive emotion regulation strategies and psychological well-being is positive and significant. Inconsistent schemas have an inverse and significant effect on psychological well-being through positive cognitive regulation strategies (β=-0.2, p<0.001).
Keywords: Early maladaptive schemas, psychological well-being, cognitive emotion regulation strategies, teenagers -
فصلنامه خانواده پژوهی، پیاپی 75 (پاییز 1402)، صص 399 -414سلامت خانواده به تداوم و سلامت رابطه زوجی بستگی دارد و این رابطه هسته مرکزی نظام خانواده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تمایزیافتگی خود و سبک های حل تعارض زوجی با نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان متاهل شهر اصفهان انجام گرفت. در این پژوهش از روش توصیفی هم بستگی از نوع مدل یابی معادله های ساختاری استفاده شد. جامعه آماری شامل زنان متاهل شهر اصفهان در سال 1401 بود که با شیوه نمونه گیری در دسترس، تعداد دویست زن متاهل انتخاب شدند.
ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه استاندارد سبک های حل تعارض (رحیم، 1983)، پرسش نامه تمایزیافتگی خود (اسکورون و فرایدلندر1، 1998) و پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی2 و همکاران، 2002) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل یابی معادله های ساختاری با رویکرد تحلیل مسیر توسط نرم افزار spss26 و برای تحلیل روابط واسطه ای نیز از روش بوت استرپ در برنامه Amos24 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین تمایزیافتگی خود و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، بین تمایزیافتگی خود و سبک های حل تعارض زوجی و نیز بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سبک های حل تعارض زوجی در زنان متاهل رابطه معناداری وجود دارد (001/0p<). درنهایت، راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تمایزیافتگی خود و سبک های حل تعارض زوجی در زنان متاهل نقش میانجی داشت (001/0p<). در مجموع، یافته های این پژوهش نشان داد افراد تمایزیافته ای که از تنظیم هیجان های سازگارانه در تعارض های زناشویی استفاده می کنند، در صورت روبه رو شدن با تجارب هیجانی دشوار قادرند که به اندازه کافی این هیجان ها را مدیریت کنند و تعارض های زناشویی را کاهش دهند.کلید واژگان: تمایزیافتگی, سبک های حل تعارض, راهبردهای تنظیم شناختی هیجانThe health of the family depends on the continuity and health of the couple's relationship, and this relationship is the central core of the family system. This study was conducted with the aim of investigating the relationship between self-differentiation and marital conflict resolution styles with the mediating role of cognitive emotion regulation strategies in married women in Isfahan City. For this research, descriptive-correlation method of structural equation modeling was used. The statistical population included marr-ied women in Isfahan City in 2022, and 200 married women were selected using the available sampling method. The data collection tools included the standard questionnaire of conflict resolution styles (Rahim, 1983), the self-differentiation questionnaire (Skowron & Friedlander, 1998) and the cognitive regulation of emotion questionnaire (Garnefski et al., 2002). In order to analyze the data, structural equation modeling method with path analysis approach was used by spss26 software and bootstrap method was used in Amos24 program to analyze mediated relationships. The findings sho-wed that there is a significant relationship between self-differentiation and cognitive emotion regulation strategies, between self-differentiation and marital conflict resolution styles, and between cognitive emotion regulation strategies and marital conflict resolution styles in married wo-men (p<0.001). Finally, adaptive and mal-adaptive cognitive emotion regulation strategies had a mediating role in the relationship between self-discovery diff-erentiation and marital conflict resolution styles in married women (p<0.001). In sum, the findings of this research showed that differentiated people who use adap-tive emotion regulation in marital conflicts are able to adequately control these emo-tions and reduce marital conflicts when faced with difficult emotional experiences.Keywords: differentiation, conflict resolution styles, cognitive emotion regulation strategies -
هدف
پژوهش حاضر با هدف مقایسه پدران با مادران دارای کودک مبتلا به سرطان از لحاظ صمیمیت زناشویی، خودکارآمدی والدینی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان انجام شد.
روش پژوهش:
این مطالعه از نوع علی مقایسه ایی بود. از میان والدینی که به بیمارستان محک شهر تهران در سال 1401مراجعه کردند، 146 نفر (73 زوج) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (والکر و تامپسون، 1983)، خودکارآمدی والدینی (دومکا و دیگران، 1996) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی و کرایچ، 2006) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T وابسته و نرم افزار 27-SPSS استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد میانگین صمیمیت زناشویی و خودکارآمدی والدینی در پدران کمی بیشتر از مادران بود، اما این تفاوت میانگین از نظر آماری معنی دار نبود (05/0<P)؛ اما در راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، نمره مادران در خرده مقیاس کم اهمیت شماری از راهبردهای سازش یافته بیشتر از پدران بود و میانگین نشخوارگری از راهبردهای غیرانطباقی در پدران بیشتر از مادران بود. بنابراین در مقایسه پدران با مادران کودکان مبتلا به سرطان از لحاظ صمیمیت زناشویی و خودکارآمدی والدینی تفاوت معناداری یافت نشد، تنها در راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، در راهبردهای سازش یافته و راهبردهای سازش نیافته بین پدر و مادر تفاوت وجود داشت، که می تواند بدین معنی باشد که عملکرد هر دو والد به هم وابسته بوده و بسیار مشابه یکدیگر عمل کرده اند.
نتیجه گیریوالدین نیازمند مراقبت های روانی هستند، چراکه والدین در طی دوران بیماری در کنار کودک حضور دارند و اضطراب و رفتار آن ها بر کودک بیمار و فرایند درمان تاثیرگذار است توجه به تفاوت جنسیت و خواسته زوجین می تواند راهبردی به سمت ارایه خدمات بهتر به والدین و کمک به کل خانواده باشد
کلید واژگان: کودکان مبتلا به سرطان, صمیمیت زناشویی, خودکارآمدی والدینی, راهبردهای تنظیم-شناختی هیجانAimThis study was conducted with the aim of comparing mothers and fathers of children with cancer in terms of marital intimacy, parental self-efficacy and emotion regulation strategies.
MethodThis study was of comparative causal type. Among the parents who referred to Mahak Hospital in Tehran in 2022, 146 people (73 couples) were selected as the current sample and questionnaire of intimacy-marriage (Walker and Thompson, 1983), parental self-efficacy (Dumka et al., 1996) and cognitive emotion regulation strategies (Garnefski & Kraaij, 2006) were completed. Dependent t-test and SPSS-27 software were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that the average of marital intimacy and parenting self-efficacy was slightly higher in fathers than in mothers, but this difference was not statistically significant (p<0.05). However, in the cognitive emotion regulation strategies, mothers' scores in the less important subscale of a number of adaptive strategies were higher than fathers' and the mean rumination of maladaptive strategies was higher in fathers than in mothers. Therefore, in the comparison of fathers and mothers of children with cancer, no significant difference was found in terms of marital intimacy and parental self-efficacy, there was only a difference in cognitive emotion regulation strategies, compromised strategies and non-compromised strategies between fathers and mothers, which could mean that the performance of both parents depend on each other and act very similar to each other.
ConclusionParents need psychological care because parents are with the child during the illness and their anxiety and behavior affect the sick child and the treatment process, and paying attention to the gender difference and the wishes of the couple can be a strategy to provide better services to the parents. And help the whole family
Keywords: children with cancer, Marital Intimacy, parental self-efficacy, cognitive emotion regulation strategies -
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر اسنادهای ارتباطی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و تمایزیافتگی زوجین ناسازگار بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان جیرفت در سال 1400 بودند که از این جامعه به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 40 زوج انتخاب شده و در گروه آزمایش و گواه هر گروه 20 زوج به صورت تصادفی جایگرین شدند. برای جمع آوری داده ها پرسشنامه تمایزیافتگی خود (DSI-R، اسکورن و فریدلندر، 2003)، مقیاس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و همکاران، 2002) و پرسشنامه اسنادهای ارتباطی (RAM، برادبوری و فینچام، 1992) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین اسنادهای ارتباطی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و تمایزیافتگی زوجین در پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 01/0>P) وجود دارد. توجه به تحلیل رفتار متقابل نقش مهمی در تمایزیافتگی، اسنادهای ارتباطی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان داشته و به مداخله برای زوجین ناسازگار پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: اسنادهای ارتباطی, تحلیل رفتار متقابل, تمایزیافتگی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجانThe aim of the present study was to compare the effectiveness of transactional analysis on relationship attributions, cognitive regulation strategies of emotion, and differentiation of incompatible couples. The research design was a quasi-experimental pre-test and post-test with a control group. The statistical population was the incompatible couples who were referred to counseling centers in Jiroft city in 2022, and 40 couples were selected from this population by purposeful sampling, and 20 couples were randomly assigned to the experimental and control groups. To collect data, the self-differentiation questionnaire (DSI-R) (Skorn and Friedlander, 2003), the Cognitive Emotion Regulation Strategies Scale (CERQ) (Garnefsky et al., 2002), and the Relationship Attributions Questionnaire (CDQ) (Bradbury and Fincham, 1992) were used. Data analysis was done by multivariate covariance analysis. The results showed that by controlling the effect of the pre-test, there is a significant difference between the mean of relationship attributions, cognitive regulation strategies of emotion, and differentiation of couples in the post-test of the experimental and control groups at the level of P<0.01. Paying attention to the transactional analysis has an important role in differentiation, relationship attributions, and cognitive regulation strategies of emotion and it is suggested to intervene for incompatible couples.
Keywords: relationship attributions, transactional analysis, differentiation, cognitive regulation strategies of emotion -
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل ارتباط بین طرحواره های ناسازگار اولیه با سایبرکندریا با نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان بر دانشجویان بوده است. روش پژوهش از نوع همبستگی است. نمونه ی مورد مطالعه 337 نفر بودند که به روش در دسترس به صورت فراخوان اینترنتی در سال تحصیلی 1400- 1399 از بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز انتخاب شده و در این پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های طرح واره های ناسازگار اولیه ی یانگ (2007)، پرسش نامه ی سایبرکندریا فرگاس (2014) و پرسش نامه ی راهبردهای شناختی تنطیم هیجان گرنفسکی و همکاران (2001) استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمون معادلات ساختاری با نرم افزار Amos و spss23 تحلیل شد. نتایج نشان داد، بین طرح واره های ناسازگار اولیه با راهبردهای هیجان های مثبت رابطه س منفی و با راهبردهای هیجان های منفی رابطه ی مثبت وجود دارد. بین راهبردهای هیجان های مثبت با سایبرکندریا رابطه ی منفی و بین راهبردهای هیجان های منفی با سایبر کندریا رابطه ی مثبت وجود دارد. بین طرح واره های ناسازگار اولیه با سایبرکندریا رابطه ی مستقیم وجود ندارد. بین طرح واره های ناسازگار اولیه با سایبرکندریا با نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان رابطه ی غیرمستقیم وجود دارد. در آخر نتایج نشان داد که متغیرهای طرح واره های ناسازگاری اولیه و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان های مثبت و منفی قادر به تبیین4/34 درصد از واریانس بیماری روانی سایبرکندریا هستند.
کلید واژگان: طرح واره های ناسازگار اولیه, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, سایبرکندریاThe aim of this study was to investigate the relationship between early maladaptive schemas with cyberchondria with the mediating role of emotion regulation in students. The research method is correlational. The study sample was 337 people who were selected by available method as an online call in the academic year 2020-2021. from among the students of the Islamic Azad University of Tabriz. To collect data, Young's (2007) Early Maladaptive Schema Questionnaire, the Cybercondria Questionnaire (Fergus, 2014) and the Cognitive Emotion Regulation Strategies Questionnaire (Grenfsky et al. 2001) were used. The collected data were analyzed using structural equation tests with Amos software and SPSS 23. Results showed that there is a negative relationship between early maladaptive schemas and positive emotion strategies and a positive relationship with negative emotion strategies. There is a negative relationship between positive emotion strategies and cyperchondria and a positive relationship between negative emotion strategies and cyperchondria. There is no direct relationship between early maladaptive schemas and cyperchondria. There is an indirect relationship between early maladaptive schemas with cyberchondria and the mediating role of cognitive emotion regulation. Finally, the results showed that the variables of primary maladaptive schemas and cognitive regulatory strategies of positive and negative emotions are able to explain 34.4% of the variance of Cypkendria mental illness.
Keywords: Early maladaptive schemas, Cognitive emotion regulation strategies, Cyberchondria -
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا با واسطه گری حمایت اجتماعی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی- همبستگی و جامعه ی آماری شامل دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از این تعداد، 293 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران و فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج پاسخ دادند. نتایج نشان داد همبستگی منفی معنی داری بین راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان با اضطراب بیماری کرونا و همبستگی مثبت معنی داری بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا وجود دارد. همچنین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق حمایت اجتماعی با اضطراب بیماری کرونا، رابطه معنی داری داشتند. شاخص های نیکویی برازش نیز حاکی از برازندگی مطلوب مدل پیشنهادی بود. این نتایج علاوه بر تبیین نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در بروز اضطراب، اهمیت توجه به این راهبردها به ویژه راهبردهای سازگارانه را در کنار ارتقاء حمایت اجتماعی خاطرنشان می سازد.کلید واژگان: اضطراب کرونا, حمایت اجتماعی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, کووید-19The aim of this study was to investigate the relationship between cognitive emotion regulation strategies and Corona disease anxiety mediated by social support. The research design was descriptive - correlational and the statistical population included all students studying at Shiraz University in the academic year 1399-1400, of which 293 were selected by convenience sampling. They responded to Alipour et al.'s Corona Disease Anxiety Scale, Zimet et al.'s Multidimensional Perceived Social Support Scale and the short form of Garnefski and Kraaij 's Cognitive Emotion Regulation Questionnaire. The results showed that there was a significant negative correlation between adaptive strategies of cognitive emotion regulation with corona disease anxiety and a significant positive correlation between maladaptive strategies of cognitive emotion regulation and corona disease anxiety. Also, cognitive emotion regulation strategies had a significant relationship with corona anxiety both directly and indirectly through social support. The goodness-of-fit indices also indicated the good fit of the proposed model. These results, in addition to explaining the role of cognitive emotion regulation strategies in the occurrence of anxiety, emphasize the importance of paying attention to these strategies, especially strengthening adaptive strategies along with providing social support.Keywords: corona anxiety, Social Support, cognitive emotion regulation strategies, Covid-19
-
هدف
این پژوهش با هدف ارزیابی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خودشیء انگاری و شرم از بدن با نشانگان اختلال بدشکلی بدن صورت پذیرفته است.
روش پژوهش:
این پژوهش بر اساس معیار هدف در گروه پژوهش های کاربردی، بر اساس معیار زمان گردآوری داده ها در گروه پژوهش های پیمایشی، بر اساس معیار ماهیت داده ها و مبنای پژوهش یک پژوهش کمی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان و دخترانی مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی منطقه 4 و 8 تهران می باشد. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از نرم افزار نمونه گیری Spss Sample power برابر با 232 نفر و شیوه نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری در دسترس می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مقیاس آگاهی از بدن شیء انگاشته (مک کینلی و هاید، 1996)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) و پرسشنامه بدشکلی بدن (استوزین و همکاران، 1998) می باشد. ابزار تجزیه وتحلیل اطلاعات این پژوهش نرم افزار آماری SPSS و AMOS می باشد. به منظور تعیین وجود یا عدم وجود تاثیر بین متغیرها و برآورد و تعمیم نتایج به دست آمده از حجم نمونه به جامعه آماری از مدل همبستگی، آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل های رگرسیونی (مدل میانجی) جهت ارزیابی فرضیه های پژوهش استفاده گردیده است.
یافته هابا توجه به یافته های این پژوهش خود شیء انگاری با نشانگان اختلال بدشکلی بدن یک رابطه مثبت و معنادار دارد. شرم از بدن با نشانگان اختلال بدشکلی بدن یک رابطه مثبت و معنادار دارد (001/0>P). همچنین خود شیء انگاری با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با نشانگان اختلال بدشکلی بدن رابطه معنادار دارد (001/0>P). شرم از بدن با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با نشانگان اختلال بدشکلی بدن رابطه معنادار دارد (001/0>P).
نتیجه گیری:
می توان نتیجه گرفت راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خود شی انگاری و شرم از بدن با نشانگان نگرانی از بدشکلی بدن نقش میانجی دارد.
کلید واژگان: خودشیء انگاری, شرم از بدن, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, نشانگان اختلال بدشکلی بدنAimThis study was conducted with the aim of evaluating the mediating role of cognitive emotion regulation strategies in the relationship between self-objectification and body shame and body deformity disorder symptoms.
MethodsThis research is based on the objective criterion in the applied research group, based on the data collection time criterion in the survey research group, based on the nature of data criterion and the basis of the research is quantitative research. The statistical population of this research includes women and girls who refer to the beauty clinics of the 4th and 8th districts of Tehran. The sample size in this research is equal to 232 people using Spss Sample power sampling software and the sampling method in this research is available sampling. The tool for collecting information in this research is the objectified body awareness scale (McKinley and Hyde, 1996), the cognitive regulation of emotion questionnaire (Garnefsky, Kraij, and Spinhaven, 2001) and the body deformity questionnaire (Stozin et al., 1998). The statistical software SPSS and AMOS are used to analyze the questionnaire data of this research. In order to determine the presence or absence of influence between variables and estimate and generalize the results obtained from the sample size to the statistical population, correlation model, Pearson correlation coefficient test and regression models (mediator model) have been used to evaluate research hypotheses.
ResultsAccording to the findings of this research, self-objectification has a positive and significant relationship with the symptoms of body deformity disorder (P<0.001). Body shame has a positive and meaningful relationship with the symptoms of body deformity disorder. Also, self-objectification has a significant relationship with the symptoms of body deformity disorder with the mediation of cognitive emotion regulation strategies (P<0.001). Body shame has a significant relationship with symptoms of body deformity disorder through the mediation of cognitive emotion regulation strategies (P<0.001).
ConclusionIt can be concluded that cognitive emotion regulation strategies play a mediating role in the relationship between self-objectification and body shame with symptoms of concern about body deformity.
Keywords: self-objectification, body shame, cognitive emotion regulation strategies, body deformity disorder symptoms -
تدوین و تعین اثربخشی بسته آموزشی خودمدیریتی درد مزمن بر بهبود خودمدیریتی درد، مهارت های ذهن آگاهی، باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی
پژوهش حاضر با هدف ساخت و معرفی بسته ی مداخلات آموزشی خودمدیریتی درد مزمن و ارزیابی اثرات آن بر بهبود خودمدیریتی درد، مهارت های ذهن آگاهی، باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی طرح ریزی شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی مراجعه کننده به بیمارستان های شهر تهران در حدفاصل تیرماه 1399 تا دی ماه 1400 بود. از این میان، 22 نفر (دو گروه 11 نفره) از افراد واجد شرایط با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و طی یک طرح شبه آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل و پیگیری) بررسی شدند. اعضای گروه آزمایش طی دو ماه تحت 8 جلسه ی مداخله ای برخط 60 دقیقه ای قرار گرفتند و طی سه جلسه ی 80 دقیقه ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) با استفاده از پرسش نامه های درجه بندی شدت درد مزمن، خودمدیریتی درد، مهارت های پنج وجهی ذهن آگاهی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان به صورت برخط مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تجزیه وتحلیل کوواریانس چندمتغیره و مقایسه های تک متغیره در بستر آن تجزیه و تحلیل گردیدند. منطبق بر نتایج، اثرات کلی مداخلات خودمدیریتی معنادار بود (05/0<p). همچنین مداخلات تاثیرات معناداری در بهبود توانمندی خودمدیریتی درد، افزایش به کارگیری مهارت های ذهن آگاهی و بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نشان دادند (05/0>p)، اما اثرات معناداری بر کاهش باورهای فراشناختی ناکارآمد نداشتند (05/0<p). با عنایت به شواهد حاصل از این مطالعه مولفین بر این باورند که استفاده از مداخلات خودمدیریتی درد مزمن برای افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلنی-عضلانی دارای منافع بالینی قابل توجهی است و لذا استفاده از آن را به متصدیان حوزه ی سلامت توصیه می کنند.
کلید واژگان: بسته آموزشی خودمدیریتی درد مزمن, خودمدیریتی درد, مهارت های ذهن آگاهی, باورهای فراشناختی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, درد مزمن اسکلتی-عضلانیDeveloping and determining the effectiveness of the chronic pain self-management training package on improving pain self-management, mindfulness skills, metacognitive beliefs, and cognitive emotion regulation strategies in people with chronic musculoskeletal painThis study aimed to develop and introduce training package of chronic pain self-management interventions and evaluate its effects on improving pain self-management (PSM), mindfulness skills (MS), metacognitive beliefs (MB), and cognitive emotion regulation strategies (CERS) in people with chronic musculoskeletal pain (CMP). The statistical population included all patients with CMP who were referred to Tehran hospitals between June 2020 and December 2021. Among these, 22 people (two experimental and control groups) of eligible individuals were selected by voluntary sampling method and examined during a quasi-experimental design. The experimental group underwent 8 online intervention sessions and were evaluated online by GSCS-7, PSMC-18, FFMQ-39, MCQ-30 and CERQ-18 during tree sessions (pre-test, post-test and follow-up). Data were analyzed by MANKOVA. According to the results, the overall effects of the self-management interventions were significant (p < 0.05). Also the interventions had a significant effects on improving PSM, increasing the use of MS, and improving CERS (p<0.05), however, the interventions had no significant effects on reducing dysfunctional MB (p < 0.05). Considering the evidence from this study, the authors believe that the use of chronic pain self-management interventions for people with CMP has significant clinical benefits, so its use is recommended to health care providers.
Keywords: Chronic Pain Self-Management Training Package, Pain Self-Management, Mindfulness Skills, Metacognitive Beliefs, Cognitive Emotion Regulation Strategies, Chronic Musculoskeletal Pain -
فصلنامه خانواده پژوهی، پیاپی 72 (زمستان 1401)، صص 657 -673پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو روش زوج درمانی شناختی رفتاری و تحلیل رفتار متقابل بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان زوجین ناسازگار انجام شد. این تحقیق طرح آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. بر این اساس، شصت زوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه زوج درمانی شناختی رفتاری، تحلیل رفتار متقابل و گروه کنترل، در هر گروه بیست نفر قرار گرفتند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، پرسش نامه سازگاری زناشویی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان را تکمیل کردند و به مدت ده جلسه دوساعته تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و روش آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل کواریانس و واریانس) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی شناختی رفتاری و تحلیل رفتار متقابل بر بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان زوجین ناسازگار تاثیر مطلوب داشته است (05/0>p) و زوج درمانی شناختی رفتاری اثربخشی بیشتری داشته است.کلید واژگان: زوج درمانی شناختی رفتاری, تحلیل رفتار متقابل, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, زوجین ناسازگارThe aim of this study is to compare the effectiveness of two methods of cognitive-behavioral couple therapy and transactional analysis on cognitive emotion regulation strategies of incompatible couples. This research is an experimental design of pre-test and post-test with control group. Based on this, 60 couples were selected by purposeful sampling method and 20 people were randomly divided into three groups of cognitive-behavioral couple therapy, Transactional analysis and control group. The subjects completed the Marital Adjustment and the Cognitive Emotion Regulation Strategies Questionnaire before and after the intervention and they were trained for 10 two-hour sessions. Data were analyzed using SPSS software version 21 and descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential (analysis of covariance and variance). The results showed that cognitive-behavioral couple therapy and transactional analysis had a positive effect on improving cognitive emotion regulation strategies of Incompatible couples (p <0.05) and cognitive-behavioral couple therapy was more effective.Keywords: Cognitive-Behavioral Couple Therapy, transactional analysis, cognitive emotion regulation strategies, Incompatible Couples
-
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین راهبردهای یادگیری و سبک های یادگیری با سازگاری تحصیلی دانشجویان بود. پژوهش حاضر به لحاظ روش، توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری تمام دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 1401-1400 (12614) بوده که از بین آنها 693 (446 دختر و 247 پسر) دانشجو به شیوه تصادفی ساده بعنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه سبک های یادگیری کلب (LSI2، کلب، 1985)، پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ، پنتریج و همکاران، 1993)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و همکاران، 2001) و مقیاس سازگاری تحصیلی (AAS، اندرسون و همکاران، 2016) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دهنده برازش مطلوب داده ها با الگوی پیشنهادی پژوهش بود. نتایج بیان کننده رابطه مستقیم بین راهبردهای یادگیری و سبک های یادگیری با سازگاری تحصیلی (05/0>P) و ارتباط بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با سازگاری تحصیلی بود(05/0>P). همچنین راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان، ارتباط بین راهبردهای یادگیری و سبک های یادگیری با سازگاری تحصیلی را میانجی گری کرده است (01/0>P) و راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان، فقط رابطه راهبردهای یادگیری با سازگاری تحصیلی را واسطه گری کرده است (01/0>P). بر اساس یافته های این پژوهش، راهبردهای یادگیری، سبک های یادگیری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان را به عنوان عوامل پیش بینی کننده سازگاری تحصیلی در روش های یادگیری- یاددهی و برنامه های پیشگیری توسط دانشجویان، مدرسان، مشاوران و مدیران دانشگاه ها در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, راهبردهای یادگیری, سازگاری تحصیلی, سبک های یادگیریThe purpose of the current research was to determine the mediating role of cognitive emotion regulation strategies in the relationship between learning styles and students' academic adjustment. The current research is descriptive-correlational in terms of methodology. The statistical population was all the students of Shahid Bahoner University in Kerman in the academic year of 2021-2022 (12614) and 693 (446 girls and 247 boys) of which were selected by a simple random sampling method. Kolb's Learning Style Inventory (LSI2, Kolb,1985), Motivational strategies for learning Questionnaire (MSLQ, Pintrich et al.,1993), Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ, Garnefski et al.,2001), and Academic Adjustment Scale (AAS, Anderson et al., 2016) were used in data collection. To analyze the data, structural equation modeling was used. The findings indicated an adequate fit of the data to the proposed research model. The results also showed a direct relationship between learning strategies and learning styles with academic Adjustment (P<0.05) and a relationship between cognitive emotion regulation strategies and academic adjustment (P<0.01). Also, the Positive strategies of cognitive emotion regulation have mediated the relationship between learning strategies and learning styles with academic adjustment (P<0.01), and the negative strategies of cognitive emotion regulation have only mediated the relationship between learning strategies and academic adjustment (P<0.01). Based on the findings of this research, learning strategies, learning styles, and cognitive emotion regulation strategies should be considered as predictors of academic adjustment in learning-teaching methods and prevention programs by students, teachers, counselors, and university administrators.
Keywords: Cognitive Emotion Regulation Strategies, Learning Strategies, Academic Adjustment, Learning styles -
مقدمه
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی آنلاین بر تحمل پریشانی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانشجویان مبتلا به اختلال سازگاری ناشی از شکست عاطفی صورت گرفت.
روشبا استفاده از یک مطالعه کارآزمایی کنترل شده تصادفی بصورت آنلاین از بین دانشجویان چهار دانشگاه کشور با تجربه شکست عاطفی در سال 1399، یک نمونه 30 نفره دچار اختلال سازگاری انتخاب شد و به دو گروه مساوی تقسیم شد. افراد نمونه در رده سنی 18 تا 38 سال بودند که پس از پر کردن پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه الگوی جدید اختلال سازگاری و مصاحبه تشخیصی DSM-5 و با روش نمونه گیری هدفمند، وارد پژوهش شدند. گروه آزمایش درمان طرحواره درمانی هیجانی آنلاین را به مدت 10 جلسه دریافت کردند، در حالیکه گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماند. آزمودنی ها در طی سه مرحله پژوهش مقیاس تحمل پریشانی(DTS) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان(CERQ) را تکمیل کردند.
یافته هانتایج تحلیل واریانس مختلط نشان دهنده تفاوت معنی دار (0/05 >p) نمرات پس آزمون گروه آزمایش و گواه در متغیر های تحمل پریشانی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی آنلاین می تواند علایم ناشی از شکست عاطفی را کاهش دهد و برای این افراد پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: شکست عاطفی, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, تحمل پریشانی, طرحواره درمانی هیجانی, اختلال سازگاریIntroductionThe aim of this study was to evaluate the effectiveness of online emotional schema therapy on distress tolerance and cognitive emotion regulation in university students with adjustment disorder due to romantic break-ups.
MethodBy a randomized controlled trial design, among students of 4 universities with romantic break-up experiences in the 2020 year, applying an online procedure a final sample of 30 participants was selected and divided randomly into two equal groups. Participants were in the 18 to 38 age range. After filling out the demographic information questionnaires, Adjustment Disorder New Model and the DSM-5 diagnostic interview, participants were accepted into the sample based on a puposeful sampling . The experimental group received emotional schema therapy for 10 sessions and the control group remained on the waiting list. Participants completed the distress tolerance scale (DTS) and cognitive emotion regulation questionnaire (CERQ) in three stages of the study.
ResultsResults of a mixed analysis of variance showed a significant difference (P<0/05) between the post-test scores of the experimental and control groups in the distress tolerance and cognitive emotion regulation strategies variables.
ConclusionThe results of this study suggest that online group therapy based on emotional schema therapy can reduce the symptoms of a romantic breakup and is recommended for them.
Keywords: romantic breakup, cognitive emotion regulation strategies, distress tolerance, emotional schema therapy, adjustment disorder -
بیماری کروناویروس به علت همه گیرشناسی زیاد و افزایش روز افزون تلفات آن، منجر به پیامدهای روانشناختی منفی زیادی در بین مردم شده است. یکی از این پیامدهای منفی، استرس است. این پژوهش با هدف تبیین نقش الگوهای همبستگی و انطباقی خانواده و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با میزان استرس ادراک شده در دوران اپیدمی کروناویروس انجام گرفت. این پژوهش یک مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی بود که جامعه آماری آن شامل کلیه افراد 18 تا 60 ساله بود که به صورت اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. نمونه پژوهش شامل 432 نفر بودند که به صورت آنلاین به پرسشنامه ها پاسخ دادند. از تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام در SPSS-18 برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه منفی و معنی داری بین استرس ادراک شده با الگوهای همبستگی و انطباقی خانواده و مولفه های پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و کم اهمیت شماری وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد رابطه مثبت و معنی داری بین مولفه های خودسرزشنگری، نشخوارگری، فاجعه انگاری و دیگر سرزنشگری با استرس ادراک شده وجود داشت. علاوه بر این مولفه های تمرکز مجدد مثبت، دیگر سرزنشگری، کم اهمیت شماری، نشخوارگری، انطباق پذیری و ارزیابی مجدد مثبت قادر به پیش بینی استرس ادراک شده پاسخ دهندگان بودند. براساس نتایج پژوهش حاضر، الگوهای همبستگی و انطباقی خانواده و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان از جله عوامل تاثیر گذار بر استرس ادراک شده جمعیت ایرانی در دوران اپیدمی کروناویروس می باشد و باید در مداخلات روانشناختی مورد توجه قرار گیرند.
کلید واژگان: کروناویروس, استرس ادراک شده, الگوهای همبستگی و انطباقی خانواده, راهبردهای تنظیم شناختی هیجانCoronavirus disease has led to many negative psychological consequences for people due to its high prevalence and increasing casualties. One of the negative consequences is stress. The aim of this study was to explain the role of family cohesion and adaptive patterns and cognitive emotion regulation strategies with the stress perceived during the coronavirus epidemic. The study was a descriptive correlational study that included a statistical population of all 18- to 60-year-olds who participated in the study online. The study sample consisted of 432 people who responded online to Perceived Stress scale (PSS), Family Adaptability and Cohesion Evaluation Scale (FACES-III) and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire )CERQ(. Multiple step-by-step regression analysis was used in SPSS-18 to analyze the data. The results showed that there was a negative and significant relationship between perceived stress and cohesion and adaptive patterns of family and acceptance, positive refocusing, focus on planning, positive reappraisal and putting into perspective. The results also showed a positive and significant relationship between the components of self-blame, rumination, catastrophizing and other-blame with perceived stress. In addition, positive refocusing, other-blame, putting into perspective, rumination, adaptability, and positive reappraisal were able to predict respondentschr('39') perceived stress. Based on the results of the present study, the cohesion and adaptive patterns of family and cognitive emotion regulation strategies are among the factors influencing the perceived stress of the Iranian population during coronavirus epidemic and should be considered in psychological interventions
Keywords: Coronavirus, Perceived stress, Family cohesion, Adaptation Patterns, Cognitive Emotion Regulation Strategies -
فصلنامه روانشناسی سلامت، پیاپی 41 (بهار 1401)، صص 121 -134مقدمه
ناباروری منجر به مشکلات فردی و اجتماعی در زنان می شود. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، تصویر بدن و تاب آوری زنان نابارور بود.
روشروش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش همه زنان نابارور مراجعه کننده به بیمارستان غدیر شیراز در سال 1398 بود که با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از آن ها انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جای دهی شدند. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه تاب آوری، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت درمان تعهد و پذیرش قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ایی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چندمتغیری با نرم افزار SPSS-22 تجزیه وتحلیل شدند.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون دو گروه در متغیرهای راهبردهای تنظیم هیجان سازش یافته (173/18=F)، راهبردهای تنظیم هیجان سازش نایافته (163/16=F)، تصویر بدن (593/17=F) و تاب آوری (826/16=F) در سطح 01/0=P تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج این پژوهش، می توان از درمان تعهد و پذیرش در جهت بهبود راهبردهای تنظیم هیجان، تصویر بدن و تاب آوری زنان نابارور بهره برد.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, تصویر بدن, تاب آوری, زنان نابارورObjectiveInfertility led to personal and social problems among women. The present study was carried out with the aim of evaluating the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) on cognitive emotion regulation strategies, body image and resilience of infertile women.
MethodThe method of the current study being quasi-experimental, was with pretest-posttest design with control group. The statistical population of the study included all infertile women who had referred to Ghadir Hospital of Shiraz in 2019. Using purposeful sampling method, a total of 30 infertile women were selected and were randomly categorized as experimental and control groups. In the pre-test and post-test stages, Resilience Scale, Cognitive Emotion Regulation Questionnaire and the body Image Concern Inventory were conducted. After performing the pretest, the experimental group received ACT for 8 sessions of 60 minutes and the control group did not receive any intervention. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance with SPSS-22 software.
FindingsThe results showed that by controlling the effect of pre-test, there was a significant difference between the mean post-test of the two groups in the variables of adaptive emotion regulation strategies (F=18.173), maladaptive emotion regulation strategies (F=16.163), body image (F=17.593) and resilience (F=16.826) at the level P = 0.01.
ConclusionAccording to the results of this study, we can make use of ACT for the improvement of emotion regulation strategies, body image and resilience of infertile women.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, cognitive emotion regulation strategies, body image, Resilience, Infertile Women
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.