به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "نشانگان روانشناختی" در نشریات گروه "روانشناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «نشانگان روانشناختی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی نشانگان روانشناختی در مقالات مجلات علمی
  • هادی بهرامی احسان، الهام ولی زاده چاری*، حدیث رستمی

    مطالعه حاضر باهدف بررسی تفاوت بین علایم روانشناختی پرستاران شاغل در بخش های کووید-19 و سایر بخش ها و ارتباط بین این علایم روان شناختی و بهزیستی سازمانی در میان شرکت کنندگان در این گروه ها انجام شد. روش پژوهش کمی و به صورت علی-مقایسه ای (پس رویدادی) و توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بخش های مختلف بیمارستان آیت الله روحانی شهر بابل بین آبان و اسفند سال 1399 بود که تعداد 70 نفر از پرستاران شاغل در بخش کرونا و 70 نفر شاغل در بخش های غیر کرونا به صورت در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه های فهرست علایم بالینی تجدیدنظر شده (SCL-90، دروگاتیس و همکاران، 1973) و مقیاس بهزیستی سازمانی (ows، ژنگ و همکاران، 2015) برای جمع آوری داده ها و به منظور تجزیه وتحلیل آماری در مرحله اول از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و تک متغیره و در مرحله دوم از روش همبستگی پیرسون، استفاده شد. نتایج نشان داد بین دو گروه پرستاران شاغل در بخش کرونا و پرستاران شاغل در بخش غیر کرونا، از لحاظ متغیر پرخاشگری (088/0=Ƞ2،05/0p< ،057/9=  F). و پارانویا (049/0=Ƞ2،05/0p< ،839/4=  F)  تفاوت وجود دارد. همچنین بین پرستاران شاغل در بخش کرونا، رابطه بین حساسیت بین فردی (348/0-=r)، افسردگی (546/0-=r)، اضطراب (353/0-=r)، پرخاشگری (351/0-=r)، فوبیا (334/0-=r)، پارانویا (303/0-=r) و روانپریشی (397/0-=r) با بهزیستی سازمانی، معکوس و معنی دار است. در نتیجه نمره ی پرخاشگری و پارانویا به صورت معناداری در پرستاران شاغل در بخش های کرونا بیشتر از پرستاران شاغل در سایر بخش ها بود و بین نشانگان روانشناختی و بهزیستی سازمانی در میان پرستاران شاغل در بخش های کرونا رابطه وجود دارد.

    کلید واژگان: بهزیستی سازمانی, نشانگان روانشناختی, پرستاران, کرونا
    Hadi Bahrami Ehsan, Elham Valizadeh Chari*, Hadis Rostami

    This study aimed to investigate the difference between the psychological symptoms of nurses working in the COVID-19 wards and other wards and the relationship between these psychological symptoms and their organizational well-being. Causal-comparative (post-event) and descriptive research method was used. The statistical population included all nurses working in different wards from October 2019 to March 2020 (70 nurses in COVID-19 and 70 nurses in non-COVID-19 wards) of Ayatollah Rouhani Hospital in Babol, Iran. Symptoms Clinical List-Revised (SCL-90) (Drogatis et al., 1973) and the Organizational Well-Being Scale (Zheng et al., 2015) were used to collect data. Multivariate and univariate variance and Pearson correlation analyses were conducted for statistical analysis. The findings indicate a significant difference between the two groups of nurses working in the Covid-19 and non-Covid-19 wards regarding hostility (Ƞ2=0.08, p<0.05, F = 0.057) and paranoid ideation (Ƞ2=0.049, p<0.05, F = 0.049). Also, among the nurses working in the covid-19 wards, the relationship between interpersonal sensitivity (r=0.348), depression (r=0.546), anxiety (r=0.353), hostility (r =-0.351), phobic anxiety (r=0.334), paranoid ideation (r=0.303) and psychoticism (r=0.397) are inverse and significant with organizational well-being. In conclusion, the score of aggression and paranoid ideation was significantly higher in nurses working in COVID-19 wards than in nurses working in other wards, and there is a relationship between psychological symptoms and organizational well-being among nurses working in COVID-19 wards.

    Keywords: Organizational well-being, Psychological symptoms, Nurses, Covid-19
  • فاطمه شجاعی، فاطمه شهابی زاده*، سید محمد موسوی میرزایی، محمد دهقانی فیروزآبادی، علی اکبر اسماعیلی
    مقدمه

    سکته مغزی جزو شایعترین و ناتوان کننده ترین بیماریهای نورولوژیک است و نقایص آن عمدتا در سه بخش جسمانی، شناختی ، هیجانی- رفتاری مطرح می باشد.بنابراین، توجه به مداخلاتی که همزمان مشکلات شناختی و خلقی را هدف قرار دهد، حایز اهمیت است.پژوهش حاضر باهدف بررسی مقایسه اثربخشی مداخله آموزش کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی و توانبخشی شناختی پاول بر نشانگان روانشناختی بیماران سکته مغزی ایسکمیک انجام شده است.

    روش

    این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود.براساس معیارهای ورودی 36 بیمار سکته مغزی ایسکمیک به شیوه هدفمند و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفره گماشته شدند.ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های مشخصات دموگرافیک و (DASS21) بود. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS (ویرایش 22) و آزمون های آماری کولموگروف اسمیرنف،آزمون تی زوج شده، توکی و تحلیل واریانس مکرر در سطح معناداری (0/05>P) تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد گروه های درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و توانبخشی شناختی پاول شدت پایین تر افسردگی را گزارش دادند، اما بر اساس میانگینها بین دو مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد. در خصوص اضطراب، تنها مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موثر بود و در خصوص استرس هیچکدام از مداخلات اثربخشی معناداری را نشان ندادند.

    نتیجه گیری

    باتوجه به نتایج می توان از مداخلات کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و توانبخشی شناختی به عنوان درمان مکمل در کنار سایر درمانها در جهت بهبود مشکلات شناختی و روانشناختی بیماران استفاده کرد.

    کلید واژگان: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی, توانبخشی شناختی, نشانگان روانشناختی, سکته مغزی
    Fatemeh Shojaei, Fatemeh Shahabizadeh *, Seyed Mohammad Mousavi Mirzaei, Mohammad Dehghani Firozabadi, Aliakbar Esmaeili
    Introduction

    Cerebral stroke is one of the most common and debilitating neurological diseases, and its defects are mainly in three parts: physical, cognitive, and emotional-behavioral. Therefore, it is essential to pay attention to interventions that target cognitive and mood problems at the same time. The present study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of the stress reduction training intervention based on mindfulness and Powell's cognitive rehabilitation on the psychological symptoms of ischemic stroke patients.

    Method

    This was a semi-experimental study with a pre-test-post-test design with a control group and a follow-up period. Based on the entry criteria, 36 ischemic stroke patients were randomly assigned to three groups of 12 people. The data collection tools were demographic profile questionnaires and (DASS21). The collected data were analyzed with SPSS software (Version. 22) and Kolmogorov-Smirnov statistical tests, paired t-test, Tukey and repeated variance analysis at the significance level (P<0.05).

    Result

    Analysis of variance with repeated measures showed that patients receiving stress reduction treatment based on mindfulness and Powell's cognitive rehabilitation reported lower severity of depression, but no significant difference was observed between the two interventions based on the averages. Regarding anxiety, only the stress reduction intervention based on mindfulness was effective, and none of the interventions showed significant effectiveness regarding stress.

    Conclusion

    According to the results, stress reduction interventions based on mindfulness and cognitive rehabilitation can be used as a complementary treatment along with other treatments in order to improve the cognitive and psychological problems of patients.

    Keywords: Mindfulness-based stress reduction, cognitive rehabilitation, Psychological Symptoms, Stroke
  • مرضیه میرشکاری *، فاطمه خاکشورشاندیز

    ازدواج یکی از پدیده‌ها و نهادهای مهم اجتماعی است که نقش بسیار حساسی بر تمامی ابعاد زندگی انسان دارد و داشتن آمادگی لازم ازنظر جسمی و روانی و اجتماعی برای آن ضروری است. ازدواج در دوره کودکی و نوجوانی نوعی خشونت علیه کودکان و با حقوق کودک مغایر است و می‌تواند فرصت رشد و تکامل را از آنان سلب نماید. در این راستا پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش خود دلسوزی و فرآیندهای شناختی ناکارآمد «آمیختگی شناختی، اجتناب شناختی، نشخوار فکری» در نشانگان روان‌شناختی (افسردگی) زنان با ازدواج زودهنگام انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می‌باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زنان با ازدواج زودهنگام «زیر 15 سال» شهرستان خواف که تعداد آن‌ها 910 نفر بود. نمونه موردمطالعه بر اساس جدول مورگان 270 نفر از زنان با ازدواج زودهنگام شهرستان خواف بود که به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای و به‌صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌های این پژوهش شامل پرسشنامه نشخوار فکری باقری نژاد و صالحی فدردی و طباطبایی (1388)، آمیختگی شناختی گیلاندرز و همکاران (2014)، اجتناب شناختی سکستون و دوگاس (2008)، خود دلسوزی نف (2003)، پرسشنامه DASS لاویبوند و لاویبوند (1995) می باشد. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با کمک ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج تجزیه‌وتحلیل داده‌ها نشان داد که فرآیندهای شناختی ناکارآمد «آمیختگی شناختی، اجتناب شناختی و نشخوار فکری» می‌تواند زمینه‌ساز افسردگی در زنان با ازدواج زودهنگام باشد درحالی‌که خود دلسوزی می‌تواند مانع از افسردگی شود. با توجه به نتایج به‌دست‌آمده پیشنهاد می‌شود برای زوجین در آستانه ازدواج کارگاه‌های آموزش پیش از ازدواج برگزار گردد و آموزش و اطلاع‌رسانی بیشتر به والدین در خصوص آسیب‌های ازدواج زودهنگام صورت گیرد.

    کلید واژگان: ازدواج زودهنگام, خوددلسوزی, فرایندهای شناختی ناکارآمد, آمیختگی شناختی, اجتناب شناختی, نشخوار فکری, نشانگان روانشناختی
    Marzieh Mirshakari*, Fatemeh Khakshour shandiz

    Marriage is one of the important social phenomena and institutions that has a very sensitive role on all aspects of human life and it is necessary to have the necessary physical, psychological and social preparation for it. Marriage in childhood and adolescence is a form of violence against children and contrary to the rights of the child and can deprive them of the opportunity to grow and develop. In this regard, the present study was conducted to investigate the role of self-pity and dysfunctional cognitive processes \"cognitive fusion, cognitive avoidance, rumination\" in psychological symptoms (depression) of women with early marriage.

    Method

    The present study is a descriptive correlational study. The statistical population of the present study is all women with early marriage \"under 15 years\" in Khaf city, whose number was 910 people. The study sample according to Morgan table was 270 women with early marriage in Khaf city who were selected by cluster sampling and randomly. Data collection tools: Bagherinejad and Salehi Federdi and Tabatabai Ruminant Questionnaire (2009), Gilanders et al. (2014), Sexton and Dogas Cognitive Avoidance (2008); Data analysis was performed using Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis.

    Results

    The results of data analysis showed that dysfunctional cognitive processes \"cognitive fusion, cognitive avoidance and rumination\" can lead to depression in women with early marriage, while self-pity can prevent depression.

    Conclusion

    According to the obtained results, it is suggested that pre-marriage training workshops be held for couples on the eve of marriage and that more education and information be provided to parents about the harms of early marriage.

    Keywords: Early marriage, Self-compassion, Dysfunctional cognitive processes, Cognitive fusion, Cognitive avoidance, Ruminant, Psychological syndrome
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال