به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « گرایش به مد » در نشریات گروه « روانشناسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «گرایش به مد» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • فائزه تورانی*، حکیمه آقایی، لیلا حاجی آقایی، امین صانعی
    مقدمه
    امروزه جراحی های زیبایی به عنوان یکی از دغدغه های انسان در جامعه ایرانی تلقی می شود. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل در زنان متقاضی جراحی زیبایی بود.
    روش
    پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون چند گروهی با گروه گواه بود. 30 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک زیبایی نیکا شهر شاهرود به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی به سه گروه 10 نفری گمارده شدند. گروه های آزمایشی هر کدام در 8 جلسه درمانی هر هفته یک جلسه 60 دقیقه ای شرکت داشتند اما گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و روش تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل نسبت به گروه گواه به طور معناداری در زنان متقاضی جراحی زیبایی اثربخش بوده است (05/0>P). نتایج آزمون توکی نشان داد میانگین گروه درمان فراشناختی در متغیرهای پژوهش نسبت به گروه آموزش مهارت تنظیم هیجان در پس آزمون، اثربخش تر بود و تفاوت معنادار نشان داد (05/0>P).
    نتیجه گیری
    یافته های این پژوهش، اثربخشی این دو مداخله در کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل را نشان داده است. از این رو، درمانگران می توانند از این دو رویکرد درمانی و آموزشی به ویژه درمان فراشناختی که از درمان های موج سوم است، استفاده نمایند.
    کلید واژگان: درمان فراشناختی, تنظیم هیجان, گرایش به مد, باورهای غیرمنطقی, هم جوشی فکر, عمل}
    Faezeh Tourani *, Hakimeh Aghaei, Leila Haji Aghaei, Amin Sanei
    Introduction
    The aim of this study was to compare the effectiveness of metacognitive therapy and emotion regulation skills on fashion orientation, irrational beliefs and thought-action fusion in women applying for cosmetic surgery.
    Method
    The present study was a semi-experimental design with a multi-group pre-test-post-test design with a control group. 30 women referring to Nika beauty clinic in Shahrood city were selected as available and randomly assigned to three groups of 10 people. The experimental groups each participated in 8 therapy sessions, one 60-minute session per week, but the control group did not receive any intervention until the end of the study. The research tool included a questionnaire of fashion orientation, irrational beliefs and thought-action fusion. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance and Tukey's post hoc method.
    Findings
    The results showed that metacognitive therapy and emotion regulation skills were significantly effective in reducing fashion trends, irrational beliefs, and thought-action fusion compared to the control group (P<0.05). The results of Tukey's test showed that the average of the metacognitive therapy group was more effective in the research variables than the emotion regulation training group in the post-test and showed a significant difference (P<0.05).
    Conclusion
    The findings of this research have shown the effectiveness of these two interventions in reducing the trend towards fashion, irrational beliefs and thought-action fusion. Therefore, therapists can use these two therapeutic and educational approaches, especially metacognitive therapy, which is one of the third wave therapies.
    Keywords: metacognitive therapy, Emotion Regulation, fashion orientation, Irrational beliefs, thought-action fusion}
  • سرور خبازثابت، علی پولادی ریشهری*، مولود کیخسروانی، محمدرضا بحرانی
    مقدمه

    امروزه جراحی زیبایی به عنوان یکی از شایع ترین اعمال جراحی در سطح جهان مطرح بوده و عوامل مختلفی در این زمینه تاثیرگذار می باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و گرایش به مد با گرایش به جراحی زیبایی در زنان متقاضی جراحی زیبایی بود.

    روش

    روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر بوشهر در سال 1399 بود. حجم نمونه متشکل از 400 نفر خانم بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فر و امانی (1392)، نگرش به مد رضایی (1393)، طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2005) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که متغیرهای گرایش به مد و طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان پیش بینی کننده گرایش به جراحی زیبایی در زنان بودند. همچنین یافته های مدل ساختاری حاکی از معناداری ضرایب مسیر مستقیم گرایش به مد و طرحواره های ناسازگار اولیه با تنظیم شناختی هیجان بود.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش، می تواند برای روان درمانگران و مشاوران در ارایه مشاوره تخصصی به زنان متقاضی جراحی پروتکلی مبنی بر اصلاح باورها و شناخت های غیرمنطقی و آموزش سبک های مقابله ای جهت کاهش گرایش به مدگرایی و طرحواره های ناسازگار اولیه و افزایش تنظیم شناختی هیجان معرفی نماید.

    کلید واژگان: گرایش به مد, طرحواره های ناسازگار اولیه, تنظیم شناختی هیجان, جراحی زیبایی}
    Soroor Khabbaz Sabet, Ali Poladi Rishehri *, Moloud Keykhosrovani, MohammadReza Bahrani
    Objective

    Today, cosmetic surgery is considered as one of the most common surgeries in the world and various factors are influential in this field. The aim of the present study was to investigate the mediating role of cognitive emotion regulation in the relationship between early maladaptive schemas and tendency to fashion with tendency to cosmetic surgery in women seeking cosmetic surgery.

    Method

    The method of the present study was a correlation model of structural equation model. The statistical population of this study included all women applicants for cosmetic surgery who referred to beauty clinics in Bushehr 2020. The sample size consisted of 400 women who were selected by available sampling method. . Data collection tools were, tendency to cosmetic surgery (Etemadifar & Amani, 2013), Fashion Attitude (Rezaei, 2014), Early maladaptive Schemas (Young, 2005) and cognitive emotion regulation (Garnefski, 2001) questionnaires.

    Results

    The findings showed that the variables of tendency to fashion and early maladaptive schemas, mediated by cognitive emotion regulation, predicted the tendency to cosmetic surgery in women. Also, the findings of the structural equation modeling indicated the significance of the direct path coefficients of the tendency to fashion and the early maladaptive schemas with the cognitive emotion regulation.

    Conclusion

    The results of this study can introduce a protocol for psychotherapists and counselors in providing specialized counseling to women seeking surgery to correct irrational beliefs and cognitions and teach coping styles to reduce the tendency to fashion and early maladaptive schemas and increase cognitive emotion regulation

    Keywords: Fashion orientation, Early Maladaptive Schemas, Cognitive Emotion Regulation, cosmetic surgery}
  • محمدرضا ذوقی پایدار *، افسانه کرمی، صفدر نبی زاده
    مقدمه
    هدف پژوهش حاضر، مقایسه اختلال تصویر تن، بدریختی بدن و گرایش به مد در افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیرمتقاضی بود.
    روش
    پژوهش حاضر مطالعه ای علی- مقایسه ای است و شیوه نمونه گیری در دسترس می باشد. حجم نمونه 300 نفر بود که 150 نفر افراد متقاضی جراحی زیبایی و 150 نفر نیز افراد غیر متقاضی بودند. ابزار گردآوری شامل پرسشنامه های تصویر تن، بدریختی بدن و گرایش به مد بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نشان داد که بین میانگین اختلال تصویر تن (95/19 F= ، 01/0 p<) ، اختلال بدشکلی بدنی (49/25 F= ، 01/0 p<) و گرایش به مد (82/7 F= ، 01/0 p<) در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین داده ها نشان داد که اختلال بدریختی بدن (86/0 Exp(B) = ، 01/0 p<، 81/39 wald=) به طور معنی داری توان پیش بینی تمایل یا عدم تمایل به جراحی زیبایی در افراد را دارد.
    نتیجه گیری
    افرادی که اختلال تصویر تن، بدریختی بدن و گرایش به مد در آنها دیده می شود بیشتر اقدام به عمل جراحی زیبایی می کنند.
    کلید واژگان: جراحی زیبایی, اختلال تصویر تن, اختلال بدشکلی بدن, گرایش به مد}
    Mohhammad Reza Zoghipaidar *, Afsaneh Karami, Safdar Nabizadeh
    Objective
    The aim of this study was to compare body image disorder, body dysmorphic disorder and fashion trend in cosmetic surgery applicants and non-applicants.
    Method
    The present study is a causal-comparative and sampling method was available method. The sample size was 300 that 150 people applicant for cosmetic surgery and 150 was non-applicant. Data collection tools included body image, body dysmorphic and fashion trends questionnaires. Data were analized by analyse of variance and logistic regression.
    Results
    Findings showed that there is a significant difference between means of body image disorder (F= 19/95, p< 0/01), body dysmorphic disorder (F= 25/49, p< 0/01) and fashion trends (F= 7/82, p< 0/01) in two groups of cosmetic surgery applicants and non-applicants. Also, data indicated that body dysmorphic disorder (Exp (B) = 0/86, p < 0/01, wald = 39/81) is significantly predicted to the willingness or unwillingness to cosmetic surgery in individuals.
    Conclusion
    individuals with abnormal body image, body dysmorphic and fashion trends to be seen in them more aptly to perform cosmetic surgery.
    Keywords: cosmetic surgery, body image disorder, body dysmorphic disorder, fashion trends}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال