جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "asymmetry" در نشریات گروه "روانشناسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «asymmetry» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مقدمه
سیستم های مغزی رفتاری، با رفتارهای اجتنابی و روی آوری مرتبط هستند. دیویدسون مدل ناقرینگی پیشانی و هیجان را مطرح کرد. هدف پژوهش، بررسی اثر القاء عاطفه بر ناقرینگی پیشانی و خلفی امواج آلفا مغز در افراد با سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری بالا و پایین است.
روشفعال سازی/ بازداری رفتاری توسط پرسشنامه کارور و وایت، ارزیابی شد. پرسش نامه ها میان 300 دانشجو توزیع و نمره گذاری شدند و بر اساس نمرات انتهایی توزیع بر مبنای نمرات Z، چهار گروه اصلی پژوهش (28n=، هر گروه 7 نفر)، انتخاب شدند. الکتروآنسفالوگرافی کمی هر فرد، در شرایط خط پایه، القاء عواطف مثبت و منفی ثبت شد. داده های توان مطلق امواج آلفای افراد استخراج شده و برای بررسی ناقرینگی، از T همبسته و تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شد.
یافته ها:
در شرایط خط پایه، گروه بازداری بالا، ناقرینگی پیشانی را در سطح P=0.04 نشان دادند، که با برانگیختگی بیشتر F4 و انگیزه اجتناب مرتبط است. در شرایط القاء عاطفه مثبت، دو گروه فعال سازی بالا و پایین، ناقرینگی پیشانی را در سطح P<0.01 نشان دادند که با برانگیختگی بیشتر F3 و انگیزه روی آوری مرتبط است. در شرایط القاء عاطفه منفی، گروه بازداری بالا، ناقرینگی پیشانی را در سطح P=0.001 (برانگیختگی F4)، و گروه فعال سازی پایین، ناقرینگی خلفی را در سطح P=0.002، (برانگیختگی O2) نشان دادند.
نتیجه گیری:
نظریه گری و دیویدسون برای ناقرینگی پیشانی تایید شد. نوع عاطفه القاء شده و تفاوت های شخصیتی منجر به تفاوت در الگوی ناقرینگی پیشانی مغز می گردد.
کلید واژگان: الکتروآنسفالوگرافی کمی, بازداری رفتاری, ناقرینگیAimbrain behavioral systems are related to avoidance and approach behavior. In the model of frontal asymmetry, Davidson introduced avoidance and approach systems. The aim of this study was to investigate The effect of affect induction on frontal and posterior asymmetry of alpha brain waves in individuals with high and low behavioral activation/inhibition systems.
MethodIn this regard, 300 non-disordered adults self-reported behavioral inhibition/activation systems questionnaire. After that, based on the Z scores in BAS/BIS scale, four groups (n=28, n=7 in each group) were selected. Quantitative electroencephalography was recorded for each individual in baseline, positive and negative affect induction. Absolute power of alpha waves in four regions and frontal and posterior asymmetries were calculated for each individual. Paired t-test and repeated Measures ANOVA were performed for statistical analysis.
FindingsIn baseline condition, the high inhibition group showed frontal asymmetry (greater arousal in the F4 region) at the level of P =0.04. In terms of pleasant affect induction, the high and low activation groups showed frontal asymmetry at the level of P <0.01 (more arousal in F3 region). In terms of negative affect induction, the high inhibition group showed frontal asymmetry at the level of P =0.001 (more arousal in the F4 region), and the low activation group showed posterior asymmetry at the level of P = 0.002 (more arousal in the O2 region).
ConclusionThe findings confirm the Gray theory and Davidson model for the frontal asymmetry. Type of induced affect and personality differences Leads to different patterns of asymmetry.
Keywords: Quantitative Electroencephalography, Behavioral inhibition, Asymmetry -
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه عدم تقارن امواج مغزی QEEG مناطق پیشانی بین افراد دارای اختلال وسواس فکری-عملی، افسردگی اساسی و عادی بود. روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را افراد مبتلا به اختلالات افسردگی اساسی و وسواس فکری-عملی مراجعه کننده به درمانگاه اعصاب و روان بیمارستان فاطمی شهر اردبیل در سال 1398 تشکیل دادند. 15 نفر از مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی (8 زن و 7 مرد)، 15 نفر از افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (5 زن و 10 مرد) به روش نمونه گیری دردسترس و 15 نفر نیز از میان همراهان بیماران به عنوان افراد عادی (7 زن و 8 مرد) به همین روش انتخاب شدند و در این پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری اطلاعات از تشخیص روان پزشکی و مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID)، پرسشنامه افسردگی بک (BDI-ll) و وسواس فکری-جبری فوآ و همکاران (OCI) استفاده شد. در مرحله بعد ثبت QEEG از آن ها در محل آزمایشگاه روان شناسی دانشگاه محقق اردبیلی صورت گرفت و داده های آن با نرم افزار SPSS 25 و نرم افزار نوروگاید تجزیه و تحلیل شد. برای تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. میزان عدم تقارن امواج دلتا (129/11=F)، تتا (128/8=F)، آلفا (810/3=F) و بتا (956/6=F) در بین سه گروه از افراد مبتلا به اختلال افسردگی، اختلال وسواس فکری-عملی و افراد عادی به طور معناداری در سطح (001/0<P) از هم متفاوت است. نتایج این مطالعه می تواند اقدامی اساسی به منظور ارزیابی پاسخ درمانی و هدایت استراتژی های درمانی، از جمله دارو، تحریک مغز، نوروفیدبک یا سایر مداخلات توان بخشی باشد.کلید واژگان: اختلال وسواسی-جبری, افسردگی اساسی, عدم تقارن, الکتروانسفالوگرافی کمیThe aim of this study was to compare the asymmetry of QEEG brainwaves in frontal areas between people with obsessive-compulsive disorder, major depression, and normal people.The statistical population of this study consisted of all individuals with major depressive disorder and obsessive-compulsive disorder who were referred to the psychiatric clinic of Fatemi Hospital in Ardabil in 2019. 15 persons with major depressive disorder (8 females and 7 males) and 15 persons with obsessive-compulsive disorder (5 females and 10 males) were selected according to the available sampling method, and 15 persons from the patients’ companions (7 females and 8 males) were selected in the same way and participated in this study. The Psychiatric Diagnosis and Structured Clinical Interview (SCID), Beck Depression Inventory (BDI-ll), and Obsessive Compulsive Disorder (OCI) by Foa et al. (2002) were used for data collection. In the next phase, QEEG registration was conducted in the psychology laboratory of Mohaghegh Ardabili University and the data were analyzed using SPSS25 software and Norogide software. Multivariate analysis of variance was used to analyze the research data. The degree of asymmetry of delta waves (F = 11.129), theta waves (F = 8.128), alpha waves (F = 3.810), and beta waves (F = 6.956) among the three groups of people with depressive disorders, obsessive-compulsive disorders, and normal people differs significantly in level (P < 0.001). The results of this study may be an important step to evaluate the therapeutic response and guide therapeutic strategies, including medication, brain stimulation, neurofeedback, or other rehabilitations.Keywords: Obsessive-Compulsive Disorder, major depression, Asymmetry, quantitative electroencephalography
-
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر القای عاطفه مثبت (شادی) بر روی کنش شناختی کلامی در دو تیپ شخصیتی برونگرا و درونگرا انجام شده است. نمونه اولیه شامل 180 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تربیت مدرس می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند و با توجه به نمره آنها در پرسشنامه شخصیتی آیزنک و برمبنای تحلیل آماری، 30 شرکت کننده (در دو گروه برونگرا و درونگرا) برای مرحله بعد پژوهش برگزیده شدند. در مرحله بعد یک قطعه فیلم کوتاه برای القای عاطفه مثبت به نیمی از شرکت کنندگان نشان داده شد و به ترتیب تکلیف شناختی کلامی اول و پرسش نامه PANAS از آنها گرفته شد. پس از آن تمامی مراحل قبلی (با یک تکلیف شناختی کلامی موازی) اما این بار با القای عاطفه منفی انجام گردید. برای مابقی شرکت کنندگان روند برعکس انجام شد (ابتدا القای عاطفه منفی و سپس القای عاطفه مثبت). نتایج با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون های t دو گروه وابسته، t دو گروه مستقل و یو من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مشاهدات نشان داد که القای عاطفه مثبت موجب بهبود عملکرد سلاست کلامی می گردد. از سوی دیگر در شرایط القای عاطفه مثبت افراد برونگرا نسبت به افراد درونگرا عملکرد کلامی بهتری دارند. به طور کلی نتایج نشان می دهد که القای عاطفه مثبت بر روی عملکردهای شناختی اثر دارد. همچنین صفات شخصیتی مرتبط با عاطفه همچون برونگرایی می تواند این آثار را تعدیل نماید.کلید واژگان: القای عاطفه, عاطفه مثبت, عملکرد کلامی, برونگرایی, ناقرینگی مغزJournal of Psychology, Volume:22 Issue: 4, 2019, PP 413 -429In the present study, the effect of positive af-fect induction on verbal cognitive performance in extrovert and introvert personality types is studied. The first sample of the research includes 180 female students of Tarbiat Modares university selected with available sampling method. With respect to their score in Eysenck Personality Questionnaire and based on statistical analysis, 30 participants (in 2 extrovert and introvert groups) were chosen for the next step of the research. In the next step, a short movie clip for inducting positive affect was shown to the half of the participants, then respectively, the first verbal task and PANAS questionnaire were taken. After that, all previous steps (with an equal verbal task) were done but this time for negative affect induction. For the re-maining participants, the reverse process was done, i.e., first negative affect induction and then positive affect induction. The results were analyzed with de-scriptive statistics methods and t-test of two depen-dent groups, t-test of two independent groups and Yu-Mann-Whitney test. The observations showed that the positive affect induction improves the verbal fluency performance. On the other hand in the case of positive emotional induction, extroverts have better verbal performance than introverts.conclusionIn general the results showed that the positive affect induction affects the cognitive performances. Also, personality traits associated with affections such as extroversion can modify these effects.Keywords: affect induction, positive affect, verbal performance, extroversion, asymmetry
-
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و مقایسه هم نوسانی امواج مغز و تقارن نیمکره های مغز در افراد مبتلا به ناگویی هیجانی و افراد غیرمبتلا بود. بیست و چهار داوطلب (14 بیمار مبتلا به ناگویی هیجانی و 10 داوطلب سالم) در این پژوهش شرکت کردند. میزان ناگویی هیجانی شرکت کنندگان در این پژوهش بر اساس نمره آنها در مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (TAS-20) اندازه گیری شد. هم نوسانی و عدم تقارن بین نیمکره ها در دو گروه شرکت کنندگان با استفاده از الکتروآنسفالوگرافی کمی (qEEG) سنجیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان هم نوسانی و عدم تقارن بین نیمکره ها در دو گروه به صورت معنادار متفاوت است. کمترین میزان هم نوسانی برای گروه بیماران مبتلا به ناگویی هیجانی در باند فرکانسی تتا (7-5/3 هرتز) و در ناحیه پس سری به دست آمد. بیشترین میزان عدم تقارن بین نیمکره ها برای گروه مبتلا به ناگویی هیجانی در باند فرکانسی تتا و آلفا، در نواحی پس سری (7-5/3 هرتز) و در باند فرکانسی تتا در ناحیه مرکزی (12-8 هرتز) مشاهده شد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که نقص در کلامی سازی هیجان ها و رویکرد غیراحساسی در برابر محرک ها در بیماران مبتلا به ناگویی هیجانی با توجه به هم نوسانی امواج مغز و تقارن نیمکره های مغز قابل تبیین است.
کلید واژگان: نقص هیجانی, هم نوسانی, عدم تقارن, امواج تتا, امواج آلفاThe aim of this study was to investigate the brain asymmetry and coherence between healthy controls and patients with alexithymia. Twenty four volunteers (14 alexithymic patients and 10 normal volunteers) were included in this study. All participants were asked to complete the Beck Anxiety Inventory (BAI), and Beck Depression Inventory (BDI) and Farsi version of Toronto Alexithymia Scale (FTAS-20), and then took a quantitative electroencephalography (qEEG) test. Inter-hemispheric asymmetries and coherences in theta and alpha frequency band (3.5-7 Hz; 8-12 Hz) were shown significant difference between the two groups. The smallest value of the Coherence was found in the 3.5-7 Hz range, in occipital lobe. The largest value of the left-right asymmetries was found in the 3.5-7 Hz in the central and occipital lobe and 8-12 Hz in occipital lobe. Based on the results of the present study, it can be concluded that having an unfeeling approach in dealing with external stimuli as well as deficit in emotional verbalization in alexithymic patients can be explained in terms of brain asymmetry and coherence.Keywords: emotion deficit, coherence, asymmetry, theta waves, alpha waves
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.