به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "dual task" در نشریات گروه "روانشناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «dual task» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی dual task در مقالات مجلات علمی
  • محمدرضا دوستان*، محمد رحیمی نیا، سیده ناهید شتاب بوشهری شتاب بوشهری
    مقدمه

    یکی از موضوعاتی که در بسیاری از مهارت های ورزشی اهمیت فراوانی دارد دوره بی پاسخی روانشناختی است که تاخیر در پاسخ به محرک هایی است که با فاصله کوتاهی از هم ارایه می شوند. هدف این پژوهش مقایسه تاثیر تعداد محرک-پاسخ و فاصله بین دو محرک بر دوره بی پاسخی روانشناختی در افراد ورزشکار و غیرورزشکار است.

    روش شناسی

    تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و در حوزه پژوهش های بنیادی-کاربردی است. تعداد 15 نفر از دانشجویان پسر ورزشکار و 15 نفر غیرورزشکار دانشگاه (سن 08/1±25/22 سال) به صورت نمونه گیری در دسترس هدفمند انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل دستگاه سنجش زمان واکنش های متوالی، لپ تاپ msi ساخت کشور چین و پرسشنامه دست برتری آنت بود. از همه شرکت کنندگان آزمون تکلیف دوره بی پاسخی روانشناختی شامل چهار تعداد محرک-پاسخ مختلف (یک، دو، چهار و هشت) برای محرک اول و دوم و چهار فاصله زمانی (100، 200، 400 و 600 هزارم ثانیه) بین دو محرک بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک راهه 4×4×2 با اندازه گیری مکرر همراه با آزمون پیگردی بنفرونی استفاده گردید.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در فواصل زمانی بیشتر و در تعداد محرک- پاسخ های کمتر، دوره بی پاسخی روانشناختی کوتاه تری داشته اند. همچنین در تعداد محرک-پاسخ هشت انتخابی تفاوت معناداری بین ورزشکاران و غیرورزشکاران وجود دارد.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد در تعداد محرک-پاسخ های بیشتر، بر طبق نظریه تک کانالی ولفورد، به دلیل اینکه کانال دیرتر خالی می شود، دوره بی پاسخی روانشناختی طولانی تری رخ می دهد. ورزشکاران بدلیل تجربه چالش های بیشتر در ورزش و آمادگی سیستم عصب- عضلانی، در تکالیف واکنشی دشوارتر بهتر از غیرورزشکاران عمل می کنند.

    کلید واژگان: تعداد محرک-پاسخ, قانون هیک, دوره بی پاسخی روانشناختی, تکلیف دوگانه, فاصله زمانی بین دو محرک
    Mohammadreza Doustan *, Mohammad Rahiminia, Seyede Nahid Shetab Boushehri
    Introduction

    One of the topics that is important in many sports skills is the Psychological refractory period that is a delay in responding to stimuli that are presented in short intervals. The aim of recent research is the effect of number of simulation-response and Stimulus Onset Asynchrony on Psychological refractory period in athlete and non- athlete person.

    Methods

    This research is a semi-experiment and field of fundamental-applied research. 15 athletes and 15 non-athlete students of university (22.25±1.08 years) were selected by convenience targeted sampling. The instrument was Serial Reaction Time Measuring Apparatus, msi notebook and Annett Hand Preference Questionnaire. From all participants, task test the taken using a psychological refractory period included the number of different response stimuli (one, two, four and eight) for the first and second stimuli and four time intervals (100,200,400 and 600 milliseconds) between the two stimuli. data using analysis of oneway variance tests of 4×4×2 with repeated measures with Bonferroni test were used.

    Results

    The results showed that at more time intervals and in the number of stimuli-less responses, there was a shorter psychological refractory period. Also, there is a significant difference between the athletes and non-athletes in the number of stimulus-response eight-choice.

    Coclusion

    It seems that in more number of stimulus-responses, according to Welfard's single-channel theory, because the later channel is empty, a longer Psychological refractory period occurs. Athletes, due to the experience of more challenges in exercise and the Preparation neuropsychology muscular system, in more difficult tasks, they perform better than non-athletes.

    Keywords: Number of stimulus-response, Hick's law, psychological refractory period, Dual Task, Stimulus Onset Asynchrony
  • آرش عباس نیا، شهزاد طهماسبی بروجنی*، راضیه هژبرنیا
    مقدمه

    یکی از مشکلات شایع در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) اختلال در حافظه است. با وجود تایید تاثیر تمرینات تکالیف دوگانه شناختی حرکتی بر عملکرد شناختی بیماران ام اس، تاکنون، پژوهش های اندکی در این زمینه صورت گرفته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بهبود حافظه فضایی بیماران ام اس در نتیجه تمرینات تکالیف دوگانه بود.

    روش

    طرح تحقیق از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه های تصادفی، روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و به لحاظ هدف کاربردی بود. در اجرا، 30 زن مبتلا به ام اس(20-60 ساله)عضو انجمن ام اس استان تهران، به صورت داوطلبانه و با کسب رضایت نامه آگاهانه به عنوان شرکت کننده به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرارگرفتند و پیش آزمون حافظه فضایی از طریق دستگاه حافظه فضایی مدلLM-01  از آنان گرفته شد. سپس شرکت کنندگان به مدت هشت هفته که هر هفته شامل دو جلسه 45 تا 60 دقیقه ای بود به انجام تمرینات تکالیف دوگانه پرداختند. با اتمام تمرینات پس آزمون گرفته شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مرکب و تی همبسته و مستقل در سطح معنی داری 05/0≥ p انجام شد.

    یافته ها

    نتایجنشان داد که تمرینات تکالیف دوگانه موجب بهبود معنی دار حافظه فضایی)04/0=p) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد.

    نتیجه گیری

    تمرین تکالیف دوگانه شناختی- حرکتی موجب فعالیت بیشتر مغز می شود و می توان آن را روشی مناسب برای ارتقای توانایی های شناختی مانند حافظه فضایی در نظر گرفت.

    کلید واژگان: کنترل حرکتی, حافظه فضایی, شناخت, مولتیپل اسکلروزیس, تکلیف ثانویه
    Arash Abasnia, Shahzad Tahmasebi Boroujeni *, Razieh Hojabrnia
    Aim

    One of the most common problems in people with multiple sclerosis)MS) is memory impairment. Although the effect of dual cognitive motor tasks assignments on cognitive function in MS patients have been confirmed, however little research has been done its effect on their spatial memory. Therefore, the aim of this study was to improve spatial memory of MS  patients because of dual tasks training.

    Method

    The present study's design was pre-test and post-test with random group method. The research method was semi-experimental and in terms of purpose was applied. To did this research, Thirty women with MS)20-60 years old) who were members of the MS Association of Tehran, participated voluntarity with informed consent in this study. participant were then randomly divided into control and experimental groups. the spatial memory pre-test was first taken from the subjects through spatial memory from the LM-01 spatial memory device. then subjects training Dual Task for eight weeks, each consisting of two 45-60 minutes sessions. The Post-test was done. The data were analyzed by mix analyasis and independent and paired t-test at a significant level of p < /em>≤0/05.

    Result

    Results of analysis of variance showed that dual task training significantly improved spatial memory)p < /em> = 0.04) in the experimental group compared to the control group.

    Conclusion

    Therefore, Dual Task training cognitive-motor assignments causes more mind involvement and can be considered as a suitable way to enhance cognitive abilities such as spatial memory.

    Keywords: Motor control, Spatial Memory, cognition, Multiple Sclerosis, Dual Task
  • حمیده جهانبخش، مهدی سهرابی *، علیرضا صابری کاخکی، عزت خداشناس

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب تحت شرایط تکلیف دوگانه و منفرد بر انعطاف پذیری شناختی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون- قالوآپ با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی شهر اهواز بود. از جامعه مذکور، نمونه ای به حجم 39 نفر که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند،  به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و پس از انجام آزمون ساخت دنباله به عنوان پیش آزمون، به صورت تصادفی به 3 گروه: تمرین تکلیف دوگانه (13 نفر)، تمرین تکلیف منفرد (13 نفر) و  کنترل (13 نفر) تقسیم شدند.  سپس دو گروه تجربی، برنامه تمرینی منتخب با شرایط متفاوت را به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای انجام دادند. در انتها از همه افراد با استفاده از آزمون ساخت دنباله پس آزمون و دو ماه بعد نیز آزمون فالوآپ به عمل آمد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یکراهه و همچنین آزمون تی وابسته نشان داد که در پس آزمون، انعطاف پذیری شناختی در گروه تکلیف دوگانه برتر از هر دو گروه تکلیف منفرد و کنترل بود (P<0.05). در آزمون قالوآپ، این برتری تنها نسبت به گروه کنترل باقی ماند. همچنین، گروه تکلیف منفرد در پس آزمون تنها از گروه کنترل برتر بود (P<0.05). در مقایسه با رویکردهای تکلیف منفرد، تمرینات مبتنی بر رویکردهای تکلیف دوگانه می تواند منجر به بهبود بیشتر انعطاف پذیری شناختی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی شود، لذا بهره گیری از این روش در  برنامه ریزی کلاس های فعالیت بدنی برای این گروه از کودکان پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: تکلیف دوگانه, تکلیف منفرد, انعطاف پذیری شناختی, اختلال هماهنگی رشدی
    Hamideh Jahanbakhsh, mehdi sohrabi *, Alireza Saberi Kakhki, Ezzat khodashenas

    The purpose of this study was to investigate the effect of a selected training program under dual and single-task conditions on the cognitive flexibility of children with developmental coordination disorder. The research method was semi-experimental and with a pre-test-post-test- follow-up design with control group. The statistical population of this study included male students with developmental disorder in Ahvaz city. From the mentioned population, a sample of 39 subjects who were eligible for inclusion in the study was selected by available sampling method. After the Trail Making Test as a pre-test, they were randomly assigned to three groups: Exercise Dual task (n=13), single task training (n=13) and control (n=13). Then, the two experimental groups performed a selected training program with different conditions for 8 weeks and 3 sessions each 45 minutes each week. At the end, all subjects were followed by a Trail Making Test and two months later, a follow-up test. Data analysis using one-way covariance analysis as well as t-test showed that in post-test, cognitive flexibility in dual task group was superior to both single and control group (P < 0.05). In the follow-up test, this superiority remained only rather than the control group. Also, the single task group was superior to the control group in the post-test (P <0.05). Compared to single-task approaches, dual-task-based exercises can improve the cognitive flexibility of children with developmental coordination disorder, so using this method in the planning of classes is suggested for this group of children.

    Keywords: dual-task, single-task, cognitive flexibility, developmental coordination disorder
  • ندا سیاحی عوفی *، محمد جلیلوند
    هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر بازی های رایانه ای بر کاهش زمان پاسخ به محرک دوم در دوره بی پاسخی روان شناختی بود. بدین منظور از میان کلیه دانش آموزان 14تا18 سال شهر اهواز تعداد 50 دانش آموز با معیار سلامت بینایی و انجام بازی های رایانه ای حداقل سه روز در هفته در طی شش ماه از انجام تحقیق برای گروه آزمایش، به صورت هدفمند انتخاب شدند. از تمامی شرکت کنندگان آزمون تکلیف دوگانه شنیداری-دیداری به عمل آمد. فواصل زمانی بین ارائه دو محرک 50 و 75 (فاصله کم) 200 و 250 هزارم ثانیه (فاصله زیاد) بوده است. (به طورکلی 8 کوشش). نتایج آزمون تحلیل واریانس 2 (گروه) در 4 (پیچیدگی محرک ها) با تکرار سنجش عامل آخر و آزمون تی مستقل با سطح معناداری (05/0>p) نشان داد که در تمامی توالی محرک ها و در هر چهار فاصله زمانی بین گروه آزمایش و کنترل اختلاف معناداری وجود دارد. بازی های رایانه ای به دلیل اینکه مهارت های جهت یابی، بازداری پاسخ، دستوارت چندمرحله ای و حافظه شنیداری و بینایی را آموزش می دهد و نیز از طریق بهبود تجسم فضایی و افزایش مهارت های انتزاعی ذهنی می تواند بر تکلیف دوگانه نیز شنیداری-دیداری با فاصله زمانی کم وزیاد در دوره بی پاسخی روان شناختی تاثیر مثبت داشته باشد.
    کلید واژگان: بازی های رایانه ای, دوره بی پاسخی روانشناختی, محرک دوم, انتخاب پاسخ, تکلیف دوگانه
    Neda Sayahi oufi *, Mohammad Jalilvand Dr
    The aim of this study was to investigate the effect of video games on reducing the response time to the second stimulus in psychological refectory period. For this the whole student population from 14 to 18 years in Ahvaz, 50 students were chosen to purposefully. For this the whole student population from 14 to 18 years in Ahvaz, 50 students were chosen to purposefully. Inclusion criteria Subjects was healthy vision and do video games at least three days a week, during six months of research to experimental group. The dual task test and audio-visual was done of all subjects. The interval between the two stimuli was 50 and 75 (short distance) 200 and 250 ms (long distance) (Generally 8 trial). The results of analysis of variance (2 x 4) and independent t-test showed that all sequences in all four stimulus onset between test and control groups there was a significant difference. Computer games because training orientation skills, response inhibition, multi-step instructions and auditory memory and visual and as well as through improved spatial visualization and increase skills mental abstractions can have a positive impact the dual task auditory-visual in the psychological refectory period.
    Keywords: Video Games, Psychological Refectory Period, Second Stimulus, Select Reply, Dual Task
  • سعید البوغبیش، رسول عابدان زاده، ناهید شتاب بوشهری، افخم دانشفر
    پیش زمینه و هدف
    هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر استروپ بر دوره بی پاسخی روانشناختی است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود برای این منظور تعداد 20 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه شهید چمران با میانگین سنی 54/1±45/23 سال به صورت در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان آزمون تکلیف دوگانه به عمل آمد این آزمون شامل چهار فاصله زمانی 50، 100، 300 و 900 هزارم ثانیه بین شروع ناهمزمان دو محرک در دو حالت همخوان و ناهمخوان برای محرک اول و دوم بود.
    یافته ها
    نتایج آزمون اندازه گیری مکرر با سطح معناداری (05/0 P>) نشان داد که محرک های همخوان از محرک های ناهمخوان زمان پاسخ سریع تری دارند؛ در فاصله های زمانی کوتاه فرایند خودکار خواندن کلمه با فرایند نام گذاری کلمه باعث ایجاد تداخل نمی شود.
    نتیجه گیری
    بنابراین عامل استروپ در فاصله های زمانی کوتاه بی تاثیر بود. تفاوت درون گروهی و عدم سازگاری درونی دو محرک در توالی تکلیف دوگانه ناهمخوان-همخوان عامل افزایش زمان پاسخ به محرک دوم بود؛ بنابراین می توان گفت که افزایش پیچیدگی محرک اول باعث بیشترین تاخیر در پاسخ دوم می شود.
    کلید واژگان: اثر استروپ, زمان واکنش, تکلیف دوگانه, توجه انتخابی, حالت همخوان, حالت ناهمخوان
    Saeed Alboghbeish, Rasool Abedanzadeh, Nahid Shetab Boushehri, Afkham Daneshfar
    Background and Aims
    The aim of this study is to investigate the effect of strop on the psychological refractory period.
    Materials and Methods
    The present study is of semi-experimental. 20 students of Chamran University of Ahwaz, chosen in reach; participated in the study with average age of 23/45±1/45. Each of the participants did a test of strop effect dual task within four intervals of 50, 100, 300, 900 ms between asynchronous onset of the tasks in both congruent and incongruent conditions.
    Results
    The results of repeated measurement test with (p>0/05) significant indicate that response time of the congruent stimulant is quicker compared with the incongruent one. In short intervals, the automatic process of reading the word had no overlap with the process of naming the word.
    Conclusion
    Therefore, strop effect in short intervals was not effective and the incongruent condition of strop effect makes the analysis of stimulant complex during the phase of choosing the response. Intra-group difference and internal inconsistency of two stimulants within the sequence of congruent and incongruent dual task increased the response time of the second stimulant. So, increase in the complexity of the first stimulant causes the longest delay of the second one.
    Keywords: stroop effect, Reaction Time, Dual task, Sectional attention, congruent, incongruent
  • سعید البوغبیش*، ناهید شتاب بوشهری، افخم دانشفر، رسول عابدان زاده
    مقدمه
    هدف از این مطالعه بررسی تسهیل و تداخل معنایی محرک اول بر زمان واکنش دوم بود. ظرفیت پردازش اطلاعاتی انسان محدود است. از راه های بررسی این محدودیت انجام تکلیف در شرایط تحریک دوگانه است.
    روش
    برای دستیابی به اهداف این مطالعه 17 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه شهید چمران با میانگین سنی 54/1±45/23 سال بهصورت در دسترس انتخاب شدند. از شرکتکنندگان آزمون تکلیف دوگانه اثر استروپ با استفاده از دستگاه تکلیف دوگانه اثر استروپ بر دوره بیپاسخی روان شناختی گرفته شد. این آزمون شامل چهار فاصله زمانی 50، 100، 300 و 900 هزارم ثانیه بین دو محرک در سه حالت خنثی، همخوان و ناهمخوان برای محرک اول و دوم بود.
    یافته ها
    نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر با سطح معناداری (05/0P>) نشان داد که تسهیل در محرک اول همخوان نسبت به محرکهای خنثی و ناهمخوان باعث کاهش زمان واکنش به محرک دوم همخوان و خنثی شد. نیاز به تغییر فرایندهای توجه در تکلیف دوگانه در وضعیت محرک دوم ناهمخوان، باعث عدم تاثیر معنیدار تقدم محرک اول همخوان و خنثی بر محرک دوم ناهمخوان شد.
    نتایج
    با توجه به این یافته ها پیشنهاد می شود که از انجام هم زمان تکالیف دوگانه با ظرفیت پردازشی بالا یا تقسیم توجه در تکالیفی که خودکار نشدهاند، اجتناب نمود. همچنین، حداقل زمان لازم برای نمایش محرکها جهت آغاز فرایندهای تسهیل و تداخل معنایی، 100 هزارم ثانیه است
    کلید واژگان: تکلیف دوگانه, زمان واکنش, توجه, توجه انتخابی
    Saeid Aboghabish *, Nahid Shetabboushehri, Afkham Daneshfar, Rasoul Abedanzadeh
    Dual stimulus task is an appropriate way to investigate humans’ limited capacity of information processing. Thus, this study was aimed to investigate the first stimulus simplification and significant interference on the second reaction time. The participants included 17 male students of Shahid Chamran University whose age average was 23.45±1.54. All of them performed a dual task test within four intervals of 50, 100, 300, 900 ms between asynchronous onset of two stimuli under congruent and incongruent and neutral conditions. The results of ANOVA with repeated measure at the significance level of P˃0.05 indicated that simplification of the first congruent stimulus, compared to incongruent and neutral stimuli; reduces the reaction time for second congruent and neutral stimuli. The required change of attention processes in dual task with second incongruent stimulus causes on significant effect of first congruent and neutral stimulus precedence over second incongruent stimulus. The findings suggest that simultaneous performance of dual tasks with high information processing capacity or divided attention among non-automatized tasks should be avoided. Moreover, for intial of simplification processes and significant interference at leat 100 ms be required.
    Keywords: Dual Task, Reaction Time, Attention, Selective Attention
  • محمد علی نظری، محمد مهدی میرلو، مجتبی سلطانلو، مظاهر رضایی، عباس روشنی، سمیه اسدزاده
    هدف
    هدف پژوهش حاضر،طراحی نسخه فارسی آزمون افتراق زمان بود.
    روش
    در این پژوهش، 31 نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی به صورت داوطلبانه شرکت کردند. به همه شرکت کنندگان با استفاده از آزمون رایانه ای،تصاویر انتخاب شده از سیستم بین المللی تصاویر عاطفی(IAPS) در دو سطح یکهزار و دو هزار میلی ثانیه نشان داده شد و آستانه افتراقی آزمودنی ها با استفاده از فرمول لویت(1971) محاسبه شد.
    یافته ها
    آزمودنی ها برای افتراق محرک مقایسه از محرک هدفدر سطح هزار میلی ثانیه به 5/261 میلی-ثانیه و در سطح دو هزار میلی ثانیه به 06/373 میلی ثانیه نیاز داشتند. این مقادیر آستانه افتراق زمانی آزمودنی ها در نظر گرفته می-شوند.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر در راستای یافته های کلاسیک در پسیکوفیزیک نشان می دهد کهبا افزایش شدت محرک، دامنه آستانه افتراقی نیز افزایش می یابد؛ اما با دو برابر شدن آن لزوما آستانه افتراقی ادراک شده دو برابر نمی شود. بنابراین برای مطالعات افتراق زمان در قالب پارادایم آینده نگر،می توان از آزمون ساخته شده استفاده کرد.
    کلید واژگان: ادراک زمان, افتراق زمان, آستانه افتراق زمانی, تکلیف دوگانه
    Somayeh Asadzadeh, Abbas Roshani, Mazaher Rezaee, Mojtaba Soltanlou, Mohammad Mahdi Mirloo, Mohammad Ali Nazari
    Objective
    The aim of the present study wasto design the Persian versionof the time discrimination task.
    Method
    Thirty-one volunteer elementary school students participated in this experiment. By means of a computerized test, selected pictures of the International Affective Pictures System (IAPS) were presented to all participants both in 1000 and 2000 milliseconds (ms). The discrimination threshold of subjects was then calculated using the Levitt’s proposed formula (1971).
    Results
    Participants required 261/5 msand 373/06 msto differentiate the comparative stimulus from target one in 1000 ms and 2000 ms, respectively. These values were considered as time discrimination threshold.
    Conclusion
    In conjunction with classic findings in psychophysics, the results of the current investigation indicated that when the intensity of stimulus increases, the magnitude of discrimination threshold rises accordingly. Meanwhile, doubling the intensity does not necessarily double the perceived discrimination threshold. We suggest prospective paradigm time discrimination studies toconsider using the currently developed task as an investigational tool.
    Keywords: time perception, time discrimination, time discrimination threshold, dual task
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال