به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « inquiry learning » در نشریات گروه « علوم تربیتی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «inquiry learning» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • اسماعیل عبداللهی*، مرتضی رضایی زاده، اسماعیل جعفری

    با وجود گسترش آموزش عالی و افزایش دانشجویان کشور، بین وضعیت موجود و مطلوب تدریس کیفی در این نظام آموزشی تفاوت فاحشی وجود دارد و وضعیت کیفیت آموزش در واحدهای دانشگاهی چندان مناسب نیست. به منظور ارایه یک راهکار اصلاحی، پژوهش حاضر به دنبال اعتبارسنجی یک ابتکار عمل فناورانه برای تدریس دانشگاهی بود. الگوی تدریسی که یادگیری فناورانه مبتنی بر پرسشگری معکوس نامیده می شود. به لحاظ هدف، این پژوهش از نوع کاربردی بوده و از لحاظ چگونگی گردآوری داده های مورد نیاز برای بررسی دو سوال پیشنهادی، در گروه طرح های شبه آزمایشی گروه کنترل نابرابر (پیش آزمون و پس آزمون) طبقه بندی می شود. به منظور بررسی داده های آماری مرتبط با میزان یادگیری و واکنش دانشجویان در چهار کلاس مورد مقایسه در یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران (در مجموع 146 دانشجو)، از چندین آزمون آماری همچون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی نشان داد، میزان یادگیری و واکنش دانشجویان کلاس Fibal، بیشتر و معنادارتر از میزان یادگیری دانشجویان کلاس های سنتی غیرمعکوس و معکوس سازی ساده است و دارای عملکرد معنادارتر در سوال های سطح پایین، سوال های عمیق و تکالیف و کارخواسته های کلاسی هستند. با توجه به اینکه در این پژوهش از تکنیک های مبتنی بر پرسشگری استفاده شده است، نتایج نشان داد زمانی که از پرسشگری به عنوان یک رویکرد تدریس فعال سازنده گرا استفاده می شود، دستاوردهای یادگیری و واکنش دانشجویان، قطعا بهتر، معنادارتر و مثبت تر از رویکردهای سنتی غیرفعال تدریس خواهد بود که به احتمال زیاد، نتیجه به کارگیری عناصر و پیشران های پرسشگری به عنوان ابزار یادگیری فعال است.

    کلید واژگان: پیشران یادگیری, تدریس دانشگاهی, یادگیری معکوس, یادگیری پرسشگری, یادگیری مبتنی بر پرسشگری معکوس
    Esmaeil Abdollahi *, Morteza Rezaei-Zadeh, Esmaeil Jafari

    The present study sought to validate a technological and initiative pedagogy: a teaching model called Flipped Inquiry-Based Learning (Fibal). In terms of purpose, this study was applied. In terms of how to collect the data to examine and answer the two proposed research questions, it is classified in quantitative research method designs. Four pre-formed classes available in one of the national universities in Tehran were used. The semi-experimental comparison between learning groups (semi-experimental designs of the unequal control group: pre-test and post-test) have been implemented. In order to validate the research data collection tools, content validity and Cronbach's alpha reliability estimation test were used. Several statistical tests such as one-way analysis of variance (ANOVA), Welchs, Tamhane's T2 and Dunnett's test were used in order to examine the statistical data related to learning and students' reaction in four classes (146 students in total). The results showed that with 99% confidence, the learning rate of Fibal class students is more and meaningful than the learning of students of "non-flipped traditional" and "simple flipped" classes. At the same time, despite the superiority of the average learning scores of Fibal class students over the "non-flipped inquiry" class, this superiority was not statistically significant. Also, with a 99% confidence level, the reaction rate of students trained through the Fibal approach is better than the reaction rate of students trained through the "non-flipped traditional" and the "simple flipped" and the "non-flipped inquiry" approaches.

    Keywords: Learning Driving Force, Academic Teaching, Flipped Learning, Inquiry learning, Flipped Inquiry-Based Learning (Fibal)
  • اسماعیل عبداللهی*، مرتضی رضایی زاده، اسماعیل جعفری
    هدف

    تدریس و یادگیری به عنوان فعالیت‌های اصلی دانشگاه‌ها و موسسه‌های آموزش عالی محسوب می‌شوند که یا در محیط‌های رسمی و یا با آموزش‌های غیررسمی صورت می‌گیرد. به منظور ارایه یک رویکرد نوآورانه برای تدریس و یادگیری دانشگاهی، پژوهش حاضر به دنبال معرفی یک مدل طراحی تدریس تلفیقی بود؛ مدل پداگوژیکی که «یادگیری فناورانه مبتنی بر پرسشگری معکوس» یا Fibtel نامیده می‌شود.

    مواد و روش‌ها: 

    به لحاظ هدف، این پژوهش از نوع کاربردی بود و از لحاظ چگونگی گردآوری داده‌های مورد نیاز برای پاسخ به دو سوال‌ پژوهش، در گروه طرح‌های پژوهشی ترکیبی_اکتشافی طبقه‌بندی می‌شود. برای شناسایی پیشران‌های ‌Fibtel و عناصر زیرمجموعه آنها، از مرور نظام‌مند و تحلیل محتوای استقرایی 59 مقاله با اعتبار علمی Q1 و Q2، پیمایش هدف‌مند دیدگاه 30 نفر از متخصصان آموزش عالی و جلسه مدیریت تعاملی با حضور هدف‌مند 13 نفر از خبرگان استفاده شد. به منظور مدل‌سازی ساختاری_تفسیری پیشران‌های مذکور، از طریق پرسش‌نامه «ماتریس خودتعاملی ساختاری» داده‌های مرتبط با دیدگاه 22 نفر از متخصصانی که به صورت هدف‌مند انتخاب شده بودند، جمع‌آوری گردید و از طریق تکنیک میک‌مک مورد واکاوی قرار گرفتند. نمونه‌های آماری پژوهش از طریق روش نمونه‌گیری آگاهی‌دهندگان مطلوب در دسترس انتخاب شدند. ضمن اینکه، به منظور بالابردن دقت و توافق بین یافته‌ها، از اعتبارپذیری تفسیری استفاده شده است.

    بحث و نتیجه‌گیری:

     نتایج نشان داد مدل ساختاری_تفسیری Fibtel با سه سطح رابطه، دارای 9 پیشران علی و 76 عنصر زیرمجموعه است که عموما از جنس سازنده‌گرا می‌باشند؛ شامل: بافت یادگیری، طراحی برنامه آموزشی، الزامات و نیازمندی‌های فناورانه، شایستگی‌های یادگیرندگان، محتوا و منابع یادگیری، تسهیلگری، فعالیت‌های یادگیری، فرصت‌های تعامل و سنجش یادگیری و بازخورد. به استثنای رابطه یک‌طرفه پیشران بافت یادگیری، مکانیسم تعامل سایر پیشران‌ها دوطرفه و پیوندی است. این نوع مکانیسم روابط نشان می‌دهد: 1. بافت و فرهنگ سازمانی در محیط‌های دانشگاهی ایران از اهمیت و تاثیرگذاری زیادی بر روی سایر عوامل موثر در یادگیری برخوردار است. از این‌رو، بدون اصلاح و تغییر این بافت و فرهنگ سازمانی، عملا تغییر در سایر عوامل موثر در ارتقای یادگیری نیز نتیجه چندانی نخواهند داشت. 2. برای انجام تغییرهای بزرگ در سیستم کلاس درس دانشگاهی، نیاز به طراحی برنامه‌های گسترده یا فناوری‌های متنوع نیست؛ بلکه باید نقاط حیاتی، حساس و تعیین‌کننده یادگیری دانشجویان یا همان پیشران‌ها و عناصر یادگیری را پیدا کرد و آنگاه با اعمال تغییری کوچک و هوشمندانه در رابطه بین هر کدام از آنها، یادگیری و پژوهش دانشگاهی را به سوی تغییرهای بزرگ‌تر هدایت کرد.

    کلید واژگان: «مدل سازی ساختاری, تفسیری», «یادگیری معکوس», «یادگیری پرسشگری», «پیشران یادگیری», «یادگیری فناورانه مبتنی بر پرسشگری معکوس»
    Esmaeil Abdollahi *, Morteza Rezaei-Zadeh, Esmaeil Jafari
    Objective

    Teaching and learning is one of the main activities of universities and institutes of higher education, which takes place either in formal environments or with non-formal education. In order to present an innovative approach in academic teaching and learning, the present study sought to introduce a design model for blended teaching. The pedagogical model that is called "Flipped Inquiry-Based Technological Learning" or Fibtel.

    Materials and Methods

    In terms of purpose, this study was applied and in terms of how to collect the data needed to answer the two research questions, it is classified in exploratory mixed method designs. A systematic review and inductive content analysis of 59 articles with Q1 and Q2 scientific validity, a purposeful survey of the views of 30 higher education specialists, and an interactive management (IM) session with the purposeful presence of 13 experts were used to identify the Fibtel driving forces and their sub-elements. In order to interpretive-structural modelling (ISM) of the mentioned drives, data related to the views of 22 purposefully selected specialists were collected through a structural self-interaction matrix questionnaire and analyzed through cross-impact matrix multiplication applied to classification (MICMAC) technique. The statistical samples of the study were selected through the favorable informants’ method. In addition, interpretive validity has been used to increase the accuracy and agreement between the findings.

    Discussion & Conclusion

    The results showed that the Fibtel interpretive-structural model with three levels of interaction has 9 causal driving forces and 76 sub-elements, which are generally constructivism type; Includes: learning context, instructional plan designing, technological requirements, learners' competencies, learning content and resources, facilitation, learning activities, interaction opportunities and learning assessment and feedback. With the exception of the one-way interaction of learning context driver, the interaction mechanism of other driving forces is two-way and linkage. This type of interaction mechanism suggests: 1. The organizational context and culture in Iranian university settings is very important and it influential on other factors affecting learning. Therefore, without modifying and changing the organizational context and culture, changes in other factors that affect on learning promotion will not have much effect practically. 2. To make major changes to the academic classroom system, there is not need to design extensive programs or a variety of technologies; Rather, it is necessary to identify and find the critical, sensitive and determine points of students' learning (drivers and their elements). Then, by applying a small and intelligent change in the interaction between each of them, steer academic learning and research toward greater change.

    Keywords: Interpretive-Structural Modelling, Flipped Learning, Inquiry learning, Learning Driving Force, Flipped Inquiry-Based Technological Learning
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال