جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « moral education » در نشریات گروه « علوم تربیتی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «moral education» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
پژوهش حاضر با هدف بررسی آرای تربیتی غزالی در حوزه ی اخلاق (به جهت ابتنای آن بر مبانی اصیل دینی)، و احصاء و ارائه ی مبانی تبیینی او در این زمینه، با استفاده از «روش تحلیلی-تفسیری»، به مرحله ی انجام رسیده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که غزالی در حوزه ی انسان شناسی، نگاهی دو بعدگرا با تاکید ویژه بر «کرامت ذاتی و الهی انسان» و نیز «جنبه ی نفسانی و روحانی وجود او» دارد. در مبحث خداشناسی، غزالی، خداوند را «کانون و محور عالم» به شمار آورده و گرایش آدمیان به خداشناسی را «امری فطری» و «مبتنی بر سرشت الهی» آنان معرفی می کند. در حوزه ی هستی شناسی، غزالی جهان هستی را برخوردار از دو بعد «عالم ماده» و «عالم آخرت» معرفی می کند که مساعی و زیست آدمی در هر دوی آن ها، لازم و ملزوم یکدیگر است. در خصوص مبانی روان شناختی، تشریحات غزالی بر «نقش عقل و اراده در شکل دهی رفتار اخلاقی آدمی»، «نحوه ی کسب ارزش های اخلاقی»، «چگونگی قضاوت اخلاقی و انگیزش اخلاقی»، «غایت اخلاق ورزی آدمی» و «ملاک و هدف اعتدال قوا» استوار است. در حوزه ی مبانی ارز ش شناختی، تاکید و تمرکز غزالی بر «احوالات ایجادکننده ی رفتار به جای خود رفتار»، «مخالفت با ریشه کنی غرایز از وجود آدمی به عنوان ریشه ی فضائل و رذایل اخلاقی در انسان»، و نیز «تاکید بر هماهنگی و توازن میان قوای سه گانه ی نفس، به عنوان زیبایی اصیل و نهایی» می باشد. و در نهایت در حوزه ی معرفت شناختی، «امکان حصول معرفت در حوزه ی اخلاق» و نیز «میزان توسل و تاکید بر عقل و وحی در تشخیص حسن و قبح افعال» از موارد مورداشاره ی غزالی است.
کلید واژگان: تربیت اخلاقی, مبانی تعلیم و تربیت, اخلاق دینی, محمد غزالیThe present study was conducted with the aim of examining the educational opinions of Ghazali in the field of ethics (in order to base it on the original religious foundations), and compiling and presenting his explanatory foundations in this field, using the "analytical-interpretive method". The results indicate that Ghazali in the field of anthropology has a two-dimensional view with special emphasis on the "inherent and divine dignity of man" as well as the "spiritual and spiritual aspect of his existence". In the discussion of theology, Ghazali considers Allah the "center and Axis of the universe" and introduces the tendency of people to theology as "natural" and "based on their divine nature". In the field of Ontology, Ghazali presents the universe as having two dimensions: "the universe of matter" and "the universe of the hereafter", both of which require human effort and life. In terms of psychological foundations, Ghazali's explanations are based on the "role of reason and will in shaping human moral behavior", "how to gain knowledge and moral values", "how to judge morally and the ultimate morality", "how to motivate morally", "the angel and goal of moderation of power". In the field of cognitive foundations, Ghazali's emphasis and focus is on "the conditions that create behavior instead of behavior itself", "the opposition to the eradication of instincts from the existence of man as the root of moral virtues and vices in man", as well as "the emphasis on harmony and balance between the three forces of the soul, as the authentic and ultimate beauty". Finally, in the field of epistemology, "the possibility of acquiring knowledge in the field of morality" and also "the extent of Appeal and emphasis on reason and revelation in the recognition of the good and ugliness of actions" are among the things mentioned by Ghazali.
Keywords: Moral Education, Foundations Of Education, Religious Ethics, Mohammad Ghazali -
مقدمه و اهداف
فرایند تربیت تمامی ساحت ها و حوزه های زندگی انسان را در برمی گیرد. حوزه تربیت اخلاقی به عنوان یکی از مهم ترین، حساس ترین و زیربنایی ترین ساحت های تربیتی، همواره موردتوجه بوده است. تربیت اخلاقی فرآیند زمینه سازی و به کارگیری شیوه هایی جهت شکوفاسازی، تقویت و ایجاد صفات، رفتارها و آداب اخلاقی و اصلاح و از بین بردن صفات، رفتارها و آداب ضد اخلاقی در خود یا دیگری است (بناری، 1379، 539-568). به بیانی ساده تر می توان تربیت اخلاقی را به فراهم کردن زمینه های لازم برای شکل دهی و شکوفاسازی صفات، ملکات و رفتارهای خود و دیگران در راستای رسیدن به فلاح و سعادت تعریف کرد.در فرایند تربیت به طور کلی از عوامل اثرگذاری مانند وراثت، محیط و اراده یاد می شود. ازاین رو در فضاهای تعلیم و تربیت نیز تمام برنامه های تربیتی بر اساس همین عوامل برنامه ریزی می شود.در نگاه مکاتب الهی و اسلامی و در ادبیات دینی اعم از آیات، روایات و کلمات اندیشمندان اسلامی که بر ایمان به خداوند و اعتقاد به توحید ربوبی مبتنی است بر نقش عوامل غیرمادی یا متافیزیکی مانند توفیقات الهی، تاکید شده است. به گونه ای که همه عالمان دینی موفقیت خود را در گذراندن مدارج عالی معرفتی و اخلاقی به توفیق الهی معرفی کرده اند.ازاین رو پژوهش حاضر، ضمن بازخوانی موضوعاتی مانند حقیقت توفیق الهی، رابطه توفیق الهی با مراتب آفرینش و سایر اسماء الهی، اراده و تلاش انسان و همچنین عوامل جذب توفیق الهی، به این پرسش محوری می پردازد که باور به توفیق الهی یعنی «اعتقاد به اینکه خداوند متعال اسباب رسیدن به یک امر مطلوب را سامان دهی و هماهنگ می کند» چه رابطه ای باتربیت اخلاقی دارد یا اینکه باور به توفیق الهی چگونه بر تربیت اخلاقی اثر می گذارد.
روشاین پژوهش با رویکردی درون دینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی و با هدف توصیف و تحلیل نقش توفیق الهی بر تربیت اخلاق انجام گرفته است.
نتایجموفق یکی از اسماء الهی است و به معنی هماهنگ کننده و سازگارکننده اسباب و شرایط برای رسیدن به هدف است. این اسم در همه مراحل و مراتب هستی از مشیت الهی تا آفرینش و رسیدن به نتیجه، نقش سازگاری بین اسباب را دارد. این بررسی نشان داده که توفیق در عالم انسانی سازگاری بین ربوبیت تکوینی و ربوبیت تشریعی است و در میان همه اسباب اراده انسان به عنوان یکی از اسباب رابطه طولی با اراده الهی دارد.ازآنجاکه بر اساس توحید افعالی تدبیر عالم و همه کارها با اجازه خداوند انجام می شود، بنابراین در طریق خودسازی و مبارزه با نفس نیز باید توجه داشت که تنها با تکیه بر علم و آگاهی و تلاش خود نمی توان مراحل سعادت و کمال را طی کرد. ازاین رو انسان باید تنها بر یاری و مدد الهی تکیه کند و باور داشته باشد بدون توفیق و عنایت خداوند نمی تواند بر نفس و خواهش های آن پیروز شود (مصباح یزدی،1383، 268).بررسی های انجام شده نشان داد که باور به توفیق الهی باعث ایجاد انگیزه و اراده برای تلاش؛ ایجاد آرامش و تحمل مشکلات؛ دوری از ناامیدی؛ پرورش فروتنی و دوری از غرور و خودخواهی؛ احساس فقر الی الله و روح مراقبه بر عوامل و موانع کسب توفیق، می شود. این مراقبت ها افزون بر رشد اخلاق فردی بر روابط اجتماعی و اخلاق اجتماعی انسان بادیگران نیز تاثیر مثبت می گذارد.در بررسی هندسه روایات مربوط به توفیق الهی نیز روشن شد که در برخی از روایات توفیق عامل تعالی بخش و دوری کننده از دنیاگرایی، معصیت و انجام واجبات معرفی شده است. در برخی دیگر از روایات نیز رسیدن به سعادت و فوز به عنوان غایت تربیت اخلاقی به توفیق الهی نسبت داده شده است و همچنین معصومین اجابت دعاهای خود را با توفیق الهی همراه ساخته اند؛ و در پایان به این نکته اشاره شد که در قرآن کریم نیز موارد بسیاری از ارزش ها اخلاقی مانند صبر؛ استقامت و استمداد؛ رعایت مال حلال، توبه و استغفار؛ موعظه پذیری، احترام به والدین، داشتن هم نشین خوب، به توفیق، لطف و عنایت و راهنمایی پروردگار نسبت داده شده است.
بحث و نتیجه گیریدر ادبیات دینی توفیق الهی به عنوان یکی از موضوعات مهم و اساسی معرفی شده است؛ و به بندگان سفارش شده است توفیق الهی را فراموش نکرده و در کارهای خود توجه و درخواست از خداوند متعال را فراموش نکنند؛ از این رو بر دست اندرکاران تربیت، مربیان و متولیان لازم است با باور به این موضوع بحث از توفیق الهی را مورد توجه قرار داده و متربیان خود را نسبت به عوامل کسب توفیق و موانع دستابی به توفیق الهی آشنا سازند و در منابع آموزشی معرفتی نیز درس هایی به این موضوع اختصاص داده شود.
کلید واژگان: توفیق الهی, تربیت اخلاقی, باور به توفیق الهیIntroduction and ObjectivesEducation encompasses all aspects and domains of human life. Moral education has always been paid attention to as one of the most important, sensitive, and fundamental domains. Moral education is providing conditions and employing methods to foster, strengthen, and establish moral qualities, behaviors, and manners, while also correcting and eliminating immoral traits, behaviors, and manners in oneself or others (Banari, 2000, pp. 539-568). In simpler terms, moral education can be defined as providing the necessary conditions for shaping and nurturing the traits, dispositions, and behaviors of oneself and others towards attaining success and happiness. Factors such as heredity, environment, and will, are generally mentioned in the educational process. Thus, all programs are planned based on these factors in the settings of education. In the perspective of Divine and Islamic schools of thought and religious literature, including verses, narrations, and the Islamic thinkers' words based on faith in Allah and belief in Divine Lordship, the role of non-material or metaphysical factors such as Divine success is emphasized. All religious scholars have attributed their success to Divine success in attaining high knowledge levels and morality. Therefore, this study, while reviewing topics such as the reality of Divine success, its relationship with the stages of creation and other Divine names, human will and effort, and factors attracting Divine success, addresses the central question: What is the relationship between belief in Divine success, defined as the belief that Allah, the Almighty, organizes and coordinates the means to achieve a desired outcome and moral education? Or, how does belief in Divine success impact moral education?
MethodThis study, with an intra-religious approach and using library and documentary sources, describes and analyzes the role of Divine success in moral education.
ResultsOne of the Divine names is 'Muwaffiq', the coordinator and harmonizer of causes and conditions to achieve an objective. This name plays a role in all stages and levels of existence, from Divine will to creation and achieving results. This study shows that in the human realm, Divine success harmonizes between Divine creative Lordship and legislative Lordship, and among all causes, the will of humans is considered one of the causes of a longitudinal relationship with Divine will. Since, based on the principle of Divine action, the management of the world and all affairs is conducted with Divine permission, it is necessary for the path of self-improvement and the struggle against the self to realize that one cannot traverse the stages of happiness and perfection solely by relying on one's knowledge, awareness, and efforts. Thus, one must rely on only Divine aid and believe that without Divine success and grace, he cannot overcome the self and its desires (Mesbah Yazdi, 2004, p. 268).The studies show that belief in Divine success creates motivation and will to strive; brings peace and tolerance for difficulties; distances one from despair; fosters humility and deters pride and selfishness; instills a sense of dependency on Allah and a spirit of vigilance concerning the factors and obstacles to obtaining Divine success. In addition to enhancing individual morality, this vigilance positively affects social relationships and morality with o thers. The structure of narrations related to Divine success also revealed that, in some narrations, Divine success is introduced as a factor that elevates and distances one from worldly attachments, sin, and performing obligatory acts. In other narrations, achieving happiness and ultimate success, as the goal of moral education, is attributed to Divine success, and the infallibles have accompanied the acceptance of their prayers with Divine success. It was also noted that the Holy Qur'an attributes many moral values, such as patience, perseverance, seeking assistance, maintaining lawful wealth, repentance and forgiveness, being receptive to advice, respecting parents, and having good company, to Divine success, grace, and guidance.Discussion and
ConclusionIn religious literature, Divine success is introduced as an important and fundamental topic; believers are advised not to forget Divine success and always seek and request it from Allah, the Almighty, in their affairs. Therefore, educators, trainers, and those responsible should pay attention to Divine success and acquaint their trainees with the factors of obtaining and the obstacles to achieving Divine success, and educational resources should also allocate lessons to this topic.
Keywords: Divine Success, Moral Education, Belief In Divine Success -
مقاله حاضر به تبیین چیستی تربیت اخلاقی براساس تفاسیر ملاصدرا می پردازد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوا و استنتاج واژه اخلاق در تفاسیر ملاصدرا واکاوی شده و ماهیت تربیت اخلاقی متعالیه بررسی شده است. بررسی ها حاکی از شباهت هایی میان رویکرد صدرایی و اخلاق فضیلت ارسطویی دارد. لذا برای تبیین چیستی تربیت اخلاقی متعالیه ابتدا به مقایسه دیدگاه ملاصدرا نسبت به اخلاق و دیدگاه فضیلت گرا پرداخته شده و به این امر تصریح می گردد که اخلاق صدرایی، اخلاق فضیلت گرا نبوده و لذا در تربیت اخلاقی نیز رویکرد حکمت متعالیه با تربیت منش فرق دارد. سپس با نگاهی ایجابی به تربیت اخلاقی پرداخته و کوشیده است تا آن را تبیین کند. از نگاه ملاصدرا، تربیت اخلاقی، امری عدمی، مرتبه ای و واسطه ای است. یعنی به جای ایجاب بیشتر تلاش می کند تا با تصفیه قلب و طهارت باطن، فضا را برای تابیدن نور حقیقت و مشاهده آن فراهم سازد. تربیت اخلاقی مراتب و درجاتی دارد که از عمل ظاهری آغاز شده، مانع زدایی اخلاقی و گرفتن آرایش اخلاقی مناسب و شهود حق را به دنبال دارد. همچنین علی رغم جایگاه وجودی اخلاق و نقش آن در تعیین هویت انسان، تربیت اخلاقی واسطه ای برای دستیابی به مراتب نهایی معرفت و مشاهده حق محسوب می شود.
کلید واژگان: تربیت اخلاقی, حکمت متعالیه, تفاسیر ملاصدراThis article is about nature of moral education based on Sadra’s Works Of Interpretation. The method of research is content analysis and practical syllogism. Research results shows that there is some similarity between Sadra’s approach and virtue ethics, but they are not same and moral education according to these approach is different. Moral education is gradation and intermediary. It means that these theory try to purification conscience and prepare the space to intuition of God. Moral education have some degrees and levels include of action, remove the moral obstacle, appropriate moral form and the intuition of God. Although ethics is existential concept in sadra’s approach, but transcendental mora education is a intermediary to reach to the wisdom and intuition of God.
Keywords: Moral Education, Transcendental Philosophy, Sadra’S Works Of Interpretation -
مقدمه و هدف
استقلال فرهنگی، بنیادی ترین محور استقلال و زیرساخت همه ابعاد دیگر استقلال کشور است. برای تحقق استقلال فرهنگی، تغییر رویکرد تربیتی نظام آموزشی از نگرش غربگرایانه به نگرش اسلامی، راهبرد اصلی است. مقاله حاضر با تمرکز بر نقش متغیر جنسیت در تربیت، به نقد جهت گیری نظام آموزشی کشور در تدوین محتواهای تربیتی و آموزشی می پردازد، که علی رغم هدفگذاری های اسناد بالادستی، شالوده آن برگرفته از رویکرد تربیتی غرب است. به علاوه، به برخی تفاوت های رویکرد تربیتی اسلامی و غربی اشاره می کند.
روش شناسی پژوهش:
این تحقیق با روش ترکیبی پرسشنامه و توصیفی و تحلیلی، به تبیین نگاه آیات قرآن و روایات می پردازد تا دیدگاه اسلام را نسبت به نقش جنسیت در محتوای آموزشی و تربیتی یادآور شود.
یافته هامطابق نتایج این پژوهش، متغیر جنسیت، در محتوای مورد نظر برای تربیت عبادی و اخلاقی تعیین کننده بوده و در پذیرش هویت جنسیتی (فطری)، که باعث ایفای نقش های زنانه و مردانه می شود، موثر است.
بحث و نتیجه گیریدر نتیجه، طبق رویکرد تربیت اسلامی، محتوای تربیتی و آموزشی برنامه درسی، باید با محوریت تفاوت های جنسیتی متربیان، طراحی و تدوین شود، تا براساس نظام معیار اسلامی، علاوه بر تاکید بر رشد معنوی دانش آموزان، زمینه را برای ایفای بهتر نقش های وابسته به جنس شان در خانواده و اجتماع، فراهم سازد.
کلید واژگان: تربیت اخلاقی, تربیت عبادی, محتوای تربیتی و آموزشی, نقش جنسیتی, هویت جنسیتی.IntroductionCultural independence is the most fundamental axis of independence as well as the infrastructure of all other aspects of the country's independence.In order to achieve cultural independence,changing the approach of the educational system from a Western approach to an Islamic approach is the main strategy.Focusing on the changing role of gender in education,the present article critically evaluates the orientation of the country's educational system in compiling educational contents,in which foundations are derived from the western educational approach,despite the goals of the upstream documents.In addition, this paper points to some differences between Islamic and Western approaches to education
research methodologyThis research with a combined questionnaire,descriptive and analytical method,to discuss the view of the Qur'anic verses and Hadith in order to elaborate the Islamic view on the role of gender in educational content.
FindingsAccording to the results of this research,the variable of gender is decisive in developing desired content for religious,devotional and moral aspect of the education.It also concludes the gender factor is effective in acceptance of the innate gender identity, which leads to the fulfilment of female and male roles and responsibilities in the society.The result of this study showed the educational content of the curriculum should be designed and compiled with the focus on the gender differences of the pupils,according to the approach of Islamic education
ConclusionTherefore,based on the Islamic standard system,It seems the contents needs to emphasize on the spiritual growth of the students,to develop them for roles related to their gender in the family and society.
Keywords: Educational Attitude, Educational Content, Religious, Moral Education, Gender Role -
هدف
هدف از این پژوهش، دست یابی به الگویی چندوجهی در مدل آموزشی مقاطع پیش دبستانی، جهت تعمیق فرایند تربیت دینی، اخلاقی و انقلابی می باشد.
روشبرای جمع آوری داده ها از روش هفت مرحله ای تحلیلی کلایزی، استفاده گردید. ابتدا اهداف تربیتی بر اساس منابع بالادستی مشخص شد و سپس بر اساس مشابهت یا افتراق، در دسته های کلان قرار گرفت. سپس هر دسته بر اساس قرابت معنایی درون گروهی، مورد آنالیز قرارگرفته و با حذف موارد مشابه، دسته های نهایی مشخص شد. مجددا دسته های استخراج شده مورد تحلیل قرار گرفت و صفات سه دسته کلی اهداف ایمانی، اخلاقی و انقلابی به دست آمد. در مرحله بعد، تمامی اجزا و عناصر مادی و انسانی متناسب با اهداف، لیست گردید و اهداف استخراج شده، در قالب لیست فضای آموزشی، طرح ریزی و پیاده سازی شد و الگوی فضاسازی تربیتی در قالب جدول کار هفتگی یا ماهانه، مدل سازی شد.
یافته هانتایج پژوهش نشان می دهد که می توان اهداف کلان و جزئی تربیت دینی، اخلاقی و انقلابی را در قالب الگوی فضاسازی تربیتی، به صورت پارامترهای خرد و چندوجهی درآورد و با استفاده از همه ظرفیت های محیط آموزشی در راستای تحقق اهداف تربیتی به کار گرفت. مدل فضاسازی تربیتی نه تنها می تواند الگویی برای مقاطع پیش دبستانی باشد؛ بلکه مناسب تمام مقاطع تحصیلی است.
کلید واژگان: فضاسازی تربیتی, تربیت دینی, تربیت اخلاقی, تربیت انقلابی, رویکرد نوینIntroductionTo ensure that the Islamic Revolution remains connected to the revolution of Imam Mahdi (may Allah hasten his reappearance), we should focus on educating individuals who are potential soldiers of the front of truth in practice, with their main characteristics manifesting in three dimensions: faith, servitude, and revolutionary spirit (Razavi, 2017). The selection of the three categories of believer, devout, and revolutionary is based on the statements of the Supreme Leader in describing the main attributes of the great leader of the revolution, which he has elaborated on in various speeches and has introduced as an educational model for the future generation in these dimensions (Moradi, 2021). Attention to these three educational dimensions should begin from early childhood and adolescence and be strengthened over time. Accordingly, kindergartens and preschools provide a very suitable and diverse foundation for fundamental educational planning, and education at these ages will be more stable and beneficial (Yousefi, 2016, p. 161). The authors’ goal in developing an educational space-creation model (a model for creating an educational atmosphere) is to achieve a comprehensive framework for establishing educational objectives for all places, individuals, and capacities within a specific educational environment such as a school or any other educational setting. Based on these premises, the educational space-creation model can be defined as follows: “The educational space-creation model means selecting an approach in education where all factors, elements, and effective contexts in education are simultaneously employed and activated to achieve a unified educational goal within a defined time frame.”
Research MethodTo achieve this, the research method and data analysis were conducted using the Colaizzi method (1978) in several stages:The relevant texts (Quran, hadith books, and statements of the Supreme Leader) were read several times to familiarize the researcher with them and to be able to understand them.Important sentences related to the topic (attributes of a believer, devout, and revolutionary person) were underlined. Each important sentence was summarized into a descriptive concept.The concepts derived from the first three stages that were similar and could be grouped were categorized under a common theme.The categories were reviewed to group them into larger categories based on similarities and commonalities, which could then be used to describe educational objectives.The above description was validated by revisiting the studied texts and comparing the description with these texts.The results from the previous stage were applied to the findings.In the second step, according to these topics, the general educational objectives for each section were extracted, totaling 24 general objectives. In the third step, specific, behavioral, and educational principles based on the above general objectives were extracted, totaling approximately 52 specific objectives. In the fourth and final step, appropriate educational methods for institutionalizing these topics suitable for preschool ages were written with an inferential and analytical approach by the authors. The inferential orientation of this section is also based on the general principles of religious education. Finally, educational content appropriate to the proposed objectives and methods was suggested within the plan.
Research FindingsThe educational space-creation model with the theme of faith, considering elements such as God, the unseen (angels, the Day of Judgment), and the Prophet Muhammad (PBUH), with the overall objective of creating a suitable environment for the manifestation and strengthening of the child’s innate faith, is executable. The required implementation time is one week, and it is suggested that the faith schedule be held during a week coinciding with one of the Prophet’s (PBUH) festivals, using the week’s slogan “There is no god but Allah, Muhammad is the Messenger of Allah” and the gift of walnuts, symbolizing the Prophet’s gift to children. The specific objectives of this model include:Creating a foundation for the manifestation and strengthening of the child’s innate faith in God.Understanding the concept of the unseen and explaining its instances and the relationship of humans with these instances.Creating a heartfelt connection of children with the Prophet (PBUH) and understanding the reason for his mission to strengthen faith in the Prophet (PBUH).
Discussion and ConclusionIf we consider the foundation of the philosophy of education to be based on assumptions such as the inseparability of education, and on having a hierarchical view of the subject of education, and also believe in the principle of holistic consideration in the aspect of education, and under this principle, in the methodological aspect, to strengthen and enrich educational objectives, we utilize all involved elements and factors, and also in the content aspect, mobilize data towards achieving a unified purpose, and finally have a correct understanding of the timing of achieving objectives, we arrive at a native model that can be referred to as educational space-creation model. Undoubtedly, native educational models can have mechanisms that address the shortcomings of Western models in terms of their conflict with the internal philosophy of education. Although we are not independent of Western educational modeling in education, this does not mean we should ignore the depiction of native models based on our philosophical foundations of education.According to this introduction, the advantages of this research plan can be enumerated as follows: a) Having a theoretical basis and presenting a model with a view to its intellectual and philosophical foundations; b) The comprehensiveness and applicability of the model in providing an operational pattern; c) Comprehensive utilization of educational elements and capacities towards achieving educational objectives; d) Meeting the higher-level objectives of the education system in the form of operational elements; e) Visualization and modeling of the depicted model in the form of scheduled work tables to facilitate the planning process for those in charge of education.Finally, the practical findings of the research indicate that the major and minor objectives of religious, moral, and revolutionary education can be transformed into micro and multifaceted parameters within the framework of the model, and by utilizing all the capacities of the educational environment towards achieving educational goals, enrich both educational processes simultaneously. This model can serve as a pattern and model for all educational levels and subjects, as well as educational activities, although, due to the freedom of action in preschool levels and the existence of multiple educational capacities at these levels, this model is introduced in the present article for the preschool group. This requires determining goals, depicting the components of the educational space, and aligning and coordinating these two educational aspects. What still requires research and standardization is enriching the educational objectives in our model compared to other similar or Western models in practical and tangible educational spaces. Therefore, it is suggested that our model be compared with other educational models in the field and the experimental groups. This has been a limitation for the researchers of this model.
Keywords: Educational Space-Creation Model, Religious Education, Moral Education, Revolutionary Education, New Approach -
نشریه تربیت اسلامی، پیاپی 48 (تابستان 1403)، صص 105 -141هدف
این پژوهش با هدف تبیین مبانی فلسفی شر از دیدگاه علامه طباطبایی و استنتاج دلالت های تربیتی آن در تربیت اخلاقی انجام شده است.
روش تحقیق:
روش پژوهش، توصیفی− تحلیلی و استنتاجی است. در مرحله اول مبانی فلسفی شر از دیدگاه علامه طباطبایی تبیین شد. در مرحله دوم دلالت های تربیتی حاصل از مبانی فلسفی شر ناظر به اصول و روش های تربیتی در تربیت اخلاقی استنتاج شد.
یافته هانتایج نشان داد مبنای اساسی در اندیشه علامه طباطبایی اعتقاد به وجود خداوند به عنوان خیر بنیادین هستی و شرور به عنوان اموری عدمی است. با این حال ظهور و بروز شرور در مسیر تکامل جهان و انسان ضرورت دارد. به هنگام بروز شرور، می توان زاویه نگاه انسان به شر را در کنار رویکرد گریز از شر و مبارزه با آن، به رویکرد مواجهه با شر به مثابه موقعیتی تربیتی بسط داد. در رویکرد مواجهه با شرور به مثابه موقعیت تربیتی، علاوه بر پرهیز و گریز از شر، از موقعیت به دست آمده می توان به مثابه موقعیتی سازنده با نظر به رشد و تکامل متربی استفاده نمود. در این راستا اولین عکس العمل بعد از بروز شر، صبر پیشگی است. مراحل بعدی عبارتند از تعقل نمودن، مداومت بر اعمال صالح و پرهیز اعمال ناصالح که در کنار هم شرایط مناسبی را در مواجهه معقول با شرور پدید می آورند.
کلید واژگان: مبانی فلسفی, شر, علامه طباطبایی, دلالت های تربیتی, تربیت اخلاقیThis study aims to explain the philosophical foundations of evil from Allameh Tabataba’i's point of view and to derive its educational implications in moral education. The research method is descriptive-analytical and inferential. Based on Allameh Tabataba’i’s fundamental belief in God as the fundamental good of existence and the non-existence of evils, the findings indicate that the emergence and manifestation of evils are necessary for the evolution of the world and humanity. The results show that in the approach of confronting evils as an educational opportunity, in addition to avoiding and escaping from evil, the opportunity can be used constructively with a view to the development and perfection of the learner. In this regard, the first reaction after the occurrence of evil is patience. The subsequent stages include reasoning, persistence in good deeds, and avoidance of unrighteous deeds, which together create suitable conditions for a reasonable confrontation with evils.
Introduction and ObjectiveEvil, meaning badness and ugliness (Motahhari, 2009, pp. 150-160), has been introduced with a dual function. In one aspect, evil is not severely bad but rather necessary, as good without it cannot be recognized and perceived (Breyer, 2013, p. 192). In another aspect, evil is inherently bad and its existence in the world is not necessary (Pinnock, 2004, p. 132), thus it must be combated. Accepting the dual function of evil, the fundamental issue here is that, from an educational perspective, in most educational systems, evil has generally been viewed as inherently undesirable, and an avoidance approach has prevailed in confronting it. Although there are many recommendations and advice on avoiding evils, there has not been a perspective on confronting evils as an educational opportunity (turning a threat into an opportunity). To address this issue, this study aims to explain the philosophical foundations of evil from Allameh Tabataba’i's viewpoint and to derive its educational implications in moral education.
MethodThe approach of this study is qualitative, and the research method is descriptive-inferential. To explain the philosophical foundations of evil, a descriptive method is used, and to extract educational implications, an inferential method in the philosophy of education is employed. In this research approach, a philosophical school along with its broad views on ontology, epistemology, and axiology is taken as the basis, and educational theories and guidelines are extracted and inferred based on them (Kiani & Sadeqzadeh, 2011).
FindingsTo answer the questions of this study, we first derived the philosophical foundations of evil from Allameh Tabataba’i’s views and then inferred the educational implications, including principles and methods in the field of moral education. A summary of these foundations, principles, and methods is presented in Table 1 below. Table 1: Philosophical Foundations, Educational Principles, and MethodsPhilosophical FoundationsEducational PrinciplesEducational MethodsEvil is non-existent.knowing God as the source of all the good.using rational arguments to know God as the fundamental good of existence, seeking refuge in God, praying, and reciting the QuranEvils are specific to the material world. The expansion and evolution of the world depend on change and movement.. changing situations and conditions through the will of society and individuals, leaving places of sin (migration, emigration, etc.).The system of existence, despite the presence of evils, is the best possible system.principle of aesthetic argument.using observation to perceive order and harmony in the world, nurturing spiritual beauties.Natural and moral evils result from human misuse of free will and ignorance.Cultivating rationality.encouraging thought and reflection, consulting with wise individuals.Natural evils are a means of testing for humans.Principle of the need for flourishing, guidance, and care of good potentials.Education and discipline.Evils are the external consequences of actions and the punishment for sins.Necessity of punishment and retribution (principle of compensation).Punishment and admonition through submission and fairness, preaching and reminding, establishing laws and regulations for punishment, reminding of the Day of Judgment and the way actions are accounted for, storytelling, and learning from examples.Natural evils are an inevitable stage of human development and necessary for good and moral virtues.cultivating moral virtues.Self-purification: performing good deeds, piety, repentance and seeking forgiveness, prayer, almsgiving (zakat), charity, patience, resistance and steadfastness, forgiveness.Evils arise from human ignorance and are relative and subjective.acquiring knowledge and awareness.Learning: empirical and inductive sciences including research, investigation, prediction and foresight, careful observation, and hypothesis formation in confronting natural evils. Discussion and Summary: From Allameh Tabataba’i's view, both natural and moral evils have various instances influenced by different factors. Therefore, they are relative and subjective in terms of time, place, form, and conditions, and no single solution can be recommended for them. Thus, confronting each type of evil, depending on its nature and causes, can be an educational opportunity and requires different educational actions. The first reaction after the occurrence of evil is patience, followed by reasoning. Allameh Tabataba’i considers the realization of most moral virtues dependent on the attribute of patience. Although patience does not encompass all virtuous morals, if it is found in someone, other virtues will also be found in him. However, examining Allameh Tabataba’i’s thoughts reveals that, in addition to patience, reasoning and reflection can comprehensively cover other methods for educational confrontation alongside combating evil.
Keywords: Evil, Allameh Tabataba’I, Educational Implications, Moral Education -
مطالعه حاضر با هدف واکاوی نیازهای اخلاقی کودکان ، با روش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد به رویکرد نظامند است. برای گردآوری داده های کیفی، با 12 نفر از متخصصان تعلیم و تربیت در حوزه ی کودکان، با نمونه گیری هدفمند مصاحبه صورت پذیرفت. روش نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. به منظور تعیین روایی محتوایی از نظر خبرگان و برای سنجش پایایی، از ضریب هولستی (0/818) بهره گرفته شد. با استفاده از نتایج تجزیه و تحلیل محتوای مصاحبه ها ، نیازهای اخلاقی کودکان شناسایی و طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری، کدگذاری انتخابی، مدل نیازهای اخلاقی کودکان در قالب 6 مقوله اصلی و شرایط علی، پدیده محوری، راهبردها، شرایط واسطه ای، شرایط مداخله گر، و پیامدهای مدل نیازهای اخلاقی، جهت بهره برداری در مدرسه، خانواده و جامعه ارائه گردید. نیازهای اخلاقی کودکان (نیازهای اخلاقی روح و روان خود، نیازهای اخلاقی در رابطه با خانواده ، نیازهای اخلاقی در رابطه با آینده، نیازهای اخلاقی در رابطه با طبیعت، نیازهای اخلاقی در رابطه با جامعه، نیازهای اخلاقی در رابطه با خالق هستی)بسیار حائز اهمیت بوده و در شکل گیری شخصیت بزرگسالی کودک و در نهایت سلامت جامعه موثر می باشد. پرورش در مدرسه، در خانواده و در جامعه در راستای مولفه اصلی نیازهای اخلاقی و نشانگان آن ها در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: نیاز های اخلاقی کودکان, ارتباط با خالق هستی, نیازهای اخلاقی, نیازهای اخلاقی آینده, تربیت اخلاقیThe present study aims to investigate the moral needs of children with a qualitative method based on data theory based on a systematic approach. In order to collect qualitative data, 12 education specialists in the field of children were interviewed by purposive sampling. The sampling method continued until it reached theoretical saturation using semi-structured interviews with sample members. In order to determine the content validity from the experts' point of view and to measure the reliability, the Holstie coefficient (0.818) was used. Using the results of content analysis of interviews,Identify children's moral needs and in three stages of open coding, axial coding, selective coding, model of children's moral needs in the form of 6 main categories and causal conditions, central phenomenon, strategies, mediating conditions, intervening conditions, and consequences of the moral needs model, direction Exploitation was provided in school, family and community. Moral needs of children (moral needs of their soul and spirit, moral needs in relation to family, moral needs in relation to the future, moral needs in relation to nature, moral needs in relation to society, needsMorality in relation to the Creator of the universe is very important and is effective in the formation of the adult personality of the child and ultimately the health of society. Education in school, in the family and in society should be considered in line with the main component of moral needs and their symptoms.
Keywords: Moral Needs Of Children, Relationship With The Creator Of The Universe, Moral Needs, Future Moral Needs, Moral Education -
هدف پژوهش حاضر، بررسی چالشهای رسانه-های دیجیتال در تربیت اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی و راهکارهای پیشگیرانه آن است. روش پژوهش حاضر، کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی (تحلیل محتوای کیفی) و استنتاجی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای- اسنادی است و اسناد مورد تحلیل شامل کتب، پایان نامه، مقالات و پیشینه مطالعاتی است. یافته های پژوهش نشان داد؛ مهمترین چالش های رسانه های دیجیتال در تربیت اخلاقی دانش آموزان شامل هنجارشکنی، قانون گریزی، تزلزل جایگاه تربیتی والدین و مربیان، سست شدن فضایل تربیتی و اخلاقی، روزمرگی و نابودی تفکر انتقادی، توجه به نیازهای لوکس و غیر ضروری، نقض حریم خصوصی است. همچنین نظارت بر استفاده بهینه از رسانه های دیجیتال (شامل تعیین چارچوب محدودکننده و تقویت تعاملات بین فردی و گروهی)، ایجاد چهره ای الگویی در استفاده منطقی از رسانه ها (شامل مدیریت زمان و میزان استفاده، مدیریت و نظارت بر محتوای رسانه ها، حفظ حریم خصوصی)، پرهیز از معصوم پنداری رسانه ها ، پرورش مهارت تفکر انتقادی و فراگیری سواد رسانه ای مهمترین راهکارهای پیشگیرانه آن است. در پایان می توان چنین نتیجه گیری کرد؛ اگر رسانه های دیجیتال نتوانند همسو با اهداف تربیت اخلاقی نهاد آموزش و پرورش به پرورش کودکانی اخلاق مدار، آگاه، توانمند و مسئولیت پذیر بپردازد در آینده قبول صلاحیت های آن از سوی گروه های مرتبط ذینفع (خانواده ، مدرسه و جامعه) زیر سوال خواهد رفت.کلید واژگان: رسانه های دیجیتالی, تربیت اخلاقی, دوره ابتداییThe purpose of this study is to investigate the challenges of digital media in the moral education of elementary school students and providing preventive solutions. The method of the present research is qualitative and descriptive-analytical type (qualitative content analysis) and inferential. Research findings showed; the most important challenges of digital media in moral education of students include norm-breaking, lawlessness, wavering of educational status of parents and educators, weakening of educational and moral virtues, daily life and destruction of critical thinking, attention to luxury and unnecessary needs, privacy violation. Also, monitoring the optimal use of digital media (including setting a limiting framework and strengthening interpersonal and group interactions), creating a model face in the rational use of media (including managing the time and amount of use, managing and monitoring media content, maintaining privacy), avoiding media innocence, cultivating critical thinking skills and learning media literacy are the most important preventive strategies. In the end it can be concluded as follows; if digital media in line with the goals of moral education of the of the educational institution can not educate morally aware, knowledgeable, capable and responsible children, in the future, the acceptance of its competencies by related stakeholder groups will be questioned.Keywords: Digital Media, Moral Education, Elementary Course
-
مساله شکاف میان نظر و عمل اخلاقی، قرن هاست که از سوی متفکرین مختلف، پاسخ های متفاوتی دریافت کرده است. این پاسخ ها بطور کلی در قالب سه رویکرد قابل بازیابی است؛ رویکردهای متمرکز بر: استدلال اخلاقی، احساسات اخلاقی و هویت اخلاقی. این پژوهش درصدد است تا به تببین تربیت اخلاقی مبتنی بر هویت اخلاقی یک پارچه یا به عبارتی آرمان اصالت بپردازد. به این منظور، به روش توصیفی- تحلیلی، هویت اخلاقی یک پارچه به مثابه راه حلی کارآمد برای تحقق عمل اخلاقی معرفی می شود. در این رویکرد هر دو بعد استدلال و احساسات اخلاقی توامان موردنظر قرار می گیرند. لذا با اولویت دادن به منش و شخصیت اخلاقی، و انسجام و یکپارچگی اهداف اخلاقی با اهداف شخصی در قالب شکل گیری یک «خود اخلاقی»، امکان کاهش شکاف میان نظر و عمل اخلاقی بهتر مهیا می شود. در این راستا، «شخص» با خودشناسی، تعهد و قبول مسئولیت نسبت به «خود»، در مقایسه با متعهد بودن نسبت به یک «اصل» خاص، درواقع از نیروی انگیزشی بیش تری برای عمل اخلاقی بهره مند است. در این پژوهش برخی از اهم زمینه ها و موانع شکل گیری یک خود اخلاقی اصیل و یک پارچه، به طور مجزا مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب با نزدیکی و سازگاری میان ساحات وجودی فرد، زمینه کاهش شکاف میان نظر و عمل اخلاقی، و بهره مندی از سلامت روان بیش تر فراهم می آید.
کلید واژگان: تربیت اخلاقی, هویت اخلاقی یک پارچه, شکاف نظر و عمل اخلاقیFor centuries, bridging the judgment-action gap in moral functioning has received different answers from different thinkers as a solution. These answers can generally be retrieved in the form of three approaches, approaches focused on moral reasoning, moral emotions, and moral identity. This research tries to explain moral education based on integrated moral identity or in other words ideal of authenticity. In this way, in an explanation-analytical way, integrated moral identity is introduced as an efficient solution in the realization of moral education, which includes both dimensions of moral reasoning and moral feelings, giving priority to moral character, and the coherence and integrity of moral goals and personal objectives. In the formation of a "moral self", a person can better provide the possibility of reducing the gap between judgment and action. It seems that while paying attention to the favorable conditions as well as some obstacles to the formation of integrity and originality, "person" can not only with self-knowledge and commitment and acceptance of responsibility towards "self", compared to being committed to a certain "principle", force to have more motivation for moral action, but in this way, with the closeness and compatibility between its existence areas, it provided the ground for reducing the moral gap between judgment and action, and benefiting from more mental health.
Keywords: Moral Education, Integrated Moral Identity, Judgment-Action Gap -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ماهیت تربیت اخلاقی در برنامه درسی دین و زندگی و تبیین آن با سبک زندگی اسلامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. رویکرد پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش اجرا،کیفی از نوع تحلیل محتوای متعارف بود که در آن کتب دین و زندگی دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 1401-1400 با محوریت کتاب های پایه یازدهم و دوازدهم مورد بررسی قرار گرفتند. جهت اعتباربخشی به دقت و صحت داده ها از روش خودبازبینی محقق و مرور همتایان و برای پایایی داده ها از بررسی همزمان استفاده شد. هم چنین برای جمع آوری و تحلیل داده ها از فهرست وارسی تحلیل محتوا به شیوه کدگذاری استفاده شد. یافته های این تحقیق 7 مقوله اصلی، 22 مقوله فرعی و 153 مفهوم را در بر گرفت که مقوله های اصلی مدنی سازی (کنش پذیری، نوع دوستی، توازن اجتماعی)، سیاست ورزی (هوشمندگرایی، اقتضامداری، نفوذپذیری)، معنویت پذیری (هستی شناسی، وحدت گرایی، معناگرایی، انسان شناسی)، هنجارمداری (احکام شناسی، ارزش پذیری، کارکردمحوری)، منطق گرایی (واقع بینی، استدلال پذیری، خودارزیابی)، هدف گرایی (آینده نگری، مصلحت اندیشی، انتخاب گری)، و خودهویتی (رفتار زیستی، مدیریت عواطف، فردیت گرایی) در آن شناسایی گردید. نتایج نشان داد که در فرایند تربیت پذیری دانشآموزان، با شناسایی قابلیت های اخلاقی آنها، ضمن توجه به ابعاد نظری مفاهیم اخلاقی، از طریق رویکرد تلفیقی زمینه کاربرد عملی این مفاهیم را متناسب با فعالیت ها و فرصت های یادگیری فراهم آورد.
کلید واژگان: تربیت اخلاقی, برنامه درسی, دین و زندگی, سبک زندگی, متوسطه دومThe aim of this study was to identify the nature of moral education in the curriculum of religion and life and explain it with the Islamic lifestyle of high school students.The research approach was applied in terms of purpose and in terms of qualitative implementation method of conventional content analysis in which the books of religion and life of the second high school in the academic year 1400-1401 with the focus on eleventh and twelfth grade books were examined. To validate the accuracy of the data, the researcher's self-review method and peer review were used, and for data reliability, simultaneous review was used. Content analysis checklist by coding method was also used to collect and analyze data. The findings of this study included 7 main categories, 22 sub-categories and 98 concepts, the main categories of which were civilization (actionability, altruism, social balance), politics (intelligence, appropriateness, permeability), spirituality (ontology, Unitarianism, semantics, anthropology), norm-orientation (jurisprudence, valueability, central function), regionalism (realism, reasoning, self-assessment), goal orientation (futurism, expediency, selectivity), and Self-identity (biological behavior, emotion management, individualism) was identified in it.The results showed that in the process of educating students, by identifying their moral abilities, while paying attention to the theoretical dimensions of moral concepts, through an integrated approach, provide the practical application of these concepts in accordance with activities and learning opportunities.
Keywords: Moral Education, Curriculum, Religion, Life, Lifestyle, High School -
پیشینه و اهداف
طراحی الگوی مفهومی ادراک و نگرش اساتید دانشگاه نسبت به برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و اعتبارسنجی آن از دیدگاه معلمان بود.
روش هاروش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، آمیخته به صورت کیفی - کمی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید حوزه تعلیم و تربیت و در بخش کمی کلیه معلمان دوره دوم ابتدایی نواحی یک و دو شهر کرمان در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند، در بخش کمی از روش تمام شماری استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش سه مرحله ای اشتراوس و کوربین و در بخش کمی از تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. جهت تامین روایی و پایایی بخش کیفی از روش گوبا و لینکلن که مشتمل بر شاخص های چهارگانه مقبول بودن، قابلیت انتقال، اطمینان پذیری، و تاییدپذیری است، استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد که 13 مقوله اصلی و 33 مقوله فرعی شناسایی شدند. سپس پرسشنامه ای جهت اعتبارسنجی الگو طراحی گردید. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ (92/0) و روایی (صوری و محتوایی) بر اساس نظرات اساتید در حوزه تعلیم و تربیت و با استفاده از روش سیگمای شمارشی (85/0) محاسبه شد در بخش کمی نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری ضمن تایید برازش مدل نشان داد که هر 13 مقوله مورد بررسی دارای تاثیر معناداری بر برنامه درسی تربیت اخلاقی هستند.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج این بررسی از طریق این الگو می توان به بهبود عملکرد دانش آموزان کمک کرد.
کلید واژگان: اخلاق, تربیت اخلاقی, الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی, دوره ابتداییBackground and Objectives:
The main goal of this article was to design a conceptual model of university professors' perception and attitude towards the curriculum of moral education in the elementary school and its validation from the teachers' point of view.
MethodsThe research method was applied in terms of purpose and in terms of implementation method, it was mixed qualitatively and quantitatively. The statistical population in the qualitative part included professors in the field of education and training and in the quantitative part all the teachers of the second year of elementary school in districts one and two of Kerman city in the academic year of 1402-1401. The studied sample was used in the qualitative part of the purposive sampling method, in the quantitative part of the enumeration method. The data collection tool was semi-structured interviews in the qualitative part and questionnaires in the quantitative part. In order to analyze the data in the qualitative part, Strauss and Corbin's three-step method was used, and in the quantitative part, confirmatory factor analysis and structural equations were used. In order to ensure the validity and reliability of the qualitative part, Guba and Lincoln's method was used, which includes the four indicators of acceptability, transferability, reliability, and verifiability.
FindingsThe findings showed that 13 main categories and 33 subcategories were identified. Then a questionnaire was designed to validate the model. The reliability of the questionnaire was calculated using Cronbach's alpha (0.92) and validity (form and content) based on the opinions of professors in the field of education and using the sigma counting method (0.85). In the quantitative part, the results of structural equation analysis while confirming the fit of the model showed that all 13 examined categories have a significant effect on the moral education curriculum
ConclusionAccording to the results of this survey, it is possible to help improve students' performance through this model.
Keywords: Moral, Moral Education, Curriculum Model Of Moral Education, Elementary School -
درس هدیه های آسمان یکی از دروس بسیار مهم در نظام آموزش و پرورش ایران است که غایت بنیادین آن آموزش اخلاقی و مذهبی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر نقد محتوا و روش های توضیح مطلب در کتابهای هدیه های آسمان دوره ابتدایی است. پژوهش از نوع کیفی ترکیبی و مبتنی بر سه سوسازی روش شناختی است. به این معنا که برای تبیین دعاوی از چندین روش بهره گیری شده است و افزون بر واکاوی مفهومی محتوای کتابهای هدیه ها و استناد به یافته های پژوهشی، کتابهای مزبور بر اساس شش رویکرد توضیحی، در محیط نرم افزار کیفی اطلس تی. تحلیل شده اند. برای آزمون آماری فراوانیها از جداول توافقی پیشرفته و روش بونفرونی استفاده شده است. بر اساس تحلیلها دوازده نقد در هم تنیده در مورد کتابهای هدیه های آسمان قابل طرح است: 1) تفاوت شکل و قالب محتوای این کتابها با محیط واقعی دانش آموزان؛ 2) وجود توضیحات مبهم در متن کتابها؛ 3) انتظار پایبندی کودک به تمامی ابعاد دین؛ 4) ایجاد تعارضات روان شناختی در فراگیران؛ 5) فقدان رویکرد منسجم در مورد اعمال مستحبی؛ 6) عدم تاکید متعادل بر آموزه های اسلامی؛ 7) ترس و شرم پنهان در آموزش دستورات؛ 8) عدم استفاده کافی از روش های نوین آموزش اخلاق؛ 9) غلبه رویکرد دیسیپلینی در توضیح مطالب؛10) توضیح نامناسب مفاهیم انتزاعی؛ 11) پرسشگری یا طرح مسیله به صورت القایی؛ و 12) مغفول ماندن برخی از مفاهیم اساسی. با عنایت به استدلالها و مثالهای مورد بحث، بازنگری اساسی در محتوا و روش های توضیح مطلب در کتابهای هدیه های آسمان ضروری به نظر می رسد. پیام اصلی پژوهش حاضر این است که مطالب و توضیحات کتابهای هدیه ها باید با شرایط روان شناختی فراگیران و واقعیتهای خانوادگی و اجتماعی آنها متناسب باشد.
کلید واژگان: آموزش دینی, آموزش ابتدایی, آموزش اخلاق, کتاب هدیه های آسمانAn elementary school course titled “Heavens’ Presents” is one of the very important courses in the Iranian educational system as it is aimed at the teaching of moral and religious fundamentals to the pupils. However, the achievement of the said aim is highly in doubt, given the shortcomings observed in both the content of textbooks, and methods of explanation therein, used in the course. To identify the shortcomings through triangulation, in addition to conceptual reexamination, and referential use of research findings, six explanatory approaches were utilized in order to content analyze the aforementioned textbooks. Results show at least twelve intertwined shortcomings: the incongruence between the format of the books and students real environment, lack of clarity in explanations, improper expectation as to the pupils’ adherence to all aspects of religion, creation of psychological contradictions for students, lack of a cohesive approach to recommended actions, lack of balance in emphasizing Islamic teachings, benign fear and shame in teaching commands, inadequate use of new methods of teaching morality, overemphasis on disciplinary approach to explanation of the content, inappropriate explanation of abstract concepts, inductive questioning or problem presentation, and finally omitting some of the basic concepts. In other words, a fundamental revamping of the reviewed textbooks and refitting them to students’ psycho-social, and cultural conditions is a must.
Keywords: religion education, elementary school, moral education, Heavens’ Presents textbook -
هدف
هدف از پژوهش حاضر تحلیل برداشت اساتید دانشگاه از مولفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و ارائه الگوی مطلوب است.
روشروش پژوهش، آمیخته اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید حوزه تعلیم و تربیت و در بخش کمی کلیه معلمان دوره دوم ابتدایی نواحی یک و دو شهر کرمان در سال تحصیلی 1401- 1402 است. نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدف مند، در بخش کمی از روش تمام شماری استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 20 نفر از صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت در دانشگاه شهید باهنر و دانشگاه فرهنگیان کرمان در سال 1401 و در بخش کمی پرسش نامه استخراج شده از نتایج مصاحبه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش سه مرحله ای (استراوس و کوربین (2006) و در بخش کمی از تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. جهت تامین روایی و پایایی بخش کیفی از روش لینکلن و گوبا (1985) که مشتمل بر شاخص های چهارگانه مقبول بودن، قابلیت انتقال، اطمینان پذیری و تاییدپذیری است، استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد که 13 مقوله اصلی و 33 مقوله فرعی شناسایی شدند. سپس پرسش نامه ای جهت اعتبارسنجی الگو طراحی شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ (92/0) و روایی (صوری و محتوایی) بر اساس نظرات اساتید در حوزه تعلیم و تربیت و با استفاده از روش سیگمای شمارشی (85/0) محاسبه شد. در بخش کمی نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری ضمن تایید برازش مدل نشان داد که هر 33 مولفه مورد بررسی دارای تاثیر معناداری بر برنامه درسی تربیت اخلاقی هستند.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج این بررسی و با تمرکز بر الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی می توان به بهبود تربیت اخلاقی دانش آموزان ابتدایی کمک کرد.
کلید واژگان: اخلاق, تربیت اخلاقی, الگوی برنامه درسی, دوره ابتداییObjectiveThe present study was conducted with the aim of analysing the components of the moral education curriculum in the elementary school and providing an ideal model.
MethodThe method of this research is a mixed exploratory strategy that is qualitative and quantitative. The statistical population in the qualitative part included professors in the field of education and in the quantitative part all the teachers of the second year of elementary school in districts one and two of Kerman city in the academic year of 2022-2023. The studied sample chosen in the qualitative part through the purposive sampling method, and in the quantitative part through the total population sampling method. The data collection tool in the qualitative part was semi-structured interviews with 20 experts in the field of education at Shahid Bahonar University and Farhangian University of Kerman in 2022; in the quantitative part was the questionnaire extracted from the interview results. In the qualitative part, in order to analyze the data, the three-step method of Strauss and Corbin (2006) was used, and in the quantitative part, confirmatory factor analysis and structural equations were used. In order to ensure the validity and reliability of the qualitative part, Guba and Lincoln’s (1985) method was used, which includes the four indicators of credibility, transferability, dependability, and confirmability.
FindingThe findings showed that 13 main categories and 33 subcategories were identified. Then a questionnaire was designed to validate the model. The reliability of the questionnaire was calculated using Cronbach’s alpha (0.92) and its (form and content) validity was calculated based on the opinions of professors in the field of education and using the sigma counting method (0.85). In the quantitative part, the results of the analysis of structural equations, while confirming the fit of the model, showed that all 33 investigated components have a significant effect on the program.
ConclusionAccording to the results of this survey and by focusing on the moral education curriculum model, it is possible to help improve the moral education of elementary school students.
Keywords: moral, moral education, curriculum model, elementary school -
تربیت اخلاقی در عصرحاضر از مهمترین اهداف نظام تعلیم و تربیت است. دراین راستا هدف این پژوهش بررسی عوامل مدرسه ای موثر ازدیدگاه معلمان دوره ابتدایی بر تربیت اخلاقی بود. پژوهش با رویکرد کیفی از طریق تحلیل محتوا به شیوه تحلیل شبکه مضامین (اتراید استرلینگ، 2002) انجام گرفت و عوامل مدرسه ای موثر بر تربیت اخلاقی استخراج گردید. شرکت کنندگان پژوهش به صورت نمونه گیری بارز با اصل حداکثر تنوع انتخاب شدند(17 معلم مقطع ابتدایی). برای گردآوری داده از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید وجهت اعتبار داده ها از روش بازبینی محقق انجام گرفت. پس از تجزیه و تحلیل و طبقه بندی داده ها 82 مضمون پایه (شکیبایی و تاب آوری معلم، تسلط معلم نسبت به محتوا، بحث های اخلاقی، تقلید از همسالان، وضع مقررات اخلاقی و...)؛ 11مضمون سازمان دهنده(ویژگی شناختی معلم ، ویژگی های شخصیتی و اخلاقی معلم، نحوه ی تعامل با دانش اموزان، ارزشمندی محتوا و...)؛ 5 مضمون فراگیر (معلم، محتوا، فضای مدرسه و چینش کلاس، گروه همسالان و مقررات مدرسه) استخراج گردید .کلید واژگان: اخلاق, تربیت اخلاقی, مدرسه, معلم. دوره ابتداییEthics and moral education is one of the basic pillars of human culture and due to its important role in the destiny of man and society, This research was conducted with a qualitative approach through the analysis of the content of the interviews using the descriptive and interpretive method using the theme network analysis method and the school factors effective on moral education were extracted. The participants of the research were selected as a clear sampling with the principle of maximum diversity (17 primary school teachers). A semi-structured interview method was used to collect the data, and the researcher's review method was used to validate the data. After analyzing and classifying the data into 82 basic themes (the teacher's patience and resilience, the teacher's mastery of the content, moral discussions, imitating peers, establishing moral regulations, etc.); 11. The theme of the organizer (cognitive characteristic of the teacher, personality and moral characteristics of the teacher, the way of interaction with students, the value of the content, etc.); 5 overarching themes (teacher, content, school environment and classroom layout, peer group and school regulations) drove them.Keywords: Ethics, Moral Education, Teacher.Primary School
-
زمینه و هدف
تربیت اخلاقی به منزله یکی از جلوه های متعالی تعلیم و تربیت که هدف عمده آن رشد اخلاقی کودکان است، امری است که مربیان و معلمان ناچارند مستقیم و غیرمستقیم بدان توجه کنند. لذاهدف از این پژوهش ارائه الگوی مطلوب مبانی فلسفی تربیت اخلاقی از منظر امام علی (ع) در نهج البلاغه می باشد.
روشپژوهش از نوع کیفی و روش آن تحلیل محتوا از نوع قیاسی می باشد. برای انجام تحقیق از کتاب ها، مقالات و منابع پژوهشی نوشته شده توسط پژوهشگران پیرامون تربیت اخلاقی، سبک زندگی اسلامی استفاده شده است. پژوهش مذکور با تکیه بر روش تحلیل اسنادی و تحلیل مضمون، تربیت معنوی، اهداف و اصول آن را بر اساس آموزه های امام علی (ع) مورد بررسی قرار داده است. برای تحلیل محتوا از رویکردی خاص برای تحلیل داده ها استفاده می شود که این رویکرد خاص عمدتا ناشی از نحوه تلقی از موضوع تحلیل (محتوا) می باشد.
یافته هادر این پژوهش با بررسی چهار بعد فلسفی نتایج حاکی از آن است که مبانی فلسفی تربیت اخلاقی از منظر امام علی (ع) در نهج البلاغه عبارت است از: معرفت شناختی (اصل اعتدال، پرورش ابعاد وجودی شخصیت، اصل تفکر، اصل تدرج و تمکن، اصل تسهیل، تربیت عقلانی)، هستی شناسی (احترام به شخصیت فرزند، اصل محبت، شیوه الگویی، اهداف واسطه ای تربیت اخلاقی، اصل همکاری، اصل دوستی و اصل ترویج و تلاش)، انسان شناختی (رسیدن به مقام اطاعت و عبودیت الهی، آگاه کردن کودک از پایگاه وجودی خویش در جهان، رسیدن به مقام اطاعت و عبودیت الهی، اصل عدالت، همراهی امور اخلاقی با خاطرات خوشایند، اصل رستگاری و حقیقت جویی، اصل تعهد، تشویق و تنبیه، آگاه کردن کودک از پایگاه وجودی خویش) و ارزش شناختی (مسئولیت، تداوم، فضل و اصل تذکر).
نتیجه گیریامام علی (ع) بر این باور است که بنیادی ترین رکن در تکامل فرد و جامعه، تفکر و معرفت است که این تفکر و معرفت باعث خودشناسی در انسان می شود و رسیدن به کمال فردی و اجتماعی بدون رنج اندیشیدن و بهره مندی از دانش ممکن نیست. رشد و پیشرفت یک جامعه در هر بعدی از ابعاد، نتیجه رشد معارف مربوط به آن بخش و متناسب با آن است.
کلید واژگان: هستی شناسی, معرفت شناختی, انسان شناختی, ارزش شناختی, تربیت اخلاقیPurposeMoral education is one of the sublime manifestations of education, the main goal of which is the moral development of children. Sogoal of this the purpose of this research is to present the ideal model of the philosophical foundations of moral education from the perspective of Imam Ali (a.s.) in Nahj al-Balagha.
MethodThe research is of qualitative type and its method is content analysis of comparative type. Books, articles and research resources written by researchers about moral education and Islamic lifestyle have been used to conduct the research. Based on the method of document analysis and content analysis, the mentioned research has examined spiritual education, its goals and principles based on the teachings of Imam Ali (AS). For content analysis, a special approach is used for data analysis, and this special approach is mainly due to the way the subject of analysis (content) is perceived.
FindingsIn this research, by examining four philosophical dimensions, the results indicate that the philosophical foundations of moral education from the perspective of Imam Ali (a.s.) in Nahj al-Balagha are: epistemological (principle of moderation, development of existential aspects of personality, The principle of thinking, the principle of gradualness and ability, the principle of facilitation, rational education), ontology (respect for the child's personality, the principle of love, the exemplary method, the intermediate goals of moral education, the principle of cooperation, the principle of friendship and the principle of promotion and effort), Anthropological (reaching the position of obedience and divine worship, making the child aware of his existence base in the world, reaching the position of obedience and divine worship, the principle of justice, accompanying moral affairs with pleasant memories, the principle of salvation and truth-seeking, the principle of commitment, Encouraging and punishing, informing the child of his existence base) and cognitive values (responsibility, continuity, grace and principle of reminder).
ResultsImam Ali (a.s.) believes that the most fundamental pillar in the evolution of the individual and society is thinking and knowledge, that this thinking and knowledge causes self-knowledge in man and reaching personal and social perfection without thinking and benefiting. It is not possible from knowledge. The growth and progress of a society in every dimension is the result of the growth of knowledge related to that sector and appropriate to it.
Keywords: Ontology, Epistemology, Anthropology, Values, Moral Education -
قضاوت درباره عقلانی بودن یا نبودن تصمیم های اخلاقی، یکی از دغدغه های مهم فلسفه اخلاقی و ازجمله مهم ترین مسایل فیلسوفان تربیتی است. جان دیویی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان تربیتی قرن بیستم، در این زمینه نظریه پردازی کرده است؛ وی با طرح نظریه تمرین عملی نمایشی به تبیین نحوه تامل آدمی در موقعیت های اخلاقی پرداخته و به تبع آن به تشریح دیدگاه خود درباره عنصرهای تربیت اخلاقی پرداخته است. در این پژوهش، با روش تحلیلی - انتقادی به بررسی و نقد دیدگاه دیویی از منظر علامه طباطبایی می پردازیم. نتایج نشان می دهد که دیویی با طرح نظریه تمرین عملی نمایشی، در انجام عمل اخلاقی، به نیازهای طبیعی توجه داشته و در تصمیم گیری برای انجام عمل اخلاقی به حسن فعلی نظرکرده است؛ درحالی که علامه طباطبایی با طرح نظریه اعتباریات عملی، در انجام عمل اخلاقی هم به نیازهای فطری، و هم به نیازهای طبیعی توجه کرده و در تصمیم گیری درباره انجام عمل اخلاقی نیز هم به حسن فاعلی نظر داشته و هم به حسن فعلی، به تعبیری تصمیم گیری در موقعیت های اخلاقی به زعم علامه طباطبایی هم مسبوق به حسن فاعلی و هم مسبوق به حسن فعلی است. (در بخش تربیتی) سه نقد بر دیدگاه دیویی از منظر علامه مطرح است: 1- نگاه مادی و زمینی دیویی به امر تربیت اخلاقی 2- نادیده گرفتن عنصر فطرت به عنوان یکی از شروط لازم در تربیت اخلاقی و 3- عدم توجه به عنصر ایمان به عنوان یکی از عنصرهای مهم تربیت اخلاقی.کلید واژگان: تحلیل, نقد, تربیت اخلاقی, دیویی, علامه طباطباییJudging whether moral decisions are rational or not is one of the important concerns of moral philosophy and is one of the most important issues of educational philosophers. John Dewey has been the theorist as one of the most influential twentieth-century educational philosophers in this field. By designing the theory of "dramatic rehearsal," he explains how human reflects on ethical situations, and subsequently outlines his point of view on moral education and the expression of its most important components. In this research, by analytical-critical method, we review and critique Dewey's view from the perspective of Allameh Tabatabai. The results show that Dewey has focused on the natural needs of the practice of acting in the practice of ethics, and has commented on good cause in making decisions about moral action. While Allameh Tabatabai, with the design of the theory of practical credit, has taken into account both natural needs and innate needs in the practice of ethical action, he has also considered the good cause and the current goodness in deciding whether to do moral action. And (in the educational sector), there are three critique of Dewey's view from the perspective of Allameh: 1- Dewey's material and terrestrial view of ethical education 2- ignoring the element of innate as one of the necessary conditions for moral education; and 3. not paying attention to the element of faith as one of the important components of moral education.Keywords: analysis, critique, Moral Education, Dewey, Allameh Tabatabai
-
مقاله حاضر به تببین چگونگی تربیت اخلاقی متعالیه، براساس تفاسیر ملاصدرا، می پردازد. این پژوهش که با روش تحلیل محتوای قیاسی استقرایی انجام شده است، برای تبیین چگونگی تربیت اخلاقی به تحلیل محتوای تفاسیر ملاصدرا پرداخته و اصول و روش های تربیت اخلاقی را واکاوی کرده است. اصول و روش های تربیت اخلاقی در دو دسته سلبی و ایجابی ناظر به دو مرحله اصلی تخلیه و تحلیه در تربیت اخلاقی متعالیه دسته بندی شده اند. بر این اساس، در بخش سلبی، پنج اصل و هفت روش و در بخش ایجابی نیز هشت اصل و شش روش استخراج شده است. اصول بخش سلبی عبارتند از: تهذیب ظاهر، مراقبت از اعمال، تهذیب نفس، دوری از حب دنیا و مراقبت از خواطر ذهنی. اصول بخش ایجابی نیز عبارتند از: عقل ورزی، تفکر، مراقبت در مسیر کسب علم، تکرار، ایجاد ملکات نیکو، تعدیل قوای جسمانی و نفسانی، توجه به تفاوت وسع ها و به گزینی در معاشرت. روش های سلبی عبارتند از: ریاضت، زهد، انفاق، دوری از هم نشین بد، پاسخ به شبهات، دوری از عادات نامناسب، دوری از افراط و تفریط. روش های ایجابی نیز عبارتند از: اطاعت از شرع، عمل به مقتضای علم، برهان، تذکر، ایجاد عادات پسندیده و موقعیت مداری.
کلید واژگان: اصل و روش, تربیت اخلاقی, تفاسیر ملاصدرا, حکمت متعالیهThis article explain how to educate morally basaed on the interpretations of Molla sadra. The research was done with the method of comparative and inductive content analysis.The principles and methods of moral education are classified into two categories, negative and positive, referring to the two main stages of evacuation and discharge in transcendental moral education.Based on this, five principles and seven methods have been extracted in the negative part, and eight principles and six methods have been extracted in the positive part. The principles of the negative part are:The principles of the negative part are: refining the appearance, taking care of the actions, refining the soul, avoiding the love of the world and taking care of mental thoughts.The principles of the positive part also include: rationality, thinking, care in the path of acquiring knowledge, repetition, creating good properties, adjusting physical and emotional powers, paying attention to the difference in sizes and being selective in socializing.The negative methods are: austerity, asceticism, charity, avoiding bad company, answering doubts, avoiding inappropriate habits, and avoiding excesses.Positive methods also include: obeying Sharia, acting according to knowledge, proof, warning, creating good habits and being situational.
Keywords: Principle & method, moral education, Interpretation works of Mullasadra, transcendent philosophy -
هر سازمانی نیازمند پرورش مربیان و اساتیدی است که با الهام از تجربیات گذشته و با مدنظرقراردادن مبانی و ارزش ها، توان تربیت فکری، فرهنگی و اخلاقی نیروهای خود را مضاعف نماید.پژوهش حاضر با هدف بررسی و اولویت بندی رویکرد تربیت اخلاقی فرماندهان صف یک دانشگاه نظامی انجام شد و از نظر هدف کاربردی، با روش توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه فرماندهان صف (اعم از زن و مرد) به تعداد 80 نفر بود. تعداد نمونه برابر با جامعه و روش نمونه گیری تمام شمار بود و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. این پرسشنامه دارای سه مولفه و 24 گویه بود. یافته ها بر اساس مقادیر آماری میانگین، میانه ، مد، تی و آنووا مورد تحلیل قرار گرفت؛ آنها نشان دادند که از بین سه رویکرد تربیت اخلاقی فضیلت گرا ، مراقبت گرا و عدالت گرا، فرماندهان صف رویکرد عدالت گرا را با میانگین 20/2 به عنوان رویکرد رتبه اول خود انتخاب و بکار گرفتند.نتایج تاکید بر یکسان بودنرویکردتربیت اخلاقی فرماندهان فارغ از جنسیت ، میزان تجربه و درجه شغلی آنها داشت و رویکرد عدالتگرا در تعامل روزانه بین افسران صف و دانشجویان بیشترین کاربرد را دارد.
کلید واژگان: تربیت اخلاقی, رویکرد فضیلت گرا, رویکرد عدالت گرا, رویکردمراقبت گرا, فرماندهان صفEvery organization needs to train trainers and professors who, inspired by past experiences and taking into consideration the foundations and values, can double the intellectual, cultural and moral training of its forces. Nizami was carried out and in terms of practical purpose, it was a descriptive survey method. The statistical population included all line commanders (both men and women) in the number of 80 people. The number of samples was equal to the population and the whole population sampling method was used to collect information from a researcher-made questionnaire. This questionnaire had three components and 24 items. The findings were analyzed based on statistical values of mean, median, mode, t and ANOVA; They showed that among the three moral education approaches, virtue-oriented, care-oriented, and justice-oriented, the line commanders chose and applied the justice-oriented approach with an average of 2.20 as their first ranking approach. The results emphasize the sameness of the moral education approach of the commanders regardless Their gender, level of experience, and job level had the most application in the daily interaction between line officers and students.
Keywords: moral education, virtuous approach, justice approach, care approach, line commanders -
این مقاله با هدف شناسایی، معرفی و طبقه بندی اهداف و اصول تربیت اخلاقی، بر مبنای نظریات اخلاقی علامه طباطبایی، تدوین شده است. سوالات اساسی این پژوهش عبارتند از: 1- چه موضوعاتی را می توان به عنوان هدف غایی و اهداف کلی تربیت اخلاقی بر مبنای نظریات اخلاقی علامه طباطبایی معرفی کرد؟ و 2- اصول حاکم بر تربیت اخلاقی، بر مبنای نظریات اخلاقی علامه طباطبایی چه هستند؟ دراین پژوهش، از روش تحقیق تحلیلی- استنتاجی استفاده شده است. چنان که در مقام تبیین از روش تحلیلی و در مقام نتیجه گیری و کشف دلالت های تربیتی، از روش استنتاجی استفاده گردیده. در این پژوهش مشخص شد که هدف غایی تربیت اخلاقی عالی ترین مرتبه تقرب به پروردگار، یعنی فنای فی الله است. این غایت تربیتی را می توان در سه بعد شناختی، عاطفی و عملی بدین گونه تقسیم کرد که در بعد شناختی، معرفت به پروردگار و طی مراتب توحید و در بعد عاطفی، محبت پروردگار و اولیای او و در بعد عملی، اطاعت از پروردگار و اولیای او را شامل می شود. همچنین مشخص شد که بر اساس نظریات اخلاقی علامه می توان هفت اصل تربیتی را معرفی کرد که لازم است بر سیر تربیت اخلاقی که به منظور دست یابی به اهداف مذکور صورت می پذیرد حاکم باشند. چنانکه این اصول عبارتنداز: 1- اصل مساوات، 2- اصل واقع بینی، 3- اصل تعادل میان ماده و معنا، 4- اصل اجتماعی بودن تربیت اخلاقی، 5- اصل اولویت نفس فرد در تربیت اخلاقی، 6- اصل تخفیف و تسهیل تکلیف، 7- اصل اولویت تعلیم.
کلید واژگان: تربیت اخلاقی, هدف غایی, اهداف کلی, اصول, فنای فی اللهThe main questions of this research are: 1- What topics can be introduced as the ultimate goal and general goals of moral education based on the moral theories of Allameh Tabatabai? And 2- What are the principles governing moral education based on Allameh Tabatabai's moral theories? In this research, analytical-inferential research method has been used. As in explaining the analytical method and in concluding and discovering the educational implications, the inferential method has been used. In this study, it was found that the ultimate goal of moral education is the highest degree of nearness to God, that is, the virtues of God. This educational goal can be divided into three cognitive, emotional and practical dimensions in such a way that in the cognitive dimension, knowledge of God and during the stages of monotheism, in the emotional dimension, the love of God and His saints, and in the practical dimension, obedience to God and His saints Includes. It was also found that based on Allameh's moral theories, seven educational principles can be introduced that are necessary to govern the course of moral education that is carried out in order to achieve these goals. As these principles are: 1- The principle of equality, 2- The principle of realism, 3- The principle of balance between matter and meaning, 4- The principle of sociality of moral education, 5- The principle of priority of one's soul in moral education, 6- The principle of mitigation and facilitation of duty, 7- Principle of education priority.
Keywords: Moral Education, Credits, Ultimate goal, Principles: General goals -
این پژوهش با هدف بررسی چگونگی استدلال اخلاقی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شد. برای نیل به این هدف، از روش تحقیق آمیخته استفاده شد. در مرحله اول، شش مدرسه از هر دو ناحیه 1و2 همدان (دو مدرسه دولتی و یک مدرسه غیرانتفاعی از هرناحیه) و از هر مدرسه یک کلاس در پایه چهارم، پنجم و ششم به صورت تصادفی انتخاب شد. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر همدان بود که تعداد آن ها 12551 نفر می باشد. پرسشنامه استاندارد قضاوت اخلاقی MJT بین 395 دانش آموز مورد مطالعه توزیع شد و نتایج آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با توجه به نتایج از هر پایه تحصیلی چهار نفر انتخاب شد. بدین صورت که دو نفر از نمرات بالا و دو نفر از نمرات پایین آزمون کمی در هر پایه تحصیلی قرار داشتند و هر کدام از این پایه ها به عنوان یک گروه انتخاب شد. یعنی در مجموع دوازده نفر در مرحله دوم مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته که براساس معماهای اخلاقی شکل گرفته بود، جمع آوری شد و به روش کد گذاری و مقوله بندی تحلیل شدند. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل کمی نشان داد که دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر همدان در مجموع از قدرت استدلال اخلاقی بالایی برخوردارند. یافته های حاصل از بخش کیفی نیز حاکی از آن بود که مقولات «عاقبت اندیشی»، «روابط عاطفی و احساسی»، «تبعیت از قانون»، «انعطاف در قانون با توجه به شرایط» و «احترام به حقوق دیگران» در استدلال دانش آموزان اثرگذار است. همچنین «خداوند»، «والدین»، «خود»، «قرآن»، «کتاب درسی» و «قانون» به عنوان منابع استدلال اخلاقی شناسایی شد. در نتیجه می توان گفت استدلال اخلاقی دانش آموزان بیشتر تحت تاثیر آموزه های خانواده قرار دارد و مدرسه نقش کمرنگی در آن دارد، لذا لازم است رشد استدلال اخلاقی در برنامه های درسی بیشتر مورد توجه قرار گیرد و به ویژه در دروس و فرصت های آموزشی مذهبی بر این امر تاکید بیشتری شود.
کلید واژگان: استدلال اخلاقی, تربیت اخلاقی, قضاوت اخلاقی, دوره ابتدایینشریه تفکر و کودک, Volume:14 Issue: 1, 2023, PP 99 -129The aim of this study was to investigate the nature of moral reasoning in students in the second level of elementary school. To achieve this goal, the mixed research method was used. In the first stage, six schools from both districts 1 and 2 of Hamadan (two public schools and one non-profit school from each district) and one class from each school in the fourth, fifth and sixth grades were randomly selected. The statistical population was all male students of the second level of elementary school in Hamadan in, whose number is 12551 people. The standard questionnaire of MJT ethical judgment was distributed among 395 students and the results were analyzed. Then, according to the results, four people were selected from each educational level. Thus, two of the high scores and two of the low scores of the quantitative test were in each level of education and each of these levels were selected as a group. That is, a total of twelve people were studied in the second stage. Data were collected through semi-structured interviews based on ethical riddles and analyzed by coding and categorization. Findings from quantitative analysis showed that male students in the second level of elementary school in Hamadan had a high level of moral reasoning. Findings from the qualitative section also indicated that the categories "consequential thinking", "emotional relationships", "obedience to the law", "flexibility in the law according to circumstances" and "respect for the rights of others" in the argument Students are effective. "God", "parents", "self", "Quran", "textbook" and "law" were also identified as sources of moral reasoning. Students' moral reasoning is more influenced by family teachings and school has a small role in it, so it is necessary to pay more attention to the development of moral reasoning in curricula, especially in lessons and opportunities. Religious education should emphasize this more.
Keywords: moral reasoning, Moral Education, moral judgment, elementary school
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.