جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "یادگیری" در نشریات گروه "علوم تربیتی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «یادگیری» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مقدمه
اختلال یادگیری یا ناتوانی یادگیری، نام کلی ای است که طیف وسیعی از مشکلات یادگیری را شامل می شود. اختلال یادگیری به معنای نقص در هوش یا انگیزه نیست. پژوهش حاضر، تعیین روانسنجی مقیاس ELORS و کاربرد آن برای تشخیص کمبود یادگیری در دوران کودکی را مورد بررسی قرار می دهد.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری شامل کودکان پیش از دبستان شهر تهران بود. نمونه ی مورداستفاده در این پژوهش تعداد 385 نفر (پنج نفر به ازای هر سوال) می باشد. نمونه لازم با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری مقیاس ELORS و پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، 2011) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های متعارف روانسنجی (آلفای کرونباخ،تحلیل عامل اکتشافی،روایی محتوایی،تحلیل عامل تاییدی،همسانی درونی)استفاده شد. برای بررسی پایایی این آزمون از طریق همسانی درونی سوالات (آلفای کرونباخ) واز نرم افزار spss-28 استفاده شد.
یافته هابرای بررسی کفایت نمونه گیری مقدار شاخص kmo برای هر دو فرم پرسشنامه برای والدین 0.820 و برای معلمان 0.752 به دست آمد. برای برآورد ضریب پایایی پرسشنامه با روش ضریب آلفای کرونباخ نتایج نشان می دهد که بین مقیاس EIORS فرم والدین و معلمان و سوالات پرسشنامه کلورادو همبستگی معناداری وجود دارد که این نشان دهنده روایی همزمان به شیوه ملاکی است.
نتیجه گیرینتایج نشان می دهد که بین مقیاس EIORS فرم والدین و معلمان و سوالات پرسشنامه کلورادو همبستگی معناداری وجود دارد که این نشان دهنده روایی همزمان به شیوه ملاکی است.لذا میتوان گفت این پرسشنامه دارای روایی ملاکی است.
کلید واژگان: یادگیری, ناتوانی یادگیری, فرم والدین و فرم معلمانLearning disorder or learning disability is a general name that includes a wide range of learning problems. A learning disability does not mean a deficiency in intelligence or motivation. The current study examines the psychometric determination of the ELORS scale and its application to diagnose learning deficits in childhood.The current research is a descriptive-survey research. The statistical population included pre-primary children in Tehran. The sample used in this research is 385 people. The required sample was selected using the multi-stage cluster random sampling method. The collection tools were ELORS scale and Colorado learning problems questionnaire. Conventional psychometric tests (Cronbach's alpha, exploratory factor analysis, content validity, confirmatory factor analysis, internal consistency) were used for data analysis. To check the reliability of this test through the internal consistency of the questions and spss-28 software was used.To check the adequacy of sampling, the kmo index value for both questionnaire forms was 0.820 for parents and 0.752 for teachers. To estimate the reliability coefficient of the questionnaire using Cronbach's alpha method, the results show that there is a significant correlation between the EIORS scale of the parent and teacher form and the questions of the Colorado questionnaire, which indicates concurrent validity in a criterion manner.The results show that there is a significant correlation between the EIORS scale of the parent and teacher form and the questions of the Colorado questionnaire, which indicates concurrent validity in a criterion manner. Therefore, it can be said that this questionnaire has criterion validity.
Keywords: Learning, Learning Disability, Parents', Form, Teachers' -
زمینه و هدف
پژوهش حاضر باهدف اینکه آیا رهبران آموزشی یادگیرنده محور باعث افزایش انگیزه پژوهشی معلمان می شوند یا خیر، انجام شده است.
روش پژوهش:
جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1403-1402 بود که بر اساس آمار موجود تقریبا 4000 نفر بودند. روش نمونه گیری خوشه ای بود و با استفاده از جدول مورگان 351 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه رهبری یادگیری محور لیو و همکاران (2016) و پرسش نامه انگیزش پژوهش دیمر و همکاران (2010) بود. در پژوهش حاضر روایی ابزارها توسط پاسخ دهندگان، اساتید و تحلیل عاملی تاییدی بررسی شد. ضرایب پایایی پرسش نامه های پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 972/0 و 892/0 به دست آمد. برای تجزیه تحلیل داده ها آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری) از طریق نرم افزارهای SPSS28 و Smart PLS3 مورداستفاده قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که بین رهبری یادگیری محور با انگیزش پژوهش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با انگیزش درونی رابطه معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با انگیزش بیرونی پژوهش رابطه معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با پیشگیری از شکست تحقیق رابطه معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیریرهبران آموزشی در مدارس ابتدایی با درگیرکردن معلمان در فعالیت های یادگیری مدرسه، می توانند انگیزه پژوهشی را در معلمان ایجاد کنند.
کلید واژگان: رهبری یادگیرنده محور, انگیزش پژوهش, معلمان, آموزش, یادگیریBackground and ObjectiveThe present study aimed to investigate whether Learning-centered leadership can enhance teachers' research motivation.
MethodologyThe study population included all elementary school teachers in Shahriar County during the 2024-2023 academic year, totaling approximately 4,000 individuals. A cluster sampling method was employed, and 351 participants were selected as the study sample using Morgan's table. The research instruments were the Learning-centered leadership Questionnaire by Liu et al. (2016) and the Research Motivation Questionnaire by Dimmer et al. (2010). The validity of the instruments was assessed by respondents, faculty members, and confirmatory factor analysis. The reliability coefficients of the questionnaires were calculated using Cronbach's alpha, yielding values of 0.972 and 0.892, respectively. Descriptive and inferential statistics, including Pearson's correlation coefficient and structural equation modeling, were utilized for data analysis with SPSS28 and Smart PLS3 software.
FindingsThe results indicated a significant positive relationship between Learning-centered leadership and research motivation. There is a significant relationship between learning-oriented leadership and intrinsic motivation. There is a significant relationship between learning-oriented leadership and extrinsic motivation. There is a significant relationship between learning-oriented leadership and the prevention of failure in research.
ConclusionInstructional leaders in elementary schools can foster research motivation among teachers by engaging them in school learning activities.
Keywords: Learning-Focused Instructional Leadership, Research Motivation, Teachers, Education, Learning -
هدف این پژوهش روش های تربیتی و رئوس محتوایی در حوزه یادگیری، مبتنی بر مبانی معرفت شناختی علوم اعصاب تربیتی است. در این پژوهش با استفاده از روش اسنادی و تحلیل مفهومی، مبانی نوع یک، نوع دوم و نوع سوم معرفت شناختی علوم اعصاب تربیتی تبیین شده اند و سپس از روش استنتاجی پیش رونده (اصلاح شده فرانکنا) روش های تربیتی و رئوس محتوای آموزشی، بر اساس مبانی معرفت شناختی علوم اعصاب تربیتی، با استفاده از سلسله قیاس های عملی استخراج شده اند. برخی از روش های به دست آمده از این روش عبارت اند از: «روش تدریس طبیعت گرایانه، روش تدریس سازنده گرایی، روش تدریس عملی و فعالانه یادگیرنده، روش های تدریس تلفیقی و پویا، روش تدریس مبتنی بر تجربه، روش تدریس مسئله محور» و برخی از رئوس محتوای آموزشی استنباط شده باتوجه به این اصول و اهداف و مبانی (واقع نگر، فلسفی و عرفانی) شامل: دروس علوم طبیعی، درس های موسیقی و هنر، دروس جدید و متنوع، دروسی مبتنی بر تکالیف تلفیقی و ترکیبی، درس ورزش و تربیت بدنی. از یافته های پژوهش حاضر می توان برای ارائه روش های تدریس و محتواهای آموزشی، برای بهسازی و کیفیت بخشی فرایند یادگیری استفاده کرده سبب پیشرفت و بالندگی در زمینه یادگیری شد. البته برای افزایش اعتباربخشی این پژوهش، بهتر است تا نتایج این یافته ها با یافته های علوم تربیتی، ترکیب شوند.
کلید واژگان: یادگیری, معرفت شناختی, علوم اعصاب تربیتی, روش های تدریس, رئوس محتواییThe purpose of this research is to educational methods and content topics in the field of learning, based on the epistemological foundations of educational neuroscience. In this research, using the documentary method and conceptual analysis, the first, second, and third types of epistemological foundations of educational neurosciences have been explained, and then, using the progressive inference method (modified by Franken) educational methods and the outlines of educational content, based on the epistemological foundations of the sciences Educational nerves have been extracted using a series of practical syllogisms. Some of the methods obtained from this method are: "naturalistic teaching method, constructivist teaching method, practical and active learner teaching method, integrated and dynamic teaching methods, experience-based teaching method, problem-oriented teaching method" and some inferred educational content outlines According to these principles, goals and foundations (realistic, philosophical and mystical) including: natural science lessons, music and art lessons, new and varied lessons, lessons based on consolidated and combined assignments, sports and physical education lessons. The findings of the present research can be used to provide teaching methods and educational content, to improve the quality of the learning process, and to cause progress and growth in the field of learning. Of course, to increase the validity of this research, it is better to combine the results of these findings with the findings of educational sciences.
Keywords: Learning, Epistemological, Educational Neuroscience, Teaching Methods, Content Topics -
هدف
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی معلم رهبری در نظام تعلیم و تربیت بود.
روشاین پژوهش به روش آمیخته اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی پژوهش از روش فراترکیب، برای شناسایی مولفه های معلم رهبری استفاده شد. جامعه آماری این بخش، شامل مقالات منتشر شده در حوزه معلم رهبری طی سال های 2012 تا 2024 است که 49 پژوهش به روش نمونه گیری هدف مند، با توجه به میزان ارتباط با موضوع و پرسش های پژوهش، روش مطالعه، زمان و زبان مطالعه و کیفیت انجام پژوهش انتخاب شدند. داده های کیفی با جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی گردآوری شدند. مقالات منتخب با استفاده از روش کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. پایایی کدگذاری ها با استفاده از ضریب توافق کاپا در نرم افزار اس پی اس اس 22 به مقدار 763/0 تایید شد و روایی آن نیز به تایید پنج نفر از اساتید آموزش عالی استان اردبیل رسید. بخش کمی پژوهش، برای اعتبارسنجی الگوی معلم رهبری به روش هم بستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری بخش کمی، شامل معلمان مدارس دوره ابتدایی شهر تالش به تعداد 658 نفر است که مطابق جدول مورگان، 243 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های کمی، پرسش نامه پژوهش گر ساخته است که روایی آن از طرف اساتید صاحب نظر تایید و پایایی آن نیز به روش آلفای کرونباخ 89/0 محاسبه شد. داده های کمی با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و مدل معادلات ساختاری با نرم افزارهای اس پی اس اس 22 و اسمارت پی ال اس 24 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هایافته های پژوهش نشان دادند که معلم رهبری در نظام تعلیم و تربیت دارای 5 مولفه اصلی و 15 مولفه فرعی است که عبارتند از: مشارکت جویی (همکاری جمعی، تسهیم تجارب و تصمیم گیری مشارکتی)، رشد و بهبود مستمر (بهبود یادگیری دانش آموزان، رشد حرفه ای معلمان، بهبود مدیریت کلاس درس و تدریس)، ظرفیت سازی (تسهیل تغییرات، حمایت همه جانبه و ارتباط فراکلاسی)، رفتار رهبری (توسعه چشم انداز، الهام بخشی و تاثیر و نفوذ) و اخلاق حرفه ای (ملاحظات اخلاقی، تعهد و قدردانی).
نتیجه گیریدست اندرکاران تعلیم و تربیت می توانند از این مدل، جهت کاربست معلم رهبری در مدارس و بهره گیری از مزایای آن استفاده کند.
کلید واژگان: معلم رهبری, تعلیم و تربیت, یادگیری, مدرسهObjectiveThis study aimed to develop and validate a teacher-leadership model in the education system.
MethodThis research was conducted using a sequential exploratory mixed-methods approach. Initially, the qualitative section of the study identified the dimensions and components of teacher-leadership through a meta-synthesis method. The qualitative sample included all papers published on teacher leadership from 2012 to 2023, with 48 studies selected through purposive sampling. The selected papers were analyzed using open, axial, and selective coding, and a conceptual model of teacher-leadership was developed. Subsequently, the quantitative section validated the proposed model using a correlational method based on structural equation modeling. The quantitative sample included all principals and teachers of public elementary schools in Talesh, Iran, totaling 744 individuals. According to Morgan’s table, 257 individuals were selected through proportional random sampling. The data collection tool was a researcher-made questionnaire, whose validity was confirmed by experts and reliability calculated using Cronbach’s alpha (0.93). Quantitative data is analyzed using confirmatory factor analysis in the structural equation modeling by SPSS and SmartPLS4 software.
ResultsThe findings indicated that teacher-leadership in the education system comprises five main dimensions and 15 sub-components: continuous development and improvement (student learning improvement, teacher professional development, improvement of classroom management and teaching), participatory culture (collaboration, sharing, and participatory decision-making), capacity building (facilitation of changes, comprehensive support, and extracurricular communication), leadership behavior (vision development, inspiration, and influence), and professional ethics (ethical considerations, commitment, and appreciation).
ConclusionThe people associated with education can use this model to implement teacher-leadership in schools and benefit from its advantages.
Keywords: Teacher Leadership, Education, Learning, School -
توجه چندانی در مطالعات انجام شده در مورد موک بر طراحی آموزشی نشده است و نتایج پژوهش ها در خصوص ضعف طراحی آموزشی ایجاب می کند تا به مساله اصول طراحی آموزشی در موک توجه ویژه ای بشود. لذا هدف این پژوهش تعیین اثربخشی دوره های آنلاین آزاد انبوه مبتنی بر اصول مبنایی آموزش مریل بر یادگیری و خودکارآمدی بود. در این پژوهش از شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. تمامی ثبت نام کنندگان در دوره موک به عنوان جامعه آماری این پژوهش بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 200 نفر از شرکت کنندگان در دوره (هر دوره 100 نفر)، نمونه این پژوهش بودند؛ فرایند اجرا بدین ترتیب بود که ابتدا پیش آزمون یادگیری (محقق ساخته) و خودکارآمدی تدریس (اسچانن و همکاران، 2001) انجام شد؛ سپس موکی با عنوان «مهارت های تدریس» مبتنی بر اصول مبنایی آموزش مریل برای گروه آزمایش و به روش متداول برای گروه کنترل، اجرا شد و در نهایت پس آزمون یادگیری و خودکارآمدی تدریس از دوره اجرا گردید؛ نتایج کواریانس نشان داد که استفاده از اصول مبنایی آموزش مریل در موک بر میزان یادگیری (001/0<p) و خودکارآمدی تدریس (001/0<p) تاثیر مثبت و معنی داری دارد. بنابراین پیشنهاد می شود که در طراحی آموزشی موکها، به اصول مبنایی آموزش مریل که باعث ارتقای یادگیری و خودکارآمدی تدریس در موک می شود، توجه بشود.
کلید واژگان: دوره های آنلاین آزاد انبوه (موک), اصول مبنایی آموزش, یادگیری, خودکارآمدی تدریسMuch attention has not been paid to educational design in the studies conducted on MOOC, and the research results regarding the weakness of instructional design require special attention to be paid to the issue of the principles of instruction in MOOC. Therefore, the aim of this research was to determine the Effectiveness of Massive open online course (MOOC) based on the First principles of instruction on learning and teaching self-efficacy. In this research, a quasi-experiment with a pre-test-post-test design with a control group was used. All the registrants in the MOOC were the statistical population of this research, and using the available sampling method, the number of 200 participants in the course (100 in each course) were the sample of this research. The implementation process was as follows. First, the pre-test of learning (created by the researcher) and teaching self-efficacy (Schanen et al., 2001) was conducted; Then, a test titled "teaching skills" based on the basic principles of instruction was implemented for the experimental group and in the usual way for the control group, and finally, the post-test of learning and teaching self-efficacy of the course was implemented; The results of the covariance showed that the use of the first principles of instruction in MOOC has a positive and significant effect on the learning rate (p<0.001) and teaching self-efficacy (p<0.001). Therefore, it is suggested to pay attention to the First principles of instruction in the instructional design of MOOCs, which will improve the learning and teaching self-efficacy in MOOCs.
Keywords: Massive Open Online Course (MOOC), First Principles Of Instruction, Learning, Teaching Self-Efficacy -
هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل چالش های یادگیری مهارت پرسشگری فلسفی و راهکارهایی برای آن بود. میدان پژوهش شامل دانشجومعلمان پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل مضمون به شیوه براون و کلارک و ابزار مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته و نمونه گیری در دسترس که 54 نفر از دانشجو معلمان استان کردستان بودند بهره برده شد. یافته های پژوهش در دو گام حاصل شد: گام نخست، ریشه یابی و علل عدم مهارت پرسشگری فلسفی از دید دانشجومعلمان بود که در قالب مضمون، مقوله و مفهوم دسته بندی شدند. نتایج نشان داد که عامل اصلی عدم پرسشگری فلسفی نخست خود دانشجومعلمان و پس از آن اساتید هستند و حوزه فضای مجازی با کمترین مضمون دارای تاثیر کمتری در عدم پرسشگری فلسفی دانشجومعلمان است. گام دوم، شامل ارائه راهکارهایی برای طرح پرسشگری فلسفی از نگره دانشجومعلمان بود که مفاهیم آن نیز مقوله بندی شد. یافته ها بیانگر این امر است که عوامل متعددی از قبیل دانشجومعلمان و اساتید، محیط آموزشی، اجتماعی و خانواده می توانند با هماهنگی هم در تقویت مهارت پرسشگری فلسفی دانشجومعلمان موثر واقع شوند. در این راستا پیشنهاد می شود برای تقویت روحیه پرسشگری فلسفی دانشجویان، نهادهای تربیتی و آموزشی تعامل سازنده و پویا با دانش آموزان داشته و روحیه پرسشگری و کنجکاوانه آن ها را سرکوب نکنند.
کلید واژگان: چالش ها, یادگیری, مهارت پرسشگری فلسفی, راهکارهاIntroductionThe art of questioning is considered as the most effective tool in the field of education. If questions are used appropriately and at the right time, they can be useful everywhere for all situations and all types of learning (Sajadieh & Tusian Khalilabad, 2017). Today, what can be observed in the educational systems is that despite accepting the assumption that thinking opens the way for education, there is not much desire to encourage students to question and think (Shabani, 2008, cited in Keyvani Hafshejani, 2012). A research entitled "Identifying Family Barriers to Student Questioning in Primary School" by Hayati et al. (2018), has been done in which he states that the factor of "not encouraging children to ask questions and not accompanying them in scientific matters" is one of the most important family obstacles affecting primary school students' questioning. In another study conducted by Chin and Osborne (2008) under the title "Students' questions: a potential resource for teaching and learning science", The results showed that the students' questions can help them monitor their learning, explore and frame their ideas, guide their thinking in certain directions. Based on such contexts, the main goal of the current research is to analyze the challenges facing philosophical questioning skills among student teachers. Therefore, this research sought to answer these questions: 1. What are the views of student teachers about the challenges of learning the skill of philosophical questioning in student teachers? 2. What solutions are there to overcome this challenge from the point of view of student teachers?
MethodSince the current research is practical in terms of purpose and qualitative in terms of approach. Therefore, according to the purpose and questions, the method of thematic analysis according to the method of Braun and Clarke (2006) and the semi-structured qualitative interview tool and available sampling were used. The field of research included female and male student teachers in the third and fourth semesters of Farhangian University in the campuses of Kurdistan province in the academic year of 1401-1400. The sample size includes 54 student teachers (33 women and 21 men) with an age range of 19-24 years, who were selected in the undergraduate course of educational sciences.
ResultsThe findings of the obstacles of students' philosophical questioning plan include 10 themes, 20 categories and 48 concepts. A summary of this part of the findings is presented in Table 1.
Discussion and ConclusionThe results show the challenges of philosophical questioning skills in student teachers one of the main obstacles to turning to philosophical questioning among student teachers is themselves. This, of course, is the result of several reasons. Among them, the complacency of the new generation in the shadow of unsatisfying growth, virtual space, fragmentation and of course superficial and unsubstantiated analyses. Also, the cultural and educational difference of families in how to deal with children's questions has a significant effect on their philosophical questioning during adolescence and youth. The findings from the solutions to overcome this problem from the students' point of view show that one of the basic solutions in finding skills in philosophical questioning is to strengthen basic skills. Other solutions mentioned include strengthening skills such as: creating equal opportunities for thinking, giving time to think about questions, creating a culture for questioning, etc. Therefore, the solutions are different according to the time and conditions in which the person is and although students lack the spirit and motivation of philosophical questioning; But this is something that can be addressed and requires a multilateral effort. In this regard, Ganji et al.'s research results (Ganji et al, 2012) are in line with some of our research results. Because both of them consider creativity to be one of the main forms of questioning, diversity and as a result deepening of the individual. Also, the result of the current research is almost consistent with Haynes' research (Haynes, 2007). Because it showed that students' participation in open questions leads to an increase in learners' self-esteem.
Keywords: Challenges, Learning, Philosophical Questioning Skills, Solutions -
پژوهش حاضر پژوهشی کیفی است که با هدف بررسی تاثیر کج فهمی های مفاهیم شیمی در آموزش مباحث زیست شناسی متوسطه دوم انجام شده است. نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی ساده است. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم تجربی منطقه جوادآباد استان تهران در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل می دهند. نمونه ای شامل 37 دانش آموز از دو مدرسه متوسطه دوم برای پاسخ گویی به سوال های پرسش نامه انتخاب شدند. پرسش نامه شامل 10 سوال زیست شناسی مرتبط با مفاهیم شیمی بود که براساس اطلاعات به دست آمده از مصاحبه با دبیران زیست شناسی و شیمی طراحی شده بود. در این مصاحبه دبیران شیمی به مفاهیمی که دانش آموزان بیشتر در آن ها دچار کج فهمی می شوند اشاره کردند و دبیران زیست شناسی مباحثی را که ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم شیمی دارند و کج فهمی در آن ها آموزش را دچار اختلال می کند مشخص کردند. بعد از بررسی پاسخ های دانش آموزان در مصاحبه ای از آن ها خواسته شد در خصوص پاسخ های خود توضیح دهند تا درک و برداشت آنان و چرایی شکل گیری برداشت غلط در ذهن دانش آموزان مشخص شود. سپس به بررسی کج فهمی های رایج دانش آموزان و دلایل ایجاد این کج فهمی ها پرداخته شد. نتایج به دست آمده نشان داد علت اصلی کج فهمی دانش آموزان در بعضی از مباحث زیست شناسی وجود کج فهمی در مفاهیم شیمی پیش نیاز آن ها ست. در نهایت راهکارهایی برای رفع این کج فهمی ها پیشنهاد شده است.
کلید واژگان: کج فهمی, شیمی, آموزش زیست شناسی, یادگیریThe current research was qualitative and it was done with the aim of investigating the effect of misunderstandings of chemistry concepts on the teaching of second cycle secondary school biology subjects. The research sample was selected using simple random sampling. The research population consisted of all experimental science 12th grade female students in Javādābād district of Tehran province in the academic year of 1400-1401. A sample of 37 students from two schools was selected to answer the questions of the questionnaire. The questionnaire included 10 biology questions related to the chemistry concepts which was designed based on the information obtained from the interview with biology and chemistry teachers. In this interview, the chemistry teachers pointed out the concepts in which the students often have misunderstandings and biology teachers determined the topics that are closely related to the chemistry concepts and a misunderstanding in them disrupts the education. After checking the students' answers, they were asked in an interview to explain their answers to reveal their understanding and perception and the reason behind forming wrong perception in their minds. Then, the students' common misunderstandings and the reasons behind them were investigated. The results showed that the main cause of students' misunderstanding in some biology topics is the misunderstanding in their prerequisite chemistry concepts. Finally, solutions were provided to resolve these misunderstandings.
Keywords: Misunderstanding, Chemistry, Biology Education, Learning -
این تحقیق از جهت هدف بررسی یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی دانش اموزان میباشد،روش در این تحقیق به صورت مطالعه کتابخانه ای بوده است و از مطالعه در مقاله ها و تحقیق های چاپ شده و همچنین مطالب دیجتالی استفاده شده است و نتیجه این بود که یادگیری مشارکتی و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان باهم مرتبط هستند وباعث پیشرفت و انگیزه و خود کارامدی دانش اموزان میشود،یادگیری مشارکتی هدفش اسان تر شدن هرچه بهتر یادگیری میباشد و این یادگیری یکی از شاخص های مهم ارزشیابی در اموزش و پرورش میباشد.
کلید واژگان: یادگیری, مشارکت, پیشرفت, دانش آموز, تحصیل -
در این مقاله سعی بر آن است که در گام نخست درک و هیجان و اینکه چه ارتباطی در زندگی ما دارد بحث شود و سپس موضوع هوش هیجانی و ارتباط آن با میزان شادی و رضایت از رندگی تشریح شده است و درگام بعدی مبحث موفقیت تحصیلی و تعاریف عنوان شده برای آن بیان شده است و سپس اهمیت آن در رابطه با موفقیت در زندگی و علی الخصوص در دانش آموزان محصل برای موفقیت عنوان شده است. و در گام آخر سعی شده تحقیقات و پژوهش هایی که در این خصوص انجام گرفته، آورده شود. امیدواریم این مقاله بتواند برای محققان در این زمینه کمک بکند تا بتوانند درک درست تری از این موضوع داشته باشند و همچنین مقدمه ای برای تحقیقاتی که توسط پژوهشگرانی که تمایل دارند در این حیطه کار کنند ، باشد.
کلید واژگان: یادگیری, هوش هیجانی, دانش آموزان, موفقیت تحصیلی, مرور کتابخانه ای -
مقاله حاضر به تحلیل ظهور و کاربرد فناوری هوش مصنوعی در حوزه آموزش و پرورش می پردازد. این تحقیق، تاثیرات فناوری های جدید بر روش های یادگیری و تدریس و همچنین تکامل آن ها را مورد بررسی قرار می دهد. با توجه به پیشرفت های اخیر در تکنولوژی و افزایش سرعت استقبال از فناوری های نوین در بخش آموزش، این مطالعه به پیش بینی چشم انداز آینده آموزش در دنیایی که هوش مصنوعی جزئی از آن است، پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هوش مصنوعی به طور فزاینده ای در موسسات آموزشی و به شکل های متنوع به کار گرفته شده است. از کامپیوترها و فناوری های مرتبط با آن ها گرفته تا سیستم های آموزشی هوشمند مبتنی بر وب، ربات های انسان نما و چت بات ها، همگی در این راستا به کار رفته اند. این فناوری ها به مربیان امکان داده اند تا وظایفی چون بررسی و ارزیابی تکالیف را به شیوه ای موثرتر و کارآمدتر انجام دهند و به این ترتیب، کیفیت فعالیت های آموزشی خود را ارتقا بخشند. علاوه بر این، با بهره گیری از یادگیری ماشینی و قابلیت سازگاری، محتوای آموزشی به گونه ای سفارشی سازی و شخصی سازی شده که به تقویت جذب و حفظ دانش در دانش آموزان منجر شده و در نهایت، تجربه یادگیری و کیفیت کلی آموزش را بهبود بخشیده است. روش تحقیق به کار رفته در این مطالعه، توصیفی و کتابخانه ای است و هدف اصلی آن، بررسی کاربردهای متنوع هوش مصنوعی در زمینه آموزش و یادگیری می باشد. نتایج حاکی از آن است که هوش مصنوعی توانسته است عملکرد دانش آموزان و معلمان را بهبود بخشیده و سطح کیفی آموزش را ارتقا دهد.
کلید واژگان: هوش مصنوعی, آموزش, یادگیری, تدریس -
توسعه فناوری دیجیتال، منجر به ایجاد گزینه های یادگیری مختلفی در زمینه آموزش علوم شده است. فناوری هایی مانند یادگیری مبتنی بر بازی[1] در چندین حوزه علمی مورد استفاده قرار گرفته اند و مزایای مختلفی را در خصوص استفاده از آن آشکار کرده اند. با این حال، برای درک اینکه چگونه یادگیری مبتنی بر بازی باعث افزایش یادگیری دانش آموزان در زمینه های علمی می شود، تحقیقات کمی انجام شده است. بر همین مبنا، تمرکز مطالعه حاضر بر استفاده از یادگیری مبتنی بر بازی در ادبیات حوزه آموزش علوم، از طریق بررسی تحقیقات نمایه شده در چندین پایگاه علمی بین المللی بوده است. در این مطالعه مجموعا 31 پژوهش انجام شده بین سال های 2015 تا 2021 مورد بررسی قرار گرفتند و داده های ارزشمندی را در مورد تکنیک های افزایش مهارت های دانش آموزان در آموزش علوم ارائه می دهد. هرچند اکثر کارهای گذشته از نتایج مثبت و پتانسیل یادگیری مبتنی بر بازی برای برآورده کردن الزامات آموزشی علوم با توجه به توانایی ها و مهارت های یادگیری، اجتماعی، شناختی و روان شناختی حمایت کرده اند، مع الوصف نتایج حاکی است که یادگیری مبتنی بر بازی، بیشتر برای تقویت مهارت های یادگیری دانش آموزان مورد استفاده قرار می گیرند. ضمن اینکه این مطالعه شکاف ها و نقایص موجود در ادبیات این حوزه را نیز برجسته نموده است.
[1] . Gamificationکلید واژگان: یادگیری مبتنی بر بازی, آموزش علوم, یادگیریThe development of digital technology has led to the creation of various learning options in the field of science education. Technologies such as game-based learning have been used in several scientific fields and have revealed various benefits regarding its use. However, little research has been conducted to understand how game-based learning enhances student learning in scientific contexts. On this basis, the focus of the present study has been on the use of game-based learning in the literature of science education, through the review of research indexed in several international scientific databases. In this study, a total of 31 researches conducted between the years 2015 and 2021 were examined and it provides valuable data about the techniques of increasing students' skills in science education. Although most past works have supported the positive results and potential of game-based learning to meet the educational requirements of science about learning, social, cognitive, and psychological abilities and skills, however, the results indicate that game-based learning is more for strengthening Students' learning skills are used. In addition, this study has highlighted the gaps and defects in the literature of this field.
Keywords: Technology, Game-Based Learning, Science Education, Learning -
زمینه
تغییر و توسعه روز افزون فناوری، نظام های آموزشی را تحت تاثیر قرار داده و برای هماهنگی با این تغییرات معلمان باید در روش های آموزشی خود تجدید نظر کنند. باید روش هایی را به کار گیرند که فراگیرندگان را به تفکر وا دارند و به سوی اندیشه ورزی سوق دهند. بهبود و ارتقاء تفکر خلاق در دانش آموزان، به عنوان یکی از مهارت های مورد نیاز عصر ارتباطات، مستلزم تناسب و به کارگیری الگوها و روش های طراحی آموزشی نوین است .
هدفهدف این پژوهش، طراحی الگوی آموزش و توسعه تفکر خلاق و تاثیر آن بر یادگیری ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی شهر بندرعباس است.
روشطرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری ، شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهر بندرعباس در سال تحصیلی 1399-1400بود. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز دختر بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو کلاس 30 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای به مدت 6 هفته الگوی آموزش مهارت تفکر خلاق بر اساس استراتژی REACT (کراوفورد ،2001) برای مبحث کسر(جمع وتفریق و ضرب و تقسیم) و اعداد اعشاری(تقسیم) را دریافت کردند و دانش آموزان گروه کنترل تحت این آموزش قرار نگرفتند. ابزار اندازه گیری پیش آزمون و پس آزمون ، آزمون استاندارد ریاضی پایه چهارم که از نمونه سوالات امتحانی مورد تائید آموزش وپرورش شهر بندرعباس بود استفاده شد.
یافته هانتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل دراجرای الگوی آموزش و توسعه تفکر خلاق بر یادگیری ریاضی دانش آموزان و مولفه های تفکر خلاق در مرحله پس آزمون وجود دارد (p>0/05).
نتیجه گیریهمچنین نتایج نشان داد که کلاس درس در الگوی آموزش توسعه تفکر خلاق در مقایسه با کلاس درس سنتی، موجب اثر گذاری مثبت بیشتری بر میزان یادگیری ریاضی دانش آموزان شده است.
کلید واژگان: آموزش تفکر خلاق, یادگیری, ارتباط برقرار کردن, تجربه کردنBackgroundThe changing and increasing development of technology has affected the educational systems, and to coordinate with these changes, teachers must reconsider their teaching methods. They should use methods that make learners think and lead them to thinking. Improving and promoting creative thinking in students, as one of the skills needed in the age of communication, requires the appropriateness and application of new educational design patterns and methods.
PurposeThe purpose of this research is to design a teaching model and develop creative thinking and its effect on the mathematical learning of elementary school students in Bandar Abbas city.
MethodThe research design was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group. The statistical population included all female students in the fourth grade of Bandar Abbas city in the academic year of 2014-2016.The research sample included 60 female students who were selected by multi-stage cluster sampling method and were randomly replaced in two classes of 30 students, experimental and control. The students of the experimental group received the creative thinking skill training model based on the REACT strategy (Crawford, 2001) for the subject of fractions (addition, subtraction, multiplication and division) and decimal numbers (division) for 8 sessions of 45 minutes for 6 weeks. The students of the control group were not subjected to this training. The pre-test and post-test measurement tools were the fourth grade standard math test, which was a sample of exam questions approved by Bandar Abbas Education.
FindingsThe results of multivariate covariance analysis showed that there is a significant difference between the experimental and control groups in the implementation of the model of teaching and development of creative thinking on students' mathematical learning and the components of creative thinking in the post-test stage (p>0.05).
ConclusionAlso, the results showed that the classroom in the teaching model of creative thinking development, compared to the traditional classroom, had a more positive effect on the amount of students' mathematical learning
Keywords: Keywords, Teaching Creative Thinking, Learning, Communicating, Experiencing -
پیشینه و اهداف
زبان به عنوان توسعه یافته ترین ابزار ارتباطی در مرکز توجه قرار دارد. تدریس زبان انگلیسی به عنوان یک زبان میانجی و پرکاربرد در جهان همواره حائز اهمیت بوده است. در شرایط کنونی و با توجه به پیشرفت تکنولوژی آموزش، طراحی فضایی متناسب برای یادگیری و مطابق با روش های نوین آموزش، به عنوان عوامل و مولفه های محیطی، امری مهم در تعلیم و تربیت می باشد. روش های تدریس فعال تاثیر مهمی در بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارند و تعامل، مشارکت و انگیزه دانش آموزان در این گونه روش ها بیشتر خواهد بود. تعامل و مشارکت فرایندی اجتماعی است که بر روابط متقابل بین افراد و محیط اجتماعی آنها تمرکز دارد.
روش هاروش پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی است که برای نگارش آن از 6 مرحله سنتزپژوهی کمک گرفته شده است. برای یافتن منابع مرتبط با موضوع پژوهش از کلیدواژه های انگلیسی، تدریس، تدریس فعال، دوره متوسطه، زبان استفاده شد. همچنین از پایگاه های اطلاعاتی پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه اطلاعات علمی (SID)، magiran،sciencedirect ، noormags، google scholar، civilica، ieeexplore 46 مقاله و 2 کتاب مورد استفاده قرار گرفته اند.
یافته هاهدف از این پژوهش بررسی روش های تدریس فعال برای درس زبان انگلیسی دوره متوسطه می باشد. نتیجه حاصل از این پژوهش 4 مولفه اصلی و 8 مولفه فرعی بود..
نتیجه گیریبا توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که روش های تدریس فعال برای درس زبان انگلیسی در دوره متوسطه کارآمد بوده و باعث بهبود فرایند آموزش کلاسی می شود.
کلید واژگان: انگلیسی, تدریس, تدریس فعال, دوره متوسطه, زبان, یادگیریBackground and ObjectivesTeaching English as a mediating and widely used language worldwide has always been necessary. In the current situation and considering the advancement of education technology, designing a suitable space for learning using modern education methods, as environmental factors and components, is an essential matter in education. Active teaching methods significantly improve students' academic performance, and students' interaction, participation, and motivation will be more in such methods.
MethodsThe qualitative research method is a synthesis research using six stages. The keywords active teaching, English language, and secondary school were used to find sources. Also, 46 articles and two books were used from the databases of comprehensive humanities portal, scientific information database (SID), ScienceDirect, doormats, Google Scholar, civilian, IEEEexplore
FindingsThe purpose of this research is to investigate active teaching methods for English language courses in secondary school. The results show that five items were found as central themes among the extracted components, and eight were obtained as secondary themes.
ConclusionAccording to the findings, it can be concluded that active teaching methods for English language lessons in secondary school are effective and improve the classroom teaching process.
Keywords: Active Teaching, English, Language, Learning, Secondary School, Teaching -
هدف
از تاریخ خلقت بشر، انسان همواره درحال یادگیری و آموزش بوده است. از یک سو روش های آموزشی در طول حیات انسان درکره خاکی همواره تغییر یافته است، از سویی دیگر پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی ضرورتهای فراوانی را در ایجاد تحول بنیادی در نظام آموزشی می طلبد، در همین راستا پژوهش حاضر با هدف تاثیر آموزش با دست سازه های ساخت دانش آموز در ارتقاء یادگیری دانش آموزان در درس زیست شناسی انجام شده است.
روش شناسی:
پژوهش حاضرکاربردی و از نوع پژوهش های آزمایشی با دوگروه کنترل و آزمایش به اجراء درآمد، جامعه آماری این پژوهش تعداد60 نفر بوده که به روش تصادفی انتخاب شدند. (آموزش درگروه آزمایش با استفاده از دست سازه های دانش آموزی و درگروه کنترل به شیوه سنتی انجام شد). از طرح پیش آزمون، پس آزمون درگروه های کنترل و آزمایش و از آزمون مستقل t برای محاسبات آماری استفاده گردید.
یافته هانتایج نمرات پس از بررسی به وسیله آزمونt نشان داد که بین نمرات دو گروه آزمایش وکنترل تفاوت معنی داری وجود دارد، بعبارتی بکارگیری دست سازه های دانش آموزی در ارتقاء یادگیری در درس زیست شناسی تاثیر مثبت دارد.
نتیجه گیریبا کاربرد نتایج پژوهشهایی از این دست جهت سامان دهی روش های آموزشی در برنامه ریزی ها ، میتوان به منظور رشد توانایی های شخصیتی و شناختی دانش آموزان، در مواجهه با تحولات روزافزون و موقعیتهای جدید، قدمهای موثری برداشت.
کلید واژگان: دست سازه, دانش آموز, یادگیری, زیست شناسیPurposeFrom the history of human creation, man has always been learning and teaching, on the one hand, educational methods have always changed throughout the life of man on the earth, on the other hand, the rapid progress of science and technology requires many necessities in creating a fundamental transformation in the educational system. In this regard, the current research has been conducted with the aim of teaching the effect of hand-made structures made by students in improving students' learning in biology.
MethodologyThe present research is an applied and experimental research type with two control and experimental groups. The statistical population of this research is 60 people who were randomly selected. (Teaching in the experimental group was done using student hand-made constructions and in the control group in the traditional way). The design of pre-test, post-test in control and experimental groups and independent t-test was used for statistical calculations.
FindingsThe results of the grades after checking with the t-test showed that there is a significant difference between the grades of the two experimental and control groups, in other words, the use of student constructions has a positive effect on improving learning in the biology course.
ConclusionBy using the results of researches like this to organize educational methods in planning, effective steps can be taken to develop the personality and cognitive abilities of students in the face of ever-increasing developments and new situations.
Keywords: Handmade, Student, Learning, Biology -
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی یادگیری مشارکتی در فضای مجازی (مورد مطالعه دانشگاه های آزاد شهر تهران) است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع داده کیفی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه داده بنیاد نوظهور است. جامعه مورد نظر پژوهش خبرگان تشکیل می دهد که بر اساس روش نمونهگیری نظری از نوع گلوله برفی و بر اساس اشباع نظری داده ها، 15 نفر خبره برای مصاحبه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که در آن، ابعاد، مولفه ها و شاخص های الگوی یادگیری مشارکتی در فضای مجازیتنظیم شد. برای فرم مصاحبه یادشده ابتدا تعدادی الگوها، یافته ها، مطالعات و نظریه های ملی و جهانی بررسی شده، سپس، با کدگذاری باز، شاخص ها احصا شدند و از طریق کدگذاری محوری، در قالب ابعاد، مولفه ها و شاخص ها مقوله بندی شد، و برای 15 نفر از خبرگان ارسال و به کمک کدگذاری انتخابی از طریق مصاحبه، فن دلفی و بارش فکری ابعاد و مولفه ها شناسایی شد. در نتیجه، 3 بعد، 9 مولفه 62 شاخص برای الگوی یادگیری مشارکتی در فضای مجازی نهایی شد. پس از تایید نهایی و اولویت بندی خبرگان، ابعاد، مولفه ها و شاخص های سازنده الگو ترسیم شده، و مجددا الگوی یادشده توسط خبرگان اعتباریابی شد.
کلید واژگان: الگو, یادگیری, مشارکتی, فضای مجازیThe aim of this study is to design a model for collaborative learning in virtual environments, specifically focusing on the Islamic Azad Universities in Tehran. The research is applied in terms of its goal, employs qualitative data, and is exploratory in nature, based on a grounded theory approach. The study population consists of experts, and 15 experts were selected for interviews through theoretical sampling of the snowball type, based on theoretical data saturation. A semi-structured interview was used as the research tool, organizing the dimensions, components, and indicators of the collaborative learning model in virtual environments. Initially, several models, findings, studies, and national and global theories were reviewed to create the interview form. Subsequently, open coding was used to identify indicators, and axial coding categorized them into dimensions, components, and indicators, which were then sent to the 15 experts. Through selective coding, interviews, the Delphi method, and brainstorming, the dimensions and components were identified. As a result, three dimensions, nine components, and 62 indicators for the virtual collaborative learning model were finalized. Following the experts' final validation and prioritization, the model's dimensions, components, and indicators were mapped, and the model was re-validated by experts.
Keywords: Model, Learning, Virtual Space, Collaborative -
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر معماری دبستان بر تعامل اجتماعی، خلاقیت و یادگیری دانش آموزان بود. این پژوهش به لحاظ روش کیفی بود و با بررسی اسناد و پژوهش ها، به شیوه مورد کاوی دبستان روستای سیدبار جدگال چابهار از نظر ویژگی های ظاهری و دلایل طراحی خاص آن با توجه به فرهنگ اجتماعی محیط اطراف دبستان و تاثیر آن بر تعامل اجتماعیو خلاقیت و یادگیری دانش آموزان بررسی شد. یافته ها از روزنامه و مجلات و مصاحبه طراح دبستان و تصاویرموجود از دبستان در سایت ها به دست آمد. و تحلیل مصاحبه ها با توجه به نتایج پژوهش های مرتبط انجام شد. نتایج نشان داد دبستان کاملا منبطق با نیاز های اجتماعی و فرهنگی مردم روستا ساخته شده است و باعث افزایش تعامل دانش آموزان با یکدیگر و خلاقیت آن ها و میزان ساعات حضور آن ها در دبستان شده است.
کلید واژگان: معماری, دبستان, خلاقیت, یادگیری, دانش آموزانThe purpose of this research was to investigate the effect of elementary school architecture on social interaction, creativity and learning of students. This research was based on a qualitative method and by examining documents and researches, in the manner of a case study of the elementary school of Syedbar Jadgal village, Chabahar, in terms of its appearance characteristics and reasons for its special design, considering the social culture of the surrounding environment of the elementary school and its effect on the social interaction, creativity and learning of students. Checked out. Findings were obtained from newspapers and magazines and the interview of the school designer and the pictures of the primary school on the websites. And the analysis of the interviews was done according to the results of related researches. The results showed that the primary school was built completely in line with the social and cultural needs of the village people and increased the interaction of students with each other and their creativity and the number of hours they attend the primary school.
Keywords: Elementary School, Architecture, Creativity, Learning, Students -
ین پژوهش با هدف بررسی تاثیر انیمیشن بر یادگیری و قدرت تحلیل دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان اسفراین از دیدگاه معلمان انجام شد. مطالعه حاضر از حیث هدف، کاربردی و از نظر روش، غیر آزمایشی و توصیفی- پیمایشی است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان اسفراین به تعداد 984 نفر بود که از این تعداد 564 نفر زن و 420 نفر مرد بودند. با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و بر اساس فرمول کوکران 277 نفر در این پژوهش با توجه به رعایت نسبت مردان و زنان، 158 نفر زن و 119 نفر مرد مشارکت داشتند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای بود که از طریق مصاحبه با متخصصین تعلیم و تربیت، کارشناسان و مدیران و معلمان مقطع ابتدایی شهرستان اسفراین به دست آمد. روایی محتوایی آن از طریق ارسال آن برای 8 نفر از اساتید حوزه تعلیم و تربیت و دریافت نظرات آنها به دست آمد و برای ارزیابی روایی سازه از تحلیل عامل تاییدی استفاده شد. پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 77/0 تایید شد. در این مطالعه از تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم استفاده شد. پارامترهای مدل به روش بیشینه درستنمایی با استفاده از نرم افزار AMOS26 برآورد شد. جهت بررسی اثرگذاری انیمیشن بر یادگیری و قدرت تحلیل دانش آموزان از دیدگاه معلمان از آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. یافته ها نشان داد که انیمیشن بر یادگیری و قدرت تحلیل دانش آموزان از دیدگاه معلمان تاثیرگذار است. بیشترین تاثیر انیمیشن در بعد یادگیری مربوط به لذت یادگیری (894/0=Beta) و در بعد قدرت تحلیل مربوط به تجزیه و تحلیل (927/0=Beta) است. می توان نتیجه گرفت که هر اندازه معلمان در آموزش ها از انیمیشن (پویا نمایی) استفاده کنند میزان یادگیری در دانش آموزان بیشتر و قدرت تحلیل، قوی تر خواهد شد.
کلید واژگان: انیمیشن, دانش آموز, قدرت تحلیل, معلم, یادگیریThe aim of this study was to investigate the effect of animation on learning and analysis power of primary school students in Esfarayen from the perspective of teachers. The present study is applied in terms of purpose and non-experimental and descriptive-survey in terms of method. The statistical population of the study included all primary school teachers in Esfarayen city, 984, of which 564 were female and 420 were male. Using multi-stage cluster sampling method and based on Cochran's formula, 277 people participated in this study, considering the ratio of men to women, 158 women and 119 men. The data collection tool in this study was a researcher-made questionnaire that was obtained through interviews with education specialists, experts, principals and primary school teachers in Esfarayen. Its content validity was obtained by sending it to 8 professors in the field of education and receiving their opinions and confirmatory factor analysis was used to evaluate construct validity its reliability was confirmed by Cronbach's alpha of 0.77. In this study, second-order confirmatory factor analysis was used. The model parameters were estimated by maximum likelihood method using AMOS26 software. To evaluate the effect of animation on students 'learning and analytical power from teachers' point of view, one-sample t-test was used. Findings showed that animation affects students' learning and analytical power from the perspective of teachers. The greatest effect of animation in the dimension of learning is related to learning pleasure (Beta = 0.894) and in the dimension of analytical power is related to analysis (Beta = 0.927). It can be concluded that the more teachers use animation (dynamics) in education, the greater the learning rate and the stronger the analytical power of students.
Keywords: : Animation, Learning, Analytical Power, Student, Teacher -
چابکی یادگیری مفهومی امیدبخش در دنیای آموزش است که مجموعه ای از رفتارهای تعریف شده در جهت یادگیری دقیق، سریع و هدفمند را دربر می گیرد. در مدارس ایران، به این مجموعه رفتارها کمتر توجه شده است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عوامل موثر چابکی یادگیری در یادگیری الکترونیکی انجام شده است. پژوهش حاضر از بعد هدف، کاربردی و براساس گردآوری داده ها به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. گردآوری داده ها و استخراج مضامین با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان آگاه در این حوزه انجام شد. مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری انتخاب شدند. یافته ها نشان دادند 60 مضمون پایه و 15مضمون اصلی بر چابکی یادگیری در یادگیری الکترونیکی موثر است. این مضامین شامل چابکی محیطی، پشتیبانی آموزشی، برنامه های نوآورانه، چابکی آموزشی، سازمان چابک، یادگیری مشارکتی، هدفمندی آموزشی، جهت داربودن آموزش و... است. به منظور تحقق چابکی یادگیری در آموزش الکترونیک باید شرایطی فراهم شود که برنامه ها در راستای جهت داربودن آموزش و هدفمندی اجرا شوند. یافته ها نشان دادند ارتباط بین تمامی مولفه ها معنادار بوده (0/05<p) و شدت رابطه نیز، به جز دو نمونه که شدت رابطه متوسط دارد، در مابقی نمونه ها، در حد قوی تا بسیار قوی بوده است. دو نمونه ای که از بقیه مولفه ها ضعیف تر بودند عبارت اند از: پشتیبانی آموزشی و نیز دانش و اطلاعات. ازآنجاکه ضریب مسیر همه مولفه ها بیشتر از 0/50 و ارتباط بین آن ها معنادار (0/05<p) است؛ بنابراین نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که الگوی چابکی یادگیری در یادگیری الکترونیکی در برازش به داده ها از اعتبار کافی برخوردار است.کلید واژگان: چابکی یادگیری, چابکی, یادگیری, یادگیری الکترونیکLearning agility is a promising concept in the world of education, which includes a set of defined behaviors for accurate, fast and purposeful learning. Yet, it has received little attention in Iranian schools, therefore, the present study aimed at evaluating the factors influential on the learning agility in electronic learning (e-learning). In terms of purpose, it was applied research, and in terms of data collection, it was a qualitative study with thematic analysis design. Data collection and theme extraction were done using semi-structured interviews with knowledgeable experts in this field. Participants were selected using purposive sampling method, and the theoretical saturation criterion. Findings showed that 60 basic themes and 15 main themes of learning agility are influential on e-learning. These themes include environmental agility, educational support, innovative programs, educational agility, agile organization, cooperative learning, educational purposefulness, educational orientation...etc. In order to achieve the learning agility in the electronic education, conditions must be provided, so that the programs would be run in line with the educational orientation and purposefulness. Findings showed that the relationship among all the components was significant (p<0. 05) and the strength of the relationship (except for the two cases that have an average strength of the relationship) was strong to very strong in the rest of the cases. The two items that were weaker than the rest of the components include educational support, knowledge and information. Since the path coefficient of all the components is more than 0. 50 and the relationship among them is significant (p<0. 05); therefore, it can be concluded that the model of learning agility in e-learning has sufficient validity in fitting the data.Keywords: Learning Agility, Agility, Learning, Electronic Learning
-
مقدمه و هدف
در سال های اخیر، رهبری یادگیری محور مورد استقبال اندیشمندان و پژوهشگران تعلیم و تربیت قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، تبیین ابعاد، مولفه ها و نشانگرهای رهبری یادگیری محور در مدارس ابتدایی ایران بوده است.
روش شناسی پژوهش:
پژوهش حاضر مبتنی بر پارادایم تفسیری است و از نظر ماهیت، هدف، رویکرد، و روش به ترتیب اکتشافی، کاربردی، استقرایی و کیفی است. همچنین راهبرد مورد استفاده، تحلیل تماتیک بوده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 10 نفر از معلمان مدارس ابتدایی در سطح کشور بودند که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که قابلیت اعتماد آن ها بر مبنای معیارهای چهارگانه باورپذیری، اطمینان پذیری، تاییدپذیری و انتقال پذیری تایید شد. اکتشاف مفاهیم اولیه، مضامین فرعی و مضامین اصلی، از طریق تحلیل تماتیک و با استفاده از کدگذاری باز، مقایسه مستمر داده ها، و یادداشت برداری تحقق پیدا کرد.
یافته هانتایج این پژوهش دستیابی به الگوی رهبری یادگیری محور مشتمل بر 60 نشانگر، 20 تم فرعی و 9 تم اصلی بود. تم های اصلی بیانگر رهبری یادگیری محور عبارت از توسعه چشم انداز یادگیری، نظارت و راهنمایی تحولی، حمایت از توسعه حرفه ای معلم، توسعه اجتماعات حرفه ای یادگیری، حمایت از توسعه فعالیت های پداگوژیکی، الگوی یاددهی یادگیری، ایجاد جو تعامل خانه و مدرسه مبتنی بر یادگیری، تامین منابع مورد نیاز یادگیری، و عطف توجه به دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری بودند.
بحث و نتیجه گیرینتایج نتایج این پژوهش می تواند مسیر حرکت از معنای سنتی رهبری آموزشی به برداشت نوین از آن را تسهیل گرداند.
کلید واژگان: رهبری یادگیری محور, چشم انداز یادگیری, یادگیریBackground and ObjectiveIn recent years, learning-centered leadership has been welcomed by educational thinkers and researchers. The purpose of this research was to determine the dimensions, components and indicators of learning-centered leadership in elementary schools of Iran.
research methodologyThe method of research was thematic analysis. The participants in this research were 10 elementary school teachers across the country who selected using the purposeful sampling approach and the snowball sampling method. Data collection tool was a semi-structured interview and its Trustworthiness confirmed based on the four criteria of Credibility, Dependability, Confirmability and Transformability.
FindingsThe results of research were designing a model for learning-centered leadership consisting of 60 indicators, 20 sub-themes and 9 main themes. The main themes included: development of a learning vision, developmental supervision, supporting of teacher professional development, development of professional learning communities, supporting pedagogical activities, learning-teaching modeling, creating a home-school interaction atmosphere based on learning, providing learning resources, and special attention to students with learning difficulties.
ConclusionThe results of this research can facilitate the movement from the traditional meaning of educational leadership to its new understanding.
Keywords: Learning-Centered Leadership, Learning Vision, Learning -
اهدافهدف پژوهش حاضر بررسی موانع تحقق تفکر انتقادی در گستره تعلیم و تربیت بود.روش هااین پژوهش از لحاظ هدفی که دنبال کرده است، از نوع تحقیقات بنیادی است. این پژوهش از نوع روش های کیفی بوده که با روش گراندد تئوری انجام شده است. جامعه مورد مطالعه، کلیه معلمان، کارشناسان و خبرگان مقطع ابتدایی شهر مریوان واقع در استان کردستان بودند. تعداد 27 نفر از بین جامعه مدنظر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری، بر اساس اشباع نظری بود و با این ملاک که درباره مسئله تحقیق، دانش و اطلاعات غنی داشته باشند، انتخاب شدند. برای گردآوری داده های تحقیق، از افراد نمونه، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. مصاحبه ها ابتدا ضبط و سپس پیاده سازی شدند. داده های بدست آمده با روش سه مرحله ای استراوس و کوربین که کدگذاری باز، محوری و گزینشی است، تجزیه و تحلیل شدند.یافته هاپس از انجام کدگذاری باز تعداد 512 کد اولیه استخراج شد که پس از فرآیند پالایش و ادغام، کدهای تکراری حذف شدند. از میان انبوه مفاهیم به دست آمده 19 کد محوری یا مقوله فرعی مشخص شدند.نتیجه گیرینتایج بیانگر این بود که وجود رویکرد تمرکزگرا در تعلیم و تربیت و عدم احساس امنیت شغلی در سیستم آموزشی در صورت داشتن تفکر انتقادی از موانع جدی بر سر راه تحقق تفکر انتقادی در تعلیم و تربیت میباشد.کلید واژگان: برنامه درسی, آموزش, یادگیری, عملکرد تحصیلیThe purpose of this study is to investigate the barriers to the realization of critical thinking in the field of education.In terms of the goal it pursued, this research was conducted using the grounded theory method. The studied population was all the teachers, experts and experts of the elementary level of Marivan city located in Kurdistan province. A total of 27 people were selected as a sample from the target population. The sampling method was based on theoretical saturation and they were selected with this criterion of having rich knowledge and information about the research problem. In order to collect research data, a semi-structured interview was conducted from sample people. The interviews were first recorded and then implemented. 19 central codes or sub-categories were identified from the multitude of concepts obtained. The sub-categories were coded in 3 main categories: cultural-religious, manpower and systemic-managerial context. Barriers to critical thinking in the cultural-religious field were identified in 4 categories. In the field of manpower, the barriers to critical thinking were 7 categories. In the system-management field, the obstacles in 8 categories were identified. The results indicated that the existence of a centralist approach in education and the lack of job security in the educational system in case of critical thinking, as well as the lack of attention to people with critical thinking skills, are serious obstacles to the realization of critical thinking in education area.Keywords: Critical Thinking, Education, Grounded Theory
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.