جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "داعش" در نشریات گروه "جغرافیا"
تکرار جستجوی کلیدواژه «داعش» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
اهداف
وجود رابطه معنادار متضاد میان ژئوپلیتیک شیعه سنی درون دنیای اسلام برای دستیابی به رهبری جهان اسلام و رقابت های ژئوپلیتیکی کشورهای منطقه و قدرت های جهانی در خاورمیانه و ظهور و رشد گروه های بنیادگرای دینی (از جمله داعش)، الگوها و ابعاد امنیتی منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. در مقاله حاضر ابتدا به تبیین ژئوپلیتیکی زمینه های شکل گیری گروه های بنیادگرای دینی سلفی با تاکید بر ظهور و حضور گروه داعش در منطقه پرداخته شد و سپس تاثیرات آن بر امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران بررسی شد.
نتیجه گیریپیشینه تاریخی و هویتی در دولت-ملت سازی و مدرنیزاسیون ناقص در جغرافیای نقش آفرینی گروه های بنیادگرای دینی و رقابت های ژئوپلیتیکی در زمره عوامل ژئوپلیتیکی شکل گیری گروه های بنیادگرای دینی محسوب می شوند که از طریق قلمروسازی گفتمان تندروانه خود امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در حوزه های ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیک و ژئوکالچری را با چالش مواجه ساخته اند.
کلید واژگان: ژئوپلیتیک, گروه های بنیادگرای دینی, امنیت منطقه ای, جمهوری اسلامی ایران, داعشGeographical Research, Volume:39 Issue: 2, 2024, PP 177 -186AimsThe presence of a notable and conflicting connection between the Shiite-Sunni geopolitics within the Islamic world, as they vie for leadership of the Islamic world, and the geopolitical rivalries among regional nations and global powers in the Middle East, has had an impact on the patterns and aspects of regional security. This influence has been further compounded by the rise and expansion of religious fundamentalist groups, such as ISIS. This article initially elucidates the geopolitical origins behind the establishment of Salafi Islamic extremist factions, with a particular focus on the rise and existence of ISIS in the area. Subsequently, an analysis is conducted on the impact of the aforementioned phenomenon on the regional security of the Islamic Republic of Iran. The primary focus of this study is to examine the geopolitical factors that contribute to the emergence of religious fundamentalist groups and assess their influence on the regional security of the Islamic Republic of Iran.
ConclusionThe historical and identity backgrounds in state-building and incomplete modernization in influential geographical areas play a significant role in shaping the formation of religious fundamentalist groups. These findings are based on explanatory and analytical methods that investigate the cause-and-effect relationship between two independent and dependent variables in geopolitics. The geopolitical rivalry among regional entities and global powers is also a significant determinant. These groups have presented problems to the regional security of Iran by establishing their radical ideology in specific territories, affecting Iran's geopolitical, geostrategic, and geocultural spheres.
Keywords: Geopolitics, Religious Fundamentalist Groups, Regional Security, Islamic Republic Of Iran, ISIS -
زمینه و هدف
فعالیت گروهک های تکفیری- تروریستی داعش در مرزهای شرقی کشور یکی از مهم ترین رویدادهایی است که در سال های اخیر مورد توجه جدی قرار گرفته است. تامین امنیت مرزهای شرقی دغدغه بسیار مهمی است که با توجه به فعالیت داعش در آینده با عدم قطعیت های فراوانی روبه رو شده است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی سناریوهای آینده حضور و فعالیت گروهک تکفیری- تروریستی داعش در مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران است.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر با رویکرد آینده پژوهی و روش های متنوع آن، به این پرسش پاسخ داده است که: چه سناریوهای محتملی برای حضور گروهک های تروریستی داعش در مرزهای شرقی می توان تصور کرد؟ در هر کدام از این سناریوها وضعیت حضور داعش و نقش آفرینی سازمان های انتظامی - امنیتی به چه شکل خواهد بود؟ از رویکرد 8 مرحله ای پیترشوارتز برای سناریونویسی استفاده شده است. روش پژوهش، خبره محور و مبتنی بر مصاحبه، پنل های خبرگی و جلسات ذهن انگیزی است و برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز نظرات 20 نفر از خبرگان امنیتی - انتظامی به صورت کیفی و نظام اند تا حصول اشباع نظری مورد تحلیل قرار گرفته است.
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد که پیشران ها و حالت های مختلف عدم قطعیت های کلیدی دوگانه شامل احتمال همکاری سایر گروهک های تکفیری منطقه با داعش و وضعیت هماهنگی مرزنشینان در برخورد با گروهک تدوین که در بهترین وضعیت داعش توان حمله مستقیم به مرزهای شرقی کشور را نداشته و مرزنشینان با یکدیگر هم سو و در مقابل داعش قرار دارند و در بدترین وضعیت با همکاری سایر گروهک های تکفیری از مرزهای شرقی به داخل کشور نفوذ و برخی مرزنشینان با این گروهک تروریستی هم سو شده اند.
نتیجه گیریچهار سناریو برای آینده فعالیت گروهک تروریستی داعش در مرزهای شرقی قابل تصور است و پیشنهادهایی برای تامین امنیت مرزهای شرقی و اقدامات لازم برای تحقق سناریوی مطلوب در حوزه های مختلف ارایه شده است.
کلید واژگان: آینده پژوهی, سناریو پردازی, داعش, مرزهای شرقی کشورThe activity of Takfiri-terrorist groups of ISIS in the territory of the eastern borders of the country is one of the most important events that has received serious attention in recent years. Therefore, ensuring the security of the eastern borders is a very important concern, which has faced many uncertainties in the future due to the activities of ISIS. The purpose of this research is to identify the future scenarios of the presence and activity of the Takfiri-terrorist group ISIS in the eastern borders of the Islamic Republic of Iran.
Research methodIntuitive logic approach (8-step Petershwartz method) has been used for scenario writing. Data collection tools included systematic review of sources, interviews with experts, expert panel and Delphi, and observation of ISIS actions, and to analyze the data, the opinions of 18 security-law enforcement experts were analyzed qualitatively until theoretical saturation was reached. Checked.
FindingsThe drivers and different states of the two key uncertainties include the possibility of cooperation of other takfiri groups in the region with ISIS and the state of coordination of border residents in dealing with Tadwin group, which in the best situation of ISIS is not able to directly attack the eastern borders of the country and the border residents are aligned with each other. And they are in front of ISIS, and in the worst situation, with the cooperation of other Takfiri groups, they penetrate into the country from the eastern borders, and some border residents join this terrorist group.
Keywords: future research, scenario planning, Isis, eastern borders of the country -
تحولات سیاسی که از سال 2011 میلادی در کشورهای عربی به وقوع پیوست نه تنها به استقرار حکومت های دموکراتیک در منطقه ختم نشد، بلکه به پیدایش و گسترش داعش منجر گردید. این گروه تروریستی از شمال افریقا تا غرب آسیا در کشورهای منطقه پدیدار گشت و دست به اقدامات تروریستی زد. با توجه به اینکه سوریه و عراق در کانون این بحران تروریستی قرار گرفتند، تهدید داعش بیش از پیش برای جمهوری اسلامی نمایان گشت. بنابراین، ایران با اتخاذ تدابیر و خط مشی های سیاسی و نظامی در تلاش برای دفع این تهدیدات برآمد تا از این طریق از فروپاشی حلقه های مقاومت در منطقه ممانعت به عمل آورد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که جمهوری اسلامی ایران برای حذف داعش از معادلات عراق و سوریه به چه اقداماتی دست زده است؟ فرضیه قابل طرح این است که از آنجا که حضور و قدرت یابی داعش در عراق و سوریه تهدیدی وجودی برای ژیوپلیتیک تشیع و از طرفی محاصره فیزیکی ایران قلمداد می شود، جمهوری اسلامی، به عنوان بازیگر کلیدی محور مقاومت و با هدف جلوگیری از تضعیف و فروپاشی حلقه های زنجیره مقاومت در منطقه، در تلاش برای شکست و نابودی این گروه تروریستی برآمد و از شکلگیری نظم و الگوی منطقهای در راستای اهداف و منافع رقبای خود در غرب آسیا ممانعت ورزید. یافته های پژوهش نشان می دهد منافع ملی، به خصوص منافع امنیتی ایران، اتخاذ سیاست دفاع فعال این کشور در قبال حضور و فعالیت داعش در عراق و سوریه را ایجاب می کند و در این راستا به حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی خود مبادرت می ورزد.
کلید واژگان: ایران, داعش, رئالیسم تدافعی, سوریه, عراقAs an emerging phenomenon, ISIL was able to influence the region countries and the world in a short period of time, and as a very destructive actor, was able to occupy a large part of the territory of Iraq and Syria and to form a government based on the Islamic Caliphate. The actions of this Salafi-Takfiri group, while threatening the security and territorial integrity of Iraq and Syria, are a direct threat to the security of the Middle Eastern countries, especially the resistance axis countries in the region. Since Iran is one of the Middle East countries and the leader of the resistance axis in the region, the existence of ISIS in Syria and Iraq, in addition to the effects and consequences on the internal structure and security of these countries, is undoubtedly an objective threat to Iran's national security and territorial integrity. Therefore, Iran in alliance with the governments of Iraq and Syria, as well as with the effective help of Hezbollah in Lebanon and Russia, sought to strike and destroy ISIS.
MethodologyGiven the theoretical nature of this study, it employs a qualitative-descriptive-analytic approach. In qualitative research design, data from historical, descriptive and empirical research are used. The data needed in this study are collected through library references, documents, and various internet websites and resources.
Results and discussionIraq was an occupied country that did not have an army to provide security, and more importantly, the process of power transfer in this country was slow, and with the intervention of regional and international actors, there was no consensus on government formation and the lack of security in a war-torn country provided a justification for the presence of foreign forces in a country (Cloud & Shanker, 2007: 26). Edward Snowden, a former US National Security Agency contractor, said: "The US, British and Israeli intelligence agencies were instrumental in the formation of the Islamic State of Iraq and the Syria (ISIS) group and in an operation called 'Bee's Nest' formed ISIS group.”(Khoramshad & ashna, 2018: 77). With the start of the Syrian crisis in the beginning of 2011 and the change in the nature of the protests from political and civil to terrorist and sectarian under the influence of media propaganda and psychological operations, several Salafi-Takfiri groups went to Syria to fight to Alawites. During the Syrian crisis, heavy and extensive psychological propaganda was carried out in order to induce the religious and sectarian nature of the Syrian war, and this propaganda and psychological operations caused a large number of Salafi of Sunnis to go to Syria to fight with the Alawites (Zarean, 2014: 27). The ISIS terrorist group was once present in Iraq and Syria and had occupied large parts of northern Syria and Iraq. This terrorist group is currently active in parts of Libya and Nigeria, Afghanistan and Southeast Asia. Many areas under ISIL control have now been liberated and possessed to the Iraqi and Syrian governments. The activities of the Takfiris do not endanger the borders of the Islamic Republic of Iran; But Iran's security should not be sought within its borders. The front line of the fight against ISIS and its supporters is not limited to the borders of Iran, and today Iran, as the most powerful country in the region, has expanded its strategic depth to the southern borders of Lebanon with the Zionist regime. ISIL's view of the Shiites, shows that this group is targeting Iran as the core of the Shiites and believes that their group should move toward the core. Considering that the presence and activity of the ISIS terrorist group in Iraq and Syria became a threat to Iran's national security; therefore, the Islamic Republic of Iran seeks to eliminate security threats caused by the crisis in its two necessary and unnecessary security circles, namely Iraq and Syria, and by adopting a defensive approach, it takes steps to achieve its goals and interests, especially its security interests and resistance members. In fact, Iran has played the most important and effective role in destroying ISIS in Syria and Iraq. Undoubtedly; this role will intensify the hatred of the Americans and its regional allies, especially Saudi Arabia and the Zionist regime, towards Iran now and in the post-ISIS era, and consequently will design new strategies to confront Iran, which is the leader of the resistance axis in the region. The martyrdom of Sardar Soleimani and Abu Mahdi al-Mohandes, the deputy commander of the Iraqi Hashad al-Shaabi forces, and their companions on January 3, 2020, near Baghdad International Airport by US drones on Trump's direct orders can be analyzed in this regard. Meanwhile, in response to these attacks, the Islamic Republic of Iran also fired a missile at the Ain al-Assad base in Iraq's Anbar province and a base in Erbil, where US forces were stationed, on January 8, 2020.
ConclusionWith anti-Shiite slogans and actions, the ISIS terrorist group is practically in line with the goals and interests of the actors opposed to the resistance axis and at the head of it, is the Islamic Republic of Iran, which wants to weaken the axis of resistance and reduce the regional influence of Iran. ISIL can be considered a threat to Iran's territorial integrity, because ISIL is thinking of creating a caliphate, and the establishment of a caliphate requires the integration of the countries of the region into one country. Therefore, the Islamic Republic of Iran, by adopting military and diplomatic measures, defeated the goals of this terrorist group and announced the end of the self-proclaimed government of ISIL. The costs and consequences of the actions of the ISIS terrorist group in Iraq and Syria, which have also been very heavy, have disrupted the development process of these countries and added to the increasing complexity of the political crisis in Syria and Iraq.
Keywords: Iran, Syria, Iraq, ISIS, National security -
مقاله مقابل می کوشد بر پایه سناریو پردازی که یکی از مهمترین روش های تحلیلی آینده پژوهشی است به این پرسش اصلی پاسخ دهد که علل اختلاف داعش و جبهه النصره چه بوده و به چه سمت سویی خواهد رفت؟ به عبارت دیگر جریان های تکفیری چکونه پیش خواهد رفت؟به عبارت دقیق تر جریان های تکفیری چکونه پیش خواهد رفت و کدام تمایلات مردمی وضعیت این نظام ها را در آینده رقم خواهد زد؟داعش که گروهی برآمده از القاعده با خط مشی سلفی - تکفیری می باشد، با شروع قیامهای عربی به رغم خوشبینی ها، جریانات دموکراتیک اسلامگرا در کوران حوادث و تحولات جا ماندند و در عوض گروه های تکفیری موفق به گسترش و بسط حوزه نفوذ خود شدند به گونهای که در کمتر از چهار سال، ده ها گروه نظامی و شبه نظامی تکفیری شکل گرفتند طوری که اکنون بخشهای وسیعی از سوریه و عراق در دست جریاناتی مانند داعش و النصره و یا گروه های تکفیری همسو قرار داردیافته های پژوهش حاکی از آن است که فرقه گرایی و بحران دموکراسی در سطح ملی، رقابتهای ژیوپولیتیکی و هویتی در سطح منطقه ای و انفعلال نسبی قدرتهای بزرگ به ویژه آمریکا در سطح بین المللی زمینه گسترش یافتن جریانات تکفیری در عراق و سوریه را فراهم نموده است. گسترش یافتن جریانات فوق نیز عملا باعث گسترش بحرانها و منازعات در خاورمیانه و تسری پیامدهای آن به جهان غرب شده و لذا زمینه نقش آفرینی و تحرک بیشتر بازیگران بین المللی را فراهم میآورد.کلید واژگان: داعش, جبهه االنصره, افراط گرایی, جریان های تکفیریThe opposite article tries to answer the main question based on scenario planning, which is one of the most important analytical methods of future research, what are the causes of the difference between ISIL and Jabhat al-Nusra and where will it go? In other words, how will the takfiri currents go? In other words, how will the takfiri currents go, and what popular tendencies will determine the status of these systems in the future? With the start of the Arab uprisings, despite the optimism, the Islamist democratic currents remained in the throes of events and developments, and instead the Takfiri groups managed to expand their sphere of influence so that in less than four years, dozens of military and paramilitary groups Takfiris were formed in such a way that large parts of Syria and Iraq are now in the hands of currents such as ISIS and Al-Nusra or aligned Takfiri groups. And the relative passivity of the great powers, especially the United States, at the international level has paved the way for the spread of takfiri movements in Iraq and Syria. The spread of the above currents has practically caused the spread of crises and conflicts in the Middle East and its consequences to the Western world, and therefore provides the ground for more role and mobility of international actors.Keywords: ISIL, al-Nusra Front, Extremism, Takfiri movements
-
بی شک حیات گروه های تروریستی در همه مناطق جهان در گروه حمایت های مالی پیدا و نهانی است که از سوی منابع دولتی و غیردولتی روانه آن ها می شود. سوای شناخت جزییات و نحوه انجام این مسئله موضوعی که در حوزه مبارزه با تروریسم از اهمیت ویژه ای برخوردار است نگاه حقوق بین الملل به موضوع تامین مالی تروریسم است. هدف این مقاله تحلیل و بررسی جرم تامین مالی تروریسم در حقوق بین الملل با تاکید بر گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه است. سوال اصلی مقاله حاضر این است که در حقوق بین الملل تامین مالی گروه های تروریستی مانند مورد داعش در سوریه و عراق چگونه نگریسته شده است؟ فرضیه پژوهشگران تحقیق حاضر این است که در حقوق بین الملل ایجاد کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم (1999) و صدور قطعنامه های مختلف به ویژه قطعنامه 1373(2001) شورای امنیت سازمان ملل نشان می دهد که موضوع مورد بررسی این مقاله مورد توجه کشورها و نهادهای حقوقی بین المللی قرار داشته است. نتایج این مقاله نیز نشان می دهد که علی رغم وجود محدودیت های حقوقی بین المللی در زمینه ممانعت از تامین مالی تروریسم اما فعالیت گروه تروریستی داعش گویای این حقیقت است که رصد، کنترل و مبارزه با پدیده تامین مالی که بی شک نقش اساسی را در گسترش اقدامات گروه های تروریستی دارد بایستی به شکل دقیق تر و وسیع تری از سوی نهادهای بین المللی و با همکاری نزدیک با دولت های ملی انجام شود.
کلید واژگان: تروریسم, حقوق بین الملل, داعش, عراق, سوریهUndoubtedly the life of terrorist groups in all regions of the world, financial support is found and hidden Sent by government and non-state sources. Beyond knowing the details and how to do this this is an issue that is of particular importance in the fight against terrorism International law is about financing terrorism. The purpose of this article is to analyze and investigate the crime of financing terrorism in international law focusing on the ISIS terrorist group in Iraq and Syria. The main question of this article is that how is international law financing terrorist groups such as ISIL in Syria and Iraq? The research hypothesis of the present research is that in international law the creation of the Convention against the Financing of Terrorism (1999) and the issuance of various resolutions, in particular Resolution (2001) of the United Nations Security Council it shows that the subject of this article has been the focus of attention of countries and international legal entities. The results of this paper also show that despite international legal restrictions on preventing the financing of terrorism but the activities of the ISIL terrorist group this is the truth that observe, control, and combat the financing phenomenon which undoubtedly plays a key role in expanding the actions of the terrorist groups we need to be more precise and broader by international institutions and to work closely with national governments.
Keywords: Terrorism, International Law, ISIL, Iraq, Syria -
دولت اسلامی عراق و شام مهم ترین بحران ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه و حتی جهان در برهه کنونی به شما می رود. این گروه هم در اندیشه و هم در کنش سیاسی نشان داده است که به دنبال تغییر در نظم کنونی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خاورمیانه و در ادامه در کل جهان است. هدف مقاله حاضر تبیین تاثیرات ژئوپلیتیکی اندیشه و کنش سیاسی داعش برای تاسیس کشور و حکومت ایدئولوژیک در منطقه خاورمیانه است. سوال اصلی مقاله این است که اندیشه و کنش سیاسی داعش برای تاسیس کشور و حکومت ایدئولوژیک در منطقه خاورمیانه چه تاثیرات ژئوپلیتیکی داشته است؟ فرضیه ای را که برای پاسخ گویی به این سوال در صدد آزمون آن برآمده ایم این است که ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه در اثر اقدامات داعش بیش از پیش به دوران وستفالیایی خود رجعت نموده است و تقابلات ژئوپلیتیک بین واحدهای سیاسی منطقه بالا گرفته و شاهد نوعی پارادوکس استراتژیک بین منافع ژئوپلیتیک و تخاصمات ژئوپلیتیک در روابط منطقه ای و فرا منطقه ای خاورمیانه هستیم. نتایج این مقاله نیز نشان می دهد که با توجه به حساسیت ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه اندیشه و کنش سیاسی داعش بی اعتمادی و واگرایی را در منطقه خاورمیانه عمق بخشیده است و امنیت سیاسی و مرزی و جغرافیایی بر پویش های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی منطقه سایه افکنده است. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش شده است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و استفاده از جداول و نقشه ها و نمودارها تاثیرات ژئوپلیتیکی اندیشه و کنش سیاسی داعش برای تاسیس کشور و حکومت ایدئولوژیک در منطقه خاورمیانه تحلیل و تبیین شود.کلید واژگان: داعش, منطقه خاورمیانه, بحران ژئوپلیتیکی, حکومت ایدئولوژیک
-
امروزه با پیچیده تر شدن تهدیدات جهانی امنیتی، سازمان های جهانی را در حل مسائل و بحران های بین المللی با مشکل مواجه نموده است، لذا کشورها را متوجه تشکیل سازمان های منطقه ای نموده تا بتوانند در چارچوب محدودتری منافع ملی و همکاری های سیاسی و اقتصادی را دنبال کنند. از این رو پژوهش حاضر درصدد بررسی پیامدهای عضویت ایران در سیستم امنیت منطقه ای در آسیای مرکزی با تاکید بر سازمان همکاری شانگهای است. پس از بسط فضای مفهومی موضوع تحقیق، به بررسی موضوع امنیت و سیستم امنیت منطقه ای می پردازد. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، سایت های اینترنتی به مسئله تحقیق پرداخته شده است. پرسش اصلی مقاله آن است که: عضویت ایران در سیستم امنیت منطقه ای در قالب سازمان همکاری شانگهای چه پیامدهایی برای ایران در پی خواهد داشت؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که عضویت جمهوری اسلامی ایران در ساختار امنیت منطقه ای در آسیای مرکزی باعث کاهش حجم تهدیدات، ارتقای سطح مشارکت و همکاری ها در زمینه های امنیتی، سیاسی و اقتصادی شده و افزایش قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران را در پی خواهد داشت. بنابراین موضوع حاضر، در چارچوب نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای باری بوزان مورد تبیین و تحلیل قرار گرفته است.کلید واژگان: غرب آسیا, عراق, داعش, گذار ژئوپلیتیکی, قلمرو خواهی, استراتژیک, ژئوپلیتیک غیر وابسته
-
غرب آسیا بخشی مهمی از جهان اسلام است که از نقطه نظر تاریخی و مسائل سیاسی و سوق الجیشی اهمیت ویژه ای دارد؛ که شامل سرزمین های میان دریای مدیترانه و خلیج فارس و تا منطقه جنوب خاوری اروپا، جنوب باختری آسیا و شمال آفریقا گسترده است. این منطقه از مهم ترین مناطق ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی جهان است که با تبدیل شدن این منطقه به جولانگاه گروه های تروریستی نوظهور سلفی تکفیری و سپس حرکت به سوی ساختار پسا داعش عرصه ای پیچیده و پر بحران را در برابر تمامی بازیگران و قدرت های منطقه ای و جهانی قرار داده است. این منطقه به دلیل قابلیت ها و توانمندی های ویژه در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی به خصوص در طی ده های اخیر به عنوان منطقه ای راهبردی که با موقعیت ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی باعث شده که همواره در پیش برد طرح های راهبردی غرب به خصوص آمریکا برای تامین منافع و ماندگاری در منطقه و حفظ حائل امنیتی رژیم صهیونیستی جایگاه منحصر به فردی داشته است. کشورهای سوریه و عراق در جبهه مقاومت، دونقطه از کانون های تزریق بحران و بی ثباتی توسط گروه های تروریست تکفیری داعش در جنگ نیابتی محور ژئوپلیتیک وابسته به رهبری آمریکا در منطقه به شمار می رفتند، حالا با توجه به این تحولات رقابت ژئوپلیتیکی و تغییرات ساختار گذار ژئوپلیتیک منطقه ای و فرا منطقه ای در این کشورها متمرکز شده است. از طرفی دیگر کشورهای عراق، سوریه و یمن نیز به محل رقابت و منازعه و در هم آمیختگی قلمرو ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان تبدیل شده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی– تحلیل و پیمایشی با استفاده از منابع کتابخانه ای – اینترنتی و اسنادی که به تحلیل آینده پژوهی فضای ژئوپلیتیکی پسا داعش در منطقه غرب آسیا (مطالعه موردی عراق) پرداخته است؛ که رقابت ها و چالش ها میان جبهه مقاومت با محور وابسته به غرب در منطقه را در فضای پسا داعش تحلیل نموده که تحول حذف داعش و پوست اندازی منطقه از محور ژئوپلیتیک وابسته به سمت محور ژئوپلیتیک غیر وابسته (مقاومت) در هدف پژوهشی هست.کلید واژگان: غرب آسیا, عراق, داعش, گذار ژئوپلیتیکی, قلمرو خواهی, استراتژیک, ژئوپلیتیک غیر وابسته
-
اقدامات ژئوپلیتیکی داعش را می توان به عنوان پاسخی به عملکرد اقتصادی-سیاسی کشورهای مرکز نسبت به کشورهای پیرامون در قالب پدیده جهانی شدن و عدم شناسایی فرهنگی-هویتی ملت های پیرامونی از سوی قدرت های مرکز دانست. پدیده ی "داعش" به عنوان جریانی نوظهور سبب بروز تغییرات عمده ی ای در منطقه ی خاورمیانه به طور ویژه و در سراسر جهان شده است. اقدامات داعش را می توان در سه حوزه ی سرزمین و مرز، جمعیت و ملت و دولت و نظام سیاسی تحلیل نمود در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که از منظر جغرافیای سیاسی، داعش نسبت به پدیده جهانی شدن چه واکنشی از خود نشان داده است؟ فرضیه ما این است که با توجه به اینکه جغرافیای تولد و رشد جریان داعش مربوط به کشورهای حوزه پیرامونی و استثمار شده به خصوص در خاور میانه است، مطابق نظریه نظام جهانی والرشتاین و سیاست شناسایی تیلور می توان گفت داعش، در سه حوزه ی سرزمین، جمعیت و حکومت، در تقابل با نظام جهانی واکنش نشان داده است.کلید واژگان: داعش, ژئوپلیتیک, جهانی شدن, والرشتاین, تیلورGeopolitics, Volume:14 Issue: 3, 2018, PP 190 -219IntroductionThe phenomenon of ISIL as the latest covert of terrorism has expanded into new dimensions of the possibility of spreading brutal violence. This phenomenon is known as a new threat to existing order in three areas of territory, population and state type and making it an unpredictable phenomenon. Regardless of the necessity of designing for a post-conflict encounter with this flow, it should be for the existential reasons of such thinking, it began to face and collide at the same stage of the cause. Because unbridled terrorism, like ISIS, has had an unlimited reaction to its surroundings, which has turned it into a security hurdle, even for countries that are thousands of kilometers from its geographical range. Under these circumstances, it is likely that, by eliminating ISIL from the military and political equations of the world, yet due to lack of attention to the foundations of ISIS, other examples of this would lead to security crises in the world.MethodologyThe method of research in this research has been based on the "historical method" and "descriptive method" due to the historical origins and dimensions of the formation of ISIS and its reaction to the phenomenon of the existing world order. The library method is used to collect data. And descriptive sections have also been analyzed.FindingsISIL's geopolitical efforts can be considered as an answer to the political economic performance of Central Asian countries towards marginalized countries, given the colonial and historical exploitation of the centuries and the lack of recognition of the cultural identity of the nations enclosed by the central powers. ISIL's phenomenon as an emerging trend has brought about great changes in the Middle East region, especially around the world. The question of this research is that from a geopolitical point of view, Isis's actions regarding the economic and cultural order - the identity created by the dominant and centralized countries, is analyzed? The findings of this study indicate that the geography of the birth and growth of ISIS is related to peripheral and exploited countries, especially in the Middle East, According to Wallerstein's theory of the Welshstein system and Taylor's identification policy, it can be said that ISIS is attempting, in the form of violent terrorism, to act as a "legitimate defense" and justify its geopolitical reaction in three areas of land and border, population and nation, and government and system Political among Sunni Muslims and Muslims with Sunni radical tendencies.Keywords: ISIL, Geopolitics, Globalization, Wallerstein, Talor
-
یکی از مهم ترین پدیده های امنیتی عصر حاضر، ظهور و گسترش گروه تروریستی داعش در غرب آسیا و شمال آفریقاست. پدیده ای که تمامی تحولات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در این منطقه را تحت تاثیر قرار داده و موضوع بررسی و مطالعه کارشناسان حوزه های مختلف قرار گرفته است. این مقاله درصدد بررسی تاثیرات ظهور داعش در سوریه و عراق بر معادلات سیاسی امنیتی و تحولات قدرت در خاورمیانه است. با توجه به نظریه واقع گرایی نوکلاسیک، متغیر ثابت این پژوهش، داعش و متغیر وابسته آن تحولات قدرت در منطقه خاورمیانه در نظر گرفته شده است. روش تحقیق این مقاله «توصیفی-تحلیلی» است. مطالب جمع آوری شده با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی در قالب جداول به صورت کمی نشان داده می شوند و سپس بر مبنای چهارچوب نظری پژوهش مورد تحلیل قرار می گیرند. در این پژوهش ابعاد مختلف نقش داعش در تحولات خاورمیانه مورد بررسی قرارگرفته است. از دیدگاه نوشتار پیش رو، اولین و مهم ترین پیامد ظهور گروه تروریستی داعش در غرب آسیا، «تضعیف جبهه مقاومت» در مقابل رژیم غاصب اسرائیل است. این رویداد از دو جهت بررسی شده است. اول آنکه با افزایش تعداد گروه های تروریستی در خاورمیانه، توان گروه های حامی محور مقاومت صرف مقابله با آن ها می شود. دوم آنکه ظهور داعش موجب افزایش شکاف سنی و شیعه و اختلافات داخلی در جهان اسلام و در نهایت به نفع رژیم غاصب اسرائیل شده است. پیامد دیگر داعش «افزایش اسلام هراسی» در جهان است. از سویی دیگر بحران داعش موجب «تاثیرات منفی بر اقتصاد و توسعه» در منطقه شده است. بر این اساس شاهد تحلیل رفتن منابع مالی کشورهای غرب آسیا و عقب افتادن آن ها از روند توسعه اقتصادی و صنعتی هستیم.در مجموع داعش باعث بوجود آمدن آسیب های امنیتی – اقتصادی برای همه ی بازیگران در منطقه خاورمیانه شده و با به چالش کشیدن نظم نسبی موجود ، ریشه های بی اعتمادی در منطقه را افزایش و چشم انداز صلح بین بازیگران منطقه را با چالش های جدی مواجه کرده است.کلید واژگان: داعش, خاورمیانه, سوریه, عراقThis article seeks to examine the effects of the rise of ISIS (Islamic State in Iraq and Syria) in Syria and Iraq on the political-security equations and power developments in the West Asia region. Regarding the neoclassical realism theory of international relations, the constant variable of this research is ISIS and its dependent variable is power developments in the Middle East region. The research method of this paper is "descriptive-analytical". The collected materials are presented quantitatively in tables using the library and documentary methods, and then analyzed based on the theoretical framework of the research. This article studies the various dimensions of the role of ISIS in Middle East dynamics. From the perspective of the paper, the first and most important consequence of the emergence of the ISIS terrorist group in West Asia is the "weakening of the resistance front" against the Zionist regime, which took place in two directions. First, by increase in the number of terrorist groups in the Middle East, the power of groups of the resistance axis are used to confront them. Second, the emergence of ISIS has created a rift between Sunni and Shiite, and resulted in internal differences in Islamic World that eventually is in the favor of Zionist regime. One more consequence of ISIS is the "Increase of Islamophobia in the world. On the other hand, the ISIS crisis has made "negative impact on economy and development" in the region. Accordingly, we see the decline of Western Asian countries financial resources and their retardation from the process of economic and industrial development. In all, ISIS has caused security-economic damage to all actors in the Middle East and by challenging existing relative order, has increased the roots of distrust in the region, and has faced serious challenges to the peace prospects among the region's actors.Keywords: ISIS, Middle East, Syria, Iraq
-
مناطق کردنشین عراق با محوریت دو حزب سنتی، اتحادیه میهنی و حزب دمکرات با توجه به فرصت هایی که بعد از فروپاشی رژیم بعث، بوجود آمد توانستند در قدرت سهیم شوند و اختیارات بی شماری را در زمینه های اقتصادی، امنیتی و سیاسی در ساختار جدید عراق به دست آورند. در ساختار جدید عراق اقلیم کردستان با محوریت حزب دمکرات در زمینه های امنیتی، اقتصادی، سیاست خارجی، قلمروخواهی و... به صورت یکطرفه عمل کرده و به جای طبعیت از الگوی تعاملی دوسویه با حکومت مرکزی عراق از الگوی تقابلی تبعیت کرده است و با حکومت مرکزی در چالش بوده است. بعد از حمله داعش به عراق دشمن مشترک از یکسو، موجب ایجاد همکاری نظامی بین اقلیم کردستان و حکومت مرکزی عراق شد و از سوی دیگر، خلاء امنیتی بوجود آمده در مناطق مورد اختلاف موجب قلمروسازی و فروش نفت آن مناطق توسط اقلیم شده و چالش ها با حکومت مرکزی را تشدید کرده است. سیاست های تقابلی و غیرشفاف حزب دمکرات با حکومت مرکزی در زمینه های اقتصادی و امنیتی و همسویی بیش از حد به ترکیه موجب ایجاد بحران و نارضایتی سایر احزاب در اقلیم کردستان شده است و این شرایط باعث شده جهت توازن قوا در بین جریان های سیاسی با توجه به پیشینه تاریخی مشترک، اتحادیه میهنی به ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای نزدیکتر شود. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای- اینترنتی و اسنادی به تحلیل ژئوپلیتیکی اقلیم کردستان بعد از فروپاشی داعش پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که جنگ داعش با توجه به ظرفیت های پیش آمده موجب شده که حزب دمکرات با تشدید سیاست های تقابلی با حکومت مرکزی و نزدیکی بیش از حد به کشور ترکیه و همچنین در راستای توازن قوا در ارتباط با قدرت های منطقه ای اتحادیه میهنی به سمت ایران بیشتر متمایل شود که امکان تجزیه ژئوپلیتیکی کردستان عراق بین قدرت های منطقه ای (ایران و ترکیه) بیش از پیش محتمل تر به نظر می رسد.کلید واژگان: عراق, اقلیم کردستان, تجزیه ژئوپلیتیکی, قلمروخواهی, داعشThe Kurdish regions of Iraq, centered on two traditional parties, the Patriotic Union and the Democratic Party, were created with the opportunities created after the collapse of the Baath regime. They were able to take power and gain countless powers in the economic, security and political fields of the new Iraqi structure. In the new Iraqi structure, the Kurdistan Region is centered on the Democratic Party in the areas of security, economic, foreign policy, territoriality, and so on. Acting unilaterally And, instead of the nature of the intergovernmental pattern of interaction with the central government of Iraq, it has followed the pattern of opposition and has been challenged by the central government. Following the ISIS invasion of Iraq, the common enemy on the one hand has led to military cooperation between the Kurdistan Region and the central government of Iraq. On the other hand, the security vacuum created in the disputed areas has led to the cultivation and sale of oil in those areas by the climate and has exacerbated the challenges with the central government. The opposition of the Democratic Party to the central government in the fields of economic and security and the excessive alignment with Turkey has caused the crisis and dissatisfaction of other parties in the Kurdistan region. And this situation has made the Patriotic Union closer to Iran as a regional power, in order to balance the political currents with regard to the common historical background. This research uses a descriptive-analytical method and library-based sources and documents to analyze the geopolitical analysis of the Kurdistan region after the collapse of ISIS. The results of the research show that the ISIL war with regard to its capabilities has led the Democratic Party to intensify its opposition to the central government and the proximity to Turkey as well as to the balance of power in relation to the regional powers of the Patriotic Union toward Iran. It is more likely that the possibility of the geopolitical division of Iraqi Kurdistan between the regional powers (Iran and Turkey) is more likely.Keywords: Iraq, KurdistanRegional, geopolitical decomposition, Territorialism, ISIS
-
مقاله حاضر با استفاده از تئوری دومینوی ویلیام بولیت و بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی وکتابخانه ای درصدد ارائه پاسخ به این سوال است که مهمترین دلایل حضور داعش در افغانستان چه می باشد و در ادامه اینکه چنین حضوری از سوی داعش در افغانستان، با چه واکنش و رویکردهایی از سوی قدرت های منطقه پاسخ داده خواهد شد؟ به زعم نویسندگان مقاله، عواملی همچون کاستن از فشار وارده بر این گروه تکفیری در سوریه و عراق، برقراری ارتباط و همکاری با دیگر گروه های تکفیری، گسترش قلمرو خلافت اسلامی در آسیای مرکزی، و در نهایت بستر مساعد کشت مواد مخدر و کسب درآمد سرشار از آن مهمترین دلایل حضور داعش در افغانستان می باشد.آینده داعش در افغانستان با توجه به حضور قدرت هایمنطقه ای و فرامنطقه ای همچون ج.ا ایران، روسیه و چین از یک سو و طالبان در داخل افغانستان از سویی دیگر با چالش های عدیده ای همراه خواهد شد.کلید واژگان: تئوری دومینو, تروریسم, طالبان, داعش, افغانستانIntroductionAfghanistan has always conceived significant political and geopolitical challenges throughout history. With the beginning of the Syrian crisis and the formation of ISIS, Mullah Abdul-Rauf Khadem was the first commander who declared allegiance to Baghdadi. After the 9th June, 2014 when Bagdadi called himself Muslims Caliphate and asked all them to oath allegiance to him, Ayman al-Zawahiri, al-Qaeda leader, with the issuance of statement started to condemn the actions of ISIS in the Muslim world on the one hand, and made extensive efforts to strengthen the ideological and military grounds of his own in Afghanistan and other Islamic countries like al-Nusra on the other hand. In this research, we try to investigate similarities and differences the terrorist groups of Taliban and ISIS and also evaluate the future of ISIS presence in Afghanistan considering Taliban as well as regional powers such as Iran, Russia, and China.MethodologyThe hypothesis of the study is tested in a descriptive- analytical way and data are collected with library and internet methods.
Findings : The most important reasons and goals for the presence of Islamic State in Afghanistan can be seen in the following cases:1. Creating diversity on battlefields, reducing pressures on the Takfirist group in Syria and Iraq, power recruitment, communicating and if possible cooperating with other Terrorist groups, extending the borders of Islamic caliphate claimed by ISIS in central Asia, being a suitable infrastructure to cultivate narcotics and earn huge revenue.
2. The reasons of the allegiance of some Taliban commanders with ISIS
3. The growing tensions between Taliban leaders and ideas scattering after the death of Osama bin Laden and Mullah Omar, ISIS more powerful economy than Taliban, swearing allegiance of other extremists from Africa such as Boko Haram with ISIS and the dream of Khorasan province to come to realize.
4. Explaining the similarities between ISIS and Taliban.
5. Both groups have emerged when the national-regional crises were exacerbated, both of them attempt to define and identify their geographical boundaries, another important similarity between ISIS and Taliban is fighting to central government and Shiite in the area, instrumental use of Islam is the interface of two groups, use of force and violence, terror and also having a tacit support from a number of regional and trans-regional powers.
6. Differences between ISIS and Taliban
7. Difference in nation- State, in universality, in forces constituted, in economy and financing, and difference in religion.
8. Factors leading to ISIS presence in Afghanistan (facilitating factors)
9. Diversity in the Taliban's internal structure, lacking attractive of Taliban ideology, the field conditions in Iraq and Syria, the confused situation of internal politics in Afghanistan, the geopolitics of Afghanistan and its importance for ISIS.
Analysis
Feedback of ISIS presence in Afghanistan on regional politics of China, Russia and Iran:- China and the crisis of the Islamic State in Afghanistan
- The fear of Chinese from ISIS has caused increasing security and defense cooperation, strong diplomatic relations and economic collaboration between China and Afghanistan, further support of Chinese government to Afghan security forces and increasing China's military helps to this country.
- Russia approach toward the Islamic State in Afghanistan
- Islamic State will be regarded as a threatening factor against Russia and its interests in Central Asia by two ways.
- First, through the establishment of military units specific for citizens of Central Asia and Caucasus and making them to come to civil war in Iraq and Syria and getting military experiences.
- Second, through make contact with extremists operating in Fergana valley and the north of Afghanistan.
- Security implications arising from the presence of ISIS in Afghanistan in terms of national security and Irans interests:1. The risk of anti-Shiite sectarianism;
2. Security threat to Irans borders in the east;
3. Security conflicts between countries in the region.ConclusionThe Islamic State try to increase its influence in countries of Central Asia and Iran through Afghanistan. Also, ISIS try to dominate Afghanistan and some experts have warned that if the Afghan government does not seriously attempt to destroy ISIS completely, the terrorist actions maybe more dangerous and bloodier in Afghanistan than Syria and Iraq. Furthermore, a number of Taliban commanders have joined to ISIS and now operate under the black flags. Therefore, the necessary approaches must be applied to prevent the influence of Islamic State in Afghanistan by the regional powers such as Iran, Russia, China as well as Taliban in Afghanistan. The first approach will be security and military supports to central government in Afghanistan against ISIS.Keywords: Domino theory, Terrorism, Taliban, ISIS, Afghanistan -
سیاست منطقه ای ترامپ در خاورمیانه با چالش هایی روبه رو بوده است. چالش هایی که برای آینده آمریکا هزینه هایی را ایجاد می کند. اولین چالش آمریکا را می توان ناشی از خلا جایگاه حکومت های اقتدارگرای سوریه، لیبی، عراق و یمن در محیط منطقه ای دانست. چنین چالش هایی زمینه ظهور گروه های افراطی و طیف گسترده ای از مهاجرین را فراهم می سازد. چنین چالش هایی را باید عامل اصلی بی ثبات سازی کشورهای منطقه ای در خاورمیانه دانست. انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا پیامدهای زیادی را در ارتباط با موضوعات حقوق بشر به وجود آورده و این امر را می توان یکی از عوامل ایجاد شوک سیاسی در منطقه دانست. اگرچه بسیاری از کشورهای عرب برای پیروزی ترامپ پیام شادباش مخابره کردند، اما عبارت های به کار گرفته ترامپ می تواند مشکلاتی را برای زنان، گروه های اقلیت نژادی آمریکا و آینده مسلمانان ایجاد نماید. بسیاری از این چالش ها نمی تواند از سوی دستگاه سیاست خارجی آمریکا در چارچوب مولفه های حقوق بشری پاسخ داده شود. جامعه جهانی انتظار ابهام دیپلماتیک از آمریکا درباره موضوعات اجتماعی و منطقه ای را نداشت. در این فرآیند، ترامپ تعریف جدیدی از نقش متحدین و الگوی رفتار آنان در تعامل با آمریکا و در امنیت جهانی را ارائه دهد. اتحادیه اروپا، کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی و گروه های سنی مذهب خاورمیانه در دوره ترامپ با ابهام سیاسی و دیپلماتیک روبه رو شده اند. ایدئولوژی سیاسی و الگوی رفتاری کشورهایی همانند عربستان نمی تواند مورد پذیرش تیم سیاست خارجی ترامپ قرار گیرد. جامعه جهانی انتظار دارد که ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا رویکرد متفاوتی درباره مسائل منطقه ای خاورمیانه و جهان با زمان کاندیداتوری ایفا نمایند. بسیاری از شعارهای ترامپ با ضرورت های ساختاری آمریکا هماهنگی و مطابقت ندارد. شیخ نشین های خلیج فارس که در ائتلاف با آمریکا قرار دارند، نگرانی بیشتری نسبت به آینده سیاست ترامپ در منطقه دارند.
شعارهای انتخاباتی ترامپ درباره آینده کشورهای خاورمیانه منجر به شکل گیری تصمیمات مشکل ساز برای سیاست منطقه ای آمریکا می شود. اگرچه نوع نگرش اعضای کابینه ترامپ می تواند بر چگونگی تصمیم گیری در امنیت منطقه ای موثر باشد. موضوعاتی همانند آینده فلسطین و جایگاه منطقه ای کشورهایی همانند ایران و عربستان با ابهام روبه روست. ایفای نقش تاریخی آمریکا در ارتباط با کشورهای عرب منطقه و اسرائیل نیازمند آمریکایی است که از قدرت سازنده بیشتری در مقایسه با دوران موجود برخوردار باشد.کلید واژگان: خاورمیانه, امنیت منطقه ای, داعش, دولت ترامپ, سیاستگذاریGeopolitics, Volume:12 Issue: 4, 2017, PP 39 -65As it looks at the region, Trump can see three central challenges facing the Middle East, working together to create the horrible brew we''re now dealing with. The first challenge is the security vacuums in places like Syria, Iraq, Libya and Yemen that followed the collapse of some of these Arab republics. These vacuums are highly problematic, setting the conditions for extremism. They are where extremists organize and plan attacks, and where refugees originate. A lot of these destabilizing problems, then affect the entire region. Trump''s election is a massive setback for humanitarian issues, in fact, many welcome him, despite his rhetoric on Muslims, women and minorities. Most troubling, however, is that many of U. S questions about his approach to the Middle East cannot be answered right now because he literally has no experience in foreign policy. The international community has no idea what to expect from Trump, and such diplomatic uncertainty is a humbling experience at best. Trump needs to reassure its nation''s allies before he becomes president; assurances and commitments are especially crucial when times are tough, as they are now. NATO is important, but so are theSunni Arab states. Given that one of Trump''s few clear aims is to destroy the Islamic State, it is absolutely imperative that Saudi Arabia and similar countries be involved, since the group''s ideology cannot be discredited without them. The expectation that «Trump as president» will be starkly different from «Trump as candidate» is a false hope at best. Saudi Arabia should be ready for some surprises, likely in the form of negative rhetoric from the Trump administration. Ultimately, the kingdom needs to create an alliance of Sunni countries to serve as a bulwark against a potentially anti-Sunni Trump. While Trump has long signaled a desire to get out of the Middle East, candidates often flip positions when they face difficult decisions as president. Yet the ultimate outcome of any given regional crisis will depend heavily on the cabinet members and advisors surrounding him. Whatever the case, given the region''s current situation the Palestinians more divided than ever, the Iranians bent on regional expansion, and the Saudis in the midst of a «revolution disguised as economic reform» U. S historical allies in Israel and the Sunni Arab countries need a strong America now more than ever.Keywords: the Middle East, Regional Security, ISIS, Trump Administration, Policy Making -
گروهی که خود را دولت اسلامی می نامد، نه تنها تهدیدی برای عراق و سوریه بلکه به طور گسترده تر برای منطقه و ایالات متحده و همچنین شرکای ائتلاف جهانی آن می باشد. داعش دشمنی مهلک و انطباق پذیر در ژوئن سال 2014 ظهور و موصل دومین شهر بزرگ عراق را تصرف کرد. با این وجود، دولت اسلامی از نسل بلافصل گروهی است که یکبار عراق، ایالات متحده و شرکای آنها در عراق تحت عنوان القاعده و بعدا دولت اسلامی عراق با آن جنگیده اند.
تحلیل گران و متخصصین سال ها به مطالعه این گروه پرداخته اند و تنها مطالبی که از آن می دانند عبارتند از: این گروه چگونه از نظر مالی تامین و سازمان می یابد؛ چگونه کنترل می شود؛ چگونه به قدرت هوایی پاسخ می دهد و هدف نهایی این گروه چه بوده است. الگوی رفتارشناسی جمهوری خواهان این است که هر مشکلی در خاورمیانه از اشتباهات اوباما نشات می گیرد. جمهوری خواهان در عین تاکید بر استقلال و خوداتکایی ایالات متحده، مسئولیت پذیری حزب خود را انکار می کنند. بر اساس دیدگاه GOP، جورج بوش ایالات متحده و جهان را امن تر ساخت. دولت سست بنیاد اوباما به اضمحلال عراق و ظهور دولت اسلامی امکان داد.
به عنوان مثال جب بوش از سیاست های برادر خود دفاع کرد. وی به موفقیت درخشان، قهرمانانه و پرهزینه افزایش نیروهای عراقی اشاره کرد و عنوان کرد که چرا این موفقیت که با عزیمت از عراق دنبال شد ضروری بود، عزیمتی که حتی نیروهای حاضر در آنجا و ستاد مشترک ارتش نیز از آن خبر نداشتند؟ وی از این امر اظهار ناراحتی می کند که در حال حاضر ما داعش را داریم. در مقابل وی ادعا می کند که اگر ما 10 هزار نیرو را در عراق نگه می داشتیم احتمالا داعش اکنون وجود نمی داشت. بوش ادعا کرد که یک حقیقت که در ارتباط با برادرم وجود دارد این است: وی ما را ایمن تر کرد.
کلید واژگان: بحران, فروپاشی, امنیت منطقه ای, داعش, عراقThe group calling itself the Islamic State poses a grave threat, not just to Iraq and Syria but to the region more broadly and to the United States, as well as its global coalition partners. A deadly and adaptive foe, the Islamic State seemed to come out of nowhere in June 2014, when it conquered Mosul, Iraq’s second largest city. However, the Islamic State of today is the direct descendant of a group that Iraq, the United States, and their partners once fought as al-Qaida in Iraq and then as the Islamic State of Iraq.Analysts and specialists had already spent years studying the group and actually knew quite a bit about it: how it financed and organized itself, how it established control, how it responded to airpower, and what its ultimate goals were. The Republican meme is that every problem, including in the Middle East, is Barack Obama’s fault. Although emphasizing independence and self-reliance for America, they deny responsibility and accountability for their party. According to the GOP, George W. Bush left America and the world secure. The feckless Obama administration allowed the collapse of Iraq and rise of the Islamic State.For instance, Jeb Bush defended his brother’s policies. He cited the “brilliant, heroic, and costly” success of the Iraqi troop surge, asking “why was the success of the surge followed by a withdrawal from Iraq, leaving not even the residual force that commanders and the joint chiefs knew was necessary?” He complained that “now we have the creation of ISIS.” In contrast, he contended, “had we kept the 10,000 troop commitment that was there for the President to negotiate and to agree with, we probably wouldn’t have ISIS right now.” Bush declared that “The one thing about my brother: he kept us safe.”Keywords: Crisis, Disintegration, Regional security, ISIS, Iraq
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.