جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "نئولیبرالیسم" در نشریات گروه "جغرافیا"
تکرار جستجوی کلیدواژه «نئولیبرالیسم» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
از دهه 70 میلادی با چرخش سرمایه داری صنعتی - تولیدی به سرمایه داری مالی تحت فرآیند جهانی سازی و همگام با رویکردهای نیولیبرالیستی، شهرهای جهانی شاهد سرازیر شدن سرمایه جهت انباشت و بازتولید آن در فضاهای خود می باشند. این حرکت سرمایه از بخش تولید به فضا سبب شده است تا ساختار فضایی شهرها دچار تغییرات گسترده ای در ابعاد فضایی، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی خود بشوند. پیامدهای خصوصی سازی و تجاری سازی فضاهای عمومی شهرها در جهت بازتولید هرچه بیشتر سرمایه و رقابت های فضایی و قطبی شدن فضا را می توان حاصل اعمال چنین نگرشی هایی به حساب آورد. در مقابل این تفکر غالب، نظریه های انتقادی شهری بر اساس نقد بنیادین این رویکردها و تبیین علل ریشه ای مشکلات و پیامدهای حاصل از این سیاست ها بر فضاهای شهری شکل گرفته است. این پژوهش با نگرشی بنیادین و اتخاذ روشی توصیفی، تحلیلی و با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای از طریق تحلیل های کیفی از منظر نظریه های انتقادی شهری و نیز با به کارگیری تحلیل های مکانی (GIS) نسبت به داده های به دست آمده از ناحیه مورد مطالعه کوشش کرده است تا از این طریق به تبیین نظریه های انتقادی شهری نسبت به شکل گیری ساختار فضایی شهرهای تحت انباشت سرمایه و اثرات آن بر کلانشهر تهران بپردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کلانشهر تهران هم از لحاظ برنامه های توسعه شهری و هم در سیاست ورزی های مدیریت شهری تا اندازه قابل تاملی تحت اثرات این رویکردهای سرمایه محور و مسلط بر ساختار فضایی شهرها قرار گرفته است که به دنبال آن با مسایل فضایی غامضی همچون قطبی شدن ساختارهای کالبدی و اجتماعی فضاهای مناطق 22 گانه شهر، کالایی شدن مسکن، بورس بازی زمین و مستغلات در بازار آزاد، تغییر کاربری و تراکم فروشی گسترده، ناعدالتی فضایی و در آخر مدیریت شهری سود محور همراه بوده است.
کلید واژگان: نظریه انتقادی شهری, نئولیبرالیسم, اقتصاد سیاسی فضا, تولید فضا, ساختار فضایی شهر, کلانشهر تهرانSince the 1970s, with the turn of industrial-production capitalism to financial capitalism under the process of globalization and in sync with neoliberal approaches, global cities have witnessed the influx of capital to accumulate and reproduce it in their spaces.This movement of capital from the production sector to space has caused the spatial structure of cities to undergo extensive changes in their spatial, physical, economic, social and environmental dimensions. The consequences of privatization and commercialization of the public spaces of cities in order to reproduce as much capital as possible and space competition and polarization of space can be considered as the result of applying such attitudes. In contrast to this prevailing thinking, urban critical theories have been formed based on the fundamental criticism of these approaches and the explanation of the root causes of problems and the consequences of these approaches on urban spaces. This research, with a fundamental approach and a descriptive, analytical method, and using documentary and library studies through qualitative analysis from the perspective of critical urban theories, explains the spatial structure of Tehran and the effects of capital rule on its spaces. And in the process of spatial data analysis, it uses a spatial model (GIS). The findings of this research show that the metropolis of Tehran, both in terms of urban development plans and urban management policies, has been significantly affected by these capital-oriented approaches. And it has faced challenges such as profit-oriented urban management, polarization of the physical and social structures of the 22 districts of the city, commodification of housing, exchange of land and real estate in the open market, change of use and privatization of space.
Keywords: Critical urban theory, neoliberalism, political economy of space, production of space, spatial structure of the city, Tehran metropolis -
بخشهای زیادی از جهان به طور فزاینده با کمبود آب و سپس تبدیل آن به بحران مواجه هستند. بحران آب یک مسیله مدیریتی و حاکمیتی است و به عبارتی پدیده انسان ساخت می باشد. انسان همواره بر فضای جغرافیایی تاثیر می گذارد که کم و کیف آن اغلب تحت تاثیر نوع تفکر و اندیشه او میباشد. در سطح حکومتی از اندیشه جمعی و غالب انسانها که در برخورد با همه پدیده ها و عرصه ها ملاک عمل قرار می گیرد، به تفکر سیاسی و ایدیولوژی تعبیر می شود. نیولیبرالیسم یک ایدیولوژی است که در اواخر قرن بیستم و بیشتر در عرصه اقتصاد مطرح شده است. پژوهش حاضر در چهارچوب مبحث کلان سیاست و فضا، از دیدگاه تیوریک به د نبال بررسی تاثیر سیاستهای اقتصادی نیولیبرالیستی بر بروز یا تشدید بحران آب میباشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که برخی از مولفه های کلان نیولیبرالیسم نظیر خصوصی سازی، تولید غیرمتمرکز، مقررات زدایی و بی توجهی به نفع عمومی در قالب طیف وسیعی از اقدامات، سیاست ها و استراتژی ها می توانند در بروز بحران آب به ویژه در کشورهای در حال توسعه ایفای نقش نمایند. این در حالی است که اتخاذ همین سیاست ها در کشورهای توسعه یافته منجر به عدم مواجهه آنها با بحران آب میشود چرا که در چهارچوب این ایدیولوژی تلاش می کنند تا ترجیحا بخش آب بر و ضد محیط زیستی فرایندهای تولید و فعالیتهای اقتصادی خود را به خارج از کشور و فضاهایی که از نظر مقررات محیط زیستی و... ضعیف هستند، منتقل کنند.
کلید واژگان: سیاست, فضا, نئولیبرالیسم, کمبود آب, بحران آبMany places around the world are increasingly facing water shortage and then water crisis. It is generally believed that water scarcity is a natural phenomenon, but water crisis is a managerial and governance issue. In other words, it is a man-made phenomenon, which is mainly related to poor management in the field of population growth and distribution as well as intensity and distribution of economic activities. Although some researchers consider climate changes as one of the causes of water crisis, part of this phenomenon is the result of human activities. Human beings always affect the geographical space, the quantity and quality of which is often influenced by their type of thinking and thought. At the governmental level, the collective and dominant thought of human beings, which is the criterion for action in dealing with all phenomena in all areas, is known as political thinking and ideology. Neoliberalism is an ideology that has emerged mostly in the economic sphere in the late twentieth century. The main context of the study is politics and space and from a theoretical perspective seeks to answer the following question: what is the effect of neoliberal economic policies on the occurrence or exacerbation of water crisis?
MethodologyThis research has been done using the descriptive-analytical method. Data collection is done through library data gathering from printed and Internet sources. The analysis was performed qualitatively and through inferential methods.
ConclusionThe research findings show that some major components of neoliberalism such as privatization, decentralized production, deregulation, and disregard for the public interest in the form of a wide range of actions, policies, and strategies can play a role in water crisis especially in developing countries. Although the occurrence of a water crisis due to the application of these policies is expected in both developing and developed countries, its manifestation and prevalence is higher in developing countries. The reason is that the adoption of the same policies in developed countries often keeps them away from water crises. Because, within the framework of this ideology, they preferentially try to transfer high water consuming and environmentally destructive production processes, industries, and economic activities abroad and to spaces where environmental regulations are less strict. Another notable point is that with the emergence of a water crisis in the geographical spaces of developing countries, which leads to a decrease in the competitiveness of these spaces, companies in developed countries leave those spaces and repeat this destructive cycle in new spaces.
Keywords: Politics, Space, Neoliberalism, Water scarcity, Water crisis -
فصلنامه جغرافیا، پیاپی 67 (زمستان 1399)، صص 25 -39
کارل اشمیت، فیلسوف و حقوقدان برجسته آلمانی که همواره درطول زندگی اش به طرفداری از حکومت رایش سوم متهم می شد با وجود اینکه در دادگاه نورنبرگ از اتهامات تبریه شد و تا سال 1985 عموما در انزوا زندگی خود را سپری کرد. ولی انزوای اشمیت هیچ وقت مانع از نوشتن او و انتشار اندیشه هایش در طول قرن بیستم نشد. اشمیت از جمله متفکران بزرگی است که دیدگاه ها و افکارش، در طول دهه های گذشته بر اندیشمندان مختلفی چون هاناآرنت، یورگن هابرماس و جورجیوآگامبن تاثیرگذار بوده است. هنگامی که اشمیت کتاب امرسیاسی را نوشت به طور شفاف بیان کرد که اساسا سیاست را باید در تمایز میان دوست و دشمن تعریف کرد. امروزه نیولیبرالیسم که اعتقاد راسخ به کوچک سازی دولت و نیروهای بازار برای تنظیم مناسبات اجتماعی و مدیریت سرزمین دارد، باعث شکل گیری تعارضات اجتماعی بزرگ در درون و کشمکش های ژیوپلیتیکی در بیرون از مرزهای کشورها شده است. سیاست های نیولیبرال به همراه شیوه تولید اقتصاد پست فوردیسم در سال های اخیر وضعیتی را شکل داده است که شکاف های اجتماعی در درون کشورها و همین طور در مقیاس جهانی را افزایش داده است. افزایش این شکاف ها در لایه های اجتماعی خود سبب ساز بحران های درونی کشورها شده و از طرفی بسیاری از کشورها را درگیر اعتراض های گسترده اجتماعی کرده است. از نظر اندیشمندان بزرگی چون فوکویاما، چنین تعارضات اجتماعی باعث شکل گیری هویت های واکنشی در درون کشورها شده است. امروزه در بسیاری از آثار و نوشته های جغرافیدانان سیاسی می توان توجه اندیشمندان برجسته ای چون کلودیومینکا و آناجی سکور را دید که بر فلسفه سیاسی اشمیت تمرکز کرده اند، و شکل گیری هویت های واکنشی را در ارتباط با امر سیاسی و تمایز دوست و دشمن در فضای جهانی شدن و اقتصاد پست فوردیسم جستجو می کنند. سوال اصلی مقاله درباره این مسئله است که چرا فلسفه سیاسی اشمیت و بویژه مقوله امرسیاسی در ارتباط با هویت های واکنشی در کانون گفتمان های جغرافیای سیاسی جهان قرار گرفته اند؟
کلید واژگان: کارل اشمیت, جهانی شدن, نئولیبرالیسم, هویت های واکنشی, جغرافیای سیاسیGeography, Volume:18 Issue: 67, 2021, PP 25 -39Carl Schmitt, a prominent German philosopher and jurist who had always been accused of supporting the Third Reich throughout his life, was acquitted at the Nuremberg Trials and lived in general isolation until 1985. But Schmitt's isolation never prevented him from writing and disseminating his ideas throughout the twentieth century. Schmitt is one of the great thinkers whose views and thoughts have influenced various thinkers over the past decades, such as Hannah Arendt, Jürgen Habermas, and Giorgio Agamben. When Schmitt wrote the book Empress, he made it clear that politics must be defined in terms of the distinction between friend and foe. Today, neoliberalism, which firmly believes in downsizing government and market forces to regulate social relations and land management, has led to major social conflicts within and geopolitical conflicts outside the borders of countries. Neoliberal policies, along with the post-Fordist economy, have created a situation in recent years that has widened social divisions within countries as well as on a global scale. The increase in these gaps in the social strata has caused internal crises in countries and on the other hand has involved many countries in widespread social protests. According to great thinkers such as Fukuyama, such social conflicts have led to the formation of reactive identities within countries. Many of the works and writings of political geographers today show the attention of prominent thinkers such as Claudio Minka and Anaji Scor who focused on Schmitt's political philosophy, and the formation of reactive identities in relation to politics and the distinction between friend and foe. They search for globalization and post-Fordist economics. The main question of the article is why Schmitt's political philosophy and especially the political category in relation to reactive identities are at the center of the world's political geographical discourses?
Keywords: Carl Schmitt, Globalization, Neoliberalism, Reactive Identities, Political Geography -
مقدمه
از دهه 1980 با تفوق فزاینده دیدگاه های نیولیبرالیستی و با کاهش سرمایه گذاری دولت در امور عمومی، هرچه بیشتر از کارکردها و نقش تصدی گری دولت در اقتصاد کاسته و به نقش نهادها، شرکت ها و نیروهای غیردولتی در مدیریت و تولید فضا افزوده شد که موجب تضعیف اثرگذاری مستقل نهادهای وابسته به حکومت در مدیریت و آمایش فضای سرزمینی شده است. هدف این پژوهش ارایه دسته بندی نوینی از کارکردهای دولت و چگونگی مطالعه آن در مدیریت و آمایش فضای سرزمینی در چارچوب دیدگاه نیولیبرالیسم با مراجعه به مستندات معتبر نظری بود. این پژوهش از نوع تیوریک است و داده ها به روش اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری و به شیوه توصیفی- تحلیلی بر مبنای رویکرد استنتاجی تحلیل شد.
نتیجه گیری:
از آنجایی که آمایش سرزمین متاثر از انگیزه سودمحور اقتصادی مبتنی بر تجارت آزاد است، لذا دولت فاقد جایگاه و کارکرد مستقل در برنامه ریزی آمایش فضای سرزمین است. در این راستا نهادهای دولتی صرفا از طریق برنامه ریزی آمایش سرزمین به دنبال گسترش و تداوم چرخه سودآورترنمودن مناطق مستعد و ایجاد تسهیل در بازگشت سریع تر سرمایه از طریق سیاست های مالیاتی و هماهنگی با خواست شرکت ها و نهادهای اقتصادی هستند. در تدوین سیاست های آمایش سرزمین توسط دولت ها در الگوی نیولیبرالیستی مناطق مختلف در زیرمجموعه سطح سرزمین از ارزش یکسانی در جذب سرمایه برخوردار نبوده و قطبش فضایی در جمعیت، حرکت و فعالیت در فضای سرزمینی همواره وجود خواهد داشت. بر این مبنا آمایش سرزمین در الگوی نیولیبرالیستی موجب اهمیت یابی مفهوم سطح بندی، رتبه بندی و افول مفهوم عدالت فضایی مورد نظر الگوی کینزی در مطالعات آمایش سرزمین شده است.
کلید واژگان: نئولیبرالیسم, دولت, کارکرد, آمایش سرزمینGovernment Functional Place in Spatial Planning and Management within the Framework of NeoliberalismGeographical Research, Volume:35 Issue: 3, 2020, PP 225 -236IntroductionSince the 1980s, with the ever-increasing superiority of neoliberalism views and declining government investment in public affairs, the functional and ownership roles of the government in the economy have diminished and the role of non-governmental institutions, companies and forces in managing and producing space has increased, which weakened the independent influence of government-affiliated institutions in the management and planning of the territorial space. The purpose of this study was to present a new classification of government functions and how to study it in the management and planning of the territorial space in the framework of the neoliberal perspective with reference to valid theoretical documents. This research is of theoretical type and the data were collected by documentary and library methods and analyzed by descriptive-analytical method based on inferential approach.
ConclusionSince spatial planning is affected by profit-oriented economic motivation based on free trade, the government lacks an independent position and function in spatial planning management. In this regard, government institutions seek to expand and continue the cycle of making more profitable talented areas and facilitate the faster return of capital through tax policies and coordination with the wishes of companies and economic institutions only through spatial management planning. In the formulation of land management policies by governments in the neoliberal model, different regions in the subdivision of the land level do not have the same value in attracting capital, and spatial polarization in population, movement, and activity in the territorial space will always exist. On this basis, land management in the neoliberal model has led to the importance of the concept of leveling, ranking, and decline of the concept of spatial justice, which is considered in the Keynesian model in land management studies.
Keywords: Neoliberalism, Government, Function, Spatial Planning -
بنیاد توسعه اقتصادی هر سرزمینی بر پایه رشد و ترقی فعالیت های مولد آن است. دامداری از جمله فعالیت هایی است که در بعد مکانی و فضایی دارای آثار مهم و بی بدیلی است. ارتباط تنگاتنگ دامداری با معیشت جمعیت، امنیت غذایی و سلامت جامعه بر اهمیت آن می افزاید. علی رغم نقش اقتصادی برجسته دامداری شواهد حاکی از این است که در کشور طی سال های اخیر رکود رو به تزایدی در این بخش تولیدی حاکم شده است. از این رو تلاش گردیده تا به تبیین علل تکانه های رکود دامداری در ایران به تاسی از اقتصاد سیاسی حاکم بر فضا پرداخته شود. بنا به بررسی های صورت گرفته هفت عامل شامل "رویکرد نیولیبرالیستی حاکم بر فضا"، "رویکرد سیاست های کلان توسعه"، "واردات دام"، "سهم دامداری در نظام توزیع ثروت"، "قاچاق دام"، "رانتیریسم و برتری فعالیت های نامولد در رقابت با تولید" و "تغییرات نرخ تورم" تبیین کننده ی نظام تحولات است. در نهایت، از آنجا که دامدارای همچون سایر بخش های مولد اقتصادی دارای تولید ثروت آنی و فراوان نیست (علی رغم اینکه دارای برد اشتغال زایی است)؛ از سوی دیگر، سرمایه داری حاکم در کشور به دنبال حداکثر سودیابی با حداقل ریسک بوده که توجیه کننده ی انتفاع سرمایه گذاری های کلان و هلدینگ های داخلی و خارجی است؛ بدین سان فعالیت های دامداری در مسیر افول و رکود قرار گرفته است.
کلید واژگان: توسعه اقتصادی, اقتصاد سیاسی, نئولیبرالیسم, سیاستگذاری اقتصاد روستایی, فعالیت دامداری -
لیبرالیسم، مهمترین اصل فکری و فلسفی نظام سرمایه داری مبتنی بر ماتریالیسم است که با داشتن مبانی و آموزه هایی در ارتباط با افراد، آزادی، عدالت، دولت، اخلاق، اقتصاد وغیره؛ البته در شاخه های مختلف آن بی شک نقش غیر قابل انکاری در برنامه ریزی شهرها در جهان داشته است به گونه ای که ریشه بسیاری از نهله های فکری در پارادایم برنامه ریزی شهری را می باید در لیبرالیسم جستجو کرد.اما مسئله این است که در مجموعه تحقیقات کشور کمتر به آن به صورت مستقل پرداخته شده است.بنابراین پژوهش حاضر به سبب اهمیت موضوع با روشی توصیفی- تحلیلی ژرفانگر مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به تحقیق پرداخت.نوع تحقیق از نوع اکتشافی- بنیادی است.بر مبنای یافته های نحقیق، از آن جا که هدف اصلی نظام سرمایه داری مبتنی بر لیبرالیسم تلاش در راه حداکثر کردن بازه اقتصادی است؛ این شهرها با رواج الگوی مصرف گرایی و نیز گسترش حومه نشینی مواجه بوده است.البته هر یک از مهمترین شاخه های آن شامل لیبرالیسم کلاسیک، اجتماعی و نیولیبرالیسم رهنمودهای متفاوتی در جهت رسیدن به حداکثر بازه اقتصادی و راندمان در شهرها دارند.کلید واژگان: شهر, لیبرالیسم کلاسیک, کینز, نئولیبرالیسم
-
هدف مقاله ی حاضر، تشریح مفهوم نئولیبرالیسم و جهانی شدن می باشد. همچنین تاثیرات این مفاهیم بر فضا، هویت جغرافیایی و نیز با تاکید بر تاثیرات جهانی شدن بر علم جغرافیا مورد توجه قرار گرفته است. روش پژوهش مقاله «توصیفی- تحلیلی» است. با مطالعه در زمینه ی مفاهیم نئولیبرالیسم و جهانی شدن و تاثیرات این مفاهیم بر جغرافیا می توان به این نتیجه رسید که نئولیبرالیسم و جهانی شدن تاثیرات ژرفی بر جغرافیا گذاشته که از آن جمله می توان به افزایش تحلیل های فضایی در جغرافیا بویژه تحلیل نابرابری های فضایی، منطقه گرایی توام با تقویت هویت خواهی های قومی، فرو ریختن مرزهای رشته های علمی جغرافیا، کاهش نفوذ و اقتدار موسسات اجتماعی، کم رنگ شدن سنت های سیاسی غرب در مطالعات جغرافیایی، بازگشت بنیادگرایی مذهبی و جزو آن اشاره کرد. درباره ی تاثیرپذیری علم جغرافیا از تحولات و دگرگونی های ناشی از عصر اطلاعات و دیجیتال، مطالعاتی که توسط جغرافی دانان در این عرصه انجام شده است، نشان می دهد که جغرافیا نه تنها خود را با این تحولات تطبیق داده است که حتی به روشنی در برابر دید و نگرش ساده و سطحی بینانه برخی از اندیشمندان در برابر پدیده ی جهانی شدن، به طور جد ایستاده است و به نسبت حوزه ی نگرش علمی خود، بصیرت هایی را برای سایر علوم نیز فراهم آورده است و نوعی دعوت به نگریستن دوباره در مواجه مسایل کرده است. جغرافی دانانی که با تحقیقات و تفکرات و تاملات خود در باب مسایل این عصر، توانستند جغرافیا را مجددا از حاشیه وارد صحنه گردانند و گستره ای قابل احترام و معقول از آن ساختند. بنابراین، جغرافیا روز به روز بر اهمیت خود به علت افزایش پژوهش در زمینه ی تحلیل های مکانی بر ابعاد خود می افزاید.
کلید واژگان: نئولیبرالیسم, جهانی شدن, جغرافیا و هویت مکانGeographical Research, Volume:29 Issue: 1, 2014, PP 161 -192The purpose of this paper is to describe the concept of neoliberalism، globalization. Also، the effects of these concepts on space and geographical identity and also by focusing on globalization effects on geography science have been addressed. Finally by criticizing the present way that expands neoliberalism ideology is sought to be able to maintain human being dignity in of economic، social and cultural developments of countries and prevails social، spatial and geographical justice as a dominant ideology in the world. The research methodology is descriptive-analytic. By studying the field of neoliberalism and globalization area، we can come to this conclusion that neoliberalism and globalization has deep and significant effects on geography that can be pointed out such as: increasing spatial analysis in geography، especially analyzing spatial inequality، regionalism in combination to reinforcing ethnical identity seeking، destroying penetration and power of social institutes، decreasing west political tradition in studying geography، return of religious radicalism and etc. The influence of geography on the evolution and transformation of the digital information age، the studies in this field has been done by geographers، shows that geography is not only adapted to the evolution، that even to see clearly and simply realistic view of some scholars، the phenomenon of globalization، the new stand and attitudes towards scientific field، also provides insight as to other sciences and an invitation to look again at the issues that face. Geographers with researches their thoughts and reflections on issues of the age، geography could turn back the edge of the scene and it made a respectable and reasonable range. So geography maximizes increasingly its own importance due to augmentation of researches in the field of spatial analysis.Keywords: Neoliberalism, Globalization, Geography, Place Identity -
فضای شهری همواره به عنوان بستری متاثر از فرایندهای مختلف اقتصادی- سیاسی بوده و مکان ظهور پدیده هایی چون بی عدالتی، کمبود بهداشت و درمان، بیکاری، اختلاف طبقاتی و... می باشد، که ریشه در سیاست های اقتصادی دارد. در دوران زندگی بشر، همواره با ظهور مکتب و تفکری خاص محیط زندگی نیز تغییر کرده است. به بیانی دیگر محیط زندگی انسان به نحوی بیانگر اندیشه حاکم بر آن جامعه می باشد. در پشت صحنه، ایدئولوژی حاکم هدایتگر این تحولات می باشد. با توجه به تاثیرات چشم گیر این تفکرات بر محیط شهری لازم است این اندیشه ها بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. در این مقاله تاثیر سیاست نئولیبرالیسم بر فضای شهری با تاکید بر شهرهای انگلستان، مورد بررسی قرار گرفته است. نئولیبرالیسم به عنوان سیاست پیشرو کشورهای صنعتی در دهه 70و80 پا به عرصه نهاد.این تفکر زاییده جهان سرمایه داری است. در اینجا مفهوم جهانی شدن بستری برای این تفکر می باشد. آنچه که نئولیبرالیسم نامیده می شود در انگلستان و امریکا آغاز گردید. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر این تفکر بر روی فضای شهری انگلستان می باشد. روش این پژوهش مبتنی بر روش های توصیفی-تحلیلی است.
کلید واژگان: نئولیبرالیسم, فضای شهری, سرمایه داری, جهانی شدن, تاچریسمUrban environment has always been considered a context influenced by different economic-political processes, and a place for the emergence of phenomena like injustice, lack of healthcare, unemployment, class difference, etc. rooted in economic policies. In other words, human environment somehow represent the dominant idea of that society. In the background, dominant ideology guide these changes. Regarding the significant influences of these opinions on urban environment, it is necessary to investigate them. The present study explores the influence of neoliberalism policy on the urban environment focusing on cities in the United Kingdom. Neoliberalism emerged in 1970s and 1980s as a leading policy. This idea was born by the capitalistic world. Here, the concept of globalization is a context for this idea. What is known as neoliberalism first began in the United States of America and the United Kingdom. The present study seeks to investigate the influence of this ideology on British urban space. The research method used is descriptive-analytic.
Keywords: Neoliberalism, Urban Space, Capitalism, globalization Thatcherism
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.