به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "islamic cities" در نشریات گروه "جغرافیا"

تکرار جستجوی کلیدواژه «islamic cities» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی islamic cities در مقالات مجلات علمی
  • رحیم حیدری چیانه، شهریور روستایی، سلمان فیضی زنگیر*

    در دنیای امروز جاذبه های مقاصد گردشگری به دلیل فرایند جهانی شدن و تاکید بر عناصر ملموس و فیزیکی، بخصوص در مقاصد شهری بیشتر شبیه هم شده اند و این امر باعث شده است تا امروزه توسعه مقاصد گردشگری شهرهای اسلامی و هدف نهایی آن یعنی متمایزسازی مقاصد به فرایندی دشوار و کم اثر تبدیل شود. همچنین به نظر می رسد به دلیل ماهیت اصیل و ریشه دار میراث و فرهنگ عامه در شهرهای اسلامی، تاکید بر جایگاه جاذبه های ناملموس این شهرها می تواند به توسعه هرچه بیشتر گردشگری اسلامی آنان کمک نماید. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی تاثیر جاذبه های ناملموس بر توسعه گردشگری شهرهای اسلامی است. در این راستا پس از مطالعه مبانی نظری و پیشینه تحقیق، سازه ها و مدل مفهومی تحقیق طراحی گردید. این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بوده و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده نموده است. حجم نمونه مورد بررسی 384 نفر از گردشگران ورودی به شهر تبریز بودند. حداقل حجم نمونه لازم برای تکمیل پرسشنامه های این پژوهش 384 نفر در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که جاذبه های ناملموس گردشگری تاثیر معنی داری بر توسعه گردشگری شهرهای اسلامی دارند. همچنین این یافته ها حاکی از آن بود که جاذبه های ناملموس گردشگری تاثیر معنی داری نیز بر ابعاد توسعه گردشگری شهرهای اسلامی شامل ارزش و فواید ادراک شده، حمایت و مشارکت و پایداری توسعه دارد.

    کلید واژگان: جاذبه های ناملموس, توسعه گردشگری, شهرهای اسلامی, کلان شهر تبریز
    Rahim Heydari Chineh, Shahrivar Rostaei, Salman Feizi *

    In today's world, attractions for tourist destinations have become more similar to each other due to the globalization process and focus on tangible and physical elements, particularly in urban destinations. Therefore, developing tourism destinations of Islamic cities and its ultimate goal- i.e. differentiating destinations- has now a day become a difficult and low-impact process. In addition, it also seems that focus on the situation of intangible attractions of these cities can help to develop their Islamic tourism due to the original nature and locational root of heritage and folklore in Islamic cities. The purpose of the research was to study the impacts of intangible attraction on the development of tourism in Islamic cities. In this regard, constructs and conceptual framework of the research were designed after studying theoretical foundations and research background. The research type was descriptive-survey research in which convenience-sampling method was used. The sample size was 384 citizens of arrival tourists to Tabriz City. 384 person were considered for the minimum sample size required to complete questionnaires. Structural equation modeling was used to analyze data and test hypotheses through Smart PLS software. Findings showed that tourism intangible attractions significantly affect the development of tourism in Islamic cities. In addition, findings indicated that tourism intangible attractions significantly affect the dimensions of developing tourism in Islamic cities including perceived value and benefits, support and participation, and sustainable development.

    Keywords: Intangible Attractions, Tourism Development, Islamic Cities, Tabriz Metropolis
  • زینب کرکه آبادی *، مهدی اصغری
    وقف سنتی اسلامی است که بر اساس آن افراد حقیقی و حقوقی بخشی یا همه ملک خود را به سازمانی دولتی یا خصوصی می بخشند این سنت حسنه در ایدئولوژی اسلامی ریشه دوانده و نقش بارزی در توسعه شهرهای اسلامی داشته است.انسان بر اساس جهان بینی خود با محیط همواره در کنش متقابل بوده و از همدیگر تاثیر پذیرفته اند. تاثیر جهان بینی منتج از دین بر خلق چشم اندازهای جغرافیایی، بویژه در شهرهای اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. پدیده وقف به عنوان یکی از نیروهای شهر آفرین و چهره پرداز شهر های ایرانی-اسلامی، تاثیر بسزایی در شکل دهی به محیطهای مصنوع انسانی و تشکل فضاهای کالبدی شهرها داشته است. اراضی وقفی ضمن تاثیر گذاری در توسعه فیزیکی شهرها متقابلا نیز از آن تاثیر پذیرفته اند چرا که در جریان توسعه فیزیکی شهر از حالت اولیه خود (بایر، کشاورزی، باغات و...) خارج و به بافت شهری تبدیل گردیده اند. طی این مقاله شهر میامی به عنوان شهر کوچک اندام در استان سمنان، که قسمت عمده اراضی آن وقفی است مورد بررسی قرار می گیرد. با تبدیل شهر به عنوان مرکز شهرستان، شهر به سرعت گسترش یافت و اراضی کشاورزی وقفی، تغییر ماهیت داده و تبدیل به اراضی شهری با کارکرد جدید گردیدند. این مقاله سعی دارد تا با تکیه بر روش میدانی، و استفاده از تکنیک GIS چگونگی نقش وقف در شکل یابی فضای عمومی شهرهای اسلامی به ویژه شهر مورد مطالعه را مورد بررسی قرار دهد.
    کلید واژگان: وقف, توسعه فیزیکی, کالبد شهری, شهرهای اسلامی
    Zeynab Karkeabadi *, Mehdi Asghari
    Is a traditional Islamic dedication, according to which individuals and legal entities give part or all of their property to a state or private organization. This tradition has gained ground in Islamic ideology and has played a significant role in the development of Islamic cities. According to their worldview, The environment has always been interactive and influenced by each other. The effect of the worldview derived from religion on the creation of geographic landslides, especially in Islamic cities, has been of great importance. The waqf phenomenon as one of the forces of the city of Afarin and the facade of the Iranian-Islamic cities has had a great influence on shaping human artifacts and the formation of the physical spaces of cities. The endowment lands have also been influenced by their impact on the physical development of cities, as they have become out of the state during the physical development of the city (bayer, agriculture, gardens, etc.) and turned into urban texture. In this article, the city of Miami is considered as a small town in the province of Semnan, the main part of which is the endowment. By converting the city as the city center, the city quickly expanded and the lands of the endowment of agriculture changed their nature and turned into new urban landscapes. This paper tries to explore the role of waqf in shaping the general space of Islamic cities, especially the studied city, by relying on the field method and using the GIS technique.
    Keywords: Waqf, physical development, urban structure, Islamic cities
  • حسن حکمت نیا*
    پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر به منظور سنجش میزان محرمیت در خانه های بافت قدیم و جدید شهر یزد و مقایسه تطبیقی آن ها صورت گرفته است تا راهبردهایی برای حرکت به سوی الگوی زندگی اسلامی در مناطق شهری را تدوین کند. شاخص های این پژوهش فرم های خانه ها در بافت های قدیم و جدید است. پانزده فرم خانه براساس نمونه گیری تصادفی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها و ارتباط میان متغیرها از آزمون های آمار استنباطی مانند ضریب رگرسیون چندمتغیره و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها نشان می دهد در بیشتر خانه های بافت های قدیم شهر یزد، تمام اصول محرمیت مدنظر قرار گرفته است؛ به طوری که فضاهای عمده خصوصی، نیمه خصوصی و عمومی قابل وضوح است، اما این اصول در محله های جدید و متاثر از الگوهای مسکونی بیگانگان به طور کامل از بین رفته است؛ به طوری که در این خانه ها، فضایی نیمه خصوصی که از معماری برون گرا تاثیر پذیرفته باشد وجود ندارد. نتایج ضریب رگرسیون نشان دهنده هم بستگی مستقیم و قوی میان الگوهای خانه های جدید و رعایت محرمیت خانه هاست؛ یعنی بی توجهی به اصول مسکن اسلامی در بافت های جدید شهر یزد، سبب شده است تا محرمیت بصری، صوتی، دسترسی، بویایی و تعاملات اجتماعی واحدهای مسکونی به شدت در الگوهای خانه های جدید فراموش شود. براین اساس ضمانت اجرایی در به کارگیری اصل محرمیت در ساخت وسازهای جدید، توجه به سلسله مراتب فضایی ورودی های خانه ها و افزایش سرانه فضاهای درونی خانه ها در بافت های جدید مهم ترین راهبردهای در این زمینه به شمار می آیند.
    کلید واژگان: سبک زندگی, شهرهای اسلامی, شهر یزد, محرمیت, سلسله مراتب فضایی
    Hasan Hekmatnia *
    The purpose of this study was to measure the level of confidentiality in old and new home-houses in Yazd and compare their comparative approach in order to formulate strategies for moving towards the pattern of Islamic life in urban areas. According to the research objectives and the components studied, the type of research is applied and its method is descriptive-analytic. Research indicators are house forms in old and new textures. In this regard, 15 home forms based on random sampling. In order to analyze the data and also to connect the variables, inferential statistics such as multi-regression coefficient and variance analysis have been used. The findings show that in most old houses in Yazd, all the principles of confidentiality have been taken into account, so that the main private, semi-private and public spaces are clearly clear, but these principles are influenced by the residential patterns of foreigners in new neighborhoods. In spite of the lack of consideration of the principles of Islamic housing in the new context of Yazd, the visual, audio, access, smell and social interactions of residential units have been greatly forgotten in the patterns of new homes. In this regard, the most important strategies in this regard are the implementation guarantee in applying the principle of confidentiality in new construction, paying attention to the hierarchy of spatial inputs of homes, increasing the per capita of interior spaces of houses in new structures.
    Keywords: Confidentiality, Space Hierarchy, Lifestyle, Islamic Cities, Yazd City
  • محمدحسن یزدانی *، اصغر پاشازاده
    هدف این پژوهش، سنجش میزان تاب آوری شهرهای ایرانی- اسلامی با بررسی موردی شهر تبریز و رتبه بندی مناطق شهری تبریز دربرابر مخاطرات محیطی با توجه به ابعاد تاب آوری شهرهای اسلامی است.
    روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و مبتنیبر منابع اسنادی و پرسش نامه ای است. کارشناسان و خبرگان شاغل در شهرداری های ده گانه شهر تبریز جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دهند. به روش نمونه گیری ساده و هدفمند، 7 4 پرسش نامه تکمیل شد و با استفاده از نرم افزارهای اکسل، اس. پی. اس. اس (آزمون همبستگی پیرسون) ، اکسپرت چویس (روش تحلیل سلسله مراتبی) و با بهره گیری از مدل تصمیم گیری چندمعیاره ویکور، وضعیت تاب آوری شهر ایرانی- اسلامی تبریز و مناطق شهری آن مشخص شدند.
    با توجه به یافته های پژوهش، میزان تاب آوری شهر تبریز 4 3 /4 به دست آمده است که پایین تر از حد متوسط است. یافته های پژوهش در مدل ویکور نشان می دهند که منطقه شهرداری یک با امتیاز 0 0 0 /0 بالاترین مقدار تاب آوری معیار های شهرهای ایرانی- اسلامی را در بین مناطق شهرداری شهر تبریز دارد. همچنین، ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط معکوسی بین بعد معنوی با سایر ابعاد تاب آوری (اجتماعی، نهادی و کالبدی) وجود دارد.
    کلید واژگان: تاب آوری شهری, مناطق شهری, شهرهای اسلامی, شهر تبریز, مدل ویکور
    Mohammad Hasan Yazdani *, Asghar Pashazadeh
    Introduction
    Natural and abnormal natural disasters are one of the most important issues in the planning and urban planning areas for managing crisis and risk, reducing the risk and damages, and increasing the safety and quality of life; hence, today, communities are struggling to find conditions that will have the necessary resiliency in the event of a crisis. In the meantime, for the management of Islamic cities in the period of crisis, in addition to attending to the physical dimension that has been paid more attention, other dimensions such as the spiritual dimension should also be noted because in discussing the management of crisis, all aspects and dimensions should be considered. So, the aim of this study was to assess the resiliency of Iranian-Islamic cities with the case study of Tabriz city and ranking urban areas of this city against environmental hazards according to the resilience dimensions of Islamic cities.
    Theoretical Framework: The rise of community resilience to environmental hazards and disaster management is one of the most important and extensive fields of crisis management. Crisis management refers to interventions that occur before, during, and after an accident, to minimize the effects and side effects. In this regard, when human face with risks, always different measures and approaches to deal with environmental hazards (natural, technological, and social disasters) have been taken to manage the crisis, that one of the important cases of these approaches is city resiliency. A resilient city is a community that has the ability to withstand the impacts of a risk so that risks dont turn into disasters and yet have the ability or capacity to come back to normal, during and after the accident and also have the possibility for change and adaptation after the accident.
    Methodology
    This study is exploratory and applies the descriptive-analytic method falling in the group of applied researches regarding the goal of the study. In this research, first, indicators and factors affecting resiliency were identified based on Islamic principles and values through library studies. Moreover, a questionnaire was designed and the operational requirements were collected from the statistical study population, experts, and municipal specialists of ten districts of Tabriz city. In this regard, purposeful sampling was done due to the uncertainty of the number of experts and finally 74 completed questionnaires were collected. Also, using a questionnaire to determine the preference, the final weight of the indicators was determined by experts and then by the AHP model (Analytical Hierarchy Process) in Expert Choice software. Then, the obtained data were entered in excel environment. Consequently, using VIKOR model and its process, ten districts of Tabriz city were ranked in terms of urban resiliency. Finally, the relationship between quintet dimensions of Islamic citie's resiliency was analyzed by Pearson correlation coefficient using SPSS software.
    Results And Discussion
    According to the findings, the resiliency of Tabriz city is 43.4 that is lower than average. The findings on quintet dimensions of Islamic citie's resiliency within VIKOR model showed that the region of municipality one with a score of 0.000 have the highest and region of municipality eight with a score of 844.0 have the lowest amount of resiliency of the indicators of Iranian -Islamic cities among Tabriz city's municipality districts. Furthermore, the average of Q calculated for 10 rural areas of Tabriz was equal to 574.0 showing that the total resiliency of Tabriz Islamic city is lower than average. Also, Pearson's correlation coefficient showed that there is an inverse relationship between the spiritual dimension with other dimensions of resiliency (social, institutional, and physical).
    Conclusion and Suggestions: The study concluded that along with the physical dimensions, social, spiritual, economic, and institutional dimensions should be taken into consideration. As a result, Tabriz city can be among the resilient cities when it has a tangible, balanced, and close growth at all quintet aspects of the study. In general, according to the ranking of urban areas of Tabriz city's districts in terms of resiliency, it can be concluded that regarding the physical dimensions, the areas with newer construction and with a program are resilient, while regarding the spiritual dimension, old areas with rusty texture that have indigenous peoples with more religious beliefs are resilient.
    In this regard, it is suggested to empower citizens through awareness, culture, and training skills in order to reduce their vulnerability raised during an earthquake. Furthermore, while respecting the principles and rules of construction, people's access to vital and open arteries, overcrowding, and building congestion must be taken into consideration. In addition, in some cases, such as the law of determining the supervisor engineer (which is carried out by the owners), it is necessary that the amended laws and the appointment of the engineers be delegated to the public sector to influence the quality of the construction of the buildings.
    Keywords: City resiliency, Urban areas, Islamic cities, Tabriz city, VIKOR model
  • مجید شمس، علی صفاری راد، احمد قاسمی
    جهانی شدن یکی از پدیده هایی است که جامعه بشری در حال حاضر با آن مواجه می باشد. ابعاد و دامنه ی این پدیده آنقدر وسیع و گسترده است که تمام شئون زندگی را در بر می گیرد. جهانی شدن با ابزارهای مهمی چون تکنولوژی ارتباطات– اطلاعات، خدمات و کاربری های مرتبط با آن، ساختار کالبدی بسیاری از شهرهای جهان را تحت تاثیر قرار داده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است. با توجه به اینکه هدف این مقاله بررسی تاثیرات جهانی شدن بر ساختار کالبدی شهرهای جهان اسلام با موردشناسی شهر اصفهان می باشد، این پژوهش درصدد آن است که با استفاده مدل تغییر سهم و آمار موجود در طرح های تفضیلی، تغییرات ایجاد شده در کالبد شهر اصفهان در سه نوع کاربری مهم مانند کاربری مسکونی، تجاری و شبکه معابر را بر اساس روند جهانی شدن مورد تجزیه تحلیل قرار دهد. نتایج نشان می دهد که فرآیند جهانی شدن در شهر اصفهان باعث تغییراتی در فضاهای کالبدی شهر اصفهان گردیده است که از جمله در کاربری مسکونی باعث پیش رفتن به سوی بلندمرتبه سازی (3 و 4 طبقه) و آپارتمان نشینی، در کاربری تجاری باعث ایجاد فروشگاه های بزرگ از جمله فروشگاه های زنجیره ای بزرگ مانند رفاه و هایپر استار شده که باعث صرفه جویی در هزینه و زمان شده است. در کاربری شبکه معابر باعث ایجاد شبکه بزرگراهی و اتوبانهای دو طبقه شده است. بنابراین می توان بیان داشت که جهانی شدن تغیرات زیادی درفضاهای کالبدی شهراصفهان به جای گذاشته و این تغییرات نیز ادامه خواهد داشت.
    کلید واژگان: جهانی شدن, ساختار کالبدی, شهرهای اسلامی, کاربری اراضی, اصفهان
    M. Shams*, A. Safari Rad, A. Ghasemi
    Globalization is one of the phenomena that human society currently has been faced. The size and the scope of this phenomenon is so broad that it encompasses all aspects of life.Globalization is affected important tools such as information communication technologies, services and applications related to the physical structure of many cities in the world. This quantitative–analytical study was used library studies for gathering data. Since, the objective of this study is to examine the impact of globalization on the physical structure of Isfahan as Islamic city. This study has been used share changing model and analyzing available statistics to consider changes made in the physical structure of Isfahan city in three major aspects such as residential occupancy, commercial land use, and transport network land use on the basis of the globalization process. The results of this study showed that the process of globalization has changed the physical structure of Isfahan city. for example, residential occupancy move towards high tall building (3 and 4 floors); commercial land use has been leading to the large chain stores such as Refah stores and Hyper Star stores caused to save money and time; and transport network land use has been leading to a network of two-floor highways and expressways. Hence, it can be said that globalization has caused a lot of changes in the physical spaces of Esfahan and these changes will be continued.
    Keywords: Globalization, Physical structure, Islamic cities, Land use, Isfahan Metropolis
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال