جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "oil contracts" در نشریات گروه "اقتصاد"
تکرار جستجوی کلیدواژه «oil contracts» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
این تحقیق ضمن ارزیابی مساله تولید بی ضابطه از مخازن نفتی، جایگاه، مفهوم و مستندات حقوقی تولید صیانتی و مدیریت مخازن و قراردادهای نفتی، الزامات، ابعاد و ارتباطات مدیریت مخازن را از ابعاد مختلف بررسی نموده و به این سوال اساسی پاسخ می دهد که چگونه می توان با رعایت سیاست ها و الزامات قراردادی، به «تولید صیانتی» دست یافت؟ تولید صیانتی بسته به وضعیت و شرایط سیاسی و اقتصادی هر کشور متفاوت است و تحقق آن به اموری بستگی دارد که به تامین منابع و منافع ملی جامعه و نسل آینده منتهی خواهد شد. در این تحقیق نظری، کلیه الزامات و ابعاد فنی، اقتصادی، حقوقی و محیط زیست و تعیین شروط قراردادی ضروری که تاثیر به سزایی در تامین و تضمین منافع ملی دارد، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
کلید واژگان: تولید صیانتی, مدیریت مخازن نفتی, افزایش ضریب بازیافت, قراردادهای نفتیThis research, while evaluating the issue of unregulated production of oil resources, answers the question of how to achieve conservative production as observing all technical and legal aspects, including reservoir management, increasing the recovery factor, providing the basis and possibility of using "advanced technologies", and "setting correct contracts" by complying with the policies and contractual requirements. Conservative production is different depending on the political and economic conditions of each country, and its realization will lead to the provision of resources and national interests of the society and the future generation. In this research, all technical, economic, legal and environmental requirements, dimensions and the determination of the necessary contractual conditions that have a significant effect on securing and guaranteeing national interests have been evaluated.
Keywords: maintenance production, oil reservoir management, increasing the recovery rate, oil contracts -
the formation of the current legal system is a function and is influenced by a basic element called time. An element that influences not only the formation of the legal system, but also its evolution.so, the legal system in the Iranian oil industry began with a contract and not with the legislation of a law. In relation to the term "contractual framework", it seems necessary to explain that the contractual framework refers to the criteria which give the contracts such a feature that it distinguishes that contract and similar contracts from other contracts concluded in that field. What were these contracts? How did they form the legal system of the Iranian oil industry? What has been their impact on technology transfer in the oil industry? These are some of the questions that will be addressed in this work. Disappointment with the framework of previous agreements (concession agreements), along with socio-political contexts such as the nationalization of the oil industry, led to a re-examination of this industry's contract frameworks in the light of past experiences, better future benefits and national independence and sovereignty. But how successful it was, that is another matter. Because the oil companies did not simply want to transfer the maximum benefits to the countries with oil resources, and used the dependence of those countries to their industry as a tactic against this trend as much as possible. Therefore, the structure of contracts governing the oil industry should be considered as a result of this conflict of interests.
Keywords: Oil contracts, IPC Contracts, Technology Transfer, oil law -
سهم نفت در اقتصاد ایران قابل توجه است. به همین سبب، اختلاف های نفتی همواره مورد توجه عموم بوده و به بحث های سیاسی دامن زده است. یکی از روش های حل و فصل این اختلافات مراجعه به نهاد داوری است که در این پژوهش ابتدا اهمیت این نهاد و دلایل اقبال به آن با روش مقایسه ای بررسی می شود. پس از آن، مشروعیت مراجعه به این نهاد از نظر حقوق داخلی و بین المللی براساس روش نظری بحث می شود تا امکان مراجعه به این نهاد از نظر قانونی روشن شود. در نهایت اثر قوانین ایران در زمینه داوری بر عملکرد شرکت ملی نفت در مراحل مختلف حل اختلاف تحقیق شده و با هدف تشویق سرمایه گذاری و صیانت از اموال عمومی، پیشنهادی جهت تغییر شرایط قانونی رجوع به داوری در دعاوی نفتی ارایه شده است.کلید واژگان: داوری, قرادادهای نفتی, سیاستگذاری, حل اختلاف, شرایط رجوعOil represents a big share in Iran’s economy; thus, it is a sensitive issue for the public in Iran, and oil disputes are a public concern and provoke political debate in Iran. This article analyses the importance of arbitration as an oil dispute resolution mechanism, then, it studies the possibility of taking cases to it under international and Iranian law. To this aim, it employs a comparative legal approach to highlight factors in arbitration’s popularity among other Alternative Dispute Resolution mechanisms. Then, the legitimacy of taking cases to arbitration is investigated from domestic and international law perspectives. Finally, implications of the Iranian law on the performance of the National Iranian Oil Company in the arbitration proceedings are discussed and a recommendation to alter conditions of going to arbitration is presented for lawmakers.Keywords: arbitration, Oil Contracts, policy making, Dispute resolution, Referral Conditions
-
فصلنامه اقتصاد اسلامی، پیاپی 80 (زمستان 1399)، صص 133 -160
صنعت نفت و گاز به دلیل سرمایهبری بالا و نیاز به فناوریهای نوین علوم مختلف، نیاز به ابزارهایی متمایز جهت تامین مالی و اجرا دارد. قراردادهای بالادستی در نفت و گاز مهمترین ابزار جذب سرمایهگذاران و پیمانکاران در این صنعت است. پس از معرفی ترتیبات امتیازی، به سبب خلل شرعی و قانونی آن، برخی کشورها به سمت قراردادهای خدماتی رفتند و ایران به عنوان کشوری اسلامی، قراردادهای بیع متقابل را ابداع و معرفی کرد. درعین حال، برخی دیگر از کشورها همچون اندونزی نوع دیگری از قراردادها تحت عنوان مشارکت در تولید را معرفی نمودند. بررسی تجربههای صنعت نفت نشان داده است که عموما کارایی قراردادهای مشارکت در تولید در ایجاد انگیزه برای پیمانکار، ایجاد سود بالاتر برای کشور میزبان، کسب شرایط عمومی شرکتها بالاتر از قراردادهای خدماتی بوده است. در این پژوهش با هدف بررسی قراردادهای مشارکت در تولید نفت و گاز طبق فقه امامیه، این قرارداد با شش قاعده فقهیه نافذ در قراردادها، شامل قاعده لاضرر، قاعده نفی غرر، قاعده غرور، قاعده نفی سبیل، قاعده حرمت اکل مال بالباطل و قاعده تنجیز تحلیل شده است. نتایج این بررسی نشان داده است که قراردادهای مشارکت در تولید با قواعد شش گانه در تعارض نبوده؛ لذا از باب قواعد فقه امامیه به اصل قراردادهای مشارکت در تولید خللی به وجود نمی آید.
کلید واژگان: قراردادهای نفتی, قراردادهای بالادستی, فقه جعفری, قواعد فقهیه, قرارداد مشارکت در تولیدIslamic Economy, Volume:20 Issue: 80, 2021, PP 133 -160The oil and gas industry needs distinct tools for financing and implementation because of its high capital-intensity and the need for new technologies in various sciences. Upstream contracts in oil and gas are the most important means of attracting investors and contractors in the industry. After introducing concession arrangements, due to its religious and legal impediments, some countries switched to service contracts, and Iran, as an Islamic country, invented and introduced a buy-back contract. At the same time, some other countries, such as Indonesia, have introduced partnership contracts for production. An examination of the oil industry's experience has shown that the efficiency of production partnership contracts has generally been higher than that of service contracts to motivate the contractor, generate higher profits for the host country, and obtain general conditions for companies. In this study, with the aim of reviewing partnership contracts for oil and gas production according to Imamieh jurisprudence, this contract has been analyzed with six important rules of jurisprudence in the contracts, including La Darar rule, Nafye Gharar rule, Ghorur rule, Nafye Sabil rule, Prohibition of Akl al Mal Bil Batil, and Tanjiz rule. The results of this study have shown that the production sharing contracts are not in conflict with the principles of Imamiyyah jurisprudence and there is no jurisprudence in the principle of contracts of production participation.
Keywords: Oil Contracts, Upstream Contracts, Ja'fari jurisprudence, Jurisprudential rules, Partnership Contracts for Production -
امنیت ملی کشورهایی که همچنان بخشی از قدرت اقتصادی آنها را درآمدهای حاصل از منابع نفت و گاز تشکیل می دهد، در گرو انعقاد قراردادهای نفتی و چگونگی اعمال حاکمیت ملی بر این نوع قراردادها است؛ به عبارت دیگر امنیت ملی در حوزه نفت و گاز و انرژی که مهمترین بخش اقتصادی کشور را تشکیل می دهد تحت تاثیر میزان اعمال حاکمیت ملی در قراردادهای نفتی می باشد و به میزانی که حاکمیت ملی در این قراردادها رعایت شود، امنیت ملی نیز به تبع آن تضمین خواهد شد. باتوجه به تحلیل های صورت گرفته از پژوهش های علمی بررسی شده، به روش پژوهش کیفی و با استفاده از روش های فراتحلیل و تحلیل محتوای کیفی جهت دار توسط روش کدگذاری باز و همچنین اجرای آزمون هولستی به منظور اعتبارسنجی کدگذاری ها، قراردادهای بالادستی نفت وگاز، در دو مقوله اصلی ارزیابی حاکمیت و مالکیت با مولفه های (مالکیت دولت، مدیریت دولت میزبان، إعمال حاکمیت) و ارزیابی حقوقی با مولفه های (قوانین و مقررات داخلی، قواعد فقهی، حقوق و آراء بین المللی، استانداردهای مالی و حسابداری بین المللی) بررسی شده و انواع قراردادهای بالادستی نفت وگاز شامل قراردادهای امتیازی، مشارکت در تولید و قراردادهای خدماتی بر اساس میزان تطبیق با عوامل فوق، آسیب شناسی شده و راهکارهای حقوقی متناسب ارایه گردیده است.
کلید واژگان: قراردادهای نفتی, قرارداد امتیازی, قرارداد مشارکت در تولید, قرارداد خدماتی, حاکمیت و امنیت ملیThe process of development and thus national security and protection of the national sovereignty of the oil exporting countries at the global level depends on the conclusion of oil contracts and how they apply their sovereignty to such contracts. National security in the field of oil,gas and energy,which constitutes the most important economic sector of the country is affected by the extent of national sovereignty in oil contracts and the extent to which national sovereignty is observed in these contracts will also provide national security. According to the analysis of the scientific researches investigated by qualitative research method and by the use of meta analysis and directional content analysis by open coding method as well as implementation of Holesty test for coding validation high oil and gas handheld contracts in two main categories of assessing national sovereignty and security with the components (government ownership,host government management,sovereignty) and the evaluation of law with its component (intrest laws and regulations,jurisprudential rules,international law and regulation,international financial standards and accounting) and a variety of up stream oil and gas contracts including production Sharing contracts, concession and services contracts based on the level of compliance with the above factors,appropriate approaches have been developed and appropriate legal solutions have been Presented.
Keywords: Oil contracts, concession contracts, production Sharing contracts, service contracts, national security, sovereignty -
توسعه فناوری در بخش بالادستی نفت کشور، یکی از مهم ترین اهداف و الزامات در توسعه این صنعت است که تاکنون تلاش ها و سرمایه گذاری های گسترده ای در این زمینه صورت گرفته است ولی توفیق کاملی حاصل نشده است و همچنان در بخش هایی از این صنعت، وابستگی هایی مشاهده می شود. بررسی موانع انتقال و توسعه فناوری در بخش بالادستی صنعت نفت، هدف اصلی این مقاله بود که با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با نگاهی آسیب شناسانه به آن پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد علاوه بر تحلیل هایی که به شناسایی ابعاد و مولفه های موثر بر انتقال فناوری می پردازند می بایست به موارد مربوط به فضای درونی، ساختاری و نهادی توسعه فناوری در این صنعت نیز توجه کرد، لذا در این راستا، تبیین موانعی نظیر کمبود ظرفیت جذب فناوری در این صنعت در کشور، قفل شدگی نهادی، شکست شبکه های نوآوری، شکست های سیستمی، عدم توجه به سطوح و اجزای فناوری، عدم توجه به نقش بازیگران مختلف در حوزه توسعه فناوری های این صنعت و عدم توجه به نقش واسطه های نوآوری از جمله نقاط تمرکز این مقاله در تبیین موانع عدم موفقیت کشور در امر انتقال و توسعه فناوری در بخش بالادستی صنعت نفت بود.کلید واژگان: انتقال فناوری, توسعه فناوری, بالادستی نفت, انتقال فناوری در صنعت نفت, قراردادهای نفتیTechnology development in the upstream sector of the oil industry. One of the most important objectives and requirements in the development of this industry. So far, efforts and large investments have been made in this area, But there has not been a complete success, as well as in parts of the industry, dependency can be seen, Examine barriers to technology transfer and development in the upstream sector of the oil industry, the main purpose of this article. This article has analytical and pathological approach. The results show that in addition to analysis to identify the dimensions and factors affecting technology transfer, Should be noticed to other structural and institutional factors that effects on transfer and development of technology in this industry. In this regard, barriers such as lack of technology absorption capacity in this industry in the country, institutional locking, innovation network failures, system failures, lack of attention to the levels and components of technology, lack of attention to players of technology transfer and development, lack of attention to the technology mediators are some of important points that this article focused on them.Keywords: Technology transfer, Technology Development, Upstream, Technology Transfer in Oil Industry, Oil Contracts
-
مقایسه ی کارایی نظام مالی قرارداد بیع متقابل و قرارداد نوین نفتی در مورد یک میدان نفتی به عنوان نمونه ی موردی با استفاده از مدل سازی مالی، هدف اصلی این پژوهش می باشد. به منظور انجام این مقایسه، شاخص های نرخ بازگشت سرمایه، دوره ی بازگشت سرمایه، شاخص سودآوری و ارزش فعلی خالص برای پیمانکار و برای کشور میزبان، شاخص سهم دولت به کار گرفته شده است. علاوه بر این، آنالیز حساسیت بر روی قیمت نفت، با در نظر گرفتن سه سناریو انجام شده است. هم چنین، مقایسه ی قرارداد نوین نفتی در حالت همراه با عملیات افزایش/بهبود ضریب بازیافت مدل سازی مالی شده است و با حالت بدون انجام این عملیات از منظر شاخص های مالی مذکور مورد مقایسه قرار گرفته اند. نتایج مطالعه نشان می دهند رژیم مالی قرارداد نوین نفتی نسبت به بیع متقابل برای پیمانکار مطلوب تر است و برای کارفرما نیز با وجود این که سهم دولت میزبان در قرارداد نوین نفتی نسبت به بیع متقابل کم تر شده است، در عین حال این سهم، کماکان درصد قابل ملاحظه ای را تشکیل می دهد. در مورد مقایسه ی مدل مالی قرارداد نوین نفتی در حالت همراه با عملیات افزایش/ بهبود ضریب بازیافت و بدون آن می توان گفت این امر برای دولت در ایران نسبت به پیمانکار منفعت اقتصادی بیشتری دارد به همین دلیل پیمانکار انگیزه ی کافی برای انجام این عملیات را ندارد و بایستی با انگیزه های بیشتری او را به سمت انجام این عملیات سوق داد.کلید واژگان: قرارداد نفتی, نظام مالی, قراردادهای بیع متقابل, قراردادهای نوین نفتی ایرانIn this paper, utilizing a cash flow model in an Oil field as a case study, we compare the efficiency of fiscal regimes of buy back and Iranian Petroleum Contract (IPC). In order to implement the mentioned comparison, we have selected influential financial indices such as: internal rate of return (IRR), Net Present value (NPV), Payback period, Profit to investment ratio (PIR) and Government take (GT). Furthermore, considering three price scenarios, sensitivity analysis is performed for different oil prices. Subsequently, we model IPC comprising Enhanced Oil Recovery (EOR (/Improved Oil Recovery) IOR) operations and compare it with IPC without EOR/IOR in terms of the specified indices. Our results indicate that in addition to the more eligibility of IPC for contractors than buy back contracts, Government take is still adequate and noticeable enough in spite of the reduction it would confront in IPC. The paper concludes IPC comprising EOR/IOR is more beneficial to host government than E&P companies, therefore contractors do not have sufficient incentives to apply EOR/IOR operations in which the host government should lead the contractor toward by providing them with mutually acceptable options.Keywords: Oil Contracts, Fiscal Regime, Buy Back, IPC
-
در این مقاله نشان داده ایم که اتکاء بر سرمایه گذاری های خارجی در چارچوب قراردادهای نفتی با شرکت های نفتی بین المللی، راهکار مناسبی برای انتقال و توسعه فناوری در بخش بالادستی صنعت نفت ایران نبوده و نخواهد بود مگر آنکه اولا رشد دانش بنیادین و دانش عملیاتی مرتبط با صنعت نفت کشور زمینه های مناسبی برای جذب فناوری و توسعه آن فراهم کرده باشد و ثانیا حضور فعال نهادهای تنظیم گر با اهداف نظارت، مدیریت و بهبود کارایی در بازار فناوری توانسته باشد زمینه های مناسبی فراهم آورد که بتوان از ظرفیت های جذب به نحو موثری بهره برداری نمود. بر این نکته تاکید شده است که شناخت دقیق بازیگران بازار فناوری و درک فرآیندهای تضعیف شرکت های نفتی بین المللی و تقویت شرکت های خدمات نفتی در انتقال و توسعه فناوری در بخش بالادستی نخستین گام در طراحی الگوهای بهینه در سیاستگذاری های فناوری نفتی در کشور است. علی رغم محوریت پیمانکاران در شناسایی نیازهای زنجیره عملیات نفتی به توسعه فناوری های مناسب و انتقال این نیازها به توسعه دهندگان فناوری، در این مقاله به این نکته توجه شده است که محدودیت منابع مالی برای سرمایه گذاری در انتقال و توسعه فناوری و نیز ضعف بهره برداری بهینه از ظرفیت های جذب اقتضاء می کند که نهادهای تنظیم گر بازار فناوری کارآتر شوند و نقش موثرتری در مدیریت این بازار ایفا نمایند. نشان داده شده است که این نهادها با اولویت بندی فناوری هایی که سازگار با اهداف بخش بالادستی نفت بوده و اثر سرریز به برخی صنایع کلیدی در اقتصاد ملی را دارند می توانند جریان انتقال و توسعه فناوری را به سمتی هدایت کنند که همسو با راهبردهای توسعه صنعتی کشور باشد.
کلید واژگان: انتقال و توسعه فناوری, شرکت های نفتی بین المللی, بخش بالادستی نفت, قراردادهای نفتیWe have shown that the reliance on foreign investment within the framework of oil contracts with international oil companies has not been and will not be productive in the transfer and development of technology in Iranian upstream oil industry unless the following conditions are satisfied: i) adequate growth in the propositional and prescriptive knowledge related to oil industry to create a satisfactory absorption capacity، and ii) the active role of regulatory institutions for supervising، managing and enhancing efficiency in the market for technology to secure an effective utilization of the absorption capacity. It is emphasized that a careful identification of players in the market for oil technology transfer and development، and the realization of the processes of weakening and strengthening positions of international oil companies and service oil companies in this market، respectively، is the prerequisite in the design of optimum oil technology policies in Iran. Despite the importance of contractors in the recognition of the necessity of technological development in the chain of oil operations and conveying that to technology developers، we have noted that the scarcity of financial resources for investment in the transfer and development of technology as well as the shortcomings in the optimum utilization of the absorption capacity in Iran imply that the regulatory institutions in the market for oil technology should become more efficient and assume more active role in managing this market. It is shown that these institutions can direct the process of the transfer and development of oil technology along with the national strategies in industrial development by prioritizing the technologies which are consistent with the objectives of oil sector and at the same time having spillover effects to certain key industries in the national economy.Keywords: Technology Transfer, Development, International Oil Companies, Upstream Oil Sector, Oil Contracts -
بندهای 14 و 15 سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، بر دو اصل «افزایش ذخایر راهبردی نفت و گاز کشور... و توسعه ظرفیت های تولید...» و «برداشت صیانتی از منابع» تاکید دارد. از این رو، قراردادهای نفتی به شرطی بهینه است که مبتنی بر این دو اصل باشد. علاوه بر این، در مقدمه سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی بر ضرورت «اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون زا و برون گرا، پویا و پیشرو» تاکید شده است. به کارگیری این ضرورت های چهارگانه در طراحی قراردادهای بهینه نفتی چهار اصل دیگر را به ترتیب ذیل مشخص می کند: توان فزایی فنی- مدیریتی شرکت ملی نفت، رعایت منافع بین نسلی در بهره برداری از منابع نفتی، تبدیل شرکت ملی نفت به شرکت ملی- بین المللی و رسیدن به جایگاه رقابتی در بازار جهانی نفت. در این مقاله، از بین شروط شش گانه فوق در قراردادهای بهینه نفتی، فقط تولید صیانتی و ازدیاد برداشت را بررسی کرده ایم هرچند که به توان فزایی فنی- مدیریتی شرکت ملی نفت نیز اجمالا اشاره شده است. نشان داده ایم که تعارض های ساختاری بین اهداف شرکت های نفتی بین المللی و شرکت ملی نفت ایران، که اولی مبتنی بر حداکثرسازی سود در چارچوب اصول بنگاهداری و دومی مبتنی بر حداکثرسازی ارزش اقتصادی مخازن در چارچوب تامین منافع ملی در بلندمدت است، موجب می شود که هیچ گاه نتوان قرارداد بهینه ای با شرکت های بزرگ نفتی منعقد کرد که متضمن الزامات اقتصاد مقاومتی باشد. نتیجه گرفته ایم که فقط قراردادهای حمایتی و همکاری های فنی و مدیریتی با شرکت های خدمات نفتی می تواند با اصول اقتصاد مقاومتی هماهنگ باشد.
کلید واژگان: اقتصاد مقاومتی, قراردادهای نفتی, تولید صیانتی, ارزش اقتصادی مخازن, نفت و منافع ملی بلندمدتArticles 14 and 15 of the Grand Policies of Resilient Economy emphasize the following two principles: i) «Enhancing the strategic reserves of Iranian oil and gas … and improving the production capacities …» and ii) Observing the “maximum efficient rate of recovery (within IOR/EOR programs). Hence، oil contracts are optimum upon the satisfaction of these two principles. An emphasis is also given، in the introduction to the Grand Policies of the Resilient Economy، as to the necessity of «an economy based on knowledge and technology، founded on [the principles of] justice، endogenously driven with outward-looking approach، dynamic and progressive.» The application of these four requirements in designing optimum oil contracts may provide four other principles، namely، improving technical-managerial capability of NIOC، securing the inter-generational interests in exploitation of oil reservoirs، transforming NIOC to a national-international oil company، and attaining a competitive status in the global oil market. From the above-mentioned six principles، this paper examines optimum oil contracts by using MER and IOR/EOR principles only، with a brief reference to NIOC technical-managerial improvement. We have shown that the structural conflicts between the objectives of IOCs and NIOC، i. e.، the profit maximization within the principles of profit-seeking corporations، and the economic value maximization of reservoirs within the framework of securing long-term national interests، will make it impossible to conclude an optimum contract with IOCs satisfying the requirements of the resilient economy. This paper concludes that the only contracts which are compatible with the principles of resilient economy are technical and managerial support and cooperation contracts with oil service companies.Keywords: Resilient Economy, oil Contracts, IOR, EOR, economic value of reservoirs, oil, long, term national interests -
بعد از بررسی اجمالی قراردادهای نفتی ایران از امتیازنامه های رویتر و دارسی تا قراردادهای بیع متقابل، ویژگی های مطلوب قراردادهای نفتی را به شرح ذیل بررسی کرده ایم: حاکمیت و مالکیت بر منابع نفتی، حقوق و منافع ملی در زنجیره عملیات نفتی، انتقال دانش و مهارت های فنی، و افزایش سهم دولت از عواید نفتی. ارزیابی قراردادهای نفتی در یک دوره 140ساله، از رویتر (1251) تاکنون، نشان می دهد که توجه اصلی دولت ها همواره معطوف به افزایش درآمدهای ارزی بوده است. درحالت کلی، اعمال حاکمیت و مالکیت بر منابع نفتی در قراردادها معمولا محل نزاع بین دولت ها و شرکتهای نفتی نبوده است زیرا درحقوق بین الملل، حاکمیت دولتها بر منابع طبیعی به رسمیت شناخته شده است. نکته بسیار مهم، تشخیص دلالت های این ویژگی در فرآیند عملیات نفتی شرکتهای خارجی است که تابعی از دانش و تجربه شرکت ملی نفت است. دو ویژگی بعدی، کم و بیش در تمام قراردادهای نفتی مورد توجه بوده است بدون آنکه نتیجه ملموسی از آن حاصل شده باشد زیرا ثمربخشی این دو ویژگی مستلزم کوششی درون زا برای ارتقاء سطح دانش و مهارت های فنی در صنعت نفت و همچنین تغییر رویکرد مقامات دولتی به جایگاه نفت در توسعه اقتصادی است. درغیر اینصورت، از انعقاد قراردادهای نفتی با شرکتهای نفتی بین المللی نمی توان ارتقاء توان کارشناسی و مدیریتی شرکت ملی نفت برای نیل به سطح شرکتهای نفتی ملی- بین المللی را انتظار داشت.
کلید واژگان: قراردادهای نفتی, منافع ملی, انتقال دانش فنی, حاکمیت و مالکیت بر منابع نفتی, سازوکار سهم بری در قراردادهای نفتیAfter reviewing briefly the Iranian oil contracts from Reuter and D’Arcy concessions to buy-back contracts, we have examined the desired properties of oil contracts as follows: sovereignty and ownership over oil resources, national rights and interests in the chain of oil operations, transfer of technical knowledge and skills, and finally improvement in Government revenues resulting from oil production. An evaluation of oil contracts over a period of 140 years since Reuter’s concession in 1872 reveals the fact that the main attention of Governments has always been focused on gaining higher foreign exchange revenues. In principle, the sovereignty and ownership of oil resources have not usually been a conflicting issue amongst Governments and IOCs due to the fact that the permanent sovereignty over natural resources is well-recognized in international law. However, the point of prime significance is the identification of the impact of this property on the process of oil operations by IOCs, which depends entirely on the knowledge and expertise of NIOC. The other two properties are, more or less, emphasized in all oil contracts, yet without producing any tangible results due to the lack of endogenous efforts to advance technical knowledge and skills in oil industry as well as a change of Government’s outlook to the role and status of oil in economic development. Otherwise, contracts with IOCs cannot be expected to enhance technical and managerial capabilities of NIOC towards becoming a national-international oil company.Keywords: Oil Contracts, National Interests, Transfer of Technology, Sovereignty, Ownership over Natural Resources, Government, IOCs Take in Oil Contracts
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.