به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « سن » در نشریات گروه « اقتصاد »

تکرار جستجوی کلیدواژه «سن» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سید روح الله احمدی حاجی آبادی*، علی ملاکاظمی، روح الله رمضانی

    گردشگری مذهبی که گاهی اوقات گردشگری معنوی نامیده می شود، در سراسر جهان جایگاه قابل ملاحظه ای را به خود اختصاص داده است. در این میان، سفر اربعین را می توان یکی از باشکوه ترین سفرهای مذهبی در ابعاد گوناگون دانست. درک درست نسبت به میزان تاثیر عوامل گوناگون بر انجام این مراسم، می تواند سیاست گذران را به اتخاذ سیاست های صحیح و کارامد کمک کند. در این راستا، در مطالعه حاضر تلاش گردید تا به تاثیر برخی از عوامل اقتصادی و دموگرافیکی بر سفر اربعین در سال 1397 پرداخته شود. آمار و اطلاعات از طریق پرسشنامه گردآوری و سپس با استفاده از مدل لاجیت، میزان تاثیر عوامل مالکیت مسکن، سطح درآمد، سن و سطح تحصیلات افراد بر سفر اربعین برآورد گردید. یافته های تحقیق بیانگر آن است که فرضیه های افزایش احتمال سفر اربعین در صورت افزایش سطح درآمد و مالکیت مسکن مورد تایید قرار نگرفت. در مقابل، فرضیه های کاهش احتمال سفر اربعین در نتیجه افزایش سن و افزایش احتمال سفر اربعین در صورت افزایش سطح تحصیلات مورد تایید قرار گرفت.

    کلید واژگان: سفر اربعین, مالکیت مسکن, درآمد, سن, تحصیلات, مدل لاجیت}
    Seyedrohollah Ahmadi Hajiabadi *, Ali Mollakazemi, Rohollah Ramezani

    Religious tourism, sometimes called spiritual tourism, has a significant position around the world. In the meantime, Arba'een's journey can be considered as one of the most glorious religious trips in various dimensions. Understanding the impact of various factors on the performance of this ceremony can help policymakers to adopt correct and effective policies. In this regard, in the present study, an attempt was made to address the impact of some economic and demographic factors on Arba'een's journey in 1397. Data were collected through a questionnaire and then using the Logit model, the effect of the variables of housing ownership, income level, age and education level of people on the Arba'een's journey was estimated. The research findings indicate that the hypotheses of increasing the probability of Arba'een travel if the level of income and housing ownership increase were not confirmed. In contrast, the hypotheses of decreasing the probability of Arba'een travel as a result of increasing age and the hypotheses of increasing the probability of traveling Arba'een as a result of increasing the education level were confirmed.

    Keywords: Arba'een's journey, Housing Ownership, Income, Age, Education, Logit model}
  • ابوطالب کاظمی*

    بخش صنعت جایگاه قابل توجهی از ارزش افزده و اشتغال را دارا می باشد. مطابق آمارهای ارایه شده مرکز آمار، تعداد شاغلین کارگاه های صنعتی ده نفر کارکن و بیشتر از 414546 نفر در سال 1358 به 1258414 نفر در سال 94 رسیده و حاکی از سهم 8/31 درصدی اشتغال کشور است. این در حالی است که حوزه صنعت کشور به عنوان یکی از ارکان اقتصاد ملی و پیش قراول توسعه، طی سال های گذشته با چالش ها و نوسانات متعددی مواجه بوده است.تعطیلی واحدهای تولیدی و بررسی دلایل موثر بر آن از جمله موضوعاتی است که امروزه در حوزه اقتصاد صنعتی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و پاسخ به این پرسش که تعطیلی بنگاه، نتیجه ویژگی های سطح بنگاه، صنعت و یا عوامل محیطی (اقتصاد کلان) است، از اهمیت بسزایی برخوردار است. از این رو هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر عوامل موثر بر تعطیلی واحدهای تولیدی استان ایلام با روش توصیفی-تحیلی بوده است. مطابق گزارشات سازمان صمت استان ایلام از 101 واحد تعطیل و نیمه تعطیل، واحدهای با مالکیت خصوصی، دارای سن کمتر، اندازه کوچکتر و سرمایه اولیه کمتر، بیشترین سهم واحدهای تعطیل و نیمه تعطیل را به خود اختصاص داده است.

    کلید واژگان: واحدهای تولیدی, تعطیلی, سن, اندازه, استان ایلام}
  • مرضیه شریفی نژاد*، اصغر میرفردی
    در دهه های اخیر مجموعه تغییرات مربوط به الگوی مصرف و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این الگو، آن را به یک مسئله اجتماعی تبدیل کرده است. هدف اصلی مقاله حاضر بررسی مصرف گرایی و رابطه آن با سرمایه فرهنگی در یاسوج است. روش پژوهش، پیمایشی و ابزار اصلی مورداستفاده در مرحله جمع آوری داده ها پرسشنامه ترکیبی محقق ساخته و دیگران ساخته بوده و برای ارزیابی اعتبار پرسشنامه از تحلیل عاملی و ارزیابی پایایی، از ضرایب آلفای کرونباخ Cronbach Alpha)) وکودر- ریچاردسون (Kuder-Richardson) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را ساکنان هجده سال و بالاتر شهر یاسوج تشکیل داده است. حجم نمونه بر اساس جدول لین چهارصد  نفر تعیین شد. به دلیل ناهمگن بودن جامعه آماری از روش نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای چندمرحله ای استفاده شده است. در بخش چارچوب نظری، نظریات بوردیو و شبکه برای اقتباس متغیرهای تحقیق به کار گرفته شدند. یافته های تحقیق نشان دهنده عدم رابطه معنادار متغیرهای سرمایه فرهنگی و مصرف گرایی و عدم وجود تفاوت معناداری بین میزان گرایش زنان و مردان به مصرف گرایی است در حالی که بین سن و مصرف گرایی رابطه معنادار وجود دارد به نحوی که با افزایش سن، مصرف گرایی کاهش می یابد. این مسئله نشان می دهد که آنچه بیش از سایر متغیرها بیانگر تحولات الگوی مصرف شده تغییرات نسلی است نه جنسیت یا سایر متغیرهای ساختاری. با توجه به آموزه های دینی در این حوزه آنچه مشاهده شد تفاوت بین وضع موجود و وضع مطلوب را نشان می داد.
    کلید واژگان: مصرف گرایی, سرمایه فرهنگی, جنس, سن, یاسوج, ایران}
    Marzieh Sharifinejad *, Asghar Mirfardi
    In recent decades, a series of changes in consumption patterns and economic, social and cultural consequences of this model have made a social issue. The main purpose of this article is to investigate consumerism and its relationship with cultural capital in Yasuj. The research method, survey and the main tool used in the data collection stage were a researcher-made questionnaire and others designed to assess the validity of the questionnaire through factor analysis and reliability assessment using Cronbach's Alpha coefficients and Kuder-Richardson coefficients used. The population of the study consisted of residents of Yasuj with 18 years and older. The sample size was 400 people according to Lin's table. Due to heterogeneity of the statistical population, multistage stratified random sampling method was used. In the theoretical framework section, Bourdieu's and the network's approaches were used to adapt the research variables. The findings indicate that there is no significant relationship between cultural capital and consumerism variables and no significant difference between men's and women's tendency to consumerism, while there is a significant relationship between age and consumerism. It means with increasing age, Consumerism decreases. This indicates that what is more than other variables reflects changes in the pattern of consumption used in generational change, not gender or other structural variables. According to the religious teachings in this field, what was observed was the difference between the status quo and the desired one.
    Keywords: consumerism, Cultural Capital, Gender, age, Yasouj, Iran}
  • فرهاد دژپسند، عباس عرب مازار، شاپور سیفی *
    هدف این مقاله بررسی تاثیر تحصیلات و تجربه کاری بر درآمد ناشی از کار افراد است. در مطالعه حاضر، از معادله رگرسیون دستمزد مینسر، و تابع تولید کاب-داگلاس برای بررسی رابطه بین تحصیلات و تجربه و درآمد ناشی از کار افراد استفاده شده است. داده های مقطعی استفاده شده از نتایج طرح هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی مرکز آمار ایران در سال های 1393-1384 است. همچنین هفت سطح تحصیلی به صورت بی سواد، ابتدایی، راهنمایی، دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و بالاتر برای افراد در نظر گرفته شده است. بررسی داده های درآمد سالانه ناشی از کار افراد نشان داد که نمایه های درآمد-سن ترسیم شده برای مردان و زنان در هر یک از این سطوح تحصیلی و در تمام سال های مورد بررسی به صورت سهمی شکل و دارای تقعر نسبت به محور سن هستند. همچنین نتایج برآوردها نشان می دهد که متغیرهای تحصیلات و تجربه (یادگیری در عمل) هر دو بر متغیر وابسته، درآمد سالانه ناشی از کار تاثیر مثبت دارند لیکن در اغلب موارد اثر تحصیلات بر درآمد ناشی از کار افراد بیش از دو برابر اثر تجربه بر درآمد بوده است.
    کلید واژگان: معادله دستمزد مینسر, کاب, داگلاس, درآمد, سن, تحصیلات, تجربه کاری}
    Farhad Dejpasand, Abbas Arabmzar, Shapor Sayfi *
    The aim of this article is to evaluate the effect of education and job experience on the work-related earnings. The relationships between earnings and education have long been studied. In the present study, the Mincerian wage equation, and Cobb-Douglas production function was used to examine the relationship between education and job experience and earnings from work. To estimate of the regression equations, we were used the cross-sectional data that extracted from the expenditure and income urban and rural households survey conducted by Statistical Center of Iran in 1384-1393. As well as, this study has considered seven levels of education for individuals: illiterate, elementary, middle, Diploma, Associate Degree, bachelor, master or higher degree. The job experience variable is equal to age minus the age of ending education. The scrutiny of earning data show that earning-age profiles (for both men and women) are parabolic and concave with to age axis. Also, this result was confirmed by the results of estimating equations based on Mincerian equations because the sign of square of job experience’s variable was negative (for both men and women for all years). The results also show that the variables of education and job experience (learning in practice) both on the dependent variable, namely annual earnings from work have a positive impact, but in most cases the effect of education on earnings was more than twice that of the revenue.
    Keywords: The Mincerian Wage Equation, Cobb, Douglas, Earning, Age Profiles}
  • عباس عرب مازار *، محمد صادق علی پور، یاسر زارع نیاکوکی
    زنان به عنوان نیمی از جمعیت فعال کشور نقش مهم و اثر گذاری در اقتصاد کشور ایفا می کنند. به دلیل تحولات دهه های اخیر، اشتغال به مطالبه اقتصادی برای تعداد زیادی از زنان بخصوص زنان با تحصیلات دانشگاهی تبدیل شده است. از آنجا که اشتغال زنان تابع عوامل اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی مختلفی است؛ بنابراین تمرکز صرف بر یکی از این جنبه ها نمی تواند بیان کننده واقعیت این موضوع باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل اجتماعی-اقتصادی موثر بر اشتغال زنان در ایران است. برای این مهم از مدل لوجیت و همچنین داده های هزینه درآمد خانوار (1390) مرکز آمار ایران استفاده شده است. نتایج برآورد برای 5797 زن ساکن شهر و روستا در کشور نشان داد که عواملی چون تعداد افراد شاغل در خانوار، وضعیت تاهل، محل اقامت و همچنین سرپرست بودن زنان تاثیر مثبت و معنی داری بر اشتغال آنها دارد. سن نیز به عنوان یکی از عوامل مهم دارای اثری مثبت اما غیر خطی بر اشتغال است، در حالی که تحصیلات بالاتر از متوسطه اثر معکوسی بر اشتغال زنان داشته است.
    کلید واژگان: اشتغال زنان, تحصیلات, سن, شهری و روستایی, مدل لوجیت}
    Abbas Arabmzar *, Mohammad Sadegh Alipour, Yaser Zare Niyakooki
    Women as a half of the active population, play an important and influential role in the Iranian economy. In recent decades, due to economic conditions, Employment for most of the women, notably for educated ones, has become an economic demand. Since women’s employment is a function of economic, social and population factors, focusing on one of these factors can’t reflect the reality of this subject.
    The purpose of this paper is to Study socio-economic factors that affect the women employment in Iran. A Logit Model and Family budget (2011) have been used.
    The results of this model for women, who reside in rural and urban areas , demonstrates that some factors such as the Number of employed persons in the household, Marital status, place of residence, as well as being the head of the household have a significant positive impact on women’s employment. Age as one of the important factors has a positive but non-linear effect on employment, while higher education has an adverse effect on women’s employment.
    Keywords: Women's Employment, Education, Residence, Age, Socio, Economic Factors, Logit Model}
  • محمد لشکری
    آموزش نیاز اولیه انسان به دانش را برآورده و وسیله ای را برای کمک به پاسخ گویی به دیگر نیازهای اساسی فراهم می کند و به تداوم و تسریع توسعه کلی جامعه یاری می رساند. همچنین نیروی انسانی ماهر مورد نیاز برای بخشیدن مدرن و بخش سنتی را فراهم می کند و به وسیله توسعه دانش، مهارت ها و ظرفیت های تولید نیروی کار را افزایش می دهد. آموزش نه تنها به بهبود درآمد نسل حاضر، بلکه به بهبود توزیع آینده درآمد، اشتغال و سایر فرصت ها کمک می کند. نظریه منابع انسانی فرض می کند که درآمد شخصی افراد تابعی از آموزش و تجربه آنهاست، بنابراین نابرابری در توزیع درآمد را باید در نابرابری های آموزشی جستجو کرد. آموزش فرایندی پویاست که مهارت و توانمندی نیروی انسانی، بازدهی او و در نتیجه درآمد فرد و جامعه را افزایش می دهد. در پژوهش حاضر، براساس نظریه منابع انسانی که تغییرات درآمد را تابعی از سطح تحصیل و تجربه می داند و فرض می کند که سطح درآمد عمدتا توسط دو متغیر آموزش و تجربه تعیین می شود، برای توجیه تغییرات درآمد شخصی افراد با توجه به نظریه منابع انسانی مدل نیمه لگاریتمی با 3000 اطلاعات جمع آوری شده از چهار نوع بخش آموزشی دولتی، آموزشی خصوصی، و غیرآموزشی دولتی و غیرآموزشی خصوصی مربوط به آبان ماه 1386 (داده های مقطعی) با استفاده از نرم افزار Eviews5 به روش OLS برآورد شد و مورد آزمون قرار گرفت. ضمن بررسی سازگاری مدل با نظریه منابع انسانی فرضیه های زیر، آزمون و تمام آنها تایید شدند:درآمد شخصی افراد با میزان تحصیلات آنها رابطه مستقیم دارد.
    درآمد شخصی افراد با میزان تجربه آنها رابطه مستقیم دارد.
    درآمد مردان در شرایط یکسان تحصیل و تجربه از درآمد زنان بیشتر است.
    بازده آموزش در بخش های آموزشی از بخش های غیر آموزشی بیشتر است.
    کلید واژگان: آموزش, درآمد, تجربه, سن, بازده آموزش}
    Mohammad Lashkari
    Education satisfies the human primary need for knowledge. It is a mean helping to meet other fundamental needs and it facilitates continuance and expedition of community overall development. Education provides required skillful labor for modern and traditional devisions and it increases the labor' skills and its production capacities. It is not olny a mean to improve current generation's income but also it helps to enhance future income distribution and other opportunities. Theory of human resources assumes that the individuals’ personal income is a function of their education and experience. So, inequality in income distribution can be traced in educational inequality. Schooling is a dynamic process enabling labor’s skill, capability, and return. Thus, it increases the personal and community income.The current study, based on theory of human resources considering income variations as a function of education and experience level, assumes that the income level is determined by two variables of education and experience. Justifying variations in individual’s personal income with respect to above theory, this research used two logarithmic and semi-logarithmic models to analyze data gathered from four types of educational systems with a sample size of 3000. Cross sectional data estimated by Eviews 5 software package applying OLS method. The following hypotheses tested and approved along with investigating their consistency with theory of human resources:Personal Income has a direct relationship with schooling.Personal Income has a direct relationship with Experience.Men's personal Income is greater than women's income in the same conditions of education and experience.Return of Education in educational sectors is larger than noneducational sectors.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال