به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "برنامه ریزی دوسطحی" در نشریات گروه "مدیریت"

تکرار جستجوی کلیدواژه «برنامه ریزی دوسطحی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی برنامه ریزی دوسطحی در مقالات مجلات علمی
  • سمانه کشائی آرانی، مقصود امیری*، محمدتقی تقوی فرد، مصطفی زندیه
    زمینه و هدف

    هدف از انجام این پژوهش، طراحی و برنامه ریزی زنجیره تامین تولید و توزیع به صورت یکپارچه است.

    روش

    با استفاده از رویکرد برنامه ریزی دوسطحی می توان ضمن مدیریت تعارض بین اهداف و منافع تصمیم گیرندگان، یکپارچگی در تصمیم گیری را حفظ کرد. در مدل پیشنهادی، تصمیمات طراحی زنجیره تامین در سطح رهبر و تصمیمات مربوط به برنامه ریزی تولید و توزیع مشترکا در سطح پیرو در نظر گرفته شده است. در سطح رهبر، سه هدف حداقل کردن هزینه های کل زنجیره تامین، حداکثرکردن قابلیت اطمینان و حداقل کردن آثار سوء زیست محیطی و در سطح پیرو، حداقل کردن هزینه های تولید و حداقل کردن هزینه های توزیع دنبال می شود. بنابراین مدل برنامه ریزی دوسطحی پیشنهادی، چندهدفه و چندپیرو است. برای محاسبه قابلیت اطمینان از پارامترهای مدل SCOR12، تکنیک تحلیل سلسله مراتبی داده ها و آنالیز درخت خطا استفاده شد. برای سنجش آثار سوء زیست محیطی از فاکتور انتشار گاز دی اکسیدکربن استفاده شد. در انتها، برای حل مدل پیشنهادی از تکنیک فراابتکاری استفاده شده است.

    یافته ها

    یافته ها حاکی از آن است که با توجه به صحت عملکرد بالای الگوریتم MOEA/D، می توان به یافته های ناشی از این الگوریتم برای مسیله زنجیره تامین مورد بررسی، اعتماد و اطمینان کرد.

    نتایج

    این پژوهش از نظر سطح بندی مسیله و انتخاب مسیله رهبر و پیرو یک رویکرد جدید محسوب می شود. در صورتی که تصمیمات مربوط به طراحی و برنامه ریزی زنجیره تامین با جلب همکاری حلقه های زنجیره تامین و به صورت یکپارچه اتخاذ شوند، احتمال دست یابی به نتایج مطلوب تر افزایش می یابد.

    کلید واژگان: برنامه ریزی یکپارچه, تولید و توزیع, برنامه ریزی دوسطحی, زیست محیطی, قابلیت اطمینان
    Samaneh Keshaei Arani, Maqsoud Amiri *, Mohammad Taghi Taghavifard, Mostafa Zandieh
    Background and Objective

    The purpose of this research is to design and plan the production and distribution supply chain in an integrated manner.

    Methods

    By using the bi-level programing approach, it is possible to maintain the integrity of decision-making while managing the conflict between the goals and interests of the decision-makers. In the proposed model, supply chain design decisions are considered at the leader level and production and distribution planning decisions are jointly considered at the follower level. At the leader level, the three goals of minimizing the costs of the entire supply chain, maximizing reliability and minimizing adverse environmental effects, and at the follower level, minimizing production costs and minimizing distribution costs are pursued. Therefore, the proposed bi-level programing model is multi-objective and multi-follower. To calculate the credibility of SCOR12 model parameters, hierarchical data analysis technique and fault tree analysis were used. The carbon dioxide emission factor was used to measure the adverse environmental effects. Finally, meta-heuristic technique has been used to solve the proposed model.

    Findings

    The findings indicate that due to the high accuracy of the MOEA/D algorithm, the findings of this algorithm can be trusted for the supply chain problem.

    Results

    This research is considered a new approach in terms of leveling the problem and choosing the problem of leader and follower. If the decisions related to the design and planning of the supply chain are made with the cooperation of the supply chain links and in an integrated manner, the probability of achieving more favorable results increases

    Keywords: Integrated programming, Production, distribution, Bi-level programming, Environmental, credibility
  • انسیه تاکی، سید حبیب الله میرغفوری*، علی مروتی شریف آبادی، سید حیدر میرفخرالدینی

    در این تحقیق یک مدل ریاضی دوسطحی جدید به منظور طراحی شبکه هاب لجستیکی در زنجیره تامین امداد و بلایا ارایه شده است. مدل سطح رهبر به مکان یابی هاب ها و تعیین وسایل نقلیه مورد استفاده می پردازد. تابع هدف این مدل به کمینه سازی هزینه های احداث هاب ها، هزینه های حمل و نقل و هزینه های مربوط به ایجاد زیرساخت جهت توسعه شبکه هاب لجستیکی می پردازد. در مدل سطح پیرو اقدام به تعیین مسیرهای بهینه برای ارسال محصولات به متقاضیان با هدف کمینه سازی زمان ارایه خدمت می کند. با توجه به اینکه حل مدل های دوسطحی در حالتی که مدل سطح پیرو دارای ساختار MIP باشد، به عنوان یک مسئله دشوار در تحقیق در عملیات شناخته شده و همواره برای آن روش حل مشخصی وجود ندارد، در این پژوهش یک الگوریتم ابتکاری مبتنی بر شمارش کامل جهت حصول پاسخ ها با کیفیت بالا ارایه شده است. مطابق با نتایج محاسباتی می توان مشاهده کرد که الگوریتم توسعه یافته قادر به تولید پاسخ هایی موجه بوده و البته از نظر کیفیت پاسخ ها هم سطح قابل قبولی دارد. استفاده از نتایج این پژوهش می تواند به عنوان یک ابزار مدیریتی مورد استفاده سازمان های متولی مدیریت بحران قرار گیرد.

    کلید واژگان: برنامه ریزی دوسطحی, مکان یابی هاب, شبکه لجستیکی, الگوریتم ابتکاری مبتنی بر شمارش کامل, زنجیره تامین امداد و بلایا
    Ensiyeh Taki, Seyed Habib Allah Mirghafoori *, Ali Morovati Sharifabadi, Seyed Heydar Mirfakhreddini

    In this study, a new two-level mathematical model is presented in order to design a logistics hub network in the supply chain of disasters and disasters. The leader level model uses the location of hubs and the determination of vehicles used. The objective function of this model is to minimize the cost of building hubs, transportation costs, and infrastructure costs to develop a logistics hub network. In the follow-up model, it determines the optimal routes for sending products to applicants with the aim of minimizing service delivery time. Given that solving two-tier models in the case where the follow-up model has an MIP structure, it is known as a difficult problem in research in operations and there is not always a definite solution for it, in this research an innovative algorithm based on complete counting. It is provided with high quality answers. According to the computational results, it can be observed that the developed algorithm is able to produce justified answers and of course it has an acceptable level in terms of the quality of the answers. Using the results of this research can be used as a management tool by crisis management organizations.

    Keywords: Locating, Routing
  • محسن طباطبایی، عباس افرازه*، عباس سیفی
    هدف این مقاله ارایه یک مدل بهینه سازی تسهیم دانش بر مبنای نظریه بازی است که تصمیمات سازمان و دانشکاران را بصورت همزمان بهینه سازی کند. بدین منظور از برنامه ریزی دوسطحی استفاده شد. در سطح بالا تصمیمات سازمان در خصوص پاداش و در سطح پایین تصمیمات دانشکار در خصوص زمان و تلاش تخصیص یافته به تسهیم دانش مدلسازی شد. طراحی فرمولاسیون ریاضی رفتار دانشکاران بر اساس ادبیات و در چارچوب انگیزش-فرصت-توانایی انجام شد. مدلسازی دوسطحی ارایه شده نسبت به مدل های قبلی امکان بررسی پارامترهای بیشتری را فراهم می کند و علاوه بر انگیزش به دو عامل دیگر یعنی توانایی و فرصت نیز توجه دارد. همچنین ساختار تابع عایدی بصورت غیرخطی در نظر گرفته شده است و لذا انطباق بیشتری با واقعیت دارد. علاوه بر این، میزان زمان در دسترس به عنوان یک عامل کلیدی در آن آمده است. مدل دوسطحی در نرم افزار GAMS و با سینتکس EMP کدنویسی شد و برای مجموعه ای از داده ها که بصورت تصادفی تولید شدند، با استفاده از الگوریتم بارون حل شد. نتایج نشان می دهد که افزایش میزان کاربردپذیری دانش و ضریب تاثیر مقایسه اجتماعی می تواند منجر به بهبود عملکرد سازمان و صرفه جویی در هزینه های پاداش شود. نادیده گرفتن این دو عامل می تواند منجر به اتخاذ تصمیمات غیربهینه شود. این تحقیق با فراهم نمودن بستری برای در نظر گرفتن پارامترهای بیشتر، به بهبود تصمیمات سازمان در این زمینه کمک می کند. همچنین، بر اساس این تحقیق الگوریتم بارون برای مسایل در اندازه بزرگ نیاز به بهبود دارد و پیشنهاد می شود تحقیقات آتی الگوریتم های کاراتری برای این مسئله ارایه نمایند.
    کلید واژگان: تسهیم دانش, برنامه ریزی دوسطحی, نظریه بازی, چارچوب انگیزش-فرصت-توانایی
    Mohsen Tabatabaei, Abbas Afrazeh *, Abbas Seifi
    This paper aims to propose a knowledge sharing optimization model based on the game theory that optimizes both employer and employee(s) decisions simultaneously. This model is a bi-level programming model. The upper-level problem includes employer decision about the reward, and the lower-level problem contains employee(s) decisions about time and effort allocation to knowledge sharing activity. Mathematical formulation of the model designed based on previous literature and in the framework of Motivation-Opportunity-Ability. The proposed bi-level programming model provides a foundation to investigate more different parameters comparing with previous models introduced in the literature. This model considers opportunity and ability factors in addition to the motivation. Also, payoff functions in this model are non-linear and therefore is more consistent with real cases relative to previous linear models. Additionally, this model analyzes the effects of available time as a key factor. The bi-level model coded in GAMS using EMP syntax and solved for a set of randomly generated data using BARON algorithm. Results indicated that the increase of applicability of codified knowledge and impact coefficient of social comparison could improve organizational performance and also save the cost of reward system. Therefore, neglecting these two parameters in designing a reward system could lead to under optimized decision making. This research provides a basis to consider more parameters simultaneously and help to improve organizational decisions. However, based on the results, BARON algorithm is not efficient to solve big problems, so developing a more efficient algorithm is needed.
    Keywords: Knowledge Sharing, bi-level programming, Game Theory, Motivation-Opportunity-Ability Framework
  • مصطفی اختیاری، مصطفی زندیه*، مسعود ربیعه، اکبر عالم
    هدف

    در این مقاله، یک مدل برنامه ریزی دوسطحی برای حل مسئله هم‎زمان انتخاب تامین کننده و تخصیص سفارش در زنجیره تامین چندمرحله ای ارائه شده است، به‎گونه‎ای که در سطح رهبر، مسئله انتخاب تامین کننده با هدف افزایش قابلیت اطمینان سیستم و در سطح پیرو، مسئله تخصیص سفارش با هدف کاهش هزینه سیستم فرموله شده و تقاضای مشتریان در مرحله آخر زنجیره تامین، غیرقطعی در نظر گرفته شود.

    روش

    روش مدل‎سازی مسئله انتخاب تامین کننده و تخصیص سفارش، مدل برنامه ریزی دوسطحی است که در آن از تکنیک بهینه سازی استوار برای برخورد با شرایط عدم قطعیت مسئله و از الگوریتم ژنتیک دوسطحی برای دستیابی به جواب‎های بهینه مسئله استفاده می شود.

    یافته ها

    نتایج به‎دست‎آمده از حل یک مسئله واقعی در صنعت فولاد تحت سناریوهای مختلف، موید آن است که اهداف قابلیت اطمینان و هزینه، رابطه متعارضی با یکدیگر داشته و افزایش تعداد اعضای زنجیره به افزایش قابلیت اطمینان و هزینه سیستم منجر می شود. از سوی دیگر، همان‎گونه که افزایش قابلیت اطمینان می تواند به افزایش هزینه های سیستم منتهی شود، کاهش قابلیت اطمینان که به‎طور عمده از عدم رعایت مسائل کیفی و کمبود نشئت می‎گیرد نیز، به افزایش سطح عدم رضایتمندی مشتریان و درنهایت افزایش هزینه کل سیستم می انجامد. همچنین نتایج به‎دست‎آمده در شرایط عدم قطعیت در مقایسه با شرایط قطعی، وضعیت نامطلوبی را نشان می دهد.

    نتیجه ‎گیری

    برای بهبود قابلیت اطمینان زنجیره تامین باید متوسط قابلیت اطمینان مراحلی از زنجیره تامین که در مقایسه با سایر مراحل در کمترین (بیشترین) سطح قرار دارند، افزایش (کاهش) یابد تا از بروز هزینه های اضافه جلوگیری شود. همچنین رویکرد تعاملی در روش شناسی پیشنهاد شده، راهکار مناسبی را در بیشینه سازی منافع سطوح رهبر و پیرو ارائه می دهد.

    کلید واژگان: انتخاب تامین کننده و تخصیص سفارش, برنامه ریزی دوسطحی, قابلیت اطمینان, بهینه سازی استوار, الگوریتم ژنتیک دوسطحی
    Mostafa Ekhtiari, Mostafa Zandieh *, Akbar Alem Tabriz, Masood Rabieh
    Objective

    Providing a bi-level programming model to solve the simultaneous problem of supplier selection and order allocation in multi-echelon supply chain is sought. The model will be proposed so that at the leader level, the supplier selection problem with the objective of increasing system reliability and at the follower level, the order allocation problem with the objective of reducing cost of system are formulated and customers’ demand at the last echelon of the supply chain is considered as an uncertain parameter.

    Methods

    Modeling the supplier selection and order allocation problem is based on the bi-level programming model, so the robust optimization technique was used to deal with the problem of uncertainty and a bi-level genetic algorithm was used to obtain the optimal solutions.

    Results

    The results obtained from solving a real problem in the steel industry under various scenarios indicated that there is an opposing relationship between reliability and cost objectives, and increasing the number of chain members can lead to an increase in system reliability and cost. On the other hand, as increased reliability can lead to higher system costs, reliability reduction, which is mainly due to lack of quality and deficiency issues, can also lead to an increase in customers' dissatisfaction and, ultimately, an increase in aggregate system costs. Moreover, the results obtained in uncertain conditions, in comparison with definite conditions, indicated an unfavorable situation.

    Conclusion

    In order to improve the reliability of supply chain, the average reliability of the echelons in supply chain, which are at the lowest (highest) level in comparison to other echelons, should increase (decrease) in order to avoid additional costs. Besides, the interactive approach in proposed methodology provides a suitable solution for maximizing the interests of leader and follower levels.

    Keywords: Supplier selection, order allocation, Bi-level programming, reliability, Robust optimization, Bi-level genetic algorithm
  • کاوه فهیمی، سید محمد سیدحسینی *، احمد ماکویی
    این مقاله یک مدل دومرحله ای را در فضای نمایندگی در نظر می گیرد که طی آن زنجیره تامین بطور همزمان وارد بازار بکری می شوند و اقدام به طراحی شبکه زنجیره تامین خود می کنند. کالای تولیدی توسط زنجیره ها کاملا یکسان و قابل جایگزین می باشد. هر زنجیره نمایندگی دارد. تابع تقاضای مشتری کشسان و وابسته به قیمت می باشد و تابع مطلوبیت وی برمبنای تابع هاف می باشد. در مرحله اول و طی یک بازی همزمان زنجیره ها شبکه خود را طراحی کرده و قیمت ها را مشخص می کنند. در مرحله دوم نمایندگی ها مکان و میزان جذابیت تسهیلات خود را طی یک بازی همزمان مشخص می کنند. تئوری امکان برای مواجه با عدم قطعیت استفاده شده است. در آخر یک مسئله واقعی به صورت مدل پیشنهادی مدل شده است، نتایج بحث شده اند، آنالیز حساسیت انجام شده است و نتایج محاسباتی استخراج شده اند.
    کلید واژگان: برنامه ریزی دوسطحی, بازی همزمان, تعادل نش, طراحی شبکه زنجیره تامین رقابتی پویا, الگوریتم ویلسون
    Kaveh Fahimi, Seyed Mohammad Seyedhosseini *, Ahmad Makui
    This paper develops a two-stage model to consider a franchise/franchisee environment in which supply chains are simultaneously entering the untapped market to produce either identical or highly substitutable products and give franchise to franchisees. Customer demand is elastic, price dependent and customer utility function is based on Huff gravity rule model. The supply chains, in the first stage, shape their networks and set the market prices based on dynamic games. The franchisees, in the second stage, specify their attractiveness levels and set the locations of their retailers in simultaneous games. Possibility theory was also applied to cope with uncertainty. Finally, we applied our model to a real world problem, discussed the results, conducted some sensitivity analyses, and gained some managerial insights.
    Keywords: Bi, level programming, simultaneous games, Nash equilibrium, dynamic competitive supply chain network design, Wilson algorithm
  • نسترن صادقیان شریف*، میرسامان پیشوایی

    در این پژوهش طراحی شبکه برای مدیریت پسماندهای شهری از دید یک سازمان که زباله های مختلف را جمع آوری کرده (مانند شهرداری) و در ازای دریافت زباله به مناطق تولید زباله پول پرداخت می کند، مطالعه شده است. تعیین مبلغ پرداختی برای دریافت زباله و همچنین تصمیم در مورد برون سپاری پس از دریافت زباله های تفکیک شده، موضوع هایی هستند که باید در مورد آن تصمیم گیری شود. در صورت برون سپاری، مزایده برگزار می شود و شرکت های بازیافتی و کمپوستی با ارائه قیمت در این مزایده شرکت می کنند. شرکت مناسب در صورت وجود انتخاب می شود و درصورتی که برون سپاری صرفه اقتصادی نداشته باشد، زباله ها توسط خود سازمان جمع آوری کننده پردازش می شوند و تصمیم های مربوطه برای تاسیس تسهیلات و مکان یابی و تخصیص آن ها به نقاط تولید زباله اخذ می شود. مسئله در قالب یک مدل دوسطحی مدل سازی شد که در سطح اول سازمان جمع آوری کننده به عنوان رهبر و در سطح دوم شرکت های داوطلب برای شرکت در مزایده در نقش پیرو با هم رقابت می کنند و تصمیم گیرنده هستند. 

    کلید واژگان: طراحی شبکه جمع آوری زباله و پسماند شهری, مدیریت پسماندهای شهری, برنامه ریزی دوسطحی, مزایده, قیمت گذاری
    Nastaran Sadeghian Sharif, Mir Saman Pishvaee

    In this study, the design of a network for municipal solid waste management has been studied from the viewpoint of an organization (e.g. Municipality) which collects different types of waste from all over the city and pays waste generation points in exchange for waste. Determining purchase price for waste and forming outsourcing policies are matters to be decided upon. In case of outsourcing, auction will be held and the private company who their business is recycling and composting can participate by bidding, which results in the selection of an organization or non-outsourcing. The problem is modelled as a bi-level model, in the first level, Municipality decides as the leader on outsourcing, and if outsourcing is agreed upon, a company is selected. In the second level, bidders compete as followers in the auction for receiving more waste from the organization and offer prices.

    Keywords: Network Design of Municipal Solid Waste, Municipal Solid Waste Management, Bi-Level Programming, Auction, Pricing
  • فاطمه مجیبیان*، آمنه خدیور
    در دنیای رقابتی امروز حفظ توان رقابتی صنایع، از الزامات باقی ماندن در صحنه رقابتی است. از این رو باید راهکارهایی به‎منظور رقابتی تر شدن صنایع کوچک اندیشیده شود تا بتوانند ضمن حفظ موجودیت خود، در عرصه رقابت نیز موفق عمل کنند. از جمله راهکارهای تقویت قدرت رقابتی صنایع کوچک، تجمیع این صنایع در کنار یکدیگر و ایجاد ساختاری با عنوان «خوشه صنعتی» است. با توجه به اهمیت خوشه های صنعتی در برنامه های توسعه اقتصادی منطقه، ارائه راهکارهایی به‎منظور بهبود عملکرد خوشه ها همواره در کانون توجه محققان و متخصصان این حوزه بوده است. در پژوهش حاضر فرایند قیمت گذاری محصولات که یکی از مهم‎ترین عوامل موثر بر سودآوری خوشه های صنعتی است با استفاده از رویکرد نظریه بازی ها بررسی شده است. مدل پیشنهادی این پژوهش با تمرکز بر تفاوت ساختاری بین زنجیره های تامین و خوشه های صنعتی معرفی‎ شده است و در آن از مفهوم بازی استکلبرگ و مدل برنامه‎ریزی دوسطحی برای تعیین قیمت محصولات درون خوشه استفاده می‎شود. به‎منظور آزمون اعتبار ساختاری مدل پیشنهادی نیز اطلاعات مربوط به خوشه سنگ استان تهران با استفاده از نرم‎افزار متلب در بازی قیمت گذاری طراحی‎شده به اجرا درآمد و نتایج به‎دست‎آمده از بازی سطوح ذی‎نفعان و رهبر استکلبرگ خوشه، تجزیه و تحلیل شدند.
    کلید واژگان: بازی استکلبرگ, برنامه ریزی دوسطحی, خوشه صنعتی, قیمت گذاری, نظریه بازی
    Fatemeh Mojibian*, Ameneh Khadivar
    In today's competitive world, maintaining competitive power of industries is the requirement of remaining in the competition. In the case of small industries, it also needs to think about strategies of making the industries more competitive in order to survive and have successful activity in competition. In many countries, one of the methods that have gained successful experience in increasing competitive power of SMEs is clustering these firms in a frame of “industrial clusters”. Considering the importance of industrial clusters’ role in regional economic development programs, providing the solutions of improving the performance of the clusters was always a concern for researchers and specialists of this field.
    In this study, the process of product pricing as one of the most important factors which affects the profitability of industrial clusters is discussed by game theory approach. The proposed model focuses on the structural differences between supply chains and industrial clusters where the concept of Stackelberg game and bilevel programming model is used to determine the price of cluster’s products. In order to test the validity of the proposed model, the stone cluster data of Tehran are collected and using MATLAB software they are implemented in propose pricing game. Then, the results of the Stackelberg game between leader and cluster’s Stakeholders is been analysed.
    Keywords: Bilevel Programming, Industrial Cluster, Game Theory, Pricing, Stackelberg Game
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال