جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « financial performance » در نشریات گروه « مالی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «financial performance» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
در عصر رقابتی امروز شرکت ها برای اینکه بتوانند به عملکرد مالی قابل قبول دست یابند و ارزش شرکت را ارتقا دهند، ناچار هستند در کنار شاخص های مالی، به مطلوبیت ذی نفعان و مسائل زیست محیطی توجه ویژه نمایند. این پژوهش با هدف تبیین تاثیر فشار ذی نفعان و تولید سبز بر عملکرد مالی با نقش میانجی شهرت شرکت و عملکرد زیست محیطی در شرکت های صنعت پتروشیمی بورس اوراق بهادار تهران صورت پذیرفته است. روش پژوهش بر مبنای هدف کاربردی و بر مبنای اجرا توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل کارکنان و مدیران شرکت های صنعت پتروشیمی در بورس تهران به حجم نمونه 384 نفر بوده است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه و برای بررسی فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که فشار ذی نفعان سازمانی و تولید سبز بر عملکرد مالی با نقش میانجی شهرت شرکت و عملکرد زیست محیطی در شرکت های صنعت پتروشیمی بورس تهران تاثیر دارند.
کلید واژگان: عملکرد مالی, فشار ذی نفعان, تولید سبز, شهرت شرکت, عملکرد زیست محیطیIn today's competitive era, in order to achieve an acceptable financial performance and improve the company's value, companies are forced to pay special attention to the interests of stakeholders and environmental issues in addition to financial indicators. This research aims to explain the impact of stakeholder pressure and green production on financial performance with the mediating role of firm reputation and environmental performance in petrochemical industry companies of Tehran Stock Exchange. The research method is based on the objective, applied, and in terms of the method of doing the work, descriptive survey and the statistical population includes employees and managers of petrochemical industry companies in the Tehran Stock Exchange, with a sample size of 384 people. Structural equation modeling was used to collect information from the questionnaire and to examine the research hypotheses. The results indicate that the pressure of organizational stakeholders and green production have an effect on financial performance with the mediating role of firm reputation and environmental performance in petrochemical industry companies of Tehran Stock Exchange.
Keywords: Financial Performance, Stakeholder Pressure, Green Production, Firm Reputation, Environmental Performance -
In the backdrop of an ever-evolving global business landscape and intense market competition, companies are faced with the imperative of strategically managing factors that influence their financial performance. This research delves into the intricate relationship between financial performance enhancement and corporate governance, with particular attention to the mediating role of human capital. The study centers its investigation on companies listed on the Tehran Stock Exchange and comprises a comprehensive sample of 140 top-level managers. A composite sampling approach, comprising a simple random sampling technique and Morgan's table, was employed to judiciously select a representative cohort of 103 participants. In the pursuit of rigorous academic analysis, the research leverages a goal-oriented, applied methodology, employing a descriptive survey design and a quantitative approach. The primary data for the study were methodically collected through rigorously designed and standardized questionnaires. Subsequent to data acquisition, a meticulous analytical process was undertaken using the Partial Least Squares (PLS) software, aligning with the latest developments in quantitative research techniques. The results stemming from hypothesis testing offer compelling insights into the dynamic relationship between corporate governance, human capital, and financial performance enhancement. Our findings convincingly demonstrate a significant positive impact of both corporate governance and human capital on the enhancement of financial performance in the context of Tehran Stock Exchange's listed companies. Furthermore, the empirical evidence strongly suggests that human capital plays a pivotal mediating role in the relationship between corporate governance practices and financial performance improvements. This study, in its pursuit of academic rigor, underscores the effectiveness of a novel hybrid approach, thoughtfully integrating machine learning and data envelopment analysis, to comprehensively examine the intricate interplay between financial performance enhancement and corporate governance within the context of the Tehran Stock Exchange's listed companies. The study contributes to the evolving body of literature in this domain and provides valuable insights for practitioners, policymakers, and researchers.
Keywords: Financial Performance, Corporate Governance, Machine Learning, Human Capital -
نشریه تحقیقات مالی، پیاپی 75 (پاییز 1403)، صص 476 -508هدف
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط بین تامین مالی سرمایه در گردش و عملکرد مالی با تاکید بر نقش ویژگی های شرکت، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. این مطالعه می کوشد تا ادبیات مدیریت سرمایه در گردش را بدین شرح پیش ببرد: یک) برخلاف اغلب مطالعات قبلی که رابطه بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد شرکت را بررسی کرده اند، این مطالعه تاثیر تامین مالی سرمایه در گردش بر عملکرد شرکت را با استفاده از یک تابع درجه دوم بررسی می کند. دو) این مطالعه به صورت تجربی تاثیر ویژگی های شرکت (اندازه شرکت، اهرم مالی و محدودیت مالی) را بر ارتباط بین تامین مالی سرمایه در گردش و عملکرد شرکت آزمون می کند.
روشاین پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت هم بستگی از نوع علی است. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات مرتبط با مبانی نظری، از روش کتابخانه ای استفاده شده است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از داده های 1034 سال شرکت طی دوره زمانی 1390 تا 1400 استفاده شد. همچنین، برای برازش مدل های پژوهش، از روش گشتاور تعمیم یافته (GMM) دو مرحله ای آرلانو و بوند، برای اجتناب از مسائل درون زایی استفاده شد.
یافته هابین تامین مالی سرمایه در گردش و عملکرد مالی، رابطه غیرخطی U شکل وجود دارد و اندازه شرکت، اهرم مالی و محدودیت مالی، بر ارتباط بین تامین مالی سرمایه در گردش و عملکرد مالی تاثیر دارد. به عبارتی با تغییر اندازه شرکت، اهرم مالی و محدودیت مالی، سطح نقطه سربه سر تغییر پیدا می کند. همچنین، ارتباط بین تامین مالی سرمایه در گردش و عملکرد مالی در شرکت های بزرگ، اهرم بالا و محدودیت مالی بالا، به شکل U معکوس است؛ با این حال، این رابطه برای شرکت های کوچک، اهرم پایین و محدودیت مالی پایین به شکل U است.
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که تامین مالی سرمایه در گردش، یکی از عوامل تاثیرگذار بر عملکرد مالی شرکت هاست و مدیران شرکت ها در تصمیم تامین مالی سرمایه در گردش، الزاما از استراتژی مشابهی استفاده نمی کنند. مدیران شرکت های کوچکی که اهرم پایین و محدودیت مالی پایین دارند با پیروی از استراتژی تهاجمی در تامین مالی سرمایه در گردش و مدیران شرکت های بزرگی که اهرم بالا و محدودیت مالی بالایی دارند با پیروی از استراتژی تدافعی در تامین مالی سرمایه در گردش، می توانند عملکرد شرکت را افزایش دهند؛ به این معنا که وقتی شرکت ها بخش زیادی از نیازهای سرمایه در گردش خود را از طریق وام کوتاه مدت تامین می کنند، عملکرد شرکت بهبود پیدا می کند؛ اما وقتی که بخش کوچکی از نیازهای سرمایه در گردش از طریق وام کوتاه مدت تامین می شود، عملکرد شرکت کاهش می یابد. به عبارتی، استفاده از استراتژی تهاجمی سرمایه در گردش، می تواند عملکرد شرکت را افزایش دهد، بدون اینکه بر عملکرد شرکت تاثیر منفی بگذارد؛ اما استراتژی تدافعی ممکن است به طور مناسب عملکرد شرکت ها را افزایش ندهد.
کلید واژگان: اندازه, اهرم مالی, تامین مالی سرمایه در گردش, عملکرد مالی, محدودیت مالیFinancial Research, Volume:26 Issue: 75, 2024, PP 476 -508ObjectiveThe main purpose of this research is to examine the relationship between working capital financing and financial performance, emphasizing the role of company characteristics, in companies listed on the Tehran Stock Exchange. This study aims to contribute to the existing literature on working capital management in the following ways. First, unlike most previous studies that have examined the relationship between working capital management and firm performance, this study examines the effect of working capital financing on firm performance using a quadratic function. Secondly, it empirically examines the effect of company characteristics (company size, financial leverage, and financial constraints) on the relationship between working capital financing and company performance.
MethodsThis research is applied in purpose and adopts a causal-correlational approach. The library method was used to gather information on the theoretical foundations. To achieve the research objectives, data from 1,034 companies from 2012 to 2022 were utilized. Arellano and Bond's two-step Generalized Method of Moments (GMM) was applied to estimate the research models and mitigate potential endogeneity issues.
ResultsThere is a non-linear U-shaped relationship between working capital financing and financial performance. Additionally, company size, financial leverage, and financial constraints influence this relationship. In other words, changes in company size, financial leverage, and financial constraints alter the level of the break-even point. Also, the relationship between working capital financing and financial performance in large companies, high leverage and high financial constraint is inverted U-shaped. However, the relationship is U-shaped for small firms with low leverage and low financial constraints.
ConclusionThe research findings indicate that working capital financing is a key factor influencing the financial performance of companies. Moreover, company managers do not necessarily employ a uniform strategy when making decisions regarding working capital financing. Managers of small companies with low leverage and low financial constraints can enhance company performance by adopting an aggressive working capital financing strategy. In contrast, managers of large companies with high leverage and high financial constraints can improve performance by following a defensive working capital financing strategy. It means that when companies cover a large part of their working capital needs through short-term loans, the performance of the company improves, but when a small part of the working capital needs is covered through short-term loans, the company's performance decreases. In other words, using an aggressive working capital strategy can increase the company's performance without hurting the company's performance. However, the defensive strategy may not increase the performance of the companies appropriately. Also, the results show that company size, financial leverage, and financial constraints affect the relationship between working capital financing and financial performance.
Keywords: Financial Constraints, Financial Leverage, Financial Performance, Size, Working Capital Financing -
هدف
هدف نهایی حاکمیت شرکتی دستیابی به ارتقای انصاف، شفافیت، پاسخ گویی و رعایت حقوق صاحبان سهام در شرکت ها و بنگاه های اقتصادی است؛ با وجود این درباره میزان موفقیت آن در رسیدن به اهداف مذکور تردید وجود دارد. افشای اطلاعات بیشتر و دوره ای، کاهش هزینه سرمایه و مبادلات، کاهش خطا در پیش بینی های سود و یا تقاضای بیش از معمول برای اوراق یک شرکت را موجب می شود. مدیران از طریق مدیریت متغیرهایی (نظیر شفافیت) در ساختار مالی می توانند هدف بیشینه سازی ثروت سهام داران را دنبال کنند. هدف این پژوهش بررسی تاثیر حاکمیت شرکتی بر عملکرد مالی شرکت ها با استفاده از متغیر واسطه ای شفافیت است.
روشدر این پژوهش با رویکرد فراتحلیل، تاثیرپذیری شفافیت از حاکمیت شرکتی و تاثیر آن بر عملکرد مالی، آزمون می شود. یک فرضیه درباره تاثیر حاکمیت شرکتی بر متغیر واسطه ای شفافیت و یک فرضیه درباره تاثیر متغیر مذکور بر عملکرد مالی طراحی شده و 20 مقاله شامل مجموعا 81 اندازه اثر (از نوع r) که تاریخ انتشار آنها بین سال های 2003 تا 2018 بوده، مطالعه شده است. اگر اندازه اثر در آن واگرا بوده است، از روش اثرات تصادفی و برای نمونه های همگرا از روش اثرات ثابت برای محاسبه اندازه اثر استفاده شد.
یافته هاعلاوه بر آزمون هر فرضیه، به ازای هر فرضیه پس از تعیین اندازه اثر مشترک، آزمون پایایی در نتایج انجام و تحلیل شد. نتایج آزمون بیانگر نبود تاثیر حاکمیت شرکتی بر شفافیت است، ولی آزمون پایایی سنجی نشان داد سازوکارهای حاکمیت شرکتی شامل استقلال هیات مدیران، نقش دوگانه مدیرعامل و کمیته حسابرسی بر شفافیت تاثیر معنادار دارد. همچنین نتایج، نشان دهنده تاثیر معنادار شفافیت بر عملکرد مالی است.
کلید واژگان: حاکمیت شرکتی, عملکرد مالی, شفافیت, فراتحلیلThe ultimate goal of corporate governance is to achieve the promotion of fairness, transparency, accountability, and compliance with the rights of shareholders in companies and economic enterprises. However, there are doubts about its success rate in achieving the aforementioned goals. The disclosure of more and periodic information will reduce the cost of capital and the cost of transactions, reduce the error in profit forecasts, or demand more than usual for a company's bonds. Managers can pursue the goal of maximizing shareholders' wealth by managing variables (such as transparency) in the financial structure. The purpose of this study is to investigate the effect of corporate governance on the financial performance of companies using the mediating variable of transparency. In this study, using a meta-analysis approach, the impact of transparency on corporate governance and its effect on financial performance is investigated. A hypothesis about the effect of corporate governance on the mediating variable of transparency and a hypothesis about the effect of the mentioned variable on financial performance were proposed and 20 articles including a total of 81 effect sizes (of type r) whose publication dates were between 2003 and 2018 were studied. If the effect size was divergent, the random effects method was used, and for convergent cases, the fixed effects method was used to calculate the effect size. In addition to testing each hypothesis, after determining the size of the cumulative effect, a robustness test was performed and analyzed for each hypothesis. The results indicated that corporate governance has no effect on transparency, but the robustness test showed that the mechanisms of corporate governance, including the independence of the board of directors, and the dual role of the CEO and the audit committee, have a significant effect on transparency. In addition, the results show the significant impact of transparency on financial performance.
IntroductionIn recent years, the discussion of corporate governance has become one of the topics of professional and scientific research. In previous studies, the direct impact of corporate governance on the company's financial performance has been measured (Che Haat et al., 2008; Mardnly et al., 2018; Saidat et al., 2019). Corporate governance is expected to improve financial performance not only directly but also through the mediating effect of transparency. Corporate governance may affect the level of corporate disclosure, especially when the board of directors manages the information disclosed in annual reports (Gibbins et al., 1990). Centralized decision-making power (such as the same role of the CEO and the chairman of the board of directors) hinders the possibility of monitoring various aspects, including disclosure policies, due to the threat to the independence of the board of directors (Carver, 1990; Fama & Jensen, 1983). A good corporate governance system requires periodic, transparent, and comparable information reporting, especially information related to financial, managerial, and ownership issues of the company. Transparency, in terms of its role in reducing information asymmetry, is the preferred area for shareholders to control managers because it reduces risk and consequently improves performance. Therefore, the first hypothesis was formulated as follows:Hypothesis 1: Corporate governance affects the transparency of firms.
Reducing information asymmetry from the perspective of agency theory reduces the tendency to selfishness, and from the perspective of investment, it reduces risk and expected return. Both of these aspects make analysts expect that information disclosure can improve the firm's financial performance. Therefore, a high level of transparency has a positive effect on the company's performance. Accordingly, information disclosure such as periodical reports can reduce capital costs and information asymmetry (Lang & Lundholm, 1999). Therefore, the second hypothesis was formulated as follows:Hypothesis 2: Transparency has an effect on the financial performance of economic enterprises.Materials and MethodsAfter reviewing various scientific sources, seven steps were selected for the meta-analysis (Glass et al., 1981; Hunter & Schmidt, 2004; Kohli & Devaraj, 2003; Rosenthal, 2001). The first step is to determine the thematic framework. The second step is to specify the keywords, determine the databases and search for studies, the third step is to screen the searched articles according to one of the research hypotheses, to report the effect size and the type of correlational study. The fourth step is to collect the data from the searched articles. The fifth step was to calculate the effect size for each member of the sample (each test). The sixth step was to calculate the common effect size for each hypothesis. Finally, in the seventh step, the homogeneity of the effect size was calculated for each hypothesis (each group of effect sizes).
If the within-group effect sizes are convergent (zero variance hypothesis is not rejected), it means that there is a common effect size that all sample tests have measured; and the fixed effects method is used to calculate the cumulative effect size. If the effect sizes within the group are divergent (zero variance hypothesis is rejected), it means that there are different effect sizes, one of which has been calculated in each sample of the tests; and the random effects method was used to calculate the cumulative effect size.FindingsIn this section, the robustness tests performed to test the hypotheses and comment on the confirmation or disconfirmation of each of the hypotheses. In both hypotheses, the common effect size is divergent, that is, it is related to a group of different effect sizes with high deviation, and the random effects method is the basis for calculating the common effect size. The results indicated the rejection of the null hypothesis related to the second hypothesis. In other words, the effect of transparency on financial performance is confirmed, but the effect of corporate governance on transparency is rejected. The robustness test in the first hypothesis shows the lack of influence of corporate governance on transparency in developed and developing countries. There is no significant relationship between corporate governance and transparency in different time periods, except for the years 2005-2009. The results show that there is a significant relationship between the independent variable of the board of directors and transparency. The CEO duality variable has a negative and significant effect, board size has a positive and significant effect at the 5% level, and the audit committee has a positive and significant effect on transparency. The indicators of concentration of ownership, the number of board meetings, and gender diversity in the board of directors have not been tested because the sample number is less than 5.
In the validation of the second hypothesis, the results show no significant effect between transparency and financial performance in developed countries. In the time interval of 2015-2019, there is a significant and positive effect between transparency and financial performance, and the results of other periods have not been tested because the number of samples is less than 5. In the financial performance section, a significant and positive effect was observed between transparency and ROA and ROE. No significant effect was found between transparency and Tobin's Q. The results of other indicators were not tested because the number of samples was less than 5.Discussion and ConclusionsThe main purpose of this study is to meta-analyze the indirect effect of corporate governance on the financial performance of companies using the mediating variable of transparency. In the first hypothesis, the relationship between transparency and corporate governance was tested. The results of the current study did not show a significant effect between corporate governance and transparency due to the overlap of various corporate governance indicators. The study of various indicators of corporate governance shows a significant and positive relationship between the independence of the board of directors and transparency, the audit committee and transparency, and a significant and negative relationship between the duality of the CEO and transparency. In the second hypothesis, the relationship between transparency and financial performance has been tested. The results show a significant and positive impact on the company's financial performance. The robustness test shows that this effect is quite evident in the studies studied in recent years. The high level of information disclosure helps the stakeholders in improving the quality of their decision-making.
The above results, like any other research, may be criticized due to the researchers’ limited access to all published empirical studies, the time limit of studying past articles and looking at them retrospectively, the meta-analytic nature of this study, and the dependence on meta-analysis results on past experimental studies. However, due to the wide range of companies that support the results, the validity of the empirical studies collected and the robustness check performed are robust enough to be the basis for decision-making and policy-making for managers, policymakers, and investors. Therefore, it is suggested to the shareholders to emphasize the independence of the board of directors and the audit committee to improve the financial performance, through the index of the audit committee, control the level of transparency, and provide the basis for the improvement of the financial performance, through the indicators of the independence of the board of directors and the duality of the CEO to create the context of increasing the transparency of the company and thus improving the financial performance, pay enough attention to the concentration of ownership, the duality of the CEO, the size of the board of directors, and the number of board meetings in the development of the corporate governance system because it is a good basis for optimizing transparency and improving financial performance.Keywords: Corporate Governance, Financial Performance, Transparency, Meta-Analysis -
از زمان معرفی مفهوم چابکی زنجیره تامین به عنوان یگانه دارایی مدیریت در دستیابی به مزیت رقابتی در محیط متغیر و ناپایدار کسب وکارها، پژوهش های زیادی پیرامون آن انجام گرفته است. بخش گسترده ای از پژوهش های این حوزه بر تاثیر چابکی زنجیره تامین بر عملکرد مالی متمرکز شده است. بررسی مطالعات تجربی نشان دهنده آن است که تاثیر یک دارایی راهبردی نظیر چابکی زنجیره تامین در پژوهش های مختلف پراکنده بوده است و در بسیاری از موارد نتایج متناقضی دارند. در این راستا ضروری است که نتایج مطالعات تجربی با استفاده از رویکرد فراتحلیل، تجمیع و با هم مقایسه شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مطالعه تاثیر چابکی زنجیره تامین بر عملکرد مالی با استفاده از رویکرد فراتحلیل: نقش تعدیل گری نوع صنعت انجام گرفت. در این مطالعه تعداد 18 مطالعه نهایی مطابق با پروتکل پریزما شناسایی و اطلاعات آن وارد نرم افزار CMA2 شد. نتایج فراتحلیل نشان دهنده آن بود که چابکی زنجیره تامین بر عملکرد مالی تاثیر می گذارد. تحلیل متغیر تعدیل گر نشان داد که چابکی زنجیره تامین در صنایع منحصربه فرد اثر قوی تری بر عملکرد مالی دارد.
کلید واژگان: چابکی زنجیره تامین, عملکرد مالی, فراتحلیل, نرم افزار CMA2Since the emergence of the concept of supply chain agility as the primary management asset for gaining a competitive edge in the dynamic and uncertain business environment, extensive studies have been conducted in this area. A significant portion of this studies has focused on the impact of supply chain agility on financial performance. Analysis of empirical studies reveals that the influence of a strategic asset like supply chain agility is varied across different studies, often yielding contradictory results. Therefore, it is imperative to aggregate and compare the findings of experimental studies using a meta-analysis approach. Consequently, the current research was undertaken to investigate the impact of supply chain agility on financial performance, employing a meta-analysis approach and examining the moderating role of industry type. In this study, 18 final studies were identified in accordance with the PRISMA protocol and their data was inputted into the CMA2 software. The results of the meta-analysis demonstrated that supply chain agility does indeed affect financial performance. Furthermore, the analysis of moderator variables revealed that supply chain agility has a more pronounced effect on financial performance in single industries.
Keywords: Supply Chain Agility, Financial Performance, Meta-Analysis, CMA2 Software -
این پژوهش به بررسی آزمون نقش کارایی سرمایه فکری بر ارتباط میان تعهد اجتماعی شرکت و عملکرد مالی (شواهدی از عملکرد زیست محیطی، اجتماعی و حاکمیتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران) پرداخته شده است؛ بازه زمانی این پژوهش سال 1396-1400 می باشد؛ جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که 105 شرکت به روش حذف سیتماتیک انتخاب گردید. داده های پژوهش از صورت های مالی درج شده در سایت های بورسی استخراج و مورد سنجش قرار گرفت؛ سپس به روش آماری رگرسیون بر اساس داده های پنل تجزیه و تحلیل انجام شد. باتوجه به تجزیه و تحلیل انجام شده، نتیجه فرضیه اول نشان داد که بین تعهد اجتماعی شرکت و عملکرد مالی ارتباط مثبت و معناداری برقرار است. نتیجه فرضیه دوم حاکی از آن بود که بین تعهد اجتماعی شرکت و سرمایه فکری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. در نهایت در فرضیه سوم یافته ها بیانگر این بود که نقش میانجی سرمایه فکری بر رابطه بین تعهد اجتماعی شرکت و عملکرد مالی مثبت و معنادار است.
کلید واژگان: حاکمیت شرکتی, سرمایه فکری, عملکرد مالی, تعهد اجتماعی شرکتThis research examines The Role of Intellectual Capital Efficiency on the Relationship Between Corporate Social Responsibility and Financial Performance (Evidence of Environmental, Social and Governance performance of Companies Listed on the Tehran Stock Exchange); The Time Frame of this Research is 2017-2021; The Statistical Population of this Research is all the Companies Accepted in Tehran Stock Exchange, 105 Companies were selected by Systematic Removal method. The Data of the Research was Extracted and Measured from the Financial Statements included in the Stock Exchange Sites; then, Statistical Regression Analysis was Performed Based on Panel Data. According to the Analysis, the Result of the First Hypothesis Showed that there is a Positive and Significant Relationship between the Corporate Social Responsibility and Financial Performance. The Result of the Second Hypothesis indicated that there is a Positive and Significant Relationship between the Corporate Social Responsibility and Intellectual Capital. Finally, in the Third Hypothesis, the Findings indicated that the Mediating role of Intellectual Capital on the Relationship between the Corporate Social Responsibility and financial performance is positive and significant.
Keywords: Intellectual Capital, Corporate Social Responsibility, Financial Performance, Corporate Governance -
گروه فلزات اساسی از لحاظ میزان ارزش بازار پس از گروه محصولات شیمیایی در بورس اوراق بهادار دارای اهمیت می باشند لذا استفاده بهینه از ظرفیت های بازاریابی در این صنعت میتواند منجر به دستیابی مزایای مالی شود. هدف این پژوهش طراحی چارچوبی برای ظرفیت های بازاریابی جهت دستیابی به مزایای مالی در شرکت های وابسته به صنایع فولاد پذیرفته شده در بورس و اوراق بهاداربود.روش تحقیق به صورت آمیخته متوالی اکتشافی که طی دو مرحله کیفی و کمی با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. داده های مرحله کیفی از طریق انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند با 15 نفر از خبرگان و کارشناسان حوزه بازاریابی که از طریق روش نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی تا زمان رسیدن به اشباع نظری انتخاب شده بودند، جمع آوری شد. داده ها با استفاده از کدگذاریهای باز، محوری و انتخابی انجام شد وبا نرم افزار تحلیل داده های Maxqda تحلیل شد. نتایج بدست آمده از تحلیل منجر به الگوی نهایی ظرفیت های بازاریابی با 7 مقوله اصلی شامل:محصول،توزیع،بازار،مشتری،تجزیه و تحلیل رقبا،تبلیغات و برند شدکه در 6 بعد شرایط علی، مقوله اصلی، شرایط زمینه ای، محیطی، راهبردها و پیامدها، مدل پارادایمیک تحقیق ترسیم شد.
کلید واژگان: عملکرد مالی, صنعت فولاد, ظرفیت های بازاریابیIn terms of market value, the basic metals group is important after the chemical products group in the stock exchange, so the optimal use of marketing capacities in this industry can lead to financial benefits. The purpose of this research was to design a framework for marketing capabilities to achieve financial benefits in companies affiliated to the steel industry accepted in the stock exchange. became. Qualitative phase data was collected through semi-structured in-depth interviews with 15 marketing experts who were selected through purposive sampling and snowball methods until theoretical saturation was reached. The data was done using open, central and selective coding and analyzed using Maxqda data analysis software. The results obtained from the analysis led to the final model of marketing capabilities with 7 main categories including: product, distribution, market, customer, analysis of competitors, advertising and brand, which in 6 dimensions are causal conditions, main category, background conditions, environment, strategies and As a result, the paradigmatic model of the research was drawn.
Keywords: Financial Performance, steel industry, Marketing capacities -
نقش عمده فرهنگ سازمان، همچون فرهنگ اجتماعی که موجب همبستگی و همنوایی افراد جامعه می گردد، هویت بخشیدن به سازمان، یگانگی و هماهنگی اعضا و فعالیت های آن است. این مقاله به طراحی مدل فرهنگ سازمانی بازارمحور و رابطه مدار با استفاده از روش دلفی به منظور بررسی عملکرد مدیریت مالی در شرکت ملی گاز ایران می پردازد. در یک رویکرد آمیخته، ابتدا با روش دلفی، معیارها و زیرمعیارها استخراج شدند. جامعه آماری این مطالعه در بخش کیفی مدیران و خبرگان ستاد شرکت ملی گاز ایران و جامعه بخش کمی شامل کارکنان (350نفر) می باشد. برای تعیین حجم نمونه در بخش کمی نیز از فرمول کوکران استفاده و 184 پرسشنامه به صورت تصادفی در دسترس توزیع شد. در بخش کیفی با مصاحبه با 10 خبره به اشباع نظری و انجام 3 مرحله فن دلفی منتج به ارایه ی مدل گردید. الگوی نهایی فرهنگ سازمانی شامل 4 بعد، 14 مولفه و 41 شاخص طراحی گردید که به اختصار فرهنگ رابطه مداردر بخش (رهبری،عملکرد مالی سازمان، تعهد، توسعه منابع انسانی)، فرهنگ بازار محور (جمع گرایی، ماموریت گرایی، رقابت پذیری) در این مقاله ارایه میگردد. شرکت ملی گاز ایران با بهره مندی از فرهنگی رابطه محور به حفظ روابط ساختارمند در حوزه ی مدیریت مالی،مدیریت منابع انسانی و رقابت پذیری اهتمام می ورزد، و با نوآوری و تاکید بر ایده پردازی، فرهنگ دانش محور را در راس امور خود قرار داده است.در تمامی ابعاد خویش، مدیریت مالی را قلب سازمان دانسته و در تلاش برای حضوری بازارمحور با رویکرد منابع انسانی و روابط انسانی است.کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, عملکرد مالی, شرکت ملی گاز ایران, فرهنگ بازار محور, فرهنگ رابطه مدارThis paper designs a market-oriented and relationship-oriented organizational-cultural model using the Delphi method to evaluate the performance of financial management in the National Iranian Gas Company. In a mixed approach, the criteria and sub-criteria were first extracted by the Delphi method. The statistical population of this study is in the qualitative part of the managers and experts of the headquarters of the National Iranian Gas Company and the quantitative part of the population includes employees (350 people). To determine the sample size in the quantitative part, Cochran's formula was used and 184 questionnaires were randomly distributed. In the qualitative section, by interviewing 10 experts, theoretical saturation and performing 3 stages of Delphi technique resulted in presenting the model. The final model of organizational culture including 4 dimensions, 14 components and 41 indicators was designed, which is briefly presented in the culture of relationship in the sector (leadership, financial performance of the organization, commitment, human resource development), market-oriented culture (collectivism, mission, competitiveness) in this article. Benefiting from a relationship-oriented culture, the National Iranian Gas Company strives to maintain structured relationships in the areas of financial management, human resource management and competitiveness, and by innovating and emphasizing ideation, puts knowledge-based culture at the top of its business. Its dimensions consider financial management as the heart of the organization and strive for a market-oriented presence with a human resources and human relations approach.Keywords: organizational culture, Financial Performance, National Iranian Gas Company, market-oriented culture, relationship-oriented culture
-
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین افشاء داوطلبانه و عملکرد مالی شرکت ها و تاثیر سازوکارهای راهبری شرکتی بر عملکرد مالی و همچنین تاثیر سازوکارهای راهبری شرکتی بر رابطه بین افشاء داوطلبانه و عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به همین منظور داده های مربوط به 98 شرکت در بازه زمانی سال های 1390 تا 1398 جمع آوری شد. به منظور بررسی روابط بین متغیرها از رگرسیون چند متغیره همچنین جهت آزمون فرضیه ها از روش داده های ترکیبی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد بین افشاء داوطلبانه و عملکرد مالی شرکت ها ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد. در واقع افزایش افشای داوطلبانه، مشکلات نمایندگی را از طریق کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سرمایه گذاران کاهش می دهد. با کاهش عدم تقارن اطلاعات، تقاضا برای معاملات افزایش می یابد. با افزایش تقاضا، قیمت سهام بالا رفته و عملکرد مالی شرکت بهبود می یابد. همچنین بین نظام راهبری شرکتی(درونی و بیرونی) و عملکرد مالی شرکت ها نیز ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد. شرکتهایی با سازوکارهای راهبری بهتر، شکاف قیمتی باریک تر، کیفیت بالاتر سهام، کمترین تاثیر قیمت از حجم را به دنبال دارند. این عوامل عملکرد مالی مطلوب شرکت را به دنبال دارد. همچنین نظام راهبری شرکتی ارتباط بین افشاء داوطلبانه و عملکردمالی شرکت ها را تقویت می کند. راهبری شرکتی خوب باعث ارتقای شفافیت و افشا داوطلبانه می شود. افزایش افشا منجر به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و در نتیجه بهبود عملکرد مالی شرکت می شود.کلید واژگان: افشاء داوطلبانه, عملکرد مالی, سازوکارهای درونی راهبری شرکتی, سازوکارهای بیرونی راهبری شرکتیThe purpose of this study is to investigate the relationship between voluntary disclosure and financial performance of companies and the effect of corporate governance mechanisms on financial performance and also the effect of corporate governance mechanisms on the relationship between voluntary disclosure and financial performance of companies listed on the Tehran Stock Exchange. For this purpose, data related to 98 companies in the period from 2011 -2019 were collected. Multivariate regression was used to investigate the relationships between variables and the combined data method was used to test the hypotheses. Findings show that there is a positive and significant relationship between voluntary disclosure and financial performance of companies. In fact, increasing voluntary disclosure reduces agency problems by reducing information asymmetry between management and investors. As information asymmetry decreases, demand for transactions increases. As demand increases, stock prices rise and the company's financial performance improves. There is also a positive and significant relationship between corporate governance system (internal and external) and financial performance of companies. Companies with better governance mechanisms, narrower price gaps, higher stock quality, have the lowest price-volume impact. These factors lead to the optimal financial performance of the company. The corporate governance system also strengthens the link between voluntary disclosure and corporate financial performance. Good corporate governance promotes transparency and voluntary disclosure. Increasing disclosure reduces information asymmetry and thus improves the company's financial performance.Keywords: Voluntary Disclosure, Financial Performance, Internal Corporate Governance Mechanisms, External Corporate Governance Mechanisms
-
هدف از این پژوهش ارایه مدل ظرفیت های بازاریابی در صنعت فولاد خوزستان و تاثیر آن بر عملکرد مالی در جهت توسعه سرمایه گذاری می باشد. روش پژوهش حاضر آمیخته است که طی دو مرحله کیفی و کمی با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. داده های مرحله کیفی از طریق انجام مصاحبه با 15 نفر از خبرگان و کارشناسان حوزه بازاریابی که از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، جمع آوری و با نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس.کیو.دی.ای تحلیل شد. نتایج به دست آمده از تحلیل مبانی نظری و مصاحبه های پژوهش، منجر به الگوی نهایی ظرفیت های بازاریابی شد که دارای 7 مقوله اصلی محصول، شبکه توزیع، بازار، مشتری، تجزیه و تحلیل رقبا، تبلیغات و برند می باشد. تجزیه و تحلیل رقبا و محصول در نقش « عوامل زمینه ای» بازار در نقش «عوامل مداخله گر»، تبلیغات، برند و شبکه توزیع در نقش «راهبردها و استراتژی ها» و نقش ظرفیت های بازاریابی در نقش « پیامد» شناسایی شده است .به منظور برازش الگوی مذکور، تعداد 200 نفر از مدیران و کارشناسان صنعت فولاد خوزستان که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، به پرسشنامه محقق ساخته ظرفیت های بازاریابی که منتج از نتایج بخش کیفی بود و همچنین بعد مالی پرسشنامه عملکرد سازمانی کاپلان و نورتون (2001) پاسخ دادند، داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از برازش مطلوب مدل پیشنهادی بود.
کلید واژگان: ظرفیت های بازاریابی, عملکرد مالی, توسعه سرمایه گذاری, صنعت فولادThe purpose of this study is to present a model of marketing capacity in Khuzestan steel industry and its impact on financial performance in order to develop investment. The method of the present study is mix method with an exploratory design that was performed through two qualitative and quantitative stages using the data theory of the foundation. In Qualitative stage data were collected through interviews with 15 experts and marketing experts who were selected through purposive sampling method and analyzed with Maxqda software. The results of the analysis of theoretical foundations and research interviews led to the final model of marketing capacity, which has 7 main categories of product, distribution, market, customer, competitor analysis, advertising and brand. Competitors analysis and product in the role of "underlying factors" of the market in the role of "intervening conditions", advertising, brand and distribution network in the role of "strategies and strategies" and the role of marketing capacity in the role of "outcome" have been identified. In order to fit the mentioned model, 200 employees of Khuzestan Steel Industry who were selected by random sampling method, answered the researcher-made marketing capacity questionnaire that resulted from the results of the quality section and also Financial dimension of Kaplan and Norton (2001) organizational performance questionnaire. Data were analyzed using LISREL software. Findings indicated a good fit of the proposed model
Keywords: Marketing Capacity, Financial Performance, Khuzestan Steel company -
صدور اعلامیه فروش دارایی ها، یکی از راهبردهای افشای اختیاری اطلاعات است که میتوان از آن در سنجش و ارزیابی صحیح واکنش های بازار و تحلیل نوع تصمیمات اتخاذ شده در راستای ارزیابی شرکتها، استفاده نمود. بر این اساس، هدف این پژوهش، بررسی تاثیر افشای اختیاری فروش دارایی ها از طریق صدور اعلامیه بر عملکرد مالی شرکتها با استفاده از داده های مندرج در صورتهای مالی 108 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در قلمرو زمانی 1392 تا 1397 است. روش پژوهش، از نظر هدف، کاربردی، از نظر رویکرد، خردگرایانه و از نظر ماهیت به دلیل آنکه باعث می شود تاثیر چند متغیر بر یک متغیر مورد بررسی قرار گیرد، از نوع علی-معلولی است. همچنین از نظر ماهیت داده ها، کمی و از نظر طول مدت زمان، ترکیبی است. برای آزمون فرضیه ها، از مدل رگرسیون خطی چندگانه به شیوه حداقل مربعات تعمیم یافته با استفاده از داده های ترکیبی بهره گرفته شده است. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که افشای اختیاری فروش دارایی ها از طریق صدور اعلامیه بر عملکرد مالی شرکتها، تاثیر مثبت و معناداری دارد.کلید واژگان: افشای اختیاری فروش دارایی ها, عملکرد مالی, اعلامیه فروشIssuance of asset sales declaration is one of the strategies of voluntary disclosure of information that can be used to measure and evaluate the correct market reactions and analyze the type of decisions taken in order to evaluate companies. Accordingly, the purpose of this study is to investigate the effect of voluntary disclosure of asset sales on the financial performance of companies using the data contained in the financial statements of 108 companies listed on the Tehran Stock Exchange in the period 2013 to 2019. The method of research is applied in terms of purpose, applied in terms of approach, rationalistic and in terms of nature because it causes the effect of several variables on a variable to be examined. It is also quantitative in nature and quantitative in duration. To test the hypotheses, the generalized least squares linear multiple regression model was used using the combined data. Findings from the study show that voluntary disclosure of asset sales has a positive and significant effect on companies' financial performance.Keywords: Optional disclosure of asset sales, Financial Performance, sales declaration
-
This paper sought to address the feasibility of dissecting stock price momentum in the firms listed in Tehran Stock Exchange using financial statement analysis (FSA). Different variables including those related to profitability, financial leverage and liquidity, and operating efficiency were used in this analysis. The study sample consisted of 130 firms listed in Tehran Stock Exchange over the period 2008-2019. The results showed that fundamental factors affected stock price momentum for one year in the winning portfolio and for two years in the losing one; after this period, financial information did not have a significant effect on stock price momentum. Therefore, stock price momentum performance is a function of the conformance of the past price performance to fundamentals. The results from investment strategies based on the past price performance-fundamentals conformance indicated that fundamentals cause a significant difference in stock excess returns in winning and losing portfolios.Keywords: stock price momentum, stock future return, Financial Performance, fundamental factors (fundamentals)
-
رقابت بنگاه ها را در دستیابی به عملکرد موثر با مشکل مواجه می کند و مدیران برای آنکه بتوانند خود را اثبات کنند سعی می کنند با مدیریت سود، عملکرد را مثبت جلوه دهند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر حاشیه ای (تاثیری که هم تاثیر متقابل و هم تاثیر ساده را در برگیرد) رقابت بر عملکرد در سطوح مختلف مدیریت سود می پردازد. در این پژوهش از شاخص های عملکرد (نرخ بازده دارایی ها، نرخ بازده فروش، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام)، رقابت بازار محصول و مدیریت سود به عنوان متغیرهای پژوهش استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش،94 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (در شش صنعت) در بازده زمانی 1394 تا 1400 است. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از رگرسیون با داده های ترکیبی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، رقابت تاثیر معنادار بر سه شاخص اندازه گیری عملکرد دارد و این تاثیر با توجه به سطوح مختلف مدیریت سود تغییر می کند به نحوی که با افزایش مدیریت سود، سطح رقابت تاثیر فزاینده تری بر عملکرد دارد و با کاهش آن این تاثیر کمتر می شود. نتایج نشان داد هر سه شاخص اندازه گیری عملکرد با رقابت (عدم تمرکز) رابطه مثبت دارند و همچنین هرچه مدیریت سود واحد تجاری افزایش یابد رقابت بالاتر عملکرد بهتری را موجب می شود.کلید واژگان: مدیریت سود, اقلام تعهدی, رقابت بازار محصول, عملکرد مالیThe competitive environment makes it difficult for firms to achieve effective performance. To be able to prove themselves, managers try to make performance positive by earning management. Based on this, the aim of the current research is to investigate the marginal effect (which includes both simple and Interaction) of competition on performance at different levels of earning management. In this research, variables of performance (asset return rate, sales return rate and equity return rate), product market competition and profit management have been used as indicators research. A statistical sample of 94 companies listed on the Tehran Stock Exchange between 2013 and 2019 was used for this research. Regression with panel data was used to test research hypotheses. The findings of the research show that competition has a significant effect on the three performance measurement indicators and the impact varies depending on the level of earning management. In such a way that with the increase in earning management, the level of competition has an increasing effect on performance, and with its decrease, this effect decreases. The results showed that the degree of competition has a rising impact on performance as earning management increases and a decreasing impact as earning management decreases. Also, the higher the earning management of the business unit, the higher the competition, which will lead to better performance.Keywords: Earnings management, Accrual items, Product Market Competition, Financial Performance
-
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر انعطاف پذیری مالی و کارایی مدیریت با کنترل چرخه عمر بر عملکرد مالی شرکت ها می باشد، که در نهایت افزایش ثروت سهامداران را در پی دارد.. نتایج نشان می دهد که انعطاف پذیری مالی و کارایی مدیریتی تاثیر مثبت و معنی داری بر عملکرد مالی شرکت ها دارد. همچنین، پس از تفکیک شرکت ها به مراحل مختلف چرخه عمر، کارایی مدیریت در مرحله افول چرخه عمر شرکت ها بیشترین تاثیر را بر روی عملکرد دارد در حالی که در مرحله رشد و سپس بلوغ، کارایی مدیریت دارای کمترین تاثیر می باشد. بیشترین تاثیر انعطاف پذیری مالی بر عملکرد مالی شرکت به ترتیب در مراحل بلوغ، افول و رشد می باشد. بررسی تاثیر همزمان و تعاملی انعطاف پذیری مالی و کارایی مدیریت بر عملکرد مالی شرکت نشان می دهد که اگر تاثیر یکی از آنها ضعیف باشد و دیگری موثر و کارا باشد، در این صورت همانند چتری دیگری را پوشش می دهد.
کلید واژگان: انعطاف پذیری مالی, چرخه عمر, عملکرد مالی, کارایی مدیریت, بورس اوراق بهادار تهرانObjectiveThe purpose of this study is the investage effect of financial flexibility and management efficiency by controlling the life cycle of the performance of a firm, eventually lead increasing the wealth of shareholders. This research answer two questions. First, whether financial flexibility and management efficiency affect performance and the second question is at what stage of the firm life cycle, financial flexibility, and management efficiency have the greatest impact on firm performance.
research methodThe method of this research is descriptive-correlational and quantitative data analysis is combined. The sample includes 84 firms in the period 2011 to 2021. Anthony and Ramesh's method is used for the operational definition of life cycle variables, the VOFF index is used for financial flexibility and the Demorjian method is used for managerial efficiency.
conclusionThis study shows that financial flexibility and managerial efficiency have a positive and significant effect on firm performance. Also, after separating companies into different stages of the life cycle, management efficiency in the decline of the life cycle of companies has the greatest impact on performance, while in the growth stage and then maturity, management efficiency has the least impact. The greatest impact of financial flexibility on the company's performance is in the stages of maturity, decline, and growth respectively. The effectiveness of flexibility on company performance is in the stages of maturity, decline, and then growth respectively. Examining the simultaneous and interactive effect of financial flexibility and management efficiency on the company's performance shows that if the effect of one of them is weak and the other is effective and efficient, then it covers another like an umbrella.
Keywords: Financial Flexibility, financial performance, life cycle, Managerial Efficiency. Tehran Stock Exchange -
آنچه که امروزه تجربه می شود، تغییر و انتقالی عظیم از منابع مادی به دانش است. اکنون دارایی های فیزیکی و مالی برای دستیابی به اهداف سازمان، ضروری اما ناکافی هستند. در عوض، دانش، تنظیمات فناوری، روابط خوب با مشتری، سیستم های اطلاعاتی و... که سرمایه فکری سازمان را تشکیل می دهند، به عنوان عوامل کلیدی موفقیت در عصر اطلاعات شناخته می شوند. باور بر این است که سرمایه فکری شامل سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری، نقش فزاینده ای در عملکرد شرکت داشته و بر دستاوردهای مالی آن همچون، ارزش بازار، سودآوری، بهره وری و... موثر می باشد .هدف این تحقیق بررسی رابطه گرایش به بازار در راستای خلق و توسعه محصولات جدید بر عملکرد مالی شرکت صنایع شیر ایران (پگاه) می باشد . این تحقیق از نظر روش اجرا از نوع پژوهش های توصیفی از شاخه ی همبستگی و از گروه پیمایشی و از نظر زمانی مقطعی می باشد . 15 شرکت تولیدی و 5 منطقه فروش محصولات شرکت صنایع شیر ایران (پگاه) بعنوان جامعه تحقیق در نظر گرفته شد . نتایج پژوهش نشان داد که گرایش به بازار از زیر بخش استراتژی نوآوری در راستای گرایش به خلق محصولات جدید بر عملکرد مالی شرکت تاثیرگذار است و این تاثیر محسوس می باشد .
کلید واژگان: واژگان کلیدی : گرایش به بازار, استراتژی نوآوری, خلق محصولات جدید, استراتژی بازاریابی, عملکرد مالیWhat experienced today is a huge shift from material resources to knowledge. Physical and financial assets are now necessary but insufficient to achieve the goals of the organization. Instead, knowledge, technology settings, good customer relations, information systems, etc., which constitute the intellectual capital of the organization, are recognized as the key factors of success in the information age. It believed that intellectual capital, including human capital and structural capital, has an increasing role in the performance of the company and is effective on its financial achievements such as market value, profitability, productivity, etc. The purpose of this study is to investigate the relationship between tendencies to the market is in line with the creation and development of new products on the financial performance of Iran Dairy Industries Company (Pegah). In terms of implementation method, this research is a descriptive research from the correlation branch and from the survey group and is cross-sectional in terms of time. 15 production companies and 5 sales areas of Iran Dairy Industries Company (Pegah) were considered as the research community . The results showed that the market orientation from the sub-section of innovation strategy in the direction of the tendency to create new products has an impact on the financial performance of the company and this effect is significant.
Keywords: Market Orientation, Innovation Strategy, New Product Creation, Marketing strategy, Financial Performance -
هدف
ریسک از عناصر لاینفک فرآیند تصمیم گیری در سازمان ها به شمار می آید. تصمیم های مدیران و سرمایه گذاران در راستای افزایش بازده و ارزش، از طریق ریسک بهینه امکانپذیر می شود. همچنین محدودیت مالی، عاملی محدودکننده جهت تامین وجوه برای سرمایه گذاری مطلوب است.
روشما انتظار داریم؛ متغیر ریسک پذیری، تاثیری معنادار بر عملکرد مالی دارد و این رابطه با وارد شدن محدودیت های مالی شرکت ها، تحت تاثیر قرار می گیرد. داده های مورد استفاده شامل نمونه ای از 119 شرکت (952 سال - شرکت)، طی سال های 1390 الی 1397 می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها، از الگوی اثرات ثابت رگرسیون خطی چندمتغیره به روش داده های ترکیبی توسط نرم افزار ایویوز استفاده شده است.
یافته هانتایج کلی فرضیه ها نشان دهنده این موضوع می باشد که ریسک پذیری بر بازده دارایی ها و نسبت کیو توبین تاثیر معنادار دارد. همچنین متغیر محدودیت مالی بر رابطه بین ریسک پذیری با بازده دارایی ها و نسبت کیو توبین، تاثیر معنادار دارد.
کلید واژگان: عملکرد مالی, ریسک پذیری, محدودیت مالیTargetRisk is an inseparable part of the decision-making process in the organization. Managers 'and investors' decisions to increase return and wealth are made possible by reducing risk. Financial constraint also prevent funding for the desired investment.
Methodwe expect; Risk-taking variable have a significant impact on financial performance and this relationship is affected by the introduction of financial constraints on companies. The data used include a sample of 119 companies (952 years - company), during the years 2011 to 2018. In order to analyze the data and test the hypotheses, the pattern of fixed effects of multivariate linear regression by the combined data method has been used by Ives software.
FindingsThe overall results of the hypotheses show that risk-taking has a significant effect on assets returns and Q-Tobin ratios. Also, the financial constraint variable has a significant effect on the relationship between risk-taking with assets return and Q-Tobin ratio.
Keywords: Financial Performance, Risk-taking, Financial Constraint -
در این تحقیق تاثیر ایجاد کسب و کارهای زایشی بر عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار مورد بررسی قرار گرفت. به منظور سنجش کارآفرینی سازمانی از دو مولفه سرمایه گذاری در خطوط جدید تولید در قالب شرکت های زایشی درون سازمانی و مشارکت با شرکای تجاری در قالب شرکت زایشی مشارکتی و برای سنجش عملکرد مالی از بازده دارایی شرکت ها استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها از برازش مدل های رگرسیون داده های تلفیقی استفاده شده و نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد که فعالیت های کارآفرینانه سازمانی در قالب سرمایه گذاری در خطوط جدید تولید و مشارکت با شرکای تجاری در راستای سرمایه گذاری های مشترک در تولید محصولات جدید تاثیر مستقیم و معناداری بر روی بازده دارایی شرکت ها دارند. از این رو ایجاد کسب و کارهای زایشی درونی و مشارکتی با عملکرد مالی شرکت ها رابطه مستقیم و معناداری داشته است.
کلید واژگان: کارآفرینی سازمانی, شرکت زایشی (کسب و کارهای درون سازمانی), شرکت های چند کسب و کاره (شرکت مادر), عملکرد مالیIn this study, the impact of corporate venturing on the financial performance of companies listed in Tehran Stock Exchange was investigated. In order to measure corporate venturing, two components of investing in new product lines as a proxy internal corporate venturing and partnering with business partners in venture creation as a proxy for external venturing and asset return ratio as a proxy for measuring financial performance were used in this study. The results of hypothesis testing using regression analysis show that both internal and external venturing positively impact financial performance, and hence financial performance can be enhanced through venturing activities.
Keywords: corporate entrepreneurship, corporate venturing, multi-business companies, Financial Performance -
This study aimed to identify effective factors of financial reporting transparency (FRT) of companies using knowledge analysis and selected the final effective factors from them using the ANP analytic network process. In this regard, 16 professors and pundits in financial and reporting areas were selected as the experts. Then, these factors were assessed, refined, and categorized in three survey stages using Delphi method. First, 20 factors were extracted from the literature review based on the knowledge and content analysis: institutional ownership, independence of the board of directors, the lack of ownership concentration, size of the board of directors, information quality, information accuracy, profit fluctuation, sales margin, return on assets, return on investment, asset turnover, company value, competition, age of company, size of company, technology, current ratio, quick ratio, cash flow and asset liquidity. Further, the identified factors were categorized, assessed and refined based on the survey results from the experts’ opinions using Delphi and ANP analytic network process methods. Results showed following 10 out of 20 factors, identified using the content and knowledge analysis, as the effective factors of FRT: institutional ownership and independence of the board of directors (corporate governance mechanisms), information accuracy and profit fluctuation (financial analysis), return on assets and return on investment (financial performance), competition and age of company (environment), and cash flow and asset liquidity (liquidity).
Keywords: Reporting Transparency, ANP analytic network process, Corporate Governance, financial analysis, Financial Performance -
مطالعه حاضر سعی نموده است تاثیر متغیرهای درون سازمانی و کلان اقتصادی را بر سپرده های بانکی بصورت موردی برای بانک سپه در بازه زمانی 1384 تا 1397 محاسبه نماید. بدین منظور از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و سیستم معادلات همزمان استفاده گردیده است. جامعه آماری این مطالعه داده های مربوط به ترازنامه های مالی بانک های سپه شهر تهران و بانک مرکزی مشتمل بر 17 شعبه و همچنین جامعه خبره شامل 50 نیروی تخصصی، اقتصاددان و استاد دانشگاه می باشد. نتایج نشان داد، متغیرهای درآمد واقعی سرانه، تعداد شعب و اندازه بانک ها بر سپرده های بانکی تاثیر مثبت و تورم تاثیر منفی و معناداری دارد. برپایه نتایج حاصله که بیشترین تاثیر را بر روی جذب سرمایه در بانک سپه توسط درآمد واقعی سرانه، اندازه و تعداد شعب بانک را دارا می باشد. کمترین تاثیر در این میان مربوط به شاخص جمعیت است. به لحاظ زیرمعیاری نیز بهره مندی از سودو سرمایه گذاری بانک بیشترین تاثیر را در جذب سرمایه بانک به خود اختصاص داده است. در این میان نقش تورم و ایجاد پول داغ در کشور نیز جزء عوامل مهم در ارزیابی شناسایی گردد که نیازمند ارزیابی میزان تاثیرپذیری مثبت با منفی آن بر سود و دارایی بانکی می باشد. بدین منظور از سیستم معادلات همزمان بهره گرفته شده که مشخص گردیده است، اثر متغیر مستقل تورم بر متغیر وابسته سپرده های بانکی در بانک سپه تاثیر منفی دارد.
کلید واژگان: عملکرد مالی, عوامل سازمانی, مدل های سلسله مراتبی, تورم, بانک سپهThe present study tried to estimate the intra-organizational and macroeconomic impacts on bank deposits for Sepah Bank in the period 2006-2019. For this purpose, the combined approach of hierarchical analysis and the system of simultaneous equations has been used. The statistical population of this study is the data related to the financial balance sheets of Sepah Shahr Bank of Tehran and the Central Bank consisting of 17 branches and also the expert population including 50 specialized personnel, economists and university professors who have determined the obtained results. Variables such as real per capita income, number of branches and size of banks have a positive effect on bank deposits and inflation has a negative and significant effect on it. Based on results has the greatest impact on the absorption of capital in Sepah Bank by real per capita income, the size and number of bank branches.The least impact among these is related to the population index. In terms of sub-criteria, the benefit of the bank's investment profit has the greatest impact on attracting the bank's capital. Meanwhile, the role of inflation and the creation of hot money in the country should be identified as one of the important factors in the evaluation, which requires evaluating the positive and negative impact on bank profits and assets. For this purpose, a system of simultaneous equations has been used, which has shown that the effect of the independent variable of inflation has a negative effect on the dependent variable of Sepah Bank deposits in.
Keywords: Financial Performance, organizational factors, hierarchical models, Inflation, Sepah Bank -
هدف این تحقیق بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با توجه به نقش تعدیل گری مسیولیت های اجتماعی شرکتی بوده است. دوره زمانی تحقیق از سال 1389 الی 1393 است. نتایج تحقیق نشان داده است بین نسبت بدهی های کوتاه مدت، نسبت بدهی های بلندمدت و نسبت کل بدهی ها با نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، نرخ بازده دارایی ها و حاشیه سود خالص رابطه منفی معناداری وجود داشته است. همچنین مشخص شد که مسیولیت های اجتماعی شرکتی بر رابطه بین نسبت بدهی های کوتاه مدت و عملکرد مالی تاثیر گذار است. همچنین مسیولیت های اجتماعی شرکتی بر رابطه بین نسبت بدهی های بلند مدت و کل بدهیها و عملکرد مالی تاثیر گذار داشته است.
کلید واژگان: عملکرد مالی, مسئولیت های اجتماعی شرکتی, ساختار سرمایه, بازدهThe purpose of this study was to investigate the impact of corporate social responsibilities on the relationship between capital structure and financial performance of companies listed in the Tehran Stock Exchange. This research period is from 2011 to 2014. The results showed that there is a significant negative relationship between short-term debt ratio, long-term debt ratio and total debt ratio with equity rate of return, asset rate of return and net profit margin. We also found that corporate social responsibility has a significat impact on the relationship between short-term debt ratios and financial performance. Corporate social responsibility has also influenced the relationship between long-term (total) debt ratios and financial performance.
Keywords: Financial performance, corporate social responsibilities, capital structure, returns
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.