به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « نخبگان قدرت » در نشریات گروه « علوم انسانی »

  • علی ساعی *

    این مطالعه بر چرخه اقتدارگرایی در ایران تاکید دارد. بنیان معرفتی الگوی چرخه اقتدارگرایی در ایران، نظریه دموکراتیزاسیون است. مدعای این نوشتار آن است که دینامیک دموکراتیزاسیون، جامعه ایران را از رژیم اقتدارگرا به دوره گذار دموکراتیک عبور می دهد. در این فرایند، رژیم اقتدارگرا سرنگون می شود و دوره گذار دموکراتیک آغاز می شود. بعد از یک دوره زمانی کوتاه، فرایند دموکراتیزاسیون در مرحله گذار دموکراتیک قطع می شود و جامعه ایرانی در منطقه گذار زمین گیر می شود، آنگاه به تدریج مدارهای سیاسی، آن را به سمت میدان اقتدارگرایی حرکت می دهند. در واکنش به بازتولید موج اقتدارگرایی، معمولا یک جنبش انقلابی رخ می دهد. این جنبش، به فروپاشی رژیم اقتدارگرا منجر می شود. این الگوی رایج جامعه ایرانی است که همواره بین دموکراتیزاسیون و اقتدارگرایی جلو و عقب می رود. استدلال نظری آن است که چرخه اقتدارگرایی از طریق علیت همایندی قابل تبیین است. به این معنا که اگر نهادهای سیاسی انحصاری باشند و عاملیت نخبگان قدرت مبتنی بر اعمال محدودیت ساختاری بر مخالفان باشد و کنشگران اجتماعی در انتخاب های استراتژیک خود محدودیت ساختاری داشته باشند، جامعه به سمت اقتدارگرایی حرکت می کند. برای تحلیل داده های تاریخی از تحلیل روایتی و علیت همایندی استفاده شده است. در پایان، این گزاره فرموله شده است که:" هرگاه مسیر اصلاحات دموکراتیک فرو بسته شود، اقتدارگرایان، استراتژی سرکوب را انتخاب می کنند و رادیکال های مخالف، استراتژی خشونت را انتخاب کنند، در این صورت به تدریج دینامیک اقتدارگرایی، به رکود قدرت منجر می شود، آنگاه نیروی کنشگران رادیکال، جامعه را به سمت فروپاشی رژیم حاکم حرکت می دهد".

    کلید واژگان: دموکراتیزاسیون, چرخه اقتدارگرایی, نهادهای سیاسی, نخبگان قدرت, کنشگران اجتماعی}
    Ali Saei *

    This study focuses on the cycle of authoritarianism in post-revolutionary Iran. The epistemic foundation of the pattern of authoritarianism dynamics in Iran is the democratization theory. This study claims that the democratization dynamics moves the Iranian society from the authoritarian regime to the democratic transition stage. In this process, the authoritarian regime collapses and the democratic transition period begins. In a very short time, the process of democratization in the transition zone gets stuck, and then gradually the historical trajectories move it toward authoritarianism. In response to the reproduction of the wave of authoritarianism, a revolutionary movement usually occurs. This movement leads to the collapse of the authoritarian regime. This study claims that a cyclical pattern has been prevalent in Iran during some historical periods. It means that Iran has experienced the democratization of the authoritarian system, but it has alternated back and forth between democratization and the authoritarian regime. The theoretical argument is that the cycle of authoritarianism is explained by a conjunctural causation. The causal conditions are the quality of political institutions and the agency of elites in power and social actors. Society moves towards authoritarianism if political institutions are exclusive and the agency of power elites is based on structural constraints on the opposition and social actors have structural limitations in their strategic choices. This study used a historical approach to the analysis of the authoritarianism cycle. The analysis resulted in the proposition that if the path of democratic reforms is closed, authoritarians choose the strategy of repression and radical actors choose the strategy of violence. In this case, the dynamics of authoritarianism will gradually lead to the stagnation of power, and then the force of radical actors will move the society toward the collapse of the ruling regime.

    Keywords: Democratization, the cycle of authoritarianism, political institutions, power elites, social actors}
  • محمدصالح حسین زاده*
    نخبگان سیاسی از دیرباز تاکنون نقش مهمی در تحولات جوامع در ابعاد مختلف (به ویژه مسئله امنیت) داشته و دارند. تجربه های تاریخی نشان داده است که ترقی و تعالی یا سقوط و فروپاشی هر مملکتی تاحدودزیادی  به نقش نخبگان سیاسی وابسته است و اندیشه و تفکر آنها در اجرای برنامه های سیاسی و اجتماعی و چگونگی تحقق خواسته های مردم، تعیین کننده و سرنوشت ساز است. تامین امنیت ملی از اولویت های نظام اسلامی در سیاست گذاری ملی و منطقه ای محسوب می شود. ازجمله شاخص های تامین امنیت ملی، می توان به استقلال سیاسی، حفظ تمامیت ارضی، ثبات سیاسی، انسجام اجتماعی و رفاه اقتصادی اشاره کرد. سوال اصلی ما در این تحقیق ناظر به نقش و کارکرد فرهنگی نخبگان سیاسی در ارتقای امنیت ملی ج.ا.ا است. چارچوب نظری موردتوجه این تحقیق، دیدگاه های امنیتی مکتب کپنهاک وخاصه باری بوزان درخصوص امنیت ملی (توجه به ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی، زیست محیطی) است. روش این تحقیق، تلفیقی از روش کمی و کیفی متوالی می باشد. روایی پرسشنامه ازطریق تحلیل عاملی  مورد تایید قرار گرفت و پایایی گویه ها نیز ازطریق آلفای کرونباخ (0.995) مورد بررسی و تایید قرار گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل مسیولان، اساتید وکارشناسان مرتبط با حوزه های امنیت ملی است و نمونه موردمطالعه که به صورت هدف مند انتخاب شده است، شامل 81 نفر از اساتید، مسیولان و کارشناسان مرتبط با حوزه های امنیت ملی  بوده که هم اطلاعات کافی درخصوص این تحقیق داشته اند و هم حاضر به همکاری و پرنمودن پرسشنامه بوده اند.یافته های تحقیق حاکی از این است که بین وضعیت موجود عملکرد نخبگان با انتظارات جامعه از آنها (وضعیت مطلوب) تفاوت معنی داری در حوزه های مورداشاره وجود دارد.
    کلید واژگان: نخبه, نخبه گرایی, نخبگان سیاسی, نخبگان قدرت, امنیت, امنیت ملی}
    Mohammadsaleh Hosseinzadeh *
    Political elites have long played an important role in the development of societies in various dimensions (especially the security issue). Historical experience has shown that the advancement or uplift, or the collapse and collapse of each country, is largely dependent on the role of political elites. National security is considered as one of the priorities of the Islamic system in national and regional policy, including security indicators The national focus is on political independence, territorial integrity, political stability, social cohesion, economic well-being. Our main focus in this study is on the role and function of the political elite in enhancing the national security of the Islamic Republic of Iran. The theoretical framework The focus of this study is on the security implications of the Copenhagen school and, in particular, on the security of the Bowen State. Case study B RA in this study is a combination of qualitative and quantitative consecutively. Validity of the questionnaire was verified by factor analysis and the lower points were verified by Cronbach's alpha (0.995). The statistical population of this study includes officials, professors, and experts related to national security areas. The sample included targeted 81 students, officials, and experts in the field of national security. Research findings indicate that There is a significant difference between the current status of elite performance and the desired situation.
    Keywords: Elite, elitism, political elite, security, National Security}
  • محمدصالح حسین زاده*، بهرام بیات

    نخبگان (به ویژه نخبگان سیاسی) از دیرباز تا کنون نقش مهمی در تحولات جوامع در ابعاد مختلف (به ویژه مسئله امنیت) داشته و دارند. تجربه های تاریخی نشان داده است که ترقی و تعالی یا سقوط و فروپاشی هر مملکتی تا حدود زیادی به نقش نخبگان سیاسی (قدرت) وابسته است و اندیشه و تفکر آنها در اجرای برنامه های سیاسی و اجتماعی و چگونگی تحقق خواسته های مردم به میزان تعیین کننده و سرنوشت ساز موثر است. تامین امنیت ملی از اولویت های نظام اسلامی در سیاست گذاری ملی و منطقه ای محسوب می شود، از جمله شاخص های تامین امنیت ملی، می توان به استقلال سیاسی، حفظ تمامیت ارضی، ثبات سیاسی، انسجام اجتماعی، رفاه اقتصادی اشاره کرد. سوال اصلی ما در این تحقیق ناظر به نقش امنیتی نخبگان سیاسی (قدرت) در ارتقاء امنیت ملی ج.ا.ا می باشد، چارچوب نظری مورد توجه این تحقیق، دیدگاه های امنیتی مکتب کپنهاک و خاصه باری بوزان در خصوص امنیت ملی(توجه به ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی، زیست محیطی) می باشد. روش مورد بهره در این تحقیق تلفیقی از روش کمی و کیفی متوالی می باشد. روایی پرسش نامه از طریق تحلیل عاملی مورد تائید قرار گرفت وپایایی گویه ها نیز از طریق آلفای کرونباخ (0.973) مورد بررسی و تائیدقرار گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل مسئولان، اساتید وکارشناسان مرتبط با حوزه های امنیت ملی می باشند ونمونه مورد مطالعه که به صورت هدفمند انتخاب شده اند شامل 81 نفر از اساتید، مسئولان و کارشناسان مرتبط با حوزه های امنیت ملی بوده که هم اطلاعات کافی در خصوص این تحقیق داشته اند و هم حاضر به همکاری و پر نمودن پرسشنامه بوده اند. یافته های تحقیق حاکی از این است که بین وضعیت موجود عملکرد نخبگان با انتظارات جامعه از آنها (وضعیت مطلوب) تفاوت معنی داری در حوزه های مورد اشاره وجود دارد. به عبارتی دیگر نخبگان در جامعه (بدلایل مختلف) عملکرد مناسب و مطلوبی نداشته اند.

    کلید واژگان: نخبه, نخبه گرایی, نخبگان سیاسی, نخبگان قدرت, امنیت, امنیت ملی}
    Mohammadsaleh Hosseinzadeh *, Bahram Bayat

    Since long time ago the elite, in particular the political elite, have played an important role in the various aspects of developments of societies, especially security issue. Historic experiences have indicated that the rise and elevation and/or collapse of any country, to a great extent, depends on the role of the political elite, and their reflection plays a determining and effective role in implementation of political and social programs on one side, and manner of fulfillment of the aspirations of the public, on the other. National security provision is among the priorities of the Islamic system in national and regional policymaking. Chief among indexes of national security provision are: political independence, preservation of territorial integrity, political stability, social cohesion and economic welfare. The main question to be answered in the present study is pertaining to the security role of the political elite (power) in promoting national security of Islamic Republic of Iran. The theoretical framework taken into consideration in the present study is the security view points of the Copenhagen school, particularly Barry Buzan regarding national security: its cultural, social, economic, political, security, environmental aspects. The method used in this research is a combination of consecutive qualitative and quantitative methods. The validity of the questionnaire was approved by factor analysis and the reliability of question was checked and confirmed by Cronbach's alpha (0.973). The statistical population of this study includes officials, professors and experts active in national security areas, and the relevant sample has been selected purposefully. N= 81 including professors, officials and experts involved in the areas of national security who have sufficient information on this very research and are willing to cooperate and fill in the relevant questionnaire. The research findings indicate that there is significant difference between the status quo of the elite performance and the expectations of the community (desirable conditions). In other words, the community elites, due to various reasons, have not had a proper and desirable performance.

    Keywords: Elite, elitism, the political elite, the power elite, security, national security}
  • محمدصالح حسین زاده، بهرام بیات *، مهرداد نوابخش
    نخبگان از دیرباز تاکنون نقش مهمی در تحولات جوامع در ابعاد مختلف داشته و دارند. تجربه های تاریخی نشان داده است که ترقی و تعالی یا سقوط و فروپاشی هر مملکتی تا حدود زیادی به نقش نخبگان سیاسی وابسته است و اندیشه و تفکر آن ها در اجرای برنامه های سیاسی و اجتماعی و چگونگی تحقق خواسته های مردم به میزان تعیین کننده و سرنوشت ساز موثر است. بدین منظور تحقیق حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی نقش و کارکرد اجتماعی نخبگان سیاسی (قدرت) در ارتقاء امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به رشته تحریر درآمده است. چارچوب نظری مورد توجه این تحقیق، دیدگاه های امنیتی مکتب کپنهاک و به طور خاص باری بوزان در خصوص امنیت ملی (توجه به ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و زیست محیطی) می باشد. روش مورد استفاده در این تحقیق تلفیقی از روش کمی و کیفی متوالی می باشد که روش کمی در خدمت روش کیفی جهت غنا بخشیدن به تحقیق می باشد. یافته های تحقیق حاکی از این است که بین وضعیت موجود عملکرد نخبگان با انتظارات جامعه از آن ها (وضعیت مطلوب) تفاوت معنی داری در حوزه های مورد اشاره وجود دارد؛ به عبارتی دیگر کارکرد نخبگان در جامعه مورد رضایت نمی باشد.
    کلید واژگان: نخبه, نخبه گرایی, نخبگان سیاسی, نخبگان قدرت, امنیت, امنیت ملی}
  • یاسر جلالی *، رحمت الله صدیق سروستانی

    در این مقاله با استفاده از تئوری نخبگان قدرت و با رویکردی نهادی، گروه قدرت در شهر تهران مطالعه شده است. سوال اصلی این است که آیا اداره کنندگان سازمان های مهم شهر، یک گروه نخبه قدرت را تشکیل می دهند؟ و آیا می توان مدعی شد که این گروه به طور متشکل بر مسائل اجتماعی شهر تاثیرگذار است؟ این پژوهش برای مطالعه قدرتمندان، بر سازمان های دولتی اداره کننده شهر متمرکز می شود و سران این سازمان ها را به عنوان نخبه قدرت در نظر می گیرد. روش انجام تحقیق عبارت از مطالعه اسناد و مدارک و مصاحبه با افراد مورد نظر است. مطالعه عملکرد، تصمیم گیری ها و روابط افراد، در نظر گرفتن چند حادثه خاص و نیز جمع آوری اطلاعات حول مشخصات اجتماعی افراد، مجموع داده های ما را تشکیل می دهند.

    کلید واژگان: نخبگان قدرت, شهر تهران, تئوری نخبگان, مسائل اجتماعی و مدیریت شهری}
    Rahmatallah Sedigh Sarvestani*, Yasser Jalali

    Using Elite Theory and Institutional Approach, the present article studies the power group in the city of Tehran. The main questions of the research are: Do the heads of important institutions in Tehran form a power elite group? And is this group influential dealing with the social problems of Tehran?The article concentrates on the state organizations of the city and takes it for granted that their heads are power elites. The Research method includes studying documents and interviews with the elites. We have gathered our data through study of the individuals’ performance, decision makings, and relations regarding some special events. Individuals’ social characteristics are part of our data, as well.

    Keywords: Power Elite, Tehran city, Elite Theory, social problems, Urban Management}
  • شبنم دادپرور*
    آن گونه که ادعا می شود، قدرت در جامعه آمریکا در نهادها و موسسات بزرگ آن متمرکز شده و افرادی که در راس این نهادها قرار دارند به عنوان نخبگان قدرت در آن کشور شناخته می شوند. اما، در طول تاریخ آمریکا شاهد این نکته هستیم که همواره این افراد تحت سلطه یک طبقه برتر (ثروتمند) قرار داشته اند. بنابراین، این سئوال مطرح می شود که قدرت واقعی در ایالات متحده در دست چه افرادی است؟ در پی پاسخ به این سئوال به تشریح طبقه برتر و نهادهای مربوط به این طبقه، نخبگان قدرت در ایالات متحده در 4 گروه مختلف بازرگانی، دولتی، فرهنگی و رسانه ای پرداخته می شود. دراین مقاله با استفاده از آمار و ارقام و روش توصیفی تحلیلی به بررسی وضعیت طبقه برتر و نخبگان آمریکا پرداخته خواهد شد تا روند نفوذ و تاثیرگذاری طبقه ثروتمند بر نهادها و سازمان های مختلف در راستای اهدافشان در طول تاریخ ایالات متحده مشخص شود. این یافته ها می تواند ما را در شناخت بهتر شرایط حاکم بر ایالات متحده یاری رسانده و بافت جامعه آمریکایی را بهتر نشان دهد.
    کلید واژگان: ایالات متحده, نخبگان قدرت, طبقه برتر, طبقه حاکم, نهادها و موسسات}
    The power in American society is concentrated in big institutions and enterprises. The people at the top of these institutions are known as ‘power elites’. During the history of the US, these people have been under hegemony of a higher - wealthy - class. Therefore, a key question has been always that “who has the ‘real power’ in the United States?” This article introduces four categories of commercial, governmental, cultural and media elites in the US. Then employing statistics and descriptive-analytical method, will study the dynamism of higher class and elites in the United States. The Findings could contribute to better understanding of the political situation, social order and decision making mechanism in the United States.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال