به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تحلیل روند" در نشریات گروه "علوم پایه"

  • نسرین آخوندی*، فاطمه مصائبی، فرید زائری

    در این مطالعه، روند مرگ و میر ناشی از مصرف مواد مخدر در مناطق مختلف جهان از سال 1990 تا 2019 بر اساس شاخص اجتماعی-جمعیت شناسی در سه سطح (1. پایین/متوسط روبه پایین، 2. متوسط، 3. متوسط روبه بالا/بالا) در کل جهان، با استفاده از داده های پایگاه بار جهانی بیماری ها طبق نتایج بررسی شد. به طور کلی در سطوح شاخص اجتماعی-جمعیت شناسی پایین، متوسط رو به پایین، متوسط و متوسط رو به بالا طی این 30 سال یک روند نزولی در میزان مرگ و میر مشاهده شد. گرچه کشورهای با سطح شاخص اجتماعی-جمعیت شناسی پایین افزایش ناچیزی داشتند ولی کشورهای با سطح شاخص اجتماعی-جمعیت شناسی بالا یک روند صعودی قابل توجه در میزان مرگ و میر ناشی از مصرف مخدر در این سال ها را تجربه کردند. در طی این 30 سال میانگین تغییرات سالانه کشورهای با سطح شاخص اجتماعی-جمعیت شناسی متوسط رو به بالا/بالا را حدود 4 در 100.000 نفرجمعیت و در کشورهای با سطح پایین/متوسط روبه پایین و متوسط این شاخص را به ترتیب معادل 0٫5- و 2٫5-در 100.000 نفر جمعیت برآورد کردیم. در این مطالعه، از مدل رگرسیونی نقطه اتصال با استفاده از نرم افزارJoinpoint  جهت تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد.

    کلید واژگان: مرگ ومیر ناشی از مصرف مواد مخدر, شاخص اجتماعی-جمعیت شناسی, تحلیل روند
    Nasrin Akhoondi*, Fatemeh Masaebi, Farid Zayeri

    In this study, the trend of mortality rate from opioid abuse in different regions of the world from 1990 to 2019 was investigated based on socio-demographic index at three levels (1. low/low middle, 2. middle, 3. high/high middle) worldwide, using data from the Global Burden of Disease. Results in general, at the low, low middle, middle and high middle socio-demographic index levels during these 30 years have seen a downward trend in mortality rates, although countries with low socio-demographic indicators have experienced a slight increase. In countries with high socio-demographic level, there is a significant upward trend in the rate from opioid abuse between the years. During these 30 years, the average annual changes (APC) of countries with high/high middle social-demographic index levels of about 4 per 100,000 people and in countries with low/ low middle and middle levels of this index were estimated to be -0.5 and -2.5 per 100,000, respectively. In this study, Joinpoint Regression Analysis was used.

    Keywords: Mortality Rate From Opioid Abuse, Socio-Demographic Index, Trend Analysis
  • زهره جوانشیری*، ابراهیم اسعدی اسکویی، فاطمه عباسی
    بارش ازجمله متغیرهای بسیار مهم اقلیمی است که تغییرات آن پیامدهای مختلفی از نظر محیطی، اقتصادی و اجتماعی به دنبال دارد. مقادیر فرین بارش می تواند به صورت سیل و خشکسالی و با ناهنجاری ها و پیامدهای محیطی- انسانی قابل توجهی رخ دهد. لذا مطالعه تغییرپذیری، تغییر رفتار و واکاوی مقادیر حدی بارش از اهمیت خاصی در مدیریت بخش های مختلف نظیر کشاورزی، منابع آب، شهرسازی و حمل و نقل برخودار است. در این مطالعه به منظور بررسی مقادیر حدی بارش، روند نمایه های فرین 44 ایستگاه سینوپتیک کشور برای دو دوره ی نرمال اقلیمی اخیر 1981-2010 و 1991-2020 محاسبه و مقایسه شدند. برای این منظور، بعد از کنترل کیفیت و همگن سازی داده ها، رفتار 4 نمایه فرینPRCPTOT95 ، PRCPTOT99، R10MM و R20MM، بررسی شد. بررسی روند بارش های سنگین در دو دوره نشان داد، شرق و شمال غربی کشور بیشتر روندهای نزولی و دامنه های زاگرس و شمال کشور بیشتر روندهای صعودی را تجربه کرده اند. روند افزایشی در دوره دوم در شمال کشور بیشتر شده و روند کاهشی غرب کشور نیز در دوره دوم کمتر شده است. بررسی میانگین نمایه های فرین در دو دوره نشان داد که بارش های سنگین در دوره دوم در سواحل دریای خزر، دامنه های زاگرس و جنوب کشور افزایش و در شرق کشور کاهش داشته-است.
    کلید واژگان: نمایه فرین, بارش, تحلیل روند, دوره نرمال اقلیمی, ایران
    Zohreh Javanshiri *, Ebrahim Asadi Oskouei, Fatemeh Abbasi
    Precipitation fluctuation is a critical factor in understanding climate, as it has far-reaching impacts on the environment, economy, and society. Excessive or insufficient precipitation can result in severe floods and droughts, causing significant consequences for both nature and humanity. For this reason, it is vital to understand the variability, behavioral changes, and extreme precipitation levels to successfully manage industries like agriculture, water resources, urban planning, and transportation. In this study, to investigate the extreme values of precipitation, the trends of four precipitation indices of 44 synoptic stations in Iran were calculated and compared for two recent climate normal periods of 1981-2010 and 1991-2020. Four precipitation indices, specifically PRCPTOT95, PRCPTOT99, R10MM, and R20MM, were investigated after undergoing quality control and data homogenization. An evaluation of the trend of heavy precipitation in two periods demonstrated a decrease in the eastern and northwestern parts of the country, while an increase was observed in the Zagros and northern regions. The increasing trend in the second period has become more significant in the northern part of the country, while the decreasing trend in the western part has decreased in the second period. The analysis of mean precipitation indices in two periods showed that heavy precipitation had increased in the second period on the coasts of the Caspian Sea, Zagros Mountains, and southern parts and decreased in the east of Iran.
    Keywords: Extreme Indices, Precipitation, Trend Analysis, Climate Norml Period, Iran
  • الهام کدخدا، کمال امیدوار*، آذر زرین، احمد مزیدی
    تنش گرمایی با ترکیب عوامل زیست-هواشناسی متعدد تعیین می شود و تاثیرات شدیدی بر سلامت انسانی و اکوسیستم دارد. هدف از این پژوهش بررسی الگوی فضایی تغییرات فصلی تنش گرمایی در ایران با استفاده از شاخص شاخص جهانی اقلیم-گرمایی (UTCI) است. برای این منظور از داده هایERA5  از سال 1981 تا 2020 استفاده شد. تغییرات تنش گرمایی فصلی با استفاده از تحلیل شیب سن و آزمون من-کندال تصحیح شده بررسی شد. همچنین برای درستی سنجی داده ها سنجه های آماری RMSE، PBIAS، NSE و RSR مورد استفاده قرار گرفت. بررسی فصلی شاخص UTCI نشان داد که این شاخص ناهمگونی منطقه ای قابل توجهی در ایران دارد. افزایش UTCI از شمال به جنوب ایران منجر به افزایش تنش گرمایی می شود. پراکنش فضایی پهنه هایی که در دوره گرم سال تنش گرمایی ندارند، عمدتا منطبق با ارتفاعات است. در فصول سرد سال مناطقی با ارتفاع بیش از 3000 متر در ایران دارای تنش سرمایی خفیف تا متوسط هستند. بررسی روند تنش گرمایی طی چهار دهه گذشته که با آزمون من-کندال تصحیح شده مورد بررسی گرفت نشان داد که UTCI در ایران روند غالب افزایشی دارد. شاخصUTCI  در فصول بهار و پاییز در 100 درصد و فصول زمستان و تابستان به ترتیب در 83/99 و 75/99 درصد از کشور روند افزایشی را نشان می دهد. بیشینه روند افزایشی معنی دار شاخص در سطح 05/0 در فصل بهار 02/98 به دست آمده است. به همین ترتیب بالاترین مقدار شیب روند متوسط پهنه ای کشور نیز با مقدار 52/0 درجه سلسیوس در همین فصل دیده می شود که در سطح آلفا 5 درصد معنی دار است.
    کلید واژگان: آسایش اقلیمی, تحلیل روند, UTCI, سنجه آماری, گردشگری
    Elham Kadkhoda, Kamal Omidvar *, Azar Zarrin, Ahmad Mazidi
    To assess thermal comfort of residences, several different factors as meteorological, physiological, and socio-cultural, should be considered. The integrated effect of these variables on thermal stress can be obtained and evaluated using thermal comfort indices. Thermal comfort as a bio-meteorological index is of special importance. The purpose of this research is to analyze the seasonality and trend of heat stress in Iran in the period from 1981 to 2020. In this research, the Universal Thermal Climate Index (UTCI) index as a common thermal index was evaluated for outdoor thermal comfort, using ERA5 dataset. ERA5 is the fifth generation ECMWF reanalysis data for the global climate and weather for the past 4 to 7 decades. The ERA5 provides hourly estimates for a large number of atmospheric, ocean-wave, and land-surface quantities. An uncertainty estimate is evaluated by an underlying 10-member ensemble at three-hour intervals. Such uncertainty estimates are closely related to the information content of the available observing system which has improved considerably over time. They also indicate flow-dependent sensitive areas (Hersbach et al., 2020). Also, root mean square error (RMSE), Percent bias (PBIAS), Nash–Sutcliffe model efficiency coefficient (NSE), and Root Mean Standard Deviation Ratio (RSR) metrics were used to evaluate the quality of ERA5 dataset.The seasonal variability of the UTCI index shows that this index has significant regional heterogeneity in Iran. The increase in UTCI from the north to the south of Iran leads to an increase in thermal stress. The spatial distribution of areas that do not have thermal stress during the hot period of the year are mainly consistent with the altitudes. During the cold seasons of the year, areas with elevations of more than 3,000 meters in Iran have moderate cold stress. The investigation of the trend of thermal stress during the last four decades, which was analyzed with the modified Mann-Kendall test, shows that the UTCI in Iran has a dominant increasing trend. The UTCI index shows an increasing trend in the spring and autumn seasons by 100%, and in the winter and summer seasons at 99.83 and 99.75% of the country, respectively. The maximum significant increasing trend of the index at the level of 0.05 was achieved in the spring. In the same way, the highest value of Sen's slope estimator test of the area-averaged trend is also seen with the value of 0.52 oC in this season in the study period. The results of this study for climatology and the trend of the UTCI index in Iran show that: 1- There is a close relationship between heat and cold stresses in Iran and topography, but this relationship is not a linear; 2- Along with global warming, the UTCI index in Iran during the years 1981-2020 has shown an increasing trend; 3- In general, areas with UTCI cold stress in the country are decreasing and areas with heat stress are increasing; 4- One of the key findings in this study is the significant increase in trend of the UTCI index in the spring season.
    Keywords: climate comfort, Trend Analysis, UTCI, metrics, Tourism
  • علی درخشنده، اسدالله خورانی*، مریم رضازاده

    تغییر اقلیم با تاثیرگذاری بر بخش های مختلف سیستم اقلیم موجب تغییرات بارندگی نیز شده است. در این تحقیق به بررسی تغییرات بارش در ایران بر اساس داده های بازکاوی MERRA2 طی سال های 2020-1990 بر اساس هفت شاخص (میزان بارش کل سالانه، تعداد روز های بارانی، تعداد روز های با بارش 10 میلی متر و بالاتر، حداکثر بارش روزانه، شدت بارش روزانه، بیشترین تعداد روزهای خشک متوالی و بیشترین تعداد روزهای تر متوالی) پرداخته شده است. همبستگی داده های MERRA2 با داده های مشاهداتی برای کل کشور به ویژه برای شمال، شمال غرب و غرب در سطح قابل قبولی بوده است. برای آشکارسازی روندهای موجود درشاخص ها از آزمون ناپارامتریک من-کندال استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان دهنده روند کاهشی سه شاخص بارشی شامل میزان بارش کل سالانه، تعداد روزهای بارانی، تعداد روزهای با بارش 10 میلی متر و بالاتر در مناطق غرب و شمال غرب می باشد. در مناطق شمال شرق روند تغییرات بارش افزایشی و به سمت بارش های حدی است که این موارد در استان های خراسان رضوی، سمنان و گلستان نشان داده شده است. تعداد روز های با بارش 10 میلی متر و بالاتر نیز عمدتا در جنوب و جنوب شرق کشور روند افزایشی معنی دار نشان داده است. در مجموع داده های MERRA2 کم برآوردی را برای مناطق بیشینه بارش مانند شمال کشور و بیش برآوردی را برای مناطق کم بارش تر و خشک نشان داده است.

    کلید واژگان: بارش, پایش تغییرات, ایران, MERRA2, تحلیل روند
    Ali Derakhshandeh, Asadollah Khoorani *, Maryam Rezazadeh

    Different parts of the climate system as well as precipitation are subject to the global warming and climate change. The aim of present study is monitoring different aspects of changes and trends in precipitation over Iran, using MERRA2 reanalysis data from 1990 to 2020 based on 7 indices including Maximum 1-day precipitation (Rx1day), Simple precipitation intensity index (SDII), Maximum length of dry spell (CDD), Maximum length of wet spell (CWD), Annual count of days when PRCP ≥ 10mm (Rx10mm), Annual count of days when PRCP ≥ 1 mm (Rx1mm), and Annual total precipitation on wet days (PRCPTOT). MERRA2 is the second generation of Modern-Era Retrospective Analysis for Research and Applications (MERRA) by NASA’s GMAO (National Aeronautics and Space Administration, Global Modeling and Assimilation Office), with spatial resolution of 0.5o (approximately 50 kilometers) and temporal resolution up to hourly data. Correlation analysis between MERRA2 and observation data of 48 weather stations indicates acceptable results all over the country especially for the North, the North West and the Western parts. The highest values of R2 was 0.94 calculated for the wet regions of the North and Northwest, the least values were 0.63 for the arid regions of the South and the Central parts of Iran. Mann-Kendall non-parametric test was used for trend analysis and detection. Mann-Kendall test uses time series data for consistently increasing or decreasing trends in a variable and can works with all statistical distributions. The results show a decreasing trend on 0.95 significance level in 3 indices including PRCPTOT, Rx1day, Rx10mm, in the West and Northwest of Iran. Previous researches confirmed and reported the similar results. In the North East part of the country (parts of the Khorasan-e-Razavi, Semnan and Golestan provinces) positive increasing trends was detected. Considering this distinct regional discrepancy in calculated trends (trends in indices), it is necessary to focus on the effects of possible changes in pressure and synoptic systems on the precipitation changes over Iran. For RX10mm increasing trends was detected for the South and South East of the country. Due to the high absolute humidity in these regions, if condition is suitable for convection and air ascending, Sudan low pressure and Indian monsoon make possible high amount of intense convective rainfall origin from Indian ocean. Overall, MERRA2 shows an underestimate for the region of highest rainfall (North of the country) and an overestimate for arid regions. As a conclusion, based on the results of this study it is necessary to have a distinct precise plane not only for managing the decreasing trends in precipitation and water deficits, but also for mitigating impacts of intense rainfall and flash floods. Further studies needed to determine simultaneous (combined) effects of precipitation and temperature changes in other to manag water resources.

    Keywords: Precipitation, Change detection, MERRA2, Iran, Trend Analysis
  • سعید کامیابی*، کمیل عبدی
    زمینه و هدف

    با توجه به تاثیری که تغییر اقلیم بر کره زمین دارد ودر حال حاضر به عنوان یکی از مهم ترین چالش های فراروی جامعهجهانی مطرح بوده، تلاش در جهت شناخت هر چه بیشتر رخدادهای تغییر اقلیم، امری مسلم است. هدف این پژوهش آشکارسازی وتحلیل روند تغییرات اقلیم بویژه عناصر اقلیمی بارش و دما در محدوده شهرستان ساری در استان مازندران می باشد.

    روش بررسی

    روش مطالعه این پژوهش، تحلیل روند آماری عوامل اقلیمی بارش و دما در 4 ایستگاه)ساری، آمل، قراخیل و بابلسر(در0271 (با استفاده از آزمون نا پارامتریک من کندال و نرم افزار آشکارساز تغییرات اقلیمی سازمان - - بازه زمانی 02 و 02 ساله) 7891هواشناسی کشور بوده است. همچنین برای مشخص نمودن دقیق تر مکان تغییرات اقلیمی، از روش زمین آمار در نرم افزار Arc GISاستفاده شد.

    یافته ها

    بررسی های آزمون من کندال مشخص نمود که 0 ایستگاه)قراخیل، بابلسر و ساری(از کل ایستگاه های موردمطالعه در بازه -زمانی 02 ساله با U+ 7/17 (دارای روند جهشی معنادار ازنظر افزایش دما بوده ولی ازنظر بارش، روند معناداری را نشان ،0/92 ،0/91(نمی دهد. همچنین نرم افزار آشکارساز تغییرات اقلیمی بر این نکته تاکید می کند که روند افزایش دما در این ایستگاه ها محسوس بوده وهمین امر باعث تغییرات اقلیمی در این محدوده شده است. آزمون زمین آمار نیز مشخص نمود که بیشتر تغییرات اقلیمی در حوزه شهرساری رخ داده و از حالت دمایی ملایم به حالت خشک تغییر وضعیت داده است.

    بحث و نتیجه گیری

    منطقه موردمطالعه دچار تغییرات اقلیمی شدیدی شده است و این تغییرات اقلیمی به صورت مستقیم بر بیلان آبیمنطقه، افزایش نیاز آبی، کاهش رطوبت خاک، تراکم پوشش گیاهی، ظرفیت مراتع و محصولات کشاورزی اثر می گذارد و با توجه به این کهمنابع آب زیرزمینی مهم ترین منبع تامین کننده ی آب موردنیاز بخش های مختلف در منطقه می باشند، افت سطح ایستابی و کاهش کیفیتمنابع آب زیرزمینی را نیز در پی دارد. ضمن این که چنین شرایطی به معنای کاهش فراوانی بارش، افزایش بارش های سیلابی، فرسایشخاک و منابع طبیعی می باشد.

    کلید واژگان: تغییر اقلیم, تحلیل روند, آزمون زمین آمار, محدوده ساری
    Saeid Kamyabi *, Komeil Abdi
    Background and Objective

    Given the impact that climate change has on the planet, which is currently one of the most important challenges facing the international community, efforts to understand climate change events as much as possible are certain. The purpose of this study is to detect and analyze the trend of climate change, especially climatic elements of precipitation and temperature in the city of Sari in Mazandaran province. 

    Method

    The method of this study was to analyze the statistical process of climatic factors of precipitation and temperature at 4 stations (Sari, Amol, Gharakhil and Babolsar) in the period of 20 and 30 years (1987-2017) using non-parametric Mann-Kendall test and climate sensing software of the Meteorological Organization of Iran. Also, to determine the location of climate change more precisely, Arc statistics was used in Arc GIS software.

    Findings

    The Kendall test showed that 3 stations (Gharakhil, Babolsar and Sari) had a significant leakage trend in terms of temperature rise over the 30-year period with U + (3.87, 3.80, 1.75). But it does not show significant trends in precipitation. The Climate Change Detector also emphasizes that the temperature rise at these stations is tangible and this has led to climate change in this area. Earth statistic test also revealed that most climate change occurred in the area of Sari and changed from a mild to moderate state.

    Dissection and Conclusion

    The area under study has undergone severe climate change, and this climate change directly affects the water balance of the region, increasing water requirements, decreasing soil moisture, vegetation density, rangeland capacity and agricultural products, and considering that groundwater resources are the most important source of supply Water is needed in different parts of the region, it also reduces the level of water table and reduces the quality of groundwater resources. In addition, this means reducing the frequency of precipitation, increasing rainfall, soil erosion and natural resources.

    Keywords: Climate Change, Trend analysis, Geo statistical, Sari area
  • پریناز کاظمی، مهدی غلامعلی فرد*، مسعود مرادی

    دمای سطحی آب دریاها (SST) بعنوان یکی از شاخص های کلیدی گرمایش جهانی و تغییر اقلیم، تحت تاثیر عوامل متعدد محیطی در مقیاس زمان و مکان متغیر می باشد. در مطالعه ی حاضر، روند مکانی-زمانی تغییرات مقادیر سالانه SST بخش های مختلف دریای خزر در یک دوره ی آماری 36ساله (2017-1982) مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور، از داده های ماهواره ای سری درونیابی شده بهینه الگوریتم SST تصاویر NOAA OI.v2 به صورت ماهیانه استفاده شده است. برای تحلیل سری داده ها از تکنیک های آماری ضریب تشخیص R2، همبستگی خطی  r، حداقل مربعات معمولی (OLS)، شیب روند میانه (Theil-Sen) و آزمون ناپارامتریک Mann-Kendall بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد که تغییرات دمای سطحی آب در هر سه بخش مورد بررسی شامل خزر شمالی، میانی و جنوبی دارای روند افزایشی بوده و به ترتیب 0.4، 1.3 و 0.9 درجه سانتیگراد طی دوره زمانی مورد مطالعه محاسبه شد. تحلیل روند سری های زمانی با توجه به آماره Z-score و مقادیر  P-value (سطح 5 درصد) نشان داد که در بخش های مختلف دریای خزر، اختلاف معنی دار مکانی وجود دارد. تغییرات SST در خزر میانی به استثنای خلیج قره بغاز و کل خزر جنوبی دارای روند معنی دار بود ولی در خزر شمالی روند خاص و معنی-داری مشاهده نشد. در نتیجه ی این مطالعه با پایش بلندمدت دمای سطحی آب دریای خزر، امکان آشکارسازی روند در مقیاس منطقه ای و بررسی تغییرات مکانی آن با در نظر گرفتن رژیم های هیدرودینامیکی و هیدرومتیورولوژیکی فراهم گشته است.

    کلید واژگان: دمای سطحی آب دریا, پایش ماهوارهای, تحلیل روند, آزمون Mann-Kendall, دریای خزر
  • نادر بارانی، آیت الله کرمی*
    سابقه و هدف

    تغییر های اقلیمی با عامل های طبیعی مانند خشکی و خشکسالی یا فعالیت های انسانی تشدید می شود. شناسایی و آشکارسازی تغییر های هر یک از عوامل و یافتن علت های آن از قدم های اولیه ی مطالعات بشمار می رود که در قالب روند عنصرهای اقلیمی مطالعه می شود. وجود روند ممکن است به دلیل تغییر های طبیعی، مانند خشکسالی یا فعالیت های انسانی مانند افزایش گازهای گلخانه ای باشد. ایجاد روند در عامل های اقلیمی هر ناحیه ای امری عادی بوده ولی تداوم آن در سال های بعد می تواند اثر های بارزتری بر مولفه های اقتصادی و اجتماعی داشته باشند. با بررسی روند تغییر های میانگین بارش و دمای هوا می توان تغییر های اقلیمی در منطقه را ردیابی نمود. این تحقیق به منظور شناسایی تغییر های زمانی پارامترهای اقلیمی (دما و بارش) در ده ناحیه ی زراعی – اکولوژیکی کشور ایران انجام گرفت.

    مواد و روش ها

     برای انجام این مطالعه، داده های مربوط به متغیرهای درجه حرارت و میزان بارش بصورت سالانه از همه مراکز استان های کشور در دوره ی زمانی 1394-1364 از سازمان هواشناسی کشور استخراج شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، با توجه توزیع غیرنرمال سری های اقلیمی دما و بارش از روش ناپارامتریک من- کندال بهره گرفته شد. از آنجایی که توزیع تعدادی از سری های اقلیمی از جمله بارش، نرمال نیست، در چنین حالت هایی روش من- کندال مناسب تر است. برای به دست آوردن معنی داری یا عدم معنی داری متغیرها و تعیین روند تغییر های سالانه توسط آزمون من - کندال  از نرم افزار الحاقی XLSTAT استفاده شد.

    نتایج و بحث

    نتایج نشان داد متغیر دما در نواحی مرکزی، شمال غرب، ساحلی خزر، خوزستان، زاگرس مرکزی، جنوبی خشک، خراسان، ساحلی جنوب و مرکزی خشک دارای روند صعودی و در ناحیه زاگرس جنوبی بدون روند بوده است. متغیر بارش در نواحی خوزستان و خراسان دارای روند کاهشی و در نواحی مرکزی، شمال غرب، ساحلی خزر، زاگرس مرکزی، جنوبی خشک، ساحلی جنوب، مرکزی خشک و زاگرس مرکزی بدون روند بود. افزایش در درجه حرارت به افزایش قابل توجه در میزان تبخیر و تعرق سالانه (هم اکنون نیز در بیشتر منطقه های ایران از نظر میزان بارندگی سالانه بیشتر است) منجر خواهد شد. هیئت بین دولتی تغییر های اقلیمی از این مسئله بعنوان یک چالش جدی برای منطقه های خشک و کم باران از جمله ایران یاد می کند و بعنوان یک پیامد، پیش بینی می کند که تولید محصول استراتژیک در ایران در مقایسه با سطح تولید کنونی کاهش یابد. وسعت زیاد کشور ایران بهمراه موقعیت جغرافیایی آن از یک سو و نحوه ی گسترش و استقرار ارتفاعات از سوی دیگر مانع برخورداری کامل منطقه از ریزش های جوی ورودی کشور می شود. وجود چنین شرایطی سبب ناهمگنی درونی در مقدار و رژیم بارش گردیده که در رفتار زمانی - مکانی عامل های اقلیمی تبلور یافته است. این مورد برای کشوری همچون ایران که به شدت به آب های حاصل از بارش های جوی نیازمند است می تواند هشدار دهنده باشد و کشور را با بحران کمبود آب مواجه سازد.

    نتیجه گیری

    نتایج تحقیق برای کلیه ایستگاه های مورد بررسی، افزایش معنی دار میانگین متوسط دمای سالانه را نشان می دهد. با این حال روند خاصی برای وضعیت بارندگی مشاهده نشده است. افزایش در درجه حرارت به افزایش قابل توجه در میزان تبخیر و تعرق سالانه (هم اکنون نیز در بیشتر منطقه های ایران از نظر میزان بارندگی سالانه بیشتر است) منجر خواهد شد.

    کلید واژگان: تغییر اقلیم, تحلیل روند, آزمون من - کندال, نواحی ده گانه زراعی - اکولوژیکی ایران
    Nader Barani, Ayatollah Karami*
    Introduction

    Climate change is exacerbated by natural factors such as aridity and drought or human activities. Identifying and revealing the changes in each factor and what cause them is considered the first step in the study of the process of climatic elements. The trend analysis might be due to natural changes, such as drought or human activities e.g. increasing greenhouse gas emissions. However the trend in the climatic factors of each area might be normal, its continuity in the coming years may have more significant effects on the economic and social components. Climate change in a region can be detected by investigating the changes in the average rainfall and temperature. This research was carried out in order to identify the time variation of climate parameters (temperature and precipitation) in decuple agroecology regions of Iran.

    Material and methods

    For this study, data on temperature and precipitation variables were extracted annually from all provinces of the country during the period 1985-2015 from the Meteorological Organization of Iran. Since the distribution of a number of climatic parameters such as temperature and precipitation climatic series is not normal, the non-parametric Mann-Kendall method was used for analyzing their distribution.  To determine the level of significance in variables and to determine the trend of annual changes, Mann-Kendall test was used with XLSTAT extension software.

    Results and discussion

    The results showed that temperature variable in Central, Northwest, Caspian Coastal Plain, Khuzestan, Central Zagros, Arid Southern, Khorasan, Southern Coastal Plain Arid Central zones had an upward trend and no trend in Southern Zagros zone. Precipitation variable was decreasing in Khuzestan and Khorasan. Precipitation variables in Central, Northwest, Caspian Coastal Plain, Central Zagros, Arid South, Arid Southern, Arid Central and Central Zagros zones were not trendy. The increase in temperature will lead to a significant increase in the annual evapotranspiration rate (which is already higher than annual precipitation in most parts of Iran). The Intergovernmental Panel on Climate Change regards this issue as a serious challenge to arid and low rainfall regions, including Iran, and as a consequence, predicts that the production of strategic products in Iran will decrease compared to the current level of production. The vastness of Iran, along with its geographic location, and the location of heights, prevent the region from fully absorbing the atmospheric humidity. The existence of such conditions causes an inhomogeneity in the amount and pattern of precipitation that has crystallized in the temporal and spatial behavior of the climatic factors. This could be a warning to a country like Iran that is heavily in need of water, and will face water scarcity in the future.

    Conclusion

    The results of the research showed that the mean annual temperature significantly increased in all stations. However, there is no particular trend for the rainfall situation Due to the arid and semi-arid climate of Iran; Iran is one of the countries facing water shortage. Obviously, this shortage will greatly affect agricultural production.

    Keywords: Climate change, Trend analysis, Mann-Kendall test, Decuple agroecology regions of Iran
  • زهره خراسانیان، نغمه مبرقعی دینان *، سعید صوفی زاده، ریحانه رسول زاده
    سابقه و هدف

    رشد جمعیت، ترافیک و گسترش صنعتی سبب ایجاد آلودگی هوا در کلانشهرها مانند تهران  شده است. با توجه به این واقعیت که آلودگی هوا می تواند صدمه جدی به سلامت شهروندان وارد آورد، مطالعات مختلفی در سطوح ملی و بین المللی انجام گرفته است. بدون شک یکی از مهمترین راه های کاهش آلودگی محیطی، استفاده از برنامه های کنترلی و اقدام های کاهشی است. لذا این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی برخی طرح ها و برنامه های کاهش آلودگی هوا در کلان شهر تهران انجام شده است.

    مواد و روش ها

    به منظور بررسی تغییرپذیری های سالانه آلاینده های هوا (CO، PM10، O3، SOX، NO2، NO) ، غلظت این پارامترها از سال 2005 تا 2012 در تهران مورد بررسی قرار گرفت و از تجزیه و تحلیل همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام (نرم افزار SAS) برای ارزیابی رابطه بین آلودگی هوا، تعداد وسیله های نقلیه و مصرف سوخت در تهران استفاده شد.

    نتایج و بحث

     از سال 2005 تا 2012، غلظت سالانه منوکسید کربن کاهش یافته است. بیشترین غلظت این آلاینده در سال 2006 در حدود 5 میلی گرم بر لیتر و کمترین مقدار آن در سال 2011 در حدود 2 میلی گرم بر لیتر بود. در طول همان دوره، روند سالانه ذرات معلق از 100 تا 140 میکروگرم بر متر مکعب افزایش و در این سال ها، روند سالانه تغییر غلظت ازن از 03/0 میلی گرم در لیتر به 02/0 میلی گرم در لیتر کاهش یافت. در همین زمان غلظت سالانه دی اکسید گوگرد از 055/0 به 03/0 میلی گرم در لیتر کاهش و روند نیتروژن دی اکسید نیتروژن و غلظت منوکسید نیتروژن در طول سال های 1390-1384 از 07/10 به 2/0 میلی گرم در لیتر و از 05/0. به 010/0 میلی گرم در لیتر کاهش یافت.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان می دهد که روند تغییر غلظت سالانه آلاینده ها در سال های1390-1384 برای همه ی آلاینده ها به غیر از ذرات معلق کاهشی است و حذف وسیله های نقلیه فرسوده، استفاده از وسیله های نقلیه هیبریدی و افزایش مصرف خودروهای گاز سوز نقش مهمی در کاهش آلودگی هوای تهران دارد. همچنین با توجه به نتایج تجزیه همبستگی و معنی دار بودن اثر خروج خودروهای فرسوده بر آلاینده های اتمسفری، تاثیر اجرای این سیاست در کاهش آلاینده ها موثر بوده است. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام در طول سال های1390-1384 نشان می دهد که خروج خودروهای فرسوده و جایگزینی با سواری دوگانه سوز بیشترین اثر را در کاهش انتشار گاز منوکسید کربن در سطح شهر تهران داشته است.

    کلید واژگان: آلودگی هوا, تحلیل روند, کنترل آلودگی هوا, همبستگی پیرسون, رگرسیون گام به گام
    Zohreh Khorasanian, Naghmeh Mobarghaee Dinan *, Saeed Soufizadeh, Reihaneh Rasoolzadeh
    Introduction

    Population growth, traffic jam, and industrial development generate air pollution in metropolises such as Tehran. Regarding the fact that air pollution can cause serious damage to the health of citizens, various studies have been conducted at the national and international levels. Undoubtedly, one of the most important ways to reduce environmental pollution is the use of control programs and measures. Therefore, this study aims to evaluate the effectiveness of some plans and programs to reduce the air pollution of Tehran capital city.

    Material and methods

    To determine the annual fluctuations in air pollutants (Carbon Monoxide (CO), Particulate Matter of 10 microns in diameter or smaller (PM10), Ozone (O3), Sulfur Dioxides (SO2), Nitrogen Dioxide (NO2), and Nitrogen Monoxide (NO), the concentration of these parameters was investigated in Tehran from 2005 to 2012. Pearson correlation analysis and stepwise regression (SAS software) were used to evaluate the relationships between air pollution, number of vehicles and fuel consumption in Tehran.

    Results and discussion

    From 2005 to 2012, the trend of annual changes in CO concentration was decreased. The highest concentration of this pollutant (2006) was 5 mg/l and the lowest concentration (2011) was about 2 mg/l. During the same period, the annual trend of PM10 increased from 100 to140 μg/m3. In these years, the annual trend of ozone decreased from 0.03 mg/l to 0.02 mg/l. Meanwhile, the annual concentration of sulfur dioxide decreased from 0.055 to 0.03 mg/l. Changes in annual NO2 and NO concentration decreased during the mentioned years from l0.07 to 0.2 mg/l and from 0.05 to 0.010 mg/l, respectively.

    Conclusion

    Results show that the trend of annual change in the concentration of pollutants was decreasing for all pollutants (except for suspended particles) from 2005 to 2012. Eliminating eroded cars, and using hybrid and gas-fueled vehicles played an important role in reducing air pollution in Tehran. Also, due to the results of the correlation analysis and the significance of the effect of eroded cars on atmospheric pollutants, the impact of this policy on reducing emissions was significant. The results of stepwise regression analysis from 2005 to 2012 showed that eliminating the eroded cars and replacing them with dual-fuel ones had the most significant effect on reducing carbon monoxide emissions in Tehran.

    Keywords: Air pollution, Trend analysis, Air pollution control, Pearson correlation, Stepwise regression
  • مرضیه سادات میراحسنی، عبدالرسول سلمان ماهینی*، علیرضا سفیانیان، جهانگیر محمدی، رضا مدرس، رضا جعفری، سعید پورمنافی
    بررسی روند آینده تغییرات تراکم و سلامت پوشش گیاهی به کمک داده های سری زمانی مخصوصا در اکوسیستم های شکننده خشک و نیمه خشک می تواند اطلاعات مفیدی در زمینه اکولوژی و محیط شناسی ارایه دهد. ازآنجا که تصاویر ماهواره ای یکی از بهترین تصاویر سری زمانی هستند، بکارگیری آنها در مطالعات مذکور ثمربخش است. در تعیین روند داده های سری زمانی، استفاده از آزمون های آماری ضروری است، آزمون من-کندال یکی از این آزمون هاست. در پژوهش حاضر روند نوسانات پوشش گیاهی و پراکندگی مکانی آن در حوضه آبخیز گاوخونی طی سال های 2003 تا 2014 ارزیابی شد. در این راستا، 144 تصویر سری زمانی ماهانه شاخص NDVI MODIS در پایش منطقه ای پوشش گیاهی به کار رفت و روند تغییرات آن ها با استفاده از آزمون غیرپارامتری من-کندال تعیین گردید. در ادامه، الگوی روند تغییرات پوشش گیاهی شامل افزایشی، کاهشی و بدون تغییر در حوضه با استفاده از آزمون مذکور تعیین و پراکندگی مکانی آن ها ارائه شد. نتایج پژوهش نشان داد، روند کاهشی پوشش گیاهی در مناطق شمال، جنوب و غرب حوضه که دارای پتانسیل بالای تنوع گونه ای هستند و همچنین کشت آبی به وقوع پیوسته است. همچنین، طی سال های مطالعه زمین های شور و لخت در حوضه افزایش و زمین های کشاورزی به طور قابل توجهی کاهش یافته است. مقایسه نقشه روند حاصل با نقشه کاربری/پوشش منطقه نشان دهنده خطر وسیع در حوضه آبخیز گاوخونی است.
    کلید واژگان: پایش پوشش گیاهی, MODIS-NDVI, تحلیل روند, آزمون من-کندال, گاوخونی
    Marzieh Sadat Mirahsani, Abdolrassoul Salman Mahiny *, Alireza Soffianian, Jahangir Mohamadi, Reza Modarres, Reza Modares, Saeid Pourmanafi
    Introduction
    Investigation of the future trend of changes in the density and health of the vegetation due to climate and land use/land cover changes can be useful in ecological and environmental studies using time series data especially in dry and semiarid brittle ecosystems. Time series analysis is a powerful tool for investigating the trends of natural phenomena in the past and present. The Satellite Time Series provides the most appropriate data for analysing the trend of changes in natural and human phenomena and predicting for the future. A time series is the collection of statistical data collected at regular intervals. Determining the trend (increasing, decreasing and unchanged) of the vegetation can be one of the ways to help manage vegetation monitoring. In this regard, the use of statistical tests to determine the trend of time series data is essential. There are different methods for determining the process, which are divided into two sets of parametric and nonparametric methods. Since satellite imagery is one of the best time series illustrations, the use of these data in trend studies is fruitful. Vegetation indices are used to monitor and evaluate vegetation dynamics using satellite imagery. NDVI is the most famous useful in plant monitoring. The NDVI, is used as a useful indicator of photosynthesis capacity identification, usually used to examine environmental and ecological changes. Therefore, remote sensing through the NDVI satellite index can measure surface vegetation changes due to the strong correlation between the vegetation and this index. The NDVI is also reliable for identifying vegetation stress because, as a result of degradation of vegetation in the land, vegetation characteristics such as health, density are majorly changed Materials and methods Monthly MODIS NDVI times series images from the MOD13A3 series, were collected from the site of NASA from 2003 to 2014 (144 images). Then the images from Gavkhuni basin have been extracted to determine the trend of vegetation changes. Mann-Kendall test was presented based on the significance of the Tau Kendall correlation coefficient (τ) and then developed. Correlation coefficient measures the relationship between two series of variables to determine if the first variable increases with increasing the second variable, or decreases or the patterns of change are not relate together. This method is widely used to handle time series. In general, Mann-Kendall statistical test can be used to determine the uniform trends of ubnormal distribution data based on the ranking. Given that the Mann-Kendall test, in addition to the trend, also specifies the type of trend occurring, this model does not require the input of normal data. In the test, for time series data trends, positive values indicating incremental trends and negative Z values represent decreasing trends. Results Vegetation fluctuations of mean monthly MODIS NDVI time series images of Gavkhoni basin from 2003 to 2014 were presented. The maximum vegetation cover is observed in spring months. This increase reached its maximum during the course of the study in 2007, and then reached its maximum four months later and then sharply declined in 2008. In 2009, vegetation cover in Gavkhuni basin is relatively modest. In fallowing, the fluctuations are almost the same, but declined sharply in 2014. In addition, the highest vegetation density is observed in the western and central regions of Gavkhuni basin. Also, this figure shows that vegetation density is high in 2003-2006 and has declined significantly by 2014. Accordingly, the vegetation cover increased in January 2003 through January, a dramatic drop in February, a slight decrease in March to May, a modest increase in June to July, a slight increase in the months of July to September, in October And November has been a slight decrease, and December has seen an increase in vegetation. The trend of long-term vegetation changes in Gavkhuni basin based on 144 images of the monthly MODIS-NDVIwere implemented in the Idrisi Tersset software. At first 144 time series images were converted into TSF file format. The resulting trend map indicates that the vegetation trend is incremental with a value of τ equal to 0.68 to a decreasing trend with the value of τ equal to -0.65. Accordingly, the trend of increasing vegetation is more dispersed in the north-eastern and central to west parts of the basin, and slightly to the south of Gavkhuni basin. In addition, the largest decline in vegetation occurs in the central regions of the east and south of Gavkhuni basin. This trend is evident in the northern and western basins as well as in the south of the basin. In addition, decreasing trend of vegetation is more concentrated in areas of basin which referring to the use/land cover map are aquaculture. This trend indicates a sharp decrease in the rain-fed agriculture. Referring to the land use/land cover map, the vegetation cover of the Gavkhuni wetland during the study period has also been subject to decreasing or unchanged trend. The vegetation of the rocky areas of the north-east of the basin has also increased marginally. Accordingly, the most extensive areas indicates unchanged trend of vegetation in Gavkhuni basin.
    Discussion & Conclusions
    The results showed that the largest decline in vegetation was observed in 2007, when the catchment area was faced with drought at this time. Also, the annual average vegetation map in 2014 with the least amount of vegetation density has been encountered. Due to the fluctuation of vegetation, the need for serious attention of planners is required because it can be said that vegetation as the representative of environmental health also reflects the characteristics effective biophysics in growth, such as adequate water, undiluted and nutritious soil, etc., provide both the protection of wildlife and soil conservation against erosion. Also, since vegetation cover has declined from 2003 to 2014 in the months of April and May (when is the beginning of the growth season in the Gavkhuni basin), it indicates a crisis in agriculture in the Gavkhuni basin. The regional variations of vegetation in Gavkhuni basin from 2003 to 2014 through the time series images of MODIS NDVI was determined using non-parametric Mann-Kendall Tau and contextual tests, and areas with increasing, decreasing and unchanged vegetation cover were determined. The results showed that the extent of the vegetation variation trend as well as the extent of the decreasing trend in the Contextual Mann-Kendall method was more than Tau Mann-Kendall, and the trend in most of the area remained unchanged, which only indicates whether vegetation is present in this area or not. This case is achievable by comparing the trend map with land use / land cover map in 2014 or following years. In addition, it was revealed that the decreasing trend with the sever vegetation decline has occurred in the central regions of the Gavkhuni basin and along the Zayandehrud River and also in the urban areas, which can indicate the high urban growth and land use /land cover change from the vegetation to the construction site in this basin. Accordingly, a sharp decreasing trend was observed in the northern and western regions as well as in the south of the basin, which with referring to the land use /land cover maps and type /vegetation maps, these areas are highest proportion of rangeland vegetation and fertile farming along the Zayanderroud River. These lands affected by land cover/land use and have been severely subjected to land degradation due to the dryness of Zayandehrud Rive in recent years. This urged urgent measures to prevent land degradation. In addition, since the highest reduction in temporal monitoring in the Gavkhuni basin has been observed in the months of April to June, and these months are growth season and cultivation in the Gavkhuni basin, this necessitates a serious actions to mitigate the risks. Also, the study of vegetation trends showed that during the study years, saline lands in the Gavkhuni basin increased and the agricultural land was significantly reduced.
    Keywords: Vegetation Monitoring, MODIS-NDVI, Trend Analysis, Mann-Kendal test, Gavkhuni
  • ابوطالب صبر، مظاهر معین الدینی *، حسین آذرنیوند
    سابقه و هدف
    تغییر در کیفیت هوا و خطر های آن با رشد سریع مناطق شهری و صنعتی و تغییر در سایر کاربری ها در دهه های اخیر در رابطه است. یکی از مهم ترین تاثیر ها، تغییرپذیری های کاربری سرزمین فرسایش بادی و در نتیجه افزایش ذرات معلق، در مناطق مسکونی است. به این دلیل، تاثیر تغییرپذیری های کاربری سرزمین، بر افزایش غلظت ذرات معلق در هوای شهرها بخصوص تهران دارای اهمیت است.
    مواد و روش ها
    تغییر پذیری های کاربری سرزمین و متریک های سیمای سرزمین در سال‎های 1985، 2000 و 2014 بررسی شد. سپس رابطه بین تغییر در کاربری سرزمین با غلظت ذرات معلق در شهر تهران با استفاده از روش های تحلیل روند مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تعیین مهم ترین جهت های باد و تغییر در کاربری سرزمین که بر کیفیت هوای شهر تهران تاثیر گذاشته از شاخص های تابع احتمال شرطی (1CPF) و شدت نسبی جهتی (2DRS) استفاده شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که مساحت کاربری کشاورزی در دوره 1985 تا 2000 دارای روند افزایشی بوده در حالی که این روند در 2000 تا 2014 وارونه بوده است. تغییر در مساحت زمین های بایر روندی معکوس نسبت به کاربری کشاورزی در دو دوره زمانی ذکر شده داشت. همچنین کاربری شهری در کل دوره، روند افزایشی داشته است. نتایج متریک های سرزمین، به وجود آمدن لکه های کوچک تر و سیمای سرزمین لکه لکه شده را نشان داد. نتایج تحلیل روند بیان کرد که غلظت ذرات معلق در کل روند افزایشی داشته اما در سال 2007 یک افزایش ناگهانی در غلظت ذرات معلق دیده شد. مقایسه بین غلظت ذرات معلق قبل و بعد از سال 2007 گویای این بود که بین این دو دوره اختلاف معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج CPF و DRS قبل از سال 2007 نشان داد که جهت خاصی برای منبع های انتشار ذرات معلق وجود ندارد. اما برای سال های بعد از 2007، ارزش نمودار CPF و DRS در جهت های خاصی مانند جنوب تا غرب افزایش یافته است.
    نتیجه گیری
    نتایج، نشان دهنده این است که جهت های خاصی بر افزایش غلظت 10PM در شهر تهران موثرند که با جهت بیشترین تغییرپذیری ها در کاربری سرزمین مطابقت دارد. در نتیجه تغییرپذیری ها کاربری سرزمین از عوامل موثر در افزایش میزان ذرات معلق شهر تهران به شمار می رود.
    کلید واژگان: سنجش از دور, تغییر پذیری کاربری سرزمین, ذرات معلق, تحلیل روند, تهران
    Abutaleb Sabr, Mazaher Moeinaddini*, Hossein Azarnivand
    Introduction
    In recent decades, air quality change and its risks are correlated with the expansion of urban and industrial areas and other land-use changes. One of the important effects of land use/cover changes (LUCC) is wind erosion and as a result, an increase in particulate matter (PM) concentration in residential areas. For this reason, the effects of LUCC on PM concentration in Tehran’s airshed was studied. Material and methods: Data on LUCC and landscape metrics were studied in the years 1985, 2000 and 2014. Then, the relationship between LUCC and PM concentration in Tehran was investigated by trend analysis methods. To find the most important wind directions with strong effects on Tehran’s air quality, conditional probability function (CPF) and directional relative strength (DRS) were used.
    Results and discussion
    LUCC results showed that the area of agricultural land-use has been expanded from 1985 to 2000, yet decreased from 2000 to 2014. The trend was vice versa for barren lands during the mentioned time periods. In addition, the urban area has increased in the whole period. The landscape metric results showed that landscape patches became smaller and the landscape has been fragmented. The results of the PM10 concentration trend analysis revealed that it has been increased dramatically since 2007. Comparison of the average concentration of PM10 before and after 2007 showed a significant difference. The results of CPF and DRS illustrated that no specific wind direction was detected before 2007, but afterwards both increased in specific directions (south to west), which is compatible with most LUCC and fragmented areas in these directions.
    Conclusion
    Our results showed that specific wind directions may lead to an increase in the PM10 concentration which is compatible with LUCC directions. Therefore, LUCC could be a significant reason for the increase in PM10 concentration in Tehran.
    Keywords: Remote sensing, Land, Use cover change (LUCC), Particulate matter (PM), Trends analysis, Tehran
  • اسمعیل پودینه، برومند صلاحی *، محمود خسروی، محسن حمیدیان پور

    هدف از انجام این تحقیق بررسی روند تغییرات سرعت باد در ایستگاه سینوپتیک زابل با استفاده از روش های ناپارامتری است. دو آزمون من-کندال و شیب تخمین سن جهت تحلیل روند داده های سرعت متوسط ماهانه باد و باد بیشینه و فراوانی باد بیشینه در مقیاس ماهانه ی ایستگاه زابل با دوره مطالعاتی 1963-2014 استفاده گردید. نتایج حاصل از به کارگیری دو روش در کلیه ماه ها در سطح اطمینان 99% با یکدیگر مطابقت داشتند اما در سطح اطمینان 95%، آماره آزمون من-کندال روند خاصی را نشان نمی داد در حالی که روش شیب تخمین سنچنین روندی را تایید می کرد. در بررسی نتایج فراوانی باد بیشینه روش شیب تخمین سن در سطوح اطمینان 95% و 99% هیچ گونه روندی را نشان نداد ولی نتایج آماره من-کندال برای ماه اوت در سطح اطمینان 95% وجود روند را در این ماه تایید نمود. بررسی نتایج تغییرات کمیت سرعت متوسط و بیشینه باد در ایستگاه سینوپتیک زابل نشان داد که سرعت متوسط و بیشینه این ایستگاه طی دوره مطالعاتی مذکور 1963-2014 در دوره گرم سال که مصادف با دوره استیلای بادهای 120 روزه است دارای روند مثبت و افزایشی بوده است که این روند افزایشی در سرعت بیشینه بادها محسوس تر از متوسط سرعت بادها است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان دهنده وجود روند افزایشی معنی دار توسط هر دو آزمون به کار گرفته شده در کمیت سرعت متوسط و بیشینه باد است.

    کلید واژگان: باد 120 روزه سیستان, تحلیل روند, روش شیب تخمین سن, روش من, کندال
    E. Poudineh, B. Salahi *, M. Khosravi, M. Hamidianpour

    The aim of this article is the examination of trend of wind speed changes in Zabol synoptic station by using of nonparametric ways. Mann-kendall and Sens Estimators slope two tests which are the commonest nonparametric ways used for trend analysis in month scale. These two upper tests on date month speed wind and maximum wind and maximum win frequency in mention station during 1963-2014 the period applied. The results showed that two ways in all months. In%95 confidence level were nearly in the same. Besides Mann-Kendall test has not shown special trend while in the ways of Sens Estimators slope has shown special trend. the results of study has shown non-trend in maximum wind speed in Sens Estimators slope in%95 confidence level and%99. While in Mann-Kendall test during August confidence level was different. The results of speed changes in Zabol synoptic station during 1963-2014 which the 120 days winds increased were increasingly and positive which this increase in the wind maximum speed were sensible than average wind speed. The results of this study shows that there is significance increasingly trend in both average quantity speed wind and maximum wind.

    Keywords: 120 days wind, Man-kendall method, Sens estimators slope method, Sistan, trend analysis
  • مهدی پناهی، فرهاد میثاقی، فرید قنبری
    : آب زیرزمینی از دیرباز، مهمترین منبع آبی مورد اطمینان بشر برای استفاده در بخش کشاورزی و شرب بوده است. برای آگاهی از وضعیت منابع آب زیرزمینی و مدیریت بهینه آن، لازم است از نوسانات سطح آب زیرزمینی و تاثیرپذیری کیفیت آب زیرزمینی از عوامل متعدد، به طور دقیقی بررسی شود. با پایش دقیق نوسانات و کیفیت آب زیرزمینی می توانیم برنامه ریزی قابل اعتمادی در تامین و مدیریت منابع آب داشته باشیم. بنابراین هدف از انجام این تحقیق تعیین روند تغییرات پارامترهای کیفی آب های زیرزمینی دشت شبستر به منظور شناخت وضعیت کیفی آب زیرزمینی و مشخص کردن نحوه استفاده از آن است.
    در این پژوهش برای شناخت وضعیت کیفی آب زیرزمینی دشت شبستر و مشخص کردن نحوه استفاده از آن از نتایج شیمیایی 15 متغیر کیفی نمونه های آب زیرزمینی 13 ایستگاه واقع در منطقه مطالعاتی طی سال های 91-1382 از آزمون ناپارامتری مان-کندال استفاده شد و اثر خود همبستگی مرتبه اول از سری داده ها حذف شد. شیب خط روند با روش سن محاسبه شد. پارامترهای کیفی مورد بررسی در این تحقیق عبارتند از: مجموع آنیون ها، مجموع کاتیون ها، EC، SAR، ، ، ، TH، Ph، TDS، ، Na%، ، و که در هر سال دوبار اندازه گیری شدند.
    نتایج نشان داد سری های زمانی مربوط به متغیرهای کیفی در اغلب ایستگاه ها (به جز ایستگاه علیشاه، سفیدکمر و ماه کم آب شبستر) روند صعودی داشته است. در ماه پرآب 36 سری (18 درصد) و در ماه کم آب 17 سری (9 درصد) روند مثبت معنی داری را در سطح پنج درصد از خود نشان دادند. همچنین در مجموع کل 390 سری موجود، تعداد 140 سری روند منفی و 250 سری روندی افزایشی یا بدون روند داشتند. همچنین در مورد بیشترین تعداد روند منفی، ایستگاه های علیشاه و سفیدکمر در هر دو ماه پرآب و کم آب در صدر قرار دارند. مقایسه نتایج بین ایستگاه ها حاکی از آن است که کیفیت آب های زیرزمینی دشت شبستر در قسمت جنوبی دشت وضعیت بحرانی تری دارد. در حالت کلی می توان نتیجه گرفت که طی زمان کیفیت آب زیرزمینی منطقه مورد برسی افت داشته است. نتایج حاصل از بررسی مقادیر ضرایب همبستگی سری های زمانی متغیرهای کیفی با بارش نرمال سالانه در دوره آماری (1388- 1382) نشان می دهد که هیچ یک از متغیرهای کیفی معنی داری خاصی در سطح پنج درصد با مقدار بارش سالانه ندارند. نتیجه کلی به دست آمده در این بخش حاکی از عدم ارتباط بین بارش های صورت گرفته در مقیاس سالانه و متغیرهای کیفی است. این در حالی است که تراز سطح ایستابی در طول سال های مشترک آماری با متغیرهای کیفی (1391- 1382) تقریبا با شیب ثابتی افت داشته است. همچنین متغیرهای اقلیمی بارش، دما و تبخیر عامل تغییردهنده خصوصیات کیفی آب های زیرزمینی دشت شبستر تشخیص داده نشدند و تغییرات نامطلوب آنها تحت تاثیر عوامل انسانی تشخیص داده شدند.
    کلید واژگان: تحلیل روند, آزمون مان, کندال, کیفیت آب زیرزمینی, دشت شبستر
    Mehdi Panahi, Farhad Misaqi, Farid Ghanbari
    Introduction
    Groundwater has long been the most trusted water source of human beings that is used in the agricultural and drinking sectors. In order to be aware of water condition and its optimized management, it is necessary to carefully examine groundwater level fluctuations and groundwater quality that are influenced by different factors. While carefully monitoring the fluctuations and quality of groundwater, we can have reliable planning in water supply and source management. Therefore, this study aims to determine the trend of changes in quality parameters of groundwater of Shabestar plain in order to understand the quality of groundwater and to specify its application.
    Material and
    Methods
    In this study, in order to understand the quality of Shabestar plain’s groundwater and to specify its application, the chemical results of 15 qualitative variables of groundwater samples belonging to 13 stations located in the study area during the years 1382-1999 were compared while using non-parametric Mann-Kendall test, and then effect of the first-order autocorrelation was eliminated from the data series. Slope of the trend line was calculated by the age method. The qualitative parameters in this study are total anions, total cations, EC, SAR, CL--, , Ca2, TH, Ph, TDS, , Na%, Na, Mg2 and K that are measured two times every year.
    Results And Discussion
    The results show that time series related to qualitative variables has ascending trend in most of stations (except Ali-shah station, Sefid-kamar station and low water months of Shabestar plain). They show positively significant trend at 5% level with 36 series (18%) in months of high level of water and with 17 series (9%) in months of low level of water. Furthermore, “Ali-shah” and “Sefid-kamar” stations have the highest rank in the highest negative trend in two months with high- and low- levels of water. The comparison of stations suggests that quality of Shabestar plain’s groundwater has critical condition in southern part of plain. Generally we can conclude that the quality of groundwater in the study area has decreased over time. The results achieved from investigating the values of time series correlation coefficients of qualitative variables with normal annual precipitation in the periods (1382-1388) show that none of the qualitative variables have a special significance at the 5% level with the amount of annual precipitation. The overall result of this section suggests the lack of relationship between annual precipitation and qualitative variables, while ground water level has almost steadily dropped with quality variables during common statistical years (1383-1391). Also, climatic variables such as rainfall, temperature and evaporation were not identified as factors in changing the qualitative characteristics of Shabestar plain’s groundwater and we come to this conclusion that their adverse changes were influenced by human factors.
    Conclusions
    According to achieved results, we can say that if the current condition continues, it is not possible to steadily use groundwater source in Shabestar plain. Water quality will be negatively affected by the lack of treatment of urban and industrial wastewater, the release of agricultural wastes at the plains, adjacency to Urmia Lake, and the development of salt marsh.
    Keywords: Analysis of trends, Mann Kendall test, Groundwater quality, Shabestar plain
  • عاطفه حسینی صدر، غلام حسن محمدی، منیژه حسینی صدر
    به منظور مطالعه روند تغییرات سالانه و فصلی وقوع گرد و غبارها در شهر تبریز از داده های 61 ساله تعداد روزهای گرد و غباری ایستگاه هواشناسی تبریز استفاده شد. در ابتدا به منظور ارائه اطلاعات اولیه از شرایط و اقلیم گرد و غبار در ایستگاه مورد مطالعه، تغییرات فراوانی سال به سال و پراکندگی درصد فراوانی ماهانه روزهای همراه با گرد و غبار با استفاده از نمودار مورد تحلیل قرار گرفت. به منظور بررسی روند وقوع این پدیده مخاطره آمیز اقلیمی از روش آماری ناپارامتری من-کندال و سن استیمیتور استفاده شد. در این مطالعه مشخص گردید که علیرغم اینکه شرایط اقلیمی ایستگاه تبریز برای ایجاد گرد و غبار چندان مساعد نیست؛ فراوانی روزهای همراه با گرد و غبار روند افزایشی معنی داری داشته است. همچنین بکارگیری آزمون رتبه ای من-کندال مشخص کرد که فراوانی روزهای گرد و غباری تبریز از سال 1956 جهش یافته و روند افزایشی را طی کرده است. در بررسی روند تغییرات فصلی فراوانی روزهای همراه با گرد و غبار نیز مشخص گردید به استثنای فصل زمستان روند تغییرات روزهای گرد و غباری در تمامی فصول سال دارای روند افزایشی معنی داری می باشند.
    کلید واژگان: تحلیل روند, پدیده گردوغبار, آماره ی من, کندال و سنس استیمیتور, تبریز
    Hoseini Sadr, Gh. H. Mohammadi, M. Hoseini Sadr
    In this study, data is used to identify trend of annual and seasonal dusty days in Tabriz Synoptic Station. First, to provide a preliminary view of the climatology of dust in the Tabriz City, yearly and monthly changes of average number of days with dust is analyzed by using charts. Then, to review the trend of occurrence of these phenomenon two non-parametric statistical methods of Mann-Kendall and Sen’s Estimator was selected. The results showed that because of input data nature, the Mann-Kendall and Sen’s Estimator methods have very good performance for analyzing of dust phenomena trend. Although the climatic condition of Tabriz region is not Favorable for dust production, but observation frequency of dusts in this region has significant increased trend. And the seasonal changes in dust frequency were shown that dust observations in all seasons except winter increases at 95% or 99% confidence level. Also the use of rank test of Mann-Kendall clear that frequency of dusty days has increased in Tabriz since 1956.
    Keywords: Trend Analysis, Dust Phenomenon, Mann, Kendall, Sen's Estimator, Tabriz
  • ام السلمه بابایی فینی، طاهر صفرراد، مصطفی کریمی
    پژوهش حاضر سعی دارد رفتار رخداد گرد و غبار در غرب ایران را از منظر مکانی و زمانی تحلیل کند. برای نیل به این هدف از داده های آماری گرد و غبار (اخذشده از سازمان هواشناسی) 26 ایستگاه منتخب در نیمه غربی ایران با پراکنش مناسب طی دوره بیست ساله (1989- 2008) بهره گرفته شده است. برای بررسی رفتار مکانی گرد و غبار از ابزار تحلیل روند و برای بررسی رفتار زمانی آن از روش آماری من کندال (به علت ناپارامتریک بودن داده های فراوانی گرد و غبار) استفاده شد. رفتار مکانی فراوانی گرد و غبار گویای افزایش شمال به جنوب این پدیده به صورت خطی است، حال آنکه در راستای غرب به شرق رفتار خطی در داده ها مشاهده نشد و مشخص شد که رفتار مکانی وقوع گرد و غبار در این راستا به صورت منحنی (تابع چندجمله ای درجه دوم) است به این معنی که افزایش رخداد گرد و غبار با حرکت به سوی شرق و کاهش گرد و غبار با ادامه حرکت به سمت شرق مشاهده می شود. با مطالعه رفتار زمانی رخداد گرد و غبار مشخص شد که برخی از ایستگاه ها روند صعودی (اراک و خرم آباد) و فقط دو ایستگاه قزوین و خرم دره روند نزولی (با سطح اطمینان 95 درصد) در فراوانی وقوع گرد و غبار دارند. بررسی تغییر زمان حداکثر فراوانی گرد و غبار در منطقه مورد مطالعه نشان داد که ایستگاه های یاسوج، قزوین، سنندج، خرم آباد و اراک به سمت ماه های گرم و ایستگاه های اردبیل، ارومیه، آبادان، اهواز، پارس آباد، تبریز، خرم دره، خوی، دزفول، دهلران، زنجان، سقز، شهرکرد، کرمانشاه و همدان به سمت ماه های سرد جابه جا شده اند و در سایر ایستگاه ها (ایلام، امیدیه، ماکو، اسلام آباد غرب و میانه) جابه جایی محسوسی به سمت ماه گرم یا سرد مشاهده نشده است.
    کلید واژگان: تحلیل روند, تحلیل فضایی, گرد و غبار, من کندال, نیمه غربی ایران
    Omosalameh Babaee Fini, Taher Safarrad, Mostafa Karimi
    Introduction
    Earth has ever been exposed to environmental hazards. The hazards are continually occurring in the world in the recent years. Among them, atmospheric elements have created many human and financial losses in different regions. One of the hazards is dust events and in its severe case is dust storm. It happens more frequently in arid and semiarid regions in deserts and their surrounding areas. Dust events is a natural phenomenon occurring in regions that have large parts of arid and desert regions, devoid of vegetation cover and other surface coatings areas. Lengthy periods of drought and principle of non-interference in nature may be the cause of this phenomenon. In addition to reducing the horizontal sight and ist effects, e.g., traffic issues, it has also many environmental impacts especially on human health. Dust storms can cause transport accidents. Perhaps more importantly, dust emissions from dried lake basins introduce fine particles, salts, and chemicals into the atmosphere, with a suite of health impacts, including not only respiratory complaints, but also other serious illnesses. They can also lead to particulate levels that exceed internationally recommended levels and transport allergens including bacteria and fungi. In the recent years, dust storms in western part of Iran have caused various problems for people. The main objectives of this study are to monitor and assess the spatial and temporal distribution of the storms over the western of Iran during the last two decades. Data and case study area: The data for the analysis are including statistical data of dust (taken from Meteorological Organization) in daily basis during the 8-hour observation in period of twenty years (1989-2008). Up to 26 stations in the western portion of Iran with appropriate distribution have been selected (Arak, Ardebil, Oroomieh, Western Islamabad, Omidiyeh, Ahvaz, Ilam, Abadan, ParsAbad, Tabriz, KhorramAbad, Khorramdareh, Khoy, Dezful, Dehloran, Zanjan, Saghez, Sanandaj, Shahrekord, Qazvin, Kermanshah, Makoo, Mianeh, Hamadan, Hamadan Nozheh, Yasooj).
    Materials And Methods
    Reviewing the existence trend in the data has been studied in two forms of spatial and temporal. To investigate the spatial trend in data Trend Analysis in ArcMap10 application has been used. To achieve this, annual and monthly frequency and dust mean in all studied stations have been examined in relation to latitude and longitude. Several methods have been proposed for the study of time trend in the panel data. It can be classified into parametric (t, trend analysis) and nonparametric (Mann-Kendall, Kendall's Tau Spearman coefficient and Sen's trend Tests) methods. Accordingly, the first step to choose an appropriate parametric and nonparametric method is awareness of the normal distribution of data. In this regard, the normality of the data is investigated based on Kolmogorov - Smirnov test (K-S test). Kendall's Tau correlation coefficients for all pairs, i=1,2,…n,(xi,yi), can be calculated using the following algorithm. In comparison pairs (xi,yi) with (xi,yi) hold for every i and j, if xi> xj and yi> yj. So, yiyj, is added one unit to ni. Then, Kendall statistic is calculated from the following equation: For n larger than 40, the central limit theorem can be used. Expected value and variance Tmk are calculated using the following equations: Where the n, is the group number which have the same rank and is the same level of data in each group. The statistic obtain statistic as the following equation, with a normal distribution. If the relation| is satisfied, ascending and descending trend is rejected at the significant level α, in which Significant level. Also if0 or 0, the trend is ascending or descending, respectively.
    Results
    The spatial trend in data analysis was examined using the frequency and mean of dust in all examined stations annually and monthly because of the similarity of graphs. Fixing the spatial trend in the data (annual, seasonal and monthly) can indicate that the sources of dust which enter to west part of the country are constant. Dust events have increasing trend from north to south and from West to East, increases primarily and then decreases again. Normality of data was evaluated based on Kolmogorov - Smirnov test (KS test). Because the significant rate in the raw data is less than 005/0, so we can assume H0 (the data have normal distribution) with the maximum reliability 995/0 is rejected versus H1 (data have no normal distribution). This can be concluded that there is not available sufficient evidence to accept the normality of the data and it can be accepted that the data were not normally distributed. The trends of significance in dust data were investigated by Mann Kendall test for existing stations in annual, seasonal, and monthly periods and determined that some of the stations have descending trend and others ascending. Comparison of the P-Value obtained from the tests with a critical level of 05/0 and 01/0 revealed significant at a confidence level of 95% and 99%. In this study, time displacements of the dust events in the studied stations were to be analyzed. To achieve this goal, for each station dust events were gathered monthly and then the month with the most occurrence of the events was determined for every year. For example, the Arak station, illustrated the most dust occurrence in 1989 in the fifth and seventh months (May-July) or the most incidence has been recorded in sixth month (June) in 2008 for Yasouj station. For revealing the months with the peak occurrence of dust in each station, time series for each station were created during the period 1989 to 2008. Plotting the corresponding number for each month against the time of occurrence for each station created scatter plot. In this plot, line fitting with equation of the first degree revealed how is the change trend of dust occurrence. Significant results of this research, for determining the temporal changes for each station showed thatthe month with the maximum dust occurrence has been shifted towards warm or cold months over time. The review divided the studied stations into three groups. The first group indicates the maximum displacement of maximum dust to the warm months,The second group represents the displacement less than a month for the maximum dust.Finally, the third group represents displacement to the colder months.
    Conclusion
    Analyzing the spatial data trend indicates that the dust data in the studied stations have a north - south trend with linear increase while along the west to east it follows second degree polynomial function (curve with an arc). This indicates that frequency of dust is increasing from west to east and then it has been observedto reduce in the east of the region. It seems that the altitude exposure along the north to south particularly, Zagros Mountains on the path of dust progress has been caused this situation. Constant behavior of the spatial trend for dust frequency in monthly, seasonal and annual scales indicate no change in the dust source entry to the studied region. In other words, the origin and time arrival of dust to studied region have particular order. Time trend of the dust frequency was reviewed in three monthly, quarterly, and annual scales. Significant ascending trend (with 95% confidence level) were observed at Arak, Oroomieh, Western Islamabad, Omidiyeh, Tabriz, Khorramabad, and Sanandaj stations in both monthly and seasonal time scales. However, only two stations (Arak and Khorramabad) have significant ascending trend in an annual scale. In the two stations, Khorramdareh and Qazvinwere also observed in descending trend in dust occurrence frequency with a confidence level of 95% in all time scales. It was found that the maximum frequency of dust occurrence in some stations (Yasooj, Qazvin, Sanandaj, Khorram Abad and Arak) have been shifted to the warm months and in others (Ardebil, Oroomieh, Abadan, Ahvaz, ParsAbad, Tabriz, Khorramdareh, Khoy, Dezful, Dehloran, Zanjan, Saghez, Shahrekord, Kermanshah, and Hamadan) to cold months. In some stations (Ilam, Omidiyeh, Makoo, Western Islamabad, and Mianeh) there was no significant movement.
    Keywords: dust storm, Mann, Kendall, spatial analysis, trend analysis, west of Iran
  • مجید کاظم زاده، آرش ملکیان، علی رسول زاده
    جهت بررسی روند تغییرات هیدرولوژیکی که مشترک با تغییر اقلیم در یک منطقه می باشد، می توان بوسیله تحلیل زمانی روند دبی که کمک به درک بهتر از این تغییرات می کند، دست یافت. بنابراین توجه به پدیده تغییر اقلیم و اثرات آن بر روی پارامترهای هیدرولوژیک منطقه اهمیت زیادی دارد. در این تحقیق از رویکرد آزمون های ناپارامتری (من-کندال، کندال تائو، همبستگی اسپیرمن، تخمین گر سن و آزمون پتی) و آزمون های پارامتری (همبستگی پیرسون، شیب خط رگرسیون) برای تحلیل روند سری های فصلی و سالانه در 7 ایستگاه هیدرومتری استان اردبیل طی دوره 1360 تا 1389 استفاده شد. شرایط استفاده از روش های ناپارامتری نرمال بودن سری ها و نداشتن خودهمبستگی در سری های زمانی می باشد. در این مطالعه تمام شرایط و آماده سازی داده ها از جمله بررسی همگنی، نرمال بودن و مستقل بودن داده ها بررسی شد. نتایج آزمون ها برای داده های فصلی و سالانه دبی نشان داد که آزمون های پارامتری تایید کننده نتایج آزمون های ناپارامتری می باشند (شبیه بودن نتایج آزمون های پارامتری و ناپارامتری). نتایج 7 آزمون، روند کاهشی دبی سالانه در همه ایستگاه ها در سطح اطمینان 99 درصد نشان می دهند و هم چنین در مقیاس فصلی به غیر از فصل تابستان بقیه فصل ها روند کاهشی معنی دار در سطح 1 درصد را نشان دادند. بیشترین مقدار روند کاهشی در طول سه دهه گذشته در ایستگاه مشیران با مقدار 1/6 متر مکعب بر ثانیه به ازای هر دهه بوده است. در نهایت، نتایج آزمون پتی برای همه ایستگاه ها جهش کاهشی را در سطح 5 درصد طی دهه 1370 نشان داد.
    کلید واژگان: استان اردبیل, تحلیل روند, جریان رودخانه, رویکرد پارامتری
  • حمید نظری پور، سید ابوالفضل مسعودیان، زهرا کریمی
    ایران در کمربند خشک عرض میانه قرار گرفته که متوسط بارش آن 250 میلی متر است و تغییرات زمانی و مکانی شدیدی دارد. رویدادهای بارشی با دوام کوتاه مدت یکی از مشخصه های مناطق خشک است که در ایران نیز ملموس است. هرچند بارش ایران دوامی بین 1 تا 45 روز دارد و دارای تغییرات زمانی مکانی شدیدی نیز هست اما بیشینه بارش و روزهای بارشی ایران، از بارش های کوتاه دوام تامین می شود. بنابراین رخداد بارش های طولانی دوام یک رویداد فرین تلقی می شود که تغییرپذیری شدیدی دارد. بارش های با دوام یک تا هفت روزه تقریبا در کل گستره ایران و بارش های با دوام بزرگ تر فقط در برخی از قسمت های ایران رخ داده اند. با افزایش دوام بارش ها، نقش آنها در تامین روزهای بارشی ایران، به شدت کاهش می یابد. برخلاف آن، افزایش دوام بارش ها، سبب کاهش تامین بارش کل گستره ایران نمی شود. بارش های یک روزه، بیشینه روزهای بارشی کل ایران و بیشینه بارش بخش بزرگی از ایران را تشکیل می دهند و اهمیت چندانی در ایران ندارند. سهم بارش های یک روزه در تامین روزهای بارشی و مقدار بارش ایران در گذر زمان دچار تغییراتی شده که برای ارزیابی این تغییرات از پایگاه داده بارش ایران استفاده شده است. نتایج ارزیابی تغییرات سالانه سهم آنها در تامین روزهای بارشی و مقدار بارش ایران، نشان می دهد که در یک چهارم از گستره ایران از سهم آنها در تامین روزهای بارشی کاسته شده و فقط در 3 درصد از گستره ایران بر سهم آنها افزوده شده است. علاوه بر آن در یک پنجم از گستره ایران، سهم آنها در تامین مقدار بارش ایران کاهش یافته و فقط در 6 درصد از گستره ایران سهم آنها در تامین بارش ایران افزوده شده است. از طرف دیگر، ارزیابی تغییرات ماهانه سهم بارش های یک روزه در تامین بارش ایران، نشان می دهد که گستره روند منفی آنها در ماه های بارانی سال بزرگ تر از گستره روند مثبت آنها است.
    کلید واژگان: تداوم, ایران, تحلیل روند, بارش
    Hamid Nazari Pour, Seyed Abolfazl Masoodian, Zahra Karimi
    In different regions, precipitation takes place with different persistencies and every persistency supplies a share of rainfall days and precipitation. Therefore, the importance of rainfall persistence could be evaluated in all places. Iran is located in Mid-Latitude of an arid region, in which the mean rainfall is 250 mm and it has dramatic tempo-spatial changes. Rainfalls with short persistence are of characteristics of arid regions and it is also tangible in Iran. However, Iran’s rainfalls persistence ranges from 1 to 45 days and have dramatic tempo-spatial changes, but the maximum amount and days of rainfalls are supplied by rainfalls with short persistency. So, the phenomenon of rainfalls with long persistency is considered as an extreme event which has extreme variability. As the persistence of precipitations increases, their role in generating Iran’s rainfall days decreases severely in such a way that the maximum rainfall days of Iran is supplied by one-day rainfalls. However, the share of one-day rainfalls in the supply of precipitation days of Iran’s Western half is more accentuated. In contrast, the increase in the persistence of rainfalls does not have an identical role in decreasing the supply of Iran’s precipitation. As the persistence of precipitations increases, the share of precipitation in the Central and Southwestern Iran decrease severely, but in Western and Northern Iran, vice versa is the case. In some heavy precipitation regions of Iran’s Western half, the decrease of precipitation persistence is associated with the decrease of the share of precipitation supply and in other regions; the decrease of the share of precipitation supply is gradual. Therefore, in every space, some of the persistent rainfalls supply the great share of precipitation days and precipitation amount and are considered important. However, it is possible that this precipitation persistency do not have such importance in those areas. Every kind of variability and change in the role of precipitation persistence in every space will be considerable. Spatial changes of one-day precipitation’s share in the supply of Iran’s precipitation days and precipitation amount could be evaluated from this angle. To evaluate the changes in one-day precipitation’ share in the supply of precipitation days and precipitation amount, the daily observations of precipitations in 1437 stations of throughout Iran was used. Drawing upon Kriging method, the observations of the stations were generalized in a regular network by 15*15 km dimensions and Iran’s isotheral digital maps were developed from 1961/03/21 till 2004/12/30. These digital maps include daily time series (15991 days) of precipitation amount for 7187 cells. Precipitation persistence in the time series of every cell was evaluated and in addition to that, their share in the supply of precipitation days and precipitation amount of each cell were also calculated. Then, the most important persistence of Iran’s precipitations (one-day persistence) was identified and their importance was investigated. Yearly and monthly time series of one-day precipitation’ share in the supply of precipitation days and precipitation amount were entered in a trend analysis for evaluating and understanding its changes and its results were considered. In spatial analyses including identification of climatologically variables trend, more confident way is that firstly, spatial interpolation is done; then, an appropriate trend test is performed on the data on the nodes. The results obtained from such analyses not only enjoy higher degree of spatial attribution, but based on closeness principle, spatial order of points themselves provide intuitional reason for accepting or rejecting trend analysis. One-day precipitations supply more share of Iran’s precipitation days compared to remaining precipitation persistencies in such a manner that it may be noted that in all regions of Iran, the frequency of one-day precipitations is maximum compared to remaining precipitation persistence. In contrast, Iran’s precipitation is provided by different persistencies and the share of one-day precipitations in precipitation supply is maximum only in Western half (Central and Southeastern parts). However, although one-day precipitations do not have much importance throughout Iran, the degree of their importance in Eastern half is maximum compared to Western half. The share of on-day precipitations in the supply of Iran’s precipitation days and precipitation amount has changed with time. The results of yearly changes of share of on-day precipitations in the supply of Iran’s precipitation days and precipitation amount indicate that their share in the supply of precipitation days decreases in one quarter of Iran’s area and only in 3% of Iran’s area, their share increases. Given that Western and Central Iran’s maximum precipitation days are provided by one-day precipitations, precipitation days of Eastern Iran have decreased. In addition, their share in the supply of precipitation days decreases in 1/5 of Iran’s area and only in 6% of Iran’s area, their share has increased. On the other hand, Given that Central Iran’s maximum precipitation days are provided by one-day precipitations, their share in the supply of precipitation days has decreased; just in discrete regions and along with Zagros and Alborz unevennesses, their share increases. The results of yearly changes of share of one-day precipitations in the supply of Iran’s precipitation indicate that their negative trend in all rainfall months is greater than their positive trend. Looking more generally into the share of monthly changes of one-day precipitations in the supply of Iran’s precipitation, the aspects of Iran’s precipitation concentration becomes evident, especially in Eastern and Central Iran.
    Keywords: Iran, One, day Precipitations, Persistency, Trend Analysis
  • فرناز دانشور وثوقی، یعقوب دین پژوه
    بررسی روند تغییرات کیفیت آب زیرزمینی در برنامه ریزی و مدیریت پایدار منابع آب هر منطقه از اهمیت بسزایی برخوردار است. در مطالعه حاضر روند تغییرات کیفی آب زیرزمینی دشت اردبیل با توجه به اطلاعات 32 ایستگاه پیزومتری در دوره آماری 1374 تا 1387 با آزمون ناپارامتری اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفت. متغیرهای هیدروژئوشیمیایی مورد بررسی شامل متغیرهای مجموع کاتیون ها، مجموع آنیون ها، خاصیت اسیدی (PH)، سختی کل (TH)، هدایت الکتریکی (EC)، سدیم (Na+)، یون سولفات (So42-)، درصد سدیم (Na)، منیزیم (Mg2+)، مقدار مواد جامد حل شده در آب (TDS)، نسبت جذب سدیم (SAR)، کلسیم (Ca2+)، پتاسیم (K+)، کلر (Cl-) و یون بی کربنات (HCO3-) است. متغیرهای مذکور معمولا دو بار در سال (ماه پرآب و ماه کم آب) اندازه گیری می شود. شیب خط روند برای یکایک متغیرها با روش تخمین گر سن (Sen) محاسبه شد. نتایج نشان داد که روند تغییرات غلظت تمام متغیرهای کیفی آب در همه ایستگاه ها افزایشی بوده است. در بین متغیرها، بیشترین روند مثبت معنی دار در هر یک از دو ماه متعلق به متغیر TDS بوده است و متغیرهای مجموع آنیون ها، مجموع کاتیون ها، سدیم، هدایت الکتریکی، TDS، کلسیم و سولفات ها نیز دارای بیشترین مجموعه های معنی دار مثبت در اکثر ایستگاه ها بوده اند. میانه شیب خط روند برای تمام متغیرها مثبت بود. در حالت کلی نتایج تحقیق نشان داد که کیفیت آب زیرزمینی این دشت طی سالهای اخیر از افت شدیدی برخوردار بوده و این روند تغییرات در قسمت های شمال، مرکز و شرق به طور چشمگیری افزایشی بوده است.
    کلید واژگان: تحلیل روند, کیفیت آب زیرزمینی, متغیرهای هیدروشیمیایی, دشت اردبیل, آزمون اسپیرمن
    Daneshvar Vousoughi F., Dinpashoh Y
    Study of groundwater quality trend in any region is very important from the view of scheduling and sustainable water resources management. In the present study trend analysis conducted on groundwater quality based on information of 32 piezometeric stations located in the Ardabil plain from 1993 to 2008 using the non-parametric Spearman test. Hydrogeochemical variables studied here are Total anions, Total Cations, calcium, magnesium, sodium (Na+), potassium (K), chloride (Cl-), bicarbonate (HCO3-), total hardness (TH), electrical conductivity (EC), sulfate (SO4-2), total dissolved solids (TDS), Na% and pH, which are measured two times a year.One measurement belonged to the month in which groundwater level reach to its highest level that named wet month and other in lowest level that named these as dry months in the present study. Trend line slope estimated using the Sen’s estimator approach. Results showed that concentration of all groundwater quality variables exhibited upward trends at all stations. TDS is the parameter that witnessed the most significant trend in two mentioned months (wettest and driest). For the detected rising trends, the most significant parameters are Cations, EC, Ca and TDS in the most of stations. Median of slopes was positive in the case of all variables. Results for slope of trend lines were shown by Box and Whisker plots for four parameters. In general, quality of Ardebil plain groundwater decreased in the study time period. Strong positive trends observed for water quality in the north, central and east part of the Ardabil plain.
    Keywords: Ardabil plain, Spearman test, Groundwater quality, Hydrogeochemical variables, Trend analysis
  • غلامرضا درگاهی نوبری
    پیش بینی رکوردهای ورزشی، توجه فراوانی را از سوی پژوهشگران در شاخه های مختلف علوم، معطوف به خود کرده است. این مقاله بعضی از روش های معرفی شده توسط آمارشناسان را مورد بررسی قرار می دهد و برخی اصلاحات را پیشنهاد می کند. روش های مشخصی که مورد بحث قرار گرفته اند، عبارت اند از تحلیل روند، مدل بندی دم ها، و روش های مبتنی بر برخی نتایج خاص در نظریه ی رکوردها برای رکوردگیری های متعدد، مستقل و هم توزیع. برای کاربردی کردن نظریه ی اخیر، و برای در نظر داشتن عوامل مؤثر بر رکوردها، تعدیل در داده ها به شکل افزایش تعداد شرکت کنندگان یا دفعات رکوردگیری انجام می گیرد. مدل های مورد استفاده برای این منظور، شامل افزایش هندسی، افزایش لوژستیک، و افزایش در قالب یک فرایند پواسون غیر همگن اند. روشی برای پیش بینی رکورد نهایی، همراه با مثال هایی با استفاده از داده هایی از پرش طول و دو 400 متر مردان نیز ارائه شده است.
    کلید واژگان: رکوردهای ورزشی, پیش بینی, تحلیل روند, مدل بندی دم ها, نظریه ی رکوردها, فرایندهای پواسون
    G. R. Dargahi-Noubary
    Prediction of the sports records has received a great deal of attention from researchers in different disciplines. This article reviews some of the methods developed by statisticians and offers few improvements. Specific methods discussed include trend analysis, tail modeling, and methods based on certain results of the theory of records for independent and identically distributed attempts. To make the latter theory applicable, and to account for factors affecting the records, adjustments are made to the data in the form of increase in participation or attempts. Models utilized for this purpose include geometric increase, logistic increase, and increase as a non-homogenous Poisson process. A method for prediction of ultimate record is also included together with demonstrating examples using data for men’s long jump and 400 meter run.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال