به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "جغرافیای دیرینه" در نشریات گروه "زمین شناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «جغرافیای دیرینه» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • فرشته سجادی*، فیروزه هاشمی یزدی، محدثه ملکی

    پالینوفلورای سازندهای شمشک (قسمت بالایی) و دلیچای (قسمت زیرین) در برش چینه شناسی ده صوفیان، شمال سمنان، شامل 57 گونه اسپور  34 جنس ، 25 گونه پولن 13 جنس (و 14 گونه سیست داینوفلاژله ها) 8 جنس است. بر اساس گسترش چینه شناسی میوسپورها،Klukisporites variegatus-Striatella spp.- Contignisporites burgeri assemblage biozone معرفی شده است. طبقات مذکور با توجه به وجود Klukisporites variegatus، به ژوراسیک میانی نسبت داده می شوند. براساس حضور هم زمان Contignisporites burgeri و Striatella seebergensis، مرز باژوسین-باتونین 75 متر پایین تر از مرز سازندهای شمشک و دلیچای در نظر گرفته می شود. این نتیجه گیری با وجود Mendicodinium scabratum (باژوسین)، در نهشته های زیرین مرز باژوسین-باتونین مطابقت دارد. مرز سازندهای شمشک و دلیچای (با قاعده ماسه سنگی) ناپیوسته است. اگرچه در گذر از مرز سازندهای مذکور، تغییر چشمگیری در ترکیب میوسپورها مشاهده نمی شود، فراوانی نسبی پالینومورف ها در این افق، کاهش چشمگیری را نشان می دهد و به عملکرد فاز سیمیرین میانی نسبت داده می شود. شایان ذکر است که 45 متر پایین تر از این گذر، 24 گونه میوسپور ناپدید و 20 متر بالاتر از آن نیز، 11 گونه میوسپور متفاوت ظاهر می شوند. شباهت پالینومورف های ژوراسیک میانی البرز، نشانگر یکنواختی ترکیب پوشش گیاهی این بازه زمانی در البرز است. اگرچه در پالینوفلورای مطالعه شده، میوسپورهای مربوط به اوراسیا و گندوانا همراه هم وجود دارند، انواع بومی مناطق جنوبی (گندوانا) در نهشته های مطالعه شده دیده نشده اند. شواهد پالینولوژی حاکی از آن است که در ژوراسیک میانی، منطقه البرز در حاشیه شمال غربی اقیانوس نئوتتیس قرار داشت. داده های مربوط به فونای آمونیتی و داینوفلاژله ها نیز، این نیتجه گیری را تایید می کنند.

    کلید واژگان: پالینوستراتیگرافی, جغرافیای دیرینه, ژوراسیک میانی, سازندهای شمشک و دلیچای
    Fereshteh Sajjadi *, Firoozeh Hashemi Yazdi, Mohaddeseh Maleki

    The palynofloras of the Shemshak (upper part) and Dalichai (lower part) formations, Deh-Soufian, north of Semnan include 57 species of spores (34 genera), 25 species of pollen (13 genera), and 14 species of dinoflagellate cysts (8 genera). Based on the stratigraphic distribution of miospores, the Klukisporites variegatus-Striatella spp.-Contignisporites burgeri assemblage biozone (Middle Jurassic) is introduced. The co-occurrence in the palynofloras examined of Contignisporites burgeri and Striatella seebergensis allows for the Bajocian–Bathonian boundary to be located 75m below the boundary of Shemshak-Dalichai rock units. The presence in the strata below this chronostratigraphic horizon of Mendicodinium scabratum (Bajocian) supports this age assignment. The boundary of Shemshak and Dalichai (with basal sandstone) formations is discontinuous. While no significant change in the composition of miospores is discernible in palynofloras retrieved from the above rock units, the relative abundance of such terrestrial palynomorphs varies drastically. This might be attributed to side effects of the mid-Cimmerian Orogeny i.e., significant change in sedimentation rate resulting in change from the deltaic to marine depositional settings. It should be noted that 45 m below the boundary of the two rock units 24 miospore species exit whereas 11 different ones appear 20 m above that boundary. Notable correspondence of the Iranian Middle Jurassic palynofloras across the Alborz Ranges signifies to a rather significant coastal vegetation similarity of the time in the area. Whereas both Gondwanan and Eurasian miospore key species occur in the palynofloras examined those particularly endemic to the southern landmasses are missing from the palynofloras studied. Palynological evidence seemingly confirms the location of the Alborz Ranges on the northwestern margin of the Neotethys Ocean in the Middle Jurassic. The available paleontological data (ammonites and dinoflagellate cysts) apparently support this interpretation.

    Keywords: Palynostratigraphy, Paleogeography, Middle Jurassic, Shemshak, Dalichai Formations
  • ابوالفضل جمشیدی پور، محمد خانه باد*

    سازند سیبزار (دونین میانی) در 30 کیلومتری شهر نیشابور از دولستون با میان لایه های ماسه سنگی پایینی، آذرین لایه بازالتی میانی و دولستون تا دولستون های آهکی بالایی با ضخامت 334 متر تشکیل شده است. میان لایه های ماسه سنگی این سازند دارای کوارتزهای ریزدانه تا گاهی متوسط دانه، با مقادیر کمی از فلدسپات و خرده سنگ های رسوبی هستند. با توجه به داده های برآمده از سنگ نگاری و جایابی آن ها بر نمودار رده بندی سنگ های رسوبی (QFRF)، ماسه سنگ های سازند سیبزار بیشتر از نوع کوارتز آرنایت و نیمه آرکوز و در بعضی از نمونه ها، لیت آرنایت (خرده سنگی) است. با بررسی های زمین شیمیایی، فراوانترین اکسیدهای اصلی در این ماسه سنگ ها، SiO2 و Al2O3 با غلظت میانگین به ترتیب 8/77 و 3/8 درصد وزنی هستند. با توجه به نسبت های SiO2/Al2O3 و Na2O/K2O و سایر مقادیر اکسیدهای اصلی و عناصر فرعی چون CaO، Fe2O3، TiO2، Zr و V، این ماسه سنگ ها دارای مقادیر کوارتز متوسط تا بالا و خاستگاه رسوبی کوارتزی بوده و در یک حوضه درون کراتونی در کرانه غیرفعال قاره ای واقع هستند. سنگ خاستگاه این ماسه سنگ ها از نوع آذرین حدواسط تا اسیدی بوده و دستخوش درجه های متوسط تا شدیدی از هوازدگی شیمیایی شده اند. با توجه به شواهد، منبع رسوب های آذرین سیلی آواری برای ماسه سنگ های سازند سیبزار از ورقه های عربستان و آفریقا بوده است.

    کلید واژگان: ماسه سنگ, خاستگاه, سازند سیبزار, دونین میانی, جغرافیای دیرینه
    Abolfazl Jamshidipour, Mohammad Khanehbad*

    The Sibzar Formation (Middle Devonian) is located about 30 Km east of Neyshabur city and is composed of lower dolostone with intercalations of sandstone, middle basaltic sill, and upper dolostone to limy dolostone, with a thickness of 334 m. The sandstone intercalations of this formation have fine to sometimes medium-grained quartz, with low values of feldspar, and rock fragment. According to petrography studies, sandstones of the Sibzar Formation were mostly quartzarenite and subarkose, however some samples plotted on litharenite. From the perspective of geochemical studies, the most abundant major oxides in these sandstones are SiO2 and Al2O3 with an average concentration of 77.8 and 8.3 (wt%), respectively. According to the ratios of SiO2/Al2O3 and Na2O/K2O and other amounts of major oxides and trace elements, such as CaO, Fe2O3, TiO2, Zr, and V, these sandstones have medium to high values of quartz; therefore have a quartzose sedimentary provenance, and are located in an intracratonic basin on the passive continental margin. Source rocks of these sandstones are intermediate to felsic igneous rock and have been affected by moderate to extreme degrees of chemical weathering. According to the evidence, the source of siliciclastic sediments for Sibzar Formation sandstones may have been Arabian and African plates.

    Keywords: Sandstone, Provenance, Sibzar Formation, Middle Devonian
  • حمیده نوروزپور، جواد درویشی خاتونی*

    بررسی تاریخچه رسوب گذاری و شناسایی دوره‏های خشک و مرطوب در طول دوره هولوسن پسین در دریاچه چگارمان در شمال‏شرق استان خوزستان موضوع پژوهش حاضر است. یک مغزه ‏رسوبی با ژرفای 720 سانتی متر از رسوبات زیر بستر دریاچه چگارمان با استفاده از مغزه‏گیر دستی برداشت و بررسی شد. با توجه به بررسی‏های رسوب شناسی و تغییر رخساره های رسوبی، هشت رخساره رسوبی قابل تفکیک متعلق به محیط های مخروط افکنه‏ای و تالابی شناسایی شد. دست‎کم دو دوره پرآبی و یک دوره سرد و یک دوره گرم و خشک در طول هولوسن پسین (5000 سال گذشته) شناسایی شد. دوره های مرطوب از 1250 سال پیش و از 4000 تا 3100 سال پیش در یک دوره 900 ساله طول کشیده است. دوره سرد از 3100 تا 1250 سال پیش در یک دوره 1850 ساله و یک دوره گرم و خشک از 4300 تا 4500 سال پیش در یک دوره 200 ساله امتداد داشته است. با توجه به تغییر نوع رخساره‏های رسوبی در دریاچه چگارمان، دوره خشک یکباره در منطقه ظاهر شده و به صورت تدریجی به ‏پایان رسیده اند و دوره‏های مرطوب به تدریج شروع شده و ناگهان پایان پذیرفته اند. دوره‏ خشک نسبت به دوره‏های مرطوب با شدت بیشتر و مدت زمان کوتاه‏تر ظاهر شده‏اند.

    کلید واژگان: اقلیم دیرینه, دریاچه چگارمان, جغرافیای دیرینه, مغزه رسوبی, هولوسن پسین
    Hamideh Noroozpour, JAVAD DARVISHI KHATOONI *
    Introduction

    Lake basins have spatially and temporally index patterns and represent valuable maps of physical and chemical history. According to this point, that direct survey of climate changes has only been available as machinery in the past few decades, so paleo climatic changes indexes can give a better understanding of climate changes in the past era and its causes. Lake sediments have an extraordinary potantial to record climatic and environmental events with high sensitivity and resolution amounts. Therefore, lake sediments can be considered as regions for detecting paleo environments. Chegarman Lake formed in the northeast of Khuzestan province on the hillsides of folded Zagros and under the Izeh unit in a pit. This study has been tried to by Sedimentary geochemistry analyze, Elemental ratios, identification of sedimentary facies, and identification of sedimentary environments and changes of these environments set to the reformation the climatic and environmental conditions of Chegarman wetland in the Late Holocene.

    Methods and Findings

    The steps of this research include book studies, field works, laboratory works, statistical data processing and then interpretation and conclusion. To investigate the paleoclimate and conditions of the sedimentary environment, one intact sediment cores with a maximum depth of 7.2 m collected with using Auger corer. 21sediment samples were selected for elemental analysis with ICP-OES and XRF (X-Ray fluorescence). Statistical parameters, histogram diagrams of element frequency and cluster analysis were performed to determine the relationships between the elements in SPSS software. In this study, elemental ratios of V/Cr, Mn/Al, K/Al, Rb/Al, Si/Fe, Ti/K were used to reconstruction of the paleo climatic and environmental conditions. Which led to the study of the amount of detrital material, the severity of weathering and erosion in the catchment and fluctuations in the water level of the lake.

    Results and discussion

    In the studied core, 5 major sedimentary facies identified. Facies often contains clay, silt, gravel, and interstitial sediments along with vegetation and shell fossils which in most cases frequency and interference in the mentioned sediments are often seen. Changes were in particle size between clay to gravel due to process type changes, environment's energy and river input's amounts and sediment color variations concerning sedimentation conditions, presence of organic matter, pH amount, salinity and temperature variations, and drought occurrence, throughout the cores. Two wetland sedimentary and alluvial environments identified. According to the Chronology, the average sedimentation rate in the Chegarman wetland is 1.4 mm / year, which this amount is different for various depths (Darvishi et al., 2022). Due to the type of sediments, the high level water period of the Chegarman wetland has been established between 1250 and 150 years ago. The study of the facies sediments of the wetland bed shows that climate change occurred gradually (not suddenly) about 1250 years ago and this trend has taken at least 300 years. The relatively dry and cold period lasted about 1850 years from 3100 years to 1250 years ago and is confirmed with the reported dry periods in the Maharlou Lake about 1800 years ago, in the Mir Abad Lake about 1500 years ago and in the Urmia Lake between 2500 and 1500 years ago. From 4000 years ago to about 3100 years ago, stable and slow wetland conditions was prevailed. The conditions for creating a peatland environment have been provided in the wetland and were associated with increasing the amount of organic matter, vegetation and shell fossils and consequently increasing sedimentation rate. This period which lasted for about 900 years, has been accompanied by extremely humid conditions, high groundwater level and activity of springs in the region. The existence of light brown mud which has the age ranges from 4900 to 4000 years ago, indicates a dry period (900 years). This dry period shows suitable approximate conformity with a dry event of 4200 years ago in the northern hemisphere. This period in the studied region appeared with at least 100 years of temporal delay. After this dry period, we see again a gray sequence with plant and shell fossils that continue to a depth of 7 meters (about 5000 years ago). At depths of 7 to 7.2 m, the existence of brown-muddy sediments along with coarse-grained sediment in size of gravel, pebble and rubble, strengthen the possibility of very strong flood in the region that sent the coarse-grained sediments of around formation to bed of the wetland or maybe has hit to the area of wetland sediments bed in the region.

    Conclusion

    According to the results of surveys in the Chegarman wetland, at least 2 high water periods with humid climate and at least 2 dry periods during the Late Holocene were identified. Dry periods appear more suddenly and with more intensity and shorter duration than humid periods in the region and gradually lead to from very dry periods to semi-arid, semi-humid, and eventually humid periods.

    Keywords: Paleoclimate, Sedimentary Geochemistry, Sedimentary Core, Late Holocene, Chegarman Lake
  • محمود شرفی *، نسیم موسوی، مهران مرادپور، بیژن بیرانوند، یارام بایت گل، فرید طاعتی

    رسوبات پالیوسن-میوسن در ناحیه مرکزی دشت گرگان برای ارزیابی سنگ‌شناسی و زیست چینه نگاری و بازسازی جغرافیای دیرینه حوضه خزر جنوبی مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس الگوی توزیع نانوفسیل‌های آهکی نهشته‌های معادل لایه‌های فرام دارای سن پالیوسن بالایی-ایوسن و رسوبات بخش بالایی سری میکوپ و دیاتومه به سن میوسن میانی-بالایی شناسایی شده است. مطالعه نانوفسیل های آهکی در ناحیه مورد مطالعه وجود یک ناپیوستگی اصلی در بین نهشته‌های پالیوسن-ایوسن در زیر و نهشته‌های میوسن میانی-بالایی در بالا را مشخص کرده است و همزمان با واقعه برخوردی صفحات آفریقا-عربی و اوراسیا و بالاآمدگی رشته کوه‌های حاشیه حوضه خزر شامل کپه داغ و البرز است. توزیع نانوفسیل های آهکی نشان‌دهنده وجود ارتباط بین حوضه خزر با دریای مدیترانه در ابتدای میوسن میانی و نبود ارتباط بین این حوضه‌ها در میوسن میانی و بالایی است. خطوط لرزه‌ای تفسیر شده افزایش ضخامت رسوبات و فضای رسوب‌گذاری از شرق به غرب را نشان می‌دهد. وجود فضای رسوب‌گذاری بیشتر از شرق به غرب سبب شده است تا با بالاآمدگی رشته کوه‌های کپه داغ و البرز شرقی ابتدا ناحیه شرقی از آب خارج شود و سپس با ادامه روند بالاآمدگی بخش‌های مرکزی و شرقی این ناحیه نیز از آب خارج شوند. این تفسیر با توجه به نبود رسوبات پالیوسن-ایوسن و وجود رسوبات کرتاسه در زیر ناپیوستگی در بخش شرقی دشت گرگان و وجود رسوبات پالیوسن-ایوسن در زیر ناپیوستگی در ناحیه مورد مطالعه تایید می‌شود.

    کلید واژگان: پاراتتیس, جغرافیای دیرینه, حوضه خزر جنوبی, دیاتومه, نانوفسیل
    Sharafi. M, Mousavi. N, Moradpour. M, Beiranvand. B, Bayet-Goll. A. Taati. F

    Paleocene-Miocene sediments in the central part of the Gorgan Plain were studied to evaluate lithostratigraphy, biostratigraphy and reconstruction of the paleogeography of the South Caspian Basin (SCB). Based on nannofossils distribution in the studied interval, the following points were identified: Foram layers equivalent sediments have Thanetian –Eocene age and Upper Maykop- Diatom equivalent sediments have Middle-Late Miocene age. Evaluation of the nannofossils distribution in the studied interval has clarified a major unconformity between lower Paleocene-Eocene sediments and the upper Middle-late Miocene sediments. This unconformity is coincident with collisional event of the Afro-Arabia and Eurasia Plates and rising of the surrounding mountain ranges around the Caspian Basin including Alborz and Kopet-Dagh Mountains. Nannofossils distribution of the studied succession displays that the SCB was connected to the Black Sea and Mediterranean Basin in the lower Middle Miocene and was isolated in the Middle-Late Miocene. The interpreted east-west running seismic lines displays a clear increase in the sediment thickness and accommodation space from eastern to western part of the Gorgan Plain. The higher available accommodation space from east to west of the Gorgan Plain led to a delay in the subaerial exposure in the western part of the Gorgan Plain due to rising of the Kopet-Dagh and Alborz Ranges. This interpretation is consistent with the lack of the Paleocene-Eocene sediments and presence of the Cretaceous sediments below the major unconformity in the eastern part of the Gorgan Plain and presence of the Paleocene-Eocene sediment below the unconformity in the studied area.   

    Keywords: Paratethys, Paleogeography, South Caspian basin, Diatom, Nannofossil
  • الهه زارعی*
    سازند دلیچای با سنگ شناسی مارن خاکستری - آبی با میان لایه های آهکی با ستبرای 78 متر در برش چینه شناسی آهوانو در شمال دامغان مورد بررسی قرار گرفت. برای تعیین سن و انجام زیست چینه نگاری از حضور میوسپور Klukisporites variegatus و از فراوانی گونه Callialasporites dampieri که از گونه های شاخص ژوراسیک میانی است و وجود داینوفلاژله های شاخص باژوسین پسین مانند Cribroperidinium crispum Total Range Biozone، باتونین- کالووین پیشین Dichadogonyaulax sellwoodii Interval Biozone و کالووین پیشین- میانیCtenidodinum continuum Interval Biozone  و همچنین روزن بران بنتیک و پلانکتون شامل زون Lenticulina varians-Ophtalmidium Assemblage zone و lobigerina bathoniana Taxon range zone که تاییدکننده سن باژوسین پسین تا کالووین بالایی ؟ است استفاده شد. شباهت مجموعه فونای موجود در سازند دلیچای در منطقه مورد مطالعه (پالینومورف ها، روزن بران و دوکفه ای و رادیولر) با نقاط مختلف ایران (البرز مرکزی و البرز خاوری و باختری، بینالود و منطقه جنوب ایران) و دیگر نقاط جهان (مناطق اروپای شمال باختری و شمال باختر تتیس و...) تاییدکننده ارتباط دریایی و تبادل مجموعه فونا بین مناطق یاد شده در طول ژوراسیک میانی است.
    کلید واژگان: جغرافیای دیرینه, زیست چینه نگاری, سازند دلیچای, پالینومرف, روزن بران
    Elahe Zarei *
    The Dalichai Formation in Ahvanu section in the north of Damghan city with a thickness of 78 meters consisting of an alternation of bluish-gray marls and limestone, was studied. Based on the presence and stratigraphic distribution of miospore, Klukisporites variegatus and Callialasporites dampieri of pollen are identified (Middle Jurassic) and presence of some index dinoflagellate species led to the identification of three biozones in the Dalichai Formation. These include in ascending order, Cribroperidinium crispum Total Range Biozone (late Bajocian), Dichadogonyaulax sellwoodii Interval Biozone (Bathonian - early Callovian), Ctenididinium continuum Interval Biozone (early to middle Callovian). Also, this Formation was divided into two biozone on the basis of Lenticulina   varians-Ophtalmidium Assemblage zone and Globigerina bathoniana Taxon range zone. The close similarities of fauna assemblages of Dalichai Formation in this region (eastern Alborz ((dinoflagellate cyst, foraminifera, posidonia and radiolar) with assemblages recorded from different parts of Iran (such as central and eastern, western Alborz and Binalud and south of Iran) and other parts of world (northwest of Europe, and the northwestern Tethys and …) confirm the marine connection and faunal exchange between the mentioned basins during Middle Jurassic.
    Keywords: Paleogeography, Biostratigraphy, Dalichai Formation, Palynomorphs, Foraminifera
  • محمد صادق زنگنه*، احمد اطف آباد عرب، محمدرضا وزیری، محمد داستانپور

    به منظور مطالعه زیست چینه نگاری، بوم شناسی دیرینه و جغرافیای دیرینه استراکدهای سازند قم، برش چینه نگاری گنجان مورد نمونه برداری و بررسی قرار گرفت. برش مورد مطالعه، در منطقه ی گنجان (شرق رابر-جنوب استان کرمان) واقع شده است. این برش 100 متر ضخامت داشته و از پنج بخش غیررسمی آهکی و مارنی تشکیل شده که شامل آهک زیرین، مارن زیرین، آهک میانی، مارن بالایی و آهک بالایی هستند. از برش چینه شناسی گنجان 36 گونه و 23 جنس از استراکدها مورد مطالعه و شناسایی قرار گرفته که استراکدهای شناسایی شده متعلق به دو راسته پودوکوپید و پلاتی کوپید می باشند. براساس تنوع روزنبران شناسایی شده در این برش و حضور فراوان لپیدوسیکلینیدها، سن نهشته های سازند قم در برش گنجان، روپلین ؟- شاتین پیشنهاد می شود. حضور و فراوانی استراکدا به همراه روزنبران بنتیک بزرگ، جلبک های قرمز کورالین و مرجان ها در برش مورد مطالعه، نشان دهنده شرایط الیگوتروفیک تا مزوتروفیک در محیط های نیمه گرمسیری تا گرمسیری با شوری نرمال دریایی و غنی از اکسیژن در زمان نهشته شدن سازند قم می باشد. مطالعات انجام شده بر روی استراکدهای سازند قم در برش گنجان، نشان دهنده قرابت این نمونه ها با نمونه های دیگر نقاط ایران، هند، شمال و شمال شرق عراق، ترکیه، شرق دریای مدیترانه و شمال آفریقا می باشد. از این رو نشان دهنده یک اتصال دریایی بین این مناطق در زمان الیگو-میوسن بوده که به عنوان راه دریایی تتیس به حساب می آید و سازند قم در پلیت ایران نقش ارتباطی بین شرق تتیس و غرب تتیس را ایفا کرده است.

    کلید واژگان: استراکد, بوم شناسی دیرینه, جغرافیای دیرینه, زیست چینه نگاری, سازند قم
    Zangeneh Mohammad Sadegh*, Lotf abad arab Ahmad, Vaziri Mohammad reza, Dastanpoor Mohammad
    Introduction

    In order to study the biostratigraphy, paleoecology and paleogeography of Qom formation ostracods, the Gonjan stratigraphical section was sampled and studied. 36 species and 23 genera of ostracods from Gonjan stratigraphical section have been studied and identified, which belong to two podocopid and platycopid orders. Based on the diversity of the identified foraminifera in this section and abundance of lepidocyclinids, the suggested age of  Qom Formation deposits in Gonjan section are Rupelian?-Chattian. The presence and abundance of ostracoda with larger benthic foraminifera, Coralline red algae and Corals indicates the oligotrophic to mesotrophic conditions in the tropical to subtropical environments, with normal salinity and oxygen richness during the deposition of the Qom Formation.The Qom Formation consisting of limestones, marine marls, gypsum and siliciclastics was deposited at the last sea transgression in the Oligo-miocene age, with northwest-southeast trending in three basins of Sanandaj-Sirjan fore arc, Urumieh-Dokhtar intra arc and Central Iran back arc.

    Materials and Methods

    In order to conduct this research, based on lithology of layers, 45 marly and calcareous samples were collected.

    Results and discussion

    Qom Formation in the study area consists of five limestone and marl informal members. These informal members are lower limestone, lower marl, middle limestone, upper marl, and upper limestone. 36 species and 23 genera of ostracoda from Gonjan stratigraphical section have been studied and identified:Cytherella sp., Cytherella dissimilis, Cytherella strangulat, Cytherelloidea sp., Paracypris sp.A, Paracypris sp.B, Krithe sp.A, Krithe sp.B,  Trachyleberis sp., Ambostracon sp., Xestoleberis sp., Dentokrithe comma, Krithe trinidadensis, Loxocorniculum sp., Acanthocythereis sp., Buntonia sp., Loxoconcha ? sp., Cyprideis sp.A, Cyprideis sp.B, Actinocythereis sp., Actinocythereis iragensis, Legitimocythere sp., Parakrithe sp.A,  Parakrithe sp.B, Cytheridea josephina, Cytheridea eggenburgensis, Ruggieria sp., Bairdia sp.A, Bairdia sp.B, Bairdia rafidainensis, Loxoconcha psedohamrinensis, Loxoconcha hamrinensis, Aurila sp., Costa tricostata, Mutilus sp., Ambocytherea sp.

    Conclusion

    The presence and abundance of ostracoda with larger benthic foraminifera, Coralline red algae and Corals indicates the oligotrophic to mesotrophic conditions in the tropical to subtropical environments with normal salinity and oxygen richness during the deposition of the Qom Formation. Studies on the Qom Formation ostracoda in Gonjan section, indicate the similarity of these samples with other areas of Iran, India, north and north-east of Iraq, Turkey, eastern Mediterranean and North Africa. Thus it represents a seaway connection between these areas during Oligo-Miocene, which is considered as the Tethyan Seaway. The Qom Formation had a communicative role between Eastern Tethys and the Western Tethys region in the Iranian Plate.

    Keywords: Ostracoda, Paleoecology, Paleogeography, Biostratigraphy, Qom Formation
  • جواد درویشی خاتونی، صمد فتوحی*، حسین نگارش، علی محمدی

    بررسی تاریخچه تغییرات اقلیمی و محیطی تالاب آبزالو در طول دوره هولوسن پسین با استفاده از مغزه های رسوبی موضوع پژوهش حاضر است. تعداد 8 رخساره رسوبی براساس خصوصیات رسوب، میزان مواد آلی، رنگ، وجود بقایای گیاهی و صدفی و سایر مولفه‏های ماکروسکوپی و 3 محیط مخروط افکنه‏ ای و رودخانه‏ ای و تالابی در هشت مغزه برداشت شده شناسایی و تفکیک شدند. نتایج سن سنجی 3 نمونه از پوسته های صدفی به روش ایزوتوپ کربن 14، میزان متوسط رسوب گذاری در تالاب آبزالو را 22/1 میلی‏متر در سال نشان داد. حداقل دو دوره پرآبی و دو دوره خشک در طول هولوسن پسین (5000 سال گذشته) شناسایی شد. دوره های مرطوب از 1800 تا 500 سال پیش در یک دوره 1300 ساله و از 4400 تا 2500 سال پیش در یک دوره 1900 ساله طول کشیده است. دوره های خشک، با مدت زمان کوتاه تر از دوره‏های مرطوب، از 2500 تا 1800 سال پیش در یک دوره 700 ساله و از 4400 تا 4700 سال پیش در یک دوره 300 ساله امتداد داشته است. دوره‏های خشک با شدت بیشتر و مدت زمان کمتر بصورت ناگهانی در منطقه ظاهر شده و به صورت تدریجی به ‏پایان رسیده اند و دوره‏های مرطوب به تدریج شروع شده و ناگهان پایان پذیرفته اند.

    کلید واژگان: اقلیم دیرینه, تالاب آبزالو, جغرافیای دیرینه, مغزه رسوبی, هولوسن
    Javad Darvishi Khatooni, Samad Fotohi*, Hosein Negaresh, Ali Mohammadi
    Introduction

    Lake basins have spatially and temporally index patterns and represent valuable maps of physical and chemical history. According to this point, that direct survey of climate changes has only been available as machinery in the past few decades, so past’s climate changes indexes can give a better understanding of climate changes in the past era and its causes. Of these, lake sediments have an extraordinary ability to record climatic and environmental events with high sensitivity and resolution and very high- resolution amounts. Therefore, lake sediments can be considered as regions for detecting paleontological environments. Abzalou Lake formed in the northeast of Khuzestan province on the hillsides of folded Zagros and under the Izeh unit in a pit. This study has been tried to by sedimentary examination, identification of sedimentary facies, identification of sedimentary environments and changes of these environments set to the reformation the climatic and environmental conditions of Abzalou wetland in the end Holocene.

     Methods and Findings

    The steps of this research include book studies, field works, laboratory works, data processing and then interpretation and conclusion. To investigate the paleontological climate and conditions of the sedimentary environment, 8 intact sediment cores with a maximum depth of 7.5 m and total of 35 m collected with using Auger corer. In this regard, tried to the position of the core be in a way that makes it possible to collect the maximum thickness of wetland bed’s sediments, give maximum coverage to wetland’s sedimentary environments and at least collect one sample in each homogenization work unit as much as possible. Based on field observations, core’s description and lab results, the cores separated into sedimentary units and their stratigraphy columns drew and determined under each sedimentary unit. Also, 3 sediment samples sent to ETH Zürich Institute of geology to age/ date measurement analyzing by the radiocarbon method of organic matters.

    Results and discussion

    in the studied cores, 8 major sedimentary facies identified. The facies often contains clay, silt, sand, gravel, and interstitial sediments along with vegetation and shell fossils which in most cases frequency and interference in the mentioned sediments are often seen. Changes were in particle size between clay to gravel due to process type changes, environmentchr('39')s energy and river inputchr('39')s amounts and sediment color variations concerning sedimentation conditions, presence of organic matter, pH amount, salinity and temperature variations, and drought occurrence, throughout the cores. Three wetland sedimentary, river and alluvial environments identified. According to the age measurement, the average sedimentation rate in the Abzalou wetland is 1.22 mm / year, which this amount is different for various depths. Due to the type of sediments, the Abzalou wetland has undergone human changes for about 600 - 500 years ago. The high water period of the Abzalou wetland has been established between 1800 and 500 years ago. The study of the facies bed sediments of the wetland shows that climate change occurred gradually (not suddenly) about 1800 years ago and this trend has taken at least 200 years. The relatively dry period lasted about 700 years from 2500 years to 1800 years ago and is confirmed with the reported dry periods in the Maharlou lake about 1800 years ago, in the Mir Abad lake about 1500 years ago and in the Urmia lake between 2500 and 1500 years ago. From 4400 years ago to about 2500 years ago, stable and slow wetland conditions prevailed. The conditions for creating a peatland environment have been provided in the wetland and were associated with increasing the amount of organic matter, vegetation and shell fossils and consequently increasing sedimentation rate. This period which lasted for about 1900 years, has been accompanied by extremely humid conditions, high groundwater level and activity of springs feeder in the region. The existence of light brown mud which has the age ranges from 4400 to 4700 years ago, indicates a dry period (300 years). This dry period shows suitable approximate conformity with a dry event of 4200 years ago in the northern hemisphere. This period in the studied region appeared with at least 200 years of temporal delay. After this dry period, we see again a gray sequence with plant and shell fossils that continue to a depth of 7 meters (about 5300 years ago). At depths of 7 to 7.5 m, the existence of brown-muddy sediments along with coarse-grained sediment in size of gravel, pebble and rubble, strengthen the possibility of very strong flood in the region that sent the coarse-grained sediments of around formation to bed of the wetland or maybe has hit to the area of wetland sediments bed in the region.

    Conclusion

    According to the results of surveys in the Abzalou wetland, at least 3 high water periods with humid climate and at least 2 dry periods during the Late Holocene were identified.  Dry periods appear more suddenly and with more intensity and shorter duration than humid periods in the region and gradually lead to from very dry periods to semi-arid, semi-humid, and eventually humid periods.

    Keywords: Abzalou wetland, Paleoclimatology, Paleogeography, Sedimentary core, Holocene
  • فاطمه حسینی پور*، محمد جواد حسنی، محمد داستانپور
    عضو سنگ آهک گوری از سازند میشان در جنوب خاوری حوضه زاگرس (شمال بندرعباس) از لایه های سنگ آهک مارنی دارای پوسته های اویسترها تشکیل شده است. 7 گونه از Ostreidae و Gryphaeidae شناسایی شده اند که متعلق به چهار جنس (Crassostrea، Cubitostrea، Ostrea and Hyotissa و شامل Cubitostrea frondosa، Cubitostrea dubertreti، Cubitostrea digitalina، Crassostrea gryphoides، Hyotissa virleti، Ostrea vesitata و Ostrea plicatula هستند. این فسیل ها برای اولین بار از حوضه زاگرس گزارش می شوند. سن این نهشته ها با توجه به حضور Borelis melo curdica بوردیگالین تعیین شده است. روش زندگی خوابیده (Recliner)، همراه بودن کفه های راست و چپ با هم و کم بودن آثار فرسایش در سطح پوسته این دوکفه ای ها نشان از دفن این مجموعه به صورت درجا، در محیطی کم ژرفا با شوری بالا، نزدیک ساحل و با نرخ متوسط تا کم رسوب گذاری دارد. مجموعه هایی از اویسترهای میوسن پیشین همانند مجموعه مورد مطالعه، از دیگر نقاط تتیس نیز گزارش شده که نشان دهنده وجود یک راه ارتباطی آبی در طول زمان میوسن پیشین با تتیس است. بنابراین از اویسترها می توان برای تطابق گسترش جغرافیای دیرینه نهشته های میوسن پیشین استفاده کرد.
    کلید واژگان: اویستر, میوسن پیشین, سازند میشان, گوری, زاگرس, جغرافیای دیرینه, پالئواکولوژی
    F. Hosseinipour*, M. J. Hassani, M. Dastanpour
    The Guri limestone member of the Mishan formation in SE of Zagros Basin (N of Bandar-e Abbas) consists of the thick bedded limestone bearing oyster shells. Seven species of Ostreidae and Gryphaeidae belonging to four genera of Crassostrea, Cubitostrea, Ostrea and Hyotissa were identified as: Cubitostrea frondosa, Ostrea (cubitostrea) dubertreti, Cubitostrea digitalina, Crassostrea gryphoides, Hyotissa virleti, Ostrea vesitata and Ostrea plicatula. These fossils are reported from the Zagros Basin for the first time. These deposits assign to a Burdigalian age based on the presence of Borelis melo curdica. The reclining mode of life, adjacent right and left valves and rare erosion traces on shells indicate an in situ buried in hyper saline shallow and near shore water with moderate to low sedimentation rate. The early Miocene oyster assemblages similar to this studied assemblage have been reported from the other parts of Tethys showing a seaway connected to Tethys during the early Miocene. Therefore, the oysters can be used for the Paleogeographical correlation in the early Miocene deposits.
    Keywords: Oyster, Early Miocene, Mishan formation, Guri, Zagros, Paleogeography, Paleoecology
  • هدی باوی، اسدالله محبوبی، رضا موسوی حرمی، حامد زند مقدم
    جهت مطالعه ریز رخساره ها و چینه نگاری سکانسی سازند درنجال، سه برش داهوئیه، گتکوئیه و گزوئیه به ضخامت های 160، 140 و 130 متر واقع در شرق و جنوب شرق زرند، شمال غرب کرمان مورد مطالعه قرار گرفته است. بر اساس مطالعات پتروگرافی، 11 رخساره رسوبی شناسایی شد که شامل 1 مجموعه رخساره آواری (S) و 3 مجموعه رخساره کربناته (T، L و B) است. رخساره های آواری شامل 2 پتروفاسیس کوارتزآرنایتی و گلسنگی است. رخساره های کربناته شامل مجموعه رخساره T (شامل 2 رخساره دولومادستون و باندستون استروماتولیتی)، مجموعه رخساره L (شامل 4 رخساره پکستون پلوئیدی، وکستون بیوکلاستی، پکستون اائید-اینتراکلاستی و فلوتستون اینتراکلاستی) و مجموعه رخساره B (شامل 3 رخساره گرینستون اائیدی، گرینستون اائید-اینتراکلاستی و روداستون اینتراکلاستی) است. آنالیز رخساره ها نشان می دهد که نهشته های سازند درنجال در محیطی جزر و مدی راسب شده اند به طوری که مجموعه رخساره S و T مربوط به سوپراتایدال و اینترتایدال، مجموعه رخساره L مربوط به ساب تایدال (لاگون) و مجموعه رخساره B مربوط به کانال های جزر ومدی و بعضا ناحیه سدی است. آنالیز چینه نگاری سکانسی در برش های مورد مطالعه نشان می دهد که نهشته های سازند درنجال از یک سکانس رسوبی رده سوم تشکیل شده اند. این سکانس در برش های داهوئیه و گتکوئیه از سه دسته رخساره ای (LST، TST و HST) و در برش گزوئیه تنها از دو دسته رخساره ای (TST و HST) تشکیل شده است. جایگاه نهشته های مورد مطالعه در جغرافیای دیرینه زمان کامبرین به گونه ای است که این نهشته های در حاشیه شمالی اقیانوس تتیس (پرتوپالئوتتیس) در پلتفرم کم عمقی از نوع رمپ و تحت تاثیر جریان های جزر و مدی برجای گذاشته شده اند. مقایسه این نهشته ها با نهشته های معادل در کشورهای همجوار منعکس کننده عمیق تر شدن حوضه رسوبی به سمت شمال است
    کلید واژگان: سازند درنجال, کامبرین پسین, چینه نگاری سکانسی, جغرافیای دیرینه
  • هادی جهانگیر، منصوره قبادی پور، علیرضا عاشوری

    برای دست یابی به قرابت جغرافیای زیستی فونای کنودونتی کامبرین پسین و اردوویسین پیشین (فورونگین ترمادوسین پسین) البرز شرقی، آنالیز خوشه ایچند متغیره با استفاده از اندیس تشابه جفت گروه راوپ - کریک (Raup-Crick) به کار گرفته شد. فونای کامبرین پسین البرز علایم واضح گندوانایی دارد و بیشترین قرابت را با فونای همزمان عرضهای معتدله پری گندوانا (ایران مرکزی و سرزمین اواکساکویا در جنوب مکزیک) و قرابت کمتری با فونای عرضهای پایین مانند خرده قاره کاراتاونارین (جنوب قزاقستان) و بخش استرالیایی گندوانا نشان می دهد. نتیجه این آنالیز نشان می دهد که در دومین نیمه فورونگین که زمان رشد و توسعه ائوکونودونت های اولیه است، سرزمین البرز به عرضهای معتدله رسیده و به آن وارد شده است. در ترمادوسین پسین ارتباط فونای کنودونتی البرز با فونای معتدله گندوانا و بالتیکا مشهودتر است. ارزیابی فونای کنودونتی کامبرین (فورونگین) و اردوویسین پیشین (ترمادوسین پسین) البرز، موقعیت مجزای این سرزمین را با کمی فاصله از سواحل غربی گندوانا تایید می کند.

    کلید واژگان: جغرافیای دیرینه, فورونگین, ترمادوسین, ایران, گندوانا, آنالیز خوشه ای
    Hadi Jahangir, Mansoureh Ghobadi Pour, Ali Reza Ashouri

    To assess biogeographic affinity of the Late Cambrian (Furongian) and the Early Ordovician (Late Tremadocian) faunas of Eastern Alborz، a multivariate cluster analysis using the pair-group Raup-Crick similarity index has been applied. The Late Cambrian fauna of Alborz shows clear Gondwanan signatures with the closest affinities to the contemporaneous faunas of temperate latitude peri-Gondwana (Central Iran، Oaxaquia terrane in southern Mexico) and in slightly lesser degree with low latitude faunas of the Karatau Naryn microplate (southern Kazakhstan) and the Australasian segment of Gondwana. Thus، outcome of the analysis suggests that by the second half of the Furongian، which was the time of proliferation of the early euconodonts، the Alborz terrane approached and probably entered temperate latitudes. In the Late Tremadocian links of Alborz conodont faunas with temperate latitudes faunas of Gondwana and Baltica became more evident. Assessment of the Cambrian (Furongian) and Early Ordovician (Late Tremadocian) conodont faunas of the Alborz are in favor of its isolated position at some distance the western Gondwanan coast.

    Keywords: Paleogeography, Furongian, Tremadocian, Gondwana, Iran, cluster analysis
  • بهروز درویش زاده
    در این نوشتار ویژگی های سنگ شناسی، چینه شناسی و جغرافیای دیرینه بخش 5 سازند چالوس مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته است. این بخش که بر مبنای موقعیت چینه شناسی، سنی در حدود سنومانین میانی بالایی دارد شامل کنگلومرا و سنگ های آذرین قلیایی است که ضخامتی حدود 500 متر از سازند چالوس را دربر می گیرد.
    در زمان سنومانین در منطقه چالوس رسوبگذاری دریای ژرف با چندمین مرحله فاز آتشفشانی همراه بوده است که باعث بالا آمدن زمین ها و ایجاد یک خشکی موقت در منطقه شده و مجددا با پیشروی دریا این خشکی به زیر آب فرو رفته و پس از چندی منطقه را دریای ژرفی فرا گرفته است. این رویدادها بر روی زمین بصورت لایه هایی از کنگلومرا و برش و روانه های آذرین به ثبت رسیده است. همه این توالی ها بین دو ردیف از سنگ های آهکی حاوی میکروفسیل های سنومانین قرار گرفته اند.
    کلید واژگان: چینه شناسی, جغرافیای دیرینه, سازند چالوس, ایران
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال