جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "fault" در نشریات گروه "زمین شناسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «fault» در نشریات گروه «علوم پایه»-
مقدمه
زمین لرزه های گرانشی متاثر از تکتونیک کششی در پوسته هستند که برخلاف سازوکارهای امتدادلغز و فشاری که انرژی الاستیک بر گرانش غلبه دارد، گرانش مسئول ریزش گسلی فرادیواره و رخداد زمین لرزه است. بنابراین گسیل انرژی بصورت امواج الاستیک پس از دوره بین لرزه ای، در گسلش نرمال، متفاوت از دیگر سازوکارهای گسلی است. با افزایش حجم توده ی درگیر و نیز شیب گسل نرمال، جابجایی عمودی بزرگتر می شود که منجر به انرژی لرزه ای آزاد شده بزرگتر خواهد شد. در نتیجه، بزرگای زمین لرزه بیشتر می شود. هرچند به طور معمول، زاویه شیب فعال شدن گسل های نرمال در حدود 60 درجه در نظر گرفته می شود، اما اگر اصطکاک داخلی سنگ کم باشد، میزان شیب کمتری مورد انتظار است. بنابراین در این شرایط انرژی گرانشی آزاد شده توانایی گسیل انرژی لرزه ای زیاد را نخواهد داشت. نمونه های طبیعی از مدل عددی در این مطالعه می تواند منطبق بر موقعیت های ژئودینامیکی باشد که با فعالیت گسترده گسل کششی و زمین لرزه های مرتبط مشخص می شود. افزون بر این، بحث تقسیم انرژی در زمین لرزه ها مطرح است و انرژی پتانسیل ذخیره شده توسط حجم درگیر در طول ریزش هم لرزه با انرژی استنتاج شده از بزرگای زمین لرزه قابل مقایسه و تحلیل است. صرف نظر از منشا زمین لرزه (الاستیک یا گرانشی)، انرژی پتانسیل محاسبه می شود که نشان می دهد در تخصیص انرژی، انرژی موجود نسبت به انرژی آزاد شده توسط امواج زمین لرزه چه نسبتی دارد. بنابراین گسیل انرژی توسط سایر پدیده های زمین شناسی (گرمایش برشی، شار حرارتی و مهمتر از همه شکستگی)، مطابق با مطالعات پیشین می تواند مطرح شود. در این تحقیق، تخمین تنش مورد نیاز برای وقوع ریزش بلوک ها در گسل های نرمال از طریق مدل سازی بلوک دولایه ای با شرایط پوسته فوقانی شکننده بررسی شده است. لذا نازک شدگی پوسته پایینی در طول دوره های ثابت بین لرزه ای در نظر گرفته شده است و بنابراین در کنار محیط کششی، تغییر شکل پیوسته برشی نیز اعمال شده است. با دانستن نرخ کشش در مرحله بین لرزه ای، تنش لازم برای گسیختگی تمام ضخامت پوسته شکننده مورد آزمون، تخمین زده می شود.
مواد و روش هادر این مقاله در ادامه کار دوگلیونی (Doglioni, 2015)، با فرض انتقال تغییر شکل ثابت پوسته پایینی شکل پذیر به سمت بالا ولی ویژگی های متفاوت مواد سنگی و محدوده ی شکننده توسط اتساع در یک گوه ی مزدوج با گسل نرمال فعال اصلی، از طریق مدل سازی بلوک شامل دولایه ساده با شرایط پوسته فوقانی شکننده، رفتار گسل ها بررسی شد.
به منظور آزمایش مدل لرزه ای، مدل سازی دینامیکی اجزاء محدود با استفاده از نرم افزار کامسول انجام شده است. در اینجا به طور ویژه بر روی سقوط هم لرزه فرادیواره تمرکز شده است و زوایای شیب گسل های مختلف اتخاذ شده اند. مدل دینامیکی اجزاء محدود در این مطالعه که به منظور سقوط هم لرزه فرادیواره متمرکز است، از تقریب کرنش صفحه دوبعدی و رئولوژی الاستیک مدل دوگلیونی (Doglioni, 2015) با ویژگی های شخصی سازی شده واحدهای شکننده رسوبی (مدول یانگ: 4.5e+10 Pa؛ نسبت پواسون: 0.15) بهره می برد. داده های بیشتر مدل در جدول 1 ارائه شده است. این مدل 30 کیلومتر عمق و 100 کیلومتر عرض دارد و در دو قسمت متمایز توسط گسل های نرمال جدا شده است. شبکه اجزاء محدود از عناصر لاگرانژ خطی مثلثی ساخته شده است. گرانش به عنوان نیروی تنه ای به همه عناصر با فرض چگالی ثابت (2850 کیلوگرم بر متر مکعب) و شتاب گرانش (9.81m∙s-2) اعمال می شود. رفتار گسل به صورت یک بدنه تماس (جفت های تماسی) مدل سازی می شود که در مکان و زمان، متفاوت است (حالت قفل یا باز).بحث و نتایجدر مطالعه حاضر، ترتیب المان های مدل مبتنی بر یک شبکه غیرساختاری به گونه ای است تا بتوان از تاثیرگذاری ساختار ماتریس های اسپارس بر عملکرد عملیات جبر خطی جلوگیری کرد. در حالی که پوسته پایینی به طور پیوسته دارای رفتار برشی است، پوسته بالایی شکننده قفل می شود و بنابر نتیجه کار، یک گوه انبساطی تصور می شود که عرض این مثلث در اینجا به صورت فرضی به گونه ای تصویر شده است که بر یک بخش آنتی تتیک نسبت به گسل قفل شده که حدود دارای 5/3 کیلومتر ضخامت است، تاثیر کند. با نازک شدگی پوسته پایینی شکل پذیر توسط جریان ویسکوز در طول دوره ثابت بین لرزه ای، زون انتقال شکننده-شکل پذیر (BDT) با یک گرادیان فشار مشخص می شود در حالی که پوسته پایینی ویسکوز-پلاستیک، تغییر شکل پیوسته برشی نشان می دهد.
نتیجه گیریبرش پیوسته در پوسته پایینی مدل اجزاء محدود، نشان دهنده قفل شدن پوسته بالایی شکننده در مرحله بین لرزه ای از یک چرخه لرزه ای است. با اعمال کشش 2 میلی متر/سال در مرحله بین لرزه ای، پوسته شکننده با ضخامت حدود 12 کیلومتر به حدود 160 مگاپاسکال نیاز دارد تا تحت کشش گسیخته شود. بنابراین، با افزایش لغزش تجمعی از مرز دو لایه یعنی BDT به سمت شوک اصلی، 50 درصد شکستگی های حاصل از دوره بین لرزه ای دوباره بسته (ریکاوری) می شوند. با توجه به سرعت کمتر کشش در مدل حاضر نسبت به مدل های پیشین، اختلاف نتیجه تنش مورد نیاز برای شکست پوسته شکننده می تواند ارتباط معنا داری با نرخ کشش داشته باشد.
کلید واژگان: زمین لرزه گرانشی, حجم درگیر, گسل, اصطکاکIntroductionIn gravity earthquakes that are affected by extensional tectonics in the crust, contrary to the dominance of elastic energy over gravity in strike-slip and compressional mechanisms, gravity is responsible for hanging wall collapse and earthquake occurrence. Therefore, in normal faulting, the release of energy in the form of elastic waves after the interseismic period is different from other faulting mechanisms. With the increase in the volume of the involved mass and the dip of the normal fault, the vertical displacement becomes larger, which leads to a larger released seismic energy and, consequently, an increase in the intensity of the earthquake. Although normally, the dip angle of activation of normal faults is considered to be around 60 degrees, if the internal friction of the rock is low, a lower dip is expected. Therefore, in this situation, the released gravitational energy will not have the ability to emit much seismic energy. The natural examples of the numerical model resulting from this study can be compatible with geodynamic situations that are characterized by the broad and well-known activity of extensional tectonics and related earthquakes. In addition, energy partitioning is important in earthquakes, and the potential energy stored by the volume involved during coseismic collapse can be compared and analyzed with the energy deduced from the magnitude of the earthquake. Regardless of the origin of the earthquake, potential energy indicates the energy allocation ratio, i.e., the ratio of the available energy to the energy released by the earthquake waves. Therefore, the issue of energy emission from other geological phenomena can be raised, according to previous studies. In this research, the estimation of the stress required for the occurrence of block collapse in normal faults has been investigated through the modeling of a two-layered block with brittle upper crust conditions. Therefore, the thinning of the lower crust during the interseismic stationary periods has been considered, and therefore, along with the extensional tectonics, continuous shearing deformation has also been applied. By knowing the extension rate in the interseismic stage, the stress required to break the entire thickness of the tested brittle crust is estimated.
Materials and MethodsIn this article, in continuation of Doglioni's work (Doglioni, 2015), assuming the transfer of the constant deformation of the lower ductile crust upwards, but the different characteristics of the rock materials and the brittle range due to expansion in a conjugate wedge with the main active normal fault, the behavior of faults was investigated through block modeling consisting of a simple double layer with brittle upper crust conditions. It is assumed that the lateral changes in mantle deag with viscous-plastic behavior control the tectonic conditions at the plate boundaries and deformation is transferred from the base of the lithosphere to the earth's surface. Due to the brittle behavior of the upper crust, shallow deformation occurs periodically and the energy accumulated over hundreds of years is released in a very short period of time.
Results and DiscussionIn this study, the order of the model elements is based on a non-structured network in such a way that it prevents the influence of the structure of Sparse matrices on the performance of linear algebra operations. While the lower crust continuously has a shearing behavior, the upper brittle crust is locked, and according to the results, an expansion wedge is imagined, and the width of this triangle is depicted here in such a way that it affects the locked fault with a thickness of about 3.5 km. As the ductile lower crust is thinned by viscous flow during the interseismic stationary period, the brittle-ductile transition zone (BDT) is characterized by a pressure gradient, while the viscous-plastic lower crust shows continuous shear deformation.
ConclusionContinuous shear in the lower crust of the finite element model can indicate the locking of the brittle upper crust in the interseismic period of a seismic cycle. By applying tension of 2 mm per year in the interseismic stage, the brittle crust with a thickness of about 12 km needs about 160 MPa to break under tension. Therefore, the increase of accumulated slip from the boundary of two layers, i.e. BDT, towards the mainshock, 50% of the fractures resulting from the interseismic period are closed again (recovery). Considering the lower extension rate in the current model compared to the previous models, the difference in the result of stress required to break the brittle crust can have a significant relationship with the extension rate.
Keywords: Interseismic, Gravitational Earthquake, Involved Volume, Fault, Friction -
کانسار سرب و نقره (روی) آهنگران در پهنه سنندج-سیرجان و در بخش شمال باختری کمربند فلززایی ملایر-اصفهان قرار گرفته است. کانی سازی و افق ماده معدنی در این کانسار در واحد ماسه سنگ دولومیتی و سنگ آهک دولومیتی Kc3 تشکیل شده است. هدف از این مطالعه تحلیل ساختاری و بررسی سیستم گسل های تاثیرگذار بر کانی سازی در محدوده کانسار سرب و نقره (روی) آهنگران است. بدین منظور از برداشت های ساختاری، مطالعه تصاویر ماهواره ای، تصاویر ارتوفتو و مدل های ارتفاع رقومی استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهند که سفره های راندگی با جهت حرکت از شمال خاوری به سمت جنوب باختری، باعث رانده شدن واحد آهک اربیتولین دار Kl برروی واحدهای جوان تر کرتاسه زیرین شده است. گسل کوه-دره غار با راستای N33°E و جدایش چپ گرد، باعث جابجایی حدود 2600 متری در بخش خاوری منطقه مورد مطالعه شده است. شکستگی ها منطقه مورد مطالعه سه روند اصلی N20°E تا N35°E، N02°E تا N20°W و N30°W تا N60°W دارند. پهنه های گسلی دره سماق، تونل و جاده شرقی ساختارهای اصلی تاثیر گذار هستند که منطقه مورد مطالعه را به چهار پهنه ساختاری تقسیم کرده اند. این گسل ها با جدایش نرمال باعث جابجایی افق های دارای کانی سازی شده اند. گسل های تونل و جاده شرقی با جدایش نرمال و شیب به سمت خاور باعث پایین افتادن واحد Kc3 در بخش های فرادیواره شده اند. همچنین کانی سازی سرب و نقره (روی) به طور گسترده در شکستگی های پهنه های دوم و سوم تشکیل شده است.کلید واژگان: کانی سازی, ارتوفتو, شکستگی, گسل, کانسار آهنگرانThe Ahangaran Pb-Ag (Zn) deposit is located in the Sanandaj-Sirjan zone and in the NW part of the Malayer-Isfahan Metallogenic belt. Mineralization and mineral horizon in this deposit is formed in dolomitic sandstone and dolomitic limestone of Kc3 unit. The aim of this study is structural analysis and investigation of the fault systems affecting the mineralization in the Ahangaran Pb-Zn deposit. For this purpose, field observations, study of satellite images, orthophoto images and digital elevation models have been used. The results of this study indicate that the nappes moving from the NE to the SW caused the orbitulin limestone of the Kl unit to be thrusted over the younger lower Cretaceous units. The Koh-Darrehghar fault with N33°E trend and left-lateral separation has caused a displacement of about 2600 meters in the eastern part of the study area. Fractures in the study area have three main trends including N20°E to N35°E, N02°E to N20°W and N30°W to N60°W. The Darreh-Somagh, Tunnel and East-Road fault zones are the main effective structures that have divided the study area into four structural zones. These faults with normal separation have caused the displacement of mineralized horizons. The Tunnel and East-Road faults with normal separation and dip towards the east have caused downward movement of the Kc3 unit in the hanging wall. Also, Pb-Ag (Zn) mineralization is widely formed in the fractures of the second and third zones.Keywords: Mineralization, Orthophoto, Fracture, Fault, Ahangaran Deposit
-
داده های مورد نیاز برای حل سازوکار زمین لرزه ها در این پژوهش از هم آمیخت داده های شکل موج موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله گردآوری شده اند. پس از ویرایش داده ها از روش قطبش های نخستین موج P رسیده به ایستگاه های لرزه نگاری باند پهن، بلند دوره و هم چنین کوتاه دوره برای حل سازوکار کانونی زمین لرزه ها بهره گرفته شد. خطای کانون یابی این زمین لرزه ها نزدیک به 5 کیلومتر بوده و بیشینه چرخش صفحه های گرهی در سازوکارهای کانونی 5 درجه درنظر گرفته شد. این سازوکارها با کمترین خطا در شمار قطبش ها برای سازوکارهای زمین لرزه های پیرامون شهرهای پرجمعیت و مهم کرمان و شیراز پردازش شده اند. برپایه ی حل سازوکار زمین لرزه ها در این پژوهش، گسل های گلباف، کوهبنان و رفسنجان دارای سازوکار چیره راستالغز راست گرد با مولفه معکوس و گسل سروستان دارای سازوکار چیره ی معکوس خالص می باشند. زمین لرزه ها در پیرامون شهر شیراز بیش تر در نزدیکی سامانه گسلی سبزپوشان، کره بس و گسل برازجان پراکنده شده و پراکندگی زمین لرزه ها در کمربند چین خورده ساده زاگرس و گودال زاگرس (Zagros foredeep) بیش تر بوده و گستره زاگرس فراخاسته خالی از زمین لرزه است. سازوکارهای حل شده زمین لرزه های در این پژوهش نشان می دهد که زمین لرزه هایی با سازوکار چیره ی راستالغز راست گرد به گسل کره بس وابسته هستند. زمین لرزه هایی با سازوکار چیره ی راستالغز راست گرد و معکوس نیز به گسل سبزه واران و زمین لرزه هایی با سازوکار چیره ی راستالغز راست گرد با راستای گسلی شمالی- جنوبی به گسل سبزپوشان وابسته هستند. زمین لرزه هایی نیز روی داده اند که سازوکارو روکانون آنها با هیج گسلی در گستره هم خوانی ندارد. در تفسیر زمین لرزه های همه نقشه ها بایستی خطای روکانون زمین لرزه ها را نیز در نظر گرفت. این خطا باتوجه به فاصله میان ایستگاهی ایستگاه های شبکه های لرزه نگاری در برخی از زمین لرزه ها می تواند تا ده کیلومتر نیز برسد. سازوکار برخی از این گسل ها که در کارهای (زمین شناسی یا لرزه شناسی) پیشین بررسی شده بودند، با سازوکار حل شده این پژوهش هم خوانی دارند.کلید واژگان: سازوکار, زمین لرزه, کرمان, شیراز, گسلBased on the solution of mechanisms in this study, Golbaf, Kuhbanan and Rafsanjan faults have a dominant right-lateral mechanism with a reverse component and Sarvestan fault has a pure reverse dominant mechanism. Earthquakes are mostly scattered around the city of Shiraz near the Sabzpooshan fault system and Borazjan fault. Solved mechanisms also show that earthquakes with a dominant right-lateral mechanism are related to the Karebas fault. Some earthquakes, which are related to the Sabzevaran fault are with the dominant mechanism of strike slip. Earthquakes of the Sabzpoushan fault are with the dominant mechanism of strike-slip right-lateral (N-S active plain). Mechanism of some earthquake is not compatible with any known faults in the range. In the interpretation of earthquakes in of all maps, the location error of the seismicity must also be considered. This error can reach up to ten kilometers (in some cases) due to the intermediate distance between the stations of the seismological networks. The mechanism of some of these faults, which were studied in previous works (geologically or seismologically), are consistent with the mechanism solved in this study.Keywords: Mechanism, Earthquake, Kerman, Shiraz, Fault
-
جزیره قشم با مساحت1486کیلومترمربع است که در انتهای جنوب شرقی کمربند زاگرس، در حاشیه غربی تنگه هرمز واقع است. به نظر می رسد با توجه به موقع زمین ساختی آن، بتوان به کمک شاخص های تکتونیک حوضه، تاثیرات نوزمینساختی و دینامیک گسل ها بر مورفوتکتونیک، جزیره را ارزیابی کرد. بر این اساس این پژوهش با بهره مندی از تصاویر ماهواره ای، نقشه های زمین شناسی، عکس های هوایی، و مدل رقومی ارتفاعی(30 متر) در قالب نرم افزارهای مختلف، اقدام به استخراج و محاسبه 5 شاخص؛ قرینگی یا عدم تقارن آبراهه (AF)، شاخص شکل حوضه(BS)، شاخص تقارن توپوگرافی عرضی(T)، و شاخص پیچناکی رودخانه (S) و ارزیابی مجموع آنها در قالب مدل (IAT)، شاخص ارزیابی سطح فعالیت تکتونیکی در حوضه کرده است. نتایج حاصل بیانگر دینامیک و پویایی نسبی زمینساختی متفاوت جزیره است. همچنین براساس شاخص IAT از 44 زیرحوضه تعداد26 مورد در کلاس تکتونیکی خیلی زیاد و زیاد واقع شده و در غرب جزیره به دلیل منطبق بودن با تعداد گسل های بیشتر تکتونیک فعال بیشتر مشاهده می گردد.
کلید واژگان: جزیره قشم, گسل, تکتونیک, حوضه آبریز, شاخص مورفوتکتونیکQeshm Island, with an area of 1,486 square kilometers, is located at the southeastern end of the Zagros Belt and at the western end of the Strait of Hormuz. Since the tectonic era, it seems possible to assess the influence of neotectonics and fault dynamics on island morpho-tectonic deformation using basin tectonic indicators. In this research, five indicators are extracted and calculated using satellite images, geological maps, aerial photographs, and a digital elevation model (30 meters) using various software. The smoothness and asymmetry of waterways (AF), watershed shape index (BS), cross-topographic symmetry index (T), river meandering index (S) and their comprehensive evaluation are evaluated in model form (IAT)). It is an index to evaluate the degree of tectonic deformation in the basin, and the obtained results indicate the relative dynamics of various tectonic deformations on the island. Furthermore, based on the IAT index, 26 of the 44 subbasins belong to a very high tectonic layer, consistent with the number of faults, so more active tectonic deformation is observed in the western part of the island.
Keywords: Qeshm Island, fault, Tectonics, Watershed, morphotectonic index -
گستره مورد مطالعه در جنوب رشته کوه قوشآداغ، در شمال روستای اسبخان، شهرستان هریس و در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. این گستره از نظر زمین شناسی ساختاری ایران، در پهنه اصلی ایران مرکزی و زیرپهنه البرز- آذربایجان قرار دارد. واحدهای زمین شناسی پهنه، شامل سنگ های آذرین و آذرآواری ایوسن با ترکیب آندزیتی، تراکی آندزیتی، بازالتی، توفی و ایگنمبریتی است. توده نفوذی نیمه عمیق با سن الیگوسن، با ترکیب کوارتز دیوریت، کوارتزمونزونیت پورفیری و دیوریت به صورت استوک و دایک در پهنه رخنمون دارد. بررسی های ساختاری از جمله صفحات گسلی، خش لغزش های روی آن ها و سیستم درزه های موجود در لیتولوژی های مختلف، نشانگر حداقل دو جهت فشارش کلی در گستره هستند و میتوانند در پی یک رژیم تکتونیکی و یا دو رژیم تکتونیکی ایجاد شده باشند. اگر رژیم تکتونیکی را یک فاز در نظر بگیریم و تانسور های با جهات مختلف را نتیجه چرخش در صفحات گسلی بدانیم، می توان یک رژیم عمومی راستالغز با روند عمومی شمالی- جنوبی را معرفی کنیم که ساختارهای موجود پهنه را کنترل می کند. در همین حین نفوذ توده های نفوذی باعث به هم ریختگی این ساختارها و پیچیده تر شدن موضوع شده اند. به طورکلی، گسله های با روند شمال غرب - جنوب شرق و مکانیسم راستالغز راست بر، ساختارهای اصلی گستره را تشکیل می دهند. سایر گسل ها نیز با پیروی از سیستم شکستگی های ریدل، در کنترل ساختارهای اصلی هستند. بر اساس سیستم درزه های موجود در چهار لیتولوژی مختلف، واحدهای لیتولوژیکی از قدیم به جدید شامل: آندزیت بازالت، کوارتز دیوریت، کوارتز مونکمربندیت (توده پورفیری) و دیوریت می باشند که از قدیم به جدید از تنوع سیستم درزه ها کاسته می شود. نقش سیستم تکتونیکی شمال غربی- جنوب شرقی در توسعه دگرسانی آرژیلیکی و سیستم شمال شرقی- جنوب غربی در توسعه رگه های سیلیسی و کانه دار مهم هستند.
کلید واژگان: اسبخان, درزه, زمین ساخت, گسلThe study area is located in the south of Qushadagh mountain range, in the north of Asbkhan village, Heris township and in East Azarbaijan province. In terms of structural geology of Iran, this area is located in the main zone of Central Iran and Alborz-Azerbaijan sub-zone. The geological units of the region are including Eocene igneous and pyroclastic rocks with combination of andesitic, Trachyandesitic, basaltic, tuffic and ignembritic. The semi-deep intrusive mass with Oligocene age, with the combination of quartz diorite, diorite and quartz monzonite in the form of stock and dyke is exposed in the area. Structural studies, including fault plates, slickenside on them, and the joints system in various lithologies, indicate at least two general stress directions in the range, Which can be created following one tectonic regime or two tectonic regimes. If we consider the tectonic regime as a phase and consider the tensors with different directions as the result of rotation in the fault plates, We can introduce a general strike-slip regime with a general north-south trend that controls the existing structures of the region. At the same time, the infiltration of intrusive masses has caused the disintegration of these structures and made the issue more complicated. In general, faults with a northwest-southeast trend and a right on strike-slip mechanism, form the main structures of the area.Other faults are controlled by the main structures following the Riddle fractures system. Based on the system of joints in four different lithologies, lithological units from old to new include: basaltic andesite, quartz diorite, quartz monzonite (porphyry mass) and diorite, which from old to new reduces the diversity of the joints system. The northwest-southeast tectonic system has been involved in the development of argillic alteration and the northeast-southwest system has been important in the development of siliceous and mineralized veins.
Keywords: Asbkhan, Joint, Tectonic, Fault -
نشریه کواترنری ایران، پیاپی 27 (بهار و تابستان 1401)، صص 1128 -1147
ارتفاعات البرز شرقی واقع در شمال پلایای دامغان، به سبب وجود گسل های متعدد همچون گسل آستانه، دامغان، تزره و عطاری جزء نواحی فعال زمین ساختی ایران به شمار می رود. هدف اصلی در این پژوهش شناسایی تغییرات زمین ساختی و فرسایشی این بخش از ارتفاعات البرز و نواحی اطراف آن شامل پلایای دامغان در قالب پیدایش محورهای فرایش و فرورفتگی در طی کواترنری می باشد که منجر به شکل گیری لندفرم های متعددی شده است. در این راستا، از روش تحلیل و بررسی نقشه های همپایه و تفریقی برمبنای ناهنجاری های ایجاد شده در رده های آبراهه ای متاثر از فرایندهای فرایشی و فرسایشی فعال در کواترنری استفاده به عمل آمد. بررسی های انجام شده بر روی منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که دو عامل زمین ساخت فعال و سنگ شناسی بر روی ساختارهای مورفولوژیک و لندفرم های منطقه تاثیر بسیار زیادی دارند. نتایج نشان می دهد که گسل های منطقه در طی کواترنری فعال بوده و با سازوکارهای متفاوت رانده و امتدادلغز که در برخی نواحی دارای جایگاه های تراکششی و ترافشارشی نیز بوده اند، مجموعه ای از لندفرم های فرایش یافته یا فروافتاده را در ناحیه دامغان به وجود آورده اند. برخی از این لندفرم ها نشانگر عدم تطابق ساختاری البرز متاثر از فعالیت گسل های ناحیه در ارتباط با عامل مهم سنگ شناسی می باشند.
کلید واژگان: لندفرم, گسل, نقشه همپایه, نقشه تفریقی, دامغانQuaternery journal of Iran, Volume:8 Issue: 27, 2023, PP 1128 -1147IntroductionDamghan area has been considered by earth scientists due to the existence of numerous active faults. These faults with slow and progressive movements have led to changes in the shape of landforms in the area. Even during the history, the activity of these faults led to major earthquakes such as Qumis earthquake in 856 A.D. This earthquake led to the complete destruction of Qumis province in present-day Damghan. Researchers in the area, including Hollingsworth et al 2010., have concluded that major faults in the area, such as the Astaneh and North Damghan faults, have ruptured during the Qumis earthquake. The changes in landforms and high potential of faults in creating seismic events indicate their continuous activity during Quaternary up to now. To study these changes, we need those features that are sensitive to tectonic and erosive events. Rivers are one of these features that react quickly to active tectonic and erosion changes. The main purpose of this study is investigation of the changes in landforms using anomalies in stream orders. Because there is a hypothesis that claims tectonic and erosive changes lead to irregularity in Strahler orders of streams. In this study we use isobase and differential map method to investigate this hypothesis.
Materials and MethodsSensitivity of drainage network to tectonic processes and geological contradictions leads to changes and irregularities in river orders. Isobase maps are extracted from information about the spatial classification of rivers and their elevation information in the environment. In fact, these maps show the relationship between the pattern of waterways and the topography of landscapes. Streams with the same Strahler order are formed by the same geological events, and most likely the same order is the same age. We can draw iso base maps for different stream orders. Early orders (1-3) are mostly more sensitive to tectonic events. These early orders due to flow along seams and fault gaps are representative of neotectonic. Rugged structures in the lithology of the region can limit the evolution and development of the early orders, and therefore in these areas the values of the isobase map increase. But isobase map of evolved orders can represent longer periods, such as the Quaternary or Pleistocene. Because evolved orders are formed over longer periods and are able to show older tectonic and erosive events. Differential maps are obtained from the difference in height between the maps of the evolved orders and the present day topography map.
Results and DiscussionExamination of the isobase map of the primary orders show that most of the values related to the map can be seen in the west and north of the region. These areas are based on mountainous structures. The high values of the isobase map in these areas indicate that the northern and western parts, affected by neotectonic activities and the development of fault gap and seams, have more primary orders of rivers. Because most of these primary orders are formed and developed along these levels of weakness. Resistant lithology of the area has also prevented the development of these orders. The highest value of them is 3830-2312 meters. The differential map prepared from the study area shows a wide range of positive values indicating uplift and negative values indicating subsidence. By examining these values, we can understand the features related to tectonics and geomorphology of various landforms in the region. The highest values of 1191 to 800 meters are related to the high mountain structures of Eastern Alborz in the north and west of the region. The decrease in the value of the differential map indicates the effect of tectonic subsidence on the morphological landforms of the region. The Astaneh pull apart basin in the western part of the region shows the amount of subsidence between -4 to -1 meters. Also, the southern playa of Damghan in the form of a concave foreland basin affected by active faults in the region shows negative values, which indicates the existence of a submerged basin with high sedimentation potential.
ConclusionStudies conducted on the area show that the two factors including active tectonic and lithology have a great impact on the morphological structures and landforms of the area. The results of isobase map and the differential map show and confirm this issue. The methods used in this study to investigate the tectonic activity of the faults in the area indicate their activity during the Quaternary. These faults have different mechanisms of thrust and streak slip which in some areas also have transtensional and transpressional position; they have created a collection of uplifted or concave landforms in Damghan area. The spatial relationship between different values from north to south in the prepared maps indicates the creation of an equivalent states between topographic growth and its destruction in lower altitudes. Based on the studies, we confirm that the preparation of isobase and differential maps can be a suitable method for studying and examining morphological structures. Also studies related to differential map show anomalies in drainage networks and uplift processes associated with active Quaternary landforms can be quantified by these maps. Using baseline and differential maps is one of the appropriate methods to study the Plio-Quaternary tectonics in an area. This study confirms the work of previous researchers based on the available information and documents related to the study area.
Keywords: Landform, Fault, Isobase map, Differential map, Damghan -
پراکندگی چشمه ها و میزان آبدهی آن ها تحت تاثیر پارامترهای مختلفی ازجمله تکتونیک، اقلیم، زمین شناسی، فاصله از شبکه زهکشی، ژیومورفولوژی و غیره قرار دارد. تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر پارامترهای ساختاری، لیتولوژی و شبکه زهکشی بر دو شاخص مربوط به چشمه ها، از جمله تعداد و آبدهی سالانه در محدوده شهرستان کامیاران واقع در استان کردستان صورت گرفته است. همچنین روابط همبستگی بین چشمه های موجود در حوزه های آبخیز و ایستگاه های هیدرومتری پایین دست آن ها بررسی شده است. جهت نیل به اهداف تحقیق داده های مربوط به آبدهی چشمه های شهرستان، سازندهای زمین شناسی و موقعیت گسل ها، مدل رقومی ارتفاع (DEM) و شبکه زهکشی تهیه شده و نسبت به دو پارامتر مذکور مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین با استخراج حوزه های آبخیز بالادست ایستگاه های هیدرومتری روابط بین چشمه های بالادست آن ها با رواناب حوضه ها به دست آمده است. نتایج حاصل موید آن است که بین تعداد چشمه ها و فاصله از گسل ارتباط تنگاتنگی با ضریب همبستگی 947/0 وجود دارد. همچنین همبستگی بین تعداد چشمه و فاصله از رودخانه معنادار بوده و در حدود 76/0 است. اما بین این دو پارامتر با میزان آبدهی چشمه ها ارتباط بارزی برقرار نمی باشد. متغیر آبدهی با جنس سازند ارتباط معناداری دارد به گونه ای که سازند آهک ماسه ای بیش ترین مقدار آبدهی سالانه و سازندهای آندزیت، میکروگرانیت و شیل های سیلتی نیز کم ترین مقادیر آبدهی را دارند. در رابطه با روابط همبستگی بین چشمه ها و ایستگاه های هیدرومتری نیز نتایج نشان داد که بین پارامترهای دما و تخلیه سالانه روابط معنی داری وجود دارد اما بین شاخص های pH و EC هیچ گونه ارتباط معنی داری برقرار نمی باشد.
کلید واژگان: آبدهی, چشمه, رودخانه, شهرستان کامیاران, گسلSpring distribution and flow rate are influenced by a variety of factors such as tectonics, climate, geology, distance from the drainage network, geomorphology, etc. The current study aims to determine the effect of structural parameters, lithology, and drainage network on two indicators related to springs, notably number and annual water flow in Kamyaran, Kurdistan province. Correlation relationships have also been investigated between springs in watersheds and hydrometric stations downstream of them. A correlation coefficient of 0.947exists. The correlation between the number of springs and the distance from the river is significant and is around 0.76. But there is no significant relationship between these two parameters with the amount of spring water. The discharge variable has a significant relationship with the formation type, with the sand limestone formation having the most annual drainage and the andesite, micro granite, and silty shales having the least. The results of the correlation between springs and hydrometric stations revealed that there are significant relationships between temperature parameters and annual discharge, but no significant relationships between pH and EC indicators.
Keywords: Discharge, fault, Kamyaran city, River, Spring -
کانسار مس بشنه با مساحت 5/0 کیلومتر مربع در استان کرمان و در فاصله 80 کیلومتری غرب شهر سیرجان قرار دارد. در این کانسار فلزی با ارزش، فعالیتهای اکتشافی متنوعی همانند عملیات دورسنجی، پیمایشهای صحرایی، اکتشافات ژیوفیزیکی، اکتشافات ژیوشیمیایی سطحی شامل نمونهبرداری سطحی و تجزیه شیمیایی 94 نمونه، حفر و برداشت سه رشته ترانشه همراه با برداشت و تجزیه شیمیایی تعداد شش نمونه و نیز حفر هشت حلقه گمانه اکتشافی عمیق با مجموع طول کلی 5/414 متر صورت گرفته است. همچنین براساس عملیات دورسنجی و زمینشناسی ساختاری پهنه، تمام گسلهای موجود در این پهنه به نقشه درآمدهاند. در پژوهش حاضر تمام فعالیتهای اکتشافی انجام شده در کانسار مس بشنه، تجزیه و تحلیل شده و ارتباط آنها با گسلهای موجود در پهنه، مورد بررسی قرار گرفت. برای دستیابی به هدف، تکنیک های مختلف همانند رسم نمودار گل سرخ گسل ها، پردازش دادههای مقاومت ویژه و بارپذیری برداشت مستطیلی و مدلسازی وارون هموار دادههای پنج پروفیل دوقطبی- دوقطبی، رسم نقشههای هم عیار نمونهبرداریهای سطحی و ترانشهها و تهیه مدل سه بعدی عیارسنجی گمانههای اکتشافی پهنه بکار گرفته شد. نتایج نشان داد که محلهای کانهزایی در ارتباط مستقیم با شکستگی ها و گسلهای موجود در پهنه هستند و روند بیشتر رگه های کانهدار در راستای گسلهای اصلی است. در پایان، بهمنظور تکمیل اکتشافات مراحل قبلی و شناخت بهتر کانسار، براساس تمام مطالعات انجام شده و تلفیق نتایج حاصل بهعنوان یک راهنما و کلید اکتشافی، حفاری چند حلقه گمانه اکتشافی جدید پیشنهاد شد.
کلید واژگان: بشنه سیرجان, کانه زایی, گسل, مدل سازیSirjan-Beshneh copper deposit with 0.5 kilometer area is located in Kerman province 80 kilometers west of Sirjan city. The variety of exploration activities including remote-sensing, field traverses, geophysical explorations, surface explorations comprising surface sampling and geochemical analysis of 94 samples, drilling and surveying three trenches with sampling and analysis of six samples as well as drilling of eight deep exploration borehole with the total length of 414.5 meter, have been carried out in the metallic deposit. All faults in the region were mapped based on the remote-sensing and structural geology operations of the region. In the present research, all exploration activities carried out in the Beshneh copper deposit were analyzed through investigating their relationship with the faults in the region. To achieve this goal, various techniques including drawing rose-diagram of faults, processing of resistivity and chargeability data of rectangle survey and smoothed inversion of data for five dipole-dipole profiles, imaging isograde maps for the surface and trench samples as well as 3-D modeling of exploration boreholes assays of the region were employed. The results showed that locations of mineralization related to the fractures and faults present in the region since the trend of most mineralized veins is along the main faults. At the end, in order to complete the explorations of the previous stages to get a better recognition of the deposit, drilling of several new exploration boreholes was proposed based on all performed studies and integrating obtained results as an exploration key.
Keywords: irjan-Beshneh, Mineralization, Fault, Modeling -
حوضه آبخیز سد کردستان با مساحت 15/120کیلومتر مربع در شمال شرقی شهرستان سقز واقع شده است . هدف از این تحقیق تحلیل فعالیت زمین ساخت حوضه و ارتباط گسل ها با خطر زمین لغزش با استفاده از مدل ارزش اطلاعاتی است . ابتدا منطقه با استفاده از نرم افزار ArcHydro به 15زیرحوضه تقسیم و شاخص های مورفوتکتونیکی شامل گرادیان طولی رودخانه (SL) ، عدم تقارن حوضه زهکشی AF، هیپسومتریک (Hi) ، تقارن توپوگرافی عرضی (T) و نسبت شکل حوضه (Bs) محاسبه و نتایج ارزیابی آن ها با شاخص زمین ساخت فعال (IAT) بررسی شد . جهت ارزیابی ارتباط گسل ها با خطر زمین لغزش ابتدا نقشه گسل ها و نقشه های عوامل موثر بر لغزش با پردازش تصاویر ماهواره ای سنجنده لندست 8 و نرم افزار ENVI تهیه و با مشاهدات میدانی بررسی شد . سپس با استفاده از مدل ارزش اطلاعاتی نقشه خطر زمین لغزش حوضه تهیه و با نقشه گسل ها تلفیق و ارتباط بین گسل ها و خطر زمین لغزش در محیط ArcGIS. 10.3 بررسی شد. نتایج محاسبه شاخص های زمین ساخت فعال نسبی نشان می دهد که 77/77 درصد حوضه از نظر تکتونیکی در کلاس فعال و در مدل ارزش اطلاعاتی 55/55 در صد وقوع لغزش ها در محدوده خطر ناپایداری زیاد قرار دارد . ضرایب فاصله از گسل در هر دو مدل مثبت و بیشترین لغزش ها در فاصله کمتر از 1000متری رخ داده و به علت تکتونیک فعال ارتباط معناداری بین گسل ها و مناطق با خطر لغزش بالا در حوضه وجود دارد . نتایج نشان داد که مدل ارزش اطلاعاتی از عملکرد بهتری برای پهنه بندی خطر زمین لغزش برخوردار است . به طور کلی تنوع لیتولوژی، توپوگرافی ، گسل های سراسری و محلی فراوان و وضعیت اقلیمی را می توان از مهم ترین عوامل موثر در رخداد و پراکنش لغزش های حوضه ذکر نمود.
کلید واژگان: زمین لغزش, مورفو تکتونیک, گسل, شاخص IRAT, کردستانKurdistan dam watershed with an area of 120.15 km2is located in the northeast of Saqez city.The purpose of this study is to analyze the tectonic activity of the basin and the relationship between faults and landslide risk using the information value model. First, the region is divided into 15 sub-basins using ArcHydro software and morphotectonic indexes including Stream Length Gradient Index (SL), Asymmetric Factor (AF), Hypsometric Integra (Hi), Transverse Topographic Symmetry Factor (T) and basin shape ratio (Bs) are calculated and the results are calculated. Their evaluation was evaluated with active tectonics index (IAT). In order to evaluate the relationship between faults and landslide risk, first a map of faults and maps of factors affecting landslides were prepared by processing satellite images of Landsat 8 sensor and ENVI software and field observations. Then, using the information value model, landslide hazard map of the basin was prepared and combined with the fault map and the relationship between faults and landslide risk in ArcGIS. 10.3 environment was reviewed. The results of calculating the relative active tectonics indices show that 77.77% of the basin is tectonically active in the active class and in the information value model 55.55% of the occurrence of landslides is in the range of high instability risk. Distance coefficients from faults in both positive models and most landslides occurred at a distance of less than 1000 meters and due to active tectonics there is a significant relationship between faults and areas with high landslide risk in the basin. The results showed that the information value model has better performance for landslide risk zoning. In general, diversity of lithology, topography, abundant national and local faults and climatic conditions can be mentioned as the most important factors in the occurrence and distribution of landslides.
Keywords: landslide, Morphotectonics, Fault, IRAT Index, Kurdistan -
یکی از پر مخاطرات ترین مناطق استان گلستان، منطقه وطن-فارسیان می باشد که به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شده است. عمده ترین مخاطرات شامل: خطر گسلش، خطر زلزله، خطر زمین لغزش، خطر انواع حرکات دامنه ای (ریزش، خزش و سنگ افتان) و خطر انواع فرسایش (خندقی، هوازدگی، شیبی و رودخانه ای) می باشند. با کمک تصاویر ماهواره ای و کنترل های زمینی، ساختارهای زمین شناسی و همچنین محل و گسترش جغرافیایی انواع مخاطرات مشخص شده و سپس این لایه های اطلاعاتی در محیط GIS بر روی ساختارها قرار داده شدند و نسبت به ارتباط سنجی مخاطرات با این ساختارها اقدام گردید. نتایج نشان داد که بیشترین چگالی شکستگی ها مربوط به زون های گسلش در گسل های فارسیان، سوسرا و رحیم آباد می باشد. عمده کانون های زلزله بر گسل های تیل آباد، سوسرا و فارسیان قرار گرفته اند. اکثر زمین لغزش ها به صورت نواری شرقی - غربی در حد فاصل بین دو گسل تیل آباد و سوسرا قرار می گیرند. عمده سنگ افتان ها در زون های گسلیده قشلاق و وطن رخ داده اند. بیش تر ریزش ها نیز در زون های گسله مشاهده هستند. اما خزش ها ارتباط کمی با زون های گسله سوسرا و رحیم آباد نشان می دهند. هوازدگی در زون های خردشده گسل های قشلاق و فارسیان قابل مشاهده هستند. فرسایش شیبی نیز در پای صخره های گسلیده دیده می شوند. فرسایش رودخانه ای ارتباط مستقیمی با گسل ها ندارند. به این ترتیب این پژوهش نشان می دهد که عوامل ساختاری به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر ایجاد و یا تعیین محدوده های مخاطرات زمینی تاثیرگذار می باشند.
کلید واژگان: منطقه وطن- فارسیان, مخاطرات زمینی, ارتباط سنجی با گسل ها, GIS, سنجش از دورOne of the hazardous area in Golestan province is Vatan-Farsian area which selected as case study. In this research, main and minor faults were determined by using Remote Sensing techniques together field surveys and then, mapped in GIS environment. The Geohazards were distinguished and categorized into: Faulting, Seismicity, Landslides, Slope movements and Erosion. The location of Geohazards were defined by image processing together field surveys and enter to GIS environment as data layers. Then, these layers overlaid on extracted faults and finally, the relationship between them are investigated. The results shown that maximum density of fractures occurred along fault zones. Also, the faults have potential to occurred earthquakes with magnitude < 4. Many of landslides aligned as wide strip with East-West trend between Tilabad and Susara faults. Some rock falls taken placed along Qeshlaq and Vatan faults. Many of sliding occurred in floor of fault scarps. But, the creeps have weaken relationship with fault zones. The weathering shown in Qeshlaq, Farsian faults and in a fault which controlled the Tillabad river trend. Sloppy erosions show in fault scarps. River erosions haven’t any direct relationship with faults. So, the result shown that faults caused to taken placed and/or defined the location of Geohazards.
Keywords: Vatan-Farsian area, Geohazards, fault, GIS, Remote Sensing -
خطواره ماگمایی قروه-تکاب، در میان پهنه های ارومیه-دختر و سنندج-سیرجان، مهم ترین معادن طلا مانند داشکسن و زرشوران را در بردارد. کانسار داشکسن در استان کردستان قرار گرفته است و یکی از بزرگ ترین کانسارهای طلا در سطح خاورمیانه است. داسیت پورفیری و برش عمدتا میزبان طلا هستند. برخلاف مطالعات تفصیلی گذشته، هنوز در ارتباط با ژنز داشکسن اختلاف نظر وجود دارد. در اینجا منشا و تکامل سیالات کانسارساز را به کمک بررسی های میانبار سیال و ایزوتوپ های پایدار نشان می دهیم. در داشکسن، برش و کانه زایی توسط گسل های پرشیب با روند شمال شمال خاور-جنوب جنوب باختر تحمیل شده است. و منطقه معدنی داشکسن در یک پهنه برشی حاصل از عملکرد دو گسل راستگرد قرار گرفته است. نواحی دگرسانی در سطح، فیلیک، سیلیسی، تورمالینی، آرژیلیک و کمتر پروپلیتیک هستند. کانی های سولفیدی عبارتند از پیریت، مارکازیت، آرسنوپیریت، استیبنیت، کالکوپیریت و کمتر بورنیت، اسفالریت، گالن همراه با کوارتز، تورمالین، سریسیت، کلسیت و کلسدونی. نتایج اندازه گیری میکروترمومتری یک بازه ای از درجات همگن شدگی بین 183 تا 260 درجه سانتی گراد با شوری 97/15 تا 06/17 درصد را نشان می دهد. ترکیب ایزوتوپ اکسیژن کوارتز و تورمالین به ترتیب در محدوده 6/6 تا 9/9 و 5/8 تا 3/12 پرمیل و مقدار دوتریم فلوید کوارتز و تورمالین بترتیب بین 51- تا 81- و 93- تا 111- پرمیل می باشد. در ادغام با مطالعات گذشته، همه این اطلاعات یک مهاجرت از یک سامانه طلای پورفیری (مرحله 1) با منشا ماگمایی را به گرمابی کم-سولفید (مرحله 3) پیشنهاد می کنند. مرحله 2 در طول ریزش و فوران دهانه آتشفشان رخ داده است.
کلید واژگان: گسل, میانبار سیال, ایزوتوپ های O-H, داشکسنThe Takab-Qorveh magmatic lineament between the Urumieh-Dokhtar and the Sanandaj-Sirjan zones contains important gold mines such as Dashkasan and Zarshuran. The Dashkasan deposit is located in the Kurdistan province and is one of the largest gold deposits in the Middle East domain. The gold is mainly hosted by porphyritic dacite and breccia. In spite of detailed previous studies, there is still debate regarding the genesis of the Dashkasan. Herein, this study present the source and evolution of the mineralizing fluids using the fluid inclusion and stable isotopic investigations. At Dashkasan, the breccia and mineralization are constrained by the steep NNE-SSW-trending faults. Alteration zones on the surface are phyllic, silicification, tourmalinization, argillic and minor propylitic. Sulfide minerals consist of pyrite, marcasite, arseno-pyrite, stibnite, chalcopyrite and to lesser amounts of bornite, sphalerite and galena associated with quartz, tourmaline, sericite, calcite and chalcedony. Result of microthermometry measurements shows a range of homogenization temperatures between 183-260 °C with salinities of 15.97 to 17.06 wt % NaCl equiv. The oxygen isotope composition of fluid in quartz ranges from 6.6 to 9.9 ‰, while, the tourmaline has δ18Ofluid values are in the ranges of 8.5 to 12.3‰. Also, the δDfluid values of the quartz and tourmaline ranges between -51 to -81 and -93 to -111‰, respectively. Integrating with previous studies, all these data, suggest a migration from a porphyry gold system (stage-I) with a magmatic source to a low-sulphidation epithermal (stage-III). Stage-II occurred simultaneously with the collapse and eruption of crater.
Keywords: Fault, Fluid inclusion, O-H Isotopes, Dashkasan -
در این مطالعه، شعاع 50 کیلومتر شهرستان سمیرم برای بررسی لرزه زمین ساخت و برآورد توان لرزه خیزی منطقه انتخاب شده است. فهرست نامه یکنواختی از زمین لرزه ها شامل 156 زمین لرزه دستگاهی از سال 1973 تا 2018 میلادی، با بزرگای Mw ≥ 3 تهیه گردید. بر پایه نتایج بدست آمده مشخص شد که به دلیل قرارگیری گستره مطالعاتی در پهنه زاگرس، مکانیسم و ساختارهای لرزه زمین ساختی منطقه متاثر از این پهنه می باشد. همچنین اکثر زمین لرزه های رویداده در گستره شعاعی 50 کیلومتری شهرستان سمیرم تحت اثر گسل اصلی معکوس زاگرس است. توان لرزه خیزی منطقه از سمت شمال و شمال شرقی به سمت جنوب و جنوب غربی منطقه افزایش می یابد. در نهایت به روش کیجکو 2003 متغیرهای لرزه خیزی، نرخ رویداد سالیانه و دوره بازگشت محتمل لرزه ای برای گسل های منطقه محاسبه شده است.کلید واژگان: کیجکو, لرزه خیزی, لرزه زمین ساخت, گسل, سمیرمIn this study, a range of 50 km radius of Semirom city for the seismotectonic and seismicity evaluataion is selected. A list of earthquakes happening in the area is prepared including 156 instrumental earthquakes with magnitudes of the unit Mw ≥ 3 since 1973 to 2018. Based on obtained results, due to the location of the study area in the Zagros Zone, seismotectonical mechanisms and structures of Semirom city influenced by this zone. Also, most earthquakes in the range of radius 50 km of Semirom region under the action of the Zagros reverse faults. The seismicity of the studied area from the north and northeast to the southwest is increased. Finally, by Kijko (2003) method, seismicity parameters, the annual rate of occurance and earthquake return possiblility for studied area is calculated.Keywords: Kijko, seismicity, Seismotectonics, fault, Semirom
-
نشریه علوم زمین، پیاپی 105 (پاییز 1396)، صص 157 -166یکی از مطالعات بنیادین مورد نیاز در میادین هیدروکربوری، بررسی گسل ها و شکستگی های میدان و تعیین نقش آنها در مخزن است. اگر مخزن میدان هیدروکربوری از نوع کربناته و شکاف دار باشد، بررسی این ویژگی ها درجه اهمیت بالاتری دارند. از آنجا که ساختارهای زمین ساختی، جدا از همدیگر نیستند؛ ضروری است این ساختارها به طور هم زمان مورد مطالعه قرار گیرند که در صورت وجود ارتباط زایشی میان آنها، این ارتباط مشخص شود. در این پژوهش با استفاده از داده های چاه نگاری تصویری، مقاطع لرزه ای و نقشه زمان- ژرفا و در پایان مدل سازی تجربی به بررسی احتمالات شکل گیری گسل های داخلی و شکستگی ها پرداخته شده است. جایی که در جلوی جبهه دگرریختی زاگرس بوده است و ظاهرا تنش های ایجاد کننده کمربند چین خورده- رانده زاگرس در آن تاثیر چندانی نداشته اند. در این میدان نفتی دو دسته گسل با روند و نقش های متفاوت شناسایی شده است. دسته اول با روند شمالی- جنوبی با سازوکار وارون به عنوان کنترل کننده هندسه ساختار میدان و دسته دوم با روند شمال باختر- جنوب خاور با سازکار عادی که احتمالا عامل به وجود آورنده شکستگی های اصلی در میدان مورد مطالعه هستند. این میدان تحت تاثیر وارون شدگی ساختار و تبدیل به یک ساختار فراجسته ایجاد شده است. بر پایه تحلیل های انجام شده، گسل های درون ساختاری احتمالا به دلیل بالا آمدن دیواره نمکی و یا حرکت چپ گرد گسل های مرزی این میدان ایجاد شده اند. با تفسیر شکستگی های ناشی از حفاری و برون شکست ها، سوی تنش افقی بیشینه و سوی تنش افقی کمینه مشخص شد. همچنین امتداد دسته دوم گسل ها نیز هم روند با شکستگی های ناشی از حفاری شناسایی شده اند. بنابراین روند این ساختارها شامل میانگین شکستگی های طبیعی، برون شکست ها و روند گسل های عادی محلی با یکدیگر همخوانی دارند که می تواند منشا شکستگی ها را زمین ساختی معرفی کند.کلید واژگان: مدل سازی تجربی, گسل, شکستگی, چاه نگاری تصویری, خلیج فارسOne of the essential studies in exploration, exploitation and development of hydrocarbon fields is to evaluate the fault and fracture systems and the role that they can play in reservoir quality and geometry. If the hydrocarbon reservoir is a fractured carbonate reservoir, assessing the mentioned properties is of great importance. Assessment of the structures should be done simultaneously because of their close relations, and the their probable genesis connection should be revealed. In this research, subsurface data including 2D seismic profiles, underground contour maps and FMI log and eventually analogue modeling have been used for evaluation of probable scenarios explaining formation of faults and fractures. The studied area is located at the front of Zagros deformation belt and the Zagros stresses have apparently not affected it. Two sets of faults of different geometry and role have been detected; the first reverse set (N-S trending) was apparently controller of the reservoir geometry in the structure; the second normal set (NW-SE trending) are most likely causative of the main fractures in the field. It is likely that positive inversion tectonic of the basin led to the development of this field in form of a pop-up structure. Based on the interpretations, the internal normal faults have been formed probably by the rise of Hormuz salt or by local stretching due to left-lateral component of the boundary reverse faults. Using interpretation of drilling-induced fractures and break-outs derived from FMI, trends of the Shmax and Shmin are determined. Also it was revealed that the natural fractures and the main set 2 of faults are sub-parallel with the fractures induced by drilling. Therefore, the compatibility between trends of the natural fractures, breakouts and local normal faults can suggest a tectonic origin for the natural fractures.Keywords: Analogue Modeling, Fault, Fracture, Image well logging, Persian Gulf
-
نشریه علوم زمین، پیاپی 102 (زمستان 1395)، صص 185 -196پهنه گسلی قیر با سازوکار لغزشی وارون، بخشی از کمربند پیش بوم چین خورده زاگرس است که در جنوب ناحیه برشی سبزپوشان قرار دارد و پهنه گسلی راستالغز کره بس از شمال باختر این منطقه می گذرد. شیب این گسل دارای مقداری متوسط و روند آن موازی با روند عمومی چین ها و گسل های راندگی در کمربند چین خورده زاگرس است. در این پژوهش برای تعیین موقعیت فضایی محور های تنش در پهنه گسلی قیر از دو روش استفاده شده است. یکی از این روش ها استفاده از وارون سازی داده های سازوکار کانونی زمین لرزه های حاصل از فعالیت گسل است که تنشهای حال حاضر را نشان می دهد و دیگری، وارون سازی داده های خش لغز گسلی است. میانگین راستای تنش فشارشی دیرین و عهد حاضر حاصل از این پژوهش به ترتیب N33oE و N05°E به دست آمد که هر دو راستا سوی تنش فشارشی عمومی NNE-SW را در این پهنه گسلی نشان می دهد که منطبق با جهات تنش فشارش عمومی زاگرس و همگرایی دو صفحه ایران و عربی است. نتایج، تغییرات چپ گرد محور بیشینه تنش فشارشی را در طول زمان نشان می دهد و الگوی دوایر مور به دست آمده نشان دهنده یک پهنه ترافشارش فعال است. نسبت بزرگای تنش های اصلی (شکل هندسی بیضوی تنش ) به دست آمده از وارون سازی داده های سازوکار کانونی زمین لرزه ها مقدار 88/0 را نشان می دهد که معادل بیضوی تنش کلوچه ای شکل است؛ در حالی که نسبت بزرگای تنش های به دست آمده از وارون سازی داده های لغزش گسل مقدار 2/0 را نشان می دهد که معادل بیضوی تنش دوکی شکل است.کلید واژگان: گسل قیر, تنش زمین ساختی, داده های خش لغزش گسل, سازوکار کانونی زمین لرزه, تنش دیرینThe Ghir fault zone is a thrust zone in the Zagros foreland folded belt that is located in the south of Sabz-Pushan shear zone and southeast of the Kar-e-Bas strike-slip fault zone. It is a moderately-dipping fault zone oriented parallel to the general trend of folds and thrusts in the Zagros foreland folded belt. In this study, two methods using fault slip data and focal mechanism of earthquakes were analyzed using the stress inversion method in order to reconstruct the paleostress and recent stress orientations, respectively. The results show a transpressional deformation with current compression direction along N05°E and the mean paleo-compression direction alongN33°E. Both are consistent with the general direction of compression in Zagros due to convergence of the Arabian and Iranian plates, and indicate an anticlockwise change in the compression direction over time and the Mohr circle patterns show an active transpressional zone. The stress ratio of 0.88 obtained from inversion of earthquake focal mechanism data indicates that the shape of stress ellipsoid is oblate. However, a ratioof 0.2 for obtained from inversion of fault slip data indicates a prolate shape of stress ellipsoid.Keywords: Keywords: Ghir fault, Tectonic stress, Fault, slip data, Earthquake focal mechanism, Paleostress
-
گسل ها یکی از مهم ترین رویدادهای زمین شناسی هستند که در اکتشافات معدنی، هیدروکربنی و مطالعات زمین شناختی از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند. گسل ها به منزله یک تله ساختاری هیدروکربنی می باشند و از این رو شناخت و تعیین محل دقیق آنها عامل مهمی در توصیف مخازن هیدروکربنی است. در داده های لرزه ای بازتابی، گسل ها به صورت ناپیوستگی در امتداد بازتابنده ها و تغییر دامنه مشاهده می شوند. به دلیل ماهیت داده های لرزه ای، شناسایی صفحه گسل در این داده ها، فرایندی دشوار است و تعیین محل دقیق آنها به تنهایی از روی داده لرزه ای به ندرت امکان پذیر است. نشانگرهای لرزه ای، ابزاری هستند که اطلاعات نهفته در داده های لرزه ای را آشکار می نمایند و امکان تفسیر کمی را در اختیار مفسر لرزه نگاری فراهم می آورند. در این مقاله، صافی سوبل دو بعدی و سه بعدی به منزله یک نشانگر لرزه ای برای شناسایی و تعیین موقعیت گسل ها در داده لرزه ای بازتابی معرفی می شود. این صافی، یکی از ابزارهای پرکاربرد در فرایند تشخیص لبه در پردازش تصاویر است که گرادیان تصویر را محاسبه می کند و به تغییرات دامنه حساس است. به منظور بررسی عملکرد این روش در شناسایی گسل ها، نشانگر سوبل بر روی داده های لرزه ای مصنوعی و واقعی در دو حالت دو بعدی و سه بعدی مورد بررسی قرار می گیرد و نتایج حاصل با نتایج نشانگر همدوسی مقایسه می شود. بررسی نتایج به دست آمده نشان می دهد که نشانگر سوبل می تواند به مثابه یک نشانگر مناسب برای شناسایی گسل ها در داده های لرزه ای بازتابی مورد استفاده قرار بگیرد.کلید واژگان: لرزه نگاری بازتابی, گسل, تشخیص لبه, نشانگر سوبلFaults are among the most important geological events for hydrocarbon and mineral exploration and geological studies. They are considered as the major hydrocarbon traps whose detection in seismic reflection data have important roles in hydrocarbon reservoir characterization and geomechanical studies of reservoirs. According to previous studies, approximately 75% of the oil fields are associated with faults. Faults can influence the efficiency of hydrocarbon reservoirs by improving the permeability of a porous medium. Faults are defined as a discontinuity along a geological layer or geological event which is the result of the failure of that layer or event against the tension exerted on it.
Reflection seismology is one of the best geophysical methods for hydrocarbon exploration. Various methods have been introduced to identify faults in seismic reflection data. In seismic reflection data, faults can be seen as discontinuities along the reflectors. One of the conventional methods of interpretation of the faults is a manual interpretation of seismic horizons which is a highly time-consuming process. Due to the nature of the seismic data, identification of faults plane in this data is a difficult process.
Seismic attributes are considered as useful tools that will reveal hidden information in seismic data which can help the interpreters to detect faults. In fact, a seismic attribute can be used as a filter that makes the structural and stratigraphic information more apparent from the seismic data. There are several seismic attributes for faults detection in reflection seismic data such as coherency, curvature, chaos, and variance. The seismic coherence attribute is one of the most common attributes for fault detection. This attribute is calculated by different criteria such as cross-correlation, semblance, eigenstructure, gradient structure tensor.
In this paper, we used a new form of a seismic attribute for edge detection. It is the Sobel filter which is a widely used tool in image processing, computer vision, and edge detection problems. It is the first derivative of the image and is sensitive to amplitude changes. It is a discrete differentiation operator, computing an approximation of the gradient of the image intensity function by convolving the isotropic operators. These operators are extensible to higher sizes and dimensions. Therefore, the Sobel attributes can be used in two- and three-dimensional seismic data. It can be used in seismic data for identification of the geological events such as faults, salt dome, and buried channels.
The efficiency of dip guided Sobel attribute is evaluated by applying it to both synthetic and real seismic data. We compared the obtained results with the results of conventional seismic coherency attributes. In this paper, we used the eigenstructure-based coherency attribute. Comparison of the results of synthetic models in both noise-free and noisy cases in two and three dimensions show that the dip guided Sobel filter can be a good alternative for coherence attributes. In comparison with the coherence attributes, dip guided Sobel attribute is a short run time process and has large stability against noise. In real seismic tests in two and three dimensions, the obtained results from two attributes show that the dip guided Sobel attribute performs better than the eigenstructure-based coherency attribute.Keywords: reflection seismology, Fault, edge detection, Sobel attribute -
این پژوهش با هدف شناسایی و استخراج شکستگی ها و گسل های تاقدیس خویز در شمال بهبهان با استفاده از تصاویر ماهواره ای ETM+ و مدل رقومی ارتفاع (DEM) در محیط نرم افزارهای ENVI 4.8 و ArcGISصورت گرفته است. در این تحقیق با اعمال فیلترهای خطی در جهات مختلف و ساختن HillShadeاز مدل رقومی ارتفاع؛ خطواره های منطقه شناسایی شدند. سپس با مقایسه خطواره ها با ترکیبات باندی ساخته شده و نقشه زمین شناسی منطقه، شکستگی ها و گسل ها جدا و نقشه آنها تهیه گردیده است. بر اساس نتایج به دست آمده جهت غالب شکستگی ها و گسل های منطقه با روند شمال غرب-جنوب شرق از امتداد تاقدیس خویز پیروی می کنند. همچنین نتایج به دست آمده از تهیه نقشه ISODENSITYگسل ها و شکستگی های منطقه نشان می دهد که بیشترین تراکم گسل و شکستگی در یال جنوبی تاقدیس خویز می باشد، لذا با توجه به نقش مهم و انکارناپذیر شکستگی ها و گسل ها در خواص و مهاجرت هیدروکربورها، یال جنوبی تاقدیس می تواند بستری برای تجمع هیدروکربورها باشد.کلید واژگان: تاقدیس خویز, ETM+, مدل رقومی ارتفاع, شکستگی, گسلIn this study, we tried to dentify the fractures and faults of Khaviz Anticline, north of Behbahan, by using the ETM satellite images and the Digital Elevation Model (DEM) in the ENVI 4.8 and Arc GIS software environments. Therefore, the lineaments were identified using the linear filters in different directions and the hillShade map constructed from the DEM. Subsequently, the lineaments were compared with the constructed band combinations and the geological map to separate the fractures and faults. Based on the findings, the dominant direction of the fractures and faults follow the northwest-southeast (NW-SE) trend along Khaviz Anticline. Assessment the ISODENSITY map of the faults and fractures indicates that there is the utmost accumulation of the fault and fractures is in the south limb of Khaviz Anticline, Then by considering the important role of fractures and faults in migration of hydrocarbons, the southern flank of this anticline can acts as a suitable area for accumulation of hydrocarbonsKeywords: Khaviz Anticline, ETM+, Digital Elevation Model, fracture, fault
-
در این مطالعه نتایج استفاده از دو روش مشتق افقی و سیگنال تحلیلی روی داده های مغناطیس هوابرد کاهیده به قطب محدوده ایران برای تشخیص ساختار های زیرسطحی در منطقه ارائه شده است. استفاده از این روش ها امکان ارائه نقشه ای از ساختار های مغناطیسی زمین شناسی اصلی به ویژه گسل های بزرگ مقیاس دارای سیگنال مغناطیسی موجود در محدوده مورد مطالعه را فراهم می سازد. نتایج کیفی و کمی این مطالعه به صورت نقشه هایی ارائه، با مطالعات مرتبط پیشین مقایسه و در مورد همخوانی یا عدم همخوانی موردی با برخی مطالعات پیشین توضیحاتی ارائه شده است.
کلید واژگان: داده های مغناطیس هوابرد, ایران, گسل, ساختار مغناطیسی, مشتق افقی, سیگنال تحلیلیIn this study، horizontal gradient and analytic signal methods have been applied to the reduced aeromagnetic data poled to Iran، to explore subsurface structures in the region. By using these two methods، it is possible to present a map of major geologic-magnetic structures especially large-scale faults displaying magnetic signal in the region. Qualitative and quantitative results of this study were then prepared as maps and compared with previous studies. Finally، the agreements and disagreements observed against the previous studies were explained.Keywords: Aeromagnetic data, Iran, Fault, Magnetic structure, Horizontal gradient, Analytic signal -
شناسایی ساختار زیر سطحی و شکستگی های دشت امان آباد در جنوب خاوری اراک با برگردان سازی داده های گرانیهدف اصلی تفسیر داده های گرانی برداشت شده در روی سطح زمین، تعیین تباین جرم حجمی و یا شکل و ابعاد بی هنجاری های جرمی است. تفسیر داده های گرانی می تواند از راه یک مسئله وارون سازی صورت گیرد. در این پژوهش یک مدل بلوکی برای توده بی هنجار زیرسطحی در نظر گرفته شده است. با در نظرگرفتن جرم حجمی زمینه یا اولیه یکسان (حدود 6/2 گرم بر سانتی متر مکعب) برای همه بلوک ها و با به کار بردن روش وارون سازی، توزیع جرم حجمی توده بی هنجار برآورد و تفسیر شده است. در این پژوهش برای وارون سازی 246 داده گرانی، برداشت شده در سال 1386 در این ناحیه، از روش اکام استفاده شده است. نتایج حاصل از برگردان سازی داده های گرانی نشان می دهد که پاسخ گرانی حاصل از مدل برگردان شده، تطبیق مناسبی را با داده های واقعی اندازه گیری شده نشان می دهد. با به کار بردن این روش وارون سازی، توزیع جرم حجمی لایه های زیرسطحی که مربوط به رسوبات و سنگ بستر در این ناحیه هستند، برآورد شده است. از آنجایی که میان سنگ بستر و لایه های رسوبی مختلف همواره یک تباین جرم حجمی وجود دارد، با بررسی توزیع جرم حجمی به دست آمده، جنس تشکیلات و همچنین ناپیوستگی ها شناسایی شده است. توزیع جرم حجمی های تقریبا کمتر از 2 گرم بر سانتی متر مکعب در مقاطع افقی و قائم به دست آمده حاصل از وارون سازی به رسوبات آبرفتی نسبت داده شده است. ژرفای رسوبات که مرکب از ترکیبات شن، ماسه و رس با درصدهای مختلف است حدودا کمتر از 200 متر برآورد شده است. توزیع نابرابر جرم حجمی در امتداد لایه ها به شکستگی ها نسبت داده شده است. این شکستگی ها در حقیقت مرتبط با بخشی از گسل تبرته در این ناحیه بوده که خود سبب ایجاد زمین لرزه هایی از جمله زمین لرزه های در محدوده شهر اراک و داوودآباد در سال های گذشته شده که شمار آنها زیاد ولی شدت آنها کمتر از 5 ریشتر بوده است.
کلید واژگان: داده های گرانی, توزیع جرم حجمی, وارون سازی, روش اکام, گسلThe main objective of interpretation of acquired gravity data on the Earth''s surface is to determine the contrasts in density or shape/dimension of mass anomalies. Interpretation of gravity data can be done through an inversion process. In this research، a block model has been considered for the subsurface anomalous mass. By considering a constant initial density (about 2. 6 gr/cm3) for all blocks and by using inversion method، distribution of density of the anomalous mass was estimated and interpreted. In this research، Occam method is used to invert 246 gravity data collected in 2007. Results of the gravity data inversion show sufficient fit between observed and calculated gravity data. Using this inversion method، distribution of density in the subsurface layers related to sediments and basement are estimated in this area. Since there is a density contrast between sedimentary layers and basement، the estimated density distribution can help to explore the lithology of formations as well as the discontinuities in them. Densities less than 2 gr/cm3 in horizontal and vertical sections obtained from the inversion are attributed to the alluviums. The depth of these sediments، which include sand، silt and clay of different percentages، is estimated to be less than about 200 m. Unequal density distribution along the layers is taken to indicate fractures. In fact، these fractures are associated with part of the Tabarteh fault in this area، which caused numerous earthquakes (but less than 5 Richters in magnitude) around the Arak and Dawood Abad cities in past years.Keywords: Gravity data, Density distribution, Inversion, Occam method, Fault -
تاقدیس های کبیرکوه و چناره در پهنه لرستان، در کمربند چین-راندگی زاگرس واقع شده اند. هندسه و تحول جنبشی چین ها در کمربند چین-راندگی زاگرس توسط گسل های راندگی کنترل می شود. در این مقاله، هندسه ساختاری تاقدیس های کبیرکوه و چناره به منظور تحلیل سبک دگرریختی آن ها بررسی شده است. به منظور تحلیل سبک دگرریختی در تاقدیس های نامبرده، پنج برش عرضی ساختاری، عمود بر امتداد اثر محوری تاقدیس ها تهیه شده است. بر پایه تحلیل هندسی و جنبشی انجام شده، تاقدیس های کبیرکوه و چناره هندسه ای شیبه به چین های فراکنشی گسلیده با چند سطح فراکنش دارند. سطح فراکنش عامل این چین خوردگی ها عمیق و احتمالا در سری پالئوزوییک زیرین است. همچنین برش های عرضی ساختاری ترسیم شده، بیانگر نقش مهم سازند دشتک به عنوان سطح فراکنش میانی عامل توسعه دگرریختی ها در این بخش از پهنه لرستان هستند.
کلید واژگان: برش عرضی ساختاری, چین خوردگی مرتبط با گسلش و کمربند چین, راندگی زاگرسKabir-Kuh and Chenareh anticlines are located in the Lurestan Province of the Zagros fold-thrust belt. The geometry and kinematic evolution of folds in the Zagros fold-thrust belt are controlled by thrust faults. In this paper, the geometry of the Kabir-Kuh and Chenareh anticlines is investigated in order to analyze their deformation style. To analyze the deformation style of these anticlines, five structural cross-sections were measured perpendicular to the axial surface trace of the anticlines. Based on geometric and kinematic analysis, Kabir-Kuh and Chenareh anticlines have a geometry similar to faulted-detachment folds with multi-detachment levels. The detachment level above which the folds formed is probably located in the Lower Paleozoic series. Also structural cross-sections represent an important contribution of the Dashtak Formation as intermediate level in the development of deformation in this part of the Lurestan Province.Keywords: Structural cross, section, Fault, related folding, Zagros fold, thrust belt -
Understanding the folding style of a fold-thrust belt is crucial to understand the nature and structural history of structures that may trap natural resources within the belt. In this research, the geometry and mechanism of a number of fault-related folds has been investigated based on field data and satellite image interpretations. The main study areas are: the Sohrevard and Ushtaniyan anticlines, Bahman and Halab synclines, and Gharahdagh, Halab, and Gheydar thrust faults, which have a NW-SE direction. These thrust faults control the morphology and structural framework of the Halab-Gheydar area. Geomorphic features of the folds suggest that they are fault-related folds. The structural style of the faults and associated folds indicate that these faults were reactivated during the Alborz deformation event.Keywords: Structural analysis, geomorphic, fault, related fold, Zanjan, Iran
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.