به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "tabas" در نشریات گروه "زمین شناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «tabas» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • فیروزه هاشمی یزدی *، فرشته سجادی هزاوه، نرگس سادات میرپور شاه ابوالقاسمی، زهرا محمدی منش، محسن علامه

    برای بازسازی اقلیم دیرینه محیط تشکیل رسوبات عضو قدیر (سازند نایبند) از اطلاعات اکوگروه های اسپورومورفی (SEGs) و جوامع گیاهی مربوط به آن و همچنین فراوانی و تنوع میوسپورهای موجود استفاده شد. با توجه به طبقه بندی اسپور و پولن ها (اسپورومورف ها) در اکوگروه های اسپورومورفی (SEGs) ، در چاه اکتشافی شماره 954 (گستره اکتشافی پروده 4)، جنوب طبس، ایران مرکزی، هر شش اکوگروه گیاهی (شامل گیاهان سازگار با ارتفاعات، دشت ها، رودخانه ها، پیشگام، ساحلی، و تحت تاثیر جزر و مد) در پالینوفلورای مورد مطالعه شناسایی شدند. نسبت بالای اسپورومورف های گرما دوست به سرما دوست و نسبت پایین اسپورومورف های خشکی دوست به رطوبت دوست ، حکایت از آب و هوای گرم و مرطوب دارد.با شناسایی گیاهان والد میوسپورها مشخص شد و به ترتیب فراوانی، سرخس ها (44%)، سیکادوفیتا (34%)، مخروطیان (9%)، لیکوفیتا (8%)، پتریدواسپرموفیت ها (2%)، ژینکوفیت ها (2%) و بریوفیتا (1%) پوشش گیاهی اطراف محیط تشکیل نهشته های مورد مطالعه را تشکیل می دادند. فراوانی چشمگیر اسپورهای منتسب به سرخس ها (Kyrtomisporis و Foveogleicheniidites) و پولن های منتسب به سیکادال ها (Ovalipollis و Ricciisporites) در مجموعه پالینوفلورای مورد مطالعه، حکایت از غلبه آب و هوای گرم تا نیمه گرم با رطوبت بالا دارد. موقعیت جغرافیای دیرینه ایران در حاشیه فعال جنوبی اوراسیا (پلیت توران) در زمان تریاس پسین، نیز این نتیجه گیری را تایید می کند.

    کلید واژگان: اقلیم دیرینه, اکوگروه های اسپورومورفی, تریاس پسین, عضو قدیر (سازند نایبند), طبس
    Firoozeh Hashemi Yazdi *, F. Sajjadi Hezaveh, Narges Sadat Mirpoor Shah Abolghasemi, Zahra Mohammadi Manesh, Mohsen Allameh

    Sporomorph EcoGroups data and the relevant plant communities are considered as a possible routine used to draw palaeoecological inferences for their host strata. Occurrence of high abundant and diverse miospores in the Qadir Member (Nayband Formation), from the exploratory well no. 954 (Exploratory Area of Parvadeh 4), south of Tabas, central Iran allows for this method to be used to obtain certain palaeoecological implications. By classifying spores and pollens (sporomorphs) in Sporomorph EcoGroups (SEGs), all six plant ecogroups (including plants adapted to Upland, Lowland, River, Pioneer, Coastal, and Tidally-influenced) were identified in examined material. The high ratio of warmer/cooler sporomorphs and the low ratio of drier/wetter sporomorphs suggests deposition under a moist, ±warm climate during the Late Triassic in south of Tabas. From the investigation of miospore parent plants, it was approved that, in descending order, pteridophyta (44%), cycadophyta (34%), coniferophyta (9%), lycophyta (8%), pteridospermophytes (2%), ginkgophytes (2%) and bryophyta (1%) were surrounded the environment of the studied formation. Notable abundance of fern spores (Kyrtomisporis and Foveogleicheniidites) and cycads pollen (Ovalipollis and Ricciisporites) in the palynofloras studied indicate the predominance of warm to semi-warm climate with high humidity. Paleogeographic position of Iran during the Late Triassic in the southern active margin of Eurasia (Turan Plate) tends to support this palaeoclimate generalization.

    Keywords: Late Triassic, Nayband Formation (Qadir Member), Palaeoclimate, Sporomorph Ecogroups: Segs, Tabas
  • مرضیه نطقی مقدم*، فرح جلیلی، بیتا مصطفوی
    در مطالعه حاضر زیست چینه نگاری بخش مارنی سازند فرخی در حوضه رسوبی ایران مرکزی و در برش چینه شناسی روستای فرخی براساس نانوفسیل های آهکی مورد بررسی قرار گرفته است. سازند فرخی در برش مورد مطالعه عمدتا شامل سنگ آهک، مارن و سنگ آهک مارنی می‏باشد. ضخامت بخش مارنی سازند فرخی در برش مورد مطالعه 118 متر بوده و مجموعا 64 نمونه از این بخش برداشت و بررسی شده است. مطالعه نانوفسیل های آهکی در محدوده مورد مطالعه منجر به شناسایی 35 گونه متعلق به 22 جنس شد. برمبنای جنس و گونه های شاخص شناسایی شده، زیست زون های CC22 تا CC25 از زون بندی سیسینگ تعیین شد. بر این اساس سن بخش مارنی سازند فرخی در برش مورد مطالعه کامپانین پسین تا ابتدای ماستریشتین پسین پیشنهاد می شود. بررسی های دیرینه بوم شناسی نشان می دهدکه ناحیه مورد مطالعه در عرض های جغرافیایی نسبتا پایین نهشته شده و دارای آب گرم با مواد غذایی پایین و باروری پایین است.
    کلید واژگان: زیست چینه نگاری, نانوفسیل های آهکی, فرخی, ایران مرکزی, طبس
    Marziyeh Notghi Moghaddam *, Farah Jalili, Bita Mostafavi
    In the present study, biostratigraphy of calcareous nannofossils from the marl part of Farrokhi formation in the Central Iran basin, stratigraphic section of Farrokhi village, are investigated. In the studied section, Farrokhi formation mainly consists of limestone, marls, and marly limestone. 64 samples were investigated from the marl successions of Farrokhi formation with 118 m thickness. Calcareous nannofossil studies lead to identification of 35 species belong to 22 genus. Based on the recognized genus and species, CC22-CC25 of Sissingh zonation were determined. According to this, the age of the late Campanian- early late Maastrichtian proposed to marly part of the Farrokhi formation in the studied section. In this research paleoecological investigations of calcareous nanofossils shows that the studied area was deposited in relatively low latitude with warm surface water, low productivity and low fertility conditions. According to this, the age of the late Campanian- early late Maastrichtian proposed to marly part of the Farrokhi formation in the studied section. In this research paleoecological investigations of calcareous nanofossils shows that the studied area was deposited in relatively low latitude with warm surface water, low productivity and low fertility conditions.
    Keywords: Biostratigraphy, Calcareous nannofossils, Farrokhi, Central Iran, Tabas
  • حمیده امینی*
    رخداد انواع زمین لرزه ها، علاوه بر تاثیرگذاری بر ساکنان مناطق تاثیر پذیرفته از آن زمین لرزه، انواع سازه های ساخته شده توسط بشر، محیط زیست و زمین منطقه تاثیر پذیرفته از آن رویداد را نیز تحت تاثیر قرار می دهند. مجموعه این اطلاعات، دربرگیرنده میزان تخریب و خسارات انواع سازه ها، و کلیه تغییرات محیطی شامل جابجایی ها، سنگ لغزش ها، زمین لغزش ها، روانگرایی ها، تغییرات شیمیایی و سطح آب در چاه ها، رودخانه ها و چشمه ها، و بسیاری موارد مرتبط دیگر می باشد. مطابق مطالعات جهانی، با به کارگیری این اطلاعات، امکان برآورد شدت در هر یک از مناطق تاثیر پذیرفته از هر رخداد زمین لرزه و همچنین، رومرکز آن زمین لرزه، و در صورت موجود بودن اطلاعات کافی، امکان برآورد پارامترهای مه لرزه ای زمین لرزه از جمله مختصات و بزرگای مه لرزه ای، و اطلاعات چشمه زمین لرزه نیز فراهم خواهد بود؛ که این امر، به ویژه در استخراج اطلاعات زمین لرزه های گذشته که اطلاعات ناچیزی از آن ها موجود است یا اطلاعاتی از آن ها وجود ندارد، شایان توجه است. در این مطالعه، با تمرکز بر زمین لرزه طبس که در شامگاه 25 شهریور 1357، در منطقه طبس واقع در شرق ایران رخ داد، توصیفات مرتبط با زمین لرزه جمع آوری و توضیح داده می شود. این زمین لرزه کم عمق که در ناحیه ای به وسعت 1130000 کیلومتر مربع احساس شد، حدود 1500 واحد مسکونی و 30 حلقه قنات را ویران کرد. گرچه این رخداد در ناحیه کم جمعیتی رخ داد، رقم کلی تلفات انسانی آن بیش از 20000 نفر بود و مسبب ویران شدن کامل 90 روستا و خساراتی به 50 روستای دیگر شد. از جمله تغییرات محیطی آن، می توان به 85 کیلومتر گسلش سطحی ناپیوسته با سازوکار راندگی، جابجایی های قایم و افقی به ترتیب تا حدود 150 و 300 سانتی متر مرتبط با این رخداد اشاره کرد. در این مطالعه، بررسی منطقه با بررسی نقشه ها و تصاویر ماهواره ای مرتبط با منطقه رخداد زمین لرزه، آغاز؛ و محل هایی جهت بازدید صحرایی و نمونه برداری از رسوبات به منظور تعیین سن مطلق رخدادهای احتمالی گذشته پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: شواهد و توصیفات گزارش شده زمین لرزه, زمین لرزه های دیرینه, شدت زمین لرزه, زمین لرزه طبس, ایران
    Hamideh Amini *
    Earthquakes with a large magnitude affect people, man-made buildings and environments. This information can be a dataset of the earthquake description consisting of people’s feelings, the building damages, and the effects on the earth. For the building damages, different types of buildings should be considered to find the best dataset of the earthquake. For the effects on the earth, various environmental effects such as the displacements, landslides, rock falls, liquefactions, surface and chemical changes on the rivers and springs, etc. should be considered; more information of more situations, more accurate exports of the earthquake. According to global research in this field, using this information can be useful to assess the macroseismic intensity of the affected areas and the epicentral earthquake. Moreover, having a good dataset of these descriptions, the macroseismic parameters of the earthquake can also be estimated. It can be useful especially for the earthquakes with low or/ and lack of information in the earthquake catalogs and also paleo-earthquakes. This study concentrates on the Tabas earthquake, which occurred on September 16, 1978, in the Tabas region located in eastern Iran. This was a shallow earthquake felt in a region with 1130000km2 total affected area. Such as every large earthquake, several phenomena were observed related to this event. For example, it destroyed 1500 building units and 30 Qantas. Although the epicenter of the earthquake was located in a situation with a poor population, it destroyed or severely damaged 90 villages and slightly damaged other 50 villages. The surface rupture of this event was extended for about 85km with no connection on the surface with a trust mechanism. Moreover, 150cm vertical displacement and 300cm horizontal displacement were reported for this event. According to these descriptions of Tabas earthquake with magnitude more than 6, occurring more earthquakes in the past can be usual for this region; then, more investigation on this field is necessary. Therefore, in this study, primarily investigation on this region was started using the available maps (e.g. geology map) and images (e.g. Landsat) and for the following researches the locations near Ali Abad in NW of Tabas were suggested for the field study and sampling to date their absolute ages.
    Keywords: Macroseismic description, paleo-earthquake, earthquake intensity, Tabas, Iran
  • فرشته سجادی*، فیروزه هاشمی یزدی، نسرین حبیب الهی، نوید نویدی ایزد، محمدتقی بادی حق

    نهشته های سازند بغمشاه (ژوراسیک میانی) در برش چینه شناسی سنج، شمال شرق طبس، ایران مرکزی، در بر گیرنده مجموعه پالینومورف های متنوع با حفظ شدگی نسبتا خوب، شامل اسپور و پولن گیاهان خشکی، جلبک های میکروسکوپی، اکریتارک، تاسمانیت، اسپور قارچ، آستر داخلی فرامینیفرا و سیست داینوفلاژله است. درصد فراوانی گیاهان والد میوسپورها منتسب به سرخس های واقعی (11%)، لیکوفیتا (1%) و گروه هایی از بازدانگان از قبیل مخروطیان (80%)، سیکادوفیتا (3%) و پتریدواسپرموفیتا (5%) است. از میان میوسپورها، حداکثر فراوانی مربوط به Classopollis از خانواده چیرولپیدیاسه آ، از مخروطیان است. فراوانی Classopollis ممکن است معرف فراوانی گیاه چیرولپیدیاسه آ در ترکیب پوشش گیاهی اطراف محیط رسوبی، فراوانی پولن های تولیدشده و یا نزدیکی زیستگاه گیاهان والد به محیط رسوب گذاری باشد. مطالعات پیشین درباره محیط زیست خانواده چیرولپیدیاسه آ، حکایت از غلبه آب و هوای گرم و خشک دارد. فراوانی جلبک های Botryococcus به صورت مجزا یا چسبیده به Classopollis نیز موید این نوع آب و هوا است. اندازه غالب میوسپورهای موجود در برش چینه شناسی سنج، (35-25 میکرون)، از حمل و نقل آنها توسط باد، از مناطق مرتفع به نواحی پست حکایت دارد. براساس مدل گروه های اسپورومورفی، میوسپورهای شاخص از هر شش گروه اسپورومورفی در نهشته های مطالعه شده وجود دارند. مطالعه اقلیم دیرینه به واسطه الگوی فراوانی نسبی عناصر شاخص محیط های خشک به مرطوب (drier/wetter) و محیط های گرم به سرد (warmer/cooler)  نیز تاییدی دیگر بر غلبه شرایط اقلیمی گرم و خشک در زمان تشکیل رسوبات در برش مطالعه شده است.

    کلید واژگان: اقلیم دیرینه, اکوگروه های اسپورومورفی, سازند بغمشاه, طبس, ایران مرکزی
    Fereshteh Sajjadi *, Firoozeh Hashemi Yazdi, Nasrin Habibollahi, Navid Navidi Izad, Mohammad Taghi Badihagh

    The Baghamshah Formation (Middle Jurassic) at the Senj stratigraphic section, northeastern Tabas, central Iran, consists of diverse and relatively well-preserved palynomorphs, including spore and pollen of land plants, microscopic algae, acritarchs, Tasmanites, fungal spores, foraminiferal test linings and dinoflagellate cysts. The miospores are attributed to the Pterophyta (11%), Lycophyta (1%), Coniferophyta (80%), Cycadophyta (3%) and Pteridospermophyta (5%). Among the miospores, the maximum frequency is related to Classopollis from the Chirolpidiaceae family of conifers. The abundance of Classopollis in the studied samples may represent the abundance of Chirolpidiaceae in the composition of vegetation nearby the sedimentary environment, the abundance of produced pollen, and/or the vicinity of the habitat of the parent plants to the depositional environment. Previous investigations about the environment of the Chirolpidiaceae family indicate the predominance of hot and dry climates. The abundance of Botryococcus algae separately or attached to Classopollis also supports this type of weather. The dominant size of the miospores in the stratigraphic section (25–35 µm) indicates the transport by a wind from highland to lowland. Based on the model of Sporomorph EcoGroups (SEGs), miospores typifying all the six plant communities are present in the studied strata. The palaeoclimate study was determined by the pattern of relative abundance of drier/wetter and warmer/cooler elements. The consequences of these calculations approve the hot and dry climatic conditions during the accumulation of the strata examined.

    Keywords: Palaeoclimate, Sporomorph EcoGroups, Baghamshah Formation, Tabas, Central Iran
  • فاطمه واعظ جوادی*، مهدی عباس زاده
    رسوبات ژوراسیک میانی سازند هجدک در خاور ایران مرکزی گسترش خوبی دارند. در این پژوهش، ماکروفسیل های گیاهی سازند هجدک در چاه اکتشافی منطقه مزینو، واقع در جنوب باختری طبس مورد مطالعه قرار گرفتند و تعداد 29 گونه ماکروفسیل گیاهی با حفظ شدگی خوب متعلق به 15 جنس نظیر اکویی ستال، فیلیکال، بنتیتال، سیکادال، کی تونیال و پاینال شناسایی گردیدند. یک زیست زون فاصله ای محلی به نام Ptilophyllum harrisianum- Klukia exilis Interval zone تشخیص داده شد. مرز پایینی و بالایی این زیست زون به وسیله نخستین و آخرین حضور مشاهده شده گونه های شاخص تعیین شد. بر اساس حضور گونه های Equisetites sp. cf. E. beanii، Klukia exilis، Nilssonia macrophylla، Ptilophyllum harrisianum و Elatides thomasii، سن ژوراسیک میانی (Aalenian-Bajocian) برای این مجموعه ماکروفسیل گیاهی در نظرگرفته می شود. فراوانی نسبی راسته های سرخس (فیلیکال)، سیکادال، پاینال و اکویی ستال به ترتیب 43/18، 31/82، 13/63 و 4/64 درصد است. همچنین، نتایج شاخص های مشابهت مجموعه ماکروفسیل گیاهی چاه اکتشافی منطقه مزینو گویای مشابهت نسبتا بالای آن با مجموعه ماکروفسیل گیاهی سایر مناطق بلوک طبس می باشد. افزون بر این، نمره تراز گیاهی این مجموعه 54/89 است. براساس شواهد سنگ شناسی (حضور رگه های متعدد زغال سنگ) و دیرینه شناسی، یک «بیوم گرم مرطوب» برای این محل پیشنهاد می گردد. بدین ترتیب، آب و هوا و پوشش گیاهی  یکنواختی در طی ژوراسیک میانی در کفه طبس و حوضه کرمان وجود داشته و ایران در میان زیرایالت ماوراءخزری و در ناحیه اروپایی- سینایی از تقسیمات وخرمیف قرار داشت.
    کلید واژگان: ژوراسیک میانی, ماکروفسیل گیاهی, زیست چینه نگاری, بوم آب و هوای دیرینه, مزینو, طبس
    Fatemeh Vaez-Javadi *, Mahdi Abbaszadeh
    Middle Jurassic sediments of the Hojedk Formation have been well-exposed in the Central East of Iran. In this study, plant macrofossils, which are collected from a coal exploratory well in the Mazino area, southwest of the Tabas were studied, so that 29 species of well-preserved plant macrofossils belonging to 15 genera of various orders such as Equisetales, Filicales, Caytoniales, Bennettitales, Cycadales, and Pinales were identified. One local biozone- Ptilophyllum harrisianum-Klukia exilis interval zone was recognized. The lower and the upper boundaries of this biozone were identified by the first and the last occurrences of index species. Based on the occurrences of the Equisetites sp. cf. E. beanii, Klukia exilis, Ptilophyllum harrisianum, Nilssonia macrophylla, and Elatides thomasii, an early Middle Jurassic age (Aalenian-Bajocian) was suggested for this plant assemblage. The relative abundance of Filicales (ferns), Cycadales, Pinales, and Equisetales are 43.18, 31.82, 13.63, and 4.64 percent, respectively. Moreover, the results of similarity indices of plant macrofossils indicate relatively strong value of similarity between the plant macrofossil assemblage of the Mazino area and elsewhere in the Tabas Block. Besides, the floral gradient score of this assemblage is 54.89. Based on the paleontological and lithological evidence, a humid ‘warm temperate biome’ is considered for this locality. Moreover, it is confirmed that a uniform vegetation and palaeoclimate occurred in Tabas Block during the Middle Jurassic and that Iran was located within Vakhrameev’s Euro-Sinian region, as Transcaspian subprovince.
    Keywords: Middle Jurassic, plant macrofossils, Biostratigraphy, Palaeoenvironment, Mazino, Tabas
  • زیست چینه نگاری سازند بغمشاه برمبنای نانوفسیل های آهکی در برش چینه شناسی کلشانه، شمال باختر طبس
    آزاده بردبار، فاطمه هادوی*، مرضیه نطقی مقدم، عباس قادری

    در این پژوهش زیست چینه نگاری سازند بغمشاه در برش چینه شناسی کلشانه در شمال باختر شهر طبس، برمبنای نانوفسیل های آهکی مورد بررسی قرار گرفته است. سازند بغمشاه در برش یاد شده با ستبرای 505 متر عمدتا از مارن سبز و خاکستری، شیل های متورق با میان لایه هایی از ماسه سنگ ریز دانه، سنگ آهک قهوه ای غنی از خرده های اسکلتی و مارن های سبز با میان لایه هایی از سنگ آهک ندولار تشکیل شده است. مرز زیرین و بالایی آن به ترتیب با سازند پروده و سازند کمرمهدی به صورت پیوسته می باشد. مطالعه انجام شده بر روی نانوفسیل های این سازند، به شناسایی 43 گونه متعلق به 22 جنس منجر شد. با توجه به گسترش چینه شناسی نانوفسیل های آهکی، زیست پهنه های  CC3تا CC5 از زیست پهنه بندی Sissingh (1977) تعیین شدند. این زیست پهنه های نانوفسیلی موید سن والانژینین پسین هوتروین پسین برای سازند بغمشاه در برش کلشانه هستند.

    کلید واژگان: زیست چینه نگاری, سازند بغمشاه, نانوپلانکتون های آهکی, طبس, کلشانه
    Biostratigraphy of Baghamshah Formation Based on calcareous nannofossils in Kalshaneh section, Northwest of Tabas
    Azadeh Bordbar, Fatemeh Hadavi *, Marziyeh Notghi Moghaddam, Abbas Ghaderi

    In this research biostratigraphy of Baghamshah Formation based on calcareous nannofossills in the kalshaneh section was investigated. This section is located in northwest of Tabas. Baghamshah Formation in this section with 505 m thickness mainly consists of green- gray marl, very thin bedded shale with intercalation of fine sandstone and brown limestone abundant of brachiopodae and pelecypodae fragments and gerrn marl with interbedded of nodular limestone. Lower boundry with Parvadeh Formation is comformable and upper boundry with Kamar-e- Mehdi Formation is also marked. The study of nannofossils has been led to the identification of 44 species and belonging to 22 genera. According to stratigraphy distribution of calcareous nannofossils, CC3-CC5 biozones of Sissingh (1977) were determined. Nannofossil biozones indicate lateValanginian- late Haterivian age for the Baghamshah Formation in the Kalshaneh section.

    Keywords: Biostratigraphy, Baghamshah, Calcareous Nannofossils, Tabas, Kalshaneh
  • ناهید خداشناس، فاطمه هادوی*، مرضیه نطقی مقدم، احمدرضا خزاعی

    در این پژوهش سازند بغمشاه در برش چینه شناسی خروان با هدف مطالعه نانوفسیل های آهکی مورد نمونه برداری قرار گرفته است. سازند بغمشاه با سنگ شناسی غالب شیل و مارن، در شمال طبس از رخنمون گسترده ای برخوردار است و در برش مورد مطالعه 239 متر ستبرا دارد. مطالعات دیرینه شناسی انجام شده در این پژوهش به شناسایی 46 گونه متعلق به 26 جنس نانوفسیل آهکی با حفظ شدگی متوسط تا خوب انجامیده است. نظر به اهمیت حضور گونه های شاخص و مجموعه گونه های همراه، زیست زون های CC1 تاCC5 از زون بندی (1977) Sissingh تعیین گردید. بر پایه زیست زون های مشخص شده، سن سازند بغمشاه در برش مورد مطالعه بریازین پیشین تا هوتروین پسین پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: زیست چینه نگاری, بغمشاه, نانوفسیل های آهکی, طبس
    Nahid Khodashenas, Fatemeh Hadavi *, Marziyeh Notghi Moghaddam, AhmadReza Khazaei
    Introduction

    This research has studied calcareous nannofossils of the Baghamshah Formation in Tabas Block (eastern Iran). Calcareous nannofossils are one of the most important fossil groups for biostratigraphical analysis. The earliest paleontological studies on the Baghamshah Formation have focused on ammonites (e.g., Seyed-Emami et al. 1988, 1991, 1997, 2001, 2002; Wilmsen et al., 2009). Kallanxhi et al. (2016) have also considered this formation's ammonites and nannofossil contents. The current study is the first investigation of calcareous nannofossils of the Baghamshah Formation in the Kharvan section and aims to discuss the possibility of using the standard nannofossil zones for the Baghamshah Formation.

    Materials and Methods

    The Kharvan section with 239 meters thickness is located 40 km northeast of Tabas near the Kharvan village. The formation has lithologically consisted of green and gray shales and marls. Generally, 75 samples from the Baghamshah Formation have been taken. Samples were prepared via the smear slide method (Bown & Young, 1998). All nannofossils were photographed in both cross-polarized light (XPL) and (PPL) and identified using Perch-Nielsen (1985) and Bown & Young (1998).

    Result and Discussion

    46 species belonging to 26 genera were identified in the studied section. Amongst them, 38 species belong to 21 genera of nannoliths and coccoliths, and 8 species from 5 genera belong to Didemnid ascidian spicules. Didemnid ascidian spicules are organisms with soft bodies and rigid spicules, which carbonate-rich seawaters and coral reefs are suitable environments for their colonization (Varol, 2006). The most dominant genera from the Baghamshah Formation are Watznaueria and Nannoconus. Among the nannofossil species, Nannoconus steinmannii, Retecapsa angustiforata, Calcicalathina oblongata, Tubodiscus verenae, Lithraphidites bollii, Cruciellipsis cuvillieri, and Nannoconus abundans are index species, used for biozonation. The Biostratigraphic studies in the Baghamshah Formation is led to the identification of calcareous nannofossils biozones CC1 to CC5 of Sissingh (1977) in the Kharvan section. Determined biozones represent the age of the early Berriasian - late Hauterivian for the investigated strata in the Kharvan section

    Conclusion

    The nannofossil assemblages of the Baghamshah Formation in the Kharvan section have average to pretty good preservation. In this section, the presence of CC1 at the lower part of the Baghamshah Formation and the presence of CC5 at the upper part of the formation shows that the age of the Baghamshah Formation is Early Berriasian - Late Hauterivian in the Kharvan section.

    Keywords: Biostratigraphy, Baghamshah, Calcareous Nannofossils, Tabas
  • اکرم مهدیزاده، فاطمه واعظ جوادی*، علیرضا عاشوری، عباس قادری

    سازند هجدک در منطقه چاه رخنه، جنوب غرب طبس دربر دارنده ماکروفسیل های گیاهی به نسبت خوب حفظ شده ای می باشد به طوری که تعداد 33 گونه ماکروفسیل گیاهی متعلق به 21 جنس از راسته های مختلف شناسایی شدند. براساس اولین و آخرین حضور مشاهده شده گونه های شاخص، یک زیست زون تجمعی با نامConiopteris hymenophylloides- Klukia exilis Assemblage zone و سه زیر زیست زون غیررسمی شامل: زیر زیست زون Equisetites beanii- Ptilophyllum harrisianum Interval zone (I)، زیر زیست زونPtilophyllum harrisianum- Elatides thomasii Interval zone (II) و زیر زیست زون Elatides thomasii - Nilssonia macrophylla Interval zone (III) به ترتیب از پایین به بالا تعیین گردیدند. این زیست زون ها با سایر زیست زون های هم ارز بازه زمانی ژوراسیک میانی در منطقه طبس قابل مقایسه و تطابق می باشند. حضور گونه های Klukia exilis و Elatides Thomasii نشان دهنده سن آالنین- باژوسین برای این مجموعه می باشد. مطالعات آماری نشان می دهد که راسته های فیلیکال ها، سیکادال ها، پاینال ها و اکویی ستال ها به ترتیب با فراوانی نسبی 31/46 %، 50/23 %، 12 % و 26/9 % و جنس های Nilssonia، Klukia، Coniopteris و Equisetites به ترتیب با فراوانی نسبی 81/22 %، 38/13 %، 40/8 % و 40/8 % بیشترین حضور را در منطقه چاه رخنه داشته اند. بدین ترتیب، براساس فراوانی نسبی فیلیکال ها و سیکادال ها، حضور گونه های شاخص آب و هوایی و بوم شناختی نظیر Equisetites beanii و میانگین عددی تراز گیاهی فلورای چاه رخنه (81/41)، آب و هوای مرطوب و نیمه گرمسیری در این منطقه در بازه زمانی آالنین- باژوسین غلبه داشته است.

    کلید واژگان: آب و هوای دیرینه, زیست چینه‌نگاری, ژوراسیک میانی, سازند هجدک, ماکروفسیل‌های گیاهی, طبس
    akram mehdizadeh, Fatemeh Vaez Javadi*, Alireza Ashouri, Abbas Ghaderi
    Introduction

    Early and Middle Jurassic, continental sediments of considerable thickness are widespread in the northern, central, and central-eastern Iran (Kilpper, 1964, 1968, 1971, Barnard and Miller, 1976, Sadovnikov, 1976, 1984, 1991, Corsin and Stampfli, 1977, Fakhr, 1977, Schweitzer and Kirchner, 1995, 1996, 1998, 2003, Schweitzer et al., 1997, 2000, 2009, Vaez-Javadi and Pour-Latifi, 2004, Vaez-Javadi and Mirzaei-Ataabadi, 2006, Vaez-Javadi, 2008, 2011, 2012, 2014, 2015a, b, 2018, Saadatnejad et al., 2010, Vaez-Javadi and Abbasi, 2012, 2018, Vaez-Javadi and Allameh, 2015). For a more detailed study, plant macrofossils from Chah-Rekhneh were considered here.
    Material, metho

    ds and geological setting

    The plant fossils have been driven from a borehole in Chah-Rekhneh, 62km of SW Tabas city, 33˚17´56ʺ North latitude, 56˚24´01ʺ East longitude. A total of 84 specimens have been collected from a 240 m stratigraphic-core section. Some specimens yielded more than one fossil. The flora from this locality here is introduced for the first time. Material cited in this work (prefixed MJHCh; acronym for Mehdizadeh, Javadi, Hojedk, and Chah-Rekhneh) is held in the collection of the Palaeobotany Laboratory of the Department of Geology at the University of Ferdowsi, Mashhad. Biostratigraphy of the Chah-Rekhneh The Hojedk Formation consists of shale, siltstone, and fine-sandy silt alternating with thick medium-grained sandstone at the base of column. Several coal seams are present at the middle and upper part of the core column. One assemblage biozone was established in this section with lower and upper boundaries identified by FOO (First Observed Occurrence) and LOO (Last Observed Occurrence) of Coniopteris hymenophylloides and Klukia exilis, respectively. Furthermore, three informal subzones were recognized which are upward: I- Equisetites beanii- Ptilophyllum harrisianum Interval zone; II- Ptilophyllum harrisianum- Elatides thomasii Interval zone, III- Elatides thomasii - Nilssonia macrophylla Interval zone.Palaeoclimate Analysis In order to recognize palaeoclimate of the Chah-Rekhneh area during the Middle Jurassic, plant macrofossils relative abundance analysis and floral gradient method were used. Ziegler et al. (1996) assigned all Jurassic leaf genera to ten coarser morphological categories (or 'morphocats'). Rees et al. (2000) explained "Floral gradient" analysis. They show how this analysis can be used to interpret phytogeographic patterns based on the axis 1 scores of individual leaf genera and corresponding plant localities, due to their relative degrees of association. Then the climatical distribution in terms of the basic morphological characteristics of individual leaf genera and the palaeogeographic distribution of plant localities can be understood. By calculating the average of the scaled (0 to 100) axis 1 scores of the 32 genera common to all three intervals, a Jurassic 'floral gradient' has been derived. Floral gradient score of this flora in Chah-Rekhneh is 41.81. It shows that the flora assigned to the middle part of Floral Gradient table and suggests a humid and sub-tropical climate during early Middle Jurassic.

    Conclusion

    The Hojedk Formation in the Chah-Rekhneh area, south west Tabas contains 33 plant macrofossil species (21 genera) of various orders. On the basis of FOO and LOO of index species, one assemblage zone- Coniopteris hymenophylloides-Klukia exilis Assemblage zone and three informal subzones were recognized. These subzones are upward: I- Equisetites beanii- Ptilophyllum harrisianum Interval zone, II- Ptilophyllum harrisianum- Elatides thomasii Interval zone, and III- Elatides thomasii - Nilssonia macrophylla Interval zone. The occurrence of index fossils such as Klukia exilix and Elatides thomasii, Aalenian-Bajocian are assigned for this assemblage. Statistical analysis studies reveal that Order Filicales, Cycadales, Pinales and Equisetales with relative abundance of 46.31%, 23.50%, 12% and 9.26%, and Nilssonia, Klukia, Coniopteris and Equisetites were the most abundant genera with 22.81%, 13.38%, 8.40% and 8.40%, respectively in the Chah-Rekhneh area. Therefore, based on relative abundance of Filicales and Cycadales, the occurrence of Equisetites beanii as index species of climatic and ecologic, and average floral gradient score (41.81), a humid sub-tropical palaeoclimate was dominant in this area during the Aalenian-Bajocian interval.

    Keywords: Palaeoclimate, Biostratigraphy, Middle Jurassic, Hojedk Formation, Plant macrofossils, Tabas
  • محمدرضا عطایی، عباس قادری*، علیرضا عاشوری، مهدی بادپا

    در این پژوهش، مرجان های عضو باغ ونگ سازند جمال در دو برش چینه شناسی کوه باغ ونگ و کوه شش انگشت مورد مطالعه قرار گرفته اند. عضو باغ ونگ متشکل از توالی از شیل و سنگ آهک مارنی فسیل دار است که در بخش ابتدایی خود واحد آواری از ماسه سنگ آهکی و کنگلومرا دارند و بر روی شیل های سبز رنگ سازند سردر قرار گرفته اند. این عضو در بالا نیز به واسطه یک افق کنگلومرایی، توسط سنگ آهک های چرت دار ادامه سازند جمال پوشیده می شود. مرجان های به دست آمده از عضو باغ ونگ مشتمل بر 27 جنس، 2 زیرجنس، 35 گونه و 6 زیرگونه متعلق به 20 خانواده مختلف از فرم های روگوزای منفرد و کلنی سریویید و فاسیکولیت و نیز فرم های تابولاتا هستند و مشابه با فونای پرمین پیشین (ساکمارین تا کنگورین) در نواحی مختلف سرزمین های سیمرید می باشند. این مرجان ها در قالب دو فون کلی واگینوفیلوم و سیاتاکسونیا قابل دسته بندی بوده، اگرچه فونای سیاتاکسونیا مجموعه غالب توالی از نظر تنوع و فراوانی هستند. از دیدگاه پراکنش زیست جغرافیایی دیرینه، جنس های کلنی فاسیکولیت و سریویید فون واگینوفیلوم موید آب های گرم و کم عمق نواحی گرمسیری استوایی حوضه تتیس در پرمین و جنس های روگوزای منفرد کوچک، نشانگر فون سیاتاکسونیا و یادآور آب های سرد و معتدل ایالت وراگرمسیری تا دوقطبی شمالی جنوبی می باشند. بر این اساس، فونای سیاتاکسونیای مورد مطالعه در عضو باغ ونگ قابل مقایسه با قلمروی پری گندوانا و واگینوفیلیدهای به دست آمده مشابه با فرم های معرفی شده از چین شمالی و جنوبی در ایالت گرمسیری هستند. لذا فون مرجانی پرمین پیشین ایران مرکزی، مجموعه پیچیده و مخلوطی از فونای معتدل/سرد سیاتاکسونیا با فونای حاره ای واگینوفیلوم می باشد.

    کلید واژگان: پرمین, مرجان, طبس, سازند جمال, عضو باغ ونگ, برش شش انگشت, جغرافیای زیستی دیرینه
    MohammadReza Ataei, Abbas Ghaderi*, AliReza Ashouri, Mahdi Badpa
    Introduction

    Coral fossils of Jamal Formation Bagh-e-Vang member in Bagh-e-Vang and Shesh-Angosht stratigraphic sections (Tabas area of East-Central Iran) have been investigated in this research. Except the studies by Flügel (e.g.; 1964, 1968, 1972, 1995) and Ezaki (1991) Permian corals are poorly known from Iran. The Jamal Formation was firstly introduced by Stöcklin et al. (1965) for the Permian rocks of east central Iran consisting mainly of limestone and dolomite in Shotori and Shirgesht Mountain ranges of the Tabas Block. With 293 to 473 m thickness (Stöcklin et al., 1965; Ruttner et al., 1968; Leven and Vaziri Mohaddam, 2004), its succession confined unconformably upon eroded surface of siliciclastic rocks  belonging to the Carboniferous Sardar Formation and is conformably overlain by the Lower Triassic Sorkh Shale Formation (Partoazar et al., 2014). Jamal Formation in the studied sections is divided into 2 members, Bagh-e-Vang and Cherty Limestone member. The first one which is the main subject of the current research consists of shale and fossiliferous limestone with a siliciclastic rock unit of conglomerate and sandstone at the base, which is overlaid on the green shales of the Sardar Formation. The member is overlaid by cherty limestone of the Jamal Formation through a conglomeratic horizon. This study discuss paleontologically and paleobiogeographically the new material collected from the Jamal Formation in the mentioned localities, Bagh-e-Vang (coordinates of N33°58′27″ and E56°47′33″) on the southwestern flank of the Bagh-e-Vang Mountain and Shesh-Angosht (coordinates of N33°59′15″ and E56°46′50″) on the western flank of the Shesh-Angosht Mountain, at the north of Tabas.

    Materials and methods

    Beside the lithostratigraphical studies in the field, we looked the whole succession of the Bagh-e-Vang member to investigate the coral contents. Totally more than 350 specimens of in situ and float solitary and colonial corals have been collected bed by bed. The specimens were immersed in cold water for one week for study to remove the soft sediment particles attached to them with a special brush. Subsequently, the descriptive characteristics of the specimens included external features such as overall shape, length, diameter, diameter, base and calyx diameter, presence or absence of transverse and longitudinal bands, preservation and wall thickness, rejuvenation, columella and its diameter and depth of calyx were recorded in the respective tables and photographed from various positions with a Canon XD60 camera. In addition, coral fossils serially sectioned in the transverse and longitudinal directions according to the size and conditions of the study. They were studied under normal light (PPl) binocular microscope with a magnification of 5. In the thin section studies, coral diameter, dissepimentarium thickness, number of dissepiment rows, their size and slope, types of dissepiments, central structure, number, shape and thickness of septa as well as their types (Alar septa, cardinal septa, etc.), granule, fossula, tabularium and their number in cm, tabular diameter, type of wall, its thickness and ornamentation, central area diameter and septotheca were investigated. The final determination is carried out based on the proper literatures such as Flügel (1964, 1972, 1990), Ezaki (1991), Flügel & Hubmann (1993), Fedorowski (2010), Berkowski (2012), Kossavaya et al. (2012), Somerville et al. (2012).

    Discussion and conclusion

    The stratigraphic interval in which all examined tabulate corals occur represents the lowest ca. 60 m part (= Bagh-e Vang Member in Partoazar, 1995), where carbonate facies are sandy to marly and contain interlayers of sandstone, shale, and olistolith. The Bagh-e-Vang member was dated by various taxa. These results are as follows: Bolorian (=Kungurian; fusulinids; Leven and Vaziri Mohaddam, 2004), Yakhtashian (=Artinskian) to Bolorian (fusulinids; Arefifad, 2006), Artinskian to Kungurian (bryozoans; Ernst et al., 2006), Bolorian to early Kubergandinian (=early Roadian; fusulinids; Leven and Gorgij, 2011), and Sakmarian to Kungurian (conodonts; Voulo, 2014). Taking these information into consideration, the age of corals examined herein is best constrained as late early Permian. The Tabas Block forms the Central-East Iranian Microcontinent with the Yazd and Lut blocks, whose paleogeographic position is interpreted to have been part of northern margin of Gondwana during early Permian time (e.g. Berberian and King, 1981; Ruban et al., 2007). It is concluded that, therefore, habitat of the Jamal coral assemblage was on the southern shelves of the Paleotethys.The coral assemblage of the Bagh-e-Vang member comprises 27 genera, 2 subgenera, 35 species, and 6 subspecies belong to 20 families of solitary and cerioid-fasiculate colonial Rugosa and Tabulata corals. This fauna is similar to Early Permain (Sakmarian – Kungurian) assemblages of the Cimmerian blocks. They are categorized into two distinct Waagenophyllum and Cyathaxonia fauna; although the Cyathaxonian forms with more diversity and abundance are dominant in the studied sequences. The Fasciculat and cerioid colonial genera of the Waagenophyllum fauna approve the shallow warm water tropical realms of the Tethys Ocean, however the small solitary Cyathaxonia fauna mostly tends to cool - temperate antitropical, antiequatorial or bipolar realms of the northern and southern hemispheres in the Permian (Wang et al., 2013). It means the Cyathaxonia fauna of the Bagh-e-Vang member are comparable with the Pri-Gonwanan realm and the Waagenophyllum fauna are similar to those from North and South China in the tropical realm. Consequently, the Early Permian coral fauna in the Bagh-e-Vang member suggests a complex paleobiogeographic pattern consist of tropical Waagenophyllum and cool-temperate Cyathaxonia fauna.

    Keywords: Permian, Coral, Tabas, Jamal Formation, Bagh-e-Vang Member, Shesh-Angosht section, Paleobiogeopraghy
  • میلاد داودی، محسن اویسی موخر*

    محلی و ناحیه ای توسط صافی ادامه فراسو پرداخته شده است. در برخی مواقع به منظور تفسیر داده ها ، آن ها را به یک سطح دیگر انتقال می دهند. در این مقاله از همبستگی داده ها در دو ارتفاع متوالی به منظور محاسبه ارتفاع بهینه جهت جداسازی بی هنجاری های محلی از ناحیه ای استفاده شده است. در این تحقیق ، بی هنجاری محلی به عنوان توده سطحی و بی هنجاری ناحیه ای به عنوان توده عمیق در نظر گرفته شده است. جهت بدست آوردن بهینه ارتفاع فراسو از دو روش استفاده میشود. در روش اول ، از ضریب همبستگی عرضی بین بی هنجاری ناحیه ای و ادامه فراسوی بی هنجاری میدان کل در ارتفاع های متفاوت استفاده شده است. در روش دوم از بیشینه انحراف از خط واصل ابتدا و انتهای منحنی همبستگی بین دو ادامه فراسوی متوالی در بی هنجاری های میدان کل استفاده کرده ایم. در این تحقیق ابتدا روش ها بر روی پاسخ گرانشی حاصل از مدل های مصنوعی اعمال شده و سپس روش پیشنهادی بر داده های مغناطیسی واقعی اعمال گردیده اند. در مدل سازی مصنوعی ، مدل های سطحی در عمق 400 متر و مدل های عمقی در عمق 1500 متر قرار گرفته اند. با استفاده از هر دو روش تعیین ارتفاع بهینه در مدل های مصنوعی، ارتفاع بهینه 500 متر بدست آمده است. هم چنین روش بر روی مدل هایی که در یک عمق ثابت قرار ندارند نیز اعمال گردیده است. بررسی ها نشان میدهد که در حالت عمق متغیر ، کاهندگی میدان منطقه ای بر حسب ارتفاع فراسو پس از حذف میدان محلی با آهنگ کمتری نسبت به عمق مساوی میباشد. این کاهش احتمالا به علت عمق متغیر مدل ها می باشد. با اعمال روش بر داده های مغناطیسی ناحیه کلشانه در منطقه طبس ، ارتفاع بهینه 60 متر بدست آمد. بررسی ها نشان می دهد که اعمال صافی ادامه فراسو در این ارتفاع قادر به حذف بی هنجاری های کم عمق محل کاوش بوده است.

    کلید واژگان: ارتفاع بهینه, همبستگی, مغناطیس, طبس
    Milad Davodi, Mohsen Oveisy Moakhar*

    In this paper, we investigated optimum height in upward continuation of potential field data to separate local anomalies from regional ones. Cross correlation of the data at different heights was used to achieve this goal. In order to obtain optimum height of upward continuation, two methods were introduced. In the first one, cross correlation of the known regional anomalies and upward continuation of the total magnetic field at different heights was used. In this method, the height at which maximum of correlation coefficient happens is the optimum height of upward continuation. The second method is based on cross correlation of upward continued of two consecutive heights of total magnetic field. The height at which the maximum deviation of the first point and the second point from the curve of cross correlation versus height occurs is the optimum of height. The second method is preferable as we always have total magnetic field data at different heights. We applied the second method on the magnetic data from Kalshaneh area in Tabas region. In this area, the optimum height for upward continuation is 60 m in which we can separate local anomalies from deep ones.

    Keywords: Optimum height, Upward continuation, Cross correlation, Magnetic data, Tabas
  • اکرم مهدیزاده، فاطمه واعظ جوادی، عباس قادری، علیرضا عاشوری *
    سازند هجدک در منطقه کالشور شامل تناوبی از ماسه سنگ های کوارتزآرنایتی آرکوزی با شیل های خاکستری تیره تا سبز، سیلتستون و میان لایه های زغال سنگ است. این سازند دربر دارنده ماکروفسیل های گیاهی به نسبت خوب حفظ شده ای است که در این پژوهش بررسی شده اند. تعداد 15 گونه ماکروفسیل گیاهی متعلق به 9 جنس از راسته های مختلف اکوئی ستال ها، فیلیکال ها، سیکادال ها و پینال ها شناسایی شدند. بر این اساس، یک زیست زون تجمعی به نام Nilssonia bozorga- Coniopteris hymenophylloides assemblage zone و سه زیر زیست زون به نام های زیر زیست زون Klukia exilis taxon range zone (I)، زیرزیست زون Klukia exilis- Ferizianopteris undulata interval zone (II) و زیر زیست زون Ferizianopteris undulata- Equisetites sp. cf. E. columnaris interval zone (III) به ترتیب از پایین به بالا تعیین شد. زیست زون های سازند هجدک در منطقه بررسی شده با سایر زیست زون های هم ارز بازه زمانی ژوراسیک میانی در منطقه طبس قابل مقایسه و تطابق هستند. از این رو، پراکنش زیست زون فراگیری به نام Coniopteris hymenophylloides- Klukia exilis assemblage zone در زمان ژوراسیک در تمام پهنه طبس خاطر نشان می شودد. با توجه به حضور گونه های شاخص Coniopteris hymenophylloides و Klukia exilis، سن آالنین- باژوسین برای این مجموعه فسیلی در نظر گرفته می شود. پژوهش های آماری انجام شده نشان می دهد راسته های فیلیکال ها، سیکادال ها، پینال ها و اکوئی ستال ها به ترتیب با فراوانی نسبی 08/48 %، 69/32 %، 38/15 % و 85/3 % بیش ترین حضور را در مجموعه گیاهی بازه زمانی ژوراسیک میانی در منطقه کالشور داشته اند. هم چنین جنس های Nilssonia، Podozamites، Ferizianopteris و Lobifolia به ترتیب با فراوانی نسبی 69/32 %، 38/15 %، 54/11 % و 54/11 % بیش ترین حضور را در این منطقه داشته اند. فراوانی نسبی فیلیکال ها و سیکادال ها و نیز میانگین عددی تراز گیاهی[1] فلورای کالشور که نمره 33/46 را به دست می دهد، حاکی از آب و هوای مرطوب و نیمه گرمسیری در این منطقه جغرافیایی در محدوده زمانی آالنین- باژوسین بوده است.
    کلید واژگان: ماکروفسیل های گیاهی, زیست چینه نگاری, آب و هوای دیرینه, سازند هجدک, ژوراسیک میانی, طبس
    Akram Mehdizadeh, Fatemeh Vaez Javadi Dr., Abbas Ghaderi Dr., Alireza Ashouri Dr. *
    The Hojdek Formation in the Kale-shur area consists of alternation of fine quartz arenitic - arkosic sandstones with dark gray to green shales and coal seams. This formation includes relatively well-preserved plant macrofossils which are studied here for the first time. 15 species of 9 genera belong to different orders such as Equisetales, Filicales, Sycadales and Pinales have been determined in this study. Based on these species, one biozone called Nilssonia bozorga - Coniopteris hymenophylloides Assemblage zone and two subzones in ascending order called Klukia exilis Taxon Range zone (I) and Ferizianopteris undulata- Equisetites sp. cf. E. columnaris Interval zone (II) were recognized in this section. The mentioned biozones in the studied area are comparable with the correspondent biozones of the Middle Jurassic interval in the Tabas area. Thus, the Coniopteris hymenophylloides-Klukia exilis Assemblage zone is proposed as a widespread biozone for the Tabas area during the Middle Jurassic. According to occurrence of the index fossils such as Coniopteris hymenophylloides and Klukia exilix the age of Aalenian-Bajocian is considered for this assemblage. Analytical studies reveals the Filicales, Cycadales, Pinales and Equisetales respectively with relative abundance of 48.08%, 32.69%, 15.38% and 3.85% were the most plentiful orders in the Middle Jurassic succession of the Kale-shur area. In addition, Nilssonia, Podozamites, Ferizianopteris and Lobifolia were the most abundant genera with 32.69%, 15.38%, 11.54% and 11.54% abundance in this region. The relative abundance of Filicales and Cycadales established a humid sub-tropical climate for this region.
    Keywords: Plant macrofossil, Biostratigraphy, Hojedk Formation, Jurassic, Tabas
  • احسان زمانیان، محمد خانه باد *، سید رضا موسوی حرمی، اسدالله محبوبی
    نهشته های بخش قدیر از سازند نایبند در خاور ایران مرکزی گسترش بسیار زیادی دارند. بررسی رخساره های سنگی و محیط رسوب گذاری بخش قدیر از سازند نایبند به سن تریاس فوقانی در بلوک طبس در خاور ایران مرکزی، منجر به شناسایی نهشته های دشت ساحلی، دلتایی و دریای باز شده است. با توجه به شواهد صحرایی، ویژگی های رخساره ای و شکل هندسی لایه ها، این بخش از دو رخساره سنگی سیلیسی و کربناته تشکیل شده است. رخساره های آواری شامل 4 رخساره ماسه سنگی (دانه متوسط) Sr، Sh، Sp و St و 3 رخساره سنگی دانه ریز Fl، Fm، (Sr) Fl / (Fl) Sr و یک رخساره زغالی (C) است. رخساره های کربناته نیز در اندازه دانه درشت (کلسی رودایت) و دانه متوسط (کالک آرنایت) شناسایی شدند. با توجه به مطالعات صحرایی، آزمایشگاهی و شناسایی رخساره های سنگی، محیط های دشت ساحلی، دلتایی (شامل دشت دلتایی، بخش بالایی جلو دلتا، بخش انتهایی جلو دلتا و پاشنه دلتا) و دریای باز برای بخش قدیر شناسایی شد که این بخش از سازند نایبند تحت نفوذ جریان های جزرومدی قرار گرفته است.
    کلید واژگان: بخش قدیر, سازند نایبند, تریاس پسین, دلتا, طبس
    Ehsan Zamaniyan, Mohammad Khanehbad *, Reza Mossavi, Harami, Asadollah Mahboubi
    Qadir Member of Nayband Formation in the eastern part of central Iran have a wide outcrop. Investigating the lithofacies and sedimentary environment of Qadir Member of Nayband Formation (Upper Triassic) in east central Iran, Tabas Block, resulted in identifying the coastal plain, deltaic and open marine deposits. Based onfield evidences, the facies features and the geometry of beds, this member consists of two lithofacies include carbonate and siliciclastic facies. The siliciclastic facies were identified as having four sandstone facies (medium-grained), including Sr, Sh, Sp, St and three fine-grained lithofacies, including FI, Fm, Fl (Sr) / Sr (FI) and one coal facies (C). Also carbonate facies are calcirudite and calcarenite. Regarding the field, laboratory studies and identifying the lithofacies, the coastal plain, deltaic (including deltaic plain, proximal delta front, distal delta front, and prodelta) and open marine environments were identified for Qadir Member on which it is under the impact of tidal currents.
    Keywords: Qadir Member, Nayband Formation, Late Triassic, Delta, Tabas
  • فاطمه واعظ جوادی *
    سازند هجدک گسترش خوبی در محدوده کفه طبس دارد. پالینوفلورای گوناگون و به نسبت حفظ شده ای در سازند هجدک چاه شماره 210 اکتشافی زغال سنگ منطقه کوچکعلی جنوبی در جنوب باختر طبس وجود دارد. این پژوهش بر پایه سیست داینوفلاژله ها صورت گرفت؛ به طوری که 12 گونه داینوسیست متعلق به 5 جنس و 2 گونه اکریتارک شناسایی شد. بر پایه اولین و آخرین حضور دیده شده (LOO، FOO) گونه های شاخص داینوفلاژله، یک زیست زون تجمعی به نام Nannoceratopsis triceras-Pareodinia ceratophora Assemblage Zone شناسایی شد. همچنین، یک زیرزیست زون Nannoceratopsis gracilis Total Range Subzone در بخش بالایی سازند هجدک تشخیص داده شد. این زیست زون ها قابل تطابق با مناطق مختلف ایران و جهان به ویژه در نیمکره شمالی هستند. حضور گونه های گوناگون Nannoceratopsis در این منطقه از کوچکعلی جنوبی نشان دهنده مرز ساحل جنوبی دیرینه کفه طبس در خلال آالنین- باژوسین بوده است.
    کلید واژگان: سیست داینوفلاژله, ژوراسیک میانی, زیست چینه نگاری, سازند هجدک, طبس
    F. Vaez-Javadi *
    Hojedk Formation spreads well through the Tabas Block. Diverse and moderately preserved palynofloras occur in the Middle Jurassic sediments of the formation in south Kouchekali, southwest of Tabas, central-east Iran. The present investigation of the Hojedk Formation has revealed a diverse assemblage of dinoflagellate cysts in which 12 species allocated to 5 genera. Two acritachs were also recognized, permitting establishment of Nannoceratopsis triceras-Pareodinia ceratophora Assemblage zone, and Nannoceratopsis gracilis Total Rane Subzone in the upper part, lower and upper boundaries have been identified by the first and last observed occurrence (LOO) of these index species. These biozones are comparable to the other palynozones in Iran and elsewhere especially in the northern hemisphere (Greenland, Norway, Scotland, England, and Poland). Occurrence of various species of Nannoceratopsis is concluded that this locality was located at the south palaeocoastal line of the Tabas Block during the Aalenian-Bajocian.
    Keywords: Dinoflagellate cysts, Middle Jurassic, Biostratigraphy, Hojedk Formation, Tabas
  • نسرین آقاولی، معصومه نژادعلی*، مهناز قمی
    مصرف آب آلوده به فلزات سنگین می تواند عوارض بهداشتی را در افراد ایجاد نماید. مقدار استاندارد در آب آشامیدنی ایران برای آرسنیک و سرب 10 میکروگرم بر لیتر و برای کادمیوم 3 میکروگرم بر لیتر تعیین شده است. با توجه به مشخص شدن آلودگی آرسنیک در بعضی نقاط کشور لازم است مطالعه منابع آبی که مصارف آشامیدن دارند در کلیه مناطق کشور حداقل یکبار صورت گیرد. هدف از این مطالعه تعیین میزان آرسنیک، کادمیوم و سرب در منابع آب زیرزمینی منطقه فردوس و طبس است. از تعداد 4 چاه موجود در شهرستان فردوس، 5 چاه و 3 چشمه در شهرستان طبس و اطراف آن که مصرف آشامیدنی داشتند بصورت استاندارد نمونه برداری شد. متغیرهای فیزیکوشیمیایی (EC،Eh،pH) در محل با دستگاه pH متر پورتابل اندازه گیری شدند. مقدار آرسنیک، سرب و کادمیوم با دستگاه ICP-MS تعیین شد. مقدار سرب و کادمیوم همه نمونه ها پایین تر از حد استاندارد آب آشامیدنی کشور است و آلودگی این دو فلز در آبهای این مناطق وجود ندارد، اما مقدار آرسنیک در یک ناحیه فردوس و دو منطقه طبس بالاتر از حد مجاز 10 میکروگرم بر لیتر است. بیشترین همبستگی مثبت آرسنیک با pH و Eh دیده شد. با توجه به عوارض زیاد آلودگی آرسنیکی در آب آشامیدنی و گسترش روزافزون استفاده از آب زیرزمینی به عنوان منابع آب آشامیدنی در کشور، لازم است آب آشامیدنی مناطقی که بالاتر از استاندارد است در اسرع وقت توسط منابع سالم جایگزین شوند و کنترل دوره ای غلظت آرسنیک در آب آشامیدنی مناطق مسکونی در دستور کار سازمان های مسئول قرار گیرد.
    کلید واژگان: آرسنیک, آب زیرزمینی, آلودگی, فردوس, طبس
    Nasrin Aghavali, Masoumeh Nezhadali*, Mahnaz Qomi
    Consumption of water contaminated with heavy metals can result adverse health effects in people. Standard value of drinking water was determined 10, 10 and 3µg/L for As, Pb and Cd in Iran. According to the determination of arsenic contamination in some parts of the country, Study of drinking water resources must be done in all regions of the country at once. The present study aimed to determine the amount of arsenic, cadmium and lead in groundwater resources of Ferdows and Tabas area.
    A total of 4 wells of the city and the villages around Ferdows city and 5 wells and 3 mineral spring in Tabas city and its surroundings for supplying drinking water were sampled by standard method. Physicochemical parameters (EC, Eh, pH)were measured using a portable pH meter at the location. The heavy metals amount were determined by ICP-MS instrument. In studied samples, Cadmium and lead concentrations were less than limits of drinking water standards in the country and these metals pollutants do not exist in the waters of these areas, but arsenic concentrations exceeded from allowed level (10 μg/L) in two districts of Tabas and one area of Ferdows. The highest positive correlation of arsenic was found with pH and Eh. Due to high complication of arsenic contamination in drinking water and increasing use of groundwater as a source of drinking water in the country, it is necessary, in areas where arsenic contamination is higher than standard limit to replace by healthy sources as soon as possible and the periodic control should be on the agenda of responsible organizations for concentrations of arsenic in drinking water for residential areas.
    Keywords: Arsenic, groundwater, contamination, Ferdows, Tabas
  • نصرالله عباسی*، محمد قویدل سیوکی، مرتضی یوسفی، نوید نویدی ایزد
    رسوبات سازند نایبند در برش جنوب باختری طبس و در شرق ایران مرکزی واقع شده که شامل توالی ماسه سنگ، شیل های زغال دار، سیلت سنگ و لایه های آهک فسیل دار است. این سازند در این برش به ستبرای 1410 متر به سن تریاس پسین می باشد. در بخش میانی برش چینه شناسی این سازند یعنی 400 تا 600 متری از قاعده توالی، مجموعه ای از اثر فسیل ها یافت شدند. این اثر فسیل ها شامل Lockeia isp.، Palaeophycus tubularis، Palaeophycus striatus، Planolites beverleyensis، Rhizocorallium isp.، Rosselia isp. و cf. Treptichnus isp. است. با وجود اثر فسیل هایی چون Lockeia isp.،Rhizocorallium isp. و Rosselia isp. ، این مجموعه اثر فسیل قابل نسبت دادن به اثر رخساره کروزیاناست. این ضخامت از سازند نایبند در شرایط محیط رسوبی آرام و زیر سطح موج سار هوای آرام (FWWB–fair-weather wave base ) ته نشست شده است.
    کلید واژگان: اثر رخساره کروزیانا, محیط رسوبی, تریاس پسین, سازند نایبند, طبس
    Abbassin.*, Ghavidel, Syookim., Yousefim., Navidi Izad, N
    Nayband Formation is composed of sandstone, coal bearing shales, siltstone, and fossiliferous limestone in the southwest Tabas section, east central Iran. In this section, it is 1410 m in thickness and Late Triassic in age. A divers trace fossils have been found in the middle parts of sequence as 400-600 m. These trace fossils include Lockeia isp., Palaeophycus tubularis, Palaeophycus striatus, Planolites beverleyensis, Rhizocorallium isp., Rosselia isp., and cf. Treptichnus isp. This ichnoassemblage is attributable to Cruziana ichnofacies with presence of Lockeia isp., Rhizocorallium isp., and, Rosselia isp. This part of Nayband Formation was deposited in low energy conditions below fair-weather wave base.
    Keywords: Cruziana ichnofacies, Sedimentary environment, Late Triassic, Nayband formation, Tabas
  • فاطمه واعظ *، شهرام نام جو

    سازند هجدک در منطقه کوچکعلی، جنوب باختر طبس از گسترش خوبی برخوردار است. این سازند عمدتا از شیل های خاکستری تیره، سیلت سنگ و ماسه سنگ با میان لایه هایی از رگه های زغال سنگ تشکیل می شود. ماکروفسیل های گیاهی این سازند از چاه اکتشافی شماره 169 جمع آوری و مورد مطالعه قرار گرفت. تعداد 32 گونه ماکروفسیل گیاهی متعلق به 19 جنس از راسته های مختلف Bennettitales، Caytoniales، Cycadales، Dicksoniales، Equisetales، Ginkgoales و Pinales مورد شناسایی قرار گرفتند. با توجه به حضور گونه های شاخص Coniopteris hymenophylloides، Klukia exilis، Nilssonia macrophylla و Elatides thomasii سن آالنین باژوسین برای این مجموعه فسیلی در نظر گرفته می شود. یک بایو زون تجمعی به نام Klukia exilis-Nilssonia macrophylla Assemblage zone و چهار زیر بایو زون به ترتیب از پایین به بالا به نام های Sagenopteris nilssoniana-Equisetites columnaris Concurrent Range zone، Equisetites beanii-Ptilophyllum harrisianum Concurrent Range zone، Ginkgoites huttonii Taxon Range zone و Ferizianopteris undulata-Coniopteris hymenophylloides Assemblage zone در این سازند تعیین گردید. بایو زون های سازند هجدک در منطقه کوچکعلی طبس با سایر بایو زون های هم ارز در منطقه مزینو (بلوک طبس)، سازند دانسیرت در مناطق بلده و رودبارک (کوهستان های البرز مرکزی) و سازند بازه حوض در برش الگو (جنوب مشهد، کوهستان بینالود) مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفت. با توجه به فراوانی سرخس ها و سیکادال ها در این مکان، آب و هوای مرطوب و نیمه گرمسیری در این بازه زمانی غلبه داشته است.

    کلید واژگان: ماکروفسیل گیاهی, زیست چینه نگار, سازند هجدک, کوچکعلی شمالی, طبس, آب و هوا
    Fatemeh Vaez*
    Introduction

    Hojedk Formation is well-exposed at the Kouchekali area, south western of the Tabas city. It consists of mainly grey-dark shale, siltstone and sandstone intercalating with coal seams. Here, the core number 169 was studied and plant macrofossils were collected. Thirty-two species of plant macrofossil remains allocated to nineteen genera of various orders such as Equisetales, Dicksoniales, Schizaeales, Caytoniales, Bennettitales, Cycadales, Ginkgoales and Pinales were identified. On the basis of the occurrence of index fossils such as Coniopteris hymenophylloides, Elatides thomasii, Klukia exilis and Nilssonia macrophylla, Aalenian-Bajocian age is suggested for this assemblage. One assemblage zone (Klukia exilis-Nilssonia macrophylla) and four sub-biozones were recognized in this formation. These subzones are: I) Sagenopteris nilssoniana-Equisetites columnaris Concurrent range zone, II) Equisetites beanii-Ptilophyllum harrisianum Concurrent range zone, III) Ginkgoites huttonii Taxon range zone and IV- Ferizianopteris undulata-Coniopteris hymenophylloides Assemblage zone. Biozones of the Hojedk Formation in the Kouchekali area were correlated to the similar age sediments of the Mazino area (Tabas Block), the Dansirit Formation in Baladeh and Rudbarak areas (Central Alborz Mountains) and Bazehowz Formation in its type section (south Mashhad, Binalud Mountains). Moreover, on the basis of relative abundance of Filicales and Cycadales in this area, a humid sub-tropical (warm temperate) climate or is suggested for this period of time.
    Material, methods and geological setting
    The plant fossils have been driven from the borehole number 169, North Kouchekali, W Tabas city, 33˚17´North, 56˚18´East. A total of 86 specimens have been collected from a 405 m stratigraphic-core section. Some specimens yielded more than one fossil. There were several coal seams among this core. The flora from this locality is here introduced for the first time. Material cited in this work (prefixed FJNK; acronym for Fatemeh, Javadi, Namjoo and Kouchekali) is held in the collection of the Palaeobotany Laboratory of the Faculty of Geology at University of Tehran.
    Systematic palaeobotany
    North Kouchekali core section, W Tabas city contains well-preserved plant macrofossils belonging to 32 species allocated to 19 genera. These fossils are: Anomozamites sp., Cladophlebis aktashensis, Cladophlebis whitbyensis, Coniopteris hymenophylloides, Ctenis sp. cf., Ctenis sulcicaulis, Dictyophyllum sp., Elatides thomasii, Elatocladus zamioides, Equisetites beanie, Equisetites columnaris, Ginkgoites huttonii, Klukia crenata, Klukia exilis, Lobifolia rotundifolia, Lobifolia sp., Neocalamites sp., Nilssonia feriziensis, Nilssonia macrophylla, Nilssonia orientalis, Nilssonia sp., Nilssonia sp. cf., Nilssonia tazarensis, Nilssonia tenuicaulis, Nilssonia undulate, Podozamites distans, Pterophyllum feriziense, Ptilophyllum harrisianum, Rhizomopteris rezaii, Sagenopteris nilssoniana and Sphenobaiera sp.
    Biostratigraphy of the North Kouchekali
    The Hojedk Formation consists of shale, siltstone and fine-sandy silt alternating with a thick medium-grained sandstone at the base of column. Several coal seams present at the middle and upper part of the core column. One assemblage biozone was established in this section with lower and upper boundaries identified by FOO (First Observed Occurrence) and LOO (Last Observed Occurrence) of Klukia exilis and Nilsssonia macrophylla respectively. Furthermore, four informal subzones were recognized which are upward: I) Sagenopteris nilssoniana-Equisetites columnaris Concurrent range zone; II) Equisetites beanii-Ptilophyllum harrisianum Concurrent range zone; III) Ginkgoites huttonii Taxon zone and IV) Coniopteris hymenophylloides-Nilssonia feriziensis Concurrent range zone.
    Geographic and stratigraphic distribution of taxa
    Floristic association described here is widespread in the Central-East Alborz Mountains, Kerman Basin and Tabas area in the early Middle Jurassic. Similar plant macrofossil assemblages have been distinguished from the Shemshak Group in the Alborz Mountains, the Bazehowz Formation in the Binalud Mountains and the Hojedk Formation in the Kerman Basin and in the Tabas area (e.g. Barnard & Miller, 1976; Fakhr, 1977; Schweitzer et al., 2000, 2003; Vaez-Javadi, 2011, 2012, 2014; Vaez-Javadi & Allameh, 2015).
    Relative abundance of Taxa in North Kouchekali
    Relative abundances of morphocats was studied in which the relative abundances of Filicales and Equisetales and macrophyllous cycadophytes were 38.5% and 37% respectively. It is noteworthy that variety of the species of Genus Nilssonia (six species) and species of Order Ginkgoales (two taxa), as a macrophyllous cycadophyte was high within the North Kouchekali core column. Therefore, a humid subtropical (warm temperate) climate is considered during this period of time in this area.
    Floral gradient analysis of the flora of North Kouchekali
    In order to recognized palaeoclimate of the Calshaneh area during the Middle Jurassic floral gradient and correspondence analysis was used. Ziegler et al. (1996) assigned all Jurassic leaf genera to ten coarser morphological categories (or 'morphocats'). These are sphenophytes, ferns, pteridosperms, microphyllous cycadophytes, unassigned (intermediate or morphologically variable) cycadophytes, macrophyllous cycadophytes, ginkgophytes, microphyllous conifers, unassigned (intermediate or morphologically variable) conifers and macrophyllous conifers. These groups parallel the major taxonomic subdivisions which in turn reflect the individual physiognomic strategies of their constituent plants. Rees et al. (2000) explained "Floral gradient" analysis. They show how this analysis can be used to interpret phytogeographic patterns based on the axis 1 scores of individual leaf genera and corresponding plant localities, due to their relative degrees of association. Then it can be understood these climatically in terms of the basic morphological characteristics of individual leaf genera and the palaeogeographic distribution of plant localities. By averaging the scaled (0 to 100) axis 1 scores of the 32 genera common to all three intervals, a Jurassic 'floral gradient' has been derived. In this case, microphyllous conifers and microphyllous cycadophytes have low scores, whereas macrophyllous conifers and ginkgophytes have high ones. Ferns and macrophyllous cycadophytes occupy the central portion of the gradient, along with sphenophyte genera such as Equisetites. Using the floral gradient, can assign a value to any Jurassic plant locality simply by averaging the scores of its constituent leaf genera. In this study I established this analysis. Floral gradient score of the North Kouchekali flora is 56.2. This shows that the flora assigned to the middle part of Table and suggests a humid and sub-tropical climate during early Middle Jurassic.

    Conclusion

    In this study, new data have been provided from the Hojedk Formation at the North Kouchekali, west of Tabas city, central-east Iran. Jurassic deposits in this core-column contains thirty-two species of plant macrofossil remains belonging to nineteen genera of various orders such as Equisetales, Dicksoniales, Schizaeales, Caytoniales, Bennettitales, Cycadales, Ginkgoales and Pinales. On the basis of the occurrence of index fossils such as Coniopteris hymenophylloides, Klukia exilis, Nilssonia macrophylla and Elatides thomasii, Aalenian-Bajocian age is suggested for this assemblage. One assemblage zone (Klukia exilis-Nilssonia macrophylla) and four informal sub-biozones were recognized in this formation. These subzones are upward: I) Sagenopteris nilssoniana-Equisetites columnaris Concurrent range zone, II) Equisetites beanii-Ptilophyllum harrisianum Concurrent range zone, III) Ginkgoites huttonii Taxon range zone and IV) Ferizianopteris undulata-Coniopteris hymenophylloides Assemblage zone.  This assemblage biozone is comparable to other biozones of the same age in Iran. Furthermore, relative abundances of taxa and morphocats were studied and relative abundances of Filicales, Equisetales, macrophyllous and cycadophytes were 38.5% and 37% respectively. It is noteworthy that variety of the species of Genus Nilssonia (six species) and species of Order Ginkgoales (two taxa), as a macrophyllous cycadophyte was high within the North Kouchekali core column. In addition, floral gradient score of this assemblage is 56.2. This shows that the flora assigned to a humid and sub-tropical climate (warm temperate biome) during the Middle Jurassic.

    Keywords: Plant macrofossil, Hojedk Formation, Biostratigraphy, N. Kouchekali, Tabas, Climate
  • فاطمه واعظ جوادی *
    سازند هجدک در برش کالشانه، شمال باختر طبس گسترش خوبی دارد. این سازند در این منطقه دربردارنده تناوبی از لایه های سیلتستون- ماسه سنگ به همراه اندک لایه های شیلی و میان لایه های زغال سنگی می باشد. تعداد 17 گونه ماکروفسیل گیاهی متعلق به 11 جنس از راسته های مختلف اکوئی ستال ها، فیلیکال ها، کی تونیال ها، نیلسونیال ها، بنتیتال ها، گینکگوآل ها و پاینال ها مورد شناسایی قرار گرفتند. با توجه به حضور گونه های شاخص Coniopteris hymenophylloides، Klukia exilis و Elatides thomasii سن آالنین- باژوسین برای این مجموعه فسیلی خاطرنشان می گردد. یک زیست زون تجمعی به نام Nilssnonia sp. cf. N. bozorga-Klukia exilis Assemblage zone و سه زیر زیست زون به ترتیب از پایین به بالا به نام های 1- زیر زیست زون Ptilophyllum harrisianum Taxon Range zone، 2- زیر زیست زون Elatides thomasii-Sphenobaiera longifolia Concurrent Range zone و 3- زیر زیست زون Ginkgoites sp. cf. G. parasingularis - Coniopteris hymenophylloides Concurrent Range zone تعیین گردید. زیست زون تجمعی رسوبات ژوراسیک میانی برش کالشانه قابل تطابق و مقایسه با بیوزون تجمعی معرفی شده از سازند هجدک در منطقه کوچکعلی شمالی، جنوب باختر طبس و سایر زیست زون های هم ارز در این بازه زمانی می باشد. بر اساس فراوانی نسبی به دست آمده راسته های نیلسونیال ها، گینکگوآل ها، فیلیکال ها و اکوئی ستال ها به ترتیب با فراوانی نسبی 44/44%، 64/20%، 87/15% و 94/7% بیشترین حضور را در مجموعه پوشش گیاهی بازه زمانی ژوراسیک میانی در منطقه کالشانه داشته اند. جنس های نیلسونیا، سفنوبایرا، کلوکیا و اکوئی ستایتس به ترتیب با فراوانی نسبی 27/41%، 46/17%، 11/11% و 94/7% بیشترین حضور را در این منطقه داشته اند. بدین ترتیب، آب و هوای نیمه گرمسیری- معتدل و مرطوب برای ژوراسیک میانی این منطقه خاطرنشان می گردد.
    کلید واژگان: ماکروفسیل های گیاهی, زیست چینه نگاری, سازند هجدک, ژوراسیک, طبس, آب و هوای دیرینه
    Fatemeh Vaez, Javadi
    Jurassic deposits are well exposed in the Calshaneh area, north western of the Tabas city, Central-East Iran. It contains plant macrofossils belonging to seventeen species allocated to eleven genera of various orders such as of Equisetales, Filicales, Bennettitales, Cycadales, Caytoniales, Ginkgoales and Pinales. One biozone was recognized in the Hojedk Formation at Calshaneh section. According to occurrence of Klukia exilis and Coniopteris hymenophylloides a Middle Jurassic age is suggested for this biozones. One Assemblage zone, Nilssnonia sp. cf. N. bozorga-Klukia exilis Assemblage zone, and three subzones were recognized in this section. Subzones are from base to up 1- Ptilophyllum harrisianum Taxon range zone 2- Elatides thomasii-Sphenobaiera longifolia concurrent range zone and 3- Ginkgoites sp. cf. G. parasingularis - Coniopteris hymenophylloides concurrent range zone. This Assemblage biozone is comparable to other biozones of the same age in Iran. Furthermore, relative abundances of taxa was studied and relative abundances of order Nilssoniales, Ginkgoales, Filicales, and Equisetales were 44.44%, 20.64%, 15.87, and 7.94% respectively. It is noteworthy that variety and relative abundance of the species of Genus Nilssonia (six species and 42.27%) and species of Order Ginkgoales (two taxa and 17.46%), as a macrophyllous cycadophyte, was high within the Calshaneh area. Therefore, a humid subtropical to temperate climate is considered for this period of time in this area.
    Keywords: Plant macrofossils, Biostratigraphy, Jurassic, Hojedk Formation, Tabas, Palaeoclimate
  • محمدعلی رجب زاده، زهره قربانی، مرتضی جلالی فرد، مهدی محمدزاده
    ناحیه زغال دار پروده با گستره 1200 کیلومتر از جمله حوضه های مهم زغال دار خاور ایران مرکزی است که در 75 کیلومتری جنوب خاوری شهرستان طبس و میان طول های جغرافیایی 15°56 تا 45°56 و عرض های جغرافیایی 50°32 تا 05°33 قرار گرفته است. ذخایر زغال این ناحیه با سن تریاس بالایی از نوع بیتومینی با مواد فرار کم، خاکستر بالا و گوگرد متوسط تا بالا هستند که در بخش قدیر سازند نایبند جای گرفته اند. گوگرد پیریتی مهم ترین گونه شیمیایی گوگرد در لایه های زغالی است. کانی های کوارتز، ایلیت-کائولینیت، پیریت و کلسیت به ترتیب فراوان ترین کانی های سیلیکاتی، رسی، سولفیدی و کربناتی در لایه های زغالی منطقه هستند. نسبت به پوسته بالایی، عناصر اصلی غنی شدگی و عناصر فرعی تهی شدگی نشان می دهند. به جز عناصر کادمیم، لیتیم، آرسنیک و روی، لایه های زغال دار پروده با زغال سنگ های جهان و آمریکا همانند هستند. بر پایه شاخص غنی شدگی، عناصر آرسنیک، کبالت و کادمیم در راس آلاینده های منطقه پروده قرار دارند. همبستگی بالای میان میزان خاکستر و عناصر سیلیسیم، پتاسیم و آلومینیم نشانگر ترکیب آلومینوسیلیکاتی خاکستر است. همچنین همبستگی بالای میان مقدار کادمیم، کبالت و آرسنیک با آهن و گوگرد پیریتی، تجمع این عناصر را در فاز سولفیدی نشان می دهد که در تحلیل آماری عاملی و خوشه اینیز تایید می شود. شاخص جداسازی نشانگر افزودگی لیتیم، مولیبدن، مس و سرب در بخش کنسانتره است و نشان می دهد که این عناصر دارای پیوند آلی با بخش ماسرالی زغال هستند. بقیه عناصر فرعی به دلیل حضور در بخش کانیایی زغال سنگ در خاکستر غنی شده اند.
    کلید واژگان: ژئوشیمی عناصر سمی, زغال سنگ, قابلیت فراوری, پروده, طبس
    M. A. Rajabzadeh, Z. Ghorbani, M. Jalalifard, M. Mohammadzadeh
    Parvadeh coalfield with an area of 1200 km2 is one of the largest coalfields in East-Central Iran. The coal-bearing clastic rocks of the coalfield belong to Ghadir Member of the Upper Triassic Naiband Formation and could be classified as bituminous coal, containing low volatile, high ash and medium to high sulfur. Pyritic sulfur is the main form of sulfur in the Parvadeh coals. Quartz, illite, kaolinite, pyrite, and calcite/dolomite are the principal mineral phases. Enrichment in major elements and depletion in minor elements were observed in studied samples when compared with those of the earth crust. The element contents of coal-bearing layers are similar to those of the US and world coals except for Cd, Li, As and Zn. Based on the calculated enrichment factor, the elements As, Co and Cd are the most pollutants in Parvadeh area. Strong correlations among ash contents and Si, K and Al values indicate that the coal ash is mainly composed of aluminosilicates. Meanwhile, Cd, Co, As, Fe, and S show that Cd, Co, As participated in pyrite lattice. These results were confirmed by factor and cluster analyses. The calculated recovery index shows that Li, Mo, Pb and Cu are bounded to maceral and organic matter thus are enriched in the cleaned coals. The other minor metals, however, are present in mineral part of the coal and enriched in ash.
    Keywords: Geochemistry of Toxic Elements, Coal, Recovery index, Parvadeh, Tabas
  • محمد ناظمی، منوچهر قرشی، محمدرضا قاسمی، مهران آرین
    مطالعه ویژگی های زمین ریختی بادزن های آبرفتی در پهلوهای باختری و خاوری کوهستان شتری واقع در خاور طبس دو دسته مختلف از این بادزن ها را آشکار می سازد. دسته اول از این بادزن ها کهن تر و دارای گسترش بیشتری هستند و راس آنها در پای کوهستان شتری و پایشان تا بخش های میانی دشت هم می رسد. این بادزن ها که در حال حاضر رسوب گذاری مجرای اصلی بر روی آنها انجام نمی شود، اغلب شامل رسوبات آبرفتی کهن با پوشش نازکی از رسوبات آبرفتی جوان تر هستند. دسته دوم که به صورت یک بادزن جوان و پویا می باشند در انتهای بادزن های دسته اول و یا در پای کوهستان شتری- در بخش های جنوبی - قرارگرفته اند. می توان گفت در مورد دسته اول فرایند رسوب گذاری پویا و جدید توسط مجرای اصلی ایجادکننده بادزن به بخش های پایین تر و پای بادزن منتقل شده است ولی در مورد دسته دوم این عمل در راس بادزن و بر روی رسوبات کهن تر انجام می شود. به عبارت دیگر دسته اول بادزن ها شامل دو بخش آشکار کهن و پویا(نوین) است ولی دسته دوم همگی بادزن های جدید و پویا هستند. مطالعه انجام شده نشان می دهد که الگوی زمین ریختی دو نوع بادزن یادشده ارتباط آشکاری با موقعیت و سازوکار گسل های جنبا و نیز سطوح زمین ریختی موجود در دشت طبس و دامنه های خاوری کوهستان شتری داشته است و به عبارت دیگر با سازوکار فرگشت ساختاری این کوهستان مرتبط است. الگوی یادشده به گونه ای است که هر جا گسل جنبای زمین لرزه ویرانگر سال 1357 طبس در مرز کوه و دشت قرار دارد و در راستای آن کوهستان شتری فراخاست می نماید، بادزن های جوان نوع دوم و هر جا که گسل یادشده در اثر پیشرفت پیشانی جنبش های ساختاری در بخش های میانی دشت قرارگرفته است و در راستای آن بخش کهن بادزن و کوهستان باهم در حال فراخاست هستند، بادزن های نوع اول-با دو بخش مجزا- تشکیل یافته است. این فراخاست به صورت گسلش و چین خوردگی پویا همراه با لغزش های بین لایه ای در حال انجام است. پیشرفت پیشانی جنبش های ساختاری در طی فرگشت زمین شناختی کوهستان شتری سبب ایجاد چهار سطح زمین ریختی متفاوت همراه با سه نسل از بادزن های آبرفتی مختلف شده است. بدین ترتیب بامطالعه الگوی زمین ریختی بادزن های آبرفتی می توان داده های پر ارزشی را در مورد موقعیت گسل های جنبای کواترنری در دشت های آبرفتی به دست آورد. به طوری که این الگو وجود یک گسل جنبا در نزدیکی شهر بشرویه -خاور کوهستان شتری- را نشان می دهد. اگر چه از این گسل هیچ زمین لرزه مهمی تاکنون گزارش نشده ولی شواهد ریخت زمین ساختی نشان از پویایی آن داشته و از این رو، رخداد زمین لرزه های بزرگ در آینده در اثر جنبش آن دور از انتظار نیست.
    کلید واژگان: طبس, کوهستان شتری, بادزن آبرفتی, ریخت زمین ساخت, گسل جنبا, فراخاست
    M. Nazemi, M. Qurashi, M. R. Ghassemi, M. Arian
    Geomorphic characteristics of alluvial fans on the sides of the Shotori Mountains in east of Tabas represent two different groups. The first group is older and is more dominant with their heads near the Shotori Mountain's hillside and their toe spreading to the central parts of the plain. These alluvial fans on which no main recent channel sedimentation is occurring, are often consisted of old alluvial sediments with a thin cover of newer ones. The second group includes younger and active alluvial fans consisted of more recent sediments of stream bed, which are located at the termination of the first group or at the southern foothills of the Shotori Mountains. It can be said that in the first group, recent active sedimentation process by the main channel has been transferred to the lower parts and toe of the alluvial fan, but in the latter group sedimentation has been done on top of the alluvial fan and on older sediments. In other words, the first group consists of two obvious old and active (recent) parts, while the second group only includes recent and active alluvial fans. Our investigations indictaes that geomorphic pattern of these two alluvial fan groups has a clear relation with location and mechanism of active faults and geomorphic surfaces in the plain of Tabas and eastern slopes of the Shotori Mountains; in other words, it is related to the mechanism of structural evolution of this mountain. According to this pattern, ver there is the active fault of the catastrophic 1978 earthquake at the front of mountain along which the Shotori Mountains are being uplifted, the second type of alluvial fans is formed. the fault is located in central parts of the plain as a result of deformational front propagation, and the old part of the alluvial fan and mountain are being uplifted along it, the first type of alluvial fans (with two separate parts) is formed. This uplift is accommodated by active faulting and folding associated with bedding plane faulting. Migration of deformational front during geologic evolution of the Shotori Mountains has caused four different geomorphic levels along with three generations of alluvial fans. It is concluded that investigating on geomorphic pattern of alluvial fans will provide valuable data about the location of active Quaternary faults in alluvial plains. This pattern shows an active fault near Boshruyeh (east of the Shotori Mountains). Although no major earthquake has been reported the fault, all morphotectonic evidences show its activity and thus the occurrence of large earthquakes in the future is expected.
    Keywords: Tabas, Shotori Mountains, Alluvial fan, Morphotectonics, Active fault, Uplift
  • محمد خانه باد، رضا موسوی حرمی، اسدالله محبوبی

    بخش 2 سازند شیشتو به سن کربونیفر پیشین در ناحیه ی مورد بررسی از یک توالی به سمت بالا کم عمق شونده تشکیل شده است. بیوکلست پکستون های این رسوب ها اغلب دارای خرده های اسکلتی کرینوئید، براکیوپود، بریوزوآ، تریلوبیت، مرجان و مقداری فرامینیفر است. سنگ های کربناتی این سازند تحت تاثیر تاریخچه ی دیاژنتیکی پیچیده ای قرار گرفته اند که مهم ترین آن ها، فرایند سیلیسی شدن و پیریتی شدن است. پیچیدگی سیلیسی شدن در این سنگ های آهکی بیشتر به خاطر سیلیسی شدن انتخابی جانداران مختلف است. از نظر ریخت شناسی، سیلیسی شدن خرده های اسکلتی این ناحیه بیشتر از نوع میکروکوارتز، کلسدونی و مقداری مگاکوارتز است. ارتباط مشاهده شده ی بین انواع خرده اسکلتی و نوع کوارتز جانشینی بیانگر آنست که ریزساخت خرده اسکلتی کنترل کننده ی نوع کوارتز جانشینی است. سیلیسی شدن خرده های اسکلتی این سازند در راستای غشاهای انحلالی نازک رخ داده است که در این حالت خرده کلسیتی انحلال یافته و سیلیس نهشته شده است. خرده های براکیوپود، مرجان و کرینوئید در این رسوب ها بیشترین حساسیت برای سیلیسی شدن را داشته اند. وجود ناخالصی هایی مانند منیزیم در ترکیب خرده های اسکلتی مانند براکیوپودها و کرینوئیدها از عوامل کنترل کننده ی حساسیت این اجزا به سیلیسی شدن است. پیریت دیاژنتیکی در این سنگ های آهکی به صورت بلورهای منفرد شکلدار دیده می شوند. این فرایند بعداز مرگ جاندار در طی دیاژنز تدفینی رخ می دهد. پیریتی شدن به شدت به شرایط احیایی و در دسترس بودن یون های Fe و S در محیط دیاژنتیکی تدفینی وابسته است.

    کلید واژگان: سیلیسی شدن, پیریتی شدن, کانی شناسی اولیه, ریزساخت, خرده های فسیلی, سازند شیشتو, طبس

    The (Early Carboniferous) Shishtu 2 Formation at the study area is composed of a shallowing upward sequence. Skeletal packstones consist of crinoids, brachiopods, bryozoans, trilobites, corals and rare foraminiferas. The carbonates of this formation have undergone a complex diagenetic history and the most diagenetic events are silicification and pyritization. The complexity of silicification in these limestones is further demonstrated due to selectivity of silicification of different faunas. Based on morphology, four fabric types are distinguished in silica including microcrystalline quartz, spherulitic chalcedony and slightly megaquartz and euhedral quartz. The observed correlation between skeletal fragments and quartz replacement types (QRT) shows that skeleton microstructure may control QRT. The silicification of the skeletal grains in this study occurred along thin solution films where skeletal calcite dissolved and silica precipitated. The brachiopods, corals and crinoids are the most susceptible organisms to silicification. The presence of impurity of Mg2+ in the composition of skeletal grains (e.g., brachiopods and crinoids) may be the controlling factor for their susceptibility for silicification. Diagenetic pyrite in the limestone of the Carboniferous in this area exhibit as euhedral pyrite which occurs as singular euhedral crystals. These may occur after the death of faunas and during burial diagenesis. This process is strongly dependent on the redox potential (dysaerobia to anaerobia) and availability of the required elemental ingredients (Fe and S) in the burial realm.

    Keywords: Silicification, pyritization, primary mineralogy, microstructure, skeletal grains, Shishtu Formation, Tabas
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال