به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "phosphorus" در نشریات گروه "زیست شناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «phosphorus» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • افسون رضایی علولو، عزیزالله خیری*، محسن ثانی خانی، ملیحه یعقوبی

    به منظور بررسی تاثیر محلول پاشی سطوح مختلف بنزیل آدنین و اسید گلوتامیک بر غلظت عناصر و برخی خصوصیات فیزیولوژیک گل انگشتانه ارغوانی در گیاهان یک ساله و دوساله، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زنجان اجرا شد. تیمارهای مورد مطالعه شامل اثر سن گیاه (گیاهان یک ساله و گیاهان دوساله) به عنوان فاکتور اصلی، دو سطح بنزیل آدنین (5/0 و 1 میلی مولار) و دو سطح اسید گلوتامیک (1 و 2 میلی مولار) به همراه تیمار شاهد (بدون محلول پاشی) به عنوان فاکتور فرعی به کار برده شدند. نتایج نشان داد که، بیشترین مقدار نیتروژن کل (70/1 درصد)، فسفر (08/0 درصد) و پرولین (86/3 میلی گرم بر گرم) در گیاهان یک ساله و بیشترین مقدار منیزیم برگ (64/0 میکروگرم بر کیلوگرم) و قند محلول (26/63 میلی گرم بر گرم) در گیاهان دوساله و تحت محلول پاشی بنزیل آدنین 1 میلی مولار حاصل شد. حداکثر مقدار عناصر پتاسیم (90/1 درصد)، کلسیم (92/2 درصد) و آهن (21/152 میکروگرم بر کیلوگرم) در گیاهان دوساله و تحت تیمار بنزیل آدنین 5/0 میلی مولار به دست آمد. کمترین مقدار نشت یونی برگ ها (31/16 درصد) و بیشترین مقدار محتوای نسبی آب (61/89 درصد) با کاربرد برگی اسید گلوتامیک 2 میلی مولار در گیاهان یک ساله، و بیشترین میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز (15/4 میلی گرم پروتئین در دقیقه) و پراکسیداز (61/1 میلی گرم پروتئین در دقیقه) با کاربرد برگی اسید گلوتامیک 1 میلی مولار در گیاهان دوساله حاصل شد. بیشترین مقدار وزن تر برگ (51/123 گرم) و وزن خشک برگ (93/47 گرم) در گیاهان یک ساله و با کاربرد برگی اسید گلوتامیک 1 میلی مولار به دست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده، کاربرد سطوح مختلف بنزیل آدنین و اسید گلوتامیک جهت بهبود جذب عناصر و نیز بهبود خصوصیات مورفوفیزیولوژیک گیاه گل انگشتانه ارغوانی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: بنزیل آدنین, دیگوکسین, فسفر, نیتروژن, منیزیم
    Afsoon Rezaie Allolo, Azizalah Kheiry*, Mohsen Sani Khani, Maliheh Yaghoobi

    In order to investigate the effect of foliar application of different levels of benzyl-adenine and glutamic acid on the concentration of elements and some physiological characteristics of Digitalis purpurea L. in one-year and two-year-old plants, a factorial experiment in the form of a completely randomized design with three replications was conducted at the University of Zanjan research greenhouse. The treatments consisted of the effect of plant age (one-year plants and two-year old plants) as the main factor and two levels of benzyl-adenine (0.5 and 1 mM) and two levels of glutamic acid (1 and 2 mM) with the control as a subfactor. The results showed that the highest amount of total nitrogen (1.70%), phosphorus (0.08%), and proline (3.86 mg/g) in the one-year-old plants and the highest amount of leaf magnesium (0.64 µg/Kg) and Soluble sugar (63.26 mg/g) were obtained in the two-year-old plants under foliar application of 1 mM benzyl-adenine. The maximum amount of elements potassium (1.90%), calcium (2.92%), and iron (152.21 µg/Kg) was obtained in two-year-old plants treated with 0.5 mM benzyl adenine. The lowest amount of ion leakage index of leaves (16.31%) and the highest amount of relative water content (89.61%) were recorded with foliar application of 2 mM glutamic acid in one-year-old plants, and the highest amount of catalase enzyme activity (154.4 mg/g protein) and peroxidase (1.61 mg/g protein) were obtained by foliar application of 1 mM glutamic acid in the two-year-old plants. The highest leaf fresh weight (123.51 g) and leaf dry weight (47.93 g) were obtained in the one-year-old plants with foliar application of 1 mM glutamic acid. According to the results, the application of different levels of benzyl-adenine and glutamic acid is recommended to improve the absorption of elements and also to improve the morpho-physiological characteristics of the Digitalis purpurea L.

    Keywords: Benzyl-Adenine, Digoxin, Phosphorus, Nitrogen, Magnesium
  • اطهره ذبیحی، آرین ساطعی*، مازیار احمدی گلسفیدی، مهدی عبادی

    مطالعه حاضر به بررسی اثر انواع کود نیتروژن بر شاخص های رشد، محتوای کلروفیلی، پروتئین بخش هوایی و میزان دو عنصر پتاسیم و فسفر در ریشه و اندام هوایی گیاه افوربیا تیروکالی می پردازد. گیاهان حاصل از قلمه های هفت ماهه، یک دوره چهارماهه را در خاک بدون کود (شاهد) و یا در دوازده تیمار شامل کود زیستی حاوی آزتوباکتر کروکوکوم، کود اوره و چهار نوع از انواع رایج کود NPK در دو غلظت 2 و 4 گرم بر لیتر و در بلوکهای کامل تصادفی را در شرایط گلخانه دانشگاه آزاد اسلامی گرگان از ابتدای اسفند1397 گذراندند. شاخص های رشد مورد بررسی شامل وزن خشک و تر گیاه، ریشه و اندام هوایی و نیز نسبت وزن تر و خشک ریشه به گیاه بود. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بر خلاف انتظار، کودهای شیمیایی به ویژه اوره، اکثرا باعث کاهش شاخص های رشد و به خصوص کاهش رشد سیستم ریشه ای شدند. کود زیستی نیز باعث بهبود شاخص های رشد در مقایسه با شاهد نشد. همچنین به کارگیری این کودها منجر به افزایش محتوای پروتئین بخش هوایی نگردید. به رغم افزایش پتاسیم ریشه در برخی تیمارها و یا افزایش انتقال فسفر از ریشه به اندام هوایی در اکثر تیمارها، مطالعه همبستگی ها نشان داد که تغییرات محتوای پتاسیم ریشه و یا فسفر اندام هوایی با تغییرات رشد همبستگی نداشته است. با این حال افزایش فسفر اندام هوایی همبستگی معنی دار مثبت و یا منفی را به ترتیب با محتوای کلروفیل a و b اندام هوایی نشان داد. همچنین تغییرات محتوای کلروفیل، همبستگی منفی با توسعه سیستم ریشه ای داشته است. لزوم بازنگری در صرف هزینه کود نیتروژن برای این گیاه، نتیجه کاربردی کار حاضر است.

    کلید واژگان: پروتئین, اوره, ازتوباکتر, رشد, نیتروژن, کلروفیل, پتاسیم, فسفر, کود
    Athare Zabihi, Aryan Sateei*, Mazeyar Ahmadi Golsefidi, Mehdi Ebadi

    The present study investigates the effect of nitrogen fertilizers on growth indices, chlorophyll content, protein of the aerial parts, and the amount of potassium and phosphorus in the roots and aerial parts of Euphorbia tirucali. Plants obtained from seven-month cuttings, spent a period of four months in soil without fertilizer (control) or in twelve treatments including biofertilizer containing Azotobacter crococum, urea fertilizer and four common types of NPK fertilizer in two concentrations of 2 and 4 g / l in complete randomized blocks in the greenhouse of the Islamic Azad University of Gorgan from the beginning of March 2019.The growth indices including the dry and fresh weight of the plant, roots and shoots as well as the ratio of fresh and dry weight of the root to the plant have been studied.The results of the present study showed that, contrary to expectations, chemical fertilizers, especially urea, mostly reduced the growth indices and especially the growth of the root system. Biofertilizer also did not improve growth indices compared to the control. Also, the use of these fertilizers did not increase the protein content of the aerial parts. Despite the increase in root potassium in some treatments or the increase in phosphorus transfer from root to shoot in most treatments, the correlation study showed that changes in root potassium or shoot phosphorus content were not correlated with growth changes. However, increase in shoot phosphorus showed a significant positive or negative correlation with shoot chlorophyll a and b content, respectively. Changes in chlorophyll content also had a negative correlation with root system development. The need to reconsider the cost of nitrogen fertilizer for this plant is a practical result of the present work.

    Keywords: Protein, Nitrogen, Growth, Chlorophyll, Urea, Fertilizer, Phosphorus, Azotobacter, Potassium
  • تهمینه میرعرب، عیسی خمری، زینب محکمی، مهدی دهمرده، علیرضا سیروس مهر

    گیاه کارلا  Momcrdica Charantia L.که معمولا خربزه تلخ ، کدوی تلخ و خیار تلخ نامیده می شود؛ گیاهی دارویی از خانواده کدوئیان است. همه بخش های این گیاه خاصیت دارویی دارند؛ اما میوه مهمترین بخش این گیاه است که برای کنترل دیابت استفاده می گردد. کارلا خواص درمانی زیادی مثل کنترل دیابت، ضد سرطان و ضدمیکروبی دارد. با توجه به مصرف بی رویه کودهای شیمیایی و اثر آنها بر کاهش کیفیت گیاهان و افزایش آلودگی زیست محیطی، این تحقیق به منظور بررسی اثر کودهای زیستی و آلی بر شاخص کلروفیل برگ، عملکرد و کیفیت میوه کارلا اجرا گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار طی سال های 1400 و 1401 بود. تیمارهای آزمایش شامل مایکوریزا در دو سطح (تلقیح با Glomus mosseae و عدم تلقیح)، باکتری محرک رشد گیاه در چهار سطح (عدم تلقیح، تلقیح با ازتوباکتر، تلقیح با سودوموناس و تلقیح با هر دو سویه) و ورمی کمپوست در چهار سطح (0، 4، 7 و 10 تن در هکتار) بودند. نتایج نشان داد که شاخص کلروفیل، وزن خشک میوه و کیفیت میوه در سال دوم به علت افزایش دما، کاهش بارندگی و افزایش تبخیر ماهانه در مقایسه با سال اول کمتر بود. کاربرد جداگانه و ترکیبی مایکوریزا، باکتری محرک رشد گیاه و ورمی کمپوست اثرات مثبتی بر صفات مورد مطالعه در مقایسه با تیمار شاهد (عدم کاربرد این عوامل) داشتند. تاثیر مثبت تیمارهای ترکیبی هر سه عامل در مقایسه با کاربرد جداگانه آنها بیشتر بود. تیمار ترکیبی تلقیح مایکوریزا و کاربرد هر دو سویه باکتری در حضور 10 تن در هکتار ورمی کمپوست بیشترین تاثیر مثبت را بر صفات مورد مطالعه داشت و کاروتنوئید میوه، پتاسیم میوه و شاخص کلروفیل را به ترتیب 7/80 درصد، 9/30 درصد و 7/72 درصد افزایش داد. در کل، کاربرد ترکیبی کودهای زیستی و ورمی کمپوست عملکرد و کیفیت کارلا را با افزایش کلروفیل و میزان عناصر بهبود داد.

    کلید واژگان: خربزه تلخ, سودوموناس, ضددیابت, فسفر, مایکوریزا
    Tahmineh Mirarab, Isa Khammari *, Zeynab Mohkami, Alireza Sirousmehr, Mahdi Dahmardeh

    Carla plant (Momcrdica Charantia L.) which is usually called bitter melon, bitter gourd, and bitter cucumber, is a medicinal plant from the Cucurbitaceae family. Carla plant has many therapeutic properties such as controlling diabetes, anticancer, and antimicrobial. Considering the indiscriminate use of chemical fertilizers and their effect on reducing the quality of plants and increasing environmental pollution, this research was carried out to investigate the impact of biological and organic fertilizers on leaf chlorophyll index, yield, and quality of Carla fruit. The experiment was factorial in the form of a randomized complete block design with three replications in the years 2021 and 2022. The experimental treatments include mycorrhiza at two levels (inoculation with Glomus mosseae and non-inoculation), plant growth-promoting bacteria at four levels (non-inoculation, inoculation with Azotobacter, inoculation with Pseudomonas and inoculation with both strains) and vermicompost at four levels (0, 4, 7, and 10 t ha-1). The results showed that the chlorophyll index, fruit dry weight, and fruit quality were lower in the second year due to the increase in temperature, decrease in rainfall, and enhance in monthly evaporation compared to the first year. The separate and combined application of mycorrhiza, plant growth-promoting bacteria, and vermicompost had positive effects on the studied traits compared to the control treatment (non-application of these factors). The combined treatments of all three agents had a greater positive effect than their separate applications. The combined treatment of mycorrhizal inoculation and the use of both bacterial strains in the presence of 10 tons per hectare vermicompost had the most positive effect on the studied traits and increased fruit carotenoid, fruit potassium, and chlorophyll index by 80.7%, 30.9%, and 72.7%, respectively. In general, the combined application of biofertilizers and vermicompost improved the yield and quality of karela by increasing chlorophyll and the content of elements.

    Keywords: Antidiabetic, Bitter Melon, Mycorrhiza, Phosphorus, Pseudomonas
  • علی رحیمی *

    شناسایی زمان بحرانی و زمانبندی آبیاری گیاه بر مبنای یک برنامه دقیق و اساسی، کلیدی برای نگهداری آب، بهبود عملیات آبیاری و قابلیت تحمل گیاه به کمبود آب در کشاورزی است. در سال های اخیر برای مقابله با کم آبی و تنش خشکی قارچ های مایکوریزای وزیکولار آربوسکولار در بسیاری از گیاهان مورد استفاده قرار گرفته است. در این راستا، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در سال های 1394 و 1395 در منطقه یاسوج اجرا گردید. تنش آب به عنوان عامل اصلی بصورت آبیاری پس از 30، 60، 90، 120 و 150 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A و قارچ مایکوریزا به عنوان عامل فرعی بصورت عدم کاربرد، کاربرد Glomus mosseae و کاربرد Glomus intraradices در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که برهمکنش آبیاری و قارچ مایکوریزا بر فسفر گل، عملکرد گل ، عملکرد زیستی و کارایی مصرف آب گاوزبان معنی دار بود. در سطوح آبیاری پس از 60، 90، 120 و 150 میلی متر تبخیر آب از تشتک تبخیر، کاربرد قارچ های مایکوریزا Glomus mosseae و Glomus intraradices نسبت به عدم وجود قارچ به ترتیب موجب افزایش عملکرد گل گیاه (04/30 و 35/27 درصد)، (2/92 و 98/90 درصد)، (1/94 و 21/93 درصد) و (73/81 و 86/78 درصد) شدند، همچنین در این سطوح از آبیاری، عملکرد زیستی و کارایی مصرف آب گل گاوزبان در شرایط حضور قارچ مایکوریزا نسبت به عدم کاربرد قارچ افزایشی معنی دار حاصل نمودند. کاربرد هر دو سویه قارچ مایکوریزا Glomus mosseae و Glomus intraradices در سطوح آبیاری پس از 90، 120 و 150 میلی متر تبخیر آب از تشتک تبخیر نسبت به عدم کاربرد قارچ مایکوریزا به ترتیب موجب افزایش معنی دار شاخص برداشت گل گاوزبان (55/44 و 36/43 درصد)، (21/13 و 96/15 درصد) و (6/5 و 41/5 درصد) و فسفر گل (69/44 و 45/20 درصد)، (150 و 125 درصد) و (74/267 و 48/235 درصد) شدند. قارچ مایکوریزا توانست باعث تعدیل اثرات منفی تنش کم آبی و موجب افزایش صفات فوق در آن سطوح آبیاری گردد و بر اساس نتایج این بررسی، تیمار آبیاری پس از 90 میلی متر تبخیر آب از تشتک تبخیر + کاربرد قارچ مایکوریزای Glomus mosseae توصیه می شود.

    کلید واژگان: آبیاری, شاخص برداشت, عملکرد زیستی, عملکرد گل, فسفر, مایکوریزا
    Ali Rahimi*

    Identifying the critical time and timing of plant irrigation based on a precise and basic plan is the key to water conservation, improvement of irrigation operations and plant tolerance to water shortage in agriculture. In recent years, vesicular arbuscular mycorrhizal fungi have been used in many plants to deal with dehydration and drought stress. In this regard, an experiment was conducted as split-plot in the form of randomized complete block design with 3 replications in the Yasuj region at years 2015 and 2016. Water stress was considered as the main factor in the form of irrigation after 30, 60, 90, 120 and 150 mm of evaporation from the evaporation pan class A and mycorrhizal fungus was considered as a secondary factor in the form of no application, application of Glomus mosseae and application of Glomus intraradices. The results showed that the interaction of irrigation and mycorrhizal fungi on flower phosphorus, flower yield, biological yield and water use efficiency of Borage was significant. In irrigation levels after 60, 90, 120 and 150 mm of water evaporation from the evaporation pan, the use of mycorrhizal fungi Glomus mosseae and Glomus intraradices compared to the absence of fungi respectively increased the yield of plant flowers (30.04% and 27.35 %), (90.2% and 90.98%), (93.21% and 94.1%) and (81.73% and 78.86%), also, at these levels of irrigation, biological yield and water use efficiency of Borage flower achieved a significant increase in the presence of mycorrhizal fungus, compared to the absence of mycorrhizal fungus application. Application of both strains of mycorrhizal fungus Glomus mosseae and Glomus intraradices in irrigation levels after 90, 120 and 150 mm of water evaporation from the evaporation pan compared to no application of mycorrhizal fungus, respectively, resulted in a significant increase in the harvest index of Borage flower (44.55% and 43.36%), (13.21% and 15.96%) and (5.6% and 5.41%) and flower phosphorus (44.69% and 20.45%), (150% and 125%) and ( 267.74% and 235.48%). Mycorrhizal fungus was able to moderate the negative effects of drought stress and increase the above-mentioned traits in those irrigation levels, and based on the results of this study, irrigation treatment after 90 mm of water evaporation from the evaporation pan + the use of Glomus mosseae mycorrhizal fungi is recommended.

    Keywords: Irrigation, Harvest Index, Biological Yield, Flower yield, Phosphorus, Mycorrhiza
  • محمد میرزایی حیدری*، کبری میشخاص زاده
    به منظور بررسی اثر قارچ مایکوریزا بر رشد و عملکرد نخود پاییزه تحت شرایط آبیاری تکمیلی، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1394 در ایلام انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل آبیاری تکمیلی با سه سطح شاهد یا دیم، یک بار آبیاری (زمان گلدهی)، دوبار آبیاری (زمان گلدهی و ده روز بعد از گلدهی) در کرت های اصلی و کود با چهار سطح شاهد، مایکوریزا، کود شیمیایی (نیتروژن و فسفر) و مایکوریزا با کود شیمیایی (نیتروژن و فسفر) در کرت های فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اثر برهمکنش کود و آبیاری تکمیلی بر صفات تعداد غلاف در بوته، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی، نیتروژن اندام هوایی و ریشه معنی دار شد. میانگین عملکرد دانه در تیمار کود مایکوریزا و دوبار آبیاری نسبت به تیمار کود شیمیایی (نیتروژن و فسفر) و شرایط دیم در حدود 59 درصد افزایش نشان داد. به طور کلی، نتایج نشان داد که دوبار آبیاری تکمیلی  به همراه مصرف کود شیمیایی و مایکوریزا باعث افزایش رشد زایشی گیاه می شود. این افزایش به دلیل افزایش فتوسنتز و در نتیجه افزایش مواد فتوسنتزی بیشتری است که سبب افزایش اجزای عملکرد و بهبود عملکرد نخود می شود، بنابراین استفاده از این شیوه مدیریتی جهت حصول تولید مطلوب پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: تعداد غلاف در بوته, شرایط دیم, عملکرد بیولوژیکی, فسفر, نیتروژن
    Mohammad Mirzaei Heydari *, Kobra Mishkhaszadeh
    In order to investigate the effect of mycorrhizal fungus on the growth and yield of autumn chickpeas under supplementary irrigation conditions, an experiment was conducted as a split plot in the form of randomized complete blocks with three replications in the 2016 crop year in Ilam. Experimental treatments include supplementary irrigation with three levels of control or rainfed, once irrigation (flowering time), twice irrigation (flowering time and ten days after flowering) in main plots and fertilizer with four levels of control, mycorrhiza, chemical fertilizer (nitrogen and phosphorus) And mycorrhiza with chemical fertilizers (nitrogen and phosphorus) were considered in subplots. The results showed that the effect of fertilizer interaction and supplementary irrigation on pod number per plant, grain yield, biological yield, shoot and root nitrogen was significant. The average grain yield in mycorrhiza fertilizer treatment and double irrigation compared to chemical fertilizer treatment (nitrogen and phosphorus) and rainfed conditions showed an increase of about 59%. In general, the results showed that double supplementary irrigation with the use of chemical fertilizers and mycorrhiza increases the reproductive growth of the plant. This increase is due to increased photosynthesis and consequently more photosynthetic material, which increases the yield components and improves the yield of chickpeas, so the use of this management method to achieve optimal production is recommended.
    Keywords: Biological yield, nitrogen, number of pods per plant, phosphorus, Rainfed conditions
  • زینب نصرالله نژاد قمی، خدایار همتی*، وحید عرفانی مقدم، مهرداد باباربیع

    زولنگ یا شیشاق (Eryngium campestre) از گیاهان دارویی متعلق به خانواده چتریان می باشد که در صنایع دارویی کاربرد فراوانی دارد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر کاربرد مواد نیتروکسین، اسید هیومیک و گلایسین بر برخی خصوصیات مورفوفیزیولوژیک زولنگ انجام شد. آزمایش در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه یک طرح کاملا تصادفی با سه فاکتور نیتروکسین (0، 1 و 2 میلی لیتر در لیتر)، اسید هیومیک (0، 1 و 2 میلی لیتر در لیتر)، گلایسین (0، 75 و 150 گرم در لیتر) با سه تکرار در گلخانه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در پاییز 1398 انجام شد. صفات اندازه گیری شده شامل وزن تر ریشه، وزن خشک ریشه، طول ریشه، ارتفاع گیاه، تعداد برگ، سطح برگ، میزان جذب عناصر نیتروژن، پتاسیم و فسفر توسط برگ بود. نتایج نشان داد صفات اندازه گیری شده تحت فاکتورهای نیتروکسین، گلایسین و اسید هیومیک به طور جداگانه و ترکیبی دارای اختلاف معنی دار نسبت به شاهد بودند. به طور کلی نتایج نشان داد که فاکتورهای بکار رفته در این پژوهش، قابلیت بهبود صفات کمی و کیفی گیاه زولنگ را دارند و می توان در تولید تجاری از آن ها استفاده نمود.

    کلید واژگان: اثر متقابل, پتاسیم, فسفر, کودهای آلی, وزن تر
    Zeinab Nasrollahnejad, Khodayar Hemmati *, Vahid Erfani Moghaddam, Mehrdad Babarabie

    Eryngium campestre is a medicinal plant belonging to the Apiaceae family, which is very important in the pharmaceutical industry. The present study was conducted to investigate the effect of glycine, nitroxin fertilizer, and humic acid on morphophysiological traits of Eringum campster. The experiment was conducted in factorial based on a completely randomized design with 3 factors namely, nitroxin (0, 1, 2 ml.l-1), humic acid (0, 1, 2 ml.l-1), and glycine (0, 75, 150 g.L-1) and 3 replications in the greenhouse of Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources in the autumn of 2019. The measured traits included root fresh weight, root dry weight, root length, plant height, number of leaves, leaf surface, and absorption rate of nitrogen, potassium, and phosphorus elements by leaves. Results showed that the traits measured under nitroxin, glycine, and humic acid factors separately and in combination with each other were significantly different compared to the control. In general, the results showed that the factors used in this study had the potential to improve the quantitative and qualitative traits of the Eringum campster plant and can be used in commercial production.

    Keywords: Fresh weight, Intraction effect, Organic fertilizers, phosphorus, Potassium
  • راحله فرنیا، آرین ساطعی*، مهدی عبادی، مازیار احمدی گلسفیدی
    پژوهش حاضر به بررسی اثر کود گوگردی بر گیاه افوربیا تیروکالی در شرایط کشت گلدانی می پردازد. گیاهان تحت 10 تیمار NPK همراه با کودهای گوگردی (گرانوله و یا بنتونیت دار، واجد یا فاقد تیوباسیلوس و نیز سولفات آمونیوم هر یک در دو غلظت) و یک تیمار NPK فاقد گوگرد، در قیاس با شاهد در بلوکهای کامل تصادفی به مدت 4 ماه قرار گرفتند. پارامترهای رشد شامل وزن خشک و تر گیاه، ریشه، اندام هوایی و نسبت وزن تر یا خشک ریشه به کل گیاه و همچنین، محتوای پروتیین، کلروفیل، پتاسیم، فسفر و گوگرد در ریشه و یا اندام هوایی اندازه گیری شدند. کود NPK جذب فسفر و پتاسیم را افزایش نداد ولی رشد ریشه را کاهش داد. افزودن انواع کود گوگردی به جز گوگرد بنتونیت دار با غلظت 0/8 گرم در هر 80cm2 خاک همراه با کود مایع تجاری تیوباسیلوس با غلظت 250 میلی لیتر در لیتر تاثیری بر بهبود اثرات منفی NPK نداشت و حتی در بیشتر تیمارها، کاهش وزن خشک و وزن تر اندام هوایی را موجب شد. سولفات آمونیوم بیشترین تاثیر منفی را بر پارامترهای رشد نشان داد. همچنین برخی تیمارهای گوگرد اثر مثبت بر افزایش میزان پروتیین اندام هوایی داشتند. میزان کلروفیل a، b و کل بین تیمارها اختلاف معنی داری نشان نداد. اثر کود گوگرد بر pH خاک متفاوت بود و غلظت بالاتر کود گوگرد گرانوله واجد تیوباسیلوس افت شدیدتری را موجب شد. هیچیک از تیمارهای گوگرد موجب افزایش فسفر اندام هوایی نشد و حتی برخی تیمارها بر محتوای فسفر ریشه و نیز محتوای پتاسیم ریشه و اندام هوایی اثر منفی داشتند، تنها در تیمار کود گوگردی گرانوله با تیوباسیلوس در غلظت پایینتر، مقدار پتاسیم ریشه نسبت به شاهد و دیگر تیمارها افزایش داشت. اثرات منفی کودهای گوگرد ناشی از افزایش جذب گوگرد، نبود زیرا تغییرات محتوای گوگرد بین تیمارها، اختلاف معنی داری نداشت.
    کلید واژگان: افوربیا تیروکالی, پتاسیم, پروتئین, تنش, رشد, فسفر, کلروفیل, کود گوگردی, کود NPK
    Raheleh Farnia, Aryan Sateei *, Mehdi Ebadi, Mazeyar Ahmadi Golsefidi
    The present study investigates the effect of sulfur fertilizer on Euphorbia tirucalli L. in pot culture conditions. Plants were cultivated under 10 NPK treatments with sulfur fertilizers (granular or bentonite, with or without thiobacillus and ammonium sulfate each in two concentrations) and one NPK treatment without sulfur, compared with the control in randomized complete blocks for 4 months. Growth parameters including dry and fresh weight of plants, roots, shoots and the ratio of fresh or dry weight of roots to plants as well as protein, chlorophyll, potassium, phosphorus and sulfur content in roots or shoots were measured. NPK fertilizer did not increase phosphorus and potassium uptake but decreased root growth. Addition of sulfur fertilizers except for bentonite sulfur with a concentration of 0.8 g per 80 cm2 of soil with Thiobacillus commercial liquid fertilizer, 250 ml / l, had no effect on recovering the negative effects of NPK and even in most treatments, shoot dry weight and fresh weight decreased. Ammonium sulfate showed the most negative effect on growth parameters. Also, some sulfur treatments had a positive effect on increasing the amount of shoot protein. Chlorophyll a, b and total levels did not show a significant difference between treatments. The effect of sulfur fertilizer on soil pH was different and higher concentration of granular sulfur fertilizer containing Thiobacillus caused a more severe drop. None of the sulfur treatments increased the phosphorus of the shoot and even some treatments had a negative effect on the phosphorus content of the roots as well as the potassium content of the roots and shoots. Only in the treatment of granular sulfur fertilizer with Thiobacillus at lower concentrations, root potassium content increased. Negative effects of sulfur fertilizers were not due to increased sulfur uptake, because the sulfur content changes between treatments were not significantly different.
    Keywords: Chlorophyll, Euphorbia tirucalli, growth, NPK fertilizer, phosphorus, Potassium, Protein, Stress, Sulphur fertilizer
  • Esmaeel Kaboosi, Mehdi Ghabooli *, Rouhollah Karimi

    Piriformospora indica is an endophytic fungus with plant-promoting properties in a wide range of host plants. This study aimed to assess and compare the effects of different P. indica inoculants through morphological and physiological analysis at different times (4, 8, and 12 weeks) after inoculation. The study was conducted in a completely randomized design with three levels of fungus inoculation (non-inoculated, inoculated with P. indica spore and mycelium). The results showed that both P. indica inoculants have a positive effect on measured traits at different times after inoculation. Root and shoot dry weight were increased significantly at 4, 8, and 12 weeks after inoculation. P. indica improved the reproductive phase of tomato resulting in increased dry weight of fruits by up to 51%. Most importantly, the endophyte enhanced tomato fruit yield by up to 73%. Based on experiment data, P. indica increased total chlorophyll (25%), protein (143%), and carbohydrate (44%) content in inoculated plants compared to non-inoculated plants. Besides, P. indica promoted the antioxidant capacity of inoculated plants by increasing CAT and APX activity. In our study, plant inoculation with P. indica also remarkably led to an increase in K (172%) and P (41%) content. Our data showed that both P. indica spore and mycelium have a long-term effect on tomato growth. The application of fungus inoculants promotes plant growth and yield. Hence, P. indica represents a suitable plant-stimulating biofertilizer for tomato in sustainable agriculture.

    Keywords: Biofertilizer, biomass, fruit yield, growth performance, phosphorus
  • محسن سیلسپور*

    به منظور بررسی اثرات کاربرد هیومیک اسید و سالیسیلیک اسید بر خواص کمی و کیفی و غلظت عناصر غذایی در برگ پنبه رقم خرداد دز شرایط شور، یک آزمایش مزرعه ای در سال 1397 با طرح آماری بلوک های کامل تصادفی به صورت فاکتوریل با 9 تیمار اجرا شد. هیومیک اسید در سه سطح (صفر، بذرمال و 10 لیتر در هکتار به صورت کودآبیاری) و  سالیسیلیک اسید در سه سطح (صفر، 2 و 4 میلی مولار به صورت برگپاشی) مصرف شد. اثر هیومیک اسید، سالیسیلیک اسید و اثر متقابل آنها بر عملکرد و اجزای عملکرد، ، غلظت عناصر غذایی و کلروفیل برگ و خصوصیات کیفی الیاف شامل طول، استحکام و ظرافت معنی دار بود. بیشترین عملکرد وش پنبه به میزان 4409 کیلوگرم در هکتار از تیمار کاربرد توام هیومیک اسید به صورت بذرمال و سالیسیلیک اسید به صورت برگ پاشی با غلظت چهار میلی مولار به دست آمد که نسبت به تیمار شاهد (بدون مصرف هیومیک اسید و سالیسیلیک اسید)، 49 درصد بیشتر بود. کاربرد هیومیک اسید و سالیسیلیک اسید خصوصیات کیفی الیاف را ارتقا داد، به گونه ای که بیشترین میانگین طول الیاف پنبه به میزان 31 میلی متر از تیمار کاربرد توام هیومیک اسید به صورت بذرمال و سالیسیلیک اسید به صورت برگ پاشی با غلظت چهار میلی مولار به دست آمد که نسبت به تیمار شاهد (بدون مصرف هیومیک اسید و سالیسیلیک اسید)، 7/10 درصد افزابش طول داشت. اثر متقابل هیومیک اسید و سالیسیلیک اسید بر میانگین غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم برگ پنبه معنی دار بود . در این خصوص بیشترین میانگین غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم برگ پنبه به ترتیب به میزان 9/3 ، 43/0، 9/3، 6/1 و 99/0 درصد، از تیمار کاربرد توام هیومیک اسید به صورت بذرمال و سالیسیلیک اسید به صورت برگ پاشی با غلظت چهار در هزار به دست آمد که نسبت به تیمار شاهد (بدون مصرف هیومیک اسید و سالیسیلیک اسید)، به ترتیب برای نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم 44، 53، 62، 60 و 12 درصد بیشتر بود. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، کاربرد هیومیک اسید به صورت بذرمال و سالیسیلیک اسید به صورت برگپاشی در شرایط شور، موجب تعدیل اثرات تنش شوری و افزایش عملکرد وش پنبه و ارتقای خصوصیات کیفی الیاف می گردد.

    کلید واژگان: الیاف, پتاسیم, شوری, فسفر, کلروفیل, نیتروژن
    Mohsen Seilsepour*

    In order to investigate the effects of humic acid and salicylic acid on quantitative and qualitative properties and nutrients concentrations in leaves of cotton var. Khordad, a two-year field experiment were conducted at the Tehran Agricultural  and Natural Resources Research  and education Center during 2018with randomized complete block  design as factorial with two factors as follow: soil application of humic acid at three levels (zero, seed coated and 10 L/ha as fertigation) and foliar application of salicylic acid at three levels (zero, 2 mM and 4 mM as foliar application), with a total of 9 treatments. The effect of humic acid, salicylic acid and their interaction on yield and yield components, leaf chlorophyll content, concentration of macronutrients in leaves and fiber quality were significant. The highest seed cotton yield (4409 Kg.ha-1) was obtained from the combined application of humic acid in the form of seed coated and salicylic acid in the form of foliar application at a concentration of 4mM that was 49% higher compared to the control Application of humic acid and salicylic acid improved the qualitative characteristics of the fibers, so that the maximum average fiber length of cotton fibers was 31 mm from the combined application of humic acid as seed coated and salicylic acid as foliar spraying with concentration of 4mM  was obtained, which was a 10.7% increase in length compared to the control treatment (without the use of humic acid and salicylic acid). The interaction of humic acid and salicylic acid on the mean concentration of nitrogen, phosphorus, potassium, calcium, magnesium in cotton leaves was significant. In this regard, the highest mean concentrations of nitrogen, phosphorus, potassium, calcium and magnesium of cotton leaves were 3.9, 0.43, 3.9, 1.6 and 0.99%, respectively, from the combined application of humic acid to Seed and salicylic acid were obtained by spraying at a concentration of four per thousand, which compared to the control treatment (without the use of humic acid and salicylic acid), respectively for nitrogen, phosphorus, potassium, calcium and magnesium. 44, 53, 62, 60 and 12% more. Based on the results obtained from this study, the application of humic acid in the form of seed coated and salicylic acid in the form of foliar application in saline conditions, modulates the effects of salinity stress and increases the yield of cotton and improves the quality characteristics of fibers

    Keywords: Chlorophyll, Fiber, Nitrogen, Phosphorus, Potassium, Salinity
  • محسن دیهیم، مهدی قبولی*، زهرا موحدی، مجید رستمی

    از جمله روش های افزایش رشد و عملکرد گیاهان، تغذیه مناسب و استفاده از میکروارگانیسم های مفید است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی تاثیر قارچ اندوفیت Serendipita indica و محلول دهی روی و فسفر بر رشد و عملکرد توت فرنگی در سیستم هواکشت انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل تلقیح با قارچ اندوفیت S. indica (تلقیح نشده و تلقیح با میسیلیوم قارچ) به عنوان فاکتور اول و تیمار با کود روی و فسفر (8/0 گرم سولفات روی، 2/1 گرم مونوپتاسیم فسفات، ترکیب روی- فسفات، بدون کود) به عنوان فاکتور دوم است. نتایج نشان داد تاثیرات اصلی تیمار کودی و قارچ و اثر متقابل آن ها در کلیه صفات مورد بررسی به استثناء میزان پروتیین کل و وزن خشک معنی دار بود. نتایج بدست آمده همچنین، نشان داد که تلقیح با قارچ و محلول دهی روی و فسفر باعث افزایش صفاتی مانند تعداد گل، تعداد میوه، زیست توده اندام هوایی و ریشه، کلروفیل، قند محلول کل، پروتیین کل و آنزیم های آنتی اکسیدان می شود. در مجموع، می توان نتیجه گرفت تاثیر تیمارهای کودی فسفر و روی به همراه قارچ اندوفیت S. indica باعث بهبود صفات فیزیولوژیک و عملکرد توت فرنگی شده است. از طرف دیگر، تاثیرات مثبت کاربرد همزمان محلول دهی کودی و تلقیح با قارچ بیشتر از کاربرد منفرد کود و قارچ است. بنابراین، به نظر می رسد استفاده بهینه از عناصر مهمی نظیر فسفر و روی در کنار کاربرد قارچ های همزیست اندوفیت می تواند به عنوان یک راهکار مناسب برای افزایش رشد و عملکرد توت فرنگی در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: قارچ اندوفیت, ریزمغذی, فسفر, هواکشت, فعالیت آنتی اکسیدانی, توت فرنگی
    Mohsen Deyhim, Mehdi Ghabooli *, Zahra Movahedi, Majid Rostami

    Plant growth and yield enhancement can be evoked in crops by the exploitation of beneficial microorganisms and the optimal provision of plant nutrients. The effect of inoculation with Serendipita indica and the application of zinc and phosphorus on the growth and yield of strawberries in the aeroponic system was the goal of the present experiment. The study was conducted in a completely randomized design with different levels of inoculation with endophytic fungus S. indica (non-inoculated and inoculated with fungus mycelium) as the first factor and different levels of fertilizer application (0.8 gr zinc sulfate, 1.2 gr monopotassium phosphate, combined zinc-phosphorus and control) as the second factors with three replications. The results showed that the main effects of fertilizer and fungus treatment as well as their interaction effect were significant in all traits except for total protein content. The results also showed that fungus inoculation and zinc and phosphorus application increased traits such as flower and fruit number, shoot and root biomass, chlorophyll, total soluble sugars, protein content, and antioxidant enzymes. In sum, it can be concluded that the effect of phosphorus and zinc fertilizer treatments along with the endophytic fungus S. indica has improved the physiological traits and yield of strawberries. On the other hand, the effects of the simultaneous application of fertilizer and fungus inoculation are more positive than the single application of fertilizer and fungus. Therefore, the optimal application of important elements such as phosphorus and zinc along with the exploration of endophytic symbiotic fungi can be considered a suitable strategy to increase the growth and yield of strawberries.

    Keywords: Endophytic fungus, Micronutrient, Phosphorus, aeroponic, Antioxidant activity, Strawberry
  • مسعود تدین نژاد*، محسن دهقانی، فرزاد پارسادوست
    فسفر گرچه در بین عناصر پرنیاز کمترین مقدار را در گیاه دارد ولی به دلیل نقش مهمی که در فرایندهای حیاتی گیاه دارد تامین آن در طول دوره رشد گندم ضروری است. این پژوهش به منظور بررسی پاسخ گندم به کاربرد فسفر در مراحل مختلف رشد آن و در شرایط متفاوت شوری آب به صورت گلدانی و در بستر کشت بدون خاک انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه عامل کیفیت آب آبیاری (2 و 8 دسی زیمنس بر متر)، غلظت فسفر (30 و 45 میلی گرم بر لیتر) و پنج مرحله ای از رشد گندم که فسفر دریافت نمود (مرحله گیاهچه ای، پنجه زنی، طویل شدن ساقه ، گلدهی و پرشدن دانه) و سه تکرار انجام شد. گیاهان در پایان مرحله رسیدگی فیزیولوژیکی برداشت شدند. وزن خشک ریشه، وزن خشک شاخساره، غلظت فسفر شاخساره، کلروفیل و آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز اندازه گیری شد. تنش شوری باعث کاهش 48 درصد غلظت فسفر شاخساره، 40 درصد وزن خشک ریشه و شاخساره و به ترتیب 100 و 50 درصد افزایش کاتالاز و پراکسیداز شد. افزایش غلظت فسفر از 30 به 45 میلی گرم در لیتر باعث 10 و 36 درصد به ترتیب افزایش وزن خشک ریشه و شاخساره شد. بیشترین مقدار کلروفیل، وزن خشک ریشه و شاخساره در اثر استفاده از فسفر در مرحله طویل شدن ساقه و کمترین مقادیر آن ها مربوط به کاربرد فسفر در مرحله گیاهچه ای مشاهده شد. بر اساس این پژوهش بنظر می رسد که کوددهی در طول دوره رشد گندم به ویژه در مرحله طویل شدن ساقه و گلدهی لازم است.
    کلید واژگان: شوری, فسفر, گندم, مراحل رشد
    Masoud Tadayonnejad*, Mohsen Dehqani, Farzad Parsadoust
    Although phosphorus owns the lowest amount between essential elements in the plant, but due to its important role in the vital processes of the plant, its supply during the growing period of wheat is essential. This study was conducted to investigate the response of wheat to the use of phosphorus in different stages of its growth and in different conditions of water salinity in pots and in soilless culture system. This experiment were performed in the factorial experiment in a completely randomized design with three factors of irrigation water quality (2 and 8 dS / m), phosphorus concentration (30 and 45 mg/l) and the stage of growth of wheat that receives phosphorus (seedling stage, tillering stage, elongation stage of Stem, flowering and seed filling) and three replications. Plants were harvested at the end of the physiological maturation phase. Root and shoot dry weight, shoot phosphorus concentration, chlorophyll and catalase and peroxidase enzymes were measured. Increased salinity decreased 48% phosphorus concentration of shoots, 40% dry weight of roots and shoots and 100 and 50% increase of catalase and peroxidase, respectively. Increasing the concentration of phosphorus from 30 to 45 mg/l caused 10 and 36% increase in dry weight of roots and shoots, respectively. The highest amount of chlorophyll, root and shoot dry weight due to the use of phosphorus was observed in the stem elongation stage and the lowest values were related to the application of phosphorus in the seedling stage. Based on this research, it seems that fertilization is necessary during the wheat growth period, especially in the stage of elongation of the stem and flowering.
    Keywords: Salinity, Phosphorus, Wheat, Growth stages
  • زهرا ضیایی، مریم دهستانی اردکانی*، مصطفی شیرمردی، محمدحسین عظیمی

    زنبق آلمانی (Iris germanica L.) یکی از با شکوه ترین و محبوب ترین گیاهان چندساله است که در فضای سبز کشت می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تحمل به شوری سه ژنوتیپ امیدبخش زنبق آلمانی تلقیح شده با قارچ مایکوریزا صورت گرفت. تیمار ها شامل چهار سطح شوری آب آبیاری (1، 4، 8، 12 دسی زیمنس بر متر)، سه سطح قارچ مایکوریزا (صفر، 15 و 25 گرم در کیلوگرم) و سه ژنوتیپ امیدبخش زنبق (OPRC122، OPRC125، OPRCS54) بودند. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در سال 98-1397 در دانشگاه اردکان انجام شد. برخی صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک اندازه گیری شد. استفاده از 25 گرم در کیلوگرم قارچ مایکوریزا در شوری 12 دسی زیمنس بر متر در ژنوتیپ OPRC122 77/83 درصد و در ژنوتیپ OPRCS54 38/65 درصد طول ریشه را نسبت به شاهد افزایش داد. در ژنوتیپ OPRCS54 در شوری 8 دسی زیمنس برمتر استفاده از 25 گرم قارچ مایکوریزا 83/52 درصد نسبت وزن تر اندام هوایی به ریشه را افزایش داد. استفاده از 15 و 25 گرم در کیلوگرم قارچ مایکوریزا در شوری 12 دسی زیمنس بر متر در ژنوتیپ  OPRC122به ترتیب جذب فسفر را 341 و 480 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. استفاده از 15 گرم در کیلوگرم قارچ مایکوریزا در ژنوتیپ OPRC125، 32 درصد جذب سدیم را در شوری 12 دسی زیمنس بر متر کاهش داد. در ژنوتیپ OPRCS54 نیز در همین شوری کاربرد 15 و 25 گرم در کیلوگرم قارچ مایکوریزا به ترتیب 51/63 و 24/55 درصد جذب سدیم را نسبت به شاهد کاهش داد. به طورکلی استفاده از قارچ مایکوریزا در هر سه ژنوتیپ در شوری 8 دسی زیمنس برمتر موجب تقلیل اثر شوری و افزایش عملکرد گیاه شد.

    کلید واژگان: خصوصیات رشدی, سدیم, عملکرد, فسفر, مورفولوژی
    Zahra Ziaei, Maryam Dehestani-Ardakani *, Mostafa Shirmardi, Mohammad Hosein Azimi

    Iris germanica L. is one of the most majestic and popular perennials used in landscape. The aim of this study was comparison of salinity tolerance in three new hybrids genotypes of Iris germanica L. inoculated with mycorrhizal fungi. Treatments consisted of four levels of water salinity (1, 4, 8, and 12 ds/m), three levels of mycorrhizal fungi (0, 15, and 25 g/kg) and three promising genotypes of iris (OPRC-122, OPRC-125, and OPRC-S54). Experiment was conducted based on a factorial and completely randomized design (CRD) with three replications in 2018-2019 in Ardakan University. Some morphological and physiological traits were evaluated. Application of 25 g/kg mycorrhizal fungi at 12 dS/m salinity level increased root length in OPRC122 and OPRCS54 genotypes by 83.77% and 65.38%, respectively compared with control. In OPRCS54 genotype under 8 dS/m salinity, using 25 g/kg mycorrhizal fungi increased the ratio of shoot to root fresh weights by 52.83%. Application of 15 and 25 g/kg mycorrhizal fungi at 12 dS/m salinity in OPRC122 genotype increased P uptake by 341% and 480%, respectively. The use of 15 g/kg mycorrhizal fungi in OPRC125 genotype reduced Na uptake by 32% at 12 dS/m salinity. In OPRCS54 genotype under the same level of salinity, application of 15 and 25 g/kg mycorrhiza fungi decreased sodium uptake by 63.51% and 55.24%, respectively. In general, using mycorrhizal fungi in all three genotypes at salinity level of 8 dS/m reduced the effect of salinity and increased plant yield.

    Keywords: Growth characteristics, Morphology, phosphorus, sodium, Yield
  • سعید عشقی*، محسن شیردل، علی قرقانی، مهدی زارعی

    تنش گرمایی یکی از مهمترین پدیده های آب و هوایی می باشد که باعث آسیب مخرب به بسیاری از محصولات کشاورزی از جمله توت فرنگی شده است. بدین منظور پژوهشی با 5 تیمار دمایی (شاهد(با 2 ± 23 درروز و 2 ± 16 درجه سلسیوس درشب)، 30، 35، 40 و 45 درجه سلسیوس) و دو سطح قارچ مایکوریز (با قارچ Funeliformis mosseae و بدون قارچ) و 2 رقم توت فرنگی (پاروس و کویین الیزا) به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار در سال 1395 درگلخانه های دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز و مرکز تحقیقات کشاورزی زرقان انجام شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با افزایش دما تعداد گل در گل آذین، گل آذین در بوته، درصد تشکیل میوه، وزن، طول، قطر، تعدادفندقه میوه و همچنین عملکرد بوته در هر دو رقم کاهش یافت. حضور قارچ میکوریز در گیاهان پس از تیمار تنش دمایی باعث افزایش درصد کلنیزاسیون، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، سطح برگ، میزان فسفر، تعداد گل و گل آذین در بوته، درصد تشکیل میوه، اندازه میوه، عملکرد، مواد جامد محلول و ویتامین C نسبت به گیاهان بدون حضور قارچ میکوریز شد. گیاهان در حضور قارچ میکوریز نسبت به گیاهان بدون حضور قارچ میکوریز تحمل بهتری به دمای بالا نشان دادند. کاهش برخی ویژگی های بررسی شده در رقم پاروس نسبت به رقم کویین الیزا در دمای بالا کمتر بود که تحمل بیشتر رقم پاروس به دمای بالا را نشان داد. این پژوهش نشان داد که استفاده از قارچ های میکوریز باعث افزایش عملکرد کمی و کیفی توت فرنگی و بهبود تحمل به تنش گرمایی شد.

    کلید واژگان: اندازه میوه, پاروس, عملکرد, کلنیزاسیون, کوئین الیزا, فسفر, ویتامین C
    Saeid Eshghi*

    Heat stress is one of the most important weather phenomena that has caused destructive damaged many on agricultural crops, such as strawberries. For this purpose, five temperature treatments (control (23±2 days/16±2 nights), 30, 35, 40 and 45 °C) and two levels of mycorrhizal fungi (presence Funeliformis mosseae or absence) and tow cultivars of strawberry (Paros and Queen Elisa) as a factorial experiment in a completely randomized with four replications was performed in year 2016 in greenhouses at Shiraz university and Agricultural Research Center. The results showed that with increasing temperature, number of flowers in inflorescence, inflorescences per plant, percentage of fruit set, weight, length, diameter and achene of fruit, as well as plant yield decreased in both cultivars. The presence of mycorrhizal fungus on plants after the heat stress treatment increased colonization percentage, fresh and dry weights of root and shoot, leaf area, phosphorus, number of flowers and inflorescences, percentage of fruit set, fruit size, yield, total soluble solids and vitamin C was more than those of plants without mycorrhizal fungus. Plants in the presence of mycorrhizal fungus showed better tolerance to high temperatures than those without the presence of mycorrhizal fungus. The reduction of some evaluated characteristics was lower in cultivar of Paros compared to Queen Eliza at high temperatures which is demonstrated that, the tolerance of Paros cultivar was more at high temperatures. This study showed that the use of mycorrhizal fungi increased the quality and quantity of strawberry and improved heat stress tolerance.

    Keywords: Colonization, Fruit size, Paros, Phosphorus, Queen Elisa, Vitamin C, Yield
  • محمدجواد زرین مهر، امیدوار فرهادیان*، فاطمه پیکان حیرتی، جواد کرامت

    فسفربه عنوان یکی از درشت مغذی های اصلی، نقش مهمی در انتقال انرژی، سنتز فسفولیپید و اسیدنوکلییک و ترکیبات بیوشیمیایی در سلول های ریزجلبک دارد، همچنین نقش مهمی در تشکیل و انتقال انرژی متابولیتی در ATP و NADP ایفا می کند. در این تحقیق اثر غلظت های مختلف فسفر (صفر، 2، 4، 8 و 16 میلی گرم در لیتر) بر میزان رشد و ترکیب بیوشیمیایی جلبک دریایی Isochrysis galbana مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد محرومیت فسفر باعث کاهش رشد سلول، محتوای رنگدانه ها و پروتئین ها می شود. در حالی که مقدار کربوهیدرات و چربی I. galbana با افزایش غلظت فسفر، افزایش یافته است. بالاترین میزان کربوهیدرات، پروتئین و چربی به ترتیب 5/23، 6/34 و 2/36 درصد در غلظت های فسفر صفر، 8 و صفر میلی گرم در لیتر بود. همچنین با افزایش میزان فسفر محتویات C16: 0 از 96/33 درصد و C18: 0 از 40/23درصد در شرایط محرومیت فسفر (صفر میلی گرم در لیتر) به ترتیب به 75/27 و 37/14 درصد در واحد آزمایش با غلظت فسفر 16 میلی گرم در لیتر کاهش یافته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که غلظت فسفر به طور قابل توجهی بر سرعت رشد و ترکیبات بیوشیمیایی جلبک I. galbana تاثیر می گذارد.

    کلید واژگان: اسید چرب, ترکیبات بیوشیمیایی, فسفر, Isochrysis galbana
    MohammadJavad Zarrinmehr, Omidvar Farhadian*, Fatemeh Peykanheyrati, Javad Keramat

    Phosphorus one of the critical macronutrient that plays an important role in energy transfer, phospholipid and nucleic acids synthesis and biochemical compounds in microalgae cells, as well as plays an important role in the formation and transfer of metabolic energy in ATP and NADP. In this study, the effect of different phosphorus concentration (0, 2, 4, 8 and 16 mg/L) on growth rate and biochemical composition of Isochrysis galbana was investigated. The results showed phosphorus deprivation decreased cell growth, pigments and protein; while carbohydrate and lipid content of I. galbana increased as the phosphorus concentration increased. The highest carbohydrate, protein and lipid content were 23.5, 34.6 and 36.2 % in phosphorus concentrations of 0, 8, 0 mg/L, respectively. Also, by increasing the concentration of phosphorus from 0 to 16 mg/l, the content of C16: 0 (33.96%) and C18: 0 (23.4%) decreased to 27.75% and 14.37%, respectively. The results of this study indicate that phosphorus concentration significantly affects the growth rate and biochemical compositions of I. galbana.

    Keywords: Biochemical composition, Fatty acids, Isochrysis galbana, Phosphorus
  • مهدی امیریوسفی، محمودرضا تدین*، رحیم ابراهیمی

    به منظور بررسی اثر کودهایی با عمل زیستی و شیمیایی بر عملکرد وبرخی ویژگی های بیوشیمیایی کینوا، آزمایشی به صورت فاکتوریل سه عامله در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در سال زراعی 1398-1397 در منطقه برخوار اصفهان اجرا شد. در این آزمایش ارقام ساجاما وتیتیکاکا به عنوان فاکتوراول، چهار سطح کود زیستی شامل عدم تلقیح، تلقیح با نیتروکسین، تلقیح با بیوفسفر و تلقیح توام با نیتروکسین وبیوفسفر به عنوان فاکتوردوم و چهار سطح کود شیمیایی شامل شاهد، اوره، سوپر فسفات تریپل و تلفیق اوره و سوپر فسفات تریپل به عنوان فاکتور سوم مورد ارزیابی قرار گرفتند.نتایج نشان داد که اثرات برهم کنش سه گانه رقم، کود زیستی و کود شیمیایی بر میزان کاروتنوییدها،کربوهیدرات کل پروتئین محلول، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت کینوا  معنی دارشد. هرچند بیشترین عملکرد دانه در رقم ساجاما مشاهده شد، اما شاخص برداشت که نشان دهنده ی تخصیص مواد به مقصدهای فیزیولوژیکی (دانه) است، تفاوت معنی داری در این دو رقم نداشت. همچنین طول دوره رشد در رقم ساجاما 32 روز بیشتر از از رقم تیتیکاکا بود که این موضوع علاوه بر افزایش نیاز آبی در رقم ساجاما، موجب به تاخیر افتادن کشت بعدی مزرعه شد. از طرفی تمامی صفات بیوشیمایی اندازه گیری شده (شامل میزان کلروفیل کل، کاروتنوییدها،کربوهیدرات کل و پروتئین محلول) در رقم تیتیکاکا بیشتر از رقم ساجاما بود.از این رو با توجه به نتایج این پژوهش، توسعه ی کشت رقم تیتیکاکا به همراه استفاده از کودهای زیستی را می توان به عنوان راهکاری کاربردی جهت دستیابی به محصول باکیفیت تر و مصرف بهینه کودهای شیمیایی در راستای تحقق اهداف کشاورزی پایدار در زراعت کینوا معرفی کرد.

    کلید واژگان: پروتئین محلول, فسفر, عملکرد بیولوژیک, کربوهیدرات کل, کینوا, نیتروژن
    Mahdi Amiryousefi, MahmoudReza Tadayon*, Rahim Ebrahimi

    To study the effect of organic and chemical fertilizers on the yield and some of the biochemical characteristics of quinoa, a three-factor factorial experiment was carried out in the form of a completely randomized design with three replications in the region of Borkhar, Isfahan, Iran, in the 2018-2019 crop year. In this experiment, Sajama and Titicaca cultivars as the first factor, four levels of  bio fertilizer including: without inoculation, nitroxin inoculation, biophosphorus inoculation, and inoculation with nitroxin and biophosphorus as the second factor, and four levels of chemical fertilizer including control, urea, triple superphosphate (TSP), and urea and superphosphate combination as the third factor were evaluated. Results showed that the interaction of the cultivar, bio fertilizer, and chemical fertilizer were significant on carotenoids, total carbohydrate, soluble protein, grain yield, biological yield and harvest index of quinoa. Thus, the integrated application of bio fertilizers along with all used chemical fertilizer treatments significantly increased the measured traits in both cultivars compared to the control treatment. Although the highest grain yield was observed in Sajama cultivar, Harvest index, which indicated material allocation to physiological destinations (grain), was not significantly different between the two cultivars. In addition, the growth period in Sajama cultivar was 32 days longer than Titicaca that resulted in water requirement increase, and subsequent crop cultivation delay, in Sajama cultivar. On the other hand, all the measured biochemical traits (total chlorophyll, carotenoids, total carbohydrates and soluble protein) in Titicaca cultivar were more than those of Sajama cultivar. Therefore, according to the results of this research, cultivation of Titicaca cultivar along with the application of bio fertilizers as supplements can be considered as an applied strategy to achieve higher quality crops and optimum use of chemical fertilizers to realize the goals of sustainable agriculture in quinoa cultivation.

    Keywords: Biological Yield, Nitrogen, Phosphorus, Quinoa, Soluble Protein, Total Carbohydrate
  • ابراهیم شیرین پور، مریم نصر اصفهانی*، داود بخشی

    فسفر یکی از عناصر ضروری برای رشد و تولید محصول در گیاهان است. از آنجایی که خاک های کشاورزی ایران غالبا آهکی و محتوی فسفات قابل دسترس در این خاک ها بسیار پایین است، کمبود فسفات به عنوان یک محدودکننده عمده غذایی شناخته شده است و به کارگیری کودهای فسفاته برای تولید محصول مناسب ضروری است. به علاوه، به کارگیری کود فسفاته باعث آلودگی منابع آبی و خاک می شود، بنابراین، باید استراتژی هایی به کار برد که استفاده از کودهای فسفاته کاهش داده شود. شناسایی ژنوتیپ های متحمل تر به کمبود فسفات در خاک، یک استراتژی ارزان قیمت برای ترویج کشاورزی پایدار در خاک های کم حاصلخیز است. در این مطالعه، پاسخ های ریخت شناسی و بیوشیمیایی پنج رقم زراعی لوبیا چیتی (تلاش، محلی خمین، صدری، کوشا و لاین Ks21191) به دو سطح واجد فسفات کافی و کمبود فسفات تحت بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که وزن تر و خشک و طول اندام های هوایی در ارقام لوبیای تحت شرایط کمبود فسفات به میزان قابل ملاحظه ای از میزان آن ها در شاهد پایین تر بود. در حالی که  طول ریشه در ارقام تحت کمبود فسفات از شاهد بیش تر بود. در شرایط کمبود فسفات، کم ترین و بیش ترین میزان  فسفر کل به ترتیب در رقم محلی خمین و تلاش مشاهده شد. تحت شرایط کمبود فسفات، فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز در ریشه و کاتالاز در برگ به میزان قابل ملاحظه ای افزایش نشان داد. در مجموع، رقم های محلی خمین و تلاش به ترتیب بیش ترین و کم ترین تحمل به شرایط کمبود فسفات را نشان دادند.

    کلید واژگان: آنزیم های آنتی اکسیدان, فسفر, لوبیا, وزن تر, وزن خشک
    Ebrahim Shirinpour, Maryam Nasra Esfahani*, Davood Bakhshi

    Phosphorus is an essential nutrient for plant growth and productivity. Since agricultural soils in Iran are predominantly calcareous with very low available Pi content, Pi deficiency has been considered to be a major nutritional constraint for crop production, thus, the application of Pi-fertilizers is essential for satisfactory crop production. The application of Pi-fertilizers contaminates soil and water resources. Therefore, the application of Pi-fertilizers should be reduced through some efficient strategies. The identification of genotypes more tolerant to Pi deficiency is an important low-cost strategy to promote sustainable agriculture in low fertility soils. In this study, the morphological and biochemical responses of five cultivars of common bean (Talash, Mahali Khomein, Sadri, Kosha and Line Ks21191) were evaluated under Pi sufficiency and Pi deficiency. Under Pi-deficient conditions, fresh and dry weights and shoot length were lower while root length was higher in comparison with Pi-sufficient conditions. Under Pi-deficient conditions, the highest and lowest levels of total P were observed in Mahali Khomein and Talash, respectively. The activities of superoxide dismutase and peroxidase in root and catalase in leave showed remarkable increase under Pi-deficient conditions. In conclusion, Mahali Khomein and Talash were the most and the least Pi-deficient tolerant cultivars, respectively.

    Keywords: antioxidant enzymes, common bean, dry weight, fresh weight, phosphorus
  • محمدحسین شمشیری*، هدیه کدخدا

    در یک آزمایش باغی در سال 1395، اثرات کاربرد برگی کایولین، پتاسیم و فسفر و ترکیب های مختلف بر پارامترهای فتوسنتزی درختان 8 ساله ی پسته رقم کله قوچی مورد آزمون قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل کایولین 5 درصد، فسفر در 2 غلظت (1و2 درصد)، پتاسیم در 2 غلظت (5/1 و 3 درصد)، کایولین 5 درصد + فسفر 1 درصد، کایولین 5 درصد + فسفر 2 درصد، کایولین 5 درصد + پتاسیم 5/1 درصد، کایولین 5 درصد + پتاسیم 3 درصد و شاهد (محلول پاشی با آب مقطر) بودند. کاربرد برگی تیمارهای بالا در اوایل تیرماه، هم زمان با آغاز رشد جنین (حداکثر نیاز فتوسنتزی درخت) انجام شد. پارامترهای فتوسنتزی (نرخ فتوسنتز و تعرق، هدایت روزنه ای و غلظت CO2 زیرروزنه)، پارامترهای فلورسانس کلروفیل (Fv/Fm و PI) و رنگیزه های فتوسنتزی (کلروفیلa، کلروفیلb، مجموع کلروفیل و مجموع کارتنوییدها) در 5 مرحله اندازه گیری شدند (مرحله ی اول یک روز پس از محلول پاشی و مراحل بعد هریک به فاصله یک هفته). نتایج نشان که هیچ یک از پارامترهای فتوسنتزی به جز غلظت دی اکسیدکربن زیرروزنه تحت تاثیر تیمارهای محلول پاشی قرار نگرفت در حالی که شاخص های فلورسانس کلروفیل تحت تاثیر تیمارهای کایولین بهبود یافت و غلظت رنگیزه های فتوسنتزی نیز تحت تاثیر اکثر تیمارهای آزمایش افزایش یافت. نتایج همچنین نشان داد که با  گذشت زمان نرخ فتوسنتز، تعرق و هدایت روزنه ای افزایش و غلظت CO2 زیر روزنه کاسته شد. شاخص های فلورسانس کلروفیل و غلظت رنگیزه های فتوسنتزی نیز با گذشت زمان افزایش یافت. در مجموع تاثیر تیمارهای این آزمایش بر پارامترهای فتوسنتزی درختان پسته کمتر از حد مورد انتظار بود.

    کلید واژگان: پتاسیم, پسته, فتوسنتز, فسفر, کائولین
    Mohammad Hossein Shamshiri*, Hediyeh Kadkhoda

    In an orchard experiment, the effects of foliar application of kaolin, potassium, phosphorus and their different combinations were examined on photosynthesis parameter 8-years-old pistachio trees cv.Kalle-ghouchi in 2016. There were ten treatments, including two rate of P (1 and 2%), two rates of K (1.5 and 3%), kaolin 5%, kaolin 5%+ P 1%, kaolin 5%+P 2%, kaolin 5%+ K 1.5%, kaolin 5%+ K 3% and control (use of distilled water). Foliar application of above treatment were performed in mid Jane when embryo growth is started (the maximum demand for photoassimilates). Photosynthetic parameters (photosynthesis and transpiration rate, stomatal conductance and sub stomatal CO2 concentration), chlorophyll fluorescence parameters (Fv/Fm and PI), photosynthetic pigments (chlorophyll a, b and total and total carotenoids) were measured in 5 stages (the first stage was one day after treatment and the others  were performed with one week interval). The results showed that non of treatments could improve photosynthesis parameters expect Ci while chlorophyll fluorescence parameters were improved by kaolin treatments and photosynthetic pigments were increased by most of experimental treatments. The result also showed that photosynthesis and transpiration rate and stomatal conductance were increased with time and sub-stomatal C02 concentration was decreased. Chlorophyll fluorescence indices and photosynthetic pigments were also increased with time. Totally, the effect of experimental treatments on photosynthetic parameters was under our expectation.

    Keywords: Kaolin, phosphorus, Photosynthesis, Pistachio, Potassium
  • مرتضی جعفرصالحی*، رمضانعلی دیانتی تیلکی، یحیی اسفندیاری

    سیستم های متداول تصفیه فاضلاب قادر به حذف موثر فسفر نیستند. ورود فسفر به منابع آبی موجب ایجاد یوتریفیکاسیون می شود. یکی از روش های حذف فسفر استفاده از ریزجلبک ها است. با این روش علاوه بر کمک به تصفیه پیشرفته فاضلاب می توان زیست توده که کاربردهای فراوانی دارد، تولید نمود. هدف مطالعه حاضر تعیین و مقایسه میزان حذف فسفر و تولید ریزجلبک اسپیرولینا درفتوبیوراکتور با استفاده از دو نوع فاضلاب تصفیه شده بود. آزمایش ها با ساخت فتوبیوراکتور و تزریق هوا به وسیله دیفیوزر حباب ریز در راکتورهای حاوی فاضلاب انجام شد. منبع نور در این آزمایش لامپ های فلورسنت سفید بودند و به صورت تابش متناوب طراحی شد. از پساب تصفیه خانه فاضلاب شهری و فاضلاب تصفیه شده سرویس بهداشتی به عنوان محیط کشت در فتوبیوراکتور استفاده شد. غلظت فسفر در فاضلاب تصفیه شده به روش اسپکتروفتومتری در طول موج 690نانومتر اندازه گیری شد. میزان حذف فسفر و تولید زیست توده در محیط کشت های حاوی فاضلاب با غلظت های مختلف فسفر اندازه گیری شد. غلظت اولیه فسفر در فاضلاب تصفیه شده شهری و در فاضلاب سرویس بهداشتی به ترتیب 1/96 و 0/4میلیگرم در لیتر بود. در کشت با فاضلاب شهری در مدت 8 روز 71/9% فسفر حذف شد و 0/18گرم در لیتر زیست توده تولید شد. در آزمایش با فاضلاب تصفیه شده سرویس بهداشتی در مدت 8 روز 37% فسفر حذف شد و غلظت زیست توده به 0/025گرم در لیتر افزایش یافت. با کاهش غلظت فسفر در فاضلاب، میزان تولید زیست توده و درصد حذف فسفر کاهش یافت. می توان نتیجه گرفت که ریزجلبک اسپیرولینا قادر به حذف فسفر از فاضلاب تصفیه شده و تولید زیست توده است.

    کلید واژگان: سفر, اسپیرولینا, فاضلاب شهری, زیست توده, فتوبیوراکتور
    M. Jafarsalehi*, R.A. Dianati Tilaki, Y. Esfandyari

    Conventional wastewater treatment systems are not capable of removing phosphorus effectively. The entry of phosphorus into water resources leads to the formation of an Eutrophication phenomenon. One of the methods for phosphorus removal is the use of microalgae. In this way, besides helping with advanced sewage treatment, it can produce algae with many applications. The purpose of this study was to determine the simultaneous and to compare the phosphorus removal (rate of phosphorus) and Spirulina biomass production in a photobioreactor, using two kinds of treated sewage. The experiments were carried out with the manufacture of a photobioreactor and air injection by means of a fine bubble diffuser into sewage-containing reactors. The light source in this test was designed as fluorescent light bulbs and alternating radiation. Urban wastewater effluent and refined sewage were used as a culture medium in a photobioreactor. The amount of phosphorus in the purified sewage was measured by spectrophotometry at a wavelength of 690nm. The phosphorus removal and algal biomass production were measured in different culture medium containing wastewater with various concentrations of phosphorus. The initial concentrations of phosphorus in refined urban sewage and sanitary sewage were 1.96 and 0.4mg L-1, respectively. Phosphorus removal during microalgae cultivation with municipal wastewater and sanitary sewerage (removal of phosphorus) for 8 days, was 71.9% and 37%, respectively. Biomass production in this time were 0.18 and 0.025g/l, respectively. By decreasing the concentration of phosphorus in the wastewater, the amount of biomass production and (removal of) phosphorus removal decreased. Treated domestic and sanitary sewage can be injected directly, without prior treatment, in photobioreactor and it is possible to remove phosphorus and to produce algal biomass.

    Keywords: Phosphorus, Spirulina, Domestic Sewage, Biomass, Photobioreactor
  • Naima Boukhalfa, Deraoui *, Nasrine Salhi, Sabrina Bouchelaghem
    The study investigates the role of root glutathione (GSH) content and glutathione S-transferase (GST) activity in the response of hard wheat (Triticum durum Desf. variety Carioca) induced by different doses of phosphorus KH2PO4 and their relation to growth inhibition. Four doses were evaluated: control (0), 85, 170, and 340 mg/l. The experiment was carried out under in vitro culture conditions, during seven days. Results showed that P addition had a significant effect on growth parameters, root water content, and the amount of GSH and GST activity, but no significant changes were observed in chlorophyll contents. Treatment of seeds with KH2PO4 increased the GST activity from hard wheat roots and decreased GSH content. The GSH level in control was 2-fold greater than phosphorus 340 mg/l treatment. The highest induction of root GST activity compared to control was observed in 170 mg/l treatment. Phosphorus levels closely correlated with GSH (r²= -0.996***) and GST (r²= 0.991***).
    Keywords: durum wheat, GSH, GST, phosphorus, stress
  • مصطفی آرمنده، نعمت الله محمودی *، علیرضا فلاح نصرت آباد
    قابلیت دسترسی زیستی فسفر برای تولیدکنندگان اولیه در استخرهای پرورش ماهیان گرمابی عمدتا به واسطه تشکیل کمپلکس با کاتیون ها و مواد آلی به شدت کاهش می یابد. در این راستا، برای افزایش فسفات محلول در آب منطبق بر اصول کشاورزی پایدار، استفاده از باکتری های حل کننده فسفات که دارای توانایی انحلال ترکیبات نامحلول معدنی و آلی فسفات هستند، بسیار ضروری است. با این هدف، نمونه برداری از رسوبات مزارع پرورش ماهیان گرمابی در نواحی مرکزی مازندران انجام شد. جداسازی باکتری ها با استفاده از محیط کشت اختصاصی NBRIP (National Botanical Research Institute's Phosphate Growth Medium) انجام شد و سپس سویه ها با روش توالی یابی ژن rRNA S16 شناسایی شدند. به علاوه، تاثیر تغییرات دما، pH و شوری (منطبق با شرایط محیطی مزارع پرورش ماهیان گرمابی) بر رشد و زنده مانی سویه ها بررسی شد. در مطالعه حاضر، 64 سویه جداسازی شد که از میان آن ها 11 سویه شامل Pseudomonas taiwanensis (Persian1 و Persian2)، P. putida (Persian3)، P. umsongensis (Persian4 و Persian5)، P. kilonensis (Persian6)،P. frederiksbergensis (Persian7، Persian8 و Persian9)، P. deceptionensis (Persian10) و Acinetobacter lactucae (Persian11) به عنوان سویه های موثرتر در انحلال فسفر انتخاب شدند. به طور کلی نتایج نشان داد که این سویه ها علاوه بر داشتن توانایی در انحلال ترکیبات نامحلول فسفر، قابلیت رشد مطلوبی در شرایط استخرهای پرورش ماهیان گرمابی داشتند.
    کلید واژگان: فسفر, باکتری های حل کننده فسفات, کود زیستی, ماهیان گرمابی
    Mostafa Armandeh, Nemat Mahmoudi *, Alireza Falah Nosratabad
    The bio-availability of phosphorus for primary producers is reduced mainly due to the formation of complex with cations and organic matter in warm-water fish ponds. Therefore, the most important new approaches for increasing water-soluble phosphate that are consistent with the principles of sustainable agriculture are the use of phosphate solubilizing and mineralizing bacteria (PSB). For this purpose, sampling of the sediment of warm-water fish ponds in central regions of Mazandaran province was carried out. Isolation and identification of bacteria were performed using by National Botanical Research Institute (NBRIP) medium and 16s rRNA gene sequence. The ability of strains to grow in the range of environmental parameters of warm-water fish ponds was also evaluated. In the present study, a total of 64 PSB strains were isolated, among these, 11 stronger PSBs were including Pseudomonas taiwanensis (Persian1 and Persian2), P. putida (Persian3), P. umsongensis (Persian4 and Persian5), P. kilonensis (Persian6), P. frederiksbergensis (Persian7, Persian8 and Persian9), P. deceptionensis (Persian10) and Acinetobacter lactucae (Persian11) had the best performance in solubilizing insoluble phosphates. The results showed that these strains have a high ability to dissolve insoluble phosphate compounds and grow well under the environmental parameter of warm-water fish ponds.
    Keywords: Phosphorus, Phosphate Solubilizing Bacteria, Biofertilizer, Warm-water Fishes
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال