به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "باد" در نشریات گروه "فیزیک"

تکرار جستجوی کلیدواژه «باد» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • مصطفی حسن زاده*، محمدامین امیرخانی دهکردی، عارف رحیمیان، محسن اسدی اسدآباد

    در حال حاضر، حسگرهای بلوری بیشینه دما در طراحی و بهینه سازی موتورها و توربین های با بازده بالا بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. این حسگرها در ابعاد بسیار کوچک ساخته می شوند و می توانند دمای بیشینه را در محل مورد نظر برای مثال در داخل توربین اندازه‎گیری نمایند. لازم به ذکر است که برای تولید این حسگرها فلوئنس بالای نوترون های سریع مورد نیاز است. روش اندازه گیری حسگر بلوری بیشینه دما مبتنی بر پدیده دمای بالا برای بازگرداندن تغییرات ایجاد شده در شبکه کریستالی که توسط تابش نوترون ایجاد شده اند، استوار است. در این مقاله، ابتدا از طریق شبیه سازی قلب رآکتور تهران محاسبات شار بیشینه نوترون سریع برای نمونه الماس با کد 6MCNP انجام گرفت. همچنین محاسبات پرتوزایی با استفاده از 2ORIGEN و نرخ دز از طریق 6MCNP و محاسبات دمایی با نرم افزار ANSYS در نقاط مختلف نمونه انجام شد. مقدار شار بیشینه نوترون سریع محاسبه شد و مقدار پرتوزایی نمونه بعد از 40 روز کاهش چشمگیری یافته و نرخ دز در فاصله 1 متری به مقدار µSv/h  1/4 رسیده است. همچنین محاسبات دمایی نشان می دهد که بیشینه دما در کمترین سرعت کانال K 402 است که به لحاظ حرارتی مشکلی ایجاد نخواهد کرد. در ادامه، با استفاده از روش XRD عدد شبکه و حجم سلول واحد برای نمونه در این مقاله محاسبه شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نمونه الماس می تواند از دیدگاه نوترونیک، دزیمتری، ترموهیدرولیکی و تغییرات ساختار شبکه بلوری در رآکتور تحقیقاتی تهران جهت تولید حسگر بلوری پیشنهاد شود.

    کلید واژگان: حسگر بیشینه دما, الماس, 6MCNP, ORIGEN, ANSYS, شار, نرخ دز, پارامتر شبکه
    M. Hassanzadeh *, M.A. Amirkhani-Dehkordi, A. Rahimian, M. Asadi Asadabad

    At present, Maximum Temperature Crystal Sensors (MTCS) are of great interest in the design and optimization of engines and turbines with high efficiency. These sensors are made in very small dimensions and can measure the maximum temperature in the desired location, for example inside the turbine. It is worth mentioning that a high fluence of fast neutrons is required to produce these sensors. The MTCS method is based on the high temperature phenomenon to restore changes made in the crystal lattice caused by neutron irradiation. Calculations of the maximum fast neutron flux for the diamond sample were performed using MCNP6 with the simulation of the core of the Tehran Research Reactor (TRR). Activity calculations were done using ORIGEN2, dose rate calculations through MCNP6, and temperature calculations with ANSYS software at different points of the sample. The highest fast neutron flux was calculated, and the activity of the sample decreased significantly after 40 days, with the dose rate at a distance of one meter reaching 1.4 µSv/h. Temperature calculations showed that the maximum temperature at the lowest speed of the channel was 402 K, which would not cause any thermal problems. Additionally, using the X-Ray diffraction (XRD) method, the lattice number and unit cell volume were calculated for the sample. The results obtained suggest that the diamond sample, from the perspective of neutronics, dosimetry, thermohydraulics, and changes in crystal lattice structure, can be recommended as a crystal sensor in the Tehran Research Reactor.

    Keywords: Maximum Temperature Sensor, Diamond, MCNP6, ORIGEN, ANSYS, Flux, Dose Rate, Lattice Parameter
  • مجید خسروی*، منصور شبان، هاشم باقری، علیرضا ندیمی
    کوه باخرز در شمال شرق شهر سنگان در پایانه شرقی گسل درونه قرار گرفته است. آهن در این منطقه به صورت گسترده تحت تاثیر نفوذ توده های گرانیتوئیدی ائوسن بالایی تا الیگوسن زیرین درون واحد دگرگون شده رسوبی به شکل اسکارن و گرمابی شکل گرفته اند. بررسی ساختاری رگه ها، شکستگی ها، مکانیزم حرکتی گسل ها، جابه جایی واحدها حاکی از دو نوع رژیم زمین ساختی فشارشی در راستای N070 و N350 می باشد. اولین مرحله کانی سازی در راستای شمال شرق- جنوب غرب در پهنه گسل فرزنه (N040) رخ داده است. در بخش شمالی و میانی این گسل دو پهنه برشی- کششی ایجاد شده که باعث صعود سیالات آهن دار و کانی سازی آهن نوع گرمابی در بخش شمالی (معدن فرزنه) و کانی سازی آهن نوع اسکارنی در بخش میانی (معدن جو) شده است. در مرحله بعد تلاقی دو گسل فرزنه و سم آهنی (N300) منجر به ایجاد پهنه برشی- کششی و صعود سیالات آهن دار و کانی سازی آهن نوع اسکارنی- گرمابی در معدن سم آهنی گردیده است. در نهایت در بخش جنوبی گسل فرزنه، اورانیم در یک پهنه گسلی با طول تقریبی 2 کیلومتر، درون واحد اسکارنی ته نشست کرده است. تغییر رژیم زمین ساختی و ایجاد فضای مناسب در پهنه های برشی- کششی باعث تسهیل جریان سیالات، اسکارن زایی و نهشت آهن و اورانیم در فازهای مجزا و جهات مختلف شده است. مطالعات ساختاری کمک موثری در استخراج بهینه ذخایر معدنی و شناسایی منابع جدید خواهد داشت.
    کلید واژگان: کوه باخرز, سنگان, کانی سازی آهن, پرتوزایی, ساختاری
    M. Khosravi *, M. Sheban, H. Bagheri, A.R. Nadimi
    Bakherz Mountain is situated in the northeast of Sangan city, at the eastern end of the Darone fault. Iron in this area has been extensively formed under the influence of granitoid masses from the upper Eocene to the lower Oligocene within the metamorphosed sedimentary unit in the form of skarn and hydrothermal deposits. Structural investigation of veins, fractures, movement mechanisms of faults, and displacement of units indicates two types of compressive tectonic regimes along N070 and N350 directions. The initial stage of mineralization occurred in the northeast-southwest direction in the Ferezeneh fault zone (N040). In the northern and middle parts of this fault, two shear-tensile zones were created, leading to the rise of iron-bearing fluids and hydrothermal iron mineralization in the northern part (Ferezeneh mine) and skarn-type iron mineralization in the middle part (Madan-Joe). Subsequently, the intersection of the Ferezeneh and Som-Ahani faults (N300) resulted in the creation of a shear-tensile zone and the ascent of iron-bearing fluids, leading to skarn-thermal iron mineralization in the Som-Ahani mine. Lastly, in the southern part of the Ferezeneh fault, uranium has been deposited in a fault zone approximately 2 km in length, within the Skarn unit. Changes in the geo-structural regime and the creation of suitable spaces in the shear-tensile zones have facilitated the flow of fluids, skarn formation, and the deposition of iron and uranium in separate phases and different directions. Structural studies will aid in the optimal extraction of mineral reserves and the identification of new resources.
    Keywords: Bakherz Mountain, Sangan, Iron Mineralization, Radiation, Structural
  • سمانه ذوالقدری*، علی نبی پور چاکلی، حمزه حسین پور، حسن یوسف نیا، زهرا شیری یکتا
    امروزه، گیاه پالایی به عنوان یکی از روش های اقتصادی و دوستدار محیط زیست جهت حذف آلاینده ها از خاک شناخته شده است. در این تحقیق، توانایی گیاه پالایی گیاه شیخ بهار جهت حذف اورانیم از خاک شور مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه خاک از منطقه هسته ای اصفهان جمع آوری و خاک با اورانیم با غلظت های mg/kg 500، 300، 100 آلوده گردید. بذرها در بستر مناسب رشد و سپس به گلدان ها با خاک آلوده انتقال یافتند. سپس گیاهان در داخل گلخانه به مدت 1 ماه رشد یافتند و میزان تجمع اورانیم در بخش های مختلف گیاه با روش خاکسترسازی به دست آمد. با افزایش غلظت اورانیم در خاک، تجمع اورانیم در گیاه نیز افزایش یافت. یافته ها نشان داد که میزان تجمع اورانیم در گیاه به بافت و هدایت الکتریکی خاک مرتبط است و با هدایت الکتریکی خاک رابطه مستقیم دارد. بیشترین میزان تجمع در ساقه گیاه و برابر با mg/kg 3633 مشاهده گردید. نتایج نشان داد که گیاه شیخ بهار توانایی تجمع بیش از mg/kg 1000 اورانیم را در بخش های مختلف خود دارا است. همچنین فاکتور انتقال برای بخش های مختلف گیاه بیش از 1 به دست آمد. لذا گیاه شیخ بهار می تواند به عنوان یک گیاه مناسب جهت گیاه پالایی خاک های شور در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: گیاه پالایی, شیخ بهار, اورانیم, فاکتور انتقال
    S. Zolghadri *, A. Nabipour-Chakoli, H. Hoseinpour, H. Yousefnia, Z. Shiri-Yekta
    Today, phytoremediation is recognized as one of the most cost-effective and environmentally friendly methods for removing pollutants from soil. This study focused on investigating the phytoremediation capabilities of Conyza canadensis (L) Cronq in removing uranium from saline soil. Soil samples were collected from the nuclear area of Isfahan, with contamination levels of 100, 300, and 500 mg/kg of uranium. The seeds were germinated in a suitable substrate and then transplanted into pots containing the contaminated soil. The plants were then cultivated in a greenhouse for one month, and the amount of uranium accumulation in various parts of the plant was determined using the ash method. Results indicated that as the concentration of uranium in the soil increased, so did the accumulation of uranium in the plant. The study revealed a direct correlation between the amount of uranium accumulation in the plant and the soil's texture and electrical conductivity (EC). The highest accumulation was found in the plant's stem, reaching 3633 mg/kg. Conyza canadensis (L) Cronq demonstrated the ability to accumulate over 1000 mg/kg of uranium in different parts of the plant, with transfer factors exceeding one. Therefore, Conyza canadensis (L) Cronq shows promise as a suitable plant for phytoremediation of saline soils.
    Keywords: Phytoremediation, Conyza Canadensis (L) Cronq, Uranium, Transfer Factor
  • الهیار فلاح*، لیلا باقری، علیرضا نبی پور، ابراهیم مقیسه، کیوان مهدوی ماشکی
    اصلاح به کمک جهش روشی کارآمد جهت تولید ارقام جدید برای کشت در شرایط طبیعی و تحت تنش از جمله شوری می باشد. جمعیتی از لاین های موتانت حاصل از پرتوتابی رقم های طارم محلی، حسنی و عنبربو توسط اشعه گاما طی 10 سال در شالیزارهای شور مازندران از نظر صفات زراعی ارتفاع بوته، زودرسی، عملکرد و اجزای عملکرد و تحمل نسبی به تنش شوری، بررسی و انتخاب شدند. میزان شوری خاک و آب آبیاری در سال ها و مکان های مختلف، به ترتیب بین 4 تا 11 و 2 تا 9 دسی زیمنس بر متر و شاخص تحمل به تنش شوری موتانت ها بین 3 تا 5 متغیر بود. 13 موتانت دارای شاخص حساسیت به تنش شوری پایین تری نسبت به ارقام والدینی با کد تحمل به تنش 5 بودند. بیشتر موتانت ها تعداد روز تا 50 % گل دهی کمتری نسبت به والدین داشتند. تعداد روز از بذرپاشی تا 50% گل دهی در موتانت های منتخب (2310، 2212 و 133) بین 80 تا 90 روز بود. متوسط ارتفاع بوته در بین موتانت های انتخابی (M5-M7) در اراضی شور شالیزاری مازندران بین 130-110 سانتی متر بود. همه موتانت های انتخابی تعداد خوشه در کپه بیشتری نسبت به شاهد طارم محلی تولید کردند. متوسط عملکرد موتانت‎های برنج در مکان و سال‎های مختلف بین 3000 تا 4500 کیلوگرم در هکتار متغیر بود. موتانت های 2212 و 2310 بیشترین عملکرد را در مکان‎های بهنمیر و فریدونکنار داشتند که نسبت به شاهد طارم محلی، حداقل 35 درصد افزایش عملکرد نشان دادند. درصد آمیلوز موتانت ها بین 18 تا 23 متغیر بود. براساس نتایج، موتانت های 2212، 2310 و 133 برای اراضی شالیزاری شور یا لب شور انتخاب شدند.
    کلید واژگان: آمیلوز, جهش, شوری, عملکرد موتانت برنج
    A. Fallah *, L. Bagheri, A.R. Nabipour, E. Moghiseh, K. Mahdavi Mashaki
    Mutation breeding has proven to be efficient for developing new cultivars adapted to normal and stress conditions, including salinity. Mutant populations developed through gamma irradiation of Tarom Mahalli, Hassani, and Anbarboo local rice varieties were evaluated and screened for agronomic traits for 10 years in saline paddy fields of Mazandaran. These traits included plant height, early maturity, yield, yield components, and relative tolerance to salinity stress. The salinity levels of both soil and irrigation water varied between 4-11 and 2-9 dS/m, respectively, in different years and locations. The tolerance indices of the mutants were either 3 or 5, with 13 mutants showing lower stress sensitivity indices than their respective parents. Most mutants reached 50% flowering in fewer days than their parents, with selected mutants (2310, 2212, and 133) flowering between 80 and 90 days after sowing. The average plant height of selected mutants (M5-M7) in the saline paddy fields of Mazandaran ranged between 110-130 cm. All selected mutants produced a higher number of panicles per hill compared to Tarom Mahalli. The average yield of rice mutants varied between 3000 and 4500 kg/ha in different locations and years, with mutants 2212 and 2310 showing the highest yields in Bahnamir and Fereydoonkenar. These mutants exhibited at least a 35% increase in yield compared to Tarom Mahalli. The amylose percentage of the mutants ranged between 18-23%. Based on these results, mutants 2212, 2310, and 133 were selected for cultivation in paddy fields with saline or brackish water.
    Keywords: Amylose, Mutation, Salinity, Rice Mutant Yield
  • مریم قپانوری*، محمدعلی جعفریزاده، مسعود صیدی، نرجس امیری

    در این مقاله، گذار فاز کوانتومی و ساختار هسته بر مبنای میزان درهم تنیدگی کوانتومی مورد بررسی قرار گرفت. یکی از کمیت هایی که برای اندازه گیری درهم تنیدگی بین دو جسم استفاده می شود، آنتروپی فون نویمان است که به عنوان معیاری مناسب برای بررسی درهم تنیدگی بین دو حالت در نظر گرفته شد. آنتروپی درهم تنیدگی بوزون های s-d در چارچوب مدل اندرکنش بوزونی IBM و با استفاده از فرمالیسم سازگار Q و تقریب نیمه کلاسیک بررسی شد. این تحقیق یک روش برای استخراج آنتروپی درهم تنیدگی در حدود تقارن دینامیکی IBM از جمله مناطق گذار بین شکل های مختلف را ارائه می کند. با استفاده از اثر درهم تنیدگی، به توصیف گذار فاز کوانتومی پرداخته و رفتار درهم تنیدگی بوزون های s و d در مناطق مختلف مثلث کاستن بررسی شد. نحوه تعیین آنتروپی درمدل IBM با استفاده از تقریب نیمه کلاسیکی ارائه شد. نتایج نشان داد که مقادیر آنتروپی درهم تنیدگی به تغییر فاز حساس بوده و می تواند یک ابزار قدرتمند برای تشخیص انتقال فاز کوانتومی در هسته ها باشد.

    کلید واژگان: گذر فاز کوانتومی, درهم تنیدگی کوانتومی, مدل اندرکنش بوزونی (IBM), آنتروپی, تقریب نیمه کلاسیکی
    M. Ghapanvari *, M.A. Jafarizadeh, M. Seidi, N. Amiri

    In this paper, quantum phase transitions and nuclear structure were investigated based on quantum entanglement. One of the measures for entanglement between two bodies is the von Neumann entropy, which is considered a suitable criterion for examining entanglement. The entanglement entropy of s-d bosons within the framework of the Interacting Boson Model (IBM) is investigated using the consistent-Q formalism and semiclassical approximation. This research presents a method for deriving the entanglement entropy in the dynamical symmetry limits of the IBM, including transition regions between different shapes. By utilizing the entanglement effect, the quantum phase transition was described, and the entanglement behavior of s and d bosons was investigated in various regions of the Castan triangle. A method for determining entropy in the IBM model using the semiclassical approximation was presented. The results showed that entanglement entropy values are sensitive to phase changes and can be a powerful tool for detecting quantum phase transitions in nuclei.

    Keywords: Quantum Phase Transition, Quantum Entanglement, Boson Interaction Model (IBM), Entropy, Semi-Classical Approximation
  • هادی عادلخانی*، فاطمه پارسایان، لیلا ایران نژاد
    در این مقاله، آلیاژ 5052 به عنوان یکی از آلیاژهای پیشنهادی آلومینیم برای استفاده در ساخت غلاف سوخت های هسته ای، انتخاب و رفتار خوردگی آن در الکترولیت حاوی NaCl و Na2SO4 مورد مطالعه قرار گرفته است. از رو ش های پلاریزاسیون پتانسیودینامیکی و امپدانس الکتروشیمیایی برای مطالعات خوردگی و از روش های میکروسکوپ الکترونی روبشی (Scanning Electron Microscopy, SEM)، طیف سنجی تبدیل فوریه فروسرخ (Fourier-Transform Infrared Spectroscopy, FTIR) و پراش پرتو ایکس (X-ray Diffraction, XRD) برای مطالعات مورفولوژی و مشخصه یابی محصولات خوردگی آلومینیم 5052 استفاده شده است. در الکترولیت Na2SO4 افزایش زمان تماس الکترولیت با نمونه، باعث بهبود مقاومت خوردگی نمونه شده است به طوری که جریان خوردگی کاهش یافته (جریان خوردگی از 5.4- mA/cm2 10 برای 1 ساعت به mA/cm2 10-6 برای 11 روز رسیده است) و آلومینیم 5052 محدوده پتانسیل روئین شدگی گسترده تر و جریان روئین شدگی کمتری را در 11 روز نشان داده است. در الکترولیت NaCl، افزایش زمان تماس الکترولیت تقریبا باعث حذف منطقه روئین شدگی شده است. ایجاد خوردگی حفره ای و تشدید اندازه/ تعداد حفره ها از دیگر اثرات مشاهده شده به دلیل افزایش زمان تماس الکترولیت NaCl با آلومینیم 5052 است. این نتایج نشان می دهد که با افزایش زمان تماس الکترولیت با نمونه ها، ترکیب شیمیایی الکترولیت (حضور یا عدم حضور آنیون های کلر و سولفات) بیشتر بر رفتار روئین شدگی آلومینیم 5052 تاثیرگذار است. همچنین اعمال تنش کششی، اثری تخریبی بر لایه روئین کننده را نشان داد. به طوری که اعمال تنش باعث حذف رفتار روئین شدگی در آلومینیم 5052 شده است.
    کلید واژگان: آلومینیم, آلیاژ 5052, خوردگی, غلاف سوخت, زمان, تنش کششی
    H. Adelkhani *, F. Parsayan, L. Irannejad
    In this paper, aluminum 5052 (AA 5052), one of the candidate alloys for nuclear fuel cladding, has been selected for study regarding its corrosion behavior in an electrolyte containing NaCl and Na2SO4. Potentiodynamic polarization and electrochemical impedance methods were used to investigate the corrosion of AA 5052. The morphology and characterization of corrosion products were carried out using Scanning Electron Microscopy (SEM), X-ray Diffraction (XRD), and Fourier-Transform Infrared Spectroscopy (FTIR) methods. In the Na2SO4 electrolyte, the corrosion resistance of the sample improved over time, with the corrosion current decreasing from 10-5.4 mA/cm2 after 1 hour to 10-6 mA/cm2 after 11 days. AA 5052 showed a wider passivation potential range (ΔEpass) and less passivation current (ipass) after 11 days. In the NaCl electrolyte, pitting corrosion, elimination of the passivation zone, and an increase in the number and size of pits were observed with increased time. These results confirm that the time has an influence on the passivation behavior of AA 5052, primarily dependent on the chemical composition of the electrolyte (presence or absence of chlorine and sulfate anions). Additionally, the application of tensile stress showed a destructive effect on the passive layer, as the passivation behavior of AA 5052 was eliminated.
    Keywords: Aluminum, AA 5052, Corrosion, Fuel Clad, Time, Tensile Stress
  • هادی اردینی*، امیرمحمد بیگ زاده
    اکتشاف و نقشه برداری از محیط های پرتوی از جمله کارهای بالقوه پر چالش و دارای ریسک هستند که به دلایل ایمنی، استفاده از ربات ها می تواند مخاطرات ممکن برای افراد را کاهش دهد. با این حال، استقرار یک ربات ممکن است برای پوشش موثر کل منطقه کافی نباشد؛ از این رو، تکنیک های بهره گیری از چند ربات یا ربات های جمعی می تواند نقش به سزایی در کاهش زمان و بهبود فرایند اکتشاف و نقشه برداری پرتوی داشته باشد. همچنین سامانه های چند رباتی قابلیت اطمینان بالایی دارند و با از کار افتادن تعدادی از ربات ها به دلایلی نظیر پرتوگیری، باقی ربات ها به ادامه ماموریت خواهند پرداخت. این مقاله به مطالعه بهره گیری از چندین ربات خودکار به صورت هم زمان برای نقشه برداری پرتوی و کشف چشمه های آلوده می پردازد. این بررسی رویکردهای مختلفی از جمله تاثیر تعداد و دز دریافتی ربات ها را مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان می دهد افزایش تعداد ربات ها می تواند باعث افزایش سرعت گردد که این افزایش به صورت خطی نیست و با افزایش ربات ها، ازدحام زیاد شده و سرعت با نسبت کمتری افزایش می یابد لذا برای رسیدن به الگوی بهینه نیاز است از مدل های تکاملی تر، نظیر الگوی حرکتی الهام گرفته از طبیعت بهره برد. این مقاله افق های ارزشمندی را در مورد هماهنگی چند ربات برای جستجو در محیط های پرتوزا ارائه می دهد که دریچه ای برای بهره گیری از هوش جمعی در کاربردهای هسته ای خواهد بود.
    کلید واژگان: ربات جمعی, ربات گروهی, اکتشاف, نقشه برداری پرتوی, چشمه پرتوزا
    H. Ardiny *, A.M. Beigzadeh
    Exploring and mapping radioactive environments presents potentially challenging and risky tasks. To ensure safety, the use of robots can help mitigate these risks. However, deploying a single robot may not be enough to effectively cover the entire area. Therefore, the technique of using multiple robots or a robot swarm can play a significant role in reducing time and improving the exploration and mapping process. Additionally, multi-robot systems have high reliability, and if a number of robots fail due to reasons such as radiation exposure, the remaining robots can continue the mission. This article focuses on the use of several autonomous robots simultaneously for radiation mapping and the discovery of radioactive sources. The study has examined various approaches, including the effect of the number and absorbed dose of robots. The results indicate that increasing the number of robots can enhance the speed of exploration, but the rate of increase is lower than the rate of the robot number due to the crowding of robots. To achieve optimal exploration, it is necessary to utilize more advanced models, such as movement patterns inspired by nature. This paper presents valuable insights into the coordination of collective robots for searching in radioactive environments, which could open up opportunities for the application of swarm intelligence in nuclear scenarios.
    Keywords: Swarm Robotics, Multi-Robot, Exploration, Radiation Mapping, Radioactive Sources
  • مهدی غلام حسینی نظری*، علی رحیمی نژاد، مقداد گیلانی، میعاد هاشمی زاده، حجت معصومی، رحیم سرداری، حسین نادری
    گالیم-68 یکی از رادیونوکلئیدهایی است که به طور گسترده برای اهداف تشخیصی در پزشکی هسته ای استفاده می شود. با توجه به دردسترس بودن مولدهای 68Ge/68Ga، علاقه صنعت رادیوداروها در حال حاضر بر توسعه این ژنراتور متمرکز شده است. لذا توسعه و استفاده مولد 68Ge/68Ga هنوز یک موضوع داغ در پزشکی هسته ای است. طی سال های گذشه در ایران، شرکت پارس ایزوتوپ اقدام به تولید مولدهای 68Ge/68Ga (مولد پارس گالوژن) نموده است. این مولد با 5 میلی لیتر هیدروکلریک اسید 0/6 مولار دوشیده می شد. در ادامه پارس ایزوتوپ، نسل دوم مولدهای پارس گالوژن را تولید کرده است. این مولد بر پایه ماتریکس رزین SnO2-TiO2 بوده و با 3 میلی لیتر هیدروکلریک اسید 0/1 مولار دوشیده می گردد. در این پژوهش، مشخصه های اصلی نسل دوم مولدهای پارس گالوژن تعیین شده و کنترل کیفی آن ارزیابی شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که این مولد تمام محدوده های فارماکوپه اروپا برای استفاده را دارا بوده و مشخصات عملکردی از قبیل خلوص شیمیایی، رادیوشیمیایی، رادیونوکلوئیدی بیشتر و راندمان دوشش بالاتری در مقایسه با نسل اول را دارد.
    کلید واژگان: مولد پارس گالوژن, مولد 68Ga, 68Ge, کنترل کیفی, مشخصه یابی
    M. Gholamhosseini-Nazari *, A. Rahiminezhad, M. Gilani, M. Hahsemizadeh, H. Masoumi, R. Sardari, H. Naderi
    Gallium-68 (68Ga) is a radionuclide widely used for diagnostic purposes in Nuclear Medicine. With the availability of 68Ge/68Ga generators, the radiopharmaceutical industry is currently focused on developing this generator. The development and application of 68Ge/68Ga generators remain a hot topic in nuclear medicine. In recent years, Pars Isotope Company in Iran has produced 68Ge/68Ga generators (Pars-GalluGen generator) that are eluted with 5 ml of 0.6 M hydrochloric acid. Additionally, Pars Isotope has developed the second generation of Pars-GalluGen generators. This new generator is based on a SnO2-TiO2 resin matrix and is eluted with 3 ml 0.1 M hydrochloric acid. This research aimed to determine the main characteristics of the second generation of Pars-GalluGen generators and evaluate their quality control. The results obtained indicate that this generator meets all specifications of the European Pharmacopoeia for use and has better performance characteristics, including higher chemical, radiochemical, and radionuclide purity, as well as a higher elution yield compared to the first generation.
    Keywords: Pars-Gallugen Generator, 68Ge, 68Ga Generator, Quality Control, Characterization
  • رضا باقری*، ابوالفضل ثوری، نادر شیخ مقدسی، محمدحسین سلامت بخش، ایرج مرادی قراتلو، میکائیل یگانه، سید پژمان شیرمردی

    در این کار با استفاده از کد MCNPX محاسبات مربوط به طراحی هسته ای سامانه پرتودهی گامای قابل حمل دو محفظه ای به منظور پرتودهی غلات و حبوبات مطابق استانداردهای بین المللی انجام گرفت. بدین منظور با استفاده از چشمه های میله ای کبالت-60 مدل GIK-А6m شرکت MAYAK روسیه و با ظرفیت 100 کیلوکوری محاسبات در دو بخش نسبت یکنواختی دز و دبی خروجی محصول پرتو دیده و همچنین بخش حفاظ گذاری در برابر پرتوهای گاما انجام گرفت. مقدار یکنواختی دز درون محفظه های پرتودهی درونی و بیرونی به ترتیب حدود 77/1 و 18/2 به دست آمد. همچنین مقدار دبی خروجی محصول نوعی پرتودهی شونده با چگالی فله ای 3kg/m 800، حدود 2/3 تن در ساعت محاسبه شد. غله نوعی در چنین دستگاهی بین 300 تا 656 گری دز دریافت خواهد کرد که کمتر از حداکثر میزان دز جذبی توصیه شده غلات و حبوبات (1 کیلوگری) به منظور انبارمانی و دفع حشرات توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی می باشد. مطابق سند شماره 7/43 موسسه استانداردهای ملی آمریکا، میزان آهنگ دز نشتی در فاصله 5 سانتی متری از سطح دستگاه و برای نواحی محدود شده و در مد پرتودهی، کمتر از µSv/h 200 (بیشترین حد مجاز پیشنهاد شده) محاسبه شد. نتایج نشان دادند که حفاظ سربی سامانه با بیشینه ضخامت 29 سانتی متر به راحتی جلوی پرتوهای گامای گسیلی را سد کرده و کار با چنین دستگاهی هیچ خطر پرتوگیری را متوجه کارکنان نخواهد کرد. در نهایت بازده انرژی سامانه نیز با افزایش حدود 10.5 درصدی ناشی از افزودن محفظه بیرونی حدود 25 درصد برآورد شد.

    کلید واژگان: پرتودهی غلات, کبالت-60, حفاظ گذاری, نسبت یکنواختی دز, MCNPX
    Reza Bagheri *, Abolfazl Souri, Nader Sheikh Moghaddasi, Mohammadhossein Salamatbakhsh, Iraj Moradi Gharatloo, Michael Yeganeh, S.P. Shirmardi

    In this research using the MCNPX code, calculations were done for nuclear designing of portable two-chamber gamma irradiator facility for irradiation of grains and legumes according to international standards. Calculations were made in two parts of dose uniformity ratio and mass flow rate of the irradiated product, as well as gamma-ray shielding using 100 kCi Cobalt-60 line sources, model GIK-A6m of Mayak Co., Russia. The dose uniformity ratios of internal and external irradiation chambers were found to be about 1.77 and 2.18, respectively. Also, the mass flow rate of an irradiated typical grain with bulk density of 800 kg m-3 was calculated to be about 3.2 ton h-1. A typical grain will receive a dose between 300-656 Gy, which is less than the maximum recommended limit of absorbed dose for grains and legumes (1 kGy) in purpose of shelf-life extension and insect disinfestation by the IAEA. According to ANSI/HPS N43.7, the leakage dose rate at a distance of 5 cm far from the surface of the irradiator in the irradiate mode and for restricted areas, was calculated to be less than 200 µSv/h (maximum permissible radiation level). The results showed that the lead shield of irradiator facility with maximum thickness of 29 cm, easily blocks the emitted gamma rays and working with such a facility would not pose any radiation risk to the employees. Finally, the energy efficiency of the facility was estimated to be about 25% with an increase of about 10.5% due to the addition of external chamber.

    Keywords: Grain Irradiation, Cobalt-60, Shielding, Dose Uniformity Ratio, MCNPX
  • اصغر خوی*، محمدرضا پهلوانی

    تعداد ترازهای انرژی در واحد انرژی (MeV) یعنی چگالی تراز هسته از کمیت های کلیدی در فیزیک هسته ای است. این پژوهش بر محاسبه چگالی تراز و کمیت چگالی تراز با استفاده از روش گاز فرمی جابه جا شده برای ایزوتوپ های سنگین و فوق سنگین و متمرکزشده است. کمیت چگالی تراز با استفاده از روش نیمه کلاسیکی و استفاده از پتانسیل وودز- ساکسون محاسبه شده است. اثرات انرژی زوجیت و اثرات پوسته وابسته به دما بر چگالی تراز و کمیت های ترمودینامیکی همانند آنتروپی، دمای هسته و گرمای ویژه هسته مورد مطالعه قرارگرفته است. همچنین اثرات در نظر گرفتن اسپین و پاریته هسته و حرکت هایی همچون دوران و نوسان هسته بر این کمیت ها بررسی شده است. نمودار تغییرات چگالی تراز هسته، آنتروپی هسته، دمای هسته و گرمای ویژه هسته به صورت تابعی از انرژی تحریکی هسته برای نشان دادن تاثیر اسپین، پاریته، حرکت های دورانی و نوسانی هسته بر این کمیت ها رسم شده است. همان گونه که این منحنی ها نشان می دهند، در نظر گرفتن این اثرات سبب تغییر در این کمیت ها می گردد، هرچند روند کلی منحنی ها را تغییر نمی دهد. همچنین نمودار تغییرات گرمای ویژه تحت اثرات ارتعاشی و چرخشی و اثرات اسپینی و پاریته و اثرات پوسته و انرژی زوجیت وابسته به دما به صورت تابعی از انرژی برانگیختگی به خوبی شکسته شدن اولین جفت نوکلئونی را که به ترتیب در انرژی های E=2.948 Mev و E=3.04 Mev برای ایزوتوپ های و رخ می دهد را نشان می دهد.

    کلید واژگان: چگالی تراز, کمیت های ترمودینامیکی, آنتروپی, دما, ظرفیت گرمایی
    Asghar Khooy *, Mohammadreza Pahlavani

    Nuclear level density is a critical parameter in nuclear physics as it represents the number of energy levels per unit of energy (MeV) in a nucleus. This study calculates the level density and level density parameter for heavy and super heavy isotopes  and based on the back-shifted Fermi gas method. The level density parameter is determined through a semi-classical approach using the nuclear Woods-Saxon potential. This research investigates the influence of pairing energy, and temperature-dependent shell effects on level density and thermodynamic quantities such as entropy, nuclear temperature, and nuclear-specific heat. Furthermore, the research explores the effects of nuclear spin, parity, rotational, and vibrational motion on these quantities. A graphical representation is used to illustrate the variations in nuclear level density, entropy, temperature, and specific heat as a function of nuclear excitation energy, highlighting the influence of nuclear spin, parity, and rotational and vibrational motions on them. The results show that considering these effects leads to changes in the parameters studied without altering the overall trends. Additionally, a specific heat diagram demonstrates the effects of vibrational and rotational motions, spin and parity effects, shell effects, and temperature-dependent pairing energy on excitation energy, revealing the breaking of the first nucleon pair at energies of E=2.948 MeV and E=3.04 MeV for isotopes and , respectively.

    Keywords: Level Density, Thermodynamic Quantities, Temperature, Entropy, Heat Capacity
  • مریم جلدانی، علیرضا آزادبر*

    67Cu رادیوایزوتوپی مناسب برای پرتودرمانی هدفمند، تصویربرداری پزشکی هسته ای و محاسبات دزیمتری حین درمان است. در این مطالعه مناسب ترین واکنش برای تولید رادیوایزوتوپ 67Cu در شتاب دهنده های سیکلوترون مورد بررسی قرار می گیرد. در ابتدا با استفاده از کدهای مونت کارلو TALYS-1/96 و EMPIRE-3-2-2، توابع برانگیختگی واکنش های 68Zn (p,2p) 67Cu، 70Zn (p,α) 67Cu، 70Zn (d,x) 67Cu و 64Ni (α,p) 67Cu در بازه انرژی 0 تا MeV 100 شبیه سازی شد. با استفاده از کد SRIM-2013، ضخامت ماده هدف و توان ایستانندگی جرمی این واکنش ها محاسبه شد. از داده های توابع برانگیختگی و توان ایستانندگی جرمی، بهره تئوری تولید این واکنش ها محاسبه شد و با نتایج تجربی مقایسه شد. حداکثر بهره تولید 67Cu واکنش های 68Zn (p,2p) 67Cu، 70Zn (p,α) 67Cu، 70Zn (d,x) 67Cu و 64Ni (α,p) 67Cu بدون حضور 64Cu به ترتیب در انرژی های 100، 35، 40 و MeV 30 به دست آمد و بر اساس نتایج کدهای EMPIRE و TALYS به ترتیب برابر با 442/0، 248/1، 842/9، 77/7، 131/21، 542/11، 638/1 و MBq/µAh 621/1 بود. بر اساس نتایج به دست آمده و مقایسه آنها با نتایج تجربی، واکنش 70Zn (d,x) 67Cu در انرژی MeV 40 بهترین واکنش برای تولید 67Cu بدون حضور ناخالصی 64Cu است.

    کلید واژگان: 67Cu, سیکلوترون, کد EMPIRE, کد TALYS, بهره تولید
    M. Jeldani, A.R. Azadbar *

    67Cu is a suitable radioisotope for targeted radionuclide therapy, nuclear medicine imaging, and dosimetry calculations during treatment. In this study, the most suitable reaction for the production of 67Cu radioisotope in cyclotron accelerators is investigated. At first, the excitation functions of the reactions of 68Zn(p,2p)67Cu, 70Zn(p,α)67Cu, 70Zn(d,x)67Cu and 64Ni(α,p)67Cu was simulated in the energy range of 0 to 100 MeV using TALYS-1/96 and EMPIRE-3-2-2 Monte Carlo codes. The target thickness and the mass stopping power of these reactions were calculated using the SRIM-2013 code. The theoretical yield of these reactions was calculated from the data of excitation functions and mass stopping power and was compared with the experimental results. The maximum yield of 67Cu production in the reactions of 68Zn(p,2p)67Cu, 70Zn(p,α)67Cu, 70Zn(d,x)67Cu and 64Ni(α,p)67Cu without the presence of 64Cu contamination at energies of 100, 35, 40 and 30 MeV respectively was obtained and according to the results of EMPIRE and TALYS codes were equal to 0/442, 1/248, 9/842, 7/77, 21/131, 11/542, 1/638 and 1/621 MBq/µAh respectively. Based on the obtained results and their comparison with the experimental results, the 70Zn(d,x)67Cu reaction at energy of 40 MeV is the best reaction to produce 67Cu without the presence of 64Cu contamination.

    Keywords: 67Cu, Cyclotron, EMPIRE Code, TALYS Code, Production Yield
  • امیرحسین کللانتری، محمد اتوکش، حسن زارع توکلی*، داود قدوسی نژاد
    در این تحقیق بهینه سازی پارامترهای فرایندهای استخراج حلالی و تهی سازی (استریپینگ) در جداسازی توریم از محلول فروشویی شده کانسنگ معدن چاه گز با استفاده از استخراج کننده D2EHPA مورد بررسی قرار گرفته است. پارامترهای موثر در فرایند استخراج حلالی با هدف افزایش استخراج توریم و کاهش استخراج آهن با استفاده از روش طراحی آزمایش، بررسی شدند. بر اساس نتایج بهینه سازی فرایند استخراج حلالی، استخراج توریم 99/47% و استخراج آهن 9/60% با شرایط بهینه: pH محلول لیچ لیکور برابر با 0/6، مدت زمان اختلاط برابر با 2 دقیقه، نسبت فاز آلی به آبی: 1 به 2 و درصد حلال 16 به دست آمد. با بهینه سازی فرایند تهی سازی میزان بازیابی توریم و آهن به ترتیب 89/75 % و 0/6 % در مدت زمان 3:34 دقیقه با نسبت فاز آلی به آبی: 2 به 1 و با غلظت 3/9 مولار سولفوریک اسید حاصل شد.
    کلید واژگان: استخراج حلالی, تهی سازی, توریم معدن چاه گز, D2EHPA, طراحی آزمایش
    A.H. Kalantari, M. Outokesh, H. Zare Tavakoli *, D. Ghoddoci Nejad
    This research investigates and optimizes the parameters of solvent extraction processes using thorium leach solutions from Chahghaz ore with D2EHPA. The effective parameters in the solvent extraction process were evaluated through experimental design to maximize thorium extraction and minimize iron extraction. Under optimum conditions—pH 0.6, extraction time of 2 minutes, 16% solvent concentration, and an organic-to-aqueous phase ratio of 1:2—thorium and iron recoveries were 99.47% and 9.60%, respectively. For the optimization of the stripping process, 89.75% thorium and 0.6% iron were recovered in 3.34 minutes with an organic-to-aqueous phase ratio of 2:1 and a sulfuric acid concentration of 3.9M.
    Keywords: Solvent Extraction, Stripping, Chahgaz Mine Thorium, D2EHPA, Design Of Experiment
  • محمدرضا علی پور، مهدی عشقی*

    در این پژوهش، خواص حفاظتی پرتوهای گاما نانوهیدروکسید های آلاییده شده با آهن، را با محاسبه کمیت های تاثیرگذار مانند: لایه نیم مقدار (HVL)، مسیر آزاد میانگین (MFP)، ضریب تضعیف جرمی (μm) و ضریب تضعیف خطی (LAC) در محدوده 0/015 تا 15 مگا الکترون ولت با استفاده از ابزار شبیه سازی مونت کارلو Geant4 بررسی شده است. برای بررسی تفاوت کمیت ضریب تضعیف جرمی مواد نانویی با مواد معمولی، نتایج شبیه سازی با داده های مستخرج از پایگاه داده  NIST-XCOMکه تنها قابلیت محاسبه ضریب تضعیف جرمی مواد معمولی را دارد، مقایسه می شود. در این مقایسه، اولا مشاهده می شود که داده های مستخرج از این پایگاه و نتایج ابزار شبیه سازی Geant4 با افزایش غلظت آلاییدگی آهن با یکدیگر متفاوت خواهند بود. ثانیا، درصد انحراف  (RD) بین داده های مستخرج از این پایگاه با نتایج حاصل از ابزار شبیه سازی Geant4، از 0/1 به 3/2 درصد افزایش می یابد. دلیل این انحراف، افزایش غلظت آلاییدگی نانوآهن در ترکیب می باشد. بنابراین، ترکیب نانوهیدروکسید با بالاترین درصد آلاییدگی آهن (48Fe-HAp-)، از نظر چگالی مطلوب ترین ترکیب حفاظی را در مقایسه با مواد حفاظ منتخب دیگر دارد که یک ترکیب سبک و آنتی باکتریال برای حفاظت از پرتوهای گاما در این ناحیه از انرژی می باشد.

    کلید واژگان: پرتو گاما, ابزار شبیه سازی Geant4, نانوهیدروکسید, روش مونت کارلو
    M.R. Alipoor, M. Eshghi *

    In this research, the gamma ray protective properties of iron-doped nano-hydroxides were evaluated by calculating effective quantities such as the half-value layer (HVL), mean free path (MFP), mass attenuation coefficient (𝜇m) and linear attenuation coefficient (LAC) in the range of 0.015 to 15 MeV using the Geant4 Monte Carlo simulation tool. To investigate the quantitative difference between the mass attenuation coefficient of nano-materials and normal materials, the simulation results were compared with data extracted from the NIST-XCOM database, which can only calculate the mass attenuation coefficient of normal materials. In this comparison, it was observed that the data extracted from the database and the results of the Geant4 simulation tool differed as the concentration of iron contamination increased. The percentage of deviation (RD) between the data extracted from the database and the results of the Geant4 simulation tool increased from 0.1 to 3.2%. This deviation was attributed the increase in the concentration of nano-iron contamination in the composition. Therefore, the nano-hydroxide composition with the highest percentage of iron contamination (Fe-HAp-48) had the most favorable protective composition in terms of density compared to other selected protective materials. This composition, which is lightweight and antibacterial, provides effective protection against gamma rays in the specified energy range.

    Keywords: Gamma-Ray, Geant4 Simulator, Nano-Hydroxyapatite, Monte Carlo Method
  • مهدی اسدالله زاده*، رضوان ترکمان، میثم تراب مستعدی

    در این پژوهش، رفتار هیدرودینامیکی ستون پرشده همزن دار حاوی بخش های هم زده و پرشده با پرکن های نامنظم مورد بررسی قرار گرفت. ارزیابی عملکرد ستون به منظور استخراج یون های توریم از محلول آبی انجام گردید. اثر پارامترهای عملیاتی بر شرایط هیدرودینامیکی ستون مورد تحقیق قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش پارامترهای عملیاتی شامل سرعت اختلاط، سرعت فاز پراکنده و سرعت فاز پیوسته با افزایش در درصد استخراج توریم همراه است. بیشینه درصد استخراج 97/54% در سرعت اختلاط برابر با 220rpm و سرعت های فاز پراکنده و فاز پیوسته برابر با mm/s 0/66 حاصل گردید. افزایش سرعت اختلاط موجب کاهش اندازه قطره و توزیع باریک تر از اندازه قطرات می گردد. با افزایش سرعت فاز پیوسته در شرایط ثابت برای سایر پارامترها، مقاومت در برابر حرکت قطرات فاز پراکنده ایجاد می شود و سرعت لغزشی کاهش می یابد.

    کلید واژگان: استخراج مایع- مایع, ستون پرشده همزن دار, توریم, پارامترهای عملیاتی, شرایط هیدرودینامیکی
    M. Asadollahzadeh *, R. Torkaman, M. Torab-Mostaedi

    This research evaluates the hydrodynamic behavior of a packed-agitated column, which includes agitated and irregularly packed sections, for extracting thorium ions from an aqueous solution. The effects of various operating parameters on the column's hydrodynamic conditions were investigated. Results indicate that increasing operating parameters such as agitation speed, dispersed phase velocity, and continuous phase velocity enhances thorium extraction efficiency. The maximum extraction efficiency achieved was 97.54% at an agitation speed of 220 rpm, with dispersed and continuous phase velocities of 0.66 mm/s. Increasing the agitation speed results in smaller droplet sizes and a narrower droplet size distribution. Additionally, an increase in continuous phase velocity, while keeping other parameters constant, creates resistance to the movement of dispersed phase droplets, leading to a decrease in slip velocity.

    Keywords: Liquid-Liquid Extraction, Packed-Agitated Column, Thorium, Operating Parameters, Hydrodynamic Condition
  • علی بهرامی سامانی*، بیژن طاهری، ایمان دهقان، سیمیندخت شیروانی آرانی
    پسماندهای مایع حاوی پاره های شکافت، منبع ارزشمندی از انواع رادیوایزوتوپ های کاربردی می باشند که با انتخاب یک روش رادیوشیمیایی مناسب می توان رادیوایزوتوپ مدنظر را از آن استحصال نمود. به دلیل در دسترس نبودن پسماند، در این مقاله تلاش شده است تا محلول معادل پسماند مایع نوعی تاسیسات تولید مولیبدن-99 طی شبیه سازی با کد MCNPX محاسبه و به صورت آزمایشگاهی با استفاده از نمک های موجود ساخته شود. سپس رادیوردیاب های مختلفی از عناصر به روش فعال سازی نوترونی تولید و به محلول معادل اضافه شد. بررسی ها نشان داد که برای ردیابی سریم در فرایند، می توان از تابش گامای keV 145/4 مرتبط با 141Ce تولید شده به روش فعال سازی استفاده نمود. مکانیزم پرتودهی و همچنین طیف نگاری توسط کد MCNPX شبیه سازی شد و نتایج با اندازه گیری های تجربی مقایسه گردد.
    کلید واژگان: رادیوردیاب, فعال سازی نوترونی, 141Ce, Hpge, MCNPX
    A. Bahrami Samani *, B. Taheri, I. Dehghan, S. Shirvani Arani
    Liquid wastes containing fission fragments are valuable sources of useful radioisotopes that can be extracted using suitable radiochemical methods. This article addresses the challenge of unavailable waste by simulating a solution equivalent to the liquid waste from a 99Mo production facility using the MCNPX code and preparing it with laboratory-available salts. Various radiotracers of elements were subsequently produced via the neutron activation method and added to the equivalent solution. Investigations focused on tracing cerium in the process, utilizing the 145.4 keV gamma radiation from 141Ce produced during activation. The irradiation mechanism and spectroscopy were simulated using the MCNPX code, and the results were compared with experimental measurements.
    Keywords: Radiotracer, Neutron Activation, 141Ce, Hpge, MCNPX
  • فاطمه عارف، راحله ابوالتمن*، مهران شاه منصوری

    در این پژوهش از میان انواع جاذب های شناخته شده در طبیعت،از کائولن به دلیلویژگی های منحصر به فرد و توانایی های ویژه آن در مراحل جذب به عنوان یک ماده جاذب استفاده شد.این ماده طی فرآیندهایپشت سرهم پودرکردن و شکل دادن، با استفاده از جت پلاسمای فشار اتمسفری تحت تابش قرار گرفت.سپسبه کمک دستگاه آنالیزور گازی آزموده و بهبود عملکرد جذب گازهای co و co2 در این نوع ماده جاذب مشاهده شد. تاثیر توان و جریان خروجی گاز آرگون و همچنین مدت زمان تابش دهی پلاسما بر ویژگی هایکائولن نیز بررسی شد. آنالیزهای XRD و FTIR به عنوان روش های مشخصه یابی برایمشخص نمودن خلوص کائولن قبل و بعد از تابش دهی مورد استفاده قرارگرفت و نتایج بدست آمده با کمک دستگاه آنالیزورگازی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش شیوه ی جدیدی برای کنترل و کاهش آلاینده های هوا در شهرهایی که یکی از معضلات زیستی در آن ها آلودگی هوا می باشد،ارائه می دهد. افزون بر این، دستاوردهای اینپژوهش می تواند موجب گستردگی و پیشرفت موثردر کاهش هزینه های مربوط به کنترل آلاینده ها شده و همچنین از لحاظ زیست سازگاری اطمینان خاطر را به همراه آورد.

    کلید واژگان: مواد جاذب آلاینده ها, آلودگی هوا, جت پلاسمای فشار اتمسفری آرگون, کائولن
    Fateme Aref, Rahele Aboltaman *, Mehran Shahmansouri

    In this research, among the types of adsorbents known in nature, Kaolin was used as an adsorbent material due to its unique characteristics and special capabilities in the absorption stages. Atmospheric pressure was irradiated and after testing by a gas analyzer, we saw an improvement in the absorption performance of CO and CO2 gases in this type of adsorbent material. The effect of the output power and flow of argon gas and the duration of plasma irradiation on the properties of Kaolin was also investigated. XRD and FTIR analyses were used as characterization methods to determine the purity of Kaolin before and after irradiation, and a gas analyzer was used to analyze the obtained results. The findings of this research provide a new way to control and reduce air pollutants in cities where air pollution is one of the biological problems. In addition, the achievements of this research can lead to the expansion and effective progress in reducing the costs related to the control of pollutants and also bring reassurance in terms of biocompatibility.

    Keywords: Pollutants Adsorbing Materials, Air Pollution, Argon Atmospheric Pressure Plasma Jet, Kaolin
  • فرشته خان رمکی، فاضل ضحاکی فر*، عفت ایروانی
    در این مطالعه، بازیابی اورانیم از محیط کلرایدی توسط غشای مایع توده ای حاوی کرون اتر DB18C6 مورد بررسی قرار گرفت. اثر pH و غلظت کلراید در فاز دهنده، نوع رقیق کننده و غلظت حامل در فاز غشای مایع، نوع و غلظت فاز گیرنده و سینتیک انتقال بررسی شد. نتایج نشان داد که افزایش حضور کرون اتر در فاز غشای مایع تا حد مشخصی موجب افزایش انتقال یون شده و در ادامه به دلیل افزایش گران روی باعث کاهش انتقال یون می شود. رقیق کننده به تنهایی توانایی انتقال یون نداشت اما نوع رقیق کننده بر انتقال اثرگذار بود. فاز دهنده حاوی 2 مولار پتاسیم کلرید و با pH برابر با 4، حداکثر انتقال یون اورانیل را فراهم کرد. نوع و غلظت اسید معدنی به عنوان فاز گیرنده اثر چشم گیری بر انتقال داشته و بیشترین انتقال اورانیل با هیدروکلریک اسید 0/1 مولار انجام شد. بررسی سینتیک انتقال نشان داد که عامل کنترل کننده سرعت انتقال یون اورانیل، رهاسازی یون اورانیم از غشای مایع به داخل فاز گیرنده است. آزمایش های نهایی در شرایط بهینه نشان از انتقال انتخابی یون اورانیل در حضور عناصر مولیبدن، نئوبیم، تیتانیم، وانادیم و تنگستن داشت. در شرایط بهینه، انتقال یون اورانیم از فاز آبی دهنده به داخل فاز گیرنده به بیش از 91% درصد رسید.
    کلید واژگان: جداسازی, اورانیم, غشای مایع توده ای, کرون اتر, محیط کلرایدی
    F. Khanramaki, F. Zahakifar *, E. Iravani
    This study investigates uranium recovery from a chloride medium using a bulk liquid membrane containing the crown ether DB18C6. The effects of pH and chloride concentration in the donor phase, diluent type and carrier concentration in the liquid membrane phase, and the type and concentration of the acceptor phase, along with transport kinetics, were examined. Results indicated that increasing the crown ether concentration in the liquid membrane phase initially enhanced ion transfer. However, beyond a certain point, further increases in crown ether concentration reduced ion transfer due to increased viscosity. While diluents alone could not transfer ions, the type of diluent influenced the transfer process. Optimal uranyl ion transfer was achieved with a donor phase containing 2 M potassium chloride at pH 4. The type and concentration of the mineral acid in the acceptor phase significantly affected the transfer efficiency, with 0.1 M hydrochloric acid facilitating the maximum transfer of uranyl ions. The study of transfer kinetics revealed that the rate-controlling step is the release of uranyl ions from the liquid membrane into the acceptor phase. Under optimal conditions, selective transfer of uranyl ions was achieved in the presence of molybdenum, niobium, titanium, vanadium, and tungsten. The uranium transfer rate from the donor to the receiving phase exceeded 91%.
    Keywords: Separation, Uranium, Bulk Liquid Membrane, Crown Ether, Chloride Medium
  • فاطمه عزیزی*

    ستارگان نوسان کننده سریع    نوع ویژه ای از ستارگان  متغییر هستند که در حال تعادل هیدرواستاتیکی نیستند و دوره تپش آن ها درمقایسه با سایر ستارگان این گروه بسیار کوتاه و از مرتبه ی کمتر از یک ساعت است. این ستارگان دارای نوع طیفی A هستند و در طیف شان خطوط مربوط به عناصر نادرخاکی به صورت فزاینده ای مشاهده می شوند و به همین خاطر به ستارگان  معروف هستند.  در این پژوهش، معادله حرکت ستاره نوسان کننده سریع   در حضور یک دوران آرام و یکنواخت به کمک روش اختلالی حل شد و مشخص گردید که تحت اثر دوران سامانه ستاره ای، مدها بین خودشان کوپله می شوند. در حقیقت، هر مد  با   مشخص در اثر دوران ستاره به    مد جداسازی شده که هر یک از این مدها  مربوط به یک مقدار ویژه ای m  نمی باشد، بلکه هر مد تحت اختلال، متشکل از ترکیب خطی   مد غیراختلالی می باشد.

    کلید واژگان: ستارگان تپنده, نوسان ستاره ای, روش اختلالی, کوپلاژ
    Fatemeh Azizi *

    Rapidly oscillating Ap stars are a special type of variable stars that are not in hydrostatic equilibrium. Their pulsation period is very short compared to other stars of this group and is less than one hour. These stars have spectral type A and lines related to rare-earth elements are increasingly observed in their spectrum, so they are known as Ap stars. In this research, the equation of motion of the rapidly oscillating Ap star was solved using the perturbation method in the presence of a smooth and uniform rotation and it was determined that under the effect of rotation in the stellar system, the modes are coupled among themselves. Each mode with a specific l is separated into 2l+1 modes due to rotation, and each of these modes under disturbance does not correspond to a specific value of m, but each mode under perturbation consists of a linear combination of m=2l+1modes.

    Keywords: Perturbation Method, Stellar Oscillation, Pulsating Stars, Coupling
  • رضا اسلامی فر، محسن صفی خانی، مرتضی مظفری*

    زیردریایی‏ها با بدنه فرومغناطیس پیش از دریانوردی برای جلوگیری از آسیب و شناسایی با مین‎های دریایی و سامانه‎ های هوابرد، مغناطش زدایی می‏شوند. افزایش مغناطش پسماند بدنه‏ی زیردریایی ‏ها پس از فرآیند مغناطش زدایی، به دلیل بالا و پایین رفتن شناور، می‏تواند اثر مغناطش‏زدایی را کاهش دهد. در این پژوهش برای بررسی اثر تنش وارد شده بر مغناطش بدنه شناور، اثر فشار هیدروستاتیکی درونی بر مشخصه‏ های مغناطیسی نمونه ‎ی مدل زیردریایی پیش و پس از فرآیند وامغناطش بررسی شد. با کاربست فشار از 0 تا 60 بار، تغییرات مشخصه ‏های مغناطیسی به کمک حسگرهای مغناطیسی چیده شده در نقاط مشخص زیر بدنه آن ثبت شد. نتایج نشان می دهد با افزایش فشار تا 60 بار، پیش از مغناطش زدایی، مولفه‏ های میدان مغناطیسی برآمده از تنش درونی نمونه به صورت خطی افزایش و با برداشتن فشار به صورت نمایی کاهش یافته و در نهایت در حدود 6 درصد به مغناطش همیشگی افزوده شده است. اگرچه پس از مغناطش‏زدایی، مولفه ‏های میدان مغناطیسی برآمده از تنش درونی نمونه، به صورت خطی افزایش یافته است. سپس با کاهش فشار تا 0 بار، مولفه ‏های میدان مغناطیسی نمونه کاهش  نیافته و میدان مغناطیسی ناشی از تنش پسماند به میزان 27 درصد افزایش یافته است. از این رو، اثر تنش در آن باقی ماند که سبب کاهش عملکرد فرآیند مغناطش‏زدایی دی‏پرمینگ شد. همچنین برای بررسی بیشتر روند افزایش مشخصه‎ های مغناطیسی در فشارهای 30 و 45 و 60 بار پس از مغناطش زدایی ارزیابی شد.

    کلید واژگان: مغناطش ‏زدایی, تنش, مشخصه مغناطیسی, سکوت مغناطیسی
    Reza Eslamifar, Mohsen Safikhani, Morteza Mozaffari *

    Before sailing, submarines with ferromagnetic hulls are demagnetized to avoid damage and detection by sea mines and airborne systems. The increase in the residual magnetization of the submarine body after demagnetization due to the rising and falling can reduce the effect of demagnetization. This study aimed to investigate how internal hydrostatic pressure affects the magnetic signatures of a demagnetized submarine model. Magnetic sensors were placed at specific points under the body, and the changes in magnetic signatures were recorded when pressure was applied from 0 to 60 bar. The results show that by increasing the pressure up to 60 bar before demagnetization, the magnetic field components originating from the sample's internal stresses showed a linear increase. After depressurization, there was an exponential decrease followed by a subsequent increase in permanent magnetization of about 6%. However, after demagnetization, as the pressure increased up to 60 bar, the magnetic field generated by internal stresses in the sample increased by about 27%, but upon decreasing pressure, this magnetic field did not decrease but remained unchanged. This phenomenon negatively impacted the performance of the deperming process. Also, for further investigation, the increasing trend of magnetic signatures was evaluated at pressures of 30, 45, and 60 bar.

    Keywords: Demagnetization, Stress, Magnetic Characteristic, Magnetic Silencing
  • فرشته حاج اسماعیل بیگی*، افتخارسادات بستان دوست، اسماء سادات معتمدی، حسین رزاقی
    در این مقاله به منظور دست یابی به چشمه نور سفید تولید ابرپیوستار توسط پدیده نواری شدن تپ های تقویت شده فمتوثانیه لیزر تیتانیم سفایر در آب بدون یون به طور تجربی بررسی شده است. در طی انتشار تپ های فمتوثانیه در داخل آب پدیده غیرخطی خودکانونگی منجر به نواری شدن و تولید ابرپیوستار می گردد. اثر تغییر فاصله نقطه کانون از دیواره سلول حاوی آب و همچنین اثر تغییر انرژی تپ فمتوثانیه فرودی مطالعه شده است. در توان های نزدیک توان بحرانی حلقه ها و گسیل مخروطی بخش قابل توجهی از پیوستار خروجی را تشکیل می دهند و در توان های بسیار بالا بخش نور سفید مرکزی کل خروجی را در برمی گیرد. ابرپیوستاری با پهنای 600 نانومتر توسط تپ های لیزری فمتوثانیه با انرژی 1/19 میلی ژول تولید شده است. پهن شدگی بیناب پیوستار تولید شده به واسطه دو اثر خودکانونگی کر و واکانونی پلاسما برای تپ های با پهنای زمانی 37 فمتوثانیه در بازه 420 تا 3800 برابر توان بحرانی آب بررسی شده است. با افزایش انرژی تپ ورودی تا 460 میکروژول که توان متوسط آن 2900 برابر توان بحرانی است، پهنای بیناب ابرپیوستار به صورت نامتقارن افزایش یافته و لبه آبی بیناب تا طول موج 400 نانومتر جابه جا می شود. با افزایش بیشتر انرژی به دلیل گیرافتادگی شدت درون نوار جابه جایی بیشتری مشاهده نشده است.
    کلید واژگان: ابرپیوستار, نواری شدن, لیزر فمتوثانیه, خودکانونگی کر, واکانونی پلاسما
    F. Hajiesmaeilbaigi *, E.S. Bostandoost, A.S. Motamedi, H. Razzaghi
    The experimental investigation of supercontinuum generation in deionized water using an amplified Ti:sapphire femtosecond laser pulses is presented. During the propagation of femtosecond pulses in deionized water, self-focusing leads to filamentation and subsequent supercontinuum generation. The effects of varying the focal point distance from the cell and altering the incident femtosecond laser pulse energy on the supercontinuum spectra were studied. Near critical power, ring and cone emissions contribute significantly to the continuum. The central white light part covers the output signal at very high laser powers. A supercontinuum emission with a bandwidth of 600 nm was achieved using a laser pulse energy of 1.19 mJ. The spectrum broadening, due to Kerr self-focusing and plasma defocusing, was analyzed for 37 femtosecond laser pulses with average powers ranging from 420 to 3800 times the critical power. Increasing the input pulse energy to 460 µJ, corresponding to 2900 times the critical power, resulted in an asymmetric broadening of the spectrum, with the blue edge shifting to 400 nm. Further increases in energy showed no additional shift due to intensity clamping.
    Keywords: Supercontinuum, Filamentation, Femtosecond Laser, Kerr Self-Focusing, Plasma Defocusing
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال