به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "سیستم اطلاعات مکانی" در نشریات گروه "فنی و مهندسی"

  • عبدالرضا کاظمی نیا کرانی*

    مسکن به عنوان سرپناه یکی از حقوق اولیه و ضروری ترین نیاز اساسی انسانها است و تمامی افراد یک جامعه بدون درنظر گرفتن نژاد، جنسیت، طبقه اجتماعی و سوابق اخلاقی باید به آن دسترسی داشته باشند. در همین راستا، هدف از انجام پژوهش حاضر، پیشنهاد روشی است که هر خانواده ساکن شهرها، برای خرید ملک مسکونی با در نظر گرفتن پارامترهای موردنظر خود بتواند براحتی مسکن مناسب را انتخاب نماید. در روش ارایه شده، از تصمیم گیری چند معیاره و سیستم اطلاعات مکانی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله تصمیم گیری چندمعیاره و روش وزندهی معیارها بوسیله تحلیل سلسله مراتبی و مقایسه زوجی بین این معیارها، در تحقیق حاضر، نشان داد که از بین معیارهای در نظر گرفته شده (نزدیکی به محل کار، تراکم، قدمت واحد مسکونی و نزدیکی به مراکز آموزشی)، معیار قدمت یا سال ساخت واحد مسکونی بیشترین و معیار نزدیکی به مراکز آموزشی (مدارس) کمترین وزن را به خود اختصاص داده است. همچنین روش معرفی شده می تواند راهنمای مناسبی برای انتخاب واحد مسکونی ساکنین شهرها طبق معیارهای مد نظرآنها باشد.

    کلید واژگان: خرید واحد مسکونی, سیستم اطلاعات مکانی, تحلیل سلسله مراتبی, تصمیم گیری چند معیاره
    Abdolreza Kazeminia Korrani *

    Housing as a shelter is one of the basic rights and the most necessary basic needs of humans and all people of a society should have access to it regardless of race, gender, social class and moral background. In this regard, the purpose of the current research is to propose a method that every family living in cities can easily choose the right housing for buying a residential property, taking into account their desired parameters. In the presented method, multi-criteria decision making and spatial information system are used. Data analysis by multi-criteria decision-making and criteria weighting method by hierarchical analysis and pairwise comparison between these criteria, in the present research, showed that among the considered criteria (proximity to the workplace, density, age of the unit residential and proximity to educational centers), the criterion of age or year of construction of the residential unit has the highest weight and the criterion of proximity to educational centers (schools) has the least weight. Also, the introduced method can be a suitable guide for choosing a residential unit for city residents according to their desired criteria.

    Keywords: Buying A Residential Unit, Geospatial Information System, Hierarchical Analysis, Multi-Criteria Decision Making
  • سمیه افشاری*، فرید تژه، سهند سراج
    تحلیل ریسک زمین شناسی در یک پروسه اکتشاف بر مبنای سری تله، نمونه ای از یک فرآیند تصمیم گیری چند معیاره مکانی است. از آنجایی که روند تشکیل، تجمیع و اکتشاف هیدروکربن دارای پارامترهای تاثیرگذار متعدد و پیچیده ای بوده و به علاوه پتانسیل یابی این ذخایر هیدروکربنی نیز زمانبر و از نظر مالی بسیار پرهزینه است، لازم است تا ریسک های موجود در فرآیند اکتشاف هیدروکربن تا حد امکان کنترل و مدیریت شود. بخش زیادی از این ریسک ها به علت عدم قطعیت های موجود در داده های مکانی است. در این تحقیق قصد بر آن است تا با استفاده از ویژگی های موجود در تئوری شهود و سیستم های اطلاعات مکانی چارچوبی برای مدیریت و کاهش ریسک زمین شناسی ساختمان های ناحیه رسوبی فارس طراحی شود. در مورد این تحقیق گزاره اصلی عبارت است از اینکه "کدام مکان ها از پلی انتخاب شده به لحاظ وجود سیستم هیدروکربنی دارای خطرپذیری کمتری نسبت به سایر نقاط هستند و میزان عدم قطعیت این برآورد به چه شکل است" به این منظور در این تحقیق از تئوری شهود یا دمسفر-شیفر استفاده گردیده است. این تئوری به عنوان مبنایی برای محاسبه عدم قطعیت ریسک زمین شناسی به شکل بازه ای به کار گرفته شده اند. این نوع رویکرد مستلزم آن بود تا داده های مورد استفاده در تشکیل سیستم های نفتی در قالب یک پایگاه داده مکانی گردآوری شوند تا با استفاده از ترکیب تحلیل های مکانی با مدل های عدم قطعیت بتوان نقشه های ریسک زمین شناسی را به کمک سیستم های اطلاعات مکانی با دقت مناسب تولید نمود. نتایج به دست آمده نشان داد که ریسک زمین شناسی با دقت 6/79% قابل پایش خواهد بود. تلفیق روش های مورد استفاده چارچوبی را ارائه می دهد که هر نقطه از ناحیه رسوبی مورد مطالعه دارای مقدارمشخصی از ریسک زمین شناسی باشد که عدم قطعیت آن توسط تئوری دمسفر-شیفر کنترل شده و طبقه بندی اهداف اکتشافی به لحاظ ریسک با در نظرگرفتن یک بازه عدم قطعیت انجام گردد.
    کلید واژگان: سیستم اطلاعات مکانی, ریسک زمین شناسی, عدم قطعیت مکانی, تئوری شهود, سیستم نفتی
    Somayeh Afshari *, Farid Tezheh, Sahand Seraj
    Geological risk analysis in an exploration process based on a set of traps is an example of a spatial multi-criteria decision-making process. Since the process of formation, gathering and exploration of hydrocarbons has many complex influencing parameters, and finding the potential of these hydrocarbon reserves is also time-consuming and costly, it is necessary to control and manage the risks in the process. Hydrocarbon exploration as much as possible. Most of these risks are caused by uncertainty in spatial data. This research is intended to design a framework for managing and reducing the geological risk of buildings in the sedimentary region of Fars by using the features of intuition theory and spatial information systems. In the case of this research, the main statement is «Which places of the play have less risk than other places in terms of the presence of a hydrocarbon system, and what is the uncertainty of this estimate». For this purpose, the theory of evidence or Dempster-Shafer has been used in this research. This theory has been used to calculate geological risk uncertainty in an interval form. This type of approach required that the data used in the formation of petroleum systems be collected in the form of a spatial database so that by combining spatial analysis with uncertainty models, geological risk maps can be created with the help of spatial information systems with proper accuracy. The results showed that geological risk can be monitored with 79.6 % accuracy. The integration of the methods used provides a framework that every point of the studied sedimentary area has a certain amount of geological risk, the uncertainty of which is controlled by the Dempster-Shafer theory. The proposed model enhanced the precision of the prospect classification by considering an uncertainty interval.
    Keywords: GIS, Geological Risk, Uncertainty, Evidence Theory, Petroleum System
  • وحیدرضا عتباتی، مهدی عربی*

    کشور ایران که به عنوان یکی از تولیدکنندگان بزرگ سوخت‏های فسیلی در جهان شناخته می‏شود و قسمت اعظم سبد انرژی‏اش سوخت‏های فسیلی است، در منطقه پرتابشی از کره زمین قرار گرفته است که می‏تواند به منظور تولید انرژی خورشیدی از آن استفاده کند. اولین گام به منظور ایجاد نیروگاه‏های خورشیدی، مکان یابی علمی و عملیاتی محل احداث آن است. تحقیق حاضر با هدف مکان یابی نیروگاه خورشیدی در استان فارس، به ارائه یک رویکرد مبتنی‏ بر سیستم اطلاعات مکانی و تصمیم‏گیری چندمعیاره پرداخته است. در رویکرد ارائه شده، تهیه لایه‏های اطلاعاتی، تحلیل‏های فضایی و بصری‏سازی با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی انجام شده است. همچنین، وزن دهی و تلفیق معیارها با استفاده از تصمیم‏گیری چندمعیاره صورت گرفته است. تحقیق حاضر به منظور وزن دهی معیارهای مکان یابی، دو روش بهترین بدترین و سوارا که در تحقیقات پیشین کمتر مورد استفاده بوده‏اند، را با هم مقایسه کرده و همچنین از عملگرد میانگین هندسی به منظور تلفیق نتایج آن ها استفاده کرده است. براساس نتایج، معیارهای مکان یابی نیروگاه خورشیدی براساس اهمیت به ترتیب پتانسیل فتوولتائیک (241/0)، تابش نرمال مستقیم (156/0)، دما (120/0)، بارش (092/0)، فاصله از راه‏ها (089/0)، فاصله از مراکز شهری (085/0)، فاصله از گسل‏ها (066/0) و ارتفاع (054/0) بوده است. نقشه‏های تناسب اراضی تهیه شده نشان داد بیش از 50 درصد مساحت استان فارس از تناسب زیاد و خیلی زیاد جهت احداث نیروگاه خورشیدی برخوردار بوده و مناطق شمالی، شمال شرقی و مرکزی مانند شهرستان‏های آباده، خرم بید، پاسارگاد و سرچهان باید در اولویت قرار گیرند.

    کلید واژگان: تصمیم گیری چند معیاره, روش بهترین-بدترین, روش سوارا, سیستم اطلاعات مکانی, مکانیابی نیروگاه خورشیدی
    Vahidreza Atabati, Mahdi Arabi *

    Iran recognized as one of the major fossil fuel producers in the world with a substantial portion of its energy basket reliant on fossil fuels, is situated in a region of the Earth with high solar radiation potential, making it suitable for solar energy production. The first step towards establishing solar power plants is the scientific and operational site selection for their construction. This study aims to identify suitable locations for solar power plants in Fars Province using a Geospatial Information System (GIS) and a multi-criteria decision-making approach. The proposed methodology involves the preparation of informational layers, spatial analyses, and visualizations using GIS. Additionally, criteria weighting and integration were performed using multi-criteria decision-making techniques. The study compares two methods for weighting the location criteria, Best-Worst Method (BWM) and Step-wise Weight Assessment Ratio Analysis (SWARA), which have been less utilized in previous research, and combines their results using geometric mean operator. According to the results, the criteria for solar power plant site selection, ranked by importance, are photovoltaic potential (0.241), direct normal irradiation (0.156), temperature (0.120), precipitation (0.092), distance from roads (0.089), distance from urban centers (0.085), distance from faults (0.066), and elevation (0.054). The land suitability maps indicate that over 50% of the area in Fars Province is highly or very highly suitable for the construction of solar power plants, with the northern, northeastern, and central regions, including the counties of Abadeh, Khorrambid, Pasargad, and Sarchehan, being prioritized.

    Keywords: Best-Worst Method(BWM), Geospatial Information System(GIS), Multi-Criteria Decision-Making(MCDM), Solar Power Plant Site Selection, Step-Wise Weight Assessment Ratio Analysis(SWARA)
  • علیرضا وفایی نژاد*، سحر سلیمانی متین، ثنا حایری

    بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت، هرساله حدود 7.6 میلیون نفر بر اثر سرطان جان خود را از دست می دهند که 70 درصد از کل مرگ و میرها در کشورهای کم درآمد و متوسط ​​است. همچنین تخمین زده می شود که این تعداد تا سال 2030 به بیش از 13 میلیون نفر برسد. از آنجایی که میزان ابتلا به سرطان در حال افزایش است و مسائل مربوط به شیوع بیماری ها به ویژه سرطان ارتباط مستقیمی با جغرافیا و محیط دارد، این موضوع مدت هاست که مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مطالعه، توسعه مدل های مکان آماری و استفاده از سیستم اطلاعات مکانی برای ارزیابی نقش پارامترهای مکانی و عوامل محیطی در شیوع سرطان مثانه در استان های ایران است. با توجه به بررسی های آماری داده های سرطان مثانه در استان های ایران، مشخص شد که استان های یزد و سیستان بلوچستان به ترتیب بیشترین و کمترین میزان بروز سرطان مثانه را در ایران دارند. همچنین با قراردادن یک مقدار مینیمم و در نظر گرفتن میانگین جهانی سرطان مثانه به عنوان آستانه، مشخص شد که میزان سرطان مثانه در 23% استان ها پایین، در 30% آن ها متوسط و در 47% باقی مانده بالاتر از میانگین جهانی است. سرطان مثانه به عنوان یکی از معضلات شایع سلامت عمومی در ایران، توزیعی ناهمگون در سطح کشور دارد. این مطالعه با به کارگیری الگوریتم جنگل تصادفی، به بررسی توزیع فضایی سرطان مثانه در ایران و پیش بینی میزان بروز آن در مناطق مختلف می پردازد. نتایج نشان می دهد که الگوریتم جنگل تصادفی با دقت قابل توجهی، میزان بروز سرطان مثانه را در سراسر ایران پیش بینی می کند. اجرای مدل بر روی حدود 30 درصد از داده های آزمون نشان داد که مقدار واقعی داده ها با دقت 0.62، پیش بینی شده است. در نهایت با اجرای یک مدل آماری، عوامل خطر ابتلا به این بیماری رتبه بندی شده و میزان سرطان مثانه در کشور پیش بینی می شود. با توجه به نتایج این مطالعه، به دلیل اینکه نقاط داغ سرطان مثانه در استان های مرکزی ایران به ویژه استان های اصفهان و چهارمحال و بختیاری قرار دارند، پیشنهاد می شود تحقیقات پزشکی و آماری دقیق تری در این زمینه انجام شود.

    کلید واژگان: سیستم اطلاعات مکانی, زمین آمار, سرطان مثانه, ایران
    Alireza Vafaeinejad*, Sahar Soleimani Matin, Sana Haery

    According to the statistics of the World Health Organization, about 7.6 million people die from cancer every year, which is 70% of all deaths in low- and middle-income countries. It is also estimated that this number will reach more than 13 million people by 2030. Since the rate of cancer is increasing and the issues related to the spread of diseases, especially cancer, are directly related to geography and environment, this issue has been considered for a long time. The aim of this study is to develop statistical location models and use spatial information system to evaluate the role of spatial parameters and environmental factors in the prevalence of bladder cancer in the provinces of Iran. According to the statistical analysis of bladder cancer data in Iranian provinces, it was found that Yazd and Sistan-Baluchestan provinces have the highest and lowest incidence rates of bladder cancer in Iran, respectively. Also, by setting a minimum value and considering the global average of bladder cancer as a threshold, it was found that the rate of bladder cancer is low in 23% of the provinces, average in 30% of them, and higher than the global average in the remaining 47%. Bladder cancer, as one of the common public health problems in Iran, has a heterogeneous distribution in the country. Using random forest algorithm, this study examines the spatial distribution of bladder cancer in Iran and predicts its incidence in different regions. The results show that the random forest algorithm predicts the incidence of bladder cancer throughout Iran with considerable accuracy. Running the model on about 30% of the test data showed that the actual value of the data was predicted with an accuracy of 0.62. Finally, by implementing a statistical model, the risk factors of this disease are ranked and the rate of bladder cancer in the country is predicted. According to the results of this study, because the hot spots of bladder cancer are located in the central provinces of Iran, especially Isfahan, Chaharmahal and Bakhtiari provinces, it is suggested to conduct more detailed medical and statistical research in this field.

    Keywords: Spatial Information System, Geostatistics, Bladder Cancer, Iran
  • حمیدرضا بابایی فرد، سعید صادقیان، علیرضا قراگوزلو*
    پیشینه و اهداف

    فعالیت های ساخت وساز غیرمجاز در اراضی جنگلی باعث نگرانی های زیادی شده است. کاداستر محیط زیست به عنوان ابزار اساسی برای ارائه اطلاعات دقیق مکانی، حقوقی و زیست محیطی مورد توجه قرار می گیرد و باعث نظارت دقیق، مدیریت زمین و توسعه پایدار می شود.

    روش ها

    در این تحقیق، از یک روش تحقیق ترکیبی کیفی و کمی استفاده شده است. رویکرد کیفی شامل تحلیل چارچوب قانونی و نظارتی کاداستر و بررسی ترتیبات نهادی و مشارکت ذینفعان بوده است. از سوی دیگر، رویکرد کمی شامل تجزیه وتحلیل داده های مکانی و پیاده سازی کاداستر برای ارزیابی تغییرات کاربری اراضی و ساخت ویلا در اراضی جنگلی می باشد. برای شناسایی ویلاسازی ها در مناطق جنگلی روستای لالون، از ابزارهای جمع آوری داده مانند تصاویر گوگل ارث بهره گرفته شده است. سپس با استفاده از الگوریتم های نظارت شده حداکثر احتمال، تصاویر طبقه بندی شده و نقشه کاربری اراضی تهیه شده است. در نهایت، نقشه کاداستر 1/5000 روستای لالون تهیه شده و ایده اجرای کاداستر محیطی در این منطقه مورد بررسی قرار گرفته است.

    یافته ها

    در نتایج مطالعه کاربری اراضی در روستای لالون در بازه زمانی 2011 تا 2024، تغییرات قابل توجهی مشاهده شد. افزایش مناطق مسکونی در زمین های جنگلی نشان دهنده تاثیرات زیست محیطی نامطلوب است. این تغییرات، باعث به خطر افتادن اکوسیستم و توازن زیستی منطقه و افزایش جمعیت شده است. در این مطالعه، ضریب کاپا برای سال های 2011 با مقدار 902/0 و برای سال 2024 با مقدار 945/0، به عنوان شاخصی از تفاوت های کاربری اراضی در روستای لالون، مورد ارزیابی قرار گرفته است. همچنین، دقت کلی تحقیق برای سال 2011 به میزان  703/92 % و برای سال 2024 به میزان 405/96 % محاسبه شده است. نتایج حاکی از اهمیت و دقت بالا در تشخیص تغییرات کاربری اراضی در روستای لالون می باشد. ارزیابی پیاده سازی کاداستر زیست محیطی برای ساخت وساز ویلاها در مناطق جنگلی روستای لالون نشان می دهد که نیاز به استراتژی های مدیریت زمین موثر وجود دارد و عملکرد سیستم کاداستر زیست محیطی قادر به تشخیص تغییرات اراضی و برنامه ریزی حفاظتی است. این تحقیق بر اهمیت گنجاندن ملاحظات زیست محیطی در فرآیندهای نقشه برداری کاداستر تاکید دارد.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این مطالعه، استفاده بهینه از کاداستر محیط زیست در ایران جهت حفاظت از منابع طبیعی و حفظ پایداری زیستگاه ها به عنوان یک اقدام بسیار حیاتی تلقی می شود. رعایت قوانین و مقررات زیست محیطی در هنگام اجرای فرآیندهای توسعه و احداث سازه ها برای همه یکسان و غیرقابل انکار می باشد. پیاده سازی کاداستر محیط زیست نیازمند همکاری سازمان های دولتی، تخصص فنی، بهره وری از فناوری های پیشرفته و مشارکت جامعه است. این تحقیق، نشان می دهد که پیاده سازی کاداستر محیط زیست نقش مهمی در حفظ توازن بین توسعه و حفاظت از محیط زیست دارد. به منظور بهبود بهره وری سیستم کاداستر محیطی در ایران، پیشنهاد می شود که اقداماتی همچون تقویت چارچوب قانونی، بهبود مدیریت داده ها، ارتقای فن آوری، افزایش مشارکت ذینفعان و تضمین تامین مالی پایدار انجام شود. این اقدامات شامل تدوین قوانین و مقررات مخصوص، ایجاد پایگاه داده متمرکز و قدرتمند، تشکیل کمیته مشورتی چندجانبه با حضور نهادهای مختلف و تخصیص منابع مالی پایدار برای پیشرفت و توسعه کاداستر محیط زیست می باشد.

    کلید واژگان: کاداستر محیط زیست, آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی, سیستم اداره زمین, سیستم اطلاعات مکانی, توسعه پایدار
    H. Babaeifard, S. Sadeghian, A. Gharagozlo *
    Background and Objectives

    Unauthorized construction activities in forest lands have raised significant concerns. Environmental cadastre is regarded as a fundamental tool for providing precise spatial, legal, and environmental information, enabling close monitoring, land management, and sustainable development.

    Methods

    In this study, a combination of qualitative and quantitative research methods has been employed. The qualitative approach included the analysis of the legal and supervisory framework of the cadastre and the examination of institutional arrangements and stakeholder participation. On the other hand, the quantitative approach involved spatial data analysis and cadastre implementation to assess changes in land use and villa construction in forest lands. To identify villa constructions in the forest regions of Laloon village, data collection tools such as Google Earth images were utilized. Subsequently, using supervised maximum likelihood algorithms, classified images were generated and a land use map was prepared. Finally, a 1:5000 cadastral map of Laloon village was created and the implementation idea of an environmental cadastre in this area was examined.

    Findings

    Significant changes were observed in land use patterns in the village of Laloon between the years 2011 and 2024. The increase in residential areas on forest lands indicates undesirable environmental impacts. These changes have endangered the ecosystem and biodiversity of the region and led to population growth. In this study, the Kappa coefficient for the years 2011 at 0.902 and for 2024 at 0.945, has been evaluated as an indicator of land use differences in Laloon village. Furthermore, the overall accuracy of the research was calculated to be 92.703% for 2011 and 96.405% for 2024. The results indicate the high importance and accuracy in detecting land use changes in Laloon village. The assessment of the implementation of environmental cadaster for villa construction in forest areas of Laloon village shows the need for effective land management strategies, and the performance of the environmental cadaster system is capable of detecting land changes and conservation planning. This research emphasizes the importance of incorporating environmental considerations into cadastral mapping processes.

    Conclusion

    Based on the findings of this study, optimal use of environmental cadastre in Iran for the protection of natural resources and preservation of habitat sustainability is considered as a very vital action. Adhering to environmental laws and regulations during the execution of development processes and construction of structures is universal and undeniable for everyone. Implementing environmental cadastre requires collaboration among governmental organizations, technical expertise, utilization of advanced technologies, and community participation. This research indicates that implementing environmental cadastre plays a significant role in maintaining a balance between development and environmental protection. To enhance the efficiency of the environmental cadastre system in Iran, it is suggested that actions such as strengthening the legal framework, improving data management, upgrading technology, increasing stakeholder participation, and ensuring sustainable financial support be taken. These actions include drafting specific laws and regulations, establishing a centralized and powerful database, forming a multi-stakeholder advisory committee with the participation of various entities, and allocating sustainable financial resources for the advancement and development of the environmental cadastre.0.

    Keywords: Environmental Cadastre, Sustainable Development Environmental Cadaster, Land Use Change Detection, Land Administration System, Geospatial Information System, Sustainable Development
  • ایمان زندی، پرهام پهلوانی*، بهناز بیگدلی

    سیل مهمترین بحران طبیعی می باشد که هر ساله موجب خسارات جانی و مالی می گردد، بنابراین مدیریت آن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. اساسی ترین گام در مدیریت بحران سیل، تهیه نقشه حساسیت می باشد که تلفیق سیستم اطلاعات مکانی و تصمیم گیری چند معیاره رویکردی کارا جهت انجام آن می باشد. تحقیق حاضر به منظور مدلسازی مکانی حساسیت سیل به ارایه یک رویکرد مبتنی بر ادغام وزن معیارهای موثر بر حساسیت سیل با استفاده از تیوری ادغام اطلاعات دمپستر-شفر پرداخته است. هدف از ادغام وزن معیارها، افزایش قابلیت اطمینان، کاهش عدم قطعیت فرایند وزندهی و افزایش دقت مدلسازی حساسیت سیل می باشد. تحقیق حاضر با ادغام نتایج دو روش وزندهی تحلیل سلسله مراتبی و بهترین-بدترین، به ارایه یک روش وزندهی ترکیبی پرداخته است. روش های وزندهی ترکیبی تحقیقات پیشین عمدتا مبتنی بر عملگرهای ریاضی ساده بوده اند و عملگرهای پیچیده همانند تیوری ادغام دمپستر-شفر مورد استفاده در تحقیق حاضر کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج ادغام وزن های بدست آمده از دو روش وزندهی فرایند تحلیل سلسله مراتبی و بهترین-بدترین بیانگر وزن بسیار بالای معیار جریان تجمعی (437/0) و وزن بسیار پایین معیار شاخص پوشش گیاهی (004/0) بوده است. مقایسه نتایج تحقیق با واقعیت های منطقه مورد مطالعه نشان داد رویکرد وزندهی ترکیبی ارایه شده با دقت 96 درصد در مقایسه با هر یک از روش های وزندهی پایه مورد استفاده، از عملکرد بالاتری برخوردار بوده است. همچنین، مدلسازی حساسیت حاصل از روش نوین وزندهی بهترین-بدترین در مقایسه با روش رایج فرایند تحلیل سلسله مراتبی از دقت بالاتری برخوردار بوده است. بر اساس نتایج تحقیق، بیش از 92 درصد منطقه مورد مطالعه از حساسیت سیل متوسط به بالا و کمتر از 8 درصد منطقه از حساسیت کمتر از متوسط برخوردار بوده است که این نشان دهنده سیل خیز بودن منطقه مورد مطالعه می باشد.

    کلید واژگان: مدلسازی حساسیت سیل, تئوری دمپستر-شفر, روش بهترین-بدترین, فرایند تحلیل سلسله مراتبی, سیستم اطلاعات مکانی
    Iman Zandi, Parham Pahlavani*, Behnaz Bigdeli

    The flood is the most important natural disaster that causes human and financial losses every year, then its management is very important. The most basic step in flood disaster management is the preparation of a flood susceptibility map, which integrating the geospatial information system and multi-criteria decision making is an efficient approach to handle it. In order to spatially model flood susceptibility, the present study has presented an approach of fusion the weights of the effective criteria on flood susceptibility using the Dempster-Shafer information fusion theory (DST). The purpose of the fusion of the weights of the criteria is to increase reliability, reduce the uncertainty of the weighting process, and increase the accuracy of flood susceptibility modeling. The present research has presented a hybrid weighting method by integrating the results of two weighting methods (Analytical Hierarchy Process (AHP) and Best-Worst Method (BWM)). The hybrid weighting methods of previous researches are mainly based on simple mathematical operators, and complex operators such as DST used in the present research are less used. The results of the fusion of the weights obtained from the two weighting methods of AHP and BWM indicate the very high weight of the flow accumulation criterion (0.437) and the very low weight of the vegetation index criterion (0.004). Comparing the results of the research with the facts of the studied area showed that the presented hybrid weighting approach with 96% accuracy Compared to each of the basic weighting methods used, is of higher performance. Also, the susceptibility modeling resulting from the new BWM weighting method has been more accurate compared to the common method of the AHP. According to the results of the research, more than 92% of the studied area has moderate to high flood susceptibility and less than 8% of the area has less than moderate susceptibility, which indicates that the studied area is prone to flooding.

    Keywords: Flood Susceptibility Modeling, Dempster-Shafer Theory, Best-Worst Method, Analytical Hierarchy Process, Geospatial Information System
  • میلاد ایلخانی خسروشاهی، محمد کریمی*، ندا کفاش چرندابی

    یکی از مسری ترین بیماری های سال های اخیر کووید 19 (کرونا) است که از اواخر سال 2019 میلادی از شهر ووهان- چین به سراسر جهان شیوع پیدا کرد و جهان را با بحران های بسیار مواجه و تاثیر عمیقی در دنیا و زندگی روزمره انسان ها گذاشت. در بیشتر افراد آلوده به این بیماری باعث بروز علایم تنفسی شده که شدت آن بستگی به سیستم ایمنی بدن فرد دارد. اهداف اصلی این تحقیق، کشف خوشه ها و پیش بینی مناطق پرخطر بیماری کرونا، مقایسه کارایی دو روش پیشنهادی و تعیین پارامترهای موثر به تفکیک شهرستان می باشد. در این تحقیق به منظور بررسی الگوی توزیع نرخ بروز بیماری و خوشه ها به ترتیب از شاخص موران و شاخص تحلیل نقطه داغ و به منظور تعیین پارامترهای موثر بیماری از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. در این تحقیق داده های آماری بیماری کرونای استان آذربایجان شرقی در سطح شهرستان به همراه داده های محیطی و توپوگرافی، سلامت و بهداشت، اقتصادی و تسهیلات شهری در محدوده زمانی 3 اسفند 1398 تا 30 آبان 1399، بصورت هفتگی جمع آوری گردید. مطابق نتایج بدست آمده روند بروز بیماری کرونا طی این بازه زمانی دو پیک را پشت سر گذاشته و براساس نقشه های بدست آمده از دو مدل در برخی هفته ها مدل GWR و در برخی مدل MLP مدل برتری بود. همچنین برای مدل GWR مقدار شاخص خوبی برازش 8985/0 و خطای جذر میانگین مربعات نرمال شده 0822/0 و برای مدل MLP نیز بترتیب برابر با 8226/0 و 1340/0 بدست آمد که نشان می دهد روش GWR مناسبتر است. آنالیز تحلیل حساسیت پارامترهای مختلف نشان داد که پارامتر های نرخ بروز کرونای هفته ماقبل و سرعت باد مهمتر از سایر پارامترهای مدسازی شده در این مساله می باشد. در این تحقیق پارامترهای موثر به تفکیک هر شهرستان استخراج گردید و یک مدل محلی ارایه شد که در مقایسه با حالت کلی، مدل محلی دقت بهتری نسبت به مدل کلی روش MLP دارا بود.

    کلید واژگان: کووید 19(کرونا ویروس), توزیع مکانی زمانی, پیش بینی, شبکه عصبی پرسپترون چند لایه, رگرسیون وزندار جغرافیایی, سیستم اطلاعات مکانی
    Milad Ilkhani Khosrowshahi, Mohammad Karimi*, Neda Kaffash Charandabi

    One of the most contagious diseases of recent years is Covid 19 disease (Corona), which has spread from Wuhan, China to the rest of the world since late 2019, causing many crises and a profound impact on the world and our daily lives. In most people infected with the disease, it causes respiratory symptoms, the severity of which depends on the person's immune system. The main objectives of this study are to discover the clusters and predict the high risk areas of Covid 19 disease, compare the efficiency of the two proposed methods and determine the effective parameters by city. In this study, Moran index and hot spot analysis index were used to investigate the distribution pattern of disease incidence rates and clusters, respectively, and Pearson correlation coefficient was used to determine effective disease parameters. In this study, statistical data of Covid 19 disease of East Azerbaijan province in the city along with environmental and topographic, health, economic and urban facilities data in the period from February 22, 2020 to November 20, 2020, were collected weekly. According to the results, the incidence of Covid 19 disease during this period has passed two peaks and according to the maps obtained from the two models, in some weeks the GWR model and in some weeks the MLP model was the superior model; also, for the GWR model, the goodness of fit index value is 0.8985 and the normalized root mean square error is 0.0822 and for the MLP model is 0.8226 and 0.1340, respectively, which shows that the GWR method is more appropriate. Sensitivity analysis of different parameters showed that the parameters of the Covid 19 incidence rate of the previous week and wind speed are more important than other modeled parameters in this issue. In this study, effective parameters were extracted separately for each city and a local model was presented that compared to the general state of the model, the local model had better accuracy than the general model of the MLP method.

    Keywords: Covid, 19 (corona virus), spatio-temporal distribution, prediction modeling, multilayer perceptron neural network, geographic weight regression, GIS
  • بهنام میرزائی، روزبه شاد*، ابوالفضل محمدزاده مقدم

    توجه به عابران پیاده مسن با در نظر داشتن آسیب پذیری بیشتر آن ها اهمیت زیادی دارد. برخلاف مطالعات ایمنی ترافیک موجود که اکثرا بر عموم جمعیت متمرکز شده اند، این تحقیق به تلاش برای درک ماهیت منحصر به فرد تصادفات عابران پیاده گروه های سنی مختلف می پردازد. اهمیت زیادی برای پاسخ به سوال زیر داده شده است: تصادفات مربوط به عابران پیاده مسن در مقایسه با تصادفات مربوط به گروه های سنی دیگر چه تفاوتی دارند؟ برای رسیدن به این هدف، یک تحلیل مکانی دو مرحله ای با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) با مطالعه موردی در محدوده شهر مشهد بر اساس داده های تصادفات در یک بازه زمانی 3 ساله (1394-1396) انجام شد. ابتدا، گروه های تصادفات با استفاده از روش برآورد چگالی کرنل شبکه ای مورد بررسی قرار گرفتند. در گام دوم، معیار نسبت تفاضل چگالی تصادفات برای مقایسه چگالی نرمال شده تصادفات برای دو گروه سنی مختلف به کار گرفته شد. سپس با استفاده از آزمون آماری کروسکال والیز معناداری تفاوت توزیع چگالی تصادفات در شبکه راه های شهری ارزیابی شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که توزیع مکانی تصادفات عابران مسن با تصادفات دیگر گروه های سنی تفاوت معناداری دارند.

    کلید واژگان: تصادفات عابر پیاده, تخمین چگالی کرنل, توزیع مکانی, جمعیت مسن, سیستم اطلاعات مکانی
  • حسین بهادری زاده*، محمدرضا ملک، محمد ذورقی

    اهمیت انواع اطلاعات در زمینه های مختلف موجب شده تا محققان بدنبال روش هایی باشند تا با کمترین هزینه و زمان و بیشترین دقت، اطلاعات در هر زمینه ای را جمع آوری کنند. یکی از روش های جدید جمع آوری اطلاعات، موجب تولید اطلاعاتی با نام اطلاعات مکانی مردم گستر شده که موجب صرفه جویی در هزینه و زمان شده و بروزرسانی اطلاعات را بسادگی امکانپذیر می کند. اطلاعات مکانی مردم گستر، داده های مکانی و رقمی تهیه و ویرایش شده توسط شهروندانی است که دانش مکانی و مشاهدات خود را به اشتراک می گذارند. زمینه ای که تا بحال اطلاعات مکانی مردم گستر برای آن کمتر بررسی شده، کشاورزی است. در واقع هر کشاورز به عنوان یک کاربرداوطلب، اطلاعات مکانی و توصیفی مربوط به اراضی کشاورزی خود را ثبت کند. در حال حاضر بازدید میدانی توسط کارشناس و پردازش تصاویر ماهواره ای، دو روش عمده برای جمع آوری این اطلاعات هستند. هر دوی این روش ها تقریبا پر هزینه و زمانبر می باشند. برای رفع مشکلات یاد شده، در این تحقیق سامانه ای جهت جمع آوری اطلاعات نوع کشت محصولات کشاورزی و محدوده ی مکانی اراضی کشاورزی ایجاد شده که صرفه جویی در زمان و هزینه ی جمع آوری این اطلاعات را در پی دارد. در نهایت جهت ارزیابی، سامانه ی نمونه برای منطقه ی مورد مطالعه پیاده سازی و نتایج آن با روش سنجش از دور مقایسه شده و نشان داده شد دقت روش پیشنهادی که با بررسی ماتریس درهم ریختگی حاصل از محیط مردم گستر، 91 درصد بدست آمده تقریبا معادل دقت بدست آمده از روش سنجش از دور است؛ در حالیکه زمان و هزینه ی این روش نسبت به روش سنجش از دور بسیار کمتر است. همچنین صحت اطلاعات مکانی مردم گستر جمع آوری شده با توجه به ماتریس درهم ریختگی، به ترتیب برای چهار محصول ذرت، برنج، گندم و جو در این تحقیق ، 91/0، 89/0، 86/0 و 91/0 بدست آمد که قابل اعتماد بودن نتایج حاصل از اطلاعات مکانی مردم گستر را برای محصولات مختلف نشان می دهد.

    کلید واژگان: سیستم اطلاعات مکانی, اطلاعات مکانی مردم گستر, کشاورزی, تصاویر ماهواره ای
    H. Bahadorizadeh*, M. R. Malek, M. Zoraghi

    The importance of information has led researchers to look for the least cost and time ways to acquiring information. One of the newest mechanisms of acquiring and compiling geographic data is Volunteered Geographic Information (VGI). This way saves time and money and can provide regularly updated geographic information that is difficult to obtain through remote sensing but can easily be collected by citizens on the ground. VGI refers to geographic information created by citizen volunteers. VGI has proliferated in recent years, mainly due to the technological advancements enabling the public to contribute geospatial data. One of the fields that we can use VGI is agriculture. In this way, every farmer, as a citizen volunteers, records the information of his agricultural lands. Now, field visits and satellite image processing are the two main ways to collect this information. Both of these methods are costly and time-consuming.  In this article, we propose a VGI system to gathering the type of cultivation information and the spatial boundaries of agricultural lands. For evaluation, the proposed approach was implemented for a study area and thatchr(chr('39')39chr('39'))s results were compared with the remote sensing method. The results show that the accuracy of the information gathered with the proposed method, which obtained 91% by the confusion matrix. This accuracy is approximately equal to the accuracy obtained from the remote sensing method; While the time and cost of this method are much less than the remote sensing method. Also, the precision of the collected data according to the confusion matrix for the four crops of corn, rice, wheat, and barley in this study were 0.91, 0.89, 0.86, and 0.91, respectively, the results were reliable. This shows the reliability of the results obtained from the VGI for different products.

    Keywords: Geospatial Information System, Volunteered Geographic Information, Agriculture, Satellite Images
  • محمدرضا رنجبری، رمضان واقعی، بهناز بیگدلی*

    سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی در هیدرولوژی آب های سطحی و زیرسطحی و شناسایی مناطق دارای پتانسیل منابع آب زیرزمینی کاربرد فراوانی دارند. در کشورهای واقع در خاورمیانه با آب و هوای خشک و با وجود حجم گسترده از خشکسالی و تغییرات آب و هوایی، شناسایی و دنبال کردن تغییرات منابع آب زیرزمینی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این تحقیق با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، پتانسیل یابی و ارزیابی منابع آب در سازندهای سخت غرب و شمال غرب شاهرود در وسعتی حدود 480 کیلومترمربع را بررسی می کند. در این منطقه به دلیل وجود سنگ های کربناته و همچنین عملکرد فرسایش و نیروهای تکتونیکی در بخش هایی از منطقه، آبخوان های نسبتا مناسبی شکل گرفته اند. برای این منظور لایه های اطلاعاتی گسل، لیتولوژی، شیب، جهت شیب، آبراهه ها، مقدار بارندگی و نوع بارش توسط روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) ارزیابی شدند. در این پژوهش تهیه لایه های اطلاعاتی با استفاده از توانایی RS و GIS در سه مرحله اصلی صورت پذیرفت: استخراج نقشه زمین شناسی، استخراج خطواره های منطقه و استخراج سایر لایه های اطلاعاتی. در تهیه نقشه زمین شناسی با تاکید بر سازندهای آهکی از تکنیک های تحلیل مولفه مستقل، کمترین کسر نویز، ترکیب رنگی و نسبت باندی بر روی تصاویر ماهواره لندست 8 استفاده شد. با استفاده از اندیس خلوص پیکسل، Endmember های منطقه استخراج و با روش های ماشین بردار پشتیبان و بیشترین شباهت طبقه بندی صورت گرفت. نقشه لیتولوژی منطقه با دقت قابل قبول و ضریب کاپا 0.83 در مقایسه با نقشه زمین شناسی منطقه به دست آمد. در ادامه، خطواره های منطقه با استفاده از داده های لندست 8 و داده راداری سنتینل1 با تلفیق روش اتوماتیک و دستی استخراج گردید و نتایج حاصل از این دو سنجنده با هم ادغام شد. بر اساس نتایج، جهت گیری خطواره های استخراج شده با جهت گیری گسل های نقشه زمین شناسی منطقه از انطباق خوبی برخوردار است. تعداد خطواره های استخراج شده در بازه های طولی مختلف نیز پیوستگی خوبی با تعداد گسل ها در بازه های طولی مختلف دارد. همچنین تراکم طول خطواره های استخراج شده در سازندهای مختلف در مقایسه با تراکم طول گسل ها در سازندها از تطابق عالی به میزان 99 درصد برخوردار است. سایر لایه های اطلاعاتی با استفاده از SRTM 30 متری استخراج گردیدند. همچنین ملاحظه شد که نقشه پتانسیل آب های زیرزمینی عمدتا توسط عوامل بارش، سنگ شناسی و تراکم خطواره ها کنترل می شوند.

    کلید واژگان: پتانسیل آب زیرزمینی, سیستم اطلاعات مکانی, سنجش از دور, تحلیل سلسله مراتبی
    M. R. Ranjbari, R. Vagheei, B. Bigdeli*

    In recent years, rapid population growth has led to increase per capita water use in various sectors including agriculture and industry and a growing gap between water demand and water supply has emerged. Therefore, identifying and tracking changes in groundwater resources as an alternative and reliable source of surface water resources are so important to region located in the Middle East with dry weather and large volumes of drought and climate changes. In the current study, the potential and evaluation of water resources are investigated in the west and northwest formations of Shahroud in an area of about 480 square kilometres using remote sensing and spatial information techniques. In this region, due to the presence of carbonate rocks as well as the function of erosion and tectonic forces in parts of the region, relatively suitable aquifers have been formed. For this purpose, information layers including lineament, lithology, slope, aspect, waterways, precipitation and type of precipitation were evaluated by Analytical Hierarchy Process (AHP) method. In this study, information layers were prepared using the ability of RS and GIS in three main stages: extraction of geological map, extraction of area lineaments and extraction of other information layers. The proposed methodology applied two different types of remote sensing sensors including Landsat 8 as optical data and Sentinel-1 as radar data. In preparing lithology map with emphasis on calcareous formations, the proposed method applied four techniques including independent component analysis (ICA), minimum noise fraction (MNF), band ratio (BR) and color composition on Landsat 8. Using the pixel purity index, the endmemberes were extracted and the obtained maps were classified by Support Vector Machine (SVM) and maximum likelihood (ML). Among the classification methods, SVM has a higher ability to classify than ML and identified formations with higher accuracy in the region. Finally, tree decision making system was used to improve the classification of images. The geology of the area was extracted in four classes focusing on calcareous formations. The map was compared with the geological map prepared by the surveying organization and the following results were obtained: Kappa coefficient 0.83, Accuracy of Ku and Jd Formation (calcareous formations) with 99.2% accuracy, Shemshak Formation (Js) with 80.2% accuracy, Lalun Formation (Cl) with 81.2% accuracy and Alloviume (Q) with 78% accuracy were identified. Subsequently, lineaments area were extracted using integration of Landsat 8 and Sentinel 1 radar remote sensing data based on semiautomatic methods. Based on the results, the lineaments were in good agreement with the faults in terms of orientation and numbers at different lengths. Also, the densities of the lineaments extracted in different formations of the geological map of the region had 99% compliance with the densities of faults in the formations. Therefore, by combining band6 of Landsat8, VV and VH polarization Sentinel1, the area lineaments can be extracted with high accuracy. Other thematic layers were extracted by using remote sensing and GIS Techniques using 30 m SRTM. It was also observed that the groundwater potential map is mainly controlled by precipitation, lithology, and lineament density factors.

    Keywords: Groundwater Potential Mapping, GIS, Remote Sensing, AHP, SVM, ML
  • ابوذر رمضانی*، محمدرضا ملک

    مسئله پوشش یکی از مسایل مکان یابی و تخصیص است که جهت کمینه سازی سرویس دهنده ها و فراهم نمودن امکانات بیشتر استفاده می شود. توپوگرافی یکی از موانع انتشار امواج رادیویی و الکترومغناطیسی فرستنده های بردبلند است. یکی از راه کارهای ایجاد پوشش کامل در مناطق خارج از پوشش فرستنده های برد بلند، استفاده از فرستنده های رادیویی یا الکترومغناطیسی برد کوتاه است. جهت بهبود پوشش در مناطقی که توپوگرافی اجازه پوشش فرستنده برد بلند را نمی دهد، راهکار ایجاد پوشش کامل است. با توجه به پارامترهای موثر در عملکرد این فرستنده ها، به گونه ای است که جهت تحلیل و بهینه سازی پوشش توسط آنها، می بایست یک مدل سه بعدی مکان مبنا توسعه داد. مهمترین نوآوری این تحقیق توسعه ی یک مدل سه بعدی مکان مبنا جهت بهینه سازی پوشش سه بعدی فرستنده های گمراه کننده برد کوتاه در مناطق خارج از پوشش فرستنده های برد بلند است. جهت مطالعه موردی، پوشش کامل مسیر یک پهپاد جهت با هدف قطع ارتباط آن با مرکز کنترل، با در نظر گرفتن وضعیت توپوگرافی منطقه پیاده سازی شده است. در این مدل با شناسایی پارامترهای موثر در حرکت پهپادها و پارامترهای موثر در عملکرد فرستنده مدلی مکان مبنا جهت توزیع بهینه فرستنده ها توسعه داده شده است تا با کمترین تعداد فرستنده بیشترین پوشش حاصل شود. در این تحقیق سه پارامتر تاثیرگذار در عملکرد فرستنده ها شامل موقعیت سه بعدی، زاویه تابش و آزیموت تابش معرفی شده و بهینه سازی پوشش سه بعدی با توجه به این پارامترها انجام شده است. بکارگیری مدل پیشنهادی موجب قطع ارتباط سیستم ناوبری پهپاد گشته و نتایج نشان می دهد نسبت به مدلهای معمول تعداد فرستنده ها با کارایی 90%افزایش یافته و تعداد فرستنده ها، حدود 30% کاهش یافته است.

    کلید واژگان: بهینه سازی, پوشش سه بعدی, فرستنده, پهپاد, توپوگرافی, سیستم اطلاعات مکانی
    Abouzar Ramezani *, Mohammadreza Malek

    Coverage problem is one of the location/allocation problems that is used to minimize service point and provide more facilities. The solution for complete coverage is using short-range radio or electromagnetic transducers to improve coverage in areas where topography does not allow long-range transmitter coverage. The most important innovation of this research is the development of a three-dimensional spatial model to optimize the coverage of short-range transmitters in areas out of the coverage of long-range transmitters. The case study is full coverage of a UAV's route to disconnect its communication to the control center. In this model, by identifying the effective parameters of the UAV’s routing and the effective parameters of the transmitter function, a spatial model is developed to optimize the number of transmitters to achieve the highest coverage with the lowest number of transmitters. By using the proposed model, the UAV navigation system is disconnected and the result shows that the number of transmitters with a 90% efficiency decreased by about 30% compared to the conventional models.

    Keywords: Optimization, Three Dimensional Coverage, Transmitter, UAV, Topography, Geo-Spatial Information System
  • ابوذر رمضانی*، کیهان خسروی فرد

    امروزه توسعه فیزیکی و رشد جمعیتی در شهرهای ایران همانند سایر کشورهای در حال توسعه روندی رو به افزایش دارد. یکی از معضلات اصلی در حوزه شهری عدم توجه به پارامترهای تاثیرگذار در توسعه پایدار شهری است. در توسعه شهری عوامل مختلفی از جمله پدیده های طبیعی نقش ایفا می کنند و برای مکان یابی مناطق مناسب جهت توسعه فیزیکی پایدار می بایست پارامترهای تاثیرگذار در نظر گرفته شوند. در غیر اینصورت نوعی ناهمگونی و بی نظمی در توسعه فیزیکی شهر رخ خواهد داد و توسعه پایدار محقق نخواهد شد. مهمترین نوآوری این تحقیق ترکیب سامانه اطلاعات مکانی و منطق فازی جهت تعیین محدوده بهینه ی توسعه ی فیزیکی شهر همدان با رویکرد توسعه پایدار است. از آنجا که تعیین محدوده بهینه توسعه هنوز رخ نداده، و عوامل متعددی در آن دخالت داشته، و از طرفی پیش بینی این محدوده بسیار غیر قطعی می باشد، لذا استفاده از منطق فازی می تواند راه گشا باشد. در این تحقیق پارامترهای تاثیرگذار در توسعه شهری، از جمله، گسل، شیب، راه های دسترسی، فاصله از شهر و فاصله از رودخانه ها در نظر گرفته شده است. نتایج نشان می دهد، بهترین محدوده برای توسعه فیزیکی پایدار این شهر قسمت های شمال و شمال غرب شهر است. همچنین در صورتیکه اهمیت پارامتر زیبایی طبیعت کاهش یابد، شمال شرق شهر نیز برای توسعه مناسب خواهد بود. اما در هیچ یک از حالت های بررسی شده جنوب شهر برای توسعه مناسب نیست.

    کلید واژگان: توسعه شهری, سیستم اطلاعات مکانی, منطق فازی, توسعه پایدار
    A. Ramezani*, K. Khosravifard

    Today, physical development and population growth in Iranian cities, like other developing countries, is on the rise. One of the main problems in the urban area is the lack of attention to the influential parameters in the sustainable urban development.  Various factors, such as natural phenomena, play a role in the urban development, and the effective parameters must be considered for locating the suitable areas for sustainable physical development. Otherwise, there will be a kind of heterogeneity and disorder in the physical development of the city and the sustainable development will not be achieved. The most important innovation of this research is the combination of spatial information system and fuzzy logic to determine the optimal range of the physical development of Hamedan city with a sustainable development approach. Since the determination of the optimal range of development has not yet taken place, and several factors have been involved, and uncertainty in development rang prediction, using fuzzy logic can be helpful.  In this study, the effective parameters are including faults, slopes, roads, rivers, and distance from the city are considered. Then fuzzy membership functions defined and applied spatial data using   ArcGIS software.  The Sugeno fuzzy system is used to determine best location of the urban physical development. In this system the fuzzy rule of a descriptive phrase with linguistic values, ​​becomes a simple relation and the output of the system is no fuzzy. Also, in this system, there is no need to apply the operator on the system and deactivate it. One of the advantages of Sugeno system is that its output can be used in most cases and there is no need to change it. In this system, the input of the system is applied to the rules and then multiplied by the weight of each rule and the result is divided by the sum of the values ​​of the rules. Due to population growth and the growing trend of physical development in developing countries, including Iran, it is necessary to rely on scientific tools and by examining various factors to advance this development towards sustainable physical development. Statistical studies have shown that the population of Hamadan has been increased over the past. It should be noted while planning for the sustainable physical development of cities, the factors of physical development must be examined and acted based them. For analyzing effective parameters of sustainable development Geo-Spatial Information System was used.  Due to uncertainty existence in urbanization, fuzzy logic was used as a suitable tool to model these parameters. Finally, the results were presented by combining different parameters. years. The results show that the best area for sustainable physical development of this city is the northern and northwestern parts of the city. Also, if the importance of the beauty parameter of nature decreases, the northeast of the city will be suitable for development. But in the none of the studied cases the south of the city is not suitable for development.

    Keywords: Urban Development, Spatial Information System, Fuzzy Logic, Sustainable Development
  • امین زمین گرد روزبهانی، علیرضا وفایی نژاد*

    رشد و پیشرفت جوامع شهری به سمت صنعتی شدن در کنار تمام مزایایی که به همراه آورده مشکلات مهمی را نیز به دنبال داشته است. یکی از مهمترین مشکلات در این زمینه به وجود آمدن پدیده ترافیک و به دنبال آن بروز آلودگی‏ صوتی در مناطق شهری می‏باشد. امروزه آلودگی صوتی یکی از مهم‏ترین مشکلاتی است که ساکنین نواحی پر رفت‏وآمد شهری با آن دست‏وپنجه نرم می‏کنند. بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع لزوم توجه به آن و انجام تحقیقات در این زمینه امری ضروری است. در این تحقیق به دنبال آن هستیم تا مدلی سه‏بعدی از یک منطقه شهری ارایه کرده که در آن میزان آلودگی صوتی ناشی از ترافیک برروی وجوه ساختمان‏ها به صورت نقشه‏های رنگی مشخص گردند. برای این منظور ابتدا با بررسی‏های انجام شده مدل محاسباتی CORTN به عنوان مدل پیش‏بینی نویز انتخاب گردید. سپس با ایجاد مجموعه نقاط نمونه سه‏بعدی در سطح منطقه و انجام سه مرحله پالایش برروی تعداد آنها، میزان نویز در تمامی نقاط محاسبه شد. با انجام این سه مرحله پالایش، تعداد نقاط نمونه از 896 هزار نقطه اولیه به 11456 نقطه کاهش پیدا نمود. با استفاده از مدل درون‏یابی کریجینگ نیز نقشه‏های درون‏یابی نقاط ایجاد شده و این نقشه‏ها بر وجوه ساختمان‏ها ادغام گردید و درنهایت مدل ساخته شده در محیط سیستم اطلاعات مکانی نمایش داده شد.

    کلید واژگان: آلودگی صوتی, مدل های درون یابی, بهینه سازی, سیستم اطلاعات مکانی, CORTN
    A. Zamingard Rouzbahani, A. R. Vafaeinejad*

    Urban communities have been developing and they are being industrialized. These developments have some benefits for these communities; however, they have created some significant problems. One of these problems in this area is traffic and road congestion and following that, noise pollution on urban areas. These days, noise pollution is one the considerable problems that the residents of crowded places in urban communities are dealing with. Noise pollution not only decreases the quality of urban life, but also its mental and physical side effects are lasting for years. Therefore, considering this issue, attentions must be paid to this topic and conducting research is necessary. The results of these researches can contribute to offering solutions and analyses for planning for controlling the noise pollution on urban communities. In this study we aim to present a 3D model of an urban area in which the amount of noise pollution caused by traffic on the surfaces of buildings is specified in the form of color maps with noise scales. For this, at first, a comprehensive analysis of the proposed models in the area of predicting noise was done. The models were CORTN،FHWA،CNR،RLS90،SCM1. Each of These models has calculating relations and characteristics unique to them. After analyzing these models from calculation and structural aspects, we chose the CORTN model for the predicting the noise. This model was chosen as the final model in predicting the noise due to its simplicity and calculability of all of its parameters and also its ability for calculating the noise scales in different heights. Then, with creating an arranged network of the areas in the 3D example in the level of region and doing three stages of refining on them, the amount of noise in all areas was calculated. These three steps of refinery were done for decreasing the extra and unnecessary points in a way that the remaining areas have logical long and wide distance from each other and be consistent of the outer surfaces of the buildings. Because for predicting the noise we just need those areas that are on the outer surfaces of the buildings and we do not need to predict the noise in other areas. With doing these three stages of refinery, the number of sample areas was decreased from 896000 to 11456. This reduction in the number of areas did not influence the final accuracy. However, because of the significant reduction, it increased the speed of calculation and the saving in time. It is worthy to note that all calculations related to predicting noise were conducted by through formulas in Microsoft Excel. Finally, after the calculating and predicting the noise in all sample areas, we use Kirging interpolation model to create interpolation maps of areas in the ArcGIS software and these maps were merged with the surfaces of the buildings by Sketch UP software. Then, the created model was moved to ArcGIS and finally, the built model was presented in it. The results of this study show the distribution of noise pollution on different surfaces. Knowing this awareness can help us in better planning for choosing the kind of usage of different floors in a building. Because we cannot decrease the number of cars in the urban communities these days and we are dealing with increasing number of cars, therefore, we must conduct such researches in order to deal with this kind of pollution an use them in designing and constructing the buildings.

    Keywords: Noise Pollution, Interpolation Model, Optimizatiom Methods, GIS, CORTN
  • فراز برومند*، علی اصغر آل شیخ، مهدی فرنقی

    با پیشرفت انواع سامانه های تعیین موقعیت، امکان دسترسی به حجم وسیعی از داده های حرکتی فراهم شده است. ازجمله روش های کشف دانش از این نوع داده ها، اندازه گیری تشابه خطوط سیر حاصل از حرکت اشیا است. همچنین اندازه گیری تشابه، بطور مستقیم و غیرمستقیم در سایر روش های داده کاوی مثل خوشه بندی و طبقه بندی کاربرد دارد و در حال حاضر به عنوان یک موضوع چالش برانگیز مورد توجه بسیاری از محققان در حوضه سیستم های اطلاعات مکانی قرارگرفته است. باوجوداینکه عدم قطعیت یک مسئله اجتناب ناپذیر است، تاکنون توجه کمی به این موضوع در زمینه اندازه گیری تشابه خطوط سیر شده است. یک راه مقابله با عدم قطعیت در مشاهدات و تعاریف مسیله، استفاده از تیوری فازی است. در این تحقیق، دو روش sim1 و sim2 به ترتیب بر پایه روش های LCSS و EDR ارایه شده که برای مقابله با عدم قطعیت در اندازه گیری تشابه خطوط سیر و بهبود کارایی آن ها از تیوری فازی استفاده شده است. روش های پیشنهادی با استفاده از یک تابع عضویت فازی و بر اساس فاصله میان نقاط دو خط سیر، درجه انطباق هر دو نقطه از دو خط سیر را تعیین می کنند که بر اساس آن تشابه دو خط سیر تعیین می شود. به منظور ارزیابی این دو روش، دو سری آزمایش بر روی خطوط سیر واقعی و مصنوعی خودروهای شخصی انجام شده است. نتایج آزمایش ها نشان می دهند که روش های sim1 و sim2 ازلحاظ حساسیت نسبت به نویز، کاهش و افزایش نرخ نمونه برداری عملکردی مشابه روش های LCSS  و EDR و از لحاظ حساسیت نسبت به جابجایی، عملکرد بهتری نسبت به آن ها دارند. به طوری که برای مثال میانگین درصد تغییرات تشابه نسبت به تغییرات فاصله برای چهار حد آستانه 5، 10، 25 و 50 متر برای روش LCSS برابر 0.02، 0.97، 0.66 و 0.23 است و برای روش های sim1 و sim2 برابر 0.41 درصد است.

    کلید واژگان: تشابه خطوط سیر, سیستم اطلاعات مکانی, داده کاوی, عدم قطعیت, تئوری فازی
    F. Boroumand*, A. A. Alesheikh, M. Farnaghi

    In recent years, with the advancement of positioning systems, access to a large amount of movement data is provided. Among the methods of discovering knowledge from this type of data is to measure the similarity of trajectories resulting from the movement of objects. Similarity measurement has also been used in other data mining methods such as classification and clustering and is currently, an important and challenging topic for many researchers in the field of geospatial information systems. Although uncertainty is an inevitable issue in the field of geospatial information systems, so far little attention has been paid to this issue especially in the field of measuring the similarity of trajectories. One way to cope with the uncertainty in the observations and definitions of the problem, is to use fuzzy theory. In this study, two methods of sim1 and sim2 based on Longest Common Subsequence (LCSS) and Edit Distance on Real Sequence (EDR) methods, respectively, have been introduced to deal with uncertainty in measuring similarity of trajectories and improving their performance using fuzzy theory. The proposed methods use a fuzzy membership function based on the distance between the points of two trajectories to determine the degree of matching of every pair of points on two trajectories based on which the similarity of the two trajectories is calculated. In order to evaluate these two methods, two experiments have been performed on the real and synthetic trajectories of personal cars. Experimental results show that sim1 and sim2 are similar to LCSS and EDR in terms of sensitivity to noise, increasing and decreasing sampling rate and have better performance in terms of sensitivity to displacement. For example, the mean percentage change of similarity to distance variations for the four thresholds of 5, 10, 25, and 50 meters for LCSS is 0.02, 0.97, 0.66, and 0.23 but for sim1 and sim2 is 0.41 which is proportional to rate of changes in reference trajectory.

    Keywords: Trajectory Similarity, Geospatial Information System, Data Mining, Uncertainty, Fuzzy Theory
  • مجتبی اصغرزاده، علی اصغر آل شیخ*، ابوالقاسم صادقی نیارکی، یاسر ابراهیمیان، رضا شیرزاد

    لپتوسپیروز یا تب شالیزار یکی از بیماری های مشترک انسان و حیوان و با پراکندگی بالا در جهان است و به عنوان یک مشکل مهم بهداشت عمومی در ایران  شناخته شده است. ترکیب علم همه گیرشناسی و سیستم اطلاعات مکانی این قابلیت را فراهم می نماید که بتوان مناطق تحت خطر بروز بیماری را مشخص نمود و با انجام فعالیت های پیشگیرانه همچون اطلاع رسانی و آموزش همگانی، بتوان از توسعه بیماری جلوگیری کرده و درنهایت آن را ریشه کن کرد. هدف این مطالعه بررسی کارایی روش های مختلف تولید داده های عدم حضور در مدل سازی بیماری لپتوسپیروز است که در تحقیقات پیشین درنظر گرفته نشده است تا درنهایت بتوان مدل سازی دقیق تری از شیوع این بیماری در استان های شمالی کشور به دست آورد. در این تحقیق از پنج روش متفاوت نقاط شبه عدم حضور تولید و با چهار روش شبکه عصبی مصنوعی، مدل تعمیم یافته خطی، جنگل تصادفی و گرادیان تقویتی مدل ریسک بیماری در منطقه مطالعه تولیدشده است. نتایج نشان داده است که روش اعمال محدودیت فیزیکی با بافر به شعاع 10 کیلومتر با مناسب ترین روش برای تولید داده های شبه عدم حضور بوده است. در نهایت مدل  ایجاد شده که دارای بهترین ارزیابی در  آماره TSS با مقادیر 0.76، 0.87، 0.84، 0.82 برای مدل های شبکه عصبی مصنوعی، مدل خطی تعمیم یافته، جنگل تصادفی، گرادیان تقویتی بوده به عنوان بهترین خروجی درنظر گرفته شده است.

    کلید واژگان: لپتوسپیروز, تب شالیزار, سیستم اطلاعات مکانی, مدل سازی پراکنش بیماری, داده های شبه عدم حضور
    M. Asgharzadeh, A. A. Alesheikh*, A. Sadeghi-Niaraki, Y. Ebrahimian, R. Shirzad

    Leptospirosis is a common zoonosis disease with a high prevalence in the world and is recognized as an important public health drawback in both developing and developed countries owing to epidemics and increasing prevalence. Because of the high diversity of hosts that are capable of carrying the causative agent, this disease has an expansive geographical reach. Various environmental and social factors affect the spread and prevalence of the disease. The combination of epidemiology and Geospatial Information System plus using Ecological niche modeling provides the ability to identify areas at risk of disease, then predict the risk map of the disease for other regions by using relevant environment variables, and prevent and eventually eradicate the disease by conducting constructive activities such as increasing public awareness with education. In this study, using land use, environmental, and climate variables and taking advantage of the occurrences of the disease between 2009 and 2018, the risk level of Leptospirosis was modeled in three provinces of Gilan, Mazandaran, and Golestan based on ecological perspective. For modeling, highly correlated variables and also variables with high multicollinearity were identified and omitted. Because in ecological modeling regions to represent the absence of disease is required in addition to the presence and since these areas are not available, the second objective of this study was to evaluate the efficacy of different methods of generating pseudo-absence data in modeling leptospirosis. Finally, more accurate modeling of the prevalence of the disease in the northern provinces of the country can be obtained. Therefore, after selecting suitable variables for modeling, first, based on five methods (completely random generation of points in the study area, applying physical constraints with buffer at two radii of 5 and 10 km the generating points outside of designated buffer, applying environmental constraints by implementing two models of one-class support vector machine and BIOCLIM and generating points in unsuitable areas defined by these two models) pseudo-absence points representative of disease absence points in the study area were produced. Next, four models of Artificial Neural Network, Generalized Linear Model, Random Forest, and Gradient Boosting Machine were deployed to produce the disease risk in the study area. BIOMOD2 package in the R programming language was applied for modeling. The results showed that applying physical constraints with buffers yields the most reliable performance in comparison to the other three methods. Finally, the constructed model that performed best in TSS Statistics (with values of 0.76, 0.87, 0.84, 0.82 for Models of Artificial Neural Network, Generalized Linear Model, Random Forest, and Gradient Boosting Machine) was considered as the final output. Between all deployed models, Artificial Neural Network delivered the worst performance and had the most unstable results. Based on the risk-map of leptospirosis, central regions of Mazandaran and Gilan province, especially rural areas of Layl, Asalam, Eslam Abad, Chahar-deh, and Lafmejan have very high values of risk. Measures need to be made to reduce the high rate of Leptospirosis incidence in these regions. Furthermore, yearly precipitation was considered the most influential variable for the distribution of Leptospirosis.

    Keywords: Leptospirosis, Geographic Information System, Disease Distribution Modelling, Pseudo-absence
  • رضا شیرزاد، علی اصغر آل شیخ*، مجتبی اصغرزاده نشلی

    بیماری لپتوسپیروز که در ایران بیشتر با نام تب شالیزار شناخته می شود، امروزه به عنوان یکی از شایع ترین بیماری های مشترک میان انسان و دام) زیونوزها) می باشد که از آن به عنوان یک بیماری فراموش شده و درعین حال بااهمیت یاد می شود. این بیماری با عوامل محیطی ازجمله آب وهوا، پوشش زمین و ارتفاع و حتی عوامل اقتصادی-اجتماعی مانند وضعیت بهداشت محل سکونت و شغل وابستگی شدیدی دارد. با کمک سیستم اطلاعات مکانی و قابلیت های پیشرفته آن می توان با تولید نقشه های پیش بینی ریسک، برای شناسایی مناطق تحت خطر شیوع بیماری ها به تصمیم گیران بهداشت عمومی کشور کمک شایانی نمود. هدف این مطالعه شناسایی میزان تاثیر فاکتورهای محیطی بر روی الگوی شیوع لپتوسپیروز به منظور تولید نقشه پیش بینی ریسک در کل ایران می باشد. این امر با کمک آمار بیماری در یک دوره ده ساله از سال های 2009 تا 2018 به صورت نقطه ای و با به کارگیری قابلیت های سیستم اطلاعات مکانی و سنجش ازدور و هم چنین الگوریتم حداکثر آنتروپی (MAXENT) به عنوان یک روش مدل سازی کارآمد و با دقت، صورت گرفته است. فاکتورهای به کاررفته شامل بارندگی، ارتفاع، پوشش زمین، شاخص پوشش گیاهی نرمال شده، میانگین دما، بیشینه دمای ماهیانه، شیب، آب های سطحی و نقشه مناطق جابه جایی می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که علاوه بر سه استان شمالی ایران، مناطق شمال غربی و غرب کشور نیز از خطر شیوع این بیماری در امان نیستند. بارش و ارتفاع به عنوان دو پارامتر اصلی تاثیرگذار در توزیع حال حاضر لپتوسپیروز شناخته شدند و در مقابل شیب و آب های سطحی مشارکت نزدیک به صفر در مدل به عنوان کم تاثیرترین فاکتورها محاسبه شدند. در این مطالعه نقشه های پیش بینی ریسک برای شیوع بیماری لپتوسپیروز به نمایش گذاشته شده است که می تواند به منظور کنترل و پیشگیری شیوع این بیماری نه تنها برای سه استان شمالی کشور بلکه برای تمام ایران مورداستفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: لپتوسپیروز, تب شالیزار, Maximum Entropy Model, مدل سازی مکانی, جک نایف, سیستم اطلاعات مکانی
    R. Shirzad, A. A. Alesheikh*, M. Asgharzadeh Nesheli

    The global burden of leptospirosis as a fatal zoonotic disease is increasing all over the world [1]. As there is not any significant decrease in yearly reported cases trend in Iran and potential spatial distribution of leptospirosis remain unknown in national level, we tried to figure out the geographic distribution pattern of leptospirosis in all parts of Iran. The aim of this study is producing leptospirosis risk map by analyzing relations between disease data reported by the Ministry of Health and nine environmental factors, for a period of 2009 to 2018, using Geospatial Information System (GIS) and Remote Sensing (RS) capabilities and Maximum Entropy (MAXENT) model. Altitude, precipitation, average temperature, maximum temperature, Normalized Difference Vegetation Index (NDVI), land cover, displacement (roads, railways and border entrance points), slope and water areas with 1km * 1km resolution were entered to the model as contributing factors, and patients home locations were used as disease incidence points. ArcGIS 10.6.1 and ENVI 5.3 were used to prepare the nine factors for analysis and interpretation of the results. To create the potential distribution, MAXENT as an ecological niche model was used which is a method that its performance in disease distribution modelling has been proved [2,3]. An advantage of this model is that variables can be either continuous or categorical and can be run for even less than 100 points as incidence data [2]. In this study, 60 percent of disease data was selected randomly for training and other 40 percent was applied as test data. Jackknife manipulation technique was performed to investigate the contribution of each variable in model. Our findings on spatial pattern of leptospirosis at least hint that except north parts of Iran that obviously are most vulnerable areas to the leptospirosis outbreaks, west parts of Iran specially Kermanshah are not safe from the spread of the disease, so health policy makers should consider these areas for monitor and control programs specially after severe rainfall or flood in spring and summer. Jackknife results showed that precipitation and altitude by 43.5 and 37 percent contribution, are the two major factors for risk prediction of leptospirosis. On other hand, maximum temperature, water areas and slope have not meaningful impact on incidence of leptospirosis. Land cover with 11.9%, NDVI with 4%, average temperature with 1.3% and displacement with 1.1% were participated in the model. Also, yearly models have been created for years between 2009 to 2018 to investigate that how parameters contributions change over years. Results showed that the incidence rate was related to altitude around 40% for all these ten years, but precipitation contribution percentage is fluctuating over years. Response curves showed a direct relation between incidence rate of disease and precipitation which means more rainfall causes more incidence. It also showed that altitudes around zero are the most suitable height condition on current distribution of leptospirosis. Also, the landcover output curve showed that Post-flooding or irrigated croplands, artificial surfaces and associated areas, mosaic forests or shrublands and grasslands are the most suitable landcovers for incidence of leptospirosis. To assess the model efficiency, Receiver Operating Characteristic (ROC) was employed. The Area under the Receiver Operating Characteristic Curve (AUC) for training data and test data was 0.956 and 0.955, respectively.

    Keywords: Geo-spatial Information System, Leptospirosis, MAXENT Model, Spatial Modeling, Jackknife, Ecological Niche Modeling
  • زهرا زمانی*، عباس علی محمدی، مهدی فرنقی

    افزایش سرانه مصرف آب در کنار بروز خشکسالی های متوالی در نقاط خشک جهان، مسئله آب را به یک چالش مهم کره زمین تبدیل کرده است. کشور ایران نیز در سال های اخیر به طور جدی با مسئله ی کم آبی و مصرف بی رویه آب توسط شهروندان مواجه بوده است. با توجه به اهمیت این موضوع و نیاز به الگوی مناسب در زمینه ی مدیریت بهینه مصرف آب، در این پژوهش از کاوش قوانین انجمنی به منظور تحلیل داده های موجود در زمینه ی مصرف آب شهری اصفهان استفاده شده است. در واقع هدف این پژوهش، بهره گیری از کاوش قوانین انجمنی برای کشف ارتباط میان میزان مصرف آب و برخی از پارامترهای جمعیتی و مکانی مانند تعداد افراد خانواده، تعداد واحد، ویلایی بودن خانه ها، ابعاد خانه و فضای سبز، تغییرات مکانی، فاصله از رودخانه زاینده رود، فاصله از جاده های اصلی، فاصله از مرکز شهر، تراکم جمعیت و درصد جوان بودن جمعیت است. الگوریتم مورد استفاده برای استخراج قوانین، نسخه ای از الگوریتم اپریوری است که با حجم محاسباتی کم قادر به پردازش حجم بالایی از داده ها است، از این رو برای بررسی عوامل موثر در میزان مصرف آب در این پژوهش مناسب خواهد بود. این الگوریتم بهبود یافته با جلوگیری از ایجاد قوانین ترکیبی تعداد زیادی از وابستگی ها را شامل می شود. هر یک از قوانین استخراج شده که دارای پشتیبان برابر 30 درصد و مقدار اطمینان برابر 60 درصد باشد بیان گر رابطه یکی از پارامترهای جمعیتی، مکانی با میزان مصرف آب می باشد. سپس به ارزیابی قوانین به کمک الگوی مکانی توزیع مصرف آب خانوار و یافتن نقاط داغ مصرف پرداخته شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مساحت فضای سبز خانگی، ویلایی بودن، فاصله از جاده اصلی و ابعاد خانه ها دارای رابطه مستقیم و تعداد واحدهای مسکونی، تراکم جمعیت،تغییرات مکانی در جهت شمال به جنوب و شرق به غرب (مقدار X و Y)، فاصله از رودخانه زاینده رود و جوان بودن جمعیت دارای رابطه عکس با میزان مصرف خانوار هستند. همچنین با بررسی میزان مصرف آب خانوار، با دور شدن از مرکز شهر محله ها دارای مصارف آب پایین تری نسبت به مرکز شهر هستند. در این تحقیق محله های دارای بیش ترین میزان مصرف که محله های ساحلی رودخانه زاینده رود هستند، به عنوان نقاط داغ شناسایی شده اند. در این محله ها خانه ها ویلایی و دارای تراکم جمعیت پایین تر و مساحت فضای سبز و حیاط بالاتری نسبت به سایر محله ها هستند.

    کلید واژگان: کاوش قوانین انجمنی, داده کاوی, مصرف آب, سیستم اطلاعات مکانی
    Z. Zamani*, A. Alimohammadi, M. Farnaghi

    In recent years, Iran has faced serious water scarcity and excessive use of water resources. Therefore, exploring the pattern of urban water consumption and the relationships between geographic and demographic parameters and water usage is an important requirement for effective management of water resources. In this study, association rule mining has been used to analyze the data of municipal water consumption in Esfahan urban areas. Association rules mining have been used to discover the connections between geographic and demographic parameters including the number of family members, the number of apartment units, residential building types, areal coverage of the house and green spaces, distance from river and central of city, spatial location, distance from main road, population density and percentage of young population with water consumption patterns. A version of Appriori algorithm with less computational volume that can processes large amounts of data has been used for association rule mining. Each of the extracted rules that satisfy minimum support equal 30 and minimum confidence equal 60 reflects the relationship of each spatial and demographic parameters with the consumption water. Then, the obtained rules have been evaluated and water consumption hot spots were extracted. Results shows that distance from the main road, areal coverage of the residential and green spaces have direct relationship with the household water consumption. On the other hand, number of residential units, population density, distance from river, X and Y value and percentage of young population are inversely related to household water consumption. Also, if the distance from the city center increases, household water consumption decreases. Moreover, the southern areas of the city by minimum distance from the river have the highest water consumption and specified as hot spots. In these neighborhoods, building types are villa and have a lower population density with higher area of green space and yard than others.

    Keywords: Association Rules Mining, Data Mining, Water Consumption, Geographic Information System
  • روزبه شاد*، افشین فامیلی، علیرضا جلالی یزدی، مریم حسن پور

    امروزه آلودگی محیط زیست به یکی از مشکلات جدی در کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است. در مطالعه ی حاضر تلاش شده است که نقشه ی مناطق آلوده ی شهر مشهد تولید شده و آلودگی سایر مناطق با استفاده از درون یابی ، پیش بینی شود. برای این منظور ازاطلاعات شش آلاینده های هوا (CO, NO2,PM10, PM2.5) در 11 ایستگاه هواشناسی کلان شهر مشهد در سال 1390 استفاده شد. سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و دو رویکرد کریجینگ معمولی و احتمالی به منظور نشان دادن مناطق آلوده و غیر آلوده در سطح شهر مشهد استفاده شد. روش کریجینگ در اینجا به عنوان ابزاری برای درون یابی استفاده شده است. در این تحقیق در ابتدا با کمک نمودار سمی وایروگرام وابستگی مکانی آلاینده ها در ایستگاه های سنجش آلودگی ارزیابی شد. سپس با کمک ساخت مدل فضایی که با استفاده از متوسط داده های روزانه تمرکز آلاینده ها، میزان آلودگی در مناطق مختلف شهر مشهد ثبت و ارایه شد.

    کلید واژگان: مهندسی ترافیک, حمل و نقل, آلودگی, مشهد, آسمان آبی, سیستم اطلاعات مکانی
    Afshin Famili, Alireza Jalali Yazdi, Maryam Hasanpour, Rouzbeh Shad*

    Today, air pollution has become one of the serious problems in developing countries. In this paper, the eventful areas for Mashhad city has been represented and the polluted area has been predicted with interpolation technique. For this purpose, 6 air pollutant data (CO, NO2,PM10, PM2.5) in 11 Mashhad air-evaluating stations in for one year according to Iranian calendar has been used. Geographic information system and two ordinary and probability Kriging approach has been used for representing the hotspots areas in study area. The Kriging method has been used as a tool for interpolation. In this research, at first with using semivirogram map, the spatial dependence of air pollutant in air station has been evaluated. Then, spatial model has been created with average daily air pollutant concentration and the quantity of air pollution in various areas has been represented in study area.

  • مصطفی احسانی، ابوالقاسم صادقی نیارکی*
    بیماری آسم، در طول پنجاه سال گذشته به دلیل آلوده شدن محیط اطراف زندگی به عوامل محرک و حساسیت زا از جمله آلاینده های هوا افزایش چشمگیری داشته و به یکی از بیماری های شایع مزمن در سرتاسر جهان تبدیل شده است. از همین رو، محققان پایش آلاینده های محیطی در محل زندگی بیماران را جز لاینفک برنامه های مدیریت آسم به شمار می آورند. شناسایی مناطق دارای خطر بالقوه ی تشدید آسم و آگاهی دادن به بیماران به جهت پیشگیری از مواجهه با این آلاینده ها درهمه مکان ها و زمان ها، یک گام مناسب در مدیریت موثر این بیماری در درازمدت است.
    امروزه، با گسترش ابزارهای فناوری اطلاعات و نفوذ سیستم اطلاعات مکانی تحت وب در حوزه سلامت، طراحی برنامه های مدیریت آسم به جهت جلوگیری از تشدید این بیماری با برداشته شدن محدودیت های مکانی و زمانی دچار تغییرات بنیادین شده است؛ ابزاری که در همه مکان ها و زمان ها در اختیار بیماران باشد و اطلاعات مناسب از محیط پیرامون زندگی در اختیار آنان قرار دهد، به طور موثرتری می تواند آنان را از خطرات بالقوه تشدید آسم آگاه نماید. از این رو در این مقاله، ابزاری مبتنی بر الگوریتم درخت تصمیم و سیستم اطلاعات جغرافیایی تحت وب توسعه داده شده تا با ارائه نقشه های روزانه پیش بینی تشدید آسم بر مبنای آلاینده های هوا، بیماران را در مورد مناطق و مکان های بالقوه خطرناک تشدید آسم آگاه نماید. این ابزار که بر روی مرورگرهای دو پلتفرم وب و تلفن های همراه هوشمند در دسترس است، پایبندی بیماران را به برنامه های پایش آسم بهبود داده و آگاهی و دانش آنها را نسبت به یک بیماری وابسته به محیط زیست به طور چشمگیری افزایش می دهد.
    کلید واژگان: مدیریت الکترونیکی آسم, سیستم اطلاعات مکانی, پایش, بیماری مزمن, آلودگی هوا
    M. Ehsani, A. Sadeghi Niaraki*
    Introduction
    Asthma is an untreatable but manageable disease that has increased dramatically during the last fifty years due to contamination of the surrounding environment with triggers such as air pollution and has become one of the common chronic diseases throughout the world. Researchers consider allergies and environmental stimuli to be one of the essential components of asthma management programs. Predicting the impact of these factors, identifying potential risk areas for asthma exacerbation and informing patients about preventing exposure to them in all places and times are an appropriate and effective approach in managing the disease in the long-run. For this reason, specialists consider that the design, development, and promotion of asthma management programs are vital to controlling asthmatic exacerbations. Today, with the development of information technology tools and influence web geography information system in health area, the design of managing programs for controlling asthma has undergone fundamental changes by removing spatial and temporal constraints. The tool is available at any location and time and provides appropriate information about the living environment of patients and useful information about the role of air pollution factors in allergic asthma exacerbations.
    Study area: The study area is Tehran city in the article. We collected required data from patients with asthmatic exacerbations referring to one of the pulmonary hospitals (1702 asthmatic patients) in the city. The air pollutants data also were prepared from pollutant stations in Tehran. In two databases were merged in a unique geographical database.
    Materials &
    Methods
    In this study, we have developed an asthma management system based on air pollution using tree-based classification. Our research process includes four main steps. Firstly, required data is collected and prepared in a geographical database as spatial data. Then with the help of tree-based classification algorithm, predictive model of asthmatic exacerbations is made in Rstudio and its performance is assessed. Then with help of if-then rules of the model, it was prepared a toolbox in ArcGIS to reproduced maps of the prediction daily, because the conditions for air pollution factors change on a daily basis, and it is necessary for these maps to be updated continuously. In the final step, it was published these maps to the users in the Web, which will be realized with the help of ArcGIS Server tools. Patients can view these maps through ArcGIS Online (via the browsers of desktop and mobile devices).
    Results &
    Discussion
    In this study, we have developed a tool based on decision tree algorithm integrated spatial data with accuracy 82% and the web-based geographic information system to provide daily maps of the occurrence of asthma exacerbations based on air pollution to alert patients about potentially dangerous areas and places which asthma exacerbates. This tool, which is available on browsers of both of web and smartphones platforms, improves patient adherence to asthma management programs and significantly raises their awareness about of an environmental-related disease. With the help of these maps, they will have a powerful self-management tool that can decide whether or not they will be present in these areas.
    Conclusion
    Our asthma management system provides the useful and valuable map for users with asthma. Patients could use this tool in every place and every time without any limitation.  Our system improves adherence ‘s patients to asthma management plans Compared with traditional and paper-based tools. Patients inform about surrounding environment continually with the practical system to avoid places that are hazardous to their health. Therefore, we provide a suitable environment for users with help of various tools Arc GIS that is available for all users without extra cost. These maps are easy to understand and users can easily use it with a low level of literacy.
    Keywords: Asthma Management, Geographic Information System, Chronic Disease, Air Pollution
  • نادیا سید علیزاده*، علی اصغر آل شیخ، محسن احمدخانی
    بیماری های همه گیر مشکلات اقتصادی و بهداشتی بسیاری به همراه دارند. توزیع جغرافیایی این بیماری ها فرآیندی مکانی و زمانی است که با درک آن و شناخت عوامل تاثیرگذار بر آن می توان گام موثری برداشت. تب مالت از مهم ترین بیماری های مشترک بین انسان و دام در ایران است. برای درک بهتر همه گیرشناسی این بیماری در شمال ایران، اهداف اصلی این مطالعه بررسی روند سالانه و ماهانه، کشف خوشه های مکانی و مکانی-زمانی و تعیین تاثیر متغیرهای اکولوژیکی است. این تحقیق بر روی 6895 بیمار ثبت شده در سال 95-1388 انجام گرفت. داده های بیماری با 12 پارامتر محیطی در استان های گلستان، مازندران و گیلان به تفکیک شهرستان به صورت ماهانه جمع آوری شدند. موران عمومی جهت بررسی خودهمبستگی مکانی استفاده شد. برای کشف خوشه های مکانی از موران محلی و اسکن مکانی و برای خوشه های مکانی-زمانی از اسکن مکانی-زمانی نرم افزار SaTScan استفاده شده است. همبستگی اسپیرمن برای بررسی تاثیر پارامترهای اکولوژیکی به کار گرفته شد. نتایج نشان داد تب مالت در شمال ایران توزیعی خوشه ایدارد. حداکثر بروز در فصل تابستان(34%) و حداقل آن در زمستان(16%) بود. ماه های اردیبهشت، خرداد، تیر و مرداد با 3396 بیمار، مستعدترین ماه ها بودند. در موران محلی شهرهای مینودشت، کردکوی، بندر گز و گلوگاه مناطق high-high، لاهیجان، آستانه اشرفیه و رشت low-low و شهر شفت high-low شناسایی شد. در اسکن مکانی 10 کلاس کشف شد که بیشتر در گلستان و مازندران قرار داشتند و تنها یک کلاس در گیلان بود. در اسکن مکانی-زمانی 4 کلاس شناسایی شد که مطابق با نتایج اسکن مکانی بود. در تمامی مدت مورد مطالعه، در منطقه خوشه ایاز بیماری حضور داشت. نتایج بدست آمده از شاخص موران و آماره اسکن فضایی مورد تائید یکدیگر بودند. اسپیرمن نشان داد همبستگی مثبتی بین بروز بیماری با تبخیر، جهت شیب، حداکثر دما، ارتفاع و متوسط دما و ارتباط منفی با بارش، رطوبت و پوشش گیاهی وجود دارد. از این مطالعه برداشت می شود که در شمال ایران از غرب به شرق شاهد افزایش بروز هستیم. تب مالت در بهار و تابستان در مناطق کوهستانی که آب وهوای گرم و خشک دارند بیشتر است.
    کلید واژگان: سیستم اطلاعات مکانی, بیماری تب مالت, اسکن مکانی-زمانی, شاخص موران, همبستگی اسپیرمن
    N. Seyedalizadeh*, A. A. Alesheikh, M. Ahmadkhani
    Epidemic diseases are a public health concern that has many economic costs and health problems. The geographical distribution of these diseases is a spatial and temporal process. By understanding the process and identifying the factors that affect it, we can take an effective step in preventing and treating these diseases. Brucellosis is one of the most important zoonotic diseases in Iran. To better understand the epidemiology of this disease in northern Iran, the main objectives of this study are to review the annual and monthly trends, to identify spatial and space-time clusters, and to determine the impact of ecological variables. The study was conducted on 6895 patients from April 2009 to March 2017. Data of disease incidence with environmental data including average temperature, maximum temperature, minimum temperature, number of freezing days, humidity, precipitation, evaporation, wind speed, vegetation, elevation, slope and aspect in Golestan, Mazandaran and Gilan provinces as Monthly collected. Global Moran's I was used to investigate spatial autocorrelation. Spatial scan, local moran’s I and space-time scan were used to identify clusters. Spearman correlation was used to study the effect of ecological parameters. The results showed that brucellosis was clustered in northern Iran. The incidence was maximum in the summer (34%) and at least in winter (16%). The months of May, June, July and August were the most susceptible months with a total of 3396 patients. In Local Moran's I, the cities of Minudasht, Kurdkuy, Bandar Ghaz and Galughah were identified as high-high, the cities of Lahijan, Astaneh Ashrafieh and Rasht as low-low and the shaft town was identified as high-low region. In the spatial scan, 10 classes were discovered, most of which were located in Golestan and Mazandaran, and only one was in Gilan. The first and most dangerous classes were in Golestan province. In a space-time scan, 4 classes were identified. The results obtained from the Moran index and spatial scan and space-time scan were confirmed by each other. Spearman showed a positive correlation between incidence of disease with evaporation, aspect, maximum temperature, height and mean temperature, and negative correlation with precipitation, moisture and vegetation. This study shows that in the north of Iran, we see an increase in the incidence of this disease from west to east. Brucellosis is higher in spring and summer in mountainous regions with warm and dry weather. This information can be used for the control strategy used by decision-makers in the field of health.
    Keywords: Geospatial Information System, Brucellosis Disease, Space-time Scan, Moron's I, Spearman Correlation
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال