جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "growth performance" در نشریات گروه "کشاورزی"
-
This trial aimed to investigate the impact of dietary lemon pomace inclusion on growth, immune response, anti-oxidative capacity, intestinal health, and disease resistance against Edwardsiella tarda in the Nile tilapia. The fish weighted (20±5 g) were randomly allocated into three groups and fed diets containing varying amounts of dried lemon pomace powder (0[control], 1, and 2%) for 10 weeks. After this period, the fish were challenged with E. tarda. The bacterium was isolated from naturally infected fish from fish farms in the Kafr- Elsheikh governorate, Egypt with a rate of 14%, and its virulence genes (cds1, qse C, and pvsA) were detected using PCR. It was observed that 1 or 2% of lemon pomace dietary addition improved productive performance compared to control. Also, 1 or 2% of lemon pomace dietary addition reduced serum glucose, cortisol, triglycerides and cholesterol concentrations, while increasing the serum catalase and superoxide dismutase activities and improving phagocytic, lysozyme, and bactericidal activities in a dose-dependent manner compared to the control group. Moreover, 1 or 2% of lemon pomace dietary addition increased the length of intestinal villi and goblet cell number in a dose-dependent manner of different intestinal portions compared to the control group. The highest survival (80%) with the lowest mortality (20%), morbidity (56.6%), and re-isolation (30%) rates after E. tarda infection was observed in the group fed a diet containing 2.0% lemon pomace followed by 1.0% lemon pomace group, while the worst rates were recorded in the control fish.
Keywords: Nile Tilapia, Lemon Pomace Powder, Growth Performance, Immune Response, Edwardsiella Tarda -
در این مطالعه اثرات رژیم غذایی با سطح پایین پروتئین حاوی 0 (شاهد)، 2 (B1)، 4 (B2) و 8 (B3) درصد مخمر ساکارومایسس سرویزیه بر عملکرد رشد و ایمنی ماهی کپور معمولی و همچنین کیفیت آب محیط پرورش به مدت 56 روز مورد ارزیابی قرار گرفت. تعداد 204 قطعه ماهی با میانگین وزن (0/33±13/14گرم) در 12 مخزن (هر تیمار با 3 تکرار) توزیع شدند. نتایج نشان داد که 2 درصد مخمر در جیره غذایی (B1) می تواند باعث بهبود وزن نهایی (92/0±05/25 گرم) و کاهش ضریب تبدیل غذایی (0/08±1/21) شود (0/05>P). همچنین در تیمار 2 درصد مخمر (B1) فعالیت های آنزیم های گوارشی آمیلاز، لیپاز و پروتئاز روده در مقایسه با سایر تیمارهای آزمایشی افزایش معنی دار آماری داشت (0/05>P). رژیم غذایی حاوی 2 درصد مخمر به طور معنی داری فعالیت لیزوزیم و ایمونوگلوبولین کل سرم را افزایش داد (به ترتیب 0/42±26/47واحد/میلی لیتر/ دقیقه و 0/11±16/02میلی گرم/میلی لیتر)، درحالی که کمپلمان 50 سرم تفاوت آماری معنی داری بین تیمارها نداشت (0/05≤P). غلظت آمونیاک کل (TAN) در تیمارهای B1 و B2 بیوفلاکی به طور معنی داری در مقایسه با دیگر تیمارهای آزمایشی کمتر بود (0/05>P). براساس نتایج حاضر، رژیم غذایی حاوی 2 درصد مخمر در تیمار B1 می تواند فعالیت آنزیم های گوارشی، عملکرد رشد و پاسخ های ایمنی ماهی کپور معمولی پرورش یافته در محیط بیوفلاک را بهبود بخشد.
کلید واژگان: بیوفلاک, پاسخ ایمنی, عملکرد رشد, کیفیت آب, ماهی کپور معمولی, مخمرJournal of Fisheries, Volume:77 Issue: 4, 2024, PP 325 -336In this study, the effects of low protein diet containing 0 (control), 2 (B1), 4 (B2) and 8% (B3) Saccharomyces cerevisiae on growth and immunity performance of common carp and water quality of culture system were evaluated for 56 days. The 204 fish with the mean weight of 13.14±0.33 g were distributed into 12 culture tanks in triplicates. The results showed that 2% of yeast in the diet (B1) can improve the final weight (25.05±0.92 g) (P<0.05) and reduce the food conversion ratio (1.21±0.08). Also, in the treatment of 2% yeast (B1), the activities of digestive enzymes amylase, lipase and protease intestinal had a statistically significant increase compared to other experimental treatments (P<0.05). The diet containing 2% yeast significantly increased the activity of lysozyme and total immunoglobulin in serum (26.47±0.42 u/ml/min and 16.02±0.11 mg/ml, respectively), while serum ACH50 had no statistically significant difference among treatments (P≤0.05). The total ammonia (TAN) concentration was significantly lower in B1 and B2 biofloc treatments compared to other experiments (P<0.05). Based on the present results, the diet containing 2% yeast in treatment B1 can improve the activity of digestive enzymes, growth performance and immune responses of common carp grown in biofloc environment.
Keywords: Biofloc, Common Carp, Growth Performance, Immune Response, Water Quality, Yeast -
در پژوهش حاضر تاثیر افزودن آنزیم پروتئاز به جیره تجاری بچه ماهیان استرلیاد (Acipenser ruthenus) در غلظت های 0 (گروه شاهد)، 75 میلی گرم (تیمار T1)، 150 میلی گرم (تیمار T2) و 300 میلی گرم (تیمار T3) در هر کیلوگرم جیره بر پارامترهای رشد و ترکیبات شیمیایی بدن طی یک دوره پرورش 70 روزه بررسی شد. برای این منظور پس از طی دوران سازگاری، تعداد 180 عدد بچه ماهی استرلیاد با میانگین وزنی 14/0±86/6 گرم درون 12 مخزن فایبرگلاس با تراکم 15 عدد بچه ماهی به طور تصادفی تقسیم شدند. در پایان آزمایش، شاخص های رشد تفاوت های آماری معنی داری بین گروه شاهد و تیمارهای آزمایشی نشان دادند (05/0p<). بیشترین وزن نهایی(33/0 ± 45/66 گرم)، افزایش وزن (52/0±44/59 گرم)، نرخ رشد ویژه (02/0± 39/1 درصد در روز)، نرخ کارایی پروتئین (11/0±43/2) و کمترین ضریب تبدیل غذایی (04/0±84/0) در تیمار T3 اندازه گیری شد. درحالی که بیشترین میزان فاکتور وضعیت (08/0±34/2 درصد) در تیمار T2 مشاهده شد (05/0p<). آنالیز ترکیبات شیمیایی بدن افزایش معنی داری بین تمامی شاخص های مورد بررسی در تیمارهای آزمایشی نسبت به گروه شاهد نشان داد (05/0p<). بیشترین ماده خشک (06/0±54/26 درصد) و پروتئین خام (02/0±27/15 درصد) در تیمار T3 اندازه گیری شد. بیشترین چربی خام (05/0±07/8 درصد) در تیمار T1 بود. بیشترین خاکستر (02/0±27/2 درصد) نیز در تیمار T2 مشاهده شد. براساس نتایج به دست آمده آنزیم پروتئاز در غلظت های 75 تا 300 میلی گرم در کیلوگرم تاثیر مثبتی بر رشد و ترکیبات شیمیایی بدن بچه ماهیان استرلیاد داشت.
کلید واژگان: پروتئاز, ترکیبات لاشه, عملکرد رشد, ماهی استرلیادThis 70-day experiment examined the effect of protease added to the commercial feed of Sterlet (Acipenser ruthenus) at concentrations of 0 (control group), 75 mg (T1 treatment), 150 mg (T2 treatment) and 300 mg (T3 treatment) per kg of diet on growth parameters and carcass composition. a number of 180 juvenile Sterlet with an average body weight of 6.02±0.34 g was randomly divided into 12 fibreglass tanks with stocking density of 15 fish per each tank. At the end of the experiment, growth parameters indicated a significant difference between experimental treatments compared to the control group (p<0.05). The highest final weight (66.45 ± 0.33 g), weight gain (59.44 ± 0.52 g), specific growth rate (1.39 ± 0.02 %/day), protein efficiency ratio (2.43±0.11) and the lowest food conversion ratio (0.84±0.04) were measured in T3 treatment. However, the highest amount of condition factor (2.34±0.08%) was recorded in the T2 treatment (p<0.05). The carcass composition showed a significant increase between all the investigated indices in the experimental treatments compared to the control group (p<0.05). The highest amounts of dry matter (26.54±0.06%) and crude protein (15.27±0.02%) were measured in the T3 treatment. The highest amount of crude fat (8.07±0.05%) was in the T1 treatment. The highest amount of ash (2.27±0.02%) was observed in the T2 treatment. Based on the obtained results, it can be concluded that protease in concentrations of 75 to 300 mg per kg positively affected the growth and chemical composition of carcass A. ruthenus.
Keywords: Protease, Growth Performance, Carcass Composition, Sterlet Sturgeon -
به منظور استفاده از منابع پروتئینی جدید، پایدار و سودمند در جیره غذایی، آزمایشی بر بچه فیل ماهیان پرورشی با میانگین وزن 2/0±5 گرم (انحراف استاندارد±میانگین) به مدت 60 روز اجرا شد. فیل ماهیان با جیره های غذایی آزمایشی که در آن شفیره کرم ابریشم به عنوان منبع پروتئینی، به میزان 5، 10 و 15 درصد جایگزین آرد ماهی در جیره غذایی، تغذیه شدند. جیره های غذایی مورد استفاده شامل سطوح 0 درصد (T0)، 5 درصد (T5)، 10 درصد (T10) و 15 درصد (T15) شفیره کرم ابریشم به جای آرد ماهی بود. داده های به دست آمده از شاخص های رشد و تولید نشان داد که میزان افزایش وزن در تیمارهای پودر شفیره کرم ابریشم بیشتر بوده است و افزایش معنی دار در تیمار(T15) نشان داده شد (05/0<p). همچنین شاخص وضعیت و میزان رشد ویژه مقدار بیشتری را نسبت به تیمار شاهد نشان دادند.،اگرچه این افزایش معنی دار نبود (05/0<p). ضریب تبدیل غذایی تفاوت معنی داری را با تیمار شاهد نشان داد و بهترین نتیجه در (T15) به دست آمد که بر کیفیت بهتر پودرشفیره در تبدیل خوراک به گوشت دلالت دارد. سطح آنزیم های کبدی در تیمارهای شفیره کرم ابریشم (T5، T10 و T15) میزان کمتری را نسبت به تیمار شاهد نشان دادند که این کاهش سطح در آنزیم آلانین ترانس آمیناز معنی دار نبود، اما آنزیم های آسپارتات ترانس آمیناز و آلکالین فسفاتاز کاهش معنی داری را در (T15) نشان دادند (05/0<p). همچنین میزان پروتئین کل، ایمونوگلوبولین و لیزوزیم سرم نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی داری را در (T10) و (T15) نشان دادند (05/0<p). نتایج خون شناسی، درصد هماتوکریت و غلظت هموگلوبین را در (T15) به طور معنی داری باللاتر نشان داد، ولی تعداد گلبول های سفید در (T5)، (T10) و (T15) کاهش معنی داری یافت (05/0<p)، اگرچه میزان آن در (T10)کمترین سطح بود. نتایج این تحقیق نشان داد که شفیره کرم ابریشم به میزان 15 درصد در جیره غذایی فیل ماهی یک منبع پروتئینی مناسب است و علاوه بر افزایش رشد، شاخص های خونی و آنزیم های کبدی را بهبود می بخشد.
کلید واژگان: پودر شفیره کرم ابریشم, جایگزینی آرد ماهی, عملکرد رشد, شاخص های خونی, فیل ماهیIntroductionAquaculture development is challenged with limitation and high costs of supplying protein diets, so searching for alternative protein sources in fish diets is inevitable (Tacon, 2020). Insect meals are considered as a promising substitution protein ingredients last decades (Alfiko et al., 2022). Among candidates’ insect meals, Silkworm is well-balanced in protein as well as lipid and can be served as feedstuff (Mahanta et al., 2023). A study conducted to investigate if low level of silk worm pupa inclusion in fingerling Beluga sturgeon (Huso huso) diet could provide a protein source replacement accompanying with high benefit for the species.
MethodologyFingerling Beluga sturgeons (5±0.2 g, mean±SE) fed with experimental diets for a period of 8 weeks. Four experimental diets includes: no (SWP) inclusion as a control treatment (T0), 5, 10 and 15 percent (SWP) substitution referred as (T5, T10 and T15) treatments. At the end of the experiment, Weight Gain (WG), Specific Growth Rate (SGR) and Feed Conversion Ratio (FCR) calculated to assess the diets quality on fish production. Hepatic enzyme (ALP, AST, and ALT) and serum biochemical (IgM, total protein and lysozyme) analyzed for revealing the health status of fish.
Results(SWP) treatments, in particular (T15) had a significant increase in (WG) compared to the control group (p<0.05). (SGR) as well as (CF) in (SWP) treatments showed no significant differences compare to the (T0) (p<0.05). (FCR) was significantly improved among (SWP) treatments, although the difference was not significant (p<0.05). Serum lysozyme, Serum immunoglobin and total protein in (T10) and (T15) were significantly increased compared to the control group, (T0) (p<0.05).
Discussion and conclusionOur findings indicate the protein level adjusts and fixes with the (SWP) was efficiently enough to be replaced with fish meal in fingerling Beluga sturgeon (H. huso). The results of (SGR) as well as (CF) suggest that the replacement level could be changes to more to get a differently improved result. Hepatic enzymes showed that (SWP) did not affect impairment in digestive tract. What’s more, blood biochemical analysis showed that (SWP) can have immunomodulatory effects on fingerling Beluga sturgeons (Zhou et al., 2022)
Keywords: Silk Worm Pupa, Fishmeal, Growth Performance, Hematological Factors, Beluga Sturgeon -
در صنعت پرورش ماهی، استفاده از مکمل های غذایی، از جمله آنزیم ها، به عنوان یک راهبرد حیاتی برای بهبود عملکرد تغذیه ای و رشد مطرح است. این تحقیق به منظور ارزیابی تاثیر عصاره آنزیمی مستخرج از ضمائم پیلوریک بر عملکرد رشد و ترکیب شیمیایی بدن بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام شد. چهار جیره غذایی شامل جیره شاهد (A: بدون آنزیم) و سه جیره حاوی مقادیر مختلف عصاره آنزیمی (B: 5/0، C: 1و D: 2 گرم در کیلوگرم غذا) همسان از نظر پروتئین و انرژی تهیه شد. نتایج نشان دادن جیره های D وC، به ترتیب بهترین عملکرد رشد را نسبت به سایر جیره های آزمایشی نشان دادند. به طوری که شاخص های افزایش وزن بدن و نرخ رشد روزانه در این جیره ها بطور معناداری از سایر جیره ها بیشتر بود. این جیره ها با کمترین ضریب تبدیل غذایی، به طور معناداری بهترین عملکرد را در مصرف غذا نیز به نمایش گذاشتند. همچنین، نرخ رشد ویژه و شاخص وضعیت در جیره D و نرخ بقاء در جیره C بیشترین مقدار را نشان داد اگرچه این تفاوت ها معنادار نبودند. درصد خاکستر در جیره D نیز نسبت به سایر جیره ها به طور معناداری بیشتر بود. به ترتیب جیره های D وC، به طور معنی داری باعث افزایش نسبت کارایی پروتئین و نسبت کارایی چربی شدند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که استفاده از 2 گرم در کیلوگرم عصاره آنزیمی مستخرج از ضمائم پیلوریک می تواند به بهبود عملکرد رشد و تغذیه ای بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان کمک کند.کلید واژگان: عصاره آنزیمی, قزل آلای رنگین کمان, ضایعات ماهی, عملکرد رشدIn fish farming industry, the use of nutritional supplements, including enzymes, is recognized as a vital strategy to enhance nutritional performance and growth. This study aimed to evaluate the effect of enzymatic extract from pyloric appendages on the growth performance and body composition of rainbow trout fry. Four dietary treatments were prepared, including a control diet (A: without enzyme) and three diets containing different levels of enzyme extract (B: 0.5 g/kg, C: 1 g/kg, and D: 2 g/kg of feed) with uniform protein and energy content. The results indicated that diets D and C exhibited the best growth performance compared to other experimental diets. These diets significantly outperformed others in terms of body weight increase and daily growth rate. Moreover, they showed the best feed conversion ratio, indicating efficient feed utilization. Additionally, diet D showed the highest specific growth rate and condition factor, while diet C exhibited the highest survival rate, although these differences were not statistically significant. The ash content in diet D was also significantly higher compared to other diets. Diets D and C significantly increased protein efficiency ratio and lipid efficiency ratio. The findings suggest that the inclusion of 2 g/kg enzymatic extract from pyloric appendages can improve the growth and nutritional performance of rainbow trout fry.Keywords: Enzyme Extract, Rainbow Trout, Fish Waste, Growth Performance
-
A total of 210 one-day-old male Ross 308 broilers were used to investigate the effect of butyric acids glycerides (BAG) and eugenol (EU) on growth performance, intestinal morphology, blood metabolites and bacteriological examination in broilers under necrotic enteritis challenge. Dietary treatments consisted of 2 supplemental BAG levels (0 and 0.2%) and 3 EU levels (0, 500, and 1000 ppm) in a 2×3 factorial arrangement with five replicates and six birds in each group. The treatment groups were as follows: 1) basal diet, negative control group (NC); 2) basal diet + C. perfringens, positive control group (PC); 3) PC + 0.2% butyric acid glycerides (BAG); 4) PC + 500 ppm of eugenol (EU500); 5) PC + 1000 ppm of eugenol (EU1000); 6) PC + 500 ppm of eugenol +0.2% butyric acid glycerides (EU500+BAG); 7) PC + 1000 ppm of eugenol +0.2% butyric acid glycerides (EU1000+BAG). The addition of EU1000 and EU1000+BAG in the diet of challenged chickens increased the body weight compared to the PC group (P < 0.05). Also, adding EU at 500 or 1000 ppm + 0.2% BAG in the diet significantly increased the digestibility of dry matter and organic matter of challenged birds compared to the NC and PC control groups. The lowest cholesterol was observed for the challenged groups that supplemented EU1000+BAG compared to NC and PC controls. Supplementation in the diet with high or low-level EU and 0.2% BAG increased the carcass weight compared to the PC group (P < 0.05). The Thymus, spleen, and bursa of Fabricius weight in the PC group decreased compared to the NC birds (P < 0.05). Counts of the Lactobacillus subgroup were not affected by treatments, but C. perfringens in NC birds was higher compared to the PC group (P < 0.05). Generally, our results showed that adding 1000 ppm EU+0.2% BAG effectively controlled experimental Eimeria and C. perfringens coinfection.Keywords: Broilers, Growth Performance, Nutrient Digestibility, Clostridium Perfringens
-
هدف از انجام تحقیق، تعیین تاثیر دفعات غذادهی بر شاخص های رشد، ترکیب لاشه، فعالیت برخی آنزیم های گوارشی و بازماندگی لاروهای فیل ماهی (Huso huso) بود. بدین منظور تعداد کل 10800 لارو فیل ماهی، 7 روز پس از تفریخ با میانگین وزن 001/0±048/0 گرم، به طور تصادفی در 36 مخزن 500 لیتری فایبرگلاس حاوی 100 لیتر آب چاه، به مدت 31 روز با تناوب زمانی 6 و 12 بار در شبانه روز با استفاده از غذاهای ناپلی آرتمیا، بیومس آرتمیا، دافنی، لارو کرم شیرونومید و غذای فرموله شده پرورش داده شدند. نتایج نشان داد که، تغذیه لاروها با لارو شیرونومید و یا بیومس آرتمیا به ترتیب توانست موجب افزایش درصد بازماندگی و وزن لاروها گردد. میانگین درصد بازماندگی در روزهای مختلف پس از تخم گشایی لاروها در زمان 12 بار غذادهی در شبانه روز در اغلب تیمارها، به طور معنی داری بیشتر از 6 بار غذادهی در شبانه روز بود (05/0>p). در مجموع میانگین وزن لاروها در تیمارهای مختلف، در زمان 12 بار غذادهی در شبانه روز نسبت به 6 بار غذادهی در شبانه روز اختلاف معنی داری نداشت (05/0> p). در اغلب تیمارها، پروتئین خام لاشه لاروها، در زمان 12 بار و 6 بار غذادهی در شبانه روز اختلاف معنی داری نداشتند (05/0> p). در ارتباط با چربی خام لاشه لاروها، در زمان 12 و 6 بار غذادهی در شبانه روز، در 50 درصد تیمارها اختلاف معنی دار آماری مشاهده شد (05/0>p). فعالیت آنزیم های پپسین، تریپسین و لیپاز در زمان 12 بار غذادهی در شبانه روز در اغلب تیمارها، بطور معنی داری بیش از 6 بار غذادهی در شبانه روز بود (05/0>p). در مجموع غذادهی لاروها بصورت 12 بار در شبانه روز بر 6 بار غذادهی در شبانه روز از جنبه های بهبود بازماندگی لاروها، شاخص وضعیت و فعالیت آنزیم ها ارجحیت داشت.
کلید واژگان: فیل ماهی, لارو, دفعات غذادهی, کیفیت لاشه, شاخص های رشد, بازماندگیThe aim of the research was to determine the effect of feeding frequency on growth indicators, carcass composition, activity of some digestive enzymes and survival of beluga (Huso huso) larvae. For this purpose, the total number of 10800 beluga larvae, with initial weight of 0.048+0.001 g, were randomly stocked in 36 500-liter fiberglass tanks containing 100 liters of well water, for 31 days with a feeding frequency of 6 and 12 times a day using Artemia nauplii, Artemia biomass, Daphnia, chironomid larvae and formulated diet were reared. The results showed that, feeding larvae with chironomid larvae or Artemia biomass, could increase the survival rate and weight of larvae, respectively. The survival percentage of the treatments on different days after hatching of the larvae during 12 times of feeding per day in most treatments was significantly higher than that of 6 times of feeding per day (p<0.05). The average weight of larvae in different treatments, when feeding 12 times a day compared to feeding 6 times a day, had no statistically significant difference (p>0.05). In most treatments, carcass protein content of larvae, during 12 and 6 times feeding a day, had no statistically significant difference (p>0.05). But the carcass fat content, during 12 times feeding per day in half of treatments, was significantly higher than 6 times feeding per day (p<0.05). The activity of pepsin, trypsin and lipase enzymes, during 12 times feeding a day was significantly more than 6 times a day feeding. Totally, feeding larvae 12 times a day was preferable to feeding 6 times a day, based on improvement of survival of larvae, condition factore and activity of enzymes.
Keywords: Beluga, Larvae, Feeding Frequency, Growth Performance, Carcass Quality, Survival -
این مطالعه بر روی استفاده از مواد مغذی و عملکرد رشد بچه فیل ماهیان (Huso huso) در 5 برنامه تغذیه ای (تیمار 1 به طور مداوم جیره حاوی پروتئین گیاهی، تیمار 2 به طور مداوم جیره حاوی پودر ماهی، تیمار 3 یک روز جیره حاوی پودر ماهی، یک روز جیره حاوی پروتئین گیاهی، تیمار 4 جیره حاوی پروتئین گیاهی در صبح، جیره حاوی پودر ماهی در عصر و تیمار 5 جیره حاوی پودر ماهی در صبح، جیره حاوی پروتئین گیاهی در عصر) در سه تکرار (20 عدد ماهی در هر تکرار) تحت شرایط آزمایشگاهی بررسی گردید. نتایج نشان داد که تغذیه مداوم با جیره حاوی پودر ماهی (تیمار 2) از حداکثر رشد برخوردار بود که تفاوت معنی داری با تیمار 4 و 5 نداشت (05/0p). در مورد قابلیت هضم پروتئین بهترین تیمارها 2، 4 و 5 بودند که با سایر تیمارها تفاوت معنی داری نشان ندادند (05/0p). همچنین بالاترین مقدار گلایسین در تیمار 5 مشاهده شد که بجز تیمار 1 با سایر تیمارها تفاوت معنی داری نداشت. در مقادیر سایر اسیدهای آمینه ماهیچه تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتایج بدست آمده نشان داد که تغییر متناوب منبع پروتئین جیره در طول یک روز (صبح و عصر و برعکس) هیچگونه تاثیر منفی در عملکرد رشد و کارآیی غذا ندارد و در اکثر فاکتورهای تغذیه ای با تیمار تغذیه شده با پودر ماهی برابری می کند.
کلید واژگان: فیل ماهی, عملکرد رشد, برنامه غذایی ترکیبی, پروتئینStudies on nutrient utilization and growth performance of Beluga (Huso huso) raised on five feeding schedules (treatment 1 continuously fed plant protein diet, treatment 2 continuously fed fish meal diet, treatment 3 alternate feeding of a 1-day plant protein diet; followed by a 1-day fish meal diet, treatment 4 plant protein diet in the morning fallowed by fish meal diet in the afternoon and treatment 5 fish meal diet in the morning followed by plant protein diet in the afternoon) in 3 replication (20 fish in each repetition) under laboratory conditions showed that continuous feeding with Fish meal diet (treatment 2) resulted in maximum growth, which was not significantly different from treatments 4 and 5 (p<0.05). While feeding with plant protein diet (treatment 1) and feeding every other day (treatment 3) led to a decrease in fish growth performance (p<0.05). In terms of protein digestibility, the best treatments were 2, 4 and 5, which did not show any significant difference with other treatments (p<0.05). The highest amount of muscle arginine belonged to treatments 2, 4 and 5, which was significantly higher than muscle arginine of fish fed with treatments 1 and 3 (p<0.05). Also, the highest amount of glycine was observed in treatment 5, which was not significantly different from other treatments except treatment 1. No significant difference was observed in the amounts of other muscle amino acids of the experimental treatments (p<0.05). The obtained results showed that the alternating change of the dietary protein source during one day (morning and evening and vice versa) does not have any negative effect on the growth performance and feed efficiency, and in most of the nutritional factors, it is equal to the treatment fed with fish meal.
Keywords: Beluga, Growth Performance, Mixed Feeding Schedule, Protein -
سابقه و هدف
پرواربندی بره یکی از منابع مهم تولید گوشت قرمز در کشور است. پرواربندی به مدیریت و تغذیه مناسب دام برای به دست آوردن حداکثر اضافه وزن با حداقل هزینه در یک دوره زمانی مشخص گفته می شود. استفاده از کنسانتره در جیره بره های پرواری در کشور امری عادی و معمول است ولی آنچه دارای اهمیت است سطح مناسب کنسانتره و یا به عبارتی نسبت مناسب علوفه به کنسانتره در جیره است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر افزایش نسبت کنسانتره به علوفه بر صفات خوراک مصرفی، وزن بدن، ضریب تبدیل خوراک و خصوصیات لاشه بره های نر پرواری افشار بود.
مواد و روش هامطالعه حاضر با استفاده از 24 راس بره ی نر با میانگین 3/1 ±31/78 کیلوگرم و میانگین سن13/3 ± 91 روزگی در چهار گروه (تیمار) آزمایشی در طرح آزمایشی کاملا تصادفی با سه تیمار و 8 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره هایی با نسبت های متفاوت علوفه به کنسانتره به صورت 30:70، 20:80 و 10:90 بود جیره های آزمایشی بر اساس جداول استاندارد غذایی (2007) NRC تنظیم شده و مواد خوراکی تشکیل دهنده جیره ها و ارزش غذایی آن ها مشابه بود. روزانه سه نوبت در ساعات 8،14،20 تا حد اشتها در اختیار بره ها قرار داده شد. بره ها در انتهای آزمایش بعد از16 ساعت پرهیز غذایی، توزین شده و از هر تیمار شش بره کشتار شد. داده های تحقیق از طریقSpss21، Excel مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافته هابین تیمارهای مختلف از نظر افزایش وزن تفاوت معنی داری مشاهده شد. تیمار سوم بالاترین (296 گرم) و تیمار یک با کمترین افزایش وزن روزانه (241گرم) را در بره ها ایجاد کرد. با افزایش کنسانتره، خوراک مصرفی افزایش پیدا کرد به دلیل محتوای بیشتر انرژی ومواد مغذی کنسانتره نسبت به علوفه است و بره هایی که کنسانتره بیشتری مصرف می کنند، وزن بدن و وزن کشتار بیشتری داشتند. به طوری که بیشترین مقدار آن مربوط به 90 درصد کنسانتره و 10 درصد علوفه (830/1 گرم) و کمترین آن مربوط به 70 درصد کنسانتره و 30 درصد علوفه (573/1 گرم) بود. تیمار چهار هم به لحاظ عددی ضریب تبدیل کمتری (18/6) در مقایسه با دو تیمار دیگری داشت. میانگین وزن پایانی بره ها، وزن لاشه گرم و سرد در بین تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی داری نشان دادند.
نتیجه گیریبر اساس نتایج به دست آمده کاهش علوفه هیچ مشکل تولیدی را در این دام ها ایجاد نکرد. افزایش کنسانتره و کاهش علوفه در جیره باعث بالا رفتن میزان خوراک مصرفی و افزایش وزن روزانه و در مجموع وزن نهایی بالاتری در بره های پرواری می گردد و همچنین باعث بهبود ضریب تبدیل خوراک، عملکرد رشد و درصد لاشه گردید.
کلید واژگان: بره افشاری, خصوصیات لاشه, عملکرد رشد, علوفهBackground and objectivesLamb fattening is one of the important sources of red meat production in the country. Fattening is the management and proper feeding of livestock to obtain maximum extra weight with minimum cost in a certain period of time. The use of concentrate in the diet of fattening lambs in the country is normal and common, but what is important is the appropriate level of concentrate, or in other words, the appropriate ratio of forage to concentrate in the diet. The purpose of this study was to investigate the effect of increasing the ratio of concentrate to forage on feed intake traits, body weight, feed conversion ratio and carcass characteristics of Afshari fattening male lambs.
Materials and methodsThe present study was conducted using 24 male lambs with a mean weight of 31.78 ± 1.3 kg and a mean age of 91 ± 3.13 days in four experimental groups (treatments) in a completely randomized experimental design with three treatments and 8 replications. The experimental treatments included diets with different ratios of forage to concentrate in the form of 30:70, 20:80 and 10:90. The experimental diet was set based on of NRC (2007) and the ingredients of the diet and their nutritional value were similar. Lambs were fed three times a day at 8, 14, and 20 until their appetite. The lambs were weighed at the end of the experiment after 16 hours of feed abstinence and six lambs from each treatment were killed. Study data was analyzed through Spss21, Excel.
ResultsA significant difference was observed between different treatments in terms of weight gain. The third treatment produced the highest daily weight gain (296 g) and the first treatment produced the lowest daily weight gain (241 g) in lambs. With the increase of concentrate, the feed intake increased due to the higher content of energy and nutrients of the concentrate compared to the forage, and the lambs that consumed more concentrate had higher body weight and slaughter weight. So that the highest amount was related to 90% concentrate and 10% forage (1.830 g) and the lowest was related to 70% concentrate and 30% forage (1.573 g). The fourth treatment had a numerically lower feed conversion ratio (6.18) compared to the other two treatments. The mean final weight of lambs, hot and cold carcass weight showed a significant difference among experimental treatments.
ConclusionAccording to the obtained results, the reduction of forage did not cause any production problems in these animals. Increasing the concentrate and reducing the forage in the diet increases the amount of feed intake and increases the daily weight and overall higher final weight in fattening lambs, and also improves the feed conversion ratio, growth performance and carcass percentage.
Keywords: Afshari Lamb, Carcass Characteristics, Growth Performance, Forage -
این پژوهش به منظور بررسی اثر سطح علوفه کنگر فرنگی جیره بر عملکرد رشد، گوارش پذیری مواد مغذی و فراسنجه های خونی بره های نر پرواری انجام شد. از 24 راس بره نر کردی (35/2 ± 18/30 کیلوگرم وزن زنده و سن 7 ماه) در قالب طرح کاملا تصادفی استفاده شد. جیره های آزمایشی شامل جیره بدون کنگر فرنگی (شاهد)، جیره حاوی 10 درصد کنگر فرنگی و جیره حاوی 20 درصد کنگر فرنگی بودند. دوره آزمایش 100 روز بود که 20 روز آن به دوره عادت پذیری و 80 روز باقیمانده به ثبت داده ها و جمع آوری نمونه ها اختصاص داده شد. نتایج نشان داد که بره های تغذیه شده با جیره های حاوی کنگر فرنگی نسبت به بره های تغذیه شده با جیره شاهد دارای افزایش وزن روزانه و بازده استفاده از خوراک بیشتری بودند (05/0<p). با افزایش سطح کنگر فرنگی در جیره، گوارش پذیری ماده خشک (09/0=p)، ماده آلی (09/0=p) و پروتئین خام (10/0=p) به طور خطی تمایل به افزایش نشان داد، در حالی که گوارش پذیری الیاف نامحلول در شوینده خنثی تحت تاثیر سطح کنگر فرنگی در جیره قرار نگرفت. بره های تغذیه شده با جیره های حاوی کنگر فرنگی در مقایسه با گروه شاهد دارای غلظت نیتروژن اوره ای خون کمتری بودند (05/0<p)، در حالی که غلظت گلوکز، پروتئین کل، آلبومین، گلوبولین، کلسترول و تری گلیسرید پلاسمای بره ها توسط جیره های آزمایشی تحت تاثیر قرار نگرفت. به طور کلی تغذیه علوفه کنگر فرنگی به بره های پرواری تا سطح 20 درصد کل جیره کامل مخلوط اثر منفی بر مصرف خوراک و گوارش پذیری ظاهری مواد مغذی نداشت و باعث بهبود عملکرد رشد آن ها شد.
کلید واژگان: بره های پرواری, عملکرد رشد, کنگرفرنگی, گوارش پذیری, متابولیت های پلاسماThe aim of this experiment was to investigate the effects of dietary artichoke level on growth performance, nutrients digestibility and plasma parameters in fattening male lambs. Twenty-four Kurdish lambs (30.18 ± 2.35 kg BW and 7 months age) were used in a completely randomized design. Experimental diets were diet containing 0% artichoke (control), diets containing 10 and 20% artichoke respectively. The experiment was lasted for 100 days including 20 days for adaptation period and 80 days for data recording and samples collection. Results showed that lambs fed diet containing artichoke had greater average daily gain and feed efficiency compared to the control group (P<0.05). Digestibility of dry matter (P=0.09), organic matter (P=0.09) and crude protein (P=0.10) tended to increase linearly with increasing artichoke level in the diet, whereas digestibility of neutral detergent fiber was not affected by artichoke level in the diet. Lambs fed diets containing artichoke had lower blood urea concentration compared to those fed control diet (P<0.05), but plasma glucose, total protein, albumin, globulin, cholesterol and triglyceride concentrations were not affected by the experimental diets. It is concluded that feeding artichoke up to 20% of total mixed ration not only had no negative effect on feed intake and nutrients digestibility but also improved growth performance of fattening lambs.
Keywords: Artichoke, Digestibility, Fattening Lamb, Growth Performance, Plasma Metabolites -
Aquaculture represents a pivotal economic sector worldwide, meeting the escalating food demands of the expanding global population. Consequently, this research aimed to assess the incidence of fatty liver in Asian sea bass (Lates calcarifer) subjected to a diet enriched with lactic acid bacteria and evaluate their survival against Streptococcus iniae infection. The present study examined 240 sea bass (109 ± 10.5 g average weight) that were randomly assigned into four treatments with three replicates (25 specimens per treatment) for 60 days. The treatments comprised the following: First treatment: fish were fed with commercial feed. Second treatment: fish were provided with feed containing 109 CFU/g of Lactobacillus plantarum bacteria. Third treatment: fish were fed with feed containing 109 CFU/g of Lactobacillus pentosus bacteria. Fourth treatment: fish were provided with feed having 109 CFU/g of L. pentosus bacteria combined with L. plantarum in equal proportions. At the end of the experiment, the growth performance, the survival rate against the pathogenic bacteria S. iniae and the amount of fatty liver were evaluated. The findings disclosed enhanced growth indicators in the second treatment (strain 140) during the initial 30 days. Furthermore, statistically significant disparities were noted in the third treatment (2P) concerning PER, SGR, WG, RGR, and DWG during the subsequent 30-day period (P<0.05). Liver pathology examination demonstrated that most treatments resulted in the development of fatty liver. However, the third treatment (L. pentosus) exhibited the lowest incidence of fatty liver when endogenous probiotics were incorporated into the diet. Post-challenge with S. iniae, the mortality rate in the probiotic treatments L. pentosus (P2) and L. plantarum (140) significantly surpassed that of the control group (P<0.05). The findings underscore the absence of synergistic interactions between the two experimental probiotics on the 60th day, as the combined group displayed diminished growth performance compared to the individual groups. Moreover, the use of L. plantarum and L. pentosus bacteria, particularly the latter, has been shown to significantly improve several growth indicators, as well as the food conversion ratio. Consequently, these probiotics are recommended as dietary supplements for Asian sea bass.
Keywords: Indogenous Probiotic, Bacteria, Growth, Fatty Liver, Streptococcosis, Asian Sea Bass, Growth Performance, Fatty Liver Change Streptococcus Iniiae -
این تحقیق اثر عصاره پوسته برنج بر فاکتورهای رشد، فاکتورهای خونی و بیوشیمیایی فیل ماهی بررسی می شود. 120 قطعه بچه فیل ماهی با میانگین وزنی 10±112 گرم به صورت تصادفی در تانک های 2000 لیتری توزیع شدند. تیمارها شامل 0 (شاهد)، 5/0 درصد (تیمار 1)، 1 درصد (تیمار 2) و 2 درصد (تیمار 3) بودند. ماهیان 8 هفته با جیره حاوی عصاره پوسته برنج تغذیه شدند زیست سنجی به منظور ارزیابی فاکتورهای رشد انجام و جهت ارزیابی فاکتورهای خونی و بیوشیمیایی خونگیری انجام شد.نتایج نشان داد که اگرچه استفاده از عصاره پوسته برنج سبب بهبود عملکرد رشد شد اما بین تیمارهای مختلف و گروه شاهد در میزان وزن نهایی، افزایش وزن و نرخ رشد ویژه اختلاف معنی داری مشاهده نگردید (05/0<P). کمترین میزان ضریب تبدیل غذایی در ماهیان تغذیه شده با 2 درصد عصاره پوسته برنج بود و اختلاف معنی-داری با گروه شاهد داشت (P<0.05).میزان هموگلوبین، هماتوکریت و گلبول قرمز با افزایش سطح مصرف عصاره روندی افزایشی را نشان دادند اما بین تیمارهای مختلف و گروه شاهد اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). میزان لنفوسیت و نوتروفیل در ماهیان تغذیه شده با عصاره روندی صعودی را نسبت به شاهد داشت و بالاترین سطح در تیمار 2 درصد بود. میزان فعالیت آنزیم های کبدی با افزایش مصرف عصاره در جیره به آرامی افزایش نشان داد به طوری که تا تیمار 1 درصد اختلاف معنی داری با گروه شاهد مشاهد نگردید و تنها بین تیمار 2 درصد و گروه شاهد اختلاف معنی داری داشتند (05/0>P). بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که عصاره پوسته برنج می تواند باعث بهبود عملکرد رشد و وضعیت سلامت فیل ماهی شود
کلید واژگان: عصاره پوسته برنج, فاکتور رشد, خون شناسی, بیوشیمیایی و فیل ماهیBeluga sturgeon (Huso huso) is one of the important species of the Caspian Sea, and its nutrition management is one of the important goals of aquaculture in order to improve its growth and improve its immune system For this reason, the effects of rice hull extract on the growth performance, hematological and biochemical factors of beluga sturgeon were evaluated. Triplicate groups of beluga juveniles (112 ± 10 g) were placed in 12 tanks (2000) and fed with the 0, 0/5%, 1% and 2% rice hull extract for 56 days. At the end of experiment biometry was done and blood sampling was conducted. At the end of the experiment, the results showed that although the use of rice hull extract improved the growth performance, there was no significant difference between the different treatments and the control group in terms of final weight, weight gain and specific growth rate. The lowest food conversation (FCR) was observed in fish fed on 2% which had significant difference with control. However the amount of hemoglobin, hematocrit and red blood cells showed an increasing trend with increasing the administration level of the extract, no significant difference was observed between the different treatments and the control group. MCV and MCH had the highest amount in the control group and the lowest amount in the 2% treatment. MCHC showed an increasing trend in the extract treatments. However, the amount of lymphocytes and neutrophils in the fish fed with the extract showed an upward trend compared to the control group, and the highest level was measured in the 2% treatment. Also, the activity level of liver enzymes (ALT and AST) slowly increased in fish fed on rice hull extract and there were no significant differences among control, 0/5% and 1% but a significant difference was observed between the 2% treatment and the control group. Therefore, it can be concluded that rice hull extract can improve the growth performance and health status of beluga sturgeon.
Keywords: Rice Hull Extract, Growth Performance, Haematological, Biochemical, Beluga Sturgeon -
استفاده از عصاره های گیاهی به عنوان افزودنی تغذیه ای در صنعت آبزی پروری، باعث افزایش مقاومت آبزیان در برابر عوامل عفونی می شود و در عین حال به عنوان جایگزین آنتی بیوتیک های سنتی، سیستم ایمنی و رشد ماهیان را تحت پوشش قرار می دهد. مطالعه حاضر برای بررسی اثرات رژیم غذایی حاوی عصاره هیدروالکلی گیاه مرزه (Satureja hortensis) بر عملکرد رشد، پارمتر های خونی و آسیب شناسی بافت روده بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) طراحی گردید. بدین منظور، 240 قطعه بچه ماهی با میانگین وزن 0/02±2/02 گرم به صورت یک طرح کاملا تصادفی در 4 گروه آزمایشی با سه تکرار به مدت 6 هفته با جیره هایی شامل یک گروه شاهد و سه تیمار حاوی غلظت های 0/1 (تیمار یک)، 0/5 (تیمار دو) و 1 (تیمار سه) درصد عصاره هیدروالکلی گیاه مرزه تغذیه شدند. نتایج نشان داد که شاخص های عملکرد رشد شامل وزن نهایی و افزایش وزن بدن و ضریب رشد ویژه در تیمار تغذیه شده با جیره حاوی 1 درصد عصاره به طور معنی داری در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت. همچنین، تعداد سلول های سفید و قرمز خون و شاخص های خونی مانند میزان هماتوکریت در تیمارهای تغذیه شده با عصاره مرزه افزایش یافت (0/05>P). استفاده از عصاره هیدروالکلی گیاه مرزه در جیره غذایی بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان در هیچ یک از گروه ها تاثیرات منفی مانند واکنش های التهابی یا تخریبی بر قسمت انتهایی بافت روده بچه ماهیان نداشت. در مجموع، نتایج نشان داد که تغذیه با یک درصد عصاره هیدروالکلی مرزه در جیره غذایی می تواند به بهبود سلامت و رشد بهتر بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان کمک کند.کلید واژگان: گیاه مرزه, قزل آلای رنگین کمان, عملکرد رشد, پارامترهای خون شناسی, بافت رودهJournal of Fisheries, Volume:77 Issue: 2, 2024, PP 135 -146Using herbal extracts as nutritional additives in aquaculture industry increases the resistance of fish to infectious agents while also providing a substitute for traditional antibiotics, enhancing the immune system, and promoting the growth of fish. The present experiments were designed to investigate the effects of a diet containing hydroalcoholic extract of savory (Satureja hortensis) on the growth performance, hematological parameters, and histopathology of the intestine in rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) fry. For this purpose, 240 rainbow trout fry with an average weight of 2.02 ± 0.02 grs were randomly distributed into 4 experimental groups with three replicates and fed diets containing concentrations of 0 (control), 0.1%, 0.5%, and 1% hydroalcoholic extract of savory for 6 weeks. The results showed that growth performance indices including final weight, body weight gain, and specific growth rate significantly increased in the group fed with a diet containing 1% extract compared to the control group. Additionally, the number of white and red blood cells, and hematocrit levels increased in the groups fed with savory extract (P<0.05). The use of hydroalcoholic extract of savory in the diet of rainbow trout fry had no negative effect on the distal intestine tissue of the fish in all groups. Overall, the results indicated that feeding with 1% hydroalcoholic extract of savory in the diet could improve the health and better growth of rainbow trout fry.Keywords: Satureja Hortensis, Rainbow Trout, Growth Performance, Hematological Parameters, Intestine Tissue
-
اثر ترکیب عصاره های هیدروالکلی زردچوبه (Curcuma longa L.) و آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss) بر عملکرد رشد، شاخص های تغذیه، فعالیت آنزیم های گوارشی بافت زوائد پیلوریک و آنتی اکسیدانی بافت کبد ماهی قزل آلای رنگین کمان بررسی شد. سه جیره غذایی آزمایشی شامل جیره پایه (گروه شاهد) و جیره های حاوی 0/5درصد و 1/5 درصد ترکیب عصاره های گیاهی زردچوبه و آویشن شیرازی (با نسبت 1: 2) تهیه گردید. 234 قطعه ماهی به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی با سه تکرار (26 ماهی در تکرار) تقسیم و به مدت 8 هفته پرورش داده شدند. تغذیه ماهیان با جیره غذایی حاوی 0/5درصد ترکیب عصاره های گیاهی موجب افزایش کارایی خوراک و شاخص وضعیت (ضریب چاقی) در مقایسه با گروه شاهد شد (0/05>P). ترکیب 1/5 درصد عصاره های گیاهی نرخ رشد روزانه را در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی دار افزایش داد (0/05>P). هر دو سطح عصاره های گیاهی ارزش تولیدی پروتئین را افزایش و ارزش تولیدی چربی را در مقایسه با گروه شاهد کاهش دادند (0/05>P). شاخص کبدی و شاخص احشایی تحت تاثیر هر دو سطح عصاره در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت (0/05>P). افزودن ترکیب عصاره ها به خوراک موجب افزایش معنی دار فعالیت آنزیم های گوارشی آمیلاز و لیپاز گردید (0/05>P). ترکیب عصاره ها به طور قابل توجهی فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز را در کبد ماهی قزل آلای رنگین کمان افزایش و محتوای مالون دی آلدهید این بافت را نسبت به گروه شاهد کاهش داد (0/05>P). بنابراین، با توجه به تاثیر مثبت عصاره های گیاهی زردچوبه و آویشن شیرازی، استفاده از سطح 0/05 درصد ترکیب عصاره های مذکور در خوراک ماهی قزل آلای رنگین کمان پیشنهاد می گردد.کلید واژگان: عصاره های گیاهی, عملکرد رشد, شاخص های تغذیه, فعالیت آنزیم گوارشی, فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانیJournal of Fisheries, Volume:77 Issue: 2, 2024, PP 107 -121The effect of dietary administration of combination of hydro-alcoholic extracts of turmeric (Curcuma longa L.) and thyme (Zataria multiflora Boiss) on growth performance, nutritional parameters, digestive enzymes activity and antioxidant properties of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) was investigated. Three experimental diets including basal diet (control group) and diets containing 0.5% and 1.5% of combination of turmeric and thyme (ratio of 1:2) extracts were prepared. A total of 234 juveniles of rainbow trout were randomly divided into three experimental groups in triplicates (providing 26 fish per replicate) and reared for eight weeks. Feeding diets contained 0.5 % of the extract increased the feed efficiency ratio and condition factor of rainbow trout compared to the control group (P<0.05). Supplementing 1.5 % plant extract increased the Average Daily Growth (ADG) of the fish in comparison to control group (P<0.05). Both dietary levels of the extracts increased protein productive value and lipid productive value of fish compared to control group (P<0.05). Viscerosomatic and hepatosomatic index were affected by both dietary extract levels compared to control group (P<0.05). Dietary plant extract inclusion significantly increased the activity of amylase and lipase (P<0.05). Similarly, the activity of superoxide dismutase and glutathione peroxidase significantly increased in the liver tissue of rainbow trout following feeding on diets containing the extracts, while malondialdehyde content of the tissue decreased in comparison to the control group (P<0.05). Therefore, considering the promising effects of dietary supplementation of turmeric and thyme extracts, inclusion of 0.5% of the extracts in rainbow trout feed is recommended.Keywords: Phytogenics, Growth Performance, Nutritional Indices, Digestive Enzymes Activity, Antioxidant Enzymes Activity
-
مقدمه و هدف
بلدرچین ژاپنی دوره رشد سریع d (3 تا 4 نسل در سال) دارد و با داشتن تولید نسبتا بالا، در برابر بسیاری از بیماری ها مقاوم است لذا استفاده از آن به عنوان مدل حیوانی در مطالعات بیولوژیکی و ژنتیکی در سراسر جهان اهمیت پیدا کرده است. تغذیه عامل اصلی موثر بر راندمان تولید در بلدرچین است. بلدرچین های ژاپنی به جیره حاوی پروتئین با کیفیت بالا و تعادل مناسبی از اسیدهای آمینه نیاز دارند. اسیدهای آمینه شاخه دار (لوسین، ایزولوسین، والین)، علاوه بر مشارکت در ساخت پروتئین، در فعالیت های متابولیکی دیگری نیز نقش دارند. از بین اسیدهای آمینه شاخه دار، والین یک اسید آمینه محدود کننده در جیره های خوراکی ذرت- سویا می باشد. پروتئین گرانترین جزء جیره است و تاثیر زیادی بر هزینه تولید در طیور دارد. امروزه کاهش سطح پروتئین جیره، برای کاهش هزینه پرورش و همچنین کاهش آلودگی های محیطی ناشی از انتشار آمونیاک و دفع نیتروژن در صنعت طیور مورد توجه قرار گرفته است. از طرفی کاهش سطح پروتئین خوراک بدون مکمل سازی مناسب اسیدهای آمینه، سبب کاهش مصرف خوراک، کاهش سطح تولید و تغییر رفتارهای اجتماعی در پرندگان می شود. گزارش های منتشر شده نشان می دهد که در پرندگان گوشتی، افزودن اسیدهای آمینه کریستالی به جیره های کم پروتئین می تواند عملکرد مشابهی با جیره های حاوی پروتئین بالا، در مراحل مختلف رشد داشته باشد. در اغلب موارد با کاهش سطح پروتئین جیره، اسید آمینه والین محدود کننده خواهد شد. با توجه به نقش های مهم متابولیسمی اسیدهای آمینه شاخه دار و به ویژه والین در طیور در مرحله رشد سریع، هدف از این آزمایش، بررسی تاثیر استفاده از جیره های حاوی سطوح مختلف والین قابل هضم در جیرههای کم پروتئین بر عملکرد، صفات رشد و بافتشناسی کبد و مگنوم بلدرچین ژاپنی در دوره رشد بود.
مواد و روشها:
همه روش های آزمایشی برای مراقبت و استفاده از حیوانات در مطالعه حاضر توسط کمیته مراقبت از حیوانات دانشگاه تهران تایید شده است. در این آزمایش، از هزار جوجه بلدرچین یک روزه در یک طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار، 5 تکرار و 40 پرنده در هر تکرار استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح 0/75، 0/85، 0/95، 1/05 و 1/15 درصد والین قابل هضم در جیره های باسطح کم پروتئین (17 -17/7درصد پروتئین) بود. جیره های آزمایشی حاوی 2/9 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در گرم بودند. سایر مواد مغذی بر اساس احتیاجات تغذی ه ای توصیه شده برای بلدرچین های در حال رشد منظور شد. جیره های آزمایشی برای دو دوره سنی یک تا 21 روزگی و 22-42 روزگی تنظیم شد. پرندگان تا سه روزگی 24 ساعت روشنایی و پس از آن روزانه 23 ساعت روشنایی و یک ساعت تاریکی دریافت کردند. وزن پرندگان در ابتدای دوره آزمایش و همچنین در روزهای 21 و 42 اندازه گیری شد. مقدار مصرف خوراک در روزهای 21 و 42 با توجه به تفاوت بین مقدار خوراک داده شده و مقدار باقی مانده خوراک، محاسبه شد. وزن پرندگان تلف شده برای تصحیح مقدار مصرف خوراک منظور شد. در روز 42 به طور تصادفی یک بلدرچین نر و یک بلدرچین ماده از هر تکرار انتخاب و پس از 6 ساعت گرسنگی، کشتار شدند. پارامترهای اندازه گیری شده در این آزمایش شامل عملکرد رشد، مصرف خوراک، ضریب تبدیل و عملکرد لاشه بود. همچنین پس از نمونه برداری از بافت کبد و مگنوم، صفات هیستومورفولوژیکی آن ها (قطر هسته سلول های کبدی، قطر هپاتوسیت ها و حجم سینوزوییدها در بافت کبد؛ ارتفاع اپیتلیوم، ضخامت ماهیچه داخلی، ضخامت ماهیچه خارجی، قطر غدد و عمق غدد در بافت مگنوم) مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها:
در کل دوره پرورش، بلدرچینهایی که جیره حاوی سطوح 0/95 و 1/05 درصد والین قابل هضم دریافت کردند، بهترتیب افزایش وزن بیشتر و ضریب تبدیل بهتری داشتند (0/05>p). مقدار مصرف خوراک و تلفات تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. سطوح والین در جیره اثری بر بازده لاشه (هر دو جنس نر و ماده) نداشت. با این حال، بازده لاشه در بلدرچین های نر و وزن نسبی سینه و روده ها در بلدرچین های ماده بیشتر بود (0/05>p). در تیمارهای حاوی 1/05 و 1/15 درصد والین، قطر هسته سلول های کبدی و قطر هپاتوسیت ها بیشترین مقدار بود (0/05>p)، که نشان دهنده آسیب کبدی است. حجم سینوزوییدها در پرندگان ماده با افزایش سطح والین در جیره، افزایش یافت؛ به طوری که در پرندگانی که جیره های حاوی سطوح بالاتر از 0/95 درصد والین دریافت کردند بیشتر از پرندگان تغذیه شده با جیره حاوی 0/75 والین بود. با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر، سطوح مختلف والین در جیره حاوی 17 درصد پروتئین خام، تاثیر معنی داری در بافتشناسی مگنوم (ارتفاع اپیتلیوم، ضخامت ماهیچه داخلی، ضخامت ماهیچه خارجی، قطر غدد مگنوم) مشاهده نشد اما با سطح 0/85 درصد والین، عمق غدد مگنوم تمایل به معنی داری نشان داد.
نتیجه گیری:
بر اساس نتایج حاصل، افزایش سطح والین قابل هضم در جیره های کم پروتئین تا 0/95 درصد سبب بهبود عملکرد رشد و ضریب تبدیل خوراک در بلدرچین های در حال رشد می شود. با این حال به نظر میرسد که استفاده از سطوح بالای والین قابل هضم در جیرههای کم پروتئین (بیش از 0/85 درصد) ممکن است منجر به آسیب بافتی در کبد شده و اثر منفی بر عملکرد رشد بگذارد. انجام مطالعات بیشتر در این زمینه توصیه میشود.
کلید واژگان: بافت شناسی, بلدرچین ژاپنی, عملکرد رشد, والینIntroduction and ObjectivesJapanese quail has a rapid growth rate (3 to 4 generations per year) and is relatively resistant to many diseases. Due to its high productivity, it has gained importance as an animal model in biological and genetic studies worldwide. Nutrition is a key factor that affects production efficiency in quails. Japanese quails require a diet that contains high-quality protein and a balanced profile of amino acids. Branched-chain amino acids (leucine, isoleucine, and valine) not only contribute to protein synthesis but also play a role in other metabolic activities. Among the branched-chain amino acids, valine is a limiting amino acid in corn-soy-based diets. Protein is the most expensive component of the diet and has a significant impact on production costs in poultry. Nowadays, reducing the protein level in the diet has garnered attention for cost reduction in farming and for mitigating environmental pollution resulting from ammonia emissions and nitrogen excretion in the poultry industry. However, reducing the protein level in the feed without proper supplementation of amino acids can lead to decreased feed intake, reduced production levels, and changes in social behavior in birds. Published reports indicate that adding crystalline amino acids to low-protein diets in meat birds can have similar performance to high-protein diets at different growth stages. In most cases, valine becomes limiting with reduced protein levels in the diet. Considering the important metabolic roles of branched-chain amino acids, especially valine, in rapidly growing birds, the aim of this experiment was to investigate the effects of using diets containing different digestible valine levels on the performance, growth traits, and histology of the liver and magnum in Japanese quails during the growth period.
Material and MethodsAll experimental procedures for the care and use of animals in the present study were approved by the animal care committee of the University of Tehran. Thousand one-day-old quails were given 5 dietary treatments, such that each treatment was replicated 5 times and 40 birds per replicate in a completely randomized design, during 1–42 days of age. Experimental diets were formulated to meet nutrients recommendation of growing quails with different levels of dietary digestible valine concentration (0.75, 0.85, 0.95, 1.05 and 1.15 %) in diets with a low protein (17.7-17% protein). The experimental diets provided 2,9 kcal metabolizable energy per gram. Other nutrients were provided based on the recommended nutritional requirements for growing quails. Other nutrients were formulated based on the recommended nutritional requirements for growing quails. The experimental diets were adjusted for two age periods: 1-21 days and 22-42 days. The birds received 24 hours of light until three days of age, followed by 23 hours of light and one hour of darkness daily. The parameters investigated in this experiment included growth performance, feed consumption, conversion ratio and carcass performance. The bird weights were measured at the beginning of the experiment and on days 21 and 42. Feed consumption on days 21 and 42 was calculated based on the difference between the amount of feed provided and the remaining feed. The weight of dead birds was used to correct the amount of feed consumption. On day 42, one male quail and one female quail were randomly selected from each replicate and killed after 6 hours of starvation. Additionally, after sampling the liver and magnum tissues, their histomorphological characteristics (nuclear diameter of hepatocytes, diameter of sinusoids in the liver tissue; epithelial height, inner muscle thickness, outer muscle thickness, gland diameter, and gland depth in the magnum tissue) were investigated.
ResultsDuring the breeding period, the quails that received the diet containing 0.95% and 1.05% digestible valine had higher body weight gain (BWG) and feed conversion ratio (FCR), respectively. Feed intake (FI) and mortality were not affected by the treatments. Dietary treatments did not have any significant effect on the carcass characteristics (both male and female). However, the carcass yield was higher in male quails and the relative weight of breast and intestines was higher in female quails. In the treatments containing 1.05% and 1.15% of valine, the diameter of Liver cell nucleus and the diameter of liver hepatocytes were the highest, which indicates liver damage. The volume of sinusoids in female birds increased with increasing valine levels in the diet; So that in birds that received diets containing levels higher than 0.95% valine was more than birds fed with rations containing 0.75% valine. Based on the results of this study, different levels of valine in diets containing 17% crude protein had a significant effect on the histology of the magnum tissue (epithelial height, inner muscle thickness, outer muscle thickness, gland diameter), although only the depth of the glands showed a tendency for significance with 0.85% valine.
ConclusionBased on the results, increasing the level of digestible valine in low protein diets up to 0.95% improves growth performance and feed conversion ratio in growing quails. However, it seems that the use of high levels of digestible valine in low protein diets (more than 0.85%) may lead to tissue damage in the liver and have a negative effect on growth performance. Further studies are recommended in this field.
Keywords: Growth performance, Histology, Japanese quail, Valine -
به منظور بررسی اثرات منابع مختلف مکمل های آلی و معدنی روی در بره های پرواری نژاد آمیخته زل، آزمایشی با استفاده از تعداد 25 راس بره نر با سن 4-3 ماه و میانگین وزن بدن (4/1 ± 5/25 کیلوگرم) در قالب یک طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار به مدت 70 روز انجام شد. تیمارها شامل: 1- جیره مصرفی پایه بدون مکمل روی (حاوی 39/19 میلی گرم روی در کیلوگرم ماده خشک) 2- جیره پایه + 30 میلی گرم روی در کیلوگرم ماده خشک به شکل روی متیونین 3- جیره پایه + 30 میلی گرم روی در کیلوگرم ماده خشک به شکل روی گلایسین 4- جیره پایه + 30 میلی گرم روی در کیلوگرم ماده خشک به شکل اکسید روی 5- جیره پایه + 30 میلی گرم روی در کیلوگرم ماده خشک به شکل سولفات روی بود. میزان ماده خشک مصرفی روزانه، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک تعیین گردید. برای تعیین قابلیت هضم ظاهری، از روش اندازهگیری خاکستر نامحلول در اسید استفاده شد. خونگیری و اخذ مایع شکمبه در روز 70 آزمایش انجام گردید. نتایج نشان داد که افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی در تیمار های حاوی مکمل های آلی روی نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری بهبود یافت. قابلیت هضم ظاهری ماده آلی در تیمار های مکملشده با روی آلی و قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی در بره های دریافت کننده مکمل های آلی روی و اکسید روی نسبت به سایر تیمار ها به طور معنی داری بیشتر بود. غلظت گلوکز و روی سرم در تمامی بره های مصرف کننده مکمل روی نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری افزایش یافت. به طور کلی، میتوان نتیجه گرفت، افزودن 30 میلی گرم روی در کیلوگرم ماده خشک به جیره پایه (حاوی 39/19 میلیگرم روی در کیلوگرم ماده خشک) از منابع آلی مکمل روی در مقایسه با منابع معدنی روی، تاثیر بهتری بر عملکرد رشد برههای پرواری دارد. همچنین استفاده از هر دو منبع آلی و معدنی روی، سبب افزایش غلظت گلوکز سرم خون شد.
کلید واژگان: اسید چرب فرار, بره, عملکرد رشد, قابلیت هضم, مکمل رویIntroductionTo optimize livestock production and health, sufficient amounts of minerals are necessary in the diet. Zinc (Zn) is a trace element and an essential mineral in animal nutrition, and is found in many enzyme systems. The presence of Zn is necessary to ensure the physiological activities of several hormones. In addition, zinc plays an essential role in the metabolism of carbohydrates, proteins, lipids, and nucleic acids, and its deficiency can disrupt several vital cellular reactions. Organic sources of Zn are more biologically active than inorganic sources, and their high accessibility has led to the use of more organic Zn compounds for feeding animals. However, results comparing the bioavailability of organic and inorganic sources of zinc in ruminant nutrition differ. According to the National Research Council (2007), the recommended requirement for Zn in growing lambs is approximately 33 mg Zn/kg DM. The amount of zinc in surface soils of Iran is usually less than 0.8 mg/kg and the plants grown in these soils and used as animal feed are deficient in this element. However, a few studies have been conducted to identify the best source of zinc for growing local lambs; therefore, the present study aimed to compare the effects of supplementing 30 mg Zn/kg DM from common organic sources of zinc (zinc methionine and zinc glycine) with inorganic sources of zinc (zinc sulfate and zinc oxide) on performance, digestibility, blood and rumen parameters in crossbred Zel fattening male lambs.
Materials and MethodsThis study was conducted at the research station of the Department of Animal Sciences, Sari University of Agricultural Sciences and Natural Resources, Iran. Twenty-five male lambs aged 3-4 months and with average body weight (25.5 ± 1.4 kg) were assigned to five treatments with five repetitions, as a completely randomized design for 70 days, including 2 weeks of adaptation to basal diet and 8 weeks of data collection. The experimental treatments were as follows: 1) basal diet without zinc supplement (containing 19.39 mg Zn/kg DM) as the control group, 2) basal diet + 30 mg Zn/kg DM as zinc methionine, 3) basal diet + 30 mg Zn/kg DM as zinc glycine, 4) basal diet + 30 mg Zn/kg DM as zinc oxide, and 5) basal diet + 30 mg Zn/kg DM as zinc sulfate. Dry matter intake, daily weight gain, and feed conversion ratio were determined. The acid-insoluble ash (AIA) internal indicator method was used to determine the apparent digestibility of feed nutrients. Blood samples were collected on the 70th day prior to the morning meal. To determine rumen parameters, rumen fluid was collected 3h after morning feed consumption. The chemical compositions of the experimental samples, including (dry matter, organic matter, crude protein, ether extract, NDF, and ADF) were measured according to standard methods.
Results and DiscussionThe results showed that total weight gain, daily weight gain, and feed conversion ratio were significantly improved in lambs received organic zinc supplements (zinc methionine and zinc glycine) compared to the control group (P<0.05). The apparent digestibility of organic matter in the diets supplemented with zinc methionine and zinc glycine was significantly higher than that of the other treatments (P<0.05). The digestibility of NDF and ADF in lambs receiving zinc methionine, zinc glycine and zinc oxide was improved compared to the treatment containing zinc sulfate and the control group (P<0.05). Serum glucose and zinc concentrations were significantly higher in all lambs receiving zinc supplements than the control group (P<0.05), but there was no significant difference in serum albumin, cholesterol, urea nitrogen, copper and iron concentrations between experimental treatments. Feeding zinc supplements had no effect on pH, ammonia nitrogen and the concentration of volatile fatty acids in the rumen fluid.
ConclusionThe results of this study show that the addition of 30 mg Zn/kg DM from organic zinc supplements (zinc glycine and zinc methionine) and inorganic zinc supplements (zinc sulfate and zinc oxide) meets the needs of growing lambs fed a basal diet containing 19.39 mg Zn/kg DM. The use of zinc supplements in the diet of fattening lambs improved growth performance, serum zinc and glucose concentrations, and crude fiber digestibility. There were no differences among the treatments supplemented with organic sources of zinc.
Keywords: Digestibility, Growth Performance, Lamb, Volatile Fatty Acid, Zinc Supplementation -
در مطالعه حاضر تاثیر پودر گیاهان پونه کوهی ، رزماری و دارچین به عنوان جایگزین هایی برای آنتی بیوتیک ها، با استفاده از 192 قطعه جوجه گوشتی یک روزه (خروس) در قالب طرح کاملا تصادفی با شش تیمار، چهار تکرار و هشت قطعه در هر تکرار بررسی شد. تیمارهای آزمایشی به شرح ذیل بودند: 1- کنترل منفی (جیره پایه بدون افزودنی و بدون چالش کمپیلوباکتر ژژونی)؛ 2- کنترل مثبت (جیره پایه بدون افزودنی، اما چالش یافته با کمپیلوباکتر ژژونی)؛ 3- کنترل مثبت+ اریترومایسین (55 میلی گرم در کیلوگرم)؛ 4- کنترل مثبت+ پودر پونه کوهی (سه گرم در کیلوگرم)؛ 5-کنترل مثبت+ پودر رزماری (سه گرم در کیلوگرم) و 6- کنترل مثبت+ پودر دارچین (سه گرم در کیلوگرم). تمام جوجه ها به جز گروه کنترل منفی، از روز 21 تا 25 دوره پرورش روزی یک بار از طریق دهانی با cfu/mL108×2 از کشت زنده باکتری کمپیلوباکتر ژژونی چالش داده شدند. نتایج نشان داد چالش کمپیلوباکتر ژژونی ضمن تضعیف عملکرد در دوره رشد سبب افزایش کلونیزاسیون کمپیلوباکتر و کاهش شمار لاکتوباسیل ها در فضولات شد (05/0>p). چالش کمپیلوباکتر ژژونی هم چنین ضمن کاهش قابلیت هضم مواد آلی منجر به کاهش ارتفاع پرز، نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت و مساحت سطح پرز در ژژنوم شد (05/0>p). تمامی اثرات منفی ناشی از کمپیلوباکتر ژژونی توسط تیمارهای حاوی افزودنی تعدیل شد (05/0>p)، هرچند که تیمار حاوی دارچین در مقایسه با سایر افزودنی ها پتانسیل نسبتا پایین تری داشت. به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که پونه کوهی و رزماری پتانسیل تخفیف اثرات پاتوژنیک کمپیلوباکتر ژژونی را دارند و می توانند به عنوان جایگزین های مناسبی برای آنتی بیوتیک ها در تغذیه جوجه های گوشتی مورداستفاده قرار گیرند.
کلید واژگان: جوجه گوشتی, عملکرد رشد, قابلیت هضم, مورفولوژی, میکروبیولوژیIntroductionWith the increase of the population in the last century, the need for protein sources, especially protein with animal origin, has increased. One of the important and inexpensive sources of animal proteins is poultry products. However, many food-borne diseases that are among the most obvious problems related to human health are transmitted to humans through poultry products. Generally, poultry are sensitive to pathogenic bacteria such as Clostridium, Salmonella, and Campylobacter. Campylobacter jejuni and Campylobacter coli are the main causes of bacterial enteritis in humans and account for about 90% and less than 10% of deaths in people with campylobacteriosis, respectively. Poultry farmers use antibiotic growth promoters to prevent the colonization of pathogenic bacteria, but their use has been banned in European Union since 2006 due to antibiotic resistance. However, in order to prevent the reduction of growth performance and mortality caused by the colonization of pathogenic bacteria in the gastrointestinal tract, it is necessary to introduce suitable alternatives. The antimicrobial potential of several medicinal plants, some plant-derived bioactive compoundsas well as some organic acids against a suspension of two Campylobacter serotypes (including 8 strains of C. jejuni and 3 strains of C. coli) has been investigated, under in vitro study. It has been revealed that oregano, rosemary, and cinnamon have a higher potential in reducing campylobacter colonization, among other phytobiotic compounds. Considering that under in vivo conditions, no research has been conducted on these medicinal plants with broiler chickens exposed to Campylobacter colonization. Therefore, this research was conducted with the aim of investigating the growth performance, excreta microbiota, intestinal morphology, and nutrient digestibility of broiler chickens challenged with C. jejuni and evaluating the potential of oregano, rosemary, and cinnamon in reducing the negative effects of this pathogen.
Material and MethodsA total of 192 one-day-old chicks were randomly allocated to 6 dietary treatments in a completely randomized design with 4 replicates of 8 birds. The dietary treatments were as follows: 1-negative control (NC; basal diet without additive and without of C. jejuni); 2-positive control (PC; basal diet without additives but challenged with C. jejuni); 3-basal diet + Erythromycin (55 mg/kg); 4-basal diet + oregano powder (3 g/kg); 5- basal diet + rosemary powder (3 g/kg) and 6-basal diet+cinnamon powder (3 g/kg). All chickens were orally gavaged once a day with a suspension of C. jejuni live culture (2×108 cfu/mL, 1 mL/bird) on days 21 to 25, with the exception of those fed the NC. Throughout the experimental period, the birds were fed ad libitum and had free access to water.
Results and DiscussionThe results showed that the C. jejuni, while weakening performance during the growth period, caused an increase in campylobacter colonization and a decrease in lactobacilli counts of the excreta (P<0.05). The reason for the improvement of the microflora can be due to the presence of antibacterial compounds such as thymol, carvacrol, verbenone, and cinnamaldehyde in the composition of the mentioned medicinal plants. Campylobacter jejuni also decreased the digestibility of organic matter and led to a decrease in villous height, villous height to crypt depth ratio, and villi surface area in the jejunum (P<0.05). The reason for the improvement of the intestinal morphology by herbal additives can be due to the improvement of the microflora of the digestive tract. All the negative effects arising from C. jejuni were alleviated by dietary treatments containing feed additives (P<0.05).
ConclusionIn general, it can be concluded that oregano and rosemary have the potential to reduce the pathogenic effects of Campylobacter jejuni and can be used as suitable alternatives to antibiotics in feeding broilers.
Keywords: Broiler Chicken, digestibility, growth performance, microbiology, Morphology -
سابقه و هدف
برگ درخت کنار با توجه به داشتن مقادیر قابل توجه پروتئین خام و انرژی خام، به عنوان جایگزین بخشی از علوفه جیره دام های سبک به ویژه در شرایط محدودیت مواد خوراکی ، معرفی شده است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر تغذیه برگ درخت کنار هندی (Ziziphus mauritiana) بر عملکرد پروار، هماتولوژی و فراسنجه های بیوشیمیایی خون بزغاله های نر پرواری عدنی انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه، از تعداد 16 راس بزغاله نر عدنی با میانگین سنی 11 ±180 روز و میانگین وزنی 32/1±28/17 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملا تصادفی با استفاده از دو تیمار و هشت تکرار، استفاده شد. در ابتدا بر اساس روش تصادفی منظم، از برگ درختان کنار نمونه برداری شد. به منظور مخلوط کردن برگ های کنار با سایر اجزاء جیره، برگ ها پس از خشک شدن در آفتاب، به قطعات کوچک (دو تا سه سانتی متر) خرد شدند. جیره های آزمایشی شامل: 1) جیره پایه فاقد برگ درخت کنار (جیره شاهد)، 2) جیره پایه به همراه 20 درصد برگ درخت کنار (بر اساس درصد ماده خشک جیره) بود. در جیره آزمایشی، برگ درخت کنار، جایگزین20 درصد یونجه در جیره شاهد شد. به منظور سازگاری دام ها، یک دوره 15 روزه در نظر گرفته شد. بزغاله ها در جایگاه های انفرادی نگهداری و به مدت 75 روز با جیره های آزمایشی تغذیه شدند. در طول آزمایش، خوراک مصرفی در دو نوبت در حد اشتها و آب به صورت آزاد در اختیار دام ها قرار می گرفت. وزن کشی بزغاله ها به صورت هفتگی و قبل از خوراک صبح انجام می شد و مقدار خوراک داده شده و باقی مانده، به صورت روزانه توزین می شد. در پایان آزمایش، وزن نهایی، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی تعیین شد. در روزهای صفر، 35 و 75 آزمایش خون گیری از سیاهرگ گردنی بزغاله ها انجام شد و فراسنجه های خونی شامل گلبول های قرمز خون، گلبول های سفید خون، درصد گلبول های قرمز خون، میانگین حجم گلبول های قرمز خون، میانگین هموگلوبین در گلبول های قرمز خون، میانگین غلظت هموگلوبین گلبول های قرمز، هموگلوبین، پلاکت، پروتئین کل، آلبومین، گلوبولین، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی پائین، اوره، گلوکز، کلسیم و فسفر تعیین شدند.
یافته هابررسی عملکرد پروار، اثر معنی داری را بین وزن نهایی، افزایش وزن روزانه، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی تیمارهای آزمایشی نشان نداد (05/0> P). نتایج بررسی میزان فراسنجه های خونی، تغییرات معنی داری را در میانگین غلظت گلبول های سفید، حجم متوسط گلبول های قرمز خون و پلاکت در روز 35 و نیز میانگین غلظت گلبول های سفید و پلاکت در روز 75 آزمایش نشان داد (05/0>P). همچنین اثر متقابل سطح تغذیه برگ درخت کنار و زمان خون گیری بر فراسنجه های خونی بزغاله های پرواری عدنی، تنها بر میانگین غلظت گلبول های سفید اثر معنی داری داشت (05/0>P). بررسی میزان فراسنجه های بیوشیمیایی خون نشان داد که تغذیه برگ درخت کنار، تنها باعث تغییرات معنی داری بین میانگین کلسیم در روز 35 و میانگین میزان پروتئین در روز 75 آزمایش میشود (05/0P). اثر متقابل سطح تغذیه برگ درخت کنار و زمان خون گیری بر فراسنجه های بیوشیمیایی خون بزغاله ها نیز تنها بر میانگین میزان پروتئین تیمارها اثر معنی داری داشت (05/0>P).
نتیجه گیریبه طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که از برگ درخت کنار هندی می توان تا 20 درصد علوفه مصرفی در جیره بزغاله های پرواری عدنی بدون اثر منفی بر شاخص های رشد، هماتولوژی و فراسنجه های بیوشیمیایی خون استفاده کرد.
کلید واژگان: بز عدنی, عملکرد رشد, فراسنجه های بیوشیمیایی خون, کنار هندی, هماتولوژیBackground and ObjectivesZiziphus mauritiana due to having a significant amount of protein and energy has been introduced as a part of fodder for light livestock, especially in conditions of food restrictions. This experiment was conducted to evaluate the effect of Indian Ziziphus (Ziziphus mauritiana) leaves feeding on growth performance, hematology and blood biochemical parameters of Adani fattening goat kids.
Materials and MethodsIn this study, 16 Adani male goat kids with an average age of 180 ± 11 days and an average weight of 17.28 ± 1.32 kg were used in a completely randomized design using 2 treatments and 8 replications. At first, based on regular random method, samples were taken from Ziziphus mauritiana leaves. In order to mix Ziziphus mauritiana leaves with other components of the ration, after drying in the sun, Ziziphus mauritiana leaves were cut into small pieces (2-3 cm). Experimental treatments include: 1) basal diet without Ziziphus mauritiana leaves (control diet), 2) basal diet with 20% Ziziphus mauritiana leaves (based on the percentage of dry matter of the ration). In the experimental diet, Ziziphus mauritiana leaves replaced with 20% of alfalfa in the control diet. In order to acclimatize the animals, a period of 15 days was considered. Goats were kept in individual stalls and fed experimental diets for 75 days. During the experiment, the feed consumed two times a day according to appetite and water was freely available to the Goats. Weighing of the goat kids was done weekly and before the morning feed, and the amount of feed given and remaining was weighed daily. On days 0, 35 and 75, blood samples were taken from the the jugular vein of goats kids and the blood parameters included RBC, WBC, PCV, MCV, MCH, MCHC, HGB, platelet, total protein, albumin, globulin, cholesterol, LDL, HDL. , urea, glucose, calcium and phosphorus were measured.
ResultsInvestigating the growth performance did not show a significant effect between the final weight, daily weight gain, feed consumption and feed conversion ratio of the experimental treatments (P<0.05). The results of investigation of haematological parameters showed significant changes in the average concentration of white blood cells (WBC), the average volume of red blood cells (MCV) and platelets at the 35th day, as well as the average concentration of white blood cells and platelets at the 75th day of the experiment (P<0.05). The interaction effect of the feeding level of Ziziphus mauritiana leaves and the sampling time on the blood parameters of Adani fattening goat kids had only a significant effect on the average concentration of white blood cells (P<0.05). Investigation of blood biochemical parameters only showed that feeding of Ziziphus mauritiana leaves had significant effect on the average concentration of calcium at the 35th day and the average concentration of protein at the 75th day of the experiment (P<0.05). The interaction effect of the feeding level the Ziziphus mauritiana leaves and sampling time on the blood biochemical parameters of Adani goat kids had significant effect only on the average concentration of protein of the treatments (P<0.05).
ConclusionFinally, the results of this study showed that Ziziphus mauritiana leaves can be used up to 20% of the forage consumption of Adni fattening goat kids without negative effect on haematological and blood biochemical parameters.
Keywords: Adani Goat, Growth Performance, Blood Biochemical Parameters, Ziziphus Mauritiana, Hematology -
در این پژوهش اثر سطوح مختلف مکمل پروبیوتیک مخمری (ساکارومایسس سرویسیه) در جیره بر عملکرد رشد، قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی، برخی فراسنجه های خونی و شکمبه ای در بره های پرواری آمیخته زل بررسی شد. بدین منظور از تعداد 24 راس بره نرآمیخته زل با آتابای با میانگین وزن2±26 کیلوگرم و با میانگین سن 5/5 ماه در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 6 تکرار به مدت 90 روز استفاده شد. نتایج عملکرد رشد نشان داد که تیمار 8 گرم مکمل پروبیوتیک به طور معنی داری دارای بالاترین وزن نهایی پروار، و پایین ترین ضریب تبدیل خوراک بود (05/0>P). در قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی، تیمار 8 گرم مکمل پروبیوتیک دارای بالاترین قابلیت هضم پروتئین خام و الیاف نامحلول در شوینده خنثی بود (05/0>P). در نتایج فراسنجه های خونی تفاوت معنی داری در غلظت گلوکز، کلسترول و لیپوپروتئین با دانسیته بالا بین تیمارهای آزمایشی وجود داشت (05/0>P). نتایج صفات لاشه نشان داد که در وزن زنده، درصد ران و درصد سردست، تیمار 8 گرم مکمل پروبیوتیک به طور معنی داری دارای بالاترین مقادیر بود (05/0>P). بیشترین مقدار pH، کل اسیدهای چرب فرار، اسید استیک، اسید پروپیونیک، جمعیت کل باکتری ها و پروتوزوآ مایع شکمبه به ترتیب در تیمار 8 گرم مکمل پروبیوتیک مشاهده شد (05/0>P). تیمار 8 گرم مکمل پروبیوتیک دارای بیشترین ضخامت، ارتفاع، عرض و تراکم پرزهای شکمبه بود. نتیجه کلی تحقیق نشان داد که مصرف سطح 8 گرم مکمل پروبیوتیک مخمری سبب بهبود عملکرد رشد، قطعات با ارزش لاشه، قابلیت هضم ظاهری و خصوصیات ریخت شناسی پرزهای شکمبه در بره های پرواری شد.کلید واژگان: بره پرواری, پروبیوتیک مخمری, عملکرد رشد, فراسنجه های خونی و شکمبه ایThis study was conducted to evaluate the effect of different levels of probiotic yeast supplement (Saccharomyces servicii) in the diet on growth performance, carcass traits, and some blood and rumen parameters in Zell cross-breed fattening lambs. For this purpose, a total of 24 crossbred of Zell-Atabai lambs with a mean weight of 26±2 kg and a mean age of 5.5 months were used in a completely randomized design with 4 treatments and 6 replications for 90 days. The results of growth performance showed that the treatment with 8 grams of probiotic supplement significantly had the highest final fattening weight, daily weight gain and the lowest feed conversion ratio (P<0.05). In apparent digestibility of nutrients, treatment with 8 grams of probiotic supplement had the highest digestibility of crude protein and NDF (P<0.05). In the results of blood parameters, there was a significant difference in the concentration of glucose, cholesterol and HDL between experimental treatments (P<0.05). The results of carcass traits showed that in live weight, thigh percentage and shoulder percentage, treatment with 8 grams of probiotic supplement significantly had the highest values (P<0.05). The highest value of pH, VFA, acetic acid, propionic acid, total population of bacteria and ruminal fluid protozoa was observed respectively in the treatment of 8 grams of probiotic supplement (P<0.05). The general result of the research showed that the consumption of 8 grams of yeast probiotic supplement improved growth performance, valuable carcass parts, apparent digestibility and morphological characteristics of rumen villi in fattening lambs.Keywords: Fattening lamb, Probiotic yeast, Growth performance, Blood, ruminal parameters
-
Adding moderate levels of insoluble dietary fiber is a promising and economical method for enhancing broiler chickens' health status and performance. The current research aimed to determine the effect of corn bran (CB) as an insoluble fiber on performance parameters, digestive organs, intestinal morphology, and nutrient digestibility in broiler chickens. A total of 240 one-day-old Ross broilers were randomly divided into four treatments: a control (without CB inclusion) and three treatments with CB at 25, 50, and 75 g/kg. Dietary inclusion of 50 and 75 g/kg of CB significantly decreased daily feed intake and weight gain during the entire rearing period. However, the feed conversion ratio was not affected by the experimental treatments. Carcass yields significantly increased in birds fed control and 25 g/kg CB diets compared to those fed on 50 and 75 g/kg of CB. On the other hand, feeding 50 and 75 g/kg of CB caused a significant increase in the gastrointestinal tract and gizzard relative weights compared to the control. The groups fed 50 and 75 g/kg CB-containing diets had the heaviest ileal and cecal weights relative to the control group. The shortest compartments of the small intestine were observed in the group fed the control diet compared to the CB inclusion treatments (P < 0.05). No significant differences were observed in intestinal morphology and nutrient digestibility among treatments. In conclusion, supplementing CB as an insoluble fiber at 25 g/kg improved the health status of broiler chickens without impairing growth performance.
Keywords: Broiler, Corn bran, Gut function, Inclusion level, Digestive organ, Growth performance
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.