جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "sub basin" در نشریات گروه "کشاورزی"
-
سابقه و هدف
امروزه، پیشگیری و یا کاهش پیامدهای نامطلوب ناشی تخریب و افزایش آسیب پذیری اکوسیستم های جنگلی به یکی ازمهمترین اهداف مدیران منابع طبیعی در سراسر جهان تبدیل شده است. وجود کاربری های ناسازگار یکی از مهم ترین تهدیدات برای اکوسیستم های جنگلی بخصوص تنوع زیستی آن ها به شمار می رود. برای کشف و ارزیابی چنین تهدیداتی که زمینه ساز تغییرات در سطح اکوسیستمهای جنگلی است، استفاده از فنون و ابزارهایی همچون سنجش ازدور و سیستم اطلاعات جغرافیایی با برخورداری از امکانات تحلیلی می توانند نقش بسزایی در تولید اطلاعات مکانی داشته باشند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تخریب در اکوسیستم جنگلی دادآباد بر پایه مدل تخریب زیر واحدهای کاری و بررسی مهم ترین فعالیت های انسانی زمینه ساز تخریب در منطقه است.
مواد و روش هابدین منظور، برای کمی نمودن سنجه های سیمای سرزمین از نقشه کاربری/پوشش جنگلی منطقه دادآباد با 13 زیر حوزه استفاده شد. برای تهیه نقشه کاربری/پوشش، ابتدا تصویر ماهواره ای لندست را پیش پردازش نموده و تصویر در طبقات مختلف کاربری طبقه بندی شد. بدین منظور از تصاویر ماهوارهای مربوط به دوره زمانی 30 ساله (2018-1988) استفاده شد تا در تحلیل ساختاری با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین از آن استفاده شود. یکی از مزیت های ارزیابی به کمک سنجه های سیمای سرزمین، آگاهی از میزان شدت تخریب در سیمای سرزمین در کوتاه ترین زمان ممکن با داده رقومی است که قابل مقایسه با تکرار مطالعه در آینده است. سپس با توجه به مدل تخریب سیمای سرزمین، درجه آسیب پذیری بوم شناختی، تعیین شدت فعالیت ها و میزان تخریب در سیمای سرزمین محاسبه شد. در ادامه، برمبنای ضرایب تخریب به دست آمده، تحلیل و پهنه بندی سیمای سرزمین انجام گرفت. در پایان از روش ANP طبق نظر کارشناسان، جهت اولویت بندی مهم ترین فعالیت های انسانی زمینه ساز تخریب در منطقه استفاده شد. روش ANP یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره است که در این تحقیق از این روش جهت طبقه بندی فعالیت های انسانی موثر بر تخریب در منطقه استفاده شده است، از مهمترین دلایل به کارگیری این روش در مقایسه با سایر روش های MCDM، در نظر گرفتن وابستگی یا رابطه بین عوامل و همچنین استفاده از تجزیه وتحلیل شبکه ساختار غیرخطی است. جهت دستیابی به این هدف ابتدا مهم ترین عوامل زمینه ساز تخریب پوشش جنگلی در منطقه دادآباد از مرور منابع در این زمینه استخراج شد. محاسبات مربوط به روش ANP و با مدل تصمیم گیری با معیارهای چندگانه در نرم افزارSuper Decision انجام شده است.
یافته هازیر حوزه های 3 و 5 در منطقه دارای بالاترین عدد تخریب سیمای سرزمین بوده و زیر حوزههای 4، 8، 9، 12 و 13 دارای کمترین تکه تکه شدگی هستند. همچنین درمجموع، 40/58 درصد از کل مساحت منطقه دادآباد با وضعیت تخریب کم و مستعد توسعه شناسایی شد که با رعایت محدودیت های اکولوژیکی قابل توسعه است. شایان ذکر است که دلیل پایین بودن میزان تخریب در این نواحی، کوهستانی و صعب العبور بودن آن بوده و لذا میزان کمتری تحت تاثیر فعالیت های انسانی قرار گرفته است. همچنین، 25/33 درصد نیازمند بازسازی و احیاء و 37/8 درصد نیازمند اقدامات حفاظتی شناسایی شد.
نتیجه گیریاز بین عوامل مختلف نیز سه عامل تبدیل اراضی ملی به کشاورزی، وجود مسائل اقتصادی-اجتماعی و فعالیت های عمرانی گسترده (جاده سازی) به ترتیب با وزن های نهایی 2/0، 182/0 و 18/0 از مهم ترین پارامترهای ایجادکننده تخریب در منطقه هستند. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند با اولویت بندی مهمترین عوامل تخریب جنگل های استان لرستان، نقش قابل ملاحظه ای در کارایی و موفقیت برنامه های حفاظت و مدیریت این جنگل ها داشته باشد.
کلید واژگان: زیر حوزه, سیمای سرزمین, مدل تخریب, سنجش ازدور, اکولوژی سیمای سرزمینBackground and objectiveNowadays, prevention or reduction of undesirable consequences due to degradation and increased vulnerability of forest ecosystems has become one of the most important goals of natural resource managers around the world. The existence of incompatible land uses is considered one of the most important threats to forest ecosystems, especially their biodiversity. To discover and evaluate such threats, which pave the ground for changes at the ecosystem level, using techniques and tools such as remote sensing and geographic information systems with analytical capabilities can play a major role in producing spatial information. The aim of this research is to evaluate degradation in the Dadab forest ecosystem based on the degradation model of working sub-units and investigate the most important human activities paving the ground for degradation in the area.
Materials and MethodsTo quantify landscape metrics, the land use/forest cover map of the Dadab region with 13 sub-basins was used. To prepare the land use/cover map, satellite imagery was first pre-processed and the image was classified into different land use classes. For this purpose, satellite images from the 30-year period (2018-1988) were used to analyze the structure using landscape metrics. One of the advantages of assessment using landscape metrics is timely awareness of the intensity of degradation in the landscape in the shortest possible time with quantitative data that can be compared with future re-studies. Then, based on the landscape degradation model, the ecological vulnerability degree was determined, the intensity of activities and the amount of degradation in the landscape were calculated. Subsequently, based on the degradation coefficients obtained, landscape analysis and mapping were carried out. Finally, the ANP method was used, based on expert opinions, to prioritize the most important human activities paving the ground for degradation in the area. The ANP is one of the multi-criteria decision-making methods used in this research to classify the human activities affecting degradation in the area; one of the most important reasons for using this method compared to other MCDM methods is considering the interdependence or relationship between factors as well as using nonlinear network structure analysis. To achieve this goal, first, the most important factors paving the ground for forest cover degradation in the Dadab region were extracted by reviewing the resources in this field. Calculations related to the ANP method with a multi-criteria decision-making model were performed in the Super Decision.
FindingsSub-basins 3 and 5 had the highest numbers of landscape degradation in the Dadab region, and sub-basins 4, 8, 9, 12, and 13 had the least fragmentation. In total, 40.58% of the total area of Dadab was identified with low degradation and development potential that can be developed by considering ecological constraints. It is noteworthy that the reason for the low degradation rate in these areas was their mountainous and inaccessible nature, and therefore they were less affected by human activities. Also, 25.33% needed restoration and rehabilitation, and 37.8% needed protection measures.
ConclusionAmong the various factors, the three factors of converting national lands to agriculture, socio-economic issues, and widespread development activities (road construction) were the most important parameters for degradation in the area with final weights of 2.0, 182.0, and 18.0, respectively. The results of this study can play a significant role in the effectiveness and success of protection and management programs for Lorestan province's forests by prioritizing the most important factors of forest degradation.
Keywords: Sub- Basin, Landscape, Degradation Model, RS, Landscape Ecology -
مدیریت اندوخته های آب در حوزه ها بی تعیین کردن دقیق آب دهی سیلاب امکان پذیر نیست. این پژوهش با هدف تعیین کردن بیشینه ی سیلاب با دوره ی بازگشت های 10، 25، 50 و 100 ساله با شبیه ساز سطح پاسخ در زیرحوزه های دره رود (km212900) در استان اردبیل انجام شد. داده های آب دهی 16 ایستگاه آب سنجی در دوره ی 15 ساله (1394-1380) جمع آوری، و کم بودهای آماری در دوره ی مشترک با روش های وایازی میان ایستگاه های آب سنجی برطرف شد، و سیلاب با دوره ی بازگشت های گوناگون بررسی شد. ویژگی های گیتاشناسی موثر بر سیلاب (مساحت، شیب، ضریب شکل و ارتفاع متوسط، زمان تمرکز و شماره ی منحنی زیرحوزه ها) با نرم افزارهای آرک جی آی اس 10.2 و WMS7.1 استخراج شد. اندازه ی ضریب تبیین در دوره ی بازگشت های 10، 25، 50 و 100 سال به ترتیب 0/96، 0/97، 0/95 و 0/94 برآورد شد، که نشان دهنده ی دقت زیاد شبیه ساز در پیش بینی اندازه ی سیلاب با ویژگی های گیتاشناسی حوزه است. شاخص های ارزیابی شبیه ساز برای دوره ی بازگشت های 10، 25، 50 و 100 سال شامل ریشه ی میانگین مربع های خطا به ترتیب 20/99، 7/16، 29/05، 39/55، درصد خطای نسبی (ε) 52/7، 39/7، 45/1، 49/13، میانگین خطای مطلق 0/52، 0/45، 0/48، 0/55، ضریب باقی مانده ی جرم 0/28، 0/16، 0/56، 0/82 و کارآیی شبیه ساز 0/74، 0/85، 0/71 و 0/75 برآورد شد. نمودارهای پراکندگی نشان داد که پراکندگی نقطه های دور محور یک به یک برای همه ی دوره ی بازگشت ها و آب دهی ها بسیار مناسب بود. بر پایه ی آزمون تی تفاوت میان اندازه های پیش بینی شده و واقعی در دوره ی بازگشت های گوناگون در تراز اطمینان 1% معنی دار نشد. نتیجه های این پژوهش نشان داد که دقت روش سطح پاسخ برای برآوردکردن سیلاب در زیرحوزه های استان اردبیل مناسب است، اما دقت شبیه ساز با افزایش دوره ی بازگشت کمی کاهش می یابد.
کلید واژگان: استان اردبیل, توزیع آماری, دوره ی بازگشت, زیرحوزه, سطح پاسخIt is impossible to manage water resources in basins without the accurate determination of the peak flood discharge. Therefore, this study was carried out to determine the peak flood discharge for the return period of 10, 25, 50, and 100 years using RSM model in Darrehrood sub-basins with 12900 km2 area in Ardebil Province. Flow data of 16 hydrometric stations were collected in a statistical period of 15 years (2001-2005) and statistical deficiencies in the joint period were eliminated by using regression methods between hydrometric stations. Floods were calculated with different return periods. Also, physiographic characteristics of sub-basins that affect flood rate including area, slope, shape factor, height average, concentration time, and curve number were achieved using ArcGIS10.2 and WMS7.1 (watershed modeling system). The Goodness of Fit (R2) in the return periods of 10, 25, 50, and 100 years was estimated to be 96, 97, 95, and 94%, respectively. This indicates the model's high accuracy to predict the peak discharge in the sub-basins using the basin physiographic parameters. Model performance indexes of the model evaluation for return period of 10, 25, 50 and 100 years were calculated respectively including root mean square error (RMSE) of 20.99, 7.16, 29.05, 39.55, relative percentage error (ε) of 52.7, 37.7, 45.1, 49.13, mean absolute error (MAE) of 0.52, 0.45, 0.48, 0.55, coefficient of residual mass (CRM) of 0.28, 0.16, 0.56, 0.82, and model efficiency (EF) of 0.74, 0.85, 0.71, 0.75. Cross-validation diagrams showed that RSM model was very suitable for the whole return periods. Paired t-test showed that the difference between predicted and actual values in different return periods was not significant (P< 0.01). The results of this study showed that the RSM has good accuracy for estimating floods in sub-basins of Ardebil Province.
Keywords: Ardabil province, Return period, RSM, Sub basin, Statistical distribution -
حوضه آبخیز تالار با ویژگی های متنوع کاربری اراضی، هیدرولوژی و پوشش گیاهی در استان مازندارن قرار گرفته است که در سال های اخیر شاهد وقوع سیلاب های مخرب در آن هستیم. در این پژوهش به منظور اولویت بندی سیل خیزی زیرحوضه های تالار تحت شرایط هیدرولوژیکی و فیزیوگرافی متفاوت با مساحت 6/189613 هکتار در کاربری های کشاورزی، مسکونی، مرتع و جنگل اقدام شد. ابتدا حوضه را به شش زیرحوضه شامل شیرگاه، کارمزد، دراسله، پلسفید، ارژنگ رودبار و چاشم تقسیم کرده و برای هر زیرحوضه پارامترهای ژیومتری، اقلیمی، نفوذپذیری و فیزیوگرافی مانند مساحت، محیط، طول آبراهه اصلی، طول و شیب حوضه، زمان تمرکز، CN و دبی با استفاده از نرم افزار GIS محاسبه شد. زمان تمرکز بر اساس خصوصیات حوضه با روش های برانسبای ویلیامز، جانسون، پیلگریم مک درمات، کرپیچ، کالیفرنیا، چاو، اسپی، ونتورا بررسی شد که روش برانسبای ویلیامز با 2/19 ساعت مناسب ترین روش برای حوضه تالار بود. بر اساس روش SCS سهم هریک از زیرحوضه ها در سیل خروجی از کل حوضه تعیین شد. نتایج دبی حداکثر لحظه ای سیلاب نشان داد پل سفید با دبی 380 مترمکعب بر ثانیه بیشترین دبی را طی دوره آماری 1365 1398 داشته است. زیرحوضه ها از نظر مشابهت پتانسیل سیل خیزی، فرسایش، پوشش گیاهی و تاثیرات عملکرد انسانی به سه گروه با پتانسیل سیل خیزی زیاد، متوسط و کم تفکیک شده اند. نتایج نشان داد بیشترین مقدار سیل خیزی در هر یک از زیرحوضه ها به ترتیب شامل زیرحوضه چاشم با 19/29 درصد، دراسله 25/23 درصد و در نهایت، شیرگاه 76/16 درصد است.کلید واژگان: استان مازندارن, حوضه آبخیز تالار, روش SCS, زیرحوضه, سیل خیزیTalar watershed with various land use, hydrological and vegetation characteristics is located in Mazandaran province In recent years, numerous devastating floods have occurred in this basin.In this study, flooding prioritization of Talar sub-basins under different hydrological and physiographic conditions were compared with an area of 189613.6/ha in agricultural, residential, rangeland and forest land-uses.First, the basin is divided into six sub-basins, including Shirgah, Karmozd, Drasleh, Polusfid, Arjangrudbar and Chashem and for each sub-basin, geometric, climatic, permeability and physiographic parameters such as; area, perimeter, length of main channel, length and slope of basin, time of concentration, CN, discharge, etc.have been calculated using GIS software.Time of concentration with methods of Branci Bay Williams, Johnson, Pilgrim-McDremat, Kirpich, California, Chow, Spey, Ventura was evaluated based on the characteristics of the basin but the Bransi-Williams method with 19.2 hours TC, showed the most suitable method for the all basin. Based on SCS method, the share of each sub-basin was determined in the flood of output from the whole basin. The results of the maximum stannous flood peak also showed that Polsefid with a flow of 380 cubic meters per second had the highest flow during the statistical period (1986-2019). Sub-basins are divided into three groups with high, medium and low flood potential in terms of similarity of flood potential, erosion, vegetation, and effects of human impact. The results showed that the highest amount of flooding in each of the sub-basins includes the sub-basin of Chashm with 29.19%, in Draseleh with 23.25% and finally shirgah with 16.76%Keywords: Sub Basin, Talar watershed, Flooding, SCS Method, Mazandaran province
-
مدیریت ریسک خشکسالی، به استراتژی نیاز دارد. انتخاب مقیاس مکانی یکی از وجوه استراتژی است. در تحقیق حاضر پایش خشکسالی در مقیاس زیرحوضه بررسی شده و به دلیل حساسیت بیشتر محصولات دیم نسبت به خشکسالی، ارزیابی در مورد محصولات دیم انجام شده است. به این منظور، با استفاده از شبیه ساز SWAT، حوضه آبخیز خرمآباد به مساحت 2480 کیلومترمربع براساس همگنی بافت خاک، کاربری اراضی و ارتفاع، به 31 زیرحوضه تقسیم شد. شاخص اکتشاف خشکسالی RDI، متناسب با سال زراعی منطقه، در مقیاس زمانی نه ماهه برای ارزیابی وضعیت خشکسالی کشاورزی طی مدت 1348 1396 در نظر گرفته شد. با استفاده از روش تیسن و نیز ایستگاه های هواشناسی موجود در محدوده مطالعه شده، باران و دمای هر یک از زیرحوضه ها، تخمین زده شد. همچنین، کاهش نسبی عملکرد محصولات دیم، تحت تاثیر هر یک از شدتهای مختلف خشکسالی، محاسبه شد. مطالعه حاضر توانست مناطق مختلف حوضه را از نظر ریسک خشکسالی محصولات مختلف با یکدیگر مقایسه کند، به گونه ای که نشان داد ریسک تولید محصولات، در هر یک از زیرحوضه ها، متفاوت و دارای دامنه 14 تا 30 درصد است. به طوری که میانگین ریسک تولید گندم، جو، نخود و عدس، به ترتیب 2/21، 8/18، 4/17 و 18 درصد به دست آمد. در ضمن، تاثیر شدت خشکسالی بر عملکرد هر یک از محصولها متفاوت بود. به این ترتیب که در خشکسالی متوسط 54 60، 47 55، 46 54،47 57؛ خشکسالی شدید 63 70، 58 64، 49 60، 51 62 و خشکسالی بسیار شدید 75 82، 69 74، 59 68، 67 74 درصد، سبب کاهش عملکرد پتانسیل محصولات به ترتیب، گندم، جو، نخود و عدس شد.
کلید واژگان: خشکسالی, ریسک, زیرحوضه, کشاورزی دیم, SWATDrought risk management requires a strategy. Choosing a spatial scale is one of the strategic aspects. In the present study, drought monitoring was carried out at sub-basin scale and for dry lands products. For this purpose, using the SWAT simulator, the Khorramabad basin with a total area of 2480 km2 was divided into 31 sub-basins based on homogeneity of soil texture, land use and elevation. The RDI Drought Detection Index was calculated on a 9-month time scale for assessing agricultural drought during the period of 1348-1396, in accordance with the crop year. Using Thiessen method and the use of meteorological stations in the studied area, rainfall and temperature of each sub-basin, the estimation and relative reduction of yield of dryland products were calculated for each of the different drought intensities. The present study was able to compare the different areas of the basin with respect to the drought risk in different products. So that the risk of product production varies from 14 to 30 percent in each sub-basin. The average risk of producing dryland products including wheat, barley, peas and lentils was 21.2%, 18.8%, 17.4% and 18%, respectively. The results also showed that the effect of drought severity on the yield of each product is different. So, in the middle drought, 54-60, 47-55, 46-54, 47-57%, severe drought, 63-70, 58-64, 49-60, 51-62% and very severe drought, 75-82, 69-74, 59-68, 67-74%, reduced potential yield of each product, respectively, wheat, barley, peas and lentils respectively.
Keywords: Drought, risk, Dryland farming, Sub Basin, SWAT -
رواناب تولیدشده بر اثر بارندگی در مناطق جنگلی و جریان آن روی جاده ها می تواند عامل تخریب جاده ها و اختلال در عبور از آن و مدیریت جنگل شود. تحقیق حاضر با هدف به حداقل رساندن خسارات رواناب به جاده در اثر سیلاب، با تعیین قطر بهینه آبروها انجام گرفت. بدین منظور مطالعه ای در مسیر جاده توسکا کلام – لیره سر از حوضه 35 تنکابن در 23 زیرحوضه جنگلی انجام گرفت. با استفاده از روش شماره منحنی، حداکثر دبی رواناب برای دوره های بازگشت مختلف هر یک از زیرحوضه ها، برحسب متر مکعب بر ثانیه محاسبه شد. سپس با استفاده از نموگراف تعیین قطر لوله های سیمانی، قطر بهینه آبروهای زیرحوضه ها به دست آمد. نتایج نشان داد که در زیرحوضه B3 حداکثر دبی رواناب برای دوره های بازگشت 5، 10، 25، 50 و 100 ساله به ترتیب 37/3، 48/4، 04/6، 29/7 و 63/8 متر مکعب بر ثانیه است که قطر آبروی موجود آن، برای عبور حداکثر دبی رواناب بیشتر از دوره بازگشت 5 ساله مناسب نیست و در زیرحوضه B23 حداکثر دبی رواناب برای دوره های بازگشت 5، 10، 25، 50 و 100 ساله به ترتیب 24/2، 98/02،2/4، 86/4 و 75/5 متر مکعب بر ثانیه است که قطر آبروی موجود آن، برای عبور حداکثر دبی رواناب برای دوره بازگشت های مختلف بیش از مقدار بهینه است؛ در زیرحوضه B9 حداکثر دبی رواناب برای دوره های بازگشت 5، 10، 25، 50 و 100 ساله به ترتیب 8/2، 73/3، 02/5، 06/6 و 17/7 متر مکعب بر ثانیه است که قطر آبروی موجود آن، برای عبور حداکثر دبی رواناب برای دوره های بازگشت مختلف دارای مقدار بهینه است.کلید واژگان: آبرو, حداکثر دبی رواناب, دوره بازگشت, روش شماره منحنی, زیرحوضهRunoff generated by rain in forest areas and its flow on the roads can cause road damage and disrupt the operation and transportation. This research aims at minimizing the runoff damage to the road due to the flood by determining the optimal culverts diameter on the path of Tuska Kalam - Lyre Sar, Tonekabon, basin 35 in 23 forest sub-basins. Using the Curve Number method with different return periods, the maximum runoff flow of each sub-basin was calculated in cubic meters per second. Then, the optimal culvert diameter of the sub-basins was determined by using the Nomograph for determination of the diameter of concrete pipes. The results showed that on the B3 sub-basin, the maximum runoff for the return periods of 5,10,25,50 and 100 years is 3.37, 4.48, 6.04, 7.29 and 8.63 cubic meter per second, respectively, in which the culverts diameter is not suitable for the maximum passage runoff above the 5-year return period. On the B23 sub-basin, the maximum runoff for the return periods of 5,10,25,50 and 100 years is 2.24, 2.98, 4.02, 4.86 and 5.75 cubic meters per second, respectively, in which the culverts diameter, for the maximum passage runoff different return periods, is more than optimal. On the B9 sub-basin, the maximum runoff for the return periods of 5,10,25,50 and 100 years is 2.8, 3.73, 5.02, 6.06 and 7.17 cubic meters per second, respectively, in which the culverts diameter, for the maximum passage runoff different return periods, is optimal.Keywords: Culvert, Curve number method, Maximum runoff, Return period, Sub-basin
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.