جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه ": climate change" در نشریات گروه "آب و خاک"
تکرار جستجوی کلیدواژه «: climate change» در نشریات گروه «کشاورزی»-
Human activities and the climate change affects the river flow therefore monitoring flow rate of river for an extended period can reveal the detail of involved mechanisms in these changes. The previous studies show impact of human activities and climate change on river temporal variations varies in different locations. Water scarce is one of most problem in this area therefore finding affected parameters in water accessibility is important for water management in Middle East. This study aimed to investigate the trend of annual and monthly flow changes in the Dez River branches in southwestern Iran by several nonparametric methods. A structural equation model was used to assess the effects of land use and climate changes on river discharge. The study results showed that the annual precipitation at all stations has no significant trend, but temperature and evaporation at most stations increased significantly. Additionally, more than 30% of the study area's rangeland and forestlands have been converted into agricultural and residential lands. The results showed that land use and climate can determine 43.2% of discharge changes. Also, land use changes are more effective than climate change on river discharge changes.Keywords: Climate Change, Discharge, Land Use, Non-Parametric Methods, Structural Equation Model
-
خاک های جنگلی به عنوان یکی از مهم ترین مخازن کربن در زمین شناخته می شوند که نقش بسیار مهمی در تعادل اقلیم و کاهش گازهای گلخانه ای دارند. در این تحقیق، اثر ارتفاع، تغییر اقلیم، چرای دام و مصرف کود دامی بر ذخیره کربن آلی خاک های جنگلی شهرستان تالش مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی اثرات عوامل اقلیمی و مدیریتی بر ذخیره کربن آلی خاک ها از مدل سنچری استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش ارتفاع، به دلیل بارندگی بیش تر و دمای کم تر، ذخیره کربن آلی خاک ها افزایش می یابد. مدل سنچری ذخیره کربن آلی خاک را با دقت بالا تخمین زد. صحنه بندی های تعریف شده برای مدل سنچری نشان داد که تغییر اقلیم با کاهش بارندگی و افزایش دما، ذخیره کربن آلی را به طور قابل توجهی کاهش می دهد. اثر منفی تغییر اقلیم در ارتفاعات بیشتر است. چرای دام نیز ذخیره کربن آلی را به ویژه در ارتفاعات مرتفع تر، کاهش می دهد. در مقابل، مصرف کود دامی باعث افزایش ذخیره کربن آلی خاک ها می شود و اثر مثبت آن در ارتفاعات بیشتر است. در صحنه بندی تغییر اقلیم توام با مصرف کود دامی، کود دامی تا حد زیادی اثر منفی تغییر اقلیم را جبران می کند، اما به طور کامل آن را خنثی نمی کند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که مدل های شبیه سازی کربن آلی خاک، ابزارهای دقیقی برای پیش بینی اثرات تغییر اقلیم، چرا و کود دامی هستند. همچنین حفظ ارتفاعات جنگلی و مدیریت بهینه جنگل برای جلوگیری از کاهش ذخیره کربن آلی و مقابله با تغییرات اقلیمی، اهمیت ویژه ای دارد.
کلید واژگان: ذخیره کربن آلی خاک, تغییر اقلیم, چرا, کود دامی, مدل سنچریForest soils are recognized as one of the most important carbon sinks on Earth, playing a critical role in climate balance and greenhouse gas mitigation. This study investigated the effects of altitude, climate change, grazing, and manure application on soil organic carbon (SOC) stock in forest soils of Talesh County, Iran. The Century model was used to investigate the effects of climate and management factors on soil organic carbon storage. The results showed that SOC stock increased with increasing altitude due to higher precipitation and lower temperature. The Century model estimated SOC stock with high accuracy. The defined scenarios for the Century model showed that climate change with reduced precipitation and increased temperature significantly decreased SOC stock. The negative effect of climate change was more pronounced at higher altitudes. Grazing also reduced SOC stock, especially at higher altitudes. In contrast, manure application increased SOC stock, and its positive effect was more pronounced at higher altitudes. In the climate change scenario with manure application, manure application largely compensated for the negative effect of climate change, but did not completely neutralize it. The results of this study indicate that soil organic carbon simulation models are accurate tools for predicting the effects of climate change, grazing, and manure application. In addition, the conservation of high- altitude forests and optimal forest management are of particular importance to prevent the loss of SOC stock and to combat climate change.
Keywords: Soil Organic Carbon Storage, Climate Change, Grazing, Manure Application, Century Model -
زمینه و هدف
به منظور انطباق سیستم های کشاورزی با افزایش تنوع اقلیمی نیاز است که اطلاعات هواشناسی با توصیه های مدیریتی قبل از شروع فصل زراعی ترکیب شوند. راهکارهایی برای کاهش آسیب پذیری کشاورزی در برابر افزایش تغییرات آب و هوایی از طریق مشاوره های هواشناسی کشاورزی مبتنی بر پیش بینی آب و هوایی وجود دارد. بنابراین، هدف از این مطالعه مروری بر خدمات ارائه شده توسط هواشناسی کشاورزی جهت کاهش آسیب پذیری کشاورزی در شرایط تغییر اقلیم است. به همین منظور سعی می شود تا تجارب موفق کشورهای مختلف، اعم از کشورهای توسعه یافته و برخوردار از فناوری های پیشرفته تا کشورهای کمتر توسعه یافته و برخوردار از دانش بومی محلی، در سازگاری با تغییرات اقلیمی که شامل انواع خدمات هواشناسی کشاورزی، موانع و شکاف های عمده در ارائه خدمات اقلیمی، راهکارهای ارائه بهتر خدمات اقلیمی به کشاورزان، سرویس های اقلیمی مورداستفاده در هواشناسی کشاورزی و همچنین رویکردهایی برای تسریع پذیرش فناوری ها و خدمات مشاوره ای هواشناسی کشاورزی توسط کشاورز را ارائه نماید.
یافته ها و نتایجدر راستای تاب آوری در برابر آثار منفی رخدادها و بلایای طبیعی نیاز است با توجه به ویژگی های جغرافیایی و اجتماعی و فرهنگی هر منطقه برنامه ها و سیاست های تاب آوری با مشارکت مدنی، توسعه ی دانش بومی و به کارگیری فناوری در راستای دانش بومی و زیرساخت های منطقه ای همراه باشد. همچنین تصمیم گیری های دولت ها و سیاستگذاران، در راستای وضع قوانین و مقررات و سیاست های تاب آوری، می تواند توانایی بازیگران دیگر را برای سازگاری با تاثیرات تغییرات اقلیمی تقویت یا محدود کند. در همین راستا نتایج بررسی منابع لیستی از موانع و شکاف های موجود شامل فقدان پیش بینی های اقلیمی واقعی، فقدان اطلاعات در مورد رشد و نمو محصول، مشارکت کم تولیدکنندگان محصولات کشاورزی در تولید و استفاده از خدمات، دسترسی ناعادلانه به کانال های ارتباطی، تطبیق ناکافی خدمات هواشناسی کشاورزی با نیازهای کشاورزان را نشان داد. نتایج بیانگر لزوم حرکت به سمت تحول کشاورزی دیجیتال، آموزش هدفمند هواشناسی کشاورزی، تقویت نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در ارائه اطلاعات دقیق، افزایش سرمایه گذاری در نصب ایستگاه های هواشناسی خودکار و رادار و برگزاری سمینارها و کارگاه های آموزشی جهت غلبه بر موانع و افزایش کیفیت خدمات اقلیمی ارائه شده در بخش کشاورزی است.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, کشاورزی, خدمات هواشناسی کشاورزی, کشاورزی دیجیتالBackground and AimIn order to adapt the agricultural systems to increased climate variability, meteorological information needs to be combined with management recommendations before the start of the cropping season. There are solutions to reduce the vulnerability of agriculture to increasing climate change through agro-meteorological advisories based on weather forecasts. Therefore, the purpose of this study is to review the services provided by agricultural meteorology to reduce the vulnerability of agriculture in climate change conditions. For this purpose, we attempt to use successful experiences from different countries, from developed countries with advanced technologies to less developed countries with local knowledge, in adapting to climate change. This includes various types of agricultural meteorological services, major obstacles, and gaps in providing them. Climatic services provide solutions to offer better climatic services to farmers, climatic services used in agricultural meteorology, as well as approaches to accelerate the adoption of agricultural meteorological technologies and consulting services by farmer.
Results and ConclusionTo be resilient against the negative effects of natural disasters and events, there is a need for resilience programs and policies to be accompanied by civic participation, the development of indigenous knowledge, and the use of technology in line with indigenous knowledge and regional infrastructures, according to the geographical, social, and cultural characteristics of each region. Additionally, the decisions of governments and policymakers, in line with the establishment of laws and regulations and resilience policies, can strengthen or limit the ability of other actors to adapt to the effects of climate change. In the same vein, the results of the review of sources include a list of existing barriers and gaps, such as the lack of real climate forecasts, lack of information on crop growth and development, low participation of agricultural producers in the production and use of services, unfair access to communication channels, and insufficient adaptation of agricultural meteorological services to needs. It also highlights the need to move towards the transformation of digital agriculture, targeted training in Agro-meteorology, strengthening the role of information and communication technology in providing accurate information, increasing investment in installing automatic weather stations and radar, and holding seminars and training workshops to overcome obstacles and improve the quality of climate services in the agricultural sector.
Keywords: Climate Change, Agriculture, Agrometeorological Services, Digital Agriculture -
زمینه و هدف
حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی- اقلیمی و قرارگرفتن در پهنه خشک و نیمه خشک کره زمین، در مواجه با ناهنجاری های اقلیمی به شدت آسیب پذیر است به طوری که یکی از مهمترین عناصر اقلیمی آن یعنی بارش، تغییر پذیری شدیدی از خود نشان می دهد. به طوریکه در جایی سبب بروز خشکسالی های ممتد و در مکان دیگر مسبب سیل و طغیان رودخانه ها می شود. لذا لزوم بررسی و پیش بینی تغییرات اقلیمی در این حوضه آبریز، جهت کاهش خطرات و زیان های احتمالی در سطوح مختلف اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی از اهمیت خاصی برخوردار است.
روش پژوهش:
در این پژوهش از داده های بارش روزانه 47 ایستگاه هواشناسی برای یک بازه زمانی 30 ساله (2022-1993) که از سازمان هواشناسی ایران دریافت شد، استفاده گردید. بعد از اخذ داده ها و تشکیل بانک اطلاعاتی آنها، شاخص تراکم بارش (PCI) روزانه برای تمامی ایستگاه های مورد مطالعه محاسبه شد. مقدار شاخص تراکم بارش (PCI) روزانه عددی در بازه صفر و یک است. هر چقدر مقدار شاخص تراکم بارش (PCI) به عدد یک نزدیک تر باشد نشان دهنده تمرکز مقدار زیاد بارندگی در تعداد روزهای محدود است که احتمال وقوع سیل و بارندگی های شدید در این مناطق بیشتر می شود. در نهایت با استفاده از تخمین گر شیب سن روند تغییرات بلندمدت آنها مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هامیانگین بلندمدت مقادیر شاخص تراکم بارش (PCI) روزانه برای حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان نشان از بالا بودن این شاخص در حوضه آبریز مورد مطالعه دارد. بالاترین مقادیر این شاخص متعلق به نوار ساحلی جنوب تا جنوب شرق از بوشهر تا چابهار و پایین ترین آن نیز در غرب و جنوب غرب حوضه آبریز از آبادان تا پیرانشهر مشاهده می شود. نتایج تحلیل روند این شاخص نشان داد که کل حوضه آبریز به استثنای چند ایستگاه محدود (بروجن، جاسک و مسجد سلیمان) که روند آنها منفی می باشد بقیه ایستگاه های واقع در حوضه آبریز تحت سیطره روندهای افزایشی بوده اند. لذا شیب روند تغییرات افزایشی حاکی از تمرکز بارش ها در تعداد روزهای بارشی کمتر است است که این می تواند باعث افزایش روزهای همراه با بارش های سنگین و سیل آسا در این حوضه آبریز باشد.
نتایجنتایج تحلیل روند این شاخص نشان داد که بیشتر مساحت حوضه آبریز مورد مطالعه دارای روند افزایشی بوده اند یعنی بارش ها در تعداد روزهای بارشی کمتری تمرکز پیدا کرده اند. این روند افزایشی که می تواند ناشی از افزایش خشکسالی ها در این حوضه آبریز باشد می تواند وقوع بارش های سیل آسا را در داخل این حوضه آبریز تشدید کند. لذا تغییرات این شاخص در زیر حوضه های بندرعباس-سدیج، بلوچستان جنوبی، کارون
کلید واژگان: شاخص تراکم بارش (PCI), تخمینگر شیب سن, تغییر اقلیم, بارش, روندBackground and AimThe Persian Gulf and Gulf of Oman basin, due to its specific geographic-climatic position and location in the arid and semi-arid regions of the globe, is highly vulnerable to climatic anomalies, such that one of its most important climatic elements, precipitation, exhibits severe variability. This leads to prolonged droughts in some areas and causes floods and river overflows in other locations. Therefore, the study and prediction of climatic changes in this basin is crucial for reducing potential hazards and damages at various social, economic, and environmental levels.
MethodIn this research, daily precipitation data from 47 meteorological stations over 30 years (1993-2022) were obtained from the Iranian Meteorological Organization. After acquiring the data and creating a database, the daily Precipitation Concentration Index (PCI) was calculated for all studied stations. The PCI value is a number between zero and one. The closer the PCI is to one, the higher the concentration of precipitation within a limited number of days, increasing the likelihood of floods and heavy rainfall events in those areas. Ultimately, the long-term trends of the PCI were analyzed using Sen's slope estimator.
ResultsThe long-term average of the daily PCI values for the Persian Gulf and Gulf of Oman basin indicates a high level of this index in the studied basin. The highest values of this index are observed along the southern to southeastern coastal strip from Bushehr to Chabahar, while the lowest values are found in the western and southwestern parts of the basin from Abadan to Piranshahr. The trend analysis results showed that, except for a few stations) Brujen, Jusk, Masjed Soleiman) with negative trends, the entire basin has been dominated by increasing trends. The increasing trend slope indicates that precipitation is concentrated within fewer rainy days, which could lead to an increase in heavy rainfall and flood events within this basin.
ConclusionThe PCI trend analysis results showed that most of the studied basin area has experienced increasing trends, meaning that precipitation has become concentrated within fewer rainy days. This increasing trend, which could be due to an increase in droughts in this basin, may exacerbate the occurrence of flood-like rainfall events within the basin. Therefore, the changes of this index in the sub-basins of Bandar Abbas-Sadij, South Baluchistan, Karun and Western Marzi have been statistically significant. This trend highlights the need for serious attention to flood, drought, and other hydroclimatological hazard management in this basin.
Keywords: Precipitation Concentration Index (PCI), Sen's Slope Estimator, Climate Change, Precipitation, Trend -
در این مطالعه، اثر تغییر اقلیم بر دمای بیشینه و بیشینه بارش روزانه در 16 ایستگاه هواشناسی واقع در حوضه آبریز سفیدرود، در دوره زمانی سال های 2023 تا 2052 بررسی شده است. بدین منظور 10 مدل AOGCM مربوط به ششمین گزارش ارزیابی IPCC (CMIP6) بر اساس توانایی آن ها در شبیه سازی دما و بارش دوره تاریخی (سال های 1980 تا 2014) رتبه بندی شدند. سپس خروجی دمای بیشینه و بارش روزانه مربوط به بهترین مدل در هر ایستگاه، با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی LARS-WG تحت سه سناریوی انتشار SSP126، SSP245 و SSP585 در دوره زمانی سال های 2023 تا 2052 استخراج شدند. همچنین از آزمون من - کندال (در سطح آماری 95 درصد) برای بررسی روند تغییر در متوسط سالانه دما و بارش بیشینه استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل های مختلف AOGCM در نواحی مختلف حوضه، دارای دقت های متفاوتی در شبیه سازی دمای بیشینه و بارش هستند و دقت های آن ها در شبیه سازی دما بهتر از شبیه سازی بارش بودند. به طور کلی، مدل IPSL-CM6A-LR بهترین عملکرد را در شبیه سازی دمای بیشینه و مدل HadGEM3-GC31-LL بهترین عملکرد را در شبیه سازی بارش نشان دادند. همچنین نتایج نشان دادند که متوسط سالانه دمای بیشینه در سناریوهای انتشار مختلف بین 0/9 تا 2/8 درجه سانتی گراد افزایش خواهد یافت. متوسط بیشینه بارش سالانه نیز در سناریوهای انتشار مختلف، بین 6/8- تا 17/7 میلی متر تغییر خواهد کرد.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, حوضه سفیدرود, مقادیر حدی, مدل AOGCMIn the present study, the impact of climate change on maximum temperature and daily precipitation in 16 weather stations was investigated in the Sefidrood Basin from 2023 to 2052. 10 AOGCM models related to the sixth IPCC Assessment Report (CMIP6) were ranked based on their ability to simulate temperature and precipitation in the historical period (1980 to 2014). Then, the maximum temperature and daily precipitation outputs of the best model at each weather station were extracted using the LARS-WG downscaling model under three emission scenarios SSP126, SSP245, and SSP585 from 2023 to 2052. The Mann-Kendall test (95% confidence level) was also used to investigate the trend of changes in the average maximum temperature and maximum daily precipitation. The results showed that different AOGCMs have different accuracies in simulating temperature and precipitation in different regions of the basin, and their accuracies in simulating temperature were better than simulating precipitation. In general, the IPSL-CM6A-LR and HadGEM3-GC31-LL models had the best performance in simulating maximum temperature and precipitation, respectively. Results also indicated that the mean maximum temperature will increase between 0.9 and 2.8 °C in different emission scenarios. Also, the mean maximum daily precipitation will change between -8.6 and 7.17 mm in different emission scenarios.
Keywords: Climate Change, Sefidrood Basin, Extreme Values, AOGCM Model -
مدل سازی و برآورد اقتصادی خسارت تغییر اقلیم بر خدمت اکوسیستمی کنترل رواناب در گون زارهای زاگرس مرکزی
گون پوشش گیاهی بسیاری از کوهستان های فلات ایران است و باتوجه به شکل بالشتی و سیستم ریشه دوانی عمیق، کنترل و نفوذ بارش های جوی را به درون خاک تسهیل و نقش عمده ای در ارائه خدمات اکوسیستمی ایفا می کند. از طرفی همبستگی اکوسیستم های گون زار (Astragalus habitats) با اقلیم های خشک و نیمه خشک، آن ها را در برابر تغییرات اقلیمی آسیب پذیر نموده است. در این مطالعه نقشه تولید رواناب بر پایه منحنی بادیکو تحت شرایط حال حاضر و آتی تغییر اقلیم (2050) با استفاده ازداده های اقلیمی و دمایی سایتChelsa (مدل گردش عمومی CanESM2) در نرم افزار TerrSet و با استفاده از نقشه های: زیرحوزه ها، بارش سالانه، تبخیر و تعرق پتانسیل سالانه، عمق خاک، آب قابل دسترس گیاه و نقشه "پوشش زمین _کاربری زمین" حال حاضر و آینده با ترکیبی از روش های میدانی و مدل های پراکنش گونه ای در مقیاس محلی حوزه آبخیز رودخانه شور دهاقان (زاگرس مرکزی) تهیه و درنهایت خسارت رواناب مازاد تولید شده در اثر تغییر اقلیم به روش هزینه جایگزین (Replacement cost method) برآورد شد. نتایج حاکی از افزایش حجم رواناب سالانه حوزه از70 میلیون مترمکعب در حال حاضر به 105 میلیون مترمکعب در شرایط تغییر اقلیم تحت سناریوی rcp26 سال 2050 بود. با احتساب هزینه 10 میلیون ریال به ازای کنترل 530 مترمکعب رواناب از طریق پروژه های متنوع آبخیزداری، جلوگیری از خسارات رواناب مازاد تولید شده، نیازمند اعتباری بالغ بر 660 میلیارد ریال بر اساس ارزش حال است. این مطالعه قابلیت نرم افزار TerrSet برای پیش بینی و تولید نقشه خدمت اکوسیستم تولید رواناب تحت تغییرات اقلیمی یا تغییرات کاربری اراضی و با هدف ارزش گذاری را در مقیاس محلی به اثبات رساند. همچنین ارزش گذاری فوق می تواند مبنای برنامه ریزی و تامین اعتبار برای مطالعه و اجرای طرح های آبخیزداری با هدف مقابله با تهدیدات تغییر اقلیم باشد.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, خدمات اکوسیستم, کنترل رواناب, گون زار, زاگرس مرکزی, برآورد اقتصادیAstragalus is the vegetation of many mountains of Iran's plateau and plays a major role in providing ecosystem services due to its pillow shape and deep rooting system, they facilitate the control and penetration of precipitation into the soil. The correlation of Astragalus ecosystems with arid and semi-arid climates has made them vulnerable to climate change. In this study, a runoff yield map based on the Budyco curve under current and future conditions of climate change (2050) was prepared using climate and temperature data from the Chelsea site (CanESM2 GCM) in TerrSet software and by using maps of sub-watersheds, annual precipitation, annual potential evapotranspiration, soil depth, plant accessible water and the current and future "Land Cover - Land Use" map, with a combination of field methods and species distribution models at the local scale of the Shur River watershed of Dehaghan (Central Zagros). Finally, the excess runoff damage produced due to climate change was estimated using the replacement cost method. The results indicated an increase in the annual runoff volume of the watershed from 70 million cubic meters to 105 million cubic meters under climate change conditions for the RCP26 scenario in 2050. Taking into account the cost of 10 million Rials for controlling 530 cubic meters of runoff through various watershed management projects, preventing the damages of excess runoff produced requires a credit amounting to 660 billion Rials based on the present value. This study proved the ability of TerrSet software to predict and produce an ecosystem service map of runoff yield under climate changes or land use changes and with the purpose of valuation on a local scale. Also, the above valuation can be the basis for planning and providing credit for the study and implementation of watershed management projects to deal with the threats of climate change.
Keywords: Climate Change, Ecosystem Services, Runoff Control, Astragalus Habitats, Central Zagros, Economic Estimation -
استفاده از دقیق ترین روش ها و مدل ها برای شبیه سازی اثر تغییر اقلیم بر متغیرهای آب و هواشناسی در نقاط مختلف جهان اهمیت بسیار زیادی دارد. در این مطالعه، دقت 10 مدل AOGCM مربوط به ششمین گزارش ارزیابی IPCC (CMIP6) برای شبیه سازی دما و بارش در حوضه آبریز سفیدرود، موردبررسی قرار گرفت. بدین منظور داده های مشاهداتی دما و بارش در 16 ایستگاه هواشناسی واقع در حوضه طی دوره زمانی سال های 1980 تا 2014 با خروجی مدل های AOGCM مقایسه شدند. جهت انجام این مقایسه از شاخص ترکیبی کلینگ- گوپتا (KGE) استفاده شد. این مقایسه در مقیاس های زمانی سالانه و ماهانه انجام و مدل های دقیق تر در هر دوره زمانی مشخص شدند. نتایج نشان دادند که دقت مدل های AOGCM برای برآورد دما در منطقه موردمطالعه از دقت آن ها در برآورد بارش بیش تر بوده است. هم چنین مدل های مختلف، دارای توانایی متفاوتی در شبیه سازی این متغیرها در ماه های مختلف بودند. براساس نتایج به دست آمده، مدل های MIROC6 و MRI-EMS2-0 عملکرد بهتری نسبت به سایر مدل ها در برآورد دمای ماه های مختلف داشته اند. هم چنین مدل HadGEM3-GC31-LL در بیش تر ماه های سال عملکرد مطلوب تری نسبت به سایر مدل ها در برآورد بارش دوره تاریخی دارا بوده است. براساس نتایج به دست آمده، لازم است تا قبل از انجام مطالعات شبیه سازی تغییر اقلیم در منطقه موردمطالعه، بهترین مدل های AOGCM در هر ماه انتخاب و مورداستفاده قرار گیرند.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, شاخص KGE, شبیه سازی, مدل های AOGCMUsing the most accurate methods and models to simulate the impact of climate change on meteorological variables in different regions of the world is of utmost importance. In this study, the accuracy of 10 AOGCM models related to the sixth assessment report of the IPCC (CMIP6) was investigated for simulating temperature and precipitation in the Sefidrood Basin. For this purpose, observational data of temperature and precipitation from 16 weather stations located in the basin during the time period from 1980 to 2014 were compared with the output of AOGCMs. The Kling-Gupta Efficiency (KGE) index was utilized for this comparison. The comparison was conducted on both annual and monthly time scales, and the more accurate models were identified for each time period. The results indicated that the accuracy of AOGCM models in estimating temperature in the study area was higher than their accuracy in estimating precipitation. Additionally, different models exhibited varying capabilities in simulating these variables across different months. Based on the results obtained, the MIROC6 and MRI-EMS2-0 models performed better than other models in estimating the temperature of different months. Furthermore, the HadGEM3-GC31-LL model showed a better performance than other models in estimating historical precipitation for most months of the year. Based on the results obtained, it is necessary to select and use the best AOGCM models for each month before conducting climate change simulation studies in the study area.
Keywords: AOGCM Models, Climate Change, KGE Index, Simulation -
هدف اصلی این پژوهش، شبیه سازی برهم کنش آب سطحی و زیرزمینی با استفاده از ایجاد اتصال بین مدل های آب سطحی و زیرزمینی در دشت لور در شرایط تغییراقلیم است. در این راستا اثرات تغییراقلیم بر منابع آب سطحی و زیرزمینی بر اساس گزارش ششم هیات بین الدول با استفاده از یک مدل تلفیقی متصل شده WEAP-MODFLOW مورد بررسی قرار گرفت. تغییرات تراز آبخوان و مقدار افت سطح آب زیرزمینی تحت سناریوی مرجع با فرض ادامه وضع موجود و سناریوهای تغییراقلیم مورد ارزیابی قرار گرفت و میزان نوسانات آن در کل دشت برای دوره 27 ساله 2050-2023 (سپتامبر 2050) در تمامی سناریوهای تغییراقلیم بر اساس یک مدل ترکیبی متشکل از مدل های مختلف پیش بینی شد. نتایج نشان داد میانگین افت تراز آب زیرزمینی در پایان دوره 27 ساله 2050-2023 در صورت ادامه وضع موجود (سناریوی مشاهداتی) حدود 11 متر خواهد بود. بیشترین میزان افت سطح آب زیرزمینی در این سناریو 7/38 متر در بخشی از نواحی مرکزی و جنوب غرب دشت خواهد بود. در صورت استفاده از پارامترهای اقلیمی پیش بینی شده توسط مدل ترکیبی در مدل متصل شده آب سطحی و زیرزمینی، میانگین افت تراز آب زیرزمینی در سناریوهای SSP1-2.6، SSP2-4.5 ، SSP3-7.0و SSP4-8.5 به ترتیب برابر با 8/9، 10، 18/10 و 83/10 متر خواهد بود. بیشترین مقدار افت در این سناریوها به ترتیب برابر با 5/34، 2/35، 5/35 و 2/38 متر خواهد بود.کلید واژگان: تغییراقلیم, بهره برداری تلفیقی, برهم کنش آبهای سطحی و زیرزمینی, MODFLOW, WEAPThe main goal of this research is to simulate the interaction of surface water and groundwater by creating a connection between surface water and groundwater models in the Lor plain under climate change conditions. In this regard, the effects of climate change on surface water and groundwater sources were investigated based on the sixth report of the inter-state commission using a WEAP-MODFLOW coupled integrated model. The changes in the water level of the aquifer and the amount of the dropdown in the groundwater level were evaluated under the reference scenario assuming the continuation of the current situation and climate change scenarios, and the number of fluctuations in the entire plain for the 27-year period of 2050-2023(September 2050) in all climate change scenarios based on a model. A hybrid model, composed of different models, was predicted. The results showed that the average dropdown in the groundwater level at the end of 27-year period of 2023-2050 will be about 11 meters if the current situation (observational scenario) continues. In this scenario, the maximum dropdown in the groundwater level will be 38.7 meters in a part of the central and southwestern areas of the plain. If the climatic parameters predicted by the hybrid model are used in the coupled model of surface water and groundwater, the average dropdown in the groundwater level in the scenarios SSP1-2.6, SSP2-4.5, SSP3-7.0 and SSP4-8.5 will be 9.8, 10, 10.18 and 10.83 meters, respectively. The maximum dropdown in these scenarios will be 34.5, 35.2, 35.5 and 38.2 meters, respectively.Keywords: Climate Change, Integrated Operation, Surface, Underground Water Interaction, MODFLOW, WEAP
-
با توجه به درهم تنیدگی سیستم اقلیمی و رابطه غیرخطی اقیانوس و جو در آن، شناخت منشا عدم قطعیت و لحاظ آن در پیش نگری متغیرهای اقلیمی، به منظور ارزیابی مناسب سیاست های سازگاری و کاهش گازهای گلخانه ای از اهمیت بسیاری برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر، کمی سازی عدم قطعیت متوسط بارش ماهانه در دوره های تاریخی و آینده با توجه به مدل های گردش عمومی جو، روش های تصحیح اریبی، سناریوهای SSP و دوره های پیش نگری است. بر این اساس، خروجی 10 مدل منتخب گردش عمومی جو با استفاده از روش های مختلف تصحیح اریبی نگاشت چندکی برای محدوده مطالعاتی رفسنجان اصلاح شد و جهت بررسی عدم قطعیت مرتبط با سناریوهای SSP و دوره های پیش نگری، روش تصحیح اریبی مناسب انتخاب گردید. به منظور کمی سازی عدم قطعیت موارد مذکور نیز از دو معیار آماری انحراف معیار و دامنه میان چارکی استفاده گردید. نتایج حاصل نشان دادند که در دوره تاریخی، انحراف معیار و دامنه میان چارکی میانگین بارش ماهانه براساس نوع روش تصحیح اریبی و GCM نسبت به دوره آتی کم تر است. هم چنین در دوره های تاریخی و آینده، انحراف معیار و دامنه میان چارکی میانگین بارش ماهانه براساس نوع روش تصحیح اریبی کم تر از انحراف معیار و دامنه میان چارکی محاسبه شده برحسب نوع مدل GCM است. به طور کلی برای دوره آتی، عدم قطعیت دوره های پیش نگری و انتخاب GCM نسبت به دو منشا دیگر عدم قطعیت (روش تصحیح اریبی و سناریوها) بیش تر بوده و نیازمند ارزیابی دقیق تری هستند. نتایج حاصل از این مطالعه می تواند به درک بهتری از منشا های مختلف عدم قطعیت های طبیعی در پیش نگری های تغییر اقلیم کمک کند.کلید واژگان: انحراف معیار, تغییر اقلیم, دامنه میان چارکی, دوره های پیش نگری, محدوده مطالعاتی رفسنجانGiven the complexity of the climate system and the non-linear relationships between the ocean and atmosphere within this system, it is imperative to comprehend and consider the uncertainties that stem from different sources. Understanding and accounting for uncertainties play a crucial role in predicting climatic variables and facilitating a comprehensive evaluation of greenhouse gas mitigation and adaptation policies. The objective of this study is to quantify the uncertainties in historical and future average monthly precipitation by employing various General Circulation Models (GCMs), bias correction methods, Shared Socioeconomic Pathways (SSPs) scenarios, and seven projection periods. To achieve this, the outputs of ten GCMs were adjusted using nine quantile mapping bias correction methods for the Rafsanjan study area, and a suitable method was chosen to analyze the uncertainties of SSPs and projection periods. Two statistical criteria, namely the standard deviation and interquartile range, were utilized to measure the uncertainties. The results revealed that the standard deviation and interquartile range of average monthly precipitation were lower during the historical period compared to the projection period. This difference was determined based on the selection of bias correction methods and GCMs. Furthermore, for both the historical and future periods, the STDEVs and IQRs of average monthly precipitation were lower depending on the type of bias correction methods rather than the type of GCMs. In general, the uncertainties associated with projection periods and the type of GCMs are higher during future periods compared to other sources of uncertainties such as bias correction methods and SSP scenarios. This highlights the necessity for a more accurate analysis. This study contributes to an enhanced understanding of the inherent uncertainties in climate change projections that arise from various sources.Keywords: Climate Change, Interquartile Range, Projection Periods, Rafsanjan Study Area, Standard Deviations
-
تغییر اقلیم فرآیندهای هیدرولوژیکی و دسترسی به آب را در سطح جهانی تغییر داده است. معرفی راهبردهای مناسب مدیریت آب درک تعامل بین تغییر اقلیم و منابع آب، به محققان و سیاستگزاران در کاهش اثرات مضر ناشی از تغییر اقلیم همچون بهره برداری بی رویه و برنامه ریزی نشده از منابع آب کمک خواهد کرد. لذا اتخاذ سیاست های مدیریتی آب تحت تاثیر تغییر اقلیم و ارزیابی سناریوهای مختلف اقلیمی ضروری است. به منظور بررسی تاثیر تغییر اقلیم بر سایت های عرضه و تقاضا داده های گردش عمومی جو تحت دو سناریو RCP4.5 و RCP8.5 استخراج شد. سپس داده با استفاده از مدل LARS_WG ریزمقیاس نمایی گردید و در ادامه از مدل IHACRES برای شبیه سازی بارش- رواناب استفاده گردید و در نهایت خروجی های این مدل به عنوان ورودی به مدل WEAP معرفی شدند. در ادامه اثرات تغییر اقلیم در طی دوره آماری 2020 تا 2039 بر سایت های مدیریتی با استفاده از مدل بارش- رواناب IHACRES پیش بینی و مشخص گردید که در دوره واسنجی و اعتبارسنجی ضریب همبستگی و خطای اریبی به ترتیب 72 درصد، 08/0، 69 درصد و 59/0 بوده که نشان دهنده کارآیی قابل قبول مدل در منطقه است. در نهایت با اولویت تخصیص یک برای شرب و دو برای کشاورزی مدل CMIP5(MIROC 8.5) تحت سناریوRCP 8.5 بیشترین میزان تقاضای برآورد نشده را دارد. از سوی دیگر مدل CMIP5 (GFDL4.5)تحت سناریو RCP 4.5 با72 درصد قابلیت اطمینان حجمی و 42 درصد قابلیت اطمینان زمانی، بالاترین قابلیت اطمینان را خواهد داشت. در مجموع، مدل CMIP5 (GFDL4.5)نسبت به سایر سناریوها قابلیت اطمینان حجمی و زمانی بالاتری دارد.
کلید واژگان: مدیریت یکپارچه منابع آب, تغییر اقلیم, مدل IHACRES, مدل WEAP, حوضه آبخیز مهابادIntroductionClimate change is one of the fundamental challenges of mankind in the last century and the coming years, which affects the status of water resources at the global level, especially at the scale of the watershed. In addition, climate change affects the hydrological cycle at the basin level and thus the management of water supply and demand. The Intergovernmental Panel on Climate Change (IPCC) emphasized that climate change is an inevitable phenomenon. Therefore, it is necessary to estimate water demand sites under the influence of climate change and evaluate different climate scenarios. Several software and models have been developed to estimate the effects of climate change and integrated management of water resources at the watershed level, among which we can mention the Water Resources Planning and Management System (WEAP).By using the WEAP model, it is possible to investigate, manage, and allocate different policies for the optimal use of water resources under the influence of different management scenarios, including investigating the impact of climate change on the amount of water allocated to different supply and demand sites in Therefore, according to the importance of the topic in this research, the evaluation of different climatic scenarios of the Mahabad watershed was done.
Materials and methodsIn this research, IPCC data were extracted under two scenarios RCP 4.5 and RCP 8.5, and then in order to use the data extracted in the study area, these data were used using the LARS_WG model with a smaller scale. In the following, the IHACRES model has been used to simulate rainfall-runoff in the future period in the study area. The outputs of the IHACRES model were introduced as the input of the Weap model, which is a comprehensive and integrated model in water resources. Then, the impact of climate change on supply and demand sites under different climate scenarios was simulated using the Weap model.
ResultsIn this study focused on Intergovernmental Panel on Climate Change (IPCC) Representative Concentration Pathways (RCPs) scenarios (RCP4.5 and RCP8.5) for 2020–2039 were used. The results obtained in the mentioned scenarios for the statistical period of 2020-2039 show a decrease in precipitation and an increase in temperature. In order to estimate the productive runoff of the basin under the influence of climate change, the IHACRES rainfall-runoff model was used and the performance of the model in the study area was evaluated with correlation coefficient (R) and bias error. It was found that in the calibration and validation period, the correlation coefficient and bias error were 72%, 0.08, 69%, and 0.59, respectively, which shows the acceptable performance of the model in the region. In the following, the outputs of the IHACRES model were introduced as input to the WEAP model and it was determined that with the priority of allocating one for the drinking site and two for the agricultural site of the MIROC 8.5 scenario, the highest amount of unmet demand with the amount of 121.4 million cubic meters, especially for the year 2039 will have. On the other hand, the GFDL 4.5 scenario will have the highest reliability with 72% volume reliability and 42% time reliability.
ConclusionBy examining the results, it can be concluded that according to the MIROC 8.5 scenario, the amount of rainfall will decrease by 4.8% compared to the observation period. This reduction trend was also observed in three other scenarios. Then, using the IHACRES model, the monthly average amount of flow for the periods of 2020 to 2039 was produced and it was observed that the amount of runoff produced by the model will decrease from 2036 onwards. In the following, the runoff produced by the IHACRES model as the input of the simulator-optimizer modelWEAP entered. Then, the information related to climate change was checked under four scenarios and it was found that the highest unsupplied water needs for drinking sites considering allocation priority one and agriculture with priority allocation two are related to the MIROC 8.5 scenario with the amount of unsupplied demand of 121.4 million. Is cubic meters. Of course, it is worth mentioning that in this study, underground water supply and water allocation to the industrial sector have not been modeled.Keywords: Integrated water resources management, Climate Change, IHACRES, WEAP, Mahabad river basin.
Keywords: Integrated Water Resources Management, Climate Change, IHACRES, WEAP, Mahabad River Basin -
در این مطالعه، با استفاده از تلفیق الگوریتم بهینه سازی فراکاوشی تکثیر علف های مهاجم (IWO) و مدل شبیه سازی WEAP، میزان افزایش ارتفاع بهینه اقتصادی سد مخزنی زرینه رود موردبررسی قرار گرفت. نتایج مدل سازی محدوده مطالعه توسط مدل WEAP نشان دادt در شرایط موجود نیازهای شرب، صنعت، کشاورزی و محیط زیست منطقه با کمبود مواجهند. نتایج مدل شبیه سازی- بهینه سازی (WEAP-IWO) نشان داد مقدار افزایش ارتفاع بهینه اقتصادی سد زرینه رود برابر با 3/6 متر می باشد. حجم جدید مخزن سد با لحاظ نمودن افزایش ارتفاع نیز برابر با 4/913 میلیون مترمکعب برآورد گردید. با درنظرگرفتن حجم جدید مخزن سد زرینه رود در مدل WEAP، مقادیر درصد پوشش نیازها محدوده و شاخص اطمینان پذیری سیستم تامین آب در محدوده مطالعاتی به طور متوسط افزایش 76/17 درصدی را نشان داد. در ادامه بررسی اثر تغییر اقلیم بر رواناب ورودی به سد زرینه رود در دوره آتی (2040-2022) انجام گرفت. در مجموع نتایج نشان از روند کاهشی میانگین آورد سالانه رودخانه زرینه رود نسبت به دوره پایه دارد. در ادامه نتایج نشان داد که در دوره آتی تحت سناریوی SSP1-2.6 (خوش بینانه) و سناریوی SSP5-8.5 (بدبینانه)، کمبود منابع آبی برای تامین نیاز کشاورزی محدوده مطالعاتی به نسبت شرایط موجود در وضعیت بدتری قرار دارد. در هر دو سناریوی SSP1-2.6 و SSP5-8.5 به نسبت شرایط موجود کاهش درصد پوشش نیازهای و هم چنین نتایج شاخص اطمینان پذیری محدوده مطالعاتی را نشان دادند. لذا افزایش ارتفاع سد به منظور مقابله با اثرات تغییر اقلیم امری ضروری است.
کلید واژگان: افزایش ارتفاع سد, تغییر اقلیم, الگوریتم بهینه سازی علف های هرز مهاجم (IWO), WEAPIn this study, the combination of the Improved Water Optimization (IWO) algorithm and the Water Evaluation and Planning System (WEAP) simulation model was employed to investigate the potential increase in the economic optimum height of the Zarineh Rood Reservoir Dam. The WEAP model's results indicated deficiencies in meeting the drinking, industrial, agricultural, and environmental needs of the study area under current conditions. Furthermore, the WEAP-IWO modeling results revealed an economically optimal increase in the height of the Zarineh Rood dam by 6.3 meters, resulting in a new reservoir volume estimated at 913.4 million cubic meters. By incorporating this increased reservoir volume into the WEAP model, there was an average 17.76 (precent ) enhancement in demand coverage and water supply system reliability across the study area. Additionally, the study assessed the impact of climate change on inflows to the Zarineh Rood reservoir for the future period (2022-2040), indicating an overall decreasing trend in the average annual river discharge compared to the baseline period. Furthermore, under both the SSP1-2.6 (optimistic) and SSP5-8.5 (pessimistic) scenarios, water scarcity for meeting agricultural demands in the study area is projected to worsen relative to current conditions. Reductions in demand coverage and reliability index results for the study area were observed under both SSP1-2.6 and SSP5-8.5 scenarios compared to current conditions. Therefore, increasing the dam's height to mitigate the effects of climate change appears necessary.
Keywords: Climate Change, Increasing The Height Of The Dam, Invasive Weed Optimization (IWO) Algorithm, WEAP -
Investigating the long-term changes of meteorological parameters in each basin or region serves as the first component of the monitoring system. In this study, the trend of changes in pan evaporation values in Iran's meteorological stations (provincial centers) in the period of 1994-2021 was investigated using the modified Mann-Kendall test by removing the effect of data autocorrelation. The results of the investigation of the trend of changes in pan evaporation values in Iran showed that in 54% of the studied stations, the trend of changes in pan evaporation values is increasing and in 46% it is decreasing. But the average changes in Iran are incremental. Significant increasing and decreasing changes were also observed among the studied stations. The capital of Iran, Tehran, obtained the highest increase in pan evaporation among other studied stations according to the slope of the trend line (Sen’s slope). The highest rate of reduction in annual pan evaporation is related to Ahvaz station in the southwest of Iran. The results of the regional spatial survey also showed that the main decreasing changes in the amount of pan evaporation values are observed in the southern, southwestern and southeastern regions of Iran. The results of the present study show that despite the increase in temperature in most areas, there is a decrease in pan evaporation values in some areas. This reduction of pan evaporation values is important in studies of water resources and meteorology, considering the arid and semi-arid climate of Iran.Keywords: Aerosol, Climate Change, Mann-Kendall, Sen’S Slope
-
Climate is a complex system that is affected by changes in climatic parameters. By predicting and examining the range of changes in meteorological parameters in the future, it is possible to adopt appropriate solutions to reduce the harmful effects of climate change. Using atmospheric general circulation models is the most reliable method. In this study, precipitation, maximum and minimum temperatures of five synoptic stations of Birjand, Qaen, Nehbandan, Ferdows and Tabas, for the base period of 1988 to 2005 as well as the outputs of six climate models of CanESM2, GFDL-CM3, CSIRO-MK3, MPI-ESM - LR, MIROC-ESM and GISS-ES-R, were collected under RCP8.5 and RCP4.5 emission scenarios for a 16-year period (2020-2035) and downscaled using the LARS-WG5.0 model. Then, using the RMSE and MAE statistical indices, the quality of the down-scale representation was evaluated. Afterwards, by calculating the climate classification indices of De Martonne and Amberger, the province was classified with the help of GIS software. De Martonne classification indicates that the climate of the province will not change in the near future compared to the base period while based on the classification of Amberger and under all six models and both scenarios, Birjand, Qaen and Ferdows cities are predicted to have temperate climate and Tabas city is expected have a hot and mild desert climate. For Nehbandan city, the GFDL-CM3, CSIRO-MK3 and GISS-ES-R models of the fifth report under the RCP4.5 scenario predicted a moderate climate and the rest of the large-scale models predicted a moderate desert climate.Keywords: Amberger, Climate Change, De Martonne, Downscaling, South Khorasan Province
-
بررسی اثرات تغییرات اقلیمی در بهبود وضعیت بهره وری کشاورزی بسیار حائز اهمیت است. پیش بینی می شود که روند افزایش دما در قرن بیست و یک ادامه یابد و منجر به ایجاد تغییراتی در شرایط اقلیمی مناطق شود. تغییر در توزیع بارش، دما و منابع آب از پیامدهای آسیب زا تغییر اقلیم شمرده می شود که می تواند اثرات مخربی را در تولید محصولات کشاورزی همراه داشته باشد. در این مطالعه اثر تغییرات اقلیمی و کشت در تاریخ های مختلف؛ بر میزان عملکرد کشت رقم پارسی گندم بهاره در دشت قزوین بررسی شد. این بررسی در بازه 2100-2021 و با مقایسه دو منبع اطلاعاتی LARS-WG و DKRZ در تولید داده های سالانه تغییر اقلیم و به کار گیری مدل Aquacrop در شبیه سازی واکنش گیاه به تغییرات ذکر شده، صورت گرفت. در دوره های 2040-2021، 2041-2060، 2061-2080 و 2100-2081 از بین تاریخ های مختلف کشت (تاریخ های 15 بهمن، 1 اسفند، 15 اسفند، 1 فروردین و 15فروردین) مناسب ترین تاریخ، به منظور افزایش عملکرد گندم بررسی شد. طبق نتایج مدل ها در هر دو سناریو 5/4 و 5/8، در هر چهار دوره 2021-2040، 2041-2060، 2061-2080 و 2081-2100، عملکرد گندم بهاره نسبت به مقدار آن در دوره پایه افزایش خواهد یافت. بیشترین عملکرد در کل این دوره ها و مدل ها برای دوره 2081-2100 تحت شرایط اقلیمی مدل LARS-WG در سناریو 5/8 در صورتی که تاریخ کشت 15 بهمن ماه انجام شود، پیش بینی می شود؛ که مقدار آن برابر 43/12 تن بر هکتار با انحراف معیار 31/0 تن بر هکتار باشد و کمترین عملکرد برای دوره 2040-2021 تحت شرایط اقلیمی LARS-WG در سناریو 5/4 درتاریخ 15 فروردین اتفاق می افتد. پیش بینی می شود مقدار آن برابر با 87/7 تن بر هکتار با انحراف معیار 36/0 تن بر هکتار باشد. در هر 4 دوره 2021-2040، 2041-2060، 2061-2080 و 2100-2081 تاریخ 15 بهمن (4 فوریه) به عنوان مناسب ترین تاریخ کشت این دوره ها، برای افزایش عملکرد گندم در دشت قزوین توصیه می شود.
کلید واژگان: عملکرد, شبیه سازی, تغییر اقلیم, Aquacrop, LARS-WGInvestigating the effects of climate change on improving agricultural productivity is of great importance. It is predicted that the rising temperature trend will continue in the 21st century, leading to changes in the climatic conditions of regions. Changes in precipitation distribution ، temperature and water resources are considered as harmful consequences of climate change، which could have detrimental effects on agricultural production. . In this study، the impact of climate change and cultivation on different dates was examined in terms of the yield of the 'Parsi' spring wheat variety in the Qazvin Plain. This study covered the period from 2021to 2100, comparing two information sources, LARS-WG and DKRZ, for producing annual climate change data and using the Aquacrop model to simulate the plant’s response to the mentioned changes. During the periods 2021-2040، 2041-2060، 2061-2080، and 2081-2100، the best planting date (February 4, February 20, March 5, March 20, and April 4) for increasing wheat yield was evaluated. According to the model results in both scenarios 4.5 and 8.5، in all four periods (2021-2040، 2041-2060، 2061-2080 and 2081-2100), the spring wheat yield will increase compared to the baseline.. The highest yield in all of these periods and models is predicted for the period 2081-2100 under the LARS-WG climate model of in scenario 8.5, assuming planting on February 4, with an estimated yield of 12.43 tons per hectare and a standard deviation of 0.31 tons per hectare. the lowest yield is expected for the period 2021-2040 under LARS-WG climate conditions in scenario4.5, with planting on April 4, with an estimated yield of 7.87 tons per hectare and a standard deviation of 0.36 tons per hectare. In all four periods (2021-2040، 2041-2060، 2061-2080 and 2081-2100), February 4 is recommended as the most suitable planting date to increase wheat yield in the Qazvin plain.
Keywords: Yield, Simulation, Climate Change, Aquacrop, LARS-WG -
موضوع تغییر اقلیم به دلیل پیامدهای آن بر تمام ابعاد زندگی بشری، یکی از مباحث مهمی محسوب می شود که بررسی تاثیرات مختلف آن علاقه مندی فراوانی میان پژوهش گران به وجود آورده است. تاثیرات تغییر اقلیم می تواند باعث افزایش یا کاهش در سطح یک منطقه اقلیمی شده و در نتیجه موجب جابه جایی مناطق اقلیمی شود. هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر طبقه بندی اقلیمی ایران است. در این پژوهش از داده های 120 ایستگاه سینوپتیک در دوره آماری 2022-1993 استفاده شده است. به منظور بررسی تاثیرات تغییر اقلیم در دوره های آتی، برونداد مدل CanESM2 از سری مدل های CMIP5 تحت دو سناریوی RCP2.6 و RCP8.5 مورد استفاده قرار گرفته و ریزمقیاس سازی با مدل LARS-WG انجام شده است. با توجه به نتایج، قسمت اعظم ایران (49/90 درصد) اقلیمی خشک و نیمه خشک دارد، به طوری که اقلیم خشک 82/68 درصد و اقلیم نیمه خشک 97/21 درصد از آن را تشکیل می دهند. بنابراین، باید ایران را از نظر اقلیمی کشوری خشک و نیمه خشک نامید. با بررسی تاثیرات تغییر اقلیم مشاهده می شود که در دوره های آتی میزان بارش و دمای میانگین سالانه افزایش خواهد یافت و این افزایش تحت سناریوی RCP8.5 بیش تر از سناریوی RCP2.6 خواهد بود. بررسی طبقه بندی اقلیمی ایران در دوره های آتی نشان می دهد که بیش تر مساحت ایران در اقلیم خشک و نیمه خشک باقی خواهد ماند. مجموع اقلیم های خشک و نیمه خشک در دوره 2041-2020 و تحت سناریوی RCP2.6 به کم ترین میزان خود خواهد رسید و پس از آن، دوباره این اقلیم ها گسترش خواهند یافت. طبق سناریوی RCP8.5 در دوره های 2041-2021، 2060-2041 و 2080-2061 مجموع مساحت اقلیم های خشک و نیمه خشک کاهشی خواهد بود، اما پس از آن و در دوره 2100-2081 این روند برعکس شده و افزایش این اقلیم ها را شاهد خواهیم بود. با توجه به نتایج این پژوهش و طبق پیش نگری انجام یافته، هرچند که طبق سناریوهای انتشار متفاوت، تفاوت در مساحت طبقه های مختلف دیده می شود، اما در آینده نیز هم چنان طبقه های اقلیمی خشک و نیمه خشک قسمت اعظم ایران را تشکیل خواهند داد. نتایج این پژوهش به دلیل قرارگیری ایران در اقلیم خشک و نیمه خشک، لزوم توجه به پدیده تغییر اقلیم و ضرورت توجه صاحب نظران و برنامه ریزان کلان کشوری به تاثیرات این پدیده را نشان می دهد.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, سناریوهای RCP, شاخص خشکی دمارتن, طبقه بندی اقلیمی, Canesm2, LARS-WGIntroductionThe average weather condition in a specific region is defined as climate. The diversity of climatic variables is effective in determining the climate of a region and causes the formation of diverse and different climates. One of the effects of climate change is that causes an increase or decrease in a climate zone and, as a result, a shift in climate zones. Climate classification is an attempt to identify and recognize the differences and similarities of climate in different regions and to discover the relationships between different components of the climate system. Climate classification indicators are used to visualize current climate and quantify future changes in climate types as predicted by climate models. The studies conducted on these methods show that climatic variables affecting experimental methods such as temperature and precipitation should be considered effective variables in determining climatic boundaries in a new way. The De Martonne aridity index is an empirical index for climate classification based on two components, precipitation and temperature. Due to its high accuracy, and the use of variables that are more accessible and can be measured at most meteorological stations, De Martonne’s index has received more attention from researchers and has been used in many studies of climate change. Therefore, the purpose of this research is to evaluate the effects of climate change on the climatic classification of Iran.
Materials and MethodsTo investigate the effects of climate change on the climatic classification of Iran, the De Martonne aridity index has been used. To show the effects of climate change in the past and the future on Iran's climate, data from 120 meteorological stations of Iran, which are distributed in different locations with different climates, were collected and analyzed in the statistical period of 1933-2022. The climatic condition of Iran in the base period was determined according to the De Martonne aridity index. In addition, to investigate the effects of climate change in the coming periods on the climatic classification of Iran, the data related to the output of the CanESM2 model, which is one of the CMIP5 models that is hybridized by the Canadian Center for Climate Modeling and Analysis (CCCMA) by combining CanCM4 and CTEM models, were used. To examine the changes in climatic classes of Iran under different scenarios and conditions, the output of two release scenarios, RCP2.6 and RCP8.5, were utilized. Due to the large-scale output of General Circulation Models (GCM), the output of this model was downscaled using the LARS-WG model. The LARS-WG model, which is considered one of the most famous and widely used models for downscaling weather data, was used to generate precipitation values, minimum and maximum temperatures, as well as daily radiation, under base and future climate conditions.
Results and DiscussionAccording to the results, the majority of Iran (90.49%) has an arid and semi-arid climate. The percentage of arid climate is 68.82%, while that of semi-arid climate is 21.97%. Therefore, Iran should be called an arid and semi-arid country in terms of climate. By analysis of the effects of climate change indicates that in future periods, the precipitation and average temperature will increase. This increase will be greater under the RCP8.5 scenario than the RCP2.6 scenario. The study of the climatic classification of Iran in the coming periods indicates that the majority of the country will continue to experience arid and semi-arid climates. The sum of arid and semi-arid climates will reach its lowest level in the period of 2020-2041. This is following the RCP2.6 scenario, after which these climates are expected to expand once more. According to the RCP8.5 scenario, during the periods of 2021-2040, 2041-2060, and 2061-2080, the total area of arid and semi-arid climates will decrease. However, from 2081 to 2100, this trend will be reversed, increasing in these climates. According to the results of this research and according to the forecast, although according to different release scenarios, the difference in the area of different classes can be seen, in the future, arid and semi-arid climatic zones will still form the majority of Iran.
ConclusionIn this research, by using the latest available data, Iran's climate is classified by the De Martonne aridity index, and then the changes in Iran's climate classes under the effects of climate change in the future periods, according to the output of the CanESM2 model from the CMIP5 modes, which is downscaled using the LARS-WG model. It has been investigated according to two emission scenarios, RCP2.6 and RCP8.5. The results indicated that the arid climate with 68.82% and the semi-arid climate with 21.97% constitute the largest area of Iran. The remaining climatic classes collectively comprise less than 10% of Iran's area. Therefore, Iran should be called an arid and semi-arid country in terms of climate. Investigating the effects of climate change on precipitation and temperature showed that both precipitation and average temperature will increase in future periods. However, the increase in both variables will be greater under the RCP8.5 scenario. The study of the climatic classification of Iran in the coming periods indicates that the majority of the country will continue to experience arid and semi-arid climates. The findings of this study indicate the necessity of addressing the issue of climate change and the importance of involving experts and macro planners in the analysis of the effects of climate change. It is suggested to use the output of other GCM models in future research due to the uncertainty of climate scenarios. Also, the use of diverse climate classification methods that incorporate other variables is suggested for more precise identification of climate characteristics.
Keywords: Climate Change, Climatic Classification, De Martonne Aridity Index, Canesm2, RCP Scenario, LARS-WG -
Drought is often considered a silent disaster, leading to food and water shortages, displacement, and even conflict. Although evidence of ongoing climate change has been observed, limited research is carried out on drought conditions in Gandaki River Basin of Nepal. This study analyzed four indices i.e., Normalized Difference Vegetation Index (NDVI), Normalized Difference Water Index (NDWI), Land Surface Temperature (LST) and Normalized Difference Drought Index (NDDI) for January and November between 1991 and 2021 by using Geographic Information System (GIS) and remote sensed data. NDVI showed that dense vegetation decreased by 93.26% and built-up area increased by 96.88% in January compared between 1991 and 2021. Compared between 1991 and 2021, NDWI showed that the high water stressed area increased by 49.5% in January. NDDI showed increased in abnormally drought area in January (164.03%) compared between 1991 and 2021.Both climate change and human activities significantly contributes increasing trend of drought over the 30-year period in Gandaki River Basin. The study suggests exploring the potential of modern tools such as GIS and Remote Sensing for prediction of drought and monitoring its impact on ecosystems and human. This will be beneficial for policy makers for developing the strategy for combating drought and climate change.
Keywords: Climate Change, NDVI, NDWI, NDDI, LST -
در سال های اخیر با توسعه فناوری های رایانه ای، سیستم های دورسنجی، نرم افزارها و مدل های مختلف پیش بینی آشیان بوم شناختی گونه های مختلف گیاهی و جانوری فراهم آمده است. هدف از این پژوهش، شناسایی مهم ترین عوامل محیطی موثر بر پراکنش و تعیین گستره رشد گونه ریواس با قابلیت بهره برداری در استان خراسان رضوی است. برای این منظور 68 متغیر محیطی شامل خصوصیات خاک (45 مورد)، عوامل توپوگرافی (چهار مورد) و عوامل اقلیمی (19 مورد) به عنوان متغیرهای پیش بینی ابتدا مورد تحلیل همبستگی قرار گرفته و متغیرهای دارای همبستگی زیاد (بالای 80 درصد) حذف شدند. با توجه به وسعت زیاد خراسان رضوی نمونه برداری نقاط حضور، طی دوره زمانی 1401-1400 انجام شد که در مجموع 232 نقطه حضور از هشت منطقه با استفاده از سامانه موقعیت یاب جهانی (GPS) به عنوان نقاط حضور ثبت شد. سپس کلیه داده های محیطی و نقاط حضور در نرم افزار R با استفاده از مدل های پکیج بایومد 2 (Maximum Entropy، GLM، FDA، GBM، GAM،CAT،ANN، SRE، MARS، RF) برای تعیین روابط بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی در زمان حال پیش بینی شد. ارزیابی صحت مدل ها با استفاده از مقادیر شاخص های KAPPA، TSS و ROC بررسی و تحلیل شدند. نتایج نشان داد براساس شاخص های ارزیابی در زمان حال، مدل جنگل تصادفی (RF) با صحت 5/95 درصد به عنوان بهترین مدل مشخص شد. هم چنین، اهمیت نسبی در مدل برگزیده و متغیرهایی که بیش ترین تاثیر را داشته اند شامل: مدل رقومی ارتفاع (DEM)، میانگین دامنه دمای روزانه (BIO 2)، جمع بارش سالانه (BIO 12)، میانگین دمای پرباران ترین سه ماه متوالی سال (BIO 8) و میزان شن در عمق 30-15 سانتی متر از سطح خاک (Sand 15-30) هستند که نشان دهنده تاثیر زیاد عوامل اقلیمی بر پراکنش این گونه است و در مرحله بعد ارتفاع از سطح دریا و عوامل خاک شناسی بیش ترین تاثیر را دارند. بیش ترین تراکم گونه ریواس شامل شهرستان های باخرز، تربت جام، تایباد، زاوه، خواف و رشتخوار به صورت نواری در مرز آن ها و در غرب استان در مرز شهرستان های کوه سرخ و نیشابور و در شمال استان در مرز شهرستان های بینالود و زبرخان و مشهد و در جنوب استان در شهرستان گناباد به صورت محدود گسترش داشته است. از نتایج حاصل از این پژوهش می توان برای اصلاح، حفاظت، بهره برداری اقتصادی و گسترش رویشگاه گونه ریواس استفاده نمود.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, سنجش از دور, مناطق خشک, مدل سازی مطلوبیت زیستگاه, ماشین بردارIntroductionIn recent years, advancements in computer technologies, remote sensing systems, software, and various models have enabled the prediction of ecological niches for diverse plant and animal species. Over the past decades, alterations in human lifestyles, industrialization, and production processes have resulted in increased atmospheric pollutants, leading to severe climate change. Global climate change has induced shifts in plant growth ranges, with an expansion of warm-weather-adapted plants and a decline in cold-weather-adapted ones. These changes consequently modify the structure and ecosystems of the entire planet, directly and indirectly impacting ecosystem services crucial for human well-being and economic prosperity. Consequently, predicting the effects of climate change on plant distribution has emerged as a pivotal research area to inform conservation strategies and programs. Species distribution models primarily predict the impact of climate change on plant growth ranges. Accurate predictions of species distribution are essential for effective conservation planning and sustaining forest ecosystem services in the face of climate change. Given the significance of this issue, this research aimed to identify the most critical climatic and environmental factors influencing the distribution of Rhume ribes L. species and ascertain its current geographical range within Razavi Khorasan Province, located in northeastern Iran.
Materials and MethodsFor this purpose, 68 bioclimatic variables including soil characteristics (45 cases), topographical factors (four cases), and climatic factors (19 cases) were first subjected to correlation analysis as predictive variables and variables with high correlation (above 80%) were removed. Due to the large size of the studied area, sampling of presence points was done with field visits during the period of 1400-1401 of the introduced areas, and a total of 232 presence points from eight regions were registered as presence points using the global positioning system (GPS). Then all the environmental data and presence points in R software using Biomed 2 package models which include GLM, GBM, GAM, CTA, ANN, SRE, FDA, MARS, RF, and MaxEnt models in determining the relationship between vegetation and environmental factors in pastures Razavi Khorasan Province was predicted in the present time. The accuracy of the models was evaluated using the values of KAPPA, TSS, and ROC indices, which are prominent and widely used indices for determining and identifying the potential areas.
Results and DiscussionThe results of this research showed that according to the accuracy evaluation index, the best modeling for the current time is the random forest model with an accuracy of 95.5%, which indicates the accuracy of the modeling at an excellent level. Also, the relative importance of the selected models and the variables that have had the greatest impact at present include digital elevation model (DEM), Average monthly (BIO2), This is the sum of all total monthly precipitation values (BIO12), The average temperatures experienced during the wettest quarter (BIO 8) and the amount of sand at a depth of 15-30 cm from the soil surface (Sand 15-30), which indicates the great influence of climatic factors on the distribution of this species, and in the next stage, the height above sea level and finally the soil factors have the greatest influence. The most distribution of Rhume ribes L. species at present is in the east of Razavi Khorasan Province including the cities of Bakharz, Torbat Jam, Taibad, Zaveh, Khaf, and Rashtkhwar in the form of a strip on their border and in the west of the Province on the border of Koh Sorkh and Neishabur cities and the north of the Province on the border Binaloud, Zabarkhan and Mashhad cities and the south of the Province in Gonabad city has spread in a strip and limited way.
ConclusionThe results of this research can be used to improve, protect, and economically exploit and expand the habitat of the Rhume ribes L. species. Destructive human activities, such as livestock grazing and the corrupt exploitation of rhubarb, combined with climate change, have endangered the current habitats of this species in Razavi Khorasan Province. These unprincipled exploitations, disregarding environmental capacities in natural resource management, are a significant problem in Razavi Khorasan Province and the country, gradually leading to water, soil, and plant loss in the region. While this study sufficiently examined current climatic and soil factors to identify areas suitable for rhubarb species, a deeper understanding is required to effectively restore damaged areas, preserve those at risk, and enhance the predictive capabilities of ecological models. In addition to climatic and soil factors, the potential habitats of plant species are influenced by various factors, including human activities, exploitation methods, livestock grazing, wildlife, economic and social conditions, and other direct and indirect impacts on distribution. Numerous studies have been conducted on different plant species. This research evaluated various machine learning-based species distribution models, selecting random forests as the most suitable. Species distribution models are valuable, cost-effective tools for natural resource managers, increasing their awareness and decision-making abilities regarding the effects of climate change on species.
Keywords: Climate Change, Dry Regions, Habitat Desirability Modeling, Machine Learning, Remote Sensing -
Sustainable management of water, food, and energy resources and increasing efficiency is one of the key challenges in the field of sustainable management and development. Given climate change, global population growth, and growing demands, sustainable utilization of these resources is essential to ensure the possibility of human survival and sustainable growth. Achieving sustainable development goals requires a comprehensive and interactive approach, and resource management with an integrative perspective is a necessary component of sustainable development, where all stakeholders participate in the decision-making process and implementation of actions.This study aims to enhance the efficiency of water, food, and energy in the Plusgan watershed and develop a validated tool for evaluating agricultural management strategies in relation to the nexus of water, food, and energy security. The study was conducted in two stages. In the first stage, management scenarios were identified to increase efficiency, and in the second stage, the nexus-oriented management scenarios were evaluated and prioritized.In the second part of this research, among the 30 introduced sub-scenarios for improving efficiency, the sub-scenarios that involved a 20%, 10%, and 30% increase in the area of forage maize cultivation showed positive effects on water, food, and energy efficiency indicators. After prioritizing the influential sub-scenarios using the TOPSIS multi-criteria decision-making model, the sub-scenario with a 30% increase in the area of forage maize cultivation had the greatest positive impact on water, food, and energy efficiency. It was identified as the key scenario for evaluating efficiency in sustainable agricultural management.
Keywords: Climate Change, Sustainable Management, Resources, Utilization, Nexus Approach, Efficiency -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال بیست و هشتم شماره 2 (پیاپی 108، تابستان 1403)، صص 147 -162
باتوجه به تغییرات اقلیمی و تاثیرات آن بر مدیریت منابع آب، در این مطالعه بررسی تغییرات تبخیرتعرق مرجع (ET0) در سطح استان یزد با استفاده از نرم افزار Minitab16 در بازه زمانی سال 1380 تا سال 1399 با استفاده از داده های سامانه نیازاب صورت گرفته و سپس پیش بینی تا سال 1407 انجام شد. بر اساس نتایج این مطالعه در طول سال های 1399-1380، افزایش ET0 در شهرستان های استان یزد تحت تاثیر افزایش سرعت باد، کاهش رطوبت نسبی و افزایش دما بوده است. به منظور تعیین مدل مناسب، شهرستان های اردکان، ابرکوه و تفت به عنوان نماینده در هر گروه اقلیمی انتخاب و داده های ET0 در سال های 1380 تا 1395 به عنوان داده های ورودی نرم افزار به منظور برازش مدل موردنظر، لحاظ و داده های ET0در سال های 1396 تا 1399 برای صحت سنجی مدل برازش داده شده مورداستفاده قرار گرفتند. پیش بینی مدل های برازش داده شده در شهرستان های اردکان و ابرکوه، تا سال 1407، حاکی از روند افزایشی ET0 در فصول سرد بود. در شهرستان تفت، تغییرات ET0 پیش بینی شده تا سال 1407، نشان داد این پارامتر در فصول گرم کاهشی و در فصول سرد تغییر معنی داری نخواهد داشت. در شهرستان ابرکوه و اردکان محصولات پاییزه - بهاره مانند گندم و در شهرستان تفت محصولات بهاره - تابستانه مانند آفتابگردان بیشترین تاثیرپذیری از تغییرات ET0 را خواهند داشت.
کلید واژگان: نیاز آبی, عملکرد, تغییر اقلیم, الگوی کشتEvapotranspiration variations (ET0) were investigated and analyzed using Minitab16 software for the 2010-2019 period using the Nizab system's data in Yazd province, and then ET0 was predicted until 2027. Based on the results, the increase of ET0 in cities of Yazd province was affected by the enhancement in wind speed and weather temperature, and the decrease in relative humidity from 2010 to 2019. To determine the appropriate model, Ardakan, Abarkooh, and Taft cities were selected as a representative in each climatic group, and ET0 data for the years 2010 to 2015 were considered as the input data of the software and ET0 data for the years from 2016 to 2019 were used to validate the determined model. The prediction of the determined models showed an increasing trend of ET0 for cold seasons in Ardakan and Abarkoh by 2027. Also, the model prediction showed a decreasing trend of ET0 for hot seasons in Taft by 2027. Also, the ET0 will not change significantly in cold seasons. In Abarkoh and Ardakan cities, autumn-spring crops such as wheat and in Taft city, spring-summer crops such as sunflower will be more affected by ET0 variations.
Keywords: Water Requirement, Yield, Climate Change, Cropping Pattern -
افت شدید سطح آب سفره های زیرزمینی دشت ها، نشان از نبود رویکرد مناسب برای ایجاد هم افزایی بین تمامی ذی نفعان حوزه آب در مدیریت منابع آب می باشد. از سوی دیگر، غیرقابل انکار بودن محدودیت منابع آب، موجب شده که اتخاذ مدیریت یکپارچه منابع آب به عنوان یک الزام مورد توجه قرار گیرد. در این خصوص، بایستی در یک دشت کشاورزی تطابق برداشت از منابع آب زیرزمینی با آب قابل برنامه ریزی وجود داشته باشد تا از شدت بحران ایجاد شده کاسته شده و به مرور زمان به تعادل بخشی دشت کمک شود. از این رو، اجتناب از توسعه افقی در بخش کشاورزی و پرداختن به افزایش بهره وری آب بایستی در دستور کار تصمیم گیران به ویژه در مبحث برنامه ریزی الگوی کشت قرار گیرد. این پژوهش با هدف نقش اصلاح الگوی کشت در ارتقای بهره وری فیزیکی و اقتصادی آب در دشت قادرآباد-مادرسلیمان استان فارس به انجام رسیده است. داده های مورد نیاز محصولات شامل تقویم زراعی، قیمت در زمان برداشت، هزینه تولید، عملکرد، میزان آب قابل برنامه ریزی ماهانه دشت و میزان آب آبیاری ماهانه هر یک از محصولات مربوط به سال زراعی 01-1400 بوده که به صورت اسنادی از سازمان جهادکشاورزی و شرکت آب منطقه ای استان فارس جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به روش برنامه ریزی ریاضی و با استفاده از نرم افزار GAMS انجام شد. نتایج نشان داد، اصلاح الگوی کشت در این دشت سبب صرفه جویی سالانه 64/8 میلیون متر مکعب آب (معادل 26 درصد)، افزایش 11 درصدی بهره وری فیزیکی و افزایش 4/39 درصدی بهره وری اقتصادی آب نسبت به الگوی فعلی کشت شده است.
کلید واژگان: آب قابل برنامه ریزی, تغییر اقلیم, کمبود آب, معیشت بهره بردارIntroductionThe sharp drop in the water level of the underground aquifers in the plains shows the lack of a suitable approach to create synergy between all the stakeholders in the water sector in the management of water resources. On the other hand, the undeniable limitation of water resources has led to the adoption of integrated water resources management as a requirement. In this regard, in an agricultural plain, there should be a matching of underground water resources with programmable water in order to reduce the severity of the created crisis and help to balance the plain over time. Therefore, avoiding acreage expanding in the agricultural sector and increasing water productivity should be on the agenda of decision makers, especially in the planning of cropping patterns.
Material and MethodThis research has been carried out with the aim of improving the cultivation pattern in improving the physical and economic productivity of water in the Qaderabad-Madarsolaman plain of Fars province. The required data of the products include crop calendar, price at the time of harvest, production cost, yield, monthly programmable amount of plain water and monthly irrigation water amount of each crop related to crop year 2021-2022, which is in the form of documents from Jihad- Agriculture Organization. and the Regional Water Company of Fars province was collected. Data analysis was done by mathematical programming method using GAMS software.
ResultsThe results showed that after implementing the model and determining the optimal cultivation pattern, the number of agricultural products in the plain increased by 50%. So that the number of products reached 18 products from 12 products. Also, the area under cultivation of crops in the optimal cultivation pattern decreased by 27% and reached 3861 ha from 5303 ha. Meanwhile, the amount of irrigation water of the optimal pattern caused a 26% reduction in the consumption of underground water resources. In addition, the amount of crop production in the current and optimal model was 8,469,3000 and 6,947,060 kg, respectively, and the decrease in the cultivated area has caused an 18% decrease in this index in the optimized model. However, the economic efficiency of the entire plain in the current and optimal model was calculated as 1975.37 and 2035.60 billion rials, respectively, which indicates a three percent increase in the optimal model. With regard to the direct effects of the modification of the cultivation pattern of the Qaderabad-Madarsolaman plain, including the increase in the number of agricultural products of the plain and the introduction of six crops with the highest economic water productivity into the optimal cultivation pattern, as well as the reduction of the area under cultivation of crops in the optimal cultivation pattern, and the increase of the economic efficiency of the entire plain in this pattern, it is expected that the index of physical productivity and economic productivity of the whole plain will also change. So, the physical water productivity index of the whole plain in the current and optimal model was obtained as 2.56 and 2.84 kg/m3, respectively. In the same way, the water economic productivity index of the whole plain was calculated as 59,607 and 83,086 rials per cubic meter, respectively.
ConclusionsThe modification of the cultivation pattern in the Qaderabad-Madarsolaman plain resulted in the annual saving of 8.64 million cubic meters of water, an 11% increase in physical productivity, and a 39.4% increase in the economic productivity of water. Based on this, focusing on the water productivity index in the form of improving physical and economic productivity can be followed as a suitable approach to create synergy between all stakeholders and beneficiaries of the water sector in the management of water resources in the agricultural sector. In this approach, by focusing on increasing water productivity, in a defined time period, while minimizing the amount of production reduction, and by increasing the livelihood level of the users, it is possible to reduce the agricultural water consumption in the plains to the amount of programmable water.
Keywords: Climate Change, Farmer', S Livelihood, Programmable Water, Water Shortage
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.