به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مدیریت های زراعی" در نشریات گروه "آب و خاک"

تکرار جستجوی کلیدواژه «مدیریت های زراعی» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی مدیریت های زراعی در مقالات مجلات علمی
  • مسعود سلطانی، عبد المجید لیاقت، عباس ستوده نیا
    آبیاری تکمیلی به عنوان یکی از مدیریت های زراعی موثر در افزایش بهره وری و عملکرد محصول در شرایط دیم مطرح است، با توجه به بحث توابع تولید زمان آبیاری تکمیلی یکی دیگر از عوامل مهم در میزان افزایش محصول می باشد. به منظور بررسی اثر زمان آبیاری تکمیلی و اثر متقابل آن با تاریخ کاشت بر عملکرد عدس، دو عامل آبیاری تکمیلی (بدون آبیاری (تیمار شاهد)، تک آبیاری در مرحله ی دانه بندی T2 و تک آبیاری در مرحله ی پر شدن غلاف T3) و تاریخ کاشت (کاشت در 15 فروردین ماه D1 و کاشت در 25 فروردین ماهD2) مورد پژوهش قرار گرفتند و در این راستا آزمایشی در سال 1390 در مزرعه ی تحقیقاتی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی، با شش تیمار و سه تکرار اجرا گردید، تیمارها شامل، D1T1 (کاشت در 15 فروردین، بدون آبیاری به عنوان تیمار شاهد)، D1T2 (کاشت در 15 فروردین، تک آبیاری در مرحله ی دانه بندی)، D1T3 (کاشت در 15 فروردین، تک آبیاری در مرحله ی پر شدن غلاف)، D2T1 (کاشت در 25 فروردین، بدون آبیاری)، D2T2 (کاشت در 25 فروردین، تک آبیاری در مرحله ی دانه بندی) و D2T3 (کاشت در 25 فروردین، تک آبیاری در مرحله ی پر شدن غلاف). تاثیر مرحله ی اعمال تک آبیاری بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و تعداد دانه در واحد سطح معنی دار بود، به طوری که نتایج نشان داد برای کشت در تاریخ 15 فروردین، اعمال تیمار تک آبیاری در مرحله ی دانه بندی باعث شد عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی به ترتیب 280% و 210% بیشتر از تک آبیاری در مرحله ی پرشدن غلاف شود. از طرفی با مقایسه ی عامل تاریخ کاشت (که باعث اختلاف بسیار معنی داری در عملکرد و اجزای عملکرد در سطح 99 درصد شده است) مشاهده گردید، میزان عملکرد دانه گیاه، برای تک آبیاری در مرحله ی دانه بندی از 6/1057 کیلوگرم در هکتار برای تاریخ کشت 15 فروردین به 93/190 کیلوگرم در هکتار برای کشت در 25 فروردین، کاهش پیدا کرده، یعنی تاخیر در تاریخ کاشت در شرایط تک آبیاری در مرحله ی دانه بندی، منجر به کاهش 82 درصدی عملکرد دانه گردیده است. این عدد برای تک آبیاری در مرحله ی پر شدن غلاف نیز برابر 82 درصد بوده و میزان عملکرد دانه گیاه از 6/371 کیلوگرم در هکتار برای کشت در 15 فروردین به 2/68 کیلوگرم در هکتار برای کشت در 25 فروردین کاهش پیدا کرده است.
    کلید واژگان: مدیریت های زراعی, زمان کاشت, کشت دیم, آبیاری تکمیلی, افزایش بهره وری
    M. Soultani, Am Liaghat, A. Sotoodehneia
    Leaf Wetness Duration (LWD) is a key parameter in agricultural meteorology. Because of difficulties involved in LWD being readily measured, several methods have been developed to estimate it from weather data. Among the employed to estimate LWD, those that use physical principles of dew formation plus dew and/or rain evaporation have shown to be especially transmittable and of sufficiently accurate results, but their complexity is a disadvantage for operational use. Alternatively, empirical models have been utilized despite their limitations. The simplest empirical models use only relative humidity data. The objective of this study was to evaluate the performance of an RH-based empirical model and a Penman-Monteith physical model to estimate LWD in Sarvestan automatic station located in Fars province. The results indicated that both models during warm seasons underestimate LWD, while during cold seasons, the physical and empirical models show overestimation and underestimation, respectively. The Mean Absolute Error (MAE) in empirical model was recorded to be less than that in physical model's estimations. An adjusted optimum threshold value of relative humidity was suggested for the study which improved the estimations. Using an RH-based empirical model led to more accurate LWD estimations with less errors as compared with the previous published data. Hourly comparisons also showed that the optimum threshold model was of a more acceptable performance as compared with the other models.
    Keywords: upplementary irrigation, Rainfed cultivation, Field management., Planting date, Increasing productivity
  • قاسم محمدی نژاد، عبدالمجید رضایی

    این بررسی به منظور ارزیابی پایداری 9 ژنوتیپ یولاف و یک رقم جو نسبت به مدیریت های زراعی و هم چنین برای تعیین سهم هر یک از عوامل زراعی (محیطی) در ایجاد اثر متقابل ژنوتیپ × محیط و تعیین پایدارترین جزء عملکرد در سال زراعی 80-1379 در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد انجام شد. ژنوتیپ های یولاف شامل 4 رقم کانادایی و 5 لاین اصلاحی از ترکیه بودند. محیط های مورد بررسی را سه تاریخ کاشت 20 مهر، 10 آبان و 30 آبان و سه تراکم کاشت 300، 375 و 450 بذر در متر مربع تشکیل دادند. برای هر محیط از طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار استفاده شد. تجزیه واریانس مرکب برای صفات تعداد خوشه بارور در متر مربع، تعداد دانه در خوشه، وزن هزار دانه و عملکرد دانه تفاوت های ژنتیکی بسیار معنی داری را بین ژنوتیپ ها نشان داد. به جز برای وزن هزار دانه برای بقیه صفات بین محیط های مورد ارزیابی اختلاف معنی داری وجود داشت. عملکرد دانه و همه اجزاء آن اثر متقابل ژنوتیپ × محیط معنی داری نشان دادند. نسبت مجموع مربعات اثر متقابل از کل تغییرات برای عملکرد دانه (37/22%) بیشتر از سایر صفات بود. تجزیه پایداری بر مبنای ضریب رگرسیون خطی نشان داد که رقم بویر و لاین 28 با عملکرد بالاتر از میانگین و ضریب رگرسیون خطی نزدیک به 1 دارای سازگاری مطلوب هستند، در حالی که رقم پیسر و جوماکویی به ترتیب با محیط های مساعد و نامساعد سازگاری خصوصی داشتند. بر مبنای میانگین مربعات انحراف از خط رگرسیون رقم بویر با کمترین انحراف پایدارترین رقم تشخیص داده شد. تجزیه ضرایب مسیر آثار متقابل ژنوتیپ× محیط به روش تای نشان داد که جزء ژنوتیپی 3V (وزن دانه) مهم ترین جزء تاثیر گذار بر عملکرد و پایداری است. بر این اساس رقم بویر با دارا بودن بالاترین مقدار 3V پایدارترین ژنوتیپ پر محصول تشخیص داده شد. مقایسه اجزای محیطی در روش تای، مرحله گرده افشانی و تشکیل دانه را حساس ترین مرحله رشد ژنوتیپ ها نسبت به عوامل محیطی معرفی نمود، از این رو ارزیابی پایداری ژنوتیپ ها بر اساس جزء ژنوتیپی 2V (تعداد دانه در خوشه) سودمند نخواهد بود. در نهایت بر مبنای نتایج این پژوهش، رقم بویر با عملکرد 8/5 تن در هکتار و واکنش پایدار در همه محیط ها به عنوان رقم مناسب شناخته شد.

    کلید واژگان: اثر متقابل ژنوتیپ × محیط, تجزیه پایداری, ضرایب مسیر, مدیریت های زراعی, یولاف
    G. Mohammadi Nejad *, A. M. Rezai

    This research was conducted at Rsearch Farm of Isfahan University of Technology to evaluate yield stability of 9 Oat (Avena sativa L.) genotypes and Makooi barley, to determine the contribution of each environmental factor to genotype × environment interaction, and to find the most stable yield component in these genotypes. Four Canadian cultivars and 5 Turkish breeding lines were included in this experiment. Three dates of planting (12 Oct. 31 Oct. and 21 Nov.) and three sowing rates (300, 375 and 450 seed m2) were used as 6 environments. In each environment a randomized complete blocks design with 3 replications was used. Grain yield, No. of panicle/m2, No. of seed/ panicle, and 1000-grain weight were measured. Result of combined analysis of variance showed highly significant (P < 0.01) difference among genotypes for all the studied traits. Significante differences were observed among environments for all the characteristics except for 1000-grain weight. Grain yield and its components showed highly significant genotype × environment interaction ffects. The ratio of genotype × environment interaction sum of square to total sum of square for grain yield (22.37%) was higher than other traits. Stability analysis based on regression coefficient showed that Boyer cultivar and Line No.28 with nearly b=1 and more than average yields were the most stable genotypes. Pacer cultivar and Makooi Barley had specific adaptations with suitable and unsuitable environments, respcctively. Based on deviation mean square, Boyer cultivar was the most stable one among high yielding genotypes. Tai’s path analysis of genotype × environment interaction showed that V3 genotypic component (Seed weight) was the most effective component of stability and yield. Boyer with the highest V3 score was the highest yielding and stable genotype. According to environmtntal component of path analysis, fertilization stage and grain filling period were the most sensitive growth stages to environmental conditions. Therefor, it is not effective to evaluate genotype stability according to V2 component (seed/panicle). Finally, according to the result of this experiment Boyer with grain yield of 5.8 t/ha and stable response in all environments was selected as a suitable cultivar for breeding programs or introduction for commertial production.

    Keywords: Agronomic practices, Genotype environment interaction, Oats, Path analysis, Stability analysis
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال