به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آلودگی خاک" در نشریات گروه "اکولوژی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «آلودگی خاک» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی آلودگی خاک در مقالات مجلات علمی
  • بهروز کرد*، امین خادمی، مرتضی معدنی پور کرمانشاهی، سارا پور عباسی

    گیاه پالایی نوعی تکنیک طبیعی و پایدار، آسان، کم هزینه، بوم سازگار، دوستدار محیط زیست و قابل کاربرد در سطوح وسیع است که در آن از گیاهان مقاوم جهت پالایش خاک های آلوده به ترکیبات آلی و معدنی استفاده  می گردد. این تحقیق با هدف ارزیابی توان گیاه پالایی گونه های درختی اقاقیا، نارون، آیلان و ارغوان در خاک های آلوده به فلزات سنگین سرب و کادمیوم در محدوده تالاب عینک رشت صورت پذیرفت. برای این منظور در رویشگاه های آلوده و شاهد، با توجه به جهت باد غالب یک ترانسکت انتخاب و نمونه برداری از برگ ها و ریشه های سطحی درختان در قالب طرح آماری کاملا تصادفی در 3 تکرار انجام پذیرفت و میزان غلظت سرب و کادمیوم موجود در هر یک از آن ها با استفاده از دستگاه جذب اتمی پرکین المر مدل 3030 اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان غلظت سرب و کادمیوم در اندام های درختان در رویشگاه های آلوده بیشتر از رویشگاه شاهد بوده است. همچنین گونه های اقاقیا، آیلان و ارغوان بیشترین ضریب انتقال سرب (ppm59/0،   ppm56/0و  ppm19/0) و کادمیوم (ppm56/0،  ppm38/0 و  ppm19/0) را از ریشه به برگ دارا بوده اند. با توجه به این موضوع و شرایط سازگاری مناسب، این گونه ها می توانند به صورت گسترده در پروژ ه های گیاه پالایی خاک های آلوده به سرب و کادمیوم در مناطق مشابه مورد استفاده قرار گیرند.

    کلید واژگان: آلودگی خاک, تالاب عینک, فلزات سنگین, گونه های درختی, گیاه پالایی
    Behrouz Kord*, Amin Khademi, Morteza Madanipour-Kermanshahi, Sara Pourabbasi

    Phytoremediation is a kind of natural and sustainable technique, easy, low-cost, eco-friendly, environmentally friendly and applicable in wide areas, in which resistant plants are used to purify soils contaminated with organic and mineral compounds. This research was carried out with the aim of evaluating the phytoremediation ability of tree species  such as Locust tree (Robinia peseudoacacia L.), Elm tree (Ulmus carpinifolia var umbraculifera Rehd.), Tree of Heaven (Ailanthus altissima) and Judas tree (Cercis siliquastrum) in soils contaminated with lead and cadmium heavy metals in Eynak Wetland in ​​Rasht. For this aim in polluted sites and controlled site, Considering the main wind direction, one Transect is selected and sampling from leaves and surface roots was done with statistical method in completely randomized plot design with three replicates. Then lead and Cadmium content density in each samples was determined by Atomic absorption instrument model Perkin-Elmer 3030.Results indicated that the concentration of lead and cadmium in polluted sites tree more than the control sites. Also Locust tree, Tree of Heaven and Judas tree species have the highest translocation factor of Lead (0.59 ppm, 0.56 ppm, 0.19 ppm) and Cadmium (0.56 ppm, 0.38 ppm, 0.19ppm) respectively. According to this issue and appropriate adaptation conditions, these species can be widely used in Phytoremediation projects of soils contaminated with lead and cadmium under the same conditions.

    Keywords: Phytoremediation, Heavy Metals, Soil Pollution, Tree Species, Eynak Wetland
  • زینب آزادبخت، علی بهشتی آل آقا*، فاطمه رخش، دانیال کهریزی، مهین کرمی
    اهداف
    با پیشرفت صنایع مختلف ذوب فلزات، معدن کاوی و صنایع شیمیایی، فلزات سنگین به طور مستقیم و غیرمستقیم وارد محیط زیست می شوند. روش های فیزیکی و شیمیایی پاک سازی خاک از فلزات سنگین به دلیل هزینه های بالا و زمان بر بودن کمتر کاربرد دارند، گیاه پالایی راه حلی کم هزینه و نسبتا سریع در رفع آلودگی خاک است و موجب افزایش تنوع زیستی، کاهش فرسایش و افزایش حاصلخیزی خاک می شود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه پتانسیل گیاه پالایی گیاه کاملینا در حذف فلزات سنگین سرب و کادمیم از خاک بررسی شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با تیمارهای کادمیم (صفر، 3، 5 و 10 میلی گرم بر کیلوگرم) و سرب (صفر، 100، 300 و 600 میلی گرم بر کیلوگرم) با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی انجام شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که با افزایش غلظت سرب و کادمیم، میزان انباشت این عناصر در ریشه گیاه کاملینا به صورت معنی داری افزایش یافت. اکثر ویژگی های بیولوژیک خاک در بالاترین غلظت به کاررفته کادمیم و سرب به طور معنی داری نسبت به شاهد کاهش یافت.
    نتیجه گیری
    بالا بودن غلظت سرب و کادمیم در ریشه گیاه کاملینا مورد مطالعه و اندک بودن فاکتور انتقال این عناصر، بیانگر کارایی بیشتر این گیاه جهت استفاده در تکنیک تثبیت گیاهی می باشد و نمی توان از این گیاه برای استخراج فلزات سنگین سرب و کادمیم از خاک استفاده کرد.
    کلید واژگان: آلودگی خاک, تثبیت گیاهی, فاکتور انتقال, فلزات سنگین, کیفیت خاک
    Zeinab Azadbakht, Ali Beheshti Ale Agha *, Fatemeh Rakhsh, Danial Kahrizi, Mahin Karami
    Background and Objective
    Heavy metals enter the environment directly and indirectly with the development of various industries of metal smelting, mining, and chemical industries. Physical and chemical methods of soil purification from heavy metals are used due to high costs and less time-consuming. Phytoremediation is a low-cost and relatively fast solution to soil pollution and increases biodiversity, reduces erosion, and increases soil fertility.
    Materials and Methods
    In this study, the phytoremediation potential of the Camelina plant in removing heavy metals Pb and Cd from soil was investigated. The experiment was conducted in a completely randomized design with Cd (0, 3, 5, and 10 mg/kg) and Pb (0, 100, 300, and 600 mg/kg) treatments with 3 replications in the greenhouse of Razi University in Kermanshah.
    Results
    The results showed that with increasing the concentration of Pb and Cd, the accumulation of these elements in the roots of the Camelina plant increased significantly. Most soil biological properties at the highest concentrations of Cd and Pb were significantly reduced compared to the control.
    Conclusion
    The high concentration of Pb and Cd in the roots of the plant and the low transfer factor of these elements, indicate the greater efficiency of this plant for use in plant stabilization techniques, and we cannot be used to extract heavy metals lead and cadmium from soil.
    Keywords: Heavy metals, plant stabilization, Soil pollution, Soil quality, Transfer factor
  • احمد عبدل زاده*، زهرا سلیمان نژاد، حمیدرضا صادقی پور، مسعود گلعلی پور
    خردل اتیوپی و هندی متعلق به خانواده شب بو بوده و محصول روغنی مهم می باشند، خردل اتیوپی گیاهی با سیستم ریشه ای عمیق، مقاوم به خشکی و گرما بوده و خردل هندی یک گیاه امیدبخش برای گیاه پالایی فلز می باشد. براین اساس توان جذب، تحمل و پالایش سرب توسط این دو گونه رشد یافته در خاک آلوده مورد مطالعه قرار گرفت. گیاهان در گلخانه در خاک های آلوده شده با غلظت های 15، 300 و 600 میلی گرم بر کیلوگرم سرب رشد یافتند و پس از 7 هفته، جهت سنجش برخی پارامترها از جمله طول، وزن خشک، سطح برگ ویژه، رنگیزه های فتوسنتزی و غلظت سرب برداشت شدند. هر دو گونه شاخص تحمل تنش بالایی را نسبت به سرب نشان دادند. همچنین تیمارهای سرب در طول، وزن خشک ریشه و بخش هوایی و سطح برگ ویژه هیچ یک از دو گیاه خردل اثر معنی داری نداشت. اگر چه رنگیزه های فتوسنتزی در گیاه خردل اتیوپی تحت تاثیر تیمارهای سرب قرار نگرفتند، میزان کلروفیل ها و کاروتنوئیدها در خردل هندی تحت تیمار 600 میلی گرم بر کیلوگرم سرب کاهش یافت. با افزایش سطح آلودگی سرب در خاک، غلظت سرب ریشه هر دو گیاه به طور معنی داری افزایش یافت، به طوری که نسبت غلظت سرب ریشه به خاک (فاکتور تغلیظ زیستی) زیاد شد. غلظت سرب بخش هوایی در خردل اتیوپی تحت تیمار 600 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت معنی داری افزایش یافت که به ترتیب در شاهد و تیمار 600 سرب این میزان 7 و 30 میلی گرم بر کیلوگرم بود، هرچند در سایر تیمارها تغییر معنی داری نداشت. فاکتور انتقال سرب به بخش هوایی در هر دو گیاه کم بود. بنابراین هر دو گیاه خردل اتیوپی و هندی با توجه به زیست توده ، شاخص تحمل تنش، غلظت سرب ریشه زیاد و در نتیجه فاکتور تغلیظ زیستی بالا، می توانند جهت تثبیت سرب خاک های آلوده و پاکسازی این خاک ها در مناطق شهری و صنعتی مفید باشند.
    کلید واژگان: آلودگی خاک, زیست پالایی, سرب, شب بو, تحمل
    Ahmad Abdolzadeh*, Zahra Soleimannejad, Hamidreza Sadeghipour, Masood Golalipour
    Ethiopian (Brassica carinata) and Indian (B. juncea) mustards from Brassicacea are important oily crops. Ethiopian mustard with a deep root system is resistant to drought and heat and Indian mustard is a promising plant for metal phytoremediation. Accordingly the potential for the absorption, tolerance and remedation of lead (Pb) by these species grown in contaminated soils were investigated. Plants were grown in greenhouse in soils contaminated with 15, 300 and 600 mg kg-1 of Pb, harvested after 7 weeks and analyzed for parameters including length, dry weight, leaf area, photosynthetic pigments and Pb concentration. Both species had great stress tolerance indices to Pb. Furthermore, Pb treatments did not significantly affect root and shoot lengths, dry weights and specific leaf area in both mustards. Although photosynthetic pigments in Ethiopian mustard remained unaffected by Pb treatments, the contents of chlorophylls and carotenoids decreased in 600 mg kg-1 Pb treatment in the Indian mustard. Root Pb concentrations of both Ethiopian and Indian mustard significantly increased with rise in lead contamination, so that the ratio of Pb concentration of root to soil (bioconcentration factor) increased. Pb concentration in the shoot of Ethiopian mustard was significantly increased in 600 mg kg-1 of Pb, which this amount in the control and treatment of 600 Pb was 7 and 30 mg kg-1, respectively. However, there was no significant change in other treatments. Both plants displayed low translocation factor for Pb. Thus, with regards to biomass, stress tolerance indices, high Pb concentration in root and thereby, high bioconcentration factors both Ethiopian and Indian mustards can be useful in phytostabilization Pb contaminated soils and remediation of these soils in urban and industrial areas.
    Keywords: Soil contamination, bioremediation, lead, Brassicaceae, tolerance
  • عیسی سلگی *، موسی سلگی
    آلودگی خاک به فلزات سنگین از مهم ترین مشکلات محیط زیستی در سراسر جهان است. از آنجایی که این فلزات توسط گیاه و میوه جذب و به انسان منتقل می شوند، این مساله در مورد خاک های زراعی و باغی جدی تر است. مطالعه حاضر با هدف بررسی و ارزیابی آلودگی فلزات سنگین در خاک باغات انگور واقع در دشت ملایر در سال 1391 صورت گرفت. در این مطالعه از روش نمونه برداری تصادفی استفاده شد و در مجموع 25 نمونه خاک سطحی از عمق 20-0 سانتی متری از منطقه مورد مطالعه جمع آوری شد. آنالیز نمونه ها توسط دستگاه HR-CS AAS به روش شعله انجام شد. میانگین غلظت مس، سرب و روی در خاک باغات انگور ملایر به ترتیب 7/36، 6/91 و 54 میلی گرم بر کیلوگرم بود که این مقادیر از میانگین جهانی و مقادیر پوسته زمین برای این فلزات کمتر هستند. نتایج نشان داد که بین مس و روی، مس و سرب، سرب و روی و نیز بین اسیدیته و هدایت الکتریکی همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. به نظر می رسد در کنار منابع زمین شناسی و مواد مادری خاک، کودهای حیوانی و شیمیایی منبع ورود سرب، مس و روی به خاک تاکستان ها هستند. همچنین قارچ کش های مسی در افزایش غلظت مس با توجه به کاربرد گوگرد به عنوان قارچ کش نقش چندانی ندارند. در حال حاضر این خاک ها از نظر آلودگی خاک به فلزات سنگین در معرض خطر جدی نمی باشند.
    کلید واژگان: آلودگی خاک, منبع, فلزات, انگور
    Issa Solgi *, Mousa Solgi
    Heavy metal pollution in soil is one of the major environmental problems throughout the world. Since metals uptaken by plants and fruits are transferred to humans, this problem is more serious in agricultural and garden soil. The object of the present study was to investigate and assess heavy metals in vineyards soil of Malayer plains. Random sampling system was used in this study. Totally, 25 soil samples were collected from the depth of 0-20 cm. Soil samples were analyzed by HR-CS AAS with flame method. The mean concentrations of Copper, Lead, and Zin in the soil samples were 7.36, 6.91, and 54 mg/kg respectively which were lower than the world average and earth crust for these metals. The results showed that positive and significant correlation between Cu - Zn, Cu - Pb, Zn - Pb and pH – EC. It seems that in addition to geology and parent materials, chemical fertilizers and animal manure are the sources of metals to vineyrads soil. In addition, copper fungicides have not played any role in the increase of the concentration of copper with regard to the application of sulphur as fungicide. At present these heavy metals are serious risk for these vineyard soils.
    Keywords: Soil pollution, Source, Metals, Vitis vinifera
  • سمیه عیسی زاده لزرجان، صفورا اسدی کپورچال*، مهدی همایی
    پالایش گیاهی یکی از راه های آلودگی زدایی خاک است که به دلیل استفاده از گیاهان بیش اندوز بازده بالایی دارد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی امکان آلودگی زدایی خاک های آلوده به کادمیم با استفاده از گیاه اسفناج و تعیین دامنه کارایی گیاه پالایی آن بود. به همین منظور، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با پنج تیمار شامل شاهد، 15، 30، 60 و 120 میلی گرم کادمیم در کیلوگرم خاک و سه تکرار انجام شد. پس از آلوده سازی خاک ها با سطوح مختلف کادمیم، بذر اسفناج در آن ها کاشته شد. گیاهان پس از طی دوره رشد کامل، برداشت شدند. غلظت کادمیم تجمع یافته در اندام های هوایی و ریشه گیاه و همچنین خاک تیمارهای مختلف اندازه گیری شد. نتایج نشان داد با افزایش مقدار کادمیم موجود در خاک، مقدار افزایش غلظت کادمیم در ریشه ها به مراتب بیشتر از افزایش غلظت کادمیم در اندام های هوایی بود. بیشترین مقدار جذب در ساقه و ریشه به ترتیب 7 /73 و 86/ 75 میلی گرم بر کیلوگرم بود. با توجه به توانایی اسفناج در جذب مقادیر زیاد کادمیم از ناحیه رشد ریشه و عملکرد گیاهی بالا و توانایی تجمع کادمیم در اندام های قابل برداشت، این گیاه برای پالایش سبز کادمیم گیاهی مناسب می باشد. لیکن با توجه به زمان پالایش و اینکه بیشترین مقدار ماده خشک تولید شده در تیمار 30 میلی گرم بر کیلوگرم بود، بیشترین مقدار کادمیم استخراجی از ا ندام هوایی در یک هکتار در سال در تیمار 30 میلی گرم بر کیلوگرم بوده و بنابراین گیاه اسفناج برای پاکسازی کادمیم از اعماق سطحی خاک و غلظت های متوسط کادمیم کارآیی بهتری دارد.
    کلید واژگان: آلودگی خاک, استخراج گیاهی, زمان پالایش, کادمیم
    S. Eisazadeh Lazarjan, S. Asadi Kapourchal*, M. Homaee
    The so-called phytoextraction in which hyperaccumulator plants are used to remediate the contaminated soils is proven to be an efficient method. The objective of this study was to investigate the capability and efficiency of spinach for phytoremediation of cadmium from Cd-contaminated soils. For this purpose, a completely randomized design with five treatments including 0, 15, 30, 60 and 120 mg Cd/ kg soil and three replications was established in natural conditions. After contaminating the experimental soils with different levels of cadmium, the seeds of spinach were planted. When plants were fully developed, plants were harvested and their cadmium contents in shoots and roots as well as the soil-cadmium were measured. The results indicated that by increasing Cd concentration in soil, the most Cd accumulation was occurred in the roots rather than shoots. Maximum cadmium concentration within the shoots and roots was 73.7 and 75.86 mg.kg 1 soil, respectively. According to spinach ability to absorb high concentration of cadmium in the root zone and its high biomass and capability of cadmium accumulation in shoots, this plant can be used as a hyperaccumulator to remediate cadmium from Cd-contaminated soils. But, according to minimum remediation time and maximum dry matter for the 30 mg Cd/ kg soil, maximum Cd extracted by shoots in hectare/year was in 30 mg Cd/ kg soil. It can be concluded that spinach is a suitable plant for phytoremediation of slight to moderately cadmium contaminated topsoils.
    Keywords: Heavy metals, Hyperaccumulator plant, Phytoremediation, Soil contamination
  • حسین میرسیدحسینی*، گلاره خانبلوکی، بابک متشرع زاده
    تغییرات اقلیمی به ویژه افزایش غلظت دی اکسیدکربن و همچنین آلودگی خاک به وسیله فلزهای سنگین سبب ایجاد دگرگونی در رشد گیاهان به دلیل جذب عناصر توسط آنها شده است. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر غلظت دی اکسیدکربن اتمسفری و کادمیوم بر جذب آهن، مس و روی و همچنین شاخص های رشد گندم و سورگوم، با اعمال 2 سطح دی اکسیدکربن (900 و 400 میکرولیتر در لیتر) و 4 سطح کادمیوم (0، 10، 20 و 40 میلی گرم کادمیوم در کیلوگرم خاک) اجرا شد. پس از طی دوره رشد رویشی (60 روز) گیاهان برداشت شدند. نتایج نشان داد با افزایش غلظت دی اکسیدکربن، ارتفاع گیاه، سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی و ریشه در هر دو گیاه گندم و سورگوم به طور معنی دار (p< 0.01) افزایش یافت. افزایش غلظت دی اکسیدکربن موجب افزایش غلظت و جذب کادمیوم و عناصر غذایی آهن، مس و روی در اندام های هوایی و ریشه سورگوم شد. در مورد گندم عکس این نتیجه به دست آمد و کاهش جذب عناصر دیده شد. در بین عناصر غذایی، بیشترین افزایش غلظت در اندام های هوایی سورگوم مربوط به عنصر روی (25-14 درصد) و در ریشه مربوط به آهن (25-16 درصد) بود. در گندم عنصر مس بیشترین کاهش غلظت را در اندام های هوایی (25-19 درصد) و ریشه (15-10 درصد) داشت. کاهش جذب کادمیوم در گندم می تواند عاملی برای افزایش مقاومت در برابر تنش باشد اما از سویی در مورد عناصر غذایی کم مصرف و به ویژه روی در محصولاتی مانند گندم که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند، می تواند چالش هایی را از لحاظ ارزش غذایی ایجاد کند. در سورگوم با اینکه افزایش جذب عناصر غذایی دیده شد، اما افزایش جذب کادمیوم مسئله ای است که باید در مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, ماده خشک, عناصر غذایی کم مصرف, آلودگی خاک
    Hossein Mirseyed Hosseini, * Gelare Khanboluki, Babak Moteshare Zadeh
    Climate change, especially an increase in CO2 concentration and soil pollution due to heavy metals, has changed plant growth and metal uptake by them. This research was carried out in order to investigate the impacts of increasing atmospheric CO2 concentrations on Fe, Cu and Zn uptake and the growth parameters of wheat and sorghum at two levels of CO2 (400 and 900 μL L-1) and four levels of cadmium (0. 10, 2 and 40 mg kg-1). After 60 days, the plants were harvested, and the results showed that increasing CO2 concentration led to significantly increased plant height, leaf area, root and shoot dry weight (p< 0.01). Increasing CO2 concentration caused increase concentration and uptake of Cd, Fe, Cu and Zn in sorghum shoot and root. In contrast, uptake of these elements in wheat decreased. Among nutrients, the greatest increase in concentration for shoots of sorghum was in Zn (14-25%) and in root was related to Fe (16-25%). For wheat, Cu showed the greatest decrease in concentration in shoot (19-25%) and root (10-15%). Decreasing the uptake of Cd in wheat can be a factor for higher stress tolerance but, on the other hand, a decrease in micronutrient concentrations, especially of Zn, in crops such as wheat that has been used widely, can create problems associated with plant growth conditions and food production. For sorghum, although an increase in the uptake of nutrients was seen, increased Cd uptake is a problem that must be noted within the context of human and food safety.
    Keywords: Climate change, Dry matter, Micronutrients, Soil pollution
  • کامران عسگری، حسین امینی
    توسعه صنعت و گستردگی ترافیک شهری و برون شهری در کشورهای پیشرفته و اخیرا ایران، آلودگی خاک، آب و هوا را در پی داشته است. با توجه به اهمیت آلودگی محیط زیست ردیابی دائمی آلودگی هوا، خاک و آب در نواحی مبتلی به لازم است مورد توجه خاص قرار گیرد. گیاهان و جانوران به عنوان زیست ردیاب در بسیاری از نقاط جهان مورد استفاده قرار گرفته اند. در این تحقیق برگ درخت اقاقیا به عنوان یک زیست ردیاب آلودگی خاک و هوا به فلزات سنگین در شهر اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفت. غلظت فلزات سنگین (آهن، روی، سرب، مس، منگنز و کادمیوم) در خاک و برگ های نمونه برداری شده شسته شده و شسته نشده از سایت های چهارگانه (خوراسگان خیابان هشت بهشت شرقی، محدوده کارخانه ذوب آهن و باغ بهادران) در دو مرحله (اواخر خرداد و شهریور) جمع آوری و پس از آماده کردن مقدماتی توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شدند. نتایج تجزیه نمونه های خاک برداشت شده از عمق صفر تا 10 سانتی متری سطح خاک نشان داد که میزان فلزات سنگین در سایت های مورد مطالعه کمتر از حد مجاز بوده است. غلظت فلزات سنگین در برگ های شسته نشده بیشتر از برگ های شسته شده بود و میان برگ های شسته شده و برگ های شسته نشده اختلاف معنی داری نشان داده شد. همچنین نتایج بدست آمده نشان داد به جز در مورد روی زمان نمونه برداری تاثیر معنی داری بر میانگین غلظت فلزات سنگین مورد مطالعه ندارد. همچنین میان فلزات سنگین برگهای شسته شده و این عناصر در خاک همبستگی معنی داری وجود نداشته است. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که مناطق صنعتی و پرترافیک شهری عامل اصلی آلودگی هوا به فلزات سنگین در اصفهان بوده و در این منطقه اقاقیا می تواند به عنوان یک زیست ردیاب مطمئن در بررسی های آلودگی هوا و خاک مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: زیست ردیاب, درخت اقاقیا, فلزات سنگین, آلودگی هوا, آلودگی خاک, منطقه صنعتی, منطقه پر ترافیک
    Kamran Asgari, Hosein Amini
    Effects of soil and atmosphere pollution on some heavy metals (Fe, Zn, Pb, Cu, Mn and Cd) concentration in Acacia (Robinia psudo acacia L.) leaves were studied in the city of Isfahan, Iran. Samples were collected from four sampling sites representing area of high traffic density, light traffic area near the city, industrial area and one village far from pollution source as a control. Samples were collected in two seasons (June and September) in 2010 for chemical analysis. Based on the results, the collection time of leaf sampling did not showed any significant effects on concentration of the measured heavy metals in leaf samples. Chemical analyses of soil samples at depth of 0-10cm showed that concentration of these elements in most cases were lower than the maximum recommended levels. Lower concentrations of all measured heavy metals were found in washed leaves in comparing with unwashed ones. In spite of that, there was no significant correlation between the concentrations of heavy metals in washed leaves and in soil samples. Results of this investigation showed that the industry and traffic were the main source of air pollution in Isfahan, and acacia tree is a dependable biomonitor for air and soil pollution investigations.
    Keywords: Biomonitor, Acacia tree, Heavy metals, Air pollution, Soil pollution
  • مسعود داوری، مهدی همایی*
    پالایش خاک های آلوده به فلزات سنگین با روش های فیزیکی و شیمیایی مرسوم، مستلزم داشتن دانش فنی پیچیده و صرف هزینه های زیاد است. پالایش سبز از روش های نوینی است که در آن، از گیاهان برای زدودن آلودگی ها از خاک، آب، رسوبات و نیوار استفاده می شود. این روش در مقایسه با دیگر روش ها، کم هزینه، ساده و دوستدار زیست بوم بوده و انجام آن نسبتا آسان است. مدل سازی پالایش سبز برای شناخت فرآیندهای حاکم بر آن و مدیریت خاک های آلوده اهمیت فراوان دارد. هدف از این پژوهش، مدل سازی پالایش سبز خاک های آلوده به نیکل بود. بدین منظور، با استفاده از توابع کاهش عملکرد نسبی و غلظت نسبی نیکل در گیاه به عنوان تابعی از غلظت این آلاینده در خاک، مدلی برای کمی کردن مقدار پالایش سبز این آلاینده از خاک اشتقاق یافت. سپس به منظور آزمون مدل پیشنهادی، خاک با سطوح مختلفی از نیکل آلوده شد. پس از پر کردن گلدانها با خاک آلوده و ایجاد تعادل شیمیایی بین آلاینده و خاک، بذر شاهی (Lepidum sativum) در آنها کشت شد. گیاهان در سه بازه زمانی برداشت شدند. نیکل نمونه های خاک و گیاه به ترتیب با روش اکسیداسیون تر و اکسیداسیون با اسید نیتریک 4 مولار عصاره گیری و با دستگاه های جذب اتمی و پرتو سنجی نشری پلاسمایی جفت شده القایی اندازه گیری شد. سپس، کارآیی مدل پیشنهادی با استفاده از داده های آزمایشگاهی آزمون شد. نتایج نشان داد عملکرد نسبی به عنوان تابعی از غلظت نیکل کل در خاک، از مدل غیر خطی پیروی می کند. با افزایش غلظت نیکل کل در خاک، مقدار جذب این آلاینده توسط شاهی به طور نمایی افزایش یافت. از این رو، مدل نمایی که برای کمی کردن مقدار جذب آلاینده نیکل توسط شاهی پیشنهاد شده بود سازگاری بالایی (R2>0.93) بر داده های اندازه گیری شده داشت. همچنین نتایج بدست آمده، کارآیی بالایی مدل کلان پیشنهادی حاصل از ترکیب تابع غیرخطی عملکرد نسبی و مدل نمایی مقدار جذب نیکل به وسیله شاهی را در برآورد مقدار پالایش سبز نیکل از خاک (R2>0.93) نشان داد.
    کلید واژگان: آلودگی خاک, مدل سازی, زیست بوم
    Masoud Davari, Mehdi Homaee*
    Remediation of heavy metals polluted soils by physical and chemical methods requires large investments and complicated technologies. Phytoremediation is a relatively new technology that employs plants to decontaminate soils، water، sediments and atmosphere. This technology، compared to other technological approaches، is an environmental-friendly، easy to use and inexpensive method. Modeling Phytoremediation process is needed for further understanding the governing process and also to manage the contaminated soils. The objective of this study was to present a macroscopic phytoremediation model for of Ni-Polluted Soil. For this purpose، a new formulation was derived based on soil and plant responses to Ni pollutants. This approach assumes that relative yield reduction function can resemble the total Ni concentration in the soil. Combining the related functions of soil and plant responses to soil Ni concentrations، the phytoremediated amounts of Ni were predicted. In order to verify the proposed models، large quantities of soil was thoroughly polluted with Ni. After achieving soil and pollutants equilibrium، the contaminated soils were then carefully packed into pots. Upland Cress (Lepidum sativum) seeds were germinated in these pots. The Ni of soil samples and plant materials were extracted by 4M HNO3 oxidation and wet oxidation methods، respectively. Ni concentrations in the soil extracts and plant digestion were measured by Atomic Absorption Spectrometer (Shimadzu، AA 670-G) and Inductively Coupled Plasma Optical Emission Spectrometry (Varian Vista-PRO). The results indicated that relative yield reduction function followed a non-linear reduction trend. The results indicated that the proposed model for quantifying Ni concentration in plant can simulate the experimental data well (R2>0. 93(. The results also indicated that combining the non-linear relative yield reduction function and the proposed power model for Ni concentration in plant، provides a reasonable performance to predict Ni phytoremediation (R2>0. 93).
    Keywords: Environmental, Modelling, Nickel, Phytoremediation, Soil pollution
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال