به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تغییراقلیم" در نشریات گروه "اکولوژی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «تغییراقلیم» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی تغییراقلیم در مقالات مجلات علمی
  • محمدحسین جهانگیر*، فاطمه روزبهانی

    موضوع: 

    تغییرات آب وهوایی جهانی تاثیرات زیادی بر فرایندهای هیدرولوژیکی و منابع آب دارد. به دلیل مقیاس بزرگ مدل های گردش عمومی (GCM)، این مدل ها دقت مکانی و زمانی مناسبی ندارند و نیاز به ریزمقیاس نمایی آماری و دینامیکی وجود دارد.

    هدف

    بررسی عملکرد مدل های آماری SDSM و LARS-WG در شبیه سازی دمای حداقل، حداکثر و بارش در چهار ایستگاه ارومیه، ماکو، تکاب و مهاباد در استان آذربایجان غربی.روش تحقیق: در این پژوهش، داده های تاریخی برای دوره 1987-2010 و داده های پیش بینی شده برای دوره 2020-2065 با استفاده از مدل های SDSM و LARS-WG مورد مقایسه قرار گرفتند. همچنین، به منظور اعتبارسنجی SDSM، پارامترهای شبیه سازی شده با متغیرهای NCEP و داده های واقعی مقایسه شدند.

    یافته ها

    یافته نتایج نشان داد که هر دو مدل در شبیه سازی دما دقیق تر از بارش عمل می کنند. مدل SDSM در شبیه سازی دمای روزانه عملکرد بهتری نسبت به LARS-WG دارد، درحالی که نتایج بارش در مدل LARS-WG کمی دقیق تر از مدل SDSM بود. همچنین، متوسط شاخص RMSE برای مدل های SDSM و LARS-WG برای بارش به ترتیب 2/84 و 3/4 میلی متر و برای دمای حداکثر به ترتیب 0/02 و 0/29 درجه سانتی گراد بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج، مدل SDSM دقت بالاتری در شبیه سازی بارش و دما نسبت به مدل LARS-WG نشان داد. این مدل می تواند به عنوان ابزاری معتبر برای پیش بینی تغییرات دما و بارش در آینده استفاده شود.

    کلید واژگان: تغییراقلیم, ریزمقیاس نمایی, مدل ریز مقیاس نمایی LARS, WG, مدل ریز مقیاس نمایی SDSM, پارامترهای اقلیمی
    Mohammadhossein Jahangir *, Fatemeh Rouzbahani
    Objective

    The objective of this study is to evaluate the performance of the statistical downscaling models SDSM and LARS-WG in simulating minimum and maximum temperatures and precipitation at four stations (Urmia, Maku, Takab, and Mahabad) in West Azerbaijan province, with data from the periods 1987-2010 and 2020-2065.

    Method

    The study used the statistical downscaling models SDSM and LARS-WG to simulate temperature and precipitation variables at the selected stations. The observed data for the period 1987-2010 and the forecasted data for 2020-2065 were compared in both models. Additionally, to validate the SDSM model, the simulated parameters were compared with NCEP data and real observed data.

    Results

    The results showed that both models were more accurate in simulating temperature than precipitation. The SDSM model performed better in simulating daily temperature compared to LARS-WG, whereas the precipitation results from the LARS-WG model were slightly more accurate than those from the SDSM model. Additionally, the RMSE values for the SDSM and LARS-WG models for precipitation were 2.84 mm and 3.4 mm, respectively, while for maximum temperature, the RMSE values were 0.02°C and 0.29°C, respectively. 

    Conclusions

    Based on the results, the SDSM model demonstrated higher accuracy in simulating both precipitation and temperature compared to the LARS-WG model. This model can be considered a reliable tool for predicting future changes in temperature and precipitation.

    Keywords: Climate Change, Downscaling, LARS, WG, SDSM, Climate Parameters
  • مائده نصری، محمد رحیمی*
    تاثیر طوفان های گردوخاک بر منطقه سیستان و بلوچستان از جمله مهم ترین مسایل حال حاضر این منطقه است. پژوهش حاضر، تلاشی برای بررسی اثرات تغییر اقلیم بر روند تغییرات طوفان های گردوخاک استان سیستان و بلوچستان در چشم انداز آینده (تا پایان سال 2100) نسبت به دوره اقلیمی پایه (2020-2010) است. در گام نخست، با استفاده از روش رگرسیونی خطی چندگانه، همبستگی و ارتباط بین متغیر روزهای همراه با گردوخاک با سایر متغیرهای اقلیمی (دما، بارندگی، رطوبت نسبی و سرعت باد(طی دوره آماری (2020-2010) بدست آمد. سپس به منظور بررسی وضعیت آینده طوفان های گردوخاک، از داده های مدلسازی شده مدل جهانی CMIP6 در قالب سه سناریو و 8 دوره ده ساله به عنوان ورودی های روابط رگرسیونی معنی دار طی دوره زمانی 2020 تا 2100 استفاده شد. نتایج نشان داد که روند تغییرات گردوخاک بر اساس سه سناریوی اقلیمی خوش بینانه، حدمتوسط و بد بینانه در استان سیستان و بلوچستان به صورت افزایشی است. طبق انتظار کم ترین روزهای همراه با گردوخاک بر اساس سناریوی خوش بینانه (SSP1-2.6) دیده می شود. گردوخاک بر اساس سناریوهای حدمتوسط (SSP3-7.0) و بدبینانه (SSP5-8.5) تقریبا مشابه بوده و افزایشی هستند. بنابراین می توان انتظار داشت که با ادامه روند تغییرات اقلیمی، شاهد فراوانی بیش تر روزهای همراه با گرد و خاک در آینده بود. در نتیجه نیاز است سرمایه گذاری های لازم برای اقدامات مدیریتی سازگاری با رویکرد کاهش اثرات در برابر تاثیرات زیان بار طوفان های گردوخاک در منطقه سیستان و بلوچستان از هم اکنون در دستور کار قرار بگیرد.
    کلید واژگان: تغییراقلیم, رگرسیون, سازگاری, ریزمقیاس نمایی
    Maede Nasry, Mohammad Rahimi *
    The impact of dust storms on the Sistan and Baluchistan region is one of the most important current issues in this region. The current research is an attempt to investigate the effects of climate change on the trend of changes in dust storms in Sistan and Baluchistan province in the future perspective (until the end of 2100) compared to the base climate period (2010-2020). The study method consists of two parts, namely, analyzing the trend of dust storm events changes from the past to the present and projection the future situation. In the first step, using the multiple linear regression method, the correlation and relationship between the variable of days with dust with other climatic parameters (temperature, rainfall, relative humidity, and wind speed (during the statistical period of 2010-2020 was obtained. Then, the modeled data of the CMIP6 global model in three scenarios and 8 decades from 2020 to 2100 were used as inputs of significant regression relationships during the period 2010 to 2100 to investigate the future status of dust storms. Analysis of the results showed that, the trend of dust event change based on three scenarios of optimistic, moderate, and pessimistic in Sistan and Baluchestan provinces is increasing. As expected, the least dusty days are seen based on the optimistic scenario (SSP1-2.6). The dust trends based on the middle (SSP3-7.0) and pessimistic (SSP5-8.5) scenarios have almost the same trend and are increasing. Therefore, we can expect to have more frequent dust events in the future as climate change continues. As a result, the necessary investments for adaptation measures and mitigation against the harmful effects of dust need to be put on the agenda from now on.
    Keywords: Climate Change, regression, Adaptation, Statistical Downscaling
  • فرزانه خواجوئی نسب، احمدرضا محرابیان*، اکبر نعمتی پرشکوه

    پیش بینی اثر تغییر اقلیم بر پراکنش گونه های گیاهی باارزش و در معرض خطر، امری ضروری در جهت حفاظت و مدیریت آن ها به شمار می آید. در این پژوهش، از مدل آنتروپی بیشینه (MaxEnt) و 10 متغیر محیطی برای پیش بینی پراکنش فعلی و آینده گونه هایE. amoenum و E. italicum در پاسخ به تغییر اقلیم استفاده شد. همچنین برای پیش بینی اثر تغییر اقلیم در آینده (دهه های 2050 و 2070) از دو سناریوی اقلیمی PCR 2.6 و PCR 8.5 تحت مدل گردش عمومی CCSM4 استفاده شد. ارزیابی صحت مدل ها بر اساس شاخص Area under the curve (AUC) بیانگر عملکرد عالی (0/9>) آنها است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که مهم ترین متغیرهای تاثیرگذار بر پراکنش گونه E. amoenum، شیب (38/8%)، دامنه سالیانه دما (11/5%) و میزان بارش در خشک-ترین فصل (31/9%) هستند. همچنین میزان تابش نورخورشید (37/6%)، شیب (36/4%) و دمای متوسط سردترین فصل (11/5%) از مهمترین فاکتورهای محیطی موثر بر پراکنش گونه E. italicum به شمار می آیند. به علاوه نتایج نشان می دهد که پراکنش گونه های موردمطالعه در پاسخ به تغییر اقلیم و تحت سناریوهای انتشار RCP2.6 و RCP8.5 در دهه های 2050 و 2070 کاهش خواهند یافت. بنابراین نتایج حاصل از این پژوهش بر لزوم تعیین راهبردهای حفاظتی به منظور جلوگیری از انقراض این گونه ها تاکید می نماید.

    کلید واژگان: تغییراقلیم, مدل آنتروپی بیشینه, گاوزبانیان, حفاظت, مدلسازی پراکنش گونه ای
    F. Khajoei Nasab, A. Mehrabian*, A. Nemati Parshkouh

    Predicting the effect of climate change on the distribution of valuable and endangered plant species is essential for their conservation and management. In this study, the MaxEnt model and 10 environmental variables were used to predict the current and future distribution of E. amoenum and E. italicum in response to climate change. Also, to predict the effect of climate change in the future (the 2050s and 2070s), two climate scenarios of RCP 2.6 and RCP8.5 were used under the CCSM4 general circulation model. Evaluating the accuracy of the models based on the AUC index indicates their excellent performance (<0.9). Resutls  of this study reveal that the most important variables affecting the distribution of E. amoenum species are slope (38.8%), annual temperature range (11.5%), and precipitation in the driest season (31.9%) are. Also, the solar radiation (37.6%), slope (36.4%), and the average temperature of the coldest season (11.5%) are the most important environmental factors affecting the distribution of E. italicum. In addition, the results show that the distribution of the studied species will decrease in response to climate change and under RCP2.6 and RCP8.5 in the 2050s and 2070s. Therefore, the results of this study emphasize the need to develop  conservation strategies to prevent the extinction of these species.

    Keywords: Climate change, Maximum entropy model, Boraginaceae, Conservation, Species distribution modeling
  • رضا عباسی علی کمر، مهدی نصیری محلاتی*، علیرضا کوچکی

    میانگین دمای سطحی زمین در طی 30 سال گذشته در طی هر دهه 2/0 درجه سانتی گراد افزایش داشته است. ایران نیز از این گرمایش جهانی به دور نبوده و اثرات آن در نقاط مختلف کشور مشهود می باشد. این تغییرات دما اثرات زیادی بر دوره های رشدگیاهان دارد و به تبع آن تولید گیاهان زراعی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. در این پژوهش روند تغییرات دمای 18 شهر از چهار ناحیه اقلیمی (خزری، گرم، معتدل و سردسیر) در طی 20 سال گذشته (91- 1371) مورد مطالعه قرار گرفت و با استفاده از مدل شبیه سازی WOFOST مراحل گل دهی و رسیدگی گندم آبی (Triticum aestivum L.) در هر منطقه مشخص شد. سپس تغییرات مراحل گل دهی و رسیدگی و همچنین عملکرد گندم و رابطه آن ها با دما در هر ناحیه بررسی شد. نتایج نشان داد که در طی سال های مورد مطالعه، در تمامی 18 شهر کشور، دمای میانگین سالانه افزایش یافت که در آن اردبیل بیشترین شدت افزایش دما (159/0 درجه سانتی گراد به ازای هر سال) و پارس آباد مغان کمترین شدت افزایش دما (066/0 درجه سانتی گراد به ازای هر سال) را نشان داد. واسنجی و تغییرات پارامترهای مدل WOFOST بر اساس داده های واقعی و صحت سنجی مدل با RMSE% و آزمون شیب خط رگرسیون برای شهرهای منتخب هر ناحیه اقلیمی انجام شد. نتایج نشان داد که این مدل با دقت بالایی قادر به تخمین مراحل گل دهی و رسیدگی گندم بود. در مناطق گرم و مرطوب خزری افزایش دمای میانگین سالانه، با شدت کمی طول دوره پر شدن و عملکرد دانه را افزایش داده که احتمالا به دلیل اثرات تعدیلی رطوبت هوا در این مناطق بوده است. اما در مناطق گرم و خشک جنوب و مرکز ایران افزایش دما به تدریج با ایجاد تنش در دوره رسیدگی دانه منجر به کاهش طول دوره پر شدن دانه و کاهش عملکرد گندم شده است. در مناطق معتدل نیز با افزایش دما، کاهش طول دوره پر شدن و عملکرد دانه گندم مشهود بود. با افزایش دمای میانگین سالانه در مناطق سردسیر، طول دوره پر شدن دانه افزایش یافته که دلیل آن احتمالا عدم برخورد ابتدای دوره زایشی با سرمای خسارت زا بوده است و قرار گرفتن دوره پر شدن دانه در محدوده دمایی مناسب در این نواحی منجر به افزایش عملکرد شده است. میانگین عملکرد پتانسیل گندم با در نظر گرفتن سهم شهرهای مورد مطالعه از تولید کل کشور در طی یک دهه (81-1371) به میزان 8/1% و در طی دو دهه (91- 1371) به میزان 28/3 % کاهش داشته است.

    کلید واژگان: تغییراقلیم, رگرسیون, شبیه سازی, گرمایش جهانی, WOFOST
    Reza Abbasi Alikamar, Mahdi Nassiri Mahallati*, Alireza Koocheki
    Introduction

    It is accepted that the global annual average temperature has been increased during recent decades. The climate of Iran is also affected by this global warming. Some studies indicated the increasing of mean annual temperature of Iran between 3.5-4.5○C by 2050. Crop phenology is directly related to temperature, so climate change could significantly change the phenology and yield of crops. Modelling phenology is a way to simulate the timing of phenological stages based on climatic factors. Amongst models, WOFOST is known as a powerful model for simulation of phenological stages and yield of wheat. In this study climate warming of Iran was evidenced. Based on this fact, trends of potential grain yield and time of flowering and maturity of wheat were studied in different climatic zones of Iran during 1992-2012. It is expected that understanding the thermal induced of phenological changes, can lead us to better field management decision making.

    Materials and Methods

    Weather data of 18 cities from 4 climatic zones of Iran (northern warm and humid (Zone 1), southern warm and dry (Zone 2), temperate (Zone 3) and cold and high elevation (Zone 4)) were analyzed during 1992-2012 and the long-term trends of air temperature were detected by linear regression. The crop growth simulation model WOFOST, was used to simulate the time of flowering and maturity and also the potential grain yield of winter wheat. Calibration and validation of model was conducted in 4 selected cities from each zone using statistical measures. The consequences of temperature on duration of grain filling period and also yield of wheat were determined.

    Results and Discussion

    Results indicated that the mean annual air temperature was significantly increased in all cities during 1992-2012. The highest increasing rate (regression line slope) belonged to Ardabil (0.159○C.y-1) and the lowest rate was observed in Pars Abad Moghan (0.06○C.y-1). Validation of WOFOST in 4 selected cities from each climatic zone, showed the perfect ability of model in simulating the flowering and maturity time of wheat. Regression analysis showed that the grain filling period was increased in accordance with temperature rise in zone 1 and 4 whereas it was shortened in zone 2 and 3. Grain yield showed the same trends predicted for grain filling period in different climates. Slop of linear regression between temperature and yield was significant except in Gorgan (Zone 1). In all cities the relation between grain filling period and yield was direct and positive.

    Conclusion

    Although temperature has increased in all climatic zones of Iran, flowering and maturity time and grain yield of wheat has showed different responses. There was a nonsignificant slope of regression line in the north humid climate, which means that the humidity of northern part of Iran (south of Caspian Sea) enhanced stability for this area. Annual mean temperature in southern warm and dry zone of Iran ranged between 24.3-27.9 ○C that could be stressful for wheat, and hence resulted in shorter grain filling period and less grain yield. It seems that in temperate zones (such as Mashhad) increasing temperature caused yield reduction due to faster GDD accumulation and lack of time to complete remobilization of photosynthetic materials. On the other hand, in cold areas increasing temperature could reduce the risk of cold stress in flowering time, resulting in longer grain filling period and higher grain yield. According to WOFOST simulation results, during 20 years study (1992-2012), mean potential yield of wheat increased 6.25 and 11.42 percent in northern warm and humid (Zone 1) and cold and high elevation (Zone 4), respectively and decreased 12.17 and 13.11 percent in southern warm and dry (Zone 2) and temperate (Zone 3), respectively. Total mean potential yield of wheat, by consideration of proportion of each zone in total wheat production of Iran, showed reduction of 1.8% and 3.28% during 1992-2001 period (10 years) and 1992-2012 period (20 years), respectively.          

    Keywords: Climate change, Global warming, Regression, Simulation, WOFOST
  • علی جان آبکار، محمود حبیب نژاد*، کریم سلیمانی، هرمز نقوی*
    مدل های گردش عمومی جو تنها ابزاری هستند که شرایط اقلیمی آینده را تحت سناریوهای تغییر اقلیم پیش بینی می نمایند. یکی از دغدغه های اصلی استفاده از این مدل ها، نبود دقت کافی در تفکیک مکانی آنها است، که به این علت برای پیش بینی متغیر های اقلیمی در مقیاس محلی و منطقه ای مناسب نیستند. بنابراین، برای پیش بینی متغیر های اقلیمی در مقیاس منطقه ای، محلی و ایستگاهی با استفاده از داده های مدل های جهانی، از روش های مختلف ریزمقیاس نمایی استفاده می شود. مدل ریزمقیاس نمایی آماری SDSM)) یکی از پرکاربردترین این روش ها است که با استفاده از رگرسیون خطی چند متغیره روابط بین متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته را مشخص می کند. در این تحقیق به منظور ریز مقیاس نمایی متغیرهای دما و بارش، حساسیت مدل SDSM به دوره پایه و داده های بازتحلیل شده در ایستگاه همدیدی شهرکرمان بررسی شد. از میانگین خطای مطلق برای تعیین میزان حساسیت مدل استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که مدل به نوع و دوره پایه ی داده های بازتحلیل شده حساسیت نشان می دهد. میانگین خطای مطلق حاصل از داده های بازتحلیل شده ی مدل CGCMبرای متغیرهای دمایی متوسط حد اکثر و حداقل و متوسط دمای روزانه به ترتیب معادل با 11، 4/5 و 4/7 برابر حالتی است که از داده های مدل HadCM3 استفاده می شود. درخصوص دوره پایه، زمانی که از داده های دوره پایه (1990-1961) استفاده می شود، معیار مذکور برای متغیرهای میانگین حداکثر، حداقل و میانگین روزانه دما و بارش روزانه به ترتیب معادل با 3/5، 1/4، 3/5 و 4/1 برابر حالتی است که از دوره پایه (2000- 1971) استفاده می شود.
    کلید واژگان: تغییراقلیم, داده های بازتحلیل شده, ریز مقیاس نمایی, مدل های گردش عمومی, کرمان
    Ali Janabkar, Mahmood Habibnezad*, Karim Soleymani, Hormuz Naghawi*
    General circulation models (GCMS) are only tools to predict future climate condition under climate change scenarios. An outstanding issue with the use of GCM output for regional and local application is the coarse spatial resolution. So there are various methods to predict، climate variables at regional، local and a station scale that all these methods are known downscaling. The Statistical Downscaling Model (SDSM) is one of the most used methods that identifies relationships between variable predictors (output GCM) and variable predictands (Temperature، precipitation، etc. in particular station) using multiple linear regression. Intergovernmental Panel on Climate Change (IPCC) has determined two periods (1961-1990) and (1971-2000) as baseline to compare the effects of climate change in future periods. As well as reanalysis data، that produced by the National Center for Environmental Prediction (NCEP) are important components for the structuring of the SDSM as they supply the predictor values for thecalibration and validation of the model. Type and period of reanalysis data can be effective in model accuracy. In this study for downscaling temperature and precipitation variables the sensitivity of the SDSM model was examined to type and reanalysis dada of NCEP in Kerman meteorological station. The mean absolute error (MAE) was used to determine the sensitivity of the model. Result showed that the model is sensitivity to both type and base period reanalysis data. The mean absolute error of the reanalysis CGCM model data، for the average maximum، minimum and mean temperature variables equal to 11، 4. 5 and 4. 7 times the case that theHadCM3 model data is used respectively. In the case of the base period، when data of (1961-1990) is used، MAE for the mentioned variables and daily precipitation equal to 3. 5، 1. 4، 3. 5 and 1. 4 times that the state which is used for the base period (2000-1970)، respectively.
    Keywords: Climate change, Downscaling, GCMS Model, Reanalysis Data, SDSM Model, Sensitivity
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال