به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "weed biomass" در نشریات گروه "اکولوژی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «weed biomass» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • نسرین احمدیان، روح الله امینی*، عادل دباغ محمدی نسب
    اهداف

    تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر روش های غیرشیمیایی شامل مالچ زنده، مالچ کلش گندم و وجین دستی در ترکیب با علف کش تریفلورالین بر کنترل علف های هرز و عملکرد ریحان اجرا شد.

    مواد و روش ها

    آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تبریز در سال 1401 بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار اجرا شد. تیمارهای مدیریت علف هرز شامل کاربرد علف کش تریفلورالین (ترفلان با فرمولاسیون 48 %EC) به مقدار 100 درصد توصیه شده (5/2 لیتر در هکتار)، کاربرد علف کش تریفورالین به مقدار 50 درصد توصیه شده (25/1 لیتر در هکتار)، کاربرد علف کش تریفورالین به مقدار 50 درصد توصیه شده در تلفیق با مالچ زنده گاودانه، مالچ کلش گندم و یک بار وجین دستی و استفاده از تیمارهای غیرشیمیایی ذکر شده به تنهایی (بدون کاربرد تریفلورالین) بودند.

    یافته ها

    بیشترین درصد کاهش زیست توده علف های هرز در تیمار تریفلورالین 50% + یک بار وجین دستی (85%) مشاهده شد که تفاوت معنی داری با تیمارهای یک بار وجین دستی (83%)، تریفلورالین 50% + مالچ کلش گندم (65%) و کاربرد تریفلورالین 100% (62%) نداشت. بیشترین وزن خشک ریحان (260 گرم در متر مربع) در تیمار تریفلورالین 50% + یک بار وجین دستی حاصل شد.

    نتیجه گیری

    استفاده از تیمارهای مدیریت علف هرز شامل یک بار وجین دستی و تریفلورالین 50% + مالچ کلش گندم می تواند در راستای کاهش مصرف علفکش ها و تولید پایدار ریحان به کشاورزان معرفی شود.

    کلید واژگان: دز کاهش یافته, زیست توده علف هرز, مالچ زنده, مالچ کلش, وجین دستی, وزن خشک
    Nasrin Ahmadian, Rouhollah Amini *, Adel Dabbagh Mohammadi Nassab
    Background and Objective

    This research was conducted in order to evaluate the effect of non-chemical methods including living mulch, straw mulch and hand weeding in integration with trifluralin on weed control and basil (Ocimum bacilicum L.) yield.

    Material and methods

    The experiment was conducted in Research Field of University of Tabriz in 2022 based on randomized complete block design with 12 treatments and three replications. Weed management treatments included weed-free treatment in entire growth season, weed-infested treatment in entire growth season, using the trifluralin herbicide (Treflan EC 48%) at 100% of the recommended dose (2.5 L ha-1), trifluralin herbicide at 50% of the recommended dose (1.25 L ha-1), trifluralin herbicide at 50% of the recommended dose in integration with bitter vetch living mulch, wheat straw mulch and one time hand weeding and using mentioned non-chemical treatments alone (without application of trifluralin).

    Results

    The highest weed biomass reduction percentage was observed in trifluralin 50% + one time hand weeding (85%) that was not significantly different with those in one time hand weeding (83%), trifluralin 50% + wheat straw mulch (65%) and trifluralin 100%. The highest basil dry weight (260 g m-2) was obtained in trifluralin 50% + one time hand weeding.

    Conclusion

    Using weed management treatments including one time hand weeding and trifluralin 50% + wheat straw mulch could be introduced to the growers in line with reduction of herbicide application and sustainable production of basil

    Keywords: Dry Weight, Hand Weeding, Living Mulch, Reduced Dose, Straw Mulch, Weed Biomass
  • آرزو مولودی*، علیرضا پیرزاد، مجید رستمی، اسماعیل رضایی چیانه، عبدالرضا احمدی
    اهداف

    پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر گیاهان پوششی و بقایای آنها و روش های مکانیکی و شیمیایی بر تراکم و زیست توده علفهای هرز تاکستانهای میاندوآب انجام گردید.

    مواد و روش ها

    برای دستیابی به هدف تحقیق، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 0 تکرار در بهار سال های 6330 و 6335 در روستاهای سوگلی تپه ارتفاع 6311 متر، عرض جغرافیایی 01 درجه و 7 دقیقه و طول جغرافیایی 31 درجه و 33 دقیقه و نصیرکندی ارتفاع 6311 متر، عرض جغرافیایی 01 درجه و 2 دقیقه و طول جغرافیایی 31 درجه و 36 دقیقه انجام گرفت. فاکتور اول شامل کاشت گیاه پوششی ماشک پس از شخم رایج، کاشت گیاه پوششی ماشک بدون شخم، کاشت گیاه پوششی زنیان پس از شخم رایج، کاشت گیاه پوششی زنیان بدون شخم، کاربرد پس رویشی علفکش گلیفوسیت 3 لیتر در هکتار، شاهد عاری از علف هرز، شاهد آلوده به علف هرز، و فاکتور دوم شامل سیستم های داربستی و سنتی بودند.

    یافته ها

    علفهای هرز غالب در تاکستانهای مورد مطالعه شامل پیچک، قیاق و شیرین بیان بودند. ماشک بدون شخم در سیستم داربستی 637 گرم در متر مربع و زنیان پس از شخم رایج در سیستم داربستی 35 گرم در متر مربع بیشترین و کمترین تولید بیوماس گیاه پوششی را داشتند. در هر دو گیاه ماشک و زنیان، تولید زیست توده گیاه پوششی در سیستمهای داربستی و سنتی یکسان بود. کاربرد علفکش، مشابه شاهد عاری از علف هرز بیش از 31 درصد تراکم علف هرز را کاهش داد که بیشترین طول و وزن میوه انگور هم در این تیمار به دست آمد. ولی ماشک و زنیان بدون شخم در هر دو سیستم باغی، به ترتیب موجب کاهش 02 و 37 درصدی تراکم علفهای هرز نسبت به شاهد آلوده به علف هرز شدند. در هر دو سیستم باغی و بدون توجه به نوع شخم، وزن میوه و طول میوه انگور در کاشت گیاه پوششی ماشک و زنیان، نسبت به شرایط آلوده به علف هرز عدم وجین افزایش معنیداری نشان داد. همچنین مقدار مواد جامد محلول از 8/61 درصد شاهد آلوده به علف هرز تا 61/65 درصد علفکش گلیفوسیت متغیر بود.

    نتیجه گیری

    از آنجایی که بین گیاهان پوششی، ماشک بدون شخم در بین مقایسه میانگین های مربوط به تراکم علف های هرز بیشترین کاهش رشد علفهای هرز را به خود اختصاص داد، میتوان آن را به عنوان بهترین راهکار مدیریتی برای کنترل علفهای هرز تاکستانها معرفی نمود. به طورکلی کاشت گیاه پوششی در هر دو سیستم باغی با هر نوع شخم می تواند تراکم علف هرز را کاهش داده و عملکرد کمی و کیفی انگور را افزایش دهد، اگرچه علف کش وشاهد عاری از علف هرز نسبت به گیاه پوششی برتری دارد.

    کلید واژگان: انگور, زنیان, زیست توده علف های هرز, شاخص سطح برگ, ماشک
    Arezu Movludi *, Alireza Pirzad, Majid Rostami, Esmaeil Rezaie Chiyaneh, Abdol Reza Ahmadi
    Background and Objective

    The purpose of this study was to investigate the effect of cover crops and their residues and mechanical and chemical methods on weed density and biomass in the Miandoab vineyards.

    Materials and Methods

    To achieve the research goal, a factorial experiment was conducted in the form of completely random blocks with 4 replications and 2 factors in the spring of 2015 and 2016 in the Sogli Tappeh (altitude 1300 meters, latitude 46 degrees and 2 minutes and longitude 36 degrees and 93 minutes) and Nasir Kandi villages (altitude 1300 meters, latitude 46 degrees and 7 minutes and longitude 36 degrees and 91 minutes). The first factor includes planting Vicia peregrina cover crop (after plowing), planting Vicia peregrina cover crop (without plowing), planting Ajowan cover crop (after plowing), planting Ajowan cover crop (without plowing), the application of glyphosate herbicide after growing (3 liters per hectare), manual weeding, weed-free control, and the second factor includes the standing and traditional systems.

    Results

    The predominant weeds in the studied vineyards include Johnson grass, Binweed and Licorice. Nonplowed Vicia peregrina in the standing system (132 g.m-2 ) and Ajowan after conventional plowing in the standing system (95 g.m-2 ) had the highest and lowest biomass production of cover crops. In both Vicia peregrina and Ajowan plants, cover biomass production was the same in traditional and standing systems. Application of herbicide, similar to weed-free control, reduced weed density by more than 90%, and the highest length and weight of grape were obtained in this treatment. But Vicia peregrina and Ajowan without plowing in both horticultural systems reduced the weed density by 47% and 32%, respectively, compared to the weedinfected control. Regardless of plowing type in both horticultural systems, the weight and length of grape in planting cover crops such as Vicia peregrina and Ajowan increased significantly compared to weed-infected conditions (no weeding). Also, the amount of soluble solids varied from 10.8% in weed-infected control to 15.16% in glyphosate herbicide usage.

    Conclusion

    Since among the cover crops, non-plowed Vicia peregrina had the highest reduction in weed growth with comparing the weed density averages, it can be introduced as the best management strategy for weed control in vineyards. In general, planting cover crops in both garden systems with any type of plowing can reduce weed density and increase the quantitative and qualitative of grapes, although herbicides and weedfree control are superior to cover crops.

    Keywords: Grape, Leaf Area Index, Vetch, Vineyard, Weed Biomass
  • روح الله امینی*، مجید حسین قلی زاده، عادل دباغ محمدی نسب
    اهداف

    تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر مقادیر کاهش یافته علفکش تریفلورالین در تلفیق با انواع مالچ زنده، مالچ کلش گندم و وجین دستی بر علف های هرز، عملکرد و اجزای عملکرد دانه کنجد اجرا شد.

    مواد و روش ها

    آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی جهاد کشاورزی شهرستان خداآفرین در سال 1398 اجرا شد. عامل اول شامل کاربرد مقادیر مختلف علفکش تریفلورالین در چهار سطح شامل صفر،50، 75 و 100 درصد (دز توصیه شده 2 لیتر در هکتار) و عامل دوم سطوح مختلف مدیریت های غیر شیمیایی علف های هرز شامل کاشت مالچ زنده شنبلیله، مالچ زنده گاودانه، مالچ زنده همیشه بهار، مالچ کلش گندم، یک بار وجین دستی و تیمار بدون کنترل غیرشیمیایی بود.

    یافته ها

    نتایج نشان داد تراکم و زیست توده علفهای هرز تحت تاثیر میزان دز علفکش، مدیریت غیرشیمیایی و اثر متقابل آنها قرار گرفتند. کاربرد علفکش تریفلورالین در تلفیق با مالچ کلش گندم و وجین دستی تاثیر بیشتری در کنترل علفهای هرز در مقایسه با تیمارهای مالچ زنده داشتند. در تیمار کشت مالچ زنده همیشه بهار، تفاوت عملکرد دانه بین کاربرد دز توصیه شده و 75 درصد دز توصیه شده تریفلورالین معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    در بین تیمارهای مدیریت غیرشیمیایی علف هرز، کاربرد مالچ کلش گندم و یک بار وجین دستی کارایی بیشتری در مقایسه با تیمارهای مالچ زنده داشتند و می توانند در ترکیب با دزهای کمتر از دز توصیه شده تریفلورالین در مدیریت پایدار علف های هرز کنجد مورد استفاده قرار گیرند.

    کلید واژگان: دز کاهش یافته علفکش, زیست توده علف هرز, مالچ زنده, مالچ کلش, وجین دستی
    Rouhollah Amini *, Majid Hosseingolizadeh, Adel Dabbagh Mohammadi Nassab
    Background and Objective

    This research was conducted in order to evaluate the effect of reduced rates of trifluralin in integration with different living mulches, wheat atraw mulch and hand weeding on weeds, grain yield and yield components of sesame.

    Material and methods

    The experiment was conducted in Research Field of Agriculture-Jahad in Khoda Afarin County in 2019 as factorial based on randomized complete block design with three replications. The first factor was application of different rates of trifluralin at four levels including 0, 50, 75 and 100 % (recommended dose of 2 L/ha) of trifluralin and the second factor was different levels of non-chemical weed managements consisted of planting the living mulches of fenugreek, bitter vetch and pot marigold, application of wheat straw mulch, one time hand weeding and without non-chemical weed management (control).

    Results

    The results indicated that the weed density and biomass were affected by herbicide dose, non-chemical weed management treatment and their interaction effect. Application of trifluralin in integration with straw mulch and hand weeding had more weed control efficacy compared with living mulch treatments. In pot marigold living mulch treatment, the grain yield was not significantly different between recommended rate and 75% of recommended rate of trifluralin.

    Conclusion

    Among the non-chemichal weed management treatments the application of wheat straw mulch and one time hand weeding had higher efficacy compared with living mulch treatments and could be used in integration with doses lower than recommended dose of trifluralin in sustainable weed management of sesame.

    Keywords: Hand Weeding, Living Mulch, Reduced Dose of Herbicide, Straw Mulch, Weed Biomass
  • روح الله امینی*، مریم عباس زاده، عادل دباغ محمدی نسب
    اهداف

    تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر مقادیر مختلف علفکش تریفلورالین در تلفیق با مدیریت غیرشیمیایی شامل مالچ زنده، مالچ کلش و و جین دستی بر علف های هرز، صفات رشدی و عملکرد گیاه دارویی شوید اجرا شد.

    مواد و روش‌ها

    آزمایش در مزرعه تحقیقاتی جهاد کشاورزی شهرستان خداآفرین در سال 1398 به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا می شود. فاکتور اول شامل کاربرد مقادیر مختلف علفکش تریفلورالین در چهار سطح و فاکتور دوم سطوح مختلف مدیریت های غیر شیمیایی علف‌های هرز و تیمار شاهد (بدون کنترل غیرشیمیایی) بود.

    یافته‌ها

    نتایج نشان داد زیست توده علف‌های هرز تحت تاثیر تیمارهای مدیریت غیرشیمیایی قرار گرفت. کاربرد علفکش به همراه تیمار وجین دستی و مالچ کلشی تاثیر بیشتری در کنترل علف‌های هرز پهن برگ و باریک برگ مزرعه در مقایسه با کاربرد مالچ های زنده داشت. اثر تیمار وجین دستی در کاهش زیست توده علف های هرز بیشتر از تیمار مالچ کلش گندم بود. بیشترین عملکرد دانه شوید (9840 کیلوگرم در هکتار) در تیمار کاربرد دز توصیه شده تریفلورالین + مالچ کلش گندم حاصل شد.

    نتیجه‌گیری

    در تیمارهای مالچ زنده، تفاوت عملکرد دانه شوید در دزهای 50 و 75 % دز توصیه شده علفکش معنی‌دار نبود. به طور کلی کاربرد مالچ کلشی و و جین دستی عملکرد دانه بیشتری در مقایسه با مالچ زنده شنبلیله و گاودانه داشتند و می‌توانند به تولید کنندگان توصیه شوند.

    کلید واژگان: تریفلورالین, دز کاهش یافته, بیومس علف هرز, مالچ زنده, مالچ کلش, وجین دستی
    Roholla Amini *, Maryam Abbaszadeh, Adel Dabbagh Mohammadi Nassab
    Background and Objective

    This research was conducted in order to evaluate the effect of different rates of trifluralin in integration with non-chemical managements including living mulch, straw mulch and hand weeding on weeds, growth characteristics and yield of dill.

    Material and methods

    The experiment was conducted in Research Field of Agriculture-Jahad in Khoda Afarin County in 2019 as factorial based on randomized complete block design with three replications. The first factor was application of different rates of trifluralin at four levels including 0, 50, 75 and 100 % of recommended dose (2 L/ha) of herbicide and the second factor was different levels of non-chemical weed management and control (without non-chemical weed management). Also the weed-free treatment was considered in the experiment.

    Results

    The results indicated that the weed biomass was affected by non-chemical weed management treatments. The effect of hand weeding treatment in reduction of weed biomass was higher than that in wheat straw mulch treatment. The greatest grain yield of dill (9840 kg/ha) was obtained in application of recommended dose of trifluralin + wheat straw mulch.

    Conclusion

    In living mulch treatments there were no significant difference in dill grain yield in 50 and 75% of herbicide recommended dose. Generally application of straw mulch and hand weeding had higher grain yield compared with fenugreek and bitter vetch living mulch treatments and could be recommended to the growers.

    Keywords: Hand Weeding, Living Mulch, Reduced Dose, Straw Mulch, Trifluralin, Weed Biomass
  • یوسف نصیری*
    اهداف

     بررسی اثر ماشک گل خوشه ای (Vicia villosa Roth.) بر کنترل علف های هرز، عملکرد، اجزای عملکرد و اسانس گشنیز (Coriandrum sativum L.) در کشت مخلوط از اهداف مهم این پژوهش بودند. 

     مواد و روش ها:

    آزمایش به صورت اسپیلت پلات بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سال 1397 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مشگین شهر اجرا شد. اثر علف های هرز به عنوان عامل اصلی در دو سطح کنترل علف های هرز و عدم کنترل علف های هرز و الگوهای مختلف کاشت در 7 سطح کشت خالص گشنیز، کشت خالص ماشک گل خوشه ای، کشت مخلوط گشنیز و ماشک گل خوشه ای (1:1) با فاصله های مختلف بوته ها روی ردیف های ماشک گل خوشه ای شامل: 5 (A)، 5/7 (B)، 10 (C)، 5/12 (D) و 15 (E) سانتی متر به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. 

     یافته ها:

    بیشترین تعداد ساقه های فرعی و درصد اسانس (29/0 درصد) در مخلوط E، تعداد چتر دربوته در همه تیمارهای مخلوط، تعداد دانه در چتر در تیمارهای C و D به دست آمد. بیشترین عملکرد بیولوژیکی (3013 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد دانه (2/689 کیلوگرم در هکتار) در کشت های خالص با کنترل علف هرز و بیشترین عملکرد اسانس در کشت خالص (85/1 کیلوگرم در هکتار) و کشت مخلوط گشنیز و ماشک گل خوشه ای با فاصله کشت 15 سانتی متر (86/1 کیلوگرم در هکتار) در شرایط کنترل علف های هرز به دست آمد. کمترین زیست توده علف های هرز (5/151 گرم در مترمربع) در کشت مخلوط با فاصله کاشت 5 سانتی متری ماشک گل خوشه ای بدون تفاوت معنی دار با فاصله های کاشت 5/7 و 10 سانتی متری ماشک گل خوشه ای ثبت شد. نسبت برابری زمین (LER) بر اساس عملکرد بیولوژیکی در همه تیمارهای مخلوط بزرگتر از یک بود و بیانگر برتری کشت مخلوط نسبت به تک کشتی هر یک از دو گیاه در تیمارهای مورد بررسی بود. 

     نتیجه گیری: 

    به طور کلی، برای دستیابی به عملکرد بیشتر اسانس گشنیز در کشت مخلوط با ماشک گل خوشه ای، فاصله ردیف های کاشت 15 سانتی متر ماشک در شرایط کنترل علف هرز و فاصله کاشت 5 سانتی متر ماشک بدون کنترل علف هرز مناسب می باشند. برای کنترل بیشتر بر علف های هرز، فواصل کاشت 5، 5/7 و 10 سانتی متری ماشک گل خوشه ای در کشت مخلوط با گشنیز موثر خواهند بود.

    کلید واژگان: اسانس, عملکرد دانه, زیست توده علف هرز, گشنیز, ماشک, نسبت برابری زمین
    Yousef Nasiri *
    Background and Objective

    Evaluation of hairy vetch (Vicia villosa Roth) effect on weed control, yield, yield components and essential oil of coriander (Coriandrum sativum L.) in mixed cropping were important objectives of this study.  

    Materials and Methods

    Experiment was carried out as a split plot based on randomized complete block design (RCBD) with 3 replications at the field of Agricultural and Natural Resources Research of Meshginehshahr in 2018. The effect of weed control as the main factor was included two levels of control and non-control of weeds and different planting pattern in 7 level: coriander sole cropping, hairy vetch sole cropping, intercropping of coriander and hairy vetch (1:1) with different spacing of plants on hairy vetch rows including 5 (A), 7.5 (B), 10 (C), 12.5 (D) and 15 (E) cm, were as sub factor.  

    Results

    The highest number of lateral branches and essential oil percentage (0.29%) of coriander were obtained in E, number of umbrella per plant in all intercropping treatments, and the number of grains per umbrella in C and D treatments. The highest biological yield (3013 kg.ha-1) and grain yield (689.2 kg.ha-1) of coriander were obtained in sole cropping with weed control treatment, and the highest essential oil yields were obtained in sole cropping (1.85 kg.ha-1) and intercropping of coriander with hairy vetch at 15 cm distances on rows (1.86 kg.ha-1) in weed control conditions. The lowest weed biomass was recorded in intercropping with 5 cm distances of seeds on rows of hairy vetch without any differences with 7.5 and 10 cm distances of seeds, which led to decreases of weed biomass by 14.2 and 9.2 % compared to sole cropping of coriander and hairy vetch, respectively. Land equivalent ratio (LER) based on biological yield in all intercropping treatments was greater than 1 and indicated the superiority of intercropping over sole cropping in both crops in the studied treatments.  

    Conclusion

    In general, to achieve higher yield of coriander essential oil in intercroping with hairy vetch, planting distance of 15 cm of hairy vetch under weed control and planting distance of 5 cm of hairy vetch without weed control are appropriate. For more control on weed, planting of hairy vetch at distances of 5, 7.5 and 10 cm will be effective in intercroping with coriander.

    Keywords: Coriander, Essential Oil, Grain Yield, Land Equivalent Ratio (LER), Vetch, Weed Biomass
  • شادی ولیزاده*، عادل دباغ محمدی نسب، روح الله امینی

    به منظور بررسی روش های کنترل علف هرز انگلی سس (Cuscuta campestris) در گوجه فرنگی، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 11 تیمار و چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز (داخل جعبه یا باکس) در سال 1395 به اجرا گذاشته شد. تیمار های کنترل سس شامل کاربرد علفکش گلایفوسیت با دز 100  گرم ماده موثره در هکتار در (مرحله آلودگی 4-3 و 6-5 برگی، کاربرد علف کش گلایفوسیت با دز 150 گرم ماده موثره در هکتار (مرحله آلودگی 4-3 و 6-5 برگی)، کاربرد عصاره آبی مرغ (Cynodon dactylon L.) با نسبت یک به 10 (مرحله آلودگی 4-3 و 6-5 برگی)، کاربرد سرکه خانگی با نسبت یک به 10 (1% اسید استیک) (مرحله آلودگی 4-3 و 6-5 برگی)، کاربرد هورمون اکسین با دز 1/0 درصد (مرحله آلودگی 4-3 و 6-5 برگی) و تیمار شاهد بدون سس بودند. نتایج نشان داد که بیوماس سس، تعداد و وزن بذر سس در باکس و عملکرد میوه گوجه فرنگی در بوته تحت تاثیر تیمار های مدیریت سس قرار گرفتند. تیمار کاربرد عصاره مرغ) مرحله آلودگی 4-3 برگی(بیشترین بیوماس سس (3/29 گرم در باکس) و تیمارهای کاربرد گلایفوسیت با دز 150 و 100 گرم در هکتار کمترین بیوماس سس (به ترتیب 9/7 و 1/10 گرم در باکس) را داشتند. بیشترین تعداد بذر سس در تیمارهای کاربرد سرکه، عصاره مرغ و اکسین مشاهده شد و تیمارهای کاربرد گلایفوسیت تعداد بذر سس در باکس کمتری داشتند. بیشترین عملکرد میوه گوجه فرنگی (8/110 گرم در بوته) در تیمار کاربرد اکسین (مرحله آلودگی6-5 برگی) حاصل شد که با تیمار کاربرد سرکه و گلایفوسیت با دز 100 گرم ماده موثره در هکتار در همین مرحله تفاوت معنی داری نداشت. به طور کلی می توان کاربرد اکسین و سرکه را به عنوان جایگزین گلایفوسیت در مدیریت سس در تولید ارگانیک گوجه فرنگی به کشاورزان توصیه نمود.

    کلید واژگان: اکسین, زیست توده علف هرز, سرکه, گلایفوسیت, سس, عصاره آبی
    Shadi Valizadeh *, Adel Dabbagh Mohammadi Nassab, Rouhollah Amini

    In order to evaluate the dodder (Cuscuta campestris) control methods in tomato an experiment was conducted based on randomized complete block design with 11 treatments and four replications (in box) at the Research Farm of Faculty of Agriculture, University of Tabriz in 2016. The dodder control treatments were including application of glyphosate with 100 g ai.ha-1 (infestation at 3-4- and 5-6-leaf stage of tomato), application of glyphosate with 150 g ai.ha-1 (infestation at 3-4- and 5-6-leaf stage), application of Bermuda grass (Cynodon dactylon) water extract at ratio of 1:10 (m/v) (infestation at 3-4- and 5-6-leaf stage), application of  vinegar at ratio of 1:10 (m/v) (infestation at 3-4- and 5-6-leaf stage application of  auxin at concentration of 0.1% (infestation at 3-4- and 5-6-leaf stage) and dodder-free treatment. Results indicated that dodder biomass, seed number and seed weight per box and tomato fruit yield were affected by dodder management treatments. Application of Bermuda grass water extract at 3-4-leaf stage had the highest dodder biomass (29.3 g per box) and application of glyphosate at 100 and 150 g ai.ha-1 had the lowest dodder biomass (7.9 and 10.1 g per box, respectively). The greatest dodder seed number per plant were observed in vinegar, Bermuda grass water extract and  auxin application treatments and the glyphosate application treatments had the lower dodder seed number per box. The highest tomato fruit yield (110.8 g.plant-1) was obtained in auxin application at 5-6-leaf stage that was not significantly different with vinegar and glyphosate at 100 g ai.ha-1 applications in this stage. Generally application of auxin and vinegar could be recommended to the growers as alternative of glyphosate for dodder management in organic production of tomato.

    Keywords: aqueous extract, Auxin, Dodder, Glyphosate, Vinegar, Weed Biomass
  • زینب شیرزادی مرگاوی، فائزه زعفریان *، میلاد باقری شیروان
    سابقه و هدف
    ارزش واقعی تولید گیاهان دارویی به کیفیت محصول بستگی دارد و پایداری محصول در درجه دوم اهمیت قرار دارد. این در حالی است که علف های هرز به دلیل رقابت برای جذب عنصرهای غذایی، آب و نور، موجب کاهش عملکرد گیاهان دارویی می شوند. درحالی که اتکا به کاربرد سموم علف کش برای مدیریت و مهار (کنترل) علف های هرز به علت افزایش گونه های علف هرز مقاوم به علف کش، چالش های زیست محیطی و هزینه تولید سموم شیمیایی را به همراه دارد. استفاده از گیاهان پوششی می تواند یک جایگزین مناسب برای علف کش های شیمیایی باشد. و نقش مهمی در رسیدن به هدف های کشاورزی پایدار، حفظ و بهره وری از منبع های خاک و حفظ کیفیت زیست محیطی ایفا کند. بنابراین، گونه هایی از گیاهان پوششی باید انتخاب شوند که با توجه به ویژگی های فیزیکی و شیمیایی شان، توانایی رقابت و سرکوب علف های هرز را داشته باشند. لذا، این پژوهش با هدف تاثیر گیاهان پوششی ماش (Vigna radiate L.) و شبدر ایرانی (Trifolium resupinatum L.) روی مدیریت علف هرز گیاهان دارویی ریحان (Ocimum basilicum L.) و گاوزبان اروپایی (Borago officinalis L.) صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    بدین منظور دو آزمایش به صورت طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمار های آزمایشی در آزمایش اول شامل استفاده از گیاهان پوششی ماش و شبدر ایرانی به طور جداگانه در بین ردیف های ریحان، و در آزمایش دوم کاشت ماش و شبدر ایرانی به طور جداگانه در بین ردیف های گاوزبان اروپایی بود. همچنین، دو تیمار کشت خالص هر یک از گیاهان در شرایط وجین و بدون وجین علف های هرز نیز در هر تکرار برای هر دو آزمایش در نظر گرفته شد. کرت های دارای گیاه پوششی، شامل 5 ردیف گیاه دارویی (با فاصله ردیف 50 سانتی متر و فاصله روی ردیف 5 سانتی متر در ریحان و فاصله ردیف 50 سانتی متر و فاصله روی ردیف 20 سانتی متر در گاوزبان) و 6 ردیف گیاه پوششی (به صورت کاشت بین ردیف های گیاهان دارویی) بود. کاشت گیاهان دارویی و پوششی به صورت همزمان انجام شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد، کشت خالص گیاهان ریحان و گاوزبان اروپایی با وجین، دارای بیشترین شمار برگ، قطر ساقه و وزن تر و خشک بود. همچنین کمترین وزن تر و خشک اندام های هوایی گیاهان نام برده در حضور گیاه پوششی ماش دیده شد. افزون براین، حضور گیاه پوششی ماش موجب به کمینه رساندن صفات مورفولوژیکی (ریخت شناختی) گیاه ریحان و گاوزبان اروپایی مانند ارتفاع، قطر ساقه و شمار برگ شد. بیشینه درصد و عملکرد اسانس در گیاهان ریحان و گاوزبان اروپایی در شرایط کشت خالص و بدون تداخل علف های هرز دیده شد. گیاه پوششی ماش در مقایسه با شبدر ایرانی در سرکوب علف های هرز موفق تر بود و موجب کاهش بیشتر تراکم و زیست توده علف های هرز شد. به طوری که تراکم و زیست توده علف های هرز را در ریحان و گاوزبان اروپایی در مرحله اول تا سوم نمونه برداری بین 50 تا 100 درصد کاهش داد. همچنین، از نظر شاخص توانایی رقابت با علف های هرز (AWC) ریحان و گاوزبان اروپایی در حضور گیاه پوششی ماش دارای کمترین توانایی رقابت بودند.
    نتیجه گیری
    در نهایت می توان این گونه استنباط کرد که استفاده از خاکپوش (مالچ) گیاهان پوششی باعث کاهش رشد علف های هرز می شود که از آن برای مدیریت علف های هرز می توان استفاده کرد. به استناد نتایج به دست آمده از این پژوهش، برتری ماش به شبدر ایرانی در مدیریت علف هرز در ریحان و گاوزبان اروپایی تا حدودی بود که در برخی تیمارها تراکم و ماده خشک علف های هرز را به شدت کاهش داد.
    کلید واژگان: تداخل, تراکم علف هرز, زیست توده علف هرز, شاخص توانائی تحمل رقابت, صفات مورفولوژی
    Zeinab Shirzadi Margavi, Faezeh Zaefarian *, Milad Bagheri Shirvan
    Introduction
    The value of medicinal plant production depends on plant quality. Stability, on the other hand, is less important. Because they compete for light, soil moisture and nutrients, weeds can reduce the yield of medicinal plants (Uchino et al., 2009). Using herbicides for weed control increases species resistance, environmental problems and costs (Sadeghi et al., 2003). An alternative weed control method, however, is the use of cover crops (Compigla et al., 2010) which have a vital role in sustainable agriculture, soil conservation and a healthy environment. Thus, we can select suitable species according to their physical and chemical properties for competition and ability to suppress weeds. The aim of this research is to investigate the role of two cover crops, mung bean (Vigna radiate L.) and Persian clover (Trifolium resupinatum L.) on weed control of sweet basil (Ocimum basilicum L.) and borage (Borago officinalis L.).
    Materials and methods
    Two field experiments were carried out in a randomized complete block design with three replications. In the first experiment, treatments included cover crops in the rows between the sweet basil while in the second one in the rows between the borage. Moreover, pure stand of sweet basil and borage without cover crops with weed infestation and weed free were used as controls for both experiments. The plots with cover crops included five rows of medicinal plants (in 50-cm row spacing with 5 cm between sweet basil plants and 20 cm between borage plants in the same row) and six rows of cover crops. The cover crop was inter-seeded simultaneously with the main crop.
    Results and discussion
    The results showed that a pure stand of sweet basil and borage in a weed free section had the highest number of leaves, stem diameter and fresh and dry weight. On the other hand, there was minimal fresh and dry weight of sweet basil and borage in the presence of mung bean as a cover crop. Moreover, the presence of mung bean also minimized values for all morphological traits of sweet basil and borage. Maximum essential oil concentration and yield in sweet basil and borage were observed in pure stand with no weed interference. The mung bean cover crop was more successful in suppressing weeds compared to Persian clover and a further reduction in weed density and biomass was measured when it reduced the density and biomass of weeds in the sweet basil and borage from 50% to 100% in the first to third sampling. The results also showed that sweet basil and borage could not compete with mung bean in terms of the ability to withstand competition (AWC) with weeds.
    Conclusion
    The conclusion is that using cover crops reduces weed growth, which can control weeds. Mung bean was more successful in suppressing weeds compared to Persian clover in sweet basil and borage farms, because it decreased weed density and biomass.
    Keywords: Ability to withstand competition, Interference, Morphological traits, Weed density, Weed biomass
  • سیده ثمانه هاشمی، فائزه زعفریان *، اسفندیار فرهمند فر، میلاد باقری شیروان
    به منظور بررسی اثر گیاهان پوششی در دو زمان کاشت بر روابط سویا و علف هرز آزمایشی در سال 1392 در مزرعه مرکز جهاد کشاورزی جویبار به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 10 تیمار و سه تکرار اجرا شد. تیمار های آزمایش شامل کاشت گیاهان پوششی شنبلیله graecum L.) (Trigonella foenum، ماشک گل خوشه ای(Vicia sativa L.)، شبدر ایرانی (Trifolium resupinatum L.) و خلر (Lathyrus sativus L.) به صورت همزمان و سه هفته بعد از کشت سویا و همچنین دو تیمار کاشت سویا تحت شرایط وجین و عدم وجین علف های هرز بود. کمترین عملکرد دانه سویا در تیمار عدم وجین (4/749 کیلوگرم در هکتار) و بیشترین عملکرد دانه سویا (6/3792 کیلوگرم در هکتار) در تیمار کاشت ماشک در تاریخ کاشت دوم مشاهده گردید. درحالیکه بالاترین میزان ارتفاع، قطر ساقه، تعداد برگ، ماده خشک و اندازه برگ گیاهان پوششی در تاریخ اول کاشت ملاحظه گردید. در هر سه مرحله نمونه برداری، بیشترین تراکم و زیست توده علف های هرز در کاشت خالص سویا در شرایط عدم وجین، و کمترین تراکم و زیست توده علف های هرز در هر سه مرحله بررسی مربوط به تاریخ کاشت دوم ماشک بود. به نظر می رسد مالچ زنده ماشک از طریق تسریع در بسته شدن کانوپی، باعث مهار علف های هرز شده و با کاهش رقابت علف های هرز با گیاه زراعی افزایش عملکرد را نیز در پی داشته باشد.
    کلید واژگان: رقابت, زیست توده علف هرز, صفات مورفولوژی, کشاورزی پایدار, عملکرد
    Seyyd Samaneh Hashemi, Faezeh Zaefarian *, Esfandiar Farahmandfar, Milad Bagheri Shirvan
    The effect of planting time of cover crops on soybean -weed interaction, was assessed by experiment based on randomized complete blocks design with three replications in juybar during growth season of 2013. Treatments were included cover crops fenugreek (Trigonella foenum–graecum L.), winter veteh (Vicia sativa L.), Persian clover (Trifolium resupinatum L.), and chickling pea (Lathyrus sativus L.) simultaneously and three weeks after soybean sowing as well as two soybean cultivars under weed and non-weed conditions. The lowest yield of soybean was observed in weed infestation (7449.4 kg.ha-1) and the highest yield of soybean (3792.69 kg ha-1) was observed in the second planting date of winter veteh. While, maximum cover crops height, stem diameter, leaves number, dry matter and leaf size were observed at the first planting date of them. Meanwhile, at all three sampling stages, the infested soybean with weeds had the highest density and weed biomass, and the lowest weed density and biomass were also observed in winter veteh cover crop at the second planting date in all three stages. It seems that winter veteh as a living mulch can reduce the weeds growth with accelerating canopy closure; also, decreasing weeds competition with the main crops, incrased, crop yield.
    Keywords: Competition, Morphological Traits, Sustainable Agriculture, Weed Biomass, Yield
  • با هدف بررسی اثر علفکش های اتال فلورالین EC3.33% (3 لیتر در هکتار)، تری فلورالین EC48%( 2 لیتر در هکتار)، پندیمتالین EC33%(5/2 لیتر در هکتار)، ایمازتاپیر SC10% (1 لیتر در هکتار)، متری بیوزین WP70% (1 کیلوگرم در هکتار)، سیمازین WP80%(1 گرم در هکتار)، پرومترین WP80% (1 کیلوگرم در هکتار)، مخلوط سیمازین و پرومترین(5/0+ 5/0 گیلوگرم در هکتار) در مقایسه با تیمار دو مرحله وجین دستی و تداخل تمام فصل علف های هرز، آزمایشی در سال زراعی 93-1392 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 12 تیمار و 3 تکرار در شرایط آب و هوایی شهرستان خرم آباد اجرا شد. مهمترین علف های مشکل آفرین در این آزمایش به ترتیب گلرنگ وحشی (Carthamus oxyocantha M. Bieb)، شیرپنیر (Galium tricornutum subsp.)، خردل وحشی (Sinapis arvensis L.)، جغجغک (Vaccaria grandiflora (Ser.) Jaub. & Spach)، و گوش فیلی(Conringia orientalis (L.) Dumort.) بودند. میانگین تراکم علف های هرز برای کرت های شاهد بدون کنترل برابر 133 بوته در مترمربع بود. با بررسی اثر علف کش های مختلف روی این علف های هرز مشخص شد که کاربرد ایمازتاپیر به میزان 75/0 لیتر در هکتار با 99 درصد کاهش در تراکم کل علف های هرز نسبت به شاهد بهترین تیمار بود و تیمار پندی متالین به میزان5/3 لیتر در هکتار با 7/6 درصد اثربخشی در کنترل علف های هرز ضعیف ترین تیمار بود. براساس نتایج این آزمایش، از بین علف کش های مورد آزمایش فقط کاربرد علف کش متری بیوزین به میزان 1 کیلوگرم در هکتار اثر گیاهسوزی معنی داری بر روی گیاه زراعی عدس داشت و بر این اساس برای کنترل علف های هرز این کشت قابل توصیه نیست.
    کلید واژگان: خرم آباد, تراکم علف هرز, زیست توده علف هرز, وجین دستی
    In order to study theeffect of herbicides [Ethalfluralin EC3.33% (3L ha-1), Trifluralin EC48% (2 L ha-1), Pendimethalin EC33% (2.5 L ha-1), Imazethapyr SC10% (1L ha-1), Metribuzin WP 70% (1kg ha-1), Simazine (1kg ha-1), Prometryn (1kg ha-1), simazine plus prometryn (0.5.5 kg ha-1) and weedy check and two times weeding in lentil an experiment was conducted as randomized completely block design with 12 treatments and 3 replications at Korramabad in 2013. The most important weed species in the experiment were Safflower ((Carthamus oxyocantha M. Bieb)), Catchweed bedstraw (Galium tricornutum subsp.), Wild mustard (Sinapis arvensis L), Cow cockle (Vaccaria grandiflora (Ser.) Jaub. & Spach),Chickweed (Conringia orientalis (L.) Dumort.). The average of weed density in weedy control condition was 133 plant m2. By investigation of effects of different herbicides on these weeds became clear that treatment imazethapyr (0.75L ha-1 ) with 99 percent reduction in the number of weeds compared with weedy check treatment, was the best treatment and pendimethalin (3.5L ha-1) with 6.7 percent efficacy in weed control was the worest. Based on this results among whole of herbicides that those use in this expriment only metribuzin(1kg ha-1) had significantly phytotoxic effect on lentil. So, for weed control in lentil farm is not recommended.
    Keywords: Korramabad, Weed density, Weed biomass, Hand weeding
  • جلال جلیلیان، سعید حیدرزاده
    به منظور مطالعه بیوماس علف های هرز و برخی خصوصیات گلرنگ، در حضور گیاهان پوششی و تحت سیستم های کودی آزمایشی در سال زراعی 1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل کاشت گیاهان پوششی شبدر قرمز، خلر، ماشک، گاودانه در کنار ردیف های گلرنگ و کشت گلرنگ در کرت های عاری (شاهد 1) و آلوده به علف های هرز (شاهد 2) به عنوان فاکتور اول و کاربرد کود دامی و سطوح مختلف کود شیمیایی (سیستم های کودی پرمصرف، متوسط مصرف، کم مصرف) به عنوان فاکتور دوم بودند. نتایج نشان داد که تعداد دانه در طبق تحت تاثیر سیستم کودی قرار گرفت، به طوری که با افزایش مصرف کود نیتروژن میزان آن افزایش یافت. همچنین کمترین میزان وزن هزار دانه در سیستم کودی کم مصرف بدست آمد. حداکثر عملکرد دانه (3431 کیلو گرم در هکتار) و عملکرد روغن (1030 کیلوگرم در هکتار) در تیمار فاقد گیاهان پوششی و در سطح پر مصرف کود شیمیایی بدست آمد. همچنین بیوماس علف های هرز تحت تاثیر ترکیب تیماری گیاهان پوششی و سیستم های کودی قرار گرفت. به طوری که گیاه پوششی ماشک در سیستم کودی کم مصرف ماده خشک پیچک، توق و قیاق را به ترتیب 36/74، 1/83 و 22/82 درصد در مقایسه با کشت خالص گلرنگ (بدون وجین علف های هرز) تحت سیستم کودی پرمصرف، کاهش داد. به طور کلی، کاشت گیاهان پوششی ماشک و گاودانه در کنار ردیف های گلرنگ بیشترین تاثیر مثبت در سرکوب و کاهش بیوماس علف های هرز را داشتند.
    کلید واژگان: بیوماس علف های هرز, سیستم کودی, عملکرد, گاودانه, ماشک
    J. Jalilian, S. Heydarzadeh
    In order to study the weeds biomass and some characteristics of safflower in presence of cover crops under fertilizer systems, an experiment was done as factorial based on randomized complete block design with three replications at the Urmia University farm in 2013. Treatments included cultivation of cover crops (Red clover, Grass pea, Vetch, Bitter vetch) along the safflower rows and two control treatments (safflower planting with and without weeding) as a first factor and application of organic manure (cattle manure) and the different chemical fertilizer systems (high input, medium input and low input systems) as second factor. Results showed that the number of seeds per head affected by fertilizer systems, so it increased with use of nitrogen fertilizer. Also the minimum of 1000-seed weight of safflower was obtained at low input fertilizer system. The maximum grain yield (3431 kg.ha-1) and oil yield (1030 kg.ha-1) were obtained in the treatment without plant cover crops and high levels fertilizer consumption, respectively. Also, weed biomass was affected by cover crops and fertilizer systems. So, Vetch cover crop in low input fertilizer system, cause to reduction the dry matter of Field bindweed, Common cocklebur and Johnson grass as 74.36, 83.1, 82.22% in comparison with sole culture of safflower in high input fertilizer system. Generally, cultivation of Vetch and Bitter vetch as cover crop along the safflower rows had the most impact in suppressing weeds and reducing their biomass.
    Keywords: Bitter vetch, Fertilizer System, Vetch, Weed Biomass, Yield
  • جواد حمزه ئی، نسرین قمری رحیم*
    در این آزمایش اثر کشت مخلوط افزایشی تراکم های مختلف سویا بر عملکرد اقتصادی و بیولوژیک ذرت و شاخص کارایی کنترل علف هرز در شرایط آب و هوایی همدان در سال زراعی 1389 ارزیابی شد. طرح آزمایشی مورد استفاده بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و پنج تیمار شامل T1 و T2: به ترتیب کشت خالص ذرت با و بدون وجین علف هرز و T3، T4 و T5: به ترتیب کشت مخلوط افزایشی 15، 30 و 45 درصد تراکم خالص سویا (40 بوته در متر مربع) با ذرت بود. نتایج نشان داد که عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک ذرت در سطح احتمال یک درصد تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت. ولی، اثر تیمار بر شاخص برداشت معنی دار نشد. بیشترین عملکرد دانه (803 گرم در متر مربع) و عملکرد بیولوژیک (1793 گرم در متر مربع) مربوط به تیمار کشت خالص ذرت با وجین علف هرز بود که با تیمار کشت مخلوط افزایشی 45 درصد سویا با ذرت از لحاظ آماری تفاوت معنی داری نداشت. استفاده از سویا به عنوان گیاه همراه در کنترل علف های هرز مزرعه ذرت بسیار موثر بود، بطوریکه تیمارهای T4 و T5 پایین ترین میزان بیوماس را به ترتیب معادل 53 و 52 گرم در متر مربع و تراکم علف هرز به ترتیب 17 و 8 بوته در متر مربع را دارا بودند. تیمار T5 را می توان به عنوان برترین تیمار معرفی کرد، زیرا ضمن مهار مناسب علف های هرز، کمترین میزان شاخص رقابت (04/0)، بالاترین میزان نسبت برابری زمین (27/1)، مجموع ارزش نسبی (33/1) و کارایی کنترل علف هرز (20/83 درصد) را داشت و بیشترین میزان عملکرد دانه برابر 758 گرم در متر مربع را تولید نمود.
    کلید واژگان: اجزای عملکرد, بیوماس علف هرز, تراکم علف هرز, گیاه همراه, نسبت برابری زمین
    J. Hamzei, N. Ghamari Rahim*
    In this study effect of additive intercropping of different soybean densities on economic and biological yield of corn and index of weed control efficiency was evaluated at the climate condition of Hamedan during growing season of 2011. Complete randomized block design (RCBD) with three replications and five treatments included T1 and T2; Pure stand of corn with and without weeding، respectively and T3، T4 and T5; additive intercropping of 15، 30 and 45 percent of pure stand of soybean (40 plants per m-2) with corn، respectively. Results indicated that experimental treatments had significant effects (p<0. 01) on grain and biological yields of corn. But، the effect of treatment on harvest index was not significant. The highest grain (803 g m-2) and biological (1793 g m-2) yield were achieved at T1 (Pure stand of corn with weeding) treatment. However، there is no significant difference for these traits between T1 and T5 (additive intercropping 45 percent of soybean with corn) treatments. Using soybean as a companion crop had significant effect on weed control. As، minimum values of weed biomass and weed density; in averaging 53 g m-2 with 17 plant m-2 and 52 g m-2 with 8 plant m-2 were observed at T4 and T5 treatments، respectively. Treatment of T5 can be introduce as a best treatment، because it can suppress weeds in the corn field and had the lowest value of competition index (0. 04)، the highest values of land equivalent ratio (1. 27)، total relative value (1. 33) and weed control efficiency (83. 20%) and produced the highest value of grain yield (758 g m-2).
    Keywords: Companion Crop, Land Equivalent Ratio, Weed Biomass, Weed Density, Yield Components
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال