جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "biosafety" در نشریات گروه "بیوتکنولوژی و ژنتیک گیاهی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «biosafety» در نشریات گروه «کشاورزی»-
سپردار قهوه ای Chrysomphalus dictyospermi (Morgan, 1889) (Hem.: Diaspididae) یکی از مهم ترین آفات مرکبات است. این آفت به علت وجود شرایط مساعد جوی در شمال ایران در مدت کمی سراسر منطقه را آلوده نموده است. برای کنترل این آفت از آفت کش های مختلفی استفاده می شود که می تواند بر سلامت انسان و اکوسیستم تاثیر منفی بگذارد و جمعیت دشمنان طبیعی آفات را کاهش دهد. در این تحقیق تاثیر آفت کش های تیامتوکسام (آکتامیا SC 24%) 5/0، 75/0 و 1 در هزار، اسپیروتترامات (موونتو (SC 100% 1 در هزار و کلروپیریفوس (دورسبانSC 48%) 2 در هزار روی سپردار قهوه ای و عامل بیولوژیک آن کفشدوزک دو لکه ای (Col.: Coccinellidae) Chilocorus bipustulatus (Linnaeus, 1758) در استان های گیلان و گلستان ایران بررسی شد. در این پژوهش از فرمولاسیون جدید آفت کش تیامتوکسام با نام آکتامیا استفاده شد. نتایج نشان داد که در هر دو استان بیشترین کارایی کنترل آفت مربوط به حشره کش آکتامیا و اسپیروتترامات با دز یک در هزار پس از 14 روز است. هم چنین بررسی ها نشان داد، این ترکیبات بیشترین اثر منفی روی جمعیت کفشدوزک دو لکه ای به عنوان مهم ترین عامل مبارزه بیولوژیک این آفت دارند.
کلید واژگان: Chrysomphalous dictyospermi, آفت کش شیمیایی, Chilocorus bipustulatus, ایمنی زیستیChrysomphalus dictyospermi (Morgan, 1889) (Hem.: Diaspididae) is one of the most important citrus pests. Since weather conditions in the north of Iran are suitable for this pest, it infects the entire regions in a short period. Various pesticides are widely used to control this pest. These toxins have an adverse effect on human health, ecosystem and reduce the population of natural enemies of pests. The present study aimed to evaluate the effect of Thiamthoxam (Actamia 24% SC) at 0.5, 0.75, Spirotetramat (Movento 100% SC) at 1 per 1000, and Chlorpyrifos (Dorsban 48% SC) at 2 per thousand pesticides on different developmental stages of C. dictyospermi and its biological control agent Chilocorus bipustulatus (Linnaeus, 1758) (Col.: Coccinellidae) in Gilan and Golestan, Iran. In this research, a new formulation of thiamethoxam pesticide named Actamia was used. The results showed that in both provinces, the highest efficiency is related to Actamia and Spirotetramat insecticides with a dose of 1 per 1000 after 14 days. Moreover, the studies showed that these compounds have the most negative effects on C. bipustulatus, and the most important natural enemy of this pest.
Keywords: Chrysomphalous dictyospermi, Chemical pesticide, Chilocorus bipustulatus, Biosafety -
نظر به اهمیت ارزیابی ایمنی تراژن برای استفاده در برنامه های مهندسی ژنتیک و تولید محصول تراریخته، یک مطالعه کتابخانه ای و بیوانفورماتیک برای ارزیابی ایمنی ژن cryIAc و پروتیین CryIAc برای انسان، دام و محیط زیست انجام شد. در این بررسی ابتدا ضمن تشریح مکانیسم مولکولی عملکرد این ژن در اتصال به گیرنده های خاص خود در روده میانی لارو حشرات هدف، اختصاصی بودن این گیرنده ها و عدم وجود آن در سایر موجودات نشان داده شد. جنبه بعدی ایمنی، بررسی هضم کامل در شرایط شبیه سازی شده شیره های معده ای و روده ای است. مطالعات مختلفی که تاکنون انجام شده اند، حاکی از هضم پذیری کامل این ژن و پروتیین در دستگاه گوارش پستانداران و به ویژه انسان است. نشان داده شده است که افزوده شدن پروتیین خالص به جیره غذایی جانواران آزمایشگاهی باعث بروز هیچ مشکلی نشده است و افزودن آن به صورت غذای کامل نیز در جانوران آزمایشگاهی و دام ها هیچگونه مشکل و یا تغییری نسبت به جیره های بدون آن پروتیین نداشته است. سپس احتمال سمیت زایی پروتیین CryIAc مورد بررسی قرار گرفت و نشان داده شد که این پروتیین هیچ تشابهی با پروتیین های سمی شناخته شده ندارد و لذا احتمال وجود سمیت در آن منتفی است. آلرژی زایی این پروتیین نیز با ابزارهای بیوانفورماتیکی مورد بررسی قرار گرفت و هیچ گونه حساسیت زایی در آن مشاهده نشد. در نهایت جنبه های زیست محیطی پروتیین CryIAc از نظر بقا و پایداری در محیط چه به صورت خالص و چه به صورت بقایای گیاهی مد نظر قرار گرفت. نتایج حاکی از تجزیه سریع این پروتیین در خاک و ایمنی کامل آن برای محیط زیست است. از این رو، ایمنی کامل این پروتیین برای انسان، دام و محیط زیست به اثبات می رسد.
کلید واژگان: ایمنی زیستی, مهندسی ژنتیک, پروتئین CryIAc, سمیت, حساسیت زاییRisk assessment for a transgene is one of the key steps in the genetic transformation. In order to use cryIAc gene in production of transgenic plants, a library and in-silico research was performed to confirm the safety of the gene product for human consumption, animal feed and the environment. In the first step, the molecular mechanism of action of the CryIAc protein and its specific receptors in the midgut cells of the target organism was explored. Digestibility of the protein in the stomach and intestine liquids have been investigated based on the peer reviewed documents. It was demonstrated that the CryIAc protein could be completely digested in the stomach liquid of vertebrates, especially mammalians including the human. It was shown that addition of the pure protein into the animal diets did not result to any abnormalities in the growth pattern and also blood histochemistry of the experimental animals. Also, whole plant assays using the different diets contained the transgenic and non-transgenic plant materials in different experimental animals was discussed. These experiments did not result to any differences between the groups. Possibility of the toxic effect of the CryIAc protein was investigated via in-silico tools. The results did not show any similarity between the known toxic protein and the CryIAc protein. Allergenicity of the CryIAc protein was assessed in-silico in different ways. It was proven that there were any similarities between the protein and the other known allergens. At the end, the persistency of the CryIAc protein in the soil was explored. Since the different experiments on exposure of the pure protein or the transgenic plant tissues into the environment proved that the CryIAc protein is degraded easily in the soil, it could be concluded that the CryIAc protein is an environmental friendly protein. Eventually, the final conclusion is that the CryIAc protein is a safe protein for human consumption, animal use and the environment, and could be used safely in genetic engineering programs.
Keywords: Biosafety, genetic engineering, CryIAc protein, toxicity, allergenicity -
سیس ژنسیس و اینتراژنسیس به فناوری های انتقال ژن های مفید از گونه های قابل تلاقی با استفاده از روش مهندسی ژنتیک اطلاق می شود. این دو فناوری جهت پاسخ گویی به ملاحظات ابراز شده در مورد ترانس ژنسیس توسعه یافته و در مقایسه با ترانس ژنسیس محدودیت هایی برای خود قایل شده اند. در این دو فناوری نمی توان از گونه های غیرخویشاوند که تلاقی آن ها در طبیعت نادر است، ژنی به موجود گیرنده منتقل کرد. سیس ژنسیس و اینتراژنسیس از جنبه هایی مانند حذف اینترون ها و الحاق پیشبر و پایانبر از ژن های دیگر، با یکدیگر متفاوت هستند. تقبل محدودیت های این دو فناوری در مقایسه با ترانس ژنسیس، به امید معافیت از مقررات سخت گیرانه مرسوم ایمنی زیستی انجام گرفته است. موضوع ارزیابی های کاهش یافته در مورد این فناوری ها در کشورهای مختلف به بحث گذاشته شده و برخی آن را پذیرفته و برخی نیز به دلایلی آن را رد کرده اند. با توجه به اینکه تعریف موجودات تغییریافته ژنتیکی حاصل از سیس ژنسیس و اینتراژنسیس همانند ترانس ژنسیس در تطابق کامل با تعریف ارایه شده در پروتکل ایمنی زیستی کارتاهنا است، مستثنی شدن محصولات این فناوری ها در سطح بین المللی و در تبادلات تجاری بین کشورها نمی تواند موضوعیت داشته باشد. از سوی دیگر مطالعات متعددی نشان داده اند که امکان انتقال ژن از گونه های دور در طبیعت وجود دارد و با توجه به اینکه ملاحظات ابراز شده متعدد دیگری در مورد موجودات سیس ژنیک و اینتراژنیک همچنان باقی مانده اند، مستثنی کردن این محصولات از ضوابط ایمنی زیستی بعید به نظر می رسد. جایگزینی آن ها به جای ترانس ژنسیس نه تنها مفید فایده نخواهد بود، بلکه از مزایای ترانس ژنسیس چشم پوشی می کنند.
کلید واژگان: ایمنی زیستی, سیس ژنسیس, اینتراژنسیس, ترانس ژنسیس, مهندسی ژنتیکUsing genetic engineering for gene transformation through crossable species is known as Cisgenesis and Intragenesis. These two technologies have been developed to respond to the considerations expressed in relation to Transgenesis. These technologies have technical limitations compared with Transgenesis. In these technologies, it is not possible to transfer a gene to the recipient organism from species that their crosses are rare in nature. Cisgenesis and intragenesis are different in some aspects such as the removal of introns and the selection of promoters and terminators from other genes. These restrictions have been met in comparison to transgenesis, in the hope of exempting from biosafety regulations. The issue of reduced biosafety evaluations of these technologies has been debated in various countries. Some countries accepting the reduced biosafety evaluations and others rejecting it for some reasons. Considering that definition of Living Modified Organisms (LMOs) produced in Cisgenesis and Intragenesis such as transgenesis is in full compliance with the definition of LMOs in Cartagena Biosafety Protocol, products of these technologies would not be exempted from Biosafety regulations in international level. In addition, several studies have shown that gene transfer from distant species is possible in nature, and also some other concerns remained unanswered, exempting these products from biosafety regulations is not advisable.
Keywords: Biosafety, Cisgenesis, Intragenesis, Transgenesis, Genetic Engineering -
میزان بیان تراژن و پایداری آن تحت تاثیر عواملی مثل ساختار کاست بیانی، الگوی تلفیق و ساختار جایگاه تراژن قرار می گیرد. ساختار جایگاه تراژن در سازوکارهای بیان آن اهمیت دارد. در این بررسی سعی شده است با جداسازی ردیف مجاور محل تلفیق تراژن cry1Ab در برنج تراریخته طارم مولایی، ساختار جایگاه آن مشخص شود. برنج تراریخته طارم مولایی که از تراریزش همزمان دو پلاسمید pCIB4421 و pChitIHygII تولید شده دارای الگوی تلفیق ساده با بیان پایدار طی چندین نسل است. جهت بررسی ساختار جایگاه تراژن، ابتدا با استفاده از آغازگرهای طراحی شده از انتهای 3 و 5 ژن مقاومت به امپی سیلین، انتهای 3 ژن cry1Ab و انتهای 5 پیشبر PEPC بر روی پلاسمید pCIB4421 و انجام پی.سی.آر، حدود محل شکست پلاسمید تعیین شد. سپس با توجه به محل احتمالی شکست برای جداسازی نواحی مجاور آن از دو راهبرد پی.سی.آر یکطرفه شامل TAIL-PCR و Splinkerette PCR استفاده شد. ردیف یابی قطعات تکثیر شده و بررسی های بیوانفورماتیک نشان داد که محل شکست در نسخه ی کامل 148 نوکلئوتید بعد از انتهای 3 ژن مقاومت به امپی سیلین است و 1496 نوکلئوتید از نواحی پایین دست محل شکست و 311 نوکلئوتید از نواحی بالا دست جداسازی شد. نتایج همردیف سازی این توالی ها با توالی پلاسمیدهای pCIB4421 و pChitIHygII و ژنوم برنج در پایگاه NCBI نشان داد که توالی پایین دست مخلوطی از قطعات پلاسمید و ژنوم برنج و توالی بالا دست نیز قطعات ناپیوسته ای از توالی پلاسمیدهای منتقل شده است.کلید واژگان: ردیف مجاور تراژن, ایمنی زیستی, برنج تراریخته, cry1AbThe level and stability of transgene expression can be influenced by factors such as structure of expression cassette, integration pattern and locus structure. The structure of transgene locus is important in its expression mechanisms. The aim of this experiment was to characterize the cry1Ab transgene locus structure in a transgenic rice (Oryza sativa, cultivar Tarom Molaii). This transgenic rice, co-transformed with two different plasmids (pCIB4421 and pChitIHygII), had a simple integration pattern and stable expression over several generations. In order to characterize the cry1Ab transgene locus stracture, the exact insertion site was identified using specific primers corresponding to 3´ and 5´ ends of ampR gene, 3´ end of cry1Ab gene and 5´ end of PEPC promoter on pCIB4421 plasmid. Then, DNA sequences of the flanking insertion sites were amplified using two methods of one-side PCR including TAIL-PCR and Splinkerette PCR. Sequencing of the PCR products and bioinformatics analysis revealed that pCIB4421 plasmid break for insertion was 148 bp after 3´ end of ampR gene. A fragment corresponding to 1499bp downstream sequences and 311 bp upstream of insertion site were isolated. BLAST search was performed against the pCIB4421, the pChitIHygII and Oryza sativa genome. Downstream sequences of the insertion site was scrambled fragments of delivered DNA and rice genome, however the upstream of the insertion site was non-continuous fragments of the delivered DNA.Keywords: Biosafety, cry1Ab transgene, Flanking sequence of transgene, Transgenic rice
-
اصلاح نباتات سنتی، کاربرد و زیبایی گیاهان زینتی را افزایش داده است اما بیوتکنولوژی می تواند صفت های جدیدی را در گیاهان زینتی ایجاد کند که با روش های مرسوم دورگ گیری امکان پذیر نیست، به عنوان مثال تولید گلبرگ های آبی رنگ در میخک و رز نمونه ای از صفت های جدید حاصل از بیوتکنولوژی هستند. کاربرد های مهندسی ژنتیک در گیاهان زینتی به تغییر رنگ گل محدود نمی شود، بلکه ایجاد مقاومت به آفت ها و بیماری های گیاهی و نیز افزایش طول دوره گلدهی و طول عمر شاخه های بریده گیاهان زینتی و بسیاری از صفت های دیگر از آن جمله اند. پیش بینی می شود که صنعت تولید و تبادل گیاهان زینتی در آینده ای نه چندان دور با تحولی شگرف روبه رو شود. این تحول مرهون نقش مهندسی ژنتیک خواهد بود. هم زمان با پیدایش هر فناوری جدیدی، ملاحظاتی هم درمورد استفاده از آن ابراز می شود. تجاری سازی گیاهان تراریخته زینتی هم سوالاتی را درمورد اثرهای احتمالی این گیاهان در مدیریت اکوسیستم به وجود آورده است. این سوالات دارای خواستگاه های متعدد مشروع یا نامشروع هستند که این نوشتار در پی واکاوی این خواستگاه ها نیست، بلکه هدف از این نوشتار طرح این سوال ها و ارایه پاسخ به آن هاست. این مقاله به ارزیابی احتمال خطر زیست محیطی گیاهان زینتی تراریخته، نتایج پژوهش ها و قوانین و مقررات موجود می پردازد. بررسی این مقاله و آشنایی با نحوه ارزیابی گیاهان زینتی تراریخته می تواند برای اهل فن و به ویژه مسئولین نظارتی مفید باشد.کلید واژگان: ارزیابی احتمال خطر, ایمنی زیستی, گیاهان زینتی, تراریخته, محیط زیستClassic plant breeding has increased the beauty and utility of ornamental plants, but through the application of biotechnology completely new traits could be developed in plants. Creation of blue color petal in carnation and rose are examples demonstrating the optional of biotechnology in creating novel traits out of the scope of the conventional hybridization. Application of genetic engineering in ornamental plants is not limited to changes in color. Resistance to pests and diseases, enhancement of flowering, extended cut flowers life and modification of flower structure are examples of other important traits that could be modified using modern biotechnology. It is predicted that genetic engineering will revolutionize ornamental plants industry in the future. With the introduction of any new technologies, concerns are raised about their safe use and deployment. Concerns have also been raised about the possible negative impacts of commercialization of genetically modified (GM) ornamental plants on the ecosystem. The concerns have several different origins and providing responses to these concerns and not addressing them is the main objective of this paper. This article considers GM ornamental plants in the context of current ecological risk assessment principles, research results achieved, and current regulatory frameworks.This article can be very useful for biotechnologists, biosafety specialists, and authorities concerned.Keywords: Risk assessment, Transgenic ornamental plants, Biosafety
-
پژوهش حاضر به منظور بررسی وضعیت تراریختگی دانه های ذرت وارداتی به کشور با استفاده از روش های مولکولی صورت گرفته است. به همین منظور 5 نمونه ذرت وارداتی به نام های PREVENTER ،INCEILGAZ ،IRON LINDREW ، AGIOS SOSTIS و MASTROGIORGI از کشور آرژانتین از بندر امام خمینی در ماهشهر از گمرک کشور دریافت شد . با استفاده از آغازگرهای اختصاصی برای نواحی تنظیمی پیشبر CaMV 35S و پایان دهنده nos طی واکنش پی سی آر وضعیت تراریخته بودن یا نبودن نمونه های مذکور مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از ژن اینورتاز که در ژنوم تمام ارقام ذرت وجود دارد به عنوان کنترل داخلی استفاده شد. نتایج نشان داد که دانه های ذرت وارداتی از کشور آرژانتین تراریخته هستند و در ژنوم خود نواحی تنظیمی پیشبر CaMV 35S و پایان دهنده nos را دارند. با توجه به پیوستن ایران به پروتکل ایمنیزیستی کارتاهنا، باید در برگه ثبت مشخصات مواد گیاهی وارداتی، وضعیت تراریختگی آنها مشخص شود اما در اسناد همراه با دانه های ذرت وارداتی هیچ گونه اظهاری در مورد تراریخته بودن این دانه ها در برگه های ثبت مشخصات آنها وجود نداشت.
کلید واژگان: ایمنی زیستی, پروتکل کارتاهنا, ذرت, گیاهان تراریخته, وارداتthis study was carried out to detect the presence of genetically modified maize in imported into Iran using molecular approaches. Five samples of imported maize from Argentina in the second half of 2010 were obtained from Bandar Imam Khomeini custom. Using specific primers for CaMV 35S promoter and nos terminator, PCR was performed. In this study Invertase gene of maize was used as internal control. The results showed that maize samples imported from Argentina were genetically modified and they have regulatory regions of CaMV 35S and nos in their genome. The shipment was not labled and there was no indication in the accompanying documents that the shipment “may contain living modified organisms”.
Keywords: Biosafety, Cartagena Biosafety Protocol, Maize, Transgenic Plants, Imports
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.