جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ارزیابی مدل" در نشریات گروه "زراعت"
تکرار جستجوی کلیدواژه «ارزیابی مدل» در نشریات گروه «کشاورزی»-
ذرت (Zea mays L.) به دلیل دارا بودن فیبر کم، عملکرد بالا و میزان انرژی و کیفیت بالای علوفه به عنوان یکی از بهترین گیاهان علوفهای در جهان به شمار میرود. با توجه به کمبود آب در ایران و نیاز آبی زیاد ذرت، تنها راه افزایش تولید، افزایش عملکرد در واحد سطح و کاهش خلا عملکرد از طریق بهینه سازی مدیریت تولید می باشد. بنابراین، این پژوهش با هدف برآورد خلا عملکرد در ایران انجام شد. بدین منظور، ازروش پروتکل GYGA استفاده شد. عملکرد پتانسیل با استفاده از مدل شبیهسازی SSM-iCrop برای یک دوره 15 ساله (1380 تا 1394) محاسبه شد. مدل شبیهسازی قبل از استفاده برای گیاه مورد مطالعه با کمک دادههایی از سراسر کشور پارامتریابی و ارزیابی شد. در مناطق عمده تولید ذرت ایران ، 27 ایستگاه هواشناسی مرجع (RWS) و 11 منطقه اصلی آب و هوایی (CZ) انتخاب شدند. بر اساس نتایج بهدست آمده متوسط عملکرد واقعی، عملکرد پتانسیل و خلا عملکرد در اقلیم های اصلی کشت ذرت علوفهای در ایران بهترتیب، 3/49، 6/85 و 3/36 تن در هکتار برآورد شد. در حقیقت، از طریق بهبود مدیریت مزرعه و حذف خلا قابل بهرهبرداری میتوان عملکرد و تولید علوفه در ایران را از حدود 49 تن در هکتار و 2/11 میلیون تن فعلی به 68 تن در هکتار و 6/15 میلیون تن افزایش داد.
کلید واژگان: ارزیابی مدل, شبیه&rlm, سازی, عملکرد پتانسیل, مدل SSM-iCrop, مناطق اقلیمیMaize (Zea mays L.) is the most important silage plants in the world because of its high yield, high energy and quality forage and low fibr. Due to the severe water shortage in Iran and the high water demand of corn crop, the only way to increase corn production is to increase the yield per unit area and reduce the yield gap by optimizing production management. Therefore, this study was aimed to estimate the potential yield and yield gap in the main forage maize production areas in Iran. For this purpose GYGA protocol method was used. Yield potential based on the data from a 15-year period (2001-2015) was calculated using the SSM-iCrop simulation model. Before use, parameterization and evaluation of the simulation model for the studied plant were performed using data from all over the country. In the major maize production regions of Iran, 27 reference weather stations (RWS) and 11 main climatic zones (CZ) were selected. The average Ya and Yp of maize in Iran was estimated at 49.3 and 85.6 ton ha-1, respectively. Furthermore, in the major climatic zones was 9.9 ton ha-1 yield gap in the country. In fact, forage yield and production in Iran can be increased from current 49 ton ha-1 and 11.2 million ton to 68 ton ha-1 and 15.6 million ton through optimized management and elimination of exploitable yield gap.
Keywords: climate zones, potential yield, model evaluation, simulation, SSM-iCrop Model -
در زمینهای زراعی واقع در اطراف سد گلستان، تناوب زراعی رعایت نمیشود و حاصلخیزی خاک آنها در خطر است. با توجه به اهمیت تغذیه کودی گندم، هدف از این آزمایش، بررسی وضعیت تغذیهای خاکهای این منطقه و تعیین نیاز کودی با تاکید بر عناصر غذایی پر مصرف بود. نیاز کودی این زمینها با استفاده از مدل QUEFTS در سال زراعی 97- 1396 تعیین شد. ابتدا، 30 قطعه زمین کشاورزی که توسط آب سد گلستان آبیاری میشوند، انتخاب گردید. در هر قطعه زمین یک قطعه کوچکتر نیز مشخص گردید و در آن هیچ کودی استفاده نشد. کلیه عملیات کاشت و داشت بهروش متداول کشاورز انجام گرفت. از هر قطعه زمین (کودپاشیشده و نشده) با استفاده از کادر یک مترمربعی، پنج نمونه کفبر شده و عملکرد دانه و غیردانه و غلظت نیتروژن، پتاسیم و فسفر آنها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که میانگین نیتروژن، فسفر و پتاسیم جذبشده توسط قسمت هوایی گیاه بهترتیب 54، 5/19 و 98 کیلوگرم در هکتار و عملکرد متوسط دانه گندم در مزارع موردمطالعه، برابر با 4150 کیلوگرم در هکتار بود. با توجه به مدل QUEFTS، برای تولید 1000 کیلوگرم دانه گندم بهترتیب میزان 13، 5/4 و 22 کیلوگرم نیتروژن، فسفر و پتاسیم لازم بود. لذا با توجه به مطلوببودن نتایج اعتبارسنجی مدل QUEFTS، توصیه میشود در این منطقه برای تولید حدود 5000 کیلوگرم در هکتار دانه گندم، 325 کیلوگرم در هکتار کود اوره و 195 کیلوگرم در هکتار کود سوپر فسفات تریپل و 60 کیلوگرم در هکتار کود سولفات پتاسیم استفاده گردد.کلید واژگان: ارزیابی مدل, تجمع و رقیقسازی, جذب عنصر, عملکرد, عناصر پر مصرفIn the fields around Golestan dam, crop rotation is not performed, putting the soil fertility at risk. This experiment aims at evaluating the nutritional status of the region’s soils and determining the need for fertilizer with emphasis on macronutrients. The fertilizer requirement of these soils in 2017-2018 has been determined, using the QUEFTS model. At first, 30 fields in the Golestan dam region, irrigated by the dam itself, have been chosen. In each field, a small section has been selected as a non-fertilized one. All agronomic practices have been done in accordance with conventional farmers' method. From each field (fertilized and non-fertilized), five one-meter squared quadrats have been used to cut off the crop and the grain yield and non-grain yield, and measure its N, P, and K concentration. Results reveal that the mean value of N, P, and K uptake by shoots have been 54, 19.5, and 98 kg/ha, respectively, with the average grain yield being 4150 kg/ha in farmers' field. For 1000 kg of grain production per hectare, one requires 13, 4.5, and 22 kg of N, P, and K, respectively. Therefore, according to the proper validation results of the QUEFTS model, it is recommended to apply 325 kg/ha urea fertilizer, 195 kg/ha triple super phosphate fertilizer, and 60 kg/ha potassium sulfate fertilizer to produce about 5000 kg/ha wheat grain in this area.Keywords: Accumulation, dilution, element absrobtion, Macronutrients, Model validation, yield
-
در شرایط تغییر اقلیم برهمکنش میان گیاهان زراعی و آفات دچار تغییر خواهد شد. بنابراین پیش بینی خسارت آفات در این شرایط نقش مهمی در تعیین میزان تولیدات کشاورزی ایفا می کند. مدل های شبیه سازی رشد محصولات زراعی ابزار مناسبی برای مطالعه اثرات تغییر اقلیم هستند. علی رغم تنوع فراوان مدل های رشد، در بیشتر آن ها ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر روابط بین آفات و محصولات زراعی، لحاظ نشده است. بنابراین به منظور دستیابی به این اهداف یک مدل بوم شناختی فیزیولوژیک رشدونمو ساخته شد. ساختار اصلی این مدل برگرفته از مدل لینتول یک بود. در این شبیه سازی ابتدا مراحل فنولوژی به مدل لینتول اضافه شد، سپس فرمان بهاره شدن برای شبیه سازی رشد و نمو گندم پاییزه وارد مدل گردید و برای شبیه سازی تولید در شرایط پتانسیل، تکمیل و واسنجی شد. در نهایت مدل با وارد کردن خسارت سن گندم بر رشد و عملکرد گندم برای شرایط اقلیم رایج و آینده اصلاح گردید. پارامترهای لازم برای ساخت و واسنجی مدل از نتایج تحقیقات پیشین استخراج شد. این مدل در محیط FST برنامه نویسی شد و سپس با داده های مشاهده شده مراحل فنولوژی، عملکرد وزن خشک کل و عملکرد دانه گندم و همچنین درصد کاهش عملکرد گندم به علت خسارت سن گندم ارزیابی شد. نتایج ارزیابی ها نشان داد که مدل قادر بود با دقتی بالایی تغییرات مشاهده شده در صفات مورد بررسی را پیش بینی کند. در شرایط تغییر اقلیم به علت تسریع مراحل نموی، طول دوره رشد گندم از 240 به 217 روز کاهش یافت. در شرایط تغییر اقلیم در مقایسه با شرایط اقلیم فعلی افزایش متوسط درجه حرارت منجر به کاهش میانگین عملکرد دانه گندم در تراکم های مختلف سن تا حدود 47 درصد و افزایش غلظت دی اکسید کربن منجر به افزایش آن تا حدود 36 درصد شد. همچنین برهمکنش افزایش غلظت دی اکسید کربن و درجه حرارت نیز باعث کاهش میانگین عملکرد دانه تا حدود 18 درصد نسبت به شرایط اقلیم فعلی شد. افزایش درجه حرارت و برهمکنش افزایش درجه حرارت و غلظت دی اکسیدکربن بر خلاف افزایش غلظت دی اکسیدکربن منجر به شروع زودتر ریزش سن گندم به مزارع و افزایش طول دوره همپوشانی این حشره با طول دوره رشد گندم گردید. بنابراین به نظر می رسد که در شرایط تغییر اقلیم آینده در مقایسه با شرایط اقلیم فعلی، میانگین میزان خسارت سن گندم در تراکم های مختلف بر عملکرد دانه گندم حدود 7 درصد افزیش یابد.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, مدلسازی خسارت آفات, ارزیابی مدل, کاهش عملکردThe future climate change will alter crop-pest interactions and will affect on amount of crops production, therefore, it is essential to predict pest damage in future conditions. Crop growth models are a technique that researchers could use to study possible impacts of climate change on crops. Although several dynamic models have been developed in recent years, most of them are not generally evaluating impacts of climate change on crop-pest interactions. In the present study, an eco-physiological crop model has been developed to meet these objectives. Its general structure relating to basic crop growth and yield is largely based on LINTUL model, and is written in Fortran Simulation Translator (FST) environment. In this modeling, first, we added phonological development stage (DVS) to LINTUL for simulation of winter wheat growth and then the model calibrated for potential production level. Finally, we incorporate effects of sunn pest damages to winter wheat growth and yield. Parameter values were derived from the literature. The model validated against observed values of DVS, total dry weight yield (TDWY) and grain yield (GY) of winter wheat and winter wheat yield loss due to sunn pest taken from a field experiment. Results indicated that the model was able to explain successfully the observed differences in DVS, TDWY and GY. The loss in TDWY and GY due to sunn pest was also explained satisfactorily. Our simulation results showed that life cycle of winter wheat (from 240 to 217) will be shortened due to accelerate development rate under future climate. The impact of rising temperature on average GY of winter wheat in sunn pest densities was negative (about 47%) while the impact of elevated [CO2] was positive (about 36%) on it. Interaction of elevated [CO2] and temperature also had a negative effect (about 18%) on average GY of winter wheat in sunn pest densities. The impact of rising temperature was positive on sunn pest while the impact of elevated [CO2] had not any effects on it. Therefore, it seems that sunn pest damage on winter wheat growth and yield will be increased (about 7%) in the future climate compared to current climate.Keywords: Climate change, pest impact modeling, validation, yield loss -
انجام فعالیت های کشاورزی اغلب به اطلاعات دقیقی در مورد تاریخ وقوع مراحل خاص نمو نیاز دارد. به منظور تخمین طول مراحل نمو گلرنگ رقم صفه با استفاده از درجه حرارت و طول روز، از آزمایشات تاریخ کاشت این رقم طی سال های 1388-1383 در مزرعه تحقیقات کشاورزی کبوتر آباد اصفهان استفاده شد. برای تخمین طول نمو هر مرحله، طول هر مرحله به عنوان متغیر تابع و متغیر های حرارتی، طول روز و حاصل ضرب متغیر های حرارتی با متغیر های طول روز به عنوان متغیر مستقل در رگرسیون مرحله ای مورد استفاده قرار گرفتند. مرحله ای از رگرسیون به عنوان مدل مناسب انتخاب گردید که ضریب رگرسیون و ضریب تشخیص جزئی آن حداقل در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بوده و حداکثر ضریب تبیین کل را داشته باشد. تعداد روز از کاشت تا سبز شدن، سبز شدن تا تکمه دهی، سبز شدن تا گلدهی و سبز شدن تا رسیدگی و گلدهی تا رسیدگی از تاریخ های کاشت تاثیر پذیرفت. با افزایش دما، طول مراحل نمو کاهش یافت. طول دوران سبز شدن تا تکمه دهی و تا گلدهی بیشترین تاثیر را از طول روز پذیرفت و با افزایش آن کاهش یافتند. درجه حرارت حداقل، توان دوم و چهارم آن متغیرهایی بودند که وارد مدل شدند و بر روی هم حدود 91 درصد تغییرات طول دوره سبز شدن را توضیح دادند. به ترتیب 90 و 96 درصد تغییرات طول دوره سبز شدن تا تکمه دهی و سبز شدن تا گلدهی به وسیله حاصل ضرب درجه حرارت حداکثر در طول روز و مربع حرارت حداکثر در مربع طول روز توجیه گردیدند. بخش عمده واریانس طول دوره نمو این رقم طی دوران سبز شدن تا رسیدگی بوسیله توان سوم و چهارم درجه حرارت حداکثر بیان گردید. مربع درجه حرارت حداقل، تنها متغیری بود که طول دوره گلدهی تا رسیدگی را به میزان 63 درصد توضیح داد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سهم پارامترهای حرارتی و طول روز در مراحل مختلف نمو ثابت نیست.
کلید واژگان: ارزیابی مدل, تاریخ کاشت, رگرسیون مرحله ای, عناصر اقلیمی, مدل سازیAgricultural practices always need accurate information about occurrence of particular developmental stages. Data from planting dates trials conducted over the Kabotar-Abad Agricultural Research Station، Isfahan during 2003-2009 were used to develop models for estimating developmental stages duration of Sofea safflower variety. To model duration of each developmental stage، duration of each developmental stage considered as the dependent variable and various temperature variables، day length and combination of them considered as the independent variables in a stepwise regression procedure. A step of regression was considered appropriate when the highest R2 was accompanied by the significant (p≤ 0. 05) regression coefficient and partial R2. The number of days from planting to emergence، emergence to head visible، emergence to flowering، emergence to ripening and flowering to ripening were affected by planting dates. Developmental stages duration reduced as temperature increased. Day length had the highest effect on emergence to head visible and emergence to flowering durations and reduced as day length increased. Tmin، T2min and T4min were the variables which entered the regression model and explained about 91% of variation of planting to emergence duration. Durations of emergence to head visible and emergence to flowering were explained by DL×Tmax and DL2×T2max in accuracy of 90% and 96%، respectively. T3max and T4max explained the most variance (99. 64%) of emergence to ripening duration. T2min was the only variable which entered the regression model and explained about 63% of variation of flowering to ripening duration. The results of this study showed that the contribution of temperature and day length is not constant in different developmental stages of safflower.Keywords: Climatic elements, Planting date, Model evaluation, Modeling, Stepwise regression
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.